گناه گریزی

گناه گریزی0%

گناه گریزی نویسنده:
گروه: مجموعه عقایدی

گناه گریزی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سيد حسين اسحاقى
گروه: مشاهدات: 11443
دانلود: 2054

توضیحات:

گناه گریزی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 252 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11443 / دانلود: 2054
اندازه اندازه اندازه
گناه گریزی

گناه گریزی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

مرحله دوم از مراحل مرابطه، مراقبه است. واژه مراقبه در لغت، به معنای حفظ کردن، نگهبانی کردن و مراقبت کردن است.(۱) پس از اینکه آدمی با خود پیمان بست، باید در تمام اوضاع و شرایط نیز مراقب و نگران تعهد خود باشد؛ زیرا اگر نفس به خود واگذاشته شود، همه سفارش های گذشته را فراموش می کند و بر اثر غفلت و سهل انگاری، پیمان خویش را می شکند.(۲)

حقیقت مراقبه، آن است که هیچ گاه خداوند را فراموش نکنیم و به اعمال و اذکاری که ما را به یاد خدا وا می دارد، مداومت کنیم و به هر کاری جلوه و رنگ خدایی بدهیم و لحظه ای خدا را از یاد نبریم که هرکس خدا را فراموش کند، خدا نیز او را فراموش خواهد کرد:( نَسُوا اللّهَ فَنَسِیَهُمْ ) خدا را از یاد بردند، خدا نیز آنان را فراموش کرد.» (توبه: ۶۷) بی شک، غافلان از یاد خدا، طعمه شیطان خواهند شد و شخصیت حقیقی خود را از دست خواهند داد. شیطان و هوای نفس از درون و عوامل طبیعی از بیرون، درصدد گمراه کردن انسان و باز داشتن وی از رسیدن به کمالات هستند. بر همین اساس، فرد برای مقاومت و پیروزی در برابر نیروهای گمراه کننده، نیازمند یاری است. پس، دست نیاز به درگاه خدا دراز می کند و از او می خواهد برای ادای حق و تحمل سختی ها و موفقیت در تمام امور دنیوی و اخروی یاری اش کند و می گوید:( إِیّاک نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعِینٌ ) تنها از تو کمک می خواهیم و فقط از تو یاری می جوییم».

مراقبه، مراتبی دارد که این مراتب بسته به میزان معرفت و ریاضت فرد

_______

.۱- [۱] مفردات راغب، ص ۲۰۶.

۲- [۲] محجه البیضاء، ج ۸، ص ۱۵۵.

خداجوست. نخستین مرتبه، مراقبت پرهیزکاران و بالاترین آن، مراقبت مقربان است. انسان می تواند در پرتو ریاضت و مراقبت، به مقام قرب الهی برسد. از حضرت علیعليه‌السلام درباره مراقبت روایت شده است:

یَنْبَغِیَ أَنْ یَکُون َالرَّجُلُ مُهَیْمِنا عَلی نَفْسِهِ مُراِقبا قَلْبَهُ حافِظا لِسانَهُ.

سزاوار است انسان بر خویش اشراف داشته و همیشه مراقب قلبش و نگه دار زبانش باشد.(۱)

ج) محاسبه

سومین مرحله، محاسبه نفس است. محاسبه نفس؛ یعنی آنکه انسان در پایان روز، رفتار خود را بررسی کند و بنگرد آیا به وظایف الهی و واجباتی که بر عهده او بوده، عمل کرده است یا خیر. چنانچه رفتار روزانه فرد، بر اساس موازین شرع باشد، باید خداوند را سپاس گوید که توفیق ادای وظایف را به او عطا کرده است و به پاس آن توفیق، شکر خدا را به جا آورد. همچنین بکوشد هماره در مسیر حق گام بردارد، ولی اگر به وظایف شرعی خود عمل نکرده و دچار لغزش و انحراف شده است، بکوشد با ادای مستحبات به ویژه نمازهای نافله، کاستی های خود را جبران کند و خویشتن را برای ترک وظایف الهی و ارتکاب گناه سرزنش کند و به توبه روی آورد تا خداوند متعال از گناهانش درگذرد. همچنین بکوشد با اعمال نیک، گناهان گذشته اش را جبران کند. در این صورت، هنگام خواب حسابش پاک می شود و گناهی برای او باقی نمی ماند.(۲) مصعومینعليه‌السلام در روایت های بسیاری،

_____

۱- [۱] معجم الفاظ غرر الحکم، ص ۴۳۴.

۲- [۲] مصباح یزدی، ره توشه، ج ۲، ص ۸۲

انسان را به محاسبه نفس دعوت کرده و بر آن تأکید کرده اند. امام علیعليه‌السلام در این باره می فرماید: «مَنْ تَعاهَدَ نَفْسَه بِالْمُحاسَبَهِ اَمِنَ فیها الْمَداهَنَهَ؛ هر که با خود پیمان بندد به حساب خویش رسیدگی کند، از سهل انگاری ایمن می شود.»(۱) آن حضرت در کلامی دیگر فرمود: «اِنَ الْحازِمَ مَنْ قَیَّدَ نَفْسَهُ بِالْمُحاسَبَهِ؛ دوراندیش کسی است که خود را به محاسبه نفس مقید سازد.»(۲) حضرت در کلام دیگری می فرماید:

عِبادَ اللّهِ زِنُوا أَنفُسَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا وَ حاسِبُوها مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحاسَبُوا.(۳)

ای بندگان خدا! پیش از آنکه اعمال شما را بسنجند و وزن کنند، شما خود آنها را بسنجید و پیش از آنکه اعمالتان حساب رسی شود، از خود حساب بکشید.

انسانی که اهل محاسبه باشد، خود را همواره بدهکار خداوند می بیند. بر همین اساس، هرگز گرفتار سرکشی و غرور نمی شود و همواره فروتن و خاشع است.

پیامبر گرامی اسلام می فرماید:

لایَکُونِ الْعَبْدُ مِؤْمِنا حَتّی یُحاسِبَ نَفْسَهُ أَشَدَّ مِنْ مُحاسَبَهِ الشَّرِیکِ شَرِیکَهُ وَ السَّیِّدِ عِبْدَهُ.(۴)

هیچ بنده ای مؤمن نیست مگر آنکه [اعمال] خود را محاسبه کند، سخت تر از آنکه شریک شریکش را و مولا بنده اش را محاسبه می کند.

آن حضرت در زمینه محاسبه نفس، به ابوذر این گونه سفارش می کند:

یا أَباذَرٍّ! حاسِبْ نَفْسَکَ قْبْلَ أَنْ تُحْاسَبَ فَاِنَّهُ أَهْوَنُ لِحِسابِکَ غَدا وَ زِنْ نَفْسَکَ قَبْلَ أَنْ تُوزَنَ وَ

_________

۱- [۱] غرر الحکم و درر الکلم، ص ۲۳۶.

۲- [۲] همان، ص ۴۷۵.

۳- [۳] نهج البلاغه، خطبه ۹۰.

۴- [۴] سید بن طاووس، محاسبه النفس، ص ۱۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۹۹.

تَجَهَّزْ لِلْعَرْضِ الْأَکْبَرِ یَوْمَ تُعْرَضُ لایَخْفی عَلیَ اللّهِ خافِیَهٌ.(۱)

ای اباذر! پیش از آنکه حساب رسی شوی، خودت، اعمالت را محاسبه کن؛ که این کار، حساب رسی فردای (قیامت) تو را آسان می سازد [و] پیش از آنکه اعمالت سنجیده شود، خود، اعمالت را بسنج و برای آن حساب رسی بزرگ آماده شو؛ روزی که بر خدا عرضه می شوی و هیچ امر پوشیده ای بر او پوشیده نیست.

در برخی دیگر از روایت ها، به ضرورت محاسبه هر روزه نفس تأکید و سفارش شده است، چنان که امیر مؤمنان علیعليه‌السلام در این باره می فرماید:

ما أَحَقَّ الاْءِنْسانَ أَنْ تَکُونَ لَهُ ساعَهٌ لایَشْغَلُهُ شاغِلٌ یُحاسِبُ فِیها نَفْسَهُ فَیَنْظُرُ فِیمَا اکْتَسَبَ لَها وَ عَلَیْها فِی لَیْلِها وَ نَهارِها.(۲)

چه سزاوار است انسان ساعتی از روز را فقط به حساب رسی نفس خود بپردازد و ببیند که در شبانه روز چه کارهایی به سود یا زیان خود انجام داده است.

در حدیثی از امام موسی کاظمعليه‌السلام نیز آمده است:

لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فیِ کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ خَیْرا اسْتَزادَ اللّهَ مِنْهُ وَ حَمِدَ اللّهَ عَلَیْهِ وَ اِنْ عَمِلَ شَیْئاً شَرّاً اسْتَغْفَرَ اللّهَ وَ تابَ إِلَیْهِ.(۳)

از ما نیست کسی که هر روز به حساب خود رسیدگی نکند و ببیند اگر کار نیکی انجام داده است، از خداوند توفیق انجام بیشتر آن را بخواهد و خدا را بر آن سپاس گوید و اگر کار بدی انجام داده است، از خدا آمرزش بخواهد و توبه کند.

از دانشمند بزرگوار، شیخ بهایی نقل شده است مردی به نام توبه وقت خود را بیشتر به محاسبه نفس می پرداخت. روزی در شصت سالگی، وقتی عمر

_____

۱- [۱] شیخ طوسی، امالی، ص ۵۳۴.

۲- [۲] مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۵۴.

۳- [۳] شیخ مفید، اختصاص، ص ۲۶.

گذشته خود را محاسبه کرد، دید که مجموع روزهای عمرش، ۲۱۵۰۰ روز است و گفت: اگر در ازای هر روز، یک گناه بیشتر نکرده باشم، بیش از بیست و یک هزار گناه کرده ام. آیا می خواهم خدا را با این همه گناه ملاقات کنم؟ در این هنگام نعره ای زد و بر زمین افتاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.(۱)

باید در چگونگی محاسبه نفس به چند نکته توجه داشت:

یک نفس اماره و غریزه خودخواهی، همواره انسان را فریب می دهد و زشتی ها را در نظرش زیبا و زیبایی ها را زشت جلوه می دهد. بنابراین، باید در حساب رسی، خویشتن را نادیده گرفت و خودخواهی را از خود دور کرد؛ یعنی خود را به جای فرد دیگری انگاشت و آن گاه اعمال و رفتار خود را محاسبه کرد.

دو در مقام محاسبه، نخست واجبات و محرمات و پس از آن، مستحبات و خدمات و کارهای نیک بررسی شود.

سه چنانچه نتیجه محاسبه مثبت بود، خدای را شکر کند و از او توفیق بیشتری بخواهد و اگر منفی بود، از خداوند بخواهد او را بیامرزد و توفیق جبران به او ببخشد و با کمک حسنات و اعمال شایسته، کمبودها را از میان بردارد که؛(۲) خداوند متعال می فرماید:( إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ) کارهای نیک، بدی ها و زشتی ها را از بین می برد.» (هود: ۱۱۴) و در آیه ای دیگر می فرماید:( وَ یَدْرَؤنَ بِالْحَسَنَهِ )

__

۱- [۱] مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۴۶۵.

۲- [۲] جلوه های خدامحوری در زندگی، صص ۱۶۰-۱۶۲.

السَّیِّئَهَ؛ خردمندان آن کسانی هستند که بدی ها را با خوبی از بین می برند». (رعد:۲۲)

د) معاتبه

معاتبه در لغت به معنای نکوهش کردن، خشمگین شدن و ملامت کردن است.(۱) پس از آنکه انسان به محاسبه و بازنگری اعمال و رفتار روزانه اش پرداخت، چنانچه در محکمه وجدان، خود را گناه کار یافت، باید به معاتبه؛ یعنی انتقاد از خود بپردازد. در این مرحله، انسان باید خود را توبیخ و سرزنش کند و با این کار، خویشتن را برای جبران کاستی ها آماده سازد. انسان باید هنگام محاسبه فقط به عیب ها و نواقص خود بپردازد و با عیب جویی از دیگران، در مقام تبرئه خویش برنیاید؛ زیرا برخی با عیب جویی از دیگران، ناخودآگاه خود را تبرئه می کنند و گناه را بر گردن دیگران می اندازند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند. حضرت علیعليه‌السلام می فرماید:

مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ وَقَفَ عَلی عُیُوبِهِ وَ أَحاطَ بِذُنُوبِهِ وَ اسْتَقالَ الذُّنُوبَ وَ أَصْلَحَ الْعُیُوبَ.(۲)

هر کس خود را زیر ذره بین حساب قرار دهد، از عیب ها و گناهان خویش آگاه می شود. چنین فردی سرانجام در زدودن گناه و اصلاح عیوب خود موفق خواهد شد.

معاتبه دو مرحله دارد: مرحله انتقاد از خود و مرحله توبه و جبران مافات. در مرحله نخست، انسان باید از نفس لوامه الهام بگیرد و خود را توبیخ و سرزنش کند. این مرحله، مرحله خشم و تنبیه است. اولیای خدا برای تنبه و تأدیب خویش، انجام تکالیفی مانند شب زنده داری، گرسنگی و روزه داری،

_____

۱- [۱] لسان العرب، ج ۹، ص ۲۹.

۲- [۲] غرر الحکم و درر الکلم، ص ۲۱۵.

کم گویی و پرداختن به اوراد و اذکار مأثوره از ائمه اطهار، خدمت کردن به بندگان خدا و اطعام و انعام آنها را بر خود واجب می کردند تا از این راه، نفس سرکش خویش را رام سازند.(۱)

مرحله دوم معاتبه نیز شامل توبه و جبران مافات است. خدامحوران، پیوسته در پرتو توبه، کمبودهای گذشته را جبران و افزون بر جلب مغفرت و رحمت الهی، سیئات خود را به حسنات تبدیل می کنند؛(۲) که خداوند در قرآن کریم می فرماید:

( إِلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحًا فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ. ) (فرقان: ۷۰)

هر کس توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، خداوند سیئات (اعمال بد) او را به حسنات (اعمال خوب) تبدیل می کند.

نکته مهم اینکه در برنامه انسان سازی قرآن و اسلام، تلاش شده است انسان به چنان یقین و شناختی از گناه و آثار آن دست یابد که هرگز فکر آلوده شدن به آن را نیز نکند تا به توبه و استغفار نیاز نداشته باشد؛ زیرا بی تردید، نفسی که هیچ گاه به گناه آلوده نشده و صفا و پاکی ذاتی خویش را حفظ کرده، ارزشمندتر از نفسی است که پس از آلوده شدن به گناه، از راه توبه و استغفار پاک شده است. بر این اساس، همواره در آیات قرآن کریم به رعایت تقوای الهی تأکید شده است تا انسان به گونه ای رفتار کند که هیچ گاه گرفتار و آلوده گناه نشود. ائمه اطهارعليه‌السلام نیز در روایت های خود، به

_________

۱- [۱] نقطه های آغاز در اخلاق عملی، ص ۳۷۳.

۲- [۲] جلوه های خدامحوری در زندگی، ص ۱۶۳.

بیان های گوناگون، بر این نکته تأکید و سفارش کرده اند، چنان که امام محمد باقرعليه‌السلام در این باره می فرماید: «پرهیز از زمین خوردن، بهتر است از اینکه زمین بخوری [و] از کسی خواهش کنی که بلندت کند.»(۱) امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نیز می فرماید: «گناه نکردن، آسان تر از توبه کردن است».(۲)

۱۰ - نقش عبادت در کنترل گناهان

عبادت اگر به روشی صحیح و با شرایط انجام گیرد، در زدودن گناهان نقش مهمی دارد. خداوند در آیه ای از قرآن، نماز گزاردن را راهی برای دوری از فحشا و گناهان می داند و می فرماید:( إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ ) به درستی که نماز، (انسان را) از کار زشت و ناپسند باز می دارد.» (عنکبوت: ۴۵) همچنین هدف از روزه داری را تقوا و پاک سازی بیان می کند و می فرماید:

( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ. ) (بقره: ۱۸۳)

ای کسانی که ایمان آورده اید! روزه بر شما واجب و مقرر شد، چنان که بر آنان که پیش از شما بودند، مقرر شد. باشد که پرهیزکار شوید.

رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز در تمثیلی ارزشمند فرمود:

إِنَّ مَثَلَ الصَّلوهِ کَمَثَلِ النَّهْرِ الْجارِی کُلَّما صَلّی کَفَّرَتْ ما بَیْنَهُما.(۳)

نماز، همانند آب جاری است. هر زمان که انسان نماز می خواند، آن نماز، گناهانی را که در میان دو نماز انجام شده است، از میان می برد.

________

۱- [۱] بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۶۴.

۲- [۲] همان، ج ۷۸، ص ۱۸۷.

۳- [۳] وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۷.

و چه زیبا فرمود امام صادقعليه‌السلام :

مَنْ اَحَبَّ أنْ یَعْلَمُ أَقُبِلَتْ صَلاتُهُ اَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْیَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْ صَلاتُهُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؟ فَبِقَدْرِ ما مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ.(۱)

کسی که دوست دارد بداند نمازش مقبول درگاه الهی قرار گرفته است یا نه، باید ببیند آیا این نماز او را از زشتی و منکر باز داشته یا نه. پس همان مقدار از نمازش که [وی را از گناه] باز داشته، پذیرفته است.

انسانی که نماز، روزه یا حج به جا می آورد، همواره مراقب است کاری نکند که موجب بطلان عبادت هایش شود. این مراقبت، نوعی تمرین و تقویت اراده و پرورش و استقامت در برابر گناهان است؛ زیرا پرهیز از گناه، در پرتو تقویت اراده صورت می گیرد.

۱۱ - خانواده و بازدارندگی از گناه

خانواده، کانون هنجار یا ناهنجاری است. از این مرکز حیاتی و سرنوشت ساز است که بدی یا نیکی در سطح جامعه منتشر می شود. ازاین رو، همه دست اندرکاران امر تربیت معتقدند برای اصلاح اخلاق، شخصیت و روح بشر، باید کانون اصلاح؛ یعنی خانواده، پاک سازی شود؛ زیرا آب را باید از سرچشمه بست که شاعر سروده است:

ای سلیم! آب ز سرچشمه ببند

که چو پر شد، نتوان بست به جوی

_____

۱- [۱] محسن قرائتی، گناه شناسی، ص ۲۲۳؛ به نقل از: مجمع البیان، ذیل آیه ۴۵ سوره عنکبوت.

نخستین مرحله از مراحل شکل گیری شخصیت وجودی هر انسانی، در خانواده صورت می گیرد. خانواده در شکل گیری بسیاری از ویژگی های فردی؛ چه از راه وراثت و چه از راه آموزش و برنامه های تربیتی، نقش مهمی دارد. بر این اساس، خانواده ای توان تربیت فرزندان صالح را دارد که ارکان آن خانواده، دچار فقر فرهنگ دینی و بی مبالاتی در دین نباشند؛ زیرا دین داری خانواده در تربیت دینی فرزندان بسیار نقش دارد.

در روایتی از رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده است که روزی حضرت به برخی از کودکان نظر افکند و فرمود: «وای بر فرزندان و کودکان آخرالزمان از روش ناپسند پدرانشان!» عرض شد: یا رسول الله! از پدران مشرک؟ پیامبر فرمود: «نه، از پدران مؤمن، آنها که به فرزندان خود فرایض و وظایف دینی را نمی آموزند و هرگاه دیگران به تعلیم فرزندانشان بپردازند، ایشان را از این کار بازمی دارند و به برآوردن نیازهای ناچیز دنیوی شان راضی می شوند. پس من از آنها بیزارم و آنها نیز از من بیزارند».(۱)

___

۱- [۱] مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۶۲۵ مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۱۶۴، از سی دی ۵/۲ نور.

فصل پنجم: مصداق های گناه در قرآن و حدیث

اشاره

بحث درباره سیئات و زشتی ها یا گناهان کبیره و صغیره و به عبارت دیگر، فحشا و منکر، در قرآن و روایت های معصومینعليه‌السلام چنان گسترده است که این اوراق گنجایش بیان همه آنها را ندارد.

آراستگی به زیبایی های معنوی و پیراستگی از زشتی های معنوی، از انسان، موجودی کامل می سازد و سعادت دنیا و آخرت وی را تضمین می کند. بخش بزرگی از زیبایی های معنوی، مایه جلب رحمت حق و ورود انسان به حریم رضوان الهی و بخش عمده ای از گناهان، موجب برانگیخته شدن خشم حق و تزلزل شخصیت انسان و زمینه ساز استحقاق آدمی برای تحمل به عذاب ابد در روز قیامت است.

بر اساس آیات قرآن مجید، در روز معاد، بهشت، نتیجه حسنات و دوزخ، حاصل سیئات است. به عبارت دیگر، حسنات، مصالح ساختمانی بهشت و سیئات، ابزار عذاب دردناک روز قیامت است. پس بایسته است در این فرصت بسیار اندک دنیایی، برای به دست آوردن حسنات و دوری کردن از سیئات بکوشیم تا از عذاب جاودان الهی در امان بمانیم و در بهشت، ریزه خور خوان نعمت دوست گردیم.

۱ - گناه چشم

اشاره

در روایت های اسلامی، چشم به عنوان پیش قراول و قاصد دل معرفی شده است، چنان که حضرت علیعليه‌السلام می فرماید: «أَلْعُیُونُ طَلائِعُ الْقُلُوبِ؛ چشم ها پیش قراولان دل هایند.»(۱) در حدیثی دیگر از آن بزرگوار آمده است: «أَلْعَیْنُ بَرِیدُ الْقَلْبِ؛ چشم، قاصد دل است».(۲)

نگاه می تواند منشأ فساد و تباهی انسان شود. ازاین رو، خداوند منان در آیه ای از قرآن می فرماید:

_____

۱- [۱] غرر الحکم و درر الکلم، ص ۴۰۵.

۲- [۲] همان، ص ۳۶۸.

( قُلْ لِلْمُؤمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ إِنَّ اللّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ ) . (نور: ۳۰)

به مؤمنان بگو چشم های خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند. این، برای آنان پاکیزه تر است. خداوند از آنچه انجام می دهند، آگاه است.

امام باقرعليه‌السلام در شأن نزول این آیه چنین فرموده است:

جوانی از انصار در کوچه های مدینه به زنی برخورد (در آن زمان زن ها مقنعه خود را پشت گوش هایشان می بستند) و به آن زن که از روبه رو می آمد، خیره شد. وقتی زن از جلوی او گذشت، جوان برگشت و از پشت سر همچنان به او نگریست و در حالی که به راه خود ادامه می داد، وی را با چشم بدرقه کرد تا اینکه وارد کوچه تنگی شد. در حالی که همچنان به پشت سر خود نگاه می کرد، ناگهان صورتش به دیوار خورد و استخوان یا شیشه ای که در دیوار بود، صورتش را شکافت. هنگامی که زن به کلی دور شد، جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جاری است. [بسیار ناراحت شد و] با خود گفت: به خدا سوگند، خدمت پیامبر می روم و این ماجرا را بازگو می کنم. پس نزد پیامبر آمد. چون رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وی را دید، فرمود: این چه وضعی است؟ جوان، پیامبر را از موضوع آگاه کرد. در این هنگام، جبرئیل آیه [۳۰ سوره نور] را فرود آورد.(۱)

امام صادقعليه‌السلام نیز در سفارش به پاسداری از چشم، به عبدالله بن جندب فرمود:

یَابْنَ جُنْدَبٍ اِنَّ عِیسَی بْنَ مَرْیَمَعليه‌السلام ، قالَ لِأَصْحابِهِ: إِیّاکُمْ وَ النَّظَرَهَ فَاِنَّها تَزْرَعُ فِی الْقَلْبِ الشَّهْوَهَ وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتْنَهً طُوبی لِمَنْ جَعَلَ بَصَرَهُ فِی قَلْبِهِ وَ لَمْ یَجْعَلْ بَصَرَهُ فِی عَیْنِهِ.(۲)

ای پسر جندب! عیسی بن مریمعليه‌السلام به یاران خود گفت: از نگاه کردن بپرهیزید؛ زیرا آن کار، بذر شهوت را در دل می کارد و این، خود، برای به فتنه و گناه انداختن صاحب آن نگاه کافی است. خوشا به حال کسی که دیده اش را در دل خویش قرار داد و آن را در چشم خود قرار نداد.

______

۱- [۱] اصول کافی، ج ۵، ص ۵۲۱.

۲- [۲] ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۰۵.

امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نیز در روایتی ارزشمند، این گونه به پیروان خویش هشدار می دهد:

لَیْسَ فِی الْبَدَنِ شَیْ ءٌ أَقَلُّ شُکْرا مِنَ الْعَیْنِ فَلا تُعْطُوها سُؤْلَها فَتَشْغَلَکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ.(۱)

در بدن، عضوی کم سپاس تر از چشم نیست. پس خواهش آن را برآورده نسازید که شما را از یاد خدای عزوجل باز می دارد.

انسان باید همواره نگاه خود را کنترل کند و در غیر این صورت، باید منتظر پی آمد کار ناپسند خود باشد که پیامبر گرامی اسلام می فرماید:

مَنْ مَلَأَ عَیْنَهُ مِنْ حَرامٍ مَلَأَ اللّهُ عَیْنَهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ مِنَ النّارِ إِلاّ اَنْ یَتُوبَ وَ یَرْجِعَ.(۲)

هر کس چشم خود را از حرام پر کند، خداوند در روز قیامت، چشم او را از آتش پر می گرداند، مگر اینکه توبه کند و از عمل خود دست بردارد.

حضرت علیعليه‌السلام نیز در این باره فرمود:

مَنْ اَطلَقَ ناظِرَهُ اَتْعَبَ حاضِرَهُ مَنْ تَتابَعَتْ لَحَظاتُهُ دامَتْ حَسَراتُهُ.(۳)

کسی که عنان چشم خود را رها کند، زندگی اش را به زحمت می اندازد. کسی که نگاه هایش پیاپی باشد، حسرت هایش نیز امتداد می یابد.

البته کسانی هستند که در حضور و منظر دیگران چشم چرانی نمی کنند؛ زیرا از اینکه در نظر دیگران خوار و بی آبرو شوند، در هراسند، ولی در خلوت، ابایی ندارند، به خیال اینکه کسی آنها را نمی بیند.

______

۱- [۱] خصال، ص ۶۲۹.

۲- [۲] بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۳۳۴.

۳- [۳] همان، ج ۱۰۴، ص ۱۰۸.

در قرآن مجید درباره آگاه بودن خداوند از اعمال بندگان آمده است:( یَعْلَمُ خائِنَهَ اْلأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ ) او آگاه است [از] چشم هایی که به خیانت می گردد و از آنچه در سینه ها پنهان می دارند.» (غافر: ۱۹) البته این نگاه ها جز حسرت و پشیمانی، پی آمد دیگری ندارد، چنان که امام صادقعليه‌السلام می فرماید:( کَمْ مِنْ نَظْرَهٍ اَوْرَثَتْ حَسْرَهً طَوِیلَهً ) ای بسا نگاهی که حسرتی طولانی به بار آورده است».(۱)

رسول گرامی اسلام نیز با توجه به عذاب الهی و اشاره به زیان های دنیوی چشم چرانی، همگان را از نگاه پی درپی به صحنه های ناشایست باز می دارد و می فرماید:

لاتُتْبِعِ النَّظْرَهَ النَّظْرَهَ، لَکَ الاُْولی وَ عَلَیْکَ الْآخِرَهُ.(۲)

نگاه اول را با نگاه دوم دنبال مکن؛ زیرا نخستین نگاه از آن توست و دومی به زیان تو خواهد بود.

امام صادقعليه‌السلام نیز در این باره به پیروان خویش این گونه هشدار می دهد:

النَّظْرَهُ بَعْدَ النَّظْرَهِ تَزْرَعُ فِی الْقَلْبِ الشَّهْوَهَ وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتْنَهً.(۳)

نگاه پس از نگاه، بذر شهوت را در دل می کارد و این، خود، برای به فتنه و گناه کشاندن صاحبش کافی است.

نگاه نامشروع

در روایت آمده است مردی که چهل سال برای مسلمانان اذان می گفت،

__________

۱- [۱] اصول کافی، ج ۵، ص ۵۵۹.

۲- [۲] کنز العمال، ح ۱۳۶۳۹.

۳- [۳] من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۸.

روزی برای گفتن اذان، به بالای مناره مسجد رفت و پس از پایان یافتن اذان، نگاهی به خانه های اطراف مسجد انداخت. ناگاه چشمش به دختری افتاد که در یکی از خانه ها در حال شستن سر و صورت خود بود و با ادامه نگاه های شهوانی خود، به تدریج دل به دختر بست و همچنان تا وقتی که دختر در حیاط بود، با نگاه خود، او را تعقیب کرد. چون دختر به اتاق رفت، او نیز از مأذنه پایین آمد و چنان اسیر شهوت خود شده بود که به جای اینکه مانند همیشه برای نماز به مسجد برود، به در خانه دختر رفت و در زد. پدر دختر به در خانه آمد و چون چشمش به مؤذن مسجد افتاد، با کمال تعجب پرسید: چه کار داری؟ مؤذن گفت: به خواستگاری دختر شما آمده ام. صاحب خانه که از پیشنهاد مؤذن حیرت زده شده بود، فکری کرد و گفت: ما مسلمان نیستیم، بلکه گبری مذهب هستیم و بنا بر آیین خود، نمی توانیم به مسلمان دختر بدهیم. هر کس بخواهد با ما وصلت کند، باید به دین ما درآید! مؤذن که سر تا پای وجودش را شهوت فرا گرفته بود، پس از کمی تأمل گفت: حاضرم به دین شما درآیم. پدر دختر نیز که شاید در پی فرصت بود تا یک نفر را از دین اسلام خارج کند و او را به دین خود درآورد، گفت: در این صورت ما حاضریم دخترمان را به شما بدهیم. آن گاه پس از گفت وگو و بیان شرایط ازدواج و زمان آن، مؤذن به خانه برگشت و در وقت موعود به خانه دختر رفت. ابتدا مراسم ورود وی به دین جدید انجام شد. سپس مراسم مقدماتی ازدواج نیز برپا شد و حجله عروسی را در طبقه بالای خانه برپا کردند. مرد که از شادی سر از پا نمی شناخت، برای رسیدن به دختر، با عجله از پله ها بالا رفت و چون به پله آخر رسید، پایش لغزید و به حیاط پرت شد

و در دم جان سپرد و به کام دل نرسیده، به حال کفر، چشم از جهان فرو بست.(۱)

پی آمدهای فرو بستن چشم از گناه

اگر آدمی چشم از حرام فروبندد، دریچه هایی از نور و رحمت به سویش گشوده می شود. امام علیعليه‌السلام در وصف مؤمنان می فرماید:

غَضُّو اَبْصارَهُمْ عَمّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْماعَهُمْ عَلَی الْعِلْمِ النّافِعِ لَهُمْ.(۲)

دیدگان خود را از آنچه خداوند بر آنان حرام فرموده است، فرو بسته اند و گوش های خویش را وقف دانشی کرده اند که به حال آنان سودمند است.

به راستی که فرو بستن چشم از حرام، برترین راه حفظ ایمان است. امام صادقعليه‌السلام درباره راه کار چشم چرانی و پرهیز از گناه چشم می فرماید:

مَا اعْتَصَمَ أَحَدٌ بِمِثْلِ مَا اعْتَصَمَ بِغَضِّ الْبَصَرِ فَإِنَّ الْبَصَرَ لایُغَضُّ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ إِلاّ وَ قَدْ سَبَقَ إِلی قَلْبِهِ مُشاهَدَهُ الْعَظَمَهِ وَ الْجَلالُ وَ سُئِلَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طالِبٍعليه‌السلام : بِما یُسْتَعانُ عَلی غَمْضِ الْبَصَرِ فَقالَ: بِالْخُمُودِ تَحْتَ سُلْطانِ الْمُطَّلِعِ عَلی سَتْرِکَ.(۳)

هیچ کس با چیزی جز فروهشتن چشم [از نامحرم و گناه]، خود را حفظ نکرد؛ زیرا چشم خود را از نگاه به حرام های خدا باز نمی دارد مگر اینکه عظمت و جلال خداوند را در دل خویش دیده باشد. از امیرمؤمنان علی بن ابی طالبعليه‌السلام پرسیدند: برای فروهشتن چشم [از گناه]، از چه راهی می توان کمک گرفت؟ حضرت فرمود: «با در نظر گرفتن قدرت خداوندی که بر [اسرار] نهانی تو آگاه است».

____

۱- [۱] به سوی سعادت، ص ۸۲ ؛ به نقل از: سید هاشم رسولی محلاتی، چهل حدیث، ج ۱، ص ۳۸۰.

۲- [۲] نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.

۳- [۳] بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۴۱.

از آثار مهم چشم پوشی از گناه، چشیدن شیرینی عبادت است. رسول گرامی اسلامی در روایتی می فرماید:

ما مِنْ مُسْلِمٍ یَنْظُرُ امْرَأَهً أَوَّلَ رَمَقَهٍ ثُمَّ یَغُضُّ بَصَرَهُ إِلاّ أَحْدَثَ اللّهُ تَعالی لَهُ عِبادَهً یَجِدُ حَلاوَتَها فِی قَلْبِهِ.(۱)

هیچ مرد مسلمانی نیست که نگاهش به زنی بیفتد و چشم خود را فرو بندد مگر اینکه خدای متعال به او توفیق عبادتی دهد که شیرینی آن را در دل خویش بیابد.

دیگر پی آمد شیرین چشم فروبستن از گناه، چشیدن شیرینی ایمان است. امام صادقعليه‌السلام در این باره می فرماید:

اَلنَّظَرَهُ سَهْمٌ مِنْ سَهامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ مَنْ تَرَکَها لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ لا لِغَیْرِهِ أَعْقَبَهُ اللّهُ إیمانا یَجِدُ طَعْمَهُ.

نگاه کردن، یکی از تیرهای زهرآلود ابلیس است. هر که برای خدای عزوجل و نه به خاطر غیر او، چشم خود را فرو بندد، خداوند در پی آن، ایمانی به او ارزانی می دارد که مزه اش را می چشد.

هرگاه آدمی، نگاه خویش را از نامحرم و گناه بپوشاند، خداوند خیر و برکت گسترده ای را به او ارزانی می دارد. امام جعفر صادقعليه‌السلام در این باره نیز فرمود:

مَن نَظَرَ إِلیَ امْرَأَهٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ اِلَی السَّماءِ أَوْ غَمَّضَ بَصَرَهُ لَمْ یَرْتَدَّ اِلَیْهِ بَصَرُهُ حَتّی یُزَوِّجَهُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ.(۲)

هر کس نگاهش به زنی بیفتد و چشم خود را به طرف آسمان کند یا آن را بر هم نهد، هنوز چشم بر هم نزده است که خداوند حورالعینی را به ازدواج او درمی آورد.

امام باقرعليه‌السلام درباره دیگر بهره های نیکویی که در پی چشم فروبستن از

_______

۱- [۱] کنز العمال، ۱۳۰۵۹.

۲- [۲] طبرسی، مکارم الاخلاق، ج ۱، ص ۵۰۵.

گناه، نصیب انسان می شود، می فرماید:

کُلُّ عَیْنٍ باکِیَهٌ یَوْمَ الْقِیامَهِ غَیْرَ ثَلاثٍ: عَیْنٍ سَهِرَتْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ عَیْنٍ فاضَتْ مِنْ خَشْیَهِ اللّهِ وَ عَیْنٍ غُضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ.(۱)

روز رستاخیز، همه چشم ها گریانند مگر سه چشم: چشمی که در راه خدا شب را نخفته و چشمی که از ترس خدا گریان شده و چشمی که از محرمات خدا فروهشته شده باشد.

امام موسی کاظمعليه‌السلام نیز درباره پی آمد نیکوی چشم پوشی از حرام، به هشام بن حکم فرمود:

رَحِمَ اللّهُ مَنِ اسْتَحْیی مِنَ اللّهِ حَقَّ الْحَیاءِ فَحَفِظَ الرَّأْسَ وَ ما حَوی وَالْبَطْنَ وَ ما وَعی وَ ذَکَرَ الْمَوْتَ وَ اْلبِلی وَ عَلِمَ أَنَّ الْجَنَّهَ مَحْفُوفَهٌ بِالْمَکارِهِ وَ النّارَ مَحْفُوفَهٌ بِالشَّهَواتِ.(۲)

خداوند رحمت کند کسی را که از خداوند شرم کند، آن گونه که سزاوار است. پس، سر و چشم و گوش و زبان خود را از گناه و شکمش را از خوراکی و آشامیدنی حرام نگه دارد، مرگ و پوسیدن بدن را در قبر به یاد آورد و بداند که بهشت، پیچیده به رنج تکالیف و دوزخ، پیچیده به لذت شهوات است.