بشیر صلح

بشیر صلح0%

بشیر صلح نویسنده:
گروه: نبوت و پیامبری

بشیر صلح

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محبوبه معلمی
گروه: مشاهدات: 5392
دانلود: 1671

توضیحات:

بشیر صلح
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 101 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5392 / دانلود: 1671
اندازه اندازه اندازه
بشیر صلح

بشیر صلح

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

دریایی چند است از آتش که در آن دریا، کوه هایی از آتش قرار دارد. عیسیعليه‌السلام فرمود: چه کاری شما را به چنین حالی انداخت؟ عرض کرد: محبت دنیا و عبادت طاغوت؛ یعنی پیروی از اهل باطل. فرمود: محبت شما به دنیا به چه مرتبه ای رسیده بود؟ گفت: مانند محبت کودک به مادرش که هرگاه به او رو می آورد، شاد و هرگاه پشت می کند، اندوهگین می شود. فرمود: عبادت شما در برابر طاغوت به چه مرتبه ای رسیده بود؟ گفت: هر امر باطلی که ما را به آن مأمور می ساختند، از ایشان پیروی می کردیم. فرمود: چرا از میان این ها تو با من سخن گفتی؟ عرض کرد، زیرا ایشان را لجام های آتش به دهان زده اند و مَلَکی چند در نهایت غلظت و شدّت بر ایشان موکلّند. من در میان ایشان بودم، ولی از ایشان نبودم. چون عذاب بر ایشان نازل شد، مرا نیز فرا گرفت. من به مویی در کنار جهنم آویخته ام و می ترسم که هر آن در جهنم بیافتم. پس عیسیعليه‌السلام به اصحاب خود فرمود: خواب کردن بر روی مزبله ها و خوردن نان جو با سلامتی دین، خیری است بسیار (و بهتر از این است)(۱) ».

۵ - آفرینش مرغ از گِل به اجازه ی خدا

قرآن کریم از زبان حضرت عیسیعليه‌السلام می فرماید:

(معجزه و نشانه ی پیغمبری من این است که) من از گِل برای شما (چیزی) به شکل پرنده می سازم، آن گاه در آن می دمم، سپس به اذن خدا، پرنده ای می شود.(۲)

__________________________________

۱- علل الشرایع، ص ۴۴۹.

۲- آل عمران، ۴۹.

در تفسیر شریف «منهج الصادقین» در ذیل آیه ی شریفه آمده است: «گویند مرغی که حضرت عیسیعليه‌السلام ساخت، شب پره (خفاش) بود که روی دست بر آن دمید. به قدرت خداوند، پرواز او آغاز گشت و میان زمین و آسمان به پرواز درآمد.» در ادامه می فرماید: «تخصیص او به خفاش برای این است که خلقت او در میان مرغان کامل تر است، زیرا هم پرنده است و هم بر خلاف مرغان دیگر، پستان دار است.

۶ - شفا دادن کور مادرزاد و بیماری های درمان ناپذیر

در قرآن کریم از قول حضرت عیسیعليه‌السلام آمده است:

( ... و اُبْرِی ءُ الْاَکْمَهَ وَ الْاَبْرَصَ... ) (۱)

من کور مادرزاد و بیماری پیسی را شفا می دهم.

با عنایت به این آیه در مجمع البیان چنین گفته شده است: «حضرت عیسیعليه‌السلام دو رسول به شهر انطاکیه فرستاد. وقتی آن دو به نزدیک شهر رسیدند، پیرمردی را دیدند که گوسفند می چراند. بر او سلام کردند. پیرمرد (که بنا بر روایات، همان حبیب نجّار، مؤمن آل یس بود) گفت: شما کیستید؟ گفتند: ماییم رسولان عیسیعليه‌السلام او شما را از عبادت بت ها به عبادت خداوند رحمان می خواند. حبیب گفت: من پسری دارم که سال های بسیاری است از بیماری رنجور است. گفتند: ما را به خانه ببر تا او را ببینیم. چون ایشان را به خانه برد، دست بر سر او کشیدند، در همان ساعت به قدرت خدا، شفا یافت و برخاست»(۲) .

_____________________________________

۱- آل عمران، ۴۹.

۲- حیاه القلوب، ص ۱۱۱۰.

۷ - نزول مائده ی آسمانی

اشاره

قرآن کریم، داستان این معجزه را در پنجمین سوره ی خود که به همین مناسبت «مائده» نامیده شده است، چنین بیان می کند:هنگامی که حواریون گفتند: ای عیسی بن مریم! آیا پروردگار تو می تواند برای ما، مائده ای (سفره خوراکی) از آسمان نازل کند؟ (عیسیعليه‌السلام ) گفت: اگر (واقعا) ایمان دارید از خدا بترسید. گفتند: ما می خواهیم از آن بخوریم و اطمینان قلب پیدا کنیم و بدانیم که به ما راست گفته ای و بر آن گواه باشیم. عیسیعليه‌السلام فرمود: پروردگارا! بار خدایا! برای ما از آسمان، سفره ی خوراکی نازل فرما که برای حاضران و آیندگان ما، عیدی و نشانه ای از جانب تو باشد و به ما روزی ده که تو بهترین روزی دهندگانی. خداوند فرمود: من آن (مائده) را بر شما نازل می کنم و پس از آن، هر کسی از شما (به آن) کافر شود، او را عذاب می کنم به عذابی که هیچ یک از جهانیان را به آن عذاب نکنم.(۱)

هنگامی که حواریون از مسیحعليه‌السلام چنین درخواستی کردند، وی نگران شد؛ زیرا پیش تر نشانه های بسیاری نازل شده بود. این درخواست نیز با شک و شبهه همراه بود.از این رو، عیسیعليه‌السلام به آنان هشدار داد که اگر مؤمنند، از خدا بترسند، آنان نیز به عیسیعليه‌السلام اطمینان دادند که هدف ما لجاجت ورزی نیست، بلکه می خواهیم از این مائده بخوریم تا قلب ما آرامش یابد و با مشاهده ی این معجزه ی بزرگ به سرحد عین الیقین برسیم. پس عیسیعليه‌السلام برای اجابت خواسته ی آنان دعا کرد. او درخواست شان را به طرز شایسته تری در پیشگاه خدا بیان کرد که نشان دهنده ی روح حق طلبی و ملاحظه ی مصالح

___________________________________

۱- مائده، ۱۱۲ _ ۱۱۵.

جمعی و عمومی باشد. خداوند نیز این دعا را که از روی حسن نیت و اخلاص صادر شده بود، پذیرفت و به آنان فرمود: من چنین مائده ای را بر شما نازل می کنم، ولی بدانید که پس از نزول این مائده، مسؤولیت شما بسیار سنگین تر می شود. هرکس پس از دیدن چنین معجزه ی آشکاری، راه کفر بپوید، او را به چنان عذابی گرفتار خواهم کرد که هیچ کس از جهانیان را چنین مجازات نکرده باشم.(۱)

۱- ۷ - مائده و مسایل مربوط به آن

«راغب» در «مفردات» گفته است: «مائده» طَبَق و خوانی است که در آن طعام باشد. هم به خود آن طَبَق و هم به آن طعام، «مائده» گفته می شود.

نکته ی قابل بررسی در جریان نزول مائده، شیوه ی پرسش حواریّون است که گفتند: «آیا پروردگار تو می تواند برای ما مائده ای از آسمان نازل کند؟» این گونه پرسش با توجه به ایمان استوار حواریون به خدا و نبوت حضرت عیسیعليه‌السلام چگونه توجیه می شود؟ شاید ساده ترین پاسخ این باشد که آنان خود گفتند که برای اطمینان قلبی، چنین درخواستی کرده اند. با این حال، طبرسیرحمه‌الله از ابن عباس نقل می کند که این درخواست، به آن دلیل بود که عیسیعليه‌السلام به بنی اسراییل فرمود: ۳۰ روز روزه بگیرید. سپس هرچه بخواهید از خدا درخواست کنید، تا خداوند به شما بدهد. آنان ۳۰ روز روزه گرفتند و چون فراغت یافتند، به عیسیعليه‌السلام گفتند: ای عیسی! اگر ما برای شخصی از مردم، کار می کردیم و کارمان تمام می شد، غذایی به ما

__________________________________

۱- تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۱۲۹.

می داد. اینک ما روزه گرفته و گرسنه شده ایم. از خدا بخواه تا برای ما از آسمان مائده ای نازل کند(۱) . خداوند نیز مائده را نازل فرمود.

علامه طباطبایی در المیزان می فرماید: «بعضی از مفسرین گفته اند: چنین مائده ای نازل نشده و چه بسا استدلال شده بر نازل نشدن مائده به این که اگر چنین چیزی بود، نصاری خبردار می شدند و در کتاب هایشان، اثری از آن دیده می شد؛ چون داعی آن ها بر حفظ شعایر و مقدسات دینی شان زیاد بوده. کما این که عشای ربانی را به سیره ی مستمر دست به دست گردانیده و تا کنون حفظ کرده اند. ولی از داستان مائده در کلمات خود آن ها و در کتاب های مقدس شان اثری دیده نمی شود. این استدلال صحیح نیست، برای این که اگر کسی خُبره در تاریخ و مطلع از مسأله شیوع نصرانیت و ظهور انجیل ها باشد، به امثال این حرف ها اعتنا نمی کند؛ زیرا نه کتاب های مقدس نصاری مربوط به زمان مسیحعليه‌السلام هستند و نه این نصرانیت فعلی به زمان آن جناب متصل می گردد. بلی، البته این هست که در بعضی از انجیل ها، این معنا دیده می شود که مسیحعليه‌السلام ، خود و جماعتی از مردم را به نان و ماهی مختصری به طور اعجاز اطعام کرده، لکن این حکایت با داستانی که قرآن راجع به مائده دارد، تطبیق نمی کند».(۲)

از سلمان فارسی روایت شده است: «چون حواریّون از عیسیعليه‌السلام نزول مائده را درخواست کردند، آن حضرت جامه ای پشمین پوشید و گریست و به درگاه خدا دعا کرد. پس سفره ای قرمزرنگ که میان دو قطعه ابر قرار

___________________________________

۱- مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۶۶.

۲- تفسیرالمیزان، ج ۱۲، ص ۵۵.

داشت، نازل گردید و هم چنان فرود آمد تا پیش روی آنان بر زمین گذارده شد. عیسیعليه‌السلام گریست و گفت: پروردگارا! مرا از شاکران درگاه خود قرار ده و این مائده را رحمتی مقرر فرما و عقوبت قرارش مده. یهود نیز به آن نگاه می کردند و بویی بهتر از آن به مشام شان نخورده بود. عیسیعليه‌السلام در این هنگام برخاست، وضو گرفت و گفت: «بسم الله خیرالرازقین» پس دیدند که ماهی پخته و سرخ شده ای است که روغن از آن می چکد و نیز پنج گرده ی نان که روی یکی از آن ها، زیتون؛ بر دیگری، عسل؛ بر سومی، روغن؛ بر چهارم، پنیر و بر پنجمی، گوشت پخته قرار داشت. چون شمعون، آن مائده را دید، گفت: یا روح اللّه! آیا این از خوراک های دنیاست یا از خوراک آخرت؟ عیسیعليه‌السلام فرمود: آن چه می بینید نه از طعام دنیاست و نه از طعام آخرت، بلکه چیزی است که خداوند به قدرت قاهره ی خویش ساخته است. از آن چه درخواست کردید، بخورید تا خدا بر شما بیافزاید. در پی این سخن، حواریّون به عیسیعليه‌السلام گفتند: یا روح اللّه! نخست شما از آن بخورید، تا ما نیز بخوریم. عیسیعليه‌السلام فرمود: کسی باید از آن بخورد که آن را درخواست کرده است. حواریّون ترسیدند از آن بخورند».(۱)

خداوند در پایان آیه ی شریفه می فرماید: که اگر کسی پس از نزول مائده، به آن کافر شود، باید بداند که به راستی، او را آن گونه عذاب می کنم که هیچ یک از جهانیان را به چنان عذابی دچار نکرده ام. پرسش

_______________________________

۱- تفسیر مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۱۱.

این جاست که اقوام پیشین نیز از پیامبران خود، معجزه می خواستند، ولی هیچ یک این چنین تهدید نشدند. دلیل این تهید شدید چیست؟

علامه طباطبایی در المیزان می فرماید: «غرض از معجزه، ظهور حق و اتمام حجت است نه چیز دیگر و معلوم است که برای ظهور حق و اتمام حجت، انجام یک معجزه کافی است و سؤال برای تکرار آن جز بازیچه گرفتن آیات خدا و لعب با مقام ربوبی و تردید بی جا، معنای دیگری ندارد و این، خود، بزرگ ترین طغیان و استکبار است و اگر همین عمل زشت از مؤمنین سر بزند، معلوم است که گناهش بیشتر و زشتی اش نمودارتر است»(۱) پس حواریّون به دلیل این که معجزه های بی شماری از عیسیعليه‌السلام دیده بودند، و انتظار چنین درخواستی از آنان نبود، به شدیدترین عذاب ها تهدید شدند.

_____________________________________

۱- تفسیر المیزان، ج ۱۲، ص ۶۰.

فصل چهارم: پندهای حضرت عیسیعليه‌السلام

اشاره

حضرت عیسیعليه‌السلام از هر فرصتی برای پندآموزی به حواریّون، پیروان خود و مردم عادی بهره می برد تا توجه آنان را به امور مهمی جلب کند که تا آن زمان از آن غافل گشته بودند. برای مثال، به چند نمونه از این پندها اشاره می کنیم:

۱ - پندآموزی عملی به حواریّون

در بعضی کتاب های تاریخی نقل شده است که روزی حضرت عیسیعليه‌السلام با گروهی از حواریّون به سوی شهری در حرکت بودند. در نزدیکی آن شهر، گنجی ظاهر شد. حواریّون به طمع افتادند و به قصد حیازت گنج از ادامه ی همراهی با حضرت مسیح سر باز زدند. عیسیعليه‌السلام به آنان فرمود: این گنج جز رنج و مشقت، ثمره ای ندارد، اما من در این شهر، گنج بی رنجی سراغ دارم که به سوی آن می روم. حضرت وارد شهر شد و پسرک یتیم خارکشی را مورد تفقد و عنایت قرار داد آن چنان که در عرض ۳ روز، آن پسر از حضیض خارکشی به اوج پادشاهی آن شهر رسید. در پایان روز سوم که حضرت عیسیعليه‌السلام برای خداحافظی نزد آن تازه پادشاه رفت، او از تخت پادشاهی پایین آمد و به عیسیعليه‌السلام عرض کرد: پرسش برایم پیش آمده که خواب و راحت را از من گرفته است. حضرت فرمود: چه چیز تو را پریشان خاطر کرده است؟ عرض کرد: در این اندیشه ام که تو که قادری در عرض سه روز مرا از حضیض خارکشی به اوج پادشاهی برسانی، چرا خود به آن جامه های کهنه، قناعت کرده ای و خَدَم و حشمی نداری؟ حضرت فرمود: فرزندم! این نیت های فانی دنیوی در نظر کسی ارزش دارد که از لذّت های جاودان اخروی بی خبر باشد. کسی پادشاهی ظاهری را اختیار می کند که لذّت پادشاهی معنوی را نچشیده باشد. همان کسی که تو اکنون به جای او بر این تخت پادشاهی نشسته ای، اینک زیر خاک خفته است و کسی از او یاد نمی کند. پس همین یک مورد برای عبرت گرفتن، کافی است. دولتی که به مذلّت و فراموش شدن می انجامد، به چه کار می آید؟...

هنگامی که سخنان حضرت عیسیعليه‌السلام به پایان رسید، پادشاه جوان دوباره دست به دامان ایشان شد و گفت: ای بزرگوار! آن چه را گفتی، فهمیدم و شبهه ام زدوده شد، ولی پرسش و ابهام محکم تری برایم پیش آمد. عیسیعليه‌السلام فرمود: چه پرسشی؟ عرض کرد: با اطمینانی که نسبت به شما دارم، گمان ندارم که در آشنایی با کسی خیانت کنید و آن چه را حقّ نصیحت و نیکوخواهی او باشد، فرو گذارید. شما که به من و مادرم منّت گذاشتید و به خانه ی ما آمدید، سزاوار نبود چیزی را که اصیل و باقی است، از من دریغ ورزید و مرا در رسیدن به امر فانی و ناچیز، یاری رسانید و از سلطنت جاوید و لذّت حقیقی، محروم گردانید.

عیسیعليه‌السلام فرمود: می خواستم تو را بیازمایم و ببینم آیا شایسته ی آن مرتبه های عالی هستی یا نه و آیا پس از ادراک این همه لذّت های فانی، برای ادراک لذّت های باقی، آن ها را ترک می کنی یا نه؟ اکنون اگر این ها را ترک کنی، هم پاداش بزرگ نصیب تو خواهد شد و هم حجتی خواهد بود برای آنان که زخارف باطل دنیا را مانع سعادت کامل آخرت می دانند.

جوان با شنیدن این سخنان، جامه های زیبا و زیورهای گران بها را به دور افکند، از تخت پادشاهی، پایین آمد و در راه دست یابی به پادشاهی معنوی، گام نهاد. عیسی بن مریمعليه‌السلام او را نزد حواریّون آورد و گفت: آن گنجی که من در پی آن بودم، این دُرّ یتیم است. در عرض سه روز او را از خارکشی به پادشاهی رساندم، ولی او به همه ی آن مقام های ظاهری، پشت پا زد و در راه پیروی من، گام نهاد. شما پس از سال های دراز پیروی از من، به این گنج پر رنج فریفته شدید، از من دست برداشتید و مرا تنها گذاشتید. گفته اند: فرزند آن پیرزن که حضرت عیسیعليه‌السلام او را پس از مردن برای مدت ۲۰ سال دیگر، زنده کرد، همین جوان بود. آن جوان بعدها از بزرگان دین گشت و گروه بسیاری به برکت او، به راه حق هدایت شدند(۱) .

۲ - دلیل از بین رفتن شادابی چهره

از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده است که فرمود: «برادرم، حضرت عیسیعليه‌السلام وارد شهری شد. دید مرد و زنی با یکدیگر نزاع می کنند. عیسیعليه‌السلام پرسید: چرا دعوا می کنید؟ مرد گفت: ای پیغمبر خدا! این زنِ من است و بسیار زن خوبی است، ولی من او را دوست نمی دارم و می خواهم از او جدا شوم. عیسیعليه‌السلام فرمود: چرا می خواهی از او جدا شوی و چرا او را دوست نمی داری؟ مرد گفت: صورت او کهنه شده و طراوتی ندارد بی این که پیر شده باشد. حضرت عیسیعليه‌السلام به آن زن

____________________________________

۱- بحارالانوار، ج ۱۴، صص ۱۱۲۸ _ ۱۱۳۱.

فرمود: دوست داری طراوت و تازگی صورت تو برگردد؟ عرض کرد: بلی. فرمود: وقتی چیزی می خوری، کم تر از قدر سیری بخور؛ چون هنگامی که غذا در سینه (معده) زیاد شود، می جوشد و رو را کهنه می کند و تازگی آن را از بین می برد. آن زن به دستور حضرت عیسیعليه‌السلام عمل کرد. پس از آن، شادابی چهره اش بازگشت و محبوب شوهر خود گردید»(۱)

۳ - زیبایی پدیده ها

در روایتی نقل شده است: «روزی حضرت عیسیعليه‌السلام با حواریّون از راهی گذر می کردند. ناگاه به مردار گندیده ی سگی رسیدند. حواریّون گفتند: چه قدر این سگ بوی بدی دارد و متعفّن است! حضرت عیسیعليه‌السلام فرمود: این سگ چه دندان های سفید و خوش آیندی دارد؟»(۲) ایشان با این سخن به حواریّون آموختند که در کنار بدی، خوبی را نیز می توان دید.

۴ - اثر محبت دنیا

در روایت دیگری نقل شده است: «روزی حضرت عیسیعليه‌السلام نشسته بود و به پیرمردی می نگریست که بیل در دست، با کوشش بسیار، زمین را برای کشت و کار می کند. آن حضرت عرض کرد: خداوندا! طول اَمَل را از او بردار. چون دعای آن حضرت مستجاب شد، پیرمرد بیل را به زمین انداخت و خوابید. عیسیعليه‌السلام دوباره دعا کرد: خداوندا! طول اَمَل را به او برگردان. پیرمرد همان ساعت برخاست، بیل را به دست گرفت و به کار

___________________________________

۱- قصص الانبیاء راوندی، ص ۲۷۳.

۲- حیاه القلوب، ص ۱۱۳۳.

پرداخت! حضرت عیسیعليه‌السلام از او پرسید: چرا بیل را انداختی و دوباره آن را برداشتی؟ گفت: در میانه ی کار به ذهنم رسید که: تا کی می خواهی کار کنی؟ به این مرتبه از پیری رسیده ای و نمی دانی که از عمر تو چه مقدار باقی خواهد بود. پس بیل را انداختم و خوابیدم. اما دوباره به ذهنم رسید که: تا زنده ای، معیشتی می خواهی. پس برخاستم و به کار پرداختم».(۱)

۵ - ویژگی های هم نشین

به سند معتبر از نبی اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده است که: «حواریّون به عیسی بن مریمعليه‌السلام عرض کردند: ای روح اللّه! با چه کسی هم نشینی کنیم؟ فرمود: با کسی بنشینید که دیدار او، خدا را به یاد شما آورد و گفتار او بر آگاهی شما بیافزاید و عمل او، شما را به آخرت علاقه مند کند».(۲)

۶ - اثر فرزند صالح در آخرت

نبی اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «روزی حضرت عیسیعليه‌السلام از کنار قبری گذشت که صاحب آن را عذاب می کردند. سال بعد از کنار همان قبر گذشت، ولی دیگر صاحب آن را عذاب نمی کردند. عیسیعليه‌السلام به خداوند عرض کرد: خداوندا! سال پیش از کنار این قبر گذشتم، صاحبش را عذاب می کردند، ولی امسال، عذاب برداشته شده بود. سبب این امر چیست؟ به آن حضرت وحی رسید: ای روح اللّه! صاحب این قبر، فرزندی داشت. چون به سن بلوغ رسید، صالح شد و راهی از راه های موحدان را برای ایشان اصلاح

_____________________________________

۱- حیاه القلوب، ص ۱۱۳۴.

۲- حیاه القلوب، ص ۱۱۳۴.

کرد که عبورشان از آن آسان باشد. هم چنین یتیمی را نزد خود جای داد. پس او را برای آن چه فرزند او کرد، آمرزیدم».

۷ - اثر بدگویی

نبی اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «روزی عیسیعليه‌السلام به یحیی گفت: اگر کسی در حق تو، بدی را بگوید که در تو باشد، بدان که آن گناهی است که به یاد تو آورده است. پس از آن گناه توبه و استغفار کن. اگر هم در حق تو گناهی را که در تو نباشد، بگویند. بدان که آن حسنه ای است که برای تو نوشته شده است، بی آن که رنج و سختی بکشی».(۱)

۸ - فرجام دنیاخواهی

روزی حضرت عیسیعليه‌السلام ، برای انجام کاری، ره سپار محلی گردید. سه تن از اصحابش نیز با او هم سفر شدند. در میانه ی راه به سه خشت طلا رسیدند که بر سر راه افتاده بود. حضرت به اصحاب خود گفت: این طلاها، مردم را خواهد کُشت. همین که کمی پیش تر رفتند، یکی از اصحاب پیش آمد و عذر خواست و گفت که کاری دارد و باید مرخص شود و بگردد. چند گام دیگر که رفتند، دومی نیز همین کار را کرد و سپس سومی. هر سه برگشتند تا خشت های طلا را بردارند. دو نفر از آن ها به سومی گفتند: تا ما این ها را جمع می کنیم، تو برو و طعامی برای همه ی ما بخر و بیار. او رفت و غذایی خرید. آن گاه زَهری درون آن ریخت تا آن دو نفر را بکشد و خود همه ی طلاها را فرا چنگ آورد. از سوی دیگر، آن

_________________________________

۱- حیاه القلوب، ص ۱۱۳۵.

دو نیز با یکدیگر نقشه کشیدند که چون او بازگشت، او را بکشند و خود، طلاها را تصاحب کنند. وقتی او برگشت، آن دو نفر برخاستند و او را کشتند. سپس از طعامی که وی آورده بود، خوردند و هر دو مُردند. هنگامی که حضرت عیسیعليه‌السلام از کار خود برگشت، دید هر سه نفر مرده اند. آنان را به امر خدا زنده کرد و گفت: نگفتم که این خشت ها مردمان بسیاری را خواهد کُشت؟(۱)

ورّام ابن ابی فراس در تنینه الخواطر آورده است که عیسیعليه‌السلام به حواریّون فرمود: «ای گروه حواریّون! من دنیا را برای شما به رو بر زمین انداختم و شما را از دنیا جدا کردم. پس چنان نباشد که پس از من دوباره او را از زمین بلند کنید و به آن علاقه مند گردید؛ زیرا از پستی دنیاست که خدای را در آن نافرمانی کنند و معصیت خداوند در آن انجام شود و از پستی دنیاست که آخرت جز با واگذاردن آن به دست نیاید. پس دنیا را گذرگاه بدانید و آن را بازسازی نکنید و بدانید که اصل و ریشه ی هر خطایی، محبت و دوستی دنیا است و چه بسا شهوتی که برای صاحبش، اندوهی دراز به بار آورد».(۲)

۹ - مقایسه ی کار برای دنیا و کار برای آخرت

از امام صادقعليه‌السلام روایت شده است: «عیسی بن مریمعليه‌السلام به اصحاب خود فرمود: برای دنیا کار می کنید در صورتی که بدون کار و عمل در دنیا،

_________________________________

۱- حیات القلوب، ص ۱۱۲۶.

۲- تنینه الخواطر، ج ۱، ص ۱۲۹.

روزی می خورید و برای آخرت کار نمی کنید با این که در آن جا جز از راه کار و عمل روزی ندارید».

۱۰ - پندآموزی به دانشمندان بدکار

«وای بر شما ای دانشمندان بدکار! مزد می گیرید، ولی کاری انجام نمی دهید. نزدیک است که کارفرما، کار خود را بخواهد و زود است که شما از این دنیا به تاریکی قبر بروید».

۱۱ - دنیا

امام سجادعليه‌السلام فرمود: «حضرت عیسی مسیحعليه‌السلام به حواریّون فرمود: جز این نیست که دنیا مانند پل است. پس، از آن بگذرید و به آبادانی آن نپردازید»(۱) .

۱۲ - بیان حال دنیاپرستان

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «عیسی بن مریمعليه‌السلام به حواریّون گفت: ای بنی اسراییل! هنگامی که دین شما سالم بود، بر دنیای از دست رفته ی خود تأسف نخورید. دنیاپرستان هنگامی که دنیای شان سالم است، برای آن چه از دین شان رفته است، تأسف نمی خورند».(۲)

___________________________________

۱- خصال، ص ۳۴.

۲- امالی، ص ۲۹۷.

۱۳ - یادآوری مرگ

حضرت عیسی مسیحعليه‌السلام به یاران خود فرمود:

به حق و راستی می گویم اگر دل های خود را با یاد مرگ نرم نکنید و به دشواری عبادت، آن را هموار نسازید، سنگین و سرکش می شود. خانه ی تاریک را چه سود می بخشد چراغی که در بامش روشن کنند، در حالی که میان خانه، تاریک و وحشتناک باشد. به همین ترتیب، نور علمی که از دهان های شما بیرون آید و دل های شما از آن بی بهره باشد، به شما سودی نمی رساند. پس بشتابید و در خانه های تاریک خود، چراغ برافروزید. دل های سنگین و تیره ی خود را به نور حکمت، روشن گردانید پیش از آن که زنگ گناهان بر آن ها بنشیند و از سنگ سخت تر شود. چگونه می تواند بارهای سنگین بردارد کسی که در برداشتن آن ها از مردم یاری نجوید؟ چگونه از گناهان سبک می شود کسی که آمرزش آن ها را از خداوند نخواهد؟ چگونه پاکیزه می شود جامه ی کسی که آن را بپوشد و نشوید؟! چگونه از گناهان پاک می شود کسی که آن ها را به حسنات، تکفیر نکند؟ چگونه از غرق شدن نجات می یابد کسی که از دریا بدون کشتی گذر کند؟! چگونه از فتنه های دنیا رهایی می یابد کسی که در عبادت نکوشد؟ چگونه مسافر بی راهنما به منزل می رسد؟! چگونه به بهشت می رسد کسی که مسایل دین خود را نداند؟ چگونه به خشنودی خدا می رسد کسی که فرمانبرداری او نکند؟ چگونه عیب روی خود را می بیند کسی که در آیینه نظر نکند؟! چگونه دوستی با دوست خود را کامل می گرداند کسی که بعضی از آن چه را نزد خود دارد، در راه او ندهد؟ چگونه محبت پروردگارش را کامل می گرداند کسی که بعضی از آن چه را خدا، روزیِ او قرار داده است، به خدا قرض ندهد؟

به راستی، همان گونه که اگر کشتی در دریا غرق شود، به دریا، زیانی نمی رساند، گناهان شما نیز از بزرگیِ خدا چیزی نمی کاهد و به او، زیانی نمی رساند، بلکه به خود زیان می رسانید. همان گونه که نور آفتاب با استفاده ی مردم کاهش نمی یابد و همه از آن بهره می برند، هر اندازه به بندگان خود بدهد، از خزانه ی خدا چیزی کاسته نمی شود. شما به روزی او زندگی می کنید و هرکه شکر نعمت او کند، خداوند، نعمتش را افزون می گرداند.(۱)

_____________________________________

۱- حیات القلوب، صص ۱۱۶۰ _ ۱۱۶۲.

۱۴ - روز رستاخیز

امام صادقعليه‌السلام فرمود: «عیسیعليه‌السلام به اصحاب خود فرمود:

ای فرزندان آدم! از دنیا به سوی خدا بگریزید و دل های تان را از آن بردارید؛ زیرا شما شایسته ی آن نیستید و دنیا نیز شایسته ی شما نیست. شما در آن نخواهید ماند و دنیا برای شما پایدار نمی ماند. دنیایی است پر فریب و پرماجرا. فریب خورده، کسی است که مغرور آن گردد و زیان کار کسی است که به آن دل بندد و هلاک شونده کسی است که آن را دوست بدارد و بخواهد. به درگاه آفریدگار خود توبه کنید و از پروردگار بترسید. واهمه کنید از روزی که پدر، مجازات پسر را نکِشد و فرزندی به جای پدر مجازات نشود.پدران تان کجا هستند؟ مادران تان کجایند؟ خواهران و برادران تان کجایند؟ فرزندان تان کجایند؟ آنان را خواندند. آنان نیز اجابت کردند و این جهان را بدرود گفتند. با مردگان هم نشین گشتند و در شمار هالکان درآمدند و از دنیا رفتند. از دوستان جدا شدند و به آن چه از پیش فرستادند، نیازمند گردیدند و از آن چه به.جای نهادند، بی نیاز گشتند. تا به چه کسی پند داده شوید؟ و تا چند جلوگیری شوید، ولی خودداری نکنید و در سرگرمی و بی خبری باشید؟ چرا از کسی که شما را آفریده است، شرم ندارید؟ با این که او نافرمان خود را به دوزخ تهدید کرده است و شما تاب آن را ندارید، و فرمانبردارش را وعده ی بهشت و زندگی در فردوس اعلی داده است. پس شما در رسیدن به بهشت با یکدیگر رقابت کنید و از بهشتیان باشید و نسبت به خود انصاف دهید و با ناتوانان و نیازمندان، مهربان باشید. از روی اخلاص به درگاه خدا توبه آرید. بندگانی نیکوکار باشید، نه پادشاهانی ستم کار و فراعنه ای سرکش که در برابر خدایی که آنان را به مرگ دربند کرده است، سرکشی می ورزند. او، جبّار جبّاران، پروردگار زمین و آسمان، معبود پیشینیان و آیندگان و فرمانروای روز جزا، سخت کیفر و دارای عذابی دردناک است. هیچ ستم کاری از دست وی به در نرود و چیزی از او فوت نشود. هیچ چیز بر وی نهان نماند و چیزی از او نهفته نگردد. دانش وی، همه چیز را شمارش کرده و به جایگاهش فرود آورد؛ بهشت باشد یا دوزخ. ای آدمی زاده ی ناتوان! به کجا می گریزی از کسی که در تاریکی شب و روشنی روزت، نور را می جوید و در هر حالی از حالت ها، تو را می طلبد؟ به خوبی تبلیغ کرد هرکه پند داد و رستگار گردید و هرکه پند گرفت.(۱)

شیخ مفید در کتاب «اختصاص» از امام صادقعليه‌السلام روایت کرده است که: «عیسی بن مریمعليه‌السلام فرمود: من بیماران را مداوا کردم و به اذن خدا، ایشان را شفا دادم. کور مادرزاد و شخص برص دار را به اذن خدا بهبودی دادم و مردگان را زنده کردم، ولی شخص احمق را نتوانستم اصلاح و درمان کنم. به آن حضرت گفتند: احمق کیست؟ فرمود: شخص خودپسند

____________________________________

۱- تاریخ انبیا، ص ۷۷۲.

و خودرأی؛ کسی که هر فضیلت و برتری را برای خود می بیند، نه برای دیگران و همه جا حق را به خود می دهد نه دیگران. این است احمقی که بهبودی و مداوایش، ممکن نیست».(۱)

۱۵ - ترک شهوت

حضرت عیسیعليه‌السلام فرمود: «خوشا به حال کسی که ترک کند شهوت حاضری را برای ثوابی که به او وعده کرده اند و ندیده است».

۱۶ - ویژگی های مال

عیسی بن مریمعليه‌السلام فرمود: سه ویژگی در مال است؛ یا از راه حرام کسب می کند که عقاب دارد، یا از حلال کسب و در غیر جایگاه مصرفش، خرج می کند که آن نیز عقاب دارد. یا این که اگر از حلال کسب و در جایگاه مصرفش خرج می کند که اصلاح مال، او را به عبادت پروردگارش مشغول می سازد».(۲)

______________________________________

۱- بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۳۲۳.

۲- حیات القلوب، ص ۱۱۸۴.