آداب ازدواج و زندگی خانوادگی

آداب ازدواج و زندگی خانوادگی0%

آداب ازدواج و زندگی خانوادگی نویسنده:
گروه: جوانان و ازدواج

آداب ازدواج و زندگی خانوادگی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد امینی گلستانی
گروه: مشاهدات: 27394
دانلود: 2743

توضیحات:

آداب ازدواج و زندگی خانوادگی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 133 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27394 / دانلود: 2743
اندازه اندازه اندازه
آداب ازدواج و زندگی خانوادگی

آداب ازدواج و زندگی خانوادگی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

۴۱ - قسمتي از احكام خاص بانوان‌

۴۱ - راجع به وظايف و احكام خاص بانوان، از بزرگان دين روايات جامع متعدد وارد شده است كه ذيلًا بعضي از آنها را مي آوريم.

۱ - جابر بن يزيد الجعفي گفت: شنيدم أبا جعفر محمد بن علي الباقرعليه‌السلام مي‌فرمود ليس علي النساء أذان ولا إقامة، و لا جمعة، و لا جماعة، و لا عيادة المريض، و لا اتباع الجنائز، و لا إجهار بالتلبية، و لا الهرولة بين الصفا والمروة، و لا استلام الحجر الأسود، و لا دخول الكعبة، و لا الحلق و إنّما يقصرن من شعورهن، و لا تولّي المرأة القضاء، و لا تلي الأمارة، و لا تستشار، و لا تذبح إلا من اضطرار، و تبدأ في الوضوء بباطن الذراع والرّجل بظاهره، و لا تمسح كما يمسح الرجال بل عليها أن تلقي الخمار عن موضع مسح رأسها في صلاة الغداة و المغرب وتمسح عليه في سائر الصلوات تدخل اصبعها فتمسح علي رأسها من غير أن تلقي عنها خمارها،

۱ - براي زنان اذان و اقامه و جمعه و جماعت نيست؛

۲ - عيادت بيماران و تشييع جنازه نيست؛

۳ - (و همچنين) هروله ميان صفا و مروه و استلام حجر اسود و بلند گفتن تلبيه و سرتراشيدن نيست فقط تقصير (مو كوتاه) مي‌كنند؛

۴ - تولّي (و مباشرت به سمت) قضاوت نباشد،

۵- متولي فرمانداري (و حاكميت) نشود،

۶ - طرف مشورت قرار نگيرد

۷ - ذبح حيوانات نكند مگر در ضرورت،

۸ - در وضو گرفتن از باطن بازو شروع كند و از ظاهر آن، مانند مردان مسح ننمايد بلكه در نماز صبح و شام، روسري را از محل مسح كنار بزند و مسح كند و در ساير نمازها انگشتانش را بدون اين كه روسري را كنار بزند، مسح نمايد؛

فإذا قامت في صلاتها ضمّت رجليها و وضعت يديها علي صدرها، و تضع يديها في ركوعها علي فخذيها، و (تجلس) إذا أرادت السجود سجدت لاطيةً بالأرض وإذا رفعت رأسها من السجود جلست ثم نهضت إلي القيام، وإذا قعدت للتشهد رفعت رجليها، و ضمّت فخذيها، وإذا سبحت عقدت الأنامل لأنّهن مسؤولات، وإذا كانت لها إلي اللَّه حاجة صعدت فوق بيتها، و صلّت ركعتين، و رفعت (كشفت) رأسها إلي السماء، فإنّها إذا فعلت ذلك استجاب اللَّه لها ولم يخيبها،

۹ - وقتي زنها براي نماز مي‌ايستد، پاها را به همديگر بچسباند و دستانش را به سينه گذارد و در ركوع دستهارا به رانهايشان بگذارد، وقتي كه به سجده رود خود را به زمين بچسباند و سر از سجده برداشت، بنشيند و سپس بلند شود، وقتي كه براي تشهد نشست، دوپايش را بلند كنند و ران هايش را به همديگر بچسباند (به صورت چمباتمه بنشيند)، و هنگام تسبيح گفتن انگشتانش را به هم بچسباند، زيرا آنها مورد سؤال قرار خواهد گرفت؛

۱۰ - اگر به خدا حاجتي داشت به پشت بام رود و دو ركعت نماز بخواند: و سرش را برهنه نموده و رو به آسمان كند (و حاجت خود را بخواهد) اگر اين كار را انجام دهد خداوند حاجتش را برآورد و محرومش ننمايد؛

و ليس عليها غسل الجمعة في السفر وليس يجوز لها تركه في الحضر، ولا تجوز شهادة النساء في شئ من الحدود، و لا تجوز شهادتهن في الطلاق، ولا في رؤية الهلال، و تجوز شهادتهنّ فيما لا يحلّ للرجل النظر إليه وليس للنساء من سروات الطريق شئ ولهنّ جنبتاه ولا يجوز لهن نزول الغرف و لا تعلّم الكتابة، و يستحب لهنّ تعلّم المغزل و سورة النور، و يكره لهنّ (تعلم) سورة يوسف، و إذا ارتدّت المرأة عن الإسلام استتيبت فإن تابت و إلا خلّدت في السجن ولا تقتل كما يقتل الرجل إذا ارتدّ، و لكنها تستخدم خدمة شديدة و تمنع من الطعام و الشراب الّا ما تمسك به نفسها، و لا تطعم إلا خبيث (جشب) الطعام و لا تكسي إلا غليظ الثياب و خشنها، و تضرب علي الصلاة و الصيام، و لا جزية علي النساء،

۱۱ - براي زنان در سفر غسل جمعه نيست ولي در حضر آن را ترك ننمايد،

۱۲ - شهادت آن‌ها درمسايل حدود، و در طلاق و رؤيت هلال، جايز نيست،

۱۳ - ولي شهادتشان در چيزهائي كه براي مرد نگاه كردن به آن حلال نباشد جايز است،

۱۴ - زنها نبايد از وسط راهها (و خيابان‌ها) راه روند بلكه ازدو طرف (پياده روها) راه روند؛

۱۵ - نبايد در بالاخانه‌ها (كه مشرف به كوچه و خيابان‌ها است) نزول كنند (و ساكن شوند)؛

۱۶ - نوشتن را ياد نگيرند؛«۱»

۱۷ - مستحب است (كارهاي هنري از قبيل) نخ ريسي و سوره نور را ياد گيرند، و مكروه است ياد گرفتن سوره يوسف،

۱۸ - اگر زن مرتد شود و از اسلام برگردد، بايد توبه داد اگر توبه نكرد حبس ابد مي‌شود و مانند مردان مرتد، كشته نمي‌شود وليكن به كارهاي سخت وادار مي‌گردد، و به اندازه ضرورت (و زنده ماندن) خوردن و آشاميدن، داده مي‌شود، و غذاي ناگوار و لباس خشن و غليظ برايش مي‌پوشانند و براي بجا آوردن نماز و روزه (تنبيه شده و) زده مي‌شوند،

۱۹ - براي زنها جزيه نيست؛

وإذا حضر ولادة المرأة وجب اخراج من في البيت من النساء كيلا يكن أول ناظر إلي عورة (عورتها)، و لا يجوز للمرأه الحايض و لا الجنب الحضور عند تلقين الميّت لان الملائكة تتأذي بهما، و لا يجوز لهما إدخال الميت قبره، و إذا قامت المرأة من مجلسها فلا يجوز للرجل أن يجلس فيه حتي يبرد، و جهاد المرأة حسن التبعل و أعظم الناس حقا عليها زوجها و أحق الناس بالصلاة عليها إذا ماتت زوجها، و لا يجوز للمرأة أن تنكشف بين يدي اليهودية و النصرانية لأنّهنّ يصفن ذلك لأزواجهنّ، و لا يجوز لها أن تتطيّب إذا خرجت من بيتها، و لا يجوز لها أن تتشبه بالرجال لان رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لعن المتشبهين من الرجال بالنساء، و لعن المتشبهات من النساء بالرجل

۲۰ - هنگام ولادت بچه، واجب است زنهاي ديگر را از خانه بيرون نمايند، تا اول كسي نباشند كه به عورت (زاينده) نگاه كنند،

۲۱ - بر زن حايض و جنب جايز نيست، موقع تلقين ميت در كنار او بنشيند، زيرا فرشتگان حاضر، از حضور آن دو اذيت مي‌شوند، و همچنين آن دو نبايد، ميت را در قبر بگذارند؛

۲۲ - هنگامي كه زن از جايش بلند شد براي مرد جايز نيست در جاي او بنشيند تا سرد شود،

۲۳ - جهاد زن، خوب شوهر داري اوست، و بزرگ‌ترين حق در گردن زنها براي شوهران آنهاست، و صاحب حق‌ترين نماز گذار براي زنها بعد از مرگشان، شوهران آنهاست؛

۲۴ - جايز نيست براي زنها نزد زنهاي يهود و نصارا، خود را باز كنند، زيرا آن‌ها براي شوهران خود توصيف (و تعريف) مي‌كنند،

۲۵ - جايز نيست براي آنها، هنگام بيرون رفتن از خانه: خود را خوشبو نمايند،

۲۶ - جايز نيست خود را به صورت مردان در آورند، زيرا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم زناني را كه خود را به مردان و مرداني كه خود را بصورت زنان تشبيه مي كنند (و در آورند) لعنت كرده است؛

و لا يجوز للمرأة أن تعطّل نفسها ولو أن تُعلّق في عنقها خيطاً، و لا يجوز أن تري أظافيرها بيضاء ولو أن (تمسها بالحناء مسّاً) (تمسحها بالحناء مسحاً)، و لا تخضب يديها في حيضها، لأنّه يخاف عليها الشيطان، و إذا أرادت المرأة الحاجة و هي في صلاتها صفقت بيديها، و الرجل يؤمئ برأسه و هو في صلاته و يشير بيده و يسبّح (جهراً)، و لا يجوز للمرأة أن تصلّي بغير خمار الّا أن تكون أمَةً فانّها تصلّي بغير خمار مكشوفة الرأس و يجوز للمرأة لبس الديباج و الحرير في غير صلاة و إحرام، و حرم ذلك علي الرجال إلّا في الجهاد و يجوز أن تتختّم بالذّهب و تصلّي فيه، و حرم ذلك علي الرجال،

۲۷ - جايز نيست بر زن كه خود را معطل نمايد (و از زينت و آرايش محروم) كند اگرچه با آويختن نخي برگردن باشد.

۲۸ - جايز نيست انگشتانش سفيد ديده شود اگر چه (لا اقل) با حنا خود را مس كند (ورنگين نمايد)،«۱»

۲۹ - در ايام حيض خود را خضاب نكند، زيرا براي او از (صدمات) شيطان ترسيده مي‌شود،

۳۰ - هر وقت زن سر نماز به كاري احتياج پيدا كرد، دستهايش را به هم زند ولي مرد با سر و دستش: اشاره مي‌كند و تسبيح را بلندتر مي‌گويد، (تا بفهمند كه كاري دارد) ۳۱ - براي زن جايز نيست بدون روسري (و روباز) نماز بخواند، اما براي كنيزان بدون اينها و سر برهنه جايز است،

۳۲ - براي زن پوشيدن لباس ديباج و حرير در غير نماز و احرام، جايز است، اما اين‌ها براي مردان حرام است مگر در جهاد،

۳۳ - جايز است زنها با انگشتر طلا نماز بخواند ولي براي مردان حرام است؛

و قال النبيصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : يا علي، لا تتختّم بالذّهب فإنّه زينتك في الجنّة، و لا تلبس الحرير فانّه لباسك في الجنة، و لا يجوز للمرأة في مالها عتق و لا برٌّ إلّا باذن زوجها، و لا يجوز لها أن تصوم تطوعاً إلّا باذن زوجها، و لا يجوز للمرأة أن تصافح غير ذي محرم إلا من وراء ثوبها، و لا تبايع إلا من وراء ثوبها، و لا يجوز أن تحجّ تطوّعاً إلا باذن زوجها، و لا يجوز للمرأة أن تدخل الحمام فان ذلك محرّم عليها، و لا يجوز للمرأة ركوب السرج إلا من ضرورة أو في سفر، و ميراث المرأة نصف ميراث الرجل، و ديتها نصف دية الرجل، و تعاقل (تقابل) المرأة الرجل في الجراحات حتي تبلغ ثلث الدية فإذا زادت علي الثلث ارتفع الرجل و سفلت المرأة، و إذا صلّت المرأة وحدها مع الرجل قامت خلفه ولم تقم بجنبه و إذا ماتت المرأة وقف المصلي عليها عند صدرها، و من الرجل إذا صلّي عليه عند رأسه، فإذا ادخلت المرأة القبر وقف زوجها في موضع يتناول وركيها، و لا شفيع للمرأة أنجح عند ربها من رضا زوجها الحديث

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اي عليعليه‌السلام انگشتر طلا به دست نزن چون آن زينت تو در بهشت است و حرير نپوش، چون آن لباس بهشتي توست،

۳۴ - براي زن جايز نيست در مال او، به آزاد كردن برده و كار نيك (و صله دادن)،اقدام نمايد مگر با اذن شوهرش،

۳۵ - بر زن روزه مستحبي جايز نيست مگر با اذن شوهرش،

۳۶ - جايز نيست با غير محرمش، مصافحه كند مگر از پشت لباس،

۳۷ - خريد فروش نكند مگر از پشت لباس (يا با دستكش)

۳۸ - بدون اجازه شوهر به حج مستحبي نرود،

۳۹ - براي زن جايز نيست به حمام (عمومي) برود، چون برايش حرام است،

۴۰ - زن سوار زين نشود، مگر در حال ضرورت و يا در سفر،

۴۱ - ارث زن نصف ميراث مرد است، و ديه او نصف ديه مرد است،

۴۲ - زن در ديات جراحات با مرد مساوي است تا يك سوم مرد وقتي كه از يك سوم بيشتر شد، ديه مرد بالا مي‌رود و ديه زن پايين مي‌آيد،

۴۳ - وقتي زن با مرد به تنهائي نماز خواند، پشت سر مرد بايستد، و در طرف پهلوي (راست يا چپ) نه ايستد،

۴۴ - وقتي كه زن فوت كرد، برگذاركننده نماز ميت مساوي با سينه زن بايستد، ولي در نماز مرد نزد سرش بايستد؛

پس زماني كه زن را به قبر گذاشتند، شوهرش مساوي با رانهاي او بايستد، و براي زن شفاعت چي خوب پيش خداوند، بهتر از رضايت شوهرش نيست. (تا آخرحديث).«۱»

۲ - هشام: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: كان أمير المؤمنينعليه‌السلام يحتطب ويستقي ويكنس وكانت فاطمهعليها‌السلام تطحن وتعجن وتخبز. امير مؤمنانعليه‌السلام هيزم جمع مي‌كرد و آبياري مي‌نمود و جارو مي‌كشيد و فاطمهعليها‌السلام آرد مي‌كرد و خمير مي‌ساخت و مي‌پخت (كارهاي داخل خانه با فاطمهعليها‌السلام و بيرون از خانه با امير آزادگانعليه‌السلام بود).»

۴۲ - براي بانوان جمعه و جماعت نيست‌

۴۲- ۱ - أنس بن محمد از پدرش از جعفر بن محمد از پدرانشعليهم‌السلام در وصيت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به عليعليه‌السلام فرمود: يا علي، ليس علي النساء جمعة و لا جماعة، و لا أذان، و لا إقامة، و لا عيادة مريض، و لا اتباع جنازة، و لا هرولة بين الصفا و المروة، و لا استلام الحجر، و لا حلق، و لا تولي القضاء، و لا تستشار، و لا تذبح إلا عند الضرورة، و لا تجهر بالتلبية، و لا تقيم عند قبر، و لا تسمع الخطبة، و لا تتولي التزويج بنفسها، و لا تخرج من بيت زوجها إلا بإذنه، فان خرجت بغير اذنه لعنها اللَّه عزوجل و جبرئيل وميكائيل، ولا تعطي من بيت زوجها شيئا إلا باذنه، و لا تبيت و زوجها عليها ساخط و إن كان ظالماً لها.

اي عليعليه‌السلام براي زنان جمعه و جماعتي نيست و اذان و اقامه و عيادت بيماران و تشييع جنازه نيست (وهمچنين) هروله ميان صفا و مروه و استلام حجر (اسود) وسرتراشيدن و قاضي شدن و طرف مشورت قرار گرفتن و ذبح حيوانات نيست مگر در ضرورت، و تلبيه را بلند نگويد و در نزد قبري نه ايستد و خطبه نشنود و خودسرانه ازدواج ننمايد و از خانه شوهر بدون اجازه بيرون نرود، پس اگر بي اجازه بيرون رود، خداي عزّوجلّ و جبرئيل و ميكائيل به او لعنت نمايند، و از خانه شوهرش بدون اجازه چيزي به كسي ندهد، و شب نخوابد در حالي كه شوهرش به او غضبناك است اگرچه به او ظلم نمايد.«۱

۴۳ - دستورات كلّي رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

۴۳ - در باره حديث شريف ذيل به اين نكته توجه داشته باشيد، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه اين توصيه‌ها را به عليعليه‌السلام نموده است از باب (ايّاك أعني و اسمعي ياجارة، دخترم به تو مي‌گويم، عروسم تو بشنواست) يعني به عنوان تعليم، مخاطب آن حضرت، عليعليه‌السلام بود امّا به همه امت سفارش مي‌كرد و گرنه احترام فيما بين آنها خيلي بالاتر از اين بود كه مسائل زير لحافي اين گونه با صراحت به ميان كشيده شود.

۱ - حديث كرد به ما محمد بن ابراهيم أبو العباس الطالقاني رحمه اللَّه گفت: أبو سعيد الحسن بن علي العدوي خبر داد او هم گفت: يوسف بن يحيي الاصبهاني أبو يعقوب گفت: أبو علي اسماعيل بن حاتم گفت: أبو جعفر احمد بن صالح بن سعيد المكي گفت: عمر بن حفص حديث نمود از اسحاق بن نجيح از حصين ازمجاهد از ابي سعيد خدري قال: اوصي رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم علي بن أبي طالبعليه‌السلام فقال:

مجاهد از ابوسعيد خدري روايت كرده است كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به عليعليه‌السلام وصيت كرد و فرمود:

يا علي إذا دخلت العروس بيتك فاخلع خفها حين تجلس وأغسل رجليها وصب الماء من باب دارك إلي أقصي دارك فانك إذا فعلت ذلك اخرج اللَّه من دارك سبعين (ألف) لوناً من الفقر وأدخل فيها سبعين (ألف) لوناً من البركة وأنزل عليك سبعين رحمة ترفرف علي رأس العروس حتي تنال بركتها كل زاوية في بيتك وتأمن العروس من الجنون والجذام والبرص أو يصيبها ما دامت في تلك الدار،

اي عليعليه‌السلام ! زماني كه عروس به خانه ات داخل شد، و نشست كفش‌هاي او را از پايش در آور و پاهايش را بشوي و بر دَرَت تا دورتر آب بپاش (به دمِ دَر آب پاشي كن)، هرگاه اين كار را كردي، خداوند هفتاد (هزار) نوع فقر (و نداري) را از خانه ات بيرون راند و هفتاد (هزار) رنگ از بركت را داخل نمايد، و هفناد گونه رحمت برتو فرود آورد كه بر سر عروس، پر مي‌زند تا همه زواياي خانه ات از بركت آن بهره‌مند شود و عروس مادام كه در آن خانه است از اصابت (امراض ناگوار) ديوانگي و جذام و پيسي در امان باشد

وامنع العروس في اسبوعها من الألبان والخل والكزبرة والتفاحة الحامضة من هذه الأربعة الأشياء. فقال عليعليه‌السلام : يا رسول اللَّه ولأيّ شئ أمنعها هذه الأشياء الأربعة؟ قال: الرحم تعقم وتبرد من هذه الأربعة الأشياء عن الولد وحصيرة في ناحية البيت خير من امرأة لا تلد،

و عروس را در هفته اول از خوردن البان«۱» و سركه و گشنيز و سيب ترش، از اين چهار چيز ممانعت نما، عليعليه‌السلام عرض كرد اي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براي چه او را از اين چهار چيز مانع شوم؟! فرمود: رَحِمْ از اين چهار چيز نازا و سرد مي‌شود و حصيري در كنار خانه بهتر از زن نازا است!.

فقال عليعليه‌السلام : يا رسول اللَّه فما بال الخلّ تمنع منها؟ قال: إذا حاضت علي الخلّ لم تطهر أبدا بتمام، والكزبرة تثير الحيض في بطنها وتشدّد عليها الولادة. والتّفّاحة الحامضة تقلع حيضها، فيصير داء عليها،

پس عليعليه‌السلام گفت: اي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چرا از سركه ممنوع شود؟ فرمود: زماني كه (عروس بعد از خوردن) سركه حايض شود، ديگر پاك

نمي‌شود و گشنيز (خون) حيض را در شكم او به هيجان (و فوران) مي‌آورد و زائيدن برايش سخت مي‌شود و سيب ترش حيض او را مي‌كَند (و ازبين مي‌برد) پس برايش (مايه) درد (و دردسر) مي‌شود، فرمود:

يا علي لا تجامع امرأتك في أول الشّهر و وسطه و آخره، فانّ الجنون و الجذام والخبل يسرع إليها وإلي ولدها.

اي علي بازنت در اول ماه و وسط ماه و آخر ماه، نزديكي نكن، زيرا ديوانگي و جذام و سفاهت به سوي خود زن و فرزندش، شتاب مي‌كند.

يا علي لا تجامع امرأتك بعد الظّهر، فانّه ان قُضي بينكما ولد في ذلك الوقت يكون أحول والشيطان يفرح بالحول في الإنسان. اي علي با خانمت بعد از ظهر جماع نكن! زيرا اگر در آن وقت بچه دار شديد، لوچ (وچپ چشم) مي‌شود و شيطان نيز از (وجود) انسان لوچ خوش حال مي‌شود.

يا علي لا تتكلم عند الجماع كثيراً فانه ان قضي بينكما ولد لا يؤمن أن يكون أخرس، ولا تنظر إلي فرج امرأتك و غضّ بصرك عند الجماع، فانّ النظر إلي الفرج يورث العمي يعني في الولد اي علي هنگام هم بستري، زياد حرف نزن! زيرا اگر برايتان در آن حال فرزندي از قضا گذشت، لال مي‌شود، و موقع جماع، به عورت بانويت نگاه نكن و چشمت را فرو نِهْ! زيرا نگاه كردن به عورت (زن)، سبب كوري بچه مي‌شود.

يا علي لا تجامع امرأتك بشهوة امرأة غيرك فانّني أخشي ان قضي بينكما ولد ان يكون مخنّثاً مؤنّثاً مخبّلًا. اي علي با همسرت به فكر زن ديگر، مقاربت نكن (و در حين جماع زن ديگر را در نظرت مجسّم منما) زيرا مي‌ترسم اگر (در آن حال) بچه دار شديد (خود فروش) و خنثي و ناقص عقل مي‌شود.

يا علي إذا كنت جنبا في الفراش مع امرأتك فلا تقرأ القرآن، فاني اخشي أن ينزل عليكما نار من السماء فتحرقكما. اي علي وقتي كه در رختخواب با خانمت، جنب شديد از خواندن قرآن، خود داري كن، زيرا من مي‌ترسم آتشي از آسمان به سوي شما فرود آيد و هر دو را بسوزاند.

يا علي لا تجامع امرأتك إلا ومعك خرقة ومع امرأتك خرقة ولا تمسحا بخرقة واحدة، فتقع الشهوة علي الشهوة، وإنّ ذلك يعقب العداوة بينكما ثم يؤدّيكما إلي الفرقة والطلاق. اي علي با خانمت جماع نكن مگر اينكه هريك از شما به تنهائي دستمالي داشته باشيد و با يك دستمال، خود تان را پاك نكنيد كه شهوت روي شهوت بريزد و سبب بروز عداوت در ميان شما باشد كه پيامد آن به جدائي و طلاق منجر خواهد شد.

يا علي لا تجامع امرأتك من قيام فان ذلك من فعل الحمير وان قضي بينكما ولد يكون بوّالًا في الفراش كالحمير البوّالة في كلّ مكان. اي علي با خانمت سرپائي (و ايستاده) مقاربت نكن چون اين كار درازگوش هاست، اگر فرزندي به شما داده شود، به شب ادراري گرفتار آيد آن گونه كه الاغ‌ها به همه جا بول مي‌كنند.

يا علي لا تجامع امرأتك في ليلة الفطر فانّه ان قضي بينكما ولد فيكبر ذلك الولد ولا يصيب ولدا إلي (علي) كبر السن. اي علي در شب عيد فطر جماع نكن زيرا اگر بچه دار شديد آن بچه بزرگ مي‌شود (اما) او تا بزرگسالي بچه دار نمي‌شود.

يا علي لا تجامع امرأتك ليلة الأضحي فانّه ان قضي بينكما ولد يكون له ست أصابع أو أربع. اي علي شب عيد قربان جماع نكن اگر بچه دار شديد، شش انگشت يا چهار انگشت مي‌شود (يك انگشتش زياد ياكم مي‌شود).

يا علي لا تجامع امرأتك تحت شجرة مثمرة فانه ان قضي بينكما ولد يكون جلّاد اً قتّالًا عرّيفاً. اي علي زير درخت ميوه دار نزديكي نكن، اگر بچه دار شديد، جلاد و آدم كش و غارتگر مي‌شود.

يا علي لا تجامع امرأتك في وجه الشّمس وتلالؤها إلّا ان ترخي عليكما ستراً، فانّه ان قضي بينكما ولد لا يزال في بؤس وفقر حتي يموت. اي علي در زير تابش آفتاب جماع نكن مگر اين كه پرده‌اي باشد زيرا اگر بچه دار شويد هميشه (و مادام العمر) فقير و (تنگ دست) مي‌شود تا مرگش فرارسد!.

يا علي لا تجامع اهلك بين الاذان والإقامة، فانّه ان قضي بينكما ولد يكون حريصاً علي اهراق الدماء. اي علي ميان اذان و اقامه جماع نكن چون اگر بچه دار شديد، به خونريزي حريص مي‌شود.

يا علي إذا حملت امرأتك فلا تجامعها إلا وأنت علي وضوء، فانّه ان قضي بينكما ولد يكون اعمي القلب، بخيل اليد. اي علي اگر بانويت حامله شد ديگر بي وضو با او مقاربت نكن، زيرا اگر بچه به دنيا آيد كور دل و بخيل مي‌شود.

يا علي لا تجامع اهلك في النصف من شعبان، فانه ان قضي بينكما ولد يكون مشوّهاً ذا شأمة في شعره ووجهه. اي علي در نيمه شعبان جماع نكن زيرا اگر بچه دار شديد زشت و در مو و رويش (علامت) سفيدي پيدا شود.يا علي لا تجامع اهلك في آخر درجة منه يعني إذا بقي يومان فانّه ان قضي بينكما ولد كان مقدّماً. اي علي دو روز به آخر شعبان مانده جماع نكن چون اگر بچه دار شديد بي باك (و خون ريز) مي‌شود.

يا علي لا تجامع اهلك علي شهوة أختها فان قضي بينكما ولد يكون عشّاراً أو عوناً للظالم ويكون هلاك فئام من الناس علي يديه. اي علي با خيال خواهر زن مقاربت نكن زيرا اگر بچه دار شويد، ده يك گيرنده (و ماليات بگير و راه زن مي‌شود) و يار ستمگر و با دست او گروه هائي از مردم به هلاكت مي‌رسند.

يا علي لا تجامع اهلك علي سقوف البنيان فانّه إذا قضي بينكما ولد يكون منافقاً ممارياً مبتدعاً. اي علي در پشت بام جماع نكن زيرا اگر فرزندي آوريد، دو رو و لجباز (و ريا كار) و بدعت گذار مي‌شود.

يا علي وإذا خرجت في سفر فلا تجامع اهلك تلك الّيلة فانه ان قضي بينكما ولد، فانه ينفق ماله في غير حق. و قرأ رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (انّ‌المبذّرين كانوا اخوان الشّياطين)«۱» . اي علي زماني كه براي مسافرتي بيرون روي شب آن روز جماع نكن، زيرا اگر بچه دار شويد، (در آينده) مالش را در غير راه حق، خرج كند، و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آيه «اسراف كاران برادران شيطان‌ها هستند» را قرائت نمود.

يا علي لا تجامع اهلك إذا خرجت إلي مسيرة ثلاثة أيّام ولياليهنّ فانّه إن قضي بينكما ولد يكون عوناً لكلّ ظالم عليك. اي علي اگر به مسافت سه روز راه مسافرت كردي روزها و شب‌هاي آن (سه روز) جماع نكن، چون اگر بچه دار شويد ياور ستمگران شود.

يا علي عليك بالجماع ليلة الإثنين فانّه إن قضي بينكما ولد يكون حافظاً لكتاب اللَّه راضياً بما قسم اللَّه عزّو جلّ

اي علي شب دوشنبه مقاربت كن زيرا اگر بچه‌اي به دنيا آيد، حافظ قرآن و به داده‌هاي خداي عزّوجلّ راضي مي‌شود.

يا علي ان جامعت أهلك في ليلة الثّلاثاء، فانّه يرزق الشهادة بعد شهادة أن لا إله إلا اللَّه وأن محمدا رسول اللَّه ولا يعذّبه اللَّه عزوجل مع المشركين و يكون طيّب النكهة من الفم رحيم القلب سخيّ اليد طاهر اللسان من الغيبة، والكذب والبهتان. اگر شب سه شنبه جماع كني، (و بچه دار شويد) بچه بعد از اقرار به شهادتين (در راه خدا) شهيد مي‌شود و خداوند او را با مشركان عذاب نكند و دهانش خوشبو و رحم دل و سخاوتمند و زبانش از غيبت و دروغ و بهتان پاك باشد.

يا علي وان جامعت اهلك ليلة الخميس فقضي بينكما ولد فانه يكون حاكماً من الحكام أو عالماً من العلماء وان جامعتها يوم الخميس عند زوال الشمس عن كبد السماء فقضي بينكما ولد فان الشيطان لا يقربه حتي يشيب، ويكون فهماً، ويرزقه اللَّه السلامة في الدين والدنيا، وان جامعتها ليلة الجمعة وكان بينكما ولد يكون خطيباً قوّالًا مفوّهاً. وان جامعتها يوم الجمعة بعد العصر فقضي بينكما ولد فانه يكون معروفاً مشهوراً عالماً. وان جامعتها ليلة الجمعة بعد العشاء الآخرة فانه يرجي أن يكون الولد بدلًا من الأبدال إن شاء اللَّه. اي علي اگر شب پنجشنبه مقاربت كني (و بچه‌اي متولد شود)، حاكمي از حكام و عالمي از علماء مي‌شود، و اگر روز پنجشنبه نزديك ظهر جماع كني (و بچه‌اي به دنيا آيد) شيطان تا زمان پيري به او نزديك نشود و شخص فهميده‌اي مي‌شود و خداوند سلامتي دين و دنيا را به او روزي نمايد، و اگر شب جمعه هم بستر شوي و بچه دار شديد، خطيب و سخنگوي چيره دست مي‌شود، و اگر روز جمعه بعد از عصر جماع كني، بچه معروف و دانشمند مشهور مي‌شود، و اگر شب جمعه بعد از نماز عشاء جماع كني، اميد هست كه آن بچه بزرگي از بزرگان شود ان شاءاللَّه

يا علي لا تجامع اهلك في أول ساعة من اللّيل فانّه ان قضي بينكما ولد لا يؤمن أن يكون ساحراً مؤثراً للدنيا علي الآخرة. اي علي با اهلت در ساعت اول شب جماع نكن، اگر بچه دار شويد: در امان نمي‌ماند كه ساحر و اختيار كننده دنيا بر آخرت باشد.

يا علي احفظ وصيّتي هذه كما حفظتها عن جبرئيلعليه‌السلام . اي علي اين وصيت مرا حفظ كن آن گونه كه من از جبرئيل حفظ كرده‌ام.«۱»

الحمد للَّه‌أوّلًا و آخراً و ظاهراً و باطناً و الصّلوة و السّلام علي خاتم رُسُله محمّد بن عبد اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علي آله غرّالميامين المنتجبين واللّعنة الدّائمة الأبديّة علي أعدائهم أجمعين من الان الي لقاء يوم الدّين آمين يا رب العالمين

مصادر و منابع‌

۱ - قرآن كريم.

۲- نهج البلاغة: سيّد رضي.

۳- اصول كافي: محمد بن يعقوب كليني.

۴- الأمالي: ابوجعفر محمدبن علي بن بابويه شيخ صدوق.

۵- الأمالي: شيخ طوسي.

۶- الإمامة و التّبصرة: ابوالحسن علي بن حسين بن بابويه القمي.

۷- التّهذيب: محمد بن حسن (شيخ طوسي).

۸- التحفة السنية (مخطوط)- السيد عبد اللَّه الجزائري:

۹- الجامع الصغير ج ۱- جلال الدين السيوطي:

۱۰- الخرائج و الجرايح: سعيدبن هبةاللَّه قطب راوندي.

۱۱- الخصال: شيخ صدوق.

۱۲- الحدائق النّاضرة: شيخ يوسف بحراني.

۱۳- الدّروس: شهيداول.

۱۴- السّرائر: محمد بن ادريس.

۱۵- السنن الكبري: للبيهقي.

۱۶- الرجال: محمد بن عمر بن عبد العزيز الكشي.

۱۷- الغايات: شيخ جعفربن احمد القمي.

۱۸- الفتاوي الميسرة: السيّد علي السّيستاني.

۱۹- الفصول المهمّة في أصول الأئمّة: شيخ حرّ العاملي.

۲۰- الفصول المهمّة في معرفة الأئمّة: نور الدين ابن الصباغ المالكي.

۲۱- القواعد و الفوائد: شهيد اول.

۲۲- المجازات النبوية: محمدبن حسين السيد الرضي.

۲۳- المحكم و المتشابه: شيخ صدوق.

۲۴- المحاسن: احمدبن عبداللَّه برقي.

۲۵- المغني: عبداللَّه بن قدامة.

آداب ازدواج و زندگي خانوادگي، ص: ۲۷۰

۲۶- المقنعة: محمد بن محمد (شيخ مفيد).

۲۷- المقنع: شيخ صدوق.

۲۸- المهذب البارع: ابن فهدالحلي.

۲۹- الميزان: علّا محمدحسين الطباطبائي.

۳۰- المهذب البارع: ابن فهد الحلّي.

۳۱- المناقب: موفق الخوارزمي.

۳۲- المنجد: لويس معلوف.

۳۳- الهداية: شيخ صدوق.

۳۴- الوافي في شرح اصول الكافي: ملاصالح مازندراني.

۳۵- احياءالعلوم: امام غزالي.

۳۶- أعلام الدّين: شيخ ابو محمد حسن بن محمد ديلمي.

۳۷- امالي: شيخ طوسي.

۳۸- امالي: شيخ صدوق

۳۹- بحارالأنوار: محمد باقر مجلسي.

۴۰- تاريخ مدينة دمشق ج ۱۶: ابن عساكر.

۴۱- تحريرالأحكام: علّامه حلّي.

۴۲- تحف العقول: ابن شعبة الحرّاني.

۴۳- تذكرةالفقهاء: علّامه حلّي.

۴۴- تفسير العياشي: ابوالنضر محمدبن مسعودالعياشي سمرقندي.

۴۵- تفسير صافي: فيض كاشاني.

۴۶- تفسيرقمي: علي بن ابراهيم قمي.

۴۷- تفسير كنزالدّقايق: ميرزا محمدالمشهدي.

۴۸- تفسير مجمع البيان: طبرسي.

۴۹- تفسير: نعماني.

۵۰- تفسيرنور الثقلين: شيخ جمعةالحويزي.

۵۱- تفسير نمونه: جمعي از نويسندگان.

۵۲- تنبيه الخواطر: ورّام بن ابي فراس.

آداب ازدواج و زندگي خانوادگي، ص: ۲۷۱

۵۳- ثواب الأعمال: شيخ صدوق.

۵۴- جامع الشّتات: ميرزا ابوالقاسم قمي (الجيلاني).

۵۵- جامع الصّغير: طبراني.

۵۶- جامع الصّغير: جلال الدين سيوطي.

۵۷- جامع المقاصد: محقق كركي.

۵۸- جواهرالكلام: محمدحسن النّجفي.

۵۹- حواريات فقهية: سيد سعيد حكيم.

۶۰- دعائم الإسلام: قاضي نعمان بن محمد بن منصور بن احمد بن حيون التميمي المغربي.

۶۱- دعوات: للرّاوندي.

۶۲- رياض المسائل: سيدعلي طباطبائي.

۶۳- روضة الواعظين: الفتال النيسابوري.

۶۴- زهدالنّبي: شيخ جعفربن احمدالقمي.

۶۵- سرچشمه حيات: محمد اميني گلستاني.

۶۶- سنن: ابي داود.

۶۷- سنن: ابن ماجه.

۶۸- سنن: الدارمي.

۶۹- شرايع الإسلام: محقق اول.

۷۰- شرح الاخبار: قاضي نعمان مغربي.

۷۱- شرح اللّمعة: شهيد ثاني.

۷۲- صحاح اللّغة: جوهري.

۷۳- صحيفة الرّضا: طبرسي.

۷۴- صحيح البخاري: محمد بن اسماعيل بخاري.

۷۵- صحيح مسلم: مسلم بن الحجاج القشيري.

۷۶- طبّ الأئمّة: ابي عتاب عبداللَّه بن بسطام بن سابور زيّات.

۷۷- عقاب الأعمال: صدوق.

۷۸- عوالي اللئالي: شيخ احمد بن جمهور احسائي.

آداب ازدواج و زندگي خانوادگي، ص: ۲۷۲

۷۹- علل الشرايع: شيخ صدوق.

۸۰- عيون الأخبار: شيخ صدوق.

۸۱- غريب الحديث: ابوعبيد هروي.

۸۲- فيض القدير شرح الجامع الصغير ج ۲: المناوي.

۸۳- قرب الأسناد: عبداللَّه بن جعفرالحميري.

۸۴- قصص الأنبياء: سيد نعمةاللَّه الجزايري.

۸۵- كشف الغمة: علي بن عيسي اربلي.

۸۶- كشف الخفاء ج ۱: العجلوني.

۸۷- كشف الخفاء ج ۲: العجلوني.

۸۸- كشف الظنون ج ۱: حاجي خليفة.

۸۹- كنز العمال: متقي هندي جونبوري.

۹۰- كنزالفوائد: ابوالفتح كراجكي.

۹۱- كنزالعرفان: فاضل مقداد.

۹۲- كنز العمال ج ۳: المتقي الهندي.

۹۳- كفايةالأصول: آخوند خراساني.

۹۴- لئالي الأخبار: شيخ محمد نبي توسيركاني.

۹۵- مجمع الزوائد ج ۷: الهيثمي.

۹۶- مرآت العقول: علامه محمد باقر مجلسي.

۹۷- مسائل: علي بن جعفر.

۹۸- مسالك الأفهام: شهيد ثاني.

۹۹- مستدرك الوسايل: محمدحسين النّوري.

۱۰۰- مستطرفات السرائر: محمد بن ادريس الحلي.

۱۰۱- مسند: امام شافعي.

۱۰۲- مسند: احمدبن حنبل.

۱۰۳- مسند: ابي داود.

۱۰۴- مشكات الأنوار: طبرسي.

۱۰۵- معاني الأخبار: شيخ صدوق.

آداب ازدواج و زندگي خانوادگي، ص: ۲۷۳

۱۰۶- معجم أحاديث الإمام المهدي شيخ علي الكوراني العاملي.

۱۰۷- مكارم الأخلاق: حسن بن فضل الطبرسي.

۱۰۸- منتهي المطلب: علّامه حلّي.

۱۰۹- منهاج الأحكام: سيد يوسف مدني تبريزي.

۱۱۰- منهاج الصالحين: سيد ابوالقاسم الخوئي.

۱۱۱- من لايحضره الفقيه: شيخ صدوق.

۱۱۲- نهج البلاغة: سيّد رضي.

۱۱۳- مولد فاطمة: ابوالحسن علي ابن بابويه قمي والد شيخ صدوق.

۱۱۴- وسائل الشيعة: شيخ حرّ عاملي.

ژ ۱۱۵- والدين دوفرشته جهان آفرينش: محمد اميني گلستاني.