پل صراط

پل صراط0%

پل صراط نویسنده:
گروه: معاد و رستاخیز

پل صراط

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: عليرضا زکى زاده رنانى
گروه: مشاهدات: 12429
دانلود: 1686

توضیحات:

پل صراط
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 103 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12429 / دانلود: 1686
اندازه اندازه اندازه
پل صراط

پل صراط

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

. تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است

پل صراط

نویسنده: علیرضا زکی زاده رنانی.

تقدیم به:

پیشگامان راه روشن الهی.اهل بیتعليهم‌السلام

غرض نقشی است کز ما باز ماند

که هستی را نمی بینم بقایی

مگر صاحبدلی روزی ز رحمت

کند در حقّ درویشان دعایی

مقدمّه (طرح تحقیق):

یکی از ارکان مهم مذهب اسلام، اعتقاد به «معاد» و جهان آخرت می باشد که از نظر اهمیّت، بعد از مسأله توحید مهمترین مسأله دینی و اسلامی است.

مسأله معاد چیزی است که برای یک مسلمان، ایمان و اعتقاد به آن لازم می باشد، چرا که از ضروریات(۱) دین اسلام است، همان گونه که اعتقاد و ایمان به پیامبر لازم و ضروری است، اعتقاد به ایمان به «معاد» و جهان آخرت نیز لازم و ضروری است.

براساس روایات اسلامی، یکی از مسائل مهمّ «معاد» [و جهان آخرت]، بیان مسأله «صراط» می باشد، که به فرموده احادیث اهل بیتعليهم‌السلام ، آن در دنیا [صراط در دنیا]، راهی است

____________________________

۱- در تعریف ضروری دین، در کتب علمای اسلام چنین آمده است: «یعنی آنچه که قرآن کریم بر آن صراحت دارد و همه اهل دین آن را جزء دین می دانند و اختلافی در آن نیز نداشته باشند. (ر.ک: خرازی، سیدمحسن، بدایه المعارف الالهیّه، ج۱، ص۲۷۷).

که از افراط و تفریط به دور است و راه میانه است و به سوی باطل کمترین انحرافی ندارد و صراط در آخرین، پُلی است که بر روی جهنّم زده می شود و همه انسان ها باید از آن عبور نمایند.

موضوع تحقیق:

«صراط»، (براساس آنچه از روایات معصومینعليهم‌السلام آمده است) پُلی است که در روز قیامت بر روی جهنّم قرار داده می شود و همه انسان ها از آن باید عبور نمایند.

ما بر آنیم که در این نوشتار، شرح و بررسی ای جامع از صراط را بیان نموده و عوامل پایداری بر آن را در آخرت بازگو نماییم و به پرسش هایی چند پیرامون آن پاسخ گوییم.

پرسش های تحقیق:

۱ - حقیقت صراط چیست؟

۲ - فلسفه عبور از صراط چیست؟

۳ - اتفاقاتی که در صراط افتد؟

۴ - چه عواملی باعث لغزش قدم ها در صراط است؟

۵ - اسبابی که باعث پایداری بر صراط می باشد، کدامند؟

۶ - اگر جهان آخرت آیینه ای از اعمال انسان ها در این دنیا است، چه رابطه ای بین صراط و اعمال این جهان وجود دارد؟

اهداف تحقیق:

الف: بیان مواردی از آیات قرآن و روایاتی که در زمینه «صراط» وارد شده است.

ب: تصویر سازی کلّی مطالب صراط و مسائل مربوط به آن.

ج: پاسخ به پرسش هایی پیرامون صراط.

انگیزه تحقیق:

نگارنده به قصد خدمت به قرآن کریم و احادیث معصومینعليهم‌السلام این نوشتار را به رشته تحریر درمی آورد.

امید است مورد قبول خداوند متعال و ائمه معصومینعليهم‌السلام قرار گیرد.

پیشینه تحقیق:

بحث از «صراط» و مطالب آن سابقه ای طولانی دارد، ولیکن کتابی مستقل درباره مسائل آن نگاشته نشده است، و مطالب آن در بین مطالب کتب تفسیری و روایی وجود دارد.

نگارنده، کتابی که در مورد این موضوع باشد را نیافتم.

ضرورت تحقیق:

نبودن کتابی مستقل و جامع در زمینه صراط، موضوع فوق را روشن می سازد. بویژه آنکه بیشتر افراد جامعه از این مطالب استفاده کرده، و آنها را نقل می نمایند.

پیش فرض های تحقیق:

۱ - در قرآن کریم که مطالب آن قطعی و تحریف ناشده است، بحث از قیامت و مسائل آن فراوان شده است. مطالب آن، که اشاره به صراط شده، استخراج و فصل بندی می شود.

۲ - روایات ائمه معصومینعليهم‌السلام نیز در بر گیرنده مسائل بسیاری از صراط می باشد.

روش تحقیق:

روش زمینه ای و موردی: در این روش پژوهش گسترده ای از موقعیت فعلی و قبلی درباره صراط انجام شد و مطالب آن نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.

این نوشتار بیان می کند که چه هست و چه خواهد بود. و لذا در این نوشتار تصویر کاملی از صراط ارائه می شود.

روش جمع آوری اطلاعات: این تحقیق بیشتر به صورت استفاده از کتابخانه ها و سی دی های تحقیقاتی می باشد. که عمدتاً مطالب از کتابخانه ها می باشد، ولی برای تخریج مصادر از سی دی های تحقیقی کمک گرفته شده است.

محدودیت های تحقیق:

الف: پراکندگی مطالب صراط و مسائل مربوط به آن در تفاسیر و کتب روایی بزرگ و مفصّل، که دسترسی به همه آنها دشوار بود. نگارنده با تحقیق تمام و کوشش فراوان این محدودیّت را جبران نموده اسیت.

ب: مطالب مربوط به صراط را به کتب تفاسیر و روایی محدود کنیم، در حالی که در کتب اخلاقی، مطالب زیبایی نیز بیان شده است.

والحمدالله ربّ العالمین

علیرضا زکی زاده رنانی

قم مقدسه - زمستان ۱۳۸۶

فصل اوّل: کلیّاتی پیرامون صراط

مفهوم صراط

در قرآن کریم سه کلمه «صراط»، «طریق» و «سبیل» معنایی نزدیک به هم دارند، که معمولاً هر سه به معنی «راه» ترجمه می شود.

با توجّه به عظمت واژه های مهمّ قرآن کریم و حقیقت بیان و بکارگیری این مفاهیم، فرقی اساسی بین این سه مفهوم (و واژه) وجود دارد.

صراط: راغب اصفهانی (متوفای ۵۰۲ قمری) در مفردات خود در مورد «صراط» گوید:(۱)

«صراط» به معنی راه روشن است. زیرا از مادّه (س ر ط) گرفته شده که به معنی بلعیدن است و گویا راه روشن، رهرو خود را بلعیده که دیگر نمی تواند به این سو و آن سو منحرف شود».

______________________________

۱- مفردات غریب القرآن، ص۲۳۰، مادّه (س ر ط). و نیز ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۱۳؛ طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۳۱، حکیم، سیدمحمدباقر، تفسیر سوره حمد، ص۲۱۹.

با توجّه به این معنا، می توان چنین گفت که «صراط» به معنی بزرگراه (شاهراه) می باشد. یعنی راه اصلی، که هم عبور از آن آسان است و هم راه اصلی می باشد. مانند جادّه قم تهران که یک راه اصلی (راه آسفالت شده و خط کشی شده و....) وجود دارد و در مقابل راههای فرعی (خاکی) و ناهموار زیادی در آن نیز وجود دارد.

کلمه «صراط»، چهل و پنج بار در آیات مختلف قرآن تکرار شده(۱) و در تمام موارد آن، به صورت مفرد آمده است.

طریق: راهی که بوسیله پا پیموده و طی می شود. این واژه، در هر روشی که انسان در کاری خوب یا ناپسند در پیش می گیرد، نیز استعاره شده است. مانند آیه۶۴ سوره طه که خداوند متعال می فرماید:( وَ یَذهَبا بِطَرِیقَتِکُمُ المُثلی ) آئین و روش نیکوی شما را از بین می برند.

سبیل: راهی است نرم و سهل گذر که هموار می باشد، جمع آن «سُبُل» نام دارد. به راههای سخت و صعب العبور، «طریق» اطلاق می شود.(۲)

___________________________________

۱- آیات: فاتحه: ۷، ۶/بقره: ۲۱۳،۱۴۲/آل عمران: ۱۰۱، ۵۱/مائده:۱۶/ نساء: ۶۸، ۱۷۵/ انعام: ۳۹، ۱۶۱، ۱۵۳، ۱۲۶، ۸۷/ اعراف: ۸۶/۱۶/ یونس: ۲۵/ هود: ۵۶/ ابراهیم: ۱/حجر: ۴۱/ نحل: ۱۲۱، ۷۶/ مریم: ۴۳، ۳۶/ طه: ۱۳۵/ حج: ۵۴،۲۴/ مؤمنون: ۷۴، ۷۳/ نور: ۴۶/ سبأ: ۶/یس: ۶۶، ۶۱،۴/ صافات: ۱۱۸، ۲۳/ ص:۲۲/ شوری: ۵۳،۵۲/ زخرف: ۶۴،۶۱،۴۱/ فتح: ۲۰/۲/ ملک: ۲۲.

۲- فالطریق: مأخوذ من الطریق علی الارض فی عملیه السیر، فهو السبیل الذی یطرق بالارجل، أی یضرب.... و عنه استعیر کل مسلک یسلکه الإنسان فی فعل محموداً کان أو مذموماً. (ر.ک: مفردات غریب القرآن، ص۳۱۲، واژه طرق).

در قرآن کریم «سبیل» به صورت جمع آمده(۱) و «صراط» به صورت مفرد، و این می تواند اشاره به این نکته باشد که همه راههای فرعی و سبیل ها منتهی به صراط (بزرگراه) می شود، همچنان که به اختلاف احوال رهروان، راه عبادت و بندگی مختلف است، ولی همه آن به عبادت منتهی می شود.

به فرموده علامه طباطبایی در تفسیر المیزان: «مَثل صراط مستقیم نسبت به سبیل های خدا، مَثل روح است به بدن که یک انسان در زندگیش، اطوار مختلفی دارد و در هر یک از احوال و اطوار (مانند طفولیت، بلوغ، جوانی، کهولت و پیری) غیر آن انسان در طور و حال دیگر است. ولی در عین حال، روح همان روح است.(۲)

معنای صراط

اشاره

آنچه در مورد «صراط» در بالا بیان شد، گزارشی از معنای صراط در حوزه لغت و قرآن کریم بود.

با توجّه به اینکه جهان آخرت تابع و آیینه ای از این دنیا می باشد، لذا ارتباطی تنگاتنگ بین اعمال و رفتار این جهان و مسیری که انسان در این دنیا انتخاب و طی می کند، با آن سرای وجود دارد. در حقیقت می توان این گونه بیان کرد که

_______________________________

۱- مانند آیه ۶۹ سوره عنکبوت: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا».

۲- نک: تفسیر المیزان، ج۱، ص۳۰.

صراط و راه سختی که در آن وجود دارد، تابع راهی است که انسان ها در این دنیا سپری می کنند.

با توجّه به این معنا می توان بسیاری از احادیث در مورد صراط را تبیین و شرح کرد، که از مو باریک تر و از شمشیر برّنده تر است، چرا که وقتی در اعمال و رفتار خود باریک و دقیق شویم، راهی که طی کرده ایم را بهتر می یابیم، و کاستی های اعمال و رفتار خود را در آن پیدا می کنیم.

در این مبحث، نگاهی دیگر به صراط می اندازیم، ولی با زاویه دید دیگر با کمک روایات اهل بیت معصومینعليهم‌السلام و در مورد معنای صراط مطالبی دیگر را بیان می نمائیم.

بیشترین بحثی که در مورد صراط در روایات و کتب تفسیری بیان شده است، در ذیل آیه۶ سوره حمد می باشد.

در این آیه می خوانیم:

( إهدِنَا الصّرَاط المُستَقیِمَ .)

(پروردگارا!) ما را به راه راست و صراط مستقیم رهنمون باش».

منظور از این «صراط مستقیم» چیست؟

مصادیق مختلفی درباره صراط مستقیم در قرآن و روایات آمده که در حقیقت، همه آنها به یک مقصود منتهی می شود که عبارتست از همان خط عبادت و آئین توحید و دین اسلام.

مصادیق صراط مستقیم

در تفسیر منسوب به امام حسن عسکریعليه‌السلام و کتاب معانی الأخبار شیخ صدوقرحمه‌الله نقل شده که: یعنی ما را هدایت و

رهبری نما به راهی که به محبّت تو منجر شود و به بهشتت می رساند و مانع این می شود که ما از هواهای نفسانی پیروی کنیم و خود را نابود کنیم و یا اینکه آراء و نظریات خود را ملاک قرار داده و خود را به هلاکت بیفکنیم.(۱)

در بعضی از اخبار آمده که صراط مستقیم عبارت از راهی است که به معرفت خدا می رسد.(۲)

و در روایتی دیگر گفته شده که صراط دو صراط است یک صراط در دنیا و یک صراط در آخرت، امّا صراط دنیا عبارت از امام مفترض الطاعه و پیشوائی است که اطاعت او واجب است، پس آن کس که در این دنیا او را شناخت و به هدایت او راه یافت و از او پیروی نمود از صراطی هم که در آخرت است و آن همان پلی است که بر روی دوزخ کشیده شده خواهد گذشت و آن کس که در این دنیا او را نشناخت بر آن صراط قدمش خواهد لغزید و در آتش دوزخ خواهد افتاد.(۳)

____________________________________

۱- روایت امام صادقعليه‌السلام : «ارشدنا الی الطریق المستقیم أی ارشدنا للزوم الطریق المؤدّی الی محبتک و المبلغ دینک و المانع من ان نتبع اهوائنا فنعطب أو ناخذ بارائنا فنهلک». (ر.ک: تفسیر منسوب به امام حسن عسکریعليه‌السلام ، ص۴۴، ح۲۰؛ معانی الأخبار، ص۳۳، ذح۴).

۲- روایت امام صادقعليه‌السلام : «هو الطریق إلی معرفه الله عزوجل». (ر.ک: معانی الأخبار، ص۳۲، باب معنی صراط).

۳- روایت امام صادقعليه‌السلام : «هما صراطان: صراط فی الدنیا، و صراط فی الاخره. و أما الصراط الذی فی الدنیا فهو الامام المفترض الطاعه، من عرفه فی الدنیا و اقتدی بهداه مر علی الصراط الذی هو جسر جهنم فی الاخره، و من لم یعرفه فی الدنیا زلت قدمه عن الصراط فی الاخره فتردی فی نار جهنم». (ر.ک: همان).

و نیز گفته شده که صراط مستقیم دو گونه است: صراط دنیا و صراط آخرت. صراط مستقیم دنیا، راهی است که از افراط و تفریط به دور است، راه میانه است و به سوی باطل کمترین انحرافی ندارد و صراط آخرت، همان راه مؤمنان به سوی بهشت است که راهی است مستقیم.(۱)

و باز در روایات آمده که مراد از صراط مستقیم امیر المؤمنینعليه‌السلام است.(۲)

امام علیعليه‌السلام در خطبه خود، در سالی که عید غدیر مصادف با روز جمعه بود، فرمود:

اندرون ما سبیل الله و من سبیله و ما صراط الله و من طریقه، انا صراط الله الّذی من لم یسلکه بالطّاعه لله هوی به الی النّار، و انا سبیله الّذی نصبنی الله

_________________________________

۱- روایت امام حسن عسکریعليه‌السلام : «والصراط المستقیم هو صراطان: صراط فی الدنیا، و صراط فی الآخره: و أما الصراط المستقیم فی الدنیا فهو ما قصر عن الغلو، و ارتفع عن التقصیر، و استقام فلم یعدل إلی شیء من الباطل.و أما الطریق الآخر فهو طریق المؤمنین إلی الجنه الذی هو مستقیم لا یعدلون عن الجنه إلی النار و لا إلی غیر النار سوی الجنه». (ر.ک: همان و بحار، ج۲۴، ص۹، ج۱).

۲- روایت امام صادقعليه‌السلام : «الصراط المستقیم امیرالمؤمنین علیعليه‌السلام . (ر.ک: معانی الأخبار، ح۲). و نیز روایت خود حضرتعليه‌السلام که فرمود: «أنا الصراط المستقیم، و عروته الوثقی التی لا انفصام لها؛ صراط مستقیم خدا و دستگیره محکم و ناگسستنی او، من هستم». (ر.ک: بحار، ج۸، ص۸۰، ح۱۹).

للاتّباع، بعد نبیّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، و انا قسیم الجنّه، و النّار، و انا حجه الله علی الفجّار، و الابرار، فانتبهوا من رقده الغفله، و بادروا العمل قبل حلول الاجل، و سابقوا الی مغفره من ربّکم، قبل ان یضرب بالسّور بباطن الرّحمه و ظاهر العذاب. (۱) - (۲)

______________________________

۱- قال مؤلّف: «الأنوار الساطعه» بعد ذکر هذه الروایه: «إذا علمت هذا فأذا کان الدین حسب ما نطقت به الأخبار الکثیره صراطا، و کان الدین تلک الأمور المذکوره فی الحدیث السابق ذکره، و کانواعليهم‌السلام بذواتهم المقدسه تلک الأمور، فلا محاله کانت حقیقه الصراط و صورته الخارجیه فی الدنیا و الاخره صراطا حقیقیّاً، و کان ظاهر الدین صراطا شرعایا، فمن عرفهمعليهم‌السلام و اقتدی بهداهم نجا، لأنّ معرفتهم هکذا و الاقتداء بهم هو الدین الحقیقی، کیف لا و قد علمت أنه لا یعرف الدین بجمیع مراتبه من العلم به، و المعرفه و الوجدان به، إلا بهم فإنهمعليهم‌السلام بینوه علما و أظهروه معرفه و تمثلوه وجدانا خارجیاً. ففی الحقیقه صوره الدین أیضاً همعليهم‌السلام إذا لم یعرف الظاهر منه إلاّ منهم، کما أن حقیقه الدین أیضا هم، فیحینئذ فهم بقول مطلق الدین، و هم بقول مطلق الصراط فی الدنیا و الآخره و فی الظاهر فیهما و فی الحقیقه فالإمامعليه‌السلام حینئذ هو الصراط صوره و حقیقته، و معرفته صراط للعارف بهم، إذا علمت أن الإمام و الدین متحدلان مصداقا و إن اختلفا مفهوما، فمعرفه الإمام هو معرفه الدین، و معرفه الدین و الامام هو الصراط، و العمل به سلوک هذا الصراط، و لیس العمل حینئذ إلا الاقتداء بهم، و الاستنان بسنتهم و الأخذ بطریقتهم فی کل مقام لهم. و هذا الاقتداء هو عین التمسک بالدین و العمل به، و إذا کل شأن من شئونهم داخل فی الدین، و لیس للدین شأن خارچ عن شئونهمعليهم‌السلام ، فهمعليهم‌السلام أرباب الدین و حقیقه الدین و الصراط المستقیم بقول مطلق، رزقنا الله متابعتهم و الاقتداء بهم، و الکون معهم فی الدنیا و الآخره بمحمد و آله الطاهرین». (الانوار الساطعه، ج۳، ص۸۷).

۲- ر.ک: مصباح المجتهد، ص۷۵۶؛ إقبال الاعمال، ج۲، ص۲۵۸؛ تفسیر صافی، ج۵، ص۱۶۸؛ بحار، ج۹۴، ص۱۱۷؛ مسند الامام الرضاعليه‌السلام ی، ج۲، ص۲۱، ح۲۸.

«آیا می دانید راه خدا چیست و به راه خدا چه کسی است؟ آیا می دانید راه خدا کدام است و به آن راه که می رود؟ منم راه خدا، آن راهی که هر کس از آن نرود در آتش دوزخ به سر رود، و منم آن راهی که خداوند مقرّر فرموده برای پیروی نمودن از آن بعد از پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، منم قسمت کننده بهشت و دوزخ، منم حجّت خدا بر نیکان و بدان؛ پس از خواب غفلت بیدار شوید و پیش از رسیدن مرگ به کردار نیک سبقت جوئید و پیشی گیرید به آمرزش پروردگار خود قبل از آنکه دیواری بین شما زده شود که باطنش رحمت خدا و ظاهرش عذاب خدا باشد».

شیخ صدوقرحمه‌الله نیز به استناد خود از جابر روایت کرده که گوید: از حضرت باقرعليه‌السلام راجع به این آیه پرسیدم:( وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَوْ مُتُّمْ ) : «اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید» فرمود:

فَقَالَعليه‌السلام : أَتَدرِی مَا سَبیلُ اللهِ؟ قَالَ: قُلتُ: لَا وَ اللهِ إِلَّا أَن أَسمَعَهُ مِنکَ. قَالَ: سَبیلُ اللهِ هُوَ عَلِیٌعليه‌السلام وَ ذُرِّیَِتُهُعليهم‌السلام وَ سَبیلُ اللهِ مَن قُتِلَ فِی وَلَایَتِهِ قُتِلَ فِی سَبیلِ اللهِ وَ مَن مَاتَ فِی وَلَایَتِهِ مَاتَ فِی سَبیِلِ اللهِ.(۱)

فرمود: «می دانی راه خدا چیست؟ گفتم: نه به خدا، مگر از شما بشنوم. فرمود: راه علیعليه‌السلام و فرزندان اوعليهم‌السلام است؛ هر که در راه ولایت او کشته شود در راه خدا کشته شده و هر که در ولایت علیعليه‌السلام بمیرد در راه خدا مرده است».

در روایتی دیگر گفته شده مراد از صراط مستقیم، معرفت امام است(۲) ، و در روایت دیگر آمده که آن راه امامان معصومعليهم‌السلام است که فرمودند: ما صراط مستقیم هستیم.(۳)

همچنین روایت شده که مراد امیرالمؤمنینعليه‌السلام و معرفت آن حضرت است و دلیل بر این که مراد امیرالمؤمنینعليه‌السلام است قول خدای متعال است که می فرماید:( وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ) .(۴) که آن امیرالمؤمنینعليه‌السلام است که در سوره فاتحه الکتاب که اُمّ الکتاب است از او به صراط مستقیم یاد شده است.(۵)

و نیز روایت شده که آن راه انبیاءعليهم‌السلام است.(۶)

__________________________________

۱- ر.ک: تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۰۲، ح۱۶۲، معانی الاخبار، ص۱۶۷، ح۱؛ مختصر بصائر الدرجات، ص۲۵؛ بحار، ج۲۴، ص۱۲، ح۶.

۲- تفسیر صافی، ج۱، ص۸۶.

۳- روایت امام زین العابدینعليه‌السلام : «نحن الصراط المستقیم و نحن عیبه علمه». (ر.ک: معانی الاخبار، ص۳۵، ح۵). و نیز روایت امام صادقعليه‌السلام : «نحن الصراط المستقیم». (تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۲۱، ح۸۹)

۴- سوره زخرف، آیه۴.

۵- روایت امام صادق (علیهِ السَّلام: «هو أمیر المؤمنینعليه‌السلام و معرفته، و الدلیل علی أنه أمیر المؤمنینعليه‌السلام قوله عزوجل: (و إنه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم) و هو أمیر المؤمنینعليه‌السلام فی ام الکتاب فی قوله عزوجل: "اهدنا الصراط المستقیم"».

۶- روایت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : «صراط الأنبیاء و هم الذین أنعم الله علیهم». (ر.ک: تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۲، ح۱۷؛ تفسیر کنزالدقائق، ج۱، ص۶۰).

و مصادیق دیگر صراط مستقیم که عبارتند از:

دین الهی:( قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۚ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ). (انعام: ۱۶۱). این آیه بیشتر جنبه عقیدتی را مشخص می کند.

عبادت خداوند:( وَأَنِ اعْبُدُونِي ۚ هَـٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ) . (یس:۶۲). که در این آیه به جنبه عملی اشاره شده است.

ارتباط و پیوند با خداوند:( وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّـهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ) (آل عمران: ۱۰۱).

راه رسالت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :( بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ يس ﴿ ١ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ﴿ ٢ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿ ٣ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ) (یس: ۱-۴).

کتاب الهی: حضرت علیعليه‌السلام : «انّه کتاب الله». (تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۵۸).

فطرت انسانی: امام صادقعليه‌السلام : «إن الصوره الانسانیه هی الطریق المستقیم الی کل خیر و الجسر الممدود بین الجنه و النار». (ر.ک: تفسیر صافی، ج۱، ص۸۶).

باید توجّه داشت که شیطان در همین صراط مستقیم، کمین می زند و به اغوا می پردازد و مردم را گمراه می کند:( لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ) (۱) حتماً بر سر راه مستقیم تو کمین می کنم و آنها را از راه بدر می برم».

امام خمینی در ضمن نمونه هایی از مصادیق صراط مستقیم، در مورد تفسیر و جمع این اخبار می فرماید:

این اخبار تناقضی با یکدیگر ندارند بلکه در بیان معنای صراط با هم مؤتلف است و هر یک از این ها ناظر به فردی از افراد آن هست، زیرا برای صراط و سایر معانی آن، حقیقت و روح، و صورت و قالبی است، و گاه می شود که حقیقت واحدی دارای صورتها و قالب های متعدّدی است، بلکه کمتر حقیقتی یافت می شود که برای آن، صورتهای متعدّدی نباشد،

_______________________________

۱ - سوره اعراف، آیه۱۹.

و الفاظ برای ارواح و حقایق وضع شده است نه برای قالب ها و صورتها، و هر گاه که یک حقیقت و روح در قالب های متعدّدی باشد جملگی به خاطر اتِّحاد در آن روح و حقیقت به یک نام نامیده می شوند، مثلاً لفظ «لوح» این کلمه عبارت از آلت نقش و نگارش صورتها در صفحه و یا لوحی است بدون اینکه توجّهی به این شده باشد که این آلت از نی باشد یا از آهن یا غیر این ها، بلکه اصلاً جسمانیّت قلم و یا محسوس بودن آن نقش در این نام گذاری اعتبار نشده است، همینطور لفظ «صراط» برای حقیقتی که سلوک و رفتن بر آن، انسان را به مقصود می رساند وضع شده است و این معنا، روح صراط است، و برای این روح قالب های متعدّدی است، یکی از آنها همین راه هائی است که برای رفت و آمد بین شهرها و آبادی ها کشیده می شود، یکی دیگر طریق معرف خدا، و راه تقرّب به ذات ذوالجلال الهی و جوار او در بهشت می باشد، که این راه غبارت از عمل به دین و شریعت، و معرفت امام و اطاعت از او، و معرفت امیرالمؤمینینعليه‌السلام به خصوص، و معرفت و شناخت صورت انسانیّت، یعنی اوصاف و اخلاق و حدود آن در این دنیا است، دیگر از مصادیق طریق و راه، پلی است که بر دوزخ کشیده شده است.

اما راه هائی که برای معرفت به خدا و تقرّب به او در این دنیا هست از میانه آنها بعضی صراط مستقیم و راه راست است، و آن همان راهی است که بین مقامی که انسان در آن هست و مقصدی که در نظر دارد راهی نزدیک تر از آن تصوّر نشود، و بعضی از این راهها چنین نیست، آن اوّلی نمی تواند بیش از

یک راه باشد ولی دوّمی بسیار است هر چه بخواهی از راه های کج و معوَّج إلی ما شاءالله، و می توان تعداد آن ها را به اندازه نفوس آدمیانی که به مرحله کمال نرسیده اند دانست، ولی همه به یک گونه نیست بعضی از این راه ها به آن صراط مستقیم نزدیکتر، و بعضی دور، و دورتر است تا برسیم به آن راهی که راه دشمن ترین مخلوقات خدا و دورترین آن ها از جوار قرب حضرت حق هست که همان راه ابلیس و هم ردیفان او باشد. و کامل ترین راه رسیدن به جوار حق تعالی نزدیک ترین راه ها است، و آن راه کسی است که معرفتش به خدا و به اسماء و صفات و افعال او کامل ترین معارف، و اخلاق او نیکوترین اخلاق، و مزاج او متعادل ترین مزاج ها باشد، این راه از میان همه راه ها کامل ترین و نزدیکترین راه است این مطالب بالنسبه به مجموع راه ها است. اما اگر بخواهیم نسبت به هر یک از افراد بشر نزدیک ترین راه را مشخص کنیم می بایست که حال فعلی آن ها را ملاحظه کنیم.

و تفصیل این اجمال اینکه: برای هر انسانی یک قوس نزولی است که از عالم غیب شروع و به این عالم ختم می گردد و یک قوس صعودی است که از این عالم شروع و به عالم غیب پایان می یابد، و انسان از هنگام تولّدش، و بلکه از اوّل پیدایش نطفه، و بلکه پیش از آن، همان تربت و خاکش در آن عالم در سیر و حرکت به سوی عالم غیب است، بلی مادامی که روح در او دمیده نشده سیرش در این عالم، و پس از دمیده شدن روح، با همان روح در عالم غیب به سیر و حرکت خواهد پرداخت، اما سیر تربت او به عالم غیب، از جهت ترقّی آن خاک از عالم جماد به عالم نبات است، و پس از این مرحله است که غذاء انسان می شود، و پس از اینکه آن خاک به صورت نبات درآمد و غذا انسان شد و با تناول آن، جزئی از بدن انسان گشت، از همین غذا نطفه پدید می آید، و سپس به صورت علقه، و پس از آن به استخوان مبدّل می شود، سپس بر آن استخوان ها گوشت می روید و آفرینشی دیگر انجام می گیرد و انسانی پدید می آید: فتبارک الله احسن الخالقین.(۱)

پس از ولادت مراحل ترقّی و تکامل را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد تا به سن بلوغ می رسد، اینجاست که عقلش کامل می گردد به گونه ای که به تشریف تکلیف مشرف می شود، و در این منزل است که او بر سر دو راهی قرار می گیرد، یا اینکه حرکت در عوالم غیب، و سیر در طریق سعادت و قرب و معرفت و بهشت را بر می گزیند، و یا اینکه قدم در راه شقاوت و دوری از خدا و جهل و پرتگاه های دوزخ می گذارد، و هر یک را که اختیار کند به اراده خود اختیار نموده، چرا که از طریق شرع و عقل راه سعادت و شقاوت و بهشت و دوزه و قرب و بعد برای او روشن گشته است، پس یا اینست که راه سعادت را در پیش می گیرد و به تحصیل اخلاق روحانی و تکمیل ملکاتی که وسیله قرب او به خدا می شود و دستیابی به معارف اهل یقین از اهل ایمان به خدا و ملائکه و کتب و فرستادگان او، و روز قیامت می پردازد و در این راه قدم می نهد تا اینکه به علّیین ملحق شود، و یا اینکه راه

____________________________________

۱- سوره مؤمنون، آیه۱۵.