• شروع
  • قبلی
  • 68 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 3443 / دانلود: 1604
اندازه اندازه اندازه
آیین دلبری

آیین دلبری

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

۶ - شکیبایی

ازدواج، پیوندی دو سویه و آسمانی است. یک سوی آن مردی دلباخته قرار دارد، چون فرهاد؛ در سوی دیگر آن زن دلربا که شیرین زندگی مشترک می باشد. زندگی، نامه ای رؤیایی و داستان خیالی نیست و قرار نیست کسی جز زن و مرد، قصه سرای این زندگی مستانه و پرشور و هیجان باشد. همانند شیرین و فرهاد، عاشقانه زیستن، آرزوی شیرین و زیبای هر زن و شوهری است که برای رسیدن به این آرزوی بزرگ راهی طولانی و دشوار در پیش دارند. نیک بختی، ساکن جاودان زندگی شما خواهد بود اگر شکیبایی، این اکسیر نجات بخش را به چنگ آورده و با خود همراه سازید. دختران و پسرانی هستند که با امید و شور و شعف در کنار یکدیگر پیوند مقدسشان را جشن گرفته اند و سرشار از عشق، زندگی مشترک خود را آغاز کرده اند؛ ولی افسوس که شور و شعف آنان دیری نپاییده و از بوستان سرسبز و باصفای زندگی آنان، جز خارستانی خشک چیزی باقی نمانده است و لباس سفید وصال آنان، به سیاه فراق تبدیل گردیده و سوگواری عشق نصیب آنان شده است.

مطابق آمار، طلاق در میان زوج های جوان، در سه سال اول ازدواج اتفاق می افتد. چرا اینگونه است؟ در ابتدای آشنایی و ازدواج، زن و شوهر، دو شخص متفاوت هستند با رفتار، آداب،اخلاق و خصوصیات ویژه خود. این فکر که همسر ما باید کاملاٌ دارای ابعاد شخصیتی شایسته و پسندیده باشد، تفکری محال و دست نیافتنی است. چرا که هیچ کسی کامل نیست. ولی می توان با شکیبایی، به آشنایی کامل دست یافت و در پناه این آشنایی، عیوب و نقایص خود و دیگری را برطرف نمود.

برس به کارها به شکیبایی زیرا

که نصرت است شکیبا را(۱)

برخی افراد چنان با رفتار و آداب و اخلاق خویش خو کرده اند که اگر با رقت امیدشان، فروغ زندگی شان، ستاره سحری شان، مهتاب شب هایشان، یگانه عشقشان، نازنین همسرشان، از آنان بخواهد که آن دسته از خصوصیات خود را که نتیجه ای جز سرشکستگی و سرافکندگی برای آنان و زندگی شان ندارد، به کناری نهاده و به جای آنها آداب و اخلاق و عادات و رفتار زیبا و پسندیده ای را که افتخار و عزت و شکوه و جلال و آبرو را برای آنان و همسر و فرزندانشان به ارمغان می آورد، برگزینند، برایشان سخت است که خواسته دوستانه همسرشان را اجابت نمایند. چرا که انسان های بزرگی که با اراده آهنین یک شبه ره صدساله بپیمایند، نادرند.

باید دانست که شکیبایی نداشتن برای ترک آداب و رفتار ناپسند همسر و ندادن زمان کافی به وی برای تحول ناگهانی، اختلاف، کدورت، درگیری و در نهایت تباهی زندگی را به دنبال دارد. درباره این که شکیبایی راه نجات است و بی تابی راه بلا، امام علیعليه‌السلام این چنین

________________________________

۱- ناصر خسرو.

می فرماید: کسی را که شکیبایی نجات ندهد، بی تابی او را هلاک گرداند.(۱)

شکیبایی، خالق آرامش است و آرامش، گره گشای مشکلات می باشد. در آرامش، توان مغز افزایش می یابد و بهتر می توان اندیشید و از قدرت بی نهایت تفکر استفاده نمود و گره از مشکلات باز کرد. در آرامش برای برطرف نمودن رفتار ناپسند همسرتان فکر کنید و اگر اندیشه شما راه به جایی نبرد، می توانید از تفکر دیگران بهره ببرید. با یک مشاور، مشکل خود را در میان بگذارید و با وی مشورت نمایید؛ و اگر دسترسی به مشاور امکان نداشت، به کتاب های وی یا دیگر استادان که نتیجه تفکرات، تحقیقات و مطالعات آنان است، مراجعه نمایید و فرا بگیرید که چگونه در کمترین زمان و با کمترین هزینه، بتوانید آن دسته از ویژگی های شخصیتی ناپسند و ناشایست خود و همسرتان را با اخلاق و رفتار و آداب و عادات پسندیده و شایسته جایگزین کنید، تا اشتیاق زندگی برای هر دو طرف بیشتر شود.

سعادت با شکیبایی بود یار

زِ بی صبری به رسوایی کشد کار(۲)

به جای زانوی غم بغل کردن و افسوس، شکیبایی کنید و از تلاش ناامید نشوید، تا ایده آل شوید و همسری ایده آل داشته باشید.

______________________________________

۱- نهج البلاغه، ص۶۶۹، حکمت ۱۸۹.

۲- هلالی جفتایی.

در این باره امام علیعليه‌السلام چنین می فرماید: شکیبا، پیروزی را از دست نمی دهد، هر چند زمان درازی چشم به راه بماند.(۱)

انسان، خواهان پیشرفت و سعادت و بهروزی است و از آداب و اخلاق و رسوم و رفتار ناشایست خود رنج می برد و همواره خواستار تحول می باشد؛ ولی چون با ویژگی های شخصیتی خویش خو کرده است، برای ایجاد تعییر و تحول در خود، نیاز به همراهی یاوری باوفا و صبور و شکیبا دارد تا با یاری و همراهی وی، راه سعادت را بپیماید؛ و چه دوست و یاور و همراهی بهتر و مهربان تر و باوفاتر و صبورتر از همسر.

همسرتان دست نیاز به سوی شما بلند کرده است تا یاری اش رسانید و به کمک یکدیگر، خود را از ویژگی های شخصیتی ناپسند نجات دهید. به هم یاری کنید تا از خارستان، نارنجستانی زیبا و با صفا سازید و همگان را به تحسین و همسرتان را به تمجید و قدردانی وا دارید و چنین عشق بی حد خود را به یگانه عشقتان ثابت نمایید. تنها عشاق حقیقی هستند که خواهان بهروزی و کامیابی معشوق می باشند.

نیست عاشق را دوایی بهتر از صبر و شکیب

گر بود دانا، چنین دانم همی فرمایدش(۲)

____________________________________

۱- فرهنگ آفتاب، ج۷، ص۳۴۹۷.

۲- امید خسرو دهلوی

۷ - وفاداری

جلسه خواستگاری، جلسه ای رؤیایی برای آشنایی است. آشنایی با دوستی که رفیق نیمه راه نباشد؛ و در خوشی ها و ناخوشی ها، مانند پروانه در کنار شمع وجود ما بماند.

اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش

حریف خانه و گرمابه و گلستان باش(۱)

در اولین روزهای آشنایی، زن و مرد از آمال و آرزوهای خود برای یکدیگر سخن می گویند. اینکه چه تصور ذهنی ای از همسر آینده خود دارند و چه انتظاراتی برای پیشبرد زندگی مشترک دارند. از مسایلی که ایشان را ناراحت و یا خرسند می سازد، سخن می گویند و البته در نهان آرزو می کنند که همسر آینده شان راز دلبری بداند و آیین دلبری به کار بندد و با رفتار خویش، عشق بیافریند و قلب همسر خویش را مالامال از عشق و مهر و محبت سازد.

آن هنگام که جریان آشنایی به عطر محبت و نور عشق، منور و مزین می شود و در دل صاف و آسمانی آنان شور عشق به پا می گردد، زن و مرد سرمست از شور عشق، عهد می بندند که عهد و پیمان های خود را فراموش نکنند؛ و این چنین است که عشق پا به عرصه وجود می نهد. عهد زناشویی، عهد یکی شدن و کنار نهادن خواسته های شخصی و در نظر گرفتن خواسته های مشترک است. عهد با هم بودن است، تا هر زمانی که دست روزگار اجازه فرماید.

_____________________________________

۱- حافظ.

عهد راستی و راست گویی و پرهیز از کژی و کژگویی و چون دو دوست مهربان در کنار هم بودن است. عهد دلیر بودن و اعتراف به اشتباهات و خطاها و جفاها و چشم پوشی از خطاها و جفاها است. عهد پرده داری و دوری از پرده دری و حفظ آبروی یکدیگر است. عهد صبر و شکیبایی و صبور بودن است. عهد رازداری و مجرم اسرار بودن است. عهد دریغ نکردن احساسات و عواطف عاشقانه است. عهد رعایت انصاف و با عدل و داد با همدیگر رفتار نمودن است. عهد همدیگر را بهترین و برترین و والاترین دانستن است. عهد شریک بودن در خوشی ها و ناخوشی ها است. عهد حمایت همه جانبه و برآوردن نیازها و خواسته های یکدیگر است. عهد برداشتن عینک بدبینی و خوش بین بودن به همدیگر است. عهد یکدیگر را اولویت اولیه زندگی دانستن و ایثار و از خودگذشتگی است. عهد ایجاد جذابیت و کشش است. عهد مدارا نمودن و انعطاف پذیری در برخورد با یکدیگر است. عهد با وفا بودن به تمامی عهد ها و پیمان ها است. حضرت علیعليه‌السلام درباره دروغ بودن ادعای دوستی کسی که به عهد و پیمان های خویش وفادار نیست، چنین می فرماید: به دوستی کسی که به عهد و پیمان خود وفادار نیست، اعتماد مکن.(۱)

کسی که به عهد و پیمان هایی که با همسر خویش بسته است،

_______________________________________

۱- میزان الحکمه، ج ۱۴، ص ۶۹۶۹، ح ۲۲۲۹۰.

بی تفاوت باشد و راه بی وفایی در پیش گیرد، همسرش حق دارد که نسبت به ادعای دوستی و مهر و محبت و عشق وی شک کند. مهم است که عهد و پیمان های خود را فراموش نکنیم. زیرا با کسی پیمان بسته ایم که قرار است یک عمر رفیق و همراه و همکار و یار و مشاور و همسر دلبند ما باشد. کسی که آرزوی همیشگی ما با او بودن است. بدانیم که فراموشی، همانا به انتها رسیدن دوستی و عشق و مهر و محبت است. چه زشت است پیمان شکنی و بی وفایی با یگانه نازنین دلبرمان! و چه زیبا می فرماید اسوه عاشقان، امام علیعليه‌السلام : چه زشت است بی وفایی پس از دوستی.(۱)

ترک عاشق کش من، ترک جفا خوش باشد

به وفا کوش که از دوست وفا خوش باشد(۲)

پیمان زناشویی، دوسویه است و باید هر دو طرف به پیمان های خویش وفادار بمانند. چگونه می توان از همسر خود انتظار وفای به عهد و پیمان داشت، در حالیکه خود به آنها پایبند نباشیم؟ درباره وفای به عهد، به یکدیگر امنیت خاطر بدهیم. نیاز به امنیت، نیازی اساسی است و در فقدان آن، آرامش و شادی از زندگی پر می کشد. امنیت عاطفی و روحی، درگرو اثبات وفاداری است.

دست در دست یگانه محبوب، تمام هستی خود را فدای

__________________________________

۱- معارف و معاریف، ج ۱۰، ص ۳۴۸

۲- امیر خسرو دهلوی.

یکدیگر می کنیم، به امید وفاداری و افزایش اعتماد ما به یکدیگر. حال اگر همسری به عهد و پیمان های خویش وفادار نماند، چگونه همسرش می تواند به وی اعتماد کند؟ چگونه می تواند به دوستی وی و عشق و مهر و محبت وی و این که هیچ گاه او را رها نخواهد ساخت و جز او کسی را مهمان دل خویش نخواهند ساخت، اعتماد کند؟ در چنین حالتی کنار چنین همسر بی وفایی بودن، احساس ناامنی، ترس، دلهره، اضطراب را بر تمام وجود شخص مستولی می کند. با وفاداری به عهد و پیمان ها، آرامش و شادی را ساکن کلبه مستانه خویش سازیم!

چون در جفات بمیرم، بخوانی آنچه نوشتم

بر آستان تو از خون دیده حرف وفا را(۱)

_____________________________________

۱- امیر خسرو دهلوی

۸ - ایجاد تعادل میان همسر و دیگر عزیزان

یکی بود و یکی نبود. خداوند دانا اراده نمود که ما پا بر این کره خاکی نهیم؛ و ما را در دامان پر مهر مادری دلسوز و در سایه پدری فداکار قرارداد. پدر و مادر، از دل و جان تمام نیازهای جسمی و روحی ما را برآورده ساختند؛ و چون آفریدگار حکیم، نیاز به مونس و هم بازی را در ما دید، به ما خواهر و برادری عطا نمود تا در بازی های کودکانه خویش تنها نمانیم و در آینده، یار و یاوری مهربان در کنار داشته باشیم. فصل ها و سال ها یکی پس از دیگری آمدند و رفتند و ما بالغ شدیم. در این هنگام، مالک زمین و آسمان، برای آرامش روح و روان و سلامت جسم و جان و نیاز ما به دوست داشتن و دوست داشته شدن، از سر لطف، به ما همسری مهربان و باوفا هدیه نمود تا در کنار وی عشق را بیاموزیم و لذت خوش زندگی را بچشیم؛ و حال ماییم و این همه لطف و احسان آفریدگار مهربان!

ما در میان گلستانی مملو از گل های زیبا و رنگارنگ قرار گرفته ایم و به هر طرف که بنگریم زیبایی های غیر قابل بیان می یابیم و نمی توان گفت که کدام گل زیبا تر و لطیف تر و خوشبوتر است. چرا که هر گل رنگ و بویی خاص دارد: پدر، تاج سر، افتخار،آبرو، تکیه گاه و مددکار ماست. مادر، قوت قلب و نور دیده و آسایش

جان ماست. همسر، یاری باوفا و یاوری مهربان و مونس تنهایی ماست. برادر و خواهر، دوست و شریک غم و شادی و یادگار دوران خوش کودکی ما هستند. حال این عزیزان مانند سیاره های کهکشان زندگی ما هستند و ما خورشید این مجموعه ایم. خورشید باید برای تمام سیاره ها پرتو افشانی کند و همه را از نور پر مهر و محبت خویش بهره مند سازد. پدر، مادر، همسر، برادر، خواهر، همگان به مهر، محبت، عشق، دوستی، احترام، حمایت، یاری، مشاوره، و دلسوزی ما نیاز دارند و این حق ما است که از مهر و محبت ستارگان پر فروغ زندگی خود بهره مند گردیم، همانگونه که بهره مندی آنان از مهر و محبت ما حق طبیعی آنان است.

پدر و مادر، جوانی خویش را فدای ما کرده اند و همسر، بالاترین هستی خویش یعنی قلب بی کرانش را نثار ما ساخته و برادر و خواهر، هیچ گاه ما را از حمایت خویش بی بهره نساخته اند. آنها دوستان و دوستدار ما هستند، ما نیز. ولی افسوس که انسان فراموش کار و ناسپاس است.

برخی افراد، از زمانی که به همسر خود دل می بندند و گرمای عشق را می چشند، دوستی ها و دوستان گذشته خود را به ورطه فراموشی می سپارند. آنها کودکی خود را که ناتوان بودند، فراموش می کنند. آن زمان که چون نهالی ضعیف و شکننده بودند و پدر و مادر، خود را عاشقانه سپر طوفان های پربلای روزگار نمودند، ملالت ها و سختی ها کشیدند و هر آنچه آنها بزرگ تر شدند، پدر و مادر فرسوده تر و خمیده تر شدند. گروهی دیگر، مهر، محبت، عشق، ایثار و وفاداری همسر خویش را هیچ گاه نمی بینند. آنها مانند ماهی هستند که در آب شناور است و از آن بهره می برد، اما افسوس که هیچ گاه آب را نمی بیند. آنگاه که دست روزگار آنان را از یارشان جدا می سازد، تازه متوجه می شوند که چه دوست مهربانی را از دست داد ه اند.

این دو گروه محکوم به تنهایی و بی کسی می باشند. چرا که آنان متوجه این مهم نشده اند که همانگونه که خانواده، عزیز و گرانقدر می باشند، همسر نیز عزیز و پربها است؛ و هر اندازه که همسر نور چشم و قوت قلب و آرامش بخش جان است، پدر و مادر و برادر و خواهر نیز یار و یاور و غم خوار و پشتیبان ما هستند. این دو گروه، هم دوستی خانواده پدری خویش را از دست می دهند و هم دوستی همسرشان را؛ و هیچ یک از عزیزانشان از دست ایشان خشنود و خرسند نمی گردند. زیرا میانه رو و معتدل نیستند و نمی توانند بین همسر و دیگر عزیزانشان، تعادل ایجاد کنند. درباره اهمیت میانه روی و ایجاد تعادل، حضرت علیعليه‌السلام چنین می فرمایند: نادان را تندرو یا کندرو می بینی.(۱)

______________________________________

۱- نهج البلاغه، ص۶۳۹، ح ۷۰.

انسان میانه رو و معتدل، هم جایگاه و احترام پدر و مادر را می شناسد و هم به جایگاه و منزلت همسر خویش آگاه است؛ و هم جایگاه و موقعیت برادر و خواهر را به خوبی درک می کند و حق و حقوق هر کدام از عزیزانش را به خوبی ادا می کند و می داند که هر گلی رنگ و بویی دارد و انسان هنرمند و عاشق، می باید از عطر و رنگ و بوی همه این گل های زیبای زندگی اش بهره مند گردد. در این صورت است که نور مهر و محبت وی، به همه افرد خانواده اش می تابد و همه آنها از وی خرسند و خشنود می باشند و میان ایشان صلح و دوستی برقرار می گردد. انسان میانه رو می داند که هرکدام از عزیزانش جایگاه و مقام و منزلت و شأن خاص خودش را دارد و نباید جایگاه هیچ کدام را به دیگری واگذار نماید.

راه اوسط شو که شد خیرالامور

تا رهی از دوزخ پر شر و شور(۱)

_________________________________

۱ - اسیری لاهیجی.

۹ - رازداری

گنجایش سینه انسان محدود است و تاب تحمل درد و اندوه بسیار ندارد. برخی از غم و غصه ها آنقدر دردناکند که سینه انسان را بسان آتشفشان، خروشان و جوشان می کنند. چنانکه سینه، دیگر تاب در خود نگهداشتن اندوه دردناک و کشنده را نداشته باشد، شخص مانند تشنه ای در کویر سوزان می شود که ملتمسانه به هر سو خیره است تا شاید جرعه ی آبی هر چند ناچیز بیابد و تشنگی خود را برطرف نماید. در این حال به پیرامون خویش خوب می نگرد تا شاید یار امینی بیابد و عقده دل بگشاید و لطف و رحمت و احسان وی همانند باران سینه تفدیده اش ما را سرد و آرام سازد. یکی از دلایل ازدواج این است که دیگر گرفتار بیابان بی کسی نشویم و برای لحظه های تنهایی خویش مونسی داشته باشیم. کسی که رازدار و محرم اسرار ما باشد. اسراری که گاهی نفس کشیدن را سخت و دشوار می سازد. ازدواج، یافتن یاری مهربان برای شریک شدن رازهاست.

از برای اُنس جان، اندر میان اِنس و جان

یک رفیق هم سرشت و هم دم و هم درد کو(۱)

____________________________________

۱- سنایی عزنوی.

ازدواج می کنیم تا هر آنگاه که طوفان بلا، زندگی پر فروغ و روشن ما را مانند شب، تیره و تار نمود و ما را از ادامه بقا ناامید ساخت، چون بلبلی شیدا خود را به گل زندگی مان برسانیم تا او بسان عاشقی شیفته، ما را از لطف و احسان خویش بهره مند سازد و گوش جان به کلام ما سپارد و ما را از غم و اندوه نجات بخشد و با نوازش ساحرانه و کلام طبیبانه مرهمی بر دردهایمان بگذارد.

مُهر از زبان بر می داریم و صندوقچه اسرار دل می گشاییم و با محبوب خویش سخن می گوییم تا از کابوس های شبانه و ملالت های روزانه رهایی یابیم. سِرّ خویش نزد همسرمان فاش می سازیم، تا روزگاری که برای ما سخت و تلخ گردیده است، و شیرین شود. پرده از اسرار درون کنار می زنیم تا بیشتر شاهد سپید شدن خرمن وجودمان و به تاراج رفتن عمرمان نباشیم. با همسر شوریده حال خود از؛ خویش سخن می گوییم تا آرامش، این عطیه گران بهای الهی را بازیابیم و انتظار داریم که نگار ما به کلام ما گوش بسپارد تا باری از دوشمان بردارد و از غم و اندوه ما بکاهد. لطفی که از هر عاشقی انتظار می رود.

حق مرا گفت تو را لطفی دهم

بر سر آن زخم ها مرهم نهم(۱)

_______________________________

۱- مثنوی معنوی.

حال که همسرمان ما را محرم اسرار و یگانه طبیب دل خویش شناخته و برای شفای جسم و جان به ما پناه آورده است، اگر خواستاریم که این تمنای وی ابدی باشد و برای همیشه یگانه محرم او باشیم، رسم امانت داری و رازداری را به جا بیاوریم. در این باره امام علیعليه‌السلام می فرماید: رازداری، اساس راز سپردن است.(۱)

دلداده ما، ما را امین و رازدار دانسته و سرّ خویش را برملا ساخته است. او اگر دیگری را امین و محرم می دانست، به وی مراجعه می کرد. پس این کمال بی وفایی است که راز همسر خود را برای اغیار برملا سازیم. گذر زمان رسوا کننده همسران بی وفا و برملا کننده بی وفایی همسران است. اگر امروز اسرار همسر خویش را که به امانت در نزد ما نهاده است، برای دیگران بازگو نماییم، روزی خواهد رسید که او متوجه این بی مهری می شود. در آن روز چه باید به او گفت و چگونه می توان در چشمان وی نگاه کرد؟

اگر امروز برای دوست خویش، لب به آشکار کردن راز همسرتان باز می کنید و سر او را فاش می سازید، بدانید فردایی خواهد آمد که دوست دیروز، دشمن امروز می شود. در آن روز، ممکن است برای انتقام، اسرار شما را نزد دیگران فاش سازد. آنگاه است که شکوه، عزت، وقار و آبروی شما و همسر و فرزندان و

__________________________________

۱- غررالحکم، ص۳۸، ح۴۰۳.

زندگی تان به تاراج می رود. آنگاه شما می مانید و یک جفای بزرگ؛ و عاشقی دلشکسته که دلش از بی مهری شما آنچنان پر سوز و گداز گردیده است که اگر آن را در دریا قرار دهند، آب دریا را به جوش و خروش وا می دارد!

آرزوی هر همسر عاشق پیشه ای این است که وجود همسرش، همیشه همراه با آرامش و به دور از استرس و اضطراب و هیجانات و فشارهای عصبی باشد. برای رسیدن به این آرزو باید رازدار خوب و امینی بود. تا هرگاه که در اثر فشارهای عصبی، استرس و اضطراب، وجود فرد را فرا گرفت، وی به نزد همسر و محرم خود بشتابد و از غم و اندوهی که وجود آرام وی را متلاطم ساخته و دریای آرام وجودش را طوفانی نموده است، با وی صحبت کند و راز دل خویش بگوید و به آرامش دست یابد. این بزرگ ترین لطف و احسانی است که می توان در حق همسر خود انجام داد و این بهترین و برترین هدیه ای است که می توان برای وی تهیه کرد. آرامشی که هیچ چیز همانند آن برای وجود انسان لازم و ضروری نیست.

اگر رازی نهان در پرده داری

بگو با من چرا دل مرده داری(۱)

___________________________________

۱ - عطار نیشابوری.

۱۰ - بیان احساسات، خواسته ها و گلایه ها

عزیزم، همسرم، دوست دارم تو خوب می دانی که زندگی بی تو برایم معنایی ندارد.

تو همیشه در تنهایی من آن تک ستاره ای که برای من نغمه عشق سر می دهی.

یار من، در کنار تو آرامش را یافتم و لذت عشق را چشیدم.

مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم(۱)

هرگاه که دست روزگار زندگی را بر من سخت و دشوار می سازد و من احساس می کنم دیگر توانایی حرکت و رسیدن به قله پیشرفت و بهروزی را ندارم، این نگاه های پر کشش و جذ اب توست که چون با رقه ای نور امید را در دل من روشن می سازد و عزمی نو به من می بخشد.

دلبر و د لربایم، اگر تمام مردم دنیا مرا رها سازند من احساس بی کسی و تنهایی نخواهم کرد، آخر چون تو مهربانی در بردارم.

در شادی ها و جوش و خروشهای من این تو هستی که باهمراهی خو یش بزم جانانه مرا جانی نو می بخشی و با وجود نورانی و معطر خویش کلبه مرا با صفا می سازی.

در غمها و دردها این تو هستی که چون دوستی با وفا دست من

______________________________________

۱ - مولانا

افتاده را می گیری و دوان دوان مرا از سرزمین سیاه غم بیرون و به

سرزمین نور و شادی می بری.

رسم مردم دنیا بر این است که از برای افتخار و شکوه و عزت

خویش به کسی می نازند و من تنها به تو می نازم.

گر زانکه گدا گشتم بی برگ و نوا گشتم

بر جمله شهنشاهان از عشق تو می نازم(۱)

همسر من، یار من، دوست من، روزی هزاران هزار بار آن

آفریدگار مهربانی را که تو زیباترین را قسمت من نمود سپاس

می گویم.بسیار خوب است که انسان احساسات دل انگیز خود را

نسبت به همسر نازنینش بیان نماید و دلدادگی خویش را به او ثابت

امر به این رفتار عاشقانه می کند و این چنین کند. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

می فرماید: چون کسی را دوست می دارید، به او بگویید که دوستش

دارید که این کار، دوستی را پایدار و محبت را پابرجا می سازد.(۲)

خواسته های خود را دلسوزانه و مشفقانه برای همسرتان به صورت دلپذیر بیان نمایید او حتماً خواسته های شما را اجابت می نماید. چرا که او دلبسته و شیفته و شیدا و عاشق شماست!

وا فریادا زِعشق وا فریادا

کارم به یکی طرفه نگار افتادا

گر داد من شکسته دادا دادا

ورنه من و عشق هرچه بادا بادا(۳)

____________________________________

۱- اسیری لاهیجی.

۲- نهج الفصاحه، ص ۲۲۰ ، ح ۱۹

۳- ابوسعید ابوالخیر

همچنین گله و شکایت و نارضایتی خود را نسبت به آن دسته از

کارها و رفتارهای همسرتان که سبب رنجش شما می شود، با کلامی

دلنشین و عاشقانه و دوستانه بیان نمایید ! او به عشق شما تلاش

خواهد نمود که دیگر باعث ناراحتی شما نشود چرا که او دوست

دارد شما را همیشه غرق شادی و سرور ببیند در این باره حضرت

می فرماید: گله کردن کردن، مایه حیات دوستی است.(۱)

_____________________________________

۱- میزان الحکمه، ج۱، ص۶۹، ح۱۷۴.

۱۱ - برابر دانستن همسرباخود

ازدواج یعنی خود را تنها ندیدن و در کنار یار دیدن. یعنی اینکه علاوه بر خواسته های خود، خواسته و نیاز همسر مهربان را نیز مهم بشماریم. ازدواج یعنی برداشتن تابلوی «من» از سر در خانه و نصب تابلوی «ما» بر سر در گلخانه. ازدواج یعنی بهره مندی از لذت ها و خوشی ها برای هر دو و غم و اندوه و تلخی برای هیچ کدام. ازدواج یعنی پیشرفت و بهروزی و موفقیت برای هر دو و شکست و سیه روزی برای هیچ کدام. ازدواج یعنی فرار از تنهایی و پناه بردن به یکدیگر و در کنار هم بودن. یعنی هر چه برای خود می پسندی، برای همسرت نیز بپسند.

به کس مپسند رنجی کز برای خویش نپسندی

به دوش کس منه باری که خود بردنش نتوانی(۱)

همانگونه که مرد از پیمان ازدواج حق دارد و باید از آن بهره مند شود، زن نیز حق دارد و باید از لذت ها و امتیازات این عهدنامه دوستی بهره مند گردد؛ وگرنه این پیمان عشق و دوستی فرو ریخته دوستی به پایان می رسد.

زن و مرد یادشان باشد که فر اموششان نشود که رفیقان راه زندگی هستند و باید در خوشی ها و لذت ها و ناخوشی ها و

______________________________________

۱- پروین اعتصامی.

تلخی ها در کنار هم بمانند آنها با دنیایی از آرزوهای رنگارنگ وزیبا و دلپذیر دست به دست هم داده اند، به امید آنکه یکدیگر را در راه رسیدن به قله های ترقی و پیشرفت، یاری رسانند.در گذشته مردان بر زنان حاکم بودند و بر ایشان جفا می کردند .امروز نیز در روزگار ما، زنان اشتباه قدیم را تکرار می کنند وامیدواریم که نه مرد سالاری باشد و نه زن سالاری؛ و تنها مکتب حاکم بر زندگی زناشویی عشق باشد مرد و زنی که عشق را حاکم بر زندگی مشترک خویش نمایند، خوشبخت هستند خانه آنهاگلخانه ای پا ک و با صفا است عشق، بهترین امیر برای سرزمین مهرو دوستی همسران می باشد. عشق به عنوان امیر عادل و دادگر،حکم می نماید که هر آنچه برای خود می خواهی و می پسندی، برای نازنین همسرت نیز خواهان و خواستار باش عشق حکم می کند که اگر خوشی و لذتی هست، باید برای هر دو طرف باشد، همانگونه

که اگر تلخی و رنجی باشد، هر دو باید در کنار هم رنج و تلخی را از راه خود بردارند.

هر چه نپسندی تو آن برخویشتن

بر کسی مپسند و بشنو این سخن(۱)

آرزوی هر کسی دست یافتن به بهروزی و کامیابی و ایستادن بر قله پرافتخار موفقیت است این آرزوی هر انسانی است و همسر ما

هم خواهان رسیدن به چنین شادی و افتخاری است پس همانگونه که او ما را برای دست یابی به این آرزو یاری می رساند و از

___________________________________

۱- اسیری لاهیجی

هیچ گونه حمایت و یاری کوتاهی نمی نماید، ما نیز رسم دوستی و مهر و وفا به جا آورده، او را برای رسیدن به بهروزی و پیروزی یاری کنیم این کمترین کاری است که دوست برای دوست خود انجام می دهد.

مکتب عشق خودخواهی را برنمی تابد. اگر قرار باشد تنها به خود و خواسته ها و آرزوها و نیازهای خویش بیندیشیم و خواسته ها و آرزوها و نیازهای همسرمان برای ما مهم نباشد ،

سرانجام پیمان عاشقانۀ ما چه خواهد شد؟ آنگاه که فرد به عدل و داد و رعایت انصاف با همسر رفتار نماید و خواسته ها و آرزوها و نیازهای وی برایش مهم جلوه کند و بهره مندی وی را از لذت ها، خوشی ها، پیشرفت ها، امتیازات و تمامی بهره های پیمان مشترک ، حق او بداند، عشق را شناخته و آن را به همسر خویش نشان داده است و برای همیشه پیمان ازدواج خود را از گزند طوفان بلا حفظ نموده ، خود و همسر و فرزندان را از نعمت سرشار زندگی سرخوش و لذت بخش بهره مند ساخته است حضرت علیعليه‌السلام

می فرماید: انصاف داشتن، محبت و دوستی را دوام می بخشد.(۱)

نگارا عزم آن دارم که جان در پایت افشانم

به بوسه از لب شیرین تو انصاف بستانم(۲)

____________________________________

۱- میزان الحکمه، ج۱۳، ص۶۳۰۷، ح۲۰۱۹۷.

۲- امیر خسرو دهلوی

۱۲ - همسر شما برای شما بهترین است.

آن هنگام که دختر و پسر به رشد کافی برای پذیرش مسئولیت سنگین و مهم زناشویی می رسند و نیاز به همدم و رهایی از تنهایی را در خود می یابند، تلاش می کنند تا همسری ایده آل برای خود بیابند و در کنار وی خوشبخت شوند. هر کسی در ذهن خود، تصویری از همسر ایده آل دارد؛ و بر طبق آن تصویرهای ذهنی است که مرد و زن یکدیگر را می یابند و با یکدیگر ازدواج می کنند.

پس از انتخاب همسر و پیمان ازدواج، زن و مرد باید توجه خود را به یکدیگر مبذول دارند و از توجه به زنان و مردان دیگر بپرهیزند. البته، توجه به دیگران به معنای بی وفایی نیست، بلکه به این معناست که آنها باید یکدیگر را بهترین و برترین انتخاب خود بدانند و از مقایسه همسر خویش با زنان و مردان دیگر بپرهیزند.

مرا روی تو ای نازنین نگار

به دی ماه بسی خوشتر از نوبهار(۱)

بعد از ازدواج، زن و مرد حق ندارد به کسی غیر از همسر دلربایشان بیندیشد و در برابر او از اغیار سخنی بر زبان رانند. کسانی که از روی فکر و عشق همسر برمی گزینند، به انتخاب خویش احترام می گذارند و عاشقانه با محبوب خویش زندگی می کنند. آنها از مقایسه نمودن همسر خویش با دیگران خودداری

_______________________________________

۱ - مسعود سعد سلمان