آداب ازدواج و زندگی خانوادگی

آداب ازدواج و زندگی خانوادگی10%

آداب ازدواج و زندگی خانوادگی نویسنده:
گروه: جوانان و ازدواج

آداب ازدواج و زندگی خانوادگی
  • شروع
  • قبلی
  • 133 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 30702 / دانلود: 3807
اندازه اندازه اندازه
آداب ازدواج و زندگی خانوادگی

آداب ازدواج و زندگی خانوادگی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.


1

2

۷ - اگر سجده به غير خدا جايز بود

۷ - در شريعت اسلام براي استحكام بخشيدن به بنيان زندگي خانوادگي، به اطاعت بانوان از همسرانشان: در حد بالا و فوق تصور: سفارش شده است بگونه‌اي كه اگر سجده به غير خدا جايز بود، به خانم‌ها دستور مي‌دادند كه به شوهرانشان سجده نمايند و از آنها فرمان برداري كنند! زيرا بانوانند كه به كانون خانواده گرميت مي‌بخشند و با عواطف سرشار وجودي خود، افراد خانواده را، دور هم جمع مي‌نمايند و مانند حلقه‌هاي زنجير به هم پيوند مي‌دهند وچشم و چراغ زندگي هستند؛

درروايت آمده است بانوئي به حضور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و از حق شوهر براي زن سؤال نمود و حضرت تعدادي از آن حقوق را بيان نمود، زن پس از شنيدن اين حقوق، عرض كرد اي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم من از اين ساعت مردان را بر خود حرام كردم و تصميم گرفتم كه ديگر ازدواج نكنم و زير اين همه مسؤليت نروم چون من توانائي به جا آوردن آنها را ندارم.

۱ - سليمان بن خالد: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: ان قوماً أتوا رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقالوا: يا رسول اللَّه إنّا رأينا أناساً يسجد بعضهم لبعض فقال: رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لو أمرت أحداً أن يسجد لأحد لأمرت المرأة أن تسجد لزوجها. گروهي پيش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمدند و گفتند: اي رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خدا ما كساني را ديديم بعضي به بعض ديگر سجده مي‌كرد؟! فرمود: اگر من امر مي‌كردم كسي به كسي سجده كند، امر مي‌نمودم زن به شوهرش سجده نمايد.«۱»

۲ - رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: لايصلح لبشر أن يسجد لبشر و لو صلح لأمرت المرأة أن تسجد لزوجها،

صلاحيت ندارد (و جايز نيست) بشر براي بشر ديگر سجده كند، اگر (چنين چيزي) جايز بود، البته امر مي كردم زن به شوهرش سجده نمايد«۱»

۳ - علي بن حسان از عمويش عبد الرحمن، از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: لو أمرت أحدا أن يسجد لأحد لأمرت المرأة أن تسجد لزوجها. اگرامر مي‌نمودم كسي بر كسي سجده كند، البته امر مي‌كردم زن بر شوهرش سجده نمايد.«۲

۸ - تقسيم وظايف‌

۸ - زن موجودي است بنا به روايات كه خداوند آنها را از باقيمانده خميره يا از دنده چپ، آدم آفريد تا انيس مرد و مونس شوهر شود و همگام با او براي چرخش زندگي و تربيت فرزندان و دهها مسائل ديگر: ياري رساند؛

البته از نظر اسلام، براي بانوان الزام آور نيست كه اين كارها را انجام دهند بلكه نوعي مساعدت به شوهران و برداشتن بار از دوش همسرانشان مي‌باشد؛

و از آنجائي كه بايد زندگي براي طرفين شيرين و دوست داشتني شود: خيلي‌ها وظايف و كارهاي مربوط به زندگي مشترك را ميان خود و همسرانشان تقسيم مي‌كنند تا سنگيني بار زندگي در دوش هر دوي زوجين باشد و باهم همكاري نمايند، تا با خوشي و خرّمي به سر منزل مقصود برسند و واقعاً كار پسنديده ايست و مورد قبول خردمندان جهان.

۱ - أبي البختري: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام : از پدر بزرگوارشعليه‌السلام فرمود تقاضي عليّ و فاطمة إلي رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم في الخدمة فقضي علي فاطمةعليها‌السلام بخدمتها ما دون الباب، وقضي عَلي عليّعليه‌السلام بما خلفه قال: فقالت فاطمة: فلا يعلم ما دخلني من السرور إلا اللَّه باكفائي رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تحمل أرقاب الرجال. علي و فاطمهعليهما‌السلام براي تعيين (و تقسيم كار) به خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمدند، فرمود: كارهاي پشت دَر (داخل خانه) با فاطمهعليهما‌السلام و بيرون دَر باعليعليه‌السلام باشد، فاطمهعليهما‌السلام فرمود: كسي غير از خدا ندانست كه چقدر از اين حكم خوشحال شدم، از اين كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (كارهاي سخت را) به گردن مردان گذاشت (و مرا از كار بيرون، معاف داشت و راحت نمود).«۱»

۲ - نجم از امام باقرعليه‌السلام فرمود: انّ فاطمهعليها‌السلام ضمنت لعليّعليه‌السلام عمل البيت والخُبز و قَمِّ البيت، و ضمن لها عليٌّعليه‌السلام ماكان خلف الباب نقل الحطب و ان يجي‌ء بالطّعام. همانا فاطمهعليها‌السلام به عليعليه‌السلام كار خانه و خمير و نان پختن و جارو كردن (كارهاي داخل خانه) را ضمانت كرد و عليعليه‌السلام هم كارهاي بيرون از خانه، حمل هيزم و طعام آوردن را ضامن شد!.«۲

۹ - وجوب اطاعت خانم از شوهر

۹- با تجربه ثابت شده است كه از هم گسيختگي و متلاشي شدن يك اجتماع يا يك خانواده در اثر گردن فرازي و نافرماني افراد آن جامعه و خانواده، به فرمان روا و بزرگ خانواده است، بدين منظور و براي اينكه نظم خانواده و جامعه از هم نگسلد و فرو نپاشد دستور داده‌اند از بزرگان اطاعت شود بخصوص بانوان از شوهران خود اطاعت و فرمان برداري نمايند.

۱ - عبد اللَّه بن سنان: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: انّ رجلا من الأنصار علي عهد رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خرج في بعض حوائجه فعهد إلي امرأته عهداً ان لا تخرج من بيتها حتي يقدم، قال: و انّ اباها قد مرض فبعثت المرأة إلي رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تستأذنه أن تعوده فقال: لا اجلسي في بيتك واطيعي زوجك قال: فثقل فأرسلت إليه ثانياً بذلك فقال: اجلسي في بيتك واطيعي زوجك قال: فمات أبوها فبعثت إليه إن أبي قد مات فتأمرني ان اصلّي عليه فقال: لا، اجلسي في بيتك واطيعي زوجك قال: فدفن الرجل فبعث إليها رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

انّ اللَّه قد غفر لك و لأبيك بطاعتك لزوجك. مردي در زمان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براي بعضي از نيازمندي هايش بيرون رفت و به زن خود سفارش كرد تا برگشتنش از خانه بيرون نرود، (درطول سفر تا بازگشت شوهر)، پدر زن مريض شد، زن كسي را پيش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرستاد اجازه عيادت از پدر را خواست، فرمود: نه، در خانه ات بنشين و از شوهرت اطاعت نما؛

بيماري پدر سنگين شد دوباره از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اجازه خواست؟ فرمود: در خانه بنشين و از شوهرت اطاعت كن! پدرش فوت كرد سومين بار به سوي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كسي را فرستاد كه اجازه حضور در نماز ميت پدر را خواستار شد؟ فرمود: نه، در خانه ات بنشين و از شوهرت فرمان بر؛

پدر دفن شد، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به سوي آن زن كسي را فرستاد و فرمود: همانا خداوند به خاطر اطاعت از شوهرت، هم تورا بخشيد و هم پدرت را.«۱

۱۰ - مراقبت بر آزادي خانم‌ها!

۱۰ - آزادي زنان يكي از مسائل بحث‌انگيز و مورد اظهار نظرهاي گوناگون و تلاقي افكار مختلف، مي‌باشد.

يكي مدافع آزادي كامل و ديگري خواهان اعتدال و سومي سختگير و خشن وو ..؛

ولي اگر منصفانه قضاوت كنيم و با وجدان خود به حل و فصل قضيه بپردازيم، وجداناً مي‌پذيريم از آن روز كه بانوان قدم به عرصه گشت و گذار و كسب و كار و اشتغال گوناگون، گذاشتند، كنترل اوضاع از دست خارج شده و جامعه رو به تباهي و انحطاط اخلاقي و غيره، مي‌رود، زيرا خداوند براي بقاي نسل و استمرار توليد آن جذابيت و كشش دو جنس مخالف را، در روح و روان آنها متمركز ساخته است، اگر رادع و مهار كننده‌اي درميان نباشد، آرامش و اطمينان و خوشبختي و سعادت، خانواده‌ها از ميان برداشته خواهد شد؛

اين را نيز مي دانيم كه خداوند، مادربزرگمان «حوّا» را از زيادي گِلِ يا از دنده پدر بزرگ مان «آدم» آفريد يعني زن در واقع جزء بدن مرد و مكمّل وجود اوست، بدين سبب مرد مورد علاقه زن و آرامش بخش وجود اوست، اگر حفظ شرافت و اصالت خانوادگي و مراقبت از شخصيت خود نشود و بالاتر از همه اينها اگر از نظر ايمان كم بهره و خدا ترسي اش ضعيف باشد، در هر موقعيتي كه پيش آيد و (مقتضي موجود و مانع مفقود) باشد، به هر مردي برسد خود را تسليم نموده و آماده كامجوئي خواهد بود؛

بدين خاطر زياد سفارش شده است، زنان را رها نساخته و برايشان آزادي كامل داده نشود تا خداي نكرده به پرتگاه خطرناك شهوات نفساني، سقوط ننمايند.

بدينجهت است كه شرايع آسماني بالأخص شريعت اسلام در اين باره، دستورات و فرمان‌هاي زياد صادر كرده است؛

الف- دختر و پسر كه به سن بلوغ رسيدند، فوراً ازدواج نمايند، مخصوصاً در اوان بلوغ و پيش از آنكه به اصطلاح چشمشان باز شود؛

ب - تعيين تكاليف و تقسيم وظايف نموده و زن و مرد را براي عمل به آن، فراخوانده است، بانوان كارهاي داخل خانه و آقايان بيرون از خانه را انجام دهند؛

ج - براي هردو قشر اكيداً دستور داده است كه حجاب خود را حفظ نمايند و از حرام بپرهيزند و چشمان خود را از نامحرم بپوشانند؛

د - تأمين خوراك و پوشاك و مسكن را به عهده مردان گذاشته است تا آنان در بيرون تكاپو نموده و به تلاش خود ادامه دهند و وظيفه مادري و تربيت و بزرگ نمودن اطفال را بر عهده بانوان گذاشته است تا ميتوانند از خود نمائي و ظاهر شدن در بيرون، بپرهيزند؛

در واقع كشش ساختمان وجودي زن و مرد را در نظرگرفته و كارهاي سخت و جنگ و ساخت و ساز جامعه را بر گُرده آقايان و مشغله‌هاي وقت گير و سر وكله زدن با گلهاي زندگي و پخت وپز وو را به عهده بانوان گذارده تا تعادل زندگي بهم نخورد و هركس پي كار خود باشد؛

و نيز از ظهور بانوان در مجامع عمومي و محافل همگاني جلوگيري به عمل آيد مگر در موارد ضروري.

به رواياتي در اين مورد توجه فرمائيد.

۱ - فاطمه دختر امام حسين، از پدر بزرگوارش، از علي بن أبي طالبعليهم‌السلام ، از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: النساء عيّ وعورات فداووا عيّهن بالسكوت و عوراتهنّ بالبيوت. زنها عاجز و واجب السّتر هستند پس ناتواني آنها را با سكوت (دربرابر آنها) و پوشيده ماندنشان را در خانه‌هامداوا كنيد.«۱»

۲ - علي بن عيسي در كتاب (كشف الغمه) از كتاب أخبار فاطمهعليها‌السلام ابن بابويه از عليعليه‌السلام فرمود: نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوديم فرمود: أخبروني أيّ شئ خير للنساء؟

فعيينا بذلك كلّنا حتي تفرّقنا، فرجعت إلي فاطمةعليها‌السلام فأخبرتها بالذي قال لنا رسول اللَّه (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) وليس أحد منّا علمه ولا عرفه، فقالت: ولكنّي أعرفه خير للنساء أن لا يرين الرجال ولا يراهن الرجال، فرجعت إلي رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقلت: يا رسول اللَّه سألتنا أيّ شئ خير للنساء خير لهنّ أن لا يرين الرجال ولا يراهنّ الرجال، فقال: من أخبرك، فلم تعلمه وأنت عندي؟ قلت: فاطمة، فأعجب ذلك رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و قال: انّ فاطمة بضعة مني. به من خبر دهيد چه چيز براي زنها بهتر؟! پس همه ما وامانديم (نتوانستيم جواب دهيم) همگي متفرّق شديم، من به سوي فاطمهعليها‌السلام برگشتم و جريان را گفتم: فرمود من مي‌دانم: بهترين كار براي زنان آنست كه نه زنها مردان (نامحرم) را و نه مردها زنان (نامحرم) راببينند؛

پس به سوي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برگشتم و گفتم: اي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سؤالي كه از ما پرسيدي چه چيز براي زنها بهتر؟! (جوابش اين است)، بهترين كار براي زنان آنست كه نه زنها مردان (نامحرم) را و نه مردها زنان (نامحرم) راببيند؛ فرمود: كهِ به تو خبر داد (و ياد داد؟!) عرض كردم فاطمهعليها‌السلام ، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تعجب كرد و فرمود: همانا فاطمهعليها‌السلام پاره‌اي از من است.«۲»

۳ - وهب، از أبي عبد اللَّه (عليه‌السلام ) فرمود: قال أمير المؤمنينعليه‌السلام : خلق الرجال من الأرض وإنّما همّهم في الأرض، وخُلقت المرأة من الرجال وإنّما همّها في الرجال فاحبسوا نساءكم يا معاشر الرجال اميرمؤمنانعليه‌السلام فرمود: مردان از زمين آفريده شده‌اند (بدينجهت) همت آنها در زمين (وبهره برداري از آن) است و زنها از مردان به وجود آمده‌اند و همت آنان در مردان است، پس زنان تان را حبس نمائيد (و از آنها مراقبت كنيد) اي گروه مردان.«۱»

۴ - غياث بن إبراهيم، از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: إنّ المرأة خُلقت من الرجل و إنّما همّتها في الرجال فأحبّوا نساءكم، وإنّ الرجل خلق من الأرض فانّما همّته في الأرض. همانا زن از مرد آفريده شده است، و به يقين همت آنها در مردان است، پس زنانتان را دوست بداريد و مرد از زمين خلق شده و همت او در زمين است.«۲»

۵ - رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ضمن بياناتي فرمود: فقصّروا أجنحة نسائكم ولا تطوّلوها فإنّ في تقصير أجنحتها رضيً وسروراً ودخول الجنة بغير حساب، احفظوا وصيتي في أمر نسائكم حتي تنجوا من شدة الحساب، ومن لم يحفظ وصيتي فما أسوء حاله بين يدي اللَّه و قالعليه‌السلام : النساء حبائل الشيطان. پس بال‌هاي زنانتان را كوتاه نماييد و آن را بلند نكنيد، زيرا در كوتاه كردن بالهاي آنها، رضايت و شادي و وارد شدن در بهشت است بدون حساب.

وصيت مرا در باره زنانتان حفظ كنيد، تا از شدت حساب (قيامت) نجات يابيد، و هركس وصيت مرا حفظ ننمايد، پس چقدر حال او بد خواهد شد در پيشگاه خدا، وباز فرمود: زنها دام‌هاي شيطانند (به هركس اين دام گسترده شود در آن دام افتاده و تباه خواهد شد)!.«۳»

۶ - فرمود: إنّ فاطمة دخل عليها علي بن أبي طالبعليه‌السلام وبه كآبةٌ شديدة فقالت فاطمهعليها‌السلام : يا علي ما هذه الكآبة؟ فقال عليّعليه‌السلام سألنا رسول اللَّه صلي اللَّه عليه وآله عن المرأة ما هي؟ فقلنا عورة، فقال فمتي تكون أدني من ربها؟ فلم ندر فقالت فاطمة لعليعليه‌السلام :

ارجع إليه فأعلمه أنّ أدني ما تكون من ربّها أن تلزم قعر بيتها، فانطلق فأخبر رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ما قالت فاطمةعليها‌السلام ، فقال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : إن فاطمة بضعة مني. همانا علي بن ابي طالبعليهما‌السلام به (منزل) فاطمه داخل شد و در او غمگيني (و خستگي) شديد ديده مي‌شد، پس فاطمهعليها‌السلام گفت اي علي اين چه ناراحتي است (در سيماي تو؟!،) عليعليه‌السلام گفت: رسول خدا از ما در باره زن سؤال نمود كه چيست او (يعني زن)؟ گفتيم: عورت است، فرمود: كي به خدا نزديك‌تر مي‌شود؟! ما (هيچكدام نفهميديم و) درك نكرديم فاطمهعليها‌السلام به عليعليه‌السلام گفت: برگرد خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اعلام كن (زن) زماني به خدا نزديك مي‌شود كه در توي خانه‌اش (بنشيند و) ملازم آن باشد؛

پس رفت و به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خبر داد آنچه كه فاطمهعليها‌السلام گفته بود فرمود: فاطمهعليها‌السلام پاره‌اي از من است.«۱»

۷ - رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: النساء عورة احبسوهن في البيوت واستعينوا عليهن بالعري. زنها عورت هستند آنها را در خانه حبس نمائيد (و بازداريد) و بر آنها ياري رسانيد با بي بهره و محروم كردن از بيرون رفتن (يا با برهنگي يعني به آنها از نظر پوشاك، زياد نپردازيد تا هوس بيرون رفتن را ننمايند).«۲»

۸ - أبي هريرة، از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: من كان يؤمن بالله واليوم الاخر فلا يدع حليلته تخرج إلي الحمام. هركس به خدا و قيامت ايمان آورده است، پس نگذارد خانمش به حمام (عمومي) برود، (زيرا حمام محل لخت شدن واعضاي زيرين آشكار و عيبها روشن شدن و مركز تلاقي افكار زنانه و صحبت‌هاي ناگوار وو است).«۳»

۹ - سكوني، از امام صادق، از پدرانشعليهم‌السلام فرمود: قال عليعليه‌السلام : من أطاع امرأته في أربعة أشياء أكبّه اللَّه علي منخريه في النّار قيل وما هي؟ قال: في الثياب الرقاق والحمامات والعرسات والنايحات. عليعليه‌السلام فرمود: هركس در چهارچيز به زنش اطاعت نمايد، خداوند او را به دو دماغ (يعني به رو) به آتش اندازد، گفتند: آن چهار چيست؟! فرمود: در لباس نازك و حمام‌ها و عروسي‌ها و نوحه خواني‌ها.«۴»

۱۰ - عبد الرحمن بن كثير، از أبي عبد اللَّه (عليه‌السلام ) فرمود: امير مؤمنانعليه‌السلام در نامه‌اي كه به امام حسنعليه‌السلام فرمود: إياك ومشاورة النساء فإنّ رأيهنّ إلي الإفْن، و عزمهنّ إلي الوهن، واكفف عليهنّ من أبصارهن بحجابك ايّاهنّ فانّ شدة الحجاب خير لك ولهنّ من الإرتياب، وليس خروجهنّ بأسدّ من دخول من لا يوثق به عليهنّ، فإنّ استطعت أن لا يعرفن غيرك من الرجال فافعل.

مبادا با زنان مشورت نمائي، زيرا رأي آنها به ضعف و قصدشان به سستي است، و ببند چشمانشان را با حجاب خود بر آنها، همانا سخت‌گيري در حجاب، براي تو و آنها بهتر است از هوسراني (و به انحراف كشيده شدن)؛

بيرون رفتن آنها (از خانه) مطمئن تر از ورود اشخاص بي اطمينان بر آنان، (و خطرش كمتر و بازدارنده‌تر) نيست، اگر مي تواني (كاري كني كه همسرانت) مردي را جزتو نشناسند، (اين كار را) بكن.«۱

۱۱ - حكم زدن خانم!

۱۱ - واژه «ضَرْب» «زدن» از لغات مشترك است و معناي متفاوت دارد، زدن فيزيكي، اخلاقي، رواني وو

در اصطلاح و محاورات روزانه هم فرق مي‌كند، من تورا مي‌زنم (در بيكار نمودن كسي را از كار)، مخ او را زدم، خود را اين طرف و آن طرف زدم (تغلا نمودم)، طوري او را زدم كه حالا حالاها نمي‌تواند، به كارش ادامه دهد يا بلند شود و به معناي تنبيه و يازدن واقعي هم آمده است و از اين قبيل.

در آيات و روايات هم معناي گوناگون دارد كه با دقت درمطالب ذيل، روشن مي‌شود.

۱ - پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: إنّي أتعجّب ممّن يضرب امرأته وهو بالضرب أولي منها، لا تضربوا نساءكم بالخشب فإن فيه القصاص، ولكن اضربوهن بالجوع والعري حتي تريحوا في الدنيا والاخرة من تعجب مي‌كنم از كسي زنش را مي‌زند در حالي كه خودش به زده شدن اولي‌تر است، زنانتان را با چوب نزنيد چون در آن قصاص هست ولكن آنها را با گرسنگي و لختي بزنيد تا در دنيا و آخرت راحت شويد (در اين روايت از تنبيه اخلاقي به زدن تعبير فرموده است.«۱»

عليعليه‌السلام فرمود: مردي از انصار دخترش را پيش پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آورد و گفت: يا رسول اللَّه إنّ زوجها فلان بن فلان الأنصاري فضربها فأثر في وجهها فأقيده لها؟

فقال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : لك ذلك فأنزل اللَّه تعالي قوله: «الرجال قوامون علي النساء» الاية فقال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : أردتُ أمراً وأراد اللَّه تعالي غيره

. اي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شوهر او فلان پسر فلان انصاري اورا طوري زده است كه در صورت او اثر گذاشته است (و كبود يا سياه و يا زخمي شده است) آيا من هم او را بزنم (و با او مقابله به مثل نمايم) فرمود: اين حق تو است، در اين بين خداي تعالي اين آيه را نازل نمود «مردان سر پرست و نگهبان زنانند به خاطر برتري هائي خداوند (از نظر نظام اجتماع) براي بعضي نسبت به بعضي قرار داده است»؛

حضرت فرمود: من چيزي را اراده نمودم و خداتعالي غير آن را.«۲»

۲ - موسي بن جعفر، از پدرانشعليهم‌السلام فرمود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اضربوا النساء علي تعليم الخير. زنان را براي تعليم خير بزنيد (يعني در صورت سرپيچي زنان از فراگرفتن علم و راه و رسم خوبيها، آنان را براي فرا گرفتن آنها وادار نماييد).«۳»

۴ - امام باقرعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باتعجب فرمود: أيضرب أحدكم المرئة ثمّ يظلّ معانقها؟!! آيا يكي از شما زن را مي زند سپس بااو هم آغوش مي شود؟!!.«۴

۱۲ - مشاوره بابانوان!

۱۲ - مطلبي را هميشه در نظر داشته و به خاطر بسپاريد در خلال مطالعه اين كتاب به مطالبي بر مي‌خوريد كه به ظاهر نشانه عقب گردي يا توهين به بانوان است مانند اينكه، با آنها مشورت كنيد و مخالفت نمائيد؛ يا آنها را بزنيد، يا در خلاف نظر و رأي آنها بركت هست؛ و امثال اين مطالب، ولي منظور از اين تعبيرها چيز ديگري است؛

اولًا - بايد اسناد اين روايات بررسي شود، در صورت صحت آن مطلب زير را مدّ نظر قرار دهيد؛

و ثانياً - منظور روايات همه بانوان نيست بلكه بانواني كه از جهت عقل و فكر وسواد و تجربه، كم بهره و يا بي بهره هستند يا زياده طلب و كله شق و خود خواهند، چون مسلّم است نظر بانوئي كه با اين صفات متصف باشد، رأي و نظراو مورد قبول نبوده و بي پايه خواهد بود؛

در طول تاريخ بانوان بزرگ و بزرگوار فراوان داريم كه با صلاح ديد آنها، كارها پيش مي رفته و مي‌رود و حتي براي اداره يك كشور و يك وزارتخانه مهم شايستگي دارند، پس نبايد بي آنكه مفاد روايت را در صورت درست بودن آن، بفهميم، بلافاصله در صدد تخريب دين و يا مسائل ديگر برآئيم، به روايت يكم دقت بفرمائيد و بعدي‌ها را مطالعه نماييد.

۱ - أمير مؤمنانعليه‌السلام فرمود: إيّاك ومشاورة النساء إلّا من جرّبت بكمال عقل، فانّ رأيهنّ يجرّ إلي الإفن، و عزمهنّ إلي وهن مبادا با زنان مشورت نمائي مگر با بانواني كه كمال عقل او را تجربه كرده باشي، زيرا رأي آنها به تباهي مي‌كشد و عزم آنها بر سستي«۱»

در اين روايت اميرمؤمنان:عليه‌السلام بانواني را كه به كمال عقل و دور انديشي و صاحب تجربه در كارها هستند را، استثناء نموده و مشاوره با آنها را، مجاز دانسته است.

و تمام مطالب بيان شده درباره مشاوره با بانوان را در محور دين، روشن مي‌سازد زيرا بانوئي كه صاحب خرد و فكر درست و پخته است، چرا طرف مشورت قرار نگيرد و از تجربياتش استفاده نشود!).

۲ - رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إذا أراد الحرب دعا نساءه فاستشارهن ثمّ خالفهن هروقت اراده جنگ داشت خانمهايش فرا خوانده و با آنها مشورت مي‌نمود و سپس بر خلاف رأي آنها عمل مي‌كرد.«۲»

زيرا آنها از جنگ اطلاعي نداشتند و به رموز حرب نابلد بودند و روي عواطف نظر مي دادند، پس مخالفت حضرت با آنها روي حساب درست بود.

۲ - ابن فضال، از امام صادقعليه‌السلام از پدرش و از پدران بزرگوارشعليهم‌السلام ، از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: شاوروا النساء وخالفوهن فانّ خلافهن بركة. با زنها مشورت كرده و با آنها مخالفت نماييد زيرا در خلاف آنها بركت هست.«۱»

۳ - امامعليه‌السلام فرمود: في خلافهن البركة. در خلاف آنها بركت هست.«۲»

۴ - در وصيت اميرمؤمنانعليه‌السلام به فرزندش حسنعليه‌السلام فرمود: إياك ومشاورة النساء فان رأيهنّ إلي أفن، وعزمهنّ إلي وهن مبادا با زنان مشاوره نمايي، چون رأي آنها بي پايه و عزمشان برسستي است.«۳» اين گونه روايات را در بالا معنا كرديم

۱۳ - اطاعت از بانوان!

۱۳ - در تعدادي از روايات، اطاعت از زنان و همسران، تقبيح و مورد مذمت قرار گرفته!، و به رو به آتش انداخته خواهد شد!!.

حالا ببينيم اطاعت از همه خواسته‌ها و دستورهاي آنهااست ياموارد خاصي در نظر گرفته شده است، به متون روايات دقت نمائيد كه خود مسئله را روشن مي‌نمايد.

۱ - از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام از پدرانشعليهم‌السلام فرمود: در وصيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به عليعليه‌السلام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: من أطاع امرأته أكبّه اللَّه علي وجهه في النار قال: وما تلك الطاعة؟ قال: تطلب إليه الذهاب إلي الحمامات والعرسات والعيدان والنايحات والثياب الرقاق فيجيبها. هركس از زنش اطاعت نمايد خداوند او را به رو به آتش اندازد!، گفت: كدام اطاعت؟، فرمود: از شوهرش رفتن به حمام‌ها و عروسي‌ها و عيد ديدني‌ها و نوحه گري‌ها و لباس نازك بخواهد واو نيز موافقت نمايد.«۴»

۲ - سكوني، از امام صادقعليه‌السلام از پدرانشعليهم‌السلام فرمود: قال عليّعليه‌السلام : من أطاع امرأته أكبّه اللَّه علي وجهه في النّار، قيل: وما تلك الطاعة؟ قال: تطلب إليه أن تذهب إلي الحمامات

وإلي العرسات وإلي النايحات والثياب الرقاق فيجيبها. هركس از زنش فرمان برد، خداوند او را به رو به آتش اندازد!، گفته شد: كدام اطاعت؟، فرمود: از شوهر درخواست نمايد رفتن به حمام‌ها و عروسي‌ها و نوحه گري‌ها و لباس نازك و او هم قبول نمايد.«۱»

۳ - و فرمود:عليه‌السلام : طاعة المرأة ندامة. اطاعت از زن (نادان) پشيماني است«۲»

۴ - عليعليه‌السلام فرمود: كل امرئ تدبّره امرأة فهو ملعون. كار هر مردي را زن (ناپخته) تدبير (و تنظيم) كند، او ملعون است!. «۳

۱۴ - احسان خانم از مال شوهر

۱۴ - خانم‌ها معمولًا از خانه و مال شوهر، براي مصارفي خرج مي‌كنند آيا اين گونه هزينه‌ها جنبه شرعي دارد و مي تواند يانه؟.

۱ - ابن بكير، گويد: از أبا عبد اللَّهعليه‌السلام سؤال نمودم: عمّا يحلّ للمرأة أن تتصدّق من بيت زوجها بغير إذنه؟ قال: المأدوم.

از آنچه كه به زن حلال است از خانه شوهرش بي اجازه شوهر، تصدق نمايد؟

فرمود: غذا.«۴»

۲ - علي (بن جعفر)، از برادرش (موسي بن جعفر)عليهما‌السلام سؤال نمود: از زن هل لها أن تعطي من بيت زوجها بغير إذنه؟ قال: لا إلا أن يحللها (يحلّها). آيا حق دارد از خانه شوهرش بدون اجازه او چيزي عطا نمايد؟ فرمود: نه؛ مگر اينكه بر او حلال نمايد (و اجازه دهد).«۵»

۳ - محمدبن مسلم از امام باقرعليه‌السلام ولا تتصدّق من بيته بشئ إلا باذنه و از خانه شوهر تصدق نكند مگر با اجازه او.«۶

۲ - بهترين بانوان‌

در ميان انسان‌ها كساني هستند كه داراي امتيازات فراوان و از هم نوعان خود ممتاز و پرارزش و بهترينند، در مقابل آنها افرادي هم هستند كه هميشه از قافله عقب و هيچ خير و بركتي در وجود آنها پيدا نمي‌شود و بدترينند.

در سؤال از بهترين زنان و بدترين آنها، ممكن است هركسي نظري را اظهار و پاسخي فراخور برداشت و اطلاعات خود: ابراز دارد: حالا ببينيم روايات در اين باره در فصل بعدي (باب پرهيز از چه كساني) و در فصل (بدترين زنان) چه مي‌گويد!.

۱ - جابر بن عبداللَّه گويد: نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوديم فرمود: ألا أخبركم بخير نسائكم، الولود الودود السّتيرة العفيفة العزيزة في أهلها الذّليلة مع بعلها المتبرّجة مع زوجها الحصان مع غيره الّتي تسمع قوله و تطيعه فاذا خلا بها بذلت له ما أراد منها و لم تبذل كتبذّل الرّجل.

آيا به شما خبر دهم بهترين زنانتان را؟!، زاينده، دوست دارنده، باحجاب، پاك دامن، در خانواده‌اش عزيزه، با شوهرش ذليلة، با شوهر خود نما و دريده، با بيگانه خود نگهدار، زني كه گفته شوهر را مي‌شنود و اطاعت مي‌نمايد، هرگاه با شوهر خلوت كرد، هرچه دلبخواه اوست به او مي‌بخشد، و مانند مردان با او رفتار نمي‌كند (بلكه رفتارهاي زنانه و تحريك كننده انجام مي‌دهد وو ..).«۱»

۲ - سكوني: از أبي عبداللَّهعليه‌السلام گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: أفضل نساء أمتي أصبحهن وجهاً وأقلهنّ مهراً. بهترين زنان امت من، زيبارويان و كم مهران آنها است.«۲»

۳ - شيخ صدوق فرمود: وروي أن من بركة المرأة قلّة مهرها، ومن شؤمها كثرة مهرها. و روايت شده است از بركت زن كمي مهر و شومي او در زيادي مهر اوست.«۳»

۴ - سليمان جعفري: از أبي الحسن الرضاعليه‌السلام گفت: امير مؤمنانعليه‌السلام فرمود: خير نسائكم الخمس، قيل: وما الخمس؟ قال: الهيّنة اللّيّنة المؤاتية الّتي إذا غضب زوجها لم تكتحل بغمض حتي يرضي، وإذا غاب عنها زوجها حفظته في غيبته فتلك عامل من عمّال اللَّه، و عامل اللَّه لا يخيب. بهترين زنان شما پنج (گروه) است، پرسيدند پنج (گروه) كدامند؟! فرمود: خوش رفتار و نرم خو و شوهر داري كه اگر شوهرش عصباني شد تا راضي شدن شوهرش، سرمه نكشد (و آرايش نكند) و زماني كه شوهرش از او غايب شود، (ناموس) او را محافظت نمايد پس همچون زني كار گزاري از كارگزاران خداوند است و كارگزار خدا هيچ وقت ضرر نمي‌بيند (و مأيوس نمي‌شود).«۱»

۵ - فرمود: وجاء رجل إلي رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال: انّ لي زوجة إذا دخلت تلقّتني، وإذا خرجت شيّعتني، وإذا رأتني مهموماً قالت لي: ما يهمّك إن كنت تهتمّ لرزقك فقد تكفّل لك به غيرك، وإن كنت تهتم بأمر آخرتك فزادك اللَّه همّاً، فقال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : إنّ اللَّه عمّالًا و هذه من عمّاله لها نصف أجر الشهيد. مردي پيش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و گفت: من زني دارم هروقت داخل (خانه) مي‌شوم به استقبالم مي‌آيد و اگر خارج شوم بدرقه‌ام مي كند، و اگر مرا غمگين ببيند مي‌گويد: اگر براي روزي ات نگراني، آن را غير تو (يعني خدا) متكفل شده است، و اگر براي آخرتت فكر مي‌كني خداوند آن را زياد كند (و موفق باشي)،! رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: همانا براي خداوند عمّال هائي (در زمين) هست اين هم يكي از آن هاست و براي او نصف پاداش شهيد است.«۲»

۶ - يعقوب احمر: از محمد بن مسلم: از أبي جعفرعليه‌السلام فرمود: أتي رجل رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يستأمره في النكاح، فقال: نعم انكح و عليك بذوات الدّين تربّت يداك، و قال: انما مثل المرأة الصّالحة مثل الغراب الأعصم الذي لا يكاد يقدر عليه، قال: وما الغراب الأعصم؟

قال: الأبيض إحدي رجليه مردي به محضر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد در باره ازدواج از او اجازه مي‌خواست، فرمود: بلي (حتماً) ازدواج كن، و به سراغ دين داران برو تا دستانت نمناك شود (و خير و بركت بيني)؛ فرمود: زن صالحه مانند غراب اعصم، سخت گير مي‌آيد (و كمياب و كم پيداست!): پرسيدند غراب اعصم چگونه است؟

فرمود: يك پايش سفيدباشد. «۳»

۷ - جميل بن دراج: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: خير نسائكم التي ان غضبت أو اغضبت قالت لزوجها: يدي في يدك لا أكتحل بغمض حتي ترضي عنّي قال: وكان النبيصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يقول في دعائه: اللّهم إنّي أعوذ بك من ولد يكون عليّ رباً ومن مال يكون عليّ ضياعاً، ومن زوجة تشيبني قبل أوان مشيبي، ومن خليل ماكر الحديث. زنان خوب شما آن است كه اگر مردش از او ناراحت شود يا او را عصباني نمايد، به او مي‌گويد: دست من در دست تو است (و من دراختيار توأم)، آرايش نمي‌كنم تا از من راضي شوي! و پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در دعايش مي‌گفت: خدايا من به تو پناه مي‌برم از (شرّ) فرزندي كه براي من بزرگي كند (و مايه شرمندگي من شود)، و از مالي كه سبب ضايع شدن من باشد، و از (شرّ) همسري كه مرا زود هنگام پيرم كند، و از دوست حيله گر (كه مرا با مكر و نيرنگ‌هاي خود بفريبد و ضايعم نمايد، تا آخر حديث).«۱»

۸ - ورّام بن أبي فراس در كتابش گفت: امامعليه‌السلام فرمود: ما اعطي أحد شيئاً خيراً من امرأة صالحة إذا رآها سرّته، وإذا أقسم عليها أبرّته وإذا غاب عنها حفظته (في نفسها و ماله) به كسي چيزي بهتر از زن صالحه، داده نشده است كه هر وقت او را ببيند شاد شود و اگر براي او (به خاطر چيزي قول دهد و) سوگند بخورد، به او وفا نمايد، اگر از او غايب شود، نگهبان (ناموس و مال) او باشد.«۲»

۹ - سكوني از ابي عبداللَّهعليه‌السلام فرمود: من سعادةالمرء الزّوجة الصّالحة. از خوش بختي مرد (داشتن) زن صالحه است.«۳»

۱۰ - صفوان بن يحيي: از أبي الحسن علي بن موسي الرضاعليهما‌السلام فرمود: ما أفاد عبد فائدة خيراً من زوجة صالحة إذا رآها سرّته وإذا غاب عنها حفظته في نفسها وماله. هيچ كس (در زندگي) فائده‌اي نبرده است كه بهتر از زن صالحه باشد، هر وقت او را ببيند شاد نمايد: اگر از او غايب شود، نگهبان (ناموس و مال) او باشد.«۴»

۱۱ - حنان بن سدير: از پدرش: از أبي جعفرعليه‌السلام فرمود: قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إنّ من القسم المصلح للمرء المسلم أن تكون له امرأة إذا نظر إليها سرّته، وإن غاب عنها حفظته، وإن أمرها أطاعته. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: از قسمت (و نصيب) صالح براي مرد مسلمان آن است كه زني داشته باشد، هروقت به او نگاه كند شاد شود، و اگر از او غايب گردد، حفظش نمايد، و اگر به او امري كرد، از او اطاعت نمايد.«۱»

۱۲ - محمد بن مسلم: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: من بركة المرأة خفّة مؤنتها (وتيسير ولدها) (وتيسر ولدها)، ومن شومها شدة مؤنتها وتعسير ولدها (ولادتها). از بركت زن سبك بودن مؤنة و آسان زائيدن اوست و شومي اش زيادي مخارج و سخت‌زائي اوست.«۲»

۱۳ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حديثي كه سؤال نمود چه چيزي براي زنان بهتر است، فاطمهعليها‌السلام گفت:

خير للنساء (ألا يرين الرجال ولا يراهن الرجال) فقال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : إنّها منّي. براي زنان بهتر آن است (بهترين زنان آنست) كه نه آنها مردان (نامحرم) را ببينند و نه زنها مردان نامحرم را، پس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: او (فاطمه) از من است.«۳» در فصل‌هاي بعدي روايات مناسب اين فصل مي‌خوانيد

۳ - تاج كرامت بر سر!!

درهركاري از كارهاي دنيا، اگر خوشنودي و رضاي خدا و خويشي و خويشاوندي، در نظر گرفته شود، خداوند او را در آن كار شيرين كام و كامياب گرداند و در زندگي هر دو جهان تاج عزّت و كرامت بر سرش نهد و عمر خود را در ميان مردم آبرومندانه به سر برده و سپري مي‌كند چون خداوند هميشه به دوستان و خواهانش عزّت دهد و آبرو بخشد، مثلًا دختري در هم خونان خود وجود دارد اما كمي از جمال ظاهري بي بهره است، با او براي رضاي خدا و به احترام همخوني، ازدواج نمايد، خداوند به يقين او را در طول عمر رهايش نمي‌سازد و باعزت و خوشبختي زندگي مي‌كند.

۱ - محمد بن علي بن حسين گفت: علي بن حسين سيد العابدينعليهما‌السلام فرمود: من تزوّج اللَّه و لصلة الرحم توّجه اللَّه بتاج الملك (والكرامة). هركس به خاطر خدا و به احترام رَحِمْ (و خويشاوندي) ازدواج كند، خداوند با تاج ملك و كرامت او را تاجدار مي‌نمايد. «۱

۴ - ازدواج با آن كه دوست داري!

زندگي با همسر، يكي از اركان دوران عمر بشر است، چنانچه دلبخواه و باب ميلش نباشد، هميشه در عذاب روحي و شكنجه جسم و جان، فرو خواهد رفت و عمر گرانمايه خود را، دايم بانفرين ونفرت و تلخ كامي و آرزوي مرگ، سپري خواهد نمود، بدينجهت است كه انسان نبايد در انتخاب همسر و همسرّ خود، تحت تأثير زورگوئي ديگران (پدر، مادر، برادر، دوست آشنا وو ..، قرار گيرد و آينده خود را تباه سازد، زيرا كوچكترين اشتباه و غفلت در اين باره، آدمي را مادام العمر به ندامت و پشيماني گرفتار خواهد ساخت و بايد تا آخرعمر تاوان اشتباهش را پس دهد؛

از اين روست كه بزرگان دين سفارش اكيد دارند كه انسان آن كس را كه دوست دارد، ازدواج نمايد و شريك زندگي خود قرار دهد؛

البته حساب مشورت و مشاوره و از صاحبان عقل و خرد نظر خواهي كردن و از تجربه ديگران استفاده نمودن، نه تنها بد نيست بلكه بهتر هم هست. به روايت ذيل توجه نماييد.

۱ - ابن أبي يعفور، گويد: به امام صادقعليه‌السلام گفتم: إنّي اريد أن أتزوّج امرأة وإنّ أبويّ أرادا غيرها قال: تزوج التي هويت ودع التي هوي أبواك. من مي خواهم با زني (كه دوست دارم) ازدواج نمايم و پدر و مادرم ديگري را اراده نموده‌اند! فرمود: با زني كه دوست داري، ازدواج كن و آن را كه والدينت دوست دارند، رها ساز!.«۲

۵ - شتاب در ازدواج با هم كفو

اگر ميوه رسيده را به موقع نچينند، فاسد مي‌شود و گلها را در موقعش برندارند، پرپر مي گردد و گندم را به موقع درو نكنند: از سنبل مي‌ريزد و مي‌پوسد و نابود مي‌شود وو

همچنين است فرزندان رسيده و هنگام طراوت و شادابي (دختر يا پسر)، اگر به موقع به خانه بخت فرستاده نشوند، پرپر مي‌شوند و فاسد از آب در مي‌آيند!، چنان كه در جوامع مختلف، به روشني مي‌بينيم و مسئله ايست غير قابل انكار؛

استفاده بردن و بهره مند شدن از هر چيزي، بايد به موقع باشد، وقتي كه اين گلهاي زندگي به بلوغ رسيدند، حتماً و بايد مسائل زيادي را، در نظر گرفت و در صدد حل آن بر آمد و بدون بهانه جوئي و ايرادگيري و دعواي مادي و بازي باارقام، حل و فصل نمود، زيرا بي اعتنائي و كم توجهي به اين مسائل، در زمان نه چندان دور، فاجعه ببار خواهد آورد

مگر اين همه فساد و تباهي جنسي جوامع بشري از اين مسير ببار نيامده است؟ مگر فرارها و فراري‌هاي بي شمار از خانه و خانواده ها و تمرّد و عاق والديني و نافرماني‌هاي فراوان وو همه و همه ناشي ازاين، بي توجّهي‌ها نيست! و دهها مگرها و آياهاي ديگر.

۱ - أحمد بن محمد بن عيسي: از بعض أصحابش: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: من سعادة المرء أن لا تطمث ابنته في بيته. از خوشبختي مرد است كه دخترش در خانه او حيض نبيند (يعني قبل از عادت بيني و پيش از چند دست شدن، به خانه بخت فرستاده شود).«۱»

۲ - محمد بن علي بن حسين گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: من سعادة الرجل أن لا تحيض ابنته في بيته. از سعادت مرد است كه دختر او درخانه اش حيض نبيند

(وعادت نشود و زود هنگام راهي زندگي اش شود).«۲»

۳ - بعضي از أصحاب ما (از ابي عبد اللَّهعليه‌السلام ) روايت كرده است: فرمود: انّ اللَّه عزّوجلّ لم يترك شيئا ممّا يحتاج إليه الّا وعلّمه نبيّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، فكان من تعليمه إيّاه أنّه صعد المنبر ذات يوم فحمد اللَّه و أثني عليه، ثمّ قال أيّهاالنّاس انّ جبرئيل أتاني عن اللّطيف الخبير فقال: إنّ الأبكار بمنزلة الثّمر علي الشّجر، إذا ادرك ثمارها فلم تجتن أفسدته الشمس، ونثرته الرياح، وكذلك الأبكار إذا أدركن ما تدرك النساء، فليس لهنّ دواء إلا البعولة وإلّا لم يؤمن عليهنّ الفساد لأنّهنّ بشر، قال: فقام إليه رجل فقال: يا رسول اللَّه، فمن تزوّج؟ فقال: الأكفاء فقال (يارسول اللَّه): و من الأكفاء؟ فقال: المؤمنون بعضهم أكفاء بعض، المؤمنون بعضهم أكفاء بعض.

خداي عزّ وجلّ چيز مورد احتياجي فرو نگذاشته، مگر اينكه به پيغمبرش تعليم نموده است، از آن جمله است كه (روزي) بالاي منبر رفت و حمد و ثناي خدا را بجا آورد سپس فرمود: اي مردم جبرئيل از سوي خدا، پيش من آمد و گفت: همانا باكره‌ها مانند ميوه (رسيده) بر درخت است اگر (بموقع) چيده نشوند، آفتاب آن را فاسد مي‌نمايد و بادها آنها را پراكنده مي‌كند، اين چنين است باكره‌ها، وقتي درك كردند آنچه را كه زنها درك مي‌كنند (و به بلوغ مي‌رسند) براي آنها دوائي غير از شوهر كردن نيست و گرنه از فساد در امان نيستند، زيرا آنها بشرند؛

مردي بلند شد وگفت: اي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با كهِ ازدواج كنند؟ فرمود: با هم كفوان (و همسنگان)، پرسيد أكفاء كيانند؟! دوبار فرمود: مؤمن‌ها با همديگر هم كفوند.«۱»

۴ - أبي حيون مولي الرضا از امام رضاعليه‌السلام فرمود: نزل جبرئيل علي النبيصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال يا محمد، ربك يقرئك السلام ويقول: ان الأبكار من النساء بمنزلة الثمر علي الشجر، وذكر نحوه، وزاد: ثم لم ينزل حتي زوّج ضباعة بنت الزبير بن عبد المطلب المقداد بن الأسود الكندي، ثم قال: أيها الناس، انما زوّجتُ ابنة عمي المقداد ليتّضع النكاح. جبرئيل به پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل شد و گفت: اي محمد خدايت سلام مي‌رساند ومي فرمايد:

هماناباكره‌ها بمنزله ميوه بر درخت است (ومانند روايت بالا را ذكر كرد و اضافه نمود، پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از منبر پايين نيامد) تا ضباعة دختر زبير بن عبد المطلب را به مقداد بن اسود كندي تزويج نمود سپس فرمود: من دختر عمويم را به مقداد تزويج كردم تا (مرزهاي غلط جاهلي) نكاح شكسته شود (زيرا ضباعة اشراف زاده بود و مقداد غلام سياه كه از نظر فرهنگي آن روز و حتي امروز هم، با همديگر قابل مقايسه نبودند).«۱»

۵ - عبد الرحمن بن سيابة: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: انّ اللَّه خلق حواء من آدم فهمّة النساء الرّجال فحصّنوهنّ في البيوت. خداوند حوّا را از آدم آفريد پس همت زنها مردانند و آنها را در خانه‌ها نگه داريد (و مهار نمائيد تا روي جامعه سالم را ببينيد).«۲»

۶ - واسطي: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: انّ اللَّه خلق آدم من الماء والطين فهمّة ابن آدم في الماء والطين، وخلق حواء من آدم فهمّة النساء في الرجال فحصّنوهنّ في البيوت. خداوند آدم را از آب و گل آفريد پس همت آدم در آب و گل است، و حوّا را از آدم آفريد پس همت زنها مردانند و آنها را در خانه‌ها نگه داريد.«۳»

۷ - ابن جمهور: از پدرش گفت: امير مؤمنانعليه‌السلام در بعض سخنانش فرمود: انّ‌السباع همّها بطونها، وإنّ النساء همّهنّ الرجال. همت درنده‌ها، شكم‌هاي آنهاست و همت زنان مردانند.«۴

۶ - معناي هم كفو بودن‌

از منظر عقل و دين، همطراز و هم كفو انسان، كسي است كه داراي شخصيت معنوي و سلامت روح و روان و دين و ديانت باشد، مال و منال و مقام‌هاي اعتباري و زيبائي و طنّازي و جاه و جلالت ظاهري، همگي زود گذر و مانند چرك دست، سريعاً از بين مي‌رود، اما مقام آسماني و خدا دادي است كه: جاويد و ابدي مي‌ماند؛رنگ و پوست و فقر و ثروت و عرب و عجمي و شهري و دهاتي بودن، معيار انسانيت و شخصيت نيست، بلكه عيار و معدل آدمي، ميزان تقوي و پرهيزكاري و تديّن اوست.«۱»

پس هنگام ازدواج به هيچ كدام از اين خصوصيت‌هاي اعتباري فريفته نباش، تنها به ميزان عقل و دين و تقواي طرف مقابل دقت نما، زيرا تقوا و پرهيزكاريست كه در خلوت و آشكار و شب و روز و شهر و روستا خلاصه در زمين و آسمان، انسان را از راه‌هاي انحرافي باز مي‌دارد و از ارتكاب به اعمال زشت و غير اخلاقي، مهار مي‌كند ترس از خدا و تقواست كه در زندگي خيالت را راحت مي‌كند و از جهت همسرت آسوده خاطر مي‌سازد، چون مي‌داني طرف مقابل، پا از جاده حق و حقيقت و عزّت و شرافت، بيرون نخواهد گذاشت و به همه مشكلات و فراز و نشيب‌هاي زندگي ات، صبورانه و عاشقانه تحمل مي‌كند و در كنارت، احساس آرامش و خوشبختي مي‌نمايد و بس؛

پس وقتي همچون شخصيت و موجود شايسته اي را پيدا كردي، مانند پيغمبر الهي حضرت شعيبعليه‌السلام و ساير بزرگان دين، خود پيش قدم باش و خودت از اين پسر شايسته براي دخترت خواستگاري كن و فرصت را از دست مده، به دو فصل آتي دقت نماييد.

۱ - أبي حمزة الثمالي در ضمن حديثي گفت: كنت عند أبي جعفرعليه‌السلام فقال له رجل: إنّي خطبت إلي مولاك فلان بن أبي رافع ابنته فلانة فردّني و رغب عنّي وازدرأني لدمامتي و حاجتي و غربتي، فقال أبو جعفرعليه‌السلام اذهب فأنت رسولي إليه، فقل له: يقول لك محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب: زوّج منجح بن رياح (رباح) مولاي بنتك فلانة، ولا تردّه- إلي أن قال: ثمّ قال أبو جعفرعليه‌السلام : انّ رجلًا كان من أهل اليمامة يقال له: جويبر، أتي رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منتجعاً للإسلام فأسلم و حسن اسلامه،

نزد ابي جعفرعليه‌السلام بودم مردي به او گفت: من از دوستت (يا غلام آزاد كرده ات) فلان بن ابي رافع، دخترش فلانه را خواستگاري نمودم، مرا ردّ كرد و به خاطر قد كوتاه و نداري و غريبي، از من روي گردان شد و مرا دكّ نمود (و از من دوري جست)!؛ ابو جعفرعليه‌السلام فرمود: برو تو قاصد مني از طرف من و به او بگو محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب (عليهم‌السلام » گفت: دخترت فلانه را به غلام من منجح بن رباح، تزويج نما و ردّش نكن‌راوي گويد:) سپس ابو جعفر فرمود: مردي از اهل يمامة كه به او جويبر مي گفتند، پيش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و مسلمان شد و اسلامش نيكوگرديد؛

و كان رجلًا قصيراً دميماً محتاجاً عارياً، و كان من قباح السّودان إلي أن قال: و إنّ رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نظر إلي جويبر ذات يوم برحمةٍ له و رقّةً عليه فقال له: يا جويبر لو تزوجت امرأة فعففت بها فرجك و أعانتك علي دنياك وآخرتك، فقال له جويبر: يا رسول اللَّه بأبي أنت وأمّي، من يرغب فيّ فو اللَّه ما من حسب و لا نسب و لا مال و لا جمال، فأيّة امرأةٍ ترغب فيّ

و مرد كوتاه قد و بد ريخت و محتاج و لخت و از زشتان (درجه يك) سودان بود تا فرمود: روزي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با نظر رحمت و دلسوزي به او نگريست و فرمود: اي جويبر چه مي‌شود ازدواج كني تا به وسيله آن عفت خود را نگهداري و به دنيا و آخرت تو كمك كند (و ياري نمايد)، جويبر گفت: اي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ! پدر و مادرم فداي تو باد چه كسي به من رغبت مي‌كند (و دختر مي‌دهد): به خدا قسم نه حسبي دارم و نه نسبي، نه مالي دارم نه جمالي، كدام زني به من رغبت مي‌نمايد؛

فقال له رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : يا جويبر انّ اللَّه قد وضع بالإسلام من كان في الجاهلية شريفاً، و شرّف بالإسلام من كان في الجاهلية وضيعاً، وأعزّ بالإسلام من كان في الجاهلية ذليلًا، وأذهب بالإسلام ما كان من نخوة الجاهلية وتفاخرها بعشايرها وباسق أنسابها، فالناس اليوم كلّهم أبيضهم وأسودهم وقرشيّهم وعربيّهم وعجميّهم من آدم، وانّ آدم خلقه اللَّه من طين، وانّ أحب النّاس إلي اللَّه أطوعهم له وأتقاهم، و ما أعلم يا جويبر لأحد من المسلمين عليك اليوم فضلًا إلّا لمن كان أتقي لِلّهِ منك و أطوع، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او فرمود، اي جويبر خداوند بااسلام كساني را كه در جاهليت شريف بودند، پايين آورد و با اسلام به آنهائي كه در جاهليت پايين بودند شرف داد، و با اسلام عزيزان جاهليت را ذليل و ذليلان جاهليت را عزيز گردانيد، و با اسلام نخوت (و خود خواهي) و افتخارات عشايري و نسبي جاهليت را از ميان برداشت، پس همه مردم امروز: سياه و سفيدشان و قرشي و عربي و عجمي شان همگي از آدم اند، و آدم را از گِل آفريد و محبوب‌ترين مردم نزد خدا، فرمان برداران و پرهيز كاران آنهاست، من نمي‌دانم اي جويبر امروز براي احدي از مسلمانها، به تو برتري داشته باشد مگر كساني كه از تو فرمان بردارتر و خود مهار كننده‌تر باشد؛

ثمّ قال، انطلق يا جويبر إلي زياد بن لُبيد (انصاري) فانّه من أشرف بني بياضة حسباً فيهم، فقل له: انّي رسول رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إليك، و هو يقول لك زوّج جويبراً بنتك الدلفاء (الحديث) وفيه انه زوّجه ايّاها بعد ما راجع النبيصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، فقال له: يا زياد، جويبر مؤمن والمؤمن كفو المؤمنة، والمسلم كفو المسلمة، فزوّجه يا زياد ولا ترغب عنه. سپس فرمود:

اي جويبر برو به سوي زياد بن لبيد كه از اشرف اولاد بني بياضه است از حيث حسب و نسب، به او بگو، من فرستاده رسول خدايم به سوي تو و مي‌فرمايد:

دخترت «دلفاء» را به جويبر تزويج كن (تا آخر حديث) كه او بعد از مراجعه به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حضرت به او فرمود: اي زياد جويبر مؤمن است و مؤمن هم كفو مؤمنه است، و مسلمان هم كفو زن مسلمان است، پس دخترت را به او تزويج كن و از او روي برمگردان (و بي اعتنائي نكن!!) پس دخترش را به جويبر تزويج نمود.«۱»

۲ - أبان: از مردي و محمد بن فضيل هاشمي: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: الكفو أن يكون عفيفاً و عنده يسار. (معناي) كفو، عفيف بودن و زندگي مناسب داشتن است.«۲»

۳ - عبد اللَّه بن جعفر در (قرب الاسناد): از عبد اللَّه بن الحسن: از جدش علي بن جعفر: از برادرش: گفت: سألته إنّ زوج ابنتي غلامٌ فيه لينٌ و أبوه لا بأس به؟ قال: إذا لم يكن فاحشة فزوّجه يعني الخنث. از او سؤال كردم همسر (خواستگار) دخترم جواني است نرم خو و پدرش نيز ايرادي ندارد؟! فرمود: اگر (پسر) فاحشه نباشد تزويج كن (معناي فاحشه در اين حديث) لواط دهنده است.«۳»

البته در اين مورد شواهد تاريخي و روايت زياد هست كه فقط براي آوردن نمونه هائي از آن‌ها اكتفاء نموديم

۷ - خواستگار شايسته را رد نكن!

زود شوهر دادن دختر در صورتي كه خواستگار مناسب و لايق پيش آيد، از سعادت مرد و سبب آرامش روح و روان خانواده است زيرا پيرامون دختر هزار جور گرفتاري و پيشامد غير مترقبه، مي چرخد و از شرّ اين حوادث ناگهاني، جان سالم به در بردن و رهائي يافتن، از الطاف خداوند بر بنده گان است!، بدينجهت اگر براي دختر خواستگار شايسته (از جهت ايمان و اخلاق و آبرو و وسيله زندگي و پيدا شد، بي درنگ موافقت كردن و پاسخ مثبت دادن، لازم و ضروري است، زيرا بزرگان دين فرموده‌اند «دختر مانند ميوه درخت است اگر بموقع چيده نشود، فاسد شده و بادها خواهد پاشيد ...»!!؛«۱»

پس هيچ وقت نبايد به خاطر افكار واهي و بي پايه، بهانه‌گيري كرده و معطل شوند زيرا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از اين عمل نهي فرموده است به روايات آتي دقت نماييد.

۱ - علي بن مهزيار گفت: كتب علي بن أسباط إلي أبي جعفرعليه‌السلام في أمر بناته و أنّه لا يجد أحدا مثله، فكتب إليه أبو جعفرعليه‌السلام : فهمت ما ذكرت من أمر بناتك وأنّك لا تجد أحدا مثلك، فلا تنظر في ذلك رحمك اللَّه، فإنّ رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال: إذا جاءكم من ترضون خلقه و دينه فزوّجوه (قلت يارسول اللَّه! و ان كان دنيّاً في نسبه؟ قال اذا جائكم من ترضون خلقه و دينه فزوّجوه، إلّا تفعلوه تكن فتنة في الأرض و فساد كبير.

علي بن اسباط به ابي جعفرعليه‌السلام در باره دخترانش، نوشت كه مانند خودش كسي را پيدا نمي‌كند (كه به آنها تزويج نمايد)!! ابي جعفرعليه‌السلام به او مرقوم فرمود: آنچه در باره دخترانت نوشته بودي و اين كه مثل خودت را نمي‌يابي، فهميدم پس منتظر نباش خدايت رحمت كند، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: وقتي از اخلاق و دينداري كسي راضي هستيد، تزويج كنيد، گفتم اي رسول خدا اگرچه از حيث نسب پست هم باشد؟! فرمود: اگر نكنيد در زمين فتنه و فساد بزرگي مي‌شود (و آبروها به خطر مي‌افتد).«۱»

۲ - عيسي بن عبد اللَّه، از پدرش، از جدش، از علي (عليه‌السلام ) فرمايش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را، مطابق اين روايت آورده است.

جمله «وإن كان دَنِيّاً في نسبه؟» با عبارت «ايّاكم و خضراء الدّمن قيل: يا رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وما خضراء الدّمن؟ قال: المرأة الحسناء في منبت السوء.«۲»

» منافات ندارد زيرا در روايت بالا از پستي و دنائت خانواده سؤال شده است يعني خانواده‌اي كه از نظر شرافت نسب با اين شخص هم طراز نيست اما از جهت دينداري و اخلاق رضايت بخش باشد، ولي در روايت اخير از زن زيبائي كه در خانواده بد و دور از ايمان و اصالت و نجابت، روئيده و پرورش يافته صحبت شده است.

۳ - إبراهيم بن محمد همداني گويد: به أبي جعفرعليه‌السلام در باره تزويج نوشتم، نوشته آن حضرت با خط خودش براي من آمد: قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إذا جاءكم (أتاكم) من ترضون خلقه ودينه فزوّجوه، إلّا تفعلوه تكن فتنة في الأرض و فساد كبير. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: زماني كه به شما آمد كسي كه به اخلاق و دينش راضي هستيد (به او دخترتان را) تزويج نماييد وگرنه زمين را فتنه و فساد بزرگ فرا مي گيرد! (زيرا بيشتر مردم براي فرو نشاندن فوران شهوت خود، به افسار گسيختگي رو آورده و به آميزش جنسي نامشروع متوسل مي شوند).«۳»

۴ - حسين بن بشار واسطي گويد: به أبي جعفرعليه‌السلام نوشتم و از نكاح؟ سؤال نمودم (به من پاسخ داد و) نوشت: من خطب إليكم فرضيتم دينه و أمانته فزوّجوه، إلّا تفعلوه تكن فتنة في الأرض و فساد كبير. هركس به شما براي خواستگاري آمد كه به ديانت و امانت داريش راضي شديد، پس به او زن دهيد وگرنه در زمين فتنه و فساد بزرگ مي شود (و به وقوع مي پيوندد!).«۱»

۵ - امام رضاعليه‌السلام فرمود: إن خطب إليك رجل رضيت دينه وخلقه فزوّجه، ولا يمنعك فقره وفاقته، قال اللَّه تعالي: «وإن يتفرّقا يغن اللّه كُلًّا من سعته» وقال: «إن يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله والله واسع عليم» ولا يتزوّج شارب خمر فانّ من فعل فكأنّما قادها إلي زنا. اگر مردي از تو خواستگاري نمود كه به دين و اخلاقش راضي هستي، به او تزويج نما و فقر ونداري او مانع اين كار نشود، زيرا خداوند فرموده است «اگر از همديگر جدا شدند خدا هردو را از وسعت رزق توانگر نمايد» و باز فرمود: «اگر ندار بودند آنها را از فضل خود غني سازد و خداوسعت دهنده و داناست» ولي به شرابخوار دختر ندهيد، اگر اين كار را بكنيد مانند اين است كه آن دختر را به زنا واداشته است!«۲

۸ - خانم گردن بند مرد است‌

گردن بند براي بانوان، نمود زيبائي و زينت وجودي اوست كه سبب جلب توجه همسر و رغبت بيشتر شوهر ميباشد و چون گردن بند از ابزار زينتي مورد علاقه خانمهاست و به گردنش پيچيده و حلقه زده و محكم چسبيده است، نمي توان به سادگي از گردن او باز كرد و جدا ساخت!!

پر واضح است كه خانم ها نيز هنگام خريد گردن بند، به تمام زواياي آن بطور كامل دقت مي كنند تا از هر جهت مورد پسند و براي جلب توجه همسر، مفيد باشد.

و براي اينكه مرد بعد از اجراي عقد بازن، زندگيشان باهم گره مي خورد و بهم مي پيچد و به اصطلاح، من و تو «ما» مي شود بدينجهت به آساني از همديگر گشوده نمي گردد.

اين كه مي بينيم در بعضی از روايات، زن را گردن بند مرد، ناميده با اين تشبيه به اهميت موضوع و دقت كافي در انتخاب آن، اشاره مي نمايد؛

آن گونه كه خانمها براي خريد گردن بند به تمامي ابعاد آن دقت مي نمايند، مرد هم حد اقل به همان اندازه، بايد در انتخاب و برگزيدن شريك زندگي اش دقيق باشد و هوشيار، تا بعدها از كار خود پشيمان نشود و خود را مورد ملامت و مذمت قرار ندهد زيرا رها كردن و از گردن گشودن اين گردن بند بعد ها هزاران مكافات دارد!.

۱ - عبد اللَّه بن مسكان (سنان): از بعض أصحابش گفت: شنيدم أبا عبد اللَّهعليه‌السلام مي‌فرمود: انما المرأة قلادة فانظر «ما تتقلّد» الي ما تقلّده قال و سمعته يقول: ليس للمرأة خطر لا لصالحتهن ولا لطالحتهن، أما صالحتهن فليس خطرها الذّهب والفضّة، بل هي خير من الذهب والفضة، واما طالحتهن فليس التراب خطرها بل التراب خير منها. همانا زن گردن بند است ببين كهِ را به گردن مي‌آويزي، و گفت: شنيدم امام مي‌فرمود: البته زن قيمت ندارد، خوبانش طلا و نقره قيمتش نمي‌شود بلكه از زر و سيم بهتر (و پر قيمت‌تر) ند و بدانش به خاك هم نمي ارزد چون خاك از او بهتر است.«۱»

۲ - ابراهيم كرخي به امام صادقعليه‌السلام گفت: مي‌خواهم ازدواج كنم فرمود: أنظر أين تضع نفسك و من تشركه في مالك و تطلعه علي دينك و سرّك فان كنت لابدّ فاعلًا فبكراً تنسب الي الخير و الي حسن الخلق

(هشيار باش) ببين جانت را كجا مي‌گذاري و كهِ را شريك مالت كرده و او را به دينت و سرّت آگاه مي‌نمائي پس اگر از ازدواج ناچاري به سراغ باكره برو هم به خوبي منسوب شوي و هم به اخلاق خوب (يعني ازدواج با دختر باكره خوبي و حسن خُلق را برايت به ارمغان مي‌آورد).«۲»

۳ - قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : أنكحوا الأكفاء وانكحوا فيهم واختاروا لنطفكم. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: با هم طرازان خود ازدواج كنيد و براي آنها زن دهيد و بر نطفه‌هاي خود (ظرف) مناسبي اختيار نماييد.«۳»

۴ - باز فرمود: اختاروا لنطفكم فانّ الخال أحد الضّجيعين براي نطفه هايتان (جاي) مناسب اختيار كنيد زيرا دائي يكي از هم بستران است (يعني بچه به دائيش مي‌رود.«۱»

۵ - در خبر ديگر: تخيّروا لنطفكم فانّ الأبناء تشبه الأخوال (مواظب باشيد) به نطفه هايتان رحِمِ مناسب پيدا كنيد چون بچه شبيه دائي هايشان مي‌شود.«۲»

۶ - فضل بن محمد، ازمجاشعي، از محمد بن جعفر، از پدرش أبي عبداللَّهعليه‌السلام و از مجاشعي، ازامام رضاعليه‌السلام ، از پدرانشعليهم‌السلام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: النكاح رقّ، فإذا أنكح أحدكم وليدته فقد أرقّها، فلينظر أحدكم لمن يرقّ كريمته. ازدواج نوعي بردگي است پس وقتي كه يكي از شما فرزند (دختر) ش را به زني مي دهد، در واقع او را برده نمود، پس حتماً نگاه كند، فرزند گرامي خود را برده چه كسي قرار مي دهد!.«۳


5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19