متاع را داشته باشد متاع خود را به او ندهد مگر اینکه اتّهام نباشد.
چهاردهم: اگر کسی بگوید که از برای من،فلان متاع را بخر ،از برای خود نخرد.
پانزدهم: اگر ترازو داری خوب نداند متعرّض آن نشود.
شانزدهم: کم نفروشد و در بعضی کتب مسطور است که پنج طایفه را در قیامت تکلیف کنند به چیزی که از عهده آن بر نیاید:
۱ - کسی که کم بفروشد؛ کوه آتش را به او امر نمایند که از ترازوی آتش بکشد
۲ - کسی که تهمت بزند؛ او را بر کوه آتش بنشانند و گویند از عهده آن تهمت برا.
۳ - کسی که صورت جسم دار؛ از صاحب روح کشد امر نمایند او را که روح در او دمد.
۴ - کسی که خواب دروغ گوید؛ جو، به او بدهند که گره بزند
۵ - کسی که عمارت کند زیاده از احتیاج؛ امر کنند که بردارد.
هفدهم: خُلق خود را با ارباب معامله خوش نماید.
هجدهم: در ترازو زیاد بدهد و کم بگیرد.
نوزدهم: در بازار زود بیرون بیاید.
بیستم: باکُردها مخالطه کند.
بیست و یکم: با کسانی که کار بر ایشان بسته باشد معامله نکند.
بیست و دوم: با صاحبان ناخوشی مسری
معامله ننماید.
بیست و سوم: با کسانی که باکی به گفت و شنید خود ندارند معامله نکند.
بیست و چهارم: تدلیس
نکند وفریب ندهد طرف مقابل را.
بیست وپنجم: در تاریکی معامله نکند.
بیست و ششم: حبوبات را نگه ندارد به قصد آنکه گران شود.
بیست وهفتم:پیش از قافله بار نکند.
بیست وهشتم:وکیل از جانب بادیه نشنیان نشود.
بیست ونهم: به کسی که وعده احیان نمودن بیاموزد
سی ام:فیما بین ارباب معامله فرق نگذارد و میان مماکس
وغیر آن فرق نگذارد موجب برکت است.
سی و یکم:خط نوشتن و حساب نمودن بیاموزد.
سی و دوم: هرگاه معامله نمود یا قرض داد و ستد نمودند یادداشت بنویسند.
سی وسوم: اقلاًّ دو عدد بر او شاهد گیرند.
__________________________________________