گناه گریزی

گناه گریزی14%

گناه گریزی نویسنده:
گروه: مجموعه عقایدی

گناه گریزی
  • شروع
  • قبلی
  • 252 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13716 / دانلود: 3473
اندازه اندازه اندازه
گناه گریزی

گناه گریزی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

۷۸) و از پرداخت حق نیازمند و محروم، کوتاهی می کند، در حالی که:( وَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ ) در اموال آنها برای فقیر و محروم، بهره ای است». (ذاریات: ۱۹)

آدمی باید توجه داشته باشد که مال و ثروت، از آن خداست و تنها او، روزی رسان است. خداوند در قرآن به دو نمونه اشاره کرده است که به آنها مال بخشید، ولی واکنش آن دو با یکدیگر متفاوت بود. یکی از آن دو، بخل کرد و تکبر ورزید و سرکشی در پیش گرفت و دومی، در آسمان نمونه گشت و به شکر داده های خدا پرداخت. این دو، همان قارون و سلیمان هستند. قارون گفت:( ...إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدِی؛ ) آنچه به من داده شده، درخور دانش من بوده است.» (قصص: ۷۸) و سلیمان گفت:( ...هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی ءَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ؛ ) این، از بخشش خدایم است تا مرا بیازماید که آیا سپاس می گزارم یا کفران می ورزم». (نمل: ۴۰)

شواهد تاریخی موجود در این باره، از ارتباط میان اقتصاد و گناه حکایت دارد. برای نمونه، ثعلبه با خدا پیمان بسته بود اگر ثروتمند شود، به نیازمندان صدقه دهد، ولی وقتی خداوند مال فراوانی بدو بخشید، بخل ورزید و از پرداخت زکات، شانه خالی کرد. ازاین رو، آیاتی درباره او نازل شد و محکومش کرد و به وی نسبت نفاق داد.(۱) در حقیقت، این کار، وسوسه شیطان و نتیجه چیرگی غرور و آز به مال دنیا بود که وی را به بخل در نعمت خدا واداشت. دلیل شکست مسلمانان در جنگ احد، پس از به دست آوردن پیروزی در مرحله نخست نیز فریفته شدن مسلمانان به غنایم و ستیز بر سر

_________

۱- [۱] نک: توبه: ۷۵ و ۷۶.

آن و نافرمانی از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود. همچنین همراه شدن برخی اصحاب امام حسنعليه‌السلام ، به ویژه عبیدالله بن عباس با معاویه و شکست لشکر امام حسنعليه‌السلام به سبب ضعف و فریفته شدن عبیدالله در برابر وعده های بزرگ معاویه و نیز شرکت _عُمر بن سعد_، در واقعه کربلا علیه امام حسینعليه‌السلام برای دست یابی به حکومت ری و مانند آن، نمونه های دیگری است که می توان از آن یاد کرد.

از آنچه گذشت، درمی یابیم هنگامی که آدمی به تهی دستی گرفتار می آید یا بی نیاز و ثروتمند می شود، دو راه پیش رو دارد؛ هنگام فقر، شکیبایی ورزد و به وقت بهره مندی از نعمت، سپاس گزاری کند یا به شکایت و ناسپاسی و کفران نعمت بپردازد. اسلام، با تنبلی و بی تابی در برابر مشکلات مخالف است و این دو کاستی را راهی برای تسلط شیطان بر آدمی می داند. بی تابی، بی کاری و از دست دادن صبر و شکر، از عوامل شیطانی است که یاد خدا را از دل ها می زداید، آدمی را در دام شیطان گرفتار می سازد و وی را به گناه کاری می کشاند.

۴ - اجتماعی

اشاره

عوامل گوناگونی در اثر پذیری از اجتماع نقش دارند که برخی از آنها عبارتند از:

الف) محیط اجتماع

محیط، یکی از عوامل حساس و اثرگذار بر تربیت آدمی است. درباره تأثیر فرد و جامعه و میزان تأثیر آن دو بر یکدیگر، نظریه های گوناگونی وجود دارد، برخی بر تاثیرپذیری فرد از جامعه و برخی به تأثیر فرد بر جامعه گرایش

پیدا کرده اند؛ ولی حقیقت آن است که فرد و جامعه بر یکدیگر اثر می گذارند؛ یعنی هم فرد می تواند جامعه را بسازد و آن را تغییر دهد و هم جامعه، در شکل گیری شخصیت آدمی و باورها و اعتقادات افراد اثر دارد. سعدی، شاعر نکته پرداز ایران درباره تأثیر محیط بر انسان این گونه سروده است:

پسر نوح با بدان بنشست

خاندان نبوتش گم شد

این اثر گذاری محیط، می تواند مستقیم یا غیرمستقیم باشد. محیط اجتماعی عبارت از مدرسه، خیابان، محافل عمومی، رسانه های جمعی و مانند آن است. زمانی که آدمی به مقتضای شرایط از محیطی سالم به محیطی آلوده منتقل شود، ممکن است سه واکنش مختلف از خود نشان دهد؛ یا به کمک تقوا، ایمان و پاکی خود را حفظ می کند؛ یا تساهل و تسامح در پیش می گیرد و به اباحی گری می رسد؛ یا به رویارویی با عقاید و آرمان ها و باورهای گذشته خود می پردازد تا خود را با جامعه جدید یک رنگ و یگانه سازد.

هنگامی که آدمی توان تغییر محیط فاسد را ندارد و برای حفظ دین و خانواده خود در هراس است و نمی تواند بدون اثرپذیری از آن محیط زندگی کند، اسلام، وی را به دوری از این محیط و هجرت به مکانی فرا می خواند که امنیت بیشتری دارد و فرد می تواند در آن مکان، به شریعت الهی پای بند باشد یا در راه حاکم ساختن آیین الهی بکوشد. اگر انسان برای حفظ منافع دنیایی خود، در محیط فاسد بماند، سرانجامی جز گرفتار شدن در آتش نخواهد داشت، چنان که در قرآن آمده است:

( إِنَّ الَّذِینَ تَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنّا مُسْتَضْعَفینَ فِی اْلأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ واسِعَهً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِیرًا.) (نساء: ۹۷)

کسانی هستند که فرشتگان، جانشان را می ستانند، در حالی که بر خویشتن ستم کرده بودند. از آنها می پرسند در چه کاری بودید؟ گویند ما در روی زمین مردمی زبون بودیم. فرشتگان گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن مهاجرت کنید؟ جایگاه اینان دوزخ است و سرانجامشان بد.

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز در این باره می فرماید: «هر کس برای [حفظ] دینش از زمینی اگرچه یک وجب، بگریزد، بهشت بر او واجب و هم نشین من و حضرت ابراهیمعليه‌السلام می شود.»(۱) در روایتی آمده است روزی امام صادقعليه‌السلام در مجلسی نشسته بود. سخن از محیط فاسد آخرالزمان به میان آمد و اینکه چگونه فساد همه جا را فرا می گیرد. امام به یکی از اصحابش رو کرد و فرمود: «از این مکان های فاسد، به ستیغ کوه و از سنگی به سنگی پناه بر».(۲)

ب) نبود شرم اجتماعی

یکی از عواملی که زمینه گناه را در انسان فراهم می کند، بی شرمی و پاره شدن پرده حیا در جامعه است. شخصی که می بیند در محیط زندگی، انسان ها بی محابا خود را به گناه می آلایند و از هیچ کسی شرم و حیا نمی کنند، کم کم جرئت پیدا می کند تا خود نیز همچون دیگران به فسق و فجور بپردازد و شرم و حیا را مانع خود نداند. وقتی این عمل فراگیر شود و فحشا و فساد رواج یابد، ضربه های جبران ناپذیری بر عفت عمومی وارد می شود. در این زمینه، گاهی برخی افراد برای توجیه گناهان خود، به آشکار ساختن گناه

______

۱- [۱] گناه از نگاه قرآن، ص ۵۹؛ به نقل از: منتخب التواریخ، ص ۸۷۵

۲- [۲] همان.

دیگران دست می زنند. حضرت علیعليه‌السلام در این باره می فرماید:

ذَوُو الْعُیُوبِ یُحِبُّونَ إِشاعَهَ مَعایِبِ النّاسِ لِیَتَّسِعَ لَهُمُ الْعُذْرُ فِی مَعایبهِمْ.(۱)

گنه کاران دوست دارند گناه دیگران را منتشر کنند تا راه بهانه برای گناه خودشان بازتر گردد.

حضرت در سخنی دیگر می فرماید:

شَرُّ النّاسِ مَنْ لایَعْفُو عَنِ الزِّلَّهِ وَ لایَسْتُرُ الْعَوْرَهَ.(۲)

بدترین مردم کسی است که از لغزش نمی گذرد و عیب را نمی پوشاند.

خداوند نیز انسان را به شدت از این امر نهی کرده و فرموده است:

( إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَهِ. ) (نور: ۱۹)

کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم باایمان رواج یابد، عذاب دردناکی برای آنها در دنیا و آخرت است.

انسان باحیا هیچ گاه عمل زشت خود را آشکار نمی سازد. امیر مؤمنان علیعليه‌السلام در این باره می فرماید: «مَنْ لایَسْتَحْیِی مِنَ النّاسِ لایَسْتَحْیِی مِنَ اللّهِ؛ کسی که از مردم حیا نمی کند، از خدا نیز حیا نمی کند.»(۳) حضرت در سخنی دیگر می فرماید: «اَحْسَنُ الْحَیاءِ اسْتِحْیائُکَ مِنْ نَفْسِکَ؛ نیکوترین حیا، حیای از خود است».(۴)

اسلام بر زوایای گوناگون شرم تأکید می کند تا از این راه، آدمی را از افتادن به دام شیطان حفظ کند. آن که آشکارا گناه می کند و از دیگران شرم و حیا نمی کند، حرمت خود و جامعه را زیر پا می نهد و حریم دین الهی را

_______

۱- [۱] فهرست غرر الحکم، ص ۲۸۸.

۲- [۲] غرر الحکم و درر الکلم، ج ۱، ص ۴۴۶.

۳- [۳] میزان الحکمه، ج ۲،ص ۵۶۶.

۴- [۴] غررالحکم و دررالکلم، ص ۲۵۷.

می شکند. در آیاتی از قرآن مجید، از شرم به عنوان عاملی برای مصونیت اجتماع از آلودگی گناه یاد می شود؛ آنجا که خداوند به زنان باایمان می فرماید:

( قُلْ لِلْمُومِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لایُبْدِینَ زینَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لایُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ .) (نور:۳۱)

و به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش را ببندند و شرم گاه خود را نگه دارند و زینت های خود را جز آن مقدار که پیداست، آشکار نکنند و مقنعه های خود را تا گریبان فرو گذارند و زینت های خود را آشکار نسازند.

در آیه ای دیگر، خطاب به زنان پیامبر سفارش شده است در سخن گفتن، از خود نرمش نشان ندهند:

( یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلاتَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا .) (احزاب: ۳۲)

ای زنان پیامبر! شما همانند دیگر زنان نیستید. اگر از خدا می ترسید، پس به نرمی سخن مگویید تا آن مردی که در قلب او بیماری است، به طمع افتد و سخن پسندیده بگویید.

ج) رهبر فاسد و گمراه

از مؤثرترین عوامل زمینه های گناه در جامعه، وجود رهبری فاسد است؛ زیرا چنین رهبری، فساد و فحشا را در جامعه گسترش می دهد و به باطل و خودکامگی حکم می راند. حضرت علیعليه‌السلام درباره اثرپذیری مردم از رفتار حاکمان می فرماید: «مردم، به پادشاهان خود شباهت بیشتری دارند تا به پدران خود.»(۱) و در کلامی دیگر فرموده است: «کار رعیت سامان نگیرد مگر با سامان گرفتن کار پادشاهان».(۲)

__________

۱- [۱] بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۷۴.

۲- [۲] نهج البلاغه، ص ۲۱۶.

فساد عالمان و پادشاهان، موجب فساد جامعه و صلاح آنها، مایه صلاح جامعه است. امیر مؤمنان علیعليه‌السلام در این باره می فرماید:

بدترین مردم نزد خدا، پیشوای ستمگری است که موجب گمراهی [مردم] گردد و سنّت رایجی را از میان ببرد وبدعت منسوخی را زنده کند.(۱)

د) هم نشین بد

دوست بد، از دیگر عوامل اجتماعی است که آدمی را به ارتکاب گناه وا می دارد و به دام آلودگی می افکند. دوستان نیز مانند پادشاهان، یا هدایت گرند یا مایه گمراهی. برای نمونه، اصحاب کهف، همه سختی ها و خطرها را به جان خریدند و در راه خدا با یکدیگر پیمان برادری بستند و خداوند، آنها را برای صبر بسیارشان یاری رساند و در دنیا و آخرت، پاینده ساخت.

برای همنشین فاسد نیز می توان از قوم نوح و نقش آنها در گمراه کردن فرزند نوح یاد کرد که همگی به عذاب الهی گرفتار شدند و از زیان کاران دنیا و آخرت گشتند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید: «آدمی، همان دین دوست و هم نشین خود را دارد.»(۲) امام علیعليه‌السلام نیز در نامه ای به حارث همدانی می نویسد:

وَاحْذَرْ صَحابَهَ مَنْ یَضِلُّ رَأْیُهُ وَ یُنْکَرُ عَمَلُهُ فَاِنَّ الصّاحِبَ مُعْتَبَرٌ بِصاحِبِه.(۳)

از دوستی با کسانی که افکارشان نادرست و رفتارشان ناپسند است، برحذر باش؛ زیرا آدمی به راه و روش و افکار دوستش خو می گیرد.

امام صادقعليه‌السلام نیز در این باره می فرماید: «مَن یَصحَبْ صاحِبَ السُّوءِ لایَسْلَمْ؛ کسی که

______

۱- [۱] فروع کافی، ج ۷، ص ۱۷۵.

۲- [۲] وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۰۶.

۳- [۳] نهج البلاغه، نامه ۵۳.

با رفیق بد هم نشین شود، سالم نمی ماند [و سرانجام به ناپاکی آلوده می شود].» همچنین در قرآن مجید، درباره اهمیت گزینش دوست، از زبان کسی که از این رهگذر به بی راهه رفته، آمده است:( یا وَیْلَتی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلانًا خَلِیلاً ) ای وای بر من! ای کاش فلان شخص را به دوستی برنمی گزیدم». (فرقان: ۲۸)

اسلام همواره افراد را از هم نشینی با دوستان بد، برحذر داشته است؛ زیرا هم نشین افراد بد، به بدی متهم می شود، چنان که رسول اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در این باره فرمود: «اَولَی النّاسِ بِالتُّهْمَهِ مَنْ جالَسَ اَهلَ التُّهْمَهِ؛ هر کس با متهمان هم نشینی کند، بیشتر از دیگران سزاوار تهمت است.»(۱) امام علیعليه‌السلام نیز بر اهمیت این مسئله تأکید می ورزد و می فرماید: «مُجالَسَهُ اَهلِ الْهَوی مَنْسَأَهٌ لِلاِْیمانِ وَ مُحْضِرَهٌ لِلشَّیْطانِ؛ هم نشینی با اهل هوا و هوس، دور کننده ایمان از انسان و نزدیک کننده شیطان به وی است».(۲)

هم نشینی با بدان، روح را تاریک می سازد و حس تشخیص خوبی از بدی را کاهش و زشتی رفتار ناپسند را ناچیز جلوه می دهد. ازاین رو، امام محمدتقیعليه‌السلام می فرماید:

إِیّاکَ وَ مُصاحَبَهَ الشَّرِیرِ فَإِنَّهُ کَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ و یَقْبُحُ أَثَرُهُ.(۳)

زنهار از هم نشینی با بدکار؛ زیرا او همچون شمشیر آخته است که ظاهرش زیبا و نشانی که می گذارد، زشت است.

در روابط اجتماعی باید با افرادی پیوند دوستی برقرار کرد که مشوق کارهای خیر و بازدارنده از کارهای زشت باشند. پیامبر گرامی اسلام از چنین دوستانی، این گونه یاد می کند:

_______

۱- [۱] نهج الفصاحه، ح ۹۷۵.

۲- [۲] میزان الحکمه، ج ۲، ص ۶۳ ؛ ح ۹۷۵.

۳- [۳] بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۹۸.

جالِسِ الاْبَرْارَ فَإِنَّکَ إِنْ فَعَلْتَ خَیْرا حَمَدُوکَ وَ إِنْ أَخْطَأْتَ لَمْ یُعَنَّفوکَ.(۱)

با ابرار هم نشین باشید؛ زیرا اگر کار خیری انجام دادید، شما را تشویق می کنند و اگر اشتباهی از شما سر زد، از شما نمی گذرند، بلکه به شما هشدار می دهند.

ایشان در روایتی دیگر فرمود:

لاتَجْلِسُوا اِلاّ عِنْدَ کِلِّ عالِمٍ یَدْعُوکُم مِنْ خَمْسٍ إِلی خَمْسٍ: مِنَ الشَّکِ إِلَی الْیَقِینِ وَ مِنَ الرِّیا إِلَی الاِْخْلاصِ َو مِنَ الرَّغْبَهِ إِلَی الرَّهبَهِ وَ مِنَ الْکِبْرِ إِلَی التَّواضُعِ وَ مِنَ الْغِشِّ اِلَی النَّصِیحَهِ.(۲)

هم نشین نباشید مگر با دانشمندی که شما را از پنج چیز به سوی پنج چیز فرا خواند: از شک به سوی یقین و از ریا به سوی اخلاص و از زیاده خواهی به کم خواستن و از تکبر به سوی فروتنی و از نیرنگ به سوی نیک خواهی.

آن حضرت در روایتی درباره انتخاب هم نشین، به ابن مسعود این گونه سفارش می کند:

یَابْنَ مَسْعُودٍ! فَلْیَکُنْ جُلَسْائُکَ الأَبْرارَ وَ إِخْواُنکَ الاَْتْقِیاءَ وَ الزُّهادَ لاَِنَّ اللّهَ تَعالی قالَ فی کِتابِهِ: ألاَْخِلاّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُم لِبَعضٍ عَدُوٌ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ.(۳)

ای پسر مسعود! هم نشینان خود را نیکان و برادرانت را پرهیزکاران و از دنیا رستگان قرار ده؛ که خداوند در کتابش فرمود: «دوستان در فردای قیامت، برخی بر برخی دیگر دشمن می شوند مگر دوستان پرهیزکار».

ه) جلب رضایت عمومی و جوّزدگی

معیار و میزان تصمیم گیری و انتخاب، باید فرمان خدا باشد، نه محیط و

____________

۱- [۱] میزان الحکمه، ج ۲، ص ۶۱

۲- [۲] همان.

۳- [۳] همان، ج ۲، ص ۶۲

خواست اکثریت. اگر فضای عمومی، هم رنگ شدن با جماعت و هم رأیی با اکثریت جامعه، ملاک عمل و تصمیم گیری قرار گیرد، بسیاری از کارها به لغزش و انحراف می انجامد. برخی جوانان بدون تأمل و تفکر و تنها از روی تقلید، به انجام کاری می پردازند، در حالی که خداوند، قدرت تعقل را برای انتخاب راه درست در اختیار آدمی قرار داده و آن را به نور وحی نیز آراسته است و هیچ گاه پیروی از رأی اکثریت را نمی پذیرد. امام کاظمعليه‌السلام به شاگرد عالم و برجسته اش، هشام بن حکم فرمود:

یا هِشام! لَوْ کانَ فِی یَدِکَ جَوْزَهٌ وَ قالَ النّاسُ لُؤْلُؤَهٌ ما کانَ یَنْفَعُکَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ اَنَّها جَوْزَهٌ وَ لَوْکانَ فِی یَدِکَ لُؤْلُؤَهٌ وَ قالَ النّاسُ إِنَّها جَوْزَهٌ ما ضَرَّکَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّها لُؤْلُؤَهٌ.(۱)

ای هشام! اگر در دست تو گردویی باشد، ولی مردم بگویند مروارید است، به حال تو سودی ندارد؛ زیرا می دانی گردوست و اگر در دست تو مرواریدی باشد و مردم بگویند گردوست، زیانی به تو نمی رسد؛ زیرا می دانی آن مروارید است.

در وصیت معروف حضرت لقمان به پسرش نیز آمده است:

لاتُعَلِّقْ قَلْبَکَ بِرِضَی النّاس فَإِنَّ ذلِکَ لایَحْصُلُ.(۲)

قلب خود را به خشنودی مردم وابسته مکن؛ زیرا [هر کاری کنی،] رضایت همه مردم به دست نمی آید.

امام باقرعليه‌السلام نیز در کلام زیبایی فرمود:

کسی که خشنودی مردم را به چیزی که موجب خشم خدا می شود، طلب کند، همان ستایش کننده او از مردم، سرزنش گر او خواهد شد و کسی که اطاعت خدا را به چیزی که باعث خشم مردم می شود، طلب کند، خداوند، وی را از دشمنی هر دشمن و از حسادت هر

______

۱- [۱] سفینه البحار، ج ۲، ص ۵۲۸.

۲- [۲] همان، ص ۵۱۱.

حسود و از ستم هر ستمگر کفایت می کند و به یقین، خداوند یار و یاور او خواهد بود.(۱)

همچنین آن امام همام به جابر جعفی یکی از شاگردان برجسته اش فرمود:

ای جابر! بدان که تو دوست ما نخواهی بود تا زمانی که اگر تمام اهل شهر جمع شوند و بگویند تو آدم بدی هستی، غمگین نشوی و اگر همه بگویند تو آدم خوبی هستی، خوش حال نشوی، بلکه حال خود را بر کتاب خدا (قرآن) عرضه دار. اگر خود را چنین یافتی که در خط قرآن گام برمی داری و در آنچه قرآن بی میل است، بی میل هستی و در آنچه قرآن مشتاق آن است، تو نیز مشتاق آنی و از آنچه قرآن هشدار داده است، گریزانی، استوار باش و مژده باد به تو که در این صورت، آنچه مردم درباره تو می گویند، به تو آسیبی نخواهد رساند.(۲)

۵ - روانی و فردی

الف) شکسته شدن کرامت و شخصیت انسانی

انسان، گل سر سبد جهان هستی است. خداوند هیچ موجودی را برتر از وی نیافریده است، چنان که در قرآن مجید آمده است:

( وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً .) (اسراء: ۷۰)

و ما بنی آدم را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا [بر مرکب های راهوار] حمل کردیم و از انواع روزی های پاکیزه به آنها روزی دادیم و [آنها را] بر بسیاری از مخلوقات خود برتری بخشیدیم.

انسان، کرامت ذاتی دارد و از همه موجودات و فرشتگان برتر است. ازسوی دیگر، می تواند کرامت اکتسابی را نیز در پرتو تقوا و اعمال نیک به

_____

۱- [۱] فروع کافی، ج ۵، ص ۶۳

۲- [۲] سفینه البحار، ج ۲، ص ۶۹۱

دست آورد. قداست و برتری انسان چنان است که خداوند به فرشتگان فرمان داد تا بر آدم سجده کنند؛ یعنی خدا را شکر کنند که چنین موجود برتری آفریده است.(۱)

آیات قرآن مجید و روایات امامان معصومعليهم‌السلام ، همواره شخصیت و عظمت روح انسان را یادآور می شوند. امام علیعليه‌السلام در این باره می فرماید: «اِنَّهُ لَیْسَ لاَِنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّهَ فَلا تَبِیعُوها إِلاّ بِها؛ بدانید که وجود شما جز بهشت، بهایی ندارد. آن را به کمتر از بهشت نفروشید.»(۲) و در سخن دیگری فرمود: «اَتَزْعَمُ أَنَّکَ جِرْمٌ صَغِیرٌ وَ فِیکَ انْطَوَی الْعالَمُ الاَْکْبَرُ؛ آیا گمان می کنی که موجود کوچکی هستی، [در حالی که] در وجود تو جهانی بزرگ نهفته است.» در کلام دیگری از آن حضرت آمده است:

أَلْعالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ کَفی بِالْمَرءِ جَهْلاً اَلاّ یَعْرِفَ قَدْرَهُ.(۳)

دانا، کسی است که قدر خود را بشناسند و برای نادانی انسان، همین بس که قدر خود را نشناسد.

یکی از زمینه های ارتکاب گناه، تحقیر و سرکوبی شخصیت انسان است.

احساس حقارت و ناآگاهی انسان از ارزش وجودی خویش و فریبندگی اجتماعی، زمینه گرفتاری وی را در دام شیطان و غفلت از کرامت خود فراهم می آورد. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید: «دروغ گو، دروغ نمی گوید مگر به سبب حقارت نفسانی اش.» امام علیعليه‌السلام نیز می فرماید: «دورویی فرد، برخاسته از ذلتی است

_______

۱- [۱] نک: بقره: ۳۴؛ اسرا: ۶۱ ؛ طه: ۱۱۶.

۲- [۲] نهج البلاغه، حکمت ۴۵۶.

۳- [۳] همان، خطبه ۱۶ و ۱۰۳.

که در خود می یابد.»(۱) اگر انسان ارزش خود را بداند، هیچ گاه فریب ظواهر دنیا را نمی خورد و این سفارش امام سجادعليه‌السلام را آویزه گوشش می سازد که فرمود: «هر که کرامت نفسانی یابد، دنیا در نگاه او ناچیز می شود».(۲)

ب) شهوت رانی

خداوند، فرشتگان را از قدرت عقل بهره مند و از شهوت پاک کرد. آنها همواره فرمان بر خداوند سبحان هستند. از سوی دیگر، به حیوانات تنها شهوت و غضب بخشید و سرانجام انسان را از مشتی گل آفرید و وی را هم از شهوت و هم از نفخه الهی و حکومت عقل بهره مند ساخت و گرامی داشت. پس هرگاه شهوت بر عقل چیره شود، انسان از چارپایان نیز پست تر می شود که:( إِنْ هُمْ إِلاّ کَاْلأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلاً ) آنها نیستند مگر چارپایان، بلکه گمراه تر از آنهایند.» (فرقان: ۴۴) و هرگاه عقل بر شهوت چیره شود، آدمی از فرشته نیز برتر و والاتر می گردد.

بنابراین، سه نیرو بر انسان حاکم است؛ شهوت، خشم و عقل. پس هرگاه عقل مغلوب گردد، انسان با نیروی شهوت خود، به درنده ای تبدیل می شود که جامعه را به تباهی می کشاند. بنابراین، از عوامل ارتکاب گناه، پیروی از شهوت هاست.

_________

۱- [۱] همان.

۲- [۲] غرر الحکم و درر الکلم، ج ۲، ص ۷۷۷.

ج) دنیاگرایی

حضرت علیعليه‌السلام در روایتی زیبا و هشداردهنده می فرماید:

اِنَّما مَثَلُ الدُّنْیا کَمَثَلِ الْحَیَّهِ ما اَلیَنَ مَسَّها وَ فِی جَوْفِهَا السَّمُّ النّاقِعُ یَحْذَرُهَا الرَّجُلُ الْعاقِلُ وَ یَهْوی اِلَیْهَا الصَّبِیُّ الْجاهِلُ.(۱)

حکایت دنیا، حکایت ماری است که ظاهری نرم، ولی زهری کشنده در درون دارد. مرد عاقل، از آن بپرهیزد و کودک نادان، به سویش گراید.

امام صادقعليه‌السلام در این باره می فرماید:

مَثَلُ الدُّنْیا کَمَثَلِ ماءِ الْبَحْرِ کُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشانُ اِزْدادَ عَطَشاً حَتّی تَقْتُلَهُ.(۲)

حکایت دنیا، همانند آب [شور] دریاست که هر چه شخص تشنه، از آن بیشتر بیاشامد، تشنگی اش بیشتر می شود تا وقتی که وی را بکشد.

در پندها و نصایح لقمان به پسرش نیز آمده است:

وَ لاتَکُنْ فی هذِهِ الدُّنْیا بِمَنْزِلَهِ شاهٍ وَقَعَتْ فی زَرْعٍ اَخْضَرَ فَاَدْلَتْ حَتّی سَمِنَتْ فَکانَ حَتْفُها عِنْدَ سَمِنَها وَ لکِنْ اِجْعَلِ الدُّنْیا بِمَنْزِلَهِ قَنْطَرَهٍ عَلی نَهْرٍ جُزْتَ عَلَیْها وَ تَرَکْتَها وَ لَمْ تَرْجِعْ اِلَیْها آخِرَ الدَّهْرِ.(۳)

در این دنیا، همانند گوسفندی مباش که در زراعتی سبز افتاده است و [از آن] می خورد تا چاق شود و مرگش در همان فربهی اوست، بلکه دنیا را مانند پلی بدان که بر روی نهری کشیده شده است که از آن می گذری و تا پایان روزگار به سویش باز نمی گردی.

امام باقرعليه‌السلام نیز روایتی به همین مضمون در ترک دین و دنیاگریزی دارد. ایشان می فرماید:

مَثَلُ الحَریصِ عَلی الدُّنیا کَمَثَلُ دُودَهِ القَزِّ کُلَّما ازْدادَت عَلی نَفْسِها لَفّاً کانَ أَبْعَدَ لَها مِنَ الْخُرُوجِ حَتّی تَمُوتُ

______

۱- [۱] اصول کافی، ج ۳، ص ۲۰۴.

۲- [۲] همان، ص ۲۰۵.

۳- [۳] همان، ص ۲۰۲.

غَمّاً.(۱)

حکایت شخص حریص نسبت به دنیا، حکایت کرم ابریشم است که هر چه بیشتر بر خود می تند، راه بیرون آمدنش دورتر [و دشوارتر ]می شود تا آنکه از اندوه می میرد.

همچنین امام صادقعليه‌السلام در روایتی درباره شدت حبّ به دنیا، این گونه می فرماید: «مَنْ کَثُرَ اشْتِباکُهُ بِالدُّنْیا کانَ اَشَدُّ لِحَسْرَتِهِ عِنْدَ فِراقِها؛ هر اندازه علاقه و آلودگی به دنیا بیشتر باشد، جدایی از آن سخت تر است».(۲)

بزرگان دین و اخلاق، همواره از بی وفایی دنیا سخن به میان آورده و پیروان خود را از دل بستن به آن برحذر داشته اند و خود نیز در عمل نسبت به دنیا زهد ورزیده و از آن دوری گزیده اند.

سرآمد عارفان و دنیاگریزان، امام علیعليه‌السلام می فرماید:

وَ اللّهِ لَوْ اُعْطِیتُ الاَْقالِیمَ السَّبْعَهَ بِما تَحْتَ اَفْلاکِها عَلی اَنْ اَعْصِیَ اللّهَ فِی نَمْلَهٍ اَسْلُبُها جُلْبَ شَعِیرَهٍ ما فَعَلْتُهُ وَ اِنَّ دُنْیاکُم عِنْدِی لاََهْوَنُ مِنْ وَرَقَهٍ فِی فَمِ جَرادَهٍ تَقْضَمُها ما لِعَلِیٍّ وَ نَعِیمٍ یَفنی وَ لَذَّهٍ لایَبْقی...(۳)

به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم را با هر چه در زیر افلاک آنهاست، به من بدهند که من در ربودن پوست جوی از [دهان] مورچه ای، گناه و نافرمانی خدا را بکنم، این کار را نخواهم کرد. به راستی، دنیای شما نزد من، از برگی که در دهان ملخی است و آن را می جود، پست تر است. علی را با نعمتی که از دست می رود و لذتی که باقی نمی ماند، چه کار؟

ابن عباس می گوید:

هنگامی که علیعليه‌السلام برای جنگ با طلحه و زبیر به سوی بصره حرکت کرد، در

__________

۱- [۱] همان.

۲- [۲] بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۱۹.

۳- [۳] نهج البلاغه، ترجمه: فیض الاسلام، ص ۷۰۵.

ربذه اقامت کرد. در این هنگام، قافله ای از حاجیان [که از مکه می آمدند]، در آنجا گرد آمدند تا سخنان آن حضرت را بشنوند. علیعليه‌السلام داخل خیمه خود بود. من برای آگاه کردن وی به در خیمه آمدم. دیدم آن حضرت نشسته است و با دست خود، نعلینش را وصله می زند. وقتی ایشان را در این حالت دیدم، به وی گفتم: نیاز ما به اینکه به کارهای ما سر و صورتی بدهی، بیشتر از کاری است که [اکنون] می کنی؟ آن حضرت پاسخ مرا نداد تا اینکه دوختن نعلین به پایان رسید. آن گاه آن لنگه نعلین را با لنگه دیگرش جفت کرد و به من فرمود: «این نعلین ها را قیمت کن!» گفتم: ارزشی ندارد! حضرت فرمود: «با اینکه ارزشی ندارد، [هر چه هست، قیمت کن]» گفتم: از یک درهم کمتر می ارزد. امام فرمود: «وَاللّهِ لَهُما اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْ اَمرِکُمْ هذا اِلاّ اَنْ اُقِیمَ حَقّاً اَوْ اَدْفَعَ باطِلاً؛ به خدا سوگند، من این نعلین ها را از زمام داری و ریاست بر شما بیشتر دوست می دارم مگر اینکه حقی را برپا دارم یا از باطلی جلوگیری کنم».(۱)

امام صادقعليه‌السلام به مردی که از ایشان تقاضای موعظه کرده بود، جملاتی ارزشمند هدیه کرد و فرمود: «اِنْ کانَتِ الدُّنْیا فانِیَهً فَالطُّمَأْنِینَهُ اِلَیْها لِماذا؛ اگر دنیا فانی است، پس اعتماد و دل گرمی به آن برای چیست؟»

پیشوایان دینی، همواره مردم را از گرایش و دل بستگی به دنیا برحذر داشته اند؛ زیرا آن را ریشه همه مفاسد و گناهان می شمردند، چنان که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَهٍ وَ مِفْتاُحُ کُلِّ سَیِّئَهٍ؛ علاقه و محبت به دنیا، سَر هر خطا و کلید هر گناهی است.»(۲) از حضرت علیعليه‌السلام نیز روایت شده است:

اَیُّهَا النّاسُ إِیّاکُمْ وَ حُبَّ الدُّنْیا فَاِنَّها رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَهٍ وَ بابُ کُلِّ بَلِیَّهٍ وَ قِرانُ کُلِّ فِتْنَهٍ وَ داعِی کُلِّ رَزِیَّهٍ.(۳)

_________

۱- [۱] شیخ صدوق، امالی، ص ۷.

۲- [۲] ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۲۱.

۳- [۳] دیلمی، ارشاد القلوب، ص ۲۹؛ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۵۴.

امام موسی کاظمعليه‌السلام روایت شده است روزی عمرو بن عبید دانشمند معروف معتزلی به حضور امام جعفر صادقعليه‌السلام رسید. سلام کرد و نشست و این آیه را خواند:( وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ اْلإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ ) و کسانی که از گناهان بزرگ و زشتی ها دوری می کنند.» (شورا: ۳۷)، آن گاه از خواندن ادامه آیه خودداری کرد. امام به او فرمود: چه چیز تو را به سکوت واداشت؟ گفت: دوست دارم گناهان کبیره ای را بشناسم که در کتاب خدا بیان شده است. امام صادقعليه‌السلام در پاسخ او گناهان کبیره ای را که در قرآن آمده است، چنین بیان فرمود:

الف) شرک به خداوند

( مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّهَ .) (مائده: ۷۲)

کسی که برای خدا شریک قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام می کند.

ب) ناامیدی از رحمت خدا

( إِنَّهُ لایَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ .) (یوسف: ۸۷)

هیچ کس جز کافران از رحمت خدا نومید نمی شوند.

ج) ایمنی از مکر (عذاب و مهلت) خدا

( فَلایَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ ) . (اعراف: ۹۹)

از مکر خدا ایمن نشوند، مگر مردم زیان کار.

د) عقوق والدین

در آیه ای از قرآن از زبان حضرت عیسیعليه‌السلام آمده است:

( وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبّارًا شَقِیًّا ) . (مریم: ۳۲)

خدا دستور داده که به مادرم نیکی کنم و مرا ستمگر تیره بخت قرار نداده است.

ه) کشتن انسان بی گناه

( وَ مَنْ یَقْتُلْ مُومِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزاو ٔ هُ جَهَنَّمُ خالِدًا فیها وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذابًا عَظیما.) (نساء: ۹۳)

و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد، کیفر او دوزخ است که در آن همواره خواهد بود و خدا بر او خشم می گیرد و لعنتش می کند و برایش عذابی بزرگ آماده می سازد.

و) نسبت دادن زنا به زنان پاک دامن

( إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ ) . (نور: ۲۳)

کسانی که به زنان پاک دامن و بی خبر از فحشا و مؤمن، تهمت زنا می زنند، در دنیا و آخرت لعنت شده اند و برایشان عذابی بزرگ است.

ز) خوردن مال یتیم

( إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ نارًا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیرًا ) . (نساء: ۱۰)

شکم خویش را پر از آتش می کنند و به آتشی فروزان گرفتار خواهند شد.

ح) گریز از جنگ و جهاد

( وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاّ مُتَحَرِّفًا لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزًا إِلی فِئَهٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ ). (انفال: ۱۶)

جز آنها که برای ساز و برگ نبرد باز می گردند یا آنها که به یاری گروهی دیگر می روند و هر کس پشت به دشمن کند، به خشم خدا گرفتار می شود و جایگاه او دوزخ است و دوزخ بد جایگاهی است.

ط) رباخواری

( الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاّ کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ .) (بقره: ۲۷۵)

آنان که ربا می خورند، در قیامت مانند کسانی از قبر برمی خیزند که به افسون شیطان، دیوانه شده باشند.

ی) افسون و شعبده کردن و جدایی افکندن میان زن و شوهر

( یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ... وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی اْلآخِرَهِ مِنْ خَلاقٍ ) .

(بقره: ۱۰۲)

میان زن و شوهر جدایی می افکندند... و خود می دانستند برای خریداران آن جادو، در آخرت بهره ای نیست.

ک) زنا

( وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثامًا یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهانًا. ) (فرقان: ۶۸ و ۶۹)

و هر که این کارها را انجام دهد، عقوبت گناه خود را می بیند [و] عذابش در روز قیامت دو چندان می شود و تا ابد، به خواری، در آن عذاب خواهند ماند.

ل) سوگند دروغ

( یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَنًا قَلیلاً أُولئِکَ لاخَلاقَ لَهُمْ فِی اْلآخِرَهِ ) . (آل عمران، ۷۷)

کسانی که عهد خدا و سوگندهای خود را به بهایی اندک می فروشند، در آخرت نصیبی ندارند.

م) خیانت کردن در غنایم جنگی

( وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ .) (آل عمران: ۱۶۱)

هر که به چیزی خیانت کند، آن را در روز قیامت با خود خواهد آورد.

ن) نپرداختن زکات واجب

( یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ. ) ( توبه: ۳۵)

روزی که در آتش دوزخ گداخته شود و پیشانی و پهلو و پشتشان را با آن داغ کنند.

س) پوشاندن حق

( مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ .) (بقره: ۲۸۳)

هر کس شهادت را کتمان کند، به دل گناه کار است و خدا به کاری که می کند، آگاه است.

ع) می گساری

( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ اْلأَنْصابُ وَ اْلأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ) . (مائده:۹۰)

ای کسانی که ایمان آورده اید! شراب و قمار و بت ها و گرو بندی با تیرها، پلیدی و کار شیطان است. از آن بپرهیزید تا رستگار شوید.

ف) ترک نماز و دیگر واجبات الهی

۰( ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ .) (مدثّر: ۴۲و۴۳)

چه چیز شما را به دوزخ کشانید؟ می گویند ما از نمازگزاران نبودیم و به درویشان طعام نمی دادیم.

ص) پیمان شکنی و قطع رحم

( وَ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی اْلأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ ) . (رعد: ۲۵)

و آنان که پیمان خدا را پس از استوار کردنش می شکنند و آنچه را خداوند به پیوستن آن فرمان داده است، می گسلند و در زمین فساد می کنند، لعنت بر آنهاست و بدی های آن جهان، بهره شان.

هنگامی که امام به اینجا رسید، عمرو بن عبید گریست و از محضر امام صادقعليه‌السلام خارج شد، در حالی که می گفت: «نابود شد هر که تفسیر به رأی کرد و در فضل و دانش، با شما به ستیز برخاست».(۱)

۸ - معیار شناخت گناهان کبیره

دانشمندان اسلامی پس از بحث و بررسی درباره معیار شناخت گناه کبیره از گناه صغیره، به پنج معیار اشاره کرده اند که عبارتند از:

_________

۱- [۱] اصول کافی، ج ۳، صص ۳۹۰-۳۹۲.

۱ - هر گناهی که خداوند در قرآن برای آن وعده عذاب داده باشد؛

۲ - هر گناهی که شارع مقدس برای آن حد تعیین کرده باشد، مانند شراب خواری، زنا و دزدی و مانند آن، که تازیانه، کشتن و سنگسار از حدود آنهاست و در قرآن به آن هشدار داده شده است؛

۳ - هر گناهی که بیان کننده بی توجهی به دین است؛

۴ - هر گناهی که حرمت و بزرگ بودنش با دلیل قاطع ثابت شده است؛

۵ - هر گناهی که انجام دهنده آن در قرآن و سنّت، به شدت به مجازات تهدید شده است.(۱)

از دیدگاه امام نیز مواردی چون ناامیدی از رحمت خدا؛ ایمن شدن از مکر خدا؛ دروغ بستن به خدا یا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یا اوصیای پیامبر؛ کشتن نابجا؛ عقوق پدر و مادر؛ خوردن مال یتیم از روی ستم؛ نسبت دادن زنا به زن پاک دامن؛ فرار از جبهه جنگ با دشمن؛ قطع رحم؛ سحر و جادو؛ زنا؛ لواط؛ دزدی؛ سوگند دروغ؛ کتمان شهادت؛ شهادت به دروغ؛ پیمان شکنی؛ رفتار کردن برخلاف وصیت؛ شراب خواری؛ رباخواری؛ خوردن مال حرام؛ قماربازی؛ خوردن مردار و خون؛ خوردن گوشت خوک؛ خوردن گوشت حیوانی که بنا بر آموزه های شرع ذبح نشده است؛ کم فروشی؛ تعرب پس از هجرت (یعنی انسان به مکانی مهاجرت کند که دینش را از دست بدهد)؛ کمک به ستمگر؛ تکیه بر ظالم؛ نگه داری حقوق دیگران بدون عذر؛ تکبر؛ اسراف و تبذیر؛ خیانت؛ غیبت؛ سخن چینی؛ سرگرمی به امور لهو؛

______

۱- [۱] محسن قرائتی، گناه شناسی، صص ۲۰ و ۲۱؛ به نقل از: کافی، ج ۳، ص ۳۹۲.

سبک شمردن فریضه حج؛ ترک نماز؛ نپرداختن زکات و پافشاری بر گناهان صغیره(۱) از گناهان کبیره به شمار می رود.

۹ - چگونگی تبدیل گناهان کوچک به گناهان بزرگ

اشاره

اگر آدمی پی در پی گناه کند، پس از زمان کوتاهی، این گناه حالتی طبیعی به خود می گیرد، به گونه ای که فرد، خطرناک بودن آن را احساس نمی کند و همین بی توجهی، وی را به گناهان بزرگ می کشاند. عواملی که می تواند گناهان صغیره را به گناهان کبیره تبدیل کند، عبارتند از:

الف) پافشاری بر انجام گناهان صغیره

هنگامی که انسان با گناهان صغیره خو بگیرد، این گناهان چنان انباشته می شوند که از میان بردن آنها دشوار است، مانند نخ های باریکی که می توان آن را به راحتی از هم گسست، ولی وقتی تعدادی از این نخ ها روی هم قرار گیرند، به ریسمانی تبدیل می شوند که دیگر نمی توان آن را از هم گسست. صاحب نخ همان کسی است که گناه کوچکی انجام می دهد، ولی از پرداختن دوباره به آن گناه، توبه می کند، چنان که خداوند می فرماید:( ...وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ؛ ) و بر آنچه کرده اند، پای نمی فشارند و حال آنکه [زشتی آن را] می دانند». (آل عمران: ۱۳۵)

امام باقرعليه‌السلام در شرح این آیه می فرماید: «اصرار، عبارت از این است که کسی گناهی کند و از خدا آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد.»(۲)

_________

۱- [۱] امام خمینی تحریر الوسیله، ج ۱، صص ۲۷۴ و ۲۷۵.

۲- [۲] اصول کافی، ج ۲، ص ۲۸۸.

امیرمؤمنان علیعليه‌السلام نیز می فرماید: «إِیّاکَ وَ الاِْصْرارَ فَإِنَّهُ مِنْ أَکْبَرِ الْکَبائِرِ وَ أَعْظَمِ الْجَرائِمِ؛ از اصرار بر گناه بپرهیز؛ زیرا از بزرگ ترین گناهان است».(۱)

امام صادقعليه‌السلام هم در مثالی زیبا می فرماید:

روزی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و یارانش (در سفری) در سرزمینی بی آب و علف فرود آمدند. حضرت به یارانش فرمود: «هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم و غذا بپزیم.» یاران عرض کردند: اینجا سرزمین خشکی است و هیچ هیزمی در آن یافت نمی شود. رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «بروید و هر کدام آنچه می توانید، هیزم جمع کنید.» آنها رفتند و هر یک مقداری هیزم یا چوب خشکیده با خود آوردند و همه را در برابر پیامبر روی هم ریختند. پیامبر خدا فرمود: «هَکَذا تُجْمَعُ الذُّنُوبُ؛ این گونه گناهان روی هم انباشته می شوند.» سپس فرمود: «إِیّاکُمْ وَ الْمُحَقَّراتِ مِنَ الذُّنُوبِ؛ از گناهان کوچک بپرهیزید که همه آنها جمع و ثبت می گردد».(۲)

ب) کوچک شمردن و بی توجهی به گناه

هنگامی که آدمی، گناهان کوچک را ناچیز می شمارد، به راه خطرناکی گام می نهد و بی تردید، این گناهان کوچک، وی را به سوی گناهان کبیره می کشاند. حضرت علیعليه‌السلام در این باره می فرماید: «بزرگ ترین گناهان، گناهی است که مرتکبش آن را ناچیز شمارد.»(۳) ایشان در روایتی دیگر فرموده است: «بدترین بدان، کسی است که از انجام دادن [کار] بدی شاد شود.»(۴) همچنین فرمود: «کسی که از معصیت خدا لذت برد، خوار می شود.»(۵) پیامبر گرامی اسلام نیز درباره توجه داشتن

________

۱- [۱] مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۶۸.

۲- [۲] اصول کافی، ج ۲، ص ۲۸۸.

۳- [۳] غرر الحکم و درر الکلم، ج ۱، ص ۱۵۱.

۴- [۴] همان، ص ۴۴۶.

۵- [۵] همان.

انسان ها به رفتارشان این گونه سفارش می کند: «کسی که با خنده، گناهی را مرتکب شده است، با گریه به آتش درمی آید.»(۱) امام سجادعليه‌السلام در دعای هشتم صحیفه سجادیه این گونه از خدا می خواهد: «اَللّهُمَّ اَعُوذُ بِکِ مِنْ الاِْصرارِ عَلَی الاِثْمِ وَ اسْتِصغارِ الْمَعصِیَهِ؛ پروردگارا! به تو پناه می برم از... و اصرار بر گناهان و کوچک شمردن گناه».

ج) تظاهر به گناه

هر که به گناهی کوچک تظاهر کند، آن گناه کوچک، گناه کبیره به شمار خواهد آمد؛ زیرا تظاهر به گناه، موجب تباهی جامعه خواهد شد و گناه را در جامعه فراگیر خواهد کرد و اسلام این امر را نمی پذیرد. حضرت علیعليه‌السلام در این باره می فرماید: «از تظاهر به تباهی بپرهیز؛ چون از بزرگ ترین گناهان است.»(۲) امام رضاعليه‌السلام نیز می فرماید: «کسی که کار نیکش را بپوشاند، عملش با هفتاد حسنه برابری می کند و کسی که کار زشتی را بپراکند، ناکام خواهد ماند».(۳)

۱۰ - انواع گناهان از دیدگاه امام علیعليه‌السلام

امیر مؤمنان، علیعليه‌السلام می فرماید: «گناهان سه گونه اند: گناهی که بخشوده می شود، گناهی که بخشوده نمی شود و گناهی که جای امید برای مرتکب به آن گناه هست اگرچه از آن بیم دارد.»(۴) گناهان بخشودنی، گناهانی هستند که مرتکب آن، در دنیا بازخواست می شود و خداوند در آخرت با بخشش بر او

______

۱- [۱] مشکاه الانوار، ص ۳۹۴.

۲- [۲] بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۵۹.

۳- [۳] مشکاه الانوار، ص ۳۹۴.

۴- [۴] غرر الحکم و درر الکلم، ج ۱، ص ۱۵۱.

لطف می فرماید. گناه نابخشودنی، همان شرک به خداست و در روایت دیگری آمده است که گناهان نابخشودنی عبارت است از تجاوز و ستم مردم به حقوق یکدیگر. گناهی که به بخشش آن امید است، همان گناهی است که مرتکب آن، توبه نصوح می کند و خداوند پس از توبه نصوح و فراگیر، وی را می بخشد.(۱)

________

۱- [۱] گناه از نگاه قرآن، ص ۲۴.

فصل دوم: خاستگاه های گناه

اشاره

عوامل متعددی، زمینه گناه را فراهم می آورند؛ این عوامل را می توان از جنبه های تربیتی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، روانی، سیاسی و خانوادگی بررسی کرد.

۱ - فرهنگی

الف) نادانی

نادانی، خواستگاه و اصل و ریشه هر شری است. نادانی، تاریکی وحشت زایی است که آدمی در آن، کورکورانه ره می پیماید، چنان که خداوند در قرآن مجید می فرماید:

( قالُوا یا مُوسَی اجْعَلْ لَنا إِلهًا کَما لَهُمْ آلِهَهٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ. ) (اعراف: ۱۳۸)

گفتند ای موسی! برای ما خدایی قرار ده، چنان که برای آنها خدایی است. گفت: شما مردمانی نادان هستید.

همچنین در آیه ای دیگر از وضعیت اسف بار برخی انسان ها در خروج از جاده تعادل و سلامت، در امور شهوانی چنین یاد می شود:

( أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَهً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ .) (نمل:۵۵)

آیا شما از روی شهوت، به جای زنان، نزد مردان می آیید، بلکه شما مردمی ناآگاهید.

خداوند در آیه ای دیگر، نادانی را عامل ضربه زدن به دیگران حتی خویشاوندان نزدیک می داند و می فرماید:( قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخیهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ ) گفت می دانید که از روی نادانی، با یوسف و برادرش چه کردید؟» (یوسف: ۸۹) از امیر مؤمنان علیعليه‌السلام روایت شده است: «جز انسان نادان و نگون بخت، کسی بر خدا جسارت نمی کند.»(۱) و در کلامی دیگر می فرماید: «نادان، یا زیاده روی می کند یا کوتاهی».(۲)

یکی از عرصه های نادانی، ناآگاهی از آموزه های دینی است. این ناآگاهی سبب شده است تا انگیزه دشمن برای تهاجم فرهنگی تقویت شود و جوانان ما را نسبت به هویت دینی و ملی خود دچار تردید کند. همچنین ناآشنایی با حقایق دینی موجب شده است برخی، مطالب وارونه و مسخ شده را به نام دین به جوانان عرضه کنند. استاد جوادی آملی در جلسه درس خارج، در تاریخ ۳۰/۸/۱۳۷۵، در سخنانی درباره اهمیت تقویت معرفت دینی چنین می فرماید: «اگر مشکل معرفتی کسی حل شود، دیگر گناه نمی کند. غالب موارد گناه از اینجا نشئت می گیرد که گنه کار نمی داند سر سفره چه کسی نشسته است.» به دلیل اهمیت بصیرت دینی است که به سفیر سعادت، حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنین وحی می شود:

( قُلْ هذِهِ سَبِیلی أَدْعُوا إِلَی اللّهِ عَلی بَصِیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی وَ سُبْحانَ اللّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ .) (یوسف: ۱۰۸)

بگو این راه من است که من و پیروانم با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت

____________

۱- [۱] نهج البلاغه، نامه ۵۳.

۲- [۲] همان، حکمت ۷۰.

می کنیم. منزه است خدا و من از مشرکان نیستم.

در این آیه، پیامبر خدا مأموریت یافته است تا خود، پیروانش و همه مردم را از روی آگاهی، به سوی حقیقت و اسلام فرا خواند و حقایق دین را به مردم بشناساند. پیامبر خدا در این راه، تلاش های طاقت فرسایی را متحمل شد. ایشان، مسلمان زبانی نمی خواست، بلکه مؤمنی را می طلبید که آموزه های دینی را بشناسد و به آن ایمان قلبی داشته باشد و بر اساس این بینش و اعتقاد عمل کند تا به راحتی، در دام رهزنان دین گرفتار نشود.

ب) پیروی از قوانین و سنّت های نادرست

قوانین می تواند آدمیان را از افتادن در لغزش گاه های گناه حفظ کند؛ زیرا این قوانین همه ارکان زندگی انسان را دربرمی گیرد. آدمی با دور شدن از قانون الهی، به سنّت های نادرستی روی می آورد که بدعت شمرده می شود. آن گاه که انسان، پاره ای از مفاهیم و احکام اسلامی را که با هوا و هوس وی هماهنگ است، گلچین کند و آن بخش از آموزه ها را که با هوای نفس وی هماهنگی ندارد، وانهد و اندیشه های خرافی و سنت های جعلی را با برداشت های گلچین شده اش درهم آمیزد، سنّت های ناروایی را پایه گذاری می کند. گسترش این سنّت های نادرست در جامعه، موجب پیدایش و گسترش تبه کاری ها، حق کُشی ها و بزه کاری ها می شود.

ج) تبلیغات گمراه کننده

اسلام، دین آزادی است و هیچ اجبار و زوری در پذیرش این دین وجود ندارد:( لاإِکْراهَ فِی الدِّینِ ) در دین، اجباری نیست.» (بقره: ۲۵۶) البته این بدان معنا نیست که آدمی، از مفهوم آزادی استفاده نادرست کند و با ابزارهای تبلیغاتی نوشتاری، شنیداری و دیداری، به گسترش فحشا و فساد بپردازد؛ زیرا این

تبلیغات گمراه کننده، به سرعت بر افرادی که آشنایی عمیقی با دین و مفاهیم آن ندارند، اثر منفی می گذارد و این گونه افراد، با عنوان های به ظاهر اسلامی، به گناه می پردازند، چنان که در آیه ای از قرآن آمده است:

( فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمّا یَکْسِبُونَ .) (بقره: ۷۹)

پس وای بر آنهایی که کتاب [خدا] را خود، به دست خود می نویسند تا سودی اندک برند و می گویند از جانب خدا نازل شده است. پس وای بر آنها بدانچه نوشتند و وای بر آنها از سودی که می برند.

این افراد، گاهی از آزادی استفاده نادرست می کنند و با ترویج آزادی مطلق، روابط آزاد، آزادی در نوشیدن مشروبات الکلی، رواج ربا و لغو قوانین کیفری و الهی، به ساحت آزادی ضربه می زنند و جامعه را به سوی نابودی و ویرانی می کشانند. در حدیثی آمده است: «هرگاه از فردی، درباره دانشی پرسیده شود که آن را می داند، [اگر] بر آن سرپوش نهد، روز رستاخیز بر او لگام زنند».(۱)

د) تقلید کورکورانه

اسلام، تقلید در مسائل دینی را به شیوه صحیح پذیرفته و مسلمانان را به آن تشویق کرده است، ولی اگر تقلید، بر منطقی درست استوار نباشد، تقلیدی منفی است که به انحراف و اشتباه می انجامد و می تواند زمینه های گناه را فراهم کند. یکی از موارد تقلید نادرست و غیرمنطقی پذیرش افکار و رفتار

_____

۱- [۱] سفینه البحار، ج ۲، ص ۴۷۰.

گذشتگان است. خداوند در آیه ای از قرآن مجید، در این باره می فرماید:( إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُریدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمّا کانَ یَعْبُدُ آباؤنا ) شما جز مردمانی همانند ما نیستید. می خواهید ما را از آنچه پدرانمان می پرستیدند، باز دارید.» (ابراهیم: ۱۰) یا در سخنی دیگر می فرماید:

( وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا ). (بقره:۱۷۰)

چون به آنها گفته می شود از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید، می گویند: نه، ما به همان راهی می رویم که پدرانمان می رفتند.

متأسفانه برخی افراد با اینکه در جامعه دینی زندگی می کنند، ولی نوع پوشش و شیوه گفتار و رفتارشان با جامعه و فرهنگ اسلامی متناسب نیست، بلکه از فرهنگی بیگانه تقلید می کنند. جالب اینکه این گونه افراد، هیچ آگاهی دقیقی از آن فرهنگ بیگانه ندارند و از کسانی تقلید می کنند که به گونه ای خودباخته شده و فرهنگ بیگانه را بزرگ پنداشته اند.

پیروی کورکورانه و بدون تحقیق بسیار ناپسند است. مقلّدان بی منطق، مانند کوهی هستند که آواز دیگران را بدون تشخیص زشتی و زیبایی آن، در خود منعکس می سازند. مولانا در مثنوی در این باره می سراید:

از صدا آن کوه، خود آگاه نیست

سوی معنی، هوش کُه را راه نیست

او همی بانگی کند بی گوش و هوش

چون خمش گردی تو، او هم شد خمش(۱)

____________

۱- [۱] مثنوی مولوی، دفتر سوم، ص ۳۸۴.

ه) نبودن الگوهای شایسته

نبودن الگوهای شایسته و پیروی از الگوهای ناشایست، انسان ها را بی تکیه گاه و بی پناه می سازد و زمینه انحراف آنها را فراهم می آورد. ازاین رو، خداوند در قرآن مجید، هماره انسان را به پیروی از اسوه حسنه تأکید و سفارش کرده است و در سوره احزاب و ممتحنه، نمونه برجسته ای از این الگوی شایسته را معرفی می کند، چنان که می فرماید:( لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ اْلاْخِرَ ) برای شما اگر به خداوند و روز قیامت امید دارید، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم الگویی پسندیده است.» (احزاب: ۲۱) در سوره ممتحنه نیز می خوانیم: ( قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْراهیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ ) در ابراهیم و کسانی که با او بودند، برای شما الگویی نیکوست». (ممتحنه: ۴).

۲ - خانوادگی

اشاره

کودکی که در کانون خانواده، از تربیت شایسته بهره مند می شود، مانند درختی سرسبز و پربار است که میوه ای مرغوب می دهد. برای ساختن چنین بنیاد نیکویی، باید در انتخاب همسر، عوامل وراثتی، تربیت و تغذیه فرد توجه کرد. اکنون به اختصار به بیان هر یک از این عوامل می پردازیم:

الف) شیوه گزینش همسر

از دیدگاه اسلام، پیوند زناشویی، عامل تشکیل خانواده و درمان بسیاری از مشکلات اجتماعی و اخلاقی است. ازاین رو، دین مبین اسلام، بر گزینش همسر نیکو و شایسته تأکید می کند؛ زیرا این امر بر روند تربیتی کودکان،

بسیار اثرگذار است. پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در این باره می فرماید: «ای مردم! بپرهیزید از گُلی که در مزبله رشد کرده است.» پرسیدند: یا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله ! کدام گل در مزبله روییده است؟ حضرت فرمود: «زنی زیبا در خانواده ای بد.»(۱) امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نیز در وصیت خود به مالک اشتر به وی این گونه سفارش می کند: «و از آنها (زنان)، باتجربه و باحیای آنها را از خانواده های شایسته انتخاب کن که در اسلام، پیشینه دارند».(۲)

ب) عامل وراثتی

ویژگی های بد و خوب مرد و زن، از راه وراثت به فرزندان آنان منتقل می شود. ویژگی های اخلاقی چون مهربانی، شجاعت، ایثار و مانند آن و ویژگی های جسمی و روحی مانند برخی بیماری های ژنتیکی، از پدر و مادر به فرزندان منتقل می شود، چنان که در قرآن آمده است:( وَ لایَلِدُوا إِلاّ فاجِرًا کَفّارًا ) و آنها جز تبه کار و کافر به دنیا نمی آورند». (نوح: ۲۷)

ج) تربیت شایسته

یکی از مسئولیت های مهم والدین این است که کودک خود را زیر نظر داشته باشند و با نظارت بر وی، بنیان وجودی اش را به شایستگی بنا نهند وگرنه مانند درختی که به آن رسیدگی نشده است، کج و ناراست رشد می کند و راست کردن آن پس از مدتی، دشوار یا محال خواهد بود. از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت شده است: «هر کودکی بر فطرتش زاییده می شود و این

_______

۱- [۱] من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص ۳۹۱.

۲- [۲] نهج البلاغه، نامه ۵۳.

پدر و مادر او هستند که این کودک را یهودی یا مسیحی یا مجوسی می سازند.»(۱) حضرت علیعليه‌السلام نیز می فرماید: «حق فرزند بر پدر آن است که نامی نیکو بر وی نهد و به خوبی تربیتش کند و به وی قرآن بیاموزد».(۲)

احترام به فرزندان، فراهم آوردن و زمینه رشد و تعالی برای آنان و دادن فرصت بیان نظرها به آنها، از عواملی اساسی برای حفظ فرزندان از انحراف و فساد است. در مقابل، رفتار و گفتار زشت، تخریب شخصیت و بی توجهی والدین به آنان نیز آنها را به سوی گناه و پرتگاه های سقوط می کشاند.

د) خوراک حلال و حرام

همان گونه که خوراک مسموم، جسم آدمی را زهرآگین و بیمار می سازد، خوراک حرام نیز روح انسان را مسموم می کند و زیان های جسمی، روحی و اجتماعی بسیاری به بار می آورد. در این میان، بدترین نوع حرام، خوردن مال حرام، رشوه، مال یتیم و مانند آن است. در روایتی از امام باقرعليه‌السلام آمده است: «همه گناه ها سخت است و سخت ترین آنها همان است که خون و گوشتی بر آن بروید.»(۳) در حدیثی دیگر می خوانیم: «اگر کسی به مال حرامی برسد، دیگر نه حجی از او پذیرفته است و نه عمره ای و نه صله رحمی.» (۴) پیامبر گرامی اسلام نیز در این باره می فرماید: «هر که می خواهد دعایش مستجاب شود، خوراک و پوشاکش را پاک

________

۱- [۱] وسائل الشیعه، ج ۱۵،ص ۱۲۵.

۲- [۲] نهج البلاغه، حکمت ۳۹۹.

۳- [۳] بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۱۷.

۴- [۴] سفینه البحار، ج ۱، ص ۴۴۸.

گرداند.»(۱) در روایت آمده است روزی مردی نزد پیامبر آمد و عرض کرد: یا رسول الله! می خواهم دعایم مستجاب شود. پیامبر فرمود: «خوراکت را پاک گردان و [غذای] حرام به شکم خویش وارد مکن».(۲)

نخستین خوراک نوزاد، شیر مادر است. ازاین رو، اسلام به دلیل آثار مادی و معنوی شیر مادر بر نوزاد، به آن اهمیت بسیاری می دهد. اگر این شیر از غذای حرام باشد، دیر یا زود بر اندیشه و ساختار جسمی و رفتاری کودک اثر می گذارد. بر همین اساس، پیامبرخدا می فرماید: «از زن نادان نخواهید کودکتان را شیر دهد؛ زیرا شیر [در کودک] اثر می گذارد و کودک، از آثار آن شیر بر کنار نیست».(۳)

۳ - اقتصادی

فقر و بی نیازی، دو خاستگاه انحراف و گناه است؛ زیرا فقیر برای برطرف کردن ناتوانی های ناشی از فقر، به کارهای نامشروع دست می زند. انسان بی نیاز و ثروتمند نیز بر پایه غرور برخاسته از مال و ثروتش، به خوش گذرانی و زیرپا گذاشتن فضایل اخلاقی رو می آورد و هر دو نفر به دام شیطان می افتند، چنان که در قرآن آمده است:( کَلاّ إِنَّ اْلإِنْسانَ لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی ) ؛ هرگز، همانا انسان همین که خود را بی نیاز ببیند، سرکشی در پیش می گیرد». (علق: ۶ و ۷)

انسان ثروتمند، گرفتار غروری کاذب می شود و مانند قارون می گوید: «... إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدِی ؛ آنچه به من داده شده، در خور دانش من بوده است.» (قصص:

________

۱- [۱] همان.

۲- [۲] همان.

۳- [۳] فروع کافی، ج ۶، ص ۴۳.


3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14