ارمغان اصفهان در شرح حال علامه آیت الله بهبهانی

ارمغان اصفهان   در شرح حال علامه آیت الله بهبهانی 0%

ارمغان اصفهان   در شرح حال علامه آیت الله بهبهانی نویسنده:
گروه: شخصیت های اسلامی

ارمغان اصفهان   در شرح حال علامه آیت الله بهبهانی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سید مصلح الدین مهدوی
گروه: مشاهدات: 6963
دانلود: 2069

توضیحات:

ارمغان اصفهان در شرح حال علامه آیت الله بهبهانی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 90 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6963 / دانلود: 2069
اندازه اندازه اندازه
ارمغان اصفهان   در شرح حال علامه آیت الله بهبهانی

ارمغان اصفهان در شرح حال علامه آیت الله بهبهانی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

آیت الله بهبهانی مورد توجه ائمه طاهرین

نقل شد از یکی از علماء بزرگ اصفهان که مورد توجه عموم طبقات بالاخص علماء و مراجع می باشند و سال ها در اصفهان و نجف اشرف تحصیل نموده اند و اکنون در اصفهان از مدرسین و ائمه جماعت و مورد وثوق می باشند که قبل از تشریف فرمائی مرحوم آیت الله بهبهانی به اصفهان شبی در عالم رؤیا چنین به نظرم رسید که وارد بازار شدم و مردم را در جنب و جوش و هیجان مشاهد کردم علت را از کسی پرسیدم گفت که: حضرت امام زمان عجل الله فرجه به اصفهان تشریف آورده و فعلاً در میدان شاه می باشند. شتابان خود را به میدان رسانیده در وسط جمعیت آیت الله بهبهانی را دیدم که مردم او را با عزت و احترام همراهی می کنند با خود گفتم که ایشان آقا سید علی بهبهانی رامهرمزی می باشند که من ایشان را می شناسم و در نجف خدمتشان رسیده ام از خواب بیدار شدم فردای آن روز که به مدرسه صدر می رفتم عده ای از طلاب و بازاریان را دیدم که از احوال آقای بهبهانی از من سؤال کردند و اظهار داشتند قرار است که ایشان به اصفهان تشریف بیاورند متوجه خواب خود شدم و دانستم که ایشان مورد عنایت و توجه مخصوص حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند.

رؤیای صادقه دیگر:

در ایام وفات مرحوم آیت الله بهبهانی در اهواز نقل شد که یکی از بزرگان علماء مدت ها ریاضت می کشید و متوسل به دعا و ختم بود که در بیداری یا خواب به فیض حضور محضر با برکت امام عصر ارواحنا فداه نائل گردد تا شبی در عالم رؤیا به او می گویند مطلوب شما اکنون در یکی از حجرات صحن مطهر علوی است. خود را به اطاق منظور رسانیده شاید به وصال محبوب نائل گردد چون در اطاق وارد می شود مرحوم آیت الله بهبهانی را می بیند که در صدر مجلس نشسته اند، از خواب بیدار می شود و فردای آن روز برای ایشان خواب خود را نقل می کند می فرمایند راضی نیستم که تا زنده ام این خواب را برای احدی نقل کنید. از این دو رؤیای صادقه معلوم می شود که حضرتش مورد توجه حضرت امام زمان عجل الله فرجه بوده و در سلک نواب عام ایشان قرار دارند.

خوابی دیگر: از قول خود مرحوم آیت الله بهبهانی نقل شده که فرمودند در موقعی که مشغول تألیف کتاب الاشتقاق بودنم روزی یکی از طلاب گفت دیشب جهت شما خوابی دیده ام و نقل کرد که:

در عالم رؤیا به من گفتند که حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام در یکی از اطاق های صحن تشریف دارند من به قصد شرفیابی به محضر مبارک ایشان شتابان خود را به اتاق رسانیدم شما را در اطاق دیدم که نشسته و جواهراتی در جلو شما بود خواهش کردم که از این جواهرات چیزی به من عطا کنید دست بردید و یک دانه فیروزه درشت گرانبها به من عنایت فرمودید از خواب بیدار شدم اکنون خدمتتان رسیده و از آن جواهرات چیزی می خواهم. ظاهراً مرحوم آیت الله بهبهانی فرمودند به او گفتم که مشغول تألیف چنین کتابی می باشم که شرح یکی از فرمایشات حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام است و آن نکات علمی و عملی که در کتاب بدان ها اشاره شده است جواهرات گرانبها می باشند.

خبر رحلت مرحوم آیت الله بهبهانی در شهرهای دیگر:

روز ۱۸ ذی القعده که رادیو تهران خبر درگذشت مرحوم آیت الله بهبهانی را منتشر نمود موجب تأثر عمیق عموم علماء و فقهاء و حوزه های علمیه شده و تلگرافات تسلیت به آقازاده ایشان آقای مجتهدزاده و خاندان جلیل موسوی بهبهانی نموده و در بیشتر شهرهای ایران مجالس ختم منعقد گردید.

علماء اصفهان و تهران و قم که به قصد انجام فریضه حج به مملکت حجاز رهسپار شده بودند در این وقت در مدینه طیبه بودند در آنجا مجالس متعدد ختم منعقد نموده و گویندگان در پیرامون شخصیت علمی و مقام زهد و تقوی و آثار وجودی ایشان سخنرانی ها نموده و آنها که از نزدیک با حضرتش آشنا نبودند بیش از پیش متأسف و غمگین شدند به دو علت: یکی از دست رفتن چنین پیشوای عالیقدری و دیگر آنکه چرا تا آن موقع آن چنان که باید حضرتش را نشناخته و از مصباح هدایتش فوایدی برنگرفته اند.

در رثای آیت الله بهبهانی:

در فوت مرحوم آیت الله بهبهانی عده ای از گویندگان و شعرا مرثیه ها و ماده تاریخ ها گفتند که ذیلاً جهت تکمیل این یادداشت ها چند نمونه از آنها نقل می ­ شود:

۱ - مرثیه و ماده تاریخ که حضرت آیت الله عالم جلیل آقای آقا شیخ مجتبی حاتمی لنکرانی از مدرسین طراز اول اصفهان که پس از وقایع سال ۱۳۹۱ هجری قمری از عراق به ایران مهاجرت فرموده و در اصفهان سکونت اختیار نموده اند گفته اند.

انانی ضاحیاً نبأ شجانی

فکدر صفو عیشی مادهانی(۱)

فیالله من خطب فجیع

مریر الحزن والمأسی(۲) سقانی

تری الدهر الخؤن عل ابن حوا(۳)

یثیر رزیه فی کل آن

وای فتی شهدت یطیب نفساً

خلی البال من ریب(۴) الزمان

فلو عمرت الفاً عمر نوح

یمر بک الدهور وأنت فانی

بنو الحمرا(۵) بنو اصرحاً مشیداً

فظل الصرح ینعی کل بان

.

۱ - مادهانی: ما اوقفنی فی الداهیه ایالمصیبه.

۲ - المأسی: مصدر میمی بمعنی السوء

۳ - ابن حوا: ای البشر المتولد منها

۴ - ریب: جمع الریبه

۵ - بنو الحمرا: ملوک من العرب کانوا فی اندلس

واذ نزلوا المطنب من خیام

دعاهم للقفول(۱) الحادیان

لقد طحن الملوک رحی المنایا

فاردفت التعازی للتهانی

فأین ملوک حمیر فی شئام(۲)

وتبع ملکهم وذووا(۳) یمان

فلا نصح الزمان لارد شیر

ولا سمح الزمان لاردوان

نوائب دهرنا تتری علینا

فهل نکری(۴) لسمع او عیان

الا فی کل کارثه(۵) سلو(۶)

سوی فقد الامام البهبهانی

نعوا علماً بکل تقی ورشد

ومکرمه یکل بها لسانی

مجلی(۷) فاز بالقدح المعلی

شئی(۸) الا قران فی عز وشان

بعلم الفقه فاق وفی اصول

وفی فن المعانی والبیان

و بالتحریر والتقریر ابدی

تبحره فنعم الشاهدان

_____________________________________

۱- القفول: بالفارسیه کوچ

۲- شئام: لغه فی الشام

۳- ذووا: کنایه عن ملوک یمن المبدو أسمائهم بکلمه ذو،مثل ذوأ یاس وذو یزن

۴- نکری: الانکار

۵- کارثه: کل ما یوجب الغم و الهم

۶- سلو: التسلی

۷- یعنی در مسابقه.

۸- شئی: مثل رمی

علی والتقی و ضعا لمعنی

اذاً لفظا هما مترادفان

یبدل کل سیئه بحسنی

ویصفح عن جریمه کل جان

علی خلق عظیم اذ نماه(۱)

الی خر الوری فخر الکیان

مآثر منه لا تحصی بعد

ینوء برقمهن الکاتبان

فضائله فواضله کثار

فهذا اول جئنی بثانی

فلا الطائی(۲) یقرب منه جودا

ولا الثقفی(۳) فی کرم یدانی

وفی نادیه دوماً(۴) قد شهدنا

وفود البائسین علی الخوان

ابوالصرات(۵) او رثه نداه

فذا ان رمت(۶) مدحته کفانی

ً

ألا تسعاً لقوم عا ندوه

طغاه الناس أنذال(۷) الزمان

_____________________________________

۱- نماه: ای انتسابه

۲- الطائی: هو الحاتم المعروف

۳- الثقفی: معن ابن زائده المعروف بالجود

۴- وفی نادیه دوماً: ای فی مجلسه دواماً

۵- ابوالصرات: لقب موسی الکاظم۷

۶- رمت: قصدت

۷- انذال: جمع نذل الساقط من الشرف

لئن عادوه عن خطل وجهل

فقد ثنوا شیوخ النهروان

ففار بجنتین قریر عین

جرت عینا هما النضاختان

تمنی جعفر(۱) لقیا ابیه

وآنئذ هما یتعانقان

خلیلی اصطینا نار هجر

وها هو فی النعیم فانصفانی

فقدناه و یا خسران حظ

وشکوانا لرب مستعان

فأدوی یومه حزناً و شجواً

علی الاسلام لاعجه یعانی(۲)

نعم هو یوم عید للنصاری

وصابی والیهود وبرهمان

الی عام مضی فیه سعیداً

یشیر الحاتمی اللنکرانی

اضف ستاً وعشراً ثم ارخ

علی حل فی روض الجنان

۱ - آقای آقا شیخ مجتبی حاتمی لنکرانی فرزند علامه جلیل ورع صالح آقا شیخ محمدحسن بن شکور بن حاتم بن احمد بن اصغر لنکرانی نجفی از علماء نامدار و مدرسین عالیمقدار و مجتهدین در علم و عمل و زهد و تقوی و شعر و ادب و تایخ و لغت و محاضرات بی نظیر می باشند، در سال ۱۳۱۵ قمری متولد گردیده و در نجف اشرف در خدمت جمعی کثیر از بزرگان علم و ادب و رجال همچون مرحوم حاج میرزا ابوالهدی کلباسی و آقا سید ابوتراب خونساری و آقا شیخ محمدجواد بلاغی و آیات الله العظام آقا سید

________________________________________-

۱- جعفر: ولده رحمه الله علیهما

۲- یعانی: یری العناء

ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی و آقا میرزا محمدحسین نائینی و حاج شیخ محمد حسن کمپانی اصفهانی تلمذ فرموده تا به مقام شامخ اجتهاد رسیده و سال ها در نجف اشرف حوزه تدریس داشته و جمعی کثیر از افاضل طلاب به درس ایشان حاضر گردیده و سپس چندین سال به سامره مهاجرت فرموده و حوزه علیمه آنجا را اداره نموده و مجدداً به نجف اشرف معاودت فرموده سرانجام در قضایای ذی القعده سال ۱۳۹۱ قمری مجبوراً به ایران مهاجرت کرده و برحسب خواهش علماء و بزرگان این شهر در اصفهان سکوت اختیار نمود و صبح ­ ها در مدرسه صدر بازار و عصرها در مدرسه جلالیه احمدآباد حوزه درس منعقد فرموده و عده ای از افاضل طلاب به محضرش حاضر گردیده و مستفیض می شوند ضمناً در این چند سال بر حسب خواهش آقای حاج آقا رضا عمادزاده و جمعی از مؤمنین شب های ماه مبارک رمضان در حسینیه آقای عمادزاده یک ساعت مردم را موعظه و ارشاد می فرمایند و به خصوص در موضوع ولایت داد سخن می دهند.

آقای لنکرانی فقیهی است جامع و مجتهدی است بارع در فلسفه و حکمت و کلام و تفسیر و رجال و صرف و نحو و معانی و بیان و نحو و لغت و تاریخ و شعر و ادب صاحب نظر می باشد، از آثار قلمی ایشان کتاب اوفی البیان در شرح قصیده منجیه مرحوم علامه زاهد ورع آقا سید محمد بن سید مرتضی کشمیری به طبع رسیده است. در معجم رجال الفکر و الادب (ص۳۹۱) درباره ایشان می گوید:

عالم فاضل مجتهد من اساتذه الفقه والاصول شاعر عبقری حسن الاخلاق سریع البدیهه والنکنه له دیوان شعر، کتابات متفرقه فی الفقه والاصول...

آقای رازی در گنجینه دانشمندان (ص۱۶۰ جلد سوم) درباره ایشان بعد از نقل مطالبی می ­ نویسد:

ایشان گذشته از مقام علم و فضل، عالمی پارسا و موصوف به تقوی و دارای ملکات فاضله اخلاقی و محامد آداب و محاسن اخلاق و مبرا از تظاهرات و بسیار متواضع و خلیق میباشد و از امامت و تعینات روحی دوری مینمایند و در اصفهان هرچند علماء اعلام و متدینین اصرار برای نماز جماعت و اداره مسجدی نمودند نپذیرفتند خود را با آن مقام شامخ علمی و زهد و تقوی لایق این سمت ندانسته و به نماز دیگران شرکت مینمایند (انتهی).

پدرشان علامه جلیل مرحوم آقا شیخ حسن عالم فاضل ورع صالح در نزد اساتید بزرگ تلمذ نموده و تقریرات فقهی و اصولی آنان را به رشته تحریر درآورده و همچنین حواشی بر رسائل عملیه نوشته و از جمعی از بزرگان همچون حاج میرزا حسین بن حاج میرزا خلیل تهرانی و آقا سید محمدعلی شاه عبدالعظیمی و آقا سید حسن صدر کاظمینی روایت میکند و آقا میرزا محمدعلی اردوبادی و جمعی دیگر از ایشان روایت میکنند. سرانجام در روز شنبه ۹ جمادی الاولی سال ۱۳۶۱ قمری وفات یافته است. (نقباءالبشر صفحه ۴۶۵ + معجم رجال الفکر و الادب صفحه ۳۹۱)

۲ - مرثیه و ماده تاریخ که حجه الاسلام آقای حاج آقا مجتبی(۱) میرمحمد صادقی اصفهانی سروده اند: