از تبار محدثان

از تبار محدثان0%

از تبار محدثان نویسنده:
گروه: شخصیت های اسلامی

از تبار محدثان

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: مریم السادات باقری شبستری
گروه: مشاهدات: 3337
دانلود: 1849

توضیحات:

از تبار محدثان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 66 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 3337 / دانلود: 1849
اندازه اندازه اندازه
از تبار محدثان

از تبار محدثان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

سوم مفاتیح در رجب سال ۱۳۵۶ه ق، صورت گرفت که بسیار مرغوب بود و انتشار آن در اوج سلطنت استبدادی و حکومت خودکامه رضا خان پهلوی، حلقه اتصالی برای پیوند شیعیان با دین و مسلمانی و عامل بسیار مؤثری برای توجه مردم به اعمال دینی و شعایر مذهبی بود و انقلابی در محافل دینی پدید آورد. البته در این چاپ مرغوب هم دو تصرّف بی مورد شده بود. در نهایت، چاپ ششم یا پنجم مفاتیح که به خط طاهر خوشنویس تبریزی است، جامع ترین و کامل ترین چاپ های آن است.

محتوای مفاتیح الجنان، ادعیه و زیارات و اعمال مستحبی معتبری است که حاج شیخ عباس قمی، آن نقاد بصیر، با دیدی وسیع و ترتیبی دل پذیر و بسیار عالی به پشتوانه علم و دانش خود از کتاب های ادعیه مورد اعتماد نقل کرده است. این کتاب در سه باب مرتب شده است: باب اول، در تعقیب نمازها و دعاهای ایام هفته و اعمال شب و روز جمعه و بعضی ادعیه مشهور و مناجات خمس عشره و... باب دوم: در اعمال ماه های سال و فضیلت واعمال روز نوروز و اعمال ماه های رومی و باب سوم، در زیارات است. البته هر کدام از این سه باب، مشتمل بر چند فصل است و هر فصل، چند مطلب دارد. در مجموع، مفاتیح الجنان، کتاب مشهوری است که به عربی نوشته و به فارسی هم ترجمه شده است.

۱۱ - التّحفه الطوسیّه و النّفحه القدسیّه: نوشته مختصری است که درباره زیارت حضرت رضاعليه‌السلام و بعضی فوائد مربوط به آستان مقدّسش نگاشته شده است.

۱۲ - رساله دستور العمل حضرت سیدالشهداعليه‌السلام .

۱۳ - نفس المهموم: این کتاب به عربی نوشته شده و به تصدیق اهل فنّ مقتلی معتبر است. از تألیفات گران قدر و نفیسی است که به وقایع کربلا و مصائب اهل بیت در آن واقعه جانگداز می پردازد. محدث قمی در دیباچه کتاب چنین می نویسد: «من پیوسته درصدد بودم تا کتابی مختصر در مقتل سرورمان امام حسینعليه‌السلام گرد آورم و آنچه مورد اعتمادم هست و از ثقات به من رسیده و سندم از روایات روات به آن متصل می گردد، در سلک نظم کشم. پس، از خداوند توفیق خواستم و بر سبیل استعجال دست به کار شدم و مطالب آن را از کتب معتبره که به آن اعتماد دارم و مورد استنادم است، گرد آوردم».

محدث قمی در باب اول کتاب، در فصل اول به ترتیب مناقب امام حسینعليه‌السلام ، شجاعت، علم، کرم و جود، فصاحت و زهد و تواضع و عبادت حضرت و در فصل دوم ثواب گریستن بر مصیبت امام مظلوم و ثواب لعنت کردن بر قاتلین وی و اخبار و احادیثی که درباره شهادت حضرت وارد شده است را در چهل حدیث آورده است. باب دوم که مفصل ترین ابواب کتاب است و بیست فصل دارد، آنچه را که بر امام حسینعليه‌السلام پس از بیعت کردن مردم با یزید بن معاویه تا شهادت آن حضرت گذشته است بیان می کند. باب سوم، به وقایع پس از شهادت حضرت سیدالشهدا و برادران و فرزندان و یارانش اختصاص دارد. در باب چهارم آنچه را که پس از شهادت حضرت آشکار شد، مانند گریستن آسمان و زمین و اهل آن ها، ناله فرشتگان در پیشگاه ذات مقدس الهی و گریستن جنّیان بر او و قسمتی از مراثی حضرت به زبان عربی را بیان می کند. باب پنجم کتاب درباره فرزندان و زنان امام حسینعليه‌السلام و فضیلت زیارت آن حضرت و ستم خلفا بر مرقد شریف آن امام مظلوم است. خاتمه کتاب هم درباره توّابین و قیام مختار برای خون خواهی حضرت است.

۱۴ - نفثه المصدور: رساله ای است در تتمیم و تکمیل نفس المهموم که پیش از آن جداگانه چاپ شده بود و چندی پیش هم به ضمیمه نفس المهموم منتشر شده است.

۱۵ - الأنوار البهیّه فی تاریخ الحجج الالهیّه: این کتاب به عربی است و در مورد ولادت و وفات چهارده معصومعليهم‌السلام نگاشته شده است.

۱۶ - رساله ای در گناهان کبیره و صغیره.

۱۷ - منازل الآخره: کتاب نفیسی است که چندین بار چاپ شده و مراحل دشوار سفر آخرت را بر اساس روایات بررسی کرده و توشه لازم را یادآور شده است.

۱۸ - ترجمه مصباح المتهجّد مرحوم شیخ طوسی؛ که در حاشیه چاپ اول متن عربی به چاپ رسیده است.

۱۹ - نزهه النّواظر: ترجمه معدن الجواهر دانشور بزرگوار محمد بن علی کراچکی است که چندین بار چاپ شده است.

۲۰ - مقامات علّیه: خلاصه معراج السّعاده مرحوم ملا احمد نراقی است.

۲۱ - ترجمه جمال الأسبوع سیّدبن طاووس.

۲۲ - الباقیات الصّالحات که در حاشیه مفاتیح الجنان چاپ شده است.

۲۳ - منتهی الآمال فی تاریخ النّبی و الآل: این کتاب شرح زندگانی مفصل و تاریخ حیات درخشان ذوات مقدسه چهارده معصوم؛ یعنی پیغمبر خاتم، محمد بن عبداللهصلى‌الله‌عليه‌وآله و دختر بزرگوارش، بانوی بانوان جهان حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام و دوازده امام معصومعليهم‌السلام است.

محدث بزرگوار، تمامی منابع تاریخی و حدیثی و رجالی و تفسیری و

تراجم و انساب را به دقت دیده و معتبرترین روایات، نقل ها و تحقیقات را آورده است. محدث قمی در نگارش این شرح حال ها، به همه موضوعات توجه کرده و حتی از شعر شاعران پارسی گوی و عرب زبان و علمای لغت و صرف و نحو و دانشمندان علم نسب و جغرافی دانان گواه آورده و از آن ها بهره گرفته است. این واقعیت به خوبی بیانگر آن است که محدث قمی عمری درباره تاریخ حیات پیغمبر و ائمه اطهارعليهم‌السلام پژوهش کرده و مطالب لازم را با کمال دقّت و امانت آورده است. او در زمان حیات، ارادت و خدمت خالصانه خود را این گونه اظهار کرده و منتهای آمال خود و شیعیان خاندان نبوت را جامه عمل پوشانده است. هدف اصلی او، چنان که خود می گوید، احیای احادیث ائمه دین است.

محدث قمی در مقدمه این کتاب می نویسد: «چون به مقتضای اخبار بسیاری، ثابت شده است که از اعظم طاعات و اشرف قُربات احیای احادیث ائمّه دین و مقرّبان حضرت رب العالمین و گریستن بر بلایا و مصایب آن سادات مظلومین است، چنان که از حضرت صادقعليه‌السلام روایت شده که از فضیل بن یسار پرسیدند که آیا شما شیعیان در مجالسی که بایکدیگر می نشینید حدیث ما را ذکر می کنید؟ گفت بلی، فدایت شوم. فرمود: من آن مجالس را دوست می دارم. زنده گردانید امر ما را ای فضیل. خدا رحمت کند کسی را که احادیث ما را ذکر کند و امر ما را و دین ما را زنده بدارد.

تألیف کتابی در ذکر ولادت و مصایب حضرت سیدالمرسلین و عترت طیبین آن جناب صلوات الله علیهم اجمعین و ذکر قلیلی از فضایل و مناقب و اخلاق آن بزرگواران تا مؤمنان به خواندن و شنیدن آن ثواب احیای احادیث

ایشان فائز گردند و به محزون بودن و گریستن بر مصائب عظیم ایشان به درجات مقرّبین رسند. پس از این، کتاب شریف را به منتهی الآمال فی تاریخ النبی و الآل نامیدم».

کتاب منتهی الآمال ده ها بار به صورت های مختلف چاپ شده است. بهترین چاپ آن، گردآوری به خط طاهر خوشنویس تبریزی است که به هر دو قطع رحلی و وزیری چاپ شده است. به پایان رسیدن این کتاب با ارزش مدت ها به درازا کشید، ولی به هرحال، تاریخ اتمام آن شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۰ ه ق از شب های احیاء و لیالی قدر در مشهد مقدس بوده است.

۲۴ - ترجمه مسلک دوم لهوف سیّدبن طاووس که به خطّ خود مؤلف در حاشیه یکی از چاپ های لهوف چاپ شده است.

۲۵ - تتمیم تحیّه الزّائر محدث نوری که با فوت ایشان ناتمام مانده بود و شیخ عباس بعد از فوت استادش آن را به اتمام رساند.

۲۶ - چهل حدیث که به فارسی نگاشته شده و بارها چاپ شده است.

۲۷ - الکُنی والألقاب: درباره زندگانی علما و شعرا و دیگران است، که در سه جلد و بارها به چاپ رسیده است. این کتاب، یکی از کتاب های معتبر علم تراجم است که به فارسی ترجمه و چاپ شده است.

۲۸ - هدیّه الأحباب فی المعروفین بالکنی و الألقاب: خلاصه ای از کتاب الکُنی و الالقاب است که علما و دانشمندان معروف و لقب و کنیه آنان به طور اختصار در آن جمع آوری شده است. این کتاب به زبان فارسی نگاشته و بارها در نجف و تهران چاپ شده است.

۲۹ - فواید الرّضویّه فی احوال علماء المذهب الجعفریّه: این کتاب در مشهد مقدّس و در مدت اقامت حاج شیخ عباس در آن جا به رشته تحریر درآمده و از آثار بابرکت دوران اقامت محدث قمی در جوار بارگاه هشتمین امام شیعیان جهان است که در جای خود بهترین کتاب در شرح حال علما و بزرگان دین است و به زبان فارسی نوشته شده است.

۳۰ - بیت الاحزان: اصل کتاب به عربی نوشته شده و چند ترجمه فارسی از آن چاپ شده است. این کتاب درباره مصیبت های دختر گرامی رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله و زندگی و حوادث دوران حیات آن بانوی بزرگ است.

۳۱ - تتمّه المنتهی: شیخ عباسرحمه‌الله پس از نگارش کتاب شریف منتهی الآمال تصمیم گرفت تا تتمه ای برای این کتاب تألیف کند. علت تألیف را در مقدمه کتاب چنین نوشته است که وقتی در نگارش منتهی الآمال می خواسته شرح حال حضرت امام حسن مجتبیعليه‌السلام را بنویسد، درصدد بر می آید که درباره سادات بنی الحسن، یعنی جمعی از فرزندان و دودمان آن حضرت که در میان آن ها گروهی از سادات انقلابی بوده اند و بر ضد نظام حاکم، یعنی خلفای بنی امیه و بنی عباس قیام کرده اند، بررسی کند. به همین دلیل، بحث درباره سادات بنی الحسن را در کتابی مستقل به نام تتمه المنتهی فی وقایع ایام الخلفا گردآورد و آن ها را با نهایت استادی و مهارت در فنّ تاریخ نگاری و تراجم علما و رجال نامی شرح داد.

این کتاب با آن که مختصر است، مطالب بسیار سودمند و حکایات بسیار جذّاب و داستان های دل پذیر دارد. نکات مهم تاریخی و علمی، اخلاقی و ادبی و پند و اندرز در این کتاب بسیار زیاد است. نظر کلی مؤلف به کتب صحیفه

معتبره به ویژه کتاب های اهل سنت و جماعت، در نوشتن این کتاب مانند تاریخ طبری و... بوده است.

۳۲ - تحفه الأحباب فی تراجم الأصحاب: درباره اصحاب حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله و ائمّه اطهارعليهم‌السلام است که به زبان فارسی نوشته شده و پس از درگذشت نویسنده در تهران چاپ شده است.

۳۳ - سفینه البحار: این کتاب نه تنها فهرست بحارالانوار است، بلکه گاهی به مناسبت توضیح لغات، الفاظ و مواد احادیث بحار مطالب جالبی را هم که برگزیده مطالعات مؤلف در کتاب های حدیث، تاریخ، رجال، تراجم، جغرافی، انساب، شعر و ادب فارسی و عربی بوده، آورده است. در نتیجه این کتاب گنجینه ای از علوم، فنون، تاریخ و ادب عربی و فارسی است که هیچ دانشمندی اعم از فقیه، متکلّم، محدث، رجالی، مفسر، مورخ، عارف، فیلسوف، منطقی و... از آن بی نیاز نیست.

شیخ عباس قمی در مقدمه کتاب خود می نویسد: «چون دیدم اخبار متعلق به هر مقصدی یا مطلبی را که طالبان می خواهند، در مجلات و ابواب متفرّق آن پراکنده است، به طوری که کسی نمی تواند به آن احاطه پیدا کند، مگر پس از تتبّع زیاد و کاوش سخت، لذا پس از استمداد از تایید خداوندی و لطف او و یاری خواستن از امداد ذات مقدس او، تصمیم بر تألیف فهرستی گرفتم که در آن احادیث بحارالانوار را بر اساس حروف معجم قرار دهم تا راه برای دسترسی به آن ها کاملاً آسان گردد. بعد در هر ماده ای از حدیث آن، اگر مختصر باشد، عین آن را بیاورم و اگر مختصر نباشد به مضمون یا محل نیاز به آن اشاره کنم و چنانچه تحقیقی لطیف و یا مطلب مهمی در آن باشد، گزیده و خلاصه آن را نقل کنم. هم چنین مختصری از تراجم مشاهیر اصحاب پیغمبر و پیشوایان دین صلوات الله علیهم اجمعین و شمّه ای از احوال معاریف علما و فریقین و شیعه و ادیان معروف. بنابراین، کتابی است برای شناخت موادّ احادیث بحارالانوار، به همین جهت آن را «سفینه البحار و مدینه الحکم و الاثار» نامیدم».(۱) محدث قمی پس از سال ها تلاش، سرانجام در سال ۱۳۴۴ه ق در نجف اشرف تألیف «سفینه» را به پایان رساند.

بخش دوم:

این بخش شامل تألیفاتی است که در زمان حیات مؤلف به پایان رسیده، ولی در آن زمان چاپ نشده است. این کتاب ها عبارتند از:

۱ - فیض العلام فی وقایع الشّهور و الایّام که به زبان فارسی نگاشته شده و درباره وقایع ماه ها و روزهاست.

۲ - هدیه الأنام الی وقایع الأیام که خلاصه کتاب فیض العلام است.

۳ - کلمات لطیفه: در مورد اخلاقیات است که به ضمیمه کتاب نزهه النواظر ایشان چاپ شده است.

۴ - کشکول

۵ - الدُّر النّظیم فی لغات القرآن العظیم: محدث قمی برای آشنایی بیشتر پژوهشگران و نویسندگان علوم قرآن، کتاب کم حجم، ولی گران قدر و گران سنگ الدُّر النّظیم فی لغات القرآن العظیم را در واژه شناسی قرآن به رشته تحریر درآورد. نویسنده در این کتاب تنها به شرح لغات و واژه ها بسنده نکرده، بلکه

___________________________________

۱- مفاخراسلام، ج ۱۱، بخش دوم، ص ۱۷۲.

به مناسبت های گوناگون به مسایل صرف و نحو وادبیات و بیان روایات دلنشین و روشنگر پرداخته است.(۱)

۶ - کُحلُ البصر فی سیره سیّدالبشر: یکی از بهترین کتاب های سیره نبوی است که بارها چاپ شده و ترجمه فارسی آن نیز به چاپ رسیده است.

۷ - کتاب نقدالوسایل شیخ حرّ عاملی

۸ - تقسیم بدایه الهدایه شیخ حرّ عاملی

۹ - شرح الوجیزه شیخ بهاییرحمه‌الله .

۱۰ - فیض القدیر: از کتاب های بسیار ارزنده محدث قمی، کتاب فیض القدیر فیما یتعلق بحدیث الغدیر است. این کتاب مشتمل بر دو مقصداست؛ مقصد اول در اثبات تواتر حدیث غدیر و نقض ایرادات فخر رازی و مقلّدین است.

مقصد دوم، در بیان دلالت حدیث غدیر بر امامت حضرت امیرعليه‌السلام و نقض کلمات «شاه صاحب دهلوی» است. این کتاب در حقیقت تلخیص بحث غدیر در کتاب عبقات الانوار مرحوم میر حامد حسین هندی است.

۱۱ - علم الیقین که خلاصه حق الیقین علامه مجلسی است.

۱۲ - مقالید الفلاح فی عمل الیوم و اللّیله

۱۳ - مقلادالنّجاح خلاصه کتاب یاد شده است.

۱۴ - خلاصه جلد یازده بحار الانوار علامه مجلسی

۱۵ - شرح کلمات قصار حضرت علیعليه‌السلام که در آخر نهج البلاغه آمده است.

۱۶ - کتاب مختصر شمایل ترمذی

۱۷ - قوّه الباصره فی تاریخ الحجج الطّاهره

_____________________________________

۱- محدث قمی، حدیث اخلاص، ص ۲۸.

بخش سوم:

بخش سوم از تألیفات محدث قمی، کتاب هایی است که ناتمام مانده و ایشان توفیق تکمیل آن ها را نیافته اند. این آثار عبارتند از: ضیافه الاخوان، صحائف النّور فی عمل الایام والسّنه و الشّهور، ذخیره العقبی فی مثالب أعداء الزهراعليها‌السلام ، مسلی المصائب بعقدالأب و الأعزّه و الأحباب، الآیات البیّنات فی أخبار امیرالمؤمنینعليه‌السلام عن الملاحم و الغائبات، شرح صحیفه سجادیه، غایه المرام، شرح کتاب چهل حدیث، ترجمه زادالمعاد علامه مجلسی و ترجمه تحفه الزّائر علامه مجلسی.

فصل سوم: ویژگی های اخلاقی

اشاره

شیخ عباس قمی از هنگامی که چشم گشود و خود را شناخت، خودسازی را سرلوحه زندگی اش قرار داد و در کسب زیبایی های اخلاق اسلامی همّت گماشت. او این سخن ارزشمند رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را سرمشق زندگی خود قرار داد که فرمود:

«بُعِثْتُ لِاُتِمِّمَ مَکارِمَ الْاَخْلاق؛ برانگیخته شدم تا مکارم اخلاق را کامل کنم».

زهد و پارسایی

زندگی شیخ عباس قمی بسیار ساده و از حدّ زندگی یک اهل علم عادی هم پایین تر بود. لباسش یک قبای کرباس بسیار نظیف، معطر و تمیز بود. هیچ گاه در فکر لباس های مرغوب نبود. فرش خانه اش گلیم بود.از سهم امام استفاده نمی کرد و می گفت: من اهلیت ندارم از آن استفاده کنم.

«روزی در نجف اشرف دو زن محترمه که در بمبئی سکونت داشتند، حضور آن مرحوم می رسند و تقاضا می کنند که هر ماه مبلغ ۷۵ روپیه به ایشان تقدیم کنند که از لحاظ زندگی در رفاه باشند. در آن ایام مخارج ماهانه خانواده وی از ماهی پنجاه روپیه تجاوز نمی کرد. حاج شیخ عباس از پذیرفتن آن خودداری می کند. میرزا محسن محدث زاده، فرزند کوچک آن مرحوم اصرار می کند تا بپذیرد، ولی ایشان قبول نمی کند. آنگاه شیخ عباس رو به فرزند کرده و می گوید: من همین مقدار هم که الآن خرج می کنم، نمی دانم فردای قیامت چگونه جواب خدا و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را بدهم. در جواب

این مقدار هم معطّل هستم. چگونه بارم را سنگین تر کنم؟»(۱)

ساده زیستی

آقای محدث زاده از قول آقا شیخ رضا سراج می گوید:

«زمانی که در مدرسه مروی تهران طلبه بودم، یک روز پدرم (حاج شیخ عباس) آمد و به من فرمود: آقا شیخ رضا، آفتابه ات را به من بده. بعد عبایشان را به من دادند و آفتابه را بردند. وقتی برگشتند، دیدند من ایستاده ام. گفتند فلانی، چرا این جا معطّل شدی؟ من با ایشان مزاح کردم و گفتم حاج شیخ ترسیدم آفتابه من را ببری و بفروشی. ایشان فرمودند: آخر عبای من که پیش شما بود. گفتم بیایید حساب کنیم. آفتابه من دو سه کیلو است و ۱۲ تومان قیمت دارد، در حالی که عبای شما ۳ تومان هم نمی ارزد. در این جا شیخ عباس فرمود: آقا شیخ رضا، خوب بود که آدم می توانست در تمام عمر با یک عبا زندگی کند که حسابش در قیامت سبک تر باشد».(۲) ایشان به ساده زندگی کردن و سبک بودن حساب آخرت عنایت خاصی داشت.

فروتنی

محدث قمی در برابر اهل علم و علما، به ویژه کسانی که اهل حدیث و روایت بودند، تواضع بسیار داشت و در مقابل آنان فروتنی می کرد. هیچ گاه خود را بر دیگران مقدّم نمی دانست. به هر مجلس و محفلی که وارد می شد، پایین تر از همه می نشست. اگر کسی وی را می ستود، خواهش می کرد که ادامه ندهد. در خانه هیچ گاه انجام کاری را به کسی تحمیل نمی کرد و از کسی نمی خواست که کاری انجام دهد. اگر به او محبّتی می شد سپاسگزاری می کرد. ایشان روزی

_____________________________________

۱- محدث قمی، حدیث اخلاص، ص ۴۵.

۲- محدث قمی، حدیث اخلاص، ص ۱۱۸.

برای فرزند بزرگش نقل کرده بود: «وقتی کتاب منازل الآخره را تألیف و چاپ کردم و به قم رسید، به دست شیخ عبدالرّزاق مسئله گو که همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر حضرت معصومهعليها‌السلام مسئله می گفت افتاد. مرحوم پدرم (کربلایی محمدرضا) از علاقه مندان شیخ عبدالرزاق بود و هر روز در مجلس او حاضر می شد. یک روز پدرم به خانه آمد و گفت: شیخ عباس، کاش مثل این مسئله گو می شدی و می توانستی به منبر بروی و این کتاب (منازل الآخره) را که امروز برای ما خواند بخوانی. من چند بار خواستم بگویم آن کتاب از آثار و تألیفات من است، اما هر بار خودداری کردم و چیزی نگفتم. فقط عرض کردم دعا بفرمایید خداوند توفیقی مرحمت فرماید».(۱)

وارستگی و عزت نفس

محدث قمی از وارستگی و عزت نفس خاصی برخوردار بود. آقای محدث زاده نقل می کند: «پدرم شیخ عباس به سید عبدالغفار از علمای محترم نجف می گفتند: سابقا من (محدث قمی) خیلی مراقب چشم و گوش و زبانم بودم. چشم و گوشم مطالبی را می دید و می شنید که حالا این طور نیست. از جمله در یک روز پنج شنبه، طرف صبح به اتفاق یکی از دوستان به قبرستان وادی السلام نجف رفتیم. وقتی که به دیوار پشت قبرستان رسیدیم، شنیدم صدایی از قبرستان می آید. مثل این که شتری را داغ می کنند. از همراهم پرسیدم شما صدایی می شنوید؟ گفت: نه، گفتم: من چنین صدایی را می شنوم. وقتی به داخل قبرستان آمدیم، در بین قبرها که می گشتیم، دیدیم جنازه ای را دارند دفن می کنند و دیدم آن صدای ناله از همین مرده است. معلوم شد آن شخص از

_____________________________________

۱- حاج شیخ عباس قمی، مرد تقوا و فضیلت، ص ۴۸.

افراد شرور نجف بوده است. تا آخرین لحظه که جنازه را دفن می کردند، آن صدا می آمد. سپس محدث قمی فرمود: آن وقت ها ما این جور صداها را می شنیدیم و حالا این طور نیستم و بر وضع خودشان اظهار تأسف می کردند».(۱)

حدیث اخلاص

محدث قمی، حدیث اخلاص بود. اگر کوچک ترین شبهه ای در دلش رخنه می کرد که قدمش در مسیری که می رود، برای خدا نیست و یا وسوسه ای قلبش را می لرزاند، بدون هیچ تأملی باز می گشت. یکی از دانشمندان معاصر می گوید: «من از همان اوقات که به تحصیل مقدمات اشتغال داشتم، نام محدث قمی را می شنیدم. وقتی که برای تحصیل به مشهد مشرّف شدم، زیارت ایشان را بسیار مغتنم شمردم. چند سالی که با این دانشمند با ایمان معاشرت داشتم و از نزدیک به مراتب علم و عمل و پارسایی و پرهیزکاری ایشان آشنا شدم، روز به روز بر ارادتم افزوده می شد. در یکی از ماه های رمضان با چند تن از دوستان از ایشان خواهش کردیم که در مسجد گوهرشاد اقامه جماعت را بر علاقه مندان منّت نهند. با اصرار و پافشاری؛ این خواهش پذیرفته شد و چند روزی نماز ظهر و عصر در یکی از شبستان های آن جا اقامه شد و بر جمعیت این جماعت روز به روز افزوده می شد.

هنوز به ده روز نرسیده بود که بسیاری اطلاع یافتند و جمعیت فوق العاده زیاد شد. یک روز پس از اتمام نماز ظهر، به من که نزدیک ایشان بودم گفتند: شما نماز عصر را بخوان. ایشان رفتند و دیگر آن سال برای نماز جماعت

___________________________________

۱- مفاخر اسلام، ج ۱۱، ص ۱۲۱.

نیامدند. در موقع ملاقات و سؤال از علت ترک نماز جماعت گفتند: حقیقت این است که در رکوع چهارم نماز ظهر متوجه شدم که صدای اقتدا کنندگان که پشت سر من می گویند: (یا الله یا الله اِنَّ الله مع الصّابرین) از محلی بسیار دور به گوش می رسد. این، توجه مرا به زیادی جمعیت متوجه کرد و در من شادی و فرحی تولید کرد. خلاصه خوشم آمد که جمعیت این اندازه است. بنابراین، من برای امامت جماعت آن جا اهلیت ندارم».(۱)

این اخلاق و رفتار محدث قمی، تنها منحصر به نماز نبود. او در شعایر دیگر الهی نیز همین رویه را دنبال می کرد و هر گاه شبهه ای در دلش به وجود می آمد و احساس می کرد کسی یا چیزی با اخلاص وی شریک می شود، یا آن کار را رها می کرد و یا از گرفتن اجرت و کمک چشم پوشی می کرد. «در یکی از سال ها، مرد نیکوکاری از محدث قمی خواهش می کند که بانی مجلس شود و تعهد می کند که مبلغ پنجاه دینار عراقی به ایشان تقدیم کند. در آن موقع هزینه محدث در هر ماه سه دینار بوده است. محدث می گوید من برای امام حسینعليه‌السلام منبر می روم، نه برای دیگری و بدین گونه آن وجه را نپذیرفت».(۲) تواضع و اخلاص محدث تا آن جا بود که در هنگام نوشتن کتاب فوائدالرضویه در باب احوال علمای اسلام، از خود چیزی نمی گوید و خود را در زمره علمای تشیّع به شمار نمی آورد. او در جایی از این کتاب می گوید: همانا چون این کتاب شریف در بیان احوال علماست، شایسته ندیدم که ترجمه (شرح حال) خود را که احقر و پست تر از آنم که در عدد ایشان باشم در آن درج

_______________________________________

۱- حاج شیخ عباس قمی، مرد تقوا و فضیلت، ص ۵۲.

۲- حاج شیخ عباس قمی، مرد تقوا و فضیلت، صص ۴۶ و ۴۷.

ص:۳۴

کنم. از این رو، از ذکر نام خود صرف نظر کرده و اکتفا می کنم به ذکر مؤلفات خود.(۱)

تهجّد و شب زنده داری

شیخ عباس قمی، هر شب دست کم یک ساعت پیش از طلوع فجر بیدار و مشغول نماز و تهجّد بود. ایشان به عبادت آخر شب و قبل از سپیده دم اهمیت زیادی می داد و معتقد بود که بهترین اعمال مستحبی، عبادت و تهجّد است. آقای محدث زاده فرزند بزرگ ایشان می گفت: «تا آن جا که من به خاطر دارم، بیداری آخر شب از آن مرحوم فوت نشد. حتی در سفرها این وضع جریان داشت».(۲) هم چنین فرزند دوم ایشان نقل می کند: «در ایامی که در نجف اشرف اقامت داشتیم، یک شب جمعه پس از نماز شب (که بسیار مقید به آن بود و شاید کمتر از وی فوت می شد) مشغول قرائت قرآن مجید شدند. سوره مبارک یاسین را خواندند تا رسیدند به آیه( هذه جهنَّمُ الَّتی کُنْتُمْ توعَدون ) چندین بار این آیه را تکرار کردند و مکرّر می گفتند: «اَعوذُ بااللّه مِنَ النّار» ؛ پناه به خدا از آتش جهنّم و چنان منقلب شدند که نتوانستند باقی سوره را بخوانند. به همان حال باقی ماندند تا اذان صبح که شروع به خواندن نماز صبح کردند».(۳)

در حقیقت، مرحوم محدث قمی چنان عبادت می کرد که در «مفاتیح الجنان» شرح می دهد و قبل از هر کس خود معتقد به آن دعاها و زیارات، تعقیبات، اوراد و اذکار و دارای آن حال عبادت بود.

______________________________________

۱- عباس ابن محمدرضا، فوائد الرضویه، تهران، ۱۳۶۷ ش، ص ۴.

۲- محدث قمی، حدیث اخلاص، ص ۲۰.

۳- حاج شیخ عباس قمی، مرد تقوا و فضیلت، صص ۶۱ و ۶۲ برگرفته از کتاب محدث قمی، حدیث اخلاص، ص۸۷

نهی از منکر

حاج شیخ عباس قمی به امر به معروف و نهی از منکر سخت پای بند بود. در اجرا و انجام آن خودی و بیگانه را یکسان می شمرد، ملاحظه هیچ کس را نمی کرد و در این باره دوستی و رفاقت نمی شناخت.

«یک روز در نجف اشرف یکی از علاقه مندان او که در انجام کارهای خیر کوشا بود و نسبت به او اظهار علاقه می کرد، به منزل محدث قمی می آید. شیخ عباس متوجه می شود که وی کار خلافی کرده است. فی المجلس او را نصیحت می کند. شخص مزبور منقلب شده و از خانه خارج می شود. حدود بیست سال بعد به فرزند آن مرحوم می گوید از آن زمانی که مرحوم حاج شیخ مرا نصیحت کرد و کار خلافم را به رویم آورد، تاکنون دیگر گرد آن کار نرفته ام».(۱)

هم چنین مرحوم محدث زاده نقل می کرد:

«یکی از وعاظ تهران که سیدی متعهد و فاضل بود، می گفت در زمان حیات حاج شیخ عباس در سفر مکه معظمه زنی نزد من می آمد و مسایل حج را از من سؤال می کرد. یک روز با او شوخی کردم. وقتی از سفر حج مراجعت نمودم، مرحوم حاج شیخ عباس را در نجف اشرف دیدم. بدون مقدمه به من فرمودند: مناسب نبود با نامحرم شوخی کنی. همین که متوجه شدم، حرفش را تغییر داد و سخن دیگر به میان آورد».(۲)

_________________________________

۱- مفاخر اسلام، ج۱۱، بخش اول، ص ۱۳۱.

۲- حسین ابراهیم زاده و محمد عابدی، پیکار با منکر، قم، انتشارات معروف، ۱۳۷۵، ص ۱۱۸.

غنیمت شمردن عمر

یکی از ویژگی های محدث قمی، علاقه فراوان به نویسندگی و مطالعه کتاب بود؛ به گونه ای که می توان گفت زندگی او در کتاب و قلم خلاصه شده بود.حاج میرزا محسن محدث زاده می گوید: «مرحوم پدر ما خیلی علاقه مند بود به جایی که هوایش آزاد و نهر آب و درخت و سبزه داشته باشد. خیلی خوش بودند که در این طور جاها بنشینند و استفاده کنند و مشغول کتابت و مطالعه باشند. چون ایشان شب و روز مشغول نوشتن بود و آنی بی کار نبود؛ لذا این جور جایی را انتخاب می کردند که هم تفرّج و تنوّعی باشد و هم از کار تألیف و تصنیف باز نمانند. ایشان اهتمام داشت که دقیقه ای از عمر مبارکشان بیهوده تلف نشود. اگر پیشامدی می کرد واز کار نوشتن باز می ماندند، بسیار متأثر می شدند».(۱)

آقای محدث زاده می گوید: «یادم هست که در ایام زمستانی در نجف اشرف بودم یک روز صبح ایشان از اتاقشان که در طبقه بالا بود به اتاق ما که در طبقه پایین بود برای صرف صبحانه آمدند. ما به جهت رفع سرما برای خودمان کرسی گذاشته بودیم. ایشان رفتند زیر کُرسی و طبعا قدری چرتشان برد. من رفتم برای درس. ظهر وقتی برگشتم دیدم مرحوم والد هنوز زیر کرسی خوابیده اند. همین که من آمدم، بیدار شدند و پرسیدند چه وقت است؟ عرض کردم ظهر شده است. آن قدر متأثر شدند که فرمودند: ای وای، نصف روز من گذشت و من از آن استفاده نکردم. بعد نذر کردند که اگر از آن به بعد زیر کُرسی بنشینند، دو جزء قرآن بخوانند و بعد به کارهایشان بپردازند. پس از

______________________________________

۱- مفاخر اسلام، ج۱۱، ص ۱۱۳.

آن هر وقت به اتاق ما تشریف می آوردند، هر چه اصرار می کردیم که هوا سرد است، قدری زیر کُرسی بنشینید، قبول نمی کردند و می فرمودند این کرسی باعث شد نصف روز من هدر برود و من از آن استفاده نکنم».(۱)

بزرگداشت قرآن مجید و احادیث اهل بیتعليهم‌السلام

محدث قمی در برابر ائمه اطهارعليهم‌السلام و آثار و احادیث آن ذوات مقدس، بسیار فروتنی می کرد؛ همان خضوعی که در برابر قرآن مجید می کرد. درست مطابق مضمون سفارش پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله که امت را موظّف ساخت که قرآن و اهل بیت را از هم جدا نکنند تا در زندگی دنیا رستگار باشند و در آخرت آمرزیده شوند. هیچ گاه دیده نشد که محدث قمی بدون وضو و طهارت حدیثی را یادداشت کند یا بی وضو دست بر صفحه کتاب حدیث یا جلد آن بگذارد. همیشه هنگام مطالعه کتاب حدیث دو زانو و رو به قبله می نشست. مرحوم حاج میرزا علی محدث زاده فرزند بزرگ آن مرحوم می گفت: «فراموش نمی کنم زمانی که در نجف اشرف بودیم، یک روز صبح در حدود سال ۱۳۵۷ ه ق، یعنی دو سال قبل از وفاتشان از خواب برخاستند و اظهار داشتند، امروز چشمم به شدت درد می کند و قادر به مطالعه و نوشتن نیستم. و بسیار ناراحت به نظر می رسیدند. تقریبا زبان حالشان این بود که شاید خاندان پیامبر صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین مرا از خانه شان طرد کرده باشند. آن مرحوم عادت داشت که گاهی این مطلب را با تأثّر می گفت و می گریست در آن اوقات مشغول تحصیل بودم. رفتم به درس و ظهر که به خانه برگشتم، دیدم ایشان

____________________________________

۱- مفاخر اسلام، ج۱۱، ص ۱۱۳.

مشغول نوشتن هستند. عرض کردم: درد چشمتان بهتر شد؟ فرمودند: درد به کلی مرتفع گردید. سؤال کردم: به چه معالجه فرمودید؟ فرمود: وضو ساختم و مقابل قبله نشستم و کتاب کافی را به چشمم کشیدم، درد چشمم برطرف شد. ایشان تا پایان عمر دیگر به درد چشم مبتلا نگردیدند».(۱)

هم چنین آقای محدث زاده می افزاید: «مرحوم پدرم نسبت به اهل بیت، خصوصا آقا امیرالمؤمنین سلام الله علیه، اخلاص و ارادت خاصی داشتند. مگر می شد بدون وضو نام ائمه را ببرند و یا قلمی به دست گیرند و چیزی بنویسند».

«در زمان اقامت در مشهد وقتی پسر کوچکش آقای محدث زاده که کودک سه ساله ای بود بیمار می شود، برایش داروی ایرانی جوشانده و صاف کرده مختصری شکر در آن ریخته و می آورند تا بیاشامد. محدث قمی با انگشت دست راست کمی داروی مایع را به هم می زنند. همسرش می گوید صبر کنید قاشق بیاورم. حاج شیخ عباس می گویند: من در این کار قصد استشفا داشتم. چون با این دست هزاران حدیث از ائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین نوشته ام».(۲) آن مرحوم در کتاب فوائدالرضویه ضمن شرح حال سید نعمت الله جزایری می نویسد:

«او در اوایل تحصیل چون قادر به داشتن چراغ برای مطالعه اش نبود، توسل می جست به تربت حضرت سیدالشهدا و تراب مراقدعليهم‌السلام و به برکت آن ها چشمش روشن می شد». آن گاه پس از شرحی می گوید: «این حقیر نیز هر گاه

________________________________________

۱- محدث قمی، حدیث اخلاص، ص۴۹.

۲- محدث قمی، حدیث اخلاص، ص ۵۰.

به سبب زیاد چیز نوشتن چشمم ضعف پیدا می کند، تبرّک می جویم به تراب مراقد ائمهعليهم‌السلام و گه گاهی به مسح به کتابت احادیث و اخبار و به حمدالله چشمم در نهایت روشنی است و امیدوارم انشاءالله که در دنیا و آخرت چشمم به برکات ایشان روشن باشد.(۱)