بانک احادیث اهل بیت عليهم السلام . (پزشکی) جلد ۱۰

بانک احادیث اهل بیت عليهم السلام  . (پزشکی)15%

بانک احادیث اهل بیت عليهم السلام  . (پزشکی) نویسنده:
گروه: کتابخانه حدیث و علوم حدیث

جلد ۱ جلد ۲ جلد ۳ جلد ۴ جلد ۵ جلد ۶ جلد ۷ جلد ۸ جلد ۹ جلد ۱۰ جلد ۱۱ جلد ۱۲ جلد ۱۳ جلد ۱۴ جلد ۱۵
  • شروع
  • قبلی
  • 293 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 37164 / دانلود: 4399
اندازه اندازه اندازه
بانک احادیث اهل بیت عليهم السلام  . (پزشکی)

بانک احادیث اهل بیت عليهم السلام . (پزشکی) جلد ۱۰

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

حدیث - ۲۵۰

امام کاظمعليه‌السلام می فرمایند:

لا تَخَلَّلوا بِعودِ الرَّیحانِ ، ولا بِقَضیبِ الرُّمانِ ؛ فَإِنَّهُما یُهَیِّجانِ عِرقَ الجُذامِ؛

با چوب ریحان و چوب انار خلال نکنید؛ زیرا که رگ جذام را تحریک می‌کنند

الکافی، جلد ۶، صفحه ۳۷۷، حدیث - ۷

حدیث - ۲۵۱

امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

إذَا اشتَری أحَدُکُم لَحماً فَلیُخرِج مِنهُ الغُدَدَ؛ فَإِنَّهُ یُحَرِّکُ عِرقَ الجُذامِ؛

هر گاه کسی از شما گوشت خرید، غدّه‌ها را از آن بیرون آورَد؛ زیرا آنها رگ جذام را تحریک می‌کنند.

الکافی ، جلد ۶ ، صفحه ۲۵۴ ، حدیث - ۵

حدیث - ۲۵۲

امام رضاعليه‌السلام می فرمایند:

اِستَکثِروا مِنَ اللُّبانِ وَاستَبقوهُ وَامضَغوهُ، وأحَبُّهُ إلَیَّ المَضغُ؛ فَإِنَّهُ یَنزِفُ بَلغَمَ المَعِدَةِ ویُنَظِّفُها،ویَشُدُّ العَقلَ،ویُمرِئُ الطَّعامَ؛

فراوان کُندُر بخورید، آن را در دهان نگه دارید و بِجَوید. برای من، جویدن آن، دوست‌داشتنی‌تر است؛ بلغمِ معده را می‌زداید و آن را تمیز می‌کند، عقل را استحکام می‌بخشد و غذا را می‌گوارَد.

مکارم الأخلاق ، جلد ۱ ، صفحه ۴۲۳ ، حدیث - ۱۴۴۲

حدیث - ۲۵۳

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند:

نِعمَ الطَّعامُ الأَرُزُّ ؛ یُوَسِّعُ الأَمعاءَ، ویَقطَعُ البَواسیرَ، وإنّا لَنَغبِطُ أهلَ‌العِراقِ بَأَکلِهِمُ‌الأَرُزَّ وَالبُسرَ؛ فَإِنَّهُما یُوَسِّعانِ الأَمعاءَ، ویَقطَعانِ البَواسیرَ؛

برنج، خوب خوراکی است! روده‌ها را فراخ می‌کند و بواسیر را ریشه کن می‌سازد. ما بر مردم عراق ، غبطه می‌خوریم که برنج و خرما خرک می‌خورند. این دو، روده‌ها را فراخ می‌کنند و بواسیر را ریشه کن می‌سازند

الکافی ، جلد ۶ ، صفحه ۳۴۱ ، حدیث - ۲

حدیث - ۲۵۴

امام رضاعليه‌السلام می فرمایند:

یَنبَغی أن تَحذَرَ . أن تَجمَعَ فی جَوفِکَ البَیضَ وَالسَّمَکَ فی حالٍ واحِدَةٍ ؛ فَإِنَّهُما إذَا اجتَمَعا وَلَّدا القولَنجَ ، ورِیاحَ البَواسیرِ، ووَجَعَ الأَضراسِ؛

باید از این بپرهیزی که . تخم‌مرغ و ماهی را هم‌زمان در معده گِرد آوری؛ چون هر گاه این دو با یکدیگر گِرد آیند، قولنج، باد بواسیر و دندان‌درد به وجود می‌آورند

بحار الأنوار ، جلد ۶۲ ، صفحه ۳۲۱

حدیث - ۲۵۵

أکلُ اللَّحمِ النِّیِّ یورِثُ الدُّودَ فِی البَطنِ؛

خوردن گوشت ناپخته ، در شکم ، کِرم ایجاد می‌کند

بحار الأنوار ، جلد ۶۲ ، صفحه ۳۲۱

حدیث - ۲۵۶

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند:

الاِستِلقاءُ بَعدَ الشِّبَعِ : یُسمِنُ البَدَنَ ، ویُمرِئُ الطَّعامَ ، ویَسُلُّ الدّاءَ؛

به پشت دراز کشیدن پس از غذا خوردن، بدن را چاق می‌کند، غذا را گوارا می‌سازد و درد را [از درون انسان] بیرون می‌کند

بحار الأنوار ، جلد ۶۶ ، صفحه ۴۱۲ ، حدیث - ۹

حدیث - ۲۵۷

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

إنَّ اللّه‌َ عز و جل أوحی إلی موسَی بنَ عِمرانَ أنِ ابدَأ بِالمِلحِ وَاختِم بِالمِلحِ ؛ فَإِنَّ فِی المِلحِ دَواءً مِن سَبعین داءً ، أهوَنُهَا الجُنونُ ، وَالجُذامُ ، وَالبَرَصُ ، ووَجَعُ الحَلقِ وَالأَضراسِ ، ووَجَعُ البَطنِ؛

خداوند عز و جل به موسی بن عمران ، وحی فرستاد که :غذا را با نمک ، آغاز کن و با نمک ، پایان ده ؛ چرا که در نمک ، درمان هفتاد درد است که کمترین آنها ، دیوانگی ، جذام ، پیسی ، گلودرد ، دندان‌درد و شکم درد باشد.

بحار الأنوار ، جلد ۶۶ ، صفحه ۳۹۸ ، حدیث - ۲۱

حدیث - ۲۵۸

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

ما أنزل اللَّه من داء إلّا أنزل له شفاء؛

خدا مرضی نفرستاده جز آن که شفائی برای آن فرستاده است.

نهج الفصاحه

حدیث - ۲۵۹

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

علیکم بالزّبیب فإنّه یکثف المرّه و یذهب بالبلغم و یشدّ العصب و یذهب بالعیاء و یحسن الخلق و یطیب النّفس و یذهب بالهمّ؛

مویز خورید که صفرا را غلیظ کند و بلغم را ببرد و عصب را قوی کند و کند ذهنی را ببرد و خلق را نیکو کند و جان را پاک دارد و غم را ببرد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۲۶۰

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

الصّدقات بالغدوات یذهبن بالعاهات؛

صدقه صبحگاه مرض ها را می برد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۲۶۱

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

الدّواء من القدر و قد ینفع بإذن اللَّه تعالی؛

دوا از وسائل تقدیر است و به فرمان خدا فایده می دهد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۲۶۲

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

داووا مرضاکم بالصّدقه فإنّها تدفع عنکم الأمراض و الأعراض؛

بیماران خود را به وسیله صدقه علاج کنید زیرا صدقه امراض و اعراض را از شما دفع می کند.

نهج الفصاحه

حدیث - ۲۶۳

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

الحمّی تحتّ الخطایا کما تحتّ الشّجره ورقها؛

تب گناهان را می ریزد چنان که درخت برگهای خود را می ریزد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۲۶۴

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

حصّنوا أموالکم بالزّکاه و داووا مرضاکم بالصّدقه و أعدّوا للبلاء الدّعاء؛

اموال خود را به وسیله زکات محفوظ دارید و مریضان خود را با صدقه علاج کنید و برای جلوگیری از بلا به دعا متوسل شوید.

نهج الفصاحه

حدیث - ۲۶۵

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

تداووا فإنّ الّذی أنزل الدّاء أنزل الدّواء؛

مداوا کنید زیرا آن که درد را فرستاد، دوا را نیز فرستاد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۲۶۶

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

تداووا عباد اللَّه فإنّ اللَّه تعالی لم یضع داء إلّا وضع له دواء غیر داء واحد الهرم؛

بندگان خدا امراض خود را مداوا کنید زیرا خدا مرضی پدید نیاورده جز آن که دوائی برای آن قرار داده مگر یک درد که پیری است.

نهج الفصاحه

حدیث - ۲۶۷

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

تداووا بألبان البقر فإنّی أرجوا أن یجعل اللَّه فیها شفاء فإنّها تأکل من کلّ الشّجر؛

با شیر گاو مداوا کنید زیرا من امیدوارم که خدا در آن شفا قرار داده باشد زیرا از همه درختان می چرد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۲۶۸

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

إنّ فی الحجم شفاء؛

حجامت مایه شفاست.

نهج الفصاحه

حدیث - ۲۶۹

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

إنّ اللَّه یبتلی عبده المؤمن بالسّقم حتّی یکفّر عنه کلّ ذنب؛

خداوند بنده مؤمن خود را به مرض مبتلا می کند تا همه گناهان او بریزد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۲۷۰

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

إنّ اللَّه لم ینزل داء إلا أنزل له شفاء إلّا الهرم؛

خداوند دردی پدید نیاورده جز آن که علاجی برای آن قرار داده به جز پیری.

نهج الفصاحه

حدیث - ۲۷۱

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

إنّ اللَّه تعالی حیث خلق الدّاء خلق الدّواء فتداووا؛

خداوند که درد را آفریده درمان را نیز آفریده پس دردهای خویش را درمان کنید.

نهج الفصاحه

حدیث - ۲۷۲

قالَ الاْمامُ علیعليه‌السلام :

کُلُوا ما یَسْقُطُ مِنَ الْخوانِ فَإنَّهُ شِفاءٌ مِنْ کُلِّ داء بِإذْنِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، لِمَنْ اَرادَ أنْ یَسْتَشْفِیَ بِهِ ؛

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

آنچه اطراف ظرف غذا و سفره می ریزد جمع کنید و بخورید، که همانا هرکس آن ها را به قصد شفا میل نماید، به اذن حق تعالی شفای تمام دردهای او خواهد شد.

مستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۹۱، ح ۱۹۹۲۰

حدیث - ۲۷۳

قالَ الاْمامُ علیعليه‌السلام :

فِی الْمَرَضِ یُصیبُ الصَبیَّ، کَفّارَةٌ لِوالِدَیْهِ ؛

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

مریضی کودک، کفّاره گناهان پدر و مادرش می باشد.

بحار الأنوار، ج ۵، ص ۳۱۷، ح ۱۶

حدیث - ۲۷۴

قال رَسُولُ اللّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

لا یَمْرُضُ مُؤْمِنٌ وَ لا مُؤْمِنَةٌ إلاّ حَطّ اللّهُ بِهِ خَطایاهُ ؛

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

هیچ مؤمن و مؤمنه ای مریض نمی گردد مگر آن که خطاها و لغزش هایش پاک و بخشوده می شود.

مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۶۶، ح ۱۴۲۲

حدیث - ۲۷۵

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

یا علی ! ان الوضوء قبل الطعام و بعده شفاءفی الجسد و یمن فی الرزق؛

یا علی ! قبل از غذا و بعد از غذا، وضو گرفتن ، شفای بدن و برکت در روزی است

( بحار الانوار، ج ,۶۶ ص ۳۵۶ )

حدیث - ۲۷۶

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

الأَکلُ عَلَی الشِّبَعِ یورِثُ البَرَصَ؛

خوردن از روی سیری، پیسی می‌آورد.

الأمالی للصدوق، صفحه ۶۳۶، حدیث - ۸۵۴

حدیث - ۲۷۷

امام رضاعليه‌السلام می فرمایند:

یَنبَغی أن تَحذَرَ . أن تَجمَعَ فی جَوفِکَ البَیضَ وَالسَّمَکَ فی حالٍ واحِدَةٍ ؛ فَإِنَّهُما إذَا اجتَمَعا وَلَّدا القولَنجَ ، ورِیاحَ البَواسیرِ، ووَجَعَ الأَضراسِ

باید از این بپرهیزی که . تخم‌مرغ و ماهی را هم‌زمان در معده گِرد آوری؛ چون هر گاه این دو با یکدیگر گِرد آیند، قولنج، باد بواسیر و دندان‌درد به وجود می‌آورند

بحار الأنوار ، جلد ۶۲ ، صفحه ۳۲۱

حدیث - ۲۷۸

امام علیعليه‌السلام :

قِلَّةُ الأَکلِ یَمنَعُ کَثیراً مِن أعلالِ الجِسمِ

کم‌خوری ، مانع بسیاری از بیماری‌های جسم می‌شود

غرر الحکم ، حدیث - ۶۷۶۸

حدیث - ۲۷۹

امام رضاعليه‌السلام می فرمایند :

کَثْرَةُ اَکْلِ الْبَیْضِ وَ اِدْمانُهُ یورِثُ الطُّحالَ وَ ریاحا فی رَأسِ الْمَعِدَةِ وَ الاِْمْتِلاءُ مِنَ الْبَیْضِ الْمَسْلوقِ یورِثُ الرَّبوَ وَ الاِْبْتِهارَ؛

زیاد خوردن تخم مرغ و معتاد شدن به آن، بیماری ورم طحال می‌آورد و ایجاد کننده بادهایی در سرِ معده است و زیاد خوردن تخم‌مرغ آب پز، نفَس تنگی و نفَس بریدگی می‌آورد.

بحارالأنوار، ج ۵۹، ص ۳۲۱

حدیث - ۲۸۰

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

کندر بخورید؛ زیرا همان‌طور که انگشت، عرق را از پیشانی پاک می‌کند، کندر هم سوزش قلب را می‌برد و کمر را محکم و عقل را زیاد می‌کند و ذهن را ذکاوت و چشم را جلا می‌بخشد و فراموشی را از میان می‌برد.

طب النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، ص ۶.

حدیث - ۲۸۱

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند :

اَطْعِمُوا الْمَبطونَ خُبزَ الاَْرُزِّ، فَما دَخَلَ جَوْفَ الْمَبطونِ شَیْ‌ءٌ اَنْفَعُ عَنْهُ، اَما اِنَّهُ یَدْبَغُ الْمَعِدَةَ وَ یَسُلُّ الدّاءَ سَلاًّ ؛

به کسی که دل درد (اسهال)، دارد نان برنجی بدهید، چرا که برای دل درد چیزی مفیدتر از آن نیست. بدانید که آن، معده را پاک و درد را کاملاً آرام می‌کند.

کافی، ج ۶، ص ۳۰۵، ح ۲

حدیث - ۲۸۲

امام رضاعليه‌السلام می فرمایند:

همبستری در حال حیض باعث جذام فرزند می‌شود. همبستری‌ای که در پی آن دفع مَنی و ادرار نباشد باعث سنگ کلیه و مثانه می‌شود.

طب الرضا، ص ۷۵.

حدیث - ۲۸۳

امام رضاعليه‌السلام می فرمایند:

جماع پی‌درپی بدون غسل باعث جنون فرزند می‌شود. زیاد خوردن تخم مرغ و استمرار بر آن، باعث بیماری طحال و گاز معده می‌شود.

طب الرضا، ص ۷۵.

حدیث - ۲۸۴

امام رضاعليه‌السلام می فرمایند:

زیاد خوردن گوشت حیوانات وحشی (حلال گوشت) و گاو باعث تغییر (به‌هم‌ریختگی) عقل و سرگردانی فهم و کندذهنی و فراموشی می‌شود.

طب الرضا، ص ۷۵.

حدیث - ۲۸۵

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سلم می فرمایند :

عَلَیْکُمْ بِالاْءِهلیلَجَ الاَْسْوَدَ فَاِنَّهُ مِنْ شَجَرَةِ الْجَنَّةَ وَ طَعْمُهُ مُرٌّ و فیهِ شِفاءٌ مِنْ کُلِّ داءٍ؛

هلیله سیاه بخورید، که از درختان بهشت است. مزه آن تلخ است ولی شفای هر دردی است.

طب النبی، ص ۳۱

حدیث - ۲۸۶

امام رضاعليه‌السلام می فرمایند:

هر کس می‌خواهد مثانه‌اش به بیماری‌ای مبتلا نشود، ادرار خود را نگه ندارد.

طب الرضاعليه‌السلام ، ص ۳۵

حدیث - ۲۸۷

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

لا تُداوِ اَحَدا حَتّی تَعْرِفَ داءَهُ؛

هیچ کس را درمان مکن، مگر آن گاه که بیماری او را بشناسی.

الاصابة، ج ۳، ص ۲۸۹

حدیث - ۲۸۸

امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

مَنْ غَرَسَ فی نَفْسِهِ مَحَبَّةَ اَنواعِ الطَّعامِ، اِجْتَنی ثِمارَ فُنونِ الاَْسْقامِ ؛

هر کس در دل خود، نهال علاقه به غذاهای گوناگون را بکارد، محصول بیماری‌های گوناگون از آن می‌چیند.

غررالحکم، ح ۹۲۱۹

حدیث - ۲۸۹

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

مَنْ تَداوی بِحَرامٍ، لم یَجْعَلِ اللّه‌ُ فیهِ شِفاءً؛

هر کس با حرام به مداوا بپردازد خداوند در آن شفا قرار نمی‌دهد.

کنزالعمال، ح ۲۸۳۱۸

حدیث - ۲۹۰

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند:

اِنَّ نَبیّا مِنَ الاَْنْبیاءِ مَرِضَ، فَقالَ: لا اَتَداوی حَتّی یَکونَ الَّذی اَمْرَضَنی هُوَ الَّذی یَشْفینی. فَاَوحَی اللّه‌ُ عَزَّوَجَلَّ لا اَشْفیکَ حَتّی تَتَداوی، فَاِنَّ الشِّفاءَ مِنّی؛

پیامبری از پیامبران بیمار شد. گفت درمان نمی‌کنم تا همان کسی که بیمارم کرده است، خود درمانم کند. خداوند عزوجل به او وحی فرستاد: شفایت نمی‌دهم، مگر آن‌که درمان کنی، که شفا از من است.

مکارم الاخلاق، ص ۳۶۲.

حدیث - ۲۹۱

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند :

نِعْمَ الطَّعامُ الزَّیْتُ یُطَیِّبُ النَّکْهَةَ وَیَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَیُصْفِی اللَّوْنَ وَیَشُدُّ الْعَصَبَ وَیَذْهَبُ بِالْوَصَبِ وَیُطْفِئُ الْغَضَبَ؛

زیتون غذای خوبی است، دهان را خوشبو می‌کند، بلغم را از بین می‌برد، رنگ پوست را صفا می‌بخشد، اعصاب را محکم می‌کند، مرض را می‌برد و خشم را خاموش می‌کند.

مکارم الاخلاق، ص ۱۹۰.

حدیث - ۲۹۲

امام علیعليه‌السلام می فرمایند :

بِسمِ اللّهِ شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ و عَونٌ لِکُلِّ دَواءٍ؛

بسم اللّه، شفای هر دردی و یاری کننده هر دارویی است.

نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص ۴۲

حدیث - ۲۹۳

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

لَو قَرَأتَ بِسمِ اللّهِ تَحفَظُکَ الْمَلائِکَةُ إلَی الْجَنَّةِ و هُوَ شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ؛

اگر بسم اللّه را قرائت کنی، فرشتگان، تا بهشت تو را حفظ می‌کنند و آن شفای هر دردی است.

فقه الرضاعليه‌السلام ، ص ۳۴۲.

حدیث - ۲۹۴

امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

بپرهیز از ادامه پر خوری که به راستی این کار دردها را بر انگیزد و بیماریها را تحریک کند.

(غررالحکم ، باب پرخوری)

حدیث - ۲۹۵

امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

ادامه پر خوری انواع دردها را به جای بگذارد.

(غررالحکم ، باب پرخوری)

حدیث - ۲۹۶

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

بیماری تازیانه خدا در زمین است , که به وسیله آن بندگان خویش را ادب می کند.

(نهج الفصاحه ، ح ۳۱۰۱)

حدیث - ۲۹۷

امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

وَ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِی آجَالِهِمْ؛

صدقه دادن دارویی ثمر بخش است ، و کردار بندگان در دنیا ، فردا در پیش روی آنان جلوه گر است.

نهج البلاغه، حکمت ۷

حدیث - ۲۹۸

امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

نادانی ، بدترین بیماریهاست.

غررالحکم ، باب جهل

حدیث - ۲۹۹

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

اَلصَّدَقَةُ تَدْفَعُ الْبَلاءَ وَ هِیَ اَنـْجَحُ دَواءٍ وَ تَدْفَعُ الْقَضاءَ وَ قَدْ اُبْرِمَ اِبراما وَ لا یَذْهَبُ بِالاَْدواءِ اِلاَّ الدُّعاءُ وَ الصَّدَقَةُ

صدقه بلا را برطرف می‌کند و مؤثرترینِ داروست. همچنین، قضای حتمی را برمی‌گرداند و درد و بیماری‌ها را چیزی جز دعا و صدقه از بین نمی‌برد.

بحارالأنوار، ج ۹۳، ص ۱۳۷، ح ۷۱

حدیث - ۳۰۰

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

بسمِ اللّهِ شِفاءٌ مِن کلِّ داءٍ و عَونٌ لِکلِّ دَواءٍ

بسم اللّه، شفای هر دردی و یاری کننده هر دارویی است.

(عیون أخبار الرضاعليه‌السلام ، ج ۲)

حدیث - ۳۰۱

پیامبرخداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

نرمه سر استخوان های پرندگان را نخورید؛چرا که سِل می آورد.

(کنز العمّال،ج۱۵،ص۲۶۴)

حدیث - ۳۰۲

امام هادیعليه‌السلام :

خَیرُ الأَشیاءِ لِحُمَّی الرِّبعِ أن یُؤکَلَ فی یَومِهَا الفالوذَجُ المَعمولُ بِالعَسَلِ ویُکثَرَ زَعفَرانُهُ ، ولا یُؤکَلَ فی یَومِها غَیرُهُ

بهترین چیز برای تبِ رِبع آن است که در روز غلبه تب ، فالوده‌ای که با عسل ساخته شده و زعفران فراوانی دارد ، خورده شود و در آن روز ، چیزی دیگر خورده نشود

طبّ الأئمّة لابنی بسطام ، صفحه ۵۱ عن أبی جعفر ، بحار الأنوار ، جلد ۶۲ ، صفحه ۱۰۰ ، حدیث - ۲۴ دانش نامه احادیث پزشکی : ۲ / ۴۰۶

روانشناسی

حدیث - ۱

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

إِنَّ لِلقُلوبِ شَهوَةً وَکَراهَةً وَإِقبالاً وَإِدبارً فَتوها مِن إِقبالِها وَشَهوَتِها، فَإِنَّ القَلبَ إِذا اُکرِهَ عَمِیَ؛

دلها را حالتِ خواستن و ناخواستن و روی آوردن و پشت کردن است. از راه خواسته ها و تمایلات سراغ قلبها بروید، چرا که اگر دل را به کاری مجبور کنند، کور می شود.

نهج البلاغه، حکمت ۱۹۳

حدیث - ۲

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

مَن لَم یُحسِن ظَنَّهُ استَوحَشَ مِن کُلِّ أَحَدٍ؛

آن کس که گمان خود را نیکو نسازد (و بدبین باشد) از هر کسی وحشت می کند.

غررالحکم، ج۵، ص۴۴۲، ح۹۰۸۴

حدیث - ۳

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

اَلنّاسُ أعداءُ ماجَهِلوا؛

مردم، با آنچه نمی دانند دشمن اند.

نهج البلاغه، حکمت ۴۳۸

حدیث - ۴

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

خَوافِی الخلاقِ تَکشِفُهَا المُعاشَرَةُ؛

خصلت ها و اخلاق پنهان را، معاشرت آشکار می سازد.

غررالحکم، ج۳، ص۴۶۶، ح۵۰۹۹

حدیث - ۵

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

اَلنّاسُ کَالشَّجَرِ شَرابُهُ واحِدٌ وَثَمَرُهُ مُختَلِفٌ؛

مردم همانند درختان اند که آبشان یکی است و میوه هایشان گوناگون.

غررالحکم، ج۲، ص۱۳۶، ح۲۰۹۷

حدیث - ۶

امام صادقعليه‌السلام فرمودند:

اَلنَّومُ راحَةٌ لِلجَسَدِ وَالنُّطقُ راحَةٌ لِلرّوحِ وَالسُّکوتُ راحَةٌ لِلعَقلِ؛

خواب، آرام بخش جسم است، سخن گفتن آسایش روح است و سکوت، سبب راحتی عقل است.

من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۲، ح۵۸۶۵

حدیث - ۷

امام صادقعليه‌السلام فرمودند:

رَجُلاً یَسأَلُ اَبا عَبدِ اللّهعليه‌السلام فَقالَ: الرَّجُلُ یَقولُ أَوَّدُکَ، فَکَیفَ أَعلَمُ أَنَّهُ یَوَدُّنی؟ فَقالَ: اِمتَحِن قَلبَکَ، فَإن کُنتَ تَوَدُّهُ فَإنَّهُ یَوَدُّکَ؛

شخصی از امام صادقعليه‌السلام پرسید: گاهی به من گفته می شود: دوستت دارم. از کجا بدانم که (راست می گوید و) دوستم دارد؟ حضرت فرمودند: قلب خودت را بیازمای، پس اگر تو او را دوست داری، بدان که او نیز تو را دوست دارد.

کافی، ج۲، ص۶۵۲، ح۲

حدیث - ۸

امام صادقعليه‌السلام فرمودند:

مَن ساءَ خُلقُهُ عَذَّبَ نَفسَهُ؛

هر کس بداخلاق باشد، خودش را شکنجه و آزار می دهد.

کافی، ج۲، ص۳۲۱، ح۴

حدیث - ۹

رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

بِمَوتِ النَّفسِ تَکونُ حَیاةُ القَلبِ وَبِحَیاةِ القَلبِ البُلوغُ إِلَی الاِستِقامَةِ؛

زیر پاگذاشتن هوا و هوس، دل را زنده می کند و زنده دلی، سبب استقامت است.

مستدرک الوسایل، ج۱۱، ص۲۲۶، ح۱۲۸۱۳

حدیث - ۱۰

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

اَلنّاسُ إلی أشکالِهِم أَمیَلُ؛

مردم به همانند خود، بیشتر تمایل دارند.

بحارالأنوار، ج۷۸، ص۹۲، ح۱۰۰

پس از آنکه حضرت خطبه خویش را تمام کرد جبرئیل از جانب خدا وحی آورد( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا ) (امروز دین شما را کامل نمودم ونعمتم را بر شما تمام کردم).(۱) بعد پیامبر فرمودند. «الولایةِ لِعلیٍّ بَعدی ؛ بعد از من ولایت با علی است».

پس از ایراد خطبه پیامبر، مردم آمدند ویک یک به علیعليه‌السلام تهنیت گفتند وبیعت نمودند، از جمله ابو بکر وعمر آمده وگفتند: «ای پسر ابوطالب! مبارک باد، از امروز تو مولای ما و مولای تمامی مؤمنین ومؤمنات گشتی.» واقعه غدیر خم که اجمالا ذکر گردید یکی از برجسته ترین حوادث تاریخ اسلام می باشد و بنابر اعتقاد جمیع مذاهب عید غدیر از مهمترین اعیاد اسلامی است.(۲) با اینحال بسیاری از افراد در طول تاریخ برای تحریف این واقعه نهایت تلاش خویش را نمودند. برخی نوشتند: «اصلا علیعليه‌السلام در آن سال به حج نرفته بود».(۳) برخی دیگر مانند ابن تیمیه گفتند: « حدیث الولایه غدیر بدون شک دروغ است».(۴) برخی هم مانند ابن حزم گفتند: «هیچ فرد موثقی، حدیث غدیر را روایت نکرده است».(۵) عاقبت کار به جائی رسید - که برای تحریف جریان غدیر خم - فردی چون «دکتر ملحم ابراهیم اسود» در تعلیقه خود بر «دیوان ابی تمام» ادعا کرد که: «واقعه غدیر یکی از جنگ های معروف است»!(۶) بررسی سند حدیث غدیر واقعه غدیر را باید از دو جنبه بررسی نمود. نخست باید صحت وقوع ماجرای غدیر

____________________

۱. سوره مائده ۳.

۲. مطالب السؤول ص ۱۶، وفیات الاعیان - ذیل شرح زندگانی ابو القاسم احمد بن نصر (مستعلی ابن مستنصر)، و ابو تمیم محمد بن علی (مستنصر بالله عبیدی) - ج ۱ / ۶۰، ج ۲ / ۲۲۳، دمیه القصر ص ۳۹، التنبیه والاشراف ص ۲۲۱، ۲۲۲، فرائد السمطین - باب ۱۳ - ج ۱ / ۷۷، الغدیر ج ۱ / ۲۶۷ - ۲۷۰.

۳. طحاوی سخن این عده را مطرح نموده ونظر آنان را رد کرده است. مشکل الاثار ج ۲ / ۳۰۸.

۴. منهاج السنه ج ۴ / ۸۵.

۵. المفاضله بین الصحابه ص ۲۶۴.

۶. دیوان ابی تمام ص ۱۴۳.

را اثبات کرد وسپس در مرحله دوم باید دید الفاظی که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در غدیر فرموده اند بر چه موضوعی دلالت دارد. به عبارت دیگر حدیث غدیر باید از حیث سند ودلالت مورد مطالعه قرار گیرد.

اسناد حدیث غدیر به گونه ای است که افزون از حد تواتر است وبه قول ضیاء الدین مقبلی (متوفی ۱۱۰۸): «اگر بنا باشد حدیث غدیر را (با اینهمه مدارک) محرز ومسلم ندانیم، باید قبول کنیم که هیچ واقعه ای در دین اسلام قابل اثبات نیست».(۱) حدیث غدیر را ۱۱۰ نفر از صحابه نقل کرده اند. در میان این ۱۱۰ نفر، افرادی وجود دارند که با علیعليه‌السلام چنان درگیریهایی داشتند که حتی با وی وارد جنگ شدند. اگر این حدیث ساخته برخی از صحابه بود، لا اقل معاندین علیعليه‌السلام نباید آن را روایت می کردند. در میان این ۱۱۰ تن به اسامی افرادی چون: ابوبکر، عمر، عایشه، خالد بن ولید، سعد بن ابی وقاص، عبد الله بن عمر، طلحه وزبیر برمی خوریم. تابعینی که حدیث غدیر را نقل نموده اند ۸۵ نفر می باشند. یعنی سند حدیث غدیر در حلقه دوم، ۱۹۵ نفر را وی از صحابه وتابعین دارد.

حضرات علمای عامه، از جمله برخی از صاحبان صحاح، حدیث غدیر را در کتب خویش نقل کرده اند وآن را تا ابد بر پهنه تاریخ اسلامی جاودانه نموده اند. تعداد این علماء ۳۶۰ نفر می باشد که اسامی آنها با مصادر مربوطه در جلد اول کتاب الغدیر درج است. بسیاری از علمای طراز اول اهل سنت از جمله ترمذی (صاحب جامع الصحیح)، طحاوی، حاکم نیسابوری وچهل تن دیگر پس از نقل حدیث غدیر، آن را از احادیث صحیحه دانسته اند وراویان آن را توثیق نموده اند. شمس الدین جزری منکران حدیث غدیر را بی اطلاع قلمداد می کند.(۲)

____________________

۱. تعلیق هدایه العقول الی غایه السؤول ج ۲ / ۳۰، الغدیر ج ۱ / ۳۰۷.

۲. اسنی المطالب (تألیف جزری) ص ۴۸.

حافظ عاصمی می گوید: «حدیث غدیر را تمامی فرق اسلامی پذیرفته اند».(۱) ابن مغازلی از قول استادش (ابو القاسم فضل بن محمد اصفهانی) می گوید: «حدیث صحیح غدیر را حدود یکصد نفر از صحابه، از جمله تمامی عشره مبشره روایت کرده اند. لذا صحت این حدیث مسلم ومحرز است ومن هیچ ضعفی در استواری آن نمی بینم».(۲) نورالدین حلبی نیز سخنان شبهه کنندگان در صحت حدیث غدیر را غیر قابل اعتنا می داند.(۳) شایان ذکر است که تعداد بسیاری از محدثین برجسته قرن سوم - که از راویان مورد اعتماد بخاری ومسلم محسوب می شوند - حدیث غدیر را نقل کرده اند. نام برخی از این

محدثین از این قرار است: یحیی بن آدم (متوفی ۲۰۳)، شبابه بن سوار (متوفی ۲۰۶)، اسود بن عامر (متوفی ۲۰۸)، عبد الرزاق بن همام (متوفی ۲۱۱)، عبد الله بن یزید (متوفی ۲۱۲)، عبید الله بن موسی (متوفی ۲۱۳)، حجاج بن منهال (متوفی ۲۱۷)، فضل بن دکین (متوفی ۲۱۸)، عفان بن مسلم (متوفی ۲۱۹)، علی بن عیاش (متوفی ۲۱۹)، محمد بن کثیر (متوفی ۲۲۳)، موسی بن اسماعیل (متوفی ۲۲۳)، قیس بن حفص (متوفی ۲۲۷)، هدبه بن خالد (متوفی ۲۳۵)، عبد الله بن ابی شیبه (متوفی ۲۳۵)، عبید الله بن عمر (متوفی ۲۳۵)، ابراهیم بن المنذر (متوفی ۲۳۶)، ابن راهویه بن اسحاق (متوفی ۲۳۷)، عثمان بن ابی شیبه (متوفی ۲۳۹)، قتیبه بن سعید (متوفی ۲۴۰)، حسین بن حریث (متوفی ۲۴۴)، ابو الجوزاء احمد (متوفی ۲۴۶)، ابو کریب محمد (متوفی ۲۴۸)، یوسف بن عیسی (متوفی ۲۴۹)، نصر بن علی (متوفی ۲۵۱)، محمد بن بشار (متوفی ۲۵۲)، محمد بن المثنی (متوفی ۲۵۲)، یوسف بن موسی (متوفی ۲۵۳)، محمد صاعقه (متوفی ۲۵۵)، ودیگران.(۴)

____________________

۱. «زین الفتی فی شرح سوره هل أتی». رجوع بفرمایید به الغدیر ج ۱ / ۲۹۵، ۳۱۴.

۲. مناقب ابن مغازلی ص ۲۷.

۳. السیره الحلبیه ج ۳ / ۳۰۸.

۴. رجوع بفرمایید به الغدیر ج ۱ / ۸۲ - ۹۳.

برای اثبات واقعه غدیر وهمچنین اثبات امامت وخلافت بلا فصل حضرت امیر سلام الله علیه مطلب دیگری نیز قابل توجه است وآن اینکه: حضرت امیر المؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن وامام حسینعليه‌السلام وبرخی از دیگر صحابه همواره در مقابل مخالفان به حدیث غدیر استناد واحتجاج نموده اند.(۱) حدیث غدیر وآیات قرآنی در خصوص واقعه غدیر سه آیه نازل شده است(۲) که به قرار زیر است:

۱ - «آیه تبلیغ»:( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ) «ای پیامبر آنچه را که از جانب خدا بر تو نازل شده است به خلق برسان که اگر چنین نکنی رسالت خویش را تبلیغ نکرده ای، وخدا تو را (در این راه) از شر مردم حفظ خواهد کرد - مائده - ۶۷ - ».(۳)

۲ - «آیه اکمال»:( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا ) «امروز دین شما را کامل نمودم ونعمتم را بر شما تمام کردم - مائده ۳ -».(۴)

۳ - «آیه سأل سائل»:( سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ * مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ ) «سائلی از عذاب حتمی قیامت سؤال کرد، کافرین عذاب قیامت را دفع نتوانند نمود، چرا که عذاب قیامت از سوی خداوند آسمانهاست - معارج ۱ - ۳».(۵)

____________________

۱. تفصیل این موضوع بهمراه مصادر مربوطه در الغدیر ۱ / ۱۵۹ - ۲۱۳ درج است.

۲. رجوع بفرمایید به الغدیر ج ۱ / ۲۱۴ - ۲۶۶.

۳. اسباب النزول ص ۱۶، شواهد التنزیل ج ۱ / ۱۵۶ - ۱۶۰ تفسیر فخر رازی ج ۳ / ۶۳۶، کنز العمال ج ۶ / ۱۵۳، الفصول المهمه (ابن صباغ) ص ۲۴، تفسیر نظام الدین نیسابوری ج ۶ / ۱۷۰، الدر المنثور ج ۲ / ۲۹۸، ینابیع الموده ص ۱۲۰، تفسیر منار ج ۶ / ۴۶۳، فتح القدیر ج ۲ / ۵۷ العمده ص ۴۹....

۴. تفسیر فخر رازی ج ۳ / ۵۲۸، ۵۲۹، البدایه والنهایه ج ۵ / ۲۱۴، تفسیر ابن کثیر ج ۲ / ۱۴، تاریخ بغداد ج ۸ / ۲۹۰، شواهد التنزیل ج ۱ / ۱۸۷، ۱۹۳، مناقب خوارزمی ص ۸۰، تذکره الخواص ص ۳۴، فرائد السمطین - باب ۱۲ - ج ۱ / ۷۳، الا تقان ج ۱ / ۲۳، در المنثور ج ۲ / ۲۵۸، ۲۵۹....

۵. اجمال شأن نزول آیه «سأل سائل...» این است که روزی پس از واقعه

غدیر، جابر بن نضر (و برخی نوشته اند حارث بن نعمان) نزد پیامبر آمد و گفت: ای محمد! تو از طرف خدا به ما امر کردی که به یگانگی خداوند و رسالت تو شهادت دهیم، ما هم قبول کردیم. بعد ما را به نماز و روزه و حج و زکات امر نمودی، باز هم پذیرفتیم، حال به اینها راضی نشده ای، دست پسر عمویت (علی) را بلند می کنی و او را بر تر از ما قرار می دهی و می گویی «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ ». ای محمد! این چیزی که درباره علی گفتی از جانب خودت بود

بررسی دلالت حدیث غدیر

عده معدودی گفته اند: واقعه غدیر مورد قبول است ولی بیانات پیامبرعليه‌السلام در غدیر خم خصوصا عبارت «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ » دلالت بر ولایت و امامت علیعليه‌السلام ندارد. در جواب این افراد اختصارا باید گفت که در ادب عرب، برای کلمه مولی ۲۷ معنی را ذکر نموده اند که بعضی از آنها عبارت است از: پسر، پسر عمو، بنده، دوست، یاور، اولی بالشئ و غیره، که منظور پیامبرعليه‌السلام از این معانی بیست وهفتگانه قطعا «اولی بالشئ» بوده که به معنی ولایت مطلقه است. برای اثبات این موضوع فقط کافی است اندکی به قرائن موجود در واقعه غدیر خم توجه نمائیم.

با عنایت به این قرائن پی می بریم که منظور پیامبر از عبارت «علی مولای شماست» این بوده که «علی بر شما ولایت دارد و امام شماست». در کتاب الغدیر به بیست قرینه اشاره شده است که ما در اینجا اجمالا به سه مورد آن اشاره می نماییم:

قرینه اول: در غدیر خم پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نخست از مردم سؤال کردند که: «ألست أولی بکم من انفسکم ؟؛ آیا من بر شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟» یعنی آیا من بر شما ولایت مطلقه ندارم؟ مردم تأیید نمودند و گفتند: «آری» (تو بر ما ولایت داری). سپس پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند: «فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ ؛ پس هر کسی که من مولای او هستم (و بر او ولایت دارم) علی نیز مولای اوست».

قرینه دوم: پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله از مردم سؤال فرمودند: «ای مردم، شما به چه چیزی یا از طرف خدا؟ پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: به یگانگی خدا سوگند، این امر خداوند بود. جابر (یا حارث) وقتی این سخن را شنید - در حالی که به طرف شترش می رفت - گفت:

خدایا «اگر محمد راست می گوید بر ما از آسمان سنگ بباران یا ما را به عذابی دردناک مبتلا کن. پس از گفتن این سخنان، وی هنوز به شترش نرسیده بود که سنگ کوچکی از آسمان بر سر او فرو افتاد و از دبر وی خارج شد. اینجا بود که این آیات نازل شد:( سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ...) .(۱) شهادت می دهید؟» گفتند: «به یگانگی خدا و رسالت پیامبرش». حضرت پرسیدند: «ولی شما کیست؟» همه گفتند: «خدا و رسول او». پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بازوی علیعليه‌السلام را گرفتند و او را بلند کردند - و در حالی که علی ایستاده بود - پیامبر فرمودند: «هر کسی که خدا و رسولش مولای اوست، علی نیز مولای او می باشد.»

قرینه سوم: پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله پس از ایراد خطبه فرمودند: «ای مردم به من تبریک بگویید، چرا که خداوند مرا به نبوت و اهل بیت مرا به امامت مخصوص گردانید.» از همه اینها گذشته، پس از ایراد خطبه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ، تمامی حاضرین از جمله شیخین آمدند و به دستور پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با علی بیعت نمودند.

____________________

۱. رجوع شود به شواهد التنزیل ج ۲ / ۲۸۶ - ۲۸۹، تفسیر قرطبی ج ۱۸ / ۲۷۸، ۲۷۹، تذکره الخواص ص ۳۶، ۳۵، فرائد السمطین - باب ۱۵ - ج ۱ / ۸۲، ۸۳، تفسیر ابی السعود ج ۸ / ۲۹۲، السراج المنیر ج ۴ / ۳۶۴، ۳۶۵، فیض القدیر ج ۶ / ۲۱۸، نزهه المجالس ج ۲ / ۲۲۰، السیره الحلبیه ج ۳ / ۳۰۸، ۳۰۹، شرح المواهب اللدنیه ج ۷ / ۱۳، نور الابصار ص ۱۲۸، الفصول المهمه ص ۲۴....

بحث هایی از جلد دوم الغدیر

شعر در دنیای اسلام

آنچه که مسلم است پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله عنایتی تام به شعر داشته اند و همواره شاعرانی را که در یاری اسلام شعر می سروده اند مورد تشویق قرار داده اند، و لذا بسیاری از صحابه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در قصیده سرائی ضرب المثل گشتند. صدر اسلام زنان شاعره ای چون خدیجه (همسر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ) را نیز به خود دیده است.

در غدیر خم - پس از خطبه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله - حسان بن ثابت نخستین ابیات را در ثبت این واقعه سرود و از تفقدات حضرت ختمی مرتبت برخوردار گردید. از آن روز تاکنون، شعراء چکامه های بلندی درباره حدیث غدیر سروده اند. این اشعار - به ترتیب سال وفات شاعران - در خلال مطالب مجلدات دوم تا هفتم و همچنین در جلد یازدهم کتاب الغدیر نقل شده است. غدیریه های قرن اول و دوم ده غدیریه در جلد دوم الغدیر ذکر گردیده است. منظور از غدیریه شعری است که در آن به واقعه غدیر اشاره شده باشد. شاعران این ده غدیریه عبارتند از:

۱ - امیر المؤمنین علیعليه‌السلام ۲ - حسان بن ثابت ۳ - قیس بن سعد بن عباده ۴ - عمروعاص ۵ - محمد بن عبد الله حمیری ۶ - کمیت ۷ - سید حمیری ۸ - عبدی کوفی ۹ - ابو تمام طائی ۱۰ - دعبل خزاعی.

اجمال برخی از این غدیریه ها بدین قرار است:

غدیریه امیر المؤمنینعليه‌السلام

مولای مؤمنان علیعليه‌السلام همواره در مقابل مخالفین ومعارضین خویش به واقعه غدیر اشاره می فرمودند و از آنان می خواستند که این واقعه سترگ تاریخ اسلام را با تعهداتی که در آن روز به پیامبر سپرده اند به یاد آورند. غدیریه حضرت نیز نمونه ای از همین احتجاجات می باشد که اکنون ابیاتی از آن را می خوانید:

محمد النبی اخی وصنوی

وحمزه سید الشهداء عمی

وبنت محمد سکنی وعرسی

منوط لحمها بدمی ولحمی

فأوجب لی ولایته علیکم

رسول الله یوم غدیر خم

(محمد پیغامبر، برادر مهربان و همتای من است، وحمزه - سرور شهیدان - عموی من، دختر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ، مایه آرامش من و همسر من است. خون و گوشت او با خون و گوشت من بستگی دارد، در روز غدیر خم رسول خدا، ولایت خویش را - که به من تفویض کرده بود - بر شما واجب کرد.)

غدیریه حسان

غدیریه حسان بن ثابت در همان روز غدیر - پس از ایراد خطبه پیامبر - سروده شده است. در میان اشعار حسان تلمیحات بسیاری در خصوص مناقب اهل بیت وجود دارد که ما در اینجا به ذکر برخی از آنها می پردازیم.

ینادیهم یوم الغدیر نبیهم

بخم واسمع بالرسول منادیا

یقول: فمن مولاکم وولیکم؟

فقالوا ولم یبدوا هناک التعامیا

إلهک مولانا وانت ولینا

ولم ترمنا فی الولایه عاصیا

قال له: قم یا علی فإننی

رضیتک من بعدی إماما وهادیا

(پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در غدیر خم مردم را - با بانگی رسا - چنین ندا در داد: - (ای مردم!) مولی و ولی شما کیست؟ همه به صراحت پاسخ گفتند: - مولای ما خدای تو می باشد و ولی ما تو هستی، و تو در فرمانبری ما تاکنون عصیانی ندیده ای. - پیامبر به علی فرمود: ای علی برخیز! من از اینکه تو امام و هادی پس از من باشی خرسندم.)

حسان در اشاره به غزوه خیبر می گوید:

فقال سأعطی الرایه الیوم ضاربا

کمیا محبا للرسول موالیا

یحب الهی و الا له یحبه

به یفتح الله الحصون الأوابیا

(پیامبر (در روز خیبر) فرمود: امروز درفش (نبرد) را به شمشیر زنی دلاور خواهم سپرد که دوست رسول خداست. - او (علی) خدای مرا دوست دارد و خدا نیز دوست دار اوست. به دست اوست که خداوند دژهای نفوذ ناپذیر را فتح می کند.)

برخوردی میان علیعليه‌السلام و ولید

مشاجره ای میان امیر المؤمنینعليه‌السلام و ولید بن عقبه(۱) در گرفت. ولید گفت: «ای علی من از تو سخنورتر هستم...». علیعليه‌السلام در پاسخ فرمود: «تو فاسقی بیش نیستی». سپس این آیه نازل شد:( أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا ) «آیا کسی که مؤمن بوده به مانند کسی است که فاسق بوده است؟».(۲)

حسان نیز در اشاره به این قضیه می گوید:

انزل الله والکتاب عزیز

فی علی وفی الولید قرانا

لیس من کان مؤمنا عرف الله

کمن کان فاسقا خوانا

سوف یجزی الولید خزیا ونارا

وعلی لاشک یجزی جنانا

(کتاب خدا عزیز (و لازم الاجرا) می باشد و خداوند درباره علی و ولید (آیه ای از) قرآن را نازل نموده است. - خدا می فرماید: مؤمنی که خدا را شناخته است با یک فاسق خائن برابر نیست.)(۳) درباره ولید طی مطالب جلد هشتم نیز سخنی خواهیم داشت.

(به زودی ولید به جزای خویش که خواری و آتش (دوزخ) است خواهد رسید و تردیدی نیست که پاداش علی بهشت است.)

____________________

۱. تفسیر طبری ج ۲۱ / ۶۲، اسباب النزول ص ۲۶۳، ذخائر العقبی ص ۸۸، مناقب خوارزمی ص ۱۹۷، کفایه الطالب ص ۵۴، ۵۵ الدر المنثور ج ۵ / ۱۷۸، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۲ / ۱۰۳ ط قدیم (= ج ۶ / ۲۹۲، ۲۹۳ ط جدید)....

۲. سوره سجده: آیه ۱۸.

۳. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج ۲ ص ۱۰۳.

غدیریه قیس بن سعد

قیس بن سعد بن عباده کسی است که در برخی از غزوات پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله پرچمدار انصار بوده است. در جلد دوم الغدیر درباره زندگانی و شخصیت وی بطور مبسوط تحقیق شده است. قیس در غدیریه خویش می گوید:

وعلی إمامنا وإمام

لسوانا اتی به التنزیل

یوم قال النبی من کنت مولاه

فهذا مولاه خطب جلیل

(علی امام ما و امام همه می باشد و در این خصوص (در روز غدیر آیاتی از) قرآن نازل شده است، همان روزی که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله گفت: هر کس که من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست. و این (واقعه) حادثه ای بود بس سترگ.)

غدیریه عمروعاص

غدیریه عمرو بن عاص به قصیدهجلجلیه معروف است. عمروعاص از طرف معاویه به حکمرانی مصر گمارده شده بود. وی از ارسال خراج مصر به شام که مرکز حکومت معاویه بود - امتناع می جست. معاویه نامه ای برای او نوشت و ضمن سرزنش عمروعاص، وی را تهدید نمود. عمروعاص در جواب معاویه نامه ای به نظم نوشت که به قصیده جلجلیه معروف شد. جلجل به معنای زنگوله است. منظور عمروعاص این است که ای معاویه، این من بودم که تو را به این جا رساندم، و اگر چنانچه سر به سر من بگذاری، زنگوله را بدین گونه به صدا در می آورم و آبرویت را می برم.(۱) شاید هم منظور عمروعاص این باشد که: «ای معاویه! در جریان تثبیت حکومت تو، زنگوله به گردن من بود و تمامی کارها را من بودم که به سامان رسانیدم...»

____________________

۱. عبدالحسین امینی نجفی- الغدیر- جلد ۳ صفحه ۲۰۲.

قصیده جلجلیه ۶۶ بیت دارد و در آن به حقایقی اشاره شده است که هر مسلمان آزاده و با شرافتی از خواندن آن متأثر می گردد. مضمون ترجمه برخی از ابیات قصیده جلجلیه از این قرار است:

عمروعاص می گوید: «ای معاویه، قضایا را فراموش مکن/ این من بودم که به مردم گفتم نمازشان بدون وجود تو قبول نیست/ این من بودم که آنها را برانگیختم تا با سید اوصیاء علیعليه‌السلام به بهانه خونخواهی آن مرد احمق [= عثمان] جنگ کنند/ و این من بودم که به لشکریانت یاد دادم که هر گاه دیدید علیعليه‌السلام چون شیر برای کشتن شما به سویتان می آید شلوارتان را در بیاورید و پشت به او کنید تا او از شرم از کشتن شما منصرف شود/ ای معاویه، مگر گفت و گوی من و ابوموسی اشعری را فراموش کرده ای؟/ مگر یادت رفته که در آن روز چطور جامه خلافت را از قامت علیعليه‌السلام در آوردم، بقدری راحت این کار را کردم که انگار دمپایی از پای در می آورم/ و مگر یادت رفته که جامه خلافت را - مانند انگشتری که به انگشت می کنند - بر تو پوشانیدم/ ای معاویه این من بودم که تو را بدون جنگ و دعوا بر فراز منبر نشاندم، گرچه به خدا لیاقت آن را نداشتی و نداری/ این من بودم که تو را در شرق و غرب پرآوازه نموده/ اگر من نبودم، تو مانند زنها در خانه نشسته بودی و بیرون نمی آمدی/ ای پسر هند، ما - از روی نادانی - تو را علیه علی یاری نمودیم وعلی کسی بود که خدا از او به عنوان نبأ عظیم یاد نموده است/ وقتی تو را بر سر مسلمین بالا بردیم به اسفل سافلین فرو افتادیم/ ای معاویه، یادت هست که چقدر پیامبر مصطفی درباره علی وصیت می کرد، یادت هست که پیامبر در غدیر خم بر منبر رفت و در حالی که دست علی در دست او بود به امر خداوند گفت: «ای مردم، آیا من بر شما از خودتان سزاوارتر نیستم [آیا من بر شما ولایت ندارم؟]». همه گفتند: «تو بر ما ولایت داری». آنگاه پیامبر گفت: «پس هر کسی که من مولا و ولی او هستم، علی نیز ولی اوست». یادت می آید پیامبر در آن روز دعا کرد که «خدایا، علیعليه‌السلام برادر پیامبر و فرستاده توست، پس دوست او را دوست بدار و دشمنش را دشمن باش»/ در آن روز وقتی استاد تو [ابو بکر] دید دیگر گردنبند خلافت علی پاره شدنی نیست، آمد و به علی تبریک گفت/ ای معاویه ما جایمان در آتش، در درک اسفل جهنم خواهد بود/ و در فردای قیامت - که روز شرمندگی ماست - خون عثمان ما را نجات نخواهد داد/ بخواهم، همان بلائی را که بر سر مخالفین تو آوردم بر سر خود تو نیز در خواهم آورد/ فردا خصم ما علی است و او نزد خدا و رسولش عزیز است/ در آن روز که پرده (از کارهای ما) برافتد، عذر ما چیست؟!/ پس وای بر تو و وای بر من/ ای معاویه چه نسبتی می تواند میان تو وعلی باشد؟!/ علی چون شمشیری (بران) است و تو بمانند داسی (کند)/ علی که چون ستاره آسمانست کجا و تو که چون ریگی بیش نیستی کجا؟!/ ای معاویه آگاه باش که در گردن من زنگوله ای است که اگر گردنم را تکان بدهم، زنگوله به صدا در خواهد آمد».

اینک ابیاتی از متن قصیده جلجلیه:

معاویه الحال لاتجهل

وعن سبل الحق لاتعدل

نسیت احتیالی فی جلق

علی اهلها یوم لبس الحلبی؟

و قولی لهم: ان فرض الصلاة

بغیر وجودک لم تقبل

فبی حاربوا سید الأوصیاء

بقولی: دم طل من نعثل

وعلمتهم کشف سوءاتهم

لرد الغضنفره المقبل

نسیت محاوره الأشعری

ونحن علی دومه الجندل

خلعت الخلافه من حیدر

کخلع النعال من الأرجل

والبستها فیک بعد الایاس

کلبس الخواتیم بالأنمل

ورقیتک المنبر المشمخر

بلا حد سیف ولا منصل

ولو لم تکن انت من اهله

ورب المقام ولم تکمل

ولو لای کنت کمثل النساء

تعاف الخروج من المنزل

نصرناک من جهلنا یا بن هند

علی النبأ الأعظم الأفضل

وحیث رفعناک فوق الرؤوس

نزلنا إلی اسفل الأسفل

وکم قد سمعنا من المصطفی

وصایا مخصصه فی علی؟

وفی یوم «خم» رقی منبرا

یبلغ والرکب لم یرحل

وفی کفه کفه معلنا

ینادی بامر العزیز العلی

الست بکم منکم فی النفوس

باولی؟ فقالوا: بلی فافعل

فقال: ومن کنت مولی له

فهذا له الیوم نعم الولی

فوال موالیه یا ذا الجلال

وعاد معادی اخ المرسل

فبخبخ شیخک لما رأی

غری عقد حیدر لم تحلل

وإنا وما کان من فعلنا

لفی النار فی الدرک الأسفل

ومادم عثمان منج لنا

من الله فی الموقف المخجل

وإن علیا غدا خصمنا

ویعتز بالله والمرسل

فما عذرنا یوم کشف الغطا

لک الویل منه غدا ثم لی

فان کان بینکما نسبه

فأین الحسام من المنجل؟

واین الحصامن نجوم السما؟

واین معاویه من علی؟

فان کنت فیها بلغت المنی

ففی عنقی علق الجلجل

بیش از ۵۰ صفحه از مطالب جلد دوم الغدیر به معرفی شخصیت عمروعاص اختصاص دارد.

پس از آنکه حضرت خطبه خویش را تمام کرد جبرئیل از جانب خدا وحی آورد( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا ) (امروز دین شما را کامل نمودم ونعمتم را بر شما تمام کردم).(۱) بعد پیامبر فرمودند. «الولایةِ لِعلیٍّ بَعدی ؛ بعد از من ولایت با علی است».

پس از ایراد خطبه پیامبر، مردم آمدند ویک یک به علیعليه‌السلام تهنیت گفتند وبیعت نمودند، از جمله ابو بکر وعمر آمده وگفتند: «ای پسر ابوطالب! مبارک باد، از امروز تو مولای ما و مولای تمامی مؤمنین ومؤمنات گشتی.» واقعه غدیر خم که اجمالا ذکر گردید یکی از برجسته ترین حوادث تاریخ اسلام می باشد و بنابر اعتقاد جمیع مذاهب عید غدیر از مهمترین اعیاد اسلامی است.(۲) با اینحال بسیاری از افراد در طول تاریخ برای تحریف این واقعه نهایت تلاش خویش را نمودند. برخی نوشتند: «اصلا علیعليه‌السلام در آن سال به حج نرفته بود».(۳) برخی دیگر مانند ابن تیمیه گفتند: « حدیث الولایه غدیر بدون شک دروغ است».(۴) برخی هم مانند ابن حزم گفتند: «هیچ فرد موثقی، حدیث غدیر را روایت نکرده است».(۵) عاقبت کار به جائی رسید - که برای تحریف جریان غدیر خم - فردی چون «دکتر ملحم ابراهیم اسود» در تعلیقه خود بر «دیوان ابی تمام» ادعا کرد که: «واقعه غدیر یکی از جنگ های معروف است»!(۶) بررسی سند حدیث غدیر واقعه غدیر را باید از دو جنبه بررسی نمود. نخست باید صحت وقوع ماجرای غدیر

____________________

۱. سوره مائده ۳.

۲. مطالب السؤول ص ۱۶، وفیات الاعیان - ذیل شرح زندگانی ابو القاسم احمد بن نصر (مستعلی ابن مستنصر)، و ابو تمیم محمد بن علی (مستنصر بالله عبیدی) - ج ۱ / ۶۰، ج ۲ / ۲۲۳، دمیه القصر ص ۳۹، التنبیه والاشراف ص ۲۲۱، ۲۲۲، فرائد السمطین - باب ۱۳ - ج ۱ / ۷۷، الغدیر ج ۱ / ۲۶۷ - ۲۷۰.

۳. طحاوی سخن این عده را مطرح نموده ونظر آنان را رد کرده است. مشکل الاثار ج ۲ / ۳۰۸.

۴. منهاج السنه ج ۴ / ۸۵.

۵. المفاضله بین الصحابه ص ۲۶۴.

۶. دیوان ابی تمام ص ۱۴۳.

را اثبات کرد وسپس در مرحله دوم باید دید الفاظی که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در غدیر فرموده اند بر چه موضوعی دلالت دارد. به عبارت دیگر حدیث غدیر باید از حیث سند ودلالت مورد مطالعه قرار گیرد.

اسناد حدیث غدیر به گونه ای است که افزون از حد تواتر است وبه قول ضیاء الدین مقبلی (متوفی ۱۱۰۸): «اگر بنا باشد حدیث غدیر را (با اینهمه مدارک) محرز ومسلم ندانیم، باید قبول کنیم که هیچ واقعه ای در دین اسلام قابل اثبات نیست».(۱) حدیث غدیر را ۱۱۰ نفر از صحابه نقل کرده اند. در میان این ۱۱۰ نفر، افرادی وجود دارند که با علیعليه‌السلام چنان درگیریهایی داشتند که حتی با وی وارد جنگ شدند. اگر این حدیث ساخته برخی از صحابه بود، لا اقل معاندین علیعليه‌السلام نباید آن را روایت می کردند. در میان این ۱۱۰ تن به اسامی افرادی چون: ابوبکر، عمر، عایشه، خالد بن ولید، سعد بن ابی وقاص، عبد الله بن عمر، طلحه وزبیر برمی خوریم. تابعینی که حدیث غدیر را نقل نموده اند ۸۵ نفر می باشند. یعنی سند حدیث غدیر در حلقه دوم، ۱۹۵ نفر را وی از صحابه وتابعین دارد.

حضرات علمای عامه، از جمله برخی از صاحبان صحاح، حدیث غدیر را در کتب خویش نقل کرده اند وآن را تا ابد بر پهنه تاریخ اسلامی جاودانه نموده اند. تعداد این علماء ۳۶۰ نفر می باشد که اسامی آنها با مصادر مربوطه در جلد اول کتاب الغدیر درج است. بسیاری از علمای طراز اول اهل سنت از جمله ترمذی (صاحب جامع الصحیح)، طحاوی، حاکم نیسابوری وچهل تن دیگر پس از نقل حدیث غدیر، آن را از احادیث صحیحه دانسته اند وراویان آن را توثیق نموده اند. شمس الدین جزری منکران حدیث غدیر را بی اطلاع قلمداد می کند.(۲)

____________________

۱. تعلیق هدایه العقول الی غایه السؤول ج ۲ / ۳۰، الغدیر ج ۱ / ۳۰۷.

۲. اسنی المطالب (تألیف جزری) ص ۴۸.

حافظ عاصمی می گوید: «حدیث غدیر را تمامی فرق اسلامی پذیرفته اند».(۱) ابن مغازلی از قول استادش (ابو القاسم فضل بن محمد اصفهانی) می گوید: «حدیث صحیح غدیر را حدود یکصد نفر از صحابه، از جمله تمامی عشره مبشره روایت کرده اند. لذا صحت این حدیث مسلم ومحرز است ومن هیچ ضعفی در استواری آن نمی بینم».(۲) نورالدین حلبی نیز سخنان شبهه کنندگان در صحت حدیث غدیر را غیر قابل اعتنا می داند.(۳) شایان ذکر است که تعداد بسیاری از محدثین برجسته قرن سوم - که از راویان مورد اعتماد بخاری ومسلم محسوب می شوند - حدیث غدیر را نقل کرده اند. نام برخی از این

محدثین از این قرار است: یحیی بن آدم (متوفی ۲۰۳)، شبابه بن سوار (متوفی ۲۰۶)، اسود بن عامر (متوفی ۲۰۸)، عبد الرزاق بن همام (متوفی ۲۱۱)، عبد الله بن یزید (متوفی ۲۱۲)، عبید الله بن موسی (متوفی ۲۱۳)، حجاج بن منهال (متوفی ۲۱۷)، فضل بن دکین (متوفی ۲۱۸)، عفان بن مسلم (متوفی ۲۱۹)، علی بن عیاش (متوفی ۲۱۹)، محمد بن کثیر (متوفی ۲۲۳)، موسی بن اسماعیل (متوفی ۲۲۳)، قیس بن حفص (متوفی ۲۲۷)، هدبه بن خالد (متوفی ۲۳۵)، عبد الله بن ابی شیبه (متوفی ۲۳۵)، عبید الله بن عمر (متوفی ۲۳۵)، ابراهیم بن المنذر (متوفی ۲۳۶)، ابن راهویه بن اسحاق (متوفی ۲۳۷)، عثمان بن ابی شیبه (متوفی ۲۳۹)، قتیبه بن سعید (متوفی ۲۴۰)، حسین بن حریث (متوفی ۲۴۴)، ابو الجوزاء احمد (متوفی ۲۴۶)، ابو کریب محمد (متوفی ۲۴۸)، یوسف بن عیسی (متوفی ۲۴۹)، نصر بن علی (متوفی ۲۵۱)، محمد بن بشار (متوفی ۲۵۲)، محمد بن المثنی (متوفی ۲۵۲)، یوسف بن موسی (متوفی ۲۵۳)، محمد صاعقه (متوفی ۲۵۵)، ودیگران.(۴)

____________________

۱. «زین الفتی فی شرح سوره هل أتی». رجوع بفرمایید به الغدیر ج ۱ / ۲۹۵، ۳۱۴.

۲. مناقب ابن مغازلی ص ۲۷.

۳. السیره الحلبیه ج ۳ / ۳۰۸.

۴. رجوع بفرمایید به الغدیر ج ۱ / ۸۲ - ۹۳.

برای اثبات واقعه غدیر وهمچنین اثبات امامت وخلافت بلا فصل حضرت امیر سلام الله علیه مطلب دیگری نیز قابل توجه است وآن اینکه: حضرت امیر المؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن وامام حسینعليه‌السلام وبرخی از دیگر صحابه همواره در مقابل مخالفان به حدیث غدیر استناد واحتجاج نموده اند.(۱) حدیث غدیر وآیات قرآنی در خصوص واقعه غدیر سه آیه نازل شده است(۲) که به قرار زیر است:

۱ - «آیه تبلیغ»:( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ) «ای پیامبر آنچه را که از جانب خدا بر تو نازل شده است به خلق برسان که اگر چنین نکنی رسالت خویش را تبلیغ نکرده ای، وخدا تو را (در این راه) از شر مردم حفظ خواهد کرد - مائده - ۶۷ - ».(۳)

۲ - «آیه اکمال»:( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا ) «امروز دین شما را کامل نمودم ونعمتم را بر شما تمام کردم - مائده ۳ -».(۴)

۳ - «آیه سأل سائل»:( سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ * مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ ) «سائلی از عذاب حتمی قیامت سؤال کرد، کافرین عذاب قیامت را دفع نتوانند نمود، چرا که عذاب قیامت از سوی خداوند آسمانهاست - معارج ۱ - ۳».(۵)

____________________

۱. تفصیل این موضوع بهمراه مصادر مربوطه در الغدیر ۱ / ۱۵۹ - ۲۱۳ درج است.

۲. رجوع بفرمایید به الغدیر ج ۱ / ۲۱۴ - ۲۶۶.

۳. اسباب النزول ص ۱۶، شواهد التنزیل ج ۱ / ۱۵۶ - ۱۶۰ تفسیر فخر رازی ج ۳ / ۶۳۶، کنز العمال ج ۶ / ۱۵۳، الفصول المهمه (ابن صباغ) ص ۲۴، تفسیر نظام الدین نیسابوری ج ۶ / ۱۷۰، الدر المنثور ج ۲ / ۲۹۸، ینابیع الموده ص ۱۲۰، تفسیر منار ج ۶ / ۴۶۳، فتح القدیر ج ۲ / ۵۷ العمده ص ۴۹....

۴. تفسیر فخر رازی ج ۳ / ۵۲۸، ۵۲۹، البدایه والنهایه ج ۵ / ۲۱۴، تفسیر ابن کثیر ج ۲ / ۱۴، تاریخ بغداد ج ۸ / ۲۹۰، شواهد التنزیل ج ۱ / ۱۸۷، ۱۹۳، مناقب خوارزمی ص ۸۰، تذکره الخواص ص ۳۴، فرائد السمطین - باب ۱۲ - ج ۱ / ۷۳، الا تقان ج ۱ / ۲۳، در المنثور ج ۲ / ۲۵۸، ۲۵۹....

۵. اجمال شأن نزول آیه «سأل سائل...» این است که روزی پس از واقعه

غدیر، جابر بن نضر (و برخی نوشته اند حارث بن نعمان) نزد پیامبر آمد و گفت: ای محمد! تو از طرف خدا به ما امر کردی که به یگانگی خداوند و رسالت تو شهادت دهیم، ما هم قبول کردیم. بعد ما را به نماز و روزه و حج و زکات امر نمودی، باز هم پذیرفتیم، حال به اینها راضی نشده ای، دست پسر عمویت (علی) را بلند می کنی و او را بر تر از ما قرار می دهی و می گویی «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ ». ای محمد! این چیزی که درباره علی گفتی از جانب خودت بود

بررسی دلالت حدیث غدیر

عده معدودی گفته اند: واقعه غدیر مورد قبول است ولی بیانات پیامبرعليه‌السلام در غدیر خم خصوصا عبارت «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ » دلالت بر ولایت و امامت علیعليه‌السلام ندارد. در جواب این افراد اختصارا باید گفت که در ادب عرب، برای کلمه مولی ۲۷ معنی را ذکر نموده اند که بعضی از آنها عبارت است از: پسر، پسر عمو، بنده، دوست، یاور، اولی بالشئ و غیره، که منظور پیامبرعليه‌السلام از این معانی بیست وهفتگانه قطعا «اولی بالشئ» بوده که به معنی ولایت مطلقه است. برای اثبات این موضوع فقط کافی است اندکی به قرائن موجود در واقعه غدیر خم توجه نمائیم.

با عنایت به این قرائن پی می بریم که منظور پیامبر از عبارت «علی مولای شماست» این بوده که «علی بر شما ولایت دارد و امام شماست». در کتاب الغدیر به بیست قرینه اشاره شده است که ما در اینجا اجمالا به سه مورد آن اشاره می نماییم:

قرینه اول: در غدیر خم پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نخست از مردم سؤال کردند که: «ألست أولی بکم من انفسکم ؟؛ آیا من بر شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟» یعنی آیا من بر شما ولایت مطلقه ندارم؟ مردم تأیید نمودند و گفتند: «آری» (تو بر ما ولایت داری). سپس پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند: «فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ ؛ پس هر کسی که من مولای او هستم (و بر او ولایت دارم) علی نیز مولای اوست».

قرینه دوم: پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله از مردم سؤال فرمودند: «ای مردم، شما به چه چیزی یا از طرف خدا؟ پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: به یگانگی خدا سوگند، این امر خداوند بود. جابر (یا حارث) وقتی این سخن را شنید - در حالی که به طرف شترش می رفت - گفت:

خدایا «اگر محمد راست می گوید بر ما از آسمان سنگ بباران یا ما را به عذابی دردناک مبتلا کن. پس از گفتن این سخنان، وی هنوز به شترش نرسیده بود که سنگ کوچکی از آسمان بر سر او فرو افتاد و از دبر وی خارج شد. اینجا بود که این آیات نازل شد:( سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ...) .(۱) شهادت می دهید؟» گفتند: «به یگانگی خدا و رسالت پیامبرش». حضرت پرسیدند: «ولی شما کیست؟» همه گفتند: «خدا و رسول او». پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بازوی علیعليه‌السلام را گرفتند و او را بلند کردند - و در حالی که علی ایستاده بود - پیامبر فرمودند: «هر کسی که خدا و رسولش مولای اوست، علی نیز مولای او می باشد.»

قرینه سوم: پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله پس از ایراد خطبه فرمودند: «ای مردم به من تبریک بگویید، چرا که خداوند مرا به نبوت و اهل بیت مرا به امامت مخصوص گردانید.» از همه اینها گذشته، پس از ایراد خطبه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ، تمامی حاضرین از جمله شیخین آمدند و به دستور پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با علی بیعت نمودند.

____________________

۱. رجوع شود به شواهد التنزیل ج ۲ / ۲۸۶ - ۲۸۹، تفسیر قرطبی ج ۱۸ / ۲۷۸، ۲۷۹، تذکره الخواص ص ۳۶، ۳۵، فرائد السمطین - باب ۱۵ - ج ۱ / ۸۲، ۸۳، تفسیر ابی السعود ج ۸ / ۲۹۲، السراج المنیر ج ۴ / ۳۶۴، ۳۶۵، فیض القدیر ج ۶ / ۲۱۸، نزهه المجالس ج ۲ / ۲۲۰، السیره الحلبیه ج ۳ / ۳۰۸، ۳۰۹، شرح المواهب اللدنیه ج ۷ / ۱۳، نور الابصار ص ۱۲۸، الفصول المهمه ص ۲۴....

بحث هایی از جلد دوم الغدیر

شعر در دنیای اسلام

آنچه که مسلم است پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله عنایتی تام به شعر داشته اند و همواره شاعرانی را که در یاری اسلام شعر می سروده اند مورد تشویق قرار داده اند، و لذا بسیاری از صحابه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در قصیده سرائی ضرب المثل گشتند. صدر اسلام زنان شاعره ای چون خدیجه (همسر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ) را نیز به خود دیده است.

در غدیر خم - پس از خطبه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله - حسان بن ثابت نخستین ابیات را در ثبت این واقعه سرود و از تفقدات حضرت ختمی مرتبت برخوردار گردید. از آن روز تاکنون، شعراء چکامه های بلندی درباره حدیث غدیر سروده اند. این اشعار - به ترتیب سال وفات شاعران - در خلال مطالب مجلدات دوم تا هفتم و همچنین در جلد یازدهم کتاب الغدیر نقل شده است. غدیریه های قرن اول و دوم ده غدیریه در جلد دوم الغدیر ذکر گردیده است. منظور از غدیریه شعری است که در آن به واقعه غدیر اشاره شده باشد. شاعران این ده غدیریه عبارتند از:

۱ - امیر المؤمنین علیعليه‌السلام ۲ - حسان بن ثابت ۳ - قیس بن سعد بن عباده ۴ - عمروعاص ۵ - محمد بن عبد الله حمیری ۶ - کمیت ۷ - سید حمیری ۸ - عبدی کوفی ۹ - ابو تمام طائی ۱۰ - دعبل خزاعی.

اجمال برخی از این غدیریه ها بدین قرار است:

غدیریه امیر المؤمنینعليه‌السلام

مولای مؤمنان علیعليه‌السلام همواره در مقابل مخالفین ومعارضین خویش به واقعه غدیر اشاره می فرمودند و از آنان می خواستند که این واقعه سترگ تاریخ اسلام را با تعهداتی که در آن روز به پیامبر سپرده اند به یاد آورند. غدیریه حضرت نیز نمونه ای از همین احتجاجات می باشد که اکنون ابیاتی از آن را می خوانید:

محمد النبی اخی وصنوی

وحمزه سید الشهداء عمی

وبنت محمد سکنی وعرسی

منوط لحمها بدمی ولحمی

فأوجب لی ولایته علیکم

رسول الله یوم غدیر خم

(محمد پیغامبر، برادر مهربان و همتای من است، وحمزه - سرور شهیدان - عموی من، دختر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ، مایه آرامش من و همسر من است. خون و گوشت او با خون و گوشت من بستگی دارد، در روز غدیر خم رسول خدا، ولایت خویش را - که به من تفویض کرده بود - بر شما واجب کرد.)

غدیریه حسان

غدیریه حسان بن ثابت در همان روز غدیر - پس از ایراد خطبه پیامبر - سروده شده است. در میان اشعار حسان تلمیحات بسیاری در خصوص مناقب اهل بیت وجود دارد که ما در اینجا به ذکر برخی از آنها می پردازیم.

ینادیهم یوم الغدیر نبیهم

بخم واسمع بالرسول منادیا

یقول: فمن مولاکم وولیکم؟

فقالوا ولم یبدوا هناک التعامیا

إلهک مولانا وانت ولینا

ولم ترمنا فی الولایه عاصیا

قال له: قم یا علی فإننی

رضیتک من بعدی إماما وهادیا

(پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در غدیر خم مردم را - با بانگی رسا - چنین ندا در داد: - (ای مردم!) مولی و ولی شما کیست؟ همه به صراحت پاسخ گفتند: - مولای ما خدای تو می باشد و ولی ما تو هستی، و تو در فرمانبری ما تاکنون عصیانی ندیده ای. - پیامبر به علی فرمود: ای علی برخیز! من از اینکه تو امام و هادی پس از من باشی خرسندم.)

حسان در اشاره به غزوه خیبر می گوید:

فقال سأعطی الرایه الیوم ضاربا

کمیا محبا للرسول موالیا

یحب الهی و الا له یحبه

به یفتح الله الحصون الأوابیا

(پیامبر (در روز خیبر) فرمود: امروز درفش (نبرد) را به شمشیر زنی دلاور خواهم سپرد که دوست رسول خداست. - او (علی) خدای مرا دوست دارد و خدا نیز دوست دار اوست. به دست اوست که خداوند دژهای نفوذ ناپذیر را فتح می کند.)

برخوردی میان علیعليه‌السلام و ولید

مشاجره ای میان امیر المؤمنینعليه‌السلام و ولید بن عقبه(۱) در گرفت. ولید گفت: «ای علی من از تو سخنورتر هستم...». علیعليه‌السلام در پاسخ فرمود: «تو فاسقی بیش نیستی». سپس این آیه نازل شد:( أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا ) «آیا کسی که مؤمن بوده به مانند کسی است که فاسق بوده است؟».(۲)

حسان نیز در اشاره به این قضیه می گوید:

انزل الله والکتاب عزیز

فی علی وفی الولید قرانا

لیس من کان مؤمنا عرف الله

کمن کان فاسقا خوانا

سوف یجزی الولید خزیا ونارا

وعلی لاشک یجزی جنانا

(کتاب خدا عزیز (و لازم الاجرا) می باشد و خداوند درباره علی و ولید (آیه ای از) قرآن را نازل نموده است. - خدا می فرماید: مؤمنی که خدا را شناخته است با یک فاسق خائن برابر نیست.)(۳) درباره ولید طی مطالب جلد هشتم نیز سخنی خواهیم داشت.

(به زودی ولید به جزای خویش که خواری و آتش (دوزخ) است خواهد رسید و تردیدی نیست که پاداش علی بهشت است.)

____________________

۱. تفسیر طبری ج ۲۱ / ۶۲، اسباب النزول ص ۲۶۳، ذخائر العقبی ص ۸۸، مناقب خوارزمی ص ۱۹۷، کفایه الطالب ص ۵۴، ۵۵ الدر المنثور ج ۵ / ۱۷۸، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۲ / ۱۰۳ ط قدیم (= ج ۶ / ۲۹۲، ۲۹۳ ط جدید)....

۲. سوره سجده: آیه ۱۸.

۳. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج ۲ ص ۱۰۳.

غدیریه قیس بن سعد

قیس بن سعد بن عباده کسی است که در برخی از غزوات پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله پرچمدار انصار بوده است. در جلد دوم الغدیر درباره زندگانی و شخصیت وی بطور مبسوط تحقیق شده است. قیس در غدیریه خویش می گوید:

وعلی إمامنا وإمام

لسوانا اتی به التنزیل

یوم قال النبی من کنت مولاه

فهذا مولاه خطب جلیل

(علی امام ما و امام همه می باشد و در این خصوص (در روز غدیر آیاتی از) قرآن نازل شده است، همان روزی که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله گفت: هر کس که من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست. و این (واقعه) حادثه ای بود بس سترگ.)

غدیریه عمروعاص

غدیریه عمرو بن عاص به قصیدهجلجلیه معروف است. عمروعاص از طرف معاویه به حکمرانی مصر گمارده شده بود. وی از ارسال خراج مصر به شام که مرکز حکومت معاویه بود - امتناع می جست. معاویه نامه ای برای او نوشت و ضمن سرزنش عمروعاص، وی را تهدید نمود. عمروعاص در جواب معاویه نامه ای به نظم نوشت که به قصیده جلجلیه معروف شد. جلجل به معنای زنگوله است. منظور عمروعاص این است که ای معاویه، این من بودم که تو را به این جا رساندم، و اگر چنانچه سر به سر من بگذاری، زنگوله را بدین گونه به صدا در می آورم و آبرویت را می برم.(۱) شاید هم منظور عمروعاص این باشد که: «ای معاویه! در جریان تثبیت حکومت تو، زنگوله به گردن من بود و تمامی کارها را من بودم که به سامان رسانیدم...»

____________________

۱. عبدالحسین امینی نجفی- الغدیر- جلد ۳ صفحه ۲۰۲.

قصیده جلجلیه ۶۶ بیت دارد و در آن به حقایقی اشاره شده است که هر مسلمان آزاده و با شرافتی از خواندن آن متأثر می گردد. مضمون ترجمه برخی از ابیات قصیده جلجلیه از این قرار است:

عمروعاص می گوید: «ای معاویه، قضایا را فراموش مکن/ این من بودم که به مردم گفتم نمازشان بدون وجود تو قبول نیست/ این من بودم که آنها را برانگیختم تا با سید اوصیاء علیعليه‌السلام به بهانه خونخواهی آن مرد احمق [= عثمان] جنگ کنند/ و این من بودم که به لشکریانت یاد دادم که هر گاه دیدید علیعليه‌السلام چون شیر برای کشتن شما به سویتان می آید شلوارتان را در بیاورید و پشت به او کنید تا او از شرم از کشتن شما منصرف شود/ ای معاویه، مگر گفت و گوی من و ابوموسی اشعری را فراموش کرده ای؟/ مگر یادت رفته که در آن روز چطور جامه خلافت را از قامت علیعليه‌السلام در آوردم، بقدری راحت این کار را کردم که انگار دمپایی از پای در می آورم/ و مگر یادت رفته که جامه خلافت را - مانند انگشتری که به انگشت می کنند - بر تو پوشانیدم/ ای معاویه این من بودم که تو را بدون جنگ و دعوا بر فراز منبر نشاندم، گرچه به خدا لیاقت آن را نداشتی و نداری/ این من بودم که تو را در شرق و غرب پرآوازه نموده/ اگر من نبودم، تو مانند زنها در خانه نشسته بودی و بیرون نمی آمدی/ ای پسر هند، ما - از روی نادانی - تو را علیه علی یاری نمودیم وعلی کسی بود که خدا از او به عنوان نبأ عظیم یاد نموده است/ وقتی تو را بر سر مسلمین بالا بردیم به اسفل سافلین فرو افتادیم/ ای معاویه، یادت هست که چقدر پیامبر مصطفی درباره علی وصیت می کرد، یادت هست که پیامبر در غدیر خم بر منبر رفت و در حالی که دست علی در دست او بود به امر خداوند گفت: «ای مردم، آیا من بر شما از خودتان سزاوارتر نیستم [آیا من بر شما ولایت ندارم؟]». همه گفتند: «تو بر ما ولایت داری». آنگاه پیامبر گفت: «پس هر کسی که من مولا و ولی او هستم، علی نیز ولی اوست». یادت می آید پیامبر در آن روز دعا کرد که «خدایا، علیعليه‌السلام برادر پیامبر و فرستاده توست، پس دوست او را دوست بدار و دشمنش را دشمن باش»/ در آن روز وقتی استاد تو [ابو بکر] دید دیگر گردنبند خلافت علی پاره شدنی نیست، آمد و به علی تبریک گفت/ ای معاویه ما جایمان در آتش، در درک اسفل جهنم خواهد بود/ و در فردای قیامت - که روز شرمندگی ماست - خون عثمان ما را نجات نخواهد داد/ بخواهم، همان بلائی را که بر سر مخالفین تو آوردم بر سر خود تو نیز در خواهم آورد/ فردا خصم ما علی است و او نزد خدا و رسولش عزیز است/ در آن روز که پرده (از کارهای ما) برافتد، عذر ما چیست؟!/ پس وای بر تو و وای بر من/ ای معاویه چه نسبتی می تواند میان تو وعلی باشد؟!/ علی چون شمشیری (بران) است و تو بمانند داسی (کند)/ علی که چون ستاره آسمانست کجا و تو که چون ریگی بیش نیستی کجا؟!/ ای معاویه آگاه باش که در گردن من زنگوله ای است که اگر گردنم را تکان بدهم، زنگوله به صدا در خواهد آمد».

اینک ابیاتی از متن قصیده جلجلیه:

معاویه الحال لاتجهل

وعن سبل الحق لاتعدل

نسیت احتیالی فی جلق

علی اهلها یوم لبس الحلبی؟

و قولی لهم: ان فرض الصلاة

بغیر وجودک لم تقبل

فبی حاربوا سید الأوصیاء

بقولی: دم طل من نعثل

وعلمتهم کشف سوءاتهم

لرد الغضنفره المقبل

نسیت محاوره الأشعری

ونحن علی دومه الجندل

خلعت الخلافه من حیدر

کخلع النعال من الأرجل

والبستها فیک بعد الایاس

کلبس الخواتیم بالأنمل

ورقیتک المنبر المشمخر

بلا حد سیف ولا منصل

ولو لم تکن انت من اهله

ورب المقام ولم تکمل

ولو لای کنت کمثل النساء

تعاف الخروج من المنزل

نصرناک من جهلنا یا بن هند

علی النبأ الأعظم الأفضل

وحیث رفعناک فوق الرؤوس

نزلنا إلی اسفل الأسفل

وکم قد سمعنا من المصطفی

وصایا مخصصه فی علی؟

وفی یوم «خم» رقی منبرا

یبلغ والرکب لم یرحل

وفی کفه کفه معلنا

ینادی بامر العزیز العلی

الست بکم منکم فی النفوس

باولی؟ فقالوا: بلی فافعل

فقال: ومن کنت مولی له

فهذا له الیوم نعم الولی

فوال موالیه یا ذا الجلال

وعاد معادی اخ المرسل

فبخبخ شیخک لما رأی

غری عقد حیدر لم تحلل

وإنا وما کان من فعلنا

لفی النار فی الدرک الأسفل

ومادم عثمان منج لنا

من الله فی الموقف المخجل

وإن علیا غدا خصمنا

ویعتز بالله والمرسل

فما عذرنا یوم کشف الغطا

لک الویل منه غدا ثم لی

فان کان بینکما نسبه

فأین الحسام من المنجل؟

واین الحصامن نجوم السما؟

واین معاویه من علی؟

فان کنت فیها بلغت المنی

ففی عنقی علق الجلجل

بیش از ۵۰ صفحه از مطالب جلد دوم الغدیر به معرفی شخصیت عمروعاص اختصاص دارد.


4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

20