تاریخ اسلام سال 23 تا 35 دوره خلافت عثمان

تاریخ اسلام  سال 23 تا 35 دوره خلافت عثمان 0%

تاریخ اسلام  سال 23 تا 35 دوره خلافت عثمان نویسنده:
گروه: تاریخ اسلام

تاریخ اسلام  سال 23 تا 35 دوره خلافت عثمان

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سیدحسن افتخارزاده
گروه: مشاهدات: 9120
دانلود: 2045

توضیحات:

تاریخ اسلام سال 23 تا 35 دوره خلافت عثمان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 100 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9120 / دانلود: 2045
اندازه اندازه اندازه
تاریخ اسلام  سال 23 تا 35 دوره خلافت عثمان

تاریخ اسلام سال 23 تا 35 دوره خلافت عثمان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

۱۴ - آفت خود پسندی

فرض کنید بنده که منبری هستم، از خود راضی باشم و فکر کنم بهترین منبر را می روم و بهترین حرف ها را می زنم و رفتارم خیلی خوب است. اگر کسی از ما تعریف کرد، خوشحال می شویم و اگر کسی ایراد گرفت، می گوییم: آدرس منبر را به او ندهید، زیرا او مزاحم است. این حالت از خود راضی بودن باعث می شود که انسان گوش بدهکار به نصیحت ناصحان و انتقاد منتقدان نداشته باشد، تقریباً ۹۰ - ۸۰ درصد مردم این گونه اند. در حالی که یکی از مکارم اخلاق که به تعلیم امام سجادعليه‌السلام از خدا می خواهیم، این است که:

«وفّقنی لطاعه من سدّدنی و متابعه من ارشدنی»(۱)

از کجا بفهمیم که از خود راضی هستیم؟

وقتی می بینیم مردم از ما بدشان می آید و با ما لج می کنند، ما بررسی می کنیم و گاهی برای توجیه کار خودمان می گوییم: مردم ملاک نیستند، بعضی دشمن امیرالمؤمنین هم بودند! خیلی وقت ها مردم دشمن حق و حقیقت هستند!

در مورد امیرالمؤمنین و بقیه ی ائمه ی اطهارعلیهم السلام چه بگوییم که بعضی از مردم در برابر آنان بودند و با آن ها دشمنی می کردند؟

این نکته قابل توجه است که مردم در ذهنیت خودشان، تحت تأثیر تبلیغات، از فردی به نام علی بن ابیطالب با آن ویژگی هایی که برایشان تعریف کرده اند واقعاً بدشان می آمد. اگر خود امیرالمؤمنینعليه‌السلام را

________________________________________

۱- صحیفه ی سجادیه، دعای ۲۰.

جای آن مردم می گذاشتیم، حضرت علی هم از آن علی که مردم بدشان می آمد، بدش می آمد. چرا؟ چون وقتی تبلیغ می کردند، نمی گفتند: علی بن ابیطالب نماز شب می خواند، سابقه دارد و پیشتاز در اسلام است، عادل و عالم و عفیف است؛ بلکه یک سلسله معیارهای ضد ارزشی برای امیرالمؤمنین طرح می کردند.

در نتیجه مردم هم از آن علی بدشان می آمد. خود حضرت امیر را هم اگر جای آن مردم بگذاریم، می گوید: بله، از آن علی که تو می گویی بدم می آید.

بعضی افراد در ذهن مردم تصور های باطنی در مورد امیرالمؤمنینعليه‌السلام ایجاد کرده بود، آن تصورات باطل را هم تو لعنت کن. اما آخر سر بگو: این که تو می گویی امیرالمؤمنینعليه‌السلام نیست. دستش را بگیریم و ببریم خدمت امیرالمؤمنینعليه‌السلام و بگوییم: ببین این حرفی که تو می گویی در این بزرگوار هست یا نه.

لذا بارها دیده شده که دشمن ترین دشمنان حضرت امیرعليه‌السلام وقتی با او آشنا می شد و می دید فردی بسیار دوست داشتنی، عالم، مهربان، شجاع، صبور، دلسوز، دستگیر نیازمندان و مساکین و خلاصه جامع خوبی ها است، از گذشته اش پشیمان و شرمنده می شد.

اکنون درست بنگر. اگر می بینی در خانواده و در میان بستگان و یا همکلاسی هایت خیلی تحویلت نمی گیرند یا در جلسات هیئت کم کم تو را کنار می گذارند، یک بررسی دقیق انجام بده، شاید مشکل با خودت باشد، چرا مرتب مردم را محکوم می کنی؟ جوری غیر مستقیم مشکلاتت را از مردم جویا شو. اگر دیدی درست می گویند، خودت را عوض کن.

در آموزه های دینی داریم که:

کسی به تقوا نمی رسد تا اینکه از خود حساب بکشد، سخت تر از آنچه یک شریک از شریک خود حساب می کشد. (مکارم الاخلاق ص ۴۶۸).

مؤمن در هر صبح و شام، همواره نسبت به نفس خود بدگمان است (نفسه ظنون عنده) (نهج البلاغه، خطبه ی ۱۷۶).

عاقل چنان است که همه مردم را بهتر از خود می بیند، و خود را بدتر از همه می داند. (کافی، کتاب العقل و الجهل، حدیث مفصل هشام بن حکم).

این یک تذکر اخلاقی بود برای همه، تا ویژگی اخلاق عثمانی در ما پدید نیاید.

مردمی که از کارگزاران عثمان بدی می دیدند، وقتی به نزد خلیفه می رفتند، به جای اینکه به حرف مردم گوش کند که شاید آن ها راست می گویند، آن ها را تهدید و عمّال خود را تأیید می کرد. نتیجه ی چنین غرور و تکبر، آن شد که به محاصره و کشته شدنش منجر گردید.

پس همیشه قیافه ی حق به جانب نگیریم، بلکه گاهی خود را مقصّر بدانیم تا زمینه ی اصلاح درون پیش آید و دری از توبه و بازگشت بر زندگی خود بگشاییم.

امام هادیعليه‌السلام فرمودند: هر کس از خود راضی شود دشمنانش زیاد می شوند.(۱)

_________________________________________

۱- الدره الباهره من الاصداف الطاهره، شهید اول، ص ۴۲.

آشنایی مختصر با تفکر عثمانی

(۱)

یکی از پیامدهای حکومت دوازده ساله عثمان و واکنش به نحوه ی قتل او، پیدایش جریانی فکری بود که در تاریخ به «تفکر عثمانی» شهرت دارد و پیروان آن را «شیعه ی عثمان» می نامند. این تفکر، امیرالمؤمنینعليه‌السلام را در قتل عثمان، متهم اصلی می داند، از نقل فضایل او خودداری می کند و هرگونه بحث درباره اختلاف صحابه را بدعت و حرام می داند. این تفکر، دستاویزی در اختیار معاویه بود تا سیاست های اموی خود را پی گیرد و مردم دور از اندیشه را دور خود گرد آورد.

این تفکر در چند مقطع حساس خود را نشان داد، از جمله در سه جنگ اصلی که در برابر امیرالمؤمنینعليه‌السلام راه افتاد:

جنگ جمل، رسماً به عنوان انتقام از خون عثمان برپا شد. و چنان تفکر عثمانی را در بصره رواج داد که یونس بن جناب، به عبادبن عباد بصری (متوفی ۱۸۱) گفت: «شما همان کسانی هستید که عثمان را دوست دارید»(۲)

اثر این تفکر تا آنجا بود که فقهای بصره نقل حدیث امام صادقعليه‌السلام را حرام کرده بودند و اجازه ی بیان آن را نمی دادند.(۳)

__________________________________________

۱- پیوست ۱۵ تا ۱۷ افزوده ی ویراستار است که تحت اشراف مؤلف بزرگوار تدوین و به کتاب افزوده شده است. این پیوست، با بهره گیری از کتاب «بازتاب تفکر عثمانی در واقعه ی کربلا» نوشته ی استاد محمدرضا هدایت پناه (قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۹) ص ۳۱ به بعد نوشته شده است. کتاب یاد شده در جهت پاسخ به این شبهه تألیف شده که متهم اصلی رویداد کربلا، شیعه ی کوفه بوده و آنان را قاتلان امام حسینعليه‌السلام می داند.

۲- الضعفاء الکبیر، عقیلی، ج ۴ ص ۴۵۸.

۳- تاریخ الثقات، ج ۱ ص ۲۷۱.

جنگ صفین با وسعت بیشتر، دو تفکر عثمانی و علوی را در برابر هم قرار داد. گروه عثمانی متشکل از شامیان بود که معاویه آن را رهبری می کرد. البته تفاوتی میان دو گروه اصلی این تفکر گروه شامی و بصری وجود داشت، و هر کدام، رهبران خود را شایسته تر به خونخواهی عثمان می داشتند: بصریان طلحه و زبیر را، چون عضو شورای شش نفر بوده اند. و شامیان، معاویه را که خویشاوند نزدیک خلیفه ی مقتول است.

پس از صلح امام حسنعليه‌السلام و گسترش ظاهری قدرت معاویه، تفکر عثمانی رونق بیشتر یافت و به جز بصره و شام، در مناطق دیگری مانند جزیره (در شامات)، یمن، ری و حتی کوفه رواج یافت. اندیشه ی عثمانی در کوفه، بستری برای خیانت آنان به امام حسینعليه‌السلام فراهم ساخت که به رویداد عاشورا انجامید.

باید دانست که تشیع در کوفه عمق اعتقادی نداشت، بلکه عمدتاً تشیع سیاسی و عشیره ای بود، چنانکه همزمان با قیام گروه هایی از کوفیان بر ضدّ عثمان، گروه هایی نیز از او حمایت می کردند. زبیر در بصره و طلحه در کوفه طرفداران بسیاری داشتند. لذا در مراحل نخست دعوت امیرالمؤمنینعليه‌السلام برای اعزام نیرو به جمل، در این کار مردد بودند، و با سخنان مالک اشتر، جمعیتی از کوفه برای جمل اعزام شد.

همان تردید در صفین نیز به خوبی در رفتار آنان نمایان شد که به حکمیت انجامید، یعنی امامعليه‌السلام را عامل چند مشکل هم زمان بدانند: شکست در جنگ، خانواده هایی که کشته و زخمی داده بودند، و اختلاف فکری که بر اثر حکمیت میان افراد خانواده ها پدید آمده بود. مذهب عثمانی

بدین ترتیب گسترش می یافت، به ویژه پس از صلح امام حسنعليه‌السلام که بنی امیه قدرت بیشتر گرفتند.

ابن خلدون مورخ تحلیل گر سنی احیای نظام عشیره ای و حاکمیت مجدد قریش بر قبایل دیگر را علت شکست امیرالمؤمنینعليه‌السلام در این جنگ ها می داند.(۱)

معاویه پس از صلح امام حسنعليه‌السلام برای گسترش دادن اندیشه عثمانی در کوفه، اقداماتی کرد، از جمله:(۲)

انتصاب حاکمان عثمانی در کوفه.

مرور نام حاکمان کوفه از سال ۴۱ تا ۶۱ درس آموز است: عبدالله بن عمرو بن عاص، مغیره بن شعبه، زیاد بن ابیه، عبدالله بن خالد بن اسید، ضحاک بن قیس فهری، حبیب بن مسلمه فهری، عبدالله بن ام حکم (خواهرزاده معاویه)، نعمان بن بشیر انصاری، عبید اله بن زیاد و بشر بن مروان.

.بیست سال سلطه ی آنان، اندیشه مردم را به آن سمت و سو کشانید. بلاذری گوید: ضحاک بن قیس در هنگام ورود به کوفه، کسانی را که به بدگویی از عثمان می پرداختند، تهدید کرد.(۳)

معاویه به مغیره نیز گفت: «یک نکته را همیشه در دستور کار خود قرار ده: سبّ و دشنام به علی و نکوهش او و اصحابش. در برابر آن، همواره از

_________________________________________

۱- تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۱۶ _ ۲۱۷.

۲- برای تفصیل در مورد سیاست های معاویه، بنگرید به کتاب خانم فهیمه فرهمند پور تحت عنوان «تحلیل نیم قرن سیاست تبلیغاتی امویان در شام» (تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۸، ۱۸۸ ص).

۳- انساب الاشراف، ص ۴۳۹.

عثمان به نیکی یاد شود، به شیعیان عثمان توجه شود و به سخنانشان به خوبی گوش فرا دهی»(۱)

مغیره به حجر گفت: «ما فضایل علی را بهتر از تو می دانیم، ولی این حاکم (معاویه) آن را خوش نمی دارد»(۲) . مروان به امام سجادعليه‌السلام گفت که حکومت ما جز با این سیاست (سبّ علیعليه‌السلام ) استوار نمی شود.(۳)

تبلیغات در ابعاد مختلف

اقدامات معاویه در دو بعد اصلی انجام شد: از یک سوی، جلوگیری از نشر فضائل اهل بیت؛ و در سوی دیگر: پر کردن محیط از مطالب همفکران خود.

برخی از اقدامات معاویه چنین است:

ترویج بدعت لعن بر امیرالمؤمنینعليه‌السلام

جعل روایات در فضائل عثمان و دوستداران و پیروانش

فضائل سازی برای شیخین

نهی ابن عباس از تفسیر قرآن، که همراه با نقل فضائل امیرالمؤمنینعليه‌السلام بود.

و سرانجام، بخشنامه مشهور او در سال ۴۱ پس از تحمیل صلح بر امام حسنعليه‌السلام ، که ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج ۱۱ ص ۴۱ آورده و بسیار مشهور است.

______________________________________

۱- همان، ج ۲، ص ۲۵۲.

۲- تاریخ طبری، ج ۵ ص ۲۸۹، الکامل فی التاریخ ج ۳ ص ۴۳۰.

۳- العثمانیه، ص ۲۸۳.

ابن نفطویه از محدثان بزرگ تسنن در مورد روایات فضائل شیخین می نویسد:

«بیشتر این احادیث ساختگی در فضائل صحابه، برای منکوب کردن بنی هاشم در دوره ی حکومت امویان بوده است»(۱)

معاویه، حدیث «علی مع الحق و الحق مع علی» را، حتی از سعدبن ابی وقاص باور نکرد تا آنجا که سعد، امّ سلمه را به شهادت آورد و معاویه، به تندی با امّ سلمه برخورد کرد.(۲) و هم زمان، از برخی صحابه و تابعین برای جعل احادیث کمک گرفت، مانند: ابوهریره، عمروبن العاص، مغیره بن شعبه، عروه بن زبیر، فقهای سبعه مدینه.

کار به آنجا کشید که گروهی از یاران امیرالمؤمنینعليه‌السلام به دلیل دنیا طلبی به این موج باطل پیوستند، که ثقفی کوفی (متوفی ۲۸۳) در کتاب الغارات ج ۲ ص ۵۲۰ تحت عنوان «فی من فارق علیا» از آنان نام می برد. این احادیث جعلی تا آنجا ادامه یافت که ثبیت بن محمد عسکری، از اصحاب امامین عسکریینعليهما‌السلام کتابی تحت عنوان «تولیدات بنی امیه فی الحدیث» نگاشت که نجاشی (رجال نجاشی، ص ۱۱۷) از آن نام می برد.(۳)

بر دار شدن میثم تمار، به دست عمرو بن حریث جانشین ابن زیاد در کوفه روز پیش از عاشورای ۶۱، نوعی التیماتوم به کوفیان بود که مبادا به یاری امام حسینعليه‌السلام بروند.

_________________________________________

۱- به نقل ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج ۱۱ ص ۴۴.

۲- تاریخ دمشق، ج ۲۰ ص ۳۶۱.

۳- دکتر هدایت پناه در کتاب خود، ص ۵۱ تا ۶۱ نمونه هایی از احادیث جعلی در این موارد را ارائه کرده که خواندنی است.

به هر حال، تغییر جهت گیری فکری کوفیان در گزارش عایشه پیداست که علت خموشی کوفیان را در برابر دستگیری حجر بن عدی و یارانش، «تغییر مردم» می داند.(۱)

ارعاب و سرکوب

بخشی از جنایات معاویه در این زمینه چنین است:

تخریب خانه های شیعیان و محروم کردن آن ها از حقوق شان.

دستگیری محمد بن ابی حذیفه بن عتبه، صحابی امیرالمؤمنینعليه‌السلام (۲)

تبعید صعصعه بن صوحان به جزیره ای در بحرین، که صعصعه در آنجا درگذشت.(۳)

کشتن و مثله کردن مسلم بن زیمر و عبدالله بن نجی، به جرم تشیع، و بر دار آویختن آن ها بر درِ خانه هایشان.(۴)

کشتن حجر بن عدی و یارانش

کشتن عمروبن حَمِق خزاعی در کوه های موصل که سر بریده اش بر سر نیزه در شهرها گرداندند، آن گاه او را در دامن همسرش در زندان شام انداختند پس از اینکه دو سال در زندان شام، زندانی بود.(۵)

_________________________________________

۱- انساب الاشراف، ج ۵ ص ۲۷۲.

۲- ابو مخنف کتابی مستقل درباره ی شهادت او به دست معاویه دارد. (الفهرست ابن ندیم، ص ۱۰۵)

۳- مختصر تاریخ دمشق، ج ۶ ص ۴۲۴.

۴- المحبر، ص ۴۷۹.

۵- تاریخ یعقوبی ج ۲ ص ۲۳۲، بلاغات النساء ص ۷۶.

کشتن رُشید هَجَری(۱)

در این سیاست، زنان نیز سرکوب می شدند. به عنوان نمونه:

آمنه بنت شرید همسر عمروبن حَمِق خزاعی

زرقاء بنت عدی.

ام الخیر با رقیه

ام البراء بنت صفوان(۲)

آنان، از شیعیان زندانی و دستگیر شده می خواستند تا از امیر المؤمنینعليه‌السلام و تفکر علوی برائت جویند، مانند سهل بن سعد، حجر و یارانش، صعصعه بن صوحان، عطیه بن سعد. صعصعه و عطیه نپذیرفتند و سخت کیفر دیدند.(۳)

این برخوردها مورد اعتراض امام حسینعليه‌السلام قرار گرفت.(۴)

تغییر جمعیتیِ کوفه

معاویه برخی از قبایل را که به تشیع شناخته می شدند، به مدائن و جاهای دیگر تبعید کرد، و قبایلی از مناطق عثمانی مذهب را وارد کوفه کرد. تا دوره ی عبدالملک، تبعیدی ها حق بازگشت به کوفه نیافتند. لذا سلیمان بن صرد در سال ۶۶، هنگام آغاز قیام توابین، به شیعیان کوفی که به مدائن تبعید

__________________________________________

۱- اختیار معرفه الرجال، ج ۱ ص ۲۹۰_ ۲۹۳. درباره اش بنگرید: به کتاب سه رفیق. نوشته مجید مسعودی، قم: انتشارات دلیل ما

۲- جنبش های شیعی در تاریخ اسلام، ص ۴۱۴ _ ۴۱۹.

۳- شرح الاخبار، ج ۱ ص ۱۷۱؛ تهذیب التهذیب ج ۷ ص ۲۰۱.

۴- احتجاج، ج ۲ ص ۱۹ و ۲۱، در نامه حضرتش به معاویه و خطبه ایشان در منی.

شده بودند، نامه نوشت.(۱) همچنین معاویه به قاضیان و دیگر مأموران دولتی دستور داد که شهادت شیعیان پذیرفته نشود، به علاوه به اندک تهمت و گمانی با آن ها برخورد شود.(۲)

حمایت و تقویت عثمانی مذهبان کوفه

این حمایت بیشتر شامل کسانی می شد که به دلیل ترس یا طمع یا دنیاطلبی، از امیرالمؤمنینعليه‌السلام جدا شده و بعضی حاضر به همکاری با معاویه نیز شده بودند.

نتیجه ی این سیاست ها، پدید آمدن گروه هایی بود، از جمله کسانی که نه با معاویه همراهی می کردند و نه با امیر المؤمنینعليه‌السلام ، بلکه به نوعی اعتزال یعنی گوشه گیری سیاسی، نه اعتزال فکری روی آوردند، گرچه بعضی از آن ها به جهت فکری عثمانی بودند. شماری از اینان، در صفین، سابقه ی همراهی در رکاب امیرالمؤمنینعليه‌السلام داشتند، مانند: عبداله بن حبیب سلمی، ) شقیق بن سلمه اسدی،(۴) شیبان بن مخرم(۵)

امیرالمؤمنینعليه‌السلام به بعضی افراد خبر می داد که شما در آینده در کشتن امام حسینعليه‌السلام شرکت خواهید کرد، و آنان تعجب

____________________________________________

۱- جنبش های شیعی در تاریخ اسلام، ص ۵۳۹.

۲- شرح نهج البلاغه ج ۱۱ ص ۴۴.

۳- تهذیب الکمال ج ۵ ص ۳۳۸، تهذیب التهذیب ج ۵ ص ۱۶۱

۴- شرح نهج البلاغه ج ۴ ص ۹۸

۵- المعجم الکبیر ج ۳ ص ۱۱۱

می کردند.(۱) ولی گذشت زمان و تأثیر سیاست های معاویه، صدق کلام حضرتش را نشان داد.

به هر حال، تغییر بعضی از محله های شهر کوفه به محله هایی که یک پارچه عثمانی مذهب بودند، صریح تاریخ است، مثل: محله ی کناسه و خطه و بنی نصر بن قعین(۲) وجود بعضی مساجد ملعونه در کوفه، یعنی مساجدی که فقط برای دشمنی با امیر المؤمنینعليه‌السلام بنا شد، مانند مسجد سماک، مسجد قبیله ی تیم و...، از مسلمات تاریخ است. قبیله ی بنی اود، دشمنی خود با اهل بیت را افتخار خود می دانستند و در حضور حجاج، گزارشی از این بغض و کینه ارائه کردند، از جمله این که فرزندان، نام گذاری خود به نام علی را از طرف والدین خود، نشانه عاق والدین می شمردند.(۳)

این سیاست ها، میان افراد در خانواده ها، اختلاف فکری شدید پدید آورد.

به این موارد توجه کنید:

علی بن قرظه (عثمانی)، برادرش: عمروبن قرظه (شهید کربلا).

مهاجر بن خالد (هم رکاب امیرالمؤمنینعليه‌السلام در جمل و صفین)، برادرش: عبد الرحمان (در سپاه معاویه).(۴)

ابو ثمامه صائدی (شهید کربلا)، پسر عموی او (عثمانی)

افراد یاد شده ی زیر مردانی عثمانی مذهب بودند ولی همسرانشان، تشیع امیرالمؤمنینعليه‌السلام را با تمام خطرات گردن می نهادند:

_______________________________________

۱- الارشاد، ج ۱ ص ۳۳۰ _ ۳۳۱، الاصابه ج ۲ ص ۲۰۹.

۲- فضل الکوفه و مساجد ها، ص ۲۰_ ۲۱.

۳- شرح نهج البلاغه ج ۴ ص ۶۱_ ۶۵، الغارات ج ۲ ص ۸۴

۴- افحام الاعداء و الخصوم ص ۵۶.

کعب بن جابر(۱)

هرثمه بن ابی مسلم(۲)

مالک بن نسیر بدی (همسرش: ام عبدالله بنت حرّ البدی)(۳)

خولی(۴)

غلبه ی جریان فکری عثمانی تا سده ی سوم ادامه یافت، به طوری که ابن هلال ثقفی کوفی (متوفی ۲۸۳) را مانع شدند از این که کتاب المعرفه خود را که درباره ی فضائل اهل بیت و مطاعن دشمنانشان بوده در کوفه بخواند.(۵)

فهرست دانشمندان کوفی که با امیرالمؤمنینعليه‌السلام دشمن بودند، فهرستی طولانی تشکیل می دهند.(۶)

__________________________________________

۱- تاریخ طبری ج ۴ ص ۳۲۹.

۲- بغیه الطلب ج ۶ ص ۲۶۲۰_ ۲۶۷۱.

۳- تاریخ طبری ج ۵ ص ۴۴۸

۴- شرح الاخبار ج ۳ ص ۱۴۱_ ۱۴۲.

۵- رجال نجاشی، ص ۱۷.

۶- بنگرید: متن کتاب تفکر عثمانی ص ۷۵_ ۷۶ که ۲۴ تن از اینان را با ذکر سند، نام برده است.

۱۶ - تحول معنای «شیعه» در نظر محدثان سنی

یکی از مهم ترین ویژگی های تفکر عثمانی، مقدم داشتن عثمان و پس از او معاویه بر امیرالمؤمنینعليه‌السلام بود، تا آنجا که هر کس را که امیر المؤمنینعليه‌السلام را خلیفه چهارم بداند یعنی معاویه را خلیفه ی چهارم نشمارد اهل عقیده «تربیع» یا «تفضیل» دانستند و «شیعه» خواندند، حتی اگر دانشمند بزرگ تسنّن باشد.

آنان تمام این ها را مصادیق «غلوّ» دانستند. ابن حجر عسقلانی برای راویان حدیث، چهار مرحله قائل است. می گوید:

«تشیع، یعنی محبت علی و برتری دادن او بر صحابه. (مرحله ی بعد، غلوّ در تشیع است که) هر کس او را بر ابوبکر و عمر مقدم بدارد، رافضی است که در تشیع غلوّ می کند، وگرنه در حد شیعی باقی می ماند. (مرحله ی سوم غلوّ در رافضی بودن است که) اگر آن فرد شیعی علت تقدم بر شیخین را بیان کند یا صراحتاً بغض آن ها را ابراز دارد، در رافضی بودن غلوّ کرده است. (در مرحله ی چهارم) کسی که به رجعت معتقد شد، شدید ترین درجه ی غلوّ را دارد.»(۲)

این ضابطه را در ارزیابی راویان در روایات آن ها به کار گرفتند. طبرانی در کتاب خود حدیثی آورده که پیامبر فرمود: «اول من یرد علی حوضی اهل بیتی و من أحبنی من اُمتی». سپس می نویسد: یکی از راویان این حدیث،

______________________________________

۱- این گفتار، افزوده ی ویراستار است که بر اساس مقاله سید محمد بکاء در نشریه ی دراسات علمیه چاپ نجف ص ۱۳۹_ ۱۴۹ تدوین شده است.

۲- هدی الساری فی شرح صیح البخاری، ابن حجر، ص ۳۳۳.

سفیان بن لیل است که در رافضی بودن غلوّ کرده و لذا حدیث او صحیح نیست.(۱)

ذهبی در شرح حال ابوعروبه، نکته ای از ابن عساکر آورده و آن را نقد می کند. ابن عساکر گفته بود: «ابو عروبه در تشیع غلوّ کرده و انحراف او از بنی امیه، بسیار شدید بود». ذهبی در نقد آن می نویسد: «هرکس شیخین را دوست بدارد، اهل غلوّ نیست مگر آنکه از آن ها بد بگوید... ابو عروبه کی و کجا به چنین تشیع افراطی رسیده است؟ البته او درباره ی ستمگران از بنی امیه مانند ولید بد می گفت»(۲)

شگفتا! به این جمله در مورد طبری بنگرید، که ذهبی در مورد او گوید: «او راستگو و مورد وثوق بود، البته اندکی تشیع و موالات دارد که زیانی به او نمی رساند»(۳)

آن تشیع اندک، چیزی نیست جز نقل بعضی روایات، آن هم به شکل ناقص و گاه تحریف شده، در حالی که بسیاری از احادیث و نصوص تاریخی را که بر فضیلت اهل بیت دلالت می کند، کتمان کرده است.

رازی در شرح حال اسماعیل بن سلمان ازرق تمیمی کوفی می گوید: «او از شیعیان اهل غلوّ بود»(۴)

پس از بررسی در احادیث او روشن می شود که او فقط حدیث «طیرمشوی» را روایت کرده که یکی از ده ها حدیث در فضیلت امیرالمؤمنین

____________________________________________

۱- الاوائل، طبرانی، ص ۶۶.

۲- تذکره الحفاظ، ذهبی، ج ۲ ص ۷۷۴

۳- میزان الاعتدال، ذهبی، ج ۳ ص ۴۹۸

۴- الجرح و التعدیل، رازی ج ۱ ص ۳۲۵.

عليه‌السلام را نشان می دهد بدون اینکه خودش به امامت حضرت معتقد باشد.

نمونه هایی از این دست، فراوان است، که در این گفتار مختصر نمی گنجد.(۱)

فقط اشاره می شود که بر این مبنا، گروهی از دانشمندان سنّی را «شیعه» دانستند، مانند: محمدبن ادریس شافعی (بنیان گذار مکتب شافعیه)، علی بن مجد بغدادی (استاد ابو داود و بخاری)، طبری (صاحب تفسیر و تاریخ مشهور)، حاکم نیشابوری (صاحب کتاب المستدرک علی الصحیحین) و...

به همین دلیل، عالم محقق رجالی مرحوم شیخ محمد تقی شوشتری می نویسد:

«وقتی اهل تسنن کسی را شیعی یا متمایل به تشیع بدانند، معنایی گسترده تر از آن دارد که امامیه باشد»(۲)

_____________________________________

۱- بنگرید به گفتار استاد مرتضی فرج پدر تحت عنوان «معیار توثیق و تضعیف در رجال عامه»، در: فصلنامه ی سفینه، شماره ۲۸، پاییز ۱۳۸۹، ص ۹_ ۳۰. در این مقاله، موارد متعدد نقل شده که دانشمندان رجالی اهل تسنن، گروهی از راویان را _ با وجود دشمنی با امیر المؤمنینعليه‌السلام _ موثق و معتبر دانستند.

۲- قاموس الرجال، ج ۱ ص ۲۲.

۱۷ - موضع امیرالمؤمنینعليه‌السلام در برابر محاصره و قتل عثمان، و بازتاب آن در رویداد عاشورا

موضع گیری امیرالمؤمنینعليه‌السلام در ماجرای محاصره و قتل خلیفه سوم، از همان زمان تاکنون مورد بحث و گفت و گو بوده است. در پیوست شماره ی ۱۵ دیدیم که گروه عثمانی از آنجا پای گرفت که حضرتش را عامل اصلی این کار دانستند و به بهانه ی این کار ناکرده، از آن زمان تا حال، چه اندازه خون بی گناهان ریخته اند.

در حدیث آمده است که راوی از امام باقرعليه‌السلام در مورد شیخین پرسید. جواب حضرتش به این مضمون است که: خلیفه ی سوم را خودشان ظالم دانستند و خودشان کشتند، آن گاه حدود هشتاد سال است (تا زمان صدور این حدیث) که شما را به بهانه ی آن می آزارند. من در مورد آن دو، چه بگویم؟(۱)

باری، بعضی از دانشوران تسنن، از همان آغاز، به حق گفته اند که امیر المؤمنین، نه در این ماجرا نقشی داشت و نه به آن رضایت داد. چند سند روشن در این مورد در پی می آید:

ابن سعد می نویسد: عثمان در زمان محاصره، سراغ علیعليه‌السلام فرستاد. حضرتش خواست نزد او برود، ولی محاصره کنندگان مانع شدند. آن جناب عمامه ی سیاه به به سر کرد و دوباره گفت: «خدایا! (گواه باش که) من به قتل او، نه امر می کنم و نه رضایت می دهم».(۲)

____________________________________________

۱- کافی، ج ۸ (روضه)، ص ۱۸۹ حدیث ۲۱۵.

۲- طبقات، ابن سعد، ج ۳ ص ۶۸.

ابن سعد همچنین می گوید: علی از مسجد بیرون آمد تا به «احجارالزیت» در بازار مدینه رسید که خبر قتل عثمان را به او دادند. گفت: خدایا من خود را از خون او مبرا می دانم، و از این که او را کشته باشم یا به قتل او تشویق کرده باشم.(۱)

عبدالله بن ابی سفیان نقل می کند که علیرضي‌الله‌عنه می گفت: بنی امیه با من می جنگد، به این پندار که من عثمان را کشته ام. اما دروغ می گویند. آن ها سلطنت خود را (به این بهانه) می خواهند. اگر می دانستم که آنچه در دل دارند، با سوگندم از دلشان می رود، در خانه کعبه کنار مقام ابراهیم سوگند می خوردم که: به خدا سوگند من نه عثمان را کشته ام و نه به قتل او فرمان داده ام. ولی این ها سلطنت می خواهند.(۲)

علی بن ربیعه والی گوید: از علی شنیدم که می گفت: به خدا سوگند دوست داشتم که بنی امیه رضایت می دادند تا پنجاه مرد بنی هاشم سوگند یاد کنند که نه عثمان را کشته ایم و نه قاتلان او را می شناسیم.(۳)

این چهار سند تاریخی، از کتاب زیر نقل شده که یکی از محققان معاصر لبنانی اهل سنت باسم مکداش نوشته است:

«الدرر البهیه بفضائل العتره النبویه و الذریه، بروایات اهل السنه الصحیحه المرضیه.»

چاپ بیروت: دارالخلود، ۱۴۳۲ قمری، ص ۱۷۲ _ ۱۷۳.

________________________________________

۱- طبقات، ابن سعد، ج ۳ ص ۶۹.

۲- المطالب العالیه بزوائد المسانید الثمانیه، ابن حجر عسقلانی، کتاب الفتوح، باب برائه علی من قتل عثمان، ج ۱۸ ص ۹۸، مسند مسدّد

۳- سنن سعید بن منصور، کتاب الجهاد، باب جامع الشهاده، ج ۲، ص ۳۳۵_ ۳۳۶.

توضیح اینکه این دانشور سنی در این کتاب، خود را مقید کرده که فقط احادیثی نقل کند که طبق مبانی علم الحدیث تسنن، صحیح باشد. لذا ذیل هر حدیثی که آورده، صحت آن را بر اساس همان مبانی ثابت کرده است. این چهار سند نیز بر همان مبنا، صحیح و قابل استناد هستند، به تفصیلی که در آن کتاب آمده است.

همچنین استاد هدایت پناه در کتاب «بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا» ص ۲۲۷_ ۲۳۲، مدارک زیادی آورده در این زمینه که امویان، آب را از امام حسینعليه‌السلام و یارانش در کربلا، به این بهانه بستند که روزی امیر المؤمنین آب را بر روی عثمان بسته است.

بر اساس بعضی منابع، افرادی خانه خلیفه را محاصره کردند، آب و غذا بر او بستند، و او مجبور شد از آب چاه خانه بنوشد که شور و تلخ بوده، و غذا به مقدار کافی نخورد تا ذخیره ی غذایی او تمام نشود. و او وضع خود را به حاجیان طی نامه ای خبر داده است.(۱)

نیز آب و غذا رساندن امیر المؤمنین به او، مورد اتفاق مؤرخان است، به عنوان نمونه:

بلاذری، انساب الاشراف ج ۵ ص ۷۱.

ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۳ ص ۲۵.

ابن شبّه، تاریخ المدینه المنوره ج ۴ ص ۱۳۰۳ و ۱۲۰۲

ابن اعثم، الفتوح، ج ۲ ص ۴۱۶.

___________________________________________

۱- الامامه و السیاسه، ج ۱، ص ۳۸. محاصره ی عثمان در ذیقعده و ذیحجه بوده که حاجیان به تدریج به مکه وارد می شدند.