آرامش زندگی در پرتو تقوا

آرامش زندگی در پرتو تقوا 0%

آرامش زندگی در پرتو تقوا نویسنده:
گروه: کتابخانه حدیث و علوم حدیث

آرامش زندگی در پرتو تقوا

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: حبیب الله فرحزاد
گروه: مشاهدات: 9304
دانلود: 2534

توضیحات:

آرامش زندگی در پرتو تقوا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 166 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9304 / دانلود: 2534
اندازه اندازه اندازه
آرامش زندگی در پرتو تقوا

آرامش زندگی در پرتو تقوا

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

گفتار دهم: راه های رسیدن به تقوا

اشاره

راه های رسیدن به تقوا چیست؟ چه کار کنیم تا ملکه تقوا و حقیقت تقوا در ما ایجاد شود؟ راهکارها متعددی برای رسیدن به این اکسیر کرامت ذکر شده است که در اینجا به برخی از آنها می پردازیم.

۱)توجه به آثار و برکات تقوا

یکی از چیزهایی که برای رفتن به سمت و سوی تقوا در ما انگیزه ایجاد می کند، این است که برکات تقوا را بشناسیم و درک کنیم.

باید ببینیم به دنبال چه هستیم. هر گمشده ای که داشته باشیم می توانیم در تقوا پیدا کنیم. اگر دنیا می خواهیم، اگر آخرت می خواهیم، اگر رزق فراوان می خواهیم، اگر آرامش و خوشی و راحتی می خواهیم، اگر دفع گرفتاری ها و مشکلات می خواهیم، اگر عاقبت بخیری می خواهیم، اگر به دنبال کرامت و تقرب به خداوند هستیم، همه را در تقوا باید یافت.

کلید گشودن همه خوبی ها تقواست. گشایش همه مشکلات در تقواست. مانع بزرگ همه شرور و بدیها تقواست. به طور خلاصه سعادت دنیا و آخرت در تقواست.

توجه به آثار و برکات تقوا می تواند انگیزهای ایجاد کند تا ملکه تقوا را در

خود به وجود بیاوریم. پیغمبر عظیم الشأن اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: کسی که به ملکه تقوا رسید، به همه خیر دنیا و آخرت دست پیدا کرده است.(۱)

۲)توکل به خدا

یکی از راههای رسیدن به تقوا، توکل بر خدای تبارک و تعالی است. پیغمبر عظیم الشأن اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

من أحب أن یکون أکرم الناس فلیتق الله ومن أحب أن یکون أتقی الناس فلیتوکل علی الله تعالی؛(۲) هرکس دوست دارد گرامی ترین مردم باشد، باید تقوای خدا را پیشه سازد، و هر کس که دوست دارد که باتقوی ترین مردم باشد، باید بر خدای تعالی توکل کند.

این راهی است که جز با استمداد از خدا و اعتماد به خدا و توکل بر خدا امکان ندارد. محال است کسی بدون کمک خدا به تقوا برسد. از همان روز اول باید سر بر سجده بگذاریم و بگوییم: خدایا، ما عاجزیم، ما بیچاره ایم! نفس، شیطان، محیط، رفیق ناباب، فضای آلوده، همه راهزن اند.

جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد

از ما چگونه زیبد دعوی بی گناهی

دام سخت است مگر یار شود لطف خدا

ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم

________________________________________

۱- بحار الانوار، ج۷۴، ص ۱۶۹.

۲- من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۰۰

پیغمبر عظیم الشأنصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند: اگر کسی می خواهد گرامی ترین مردم باشد، باید اهل تقوا باشد. و اگر میخواهد با تقواترین مردم باشد، باید به در خانه خدا برود و بر خدا توکل کند. از خدای بزرگ باید کمک بگیریم. بگوییم: خدایا، تو کمکمان کن. ما نمی توانیم از پس نفس اماره و شیطان و هوا هوس بر بیاییم.

گاهی آدم می خواهد کم حرف بزند، بیشتر حرف می زند. گاهی می گوید: امروز می خواهم کمتر گناه کنم، بیشتر گناه می کند. گاهی می گوید: من امروز نمی خواهم عصبانی شوم، به طوری عصبانی می شود که در طول عمرش نشده است.یعنی خدا کف دستش می گذارد.

خدا چه می خواهد بگوید؟ می خواهد بگوید: عزیز من، بنده من، جان من، تو به تنهایی نمی توانی. تو باید از من کمک بخواهی.

مدد خداوند

چرا هر روز در نماز می گوییم( إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ) ؟ چون فقط به مدد او می توانیم از عهده کارها برآییم.

پیغمبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به سلمان فرمودند:ذکر «لا حول ولا قوه إلا بالله العلی العظیم»، دل را آرام می کند، خیالات و غم و وسوسه ها را می برد. این ذکری است که به آن بسیار سفارش شده است. گفتنش برای دفع بلاها، مخصوصا برای بر طرف شدن غم و غصه و وسوسه شیطان بسیار مؤثر است. هفتاد و دو خاصیت دارد.

از مولاعلیعليه‌السلام است سؤال کردند: معنای «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست؟ حضرت فرمودند: معنای «لا حول ولا قوه إلا بالله العلی العظیم» این است:

لا حول عن معاصی الله إلا بعصمه الله و لا قوه لنا علی طاعه الله إلا بعون الله ؛(۱) جنبشی در گریز از نافرمانیها از خدا نیست، مگر به نگهداری خدا. و نیرو و توانی برای فرمانبرداری از خدا نیست، مگربه یاری خدا.

یعنی چیزی نمی تواند بین من و گناه حائل شود، مگر خدا. اگر خدا جلوی نفس ما، شیطان ما، رفقای ناباب ما و هوا و هوس ما را نگیرد و پا در میانی نکند، ما نمی توانیم.

خدا ما را به گونه ای خلق کرده که نه مجبوریم و نه رها. نه جبر است و نه تفویض. بنابراین، هم خودمان بایدتلاش کنیم وهم از خدا باید کمک بگیریم. وگرنه به ما می گفتند:خودت می توانی. برو انجام بده. ولی می گویند: از خدا در خواست کمک کن.

همه از اوست

ما در واقع هیچ چیز نداریم. همه چیز از خود اوست. اصل بندگی هم همین است که من ما قشنگ کنار برود و خوبی ها را به خدا نسبت دهیم و در بدیها هم بگوییم: خدایا، تو بدیها را از ما دور کردی.

درباره حضرت یوسفعليه‌السلام آمده است که خدا کمکش کرد که دامنش آلوده نشد. حضرت یوسفعليه‌السلام این امر را به خدا نسبت است.

__________________________________________

۱- تحف العقول، ص ۴۶۸ ؛بحار الأنوار، ج ۵، ص ۷۵.

( وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ ) (۱)

و من نفس خود را تبرئه نمی کنم، چرا که نفس قطعا به بدی امر می کند، مگر کسی را که خدا رحم کند؛ زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان است.

طبع بشر این گونه است که با شتاب به طرف گناه می رود. جلویش باز است. جایی که خدا لطف کند، یک تشری به این نفس اماره می زند و مانع او می شود. به غریزۀ ما، به هوا هوس ما، به تکبر ما، یک نهیب می زند.

ملا عبدالله جهرمی، یکی از عرفای برجسته است. می فرماید: نمی دانم در گوش این نفس چه می گویند که این قدر رام و مؤدب و خوش اخلاق می شود. هر چه بارش کنی می کشد. هر چه به او می گویی گوش می کند. این لطف خداست که روی نفس آمده است.

یک موقع هم می بینی زمام و افسارش را رها کردند و چموشی می کند. ممکن است یک دنیا را آتش بزند. در دعائی که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به اصحاب خود تعلیم فرمودند آمده است:

یا إلهی و إله آبائی لا تکلنی إلی نفسی طرفه عین فانک إن تکلنی إلی نفسی کنت أقرب من الشر و أبعد من الخیر؛(۲) ای خدای من و خدای پدر و نیاکان من، مرا لحظه یی به خود وامگذار که اگر یک چشم بر هم زدن مرا به خودم واگذاری، به بدی نزدیک و از نیکی دور میشوم.

______________________________________

۱- سوره یوسف، آیه ۵۳

۲- تفسیر القمی، ج ۲، ص ۵۶: روضه الواعظین، ج ۲، ص ۴۸۳.

بنابراین، همواره باید در دعاها از خدا بخواهیم که خدایا، ما را یک چشم به هم زدن و کمتر از آن به خودمان وا مگذار!

دعای امام صادقعليه‌السلام

این دعای امام صادقعليه‌السلام در خانه خداست. عبدالله بن ابی یعفور می گوید: شنیدم که امام صادقعليه‌السلام در حالی که دست به آسمان برداشته بود می گفت:

رب لا تکلنی إلی نفسی طرفه عین أبدا لا أقل من ذلک ولا أکثر؛ پروردگارا، مرا چشم به هم زدنی بخودم وامگذار، نه کمتر از آن و نه بیشتر!

عبدالله بن ابی یعفور می گوید: امامعليه‌السلام این را گفت و اشکهایش از اطراف محاسنش می ریخت. سپس رو به من کرد و فرمود:

یا ابن أبی یعفور إن یونس بن متی وکله الله عزوجل إلی نفسه أقل من طرفه عین فأحدث ذلک الذنب؛ ای پسر أبی یعفور، همانا خداوند یونس بن متی را کمتر از چشم به هم زدنی به خودش واگذارد و آن گناه را (یعنی ترک اولی را ) انجام داد.

عرض کردم: «فبلغ به کفر أصلحک الله ؛ خداوند کار شما را نیکو کند، آیا آن کار او را به حد کفر رسانید؟» فرمود:

لاولکن الموت علی تلک الحال هلاک؛(۱) نه، ولی مردن با این

حال هلاکت است (و لایق به شأن انبیا و پیمبران الهی نیست).

لحظه به لحظه باید در پناه خدا باشیم، ما نمی توانیم گناه را از خودمان

_________________________________________

۱- الکافی، ج ۲، ص ۵۸۱.

دور کنیم، مگر این که خدا کمکمان کند. از صمیم دل باید به خدا متمسک شویم. قطعا خدا هم به ما کمک می کند.

رهایی از دام زلیخا

حضرت یوسفعليه‌السلام رهایی از دام زلیخا را فقط لطف کمک الهی می داند. قرآن در این باره می فرماید:

( وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَی بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ ) (۱) و در حقیقت آن زن آهنگ یوسف کرد، و یوسف نیز اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ او می کرد. چنین کردیم تا بدی و زشتکاری را از او بازگردانیم، چرا که او از بندگان مخلص ما بود. اگر برهان رب و لطف و عنایت خدا نبود، حضرت یوسف هم آلوده می شد. ولی برهان رب به دادش رسید و او را نجات داد، چون بنده مخلص خدا بود.

یوسف را خدا مخلصش کرده بود. اگر خدا خالص نکند، چه کسی می تواند خالص شود؟ حضرت یوسفعليه‌السلام هرچه حسنه و نیکی و هر چه ترک گناه است به خدا نسبت داده است. بیاییم از خدا کمک بخواهیم.

اگر محافظت خدا نباشد!

حضرت باقرعليه‌السلام فرمودند:

خدای عز و جل به داوودعليه‌السلام وحی فرمود که نزد بنده ام دانیال برو و

________________________________________

۱- سوره یوسف، آیه ۲۴.

بگو: همانا تو مرا نافرمانی کردی و من آمرزیدمت، و نافرمانی کردی و تو را آمرزیدم، و نافرمانی کردی و تو را آمرزیدم، و اگر بار چهارم مرا نافرمانی کنی، تو را نیامرزم.

پس داوودعليه‌السلام نزد دانیال آمد و فرمود: ای دانیال، من فرستاده خدا به سوی تو هستم. او به تو می فرماید: تو مرا نافرمانی کردی، پس من آمرزیدم، و مرا نافرمانی کردی، و من تو را آمرزیدم، و نافرمانی مرا کردی، و تو را آمرزیدم، پس اگر برای چهارمین بار مرا نافرمانی کنی، تو را نیامرزم

دانیال به وی گفت: ای پیامبر خدا، پیام خود را رساندی. همین که وقت سحر شد، دانیال برخواست و با پروردگار خود مناجات کرد. عرض کرد: پروردگارا! همانا پیغمبر تو داوود از سوی تو برایم خبر آورد که هر آینه من تو را نافرمانی کردم و تو آمرزیدی، و نافرمانیت کردم و تو آمرزیدی، و نافرمانیت کردم و تو آمرزیدی، و از سوی تو خبر آورد که اگر من در بار چهارم تو را نافرمانی کنم، مرا نیامرزی.

فوعزتک لین لم تعصمنی لأعصینک ثم لأعصینک ثم لأعصینک؛(۱) پس به عزتت سوگند، اگر تو مرا نگاه نداری (و از نافرمانی کردن مرا حفظ نکنی،)هر آینه تو را نافرمانی کنم، و سپس نیز نافرمانی کنم، و باز هم نافرمانی کنم.

مرحوم علامه مجلسی می گوید: منظور از عصیان و نافرمانی در این

________________________________________

۱- الکافی، ج ۲، ص ۴۳۶.

حدیث ترک اولی است؛ زیرا دانیالعليه‌السلام از انبیا و پیمبران الهی است، و پیمبران در اعتقاد ما از گناهان کبیره و صغیره معصوم اند.

دانیالعليه‌السلام به خدا عرض می کند: خدایا، من اهلش نیستم. این زیبنده توست. اگر تو مرا حفظ نکنی، باز هم گناه می کنم، باز هم گناه می کنم، باز هم گناه می کنم، خودت به داد من برس.

گاهی خدا انسان را در چاله هم می اندازد. می خواهد ناله مان بلند شود و بیشتر به خدا پناهنده شویم و از خدا کمک بگیریم.

۳)اتصال به امام علیه السلام

همان طور که گفتیم سرچشمه همه برکات و خوبی ها و فوز دنیا و آخرت تقواست. یکی از راه هایی که ما را به تقوا می رساند، اتصال به امام المتقین امیر المؤمنین علیعليه‌السلام است. حضرت امیرعليه‌السلام در دعاهایشان این آیه را زیاد می خواندند:

( رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ) پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایه روشنی چشمان ما باشد، و ما را پیشوای پرهیزگاران گردان !

الگو قرار دادن مولا علیعليه‌السلام راه رسیدن به تقواست. در مقام عمل باید به آن حضرت اقتدا کنیم و به آن حضرت توسل بجوییم. هرچه محبت امیر المؤمنینعليه‌السلام در دل شعله ور تر و دنباله روی از آن حضرت بیشتر باشد، ما را به این مقصد بیشتر رهنمون می کند.

________________________________________

۱- سوره فرقان، آیه ۷۴

ریشه تقوا در پیغمبر خدا، امیر المؤمنین و اهل بیتعليهما‌السلام است. اتصال به این بزرگواران تقوا را در ما ایجاد می کند و قوت می بخشد.

ابن عباس می گوید: سلمان فارسیعليه‌السلام را در خواب دیدم. گفتم: ای سلمان! آیا تو وابسته به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیستی؟ گفت: چرا. و دیدم که بر سرش تاجی از یاقوت است و بر تن او جامه ها و زیورهاست. گفتم: ای سلمان، این درجه بسیار پسندیده ای است که خداوند به تو ارزانی فرموده است: گفت: آری.

پرسیدم: «فما ذا رأیت فی الجنه أفضل بعد الإیمان بالله و رسوله؛ در بهشت پس از ایمان به خدا و رسولش کدام عمل را برتر دیدی؟ گفت:

لیس فی الجنه بعد الإیمان بالله و رسوله شیء هو أفضل من حب علی بن أبی طالبعليه‌السلام و الاقتداء به ؛(۱) در بهشت پس از ایمان به خدا و رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هیچ چیز برتر از دوستی علی بن ابیطالبعليه‌السلام و اقتدای به او نیست.

محبت و پیروی از مولا انسان را به این جایگاه می رساند، هم باید دوست داشته باشیم و هم پیروی کنیم.

مظهر عدالت

امیر المؤمنینعليه‌السلام در زندگی شان مراقب بودند که به کسی آزار و اذیت نرسانند. آن حضرت مظهر عدل بودند. حاضر نبودند به کسی کمترین اجحاف بشود.

در زمان حکومت ایشان لشکر معاویه زینت از پای یک زن یهودی که در

________________________________________

۱- روضه الواعظین، ج ۲، ص ۲۸۱؛ بحار الأنوار، ج ۲۲، ص ۳۴۱.

ذمه مسلمانها بود، به غارت بردند. وقتی به آن حضرت خبر دادند، آن قدر ناراحت شدند که فرمودند:

و لقد بلغنی أن الرجل منهم کان یدخل علی المرأه المسلمه و الأخری المعاهده فینتزع حجلها و قلبها و قلائدها ورعاثها، ما تمتنع منه إلا بالاسترجاع و الاسترحام، ثم انصرفوا وافرین، ما نال رجلا منهم کلم، و لا أریق لهم دم. فلؤ ان امر مسلما مات من بعد هذا أسفا، ما کان به ملوما بل کان به عندی جدیراً(۱)

به من خبر رسیده است که مردی از لشکر شام به خانه زنی مسلمان و نیز زنی غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده، و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره های آنها را به غارت برده، در حالی که هیچ وسیله ای برای دفاع، جز گریه و التماس کردن نداشته اند. لشکریان شام با غنیمت فراوان رفتند، بدون این که حتی یک نفر آنان زخمی بردارد، و یا قطره خونی از او ریخته شود. اگر برای این حادثه تلخ، مسلمانی از روی تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد، و ازنظر من سزاوار است؟

فرمودند: اگر مسلمانی به خاطر این موضوع جان بدهد، جا دارد، یعنی نباید به ظلم و خیانت راضی باشیم. نباید به ظلم هایی که در کشورهای اسلامی می شود راضی باشیم. خودمان هم مواظب باشیم به اطرافیانمان ظلم نکنیم.

حضرت امیرعليه‌السلام در تعبیر عجیبی فرمودند:

________________________________________

۱- نهج البلاغه، خطبه ۲۷: بحار الأنوار، ج ۳۴. ص ۶۴.

و الله لأن أبیت علی حسک السعدان مسهدا أو أجر فی الأغلال مصفداً احب الی من أن ألقی الله ورسوله یوم القیامه ظالماً لبعض العباد غاصباً لشیء من الحطام ؛(۱) سوگند به خدا، اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان به سر ببرم، و یا با غل و زنجیر به این سو و آن سو کشیده شوم، خوشتر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت، در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم، و چیزی از اموال عمومی را غصب کرده باشم.

مولا امیرالمؤمنینعليه‌السلام قسم می خوردند که اگر من علی را برهنه کنند و روی خار مغیلان بتابانند، یا در غل و زنجیر کنند و روی زمین بکشند و بگویند: کسی را آزار بده و ظلم و خیانت کن، یا مال مردم را چپاول کن، شکنجه شدن در دنیا برای من بهتر از این است که در روز قیامت خدا را ملاقات کنم در حالی که به بعضی از بنده ها ظلم کرده باشم، یا حق کسی را پایمال کرده باشم. همچنین فرمودند:

والله لو أعطیت الأقالیم السبعه بماتحت أفلاکها علی أن أعصی الله فی نمله اسلبها جلب شعیره ما فعلته وان دنیاکم عندی لاهون من ورقه فی فم جراده تقضمها مالعلی ولنعیم یفنی و لذه لا تبقی؛(۲) به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان هاست به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم و پوست جوی را از مورچه ای ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد! و همانا این دنیای

___________________________________________

۱- نهج البلاغه، ص ۲۲۴.

۲- نهج البلاغه، ص ۲۲۴.

آلوده شما نزد من از برگ جویده شده ملخ پست تر است! علیعليه‌السلام را با نعمتهای فنا پذیر و لذتهای ناپایدار چه کار؟!

ما در این حد نمی توانیم باشیم، ولی مراقب باشیم به خانواده و بستگان و اطرافیانمان ظلم نکنیم.

بزرگی می فرمود: دغدغه من این است که هیچ وقت آه مظلومی پشت سرم نباشد. در این صورت رستگار هستیم. امیدواریم به برکت امیر المؤمنینعليه‌السلام که مظهر تقوا و عدالت و احسان بودند، ما هم اهل تقوا و عدالت و احسان باشیم. از ظلم بیرون بیاییم و در مسیر بندگی خدا قرار بگیریم.

۴)توسل به اهل بیتعليهم‌السلام

یکی از چیزهایی که در ما ایجاد تقوا می کند، توسل و پیوند با چهارده معصومعليهم‌السلام است. امام هفتمعليه‌السلام می فرمایند:

إن الله تبارک و تعالی أید المؤمن بروح منه تحضره فی کل وقت یحسن فیه ویتقی و تغیب عنه فی کل وقت یذنب فیه و یعتدی فهی معه تهتز سرورا عند إلحسانه و تسیخ فی الثری عند إساءته فتعاهدوا عباد الله نعمه بإصلاحکم انفسکم تزدادوا یقینا و تربحوا نفیساً ثمیناً رحم الله امرأهم بخیر فعمله أو هم بشر فارتدع عنه؛ خدای تبارک و تعالی مؤمن را به وسیله روحی از جانب خود تأیید می کند و هر زمان که مؤمن نیکی کند و تقوی پیش گیرد، آن روح نزد او حاضر است. و هر گاه گناه کند و تجاوز

نماید، آن روح در آن زمان غایب می شود. پس آن روح بامؤمن است و در زمان احسان و نیکی او از شادی به جنبش آید و هنگام بدرفتاری اش در زمین فرو رود.

بعد فرمودند:

نحن نؤیدالروح بالطاعه لله والعمل له؛(۱) ما اهل بیت این روح را به وسیله اطاعت خدا و عمل برای او تأیید می کنیم.

امام زمانعليه‌السلام است که در جان ها می دمد و در روح ها را شارژ می کند. تا جلوی گناهمان را بگیرد. اگر ارتباط با امام زمان نباشد، مرگ جاهلیت است. اگر این ارتباط نباشد ممکن است در تمام مفاسد دخالت داشته باشیم.

رهایی از دام های شیاطین

این است که باید پیوند خود را با اهل بیتعليهم‌السلام محکم کنیم و با زیارت و توسل پیدا می کنیم به این بزرگوارن پناهنده شویم و از آنان استمداد بطلبیم. امیر المؤمنینعليه‌السلام به جناب کمیل فرمودند:

یا کمیل إن الأرض مملوه من فخاخهم فلن ینجو منها إلا من تشبث بنا و قد أعلمک الله أنه لن ینجو منها إلا عباده وعباده أولیاؤنا؛(۲) ای کمیل! زمین از دامهای دیوها پر است. هرگز کسی از آنها نجات پیدا نمی کند، مگر این که چنگ به دامن ما بزند و مسلم خدا تو را فهمانده که از آن دامها نجات پیدا نمی کند، مگر بندگان خدا و بندگان خدا دوستان مایند.

___________________________________________

۱- الکافی، ج ۲، ص ۲۶۸.

۲- بحار الأنوار، ج ۷۴، ص ۲۷۲.

گام به گام شیطان با این ماهواره ها، شبکه ها، فضاهای مجازی دانه می باشند و در اعماق خانه ها رخنه می کند. هر کجا بروی دام شیطان است. زمین از دامهای شیاطین پر است. کسی نجات پیدا نمی کند، مگر این که به دامان ما چنگ بزند.

( وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ) (۱)

همگی به ریسمان خداچنگ زنید، و پراکنده نشوید.

حبل الله همان اهل بیت اند. امام صادقعليه‌السلام فرمودند: نحن حبل الله(۲) ما اهل بیت حبل الله هستیم.

چنگ زدن به قرآن و انس با اهل بیتعليهما‌السلام وسیله محکمی است که در ما ایجاد تقوا می کند و ما را از گناه حفظ می کند. نور پیغمبر و اهل بیت و قرآن که ما را بگیرد، ظلمت ها و نکبت ها و تاریکی ها از بین می رود.

۵)دوستان خوب

یکی از چیزهایی که در ایجاد تقوا بسیار مؤثر است، بریدن از دوستان ناباب و پیوند زدن با دوستان خوب است. حافظ می گوید:

نخست موعظه پیر میفروش این است

که از مصاحب ناجنس احتراز کنید

از جلسات گناه، از رفقایی که اهل معصیت و گناهاند باید دوری کنیم. تا وقتی که با آنها پیوند داریم، آلوده به گناهیم. باید پیوند با طاغوت و طاغوتیان را قطع کنیم. نخستین گام این است.

___________________________________________

۱- سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.

۲- بحار الانوار: ج ۳۶، ص ۱۹.

تا توانی می گریز از یار بد

یار بد بدتر بود از مار بد

مار بد تنها تو را بر جان زند

یار بد بر جان و بر ایمان زند

دوست بد همه هستی و آخرتمان را پایمال می کند. اگر بخواهیم واقعا با تقوا شویم، بریدن از افراد ناباب و اهل معصیت و پیوند با خوب ها باید سرلوحه زندگی مان باشد.

بیاییم با مؤمنین و اهل تقوا هم نشینی کنیم. در فامیل و همسایه ها با افرادی که واقعا مؤمن و با تقوا هستند، معاشرت و مجالست داشته باشیم. پیغمبر عظیم الشانصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند:

ودالمؤمن للمؤمن فی الله من أعظم شعب الإیمان ألا ومن أحب فی الله و أبغض فی الله و أعطی فی الله و منع فی الله فهو من أصفیاء الله ؛(۱) دوستی مؤمن بامؤمن برای خدا از بزرگترین شعبه های ایمان است. همانا هرکه برای خدا دوستی کند و برای خدا دشمنی کند و برای خدا عطا و برای خدا دریغ کند، ازبرگزیدگان خداست.

چیزی که می تواند ما را از هر بدی بیرون بیاورد و به همه خوبی ها ببرد، پیوند با یک مؤمن با تقواست. به خاطر خدا، نه به خاطر اهداف مادی و دنیایی در فامیل و بستگانمان یک دوست خوب پیدا کنیم؛ یک دوست با تقوا و با ایمان. و روح و قلبمان را به او گره بزنیم. او ما را به سوی همه خوبی ها می برد.

__________________________________________

۱- الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵.

رشته ای در کردنم افکنده دوست

می کشد هرجا که خاطر خواه اوست

پیغمبر عظیم الشانصلى‌الله‌عليه‌وآله . این بشارت بزرگ را دادند که دوستی و پیوند با یک مؤمن برای خدا بزرگ ترین شعبه ایمان است. بریدن از دوستان اهل گناه و فاسد و پیوند با خوبها مسیر زندگی مان را عوض می کند.

مقدمات ورود به جلساتی که در آن گناه است، دست خود ماست. به عروسی هایی که در آن گناه و معصیت است نرویم. به مجالسی که زن و مرد نامحرم قاطی اند نرویم. مانع رفتن خانواده خود به این گونه مجلس بشویم.

همدیگر را در خوبی ها و بازداشتن از بازی ها کمک کنیم. کسی که با تقواست تشویقش کنیم و کسی که گناه می کند نهی از منکر کنیم. دلسوزانه مراقب همدیگر باشیم. مراقب خودمان باشیم.

۶)پرهیز از فکر گناه

امیر المؤمنینعليه‌السلام می فرمودند: اگر کسی می خواهد گناه نکند، فکر گناه و نیت گناه را در نطفه خفه کند. یک چوب کبریت با یک فوت خاموش می شود. ولی اگر محلی را با آن به آتش کشیدیم. آتش نشانی هم با زحمت می تواند آن را خاموش کند.. فکر گناه را از خودمان دور کنیم. امیر المؤمنینعليه‌السلام می فرمایند:

من کثر فکره فی المعاصی دعته إلیها؛(۱) هر که فکر او در گناهان بسیار باشد، گناهان او را به سوی خود بخوانند.

کسی که زیاد فکر گناه می کند، این فکر او را به گناه می کشاند. زیاد فکر

____________________________________________

۱- تصنیف غدر الحکم، ص ۱۸۶.

گناه بودن، آدم را دعوت به گناه می کند: انگیزه انجام گناه را در ما تقویت می کند. البته تا انجام نداده ایم گناهی نمی نویسند، ولی فکر گناه تاریکی و ظلمت می آورد و تو را به مسیر گناه می کشاند.

فکر گناه را با دعا و توسل و یاد خدا زود از بین ببریم. افرادی که در خلوت گناه می کنند، ولی در جلوت و جلو دیگران ملاحظه می کند، سعی کنند خلوتی برای گناه فراهم نکنند. اگر وسایل گناه فراهم است آنها را از بین ببرند. این امور خیلی کمک می کند. خدا هم کمکمان می کند.

اساس کار تقوا توکل به خداست. از خدا در حضور و غیاب، در جلوت و خلوت کمک بخواهیم و بدانیم که خدا حتما کمکمان می کند. روزی صد بار صلوات به چهارده معصوم هدیه کنیم و از روح آنها استمداد بطلبیم. ارواح انبیا و ائمه و اولیای خدا پشت سر متقین هستند. کمکشان می کنند. فرشته ها کمکمان می کنند. پشتوانه مان محکم است.

نار خندان باغ را خندان کند

صحبت مردانت از مردان کند

نشستن با آنهایی که معطرند، آدم را خوشبو می کند. نشستن با آنهایی که بوی تعفن دارند، آدم را متعفن می کند. بریدن از بدها و پیوند به خوبها در ایجاد تقوا و ترک گناه بسیار مؤثر است.

در حمایت خداوند

مرحوم شیخ رجبعلی خیاط فرموده بود: آن هایی که واقعا تصمیم می گیرند به طرف خدا بروند و گناه را ترک می کنند و واقعا بنده خدا می شوند، خدا این ها را بسیار دوست دارد و کمکشان می کند.

فرموده بود: اگر کسی سی چهل سال ازدواج کرده است و بچه ندارد، بعد از سی چهل سال با نذر و نیاز خدا یک فرزند به اینها بدهد، چقدر این پدر مادر مواظب این فرزندند. هوای او را دارند. خواسته هایش را برآورده می کنند.

آن هایی که از صدق دل می خواهند گناه نکنند و طرف خدا بروند، خدا بیش از پدر مادری که بعد از عمری بچه دار شدند هوای آنها را دارد. مواظب است آلوده نشوند. کمکش می کند و از ورطه آلودگی ها نجاتش می دهد.

تقوا و ترس از خدا و خویشتن داری در برابر گناه از ضروریات است. کسی عبادت می کند، ولی تقوا ندارد، همه عبادتهایش زایل می شود. شیطان شش هزار سال عبادت کرد، ولی تقوا نداشت. دیدید که به کجا رسید.