ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین

ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین0%

ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین نویسنده:
گروه: مجموعه عقایدی

ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: نجم الدين طبسى
گروه: مشاهدات: 5531
دانلود: 1721

توضیحات:

ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 140 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5531 / دانلود: 1721
اندازه اندازه اندازه
ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین

ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

دارد.«۱» و ابن حبان گفته که او در فضائل حضرت علی حدیثی را نقل نکرده.«۲»

۲ - احمد بن حنبل (متوفای ۲۴۱ ه.)

اشاره

الف) از ابن قدامه نقل شده که أبو بکر گفت: روایت دیگری وارد شده که طبق آن، متعه مکروه است، نه حرام؛ چون ابن منصور از احمد پرسید و او گفت:

به نظر من، دوری کردن از آن (متعه) بهتر است. گفت: پس ظاهر این گفته، کراهت است نه حرمت.«۳»

ب) ساجی در کتاب اختلاف، از احمد حنبل نقل می‌کند که کسی از او در مورد ازدواج متعه پرسید و او پاسخ داد:

نزد من چیز جالبی نیست و این دلالت می‌کند بر اینکه او اصرار بر حرمت آن نداشته، بلکه آن را به لحاظ برخی از نظریات مکروه می‌دانسته است.«۴»

ابن حنبل کیست؟

او ابو عبد الله احمد بن محمد بن حنبل بن هلال شیبانیِ مروزی و بغدادی است.

مادرش در حالی که حامله بود، از مرو خارج و در بغداد او را به دنیا

______________________________

(۱). قاموس الرجال، ج ۸، ص ۶۳۸

(۲). المجروحین، ج ۱، ۲۵۸

(۳). المغنی، ج ۶، ص ۶۴۴

(۴). الاعلام، ص ۳۷، سلسله مؤلفات شیخ مفید، ج ۹

آورد و به وسیله مادرش به تحصیل علم پرداخت و از بشر بن مفضل و اسماعیل بن علیه و سفیان بن عیینه و جریر نقل حدیث کرده و بخاری و مسلم و ابو داود و غیر آنها، همراه بخاری به واسطه دیگران نیز از او روایت نقل کرده‌اند. «۱»

۳ - سعید بن جبیر (شهادت ۹۵ ه.)

اشاره

الف) ابن حزم گوید: از جمله تابعین (معتقد به جواز متعه) و سعید بن جبیر است.«۲»

ب) کرابیسی می‌نویسد: جمعی از تابعین؛ از جمله سعید بن جبیر معتقد به ازدواج متعه هستند.«۳»

ج) عبد الرزاق از ابن جریج، از عبد الله بن عثمان بن خثیم نقل کرده که گفت: در مکه زنی عراقی که زیبا بود، عبادت می‌کرد و فرزندی به نام ابو امیّه داشت که سعید بن جبیر بسیار نزد او می‌رفت.

به او گفتم: ابن جبیر! چه زیاد نزد این زن می‌روی؟

گفت: من با او ازدواج کرده‌ام، ازدواج متعه و (عبد الله بن عثمان) گفت: سعید به او گفت: متعه از نوشیدن آب هم حلال‌تر است.«۴»

______________________________

(۱). تهذیب التهذیب، ج ۱، ص ۶۲؛ طبقات الفقهاء، ص ۷۵؛ تذکرة الحفاظ، ج ۲، ص ۱۷؛ تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۴۱۲؛ حلیة الاولیاء، ج ۹، ص ۱۶۱

(۲). المحلی، ج ۹، ص ۵۲۰

(۳). المسائل الصاغانیة، ص ۳۷، ضمن سلسله مؤلفات شیخ مفید، ج ۳

(۴). مصنف عبد الرزاق، ج ۷، ص ۴۹۶

گفتنی است، او از کسانی بود که این آیه را چنین قرائت می‌کرد:

( فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ ) ( إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی) .«۱»

سعید بن جبیر کیست؟

آیا کسی در عظمت و فضل و تقوای او تردید می‌کند؟ او پیشوا و حافظ و قاری قرآن و مفسر و شهید و یکی از بزرگان است و (صحاح) سته از او روایت نقل کرده‌اند.«۲»

أبو القاسم طبری می‌گوید: او ثقه و قابل اطمینان است، و نیز پیشوا و حجت بر مسلمانان می‌باشد.«۳»

ابن حبان می‌گوید: او فقیه، عابد، فاضل و باتقوا است.«۴»

در زمان خلافت امام حسنعليه‌السلام تولد یافت و در سال ۹۵ به دست حجاج بن یوسف کشته شد.«۵»

۴ - عبد الملک بن عبد العزیز بن جریج (متوفای ۱۵۰ ه.)

اشاره

الف) ذهبی گوید: یکی از بزرگان ثقه و قابل اعتماد او به خودیِ خود

______________________________

(۱). تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۴۷۴؛ جامعه البیان، ج ۴، ص ۱۸، شماره ۶۷۸۶؛ درّ المنثور، ج ۲، ص ۴۰؛ الکشف و البیان، ج ۳، ص ۲۸۶

(۲). سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۳۲۱

(۳). تهذیب الکمال، ج ۷، ص ۱۵۴

(۴). تهذیب التهذیب، ج ۴، ص ۱۲

(۵). سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۳۲۱؛ تذکرة الحفاظ، ص ۹۰

ثقه است، با اینکه حدود هفتاد زن متعه کرد. او اعتقاد به حلّیت و جواز متعه داشت و در زمان خودش فقیه اهل مکه بود.«۱»

ب) محمد بن عبد الله بن عبد الحکم می‌گوید: شنیدم که شافعی می‌گفت:

ابن جریج نود زن را متعه کرد؛ به حدّی که برای قدرت جماع چند کاسه روغن کنجد استعمال می‌کرد.«۲»

ج) جریر می‌گوید ابن جریج فرزندانش را در مورد شصت زن وصیت کرد و گفت: با آنها ازدواج نکنید، چون آنها مادران شما هستند و او اعتقاد به جواز متعه داشت.«۳»

د) ذهبی می‌گوید: گفته‌اند که او اسامی زنان متعه شده را به فرزندانش سپرد تا در مورد هیچ‌یک از آنها اشتباهی صورت نگیرد و فرزندان، هیچ یک از زنان را که پدرشان متعه کرده، تزویج نکنند.«۴»

ه) ماوردی می‌گوید: از ابن جریج و (شیعه) امامیه، جواز متعه حکایت شده است.«۵»

روایت اسماعیل بن فضل هاشمی

وی گفت: از ابو عبد الله (امام صادقعليه‌السلام ) در بارۀ متعه پرسیدم؟

______________________________

(۱). میزان الاعتدال، ج ۲، ص ۶۵۹

(۲). سیر اعلام النبلاء، ج ۶، ص ۳۳۳؛ تهذیب التهذیب، ج ۶، ص ۳۶۰

(۳). تاریخ بغداد، ج ۷، ص ۲۵۵؛، شرح زرقانی، ج ۸، ص ۷۶

(۴). سیر اعلام النبلاء، ج ۶، ص ۳۳۱

(۵). حاوی کبیر، ج ۱۱، ص ۴۴۹

حضرت فرمود: نزد عبد الملک بن جریج برو و در این باره از او بپرس، که در اینباره او آگاهتر است. نزد او رفتم و او چیزهای زیادی در حلال بودن متعه برایم نوشت. از آنچه ابن جریج درباره متعه برایم نوشت، این بود که:

در متعه وقت و عدد معتبر نیست و همسرِ متعه شده، مثل کنیز است و به هر تعداد می‌توان از آنها متعه کرد و کسی که چهار زن دارد نیز، بدون اذن ولی و بدون شاهد می‌تواند به هر تعداد ازدواج متعه نماید. هرگاه وقت آن تمام شد، از او بدون طلاق جدا می‌گردد و مال کمی هم به او (زن) داده می‌شود و عدّۀ متعه نیز دو حیض است و اگر حیض نمی‌شود چهل و پنج روز است.

گفت: آن نوشته را نزد ابا عبد الله (امام صادقعليه‌السلام ) آوردم، فرمود:

درست است و به آن اقرار کرد.«۱»

ابن جریج کیست؟

او کسی است که صحاح سته و دهها نفر از سرشناسان؛ مانند ابن علیّه و یحیی بن سعید قطّان از او روایت کرده‌اند.

ذهبی می‌نویسد: او پیشوا، علّامه، حافظ، شیخ حرم و صاحب آثار و تصانیف است و نخستین کسی است که در مکه عِلم را تدوین کرد.

عطاء بن ابی رباح نیز می‌گوید: او سرور جوانان اهل حجاز است.

به گفته علی بن مدینی: اسناد روایات، بر مدار شش تن می‌گردد. آنان را شمرد و ابن جریج را نیز جزو آنان نام برد. از یحیی بن سعید نیز نقل شده

______________________________

(۱). کافی، ج ۵، ص ۴۵۱، ح ۶؛ وسایل الشیعة، ج ۲۱، ص ۱۹، ح ۸؛ مرآة العقول، ج ۲، ص ۲۳۱ و مجلسی این روایت را حسن می‌داند.

است که ما کتاب‌های ابن جریج را کتاب‌های امانت می‌نامیدیم.

ذهبی می‌نویسد: این شخص (به خودیِ خود) ثقه است. بعد از صحابه، عطا و مجاهد شیخ حرم بوده‌اند و بعد از آن دو، قیس بن سعد و ابن جریج بوده‌اند و سپس ابن جریج به تنهایی عهده‌دار بود و علم را تدوین کرد و مردم علم را از او فرا گرفته و حمل می‌کردند و مسلم بن خالد زنجی، از او و شافعی نیز از زنجی فقه آموخته است.

روایات ابن جریج، در کتب سته و مسند احمد و معجم کبیر طبرانی و در اجزاء دیگر معجم، به وفور آمده است.

عبد الرزاق می‌گوید: وقتی ابن جریج را دیدم، فهمیدم که او خدا ترس است.«۱»

ابن جریج پیش از مرگ به عراق آمد. او در بصره حدیث نقل می‌کرد و بسیار از او حدیث دریافت کرده‌اند. یحیی بن سعید می‌گوید: ابن جریج راستگو بود.«۲»

پس ابن جریج، که اهل سنت بر وثاقت او اتفاق دارند، و محدّثین و روات به او اعتماد دارند و او را راستگو و ثقه و خداترس می‌دانند. اعتقاد به حلّیت متعه دارد، به آن عمل نیز می‌کرد. پس به خاطر عدم ثبوت نسخ و ثبوت خلاف آن، به متعه عمل کرد.

ولی نظر ما: او از بزرگان اهل سنت است. تمایل و محبّت شدیدی (به شیعه) داشته، (چنانکه مرحوم کشّی این را گفته است) و شیخ مفید و سید مرتضی نیز صراحت دارند که او از علمای اهل سنت بود و در

______________________________

(۱). سیر اعلام النبلاء، ج ۶، ص ۳۳۳

(۲). تهذیب الکمال، ج ۱۲، ص ۵۵

عین حال به حلّیت متعه فتوا می‌داد.

تستری نیز می‌گوید: ابن جریج مثل امامیه معتقد به حلیت متعه است و نیز معتقد بود که اذان از طرف وحی آسمانی آمده است، نه به وسیله خواب عبد الله بن زید.«۱»

ملاحظه: آیا ابن جریج از نظرش برگشت؟

گاهی گفته می‌شود که ابن جریج از نظرش برگشت و آن را در بصره بر همگان اعلام کرد؛ چنانکه شوکانی به ابو عوانه نسبت داده و می‌گوید:

ابو عوانه در روایت صحیحی از ابن جریج روایت کرده که در بصره می‌گفت: شاهد باشید که من از (حلیت) متعه برگشتم.«۲»

جواب: این نقل و روایت مرسل است؛ چون ابن جریج در سال ۱۵۰ ه.

فوت کرد و ابو عوانه در سال ۲۳۰ ه. متولّد شد. چگونه ممکن است که بی‌واسطه، از ابن جریج روایت نقل کند؟

بنابراین، حدیث او مرسل و ناقل آن ناشناخته است.

۵ - عطاء بن ابی رباح (متوفای ۱۱۵ ه.)

اشاره

الف) ابن حزم گوید: از جمله کسانی و تابعین که اعتقاد به حلال بودن متعه دارند، عطاء است.«۳»

ب) کرابیسی نیز گفته است: جمعی از تابعین؛ از جمله عطاء، قائل

______________________________

(۱). قاموس الرجال، ج ۷، ص ۱۲

(۲). نیل الاوطار، ج ۶، ص ۱۳۶

(۳). المحلی، ج ۹، ص ۵۱۹؛ المغنی، ابن قدامه، ج ۷، ص ۵۷۱

به ازدواج متعه بودند.«۱»

ج) فاکهی از یعقوب بن حمید از عبد الله بن حارث مخزومی، از چند نفر نقل کرده است که محمد بن هشام از عطاء بن ابی رباح، در مورد متعه زنان پرسید. او پاسخ داد و مانعی در این باره ندید و گفت: قاسم بن محمد آمد و محمد بن هشام را نزد او فرستاد و از او پرسید. او گفت: شایسته نیست که گفته شود متعه حرام است.

ابن هشام می‌گوید: عطاء در مورد متعه با من سخن گفت. او می‌پنداشت که متعه مانعی ندارد. قاسم گفت: سبحان اللّه، بعید می‌دانم عطا چنین نظری داشته باشد.

گفت: ابن هشام را نزد عطا فرستاد، وقتی آمد، گفت: ای ابا محمد (عطا) آنچه در مورد متعه به من گفته‌ای به قاسم نیز بگو!

گفت: من چیزی نگفتم. ابن هشام گفت: بله، گفتی!

گفت: نه، نگفتم. وقتی قاسم رفت، عطا به او گفت: آنچه گفتم راست بود ولی من از اینکه آن را در برابر قاسم بگویم می‌ترسیدم که او و مردم مدینه مرا لعنت کنند.«۲»

عطا کیست؟

عطا مفتی و محدّث مردم مکه بود. به گفته برخی، در زمان خلافت

______________________________

(۱). المسائل الصاغانیة، ص ۳۷، در ضمن سلسله مؤلّفات شیخ مفید، ج ۳

(۲). اخبار مکه، ج ۳، ص ۱۴، ح ۱۷۱۸، همو قصه ابن وهب شاعر و اقدام او بر متعه با یک دینار برای یک شبانه روز را از اسحاق بن ابراهیم، در ص ۱۶، نقل کرده و ابن عبد ربه در عقد الفرید، ج ۶، ص ۳۸۸، نیز آن را نقل کرده است.

عثمان و به نظر بعضی در زمان خلافت عمر متولد شد.

در مورد او گفته‌اند: پیشوا، شیخ اسلام، مفتی حرم وثقه بود. او فقیهی عالم بود که بسیار روایت نقل کرده است دستش در فتنه ابن زبیر بریده شد.

ابو حازم اعرج می‌گوید: عطا در فتوا سرآمد مردم مکه بود.«۱»

به نظر می‌رسد، ظاهر آن است که عطا عامی است (چنانکه از تستری نیز نقل شده است) و کسی او را شیعه نمی‌داند.«۲»

۶ - طاوس یمانی (متوفای ۱۰۶ ه.)

اشاره

الف) ابن حزم می‌نویسد: از جمله تابعین که بعد از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز به حلّیت متعه اعتقاد داشتند، طاوس است.«۳»

ب) کرابیسی نیز ذکر می‌کند: جمعی از تابعین، از جمله طاوس قائل به ازدواج متعه بودند.«۴»

طاوس کیست؟

او عبد الرحمن فارسی جَنَدی، فقیه، سرآمد علمای یمن و حافظ بود و

______________________________

(۱). سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۸۵؛ میزان الاعتدال، ج ۳، ص ۷۰؛ تهذیب التهذیب، ج ۷، ص ۱۷۹؛ شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۴۷؛ تذکرة الحفاظ، ص ۹۰؛ حلیة الاولیاء، ج ۳، ص ۱۸۸، معارف، ص ۲۵۲

(۲). قاموس الرجال، ج ۷، ص ۲۰۲؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۵۳؛ مستدرکات علم الرجال؛ ج ۵، ص ۲۳۸؛ سفینة البحار، ج ۶، ص ۲۹۵

(۳). المحلی، ج ۹، ص ۵۱۹

(۴). المسائل الصاغانیة، ص ۳۷، از مؤلفات شیخ مفید

پنجاه نفر از اصحاب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را درک کرد.

ابن شهاب«۱» می‌گوید: اگر طاوس را می‌دیدی، علم پیدا می‌کردی که او دروغ نمی‌گوید.

ذهبی در مورد او می‌گوید: اگر در او عقیده شیعی بود، بسیار کم بود. ان شاء اللّه به شخصیت او آسیبی نمی‌رساند.«۲»

جعفر بن برقان نیز می‌گوید: گمان نکنید که در میان ما کسی راستگوتر از طاوس باشد، ابن معین و ابو زرعه می‌گویند: طاوس ثقه است.

ابن حبان می‌گوید: او از عابدان یمن و از بزرگان تابعین و مستجاب الدعوه بود و در صحاح سته نیز از او روایت شده است.«۳»

ولی به نظر می‌رسد: او جزو فقهای عامه است.«۴»

۷ - عمرو بن دینار (متوفای ۱۲۶ ه.)

اشاره

کرابیسی می‌گوید: جمعی از تابعین؛ از جمله عمرو بن دینار قائل به ازدواج متعه بودند.«۵»

______________________________

(۱). او یکی از کسانی است که به ظالمین اعتماد و تکیه داد و به گفته آلوسی بغدادی در تفسیر روح المعانی، ج ۳، ص ۱۸۹ مصداق آیه «وَ ل ٰ ا تَرْکَنُوا» بود. او یکی از ارکان ظلم حکومت اموی بود. و هرگز روایات فضیلت و فضائل حضرت علی را نقل نمی‌کرد. طبق گفته ابن حبان ج ۱، ص ۲۵۸ المجروحین. البته نزد بسیاری از اهل سنت، ثقه و مرتبه‌ای والا دارد.

(۲). اشاره به ادعای سفیان ثوری مبنی بر تشیع طاوس است.

(۳). سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۳۸، ۴۳؛ نجوم الزاهره، ج ۱، ص ۲۶

(۴). قاموس، ج ۵، ص ۵۵۱؛ تذکرة الحفاظ، ص ۹۰

(۵). مسائل الصاغانیة، ص ۳۷، به نقل از الاقضیه کرابیسی بغدادی

عمرو بن دینار کیست؟

ابو محمد جمحی، پیشوای حرم، در سال ۴۶ ه. متولد شد و از ابن عباس و ابن عمر و جابر بن عبد الله حدیث شنید.«۱»

به نظر ذهبی، او پیشوای بزرگ، یکی از سرشناسان و شیخ حرم در زمان خودش بود. حاکم نیشابوری هم معتقد است: او از بزرگان تابعین و از حفاظ با سابقه بود و سی سال در مکه بر مسند افتا نشست.

ذهبی افزوده است: او نزد ابو جعفر (امام) باقرعليه‌السلام و مانند او

می‌رفت و منبع علم و از امامان اجتهاد بود.

عبد الله بن ابی نجیع می‌گوید: هیچ کس را فقیه‌تر از عمرو بن دینار ندیده‌ام. ابن عیینه گفته است: در دیار ما بلکه در روی زمین کسی داناتر از عمرو بن دینار نیست و سه بار گفته: او ثقه است. نسائی هم عمرو را بر ثقه و مورد اعتماد بودن و داشتن دقّت می‌شناسد.«۲»

لیکن به نظر می‌رسد: علما در مورد او اختلاف دارند؛ بعضی او را به ثقه بودن می‌شناسند و بعضی مجهولش می‌دانند.«۳»

عمرو بن ثابت از امام باقرعليه‌السلام روایت کرده که می‌فرمود: در سفر حج، برای دیدن عمرو بن دینار، شوق و رغبت من مضاعف می‌شود؛ چون او ما را

______________________________

(۱). تذکرة الحفاظ، ص ۱۱۳؛ طبقات الکبری، ج ۵، ص ۴۷۱؛ تاریخ خلیفه، ص ۲۴۰

(۲). سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۳۰۰

(۳). قاموس الرجال، ج ۸، ص ۱۰۱؛ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۳۳۰؛ مستدرکات علم رجال، ج ۶، ص ۳۸

دوست می‌دارد و برای ما مفید است.«۱» لیکن این مطلب از نظر ما ثابت نیست.

۸ - مجاهد بن جبر (متوفای ۱۰۰ ه.)

اشاره

الف) طبری می‌گوید: محمد بن عمرو از ابو عاصم، از عیسی، از ابن ابی نجیع و او از مجاهد نقل می‌کند که آیه:( فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ ) برای ازدواج متعه است.«۲» ب) چنانکه از گفته ابو حیان اندلسی«۳» (متوفای ۷۴۵ ه.) و ابن کثیر دمشقی«۴ » (متوفای ۷۷۴ ه.) بر می‌آید، در قرائت ابن عباس و مجاهد و سدّی، این آیه در باب ازدواج متعه است و چیزی که بر نسخ دلالت کند وجود ندارد و کسی اعتقاد به نسخ را به او نسبت نداده است.

مجاهد کیست؟

گفته‌اند: ابو حجاج مکی است. او پیشوا و شیخ قراء و مفسّران بوده و خود گفته است: قرآن را سه بار بر ابن عباس عرضه کرده و در برابر هر آیه می‌ایستادم و در مورد شأن نزول و چگونگی آن از ابن عباس می‌پرسیدم.

خصیف و قتاده گویند: مجاهد از همه آنان در تفسیر عالم‌تر است و یحیی بن معین و جمعی می‌گویند: مجاهد ثقه است و در صحاح سته از او

______________________________

(۱). سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۳۰۳

(۲). جامع البیان، ج ۴، ص ۱۸، ح ۷۱۸۰

(۳). تفسیر ابی حیان اندلسی، ج ۳، ص ۲۱۸؛ الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۴۰

(۴). تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۴۷۴؛ الغدیر، ج ۶، ص ۳۲۹

روایت نقل شده و در سال صد هجری از دنیا رفت.«۱»

به گفته تستری: ابن ابی الحدید گفت: او متمایل به نظر خوارج بود و در میزان نیز آمده است که: به اعمش گفته شد: چرا تفسیر مجاهد مخالف (مشهور) است؟

پاسخ داد: چون او تفسیر را از اهل کتاب گرفته است.«۲»

ولی مرحوم نمازی در باره او نظر مثبتی دارد و می‌گوید: هموست که گفته است، در باره فضیلت حضرت علیعليه‌السلام هفتاد آیه نازل شده که احدی با او شریک نیست و روایات زیادی در فضیلت حضرتش نقل کرده است.«۳»

۹ - سدّی (متوفای ۱۲۷ ه.)

اشاره

الف) ابو حیّان محمد بن یوسف اندلسی (متوفای ۷۴۵ ه.) در تفسیر خود می‌گوید: « و سدّی گفت: این آیه در مورد ازدواج متعه است.»«۴»

ب) طبری از قول محمد بن حسین، از احمد بن مفضل، از اسباط، از سدّی نقل می‌کند که آیه:( فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَ لٰا جُنٰاحَ عَلَیْکُمْ فِیمٰا تَرٰاضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَةِ ) در مورد متعه است.

مردی با زنی برای مدت معینی ازدواج می‌کند و دو شاهد می‌گیرد و با

______________________________

(۱). سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۴۴۹؛ طبقات کبری، ج ۵، ص ۴۶۶؛ بدایة و النهایه، ج ۹، ص ۲۲۴؛ تهذیب التهذیب، ج ۱۰، ص ۴۲

(۲). قاموس الرجال، ج ۸، ص ۶۷۰؛ میزان الاعتدال، ج ۳، ص ۴۳۹

(۳). مستدرکات علم الرجال، ج ۶، ص ۳۴۹

(۴). جامع البیان، ج ۴، ص ۱۸

اجازه ولیّ او ازدواج صورت می‌گیرد و هرگاه مدت تمام شد، مرد هیچ حقی بر آن زن ندارد و زن هم کاری با آن مرد ندارد و بر او است که رحم خود را با عدّه نگه داشتن استبرا کند. ارثی نیز میان آن دو نیست؛ یعنی هیچ‌یک از دیگری ارث نمی‌برند.«۱»

سدّی کیست؟

او ابو محمد حجازی، اسماعیل بن عبد الرحمن بن ابی کریمه، پیشوا و مفسّر است که از انس بن مالک و ابن عباس روایت نقل کرده و شعبه و سفیان ثوری و نیز از او حدیث نقل کرده‌اند.

گویند: او أبو هریره و امام حسن بن علیعليهما‌السلام را دیده است.

نسائی می‌گوید: احادیث او شایسته است. یحیی بن سعید قطان نیز بر این باور است که مشکل و مانعی در قبول احادیث او نیست.

احمد بن حنبل نیز گفته است: او ثقه است. ابن عدی می‌گوید: او نزد من راستگو است.

ذهبی می‌گوید: سدّی از شعبی به قرآن آگاهتر است.«۲»

لیکن به نظر می‌رسد نظریه علما متفاوت است؛ مامقانی می‌گوید: آنچه در مورد او به دست می‌آید، این است که او نیکو بوده و به اصطلاح حسن است. «۳»

گاهی نیز گفته‌اند: از اینکه سدّی بگوید: آیه در مورد متعه است، فهمیده

______________________________

(۱). جامع البیان، ج ۴، ص ۱۸، شماره ۷۱۷۹؛ تفسیر ابی حیان، ج ۳، ص ۲۱۸

(۲). سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۲۶۴

(۳). تنقیح المقال، ج ۱، ص ۱۳۷

نمی‌شود که وی قائل به متعه باشد؛ زیرا که شاید او معتقد به نسخ آیه باشد.

باید گفت: اولًا از سدّی نظری مخالف با آنچه تفسیر شد و اینکه آیه نسخ شده باشد، نرسیده است.

ثانیاً: هر کس در مورد معتقدان به جواز متعه سخن به میان آورده، نام سدّی را نیز ذکر کرده است و این قرینه در اینجا کافی است.

۱۰ - حَکَم بن عتیبه (متوفای ۱۲۵ ه.)

اشاره

الف) طبری گفته است: محمد بن مثنّی، از محمد بن جعفر، از شعبه نقل می‌کند که از حَکَم پرسیدم، آیه:( وَ الْمُحْصَنٰاتُ مِنَ النِّسٰاءِ إِلّٰا مٰا مَلَکَتْ أَیْمٰانُکُمْ ) ( فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ ) نسخ شده است؟

گفت: نه.

ب) حکم می‌گوید: علیرضي‌الله‌عنه گفت: اگر عمر مردم را از متعه منع نمی‌کرد، هیچ‌کس جز بدبخت، مرتکب زنا نمی‌شد.«۱»

حکم کیست؟

در باره او گفته‌اند: پیشوای بزرگ و عالِم اهل کوفه بوده و از أبی جحیفه و ابن ابی لیلی و نخعی و سعید بن جبیر و عکرمه و طاووس و مجاهد و

حدیث نقل کرده است و اعمش و ابان بن تغلب و اوزاعی و ابو عوانه نیز از او نقل حدیث کرده‌اند:

______________________________

(۱). جامع البیان، ج ۴، ص ۱۸، شماره ۷۱۱۵؛ الکشف و البیان، ج ۳، ص ۲۸۶

اوزاعی می‌گوید: من فقیه‌تر از او ندیده‌ام.

سفیان بن عیینه نیز می‌گوید: کسی در کوفه مثل حکم و حماد نبود.

به باورِ عجلی، حَکَم ثقه و ثبت و با دقت و فقیهی از بزرگان اصحاب ابراهیم نخعی و تابع سنت بود!«۱»

لیکن به اعتقاد ما، او مذّمت شده و ضعیف و بتری است؛ چنانکه در خلاصه الأقوال علّامۀ حلّی و تحریر طاووسی و کتب دیگران هم آمده است.«۲»

۱۱ - ابن ابی ملیکه (متوفای ۱۱۷ ه.)

اشاره

ماوردی در باب ازدواج متعه می‌گوید: از ابن عباس و ابن ابی ملیکه و ابن جریج و (شیعه) امامیه، جواز و حلّیت متعه وارد شده است.«۳»

ابن ابی ملیکه کیست؟

گفته‌اند که او عبد الله بن عبید الله بن ابی ملیکه است و در زمان خلافت امام علیعليه‌السلام یا قبل از آن، متولد شد و از امّ سلمه و عایشه و خواهرش اسماء و ابن عباس و عبد اللّه بن جعفر و روایت نقل کرده است.

همچنین عطا، ابن جریج و از او حدیث نقل کرده‌اند. و ابو زرعه و ابو حاتم او را توثیق کردند. در صحاح سته هم از او حدیث نقل شده است.«۴»

______________________________

(۱). سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۲۰۸؛ الطبقات الکبری، (ابن سعد)، ج ۶، ص ۳۳۱؛ طبقات خلیفه، ص ۱۶۲

(۲). تنقیح المقال، ج ۱، ص ۳۸۵؛ قاموس الرجال، ج ۳، ص ۶۱۴؛ تحریر طاووسی، ص ۸۸

(۳). حاوی کبیر، ج ۱۱، ص ۴۴۹

(۴). سیر أعلام النبلاء، ج ۵، ص ۸۸؛ طبقات الکبری، ج ۵، ص ۴۷۳؛ تاریخ کبیر بخاری، ج ۵، ص ۱۳۷

به نظر می‌رسد: او مجهول است و در کتب رجالی، جز قاموس (بعد از فحص و جستجو) مطلبی در مورد او نیافتیم. آری، بعضی از کتاب‌ها او را مؤذن عبد الله بن الزبیر و قاضی از طرف او معرفی کرده است.«۱»

۱۲ - زفر بن اوس بن حدثان مدنی

اشاره

ابن نجیم به او نسبت داده است که قائل به متعه بود.«۲»

زفر کیست؟

عسقلانی می‌گوید: زفر بن اوس بن حدثان نصری مدنی، برادر مالک بود و از ابی سنابل روایت کرده و عبید الله بن عبد الله بن عتبه نیز از او روایت کرده است.

به گفته عسقلانی: ابن منده و ابو نعیم در کتاب صحابه، از او یاد کرده‌اند. و گفته شده که او پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را درک کرد، ولی از او شنیده نشده روایتی از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کند، و با پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هم نبوده است و بخاری و ابو حاتم نیز از او نام نبرده‌اند.«۳»

به نظر ما، او عامی است. کلینی در باب ابطال عول، از او روایت نقل می‌کند که: وی موقعی که ابن عباس عول را انکار کرد، به او گفت:

______________________________

(۱). البحر الرائق، ابن نجیم، ج ۳، ص ۱۱۵؛ الغدیر، ج ۶، ص ۳۱۴

(۲). تهذیب الکمال، ج ۱۰، ص ۳۱۰؛ قاموس الرجال، ج ۱۱، ص ۵۸۳

(۳). تهذب التهذیب، ج ۳، ص ۲۸۲، شماره ۶۱۱؛ تقریب التهذیب، ج ۱، ص ۲۶۱، شماره ۴۷؛ تهذیب الکمال، ج ۶، ص ۳۰۵؛ میزان الاعتدال، ج ۲، ص ۷۱

چه کسی اولین بار عول را انکار کرد؟

گفت: عمر، آنگاه به او گفت: چه چیزی باعث شد در مقابل عمر نظر خود را کتمان کنی؟ ابن عباس گفت: از او ترسیدم.«۱»

ملاحظه: زفر بن هذیل

گفتنی است زفر بن اوس غیر از زفر بن هذیل عنبری است. و شاگرد ابو حنیفه (بلکه بزرگترین شاگرد او) بوده است. در سال یکصد و ده متولد شد و در سال یکصد و پنجاه و هشت از دنیا رفت و چیز دیگری که در مورد او گفته شده، آن است که: او یکی از فقهای عابد و است. ابن سعد می‌گوید: در حدیث، ضعیف بوده و سر رشته‌ای نداشته است.«۲»

زفر مذکور، در عقد متعه نیز نظر خاصی دارد و آن را لازم می‌داند (چنانکه ابن قدامه و مرغینانی و دیگران نیز به آن اشاره کرده‌اند).

۱ - ابن قدامه می‌گوید: زفر گفت: این ازدواج صحیح و شرط در آن باطل است.«۳»

۲ - مرغینانی نیز می‌گوید: زفر گفت: عقد موقت صحیح و لازم است، چون نکاح با شروط فاسد باطل نمی‌شود.«۴»

بنابراین، آنچه در مورد متعه به او نسبت داده شد، صحیح نیست و بعضی از روایات ما نیز آن را تأیید می‌کند.«۵»

______________________________

(۱). کافی، ج ۷، ص ۷۹؛ قاموس الرجال، ج ۴، ص ۴۵۱

(۲). میزان الاعتدال، ج ۲، ص ۷۱؛ سیر علام النبلاء، ج ۸، ص ۳۹

(۳). المغنی، ج ۶، ص ۶۴۴

(۴). الهدایه، ج ۱، ص ۱۹۰

(۵). وسائل الشیعة، ج ۲۱، ص ۱۴، ح ۹؛ نک: الهدایة فی شرح البدایة المبتدی، ج ۱، ص ۱۹۰؛ شرح فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۵۳؛ المحلّی ابن حزم، ج ۹، ص ۵۲۰

۱۳ - طلحه بن مصرّف الیامی (متوفای ۱۱۲ ه.)

اشاره

ثعلبی گوید: عیسی بن عمر از طلحه بن مصرّف نقل کرده که او این آیه را چنین قرائت می‌کرد:

( فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ ) ( إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی.) «۱»

طلحة بن مصرّف کیست؟

ذهبی می‌گوید: طلحه بن مصرّف امام، حافظ، قاری، مجوّد و شیخ الاسلام بود.

عسقلانی نیز می‌نویسد: او را سید قاریان می‌نامیدند و عجلی نیز می‌گوید: او عثمانی مذهب و از همه قراء کوفه بهتر بود.

و نیز به گفته ابن سعد: وی ثقه بوده و روایات خوبی دارد.

ابن حبّان او را از ثقات شمرده است.

لازم به یادآوری است که ارباب صحاح سته، از او حدیث نقل کرده‌اند و چنانکه گفته شد، او را سید قاریان و بهترین قاری اهل کوفه و

می‌دانستند.

با این وجود این آیه را( إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی ) همانند ابن عباس و دیگران قرائت می‌کند و او همچنین جزو معتقدان به جواز متعه است.«۲»

______________________________

(۱). الکشف و البیان، ج ۳، ص ۲۸۶

(۲). سیر اعلام النبلاء، ج ۵، ص ۱۹۱ تهذیب التهذیب، ج ۵، ص ۲۴

ولی نظر بعضی از بزرگان ما در بارۀ او منفی است.«۱»

۱۴ - اهل مکه و یمن

الف) ابو عمرو (صاحب استیعاب) می‌نویسد: اصحاب ابن عباس در مکه و یمن، بنابر مذهب ابن عباس، متعه را حلال می‌شمردند.«۲»

ب) قرطبی نوشته است: اهالی مکه بسیار متعه می‌کردند.«۳»

۱۵ - اهل بیت و تابعین

ابو حیان بعد از نقلِ حدیث جواز متعه، می‌گوید: جمعی از اهل بیتعليهم‌السلام و تابعین قائل به جواز متعه هستند.«۴»

صفحه‌ای از نام‌های دیگران

علّامه امینی، اسامی افراد دیگری از صحابه و تابعین را آورده، که قائل به حلّیت متعه بودند؛ مانند عبد الله بن عمر و خالد بن مهاجر و«۵»

ولی نسبت به خالد بن مهاجر، گویا به حدیث مسلم (که ما آن را در فصل ابن عباس آوردیم) اشاره دارد.

______________________________

(۱). قاموس الرجال، ج ۵، ص ۵۷۷

(۲). تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۱۳۳؛ فتح الباری، ج ۹، ص ۱۷۳

(۳). الجامع الاحکام القرآن، ج ۵، ص ۸۷

(۴). تفسیر بحر المحیط، ج ۵، ص ۸۷

(۵). الغدیر، ج ۶، ص ۲۲۲

و مهاجر نیز، نقل کننده جریان بحث میان ابن عباس و ابن زبیر بوده، نه اینکه خودش قائل به متعه باشد. از ابن عمر«۱» نیز مطالبی مخالف جواز متعه وارد شده است؛ (همانطور که در چند صفحه پیش به آن اشاره کردیم و در فصل آخر نیز مطالبی خواهیم آورد.)

همچنین شیخ مفید در دو کتابش، به نقل از کتاب «الاقضیه» نام کسانی که قائل به جواز متعه بودند؛ از جمله صفوان و یعلی، فرزندان امیه را ذکر کرده است.«۲»

و اما مادرِ «یعلی بن امیّه»، منیه بوده، و از طایفه تمیمی و هم‌پیمان قریش و صحابی و از کارگزاران عمر در نجران بود.«۳»

و اما صفوان، فرزند امیة بن خلف، ابو وهب جمحی است و او نیز جزو صحابه بود.«۴»

______________________________

(۱). مسند احمد، ج ۲، ص ۹۵

(۲). المسائل الصاغانیة، ص ۳۶؛ الاعلام، ص ۳۶؛ سلسلة مؤلفات شیخ مفید، تاریخ کبیر بخاری، ج ۸، ص ۴۴، و ج ۴، ص ۳۰۴

(۳). التاریخ الکبیر، بخاری، ج ۸، ص ۴۱۴

(۴). التاریخ الکبیر، بخاری، ج ۴، ص ۳۰۴