نشانی بهشت

 نشانی بهشت 40%

 نشانی بهشت نویسنده:
گروه: امام رضا علیه السلام

  • شروع
  • قبلی
  • 91 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5188 / دانلود: 2796
اندازه اندازه اندازه
 نشانی بهشت

نشانی بهشت

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

. تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

نشانی بهشت

چهل درس زندگی از نگاه ائمهعليهم‌السلام

نویسنده: حسین علوی مهر

.

تقدیم به ساحت مقدس امام رؤف و پناهگاه همه شیعیان امام هشتم علی بن موسی الرضا عليه‌السلام علیه آلاف التحیه والثناء

مقدمه

اهل بیتعليهم‌السلام گنجوران دانش اند. رودها و جویبارهای دانش که

مزرعه ی جان انسان را در چهارده قرن اخیر سیراب و شاداب ساخته

است، از بلندای قامت آسمانی این کوه نور، سرچشمه می گیرد. امام

عالمان و عارفان علیعليه‌السلام فرمود: «ینحدر عنّی السیل و لا یرقی

الی الطیر » آبادانی و شادابی دیارعلم و آگاهی؛ از تلالوء فروزنده ی

دانش این خاندان است که پیامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «انا مدینه العلم وعلی بابها .»

دانش اهل بیتعليهم‌السلام از جنس دریافتنی است نه آموختنی،

علم حضوری است نه حصولی و این از آن جهت است که

آنان حقیقت علم را با جان آسمانی خویش دریافته اند. حضرت علیعليه‌السلام در وصف عارفان )که خود آن حضرت مولای آنان

است( فرمود: «هجم بهم العلم علی حقیقه البصیره و باشروا روح الیقین .»

پیامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سرسلسله ی این خاندان نور و روشنایی، هر چند

که خود درس ناخوانده و مکتب نرفته بود، اما پیام و رسالت او،

تلاوت و خواندن، آموختن و فرا گرفتن و علم و آگاهی بود.

رسالت او با «اقراء » آغازشد و با دانش وبینش که جان های شیفته

را سرشار می کرد، تداوم یافت.( هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ )

او با رسالت خویش، جان های مرده را از مرداب روزمرگی

و ضلالت ها تا باغستان بهشتی حیات و زندگی، رهنمون شد

و انسان اسیر در کژراهه ها و پرت گاه های تباهی را به شاهراه

نشانی بهشت هدایت و صراط مستقیم فرا خواند و در تن مرده ی آدمیت روحی دوباره دمید:( إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ) و بار گران جهل و نادانی را

از دوش آنان فرو نهاد( وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ )

و خاندان آن حضرت نیز که از چشمه ی حیات او سیراب بودند؛

همانند آن بزرگ، خورشید دانش و آگاهی را در گذرگاه اعصار فرا راه

جویندگان دانش و بصیرت، تابان و فروزان نگه داشتند و با بهره مندی

از انوار الهی او، مسیر پویندگان را روشن و جان جویندگان را

تابناک و سرشار ساختند.

و امروز در عصر جاهلیت مدرن نیز، آنچه غبار راه انسان کمال

جوی را فرو می نشاند و راه او را می تواند روشن کند بهره گیری

و بازگشت به سرچشمه ی همان دانش و بصیرتی است که پیامبر

اعظم و خاندان پاک و مطهر اوعليهم‌السلام به انسان هدیه کردند و شاید

امروز بیش از هر روز و روزگاری، انسان به آنچه پیامبر رحمت

و آگاهی برای بشریت به ارمغان آورده نیازمند و محتاج باشد.

بی تردید کاوش در سرچشمه های نور اهل بیتعليهم‌السلام و

بازخوانی سیره و آموزه های آن بزرگواران در روزگار ما مانند

همه ی روزگاران خدمتی بزرگ به انسانیت است خدمتی که

فراتر از آن، خدمتی متصور نیست و از این روی بر تمامی کسانی

که دل آنان برای انسان می تپد فرض است که با ژرف اندیشی و

ژرف کاوی در معارف اهل بیتعليهم‌السلام گوهرهای ناب و آموزه های

رهایی بخش این گنجینه ی عظیم و الهی را استخراج کنند و به

بشر تشنه و جگر سوخته ی عصر حاضر ارائه نمایند.

بر حسب وظیفه در جوار بارگاه عالم آل محمدعليه‌السلام برای

تمامی رهروان این راه و تمامی کسانی که در مسیر احیای امر

اهل بیتعليهم‌السلام و تعلیم و تعلم معارف و علوم این خاندان مطهر

تلاش و کوشش می کنند به ویژه اساتید بزرگوار و گرانمایها ی

که در تالیف و تنظیم این مجموعه ی ارزشمند نقش داشته اند

طلب سلامتی وبهروزی می کنیم و توفیق آنان را از درگاه حیّ علیم خواستاریم.

از زایران عزیز نیز می خواهیم نعمت بین ظیر زیارت پاره ی

تن رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را با بهره گیری از اندیشه، کلام و سیره ی آن امام

همام به فرصتی برای تامین نیازهای معنوی و فکری خود تبدیل نمایند

و با مطالعه ی آثار ارزشمندی مانند این مجموعه، توشه های سعادت و

کمال را برای دنیا و آخرت خود برگیرند و خدمتگزاران خود، در این

آستان مقدس را نیز از دعا فراموش نکنند.

معاونت تبلیغات وارتباطات اسلامی

آستان قدس رضوی

پیشگفتار

سخنان اهل بیتعليهم‌السلام پس از قرآن مهم ترین منبع دینی به شمار می رود. قرآن و سنت دو یادگار گران بهای پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برای ما مسلمانان است که پیروی از آنها مانع گمراهی و ضلالت خواهد بود. این احادیث که زوایای پنهان فراوان دارد دنیای بزرگی از دانش و معرفت برای بشریت به همراه دارد و هر جمله کوتاه آن درس بزرگی برای ما انسان ها خواهد بود.بدون تردید این سخنان می تواند سرمشق و راهنمای خوبی در زندگی باشد و اهمیت آن وقتی روشن می شود که آن را در متن زندگی پیاده کنیم و به آنها عمل نماییم.

نوشتاری که در پیش رو دارید گلچینی از احادیث امام هشتم علی بن موسی الرضاعليه‌السلام است که در مجموع چهل حدیث و درس زندگی است، این احادیث در موضوعات متنوعی از جمله دین شناسی، عقاید، زندگی و رفتار با خانواده، اخلاق فردی و اجتماعی، احکام و فلسفه آن با شرح کوتاهی مورد بحث قرار گرفته است.

از خداوند متعال خواهانیم که با مطالعه این سخنان و عمل به آنها رابطه ی ما را با امام رضاعليه‌السلام بیشتر نموده، زیارتش را در دنیا و شفاعتش را در آخرت نصیب همه ما بگرداند.

در آخر از همه کسانی که در پدید آوردن این مجموعه همکاری داشته اند تقدیر و تشکر می شود.

آمین یا ربّ العالمین

قم

حسین علوی مهر

دین و دین داری

اشاره

ایمان

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «الایمَانُ عَقدُ بِالقَلبِ و لَفظ باللسَانِ و عَمَل بِالجَوَارِحِ و لایکونُ الاِیمانُ اِلَّا هَکذا»(۱).

ایمان اعتقاد قلبی و جاری کردن آن بر زبان و عمل با اعضای بدن است و تحقق ایمان جز این نمی باشد.

شرح: طبق این روایت ایمان دارای سه شاخصه است اعتقاد قلبی در مسائل اعتقادی، جاری کردن شهادتین بر زبان و عمل کردن به فرامین الهی، هر کدام از این موارد نباشد ایمان شخص دارای اشکال است. با توجه به آیات قرآن و روایات اسلامی علم و یقین به اعتقادات و مسائل دینی برای ایمان داشتن کافی نیست. حتی اگر کسی شهادتین را بر زبان جاری کرد و قلباً معتقد به وجود خدا و پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و قرآن کریم و کتاب های آسمانی دیگر و آخرت باشد، اما عمل به دین نکند، نماز نخواند، روزه نگیرد و اعمال جوارحی را انجام ندهد، ایمان چنین شخصی نیز صحیح نیست، برای تحقق ایمان غیر از علم و یقین و اعتقاد قلبی و شهادتین، تسلیم در برابر خداوند و اجرای تمام فرمان هایی که او داده است لازم می باشد و منظور تسلیم شدن در ظاهر و باطن در برابر حق و فرمان های او است به همین جهت قرآن هر جا مسأله ی ایمان را مطرح می کند در کنار آن عمل صالح را نیز بیان می نماید یعنی ایمان باید عمل صالح به دنبال داشته باشد، در آیات قرآن حدود ۷۰ بار ایمان را مطرح کرده و در کنار آن عمل

________________________________________

۱- عیون اخبارالرضاعليه‌السلام ، ج۲، ص ۲۰.

صالح نیز آمده است.(۱)

قرآن کریم عده ای را معرفی می کند که( وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا ) (۲) … » یقین و معرفت به دین داشته اما باز هم کافرند و دین را انکار می کنند زیرا تسلیم خداوند نیستند و عمل صالح نسبت به دین ندارند.

اباصلت از اصحاب امام هشتمعليه‌السلام درباره ایمان از آن حضرت سؤال می کند؟ حضرت می فرماید: ایمان با سه چیز تحقق پیدا می کند، یکی اعتقاد قلبی (به خدا، نبوت، معاد و … ) و گفتار زبانی (شهادتین) و عمل کردن با جوارح و اگر کسی این سه را نداشته باشد ایمان ندارد.

_________________________________________

۱- از جمله بقره/۲۵، ۸۲، ۲۷۷، آل عمران/ ۵۷، نساء/۵۷، ۱۲۲، ۱۷۳، مائده / ۹ و ۹۳ و … ر ک؛ معجم.

۲- نمل/۱۴

حقیقت ایمان

امام علی بن موسی الرضاعليه‌السلام می فرماید: «لَایسَتکمِلَ عبدٌ حَقِیقَهَ الایمَانِ حَتَّی یَکونَ فِیهِ خِصَال ثَلاَثٌ: التَّفقُّهُ فیِ الدِّین و حُسنَ التَّقدِیرِ فی المَعیشَهِ و الصَّبرُ عَلَی الرَّزَیَا»(۱) .

هیچ بنده ای به حقیقت ایمان نمی رسد مگر این که دارای سه ویژگی باشد: شناخت در دین، برنامه ریزی صحیح در زندگی، شکیبایی بر سختی ها و ناگواری های زندگی.

شرح: در این حدیث امام رضاعليه‌السلام سه برنامه زندگی برای رسیدن به حقیقت ایمان بیان می فرماید:

شناخت در دین: اسلام مسلمانی می خواهد که نسبت به دین خود آشنا و آگاه باشد، مسلمان و مؤمن آگاه، به گرد گناه نمی رود، شبهات در او تأثیر ندارد، انحرافات فکری ایمان او را سست نمی کند اما انسان جاهل زود آسیب می پذیرد و بر اثر کارهای جاهلانه هم به خود و هم به دین خود آسیب می زند، فریب می خورد، ظواهر و تبلیغات به سرعت در او تأثیر می گذارند. مسلمان باید اوقاتی از زندگی خود را به آشنایی با مسائل دین بپردازد، تا جایی که برخی از علماء آموختن پاره ای از مسائل دینی را واجب دانسته اند. آموختن بخشی از دین از جمله معرفت خدا و اعتقادات واجب عینی و بخشی دیگر مانند احکام نماز و

_________________________________________

۱- تحف العقول، ص ۵۲۵، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۳۹ و مسند الامام الرضاعليه‌السلام ، ج ۱، ص ۲۸۵. برخی دانشمندان از روایت «طلب العلم فریضه علی کل مسلمٍ و مسلمه» نیز همین استفاده را کرده اند که بعضی علم ها از علوم دینی واجب نفسی یا عینی است و بر هر فردی واجب است و برخی دیگر به عنوان مقدمه ی واجب، واجب می شود. ر.ک: استاد مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص ۳۰-۳۲.

روزه واجب مقدّمی است یعنی به عنوان مقدمه یک عمل واجب مانند نماز و روزه، آموختن احکام آن واجب است، علت آن هم روشن است زیرا وقتی یک عمل صحیح و درست انجام می شود که آگاهی کامل به احکام و جزئیات آن باشد.

برنامه ریزی صحیح در زندگی و مخارج آن: انسان مسلمان باید در هزینه زندگی برنامه ریزی خوب داشته باشد. هزینه زندگی را با نیازهای خود و خانواده تنظیم کند و بهترین راه میانه روی و اعتدال در مخارج زندگی است. نباید آن قدر در هزینه و مصرف باز عمل کند که نیازمند مردم شود و نه دست تنگ باشد که در صورت برخورداری از هزینه حاضر نیست برای خانواده اش غذا و لباس مناسب تهیه کند و برای مصرف کردن خسّت و گرفتگی دارد، در هر صورت موفقیت در زندگی معتدل بودن در امور اقتصادی نه راه تجمل گرایان دنیاپرست را داشته باشد که به اسراف و تبذیر و ریخت وپاش ها مبتلا شود و نه راه ترک کنندگان نعمت های دنیا.

استفاده از ثروت و زیبایی های دنیا حرام نیست بلکه غذای خوب، لباس خوب، زندگی خوب که از راه حلال باشد برای مؤمنان ممنوع نیست، بلکه مطلوب می باشد.

شکیبایی و استقامت: از مهم ترین پایه های ایمان شکیبایی و استقامت در برابر سختی ها است تا جایی که در روایات، تشبیه به سر برای بدن شده است(۱)، راه رسیدن به کمال و بالاترین درجات معنوی لابه لای مشکلات و ناگواری های زندگی و صبر در برابر آنهاست.(۲) برای رسیدن به حق باید شکیبا بود اگر چه تلخ باشد،

________________________________________

۱- کافی، ج ۲، ۸۹ و ۹۰.

۲- امام باقرعليه‌السلام می فرماید: بهشت با سختی ها و صبر پیچیده شده است، کسی که بر سختی های زندگی در دنیا شکیبا باشد، وارد بهشت می شود، کافی، همان.

در برابر عبادت ها و اطاعت ها، در برابر مصیبت ها و در برابر ترک گناه و معصیت ها باید همیشه شکیبایی را پیشه کرد.

ناگواری های زندگی گاهی در اختیار خود انسان نیست بلکه خداوند برای آزمایش، مؤمن را به مشکلات و سختی ها مبتلا می کند.

اما برخی مشکلات معلول کردارهای خود انسان است مانند این که از پول خود محافظت نمی کند، گرفتار سرقت می شود، بهداشت رعایت نمی کند، مریض می شود، قوانین رانندگی را رعایت نمی کند، تصادف می کند، کسب و تجارت را دقیق انجام نمی دهد، گرفتار زیان و خسارت می شود، گاهی به دنبال آرزو، هوا، هوس و گناه، است، خود را به گرفتاری می اندازد، و آسیب بزرگی در زندگی می بیند.

آثار پیش آمده از این امور اگر چه خود نیازمند صبر مضاعف است اما انسان باید متوجه باشد که مشکلات پدیدآمده معلول عملکرد خود انسان است، نه این که بگوییم خداوند خواسته یا شانس من این چنین است …

عمل بدون بینش

امام رضاعليه‌السلام می فرماید: «العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق لایزیده سرعه السیر الا بعداً عن الطریق»(۱) . آن کس که بدون بینش کاری را انجام دهد همانند کسی است که بیراهه می رود، هر چه سریع تر حرکت کند از راه صحیح دورتر می شود.

شرح: کارهای باشتاب، بدون دقت و برنامه ریزی قبلی فرجام خوبی ندارند. پس از انجام کار روشن می شود که خطاهای زیادی در آن وجود دارد که ممکن است برخی قابل جبران نباشد یا به سختی جبران شود. انسان باید در کارهای مهم زندگی همانند خرید خانه، ماشین، ازدواج، انتخاب شغل و … دقت و بینش کافی به خرج دهد، بینش رمز موضع گیری سالم و اصولی است. بینش ضریب خطا را در کارها کاهش می دهد، بینش مانع غافلگیر شدن خواهد بود. به عنوان مثال یکی از مهم ترین برنامه های زندگی ازدواج است. ازدواج و انتخاب شریک برای زندگی باید با تفحص، آگاهی و بینش باشد اگر یک دختر باشتاب و به محض دیدن یک جوان در خیابان با ردوبدل کردن الفاظ زیبا و دلفریب فریفته او شود و تن به ازدواج دهد، راهی انحرافی رفته است به زودی زندگی که می توانست شیرین و گوارا باشد به تلخی و ناکامی منجر می شود و نیز مانند کسی که پایه ساختمانی را کج یا ضعیف بنا نهد هر چه این بنا بالاتر رود ضرر و خرابی آن بیشتر خواهد شد.

________________________________________

۱- کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۴، فقهالرضاعليه‌السلام ، ص ۳۸۱، بحارالانوار، ج۱، ص ۲۰۶.

خشت اول چون نهد معمار کج

تا ثریا می رود دیوار کج

اصولاً رشد واقعی و کمال نهایی در این است که کارهای انسان از دانش و بینش برخوردار باشد، درست بشناسد و درست عمل کند، زیرا کارهای شتابزده همواره با اشتباه و خطا همراه است در نهایت انسان باید با پوزش، عذرخواهی به اصلاحات پیش بینی نشده بپردازد.

عقاید

توحید و شرک

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «من شَبَّه اللهُ تعالی بِخَلقِهِ فَهَوَ مُشِرکُ و مَن نَسَبَ الیهَ مَا نَهَی عَنُه فَهوَ کاِفرُ»(۱) . کسی که خداوند را به مخلوقاتش تشبیه کند مشرک و کسی که صفات ناقص و نهی شده به خداوند نسبت دهد کافر است».

شرح: یکی از پایه های اصلی توحید، در صفات، بی مانندی خداوند است، یعنی خداوند شبیه و مثل ندارد و نمی توان او را به چیزی تشبیه کرد. خداوند از هر نظر نامحدود و بی پایان است و هر چه غیر خداست از هر نظر، حیات، علم، قدرت، احاطه، … محدود و متناهی است. در نتیجه نمی توان خدا را در صفاتش به هیچ موجودی تشبیه کرد و هر گونه تشبیه و تمثیل برای خداوند، محدود ساختن او است و مایه ی بُعد و دوری از شناخت حقیقی خداوند خواهد شد زیرا به جای آن که خدا را بشناسیم موجود دیگری که ناقص تر از اوست در نظر گرفته ایم و این جا است که گفته اند: یکی از خطرناک ترین پرتگاه هایی که در راه شناخت صفات خداوند وجود دارد پرتگاه تشبیه است یعنی خدا را در وصفی از اوصاف شبیه انسان با مخلوقاتش بدانیم، این سبب می شود که انسان به درّه شرک سقوط کند، به همین جهت است که مشرکان عصر جاهلی تصور می کردند که خداوند مانند یک پادشاه بزرگ است و نمی توان به او دسترسی پیدا کرد که وزرا و نزدیکان پادشاه به سراغ او می روند ولی توده مردم دسترسی به خود پادشاه ندارند و باید به سراغ مقربان او بروند، به همین

__________________________________

۱- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ، ج۲، ص ۱۰۵.

جهت بتی را می ساختند تا آن ها مقربان درگاه خداوند باشند و این بارزترین مصداق شرک است، لذا امام هشتمعليه‌السلام در روایت فوق هشدار می دهد، هر کسی خداوند را به مخلوقات تشبیه کند مشرک است و قرآن نیز مرتب تذکر می دهد که «لیس کمثله شیء»(۱) ،( وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ) (۲) ، خداوند همتا و مانندی ندارد. حتی در آن جایی که ناچار می شویم خداوند را به نور و مانند آن تشبیه کنیم باید توجه داشته باشیم که این گونه تشبیهات ناقص و نارسا است و تنها از یک جنبه قابل قبول است نه از تمام جهات. از طرف دیگر خداوند از هر عیب و نقص و عوارض و صفات ممکنات پاک و منزّه است، در نتیجه صفاتی مانند جسمانیت، اعضا، جوارح، ترکیب، مکان، زمان، تغییر، دگرگونی و … نمی توان به خداوند نسبت داد، کوته فکران اوصاف ناشایستی برای خدا قایل شدند و به درّه ی کفر سقوط کردند، گاهی برای خدا فرزند قایل می شدند، گاهی عیسی را پسر خدا می شمردند، گاه فرشتگان را دختر خدا می نامیدند، گاه میان خدا و طایفه ی جن رابطه خویشاوندی برقرار می ساختند، گاه بتها را همتا و شریک خدا قرار می دادند و گاه برای خداوند اوصافی مانند موجودات و یا اجسام معتقد بودند اما طبق آیات قرآن و آموزه های اهل بیتعليهم‌السلام همه این اوصاف از ذات مقدس خداوند منتفی است(۳)، او دارای کمال مطلق است ، مثل و مانندی برای او نیست، بی نیاز است و امام هشتمعليه‌السلام می فرماید: هر گونه توصیف مخلوقات یا وصف منفی به خداوند نسبت داده شود منجر به کفر می شود.

_______________________________________

۱- توحید/ ۴.

۲- ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۱، ۳۲۴.

۳- برای این قسمت از پیام قرآن، ج ۴، ص ۲۱۵-۲۱۶، بهره برده ایم.

( سُبْحَانَ اللَّـهِ عَمَّا يَصِفُونَ ) (۱) خداوند برتر از هر گونه توصیف، توصیف کنندگان است، بنابراین مسلمان موحد نباید خداوند را به چیزی تشبیه کند یا صفتی از صفات مخلوقات را به او نسبت دهد و بهترین راهنما برای فهم اوصاف خداوند بهره گرفتن از آیات قرآن و روایات اهل بیتعليهم‌السلام می باشد.

_____________________________________

۱- مؤمنون/۹۱.

شناخت آغاز پرستش

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «اَوّلُ عِبَادهَ اللهِ مَعرِفَتُهُ وَ اَصلُ مَعرِفَهِ اللهِ تَوحیدُهُ».(۱) نخستین مرحله پرستش شناخت و معرفت خدا است و پایه معرفت خداوند، توحید و یگانه دانستن او است.

شرح: عبادت و پرستش خداوند از مهم ترین اهداف آفرینش انسان است، «ما جن و انسان را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش»(۲) اما همواره دین اسلام بر این نکته تأکید دارد که عبادت و پرستشی مفید است که همراه با آگاهی و شناخت باشد.به همین جهت امام هشتمعليه‌السلام نخستین مرحله ی پرستش را شناخت و معرفت خداوند می داند. شناخت و معرفت از مهم ترین پایه های دینی به حساب می آید به گونه ای که در زمره مهم ترین واجبات شمرده شده است، اسلام ضمن دعوت به فراگیری شناخت و علم آن را برای بشر ضروری و لازم می داند و در آیات زیادی به آگاهی و شناخت نسبت به صفات خداوند از جمله حکمت، علم، بصیرت، عزت، قدرت و صفات دیگر پروردگار(۳) تأکید شده است.در برخی از آیات هدف آفرینش جهان را علم و معرفت می داند(۴) اساساً بدون معرفت و علم اسرار هستی قابل درک نیست و همین مسأله موجب امتیاز و برتری انسان بر سایر موجودات و کلید نجات انسان شده است.

____________________________________

۱- عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ، ج ۱/ ۱۲، میزان الحکمه، ج ۶/ ۱۲.

۲- ذاریات، ۵۶.

۳- بقره/۳، ۲۰۹، ۲۳۱، ۲۳۳، حدید/۱۷ و....

۴- طلاق/۱۲

مطابق آیات قرآن کسانی که دارای علم و معرفت هستند در برابر خدا، خضوع و خشوع بیشتری دارند(۱) و بیشتر به خاک مذلّت می افتند و بر آستان دوست سجده می کنند و همین دانش و شناخت است که موجب خشیت و ترس حقیقی از خداوند خواهد شد. به همین جهت نخستین مرحله ی پرستش خدا شناخت و معرفت است. شناخت خداوند متعال راه های مختلفی دارد و به تعبیری «الطرق الی الله بعدد نفوس الخلائق» به تعداد خلایق راه به سوی خداوند وجود دارد، البته باید توجه داشت که ذات خداوند را نمی توان شناخت بلکه شناخت خدا از طریق شناخت صفاتی مانند قدرت، علم، حیات، حکمت، عدالت و … است. این جهان هستی و موجوداتی که آفریده ی اوست همه نشان از قدرت، علم، حکمت و … دارند به همین جهت، ما می توانیم از راه مخلوقات به خدای بزرگ پی ببریم و او را بشناسیم، می توانیم از راه نظام دقیق و حساب شده ای که بر عالم هستی حکمفرما است بفهمیم که نظم این جهان برگرفته از مبدأیی قدرتمند و عالم است (برهان نظم)، می توانیم از راه دگرگونی دایمی که در جهان وجود دارد و همه چیز حتی درون انسان دارای حرکت و دگرگونی و تغییر است بفهمیم که نقطه ی ثابتی در این جهان وجود دارد که همه این دگرگونی ها و حرکات از آن جا سرچشمه می گیرد (برهان حرکت) می توانیم از راه نیازمندی و فقر عمومی موجودات جهان هستی و خود انسان متوجه شویم که یک منبع عظیم و بی نیاز که در ذات خود مستقل است وجود دارد که همه ی این وابسته ها بر او تکیه دارند

_________________________________

۱- فاطر/۲۸.

(برهان فقر و غنا یا وجوب و امکان) و می توانیم از راه مخلوق و معلول بودن این جهان به طور سلسله وار، به یک علت اصلی برای هستی پی ببریم. (برهان علت و معلول)

این ها راههایی است برای شناخت خداوند اما اساس همه این ها و یکی از مهم ترین صفات خدا، توحید و یگانگی او است که امام هشتمعليه‌السلام نیز به آن اشاره کرده است، زیرا:

اولاً: توحید زیربنای شناخت تمام صفات خدا است و هیچ یک از صفات بدون توجه به اصل توحید قابل درک نیست.

ثانیاً: زیربنای تمام ادیان آسمانی به ویژه قرآن کریم توحید است و غالب بحث های قرآن کریم که درباره ی وجود خدا است بر محور همین اصل دور می زند تا آن جا که برخی گمان کرده اند قرآن درباره اصل وجود خدا سخنی ندارد و همه درباره توحید است.

ثالثاً: تمام عقاید اسلامی، احکام، قوانین آن و مسائل اجتماعی، اخلاقی و عبادی از همین اصل سرچشمه می گیرد و سراسر قرآن بازتاب مسأله توحید است.

رابعاً: محور اصلی فعالیت پیامبران الهی نیز توحید و مبارزه با شرک بوده است.

از طرف دیگر این اصل ما را به وحدت و یگانگی جهان نیز می رساند که تمام جهان هستی یک واحد به هم پیوسته است که اگر چه اجزای متعددی دارد اما تمام اجزایش در ارتباط با هم مورد مطالعه قرار می گیرند و همین وحدت جهان خود نشانه ای از وحدت او خواهد بود.

ایمان به خداوند یگانه، حلقه اتصال قلوب میلیون ها انسان می تواند باشد زیرا انسان ها می توانند با وجود اختلافات نژادی، جغرافیایی، قومی و زبانی، با چنگ انداختن به اصل توحید به هم پیوند خورده و جامعه ای نیرومند تشکیل دهند.

و این توحید است که درس خلوص نیت به انسان می دهد و می تواند با هر گونه ریا، شرک، هواپرستی، جاه پرستی، دنیاپرستی و شیطان پرستی به مبارزه برخیزد. به همین علت امام رضاعليه‌السلام در سخن خود اساس معرفت خدا را توحید می داند.

در نتیجه اصل توحید در همه جا ریشه داشته و در عقاید، اعمال و اخلاق فرد و جامعه تأثیر گذار خواهد بود. آری تنها خالق و معبود جهان هستی خداوند واحد و یگانه است که شریک ندارد( قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ ) و زیباترین شعار اسلام یعنی «لااله الاالله» نیز همین مفهوم را می رساند.

در این جا به طور گذرا به اقسام توحید نیز اشاره می شود تا به خوبی سخن امام هشتمعليه‌السلام که اساس معرفت خدا را توحید معرفی کرده اند روشن گردد.

توحید دارای شاخه هایی است از جمله:

توحید در ذات: یعنی ذات پاک خدا هیچ گونه شبیه و مانندی ندارد و از هر جهت یکتا و بی همتا است.

توحید در صفات: یعنی همان طور که ذات خداوند ازلی و ابدی است صفاتش نیز ازلی و ابدی است و صفات خداوند عین ذات او است و چیزی زاید بر ذات او نمی باشد.

توحید در عبادت: که حساس ترین بخش توحید است یعنی جز او را نپرستیم و بر غیر او سر تسلیم فرود نیاوریم و سجده نکنیم.

توحید در خالقیت: یعنی سراسر جهان هستی فعل خدا و آفریده شده او هستند و به تعبیر دیگر آفریننده جهان یکی است.

توحید در ربوبیت: یعنی سرپرست و اداره کننده و مربی عالم هستی تنها خدا است. توحید در مالکیت: یعنی مالک حقیقی همه جهان حتی جهان آخرت ذات پاک خدا است و سایر مالکیت ها جنبه مجازی دارد.

توحید در قانونگذاری: یعنی حق تشریع و قانونگذاری مختص، خداوند متعال است، توحید در اطاعت: یعنی انسان های موحد تنها از خداوند پیروی می کنند و جان به فرمان او هستند.(۱)

البته یادآوری این نکته ضروری می نماید که خداوند در برخی موارد می تواند برخی از حقوق را به دیگری واگذار نماید مثلاً به پیامبرانش حق تشریع برخی از امور بدهد یا به انسان دستور دهد که از پیامبران نیز اطاعت کند و این با توحید حقیقی منافات ندارد.

_________________________________________

۱- جهت کسب اطلاع بیشتر ر.ک: مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج ۲ و ۳.

عبادت و تفکر

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «لَیسَتِ العِبادَه کَثَره الصِّیامِ و الصّلوه و انَّما اِلعبادَه کَثَره التَّفَکُّرِ فِی اَمرِاللهِ»(۱) . عبادت، روزه و نماز زیاد نیست بلکه عبادت بسیار اندیشیدن در امر خداوند است.

شرح: یکی از موضوعات مهم دین اسلام دعوت به تفکر و اندیشه است که ارزشمند بلکه از بهترین عبادت ها نیز شمرده می شود و بهترین نوع آن اندیشه در امر خداوند است، اندیشه در مناظر زیبای آسمان ها، در وجود شگفت انگیز انسان، در نعمت های خداوند، در آفرینش موجودات روی زمین، حیوانات، گیاهان، دریاها، کوه ها، جنگل ها، شب و روز، که همه این ها ما را به شناخت آفریننده ای قدرتمند، حکیم، مدبر، زنده و … می رساند و پس از چنین اندیشه ای است که انسان تسلیم آفریننده خود و گوش به فرمان وی می شود و در نتیجه نماز، روزه و عبادات دیگر را با شناخت انجام می دهد. به همین جهت امام هشتمعليه‌السلام روزه و نماز فراوان را عبادت حقیقی نمی داند. بلکه ما را به اصلی دعوت می کند که تمام فروع دین نتیجه آن خواهد بود و آن بسیار اندیشیدن در امر الهی است زیرا به وسیله ی آن مهم ترین اصل و پایه دین یعنی توحید با معرفت به ثمر می نشیند و در ادامه انسان بهترین معبود را برای خود انتخاب می کند.

در این روایت نکته های دیگری نیز قابل استفاده است:

۱ - عبادت منحصر به نماز و روزه بسیار نیست بلکه عبادت

_______________________________________

۱- تحف العقول، ص ۸۰۲، وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۱۵۴، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۲۲ و مانند این سخن از امام حسن عسکریعليه‌السلام در تحف العقول نیز نقل شده است.

کامل تفکر در کارهای خدا و آفرینش شگفت انگیز او است. که با آن متوجه می شود این جهان هستی عبث و بیهوده نیست و چنین عبادتی است که ارزشمند است(۱).

۲ - امامعليه‌السلام می خواهد که انسان ها اعمال عبادی خودشان را با آداب و شرایط و شناخت کامل انجام دهند، چه بسا عبادت های زیادی که ارزشی ندارد و آن در صورتی است که بدون معرفت و آگاهی به شرایط و کیفیت باشد.

۳ - همین تفکر است که به زندگی انسان جهت مثبت می دهد، انسان را وادار می کند که از فرصت ها بهترین استفاده را بکند، با هدف و معنا زندگی کند، از سرنوشت گذشتگان پند بگیرد و به دنبال فساد و پوچی نرود و در نهایت زندگی آخرت خود را نیز تأمین کند.

اما خیال پردازی درباره کارهای بیهوده، فاسد و گناه آلود، اولاً آن را نمی توان تفکر و اندیشه نامید، ثانیاً اگر تفکر بنامیم، تفکر باطل و وسوسه های شیطان است که اگر شدت پیدا کند انسان را آلوده به گناه خواهد کرد.

_______________________________________

۱- ر، ک، علامه مجلسی، بحارالانوار، همان

حسن ظن به خدا

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «أحسِن باللهِ الظَّنَّ فانَّ الله عزَّوجلَّ یقوُلُ: أَنا عِندَ ظَنِّ عَبدِیَ إن خَیراً فَخَیرٌ و إنَّ شَرَاً فَشَرُّ(۱) »: به خداوند گمان نیک ببر زیرا خداوند عزّوجلّ می فرماید: من نزد گمان بنده ام هستم، اگر نیک باشد پاداشش نیک و اگر شر باشد پاداشش شر خواهد بود.

زندگی همواره با مشکلات و سختی ها است و چه بسا بسیاری از سختی های زندگی برای امتحان باشد، انسانی در زندگی موفق است که با آنها مبارزه کند و ناامیدی به خود راه ندهد.بنابراین اگر کسی مبتلا به سختی و گرفتاری شد نباید به خداوند بدگمان شود و تصور کند خداوند او را دوست ندارد و تمام سختی ها فقط برای او است.

همچنین نباید سختی ها و گرفتاری خود را به بدشانسی و اقبال بد نسبت دهد (که شانس و اقبال امری موهوم و باطل است). در برابر گرفتاری و سختی ها نیاز به اندیشه، صبر، تصمیم گیری به موقع، احساس امید، استمداد از خداوند و در نتیجه برخورد صحیح و معقول با آنهاست، چه بسا این آزمایش و زمان سختی، زیباترین و ماندگارترین لحظات زندگی انسان باشد، حضرت ایوبعليه‌السلام سختی های فراوان در زندگی کشید ولی بر همه آنها صبر نمود و می گفت به این همه بلا راضیم و نیز می فرمود: پروردگارا! «تو مهربان ترین مهربانانی»(۲) و تا آخرین لحظات جز

________________________________________

۱- عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ،ج۲،ص ۷۳.

۲- سوره انبیاء/۸۳.

حسن ظن به خدا چیزی نداشت، همان طور که حضرت زینبعليها‌السلام درباره حادثه کربلا با آن همه سختی ها فرمود: «جز زیبایی چیزی ندیدم»(۱) و این همان حسن ظن به خدا است.

یادآوری می شود که برخی از سختی های زندگی انسان بر اثر اشتباه و خطاهای خود شخص است و تلاش می کند تا در صدد جبران آن برآید و انسان برای سرپوش بر ضعف و اشتباه خود این ها را نیز به خداوند نسبت بدهد. علت خطاها ممکن است حرکت در مسیر باطل، ارتکاب گناه، سستی در انجام کاری، فرار کردن از زیر بار مسئولیت باشد که انسان را به نتیجه نامطلوب می رساند سپس از کرده ی خود پشیمان می شود و آن را به خدا نسبت می دهد و یا آن را تحریف می کند، در حالی که همه این ها ناشی از سستی، ترس، ارتکاب حرام خود شخص است و به دنبال توجیه غلط برای این کارها است گاهی دین، گاهی خدا، حتی گاهی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را عامل این کارها می دانستند و این همان بدگمانی به خداوند است و چه دردناک است که انسان خود عامل شکست خود باشد و با دست خود راه نجات را به روی خود ببندد و واقعیت ها را دگرگون جلوه دهد و به خداوند نسبت دهد. به همین علت امام هشتمعليه‌السلام می فرماید: «به خدا حسن ظن داشته باش، چرا که خداوند می گوید: من نزد گمان بنده ام هستم، اگر گمان بنده نیک بود پاداشی که می گیرد نیز نیک خواهد بود و اگر ظن بنده من شر بود پاداش او نیز شر و بدی خواهد بود.

______________________________________

۱- سید بن طاووس حسینی، علی بن موسی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۷۰.

پیامبران اولوالعزمعليهم‌السلام

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «اِنّمَا سُمِّیَ اُولُوالعَزمِ، اُوِلی العَزمِ لاَنّهُمْ کانوا اَصحابَ الشَّرائِعِ وَ الَعَزائِم»(۱) ؛ پیامبران اولوالعزم در حقیقت بدین سبب اولوالعزم نامیده شده اند که دارای آیین و شریعت بوده اند.

شرح: خداوند برای هدایت بشر در طول تاریخ پیامبرانی را فرستاده است، برخی پیامبران مانند حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسیعليهم‌السلام و محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دارای کتاب و شریعت هستند، برخی پیامبران مانند حضرت داودعليه‌السلام تنها صاحب کتابند و شریعت خاصی ندارند و برخی پیامبران دیگر نه کتاب دارند و نه شریعت.

گروه نخست را پیامبران «اولوالعزم» نامیده اند اما چرا آنان به این نام خوانده می شوند و آیا تعداد آنان همین پنج نفرند یا بیشتر؟ مطالبی مطرح شده است که به توضیح آن می پردازیم:

«عزم» به معنای اراده محکم و استوار و «اولوالعزم» به معنای صاحبان اراده است.

در قرآن کریم «عزم» در چند معنا به کار رفته است که می توان به برخی از آنها اشاره نمود:

عزم به معنای صبر، خداوند می فرماید: «کسی که صبر کند و عفو نماید این از عزم امور است».(۲)

عزم به معنای وفای به عهد مانند:( وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا ) ؛ ما به آدم از قبل عهد و تسلیم اما او

____________________________________

۱- عیون اخبارالرضا، ج ۲ / ۸۰ ، حدیث ۱۳ و مسند الامام الرضا(ع)، ج ۱، ۴۹، حدیث ۳.

۲- - شوری / ۴۳.

فراموش کرد و بر سر پیمان خود نایستاد.(۱)

در آیه ۷ سوره احزاب نیز خداوند متعال چند نفر از پیامبران را نام می برد که از آنان پیمان های محکمی گرفته است و آنان عبارتند از پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، نوح، ابراهیم، موسی و عیسیعليهم‌السلام . این پنج پیامبر به طور ویژه پس از آن نام می برد که همه پیامبران الهی را به صورت جمع به کار برده است.

همچنین در آیه ۳۵ از سوره احقاف به پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سفارش می کند که «صبر و شکیبایی مانند شکیبایی پیامبران اولوالعزم داشته باش».

در آیه ای دیگر می خوانیم که این پنج پیامبر دارای شریعت بوده اند:( شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ ) ؛ خداوند برای شما آیینی تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آن چه را بر تو وحی کردیم و بر ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم.(۲)

همچنین در روایتی از امام سجادعليه‌السلام آمده است که نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پیامبران اولوالعزم هستند و بدین جهت به آنان اولوالعزم گفته شده است که به تمام مشرق و مغرب عالم (تمام جهانیان) و به جن و انس فرستاده شده اند.(۳)

در حدیث دیگری نیز از امام صادقعليه‌السلام فرمود: بزرگ پیامبران و رسولان پنج نفرند، آنان پیامبران اولوالعزم هستند و آسیاب نبوت بر محور آنان می چرخد که عبارتند از نوح، ابراهیم،

________________________________________

۱- - طه / ۱۱۵.

۲- - شوری / ۱۳.

۳- - بحارالانوار، ج ۱۱، ص۵۸.

موسی، عیسیعليهم‌السلام و محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .(۱)

از مجموع بحث های گذشته می توان مفهوم سخن امام هشتمعليه‌السلام را فهمید که فرمود علت نامگذاری آنان به اولوالعزم این است که دارای شریعت و عزم هستند که مهم ترین ویژگی پیامبران الوالعزم می باشد.

با توجه به آیات و روایات و بحث های گذشته می توان گفت اولوالعزم کسانی هستند که دارای ویژگی های زیر باشند:

۱ - دارای شریعت جدید و آیین تازه باشند (همان طور که در سخن امام هشتمعليه‌السلام آمده بود).

۲ - از آن جا که هر شریعت و آیین جدیدی با مشکلات خاصی مواجه است و مخالفان بیشتری خواهد داشت نیاز به عزم و اراده آهنین همراه با صبر و شکیبایی بیشتر خواهد بود.

۳ - عهد و پیمان هایی که خداوند از این عده گرفته است شدیدتر و محکم تر از سایر پیامبران الهی است.

۴ - رسالت آنان جهانی است و به سوی شرق و غرب عالم فرستاده شده اند.

۵ - رسالت آنان جن و انسان، هر دو را در برمی گیرد.

۶ - آنان در میان سایر پیامبران دارای برتری هستند و نبوت سایر پیامبران نیز بر محور آنان می چرخد.

۷ - پیامبران اولوالعزم عبارتند از حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسیعليهم‌السلام ، حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .

تعداد پیامبران اولوالعزم نیز طبق دیدگاه معروف میان دانشمندان اسلامی و استفاده از آیات و روایات همان پنج نفر می باشد.(۲)

________________________________________

۱- - کافی، ج ۱، ص۱۷۴، باب طبقات الانبیاء و الرسل، ح ۳

۲- در برخی روایات تا عدد ۳۱۳ نفر نیز برای پیامبران اولوالعزم بیان شده است. (ر.ک: سیوطی، درّالمنثور، ج ۶، ۴۵).

در آیات ۷ از سوره احزاب و ۱۳ از سوره شوری به این پیامبران اشاره خاص شده است، در روایات زیادی از جمله از: امام سجادعليه‌السلام (۱)، امام باقرعليه‌السلام (۲) ، امام صادقعليه‌السلام (۳) و روایات دیگر تصریح به پنج پیامبر بزرگ الهی شده است که آنان پنج نفرند، حضرت نوحعليه‌السلام ، حضرت ابراهیمعليه‌السلام ، حضرت موسیعليه‌السلام ، حضرت عیسیعليه‌السلام و حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

در روایتی نیز امام باقرعليه‌السلام از پیامبر نقل می کند که تعداد پیامبران ۱۲۴ هزار نفر است که پنج نفر از آنان اولوالعزم بوده اند.

در سخنی از ابن عباس نیز پیامبران اولوالعزم را همین پنج نفر می داند.(۴)

برخی از بزرگان نیز پیامبران اولوالعزم را در ضمن شعری معرفی کرده اند:

اولوالعزم نوح و الخلیل الممجَّد و موسی و عیسی و الحبیب محمّد(۵)

پیامبران اولوالعزم نوح و ابراهیم خلیل است و موسی و عیسی و محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حبیب خدا.

مطابق توضیحات فوق هر یک از پیامبران دارای کتاب های آسمانی و شریعت بوده اند که «قرآن کریم» کتاب آسمانی محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و «انجیل» کتاب آسمانی حضرت عیسیعليه‌السلام و «تورات» کتاب آسمانی حضرت موسیعليه‌السلام است.

_________________________________________

۱- بحارالانوار، ج ۱۱، ۵۸ و ۵۶.

۲- مجمع البیان، ج ۹، ۹۴.

۳- همان و نیز اصول کافی، ج ۱

۴- درّالمنثور، ج ۶، ۴۵.

۵- آلوسی، روح المعانی، ۴۵، ج ۲۶، ص ۳۲.

اما برای کتاب آسمانی حضرت نوح و ابراهیم به طور صریح نام خاصی نیامده است ولی ممکن است از آیه ۱۹ سوره اعلی «صحف ابراهیم و موسی» استفاده کنیم که نام کتاب حضرت ابراهیم و نوح هر یک «صحف» بوده است.(۱)

____________________________________

۱- ر.ک: مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج ۷، ۳۶۳. همچنین می توان در این زمینه به تفسیر المیزان، ج ۴ ذیل آیه ۱۶۵ سوره نساء، ج ۱۸ ذیل آیه ۳۵ سوره احقاف و تفسیر نمونه، ج ۲۱، ۳۷۷ تا ۳۸۰ و ج ۴، ۳۱۴ مراجعه نمود.

آیا معراج پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قابل تکذیب است؟

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «من کَذَّبَ بِالمِعراجِ فَقَد کَذّبَ رسولَ اللهِصلى‌الله‌عليه‌وآله (۱) ». کسی که معراج پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تکذیب کند، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را تکذیب کرده است.

شرح: معراج از عروج به معنای بالارفتن است و نیز به معنای سیر روحانی و معنوی آمده است و منظور از آن طبق آیات قرآن و روایات فراوان و معروف میان دانشمندان اسلامی این است که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هنگامی که در مکه بود به قدرت پروردگار در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی در بیت المقدس که (فاصله آن بیش از یکصد فرسنگ است) رفته و در آن جا به آسمان ها صعود نموده تا آثار قدرت و عظمت پروردگار را در پهنه ی گیتی مشاهده نماید و همان شب نیز به مکه بازگشت.

این سیر با جسم و روح توأما انجام گرفته است به خلاف دیدگاه برخی که آن را به معراج روحانی شبیه یک خواب یا مکاشفه روحی تفسیر کرده اند.

در دو سوره از قرآن به مسأله ی معراج اشاره شده است:

۱ - در نخستین آیه سوره اسراء که می فرماید: «پاک و منزه است خدایی که بنده اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی که گرداگردش را پربرکت ساختیم برد، تا آیات خود را به او نشان دهیم، او شنوا و بیناست»(۲) .

در این آیه دو نکته قابل توجه وجود دارد: یکی تعبیر «عبده»

_____________________________________

۱- شیخ صدوق، صفات الشیعه، ص ۹۲، مسند الامام الرضاعليه‌السلام ، ج ۱، ص ۸۱.

۲- اسراء/۱.

است که دلالت دارد این سیر جسمانی و روحانی با هم بوده است نه روح تنها و نیز دلالت می کند که این افتخار به خاطر مقام عبودیت و بندگی آن حضرت بوده است که بالاترین مقام برای انسان است.

و دیگری تعبیر «لیلاً» است که نشان می دهد سیر پیامبر از مسجدالحرام به مسجدالاقصی و معراج آن در یک شب بوده است.

۲ - در سوره نجم از آیه ۱۳ تا ۱۸ نیز به سیر آسمانی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و جریان معراج اشاره شده است که در تعبیری می فرماید: «مازاغ البصر و ماطغی» (چشم پیامبر دچار خطا و انحراف و طغیان نشده) این عبارت که چشم پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دچار خطا نشده است نشان می دهد که حادثه معراج در بیداری اتفاق افتاده است نه در خواب و حالت مکاشفه.

همچنین در روایاتی که متواتر و قطعی است، اصل موضوع معراج را امری ثابت و قطعی می داند و در روایاتی نیز ویژگی های معراج و مشاهدات پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را در آن شب مطرح می کند.

بنابراین اصل معراج از نظر دانشمندان اسلامی اعم از شیعه و اهل سنت قابل تکذیب و انکار نیست اگر چه برخی از مسائل آن در روایاتی ساختگی که مشتمل بر امور نامعقول است قابل تکذیب می باشد. از جمله این که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خدا را آشکارا دید و با او سخن گفت که با اصول و معیارهای دینی و توحید سازش ندارد و با اهداف مهم این سیر معنوی نیز سازش ندارد زیرا هدف از این سفر آسمانی این نبوده است که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خدا را در آسمان ها ببیند همان طور که برخی ناآگاهان این مسأله را مطرح کرده اند. بلکه هدف اصلی از معراج این بود که روح بزرگ رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با مشاهده اسرار عظمت خدا در سراسر جهان هستی به ویژه عالم ملکوت دید تازه ای و آگاهی کاملی بیابد تا بتواند با آن رهبری و هدایت انسان ها را به خوبی بر عهده بگیرد.

در این جا شبهه ای مطرح است که آیا عروج به آسمان ها با وجود نیروی جاذبه زمین و فقدان هوا در بیرون جوّ زمین و حالت بی وزنی و نیز اشعه های خطرناک ماوراءبنفش و اشعه ایکس چگونه ممکن است؟

برای پاسخ به این پرسش نکات زیر قابل توجه است:

۱ - موانعی که برای معراج بیان شده امور محال و لاینحل نیستند و ما می بینیم که دانش امروز با پیشرفت های علمی سفر به فضا را ممکن می داند و سالانه فضانوردان با سفینه های مجهز، به سیارات مختلف مسافرت می کنند و این نشان می دهد که سفر به آسمان ها منع عقلی ندارد.

۲ - مسأله ی معراج می تواند یک امر غیرعادی باشد مانند معجزات پیامبران که امری غیرعادی و وابسته به قدرت بی پایان خداوند است زیرا خداوند با نیروی نامحدود می تواند، پیامبرش را از اشعه های مرگبار نجات بدهد و مرکبی سریع السیر متناسب با این سفر فضایی در اختیار پیامبرش بگذارد، اما این مرکب «رفرف» یا «براق» یا چیز دیگری بوده است تنها در روایاتی بدان اشاره شده است ولی برای ما کاملاً ناشناخته است.

۳ - مسأله ی معراج تنها عقیده مسلمانان نیست بلکه در میان پیروان ادیان دیگر نیز وجود دارد همان طور که درباره حضرت عیسیعليه‌السلام در انجیل مرقس باب ۶ و انجیل لوقا باب ۲۴ و انجیل یوحنا باب ۲۱ آمده است که پس از آن که به دار آویخته و دفن شد از میان مردگان برخاست و پس از چهل روز به آسمان ها عروج نمود. همان طور که خداوند برای حضرت موسیعليه‌السلام و حضرت ابراهیمعليه‌السلام و حضرت ادریسعليه‌السلام نیز معراج قرار داده است.

نتیجه این که جریان معراج پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم امری قطعی است و قابل تکذیب نمی باشد و به همین جهت امام هشتمعليه‌السلام فرمودند: کسی که معراج را تکذیب کند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را تکذیب کرده است.(۱)

______________________________________

۱- جهت اطلاع بیشتر به تفسیر المیزان، ج ۱۳، ص ۵ تا ۳۴ و تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۷ تا ۲۰ و تفسیر مجمع البیان از طبرسی، ج ۵ و ۶، ص ۶۰۹ تا ۶۱۲.

طراوت قرآن

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «انَّ اللهَ تعالی لم یجعل القرآن لزمان دونَ زمانٍ وَ لالناسٍ دونَ ناسٍ فَهو فِی کلِّ زَمَانٍ جدیدُ و عنَد کلِّ قَومٍ غَضٌ إلَی یَومِ القِیامهِ».(۱)

خداوند قرآن را برای زمان خاصی و مردم خاصی قرار نداده است و در هر زمانی تازه و نزد هر جمعیتی باطراوت است.

شرح: همیشه این پرسش در اذهان وجود دارد قرآن کریم که ۱۴۰۰ سال پیش در محیط خاصی و در میان مردمی که عرب زبان بوده اند، نازل شده است، آن زمان ویژگی های خاص خود داشته و آموزه ها و پیام های خاصی را می خواسته و امروز ویژگی های خاصی دارد، شاهد پیشرفت های زیادی در علم و صنعت و مانند آن هستیم، پس قرآن چگونه برای عصر ما مفید است.

امام هشتمعليه‌السلام با سخن پرمحتوای خود این پرسش را پاسخ می دهد که قرآن ساخته ی اندیشه و افکار زودگذر و متغیر بشر نیست تا با گذشت زمان کهنه و فرسوده گردد و برای مردم خاصی نیز نیست تا اگر آن مردم از بین رفتند محتوای قرآن و ارزش آن نیز از بین برود، بلکه از علم و دانش خداوند بزرگی سرچشمه گرفته که وجودش ازلی و ابدی و کلام او هم مانند ذاتش جاودانه است، زبان آن اگر چه عربی است اما محتوای آن جهانی است، قوانین و پیام هایش همچون عدالت خواهی، احسان و … منطبق با فطرت بشر است که همه ی انسان ها در هر زمان از آن بهره می برند و در هیچ زمانی کهنه نمی شود، به همین

______________________________________

۱- سفینه البحار، ج ۷، ص ۲۴۹.

دلیل هر چه آن را بخوانند تازه تر و جالب تر است و محتوای آن همیشه طراوت دارد، اگر کسی همیشه قرآن را با فهم محتوای آن بخواند نه تنها احساس خستگی نمی کند بلکه لذت و انبساط به او دست می دهد و این یکی از نشانه های اعجاز و عظمت قرآن کریم است.

علت این که قرآن در همه عصرها باطراوت است ویژگی های خاصی است که در درون آن نهفته است که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از:

۱ - هماهنگی قوانین قرآن با خواسته های طبیعی و فطری انسان و سایر موجودات و به قول معروف هماهنگی تشریع با تکوین.

۲ - وجود لایه های پنهان در قرآن، قرآن دارای ظاهر و باطن است و در برخی روایات تا هفت بطن برای آیات آمده است و این ویژگی باعث شده است که آیات قرآن در هر زمان مصادیق خاصی داشته و متناسب با هر زمان حرکت کند.

۳ - اعتبار بخشیدن به عقل: معتبر بودن عقل بدین معنا است که عقل می تواند در زندگی مردم نقش داشته باشد و عقلای یک جامعه می توانند برای برخی از مسائل زندگی اجتماعی خود قوانینی را وضع کنند مانند قوانین راهنمایی و رانندگی، کنترل بازار، شهرسازی.

۴ - وجود قواعد و اصول حاکم: در قرآن کریم قواعدی وجود دارد که می تواند حاکم و ناظر بر قوانین دیگر باشد مانند «قاعده لاحرج»، «قاعده یسر و نفی عسر» و … که اگر در موضوعی با اجرای حکمی حرج یا عسر، سختی یا بن بست باشد به وسیله ی این قواعد می توان موضوعات و احکام را از بن بست خارج کرد.

امامت سررشته دین

امام رضاعليه‌السلام فرمود: «إنّ الامام زمام الدین و نظام المسلمین و صلاح الدنیا و عزّ المؤمنین، الامام اس الاسلام النامی و فرعه السامی، بالامام تمام الصلاه و الزکاه و الصیام و الحج و الجهاد»(۱) .

امام سررشته ی دین و نظم دهنده ی امور مسلمانان و صلاح دنیا و بزرگ مندی مؤمنان است. امام بنیان و ریشه اسلام است، به واسطه امام است که نماز، زکات، روزه، حج و جهاد به کمال می رسد.

شرح: امام به منزله ی قلب جامعه است هر چه قدر قلب سالم تر باشد بدن انسان سالم تر است و اگر در بدن انسان قلب نباشد، بدن هیچ ارزشی ندارد، اساساً جوامع بشری برای بقا و تداوم حیات خود نیازمند رهبر و پیشوای شایسته هستند، هر چه قدر این پیشوا سالم تر، عالم تر، شجاع تر و زیرک تر باشد جامعه را بهتر اداره می کند، امام در واقع همه جنبه های زندگی مادی و معنوی انسان را رهبری می کند، به همین جهت امام هشتم به مهم ترین ویژگیهای اجتماعی و فردی پیشوای جامعه اشاره می کند که عبارتند از:

امام سررشته دین است، زیرا آگاه ترین فرد در دین او می باشد که مطالب دینی باید از او گرفته شود، سخن و کردار امامعليه‌السلام به عنوان قانون زندگی هر مسلمان است.

امام نظم دهنده ی امور مسلمانان و صلاح دنیا است: همان طور که اشاره شد امام قلب جامعه است و قلب است که به سایر

_______________________________________

۱- تحف العقول، ص ۷۹۶.

اعضای بدن خون می فرستد و رگ ها و شریان های حیاتی را زنده نگه می دارد و نظم و انضباط می بخشد و اگر قلب نباشد یا سالم نباشد نظام بدن از بین می رود و امام نیز در جامعه این چنین است، به حکومت، معاش، خانواده، اقتصاد، آموزش و پرورش و … نظم می بخشد.

امام عزت دهنده ی مؤمنان است: در جامعه و محیط نابرابر که پیشوای عادلی ندارند، حق بسیاری از افراد به ویژه انسان مؤمن که شایستگی هایی نیز دارد ضایع می شود و چه بسا وی را خوار و به وی بی اعتنایی نمایند اما حکومتی که دارای امام عادل و شایسته باشد از مؤمنان به خاطر شایستگی های آنها استفاده می کند و جایگاه حقیقی و اجتماعی خودشان را به آنان می بخشد. به همین جهت امام هشتمعليه‌السلام می فرماید: امام عزت انسان مؤمن است.

امام ریشه ی اسلام، فزاینده و شاخه ی آن است: امام بنیان و ریشه اسلام است زیرا دین با اندیشه های امام هم چنان زنده و دارای حیات است. برخی از مقامات امام معصومعليه‌السلام که می تواند به عنوان ریشه اسلام معرفی شود عبارتند از:

الف - امام جانشین پیامبر، در اجرای احکام و اقامه حدود و حفظ شریعت است.

ب - تمام وظایفی که برای پیامبران است برای امام معصوم نیز هست.

ج - امام از سوی خدا و پیامبر تعیین می شود و همان فضایل و امتیازات پیامبر را جز مقام نبوت را دارد، به همین علت اعتقاد به امام مانند اعتقاد به پیامبر در اصل شریعت لازم است.

در هر صورت امام هم ریشه دین است و هم شاخه اسلام است که دایماً در حال فزایندگی است زیرا رهبری ای که از جانب خداوند به او واگذار شده و دارای مقام عصمت و علم الهی است. اسلام را دایماً توسعه و گسترش می دهد.

عبادات از جمله نماز، زکات، روزه، حج و جهاد بدون امام و ولایت عبادتی ناقص خواهد بود، زیرا امام آگاهی کامل به این عبادات دارد و گفتار او نیز حجت است و طبق روایات متعدد اگر کسی تمام این اعمال را انجام دهد و ولایت نداشته باشد عبادات او ارزشی نخواهد داشت.

در جایی که دین در معرض تهاجم و احکام آن در معرض اختلاف باشد و همچنین انگیزه ها برای تغییر و تحریف وجود داشته باشد و احساس خطر اشتباه در نقل، به ویژه در مسایل و احکام دقیق و پیچیده با وجود گروه ها و افراد منفعت جو و هواپرست خواهد بود، در نتیجه وجود یک زمامدار و نگهبان حقیقی، دارای علم کامل در دین، ضروری است تا دین را حفظ کند.

اساساً دین اسلام هنگامی به عنوان یک دین کامل و پاسخگوی نیازهای انسان تا پایان جهان می تواند مطرح باشد که در درون خود راهی برای تأمین مصالح ضروری جامعه تا ابد پیش بینی کرده و این راه چیزی جز نصب جانشین شایسته برای رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نخواهد بود. جانشینی که دارای علم خدادادی باشد تا بتواند حقایق را با همه ی ابعاد و دقایقش بیان کند، دارای ملکه ی عصمت باشد تا تحت تأثیر انگیزه های نفسانی و شیطانی واقع نشود و مرتکب تحریف عمدی دین نگردد و نیز بتواند نقش

تربیتی پیامبران را به عهده گیرد تا افراد مستعد را به عالی ترین درجه کمال برساند و نیز در صورت مساعد بودن شرایط اجتماعی، متصدی حکومت و تدبیر امور جامعه شود و قوانین اجتماعی اسلام را اجرا کند و حق و عدالت را در جهان گسترش دهد.(۱) به همین جهت است که عبادت ها در صورتی قابل اطمینان و کامل است که از منشأ و سررشته ی دین گرفته شده باشد نه از مصادری که احتمال خطا یا جعل یا تحریف در آنها داده می شود، در نتیجه امام هم ریشه و بنیان اسلام است و هم شاخه های آن که قابل رشد هستند.

_____________________________________

۱- ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید(۲-۱)، ص ۳۵۳ و ۳۵۴.

شناخت امامان

امام رضاعليه‌السلام درباره معرفت به امامان فرمود: «مَن ماتَ و لَمْ یَعرِفُهم ماتَ میَتهً جاهِلَّیهً»(۱) کسی که بمیرد و امامان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.

شرح: طرح مسأله ی امامت در شیعه، طرح شخصی نیست بلکه طرحی است برای حرکت فرد و جامعه به سوی کمال و سعادت و منظور ارائه ی رهبران و الگوهای دینی و دنیایی مردم در تمام زمینه ها است، در زمینه عبادت، سیاست، اخلاق، قضاوت، نظام خانواده، وظایف فردی و اجتماعی و … که توانمندند تا آینده انسان را ترسیم کنند به گونه ای که انسان می تواند تمام گفتار و کردار آنان را نصب العین خود قرار دهد.

به همین جهت پیروی از آنان بدون شناخت امکان پذیر نیست، اگر آنان را نشناسیم حقیقت دین را نشناخته ایم و اگر کسی نداند دین چیست گویا دین ندارد. در زمان جاهلیت پیش از اسلام نیز مردم پیشوایی و دینی نداشتند نسبت به احکام و مسائل دینی نادان بودند و مردم در حالت کفر به سر می بردند تا این که پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ظهور کرد و آنها را نجات داد و راه نجات انسان ها پس از نبوت، بهره بردن از وجود امام معصومعليه‌السلام است تا مردم را به دین صحیح هدایت کند، زیرا به اعتقاد شیعه امام آگاه ترین، عادل ترین فرد جوامع است، دارای مقام عصمت و تمام حرکات و سکنات او حساب شده و قابل الگوبرداری است. شناخت چنین امامی است که باعث اعتقاد و ایمان به او و پیروی بی چون

__________________________________

۱- عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ، ج ۲، ص ۱۳۰، ب ۳۵.

وچرای از او خواهد شد و بر همین اساس است که انسان تا سر حد فداکاری در راه آرمان های امام خود گام برمی دارد و مفاهیمی که در مضامین زیارت ها و دعاهای شیعه آمده است عینیت پیدا خواهد کرد: «پروردگارا مرا از یاران و کمک کنندگان آن [امام] بزرگوار و کسانی که از آرمان های او دفاع می کنند و از پی انجام مقاصدش می شتابند و اوامرش را امتثال و از وی حمایت و به جانب اراده اش مشتاقانه سبقت می گیرند و در حضور حضرتش به درجه رفیع شهادت می رسند قرار ده»(۱).

افزون بر آن که مسأله ی شناخت و اعتقاد عمیق به امام و امامت مقدمه حاکمیت «نظام الهی» است زیرا با شناخت امام زمان و پیروی از آنان است که نظام الهی تحقق پیدا می کند و در غیر این صورت باید ناچار تن به یک نظام جاهل و رژیم غیراسلامی داد.(۲)

به همین جهت در روایات فراوانی دیده شده است که لازم است مردم شناخت حقیقی نسبت به امام زمان خود داشته باشند و امام هشتمعليه‌السلام نیز می فرماید: اگر کسی امامان خود را به درستی نشناسد و بمیرد مانند زمان جاهلیت یعنی در حالت کفر و بی دینی مرده است.

ما مردم شیعه که درباره ی امامت این همه اصرار به خرج می دهیم و از آیات قرآن و سنت نبوی و تجربه تاریخی در این باره دست برنمی داریم برای همین حقیقت است یعنی لزوم و

________________________________________

۱- فرازی از دعای عهد، مفاتیح الجنان، ص ۱۰۵۰.

۲- زیرا برای حاکمیت دو نظام کلی قابل تصور است یکی نظام الهی با وجود پیامبران یا امام معصوم آن هم در صورتی که مردم شناخت به امام داشته باشند تا از امام خود پشتیبانی و پیروی نماید و دیگری نظام جاهلیت و رژیم غیراسلامی و برخی مضمون حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه» را همین می دانند. ر.ک: صافی گلپایگانی، نظام امامت و رهبری، ص ۸ و ۹.

حتمیت صفاتی چند در پیشوا، از جمله شناخت کامل و قاطع [همراه با] ایستادگی و پایداری تا سر حدّ خون و شهادت این عقیده (جز جنبه های الهی آن) والاترین آرمان است یعنی این که ما شیعیان برای بشریت جز پیشوای عادل و معصوم و عامل و صادق نمی پسندیم. در هر صورت اعتقاد به امامت وقتی ارزشمند است که پایه ی معرفتی داشته باشد در این صورت است که با هسته ی اصلی ایمان در می آمیزد و در جان انسان نقش می بندد.(۱)

محقق معروف مصری «حامد حنفی» در این باره می گوید: «شیعه این شعله را در همه فراز و نشیب های تاریخی با خویشتن داشته است و این شور و گداز با گوشت و خون شیعه همچون خود ایمان در دل مؤمنان ممزوج گشته است، آری شیعه مردمی مؤمن و صاحب مسلک اند و این ایمان از نوع تقلید و زبانی نیست و همین ایمان ژرف و مسلک اعتقادی است که تنها شیعه آن را در همه قرن ها نگهداشته است راز پشتکاری است که در دعوت آنان به چشم می خورد و در انفجارهای علمی پیاپی که در تألیف های آنان دیده می شود و در فریاد جاودان پایی که در نوشته های آنان همواره طنین افکنده است.(۲)

______________________________________

۱- حکیمی، محمدرضا، امام در عینیت جامعه، ص ۸۵ و ۸۶.

۲- الرضوی، سیدمرتضی، مع رجال الفکر فی القاهره، ص ۸۰ و نیز حکیمی همان.


3

4

5