آداب ازدواج و زندگی خانوادگی

آداب ازدواج و زندگی خانوادگی0%

آداب ازدواج و زندگی خانوادگی نویسنده:
گروه: جوانان و ازدواج

آداب ازدواج و زندگی خانوادگی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد امینی گلستانی
گروه: مشاهدات: 27405
دانلود: 2755

توضیحات:

آداب ازدواج و زندگی خانوادگی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 133 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27405 / دانلود: 2755
اندازه اندازه اندازه
آداب ازدواج و زندگی خانوادگی

آداب ازدواج و زندگی خانوادگی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

۹ - ازدواج با دختران باكره‌

پر واضح است كه انسان عاقل سعي و كوشش فراوان مي كند تا براي همسري و همسرّي خود: فرد دست نخورده و شايسته و سر به مهري را: انتخاب نمايد زيرا در اين صورت است كه طرفين: چشم باز مي‌كنند و فقط يكديگر را مي‌بينند و بر اخلاقيات و روحيات همديگر: عادت مي‌كنند، براي اينكه قبلًا فرد ديگري را نديده و افت و خيز نكرده‌اند اما اگر با فرد بيوه و دست خورده ازدواج نمايد احتمال ندامت و پشيماني را در آينده نزديك يا دور در پي خواهد داشت.

البته روايات فصل‌هاي بعدي يك نوع راهنمائي و امتياز دادن است نه اين كه بانوان بيوه يا زشت رو يا ضعيف اندام وو در خانه بمانند و كسي با آنها ازدواج نكند.

۱ - رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنيد جابر بن عبداللَّه انصاري با زن بيوه ازدواج نموده است، فرمود: هلّاتزوّجت بكراً (تداعبها و تداعبك«۴» ) تلاعبها و تلاعبك «۵» (و تضاحكها و تضاحكك)«۱»

چرا بادختر باكره ازدواج نكردي كه، تو با او شوخي نمائي و او با تو، تو با او بازي كني و او باتو، تو او را بخنداني و او تورابخنداند.

۲ - رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: تزوّجوا الأبكار فإنّهن أطيب شيئ أفواهاً. قال: (وفي حديث آخر) وأنشفه أرحاماً، وأدرّ شئ اخلافاً، وأفتح شئ أرحاماً، أما علمتم انّي اباهي بكم الأمم يوم القيامة حتي بالسّقط يظلّ محبنطئاً علي باب الجنّة، فيقول اللَّه عزوجل: ادخل (الجنّة)، فيقول لا أدخل حتي يدخل ابواي قبلي فيقول اللَّه تبارك وتعالي لملك من الملائكة: ائتني بأبويه فيأمر بهما إلي الجنّة، فيقول: هذا بفضل رحمتي لك.

با دختران باكره ازدواج كنيد! زيرا آنها پاك دهانند و در حديث ديگر فرمود: و نظيف ارحام و پربار و (پرجانشينان و) باز رَحِمْ اند، آيا نمي‌دانيد من با شما به امت‌هاي ديگر، مباهات مي‌كنم حتي سقط شده‌ها كه در جلوي دَرِ بهشت با حال غضب مي‌ايستند خداي عزّ و جلّ مي‌فرمايد: داخل بهشت شويد!، گويند: نه، تا پدر و مادرم داخل شوند! خداي تبارك وتعالي به فرشته‌اي از فرشتگان مي‌فرمايد، والدين او را بياور و امر مي‌كند داخل بهشت شويد پس به او مي‌فرمايد: اين از فضل و رحمت من است برتو.«۲

۱۰ - ازدواج با فراخ چشمان گندمگون و

در حديث آمده است انّ اللَّه جميلٌ يحبّ الجمال خداوند زيباست و زيبائي را دوست دارد، اين خصلت خدائي در بندگانش هم تبلور يافته است، انسان هميشه به مخلوق زيبا از هرجنس و هرنوع باشد، دل مي‌بندد و علاقه‌مند مي‌شود زيرا زيبائي يكي از نعمت‌هاي استثنائي خداست و يكي از سه چيز زداينده و از بين برنده: غم و اندوه است«۳» ؛

بدين خاطر در روايات تأكيد شده است با زيبارويان، شهلا چشمان، خنده رويان، سفيداندامان، خوشبويان و مو بلندان وو بالأخرة با خوش سيرتان و خوش صورتان، ازدواج كنيد و زندگي ايده آل براي خود بسازيد!! به احاديث فصل هاي بعد دقت نمائيد.

۱ - مالك ابن اشيم: از بعض رجالش: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام روايت مي كند فرمود: امير مؤمنانعليه‌السلام فرمود: تزوّجوا سمراء عيناء عجزاء مربوعة فإن كرهتها فعليّ مهرها. با بانوي گندمگون و فراخ چشم و باسن درشت و ميان بالا: ازدواج كنيد اگر خوشت نيامد مهرش به گردن من (من مهرش را مي‌پردازم).«۱»

۲ - عبد اللَّه بن المغيرة گفت: شنيدم أبي الحسنعليه‌السلام مي‌فرمود: عليكم بذوات الأوراك، فإنّهنّ أنجب. برشما باد بانوان درشت اندام، آن‌هادلچسب ترند (و نجيبان).«۲»

۳ - أحمد بن محمد بن عبد اللَّه گفت: امام رضاعليه‌السلام به من فرمود: إذا نكحت فانكح عجزاء. زماني كه (خواستي) ازدواج كني با زن كف پر گوشت (توپل موپل) ازدواج كن.«۳»

۴ - أمير المؤمنينعليهم‌السلام فرمود: من أراد الباه فليتزوج امرأة قريبة من الأرض بعيدة ما بين المنكبين، سمراء اللون، فان لم يحظها فعليّ مهرها

هركس اراده ازدواج نمايد باخانم نزديك به زمين (كوتاه قامت) و چهار شانه و گندمگون ازدواج كند اگر او را نپسنديد مهريه‌اش به گردن من!!.«۴

۱۱ - ازدواج باخوشبويان‌

۱ - أحمد بن أبي عبد اللَّه: عن بعض أصحابنا قال: كان النبي (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) إذا أراد تزويج

امرأة بعث من ينظر إليها و قال للمبعوثة: شمّي ليتها، فان طاب ليتها طاب عرفها، و انظري كعبها فإن درم كعبها عظم كعثبها. اگر اراده ازدواج داشت زني را مي‌فرستاد تا زن مورد نظر را بررسي كند و مي‌فرمود: پشت گردنش را بوكن اگر خوشبو باشد خودش نيز خوش بو است اگر بند يا غوزك پايش پر گوشت باشد خودش هم پرگوشت است.«۱

۱۲ - ازدواج با سفيد اندام و

۱ - بكر بن صالح: از بعض أصحابش: از أبي الحسن الرضاعليه‌السلام قال: من سعادة الرجل أن يكشف الثوب عن امرأة بيضاء. از خوش بختي مرد است لباس زن سفيد را كنار زند (يعني با زن سفيد اندام ازدواج نمايد).«۲»

۲ - أبي أيوب الخراز (الخزّاز) از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام قال: انّي جرّبت جواري بيضاء و ادماء فكان فيهن بون. بردگان سفيد و سرخ گونه را تجربه نمودم، در آنها بود فاصله زياد.«۳»

۳ - سكوني: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: تزوّجوا الزّرق فإن فيهنّ اليُمن (فيهنّ يُمناً) فانّ لهنّ البركة.

با زنان كبود چشم (زاغ چشم) ازدواج كنيد در آنها يمن و بركت هست.«۴

۱۳ - ازدواج با خنده رويان مو بلند!

۱ - محمد بن ابي القاسم: از پدرش تا از أبي عبد اللَّه (عليه‌السلام ) فرمو د: المرأة الجميلة تقطع البلغم، والمرأة السوداء تهيّج المرّة السوداء. زن زيبا بلغم را از بين مي برد و زن سياه صفراء سياه را به هيجان مي آورد.«۱»

۲ - محمد بن عبد الحميد: از بعض اصحابش از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام أنه شكا إليه البلغم فقال: أما لك جارة تضحك (تضحكك)؟ قال: قلت: لا، قال: فاتّخذها فإنّ ذلك يقطع البلغم شكايت از بلغم كرد! فرمود: آيا برده (كنيز) خنده رو نداري (كه ترا بخنداند)؟! گفتم:

نه، فرمود: خنده رو بگير كه بلغم را از ميان بر مي‌دارد.«۲»

۳ - محمد بن علي بن حسينعليهم‌السلام فرمود: إذا أراد أحدكم أن يتزوج فليسأل عن شعرها كما يسأل عن وجهها فانّ الشَّعر أحد الجمالين. هروقت كسي از شما خواست ازدواج كند از مويش پرس و جو نمايد چون مو يكي از دو زيبائي است (صورت و مو).«۳»

۴ - عيون أخبار الرضا: از پدران بزرگوارشعليهم‌السلام گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

اطلبوا الخير عند حسان الوجوه، فإنّ فعالهم أحري أن يكون حسنا. خير (و بركت) را در زيبارويان بجوييد، چون رفتار آنها شايسته زيبا بودن است (و نيكو بودن را مي طلبد).«۴»

۵ - إبراهيم بن عبد الحميد: از أبي الحسن اولعليه‌السلام فرمود: ثلاث يجلين البصر: النظر إلي الخضرة، والنظر إلي الماء الجاري، والنظر إلي الوجه الحسن. سه چيز چشم را جلا دهد،

۱ - به سبزه‌ها نگريستن،

۲ - نگاه به آب روان،

۳ - و تماشا به روي زيبا.«۱»

توجّه: در بعضي از روايات از سياه چردگان تعريف و در اين فصل از زيبارويان تمجيد شده است منظور اين است كه سياه صورتان ولود از زيبارويان نازا مقدم‌تر است و همچنين سياه دين مدار بر زيباي بي دين مزيّت و برتري دارد

۱۴ - ازدواج باخانم ولود

يكي از علت‌هاي مهم تشكيل خانواده و ازدواج، به وجود آوردن اولاد و سوت كور نبودن خانه هاست و اينكه بقاي نسل و جانشين هر آدمي از همه چيز برايش مهم تر است؛

فراوان ديده‌ايم كه اگر كسي مدتي بعد از ازدواج بفهمد، بچه دار نمي شود، خود را به هر دري مي زند و حتي حاضر است از هستي اش، دست بردارد تا داراي فرزند و يادگاري از خود باشد؛

پس اولاد در زندگي حرف اول را مي زند، بدينجهت است كه در روايات و فرمايش بزرگان، سفارش فراوان شده است كه با بانوي زاينده ازدواج شود و با بجا گذاشتن نشانه هائي از خود، به درود زندگي گفته و از اين پُل عبور نمايد.

۱ - علاء بن رزين: از محمد بن مسلم: از أبي جعفرعليه‌السلام گفت: رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود تزوّجوا بكراً ولوداً، ولا تزوّجوا حسناء جميلة عاقراً، فإنّي أباهي بكم الأمم يوم القيامة. با دختر باكره و زاينده ازدواج كنيد و با زيباي نازا ازدواج نكنيد من در قيامت با شما به امت‌ها مباهات مي‌كنم.«۲»

۲ - سليمان بن جعفر الجعفري: از أبي الحسن الرضاعليه‌السلام گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به مردي فرمود: تزوّجها سوءاء ولوداً، ولا تزوّجها جميلة حسناء عاقراً، فانّي مُباهٍ بكم الأمم يوم القيامة أما علمت ان الولدان تحت العرش يستغفرون لآبائهم يحضنهم إبراهيم، و تربّيهم سارة في جبل من مسك و عنبر و زعفران.

با سياهان زاينده وصلت كن و با نازاهاي زيبا وصلت ننما، من در قيامت به امت‌ها با شما افتخار مي‌كنم، آيا

نمي‌داني كودكان در زير عرش برپدرانشان استغفار مي‌كنند و ابراهيمعليه‌السلام آنها را سرپرستي مي‌كند و سارا در كوهي از مشك و عنبر، تربيتشان مي‌نمايد؟!.«۱»

۳ - إسماعيل بن عبد الخالق: از كسي كه به او گفته است گفت: شكوت إلي أبي عبداللَّهعليه‌السلام قلّة وُلدي، وانّه لا وَلَدَ لي، فقال لي: إذا أتيت العراق فتزوج امرأة، ولا عليك أن تكون سوءاء قلت: جعلت فداك، و ما السوءاء؟ قال: امرأة فيها قبح فإنّهن أكثر أولاداً. به ابي عبداللَّهعليه‌السلام از كمي اولادم شكايت بردم و اين كه بچه ندارم، فرمود: وقتي كه به عراق رفتي بازني ازدواج كن (وسعي كن) سؤآ باشد، گفتم: فدايت شوم سؤآء چيست؟! فرمود: زني كه در او زشتي (و بدگِلي باشد) چون آنها پراولادند.«۲»

۴ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: اعلموا أنّ السّوءاء اذا كانت ولوداً أ حبّ اليّ من الحسناءالعاقر. بدانيد (اگر زن بدگل و) زشت، زاينده باشد براي من محبوب‌تر از زيباي نازاست.«۳» به فصل‌هاي بعد دقت فرماييد

پرهيز از وصلت چه كساني!

اشاره

در فصل‌هاي گذشته كراراً گفته‌ايم و در آينده نيز به مناسبتهائي خواهيم گفت، هنگام ازدواج و دختر دادن و زن گرفتن، بايد خيلي هوشيار بود و دقت كافي به عمل آورد با چگونه شخصي زندگي خواهيد كرد كه بعدها گرفتار ندامت و پشيماني نگرديد

۱ - عدم ازدواج باخانم نازا

در فصل قبل گفتيم: برقراري و پايداري نظام زندگي: با وجود اولاد و فرزند است:

خانه‌اي كه صداي بچه‌اي (خواه گريه و خواه خنده‌اش) بلند نشود آن خانه سوت كور و خانه خاموش است، بدينجهت در روايات وارده، تأكيد بر اين است تا سرحد امكان با زن ولود ازدواج نمايند اگرچه بدگل و زشت رو باشد و از ازدواج با زن نازا بپرهيزند اگرچه خوشگل و زيبا باشد به دوفصل بعد توجه نماييد.

۱ - عبد اللَّه بن سنان: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: جاء رجل إلي رسول‌اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال: يا نبيّ اللَّه إنّ لي ابنة عمّ لي قد رضيتُ جمالها وحسنها و دينها ولكنّها عاقر؟ فقال: لا تزوّجها إنّ يوسف بن يعقوب لقي أخاه فقال: يا أخي كيف استطعت أن تزوّج النساء بعدي؟! فقال:

إنّ أبي أمرني فقال: إن استطعت أن تكون لك ذرية تثقل الأرض بالتسبيح فافعل، قال:

وجاء رجل من الغد إلي النبيصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال له مثل ذلك فقال له: تزوج سوءاء ولودا، فإني مكاثر بكم الأمم يوم القيامة. قال: فقلت لأبي عبد اللَّهعليه‌السلام ما السوءاء؟ قال: القبيحة. مردي پيش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و گفت: اي پيغمبر خدا من دختر عموئي دارم داراي مال و جمال و دين است اما نازا است (مي‌خواهم با او ازدواج كنم؟) فرمود: با او ازدواج نكن چون يوسف بن يعقوب برادرش (بنيامين را) ملاقات كرد و گفت: چگونه دلت خواست بعد از من ازدواج كني (و مشغول عيش و لذت شوي؟!) گفت: پدرم مرا امر كرد و فرمود: اگر مي‌تواني در روي زمين ذريه‌اي داشته باشي كه تسبيح خدا گويد، اين كار را بكن؛

فرداي آن روز نيز مردي آمد و همان را گفت، و به او نيز فرمود: زن ولود (وزاينده) بگير من در قيامت با شما به امّت‌ها مباهات مي‌كنم، من از ابي عبداللَّهعليه‌السلام پرسيدم «سوآء» چيست؟ فرمود: زشت (يعني با زن زاينده اگرچه زشت هم باشد ازدواج كنيد و از زن نازاي زيبا بپرهيزيد).«۱»

۲ - خالد بن نجيح: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام قال: تذاكروا الشؤم عند أبيعليه‌السلام فقال: الشؤم في ثلاث في المرأة والدّابة و الدّار، فأما شؤم المرأة فكثرة مهرها، و عقم رحمها. در باره شومي‌ها نزد امام صادقعليه‌السلام گفتگو شد فرمود: شومي در سه چيزاست در زن و مركب و خانه، اما شومي زن، زيادي مهر او و نازائي رَحِم اوست. تا آخر روايت.«۲»

۳ - محمد بن علي بن حسين گفت: امامعليه‌السلام فرمود: اعلموا أن السوداء إذا كانت ولوداً أحب إليّ من الحسناء العاقر. بدانيد اگر زن سياه زاينده باشد براي من دوست داشتني‌تر از زن زيباي نازاست.«۱

۲ - عدم ازدواج باخانم پير

۱ - محمد بن علي بن حسين گفت: امام صادقعليه‌السلام فرمود: ثلاثة يهدمن البدن و ربما قتلن: و نكاح العجائز. سه چيز بدن را به ويراني (وتباهي و نابودي) مي‌كشد و اي بسا مي‌كُشد و ازدواج با زن پير.«۲»

۲ - أحمد بن أبي عبد اللَّه البرقي در كتاب (المحاسن) گفت: از ابي عبد اللَّهعليه‌السلام روايت شده است فرمود: ثلاثة يهزلن البدن و ربما قتلن إلي أن قال: ونكاح العجائز سه چيز بدن را لاغر (وناتوان) مي‌كند و اي بسا به كام مرگ مي‌برد تا اينكه گفت: و ازدواج با زنان پير.«۳

۳ - بدترين‌بانوان‌

در فصل (بهترين زنان) رواياتي گذشت و گفتارهائي سپري شد، حالا نوبت دانستن بدترين زنان و نشانه‌هاي آنهاست توجه فرمائيد.

۱ - مسعدة بن زياد: از جعفر بن محمد از پدرشعليهما‌السلام فرمود: النساء أربعة أصناف: فمنهنّ ربيعٌ مُرْبَعٌ، و منهنّ جامعٌ مُجْمَعٌ، ومنهنّ كَرْبٌ مُقْمَعٌ و منهنّ غلٌّ قَمِلٌ. زنها چهار صنف اند؛

الف - زني كه هر وقت به او نگاه كني شادت نمايد و اگر چيزي به او دهي (كم يا زياد باجان و دل) مي‌پذيرد، (و مانند بهار، بهار آفرين و زندگي را هميشه بهار مي‌كند)؛

ب - گرد آورنده و به دور خود جمع كننده و با بركت باشد (و اعضاي خانواده را زير بال و پر خود مي‌گيرد)؛

ج - گرفتاري آور و ريشه برانداز باشد (همه را از دور خود فراري داده و زندگي را از هم مي‌پاشد)؛

د - مانند كنه و شپش به بدن مي‌چسبد (و آدمي را مثل خوره مي‌خورد و از پا در آورده و فاتحه خوشي و كاميابي را مي‌خواند).«۱»

۲ - أبي حمزة: از جابر بن عبد اللَّه گفت: شنيدم رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ألا اخبركم بشرار نسائكم؟ الذّليلة في أهلها، العزيزة مع بعلها، العقيم الحقود التي لاتتورّع من قبيح، المتبرّجة اذا غاب عنها بعلها، الحصان معه ذا حضر، لاتسمع قوله، و لاتطيع أمره، و إذا خلا بها تمنّعت منه كما تمنّع الصعبة عند ركوبها، و لاتقبل منه عذراً و لاتغفر له ذنباً آيا به شما خبر ندهم بدترين زنانتان را؟!

۱ - (زني كه) در ميان خانواده‌اش ذليل است و (در خانه) با شوهر عزيز (و فخر) فروش؛

۲ - نازا و كينه توزي كه از زشتي‌ها نپرهيزد؛

۳ - در زمان غيبت شوهرش (آرايش كرده و پرده دري نموده و) خود را در ديد (مردم) قرار دهد، و در حضور شوهرش با حجاب جلوه كند؛

۴ - حرف شنو نباشد و از او فرمان نبرد؛

۵ - در خلوتگاه مانند مركب چموش، (از نزديكي شوهر) ممانعت نمايد و هيچ عذري را از او نپذيرد (و از خطايش در نگذرد).«۲»

۳ - سكوني: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: كان من دعاء رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : أعوذ بك من امرأة تشيبني قبل مشيبي. از دعاهاي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود خدايا به تو پناه مي‌برم از (شرّ) زني كه مرا پيش از رسيدن زمان پيري، پيرم كند (و پيري زود رس براي من تحميل نمايد و به ارمغان آورد).«۱»

۴ - عبد اللَّه بن سنان گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: شرار نسائكم المقفرة الدّنسة اللجوجة العاصية، الذليلة في قومها، العزيزة في نفسها، الحصان علي زوجها، الهلوك علي غيره. بدترين زنان، شما باير (و خشك و بي بهره) و آلوده ولجباز و عصيانگر است كه در فاميل خود ذليل و در خودپسندي عزيز باشد، و برشوهرش، خود نگهدار و بر ديگران نرم (و زود تسليم شونده شود!).«۲»

۵ - اصبغ بن نباتة گويد: از أمير مؤمنان (عليه‌السلام ) شنيدم مي فرمود: يظهر في آخر الزمان واقتراب الساعة و هو شرّ الأزمنة، نسوة كاشفات عاريات متبرّجات من الدّين خارجات في الفتن داخلات مائلات إلي الشهوات، مسرعات إلي اللذات، مستحلات المحرمات، في جهنم خالدات در آخرالزّمان

و نزديك قيامت كه بدترين زمان هاست، ظاهر مي شود زنان مكشفه و لخت و خود نشان دهنده، از دين بيرون رونده و بر فتنه‌ها داخل شونده، ميل كننده به شهوتراني و سرعت گيرنده بر لذتهاي (حرام) حرام‌ها را حلال و (نهايت اين اعمال) در جهنم هميشه سوزان خواهند بود!.«۳»

۶ - ابي حمزه ثمالي، از أبي جعفرعليه‌السلام فرمود: كان في بني إسرائيل رجل عاقل كثير المال، وكان له ابن يشبهه في الشمائل من زوجة عفيفة، وكان له ابنان من زوجة غير عفيفة فلمّا حضرته الوفاة قال لهم: هذا مالي لواحد منكم، فلمّا تُوُفّيَ قال الكبير أنا ذلك الواحد، وقال الأوسط: أنا ذلك، وقال الأصغر: أنا ذلك، در بني اسرائيل مرد خردمند و پولداري بود و او از زن پاكدامن پسري داشت كه شبيه خودش بود و دو پسر از زن ناپاك داشت!،

هنگامي كه مرگش فرا رسيد به آنها گفت: اين مال من متعلق به يكي از شماهاست، وقتي كه وفات كرد برادر بزرگ گفت: آن يكي منم و برادر وسطي گفت: منم و كوچك هم گفت: منم؛

فاختصموا إلي قاضيهم قال: ليس عندي في أمركم شئ انطلقوا إلي بني غنام الإخوة الثلاث فانتهوا إلي واحد منهم فرأوا شيخاً كبيراً فقال لهم: ادخلوا إلي أخي فلان فهو أكبر مني فأسألوه، فدخلوا عليه فخرج شيخ كهل فقال: سلوا أخي الأكبر منّي، فدخلوا علي الثالث فإذا هو في المنظر أصغر فسألوه أوّلًا عن حالهم ثمّ مبيّناً (لهم) فقال: أما أخي الذي رأيتموه أولا هو الأصغر وإنّ له امرأة سوء تسوؤه وقد صبر عليها مخافة أن يبتلي ببلاء لا صبر له عليه فهرمته، و أما الثاني أخي فانّ عنده زوجة تسوؤه و تسرّه فهو متماسك الشباب، وأما أنا فزوجتي تسرّني ولا تسوؤني لم يلزمني منها مكروه قط منذ صحبتني فشبابي معها متماسك،

پس پيش قاضي براي مرافعه رفتند، او گفت: در اين باره من چيزي ندارم بگويم برويد در (طايفه) بني اغنام پيش سه برادر (معروف)، پيش يكي رفتند ديدند پيرمرد بزرگسالي است (قضيه را گفتند) گفت: برويد پيش برادر بزرگم فلاني از او سوال كنيد، رفتند پيش او ديدند مرد ميانسالي بيرون آمد و گفت: برويد پيش برادر بزرگتر از من، رفتند پيش او ديدند از همه كوچكتر به نظر مي آيد (تعجب كردند و) اول از حال خود آنها پرسيدند كه اين قضيه چگونه است؟! سپس جريان خود را بيان نمودند؛

گفت: اما برادري كه اول ديديد درست است او برادر كوچك ماست اما چون زن بدي دارد كه با او بدرفتاري مي كند و او تحملش مي نمايد كه مبادا به بلاي بدتر از او گرفتار آيد كه غير قابل تحمل باشد و او را پيرنموده (و به آن روز انداخته كه ديديد)!.

و برادر دومي زني دارد كه او را غمگين و خوشحال مي نمايد كه (متعادل مانده است) ولي من زني دارم كه هيچ وقت مرا اذيت نمي كند و شاد نگه ميدارد و از روزي كه ازدواج كرديم، او مرا آسيبي نرسانده است و جواني ام به خاطر او سالم مانده است!.

وأما حديثكم الذي هو حديث، أبيكم انطلقوا أوّلًا وبعثروا قبره واستخرجوا عظامه وأحرقوها ثم عودوا لأقضي بينكم. فانصرفوا فأخذ الصبي سيف أبيه وأخذ الإخوان المعاول فلما أن همّا بذلك قال لهم الصغير: لا تبعثروا قبر أبي وأنا أدع لكما حصّتي فانصرفوا إلي القاضي فقال:

يقنعكما هذا، ائتوني بالمال فقال للصغير: خذ المال، فلو كانا ابنيه لدخلهما من الرقّة كما دخل علي الصغير.

واما سرگذشت شما با پدرتان، برويد اول قبر او را بشكافيد و استخوان هايش را در آورده و بسوزانيد و برگرديد تا در ميان شما قضاوت نمايم؛

برگشتند و برادر كوچك شمشير پدر را برداشت و آن دو برادر كلنگ برداشتند تا قبر را بشكافند، برادر كوچك گفت: قبر پدرم را نشكافيد و من حق (ارث پدرم را) به شما واگذ ار نمودم،

به سوي قاضي برگشتند و جريان را گفتند: قاضي دستور داد مال پدر را بياوريد اين قصه براي بيان حكم كافي است! به برادر كوچك گفت: مال براي توست زيرا اگر آنها هم فرزندان او بودند، مانند كوچك تر دلشان مي سوخت.«۱»

۸ - و فرمودعليه‌السلام : شرّ الأشياء المرأة السّوء بدترين چيزها زن بد است!.«۲»

۹ - از ابي عبداللَّهعليه‌السلام فرمود: لو لا النساء لَعُبِدَ اللّهُ حقّاً حقّاً. اگر زنها (ي بد و منحرف) نبود، خداوند به حق پرستيده مي‌شد.«۳

۴ - خطرناك‌ترين دشمن‌

خدا نكند كه همسر آدم دشمنش باشد چون دشمني كه شب و روز در كنارت باشد و با هم زندگي بكند، به مراتب خطرناك‌تر از دشمني است كه دور از تو زندگي نمايد زيرا از دوّمي هميشه در حذري و هوشيار، اگر در دور و برت ديده شود، براي دفاع از خود آماده‌اي، اما اوّلي، چون در نهان و آشكار و وقت و بي وقت، با او در افت و خيزي، هر گاه بر عليه تو، تصميم بد بگيرد، مي‌تواند در اسرع وقت، اجراء نمايد، بدينجهت است كه در صورت اختلاف عميق ميان زن و شوهر، زن براي شوهرش بدترين و غالب‌ترين دشمن به حساب مي‌آيد.

خداوند متعال مي‌فرمايد:( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْوَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ) اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! بعضي از همسرانتان و فرزندانتان دشمنان شما هستند از آنها برحذر باشيد؛ و اگر عفو كنيد و چشم بپوشيد و ببخشيد (خدا شما را مي‌بخشد) چرا كه خداوند بخشنده و مهربان است.»«۱»

۱ - رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: أغلب أعداء المؤمنين زوجة السّوء. پيروزترين دشمن مؤمنان همسر بد است!.«۲»

۲ - عبد اللَّه بن سنان: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: أغلب الأعداء للمؤمن زوجة السوء. غالب ترين دشمن‌ها براي مؤمن، همسر بد است.«۳

۵ - بهترين و بدترين مردان!

ميان بانوان و آقايان، هم خوباني وجود دارد و هم بداني، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براي شناختن آنها فرمايشاتي دارد!.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در ضمن حديثي فرمود: ألا اخبركم بخيار رجالكم؟ قلنا: بلي يا رسول اللَّه، قال: إنّ من خير رجالكم التّقي النّقي السّمح الكفّين السّليم الطّرفين، البرّ بوالديه، ولا يلجئ عياله إلي غيره، ثم قال: ألا اخبركم بشر رجالكم؟ فقلنا: بلي فقال: إنّ من شرّ رجالكم البهات البخيل الفاحش، الآكل وحده، المانع رفده، الضارب أهله و عبده، الملجئ عياله إلي غيره، العاق بوالديه. آيا به شما خبر دهم از (صفات) بهترين مردانتان؟! گفتيم: بلي اي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، فرمود: بهترين مردان شما، پرهيزكار و صاف و دست باز و هردو طرف سالم‌الوجود به والدين نيكوكار باشد، و عيال خود را به پناه ديگران وادار نسازد (و زيردست قرار ندهد)؛

سپس فرمود: آيا به بدترين مردانتان خبر ندهم؟ گفتيم: بلي اي رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، فرمود:

از بدترين مردان شما، افترا گوينده و بخيل و دريده و تنها خورنده و مانع شونده از خيرش (خيرش به كسي نرسد) و (كتك) زننده به زن و خدمتكارش باشد و عيال (و زير دستان خود را) به ديگران بسپارد.«۱

۶ - كراهت ازدواج فاميلي!

در رابطه با ازدواج فاميلي، روايات دوگونه آمده است،

۱ - مستحب است و خوب،

محمد بن علي بن حسين گفت: علي بن حسين سيد العابدينعليهما‌السلام فرمود: من تزوّج اللَّه و لصلة الرحم توّجه اللَّه بتاج الملك (والكرامة). هركس به خاطر خدا و به احترام رَحِمْ (و خويشاوندي) ازدواج كند، خداوند با تاج ملك و كرامت او را تاجدار مي‌نمايد.«۲»

۲ - مكروه است و ممنوع،

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «لاتنكحوالقرابة القريبة فانّ الولد يخرج ضاوياً اي نحيفاً. با نزديكترين نزديكان ازدواج نكنيد زيرا بچه ضعيف و ناتوان به دنيا مي‌آيد.«۳»

مضمون دو روايت بالا، هر كدام به يك بُعد زندگي نظارت دارد!،

اولي: براي استحكام بخشيدن به زندگي فاميلي و اقربائي، و جلوگيري از گسستن زنجير ايل و تباري و پاره شدن شيرازه عواطف خانوادگي مي‌باشد. دومي: براي رعايت مسائل ژنيتيکي و پزشکي، و پيشگيري از پيامدهاي ناگوار بعدي مي‌باشد كه نهايتاً به طلاق منجر مي شود!، زيرا آزمايشهاي علمي و تجربه‌هاي اجتماعي، ثابت كرده است كه ازدواج فاميلي در برخي از موارد، به معلول و ناقص به وجود آمدن بچه و كند ذهني او منتهي مي‌شود كه در نتيجه هم والدين تاپايان عمر، گرفتار ناراحتي‌هاي گوناگون و هم جامعه پذيراي يك فرد معلول جامعه خواهد بود!!.

راه حل: براي اينكه ازدواج كنندگان، از اين معضل رهائي يابند، پيشرفت علم و آزمايشات كنوني مسئله را حل نموده است؛

كساني كه دوست دارند با افراد فاميل پيوند بخورند، مي‌توانند بدون دردسر، پيش از همه اقدامات، آزمايشات لازم را انجام داده و با خيال راحت به استقبال زندگي بروند، تا بعداً ندامت و پشيماني ببار نيايد.

پس اگر اين مسأله از مسير آزمايش حل شود كراهت اين گونه ازدواج‌ها نيز برداشته مي‌شود

۷ - ندادن دختر به شرابخوار

بر هر مسلماني لازم است به دستورات دينش پايبند و عمل كننده باشد، براي حفظ و دفاع از دينش، كمي غيرت و تعصب ديني داشته باشد، پس اگر كسي از دختر او خواستگاري كرد اما پاي بند ديانت و اسلاميت نباشد، با ملاحظه جهاتي نبايد به او جواب مثبت دهد!، زيرا هم از جهت اين كه از نظر ديني در رديف هم نيستند، و هم برابر روايات وارده، بادختر او هم كفو و هم طراز نيست و در آينده پيامدهاي ناگوار بي شمار خواهد داشت، چون يك فرد مست و لايعقل، با كليد شراب خواريش درهاي فسادها و شرها را بروي خود و خانواده‌اش باز نموده و با ناملايمات زندگي اش، دايم آنها را ضجر خواهد داد!.

و دهها مسايل و گرفتاري‌هاي پيش بيني نشده ديگر كه، با درنظرگرفتن اين معايب، يك شخص مسلمان چگونه مي‌تواند با يك فرد شراب خوار دور از دين و از خدا بي خبر، وصلت نمايد.

۱ - أحمد بن محمد تا از أبو عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: من زوّج كريمته من شارب خمر فقد قطع رحمها. هركس دخترش را به شراب خوار تزويج كند (درباره او) قطع رَحِم كرده است.» ۲ - ابن أبي عمير: از بعض اصحابش: از أبي عبد اللَّهعليه‌السلام گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود: شارب الخمر لا يُزوَّجُ إذا خَطَبَ ولايشفّع اذا شفع و لايصدّق اذا حدّث و لايعاد اذا مرض و لايشهد جنازة و لايؤتمن علي أمانة. شرابخوار تزويج كرده نمي‌شود وقتي كه خواستگاري نمود (يعني اگر شارب الخمر براي خواستگاري آيد به او دختر ندهيد) و وساطت او پذيرفته نشود و اگر سخني گفت تصديق نشود و به تشييع جنازه‌اي نرود و به امانتي امين نگردد.«۱»

۳ - از ابي الرّبيع از امام صادقعليه‌السلام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: من شرب الخمر بعد ما حرّمها اللَّه علي لساني، فليس بأهل أن يزوّج اذا خطب و لايشفع اذاشفع، ولايصدق اذا حدّث و لا عاد اذا مرض ولايشهد جنازة و لا يؤتمن علي أمانة. هركس شراب بخورد بعد از آنكه خداوند با زبان من حرام كرده است، پس اهليت (و شايستگي)، ندارد زماني كه خواستگاري نمود، به او دختر دهند، شفاعتش را قبول نكنند و گفتارش تصديق نشود و مريض شد عيادت نشود و به تشييع جنازه‌اي حاضر نباشد و به امانتي امين نگردد تا آخرحديث.«۲

۸ - به بد اخلاقان دختر ندهيد

اخلاق يكي از مسايل مهم كليدي و تعيين كننده دوران زندگي است، اگر در گذران زندگي، هر دو زوج داراي خلق و خوي پسنديده باشند، آن زندگي برايشان، شيرين و گوارا خواهد بود، و اگر يكي يا هردوي آنها داراي اخلاق بد و سيرت ناپسند باشد، صورت زندگي برايشان زشت و معنا و مفهومي نخواهد داشت، حالا فكر كنيد كدام يك از اين دو حالت برايتان ايده آل و رضايت بخش است.

۱ - حسين بن بشار واسطي گفت: به ابي الحسن امام رضاعليه‌السلام نوشتم: انّ لي قرابة قد خطب إليّ (ابنتي) وفي خلقه سوء، قال: لا تزوّجه إن كان سيّئ الخلق. بدرستي كه يكي ازنزديكانم دخترم را خواستگاري نموده است اما بد اخلاق است! فرمود: اگر بد اخلاق است، به او دختر نده.«۳

۹ - بابانوان كم فهم ازدواج نكنيد!!

در فصل‌هاي مختلف اين كتاب كراراً از نظر عزيزان گذشته است كه براي زندگي مادام العمر خود و براي فرزندان آينده، همسر شايسته و فهميده و شادي آفرين انتخاب نمايد كه موجب ندامت و پشيماني نشود؛

ومي دانيم كه ازدواج با بانوي كم فهم و نا متعادل اخلاقي و رفتاري، از مصداق بارز ندامت در آينده خواهد بود.

۱ - سكوني، از ابي عبد اللَّه (عليه‌السلام ) گفت: أميرمؤمنانعليه‌السلام فرمود: ايّاكم وتزويج الحمقاء فإن صحبتها بلاء، وولدها ضياع.

مبادا با زنان نادان ازدواج نماييد زيرا همنشيني او بلا و فرزندانش ضايع خواهند شد!.«۱»

۲ - رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: إيّاكم وتزوّج الحمقاء فان صحبتها ضياع وولدها ضباع.

مبادا بازن كودن ازدواج كنيد همانا همنشيني او ضايع كننده و فرزندانش كفتار صفت مي شوند. «۲

۱۰ - كراهت ازدواج باخانم ديوانه!

۱۰ - كراهت ازدواج باخانم ديوانه! محمد بن مسلم، از أبي جعفرعليه‌السلام گفت: بعضي اصحاب ما از او سؤال نمود: از الرّجل المسلم تعجبه المرأة الحسناء أيصلح له أن يتزوّجها وهي مجنونة؟ قال: لا ولكن إن كانت عنده أمة مجنونة فلا بأس بأن يطأها ولا يطلب ولدها. مرد مسلماني كه زن زيبا (ي ديوانه) او را جلب توجه (و شگفت زده) كرده است آيا مصلحت است با او ازدواج نمايد؟! فرمود: نه ولي اگر پيش او برده (زرخريد و) ديوانه باشد مي تواند با او هم بستر شود اما فرزند نياورند.«۳