آداب الشریعه یا آداب زندگی

آداب الشریعه یا آداب زندگی0%

آداب الشریعه یا آداب زندگی نویسنده:
گروه: کتابخانه حدیث و علوم حدیث

  • شروع
  • قبلی
  • 139 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6258 / دانلود: 2515
اندازه اندازه اندازه
آداب الشریعه یا آداب زندگی

آداب الشریعه یا آداب زندگی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

.

آداب الشریعه یا آداب زندگی

نویسنده: ملا محمد باقر فشارکی اصفهانی.

.

بسم الله الرحمن الرحیم

. تقدیم به قطب دائرۀ امکان حضرت بقیۀ الله الأعظم امام زمان روحی و ارواح للعالمین لتراب مقدمه الغداء و تقدیم به:

ارواح کلیه ارادتمندان به ساحت مقدّس اهل بیتعليهم‌السلام خصوص روح برادرم: مرحوم سید مهدی نبویرحمه‌الله .

پیشگفتار

بسیاری از بیماریها و ناراحتی های روحی و جسمی و حتی مشکلات فردی و اجتماعی ما به علّت عدم مراعات صحیح دستورات بهداشتی مناسب با نیاز روح و جسم ماست و از آنجایی که همه ما را خداوند متعال آفریده پس او بهتر خیر و شرّ ما را می دانسته. لذا دستورات و برنامه ریزی دقیق در تمام این موارد را بیان فرموده.

در این زمینه پیامبر بزرگوار اسلام می فرمایند:

یا عِبادَ اللهِ اَنتُم کَالمَرضی وَ اللهُ رَبُّ العالَمینَ کَالطَّبیبِ فَصَلاحُ المَرضی فیما یَعلَمُهُ الطَّبیبُ یُدَبِّرُهُ بِهِ لا فیما یَشتَهیهِ المَریضُ

ترجمه: ای بندگان خدا: شما مانند مریض هستید و خداوند متعال که پروردگار عالمیان است مانند طبیب است، پس صلاح و مصلحت مریض در.

آن چیزی است که طبیب می داند و به وسیله آن او را مداوا می کند، نه در آن چیزی که مریض به آن میل دارد. بحار الانوار: در جلد ۸۴، صفحه ۶۱

با بیان این روایت تمام شبهاتی که ممکن است در مطالعه این کتاب، به ذهن ما برسد جواب داده شده، چون که ما فلسفه بعضی از این آداب را می دانیم و بعضی را هم نمیدانیم و همین که تعبّدی عمل نماییم انشاء الله از آثار آن بهره مند خواهیم شد.

کتابی که در پیش رو دارید شامل بعضی از مقرّرات و آداب و برنامه هایی است که دین مقدس اسلام توسط آیات قرآن و روایات پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بیت آن حضرتعليهم‌السلام برای زندگی ما به ارمغان آورده است. که به قلم علامه بزرگوار مرحوم ملا محمد باقر فشارکی اصفهانی جمع آوری و تدوین گردیده است.

شیوه تحقیق:

۱- چون بنای مؤلّف در تألیف کتاب اختصار و خلاصه نویسی بوده در تحقیق کتاب نیز این اصل رعایت شده است.

۲- در تصحیح متن کتاب از قدیمی ترین نسخه چاپ سنگی سال ۱۳۴۲

هجری قمری استفاده شده است.

۳- کلیه ادعیّه و عبارات عربی متن کتاب اعراب گذاری و ترجمه شده

۴- برای اطلاع بیشتر خوانندگان، در انتهای هر باب یا هر فصل اشاره ای به منابع روایات آن باب گردیده است.

۵- مراجعه به اصل منابع و ذکر آدرس و مأخذ روایات.

۶- توضیح لغات و عبارات مشکل، در پاورقیها.

خداوند متعال همه ما را مؤدّب به آداب اسلامی فرموده و توفیق انتقال آن را به نسل آینده، کرامت فرماید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

۲۷ رجب ۱۴۱۹ هجری قمری سید مجید نبوی

زندگینامه مؤلف

خلاصه ای از زندگی مؤلف

مرحوم آخوند ملا محمد باقر فشارکی فرزند مرحوم ملا محمد جعفر از مشاهیر علماء و فقهای بزرگ شهر اصفهان که در سال ۱۲۵۱ هجری قمری چشم به عرصه وجود گشوده و در شب یک شنبه ۲۸ رجب ۱۳۱۴ هجری قمری در سن ۶۳ سالگی دار فانی را وداع گفته و پیکر مطهّر ایشان در تکیه آقا حسین خوانساری واقع در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.

مراسم احیاء شبهای جمعه و شبهای قدر و در مسجد مصلای تخت فولاد اصفهان از جمله آثار باقیه این عالم بزرگوار است که بعدها این سنت حسنه به تدریج در مساجد شهر اصفهان و دیگر نقاط کشور رواج پیدا کرد.

منبرهای ایشان نه تنها برای عوام مفید بلکه علماء و فضلاء نیز از منبرهای ایشان استفاده بوده و حتی بسیاری از وعّاظ و اهل منبر سبک منبرهای خود را از ایشان می گرفتند.

نوعا عوامی که پای منبرهای ایشان حاضر می شدند اطلاعات بسیاری از اخبار و روایات و اصول و فروع دین داشتند.

مرحوم آخوند فشارکی در درسهای خود ذوق و سلیقه بسیار زیبایی داشتند و دروس ایشان از نظم و ترتیب خاصی برخوردار بود و از بین شاگردان ایشان فضلاء و علمای برجسته بسیاری برخواسته اند.

آثار و مؤلّفات:

از مرحوم آخوند فشارکی آثار و مؤلّفات بسیار زیادی به یادگار مانده که ما در اینجا فقط به نام برخی از آنها اکتفا می کنیم

۱- رساله عدم جو از صلح.

۲- رسالۀ حقّ الرجوع.

۳- رساله قرعه.

۴- رساله شهرت.

۵- رساله عدم لزوم تقلید اعلم.

۶- رساله منجزات مریض.

۷- رساه صحّت عبادت.

۸- رساله جاهل مطابقۀ با واقع.

۹- رساله غنا.

۱۰- رساله۰طهارت.

۱۱- رساله خیار عیب.

۱۲- رساله تداخل اسباب.

۱۳- حواشی بر قوانین.

۱۴- حواشی بر فرائد الاصول.

۱۵- حاشیه فارسی بر شرح لمعه.

۱۶- عنوان الکلام: شرح ادعیه ایّام ماه مبارک رمضان.

۱۷- چند عُشریّه درباره مجالس دهۀ محرم.

۱۸- ذخیره المعاد.

۱۹- آداب الشریعه: «کتاب حاضر»(۱)

_______________________________________

۱- رجال اصفهان یا تذکره القبور آخوند ملا عبدالکریم جزی با حواشی سیّد مصلح الدین مهدوی.

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

اَلحَمدُللهِ الَّذی سَنَّنا بِسُنَنِ خاتَمِ الاَنبیاءِ وَ المُرسلینَ وَ حَلّینا بِحِلیَهِ سَیِّدِ الأَولیاءِ وَ المُقَرَّبینَ وَ اَدَّبنا بِادابِ الاَتقیاءِ وَ المُؤمِنینَ وَ الشُّکرَ لَهُ عَلی ما زَیَّنَنا بِهِ مِن جَمالِ الصّالِحینَ وَ عَلَمَّنا طُرُقِ الوُصوُلِ اِلی وَسائِل نِجاتِ المُذنِبینَ وَ اَغرَقنا فی بِحارِ رَحمَتِهِ الَّتی سَبَقَت غَضَبَهُ کَما نَطَقَ بِهِ القُرآنِ المُبینِ، وَ رَکَّبَنا فِی السَّفینَهِ الَّتی مِن رَکِبَها نَجی، کَما نَصَّ عَلَیهِ اَوَّلُ المَخلُوقینَ. وَ الصَّلوهِ وَ السَّلامِ عَلَیهِ کَما جَعَلَهُ مُحَمَّداً فِی السَّمواتِ وَ الاَرَضینَ، وَ صَلَّی عَلَیهِ بَینَ المَلائِکَهِ المُقَرَّبینَ وَ عَلی آلِهِ الَّذینَ جَعَلَهُم عَیبَهَ عِلمِه، فَنِعمَ اَجرُ العاملینَ، وَ اَوجَبَ وِلایَتَهُم عَلی کافَّهِ المُکَلَّفینَ وَ جَعَلَهُم وَسائِطَ فی إفاضَتِهِ النِّعَمَ عَلَی المُستَفیضینَ، فَهُمُ العالِموُنَ المُعَلَّموُنَ المَتَأَدَّبُونَ لِأَنَّهُمُ الوَسائِطُ المُؤَدَّبُونَ المُقَرَّبُونَ لِلخَلقِ اِلی خالِقِ السَّمواتِ وَ الاَرَضینَ فَصَلواتِنا وَ سَلامِنا عَلَیهِم مُتَواتِرَهً ما دامَت رَحمَهُ اللهِ لِخَلقِهِ شامِلَهٌ، وَ نِعَمُهُ مُتَنازِلَهٌ، وَ الآؤُهُ باقیَهٌ.

أمّا بعد بنده فقیر ضعیف خاکسار و حقیر نحیف شرمسار، تراب اقدام مؤمنین، ابن محمد جعفر، محمد باقر الإصفهانی العاصی الرّاجی، به عرض اخوان ایمانی و اخلاء روحانی می رساند که چون لازمه تدیّن به دین اسلام و تشرّف به شرف ایمان عمل به آداب و رسوم شرع مبین و رستگاری دارّین است و فوق به رحمت خالق نشأتین، تأدّب به آداب شریعت سید کونین است.

و چه معلوم و واضح که عمل، فرع معرفت و تعلّم است و آن موکول می باشد به رجوع به اخبار اهل بیتعليهم‌السلام و چون آنها در کتب اخبار متفرّق و به لغت عرب بود عوام را از آن بهره ای حاصل نبود و اگر چه جمله ای از علماء اعلام رضوان الله الملک العلام فارسی نموده اند و لیکن زیاد طولانی بود که همۀ عوام از مطالعۀ آن قاصر و بعد از مطالعه چون منظّم نبود در قلوب ایشان مستقر نمی گردید.

لهذا حقیر این رساله را تألیف نموده و آنچه مناسب فهم ایشان بود از سنن و آداب به عدد درآورده و همه را از اخبار اهل بیتعليهم‌السلام استفاده نموده و مسمی نمودم آن را به:

آداب الشریعه المطهّره مشتمل بر چهارده باب.

امید که حقّ سبحانه و تعالی از فضل و رحمت واسعه خود قبول فرموده و رحمت بی نهایت خود را شامل این روسیاه و عامل به این نسخه شریفه فرماید و خطا و لغزش هر یک را عفو فرماید بمحمد و آله.

باب اول

آداب لباس پوشیدن

و آن بسیار است به بیست و دو از آن اکتفا می شود.

اول: ماهیّت آن: پنبه یا کتان بودن. چون پنبه پوشش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهلبیت او بوده و کتان پوشش انبیاء است.

اما ابریشم خالص: پس از جهت مردان حرام است و باعث سوختن بدن به آتش است و غیر خالص آن اولی ترک است.

اما پشم: در بعضی اوقات عیبی ندارد. چون از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مأثور است که پنج چیز را تا زنده ام ترک نمی کنم:

۱ - بُز را به دست خود دوشیدن.

۲ - بر روی زمین نشستن.

۳ - بر الاغ جُل دار سوار شدن.

۴ - با غلامان غذا خوردن.

۵ - جامه پشمینه پوشیدن.

و همیشه پوشیدن آن خوب نیست، چون نهی(۱) از آن وارد است.

دوم: رنگ آن: سفید یا زرد یا سبز یا عدسی نیمرنگ یا آبی نیمرنگ بوده باشد و سیاه و سرخ تیره و کبود و عدسی رنگ نباشد، چون لباس سیاه لباس اهل جهنم است و سرخ تیره از نوداماد است دو رنگ آخر مذموم است. اما آبی سیر، پس عیبی ندارد الا اینکه زیاد سیر(۲) شود داخل سیاه است.

سیم: بلند نبودن: به نحوی که بر زمین برسد. چون از نجاست دورتر است و آنچه از برآمدگی پا، بلندتر است در آتش است و در زنان اولی به عکس است بلکه در بعضی اوقات لازم است.

چهارم: از روی تکبر جامه خود را بر زمین نکشیدن: که چنین کسی وارد شده که قرین «قارون»(۳) است و خداوند نظر رحمت به سوی او نمی فرماید و عمل قوم «لوط»(۴) است؛ چون ایشان را علاوه از لواط هفت

______________________________________

۱- کراهت

۲- تیره

۳- «قارون» یکی از ثروتمندان زمان حضرت موسیعليه‌السلام بود که به سبب طغیان و سرپیچی از فرمان خداوند خودش و همۀ ثروتش به زمین فرو رفت و هلاک گردید.

۴- حضرت «لوط» یکی از پیامبران الهی است که قوم او بر اثر معصیت دچار عذاب شده و نابود گردیدند.

خصلت بود که نهی از آنها در این شریعت مقدّسه وارد شده:

۱ - کمان گلوله انداختن.

۲ - سنگ ریزه از پشت انگشت انداختن.

۳ - قندران خاییدن.(۱)

۴- بند قبا و پیراهن را در حال راه رفتن گشودن.

۵- سوت از دهان کشیدن.

۶- جامه را از روی تکبّر بر زمین کشیدن.

۷- انگشت شکستن

و در خصال قوم لوط اختلافی در اخبار می باشد.

پنجم: جامه خشن و درشت و کهنه در خانه پوشیدن که جامه نرم و نازک باعث قساوت قلب است و جامه کهنه باعث حفظ تو است.

ششم: در میان مردم زینت به آن نمودن که خداوند دوست می دارد اظهار نعمت را، چنانچه وارد است که هرگاه خداوند نعمتی به بنده عطا فرماید دوست می دارد که بنده اظهار آن را نماید.(۲)

راوی عرض کرد که چگونه اظهار نماید؟ فرمودند:

۱- نیک نماید جامه خود را.

___________________________________

۱- آدامس جویدن.

۲- «وَ امّا بِنِعمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّث» سورۀ ضحی، آیه ۱۱.

۲ - گچ نماید خانه خود را.

۳ - خوب کند بوی خود را.

۴ - جاروب نماید درب و فضای خانه خود را.

۵ - حتی آنکه روشن نماید چراغ را پیش از غایب شدن آفتاب، که فقر را تمام می کند و روزی را زیاد می نماید.

۶ - و زینت نمودن مرد از برای زن و زن از برای مرد و شخص از برای برادران مؤمن در شریعت مقدّسه ممدوح(۱) است.

هفتم: پاکیزه داشتن: چون خداوند نظیف است و نظیف را دوست می دارد و جامه چرک پوشیدن باعث کوتاهی عمر و تاریکی قلب است.

هشتم: ترک نمودن جامه ای که باعث شُهرت(۲) شود، زیرا که وارد است که هر کس چنین کند جامه ای از آتش، خداوند به او بپوشاند.

نهم: ترک جامه درشت(۳) در میان مردم و جامه نیک در خانه بلکه یا در دو حال جامه نیک باشد یا در میان مردم جامه نیک و در خانه جامه درشت.

دهم: ترک نماید جامه ای که باعث نخوت و تکبر و تغییر حال او شود، چنانکه مأثور است که حضرت علی بن الحسینعليهما‌السلام جامه سنگینی

_____________________________________

۱- پسندیده

۲- هر لباسی که شخص را انگشت نمای مردم کند.

۳- زِبر

پوشیدند و از خانه بیرون تشریف بردند و بعد از مراجعت، جامه را کندند و فرمودند: «گویا من علیّ بن الحسین نبودم این جامه را که پوشیده بودم».

یازدهم: مردان جامه خاصّه زنان نپوشند و زنان هم جامه خاصه مردان نپوشند.

دوازدهم: جوانان لباسی که شایستۀ معمّرین(۱) است نپوشند، معمّرین هم لباسی که شایسته جوانان باشد نپوشند.

سیزدهم: در آستین جامه خود چیزی نگذارد.

چهاردهم: جامه ای که برای حفظ آبروی خود دارد، بذل نکند مگر اینکه دیگری داشته باشد، چنانچه وارد است که اسراف سه چیز است:

۱ - جامه محفوظ خود را بخشیدن.

۲ - زیادتی طعام و شراب را که در ظرف باقی می ماند، ریختن.

۳ - هسته را به اطراف ریختن و جمع ننمودن.

پانزدهم: در وقت جامه پوشیدن و کندن آن «بِسمِ الله» گفتن که اجنّه از تصرّف در آن محروم شوند.

شانزدهم: در وقت جامه نو پوشیدن بگوید:

«اَلحَمدُللهِ الَّذی کَسانی ما اَتَجَمَّلُ بِهِ بَینَ النّاسِ، وَ اوءَدَیَّ فیهِ فَریضَتی وَ استُرُ بِهِ عَورَتی اَلّلهُمَّ اجعَلها ثیابَ بَرَکَهٍ اَسعی فیها

_____________________________________

۱ - سالخوردگان

لِمَرضاتِکَ وَ اعمُر فیها مَساجِدَکَ».(۱)

پس که این دعا را بخواند نپوشد آن جامه را مگر آنکه خداوند بیامرزد او را.

هفدهم: قبل از آنکه جامه نو پوشد، ظرفی از آب حاضر نماید سوره:« اِنّا اَنزَلناه» و «قل هو الله احد» و «قل یا ایها الکافرون» هر یک را ده مرتبه بخواند و بر آن دمد و از آن آب به جامه بپاشد و بپوشد. پس هر که چنین کند همه وقت تا یک رشته از آن جامه باقی است در عیش نیک خواهد بود.

هجدهم: جامه را از طرف راست پوشیدن.

نوزدهم: زیر جامه را ایستاده و رو به قبله و رو به مردم نپوشد چون وارد شده که چند چیز است که موجب زیادتی غم است:

۱- میان دو زن راه رفتن.

۲- میان قطار شتر و گله گوسفند گذشتن

۳- میان دو سگ قدم برداشتن.

_______________________________________

۱- «حمد خدایی را که پوشانید بر من لباسی را که آن را در میان مردم زینت خود قرار داده، و در آن واجباتم را انجام دهم و به وسیلۀ آن عیوبم را بپوشانم؛ پروردگارا! این لباس را برای من لباس برکت قرار بده، تا در آن، در راه رضایت تو کوشش کنم و در آن مساجد تو را آباد کنم.»

۴ - صورت را به دامان پاک نمودن.

۵ - بر آستانه خانه نشستن.

۶ - زیر جامه را ایستاده پوشیدن.

۷- کفش سیاه پا نمودن.

بیستم: جامه را زود بزود عوض بکند که جامه را استراحتی هست.

بیست و یکم: دست و صورت را به دامان پاک ننماید که باعث فقر است.

بیست و دوم: پیراهن را قبل از زیر جامه بپوشد و آداب دیگر هم هست ولی چون بنا بر اختصار است به همین قدر اختصار شد چون عمامه و نعلین و انگشرت را هم آدابی هست اشاره به قدری از آن مناسب است.

اما عمّامه: پس ثواب بر سر گذاشتن آن بسیار است در فضل آن همین قدر کفایت می کند که مأثور است نماز با عمامه ثوابش برابر است با هفتصد رکعت نماز بدون عمامه.

و امّا آداب آن:

پس هفت چیز است:اول: ایستاده بر سر گذاردن.

دوم: با تحت الحنک بودن(۱) ، زیرا که هر که عمامه بر سر گذارد و نماز

__________________________________

۱- یک طرف عمامه را باز کردن و بر شانۀ چپ انداختن.

بدون تحت الحنک نماید برسد به او دردی که دوا نداشته باشد پس ملامت نکند مگر خود را.

سیم: دو طرف آن را بیرون گذارد از پیش سر و عقب سر.

چهارم: سیاه نبودن و عمامه سادات سیاه نیست.(۱)

پنجم: ایستاده پیچیدن، چون نشسته فقر می آورد.

ششم: وقتی که از سر بر می دارد طرف سر را که بیرون است مخفی نماید میان آن که شیطان بر سر نگذارد.

هفتم: این دعا را بخواند:

«اَلّلهُمَّ سَوِّمنی بِسیماءِ الایمانِ وَ تَوَّجنی بِتاجِ الکِرامَهِ، وَ قَلِّدنی بِحَبلِ الاِسلامِ، وَ لا تَخلَع رَبقَهَ الایمانِ مِن عُنُقی».(۲)

و اما کلاه: پس سفید باشد و دراز نباشد.

خواص انگشتری

و اما انگشتر:

پس در دست نمودن خاصه دست راست، خواص و ثواب بسیار دارد. چنانچه وارد است که علامت مؤمن پنج چیز است:

______________________________________

۱- در کتاب «الوسیله صفحۀ ۸۷» در روایتی آورده که عمامۀ سیاه را مکروه ندانسته و در کتاب «نزهه الناظر صفحۀ ۲۳» روایتی در باب مکروهات لباس نماز گذار آورده که از جمله سیاه بودن لباس را ذکر نموده و سپس عمامه را استثناء کرده.

۲- پروردگارا؛ چهرۀ مرا به نشانۀ ایمان علامت گذار، و مرا به تاج کرامت تاج گذاری نما، و ریسمان اسلام را بر گردنم بنه. و طناب ایمان را از گردنم بر مدار.

۱ - پنجاه و یک رکعت نماز فرایض و نوافل روز و شب بجا آوردن.

۲ - زیارت اربعین.

۳ - به خاک مالیدن جبین.(۱)

۴ - انگشتر به دست راست نمودن

۵ - بِسمِ الله بلند گفتن.

و عقیق را هشت خاصیّت است:

۱ - فقر را برطرف می کند.

۲ - نفاق را زایل می نماید.

۳ - عاقبت را به خیر می کند.

۴ - از بلا محفوظ می دارد.

۵ - از شرّ سلاطین و حکّام دور می کند.

۶ - دستی که بلند شود با آن، محبوب خدا است.

۷ - به آتش نمی سوزد.

۸ - اگر ولایت حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام و اولاد آنجناب را داشته باشد، دو رکعت نماز با آن، برابر است با هزار رکعت نماز بدون آن.

_________________________________________

۱ - پیشانی.

اما یاقوت و زمرّد و زبر جد؛ پس باعث

۱- دفع فقر.

۲- زیادتی مال.

۳- آسانی کارها است.

اما فیروزه؛ پس باعث:

۱- قوّت و جلای چشم.

۲- فقیر نشدن.

۳- استجابت دعا.

۴- گشادگی سینه.

۵- قوّت دل.

۶- بر آورده شدن حاجت نزد مردم.

۷- در نگین آن:

( رَبِّ لا تَذَرنی فَرداً وَ اَنتَ خَیرُ الوارِثینَ ) (۱)

کندن موجب هم رسیدن اولاد است.

اما جِزع یمانی؛ باعث:

۱ - دفع شیطان.

۲ - زیادتی ثواب نماز به هفتاد برابر.

۳- استغفار و تسبیح می کند و ثواب آن، برای صاحبش نوشته میشود

__________________________________

۱ - «پروردگارا مرا تنها مگذار که تو بهترین وارث هستی.»

اما دُرّ نجف اشرف؛

پس او را چهار ثواب است:

۱ - به هر نظری به آن ثواب حج و عمره نوشته می شود.

۲ - نظر صبح به آن دفع گناه شب می کند.

۳ - نظر شب به آن دفع گناه روز می کند.

۴ - نظر کردن به آن ثواب نظر نمودن به علی بن ابیطالبعليه‌السلام دارد.

و اما انگشترهای دیگر خواصهای بسیار دارد و چون بنابر اختصار است به همین بنا اکتفا شد.

اما آداب آن؛

هفت چیز است:

اول: نقره بودن، چون ممدوح است و طلا و برنج و مس و آهن مذموم است.

دوم: به آخر انگشتان نمودن.

سوم: مدوّر بودن نگین آن.

چهارم: به دست راست نمودن و در دست چپ تنها نکند.

پنجم: استنجا(۱) به دستی که انگشتر دارد نکند اگر چه دست چپ باشد

____________________________________

۱- استنجا: تطهیر کردن مخرج غائط است بوسیلۀ آب و سنگ و کلوخ و پارچه و مانند اینها که در توضیح المسائل «احکام تخلّی» آمده است.

ششم: به انگشت کوچک نمودن.

هفتم: اگر در نگین آن آیات قرآن یا اسماء الله و اسماء رسول اکرم و ائمّهعليهم‌السلام باشد بی وضو چیزی از بدن را به او نمالد.

کفش پوشیدن

اما نعلین پوشیدن:

پس مستحب مؤکّد است پوشیدن آن:

۱ - امان است از ناخوشی سل.

۲ - معین است بر طهارت.

۳ - حافظست پاکیزگی پا را.

اما آداب آن:

هفت است:

اول: نیکو بودن چنانچه وارد است که:

کسیکه کفش می گیرد، خوب آن را بگیرد.

کسیکه جامه پوشد پاکیزه نگاه دارد.

کسیکه چهار پا دارد بارش را سبک نماید.

کسیکه زوجه می گیرد اکرام نماید او را و ضایع نگذارد.

کسیکه ریش دارد شانه زند آن را و اگر شانه نزند آن را خداوند به

شانه ای از آتش آن را شانه زند.

دوم: سیاه نبودن، که سیاه آن سه ضرر است:

۱- چشم را ضعیف می کند.

۲- شهوت را کم می کند.

۳- باعث همّ(۱) می شود ولی در چکمه سفر کراهت ندارد بلکه ممدوح است.

سیّم:

زرد و سفید بودن، زیرا که زرد چشم را روشن می کند و شهوت را زیاد می نماید و قلب را مسرور می کند. علاوه شیوه انبیاء است و سفید آن باعث مال و اولاد است. اما رنگهای دیگر مثل قرمز و سبز و نحو اینها مدح و ذمّی از برای آنها بنظر نرسیده.

چهارم: وقت پوشیدن ابتدا به پای راست نماید و وقت کندن ابتدا به پای چپ.

پنجم: یک پا را کفش نکند و دیگری را برهنه، چون سه چیز است که با آنها خوف دیوانگی است.

۱ - در خانه تنها خوابیدن.

۲ - در سوراخ حیوانات بول کردن.

۳ - به یک تا کفش راه رفتن علاوه باعث این است که شیطان او را اذیّت کند.

_______________________________________

۱ - غم و اندوه.

ششم: کندن آن، وقت نشستن و وقت غذا خوردن.

هفتم: پاشنه داشته باشد، چون نعل بی پاشنه بسیار مذموم است.(۱)

____________________________________

۱ - روایات مربوط به لباس پوشیدن در کتاب بحار الانوار: جلد ۷۹، صفحه ۳۱۹.

باب دوم

آداب حمام رفتن

در آداب حمام رفتن

بدانکه حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمودند: خوب خانه ای است حمّام، چرک را بر می دارد و جهنّم را به خاطر می آورد.

عمر گفت: بد خانه ای است حمام، پرده را پاره می کند و ظاهر می نماید عورت را و در حدیث وارد شده که یک روز در میان، حمّام رفتن گوشت بدن را زیاد می کند و هر روز رفتن، باعث ریختن آن است چنانچه فرمودند سه چیز باعث زیاد لاغر شدن بدن است و سه چیز باعث زیادتی گوشت است.

اما اول: پس مداومت بر:

۱ - خوردن تخم مرغ.

۲ - گوشت ماهی.

۳ - شکوفه خرما.

اما سه تای آخر:

۱ - مداومت بر حمام یک روز نه یک روز.

۲ - مداومت بر بوی خوش نمودن.

۳ - جامه نازک پوشیدن.

و اما آداب آن

پس سی وچهار است

اول: پوشانیدن عورت از هر نگاه کننده که حرام است نگاه نمودن آن که اگر چنین نکند هفتاد هزار ملک لعن کنند او را.

دوم: نگاه ننمودن به عورت دیگران که اگر نگاه کند هفتاد هزار ملک لعن کنند او را.

سیّم: دخول در حمّام با لنگ: مأثور است که کسیکه ایمان به خدا و رسول دارد پس ترک نکند:

۱ - اکرام به والدین.

۲ - اکرام به مهمان.

۳ - اکرام به همسایه.

۴ - ترک نکند نماز وُتیره(۱) را.

۵ - داخل حمام بی لنگ نشود.

۶ - در سفره ای که در آن شراب خورده شده ننشیند.

و در آب ساکنانی هستند از ملائکه پس بدون لنگ داخل نشود لیکن در حال غسل باز نمودن آن عیبی ندارد به شرط آنکه نبیند کسی او را.

چهارم: در حمّام آب سرد نیاشامد که باعث فساد معده گردد.

پنجم: سفال(۲) به بدن نمالد که موجب پیسی می گردد.

ششم: لنگ را به صورت نمالد که آبرو را بر می دارد.

هفتم: سر را به گِل مصری نشوید که غیرت را بر می دارد.

هشتم: شانه نکند که مو را تنگ(۳) می کند.

نهم: آنکه تکیه به دیوار حمّام نکند که پیه گرُده(۴) آب می شود.

دهم: با عورت گشاده قرآن نخواند.

یازدهم: ناشتا به حمّام نرود که باعث غلبه صفرا و حرارت است و صداع(۵) می آورد.

______________________________________

۱- نمازی است که پس از نماز عشاء دو رکعت به صورت نشسته میخوانند که یک رکعت حساب می شود.

۲- خاک پخته که بصورت آجر و کوزه و غیره در می آورند.

۳- سُست می کند.

۴- کلیه

۵- سرگیجه

دوازدهم: با سنگینی و پُری معده حمّام نرود که سه چیز است که بدن را خراب می کند و بسا هست که می کُشد

۱ - با زنهای پیر مواقعه نمودن.

۲ - با شکم پر به حمام رفتن.

۳ - آب گرم (که به وسیله آفتاب گرم شده باشد) خوردن.

سیزدهم: به رو و پهلو نخوابد.

چهاردهم: پدر و اولاد با هم به حمام نروند.

پانزدهم: در حمّام مسواک نکند که بُن دندانها سُست می شود.

شانزدهم: سلام به کسی که عورت او گشوده باشد نکند. چنانچه خود او هم اگر عورتش گشوده باشد ترک سلام نماید.(۱)

هفدهم: هرگاه داخل شود که جامه را بکند بگوید:

«اَلّلهُمَّ اَنزِع عَنّی رِبقَهَ النِّفاقِ، وَ ثَبِّتنی عَلَی الایمانِ».(۲)

که از شرّ نفاق محفوظ ماند و به ایمان ثابت ماند.

هیجدهم: هرگاه داخل گرم خانه بشود بگوید:

«الّلهُمَّ اِنّی اَعوذُ بِکَ مِن شَرِّ نَفسی، وَ اَستَعیذُ بِکَ مِن اَداهُ»(۳)

_______________________________________

۱- البته «سلام» مستحب است ولی جواب آن واجب.

۲- خداوندا! بند نفاق را از گردنم بردار و بر ایمان، ثابتم بدار.

۳- خداوندا! من از شرّ نفس خود به تو پناه می برم و از آزارش از تو پناه می خواهم.

که از اذیّت حمّام سالم بماند.

نوزدهم: چون می خواهد که داخل خزانه شود قدری از آب گرم بر پیشانی و پاهای خود بریزد.

بیستم: بعد از دخول در خزانه بگوید:

«نَعُوذُ بِاللهِ مِنَ النّارِ وَ نَسئَلُهُ الجَنَّهَ»(۱)

بیست و یکم: جرعه ای از آب خزانه را بخورد(۲) که مثانه را پر میکند.

بیست و دوم: در گرم خانه آب سرد بر بردن نزند که بدن را ضعیف می کند مگر وقتی که حرارت بر او غلبه کرده باشد.

بیست و سوم: هرگاه از گرم خانه بیرون آمد آب سرد بر پاها بریزد که درد را از بدن می کشد.

بیست و چهارم: نماز را در حمّام بجا نیاورد.

بیست و پنجم: وقت بیرون آمدن، عمّامه بر سر ببندد در زمستان و بهار که امان است از صداع(۳)

بیست و ششم: وقت پوشیدن جامه بگوید:

____________________________________

۱- از آتش، به خدا پناه می برم و از او بهشت می طلبم.

۲- از این جمله استفاده می شود که آب خزانۀ حمّام بایستی به قدری پاک و دست نخورده باشد که شخص بتواند مشتی از آن را قبل از ورود در خزانه بیاشامد.

۳- سردرد، سرگیجه.