مصادقه الاخوان

مصادقه الاخوان 0%

مصادقه الاخوان نویسنده:
گروه: کتابخانه حدیث و علوم حدیث

مصادقه الاخوان

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: شيخ صدوق رحمة الله عليه
گروه: مشاهدات: 3128
دانلود: 1419

توضیحات:

مصادقه الاخوان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 45 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 3128 / دانلود: 1419
اندازه اندازه اندازه
مصادقه الاخوان

مصادقه الاخوان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

۴) ابو جعفر محمد بن ابی الحسن علی ملقب بصدوق.

وی بزرگترین و معروف ترین مرد این خاندانست و یکی از پیشوایان بزرگ شیعه بشمار میرود و از مشاهیر دانشمندان زمان خود و مردی بسیار محتشم بود و نخست پیشوایی شیعه قم را داشت و پس از آن شیعه خراسان نیز به وی توجه داشته اند. چنان که پیش ازین گذشت وی می بایست پیش از ۳۱۱ ولادت یافته باشد و با دو برادر دیگر خود از یک مادر بوده و گویند او هم به دعای امام زمان بجهان آمده و خود باین فخر می کرده است. وی از جوانی در فن خویش شهرت کرده چنان که در زندگی پدرش نیز مردی بوده و پدر کتاب الشرائع خود را که تألیف کرده برای او فرستاده و رساله دیگری بنام او نوشته است. در جوانی چنان در کار خویش اعتبار یافته بود که مردم ازو روایت می کردند و پس از آنکه چندی در قم زیسته بخواهش رکن الدوله آل بویه به ری رفته و درین شهر ساکن شده و هم در آنجا درگذشته است و درین میان سفرهای چند کرده چنان که خود آورده است«۳» که تا شعبان ۳۵۲ در نیشابور بوده و پس از آن از نیشابور بعراق و بغداد رفته و در ۳۵۴ در کوفه بوده و در ۳۵۵ نیز در بغداد بوده است و ازین

قرار این سفر وی نزدیک سه سال کشیده و سپس سفر دیگری کرده که تا ۳۶۸ در مشهد رضا بوده است«۴» و در بازگشت ازین سفرها باز در ری ساکن شده است و سرانجام در همین شهر در

______________________________

(۱) لسان المیزان ابن حجر چاپ حیدرآباد کن ۱۳۳۰ ج ۲ ص ۳۰۶

(۲) چاپ طهران ص ۹۱ و ۲۱۳

(۳) تنقیح المقال ج ۳ ص ۱۵۶

(۴) امالی چاپ ۱۳۰۰ ص ۹۹

سال ۳۸۱ در هفتاد و چند سالگی در گذشته و در ری مدفون شده و اینک قبر او در جنوب طهران در جایی که در آن زمان بیرون شهر ری بوده معروف و زیارتگاه است و به «ابن بابویه» شهرت دارد. این بقعه از زمانهای قدیم در اطراف طهران معروف بوده و چنان که معروفست و نه تنها در کتابها باقی مانده «۱» بلکه پیران زمان ما نیز بسیار روایت کرده اند در زمان فتحعلی شاه در حدود ۱۲۳۸ قمری هنگامی که باران سخت باریده و آب گرد مزارش را فرا گرفته بود شکافی در آن پیدا شده و بسردابی برخورده اند که جسد او را در آنجا نهاده بودند و چون بدان سرداب رفته اند دیده اند که بدن او دست نخورده مانده است و کفن او پوسیده و در کنار جسد ریخته بود اما پیکر او چنان مانده بود که شناخته میشد و سید ابراهیم لواسانی از پیشوایان شیعه که خود درین واقعه شاهد بوده است برای مؤلف تنقیح المقال روایت کرده که حتی رنگ حنا بر موی ریش و کف پای او دیده میشده و عنکبوتی بر عورت او تاری تنیده و آن را پنهان ساخته بود.

بنایی که اینک بر بقعه اوست در همان زمان ساخته شده و نوشته اند که درین واقعه جمعی کثیر از ثقاه و معتبرین طهران بدان جا رفته و خود آن را بچشم دیده و حتی فتحعلی شاه خود در میان ایشان بوده است. مؤلف تنقیح المقال در باره وی تحقیقی بدین گونه کرده است که: در ری در ۳۸۱ درگذشته و از آنچه آوردیم معلوم شد که پس از وفات عثمان عمری در آغاز دوره سفارت حسین ابن روح ولادت یافته و وفات عمری در ۳۰۵ روی داده و درین صورت وی بیش از چهل سال از طبقه هفتم و ۳۱ سال از طبقه هشتم را درک کرده و عمرش هفتاد و چند سال بوده و در زمان پدرش و شیخش ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی در غیبت صغری بیست و چند سال زیسته زیرا که وفات آنها در ۳۲۹ روی داده و آن سال وفات أبو الحسن علی بن محمد سمری است که آخرین سفرای چهارگانه بوده است.

ابو جعفر محمد صدوق نه تنها از حیث شهرت بلکه از حیث کثرت مؤلفات و اهمیت مقام و شهرت برخی از تألیفاتش یکی از مشهورترین پیشوایان شیعه بشمار میرود و نه تنها کتاب «من لا یحضره الفقیه» او از «کتب اربعه» اساس طریقه شیعه است بلکه مؤلفین اهل سنت که حتی در ضبط احوال رجال تعصب بخرج داده و دانشمندان شیعه را فرو گذار کرده اند ذکری ازو کرده اند چنان که خطیب در تاریخ بغداد«۲» ترجمه مختصری ازو آورده و گوید: محمد بن حسین بن بابویه ابو جعفر قمی«۳» به بغداد آمد و در آنجا از پدرش حدیث روایت می کرد و از شیوخ شیعه و رافضیان معروف بود محمد بن طلحه نعالی از محمد بن طلحه بن محمد از ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه روایت کرده است و او گفته است پدرم روایت کرد از علی بن ابراهیم از پدرش از حسین بن یزید نوفلی از اسماعیل بن مسلم از جعفر بن محمد از پدرش از

______________________________

(۱) تنقیح المقال ج ۳ ص ۱۵۵- روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات تألیف محمد باقر خوانساری چاپ طهران ۱۳۰۶ ص ۵۵۹.

(۲) ج ۳ ص ۸۹

(۳) در اصل چاپی «العمی» بجای «القمی»

پدرانش و ایشان از رسول خدا گروهی دیگر از دانشمندان معروف ازو روایت کرده اند از آن جمله تلعکبری که ابو عبد اللَّه محمد بن محمد بن نعمان و ابو عبد اللَّه حسین بن عبد اللَّه غضایری ازو روایت کرده اند و نیز ابو الحسین جعفر بن ابی زکریا حسن بن حسکه قمی که از بازماندگان برادرش حسین بوده و محمد بن سلیمان حمدانی و علی بن احمد بن عباس نجاشی نیز ازو روایت کرده اند و نجاشی در ۳۸۱ برای پسرش روایت کرده است. صدوق کتابها و رسایل بسیار تألیف کرده و شماره مؤلفات او را صد و نود و جای دیگر سیصد نوشته اند و آنچه تا کنون نام آنها بما رسیده است بترتیب حروف هجا بدین گونه است: ۱) کتاب الابانه ۲) ابطال الاختیار و اثبات النص ۳) ابطال الغلو و التقصیر ۴) اثبات النص علی الائمه ۵) اثبات النص علی امیر المؤمنین علی ۶) اثبات الوصیه لعلی ۷) اثبات

خلافه علی ۸) احوال ابی طالب و عبد المطلب و عبد اللَّه و آمنه بنت وهب ۹) اخبار ابی ذر و فضایله ۱۰) اخبار سلمان و زهده و فضایله ۱۱) ادعیه الموقف ۱۲) کتاب الاستسقاء ۱۳) کتاب الاعتقادات ۱۴) کتاب الاعتکاف ۱۵) کتاب الاغسال ۱۶) اکمال الدین و اتمام النعمه فی اثبات الغیبه و کشف الحیره ۱۷) کتاب الامالی یسمی «المجالس» ۱۸) امتحان المجالس ۱۹) کتاب الاواخر ۲۰) کتاب الاوامر ۲۱) کتاب الاوائل ۲۲) اوصاف النبی ۲۳) کتاب التاریخ ۲۴) کتاب التجارات ۲۵) تفسیر القرآن که ناتمام مانده ۲۶) تفسیر قصیده فی اهل البیت ۲۷) کتاب التقیه حذو النعل بالنعل ۲۸) کتاب التوحید ۲۹) کتاب الحسنی ۳۰) ثواب الاعمال ۳۱) جامع آداب المسافر الحج ۳۲) جامع اخبار عبد العظیم بن عبد اللَّه حسینی ۳۳) جامع الحج ۳۴) جامع الحجج الأنبیاء ۳۵) جامع تفسیر المنزل فی الحج ۳۶) جامع حجج الائمه ۳۷) جامع زیاره الرضا ۳۸) جامع علل الحج ۳۹) جامع فرض الحج و العمره ۴۰) جامع فضل الکعبه و الحرم ۴۱) جامع فقه الحج ۴۲) جامع نوادر الحج ۴۳) کتاب الجزیه ۴۴) کتاب الجمعه و الجماعه ۴۵) کتاب الجمل ۴۶) جوابات مسائل الوارده علیه من واسط ۴۷) جوابات مسائل الوارده من قزوین ۴۸) جوابات مسائل وردت من البصره ۴۹) جوابات مسائل وردت من کوفه ۵۰) جوابات مسائل وردت من مصر ۵۱) جواب مسأله نیسابور ۵۲) جواب مسأله وردت علیه من المدائن فی الطلاق ۵۳) کتاب الحدود ۵۴) کتاب الحذاء و الخف ۵۵) کتاب حذو النعل بالنعل ۵۶) کتاب حق الجداد ۵۷) حقوق الاخوان ۵۸) کتاب الحیض و النفاس ۵۹) کتاب الخاتم ۶۰) کتاب الخصال ۶۱)

کتاب الخطاب ۶۲) کتاب خلق الانسان ۶۳) کتاب الخمس ۶۴) کتاب الخواتیم ۶۵) دعایم الاسلام ۶۶) دلائل الائمه و معجزاتهم ۶۷) کتاب الدیات ۶۸) دین الامامیه ۶۹) ذکر مجلس الذی جری له بین یدی رکن الدوله ۷۰) ذکر مجلس اخری ۷۱) ذکر مجلس ثالث ۷۲) ذکر مجلس رابع ۷۳) ذکر مجلس خامس ۷۴) کتاب الرجال ۷۵) کتاب الرجعه ۷۶) رساله الاوله فی الغیبه ۷۷) رساله الثانیه فی الغیبه ۷۸) رساله الثالثه فی الغیبه ۷۹) رساله الی ابی محمد الفارسی فی شهر رمضان ۸۰) رساله فی الغیبه الی اهل الری و المقیمین بها ۸۱) رساله فی ارکان الاسلام ۸۲) رساله فی شهر رمضان ۸۳) کتاب الروضه فی فضایل مولانا علی بن ابی طالب ۸۴) کتاب الزکاه ۸۵) کتاب الزهد ۸۶) زهد ابی ابراهیم ۸۷) زهد

ابی الحسن علی بن محمد ۸۸) زهد ابی جعفر ۸۹) زهد ابی جعفر الثانی ۹۰) زهد ابی محمد الحسن بن علی ۹۱) زهد الحسن ۹۲) زهد الحسین ۹۳) زهد الرضا ۹۴) زهد الصادق ۹۵) زهد النبی ۹۶) زهد امیر المؤمنین ۹۷) زهد علی بن الحسین ۹۸) زهد فاطمه ۹۹) زیارات قبور الائمه ۱۰۰) سر المکتوم الی الوقت المعلوم ۱۰۱) کتاب السکنی و العمری ۱۰۲) کتاب السلطان ۱۰۳) کتاب السنه ۱۰۴) کتاب السؤال ۱۰۵) کتاب السهو ۱۰۶) کتاب الشعر ۱۰۷) کتاب الشوری ۱۰۸) کتاب الصدقه و النجل و الهبه ۱۰۹) صفات الشیعه ۱۱۰) کتاب الصلاه سوی الخمس ۱۱۱) کتاب الصوم ۱۱۲) کتاب الضیافه ۱۱۳) کتاب الطرایف ۱۱۴) کتاب العتق و التدبیر و المکاتبه ۱۱۵) عقاب الاعمال ۱۱۶) کتاب العقائد ۱۱۷) علامات آخر الزمان ۱۱۸) کتاب العلل

۱۱۹) علل الحج ۱۲۰) علل الشرائع و الاحکام و الاسباب ۱۲۱) علل الوضوء ۱۲۲) کتاب العوض عن المجالس ۱۲۳) عیون اخبار الرضا ۱۲۴) غریب حدیث النبی و امیر المؤمنین ۱۲۵) کتاب الغیبه ۱۲۶) فرایض الصلاه ۱۲۷) کتاب الفرق ۱۲۸) کتاب الفضائل ۱۲۹) فضایل الشیعه ۱۳۰) فضایل الصلاه ۱۳۱) فضایل العلویه ۱۳۲) فضایل جعفر الطیار ۱۳۳) فضایل رجب ۱۳۴) فضایل شعبان ۱۳۵) فضایل شهر رمضان ۱۳۶) فضل الحسن و الحسین ۱۳۷) فضل الصدقه ۱۳۸) فضل العلم ۱۳۹) فضل العلویه ۱۴۰) فضل المساجد ۱۴۱) فضل المعروف ۱۴۲) کتاب الفطره ۱۴۳) فقه الصلاه ۱۴۴) کتاب الفوائد ۱۴۵) کتاب القربان ۱۴۶) کتاب القضاء و الاحکام ۱۴۷) کتاب فی تحریم الفقاع ۱۴۸) کتاب فی زیاره موسی و محمد ۱۴۹) کتاب فی زید بن علی ۱۵۰) کتاب فی عبد المطلب و عبد اللَّه و ابی طالب ۱۵۱) کتاب فیه ذکر من لقیه من اصحاب الحدیث و عن کل واحد منهم حدیث ۱۵۲) کتاب اللباس ۱۵۳) کتاب اللعان ۱۵۴) کتاب اللقاء و السلام ۱۵۵) کتاب المتعه ۱۵۶) کتاب المجموع الرائق ۱۵۷) کتاب المحافل ۱۵۸) کتاب المختار بن ابی عبیده ۱۵۹) مختصر تفسیر القرآن ۱۶۰) مدینه العلم ۱۶۱) کتاب المدینه و زیاره قبر النبی و الائمه ۱۶۲) کتاب المرشد ۱۶۳) کتاب المسائل ۱۶۴) مسائل الحج ۱۶۵) مسائل الحدود ۱۶۶) مسائل الخمس ۱۶۷) مسائل الدیات ۱۶۸) مسائل الرضاع ۱۶۹) مسائل الزکاه ۱۷۰) مسائل الصلاه ۱۷۱) مسائل الطلاق ۱۷۲) مسائل العقیقه ۱۷۳) مسائل المواریث ۱۷۴) مسائل النکاح ۱۷۵) مسائل الوصایا ۱۷۶) مسائل الوضوء ۱۷۷) مسائل الوقف ۱۷۸) کتاب المصابیح ۱۷۹) کتاب المصادقه ۱۸۰) دقه الاخوان ۱۸۱) کتاب المصباح ۱۸۲) مصباح المصلی ۱۸۳) کتاب المصباح لکل

واحد من الائمه ۱۸۴) معانی الاخبار ۱۸۵) کتاب المعایش و المکاسب ۱۸۶) کتاب المعراج ۱۸۷) کتاب المعرفه بالرجال البرقی ۱۸۸) کتاب المعرفه فی فضل النبی و امیر المؤمنین و الحسن و الحسین ۱۸۹) مقتل الحسین ۱۹۰) کتاب المقنع فی الفقه ۱۹۱) کتاب الملاهی ۱۹۲) مناظره رکن الدوله مع محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی ۱۹۳) کتاب المناهی ۱۹۴) من لا یحضره الفقیه ۱۹۵) کتاب المواریث ۱۹۶) کتاب المواعظ الرجال المختارین من اصحاب النبی ۱۹۷) المواعظ الحکم ۱۹۸) مواقیت الصلاه ۱۹۹) مولد امیر المؤمنین ۲۰۰) مولد فاطمه

۲۰۱) کتاب المیاه ۲۰۲) کتاب الناسخ و المنسوخ ۲۰۳) کتاب النبوه ۲۰۴) کتاب النکاح ۲۰۵) نوادر الصلاه ۲۰۶) نوادر الطب ۲۰۷) نوادر الفضائل ۲۰۸) نوادر النوادر ۲۰۹) نوادر الوضوء ۲۱۰) کتاب الوصایا ۲۱۱) کتاب الوضوء ۲۱۲) کتاب الوقف ۲۱۳) کتاب الهدایه فی الاصول و الفقه ۲۱۴) هدایه الطالبین فی الاصول و الفروع. ازین ۲۱۴ کتاب و رساله صدوق آنچه تاکنون چاپ شده بدین گونه است: ۱) کتاب الخصال در دو مجلد اصفهان ۱۳۰۲ ۲) اکمال الدین و اتمام النعیمه فی اثبات الغیبه و کشف الحیره چاپ ا. مولر E .moller خاورشناس آلمانی هایدلبرگ ۱۹۰۱ م. و چاپ طهران ۱۳۰۱ و چاپ دیگر ۳) کتاب التوحید چاپ تبریز ۴) عیون اخبار الرضا چاپ طهران ۱۲۷۵ و چاپ دیگر ۱۳۱۸ ۵) علل الشرائع طهران ۱۲۸۹ چاپ دیگر با معانی الاخبار و کتاب الروضه فی فضایل مولانا علی بن ابی طالب چاپ طهران ۱۳۱۱ ۶) ثواب الاعمال و عقاب الاعمال تبریز ۱۳۱۴ ۷) جامع الاخبار در طهران مکرر چاپ شده ۸) من لا یحضره الفقیه

چاپ لکهنو ۱۳۰۷ در دو مجلد و چاپ طهران ۱۳۲۴ ۹) مجالس معروف با مالی چاپ طهران ۱۳۰۰ و چاپ تبریز ۱۳۳۲ ۱۰) گذشته ازین کتابها دو کتاب دیگر او کتاب المقنع و کتاب الهدایه در مجموعه ای بنام «جوامع الفقهیه» با ۹ رساله دیگر در طهران بسال ۱۲۷۶ ق. و نیز کتاب الاعتقادات و سؤالات المأمون عن الرضا بالکتاب النافع یوم الحشر در طهران در ۱۳۰۰ ق. چاپ شده است.

در انتساب کتاب «اکمال الدین و اتمام النعمه فی اثبات الغیبه و کشف الحیره» باو برخی شک کرده اند«۱» و نیز جزء اول نام این کتاب را بخطا «کمال الدین» هم ضبط کرده اند اما پیداست که به قرینه «اتمام النعمه» که جزء دوم نام کتابست بایست اکمال الدین باشد. در باره کتاب الروضه فی الفضائل تیز تردیدست که ازو باشد زیرا که بمؤلفات دیگر وی شبیه نیست و اسانید این کتاب هم اسانید کتابهای دیگر او نیست و نیز کتاب المجموع الرائق را ازو نمی دانند بلکه عقیده دارند از سید هبه اللَّه بن ابی محمد موسویست چنان که مؤلف امل الآمل نیز تصریح کرده و نیز کتاب جامع الاخبار را برخی از شیخ مفید می دانند و چنان که مجلسی گفته در آن کتاب بپنج واسطه مؤلف از صدوق روایت کرده است و احتمال می رود از مؤلف کتاب مکارم الاخلاق باشد یا از علی بن سعد خیاط زیرا که منتجب الدین در فهرست کتابی بنام جامع الاخبار بنام او ضبط کرده و از برخی موارد آن کتاب برمی آید که مؤلف آن محمد بن محمد شعیری نام داشته و از برخی جاهای آن برمی آید که از شیخ جعفر بن محمد دوریستی روایت کرده چنان که مؤلف امل الآمل هم در شرح حال شمس الدین محمد بن محمد بن حیدر شعیری از فهرست شیخ منتجب الدین نقل کرده است که کتاب جامع الاخبار ازوست و نیز در اسناد کتاب الهدایه فی الاصول و الفقه و کتاب مدینه العلوم باو شک کرده اند. در باره کتاب مصادقه الاخوان نیز اختلافست زیرا چنان که گذشت کتابی بنام «کتاب الاخوان» جزو مؤلفات پدرش ذکر کرده اند و در فهرست تألیفات وی یک جا کتابی بنام

______________________________

(۱) روضات الجنات ص ۵۵۸

«حقوق الاخوان» و جای دیگر کتابی بنام «کتاب المصادقه» و جای دیگر بنام «مصادقه الاخوان» ثبت شده. در اینکه بسیاری از فقهای شیعه مخصوصا در قرون اولیه کتابهایی بنام «کتاب الآباء» و «کتاب الامهات» و «کتاب الابناء» و «کتاب البنات» و «کتاب الاخوان» داشته اند تردیدی نیست و به همین جهه ممکن بوده است که پدر و پسر هر دو درین زمینه تألیف کرده باشند. اما تا اندازه ای که آگاهان تحقیق کرده اند کتابی که اکنون بنام «مصادقه الاخوان» معروفست و معلوم نیست همان «کتاب المصادقه» و «حقوق الاخوان» است یا کتاب دیگری از سلسله روایت و اسنادی که در آن هست بزمان پدر یعنی ابو الحسن علی مربوطست و نه بزمان ابو جعفر محمد و ممکنست که این همان کتاب الاخوان تألیف پدر باشد که بخطا نام آن را مصادقه الاخوان گذاشته باشند. برخی از کتابهای معروف صدوق را به زبان فارسی هم ترجمه کرده اند از آن جمله ثواب الاعمال و کتاب التوحید و عیون اخبار الرضا که دو بار ترجمه شده است. چنان که پیش ازین گذشت

هم چنان که در توثیق ابو عبد اللَّه حسین برادر صدوق تردید کرده اند در توثیق وی نیز بهمان سبب یعنی بواسطه کثرت روایت او شک کرده اند اما عقیده دانشمندان معتبر طریقه شیعه بیشتر بدان میرود که وی حافظه عجیب داشته و بسیار کثیر الحفظ بوده و کثرت روایت و مؤلفات او چیزی از اعتبار روایتش نمی کاهد و بهمین جهتست که از زمانهای قدیم بزرگان شیعه او را «صدوق» لقب داده اند و این لقب در میان همه محدثین مخصوص باوست و چگونه ممکنست در توثیق چنین کسی شک کرد؟

بهترین دلیل بر اعتبار روایات او اینست که در برخی از کتابهای خود مخصوصا در امالی و در عیون اخبار الرضا نام راوی و محل روایت و تاریخ روز و ماه و سال استماع روایت را ضبط کرده و این اندازه از دقت و اعتبار در معدودی از کتابهای معروف دیده می شود و بی شک مؤلفات صدوق در نخستین پایه اعتبار آنهاست.

۵) ابو عبد اللَّه حسین بن حسن بن محمد بن موسی بن بابویه.

وی پسرزاده عم ابو الحسن علی بن بابویه و در ضمن خواهرزاده او و برادرزاده همسر وی دختر محمد بن موسی بوده است و از فقیهان دانشمند زمان خود بشمار می رفته و از خال خود علی بن حسین بن موسی بن بابویه و محمد بن حسن بن ولید و علی بن محمد ماجیلویه و بکر بن صالح و محمد بن سنان و جعفر بن بشیر و دیگران روایت کرده و جعفر بن علی بن احمد قمی و محمد بن احمد بن سنان و محمد بن علی و محمد بن اسماعیل و احمد بن محمد و محمد بن علی بن محبوب ازو روایت کرده اند.«۱»

۶) ثقه الدین حسن بن ابی عبد اللَّه حسین.

ثقه الدین حسن پسر ابو عبد اللَّه حسین سابق الذکر و نیای همه افرادیست که ازین خاندان پس ازین نامشان در تاریخ آمده است و وی تا جایی که ما میدانیم پنج پسر داشته است: حسین، محمد، ابو المعالی سعد، ابو المفاخر هبه اللَّه، عبد اللَّه و او هم مانند مردان دیگر خاندان خود فقیه پرهیزگاری بوده است «۲».

______________________________

(۱) تنقیح المقال ج ۱ ص ۳۲۵

(۲) تنقیح المقال ج ۱ ص ۲۷۴ و لسان المیزان تألیف ابن حجر عسقلانی چاپ حیدرآباد کن ۱۳۳۰ ج ۲ ص ۲۷۹ که در آنجا نام وی بخطا حسین چاپ شده است.

۷) شمس الاسلام ابو محمد حسن بن حسین.

وی از مردان نامی خاندان خود و از بزرگان دانشمندان زمان بوده و پسر حسین بن ثقه الدین حسن سابق الذکر بوده و بلقبی که ما خود از نامش بوده است شهرت داشته که به اختلاف آن را «حسکا» و «حسکه» ضبط کرده اند و احتمال میرود ضبط درست آن «حسنکا» باشد و وی ساکن ری بوده و مدتی در نجف زیسته است و از شاگردان معروف ابو یعلی سلار بن عبد العزیز دیلمی بوده است که در روز سه شنبه آخر رمضان ۴۶۳ درگذشته و ازین قرار از رجال اواسط قرن پنجم بوده و نیز از شاگردان ابن السراج بوده و اجازه روایت همه مؤلفات ایشان را داشته است و در فقه کتابهای چند تصنیف کرده است از آن جمله: کتاب العبادات و کتاب الاعمال الصالحه و سیر الأنبیاء و الائمه«۱» .

۸) عبد اللَّه بن حسن بن حسین.

وی یکی از پنج پسر ثقه الدین حسن سابق الذکر و با شمس الاسلام سابق الذکر معاصر بوده و وی نیز از شاگردان ابو یعلی سلار بن عبد العزیز دیلمی سابق الذکر بوده است«۲» .

۹) ابو المفاخر هبه اللَّه بن حسن.

وی نیز از پسران ثقه الدین حسن سابق الذکر بوده و از فقیهان پرهیزگار زمان خود بشمار میرفته است«۳».

۱۰) ابو المعالی سعد بن ثقه الدین حسن.

وی نیز از پسران ثقه الدین حسن سابق الذکر بوده و از فقیهان پرهیزگار و ثقه زمان خود بشمار می رفته است«۴».

۱۱) نجم الدین ابو الحسن علی بن محمد.

وی پسر محمد بن ثقه الدین حسن سابق الذکر بوده و محمد تا جایی که بما رسیده چهار پسر داشته است: سعد، نجم الدین ابو الحسن علی، ابو ابراهیم اسماعیل و ابو طالب اسحق و در باره این نجم الدین ابو الحسن تنها چیزی که می دانیم اینست که مردی دانشمند بوده و از مشاهیر این خاندان بشمار میرفته است«۵» .

۱۲) ابو ابراهیم اسماعیل بن علی.

وی نیز پسر محمد بن ثقه الدین حسن و برادر نجم الدین ابو الحسن سابق الذکر بوده و مانند برادرش اسحق که پس ازین ذکرش خواهد آمد از شاگردان شیخ موفق ابو جعفر بوده و اجازه روایت مؤلفات وی را داشته است«۶» .

۱۳) ابو طالب اسحق بن علی.

او هم پسر دیگر محمد بن ثقه الدین حسن و برادر نجم الدین ابو الحسن و ابو ابراهیم اسماعیل بوده و مانند برادر خود اسماعیل از شاگردان شیخ موفق ابو جعفر بوده و اجازه روایت مؤلفاتش را داشته است«۷».

۱۴) بابویه بن سعد بن محمد.

وی پسرزاده محمد بن ثقه الدین حسن سابق الذکر و برادرزاده نجم الدین ابو الحسن علی و ابو ابراهیم اسماعیل و ابو طالب اسحق بوده و از فقیهان

______________________________

(۱) تنقیح المقال ج ۱ ص ۲۷۳ و ج ۲ ص ۴۲ و ج ۳ قسمت دوم ص ۶۲.

(۲) تنقیح المقال ج ۲ ص ۴۲

(۳) تنقیح المقال ج ۳ ص ۲۹۰

(۴) تنقیح المقال ج ۲ ص ۱۲

(۵) تنقیح المقال ج ۲ ص ۳۰۳

(۶) تنقیح المقال ج ۱ ص ۱۴۲

(۷) تنقیح المقال ج ۱ ص ۱۲۱

پرهیزگار زمان خود بشمار می رفته و از شاگردان شمس الاسلام ابو محمد حسن سابق الذکر بوده است و کتابی نیکو در اصول و فروع بنام صراط مستقیم داشته است و شیخ منتجب الدین این کتاب را برو خوانده است و وی از پدران خود پشت به پشت روایت میکرده است تا اینکه به ابو عبد اللَّه حسین و ابو جعفر محمد صدوق می رسیده است«۱» .

۱۵) منتجب الدین ابو الحسن علی.

وی آخرین دانشمندیست که ازین خاندان معروفست و پسر موفق الدین ابو القاسم عبید اللَّه بن شمس الاسلام ابو محمد حسن بن ثقه الدین حسن بن ابو عبد اللَّه حسین بن ابو الحسن علی بن حسین بن موسی بن بابویه بوده است. در برخی از کتابها نام پدرش بخطا عبد اللَّه ضبط شده«۲» و چون در برخی از مآخذ نسب او را درست ننوشته اند بعضی از مؤلفین او را از خاندان دیگری پنداشته اند. وی یکی از مشاهیر دانشمندان شیعه در قرن ششم و از محدثین معتبر و ثقه بشمار میرود و از پدران خود پشت بپشت روایت میکرده تا اینکه بصدوق می رسیده

و نیز از پسر عمش بابویه بن سعد سابق الذکر روایت می کرده است و محمد بن علی حمدانی قزوینی ازو روایت کرده است و وی را مؤلفات چندست از آن جمله «کتاب الاربعین عن الاربعین فی فضایل امیر المؤمنین» و درین کتاب چهل حدیث را از چهل شیخ روایت کرده و بهمین جهه نام آن را الاربعین عن الاربعین گذاشته و نیز رساله ای در مواسعه بنام «العصره» پرداخته که در آن بابن ادریس اعتراض کرده است و معروف ترین کتاب او همان کتاب رجال بنام «فهرست» است که در آن احوال علمای شیعه را که معاصر شیخ طوسی مؤلف فهرست و پس ازو بوده اند تا زمان خود ضبط کرده است و یکی از معروف ترین کتابهای رجال بشمار میرود«۳» و علامه مجلسی در آغاز مجلد ۲۵ بحار الانوار آن را گنجانیده و در آن مجلد چاپ شده است. این کتاب را منتجب الدین بنام عز الدین ابو القاسم یحیی بن ابی الفضل محمد الشریف المرتضی نوشته که نقیب قم و ری و آبه بود و چون مؤید الدین القصاب وزیر ناصر خلیفه عباسی در ۵۹۱ به همدان و ری دست یافت و آن نواحی را گرفت و علاء الدین تکش خوارزمشاه بدفع او آمد و ابن القصاب پس از گرفتن خرقان و مزدغان و ساوه و آوه به ری آمد و این شهر را نهب و غارت کرد و به همدان بازگشت و پس از سه ماه درنگ در همدان در اوایل شعبان ۵۹۲ مرد خوارزمشاه در پی او به همدان رفت و در نیمه شعبان ۵۹۲ سپاه وزیر خلیفه را شکست داد و قبر ابن القصاب را شکافت و سرش را از پیکر جدا کرد و با خود به خوارزم برد و شهرت داد که در جنگ کشته شده است و به خراسان بازگشت و چون عز الدین یحیی نقیب ری و قم و آبه با ابن القصاب همداستان بود خوارزمشاه پیش از رفتن به همدان یا در بازگشت از آن سفر در ری او را بخواری بسیار کشت و پسرش شرف الدین محمد به بغداد گریخت و بوسیله نصیر الدین ناصر بن مهدی که پیش از آن نیابت پدر را داشته است و در همان واقعه ری به بغداد گریخته و پس از مردن ابن القصاب

______________________________

(۱) تنقیح المقال ج ۱ ص ۱۶۰ و لسان المیزان ج ۲ ص ۲

(۲) تنقیح المقال ج ۲ ص ۲۹۵

(۳) تنقیح المقال ج ۲ ص ۲۹۷.

به وزارت ناصر رسیده بود به دربار خلیفه عباسی راه یافت و به منصب نقیب الطالبیین رسید«۱» . درین صورت شیخ منتجب الدین کتاب فهرست را پیش از ۵۹۲ که سال کشته شدن عز الدین یحیی باشد تألیف کرده است. وی از شیخ طبرسی و ابو الفتوح رازی روایت می کرده و بیش از هشتاد سال زیسته و امام رافعی شافعی دانشمند معروف قزوینی مؤلف کتاب التدوین فی تاریخ قزوین از شاگردان او بوده و در ۵۲۳ ازو اجازه گرفته و سپس در ۵۸۴ در ری اجازه روایت کتاب اربعین را ازو گرفته و گوید استادش منتجب الدین در ۵۰۴ ولادت یافته و بعد از ۵۸۵ در گذشته است. ظاهرا منتجب الدین تاریخ بزرگی تألیف کرده است که ناتمام مانده و در حال مسوده بوده و پاکنویس نشده و پس از مرگش از میان رفته است. مؤلف روضات الجنات گوید بیشتر قرائت او در اصفهان از بزرگان علمای آن زمان مانند محمد بن حامد بن ابی القاسم الطویل القصاب و ابو محمد عبد اللَّه بن علی بن عبد اللَّه مقری ظاهری و ابو سعد محمد بن هیثم بن محمد و ابو شکر محمد بن عبد اللَّه مستوفی و ابو الفتوح مبشر بن احمد بن محمود الصحاف و ابو الحسن علی بن احمد بن محمد لبادوابی و ابو بکر محمد بن احمد بن عمر باغبان و ابو الحسین محمد بن رجاء بن ابراهیم بن عمر بن یونس اصفهانی و دیگران بوده است و از علمای شیعه کسانی که ازو روایت کرده اند سید ابو الحسین علی بن قاسم بن رضا علوی حسینی و سید مرتضی سعید شرف الدین ابو الفضل محمد بن علی بن محمد بن مطهر و سید ابو تراب مرتضی بن داعی بن قاسم حسینی صاحب کتاب الملل و النحل (تبصره العوام) و برادرش سید ابو حرب مجتبی بن داعی و سید ابو علی شرف بن عبد المطلب بن جعفر حسینی افطسی اصفهانی و شیخ ابو المکارم هبه الدین داود بن محمد اصفهانی بوده اند«۲» .

بدین گونه شیخ منتجب الدین از ۵۰۴ تا حدود ۵۸۵ زیسته و بیش از ۸۰ سال عمر کرده و ساکن ری بوده ولی سفرهایی هم به اصفهان کرده است. کتاب دیگری که از تألیفات او میتوان سراغ کرد تاریخ ری بوده که ابن حجر عسقلانی در میزان الاعتدال و پس از آن در لسان المیزان کرارا مطالبی از آن نقل کرده از آن جمله در لسان المیزان در ج ۵ در صحایف ۸۲ و ۱۰۳ و ۱۰۶

که ازین کتاب نقل کرده به آن اشاره کرده است منتهی در مورد اول بخطا «ابو الحسین بن بابویه فی تاریخ الری» و در موضع دوم «ابو الحسن بن بابویه فی تاریخ الری» و در موضع سوم «ابن بابویه فی تاریخ الری» ضبط شده و پیداست مراد از ابو الحسن بن بابویه اوست و بدین گونه تاریخ ری تألیف او تا زمان ابن حجر عسقلانی در دست بوده است.

______________________________

(۱) عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب تألیف جمال الدین احمد حسنی چاپ لکنهو ص ۲۴۴ و چاپ بمبئی ص ۲۲۷ و تجارب السلف تألیف هند و شاه چاپ طهران ص ۳۳۳ و کامل التواریخ ابن اثیر وقایع سال ۵۹۱

(۲) روضات الجنات ص ۳۸۹- ۳۹۰

در پایان سخن لازم می آید از همت و دست گشادگی کسانی که درین تنگ بازار دانش و بی خریداری مردان راه خدای درین گونه کارهای نیک درمی آیند و وسیله طبع و نشر کتابهایی را که معرف خرد و دانش و حق پرستی و حق جویی نژاد ایرانی و نیاکان نامدار ماست فراهم میکنند سپاس بگزارم و از جمله همین کتابست که بدین صورت زیبا پدید آمده است و به همین جهت فرمان دانشمند پرهیزگار حقیقت پرست حضرت آقای میرزا سید محمد مشکات ادام اللَّه ایام افاضاته که از دیر باز با منش لطفی خاصست و سالها ریزه خوار سماط دانش و فضیلت او بوده ام سبب شد که این سخنان را برین صحایف به کسانی که جویندگان این کالای شریفند عرضه دارم و از خداوند دانش و بینش خواستارم که از خزانه کرم و بخشایش خویش پاداش این رادمردان را بدهد به منه وکرمه.

طهران- تجریش ۷ تیر ماه ۱۳۲۵ سعید نفیسی

کتاب مصادقه الاخوان

للشیخ الافقه الاقدم ابی جعفر محمد بن علی بن بابویه القمّی الرّازی (بعد از: ۳۰۵- ۳۸۱)

به نام خداوند بخشنده مهربان

باب (۱) در اقسام برادران

۱ - ابو جعفر دومعليه‌السلام فرمود: مردی در بصره نزد علیعليه‌السلام آمد و گفت یا امیر المؤمنین ما را از برادران آگهی ده؟ فرمود: برادران دو دسته اند برادران مورد اعتماد و برادران گشاده روئی برادران معتمد به منزله دست و بال و خانواده و مال اند پس چون در باره برادر خود بپایه اعتماد رسیدی مال و تن خویش را در راه او نثار کن و با هر که با وی دوستی بی آلایش دارد دوست خالص باش، و با دشمنش دشمنی کن، و رازش را بپوشان، و یاریش کن، و نیکوئی او را آشکار ساز و بدان ای پرسنده که این گونه برادران از گوگرد سرخ نایاب ترند. اما برادران گشاده روئی از آنان حظ خود را می بری پس دوستی از آنها مبر، و بیش از این از ضمیر آنان مخواه و از گشاده روئی و شیرین زبانی که با تو کردند از آنها دریغ نکن.

باب (۲) حدود برادران

۱ - ابو عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: دوستی حدود، دارد و بکسی که دارای آن حدود نباشد دوستی کامل نسبت ندهید نخست آنکه ظاهر و باطنش با تو یکی باشد. دوم آنکه نیکی تو را نیکی خود و بدی تو را بدی خویش انگارد. سوم اینکه مال و فرزند او را تغییر ندهد. چهارم آنکه هر چه دستش میرسد از تو باز ندارد. پنجم آنکه در گرفتاریها تو را وانگذارد.

باب (۳) - مهربانی به برادران

۱ - ابو عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: خداوند در دلهای آفریدگان خود جای دارد و آن دلی را بیش دوست دارد که نیرومندتر باشد و با برادران مهربان تر و از گناهان پاکتر.

باب (۴)- برگزیدن برادران

پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: مردی را که پیشروی نباشد، به بهشت نخواهد رفت، گفتند ای فرستاده خدا همه ما را پیشروانی است؟ فرمود آری پیشروان مرد برادر دینی اوست.

باب (۵) گرد آمدن و گفتگوی برادران

۱ - ابو عبد اللَّهعليه‌السلام فرمود: آیا با هم می نشینید و گفتگو میدارید؟ گفتم آری فدای تو شوم فرمود من این گونه مجالس را دوست میدارم پس ای فضیل امر ما را احیا کنید، خداوند رحمت کند کسانی را که امر ما را احیا میکنند. ای فضیل کسی که از ما یاد کند یا نزد وی از ما یاد شود و از چشمانش به اندازه پر مگسی اشک بیرون آید، خداوند گناهان او را اگر چه بیشتر از کف دریاها باشد می آمرزد ۲ - ابو جعفر دومعليه‌السلام به میسر فرمود: آیا در خلوت گرد هم می نشینید و گفتگو میدارید و هر چه خواسته میگوئید؟ گفتیم آری بخدا سوگند بخلوت می نشینیم و گفتگو میکنیم، و هر چه خواستیم میگوئیم امام فرمود بخدا قسم دوست دارم در برخی از این انجمنها با شما باشم بخدا قسم من نیرو و حق گزار شما را دوست میدارم، شما بر دین خدا و دین فرشتگان خدا هستید پس به پارسائی و کوشش ما یاری کنید.

۳ - ابو جعفر دوم فرمود: خدا ببخشد بنده را که نام ما را زنده بدارد گفتم زنده داشتن نام شما به چیست فرمود دیدار ثابت قدمان و گفتگوی با آنان.

۴ - امیر المؤمنینعليه‌السلام فرمود: دیدار برادران اگر چه کم باشند غنیمتی است بزرگ.

۵ - فضیل گفت که ابو جعفرعليه‌السلام بمن فرمود آیا با هم می نشینید گفتم آری فرمود افسوس از این گونه مجالس،

۶ - خیثمه گفت نزد ابی عبد اللَّهعليه‌السلام رفتم در سفری که در پیش داشتم با او وداع کنم، فرمود از دوستان هر که را دیدی سلام برسان. و بدانها بسپر که از خداوند بزرگوار بترسند، و توانگران آنها از نیازمندان شان و نیرومند آنها از ناتوانشان عیادت کنند و زنده آنها بر جنازه مرده شان حضور یابد و در خانه های خویش از هم دیدار کنند، زیرا در ملاقات آنها احیاء امر ماست باز فرمود خدا ببخشد بنده ای که امر ما را زنده میدارد ای خیثمه به دوستان ما برسان که ما آنان را از خدای هیچ گونه بی نیاز نمی سازیم مگر آنکه کار نیک کنند و دوستی ما جز بپارسائی بدست نیاید در روز قیامت حسرتمندترین مردم کسی است که عدالت را بستاید سپس از آن روی برتابد و بجز آن بگراید.

۷ - پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: سه چیز مؤمن را مایه خوشی است: بیداری آخر شب، و دیدار برادران، و گشودن روزه.

۸ - شعیب عقرقوفی گوید که من حاضر بودم و ابو عبد اللَّهعليه‌السلام به یاران خویش میفرمود از خدای بترسید، و برادران نکوکار و دوستدار در راه خدا، و دلجوی و مهربان باشید به دیدن یک دیگر بروید و همدگر را ببینید، و امر ما را بپا دارید و احیا کنید.