گناه گریزی

گناه گریزی14%

گناه گریزی نویسنده:
گروه: مجموعه عقایدی

گناه گریزی
  • شروع
  • قبلی
  • 252 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13722 / دانلود: 3473
اندازه اندازه اندازه
گناه گریزی

گناه گریزی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

همه می باشد».(۱)

پنج _ هم نشینی با مردم بدنام

هم نشینی و رفاقت با بدان، آثار بد و آسیب های جبران ناپذیری به همراه دارد. از جمله این پی آمدها، از بین رفتن شرم و حیا و گسستن پرده های عفت است که به تخریب شخصیت اجتماعی فرد می انجامد، چنان که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید: «اَوْلَی النّاسِ بِالتُّهْمَهِ مَنْ جاَلَس اَهْلَ التُّهْمَهِ؛ سزاوارترین مردم برای بدنامی، کسانی هستند که با مردم بدنام هم نشینی می کنند.»(۲) امام صادقعليه‌السلام نیز در کلامی زیبا می فرماید: «مَنْ جالَسَ أَهْلَ الرَّیْبِ فَهُوَ مُرِیبٌ؛ کسی که با مردم متهم هم نشینی کند، متهم می گردد.»(۳) ازاین رو، در آموزه های اسلامی و روایت های امامان معصومعليهم‌السلام ، بر دوری از دوستی و هم نشینی با چنین افرادی تأکید و سفارش شده است، چنان که امام صادقعليه‌السلام می فرماید:

لاتَصْحَبُوا أَهْلَ الْبِدَعِ وَ لاتُجالِسُوهُمْ فَتَصِیرُوا عِنْدَ النّاسِ کَواحِدٍ مِنْهُمْ.(۴)

با بدعت گذاران، رفاقت و هم نشینی نکنید که در نظر مردم، همانند یکی از آنان به شمار خواهید آمد.

امیرالمؤمنین علیعليه‌السلام نیز در این باره فرمود:

مَنْ وَقَفَ نَفْسَهُ مَوْقِفَ التُّهْمَهِ فَلا یَلُومَنَّ مَنْ أَساءَ بِهِ الظَّنَّ.(۵)

______

۱- [۱] کیفر گناه، صص ۲۵۲ و ۲۵۳؛ به نقل از: آیین دوست یابی، صص ۲۷ و ۲۸.

۲- [۲] مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۶۵.

۳- [۳] بحارالانوار، ج ۷۴، ص۱۹۷.

۴- [۴] اصول کافی، ج ۴، ص ۸۳.

۵- [۵] بحارالانوار، ج ۷۴، صص ۱۸۶ و ۱۸۷.

کسی که خود را در جایگاه تهمت قرار دهد، اگر کسی به وی سوءظن پیدا کرد، او را سرزنش نکند.

۲ - پی آمدهای معنوی گناه

الف) تیرگی قلب

مداومت به گناه، موجب تیرگی و آلودگی قلب و مسخ انسان، از حالت انسانی، به حالت درنده خویی می شود. تکرار گناه، حتی زشتی گناهان بزرگ را در نظر انسان از بین می برد. بسیاری از آیات قرآن، به این نکته اشاره دارند. برای مثال، در آیه ای آمده است:

( ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذِینَ أَساؤا السُّوأَی أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤنَ .) (روم: ۱۰)

سپس، سرانجام کسانی که کارهای بدی مرتکب شدند، به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخره گرفتند.

امیر مؤمنان علیعليه‌السلام می فرماید: «اشک، خشک نمی شود مگر به سبب سختی دل و دل، سخت نمی شود مگر به سبب فراوانی گناه.»(۱)

امام صادقعليه‌السلام نیز به نقل از پدر بزرگوارش فرمود:

ما مِنْ شَیْ ءٍ اَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِیئَهٍ اِنَّ الْقَلْبَ لِیُواقِعُ الْخَطِیئَهَ فَما تَزالُ بِهِ حَتّی تَغْلِبَ عَلَیْهِ فَیُصَیِّرَ اَعْلاهُ اَسْفَلَهُ.(۲)

[هیچ] چیز بیشتر از گناه، قلب را فاسد نمی کند. قلب، گناه می کند و بر آن پافشاری می ورزد و در نتیجه، سرنگون و وارونه می شود و پند و نصیحت بر آن اثر نمی کند.

امام کاظمعليه‌السلام نیز در روایتی زیبا در این باره می فرماید:

إِذا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهٌ سَوْداءُ فَاِنْ تابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زادَ زادَتْ حَتّی تَغْلِبَ عَلی

__________

۱- [۱] اصول کافی، ج ۱، ص ۲۷۱.

۲- [۲] همان، ج۲، ص ۲۶۸.

قَلْبِهِ فَلا یُفْلِحُ بَعْدَها أَبَدا.(۱)

وقتی انسان گناه می کند، در قلب او نقطه ای سیاه پدید می آید. اگر توبه کند، آن نقطه پاک می شود و اگر بر گناه خود بیفزاید، آن نقطه گسترده می شود، به گونه ای که همه قلب وی را فرا می گیرد و پس از آن، هرگز رستگار نمی شود.

به طور کلی، هرگونه سختی و بلا، خواه روحی و خواه جسمی، از گناه سرچشمه می گیرد، چنان که امام محمد باقرعليه‌السلام فرمود: «وَ ما مِنْ نِکْبَهٍ تُصِیبُ الْعَبْدَ اِلاّ بَذَنْبٍ؛ هیچ نکبتی به بنده نرسد مگر به دلیل گناه.»(۲) در روایتی از امام صادقعليه‌السلام نیز می خوانیم:

اِنَّ الْعَمَلَ السَّیِّی ءَ اَسْرَعُ فِی صاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِی اللَّحْمِ.(۳)

بی تردید، اثر کردار ناشایست در صاحب آن، از اثر کارد در گوشت سریع تر است.

این سخن امام صادقعليه‌السلام به این معناست که همان گونه که فاصله ای میان حرکت کارد و بریده شدن گوشت نیست، میان گناه و اثر آن نیز فاصله ای نیست و به زودی اثرش نمایان می شود.

ب) قطع ارتباط با خدا

تنها کاری که انسان را به آرامش خاطر حقیقی می رساند، توجه به خداوند و عبادت و راز و نیاز با اوست. گناه، انسان را از این نعمت محروم می کند و رشته ارتباط میان خالق و مخلوق را می گسلاند.

نقل است مردی خدمت حضرت علیعليه‌السلام رفت و گفت: [چرا] من از

________

۱- [۱] بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۲۷.

۲- [۲] اصول کافی، ج ۲، ص ۲۶۹.

۳- [۳] همان، ج ۳، ص ۳۷۴.

خواندن نماز شب محرومم؟ حضرت به او فرمود: «تو مردی هستی که گناهانت تو را گرفتار و در بند کرده است.»(۱) در حدیثی از امام صادقعليه‌السلام نیز آمده است:

إِنَّ الرَّجُلَ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ صَلاهَ اللَّیْلِ وَ إِنَّ الْعَمَلَ السَّیِ ءَ أَسْرَعُ فِی صاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِی اللَّحْمِ.(۲)

به راستی که شخص، مرتکب گناهی می شود و بر اثر آن، از نماز شب محروم می گردد و اثر کار بد در صاحبش از اثر کارد در گوشت بیشتر است.

شیطان برای دور کردن بندگان از خداوند، روش های متفاوتی را دارد که یکی از خطرناک ترین و در عین حال پنهانی ترین راه ها، «وسوسه خنّاس» است. شیطان با آراستن گناهان و به تأخیر انداختن توبه و استغفار، میان خلق و خالق فاصله می اندازد. امام صادقعليه‌السلام در روایتی در این باره می فرماید:

چون این آیه نازل شد:( وَ الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّه ) آنان که چون کار ناشایستی کردند یا به خویشتن ستم کردند، خدا را یاد کنند و برای گناهان خود آمرزش بخواهند و کیست که جز خدا گناهان را بیامرزد» (آل عمران: ۱۳۵ و ۱۳۶)»، ابلیس، بر فراز یکی از کوه های مکه به نام ثور رفت و با فریاد، شیاطین خود را طلبید. همگی گردش جمع شدند و گفتند: برای چه ما را صدا کردی؟ شیطان گفت: این آیه نازل شده است. اکنون کدام یک از شما می توانید در برابر آن قیام کنید؟ یکی از آنها گفت: من چنین و چنان می کنم. گفت: تو اهلش نیستی. دیگری برخاست و گفت: من با این وسیله فلان کار را می کنم، گفت: تو نیز اهلش نیستی. سرانجام «وسواس خنّاس» برخاست و گفت: من [این کار را می کنم]. شیطان پرسید: از چه راهی و چگونه این مأموریت را به انجام می رسانی؟ گفت: من به آنها وعده می دهم و آرزومندشان می کنم تا گناه

________

۱- [۱] اصول کافی، ج ۳، ص ۳۷۴.

۲- [۲] همان.

کنند و چون گناه کردند، توبه را از یادشان می برم. ابلیس گفت: تو اهل این کار هستی و او را تا روز قیامت، به همین کار گمارد.(۱)

ج) مانع استجابت دعا

در دعای کمیل به خوبی به این پی آمد گناه اشاره شده است، آنجا که می گوید: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعاءَ؛ خدایا! بیامرز برای من گناهانی را که از [استجابت] دعا جلوگیری می کند.» همچنین در فراز دیگری از این دعا آمده است:

فَأَسْأَلُکَ بِعِزَّتِکَ اَنْ لا یَحْجُبَ عَنْکَ دُعائِی سُوءُ عَملِی وَ فِعالِی.

[خدایا!] از تو می خواهم به عزت خود که بدی کردار و رفتارم، مانع و حجاب [اجابت] دعای من به درگاه تو نشود.

امام باقرعليه‌السلام نیز در این باره فرمود:

إِنَّ الْعَبْدَ یَسأَلُ اللّهَ الْحاجَهَ فَیَکُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضاؤُها اِلی اَجَلٍ قَرِیبٍ اَوْ اِلی وَقْتٍ بَطِی ءٍ فَیُذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْبا فَیَقُولُ اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالی لِلْمَلَکُ: لاتَقْضِ حاجَتَهُ وَ احْرِمْهُ إِیّاها فَاِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِی وَ اسْتَوْجَبَ الْحِرْمانَ مِنِّی.(۲)

همانا بنده، از خدا حاجتی می خواهد که [خداوند] در نظر دارد دیر یا زود آن را برآورد. سپس آن بنده، گناهی مرتکب می شود و خدای تعالی به فرشته می گوید: حاجتش را روا مکن و او را از آن محروم دار؛ زیرا خشمم را برانگیخت و سزاوار محرومیت از درگاه ما شد.

حضرت علیعليه‌السلام در بیانی دیگر، محرومیت آدمی را از استجابت دعا بر اثر گناه، چنین ذکر می کند: «اَلْمَعْصِیَهُ تَمْنَعُ الاِْجاَبهَ؛ گناه، از اجابت دعا جلوگیری می کند.»(۳) همچنین روایت شده است آن حضرت در روز جمعه، خطبه بلیغی

__________

۱- [۱] شیخ صدوق، امالی، ص ۴۶۵.

۲- [۲] اصول کافی، ج ۳، ص ۳۷۳.

۳- [۳] غررالحکم و دررالکلم، ح ۳۷۶۶، ص ۲۷۰.

خواند و در پایان خطبه فرمود: «ای مردم! هفت مصیبت است که ما از آنها به خدا پناه می بریم: دانشمندی که بلغزد؛ عابدی که [از عبادت] ملول و خسته گردد؛ مؤمنی که فقیر شود؛ امینی که خیانت کند؛ توانگری که فقیر شود؛ عزیزی که خوار گردد و بینوایی که بیمار شود.» پس از سخنان امام، مردی برخاست و پس از ستایش آن حضرت گفت: درباره این سخن خدای متعال، که می فرماید:( أُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ) مرا بخوانید تا دعایتان را اجابت کنم» (غافر: ۶۰)، پرسشی دارم. چگونه است که ما دعا می کنیم، ولی اجابت نمی شود؟ حضرت علیعليه‌السلام در پاسخش فرمود:

دل های شما در هشت مورد خیانت کرد: خدا را شناختید، ولی حقش را آن گونه که بر شما واجب بود، ادا نکردید. ازاین رو، آن معرفت به کار شما نیامد. به پیامبر خدا ایمان آوردید، آن گاه با سنّت و روشش مخالفت کردید و شریعتش را از بین بردید. پس نتیجه ایمان شما چه شد؟ کتاب خدا را که بر شما فرود آمد، خواندید، ولی به آن عمل نکردید و گفتید: به گوش و دل می پذیریم، ولی با آن مخالفت کردید. گفتید: ما از آتش دوزخ می ترسیم، ولی همواره با گناهان خود به سوی دوزخ می روید. پس ترس شما کجا رفت؟ گفتید: ما مشتاق بهشتیم، ولی همواره کارهایی انجام می دهید که شما را از بهشت دور می سازد. پس علاقه و شوق شما به بهشت کجاست؟ نعمت خدای خود را خوردید، ولی سپاس گزاری نکردید. خداوند شما را به دشمنی با شیطان دستور داد و فرمود:( إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ) همانا شیطان، دشمن شماست. شما نیز او را دشمن گیرید» (فاطر: ۶)، ولی شما به زبان با او دشمنی کردید و در عمل، به دوستی با او برخاستید. عیب های مردم را در برابر دیدگانتان قرار دادید و عیب های خود را پشت سر انداختید و در نتیجه، کسی را نکوهش می کنید که خود به نکوهش، سزاوارتر از او هستید. با این حال، چگونه دعای شما مستجاب گردد، در صورتی که شما درهای [اجابت] دعا و راه های آن را بسته اید؟ پس از خداوند بترسید و کارهایتان را اصلاح و امر به معروف و نهی از منکر کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.(۱)

امام سجادعليه‌السلام در حدیثی، درباره گناهانی که مانع اجابت دعا می شود، این گونه می فرماید:

وَالذُّنُوبُ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظْلِمُ الْهَواءَ، عُقُوقُ الْوالِدَیْنِ.(۲)

از جمله گناهانی که دعا را باز می گرداند و هوا را تاریک می کند (مانع اجابت دعا می شود)، نافرمانی و رنجاندن پدر و مادر است.

آن حضرت در حدیثی دیگر برخی گناهان را این گونه برمی شمارد:

وَالذُّنُوبُ الَّتِی تَرُدُّالدُّعاءَ: سُوءُ النِّیَّهِ وَ خُبْثُ السَّرِیرَهِ وَ النِّفاقُ مَعَ الاِْخْوانِ وَ تَرْکُ التَّصْدِیقِ بِالاِْجابَهِ وَ تَأْخِیرُ الصَّلواتِ الْمَفْرُوضاتِ حَتّی تَذْهَبَ اَوْقاتِها وَ تَرْکُ التَّقَرُّبِ اِلیَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بِالْبِرِّ وَ الصَّدَقَهِ وَ اسْتِعْمالُ الْبَذاءِ وَ الْفُحْشِ فِی الْقَوْلُ.(۳)

آن گناهانی که دعا را باز می گرداند، بددلی و بد طینتی؛ دورویی با برادران ایمانی؛ ایمان نداشتن به اجابت دعا؛ تأخیر در نمازهای واجب به گونه ای که وقت آن بگذرد؛ نزدیک نشدن به خدای عزوجل، با نیکی و صدقه و سرانجام، بدزبانی است.

د) انحراف عقیدتی

اثر بسیار خطرناک دیگری که با ارتکاب گناه، به تدریج در گناه کار ایجاد می شود، انحراف عقیده و انکار مقدسات مذهبی و احکام دینی است. در قرآن مجید، به صراحت به این نتیجه ناگوار اشاره شده است:

ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذِینَ أَساؤا السُّوأَی أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤنَ . (روم: ۱۰)

____

۱- [۱] بحارالانوار، ج ۹۳، صص ۳۷۶ و ۳۷۷.

۲- [۲] معانی الاخبار، ص ۲۷۰.

۳- [۳] همان، ص ۲۱۷.

سرانجام کسانی که کارهای زشت کردند، آن بود که آیات خدا را تکذیب و مسخره می کردند.

خداوند در آیه دیگری، درباره تکذیب کنندگان روز قیامت می فرماید:

( وَ ما یُکَذِّبُ بِهِ إِلاَّ کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ إِذا تُتْلی عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطِیرُ اْلأَوَّلِینَ کَلاّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ. ) (مطففین: ۱۲ _ ۱۴)

تکذیب نکند روز جزا را جز ستمگر گناه کار که چون آیات ما بر او خوانده شود، می گوید [اینها] افسانه های گذشتگان است. نه، و چنین است، بلکه زنگاری است که کارهای بد بر دل هایشان نشانده است.

پیروی از خواهش های نفسانی، آدمی را از پیمودن راه کمال و فضیلت بازمی دارد و به سراشیبی سقوط می اندازد. در قرآن کریم برای جلوگیری از سقوط در دام هوا، چنین هشدار داده شده است:( وَ لاتَتَّبِعِ الْهَوی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ ) از هوای نفس پیروی نکن که تو را از راه خدا گمراه می سازد.» (ص: ۲۶) پیشوایان دینی نیز در سخنان و احادیث بسیاری، پیروانشان را از افتادن در دام گناه باز داشته اند، چنان که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید:

اِنَّ اَخْوَفَ ما اَخافُ عَلی اُمَّتِی الْهوَی وَ طُولُ الاَْمَلِ اَمَّا الْهَوی فَاِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ اَمّا طُولُ الاَْمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَهَ.(۱)

به راستی، بیشترین چیزی که از آن، بر امت خود بیمناکم، هوای نفس و آرزوی دراز است؛ زیرا هوای نفس، [انسان را] از حق باز می دارد و آرزوی دراز، آخرت را به دست فراموشی می سپارد.

امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نیز در کلامی کوتاه و رسا فرمود: «مَنْ أَطاعَ هَواهُ

_______

۱- [۱] خصال، ج ۱، ص ۵۷. این حدیث به نقل از امام علیعليه‌السلام ، در اصول کافی، ج ۴، ص ۳۱ نیز آمده است.

هَلَکَ؛ کسی که از هوای نفس خود پیروی کند، هلاک می گردد.»(۱) بجاست از این کلام امام صادقعليه‌السلام در این باره یاد کنیم که فرمود:

اِحْذَرُوا اَهْوائَکُم کَما تَحْذَرُونَ اَعْدائَکُمْ فَلَیْسَ شَیْ ءٌ اَعْدی لِلرِّجالِ مِنِ اتِّباعِ اَهْوائِهِمْ وَ حَصائِدِ اَلْسِنَتِهِمْ.(۲)

از هواهای نفسانی خود بپرهیزید، آنچنان که از دشمنان خود پرهیز می کنید؛ زیرا چیزی برای مردان، دشمن تر از پیروی از هواهای نفسانی و محصولات زبانشان نیست.

این سخن نغز امام علیعليه‌السلام نیز اهمیت موضوع را دو چندان می کند. ایشان می فرماید:

اِقْمَعُوا هذِهِ النُّفُوسَ فَاِنَّها طَلِقَهٌ إِنْ تُطِیعُوها تُزِغْ بِکُمْ اِلی شَرِّ غایَهٍ.(۳)

این نفس های سرکش را مهار کنید که لجام گسیخته و خودسرند و اگر از آنها پیروی کنید و به دنبالشان بروید، شما را به بدترین پرتگاه می افکنند.

در بسیاری از آیات قرآن کریم، انکار مقدسات دینی، بی ایمانی و گمراهی کفار، نتیجه و پی آمد پیروی از هوای نفس دانسته شده و به صراحت یا تلویح، به این حقیقت اشاره شده است. برای نمونه، در آیه ای می خوانیم:

( فَلایَصُدَّنَّکَ عَنْها مَنْ لایُؤمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدی .) (طه: ۱۶)

آن کس که به روز جزا ایمان نیاورده و از هوای نفس خود پیروی کرده است، تو را از ایمان به خدا باز ندارد که هلاک خواهی شد.

یا در آیه ای دیگر آمده است:( وَ کَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ ) و تکذیب کردند و از هواهای نفسانی خود پیروی کردند». (قمر: ۳)

________

۱- [۱] غرر الحکم و درر الکلم، ص ۶۱۳

۲- [۲] اصول کافی، ج ۴، ص ۳۰.

۳- [۳] غرر الحکم و درر الکلم، ص ۱۳۸.

عامل دیگری که آدمی را به کفر و گمراهی می کشاند، گناه خودپسندی است. این ویژگی ناپسند، در اقوام نوح، عاد و ثمود به روشنی دیده می شد. آنها به پیامبرانشان که خواستار و پیام آور سعادت ایشان بود، گفتند:

( قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُریدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمّا کانَ یَعْبُدُ آباؤنا. ) (ابراهیم:۱۰)

شما جز انسان هایی مانند ما نیستید که می خواهید ما را از آنچه پدرانمان می پرستیده اند، باز دارید.

در حقیقت، تکبر و خودخواهی، مانع دیدن و تشخیص راه روشن هدایت می شود، چنان که امام باقرعليه‌السلام می فرماید:

ما دَخَلَ قَلْبَ امْرِی ءٍ شَی ءٌ مِنَ الْکِبْرِ اِلاّ نَقَصَ مِنْ عَقْلِهِ مِثْلُ ما دَخَلَهُ مِنْ ذلِکَ قَلَّ ذلِکَ اَو کَثُرَ.(۱)

تکبر در هیچ دلی وارد نمی شود جز آنکه به همان مقدار، از عقل او کاسته می شود، خواه کم باشد یا زیاد.

در هر حال، غریزه هواپرستی و تکبر، نه تنها انسان را از پذیرفتن حق باز می دارد، بلکه سبب می شود حقایقی را که پذیرفته است، به تدریج از یاد ببرد و در نتیجه، سعادت دنیا و آخرت خود را به رایگان از دست بدهد. نمونه زیر نشان دهنده این حقیقت است.

جَبَله ابن اَیْهم غسّانی، آخرین پادشاه آل جفنه بود که در شام سکونت داشت. جبله، در زمان خلیفه دوم مسلمان شد و در نامه ای که به عمر نوشت، از او خواست به وی اجازه رفتن به مدینه و دیدارش را بدهد. عمر در پاسخ نامه، جَبَله را به مدینه دعوت کرد و او با پانصد نفر از نزدیکان خود از قبیله _غسان_

___________

۱- [۱] سفینه البحار، ج ۲، ص ۴۶۰.

و عک، به سمت مدینه حرکت کرد و چون به دو منزلی مدینه رسید، نامه ای به عمر نوشت و وی را از ورود خود آگاه ساخت. عمر از ورود وی خوش حال شد و به مردم مدینه دستور داد، از وی استقبال کنند و چند خانه را برای ورود آنان آماده کرد و وسایل پذیرایی از آنها را فراهم ساخت. جبله بن ایهم، دویست تن از همراهان خود را مأمور کرد تا برای ورود به شهر مدینه مسلح شوند و جامه های حریر بپوشند و به گردن اسبان خود قلاده های طلا و نقره بیاویزند. خود نیز تاجی مرصّع بر سر گذاشت و لباسی فاخر بر تن کرد و با شکوه و جلالی تمام، وارد مدینه شد و مردم سر راه او اجتماع کردند و جبله، در برابر چشمان حیرت زده مردم از شکوه وی، وارد مدینه شد و خلیفه به گرمی از وی استقبال و پذیرایی کرد.

چند روزی پس از ورود جبله به مدینه، زمان حج فرا رسید و عمر، آماده سفر حج گردید و جبله را نیز با خود به مکه برد. جبله بن ایهم پس از ورود به مکه، با همراهان خود برای طواف به مسجدالحرام آمد. در حال طواف، مرد عربی از قبیله بنی فزاره بدون توجه، پای خود را روی پیراهن بلند جبله گذاشت. جبله که این کار وی را توهینی به خود می دانست، بسیار خشمگین شد و دست خود را بلند کرد و به صورت آن مرد عرب زد، به طوری که بینی او شکست. مرد عرب از مسجدالحرام خارج شد و نزد عمر آمد و از جبله شکایت کرد. عمر، جبله را خواست و به وی گفت: ماجرای این مرد چه بوده است؟ جبله گفت: این مرد، پیراهن مرا لگدکوب کرد. اگر به پاس احترام خانه کعبه نبود، سرش را با شمشیر می زدم! عمر گفت: اکنون تو به ستم و تجاوز خود اعتراف کردی و اکنون یکی از این دو کار را باید انجام

دهی؛ یا این مرد عرب را به شکلی از خود راضی کنی یا خود را برای قصاص آماده ساز تا این مرد نیز از تو قصاص کند. جبله که معنای قصاص را نفهمیده بود، پرسید: یعنی این مرد چه کاری انجام دهد؟ عمر گفت: یعنی همان گونه که تو بینی او را شکستی، او نیز بینی تو را بشکند. جبله با کمال تعجب و ناراحتی پرسید: ای خلیفه مسلمانان! چگونه این فرمان را می دهی، در حالی که او عربی معمولی است و من پادشاه و فرمانروا هستم؟ عمر در پاسخش گفت: اسلام، تو را با این مرد از نظر قانون یک سان کرده است و جز در تقوا و کار نیک، تو را بر او برتری و فضیلتی نیست. جبله پس از شنیدن سخنان عمر گفت: من خیال می کردم با پیروی و اطاعت از دین اسلام، عزت و شوکتم افزون می شود. عمر گفت: ای جبله! این سخنان را کنار بگذار یا باید این مرد را از خود راضی کنی یا دستور می دهم تو را قصاص کند! جبله که این صراحت را از خلیفه مسلمانان دید، از حربه تهدید استفاده کرد و گفت: به این ترتیب، من از اسلام دست می کشم و به دین نصرانیت روی می آورم. عمر گفت: اگر از اسلام دست برداری و نصرانی شوی، آن وقت من گردنت را خواهم زد؛ زیرا بر اساس قانون اسلام، تو مرتد شده ای و من تو را خواهم کشت. جبله که این سخنان عمر را شنید، گفت: پس امشب را به من مهلت ده تا در این باره فکر کنم. عمر به او مهلت داد. وی همان شب با همراهان خود از مکه گریخت و به شام رفت و از آنجا نیز با پانصد نفر از همراهان خود، به قسطنطنیه نزدهرقل، امپراتور روم رفت و به دین نصرانیت درآمد.(۱)

از این داستان درمی یابیم که غریزه خودپسندی و تکبر، نه تنها انسان را از پذیرفتن حق باز می دارد، بلکه سبب می شود حقایقی را که پذیرفته است، به تدریج از یاد ببرد و در نتیجه، سعادت دنیا و آخرت خود را به رایگان از دست بدهد.

ه) محروم ماندن از توفیق

در آیه ۱۴۶ سوره اعراف آمده است:( سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی اْلأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ ) [اگر کسی مدتی، هیچ نصیحتی را گوش نکرد و متکبرانه و مستکبرانه رفتار کرد،] فهم و توفیق پذیرش حق را از او می گیریم و دیگر حاضر نیست آیات حق را بشنود.» خداوند درباره این گونه افراد می فرماید زمام امور آنها را به دست شیطان می دهیم، در حالی که قلب انسان های مؤمن به دست خداوند است و در مسیر حق و روشن گام برمی دارند و در همه حال خداوند را حاضر و ناظر خود می بینند.

و) بی بهرگی از قرآن

گناه کاری که اسیر و مطیع هوا و هوس شده، از قرآن که برای هدایت و رشد و تعالی است، بهره ای نمی برد، ولی پرهیزکاران و مؤمنان که در جنگ با هوا و هوس مغلوب نشده اند، می توانند از قرآن بهره ببرند و از هدایت آن بهره مند شوند، چنان که خداوند در سوره مبارکه بقره فرموده است:( ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِلْمُتَّقِینَ ) این کتاب بی شک، برای هدایت پرهیزکاران است». (بقره: ۲)

ز) مایه غضب الهی

خداوند در آیه ۸۱ سوره مبارکه طه به قوم بنی اسرائیل می فرماید:

( وَ لا تَطْغَوْا فیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوی .)

________

۱- [۱] کیفر گناه، صص ۳۵۳ _ ۳۵۶.

[از روزی و نعمت های الهی استفاده کنید،] ولی طغیان و سرکشی و معصیت نکنید که اگر طغیان و سرکشی کنید، خشم الهی شما را فرا می گیرد.

انسان بر اثر گناه، مغضوب خداوند می گردد و فرد مغضوب نیز از مرتبه انسانی سقوط می کند و به مرتبه حیوانی می رسد.

ح) عامل انحراف دیگران

وقتی انسان از صراط مستقیم منحرف شود، اگر توفیق توبه بیابد، به راه راست باز می گردد و اگر این توفیق از وی گرفته شود، خود او به عنوان رهزن بر سر راه دیگران می نشیند و آنان را به گمراهی می کشاند. در آیه ۸۶ سوره مبارکه اعراف آمده است حضرت شعیب به گناه کاران قومش فرمود:( وَ لاتَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراطٍ ) بر سر راه مردم ننشینید.» از این آیه درمی یابیم که آدمی با پافشاری بر گناه، همانند شیطان عمل می کند و عامل انحراف دیگران می گردد.

ط) گناه و کوردلی

انسان با پیروی از دستورهای الهی و پرهیز از گناهان می تواند به مقامی برسد که خدا را ببیند؛ البته با چشم دل و باطن نه با چشم سر؛ یکی از پی آمدهای نامطلوب گناه آن است که چشم باطن انسان را از دیدن جمال حق محروم می کند. در آیه ۴۶ سوره حج آمده است:

( فَإِنَّها لاتَعْمَی اْلأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُورِ ) .

چشم ظاهر اینها بیناست، ولی چشم باطنشان که در دل است، کور است.

گناه، چشم باطن را کور می کند. بر همین اساس، خداوند می فرماید جلوی چشم دل کفار، پرده و پوششی است و دلیل وجود این پرده، گناه و سرپیچی از فرمان های الهی است. وقتی چشم دل کور شد، انسان حتی توان

شنیدن نیز ندارد. ازاین رو، خداوند فرمود:( صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لایَعْقِلُونَ ) [این کافران در واقع ]کر و لال و نابینا هستند. ازاین رو، چیزی نمی فهمند». (بقره: ۱۷۱)

ی) آتش جان

برخی گناهان، جان آدمی را به آتش می کشاند، چنان که خداوند متعال در آیه ۱۰ سوره مبارکه نساء درباره کسانی که به ناحق، مال یتیم یا مال حرام می خورند، می فرماید:

( إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْمًا إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ نارًا. )

آنان که به ستم، اموال یتیمان را می خورند، آتش می خورند و روز قیامت که حق آشکار خواهد شد، از درون اینها، آتش زبانه می کشد.

البته آتش دوزخ فقط درون آنان را نمی سوزاند، بلکه جسم آنها را نیز می سوزاند و از درون و بیرون، در آتش عذاب الهی خواهند سوخت.

۳ - پی آمدهای اخروی گناه

خداوند در آیه ای از قرآن درباره پی آمدهای اخروی گناهان می فرماید:

( وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. ) (نمل: ۹۰)

و آنان را که کارهای بد می کنند، در آتش سرنگون سازند و شما را جز بر اساس کارهایی که کرده اید، کیفر ندهند.

در آیه دیگر نیز آمده است:

( وَ مَنْ یَعْصِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها أَبَدًا .) (جن: ۲۳)

هر که در برابر خدا و رسولش سرکشی کند، تا ابد در آتش دوزخ جاودانه خواهد ماند.

خداوند در آیه ای دیگر، وضع گناه کاران را این گونه بیان می فرماید:

( یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدی مِنْ عَذابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ وَ فَصِیلَتِهِ الَّتی تُووِیهِ وَمَنْ فِی اْلأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ یُنْجِیهِ کَلاّ إِنَّها لَظی نَزّاعَهً لِلشَّوی.) (معارج: ۱۱ _ ۱۶

گناه کار، دوست دارد خویشتن را باز خرد به [فروختن] فرزندانش و زنش و برادرش و عشیره اش که او را امکان داده اند و همه آنها که در روی زمین اند، بلکه نجات یابد. هرگز! نه، که آن شعله آتش است. پوست سر را می کند.

همچنین در آیه ۶۰ سوره مبارکه آل عمران آمده است:( یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ ) ؛ در آن روز، برخی با روی سفید [و گناه کاران] با روی سیاه محشور می شوند.» روز قیامت، روز ظهور حقایق و آشکار شدن باطن انسان است. برخی با چهره ای سفید و نورانی و جمعی نیز با چهره ای سیاه و تاریک، وارد صحرای محشر می شوند که انسان های گناه کار و تبه کار از این دسته اند.

در آیه ای دیگر از قرآن درباره وضعیت چهره گناه کاران آمده است:( تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النّارُ وَ هُمْ فِیها کالِحُون َ) آتش، چهره هایشان را می سوزاند و لبانشان آماس کرده و برگشته است». (مؤمنون: ۱۰۴)

امام موسی کاظمعليه‌السلام روایت شده است روزی عمرو بن عبید دانشمند معروف معتزلی به حضور امام جعفر صادقعليه‌السلام رسید. سلام کرد و نشست و این آیه را خواند:( وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ اْلإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ ) و کسانی که از گناهان بزرگ و زشتی ها دوری می کنند.» (شورا: ۳۷)، آن گاه از خواندن ادامه آیه خودداری کرد. امام به او فرمود: چه چیز تو را به سکوت واداشت؟ گفت: دوست دارم گناهان کبیره ای را بشناسم که در کتاب خدا بیان شده است. امام صادقعليه‌السلام در پاسخ او گناهان کبیره ای را که در قرآن آمده است، چنین بیان فرمود:

الف) شرک به خداوند

( مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّهَ .) (مائده: ۷۲)

کسی که برای خدا شریک قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام می کند.

ب) ناامیدی از رحمت خدا

( إِنَّهُ لایَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ .) (یوسف: ۸۷)

هیچ کس جز کافران از رحمت خدا نومید نمی شوند.

ج) ایمنی از مکر (عذاب و مهلت) خدا

( فَلایَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ ) . (اعراف: ۹۹)

از مکر خدا ایمن نشوند، مگر مردم زیان کار.

د) عقوق والدین

در آیه ای از قرآن از زبان حضرت عیسیعليه‌السلام آمده است:

( وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبّارًا شَقِیًّا ) . (مریم: ۳۲)

خدا دستور داده که به مادرم نیکی کنم و مرا ستمگر تیره بخت قرار نداده است.

ه) کشتن انسان بی گناه

( وَ مَنْ یَقْتُلْ مُومِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزاو ٔ هُ جَهَنَّمُ خالِدًا فیها وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذابًا عَظیما.) (نساء: ۹۳)

و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد، کیفر او دوزخ است که در آن همواره خواهد بود و خدا بر او خشم می گیرد و لعنتش می کند و برایش عذابی بزرگ آماده می سازد.

و) نسبت دادن زنا به زنان پاک دامن

( إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ ) . (نور: ۲۳)

کسانی که به زنان پاک دامن و بی خبر از فحشا و مؤمن، تهمت زنا می زنند، در دنیا و آخرت لعنت شده اند و برایشان عذابی بزرگ است.

ز) خوردن مال یتیم

( إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ نارًا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیرًا ) . (نساء: ۱۰)

شکم خویش را پر از آتش می کنند و به آتشی فروزان گرفتار خواهند شد.

ح) گریز از جنگ و جهاد

( وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاّ مُتَحَرِّفًا لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزًا إِلی فِئَهٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ ). (انفال: ۱۶)

جز آنها که برای ساز و برگ نبرد باز می گردند یا آنها که به یاری گروهی دیگر می روند و هر کس پشت به دشمن کند، به خشم خدا گرفتار می شود و جایگاه او دوزخ است و دوزخ بد جایگاهی است.

ط) رباخواری

( الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاّ کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ .) (بقره: ۲۷۵)

آنان که ربا می خورند، در قیامت مانند کسانی از قبر برمی خیزند که به افسون شیطان، دیوانه شده باشند.

ی) افسون و شعبده کردن و جدایی افکندن میان زن و شوهر

( یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ... وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی اْلآخِرَهِ مِنْ خَلاقٍ ) .

(بقره: ۱۰۲)

میان زن و شوهر جدایی می افکندند... و خود می دانستند برای خریداران آن جادو، در آخرت بهره ای نیست.

ک) زنا

( وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثامًا یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهانًا. ) (فرقان: ۶۸ و ۶۹)

و هر که این کارها را انجام دهد، عقوبت گناه خود را می بیند [و] عذابش در روز قیامت دو چندان می شود و تا ابد، به خواری، در آن عذاب خواهند ماند.

ل) سوگند دروغ

( یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَنًا قَلیلاً أُولئِکَ لاخَلاقَ لَهُمْ فِی اْلآخِرَهِ ) . (آل عمران، ۷۷)

کسانی که عهد خدا و سوگندهای خود را به بهایی اندک می فروشند، در آخرت نصیبی ندارند.

م) خیانت کردن در غنایم جنگی

( وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ .) (آل عمران: ۱۶۱)

هر که به چیزی خیانت کند، آن را در روز قیامت با خود خواهد آورد.

ن) نپرداختن زکات واجب

( یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ. ) ( توبه: ۳۵)

روزی که در آتش دوزخ گداخته شود و پیشانی و پهلو و پشتشان را با آن داغ کنند.

س) پوشاندن حق

( مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ .) (بقره: ۲۸۳)

هر کس شهادت را کتمان کند، به دل گناه کار است و خدا به کاری که می کند، آگاه است.

ع) می گساری

( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ اْلأَنْصابُ وَ اْلأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ) . (مائده:۹۰)

ای کسانی که ایمان آورده اید! شراب و قمار و بت ها و گرو بندی با تیرها، پلیدی و کار شیطان است. از آن بپرهیزید تا رستگار شوید.

ف) ترک نماز و دیگر واجبات الهی

۰( ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ .) (مدثّر: ۴۲و۴۳)

چه چیز شما را به دوزخ کشانید؟ می گویند ما از نمازگزاران نبودیم و به درویشان طعام نمی دادیم.

ص) پیمان شکنی و قطع رحم

( وَ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی اْلأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ ) . (رعد: ۲۵)

و آنان که پیمان خدا را پس از استوار کردنش می شکنند و آنچه را خداوند به پیوستن آن فرمان داده است، می گسلند و در زمین فساد می کنند، لعنت بر آنهاست و بدی های آن جهان، بهره شان.

هنگامی که امام به اینجا رسید، عمرو بن عبید گریست و از محضر امام صادقعليه‌السلام خارج شد، در حالی که می گفت: «نابود شد هر که تفسیر به رأی کرد و در فضل و دانش، با شما به ستیز برخاست».(۱)

۸ - معیار شناخت گناهان کبیره

دانشمندان اسلامی پس از بحث و بررسی درباره معیار شناخت گناه کبیره از گناه صغیره، به پنج معیار اشاره کرده اند که عبارتند از:

_________

۱- [۱] اصول کافی، ج ۳، صص ۳۹۰-۳۹۲.

۱ - هر گناهی که خداوند در قرآن برای آن وعده عذاب داده باشد؛

۲ - هر گناهی که شارع مقدس برای آن حد تعیین کرده باشد، مانند شراب خواری، زنا و دزدی و مانند آن، که تازیانه، کشتن و سنگسار از حدود آنهاست و در قرآن به آن هشدار داده شده است؛

۳ - هر گناهی که بیان کننده بی توجهی به دین است؛

۴ - هر گناهی که حرمت و بزرگ بودنش با دلیل قاطع ثابت شده است؛

۵ - هر گناهی که انجام دهنده آن در قرآن و سنّت، به شدت به مجازات تهدید شده است.(۱)

از دیدگاه امام نیز مواردی چون ناامیدی از رحمت خدا؛ ایمن شدن از مکر خدا؛ دروغ بستن به خدا یا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یا اوصیای پیامبر؛ کشتن نابجا؛ عقوق پدر و مادر؛ خوردن مال یتیم از روی ستم؛ نسبت دادن زنا به زن پاک دامن؛ فرار از جبهه جنگ با دشمن؛ قطع رحم؛ سحر و جادو؛ زنا؛ لواط؛ دزدی؛ سوگند دروغ؛ کتمان شهادت؛ شهادت به دروغ؛ پیمان شکنی؛ رفتار کردن برخلاف وصیت؛ شراب خواری؛ رباخواری؛ خوردن مال حرام؛ قماربازی؛ خوردن مردار و خون؛ خوردن گوشت خوک؛ خوردن گوشت حیوانی که بنا بر آموزه های شرع ذبح نشده است؛ کم فروشی؛ تعرب پس از هجرت (یعنی انسان به مکانی مهاجرت کند که دینش را از دست بدهد)؛ کمک به ستمگر؛ تکیه بر ظالم؛ نگه داری حقوق دیگران بدون عذر؛ تکبر؛ اسراف و تبذیر؛ خیانت؛ غیبت؛ سخن چینی؛ سرگرمی به امور لهو؛

______

۱- [۱] محسن قرائتی، گناه شناسی، صص ۲۰ و ۲۱؛ به نقل از: کافی، ج ۳، ص ۳۹۲.

سبک شمردن فریضه حج؛ ترک نماز؛ نپرداختن زکات و پافشاری بر گناهان صغیره(۱) از گناهان کبیره به شمار می رود.

۹ - چگونگی تبدیل گناهان کوچک به گناهان بزرگ

اشاره

اگر آدمی پی در پی گناه کند، پس از زمان کوتاهی، این گناه حالتی طبیعی به خود می گیرد، به گونه ای که فرد، خطرناک بودن آن را احساس نمی کند و همین بی توجهی، وی را به گناهان بزرگ می کشاند. عواملی که می تواند گناهان صغیره را به گناهان کبیره تبدیل کند، عبارتند از:

الف) پافشاری بر انجام گناهان صغیره

هنگامی که انسان با گناهان صغیره خو بگیرد، این گناهان چنان انباشته می شوند که از میان بردن آنها دشوار است، مانند نخ های باریکی که می توان آن را به راحتی از هم گسست، ولی وقتی تعدادی از این نخ ها روی هم قرار گیرند، به ریسمانی تبدیل می شوند که دیگر نمی توان آن را از هم گسست. صاحب نخ همان کسی است که گناه کوچکی انجام می دهد، ولی از پرداختن دوباره به آن گناه، توبه می کند، چنان که خداوند می فرماید:( ...وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ؛ ) و بر آنچه کرده اند، پای نمی فشارند و حال آنکه [زشتی آن را] می دانند». (آل عمران: ۱۳۵)

امام باقرعليه‌السلام در شرح این آیه می فرماید: «اصرار، عبارت از این است که کسی گناهی کند و از خدا آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد.»(۲)

_________

۱- [۱] امام خمینی تحریر الوسیله، ج ۱، صص ۲۷۴ و ۲۷۵.

۲- [۲] اصول کافی، ج ۲، ص ۲۸۸.

امیرمؤمنان علیعليه‌السلام نیز می فرماید: «إِیّاکَ وَ الاِْصْرارَ فَإِنَّهُ مِنْ أَکْبَرِ الْکَبائِرِ وَ أَعْظَمِ الْجَرائِمِ؛ از اصرار بر گناه بپرهیز؛ زیرا از بزرگ ترین گناهان است».(۱)

امام صادقعليه‌السلام هم در مثالی زیبا می فرماید:

روزی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و یارانش (در سفری) در سرزمینی بی آب و علف فرود آمدند. حضرت به یارانش فرمود: «هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم و غذا بپزیم.» یاران عرض کردند: اینجا سرزمین خشکی است و هیچ هیزمی در آن یافت نمی شود. رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «بروید و هر کدام آنچه می توانید، هیزم جمع کنید.» آنها رفتند و هر یک مقداری هیزم یا چوب خشکیده با خود آوردند و همه را در برابر پیامبر روی هم ریختند. پیامبر خدا فرمود: «هَکَذا تُجْمَعُ الذُّنُوبُ؛ این گونه گناهان روی هم انباشته می شوند.» سپس فرمود: «إِیّاکُمْ وَ الْمُحَقَّراتِ مِنَ الذُّنُوبِ؛ از گناهان کوچک بپرهیزید که همه آنها جمع و ثبت می گردد».(۲)

ب) کوچک شمردن و بی توجهی به گناه

هنگامی که آدمی، گناهان کوچک را ناچیز می شمارد، به راه خطرناکی گام می نهد و بی تردید، این گناهان کوچک، وی را به سوی گناهان کبیره می کشاند. حضرت علیعليه‌السلام در این باره می فرماید: «بزرگ ترین گناهان، گناهی است که مرتکبش آن را ناچیز شمارد.»(۳) ایشان در روایتی دیگر فرموده است: «بدترین بدان، کسی است که از انجام دادن [کار] بدی شاد شود.»(۴) همچنین فرمود: «کسی که از معصیت خدا لذت برد، خوار می شود.»(۵) پیامبر گرامی اسلام نیز درباره توجه داشتن

________

۱- [۱] مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۶۸.

۲- [۲] اصول کافی، ج ۲، ص ۲۸۸.

۳- [۳] غرر الحکم و درر الکلم، ج ۱، ص ۱۵۱.

۴- [۴] همان، ص ۴۴۶.

۵- [۵] همان.

انسان ها به رفتارشان این گونه سفارش می کند: «کسی که با خنده، گناهی را مرتکب شده است، با گریه به آتش درمی آید.»(۱) امام سجادعليه‌السلام در دعای هشتم صحیفه سجادیه این گونه از خدا می خواهد: «اَللّهُمَّ اَعُوذُ بِکِ مِنْ الاِْصرارِ عَلَی الاِثْمِ وَ اسْتِصغارِ الْمَعصِیَهِ؛ پروردگارا! به تو پناه می برم از... و اصرار بر گناهان و کوچک شمردن گناه».

ج) تظاهر به گناه

هر که به گناهی کوچک تظاهر کند، آن گناه کوچک، گناه کبیره به شمار خواهد آمد؛ زیرا تظاهر به گناه، موجب تباهی جامعه خواهد شد و گناه را در جامعه فراگیر خواهد کرد و اسلام این امر را نمی پذیرد. حضرت علیعليه‌السلام در این باره می فرماید: «از تظاهر به تباهی بپرهیز؛ چون از بزرگ ترین گناهان است.»(۲) امام رضاعليه‌السلام نیز می فرماید: «کسی که کار نیکش را بپوشاند، عملش با هفتاد حسنه برابری می کند و کسی که کار زشتی را بپراکند، ناکام خواهد ماند».(۳)

۱۰ - انواع گناهان از دیدگاه امام علیعليه‌السلام

امیر مؤمنان، علیعليه‌السلام می فرماید: «گناهان سه گونه اند: گناهی که بخشوده می شود، گناهی که بخشوده نمی شود و گناهی که جای امید برای مرتکب به آن گناه هست اگرچه از آن بیم دارد.»(۴) گناهان بخشودنی، گناهانی هستند که مرتکب آن، در دنیا بازخواست می شود و خداوند در آخرت با بخشش بر او

______

۱- [۱] مشکاه الانوار، ص ۳۹۴.

۲- [۲] بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۵۹.

۳- [۳] مشکاه الانوار، ص ۳۹۴.

۴- [۴] غرر الحکم و درر الکلم، ج ۱، ص ۱۵۱.

لطف می فرماید. گناه نابخشودنی، همان شرک به خداست و در روایت دیگری آمده است که گناهان نابخشودنی عبارت است از تجاوز و ستم مردم به حقوق یکدیگر. گناهی که به بخشش آن امید است، همان گناهی است که مرتکب آن، توبه نصوح می کند و خداوند پس از توبه نصوح و فراگیر، وی را می بخشد.(۱)

________

۱- [۱] گناه از نگاه قرآن، ص ۲۴.

فصل دوم: خاستگاه های گناه

اشاره

عوامل متعددی، زمینه گناه را فراهم می آورند؛ این عوامل را می توان از جنبه های تربیتی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، روانی، سیاسی و خانوادگی بررسی کرد.

۱ - فرهنگی

الف) نادانی

نادانی، خواستگاه و اصل و ریشه هر شری است. نادانی، تاریکی وحشت زایی است که آدمی در آن، کورکورانه ره می پیماید، چنان که خداوند در قرآن مجید می فرماید:

( قالُوا یا مُوسَی اجْعَلْ لَنا إِلهًا کَما لَهُمْ آلِهَهٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ. ) (اعراف: ۱۳۸)

گفتند ای موسی! برای ما خدایی قرار ده، چنان که برای آنها خدایی است. گفت: شما مردمانی نادان هستید.

همچنین در آیه ای دیگر از وضعیت اسف بار برخی انسان ها در خروج از جاده تعادل و سلامت، در امور شهوانی چنین یاد می شود:

( أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَهً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ .) (نمل:۵۵)

آیا شما از روی شهوت، به جای زنان، نزد مردان می آیید، بلکه شما مردمی ناآگاهید.

خداوند در آیه ای دیگر، نادانی را عامل ضربه زدن به دیگران حتی خویشاوندان نزدیک می داند و می فرماید:( قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخیهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ ) گفت می دانید که از روی نادانی، با یوسف و برادرش چه کردید؟» (یوسف: ۸۹) از امیر مؤمنان علیعليه‌السلام روایت شده است: «جز انسان نادان و نگون بخت، کسی بر خدا جسارت نمی کند.»(۱) و در کلامی دیگر می فرماید: «نادان، یا زیاده روی می کند یا کوتاهی».(۲)

یکی از عرصه های نادانی، ناآگاهی از آموزه های دینی است. این ناآگاهی سبب شده است تا انگیزه دشمن برای تهاجم فرهنگی تقویت شود و جوانان ما را نسبت به هویت دینی و ملی خود دچار تردید کند. همچنین ناآشنایی با حقایق دینی موجب شده است برخی، مطالب وارونه و مسخ شده را به نام دین به جوانان عرضه کنند. استاد جوادی آملی در جلسه درس خارج، در تاریخ ۳۰/۸/۱۳۷۵، در سخنانی درباره اهمیت تقویت معرفت دینی چنین می فرماید: «اگر مشکل معرفتی کسی حل شود، دیگر گناه نمی کند. غالب موارد گناه از اینجا نشئت می گیرد که گنه کار نمی داند سر سفره چه کسی نشسته است.» به دلیل اهمیت بصیرت دینی است که به سفیر سعادت، حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنین وحی می شود:

( قُلْ هذِهِ سَبِیلی أَدْعُوا إِلَی اللّهِ عَلی بَصِیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی وَ سُبْحانَ اللّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ .) (یوسف: ۱۰۸)

بگو این راه من است که من و پیروانم با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت

____________

۱- [۱] نهج البلاغه، نامه ۵۳.

۲- [۲] همان، حکمت ۷۰.

می کنیم. منزه است خدا و من از مشرکان نیستم.

در این آیه، پیامبر خدا مأموریت یافته است تا خود، پیروانش و همه مردم را از روی آگاهی، به سوی حقیقت و اسلام فرا خواند و حقایق دین را به مردم بشناساند. پیامبر خدا در این راه، تلاش های طاقت فرسایی را متحمل شد. ایشان، مسلمان زبانی نمی خواست، بلکه مؤمنی را می طلبید که آموزه های دینی را بشناسد و به آن ایمان قلبی داشته باشد و بر اساس این بینش و اعتقاد عمل کند تا به راحتی، در دام رهزنان دین گرفتار نشود.

ب) پیروی از قوانین و سنّت های نادرست

قوانین می تواند آدمیان را از افتادن در لغزش گاه های گناه حفظ کند؛ زیرا این قوانین همه ارکان زندگی انسان را دربرمی گیرد. آدمی با دور شدن از قانون الهی، به سنّت های نادرستی روی می آورد که بدعت شمرده می شود. آن گاه که انسان، پاره ای از مفاهیم و احکام اسلامی را که با هوا و هوس وی هماهنگ است، گلچین کند و آن بخش از آموزه ها را که با هوای نفس وی هماهنگی ندارد، وانهد و اندیشه های خرافی و سنت های جعلی را با برداشت های گلچین شده اش درهم آمیزد، سنّت های ناروایی را پایه گذاری می کند. گسترش این سنّت های نادرست در جامعه، موجب پیدایش و گسترش تبه کاری ها، حق کُشی ها و بزه کاری ها می شود.

ج) تبلیغات گمراه کننده

اسلام، دین آزادی است و هیچ اجبار و زوری در پذیرش این دین وجود ندارد:( لاإِکْراهَ فِی الدِّینِ ) در دین، اجباری نیست.» (بقره: ۲۵۶) البته این بدان معنا نیست که آدمی، از مفهوم آزادی استفاده نادرست کند و با ابزارهای تبلیغاتی نوشتاری، شنیداری و دیداری، به گسترش فحشا و فساد بپردازد؛ زیرا این

تبلیغات گمراه کننده، به سرعت بر افرادی که آشنایی عمیقی با دین و مفاهیم آن ندارند، اثر منفی می گذارد و این گونه افراد، با عنوان های به ظاهر اسلامی، به گناه می پردازند، چنان که در آیه ای از قرآن آمده است:

( فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمّا یَکْسِبُونَ .) (بقره: ۷۹)

پس وای بر آنهایی که کتاب [خدا] را خود، به دست خود می نویسند تا سودی اندک برند و می گویند از جانب خدا نازل شده است. پس وای بر آنها بدانچه نوشتند و وای بر آنها از سودی که می برند.

این افراد، گاهی از آزادی استفاده نادرست می کنند و با ترویج آزادی مطلق، روابط آزاد، آزادی در نوشیدن مشروبات الکلی، رواج ربا و لغو قوانین کیفری و الهی، به ساحت آزادی ضربه می زنند و جامعه را به سوی نابودی و ویرانی می کشانند. در حدیثی آمده است: «هرگاه از فردی، درباره دانشی پرسیده شود که آن را می داند، [اگر] بر آن سرپوش نهد، روز رستاخیز بر او لگام زنند».(۱)

د) تقلید کورکورانه

اسلام، تقلید در مسائل دینی را به شیوه صحیح پذیرفته و مسلمانان را به آن تشویق کرده است، ولی اگر تقلید، بر منطقی درست استوار نباشد، تقلیدی منفی است که به انحراف و اشتباه می انجامد و می تواند زمینه های گناه را فراهم کند. یکی از موارد تقلید نادرست و غیرمنطقی پذیرش افکار و رفتار

_____

۱- [۱] سفینه البحار، ج ۲، ص ۴۷۰.

گذشتگان است. خداوند در آیه ای از قرآن مجید، در این باره می فرماید:( إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُریدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمّا کانَ یَعْبُدُ آباؤنا ) شما جز مردمانی همانند ما نیستید. می خواهید ما را از آنچه پدرانمان می پرستیدند، باز دارید.» (ابراهیم: ۱۰) یا در سخنی دیگر می فرماید:

( وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا ). (بقره:۱۷۰)

چون به آنها گفته می شود از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید، می گویند: نه، ما به همان راهی می رویم که پدرانمان می رفتند.

متأسفانه برخی افراد با اینکه در جامعه دینی زندگی می کنند، ولی نوع پوشش و شیوه گفتار و رفتارشان با جامعه و فرهنگ اسلامی متناسب نیست، بلکه از فرهنگی بیگانه تقلید می کنند. جالب اینکه این گونه افراد، هیچ آگاهی دقیقی از آن فرهنگ بیگانه ندارند و از کسانی تقلید می کنند که به گونه ای خودباخته شده و فرهنگ بیگانه را بزرگ پنداشته اند.

پیروی کورکورانه و بدون تحقیق بسیار ناپسند است. مقلّدان بی منطق، مانند کوهی هستند که آواز دیگران را بدون تشخیص زشتی و زیبایی آن، در خود منعکس می سازند. مولانا در مثنوی در این باره می سراید:

از صدا آن کوه، خود آگاه نیست

سوی معنی، هوش کُه را راه نیست

او همی بانگی کند بی گوش و هوش

چون خمش گردی تو، او هم شد خمش(۱)

____________

۱- [۱] مثنوی مولوی، دفتر سوم، ص ۳۸۴.

ه) نبودن الگوهای شایسته

نبودن الگوهای شایسته و پیروی از الگوهای ناشایست، انسان ها را بی تکیه گاه و بی پناه می سازد و زمینه انحراف آنها را فراهم می آورد. ازاین رو، خداوند در قرآن مجید، هماره انسان را به پیروی از اسوه حسنه تأکید و سفارش کرده است و در سوره احزاب و ممتحنه، نمونه برجسته ای از این الگوی شایسته را معرفی می کند، چنان که می فرماید:( لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ اْلاْخِرَ ) برای شما اگر به خداوند و روز قیامت امید دارید، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم الگویی پسندیده است.» (احزاب: ۲۱) در سوره ممتحنه نیز می خوانیم: ( قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْراهیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ ) در ابراهیم و کسانی که با او بودند، برای شما الگویی نیکوست». (ممتحنه: ۴).

۲ - خانوادگی

اشاره

کودکی که در کانون خانواده، از تربیت شایسته بهره مند می شود، مانند درختی سرسبز و پربار است که میوه ای مرغوب می دهد. برای ساختن چنین بنیاد نیکویی، باید در انتخاب همسر، عوامل وراثتی، تربیت و تغذیه فرد توجه کرد. اکنون به اختصار به بیان هر یک از این عوامل می پردازیم:

الف) شیوه گزینش همسر

از دیدگاه اسلام، پیوند زناشویی، عامل تشکیل خانواده و درمان بسیاری از مشکلات اجتماعی و اخلاقی است. ازاین رو، دین مبین اسلام، بر گزینش همسر نیکو و شایسته تأکید می کند؛ زیرا این امر بر روند تربیتی کودکان،

بسیار اثرگذار است. پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در این باره می فرماید: «ای مردم! بپرهیزید از گُلی که در مزبله رشد کرده است.» پرسیدند: یا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله ! کدام گل در مزبله روییده است؟ حضرت فرمود: «زنی زیبا در خانواده ای بد.»(۱) امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نیز در وصیت خود به مالک اشتر به وی این گونه سفارش می کند: «و از آنها (زنان)، باتجربه و باحیای آنها را از خانواده های شایسته انتخاب کن که در اسلام، پیشینه دارند».(۲)

ب) عامل وراثتی

ویژگی های بد و خوب مرد و زن، از راه وراثت به فرزندان آنان منتقل می شود. ویژگی های اخلاقی چون مهربانی، شجاعت، ایثار و مانند آن و ویژگی های جسمی و روحی مانند برخی بیماری های ژنتیکی، از پدر و مادر به فرزندان منتقل می شود، چنان که در قرآن آمده است:( وَ لایَلِدُوا إِلاّ فاجِرًا کَفّارًا ) و آنها جز تبه کار و کافر به دنیا نمی آورند». (نوح: ۲۷)

ج) تربیت شایسته

یکی از مسئولیت های مهم والدین این است که کودک خود را زیر نظر داشته باشند و با نظارت بر وی، بنیان وجودی اش را به شایستگی بنا نهند وگرنه مانند درختی که به آن رسیدگی نشده است، کج و ناراست رشد می کند و راست کردن آن پس از مدتی، دشوار یا محال خواهد بود. از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت شده است: «هر کودکی بر فطرتش زاییده می شود و این

_______

۱- [۱] من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص ۳۹۱.

۲- [۲] نهج البلاغه، نامه ۵۳.

پدر و مادر او هستند که این کودک را یهودی یا مسیحی یا مجوسی می سازند.»(۱) حضرت علیعليه‌السلام نیز می فرماید: «حق فرزند بر پدر آن است که نامی نیکو بر وی نهد و به خوبی تربیتش کند و به وی قرآن بیاموزد».(۲)

احترام به فرزندان، فراهم آوردن و زمینه رشد و تعالی برای آنان و دادن فرصت بیان نظرها به آنها، از عواملی اساسی برای حفظ فرزندان از انحراف و فساد است. در مقابل، رفتار و گفتار زشت، تخریب شخصیت و بی توجهی والدین به آنان نیز آنها را به سوی گناه و پرتگاه های سقوط می کشاند.

د) خوراک حلال و حرام

همان گونه که خوراک مسموم، جسم آدمی را زهرآگین و بیمار می سازد، خوراک حرام نیز روح انسان را مسموم می کند و زیان های جسمی، روحی و اجتماعی بسیاری به بار می آورد. در این میان، بدترین نوع حرام، خوردن مال حرام، رشوه، مال یتیم و مانند آن است. در روایتی از امام باقرعليه‌السلام آمده است: «همه گناه ها سخت است و سخت ترین آنها همان است که خون و گوشتی بر آن بروید.»(۳) در حدیثی دیگر می خوانیم: «اگر کسی به مال حرامی برسد، دیگر نه حجی از او پذیرفته است و نه عمره ای و نه صله رحمی.» (۴) پیامبر گرامی اسلام نیز در این باره می فرماید: «هر که می خواهد دعایش مستجاب شود، خوراک و پوشاکش را پاک

________

۱- [۱] وسائل الشیعه، ج ۱۵،ص ۱۲۵.

۲- [۲] نهج البلاغه، حکمت ۳۹۹.

۳- [۳] بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۱۷.

۴- [۴] سفینه البحار، ج ۱، ص ۴۴۸.

گرداند.»(۱) در روایت آمده است روزی مردی نزد پیامبر آمد و عرض کرد: یا رسول الله! می خواهم دعایم مستجاب شود. پیامبر فرمود: «خوراکت را پاک گردان و [غذای] حرام به شکم خویش وارد مکن».(۲)

نخستین خوراک نوزاد، شیر مادر است. ازاین رو، اسلام به دلیل آثار مادی و معنوی شیر مادر بر نوزاد، به آن اهمیت بسیاری می دهد. اگر این شیر از غذای حرام باشد، دیر یا زود بر اندیشه و ساختار جسمی و رفتاری کودک اثر می گذارد. بر همین اساس، پیامبرخدا می فرماید: «از زن نادان نخواهید کودکتان را شیر دهد؛ زیرا شیر [در کودک] اثر می گذارد و کودک، از آثار آن شیر بر کنار نیست».(۳)

۳ - اقتصادی

فقر و بی نیازی، دو خاستگاه انحراف و گناه است؛ زیرا فقیر برای برطرف کردن ناتوانی های ناشی از فقر، به کارهای نامشروع دست می زند. انسان بی نیاز و ثروتمند نیز بر پایه غرور برخاسته از مال و ثروتش، به خوش گذرانی و زیرپا گذاشتن فضایل اخلاقی رو می آورد و هر دو نفر به دام شیطان می افتند، چنان که در قرآن آمده است:( کَلاّ إِنَّ اْلإِنْسانَ لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی ) ؛ هرگز، همانا انسان همین که خود را بی نیاز ببیند، سرکشی در پیش می گیرد». (علق: ۶ و ۷)

انسان ثروتمند، گرفتار غروری کاذب می شود و مانند قارون می گوید: «... إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدِی ؛ آنچه به من داده شده، در خور دانش من بوده است.» (قصص:

________

۱- [۱] همان.

۲- [۲] همان.

۳- [۳] فروع کافی، ج ۶، ص ۴۳.


3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14