خیبر

خیبر0%

خیبر نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

خیبر

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: عبدالرحمن‌الطیب الانصاری
گروه: مشاهدات: 4115
دانلود: 1579

توضیحات:

خیبر
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 71 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4115 / دانلود: 1579
اندازه اندازه اندازه
خیبر

خیبر

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

خیبر

نویسنده:عبدالرحمن‌الطیب الانصاری.

ترجمه : سیدمرتضی حسینی فاضل

خیبر، با پیشینه‌ای به قدمت تاریخ، جلگه‌ای وسیع و حاصل خیز، در ١٧١ کیلومتری شمال مدینه است که در زمان ظهور اسلام، از مراکز مهم تمدن در جزیرةالعرب و محل سکونت طایفه مهمی از یهودیان بود. پس از هجرت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به مدینه، به‌سبب پناه‌بردن یهودیانِ رانده‌شده از مدینه، آنجا به کانون خطری برای مسلمانان تبدیل شد.

هنگامی که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در سال ششم هجری، از توطئه خیبریان آگاه شد، با نامه‌های پی‌درپی، پیام حیات‌بخش اسلام را به آنان ابلاغ کرد، همچنین آنچه در تورات، درباره رسالت آن حضرت آمده بود، به آنان گوشزد کرد. آن حضرتصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، مدّتی صبورانه در پی هدایت آنان بود، اما آنان بر گمراهی و دشمنی خود با اسلام پامی‌فشردند. به ناچار رسول‌خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، قلعه‌های آنان را محاصره کرد، اما همچنان سعی می‌کرد آنان را هدایت کند. سرانجام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مردی از خویش را که خدا و رسولش او را دوست داشتند فراخواند، زره آهنین خود را به او پوشاند و پرچم اسلام را به دستش داد و این‌گونه خداوند بلندمرتبه، قلعه‌های محکم آنان را یکی پس از دیگری، به دست با کفایت او فتح کرد و به توطئه‌های خیانت‌بار آنان خاتمه داد. بزرگان آنان کشته شدند و خیبر با قلعه‌های آهنینش، به تصرف مسلمانان درآمد و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از این فتح مسرور گشت.

نوشته حاضر، ترجمه کتاب خیبر، الفتح الذی سرّ به النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، نگارش عبدالرحمن الطیب الانصاری است که با ترجمه جناب آقای سیدمرتضی حسینی فاضل، به زیور طبع آراسته شده است. کتاب مزبور، با رعایت ترتیب زمانی و پیشینه تاریخی، خیبر را به سبک پژوهش تاریخی بررسی کرده است. همچنین با بررسی نقش خیبر در دوره‌های گوناگون، اهمیت آن را در دوره‌های اسلامی نیز بیان کرده است.

امیدواریم، متن موجود به‌خوبی، بخشی از تاریخ و سیره رسول‌خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، همچنین اهمیت غزوات آن حضرت را بیان کند و برای علاقه‌مندان به تاریخ اسلام سودمند افتد. در پایان، پژوهشکده حج و زیارت لازم می‌داند، از زحمات بی‌شائبه مترجم محترم و تمام کسانی که در به ثمر رسیدن این اثر تلاش کردند، سپاسگزاری کند.

انّه ولی التوفیق

پژوهشکده حج و زیارت

گروه تاریخ و سیره

سخن نگارنده

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله والصلاة والسلام علی أشرف الانبیاء و المرسلین

«امین عبدالله مدنی» ، در روز دوم اهدای جوایز، سفری علمی برگزار می‌کند و برندگان این جایزه را به یکی از مناطق تاریخی و باستانی می‌برد. در ٢١ محرم ١۴٢٣ه. ق مطابق با مارس ٢٠٠٢م. نیز، این مراسم برگزار شد(۱) که این بار، از علا، مدائن صالح، جوف، ربذه و خیبر بازدید شد. در همان هنگام، استاد ایاد امین مدنی وزیر حج آن زمان و وزیر فرهنگ و رسانه کنونی عربستان - از من خواست، برای میهمانان این بازدید علمی، از خیبر بگویم. من به ایشان گفتم: «با تأسف باید گفت، بنده پیش از این، از خیبر بازدیدی نداشته‌ام. به همین دلیل، به‌خوبی نمی‌توانم درباره آن سخن بگویم» اما به وی قول دادم، کتابی درباره این منطقه تاریخی بنویسم و همه تلاش خود را به کار بندم تا بهترین اثر در این‌باره به جای ماند.

________________________________

۱- در این سال از استاد عاتق بن غیث بلادی تجلیل شد.

آنچه پیش رو دارید، نتیجه پژوهش‌در منابع و مراجع گوناگون است. در این اثر تلاش شده، جغرافیا و آثار باستانی و تاریخی این منطقه، با تصاویر و نقشه‌ها نمایش داده شود تا خواننده بتواند در ذهن خود، خیبر را به درستی تصور کند.

خیبر، از مراکز بزرگ تمدن جزیرةالعرب است. قدمت این منطقه، به دوره‌های پیش از تاریخ برمی‌گردد؛ زیرا درون این منطقه، آثاری از دوران سنگی یافت شده است. در خیبر و حومه آن، نقاط بسیاری وجود دارد که در آنها سنگ ‌نگاشته‌ها، مقبره‌های کومه‌ای و ابزارهای سنگی دنباله‌دار به جای مانده‌است.خیبر، در یکی از مراحل تاریخی‌اش، به حکومت بابل پیوند خورده است؛ چراکه «نبونید» ، پادشاه وقت بابل، در ۵٢٢ ق. م پس از آنکه «تیماء» را پایتخت خویش قرار داد، خیبر را به تصرف خود در آورد. همچنین، در دوران پادشاهان عرب، خیبر در قلمرو حکومت دادان و لحیان (۵۴٠-٢۵٠ق. م) بوده است. در دوران نبطیان نیز، خیبر به‌سبب نزدیکی به الحجر(۱) ، اهمیت داشته است؛ زیرا الحجر تا سال ۱۰۶م. به مثابه پایتخت دوم نبطیان به‌شمار می‌رفت. خیبر، پس از سقوط حکومت‌های عربی نیز، همچنان شهری مهم بود، به‌خصوص در بازرگانی؛ چراکه به مدت چندین سال، بازار دوره‌ای رایج در جزیرةالعرب، بازار نطاة، در این شهر برپا می‌شد؛ اما از آغاز حکومت امویان به بعد، خیبر شاهد رویداد مهمی نبوده است. این شهر

______________________________

۱ - Hegra

در سال ١٢٠٨ه. ق (١٧٩۴م.) در قلمرو حکومت اول آل‌سعود قرار گرفت.

از آثار کهن این شهر، می‌توان به دژهای قموص و ناعم و سدهای بنت و حصید اشاره کرد. خیبر آکنده از نوشته‌های کهن و اسلامی است. همچنین، در خیبر عمارت سنتی و کهن نیز وجود دارد. افزون بر اینها، جاذبه‌های طبیعی و گردشگری این شهر موجب شده است که خیبر در زمینه گردشگری، گوی سبقت را از دیگر مناطق عربستان برباید.

اکنون، از همه کسانی که در تهیه این اثر کوشیده‌اند، تشکر و قدردانی می‌کنم؛ به‌ویژه از استاد «غالب بن سعود المحمدی» ، استاندار خیبر که برای همکاری صمیمانه با تیم «دارالقوافل» ، در اثنای نگارش این کتاب از خیبر بازدید کردند. و نیز از استاد «صیفی بن عیسی الشلالی» ، مدیر امور پرورشی شهر خیبر، برای همراهی با تیم دارالقوافل در بازدید از اماکن خیبر و حومه آن و نیز بهره‌گیری پژوهشگران این تیم، از دانش او درباره تاریخ خیبر و اماکن تاریخی آن؛ همچنین از «بنیاد آثار و موزه‌ها» به‌سبب پشتیبانی از تهیه و نشر این اثر؛ از استاد دکتر «سعد بن عبدالعزیز الراشد» ، معاون آثار و موزه‌های وزارت آموزش و پرورش، به‌سبب پذیرایی شایسته از تیم دارالقوافل هنگام بازدید از خیبر و عکس‌برداری از آثار این شهر؛ از آقایان دکتر «فرج‌الله احمد یوسف» ، استاد «خالد بن فایز الاسمری» ، استاد «محسن بن هادی الیامی» ، پژوهشگران عضو تیم دارالقوافل که در گردآوری مطالب این کتاب، ما را یاری کردند؛ همچنین از دکتر «حسین بن علی ابوالحسن» که پرینت اول این کتاب را مطالعه

کرده‌اند؛ عکاس محترم، استاد «عبدالکریم اسماعیل الحاج» که در عکس‌برداری از آثار و اماکن تاریخی خیبر فراوان کوشید؛ استاد «حمودبن هادی العنزی» که نقشه‌های کتاب را رسم کرد و دیگرانی که در تألیف و چاپ این کتاب، ما را یاری کردند، سپاسگزاری می‌کنم.

دکتر عبدالرحمن الطیب الانصاری

ریاض، ١٢ ربیع الاول ١۴٢٧ه. ق

مطابق با ١٠ آوریل ٢٠٠۶م

مباحث مقدماتی موقعیت خیبر

خیبر، در ١٧١ کیلومتری شمال مدینه منوره و در طول و عرض جغرافیایی ١٠/١۶/٣٩ و ٢۵/۴۵/٢۵ واقع شده است.

یاقوت حموی، خیبر را این‌گونه معرفی می‌کند: «خَیبَر، منطقه‌ای که نام آن در غزوه‌های پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دیده می‌شود، ناحیه‌ای است در فاصله هشت بریدی(۱) مدینه، از سمت شام» بکری نیز می‌گوید: «از خیبر تا مدینه، هشت برید یا به اندازه سه روز پیاده‌روی فاصله است»

حره(۲) خیبر، پس از حره بنی‌سلیم، از بزرگ‌ترین حره‌های جزیرةالعرب به شمار می‌رود. این منطقه، نام‌های گوناگونی داشته است؛ مانند حره فدک، حره ضرغد، حره نار و حره لیلی. در خیبر وادی‌های بسیاری نیز وجود دارد که از جمله آنها وادی غرس (سریر) ، مضاویح،

__________________________________

۱- برید، یکی از واحدهای اندازه‌گیری مسافت و معادل چهار فرسنگ یا ۵/٢٢ کیلومتر است. م

۲- حرة، زمینی با سنگ‌های آتشفشانی و سنگریزه فراوان است. م

الزهیراء و ابووشیع را می‌توان نام برد. هم‌چنان‌که در منطقه خیبر، روستاهای فراوانی، مانند شُرَیف، ابووشیع، صویر، مکیده، زبران، نطاه، سریر، سمحه و عشاش وجود دارد.

خیبر در لغت

مورخان و جغرافی‌دانان عرب، در معنای واژه خیبر اختلاف دارند. می‌توان گفت، در رابطه با نامگذاری این منطقه، سه دیدگاه وجود دارد.

الف) برخی می‌گویند: این واژه، از «ارض الخبره» به معنای گِل خوب گرفته شده است.

ب) در دیدگاه دیگر، نام خیبر برگرفته از نام مردی از «عمالقه» به نام خیبربن‌قانیة بن‌عیبل بن مهلائل بن إرم است؛ زیرا وی نخستین کسی بود که به این منطقه وارد شد.

به ظاهر، دیدگاه دوم، تحلیلی ساختگی است؛ زیرا حمدالجاسر می‌گوید:

ندانستن معنای خیبر موجب شد، برخی این روایت خرافی را درباره

خیبر بسازند. این امر نه فقط برای تفسیر معنای خیبر، بلکه برای توجیه نام [گذاری] دیگر اماکن و شهرهای جزیرةالعرب نیز دیده می‌شود؛ مانند اجا، سلمی، دومةالجندل، فدک و فید و. .

ج) دیدگاه سوم، به معنای عبری این واژه می‌پردازد. «خیبر» در زبان عبری، به معنای دژ و جمع آن «خیابر» است. در واقع این دیدگاه معنای خیبر را با مهاجرت و سکونت یهودیان در این منطقه مرتبط می‌داند؛ حال آنکه این منطقه، پیش از ورود یهودیان به آنجا نیز همین‌گونه نامیده می‌شد.

پس از بیان دیدگاه‌های سه‌گانه و بررسی هرکدام، مشخص شد که دیدگاه اول درست است؛ یعنی این نام، برگرفته از الارض الخبره به معنای زمینی است که گِل خوبی دارد.

خیبر، در دوره‌های ماقبل تاریخ

در وادی‌های غرس، غمره، حفیره و القاع، آثاری از عصر پارینه‌سنگی قدیم یافت شده است که عبارت‌اند از: تبرهای سنگی، ابزارهای تیز و بُرنده و کلنگ. علاوه بر این، نزدیکی جاده خیبر، از منطقه علا به‌سمت جنوب، تقاطع جاده خیبر، عشاش و علا نیز، ابزارهایی مربوط به عصر پارینه‌سنگی و در حره خیبر، ابزارهایی از عصر پارینه‌سنگی میانه یافت شده‌است که عبارت‌اند از: سرنیزه، خنجر، تیشه و قلم‌های حکاکی. همچنین در یکی از بخش‌های وادی غرس، ابزارهایی از عصر نوسنگی بر جای مانده‌است.

در حره خیبر، لوح‌های سنگی بزرگی به شکل دایره یا مثلث یافت

شده است؛ جنس این اشکال به‌گونه‌ای است که اگر از زاویه‌ای خاص به آنها نگریسته شود، به‌صورت دو ردیف سنگ موازی، شکل دُمِ بلندی را ایجاد می‌کنند.

دیرینه‌شناسان، درباره هدف از ایجاد این اشکال و ابزارهای سنگی دنباله‌دار، دیدگاه‌های گوناگونی دارند:

١ - برخی معتقدند، در واقع آنها نوعی ابزار شکار بوده‌اند؛

٢ - اما برخی براین باورند که آنها پرستشگاه یا گورستان‌بوده است؛

٣ - گروه سوم نیز، بر آن‌اند که این سنگ‌های دایره‌ای شکل، در واقع تابلوهای راهنمای جاده‌ها و راه‌ها بوده‌است.

نقش‌ها و لوح‌های سنگی خیبر

گورهایی باستانی، در حره قریجل، نزدیکی خیبر و نیز، در دژ المنجی، به فاصله سی کیلومتری شمال خیبر وجود دارد که در آن مکان، ابزارهای سنگی بسیاری یافت شده‌است. همچنین جای پای انسان نیز روی این صخره‌ها نقش بسته است. یکی از گورهای باستانی در حره قریجل که به شکل دایره‌ای ایجاد شده است

گورهای باستانی در حره قریجل

از برجسته‌ترین ویژگی‌های ماقبل تاریخ در جزیرةالعرب این است که در تمام مناطق آن، سنگ ‌نگاشته وجود دارد که مهم‌ترین منبع برای مطالعه دوره‌های پیش از تاریخ است.

بنیاد آثار و موزه‌ها، از نیمه دهه هشتاد قرن بیستم، مطالعه بر این سنگ‌نگاره‌ها را آغاز کرد و به تحلیل آنها پرداخت و بر پایه این تحقیقات، همچنین با توجه به سنگ‌نگاره‌های انسان‌ها و حیوانات و شیوه پیدایش آنها، دوره‌های ماقبل تاریخ را به چند مرحله تقسیم کرد.

در خیبر، نقش‌هایی از کف دست انسان وجود دارد که مشابه آثار برجای‌مانده بر ورودی «غار جانین» در حائل است. این آثار را می‌توان از آن عصر پارینه‌سنگی قدیم دانست؛ زیرا با آثار هنری در غارهای خارج از جزیرةالعرب تشابه دارد.

نقطه حدب حمر، در شمال خیبر و در حد فاصل خیبر الحجر (مدائن صالح) قرار دارد و از مهم‌ترین نقاط شمال جزیرةالعرب است که در آن، سنگ ‌نگاره‌هایی یافت می‌شود. گمان می‌رود که این سنگ ‌نگاره‌ها، با نقش‌هایی از گاوهای وحشی و اسب‌های شخم‌زننده، از قدیمی‌ترین آنها باشند که به الگوی نقش‌های صخره‌ای در منطقه «کلوه» شباهت دارد و کلوه‌نیز در شمال شرق تبوک قرار دارد. برخی از این اشکال حیوانی، با دایره و نقطه تزیین شده‌اند. همچنین گمان می‌رود، این تزیین‌ها متعلق به هزاره پنجم پیش از میلاد باشد.

کهن‌ترینِ آنها حدود شش هزار سال پیش از میلاد نگاشته شده و جدیدترین آنها هزار تا چهار هزار سال پیش از میلاد؛ اما سنگ‌نگاره‌های خیبر و پیرامون‌آن (به جز حدب حمر) متعلق به دوره‌های جدید است؛ چراکه بیشتر نقش‌های آن «شتر و اسب» است. این نقش‌ها، در شمال شرق خیبر در کوه «عطوی» و کوه‌های «حرضه» پراکنده است؛ درحالی‌که در «المشرفه» نقش گاوهایی با شاخ‌های بلند و صحنه شکار شترمرغ وجود دارد. در وادی «وطیح» نیز نبردهایی با نیزه‌های بلند و بر پشت اسب‌ها به تصویر کشیده شده است. همچنین در این منطقه، نقاشی‌هایی از گاوها و بزهای کوهی وجود دارد که شبیه نقش‌های موجود در «جبه حائل» است. در این نقاشی‌ها از شیوه نقاشی چوبی استفاده شده و در آن شکل‌انسان‌ها و حیوان‌ها به‌گونه‌ای ترسیم شده که به شکل چوب‌های کنار هم گذاشته شده و متقاطع با یکدیگر درآمده‌اند.

در روستای «العین» ، در فاصله ٢۴ کیلومتری شمال شرق خیبر نیز سنگ‌نگاره‌هایی وجود دارد که دربردارنده شکل انسان‌ها و به‌شیوه چوبی ترسیم شده‌است. همچنین در این مکان، نقش بزهای کوهی با شاخ‌های بلند نیز فراوان یافت می‌شود. نقش به جای مانده‌ای که بزهای کوهی را ترسیم می‌کند

در کوه «طیران» ، نقش‌های بسیاری از گاوهای شاخ‌بلند، شتر، شترمرغ و تصاویری از شکار و درگیری یافت می‌شود. همچنین نقش اسب‌سوارانی که با اسبان عربی می‌تازند؛ درحالی‌که، کمان، نیزه و سرنیزه در دست دارند و افرادی در حال رقص نیز ترسیم شده‌اند. در اینجا نیز، نقش‌های ترسیم‌شده از انسان‌ها، به‌شیوه چوبی تجریدی است.

فیلپی، جهانگرد انگلیسی، سنگ‌نگاره‌های کوه طیران را این‌گونه توصیف می‌کند: «. . با وجود گاو وحشی و شتر یا شکل انسان، بزکوهی بدون رقیب و پیش از همه قرار می‌گرفت»

سنگ‌نگاره‌های خیبر، دربردارنده موضوعات گوناگونی است که با مطالعه آنان می‌توان به فعالیت‌های روزانه انسان ماقبل تاریخ پی‌برد؛ فعالیت‌هایی مانند شکار، چرانیدن حیوانات، رقص و جنگ که ابعاد

اقتصادی، اجتماعی و دینی زندگی آنان را بازگو می‌کند. در صحنه‌های ترسیم‌شده از شکار، چرانیدن و نبردها، حیواناتی مانند گاو، بزکوهی، شتر و اسب را می‌بینیم که در آن محیط زندگی می‌کردند. همچنین، از رهگذر این سنگ‌نگاره‌ها، با ابزارهای شکار و نبرد آنها، یعنی کمان، تیر و نیزه آشنا می‌شویم.

خیبر در گذر تاریخ

خیبر و دوران بابلی‌ها

پس از وفات «بخت‌النصر» دوم (۶٠۵-۵۶٢ق. م) ، امپراتوری بابل، دوره‌های آشفته و بی‌ثباتی را تجربه کرد تا اینکه «نبونید» زمام امور را به دست گرفت. (۵۵۵-۵٣٩ق. م)

وی از کاهنان معبد «سین» بود و به معبود خویش، بسیار اهمیت می‌داد؛ به‌گونه‌ای که کاهنان معبد «مردوخ» ، کینه او را به دل گرفتند و او را به کفرورزی به مردوخ متهم کردند. به همین دلیل، با یکدیگر درگیر شدند که در نتیجه، نبونید از بابل بیرون رفت و در «تیماء» مستقر شد.

سال ١٩۵۶م. در «حران» ، دو کتیبه کشف شد که بر آنها انتقال نبونید به تیماء، با خط میخی و این‌گونه درج شده بود:

من نبونیدم، فرزندی که هیچ‌کس را ندارد. کسی‌که نشستن بر تخت پادشاهی را در سرنداشت. خدایان و الهه‌ها، برای من دعا کردند. دعای من برای به‌دست‌گرفتن حکومت، موجب شد، (در شب) در خواب ببنیم [که به من گفته می‌شد]: حرکت کن و به سرعت معبد «سین» را در حران بنا کن. می‌خواهم همه این سرزمین را به دست تو بدهم. مردم (ساکنان) بابل، پارسیا، نیبو، اور، اوروک، لارسا و کاهنان (مردمی از مناطقی هستند) که در اکاد زندگی کردند (و) در حق الوهیت بزرگ ایشان اشتباه کردند. آنان نسبت به عدم شناخت خشم هولناک پادشاه خدایان، یعنی «سین‌ننار» گناه کردند؛ زیرا مناسک خود را فراموش کردند و دروغ و سخن نادرست گفتند. آنان مانند سگ‌ها یکدیگر را پاره کردند؛ به همین دلیل، خدایان از جمله «سین» ، بیماری و گرسنگی را میان آنان انداخته‌اند؛ به‌طوری‌که ساکنان، دچار نگون‌بختی شده‌اند؛ اما من از شهر خودم بابل فرار می‌کنم و به‌سوی تیماو، دادانو، پاداکو، خیبرا و یدیخو تا یثربو حرکت می‌کنم. ده سال در این شهرها می‌چرخیدم؛ اما وارد شهرم بابل نشدم.

نبونید، در سال چهارم پادشاهی‌اش (۵۵٢ ق. م) ، تیماء را پایتخت خود قرار داد. بنابر متنی (میخی) که بیان شد، وی قدرت و نفوذ خود را بر شهرهایی، مانند خیبر گسترش داد. در این متن میخی نام شهرها به شکل زیر آمده است:

تیماو (ت-ما-أ. te- ma- a تیماء) ؛

دادانو ( da-da-nu دادان، «العلا») ؛

پاداکو ( pa-dak-ku فدک، «الحائط») ؛

خی‌ایبرا ( hi-ib-ra-a خیبر) ؛

یادیخو ( ia-di-hu ی دیع، الحویط) ؛

یثربو ( ia-atri-bu ی ثرب، مدینه منوره)

نبونید، تا آخرین سال حکومت خود، یعنی زمان بازگشتش به بابل، در تیماء ماند؛ زیرا در آن سال، کورش دوم (۵۵٩-۵٢٩ق. م) به بابل حمله کرد و نبونید به بابل بازگشت تا در برابر کورش دوم بایستد. او برای دلجویی از کاهنان مردوخ، یکی از جشن‌های آنان را برگزار کرد؛ اما بی‌فایده بود و کورش دوم توانست در همان سال (۵٣٩ ق. م) وارد بابل شود و به این ترتیب، حکومت بابلی‌ها سقوط کرد.

خیبر و امپراتوری‌های عربی

در سال‌های (۵۴٠-٢۵٠ق. م) حکومت دیدان (دادان) و لحیان در شمال غرب جزیرةالعرب برپا شد و نفوذ آن تا شرق و جنوب این

سرزمین گسترش یافت. نقش‌های (نگاره‌ها) لحیانی پیدا شده در علا (دادان) پایتخت امپراتوری دیدان و لحیان نام شماری از شهرهای خارج از قلمرو حکومت آنان را بیان می‌کند که مردم آنجا، مالیات اموال و دارایی‌های خویش را به «ذی‌غیبه» ، معبود اصلی حکومت، می‌دادند. ذکر نام این شهرها بیانگر پهناوربودن قلمرو لحیانی‌هاست. این امر موجب می‌شد شهروندان مالیات خویش را به معبودشان، ذی‌غیبه، بدهند. گستره شهرهایی که لحیانی‌ها بر آنها تسلط یافته بودند، از شمال تا عمان (اردن) و از جنوب تا بدر بود. بر این اساس، خیبر منطقه‌ای بود که مستقیم یا غیر مستقیم، زیر نفوذ لحیانی‌ها قرار داشت.

پس از سقوط امپراتوری دیدان (دادان) و لحیان، نبطی‌ها نفوذ خود را درون جزیرةالعرب گسترش و الحجر (مدائن صالح) را پایتخت دوم خویش قرار دادند. پایتخت اول آنها، «الرقیم» (سلع پتراء) بود.

بی‌تردید خیبر نیز، از الحجر از شهرهای مهم تجاری در دوران نبطی‌ها به‌گونه‌ای بهره می‌برد؛ زیرا برخی از کاروان‌های بازرگانی که از جنوب جزیرةالعرب به‌سوی شمال آن در حرکت بودند، از خیبر می‌گذشتند.(۱) خیبر، در دوره آخرین پادشاه نبطی «رب إل دوم» (٧٠ - ١٠۶ م) از انتقال پایتخت نبطی‌ها از «رقیم» به «بصری» اثر پذیرفت.

پس از کم اهمیت‌شدن راه خشکی بازرگانی (که جنوب جزیرةالعرب را به شمال پیوند می‌داد) ، همچنین سقوط نبطی‌ها در سال ١٠۶م و چیره‌شدن رومی‌ها بر شمال جزیرةالعرب(۲) (الکورة العربیه یا القری

___________________________________

۱- راه اصلی بازرگانی از وادی القری می‌گذشت نه از خیبر.

۲- گفتنی است که تصرفات رومی‌ها، هیچ‌گاه از شمال جزیرةالعرب فراتر نرفت.

العربیه)(۱) ، خیبر در زمینه فعالیت کاروان‌های بازرگانی، نقش برجسته‌ای داشت و این نقش تا ظهور اسلام ادامه یافت. در این دوران، خیبر با شکوفایی بازرگانی روبه‌رو بود؛ زیرا کاروان‌های ویژه بازرگانان بزرگ، مانند ابورافع خیبری، از آنِ خیبر بود که از سوی او به سرزمین شام فرستاده می‌شدند. همچنین یکی از بازارهای بزرگ عرب به نام بازار نطاه(۲) در آنجا برپا می‌شد.

بازرگانان خیبر در آن زمان، به‌دلیل ثروت فراوان، به بانک جزیرةالعرب تبدیل شده بودند. مردم این منطقه، اولین کسانی بودند که شیوه‌های ربا و بهره را در جزیرةالعرب پایه‌گذاری و ترویج کردند.

سال ٢٧٣م. حکومت «تدمر» (آخرین حکومت عربی در منطقه شام) به دست رومیان سقوط کرد. پس از این رویداد، رومیان و پس از آنها بیزانسی‌ها، در پی برپایی حکومتی میان مرزهای امپراتوری خود و جزیرةالعرب بودند تا میان آنان و جزیرةالعرب حائل شود. قبیله «سلیح» ، نخستین کسانی بودند که این نقش را ایفا کردند. ملکه‌آنان به نام «ماویه» ، پس از وفات همسرش، زمام امور را به دست گرفت و شهرت یافت. نام همسر او در منابع بیزانسی نیامده است؛ اما همین اندازه روشن است که همسر ماویه، زیر نظر امپراتور جولیان (٣۶١ - ٣۶٣ م) کار می‌کرد. پس از سلیحی‌ها، قبیله غسانی‌ها تیره‌ای از قبیله ازد یمن به‌سوی شام گسیل شدند. مورخان اجماع دارند که غساسنه، حدود سال ۴٩٠م. وارد شام شدند و نزدیک قبیله سلیح و در مرز امپراتوری بیزانس

_______________________________

۱- روستاهای عربی.

۲- نطاة، نام یکی از قلعه‌های خیبر است.

اقامت گزیدند.

پس از چیره‌شدن غسانی‌ها بر سلیحی‌ها، آنان توانستند با بیزانسی‌ها همسو شوند. سال ۵٠٢م. پیمانی میان آنان امضا شد که به موجب آن، حکومت غسانی‌ها، از سویی حکومت حائل میان رومی‌ها و جزیرةالعرب و از سوی دیگر، حائل میان امپراتوری روم و فارس بود.

«حارث‌بن‌جبله» نخستین پادشاه غسانی‌ها بود که سال‌های ۵٢٨ تا ۵۶٩م. زمام امور را به دست داشت. آنان توانستند، نفوذ خود را تا بخش‌های گسترده‌ای از شمال جزیرةالعرب گسترش دهند. حارث‌بن‌جبله، در بسیاری از نبردها با بیزانسی‌ها همراهی می‌کرد؛ از جمله می‌توان دو نبرد با حکومت مناذره اعراب، طی سال‌های ۵٢٨ و ۵۴۴م. را نام برد. در کتیبه حران که سال ۵۶٨م. درج شده است، درباره حمله حارث بن‌جبله به خیبر و ویران‌کردن این شهر این‌گونه آمده است: «من شرحبیل‌بن‌ظلموا هستم. ذا المرطول (کنست) ، سال ۴۶٣ و یک سال پس از ویران‌شدن خیبر ساخته شد» تاریخ ذکرشده در این نقش، بر اساس تقویم بصری شام است که معادل ۵۶٨م. می‌شود. (١٠۵+۴۶٣ ۵۶٨)

سخن «ابن‌قتیبه» ، در کتاب «المعارف» نیز این نوشته را تأیید می‌کند. او می‌گوید: «یکی از پادشاهان غسانی، به ویران‌سازی خیبر اقدام کرد» از آنجا که در این نقش، تاریخ ۵۶٨م. ثبت شده است، در واقع غزوه حارث بن جبله، یک سال پیش از ساخت کنست، یعنی ۵۶٧م. رخ داد. اما در منابع عربی، دلایل حمله پادشاه غسانی به خیبر و ویران‌کردن آن نیامده است. احتمال دارد که این حمله، برای حمایت از امپراتوری

بیزانسی‌ها و در ادامه حمله‌های سلسله‌وار ضد قبایل عرب متمرکز در مناطق میانی جزیرةالعرب رخ داده باشد.

احتمال دیگر این است که هدف از این کار، تلاش برای تسلط بر مسیر حرکت کاروان‌های تجاری‌ای باشد که از خیبر می‌گذشتند. یکی از مهم‌ترین راه‌های بازرگانی، از «قنا» در «حضرموت» آغاز و از مناطق «مأرب» ، «نجران» ، «یثرب» و پس از آن، از خیبر و الحجر (مداین صالح) می‌گذشت؛ اما این راه پس از الحجر منشعب می‌شد. راهی از وادی «سرحان» عبور می‌کرد و به سرزمین بین‌النهرین می‌رسید و راه دیگر نیز، از «بتراء» می‌گذشت و به «غزه» منتهی می‌شد.

احتمال سوم، این است که پادشاه غسانی، برای یاری عموزادگان خود، یعنی اوس و خزرج، به یهودیان خیبر حمله کرده باشد؛ زیرا به احتمال قوی، میان اوس و خزرج درگیری ایجاد شده بود.

خیبر در آن زمان، در بنگاه تجاری اعراب مشارکت داشت. این بنگاه تجاری را بازارها می‌نامیدند. به‌طور معمول، این بازارهای دوره‌ای و ماهانه از بازار «دومةالجندل» در ماه ربیع‌الاول آغاز می‌شد و پس از آن به ترتیب، بازارهای «المشقر» ، در جمادی‌الثانیه؛ «صحار» ، در کشور «عمان» و در اول رجب؛ «دبا» ، بازار «شحر» در حضرموت در ماه شعبان؛ بازار «عدن و صنعاء» ، در ماه رمضان؛ بازار «عکاظ» ، در ذی‌قعده؛ بازارهای «ذی‌مجاز و مجنه» ، در ذی‌حجه و. . برگزار می‌شد؛ اما پس از پایان موسم حج و حرکت مردم به‌سوی شمال، بازار نطاه در خیبر به پا می‌شد. به این ترتیب، خیبر، در این چرخه اقتصادی مشارکت داشته است. علاوه بر این، از خیبر کاروان‌هایی گذر می‌کردند که مَلِک،

«حیرة بن نعمان بن منذر» آنها را به بازارهای عربی روانه می‌کرد.

منطقه خیبر، به‌سبب رونق کشاورزی خود، یکی از دشت‌های مهم جزیرةالعرب بود. علت این امر نیز فراوانی آب در خیبر بود. پیش از اسلام، این منطقه به «ریف الحجاز» شهرت داشت. در زبان عربی «ریف» ، زمینی حاصلخیز است که در آن کِشت می‌شود و نخلستان دارد.

چشمه هامه

«واقدی» در «مغازی» ، خیبر را این‌گونه توصیف کرده است: «منطقه آباد حجاز، از جهت غذا، چربی و دارایی»

این توصیف، با معنای واژه خیبر نیز سازگار است؛ زیرا همان‌طور که گفتیم، خیبر در لغت به معنای سرزمین خوش‌گِل و خاک آمده و علاوه بر حاصلخیزی از آب فراوانی بهره‌مند است. چشمه‌های فراوان این منطقه سبب این بهره‌مندی است که شمار آنها به سیصد چشمه دائمی می‌رسد. مشهورترین آنها عبارت‌انداز: ابراهیم المَروی، ام‌البیضه، البُحیر، الجمه، الحمه، الخرار، الرایه، الدُّفینه، سلالم، صفصافه، طبران، چشمه‌علی، القصیبه، القویر، الحیحه، النطاه، البرکه، المستقی، السلیل، سمحه، ام‌حکیم، بلالیه و چشمه شباث..چشمۀ مستکه یا مستقی چشمۀ جمه

از دیگر منابع تأمین آب خیبر، سدهایی بودند که در وادی‌ها برای ذخیره‌سازی و سیراب‌کردن مناطق پیرامون آن ساخته می‌شد. این کار، علاوه بر بهره‌برداری مناسب از آب وادی‌ها، موجب مهار سیل‌ها و سیلاب‌ها نیز می‌شد که از آسیب‌دیدن زمین‌های زراعی جلوگیری می‌کرد. البنت، حصید، مشقوق و زایدیه از مشهورترین این سدها هستند.

خیبر به‌سبب نخل‌های فراوان و برداشت انواع خرما نیز شهرت داشت. پیش از اسلام، مردم آنجا به زراعت نخل اهتمام ویژه‌ای داشتند. سال چهارم هجری «ابورافع سلام بن‌ابوالحقیق» هنگام کوچاندن یهودیان بنی‌نضیر از مدینه می‌گوید: «اگر ما نخل‌های اینجا را رها کردیم، به‌سوی نخل‌های خیبر می‌رویم» اهل خیبر خود را چنین توصیف می‌کردند: «ما ارباب نخل و نخل‌شناس هستیم. . و در زمینه نگهداری و پرورش نخل، صاحب دانش» اهتمام مردم خیبر به نخل، آن‌گونه‌بود که «حباب بن منذر» ، هنگام محاصره خیبر، به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفت: «ای رسول خدا! یهودیان، نخل را از فرزندان خود نیز بیشتر دوست می‌دارند»

به گفته مورخان، زراعت نخل در خیبر آن‌قدر فراوان بود که چهل هزار بارِ شتر از انواع خرما در این منطقه برداشت می‌شد که هر بارِ شتر، کمتر از دویست کیلوگرم نیست. «ابن‌شبه» ، در کتاب «تاریخ المدینة المنورة» می‌نویسد: «پس از فتح خیبر، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عبدالله بن‌رواحه را فرستاد تا از یهودیان خرما جمع کند. او نیز چهل هزار بارِ شتر خرما فراهم کرد»

مردم خیبر زیر نخل‌های خود محصول‌های بسیاری همچون جو

کشت می‌کردند. وادی‌های گوناگون خیبر، مانند نطاه و کتیبه، به کشت جو شهرت داشتند. همچنین مردم خیبر، گندم و سبزیجات می‌کاشتند و برای زراعت، میوه‌هایی چون انار، انگور، هلو، انجیر، لیمو و هندوانه مشهور بودند. زمین‌های زراعی خیبر، به دو بستان تقسیم می‌شد که دیواری خشتی، پیرامون آنها کشیده شده بود. امروزه این دیوارها به نام «البلاد» شناخته می‌شوند و این اصطلاح، در شهر خیبر و پیرامون آن به کار می‌رود.

مردم خیبر کنار تولیدات فراوان کشاورزی، به دامداری و پرورش گوسفند، بز، گاو و. . نیز اهتمام داشتند. پس از فتح خیبر، مسلمانان، گاوهای فراوانی را از دژ «صعب بن‌معاذ» غنیمت گرفتند. این دژ، یکی از دژهای وادی نطاه است. شتر نیز از مهم‌ترین چهارپایانی است که خیبری‌ها به پرورش و نگهداری آن می‌پرداختند؛ زیرا آنان از شتر، برای امور بازرگانی خود، به‌ویژه انتقال خرما به جای‌جای سرزمین جزیرةالعرب بهره می‌بردند. برای نمونه، در منابع تاریخی آمده است، هنگامی که یهودیان بنی‌نضیر در سال چهارم هجری، به ترک مدینه مجبور شدند، اموال و اثاث خود را با ششصد شتر، به خیبر بردند [نشان می‌دهد، شتر فراوانی در اختیار داشتند]. برای مردم خیبر، علاوه بر شتر، اسب نیز اهمیت فراوانی داشت؛ زیرا برای نبرد به آن احتیاج داشتند. از الاغ نیز، برای بردن بار خرما و دیگر محصولات کشاورزی استفاده می‌کردند.

برخی از شاعران عرب‌زبان، نخل‌ها و خرماهای خیبر را توصیف کرده‌اند؛ برای نمونه، حسان بن‌ثابت این‌گونه سروده است:

فإنا و من یهدی القصائد نحونا

کمستبضع تمراً الی أهل خیبرا

(۱) فرزدق نیز سروده است:

و هززن من جذع أسنة صلب

کجذوع خیبر أو جذوع أوال

(۲) خرماهایی که در خیبر برداشت می‌شوند، چندین نوع است که چند نمونه آن را ذکر می‌کنیم: صیحانی، خبیب، بُردی خیبر، حلوه، طیبه، برنیه، هجریه، خضریه، مکتوم، جاوی، صفر، بیض، نبیته، قرن، شقر، قرصی، جفره و فرخ.

___________________________________

۱- هدیه‌کردن قصیده به ما، حکایت فروختن خرما به مردم خیبر است. معادل ضرب المثل زیره به کرمان بردن مترجم

۲- سرنیزه‌های خود را به محکمی تنه‌های خرمای خیبر با اوال تکان دادند.

حضور یهودیان در خیبر

از زمان ابکرب اسعد (تبع أسد، ابوتبان اسعد) ، پادشاه حمیری (٣٨٠ -۴۴٠م) به بعد، در نقش‌های باستانی جنوبی اعراب، معبودی از جنس بت دیده نمی‌شود؛ هرچند روایتگران عرب گفته‌اند که این پادشاه، یهودی بود، اما در نقش‌های منسوب به وی، چنین چیزی نیامده است؛ گرچه از آن تاریخ به بعد، در نقش‌های عربی جنوب، چنین چیزی ذکر نشده است؛ اما در دیگر نقش‌های جنوبی، از معبودی سخن رفته که گاه به بخشایشگر توصیف و صفات توحیدی فراوانی، برای این معبود ذکر شده است. آلفرد بیستون بر این باور است که این وحدانیت، به یهودیت و مسیحیت ارتباطی ندارد؛ بلکه به حنیف‌بودن نزدیک‌تر است؛ یعنی همان دین حضرت ابراهیم خلیلعليه‌السلام که تا ظهور اسلام، امری شناخته شده بود.

البته دین‌های یهودیت و مسیحیت نیز در سرزمین عربی انتشار یافت و برخی از قبایل عرب، به این دین‌ها گرویدند. در سال ۶٣ق. م فلسطین به دست رومیان اشغال شد و این امر برای از میان‌بردن حکومت سلوقی‌ها در شام صورت گرفت. رومیان در سال ۴٧ ق. م «آنتیپاتر» را والی حکومت حشمونیه (یهودیت) کردند. «سانتیپاترس» ، یکی از عرب‌های ایدومیا(۱) نیز، به دین یهودیت گروید. همسر وی، از عرب‌های نبطی بود. سانتیپاترس، والی حکومت حشمونیه شد. پس از آنکه وی سال ۴٣ ق. م کشته شد، رومی‌ها سال ٣٧ ق. م پسرش «هردوس»(۲) را

_______________________________

۱- حکومتی عربی که نزدیک دریای میت تأسیس شده بود.

۲- یا همان «حرد» یا «حیرود»