تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان7%

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان
  • شروع
  • قبلی
  • 352 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 31907 / دانلود: 2888
اندازه اندازه اندازه
تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است

تواضع و آثار آن

مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

نویسنده: محسن فیض پور.

سخن ناشر

در جهان پرتلاطم امروز، آیات پرشور الهی و کلام روح بخش معصومین و زمزم لایزال معارف شیعه مرهم جان های خسته و سیراب کننده تشنگان هدایت و رهایی جویندگان از ظلمت های نفس است. عالمان دینی و عارفان حقیقی غواصان این اقیانوس بیکران معرفت اند که گوهرهای ناب علوم قرآن و اهل بیتعليهم‌السلام را به دست آورده و به مشتاقان حقیقت عرضه می نمایند.

در این میان، کرسی منبر و خطابه رسانه دیرپا و سازنده ای است که از دیرباز زمینه ارتباط و انتقال معارف دینی و مکارم اخلاقی را میان عالمان و متعلمان فراهم کرده است و عالمان آگاه و هادیان دلسوز، که عمر خویش را صرف تتبع و تحقیق در آثار علمی شیعه نموده اند، عباد اللّه را به مصداق کریمانه( اُدْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ ) ، با کلام نغز و لطیف خود به راه سعادت دعوت کرده اند.

مجموعه حاضر، که با عنوان (سیری در معارف اسلامی) در مجلدات مختلف و موضوعات متنوع در اختیار خوانندگان محترم قرار می گیرد، مجموعه مباحث عالمانه و ارزشمند محقق ارجمند حضرت استاد حسین انصاریان، مدظله العالی، است که یکی از عالمان برجسته و میراث داران گوهر سخن در زمان خویش است که استواری کلام و لطافت بیان نافذشان بر اهل نظر پوشیده نیست.

این گنجینه ارزشمند حاصل نیم قرن مجاهدت علمی و تبلیغی حضرت استاد جهت نشر و ترویج فرهنگ غنی شیعه بر کرسی بحث ونظر می باشد که به منظور پربارتر ساختن محتوای تبلیغ دینی در جامعه و استفاده بیشتر طلاب محترم علوم دینی به زیور طبع آراسته می شود.

در این مجموعه گرانقدر، تلاش شده است با تکیه بر ویرایشی روشمند و دقیق - که شرح آن در یادداشت ویراستار آمده است - ساختار هنرمندانه مباحث و سبک استاد در ارائه سخن از بین نرود، تا ضمن نشرفرهنگ انسان ساز آل اللّهعليهم‌السلام شیوه منحصر به فرد استاد در تبیین معارف دینی نیز حفظ شده و به مشتاقان ارائه گردد.

مجلّدی که اکنون تقدیم خوانندگان گرامی می شود بیست و هفتمین اثر از این مجموعه سترگ و دربردارنده ۲۶ گفتار در باب تواضع و آثار آن و مطالب گوناگون آن می باشد که مربوط به سخنرانی های استاد در ماه رمضان ۱۳۸۴ در مسجد حضرت امیرعليه‌السلام تهران است.

این مکتوب، علاوه بر در برداشتن متن سخنرانی که لاجرم سبک و سیاق متن را نیز گفتاری می سازد، از فواید زیر خالی نیست:

- عنوان بندی مناسب و تفکیک مطالب و موضوعات.

- استخراج مصادر آیات و روایات و ارائه مطالب متنوع دیگر در پی نوشت.

- ذکر نام مستقل برای هر بحث (در انتخاب نام هر مجلد و نیز هر گفتار غلبه موضوع مدنظر بوده است، نه انطباق کامل موضوع و محتوا)

- مجموعه متنوع فهرست ها و...

در پایان، با امید به این که این اثر مورد رضایت حضرت حق و اهل بیت عصمت و طهارتعليهم‌السلام و مقبول نظر مبلغان دینی قرار گیرد، لازم است از استاد انصاریان، دامت برکاته، که این فرصت مغتنم را در اختیار قرار دادند سپاسگزاری نماییم.

مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان

پیش گفتار مؤلف

(اَلْحَمدُ لِلّهِ وَ الصَّلاه علی رَسُولِ اللّه وَ عَلی آلِهِ آل اللّه)

پایه گذار منبر و جلسات سخنرانی برای رشد و هدایت جامعه وجود مبارک پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود. ارزش تبلیغ دین از طریق منبر و جلسات تا جایی بود که خود رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تا روز پایان عمرشان با کمال اخلاص به بیان معارف دین پرداختند و در این راه زحمات سنگینی را متحمل شدند. پس از پیامبر، وجود مقدس امیرمؤمنانعليه‌السلام ادای این تکلیف الهی به عهده گرفتند که بخشی از سخنرانی های آن حضرت در کتاب بی نظیر نهج البلاغه موجود است.

امامان معصوم، به ویژه حضرت باقر و حضرت صادقعليهما‌السلام نیز تا جایی که فرصت در اختیارشان قرار گرفت و مزاحمتی از جانب حکمرانان بنی امیه و بنی عباس برایشان پیش نیامد این مهم را به صورت بیان معارف الهی و رشته های مختلف علوم به صورتی که حجت تا قیامت بر همگان تمام باشد به عهده گرفتند و دیگران را که مورد اعتمادشان در علم و عمل بودند به این مسأله تشویق کردند.

عالمان مخلص و باعمل شیعه برای حفظ دین خدا و تبلیغ معارف الهیه بر اساس قرآن و فرهنگ اهل بیت قرن به قرن تا به امروز که سال ۱۳۸۷ هجری شمسی است این جایگاه عظیم را حفظ کردند؛ شخصیت هایی چون شیخ مفید، شیخ صدوق، شیخ طوسی، علامه محمدباقر مجلسی، شیخ جعفر شوشتری و در قرن معاصر بزرگانی چون آیت اللّه العظمی بروجردی، آیت اللّه سیدعلی نجف آبادی، آیت اللّه حاج میرزا علی شیرازی، آیت اللّه حاج میرزا علی هسته ای، آیت اللّه حاج میرزا علی فلسفی تنکابنی و...

با داشتن مقام مرجعیت و مقام علمی بسیار بالا در ماه رمضان و محرم و صفر به منبر می رفتند و از این طریق دِین خود را به قرآن و اهل بیت ادا می کردند.

این جانب حسین انصاریان که سالیانی از عمرم را در شهر مقدس قم، این آشیانه اهل بیت، نزد بزرگانی از مراجع و اساتید مشغول تحصیل بوده ام، بر اساس وظیفه ای که احساس می کردم رو به جانب تبلیغ و تألیف آوردم و در این راه، فقط توفیق حق رفیق راهم بود. در زمینه تبلیغ بیش از شش هزار سخنرانی در نزدیک به پانصد موضوع مختلف بر پایه قرآن و روایات اهل بیت و تاریخ صحیح و نکاتی از حیات پاکان و اولیای الهی پرداخته ام و امیدوارم تا لحظات پایان عمر هم چنان توفیق ادای این وظیفه را از جانب حق داشته باشم.

مؤسسه دارالعرفان، که در شهر قم در جهت نشر معارف قرآنی و فرهنگ اهل بیتعليهم‌السلام کارهای مهمی را در سطح جهانی انجام می دهد، بنا گذاشت متن این سخنرانی ها به صورت مکتوب درآید تا در اختیار طلاب حوزه ها و دانشجویان و مردم علاقمند قرار گیرد و این مجموعه که احتمالاً حدود دویست جلد خواهد شد در آینده منبعی برای مبلغان شیعه قرار گیرد. من پس از سپاس از حضرت حق لازم می دانم به خاطر تحقق این مهم از دو فرزندم و جناب آقای پیمان تشکر کنم و از خوانندگان، به خصوص مبلغان گرامی، درخواست دعا نمایم. حال، این شما و این اثر اسلامی که فقط لطف و رحمت حق سبب ظهورش شد.

فقیر: حسین انصاریان

پنج حقیقت در عبادت

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

رمضان ۱۳۸۴

۱ حقیقت عبادت

اشاره

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

به فرموده پروردگار و اهل بیتعليهم‌السلام عبادت صحیح و سالم عبادتی است که دارای آثار مثبت دنیا و آخرت باشد و ترکیبی از پنج حقیقت است ، این پنج حقیقت وقتی کنار یکدیگر قرار گرفته شوند ، همان عبادتی می شوند که پروردگار مهربان عالم از بندگان خود خواسته و آثار مثبت دنیا و آخرت آن عبادت یقیناً ظهور پیدا می کند

حقیقت اول : عرفان ، معرفت و شناخت می باشد دوم : حالت تسلیم است ، حقیقت سوم و چهارم نیت خالص و پنجم هم عمل است

عمل ، آن شکل عبادت و صورت عبادت است که بنّای آن ، بدن انسان است ؛ یعنی در یک عبادت هم اندیشه و خرد در کار است و هم حالت بی نظیر قلبی ، که تسلیم است و هم حالت ظاهری و باطنی که تواضع و نیّت خالص می باشد

معرفت در عبادت

(۱)

باید به عبادت ، روزه ، نماز ، زکات ، حجّ و امر به معروف و نهی از منکر که فرمان خدا و دستور پروردگار است ، معرفت داشته باشد فرمان و خواسته او براساس حکمت ، رحمت ، مصلحت عبد و آبادی دنیا و آخرت عبد نظم می گیرد

______________________________________

۱- (۱)) - وسائل الشیعه: ۱۲۴/۱؛ (الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام کَتَبَ إِلَیْهِ کِتَاباً فِیهِ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً قَطُّ یَدْعُو إِلَی مَعْرِفَهِ اللَّهِ لَیْسَ مَعَهَا طَاعَهٌ فِی أَمْرٍ وَ لَانَهْیٍ وَ إِنَّمَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ بِالْفَرَائِضِ الَّتِی افْتَرَضَهَا اللَّهُ عَلَی حُدُودِهَا مَعَ مَعْرِفَهِ مَنْ دَعَا إِلَیْهِ وَ مَنْ أَطَاعَ وَ حَرَّمَ الْحَرَامَ ظَاهِرَهُ وَ بَاطِنَهُ وَ صَلَّی وَ صَامَ وَ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ عَظَّمَ حُرُمَاتِ اللَّهِ کُلَّهَا وَ لَمْ یَدَعْ مِنْهَا شَیْئاً وَ عَمِلَ بِالْبِرِّ کُلِّهِ وَ مَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ کُلِّهَا وَ تَجَنَّبَ سَیِّئَهَا [ وَ مَنْ ] زَعَمَ أَنَّهُ یُحِلُّ الْحَلَالَ وَ یُحَرِّمُ الْحَرَامَ بِغَیْرِ مَعْرِفَهِ النَّبِیِّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لَمْ یُحِلَّ لِلَّهِ حَلَالًا وَ لَمْ یُحَرِّمْ لَهُ حَرَاماً وَ أَنَّ مَنْ صَلَّی وَ زَکَّی وَ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ فَعَلَ ذَلِکَ کُلَّهُ بِغَیْرِ مَعْرِفَهِ مَنِ افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ طَاعَتَهُ فَلَمْ یَفْعَلْ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ إِلَی أَنْ قَالَ لَیْسَ لَهُ صَلَاهٌ وَ إِنْ رَکَعَ وَ إِنْ سَجَدَ وَ لَالَهُ زَکَاهٌ وَ لَاحَجٌّ وَ إِنَّمَا ذَلِکَ کُلُّهُ یَکُونُ بِمَعْرِفَهِ رَجُلٍ مَنَّ اللَّهُ عَلَی خَلْقِهِ بِطَاعَتِهِ وَ أَمَرَ بِالْأَخْذِ عَنْهُ ، الْحَدِیثَ .)

و معرفت به اینکه خواسته پروردگار بر چه اساس و قوانین و مقرّراتی باید انجام بگیرد ، مثلاً روزه از چه زمانی شروع و به کجا ختم می شود ، و مبطلات روزه چیست ؟ و چه عواملی ساختمان این عبادت را برپا و یا خراب می کند ، پایه اصلی عبادت ، معرفت و شناخت است

تسلیم ، عامل تحقق عبادت [۱]

(۱)

پایه دوم : که عامل تحقّق عبادت است ، تسلیم می باشد و انسان خود را با تمام وجود ؛ یعنی با باطن ، ظاهر ، قلب ، عقل ، روح ، نفس و بدن در اختیار خدا قرار دهد ، که بهترین مطلبی که در این زمینه گفتند ، این است که انسانِ در اختیار خدا ، مانند میّت در اختیار غسّال می باشد؛ یعنی خود را به آخرین نقطه تسلیم برساند

هر چه آن خسرو کند ، شیرین کند(۲) پس انسان باید خود را در اختیار فرمانها و خواسته های حق قرار دهد ، به نحوی که غیر خدا را از تصرّف در وجود و زندگی خود محروم و ممنوع کند؛ یعنی چنان خود را در اختیار خدا بگذارد که دشمنان ، شیاطین و هوای نفس از اینکه در وجود انسان تصرّف کنند و یا فرهنگ خود را بر انسان تحمیل نمایند ، ناامید شوند ارزش تسلیم به قدری است که اهل تحقیق ، بیداران ، بینایان و اهل بصیرت می فرمایند :

تسلیم در وجود انسان به منزله مغز است و همه عبادات ثمر ، میوه و محصول مغز می باشند ، پس مغز اصل و ریشه است و مقام تسلیم ، به قدری بالا است که پروردگار عالم در سوره مبارکه نساء ، برترین و بالاترین دین را تسلیم به شمار آورده است

( وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً ) (۳)

_________________________________________

۱- (۱)) - بحار الأنوار: ۱۳۶/۷۹، باب ۱۸؛ (أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی دَاوُدَ تُرِیدُ وَ أُرِیدُ وَ إِنَّمَا یَکُونُ مَا أُرِیدُ فَإِنْ سَلَّمْتَ لِمَا أُرِیدُ کَفَیْتُکَ مَا تُرِیدُ وَ إِنْ لَمْ تُسَلِّمْ لِمَا أُرِیدُ أَتْعَبْتُکَ فِیمَا تُرِیدُ ثُمَّ لَایَکُونُ إِلَّا مَا أُرِیدُ.)

۲- (۲)) - مولوی.

۳- (۳)) - نساء (۴) : ۱۲۵؛ (و دین چه کسی بهتر است از آنکه همه وجودش را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است ، و از آیین ابراهیم یکتاپرست حق گرا پیروی کرده است؟ وخدا ابراهیم را [برای حق گرایی ، خلوص ، پاکی اخلاق واعمالش] دوست خود گرفت .)

در این عالم دین کسانی برتر است ، که همه وجود ، ظاهر ، باطن ، قلب ، جان ، نفس و بدن را ، تسلیم خدا کرده و اهل همه نیکی ها باشد ؛ یعنی در دایره تسلیم حبس وجود ندارد ، نمی گوید :( أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللّهِ ) و به مسأله خاتمه دهد ، بلکه در هر عبادتی ، خیر و نیکی وارد می شود

فرهنگ انسان نیکوکار

فرهنگ انسان نیکوکار ، عمل صالح ، مهر و محبت ، گذشت و درستی ، حق گرایی و توحید می باشد ، که این مجموعه در کلمه (حنیف ) آمده است

( وَ اتَّبَعَ مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً )

پایان آیه، ما را متوجه این نکته می کند

( وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً )

نمی گوید : ابراهیم ، خدا را به عنوان دوست انتخاب نموده ، بلکه می فرماید :

خدا ابراهیم را به عنوان دوست انتخاب کرده است خدا به دوست نیاز ندارد که کاری برای او انجام دهد، مقام تسلیم و محسن بودن ابراهیمعليه‌السلام باعث شد که پروردگار عالم او را به عنوان دوست خود انتخاب نماید؛ یعنی ابراهیمعليه‌السلام را در نقطه ای قرار داده ، که تمام فیوضات دنیا و آخرت را به این دوست انتقال داده است

عنایات خاص پروردگار به ابراهیمعليه‌السلام

شما نمی توانید فیوضات پروردگار را در زندگی ابراهیمعليه‌السلام شمارش نمایید

کعبه ، مسجد الحرام ، صفا ، مروه ، مشعر ، منی ، رمی ، قربانی ، میهمان داری ، محبت ، لطف و گذشت ، توحید و نسل صالح ، گوشه ای از فیوضات دنیوی

خداوند به ابراهیمعليه‌السلام می باشد

( وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصّالِحِینَ ) (۱)

در روز قیامت ، ایشان در صف اول شایستگان قرار دارد ، چرا ابراهیمعليه‌السلام شایستگی آن را دارد که از رحمت و فیض بی نهایت الهی بهره مند شود ؟ زیرا با تمام وجود تسلیم پروردگار بودند

( إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ )

یا ابراهیم! با تمام وجود خود را به من و فرمان های من واگذار کن ،

( قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ )

جواب داد : من خودم را با همه وجود به فرمان های تو تسلیم کردم ، و تا ابد راه تصرّف فرهنگ باطل را بر روی خود بست شاید ابلیس و لشکرش در هنگام قربانی کردن اسماعیلعليه‌السلام تمام توان خود را به کار بردند تا نیّت و اندیشه ابراهیم را به تصرّف خود در آورند ، اما نتوانستند ؛ زیرا ابراهیمعليه‌السلام در اختیار خدا بود و دشمن در وجود کسی که در اختیار خدا باشد ، نمی تواند تصرف نماید

( وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً ) (۲)

ابراهیمعليه‌السلام را به دوستی انتخاب کرد ؛ یعنی تمام فیوضات دنیا و آخرت را به ابراهیمعليه‌السلام عطا کرد

تسلیم شدن در برابر حق

در سوره بقره می فرماید :

( بَلی مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ) (۳)

_________________________________________

۱- (۱)) - بقره (۲) : ۱۳۰؛ (و قطعاً در آخرت از شایستگان است .* [ و یاد کنید ] هنگامی که پروردگارش به او فرمود : تسلیم باش گفت : به پروردگار جهانیان تسلیم شدم .)

۲- (۲)) - نساء (۴) : ۱۲۵؛ (و خدا ابراهیم را [برای حق گرایی ، خلوص ، پاکی اخلاق واعمالش] دوست خود گرفت .)

۳- (۳)) - بقره (۲): ۱۱۲؛ (آری ، کسانی که همه وجود خود را تسلیم خدا کنند در حالی که نیکوکارند ، برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی شایسته و مناسب است ، نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند .)

(بلی ) ؛ یعنی آری ، اگر انسان تسلیم خواسته های پروردگار گردد آن دین با ارزش می باشد ، چنین افرادی در دنیا و آخرت ، ترس و غصّه بی مورد به آنها هجوم نمی آورد و همیشه در باطن و در کنار محبوب خود ، در امنیت و آرامش هستند ؛ زیرا آنها خدا را دارند و مانند این است که همه چیز را دارا هستند و صاحب دنیا و آخرت می باشند ، آن کسی که فقط دنیا را دارد در هنگام مرگ ، آن را هم از دست او می گیرند کسی که بدن ، شهوت و پول دارد ، عاقبت همه اینها را از دست او می گیرند

اهل تسلیم با همه پاکان زمینی و آسمانی هماهنگ می باشند

( وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ) (۱)

تمام پاکان عالم بالا و پایین ، برترین دین را جستجو می کنند آن کسی که خود را تسلیم پروردگار کند ، برترین دین را دارد و هماهنگ با کلّ پاکان آسمانی و زمینی می باشد

ریشه یابی اسلام در نهج البلاغه

وقتی که امیرالمؤمنینعليه‌السلام می خواهند اسلام را ریشه یابی کنند در (نهج البلاغه ) می فرمایند :

(الاسلام هو التسلیم )

اسلام یعنی خود را به خدا و فرمان های او واگذار نماید ،

(والتسلیم هو الیقین و الیقین هو التصدیق و التصدیق هو الاقرار و الاقرار هو الاداء )

و از لوازم تسلیم ، باور داشتن همه حقایق می باشد

باور ؛ یعنی تا آخر عمر ، بر حقایق استوار باشد

________________________________________

۱- (۱)) - آل عمران (۳) : ۸۳؛ (در حالی که هر که در آسمان ها و زمین است از روی رغبت یا کراهت در برابر او [و اراده و فرمانش] تسلیم است.)

انسانی که در مقام یقین است ، خود را برای خدا هزینه می کند ،

(و الاداء هو العمل )(۱) نتیجه همه این حقایق ، عمل است

انسانی که اهل تسلیم و تواضع می باشد مانند این است که ضدّ ابلیس حرکت می کند و در مقام تسلیم است ، در ماه رمضان تواضع می کند و شکم ، چشم و گوش خود را در برابر گناهان حفظ می کند که روزه واقعی بگیرد.

از بین رفتن روزه به وسیله پنج گناه

پیامبر می فرماید : پنج چیز ساختمان روزه را خراب می کند

(خمس خصال یفطّرن الصائم و ینقضن الوضوء )

این گناهان روزه را باطل و نورانیت وضو را از بین می برد غیبت ، سخن چینی ، نگاه به نامحرم ، قسم دروغ و دروغگویی ، روزه را باطل و آثار معنوی وضو را از بین می برد

انسانی که اهل معرفت ، تسلیم و تواضع و دارای نیت خالص است و زندگی خود را به وسیله بدن تبدیل به عبادت می کند ، عبدالله می شود هنگامی که مقام بندگی ارزش بیشتری پیدا کند ، فیض بیشتری نصیب انسان می شود

( سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَ ) (۲)

پروردگار در قرآن نمی فرماید : (برسوله ) یا (بنبیه ) و یا (بروحه) یعنی بندگی عنایتی بود که من به انسانها عطا نمودم (عبد ) ؛ یعنی انسان ، مرکب از بدن ، روح ، عقل و قلب است و بندگی مرکب از عرفان ، تسلیم ، تواضع ، نیت خالص و عمل می باشد که انسان را به این مقام ویژه می رساند ، این فیض من بود که به او عنایت

______________________________________

۱- (۱)) - نهج البلاغه: حکمت ۱۲۵؛ (والتسلیم هو الیقین و الیقین هو التصدیق و التصدیق هو الاقرار و الاقرار هو الاداء و الاداء هو العمل.)

۲- (۲)) - اسراء (۱۷) : ۱؛ (منزّه و پاک است آن [ خدایی ] که شبی بنده اش [ محمّد ۶ ] را از مسجدالحرام به مسجد الاقصی که پیرامونش را برکت دادیم ، سیر [ و حرکت ] داد.)

کردم و از شهر مکه تا اعماق عالم ها بردم ،

( لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا ) (۱)

تا آنچه را که به صورت آیه قرآن نازل کرده بودم ، با چشم خود ، خلقت ، قیامت ، انبیا ، ملائکه ، بهشت و جهنم را ببیند

مقام علیعليه‌السلام

وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا )(۲)

پروردگار به پیامبر نفرموده ، در کنار قرآن ، نبوت را مطرح کند و بگوید : (علی نبینا ) لکن باید بگوید : (عَلی عَبْدِنا ) ؛ یعنی مقام بندگی او به اندازه ای است که قرآن با همه معانی ملکوتی به قلب ایشان نازل شود ، بندگی باعث نزول قرآن شد

رسالت و نبوت بعد از عبودیت است

عبادت غیر از پیغمبرانعليهم‌السلام باعث کرامت می شود کرامت یعنی چه ؟ اهل تحقیق بسیار زیبا گفته اند کرامت یعنی رسیدن عبد به مقام اجابت ؛ زیرا خواسته های مثبتی که عبد از خدا دارد ، خداوند آنها را در دنیا و آخرت اجابت می کند منظور از کرامت معجزه نیست ، منظور پدید آمدن خواسته های مثبت می باشد که تنها در شأن خداوند است ، که اجابت می کند

نمونه ای از انسانهای با کرامت

خداوند برای نمونه بعضی از انسانهای اهل کرامت را در قرآن معرفی می کند

( جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ ) (۳) خداوند مرا اهل کرامت قرار داد و با آنها محشور می کند.

__________________________________

۱- (۱)) - اسراء (۱۷) : ۱؛ (تا [ بخشی ] از نشانه هایِ [ عظمت و قدرت ] خود را به او نشان دهیم.)

۲- (۲)) - بقره (۲) : ۲۳؛ (و اگر در آنچه ما بر بنده خود [ محمّد ۹ ] نازل کرده ایم ، شک دارید [ که وحی الهی است یا ساخته بشر ].)

۳- (۳)) - یس (۳۶) : ۲۷؛ (از کرامت یافتگان قرارم داد .)

آوردن تخت ملکه سبا برای سلیمانعليه‌السلام

یکی از کراماتی که خداوند در قرآن بیان می کند این است که هنگامی که سلیمانعليه‌السلام به وسیله هدهد از تخت ملکه کشور سبا آگاه شد ، هیچ پادشاهی چنین تختی را نداشت ، به بزرگان بارگاه خود رو کرد:

( یا أَیُّهَا الْمَلَأُ ) (۱)

سلیمانعليه‌السلام نفرمود ، ای مجموعه بارگاه نشینان من ، فرمود : بزرگان بارگاه ، (ملأ ) ؛ یعنی آن افراد برجسته:

( أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ )

کدام یک از شما تخت ملکه سبا را می تواند به فلسطین بیاورد ، همه نمی توانستند این کار را انجام دهند ، فقط کسانی می توانستند این عمل را انجام دهند که مقام عبادت ، آنها را به زلف کرامت گره زده باشد چون عبادت آنها از معرفت ، تسلیم ، تواضع و نیت خالص سرچشمه می گیرد ، عبادت آثار و کاربرد فراوان دارد

( قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ )

فردی از جنّیان ، به سلیمانعليه‌السلام گفت :

( أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ )

قبل از اینکه از جای خود برخیزی ، تخت ملکه سبا را به اینجا می آورم ، در اینجا معلوم است که انجام دادن این عمل ، کار جسم نمی باشد ؛ زیرا اگر جسم می خواست این عمل را انجام دهد ، باید از فلسطین خارج و به سبا می رفت ، تخت را از جا بیرون می آورد ، و روی دوش خود می گذاشت ، پر می زد و به فلسطین باز

_________________________________________

۱- (۱)) - نمل (۲۷) : ۳۸ - ۴۰؛ (ای سران و اشراف ! کدام یک از شما تخت او را پیش از آنکه همگی به حالت تسلیم نزد من آیند ، برایم می آورد ؟ * یکی از جنّیان کاردان و تیزهوش گفت : من آن را پیش از آنکه از مسند خود برخیزی نزد تو می آورم ، و من بر این [ کار ] توانا و امینم * کسی که دانشی از کتاب [ لوح محفوظ ] نزد او بود گفت : من آن را پیش از آنکه پلک دیده ات به هم بخورد ، نزد تو می آورم [ و آن را در همان لحظه آورد ] پس هنگامی که سلیمان تخت را نزد خود پابرجا دید ، گفت : این از فضل و احسان پروردگار من است.)

می گشت آیه نشان می دهد که آوردن تخت قبل از اینکه سلیمانعليه‌السلام بلند شود و بنشیند ، فقط با قدرت عبادت انجام می پذیرد سحر و جادو نبوده است چون سحر حقیقت ندارد بعد جمله( عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ ) به سلیمانعليه‌السلام گفت :

( وَ إِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ )

من قدرت آوردن تخت را دارم و امین می باشم (أَمِینٌ ) از ایمان است ؛ یعنی من انسان خائنی نیستم ، مؤمن خائن نمی شود کسی که اهل معرفت ، تسلیم ، تواضع و نیت پاک است ، خائن نمی شود

( قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ )

وجود مبارک آصف بن برخیا به سلیمانعليه‌السلام ، گفت :

( أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ )

قبل از اینکه دو پلک چشم تو به هم بخورد ، تخت را به اینجا می آورم ؛ یعنی می خواست از آثار عبادت که کرامت است استفاده نماید ، کرامت ؛ یعنی انسان حاجتی را از خدا بخواهد ، اگرچه به زبان نیاورد ، خدا فوراً خواسته او را مستجاب می کند البته تمام خواسته های اهل ایمان با اجابت خدا هماهنگ است ؛ زیرا آنها اهل معرفت می باشند

( فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ )

تا چشم سلیمانعليه‌السلام به تخت افتاد ، نفرمود : این کار آصف بن برخیا است ، تنها کاری که آصف انجام داد ، در دل خود به پروردگار عرض کرد : من از تو می خواهم به من کمک کنی این تخت به اینجا بیاورم ،

( قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی )

سلیمانعليه‌السلام گفت : این نتیجه اجابت دعا به وسیله پروردگار من است آصف یک بنده واقعی بود ، خدا فوراً خواسته او را مستجاب کرد این کار ، از بشر برنمی آید تنها کاری که آن جنّ و آصف بن برخیا انجام دادند ، درخواست بود به چه دلیل درخواست آنها به این سرعت جواب داده شد ؟ زیرا به معنای واقعی عبادت رسیده بودند و از آثار عبادت واقعی ، کرامت است

کرامات مرحوم علامه طباطبایی [۱]

(۱)

وجود مبارک مرحوم علامه طباطبایی صاحب تفسیر (المیزان ) فرمودند : زمانی که در نجف تحصیل می کردم پدرم از درآمد مختصری که از کشاورزی به دست می آورد مخارج مرا به نجف می فرستاد ، روابط ایران و عراق تیره شد ، مسافرت ها قطع شد پول من تمام شد هنگام مطالعه ، فکر و ذهن من را، نداشتن خرجی مشغول کرده بود ، چه خواهد شد ؟ خجالت می کشیدم دردم را به کسی بگویم ، یا از کسی پول قرض کنم فکرم به هم ریخت چشم خود را از روی کتاب برداشتم ، نمی توانستم مطالعه خود را ادامه دهم ، غرق غصّه بودم صدای در بلند شد ، رفتم در را باز کردم ، یک چهره نورانی با لباس خاصّ کیسه پولی را به من داد و گفت :

سیدمحمد حسین تا زمانی که پول از ایران برسد ، این خرجی کفاف تو را خواهد داد و بعد به من گفت : آیا در این هیجده سال تو را تنها گذاشتیم ؟ علامه گفت : آقا شما ؟ آن شخص گفت : من شاه حسین هستم و رفت باز هم فکر کردم ، آیا من خواب دیدم یا بیدار بودم ؟ ولی یقین کردم من خواب نبودم ، کیسه را گرفتم بعد از مدتی درس ها تعطیل شد برای دیدن خانواده ام به تبریز آمدم وقتی در نجف بودم ، به وادی السلام برای فاتحه اموات می رفتم ، در تبریز نیز به قبرستان آمدم ، در میان قبرها می گشتم ، یک سنگ قبری را دیدم که بر روی آن شاه حسین نوشته شده بود ، ایشان سیصد سال قبل مرده بود بعد من فکر کردم چرا صاحب این قبر وقتی پول را به من داد ، گفت: هیجده سال ؟ من که بیست و چند سال در نجف بودم بعد

___________________________________________

۱- (۱)) - سید محمدحسین طباطبایی در سال ۱۳۲۱ ه ق در تبریز در خانواده ای اصیل متولد شد. بعد از دوران طفولیت و گذراندن دروس مکتب به درسهای حوزوی نزد مرحوم شیخ محمدعلی سرابی مشغول شد. سید محمدحسین برای ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد و در همان روزهای اول شخصیت وارسته ای چون حاج میرزا علی آقا قاضی رحمه الله به سراغ وی آمده و خطاب به او اینگونه می گوید: کسی که به قصد تحصیل به نجف می آید خوب است علاوه بر تحصیل از فکر تهذیب خود غافل نماند. علامه مدت ۱۱ سال در کنار مرقد امیرالمؤمنینعليه‌السلام کسب علم کرده و از محضر بزرگانی چون آیه الله نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، سید حسین بادکوبه ای، سید ابوالقاسم خوانساری، حجت، حاج میرزا علی ایروانی، و میرزا علی اصغر ملکی کسب فیض نمود. علامه در سال ۱۳۱۴ ه ش به تبریز مهاجرت کرد. پس از ۷ سال تدریس به قم مهاجرت نموده و در این مدت تفسیر شریف المیزان که این کتاب ثمر ۲۰ سال تلاش شبانه روزی علامه است را تألیف نمودند. از جمله شاگردان او: شهید مطهری، شهید بهشتی، امام موسی صدر، ناصر مکارم شیرازی، شهید مفتح، مصباح یزدی، ابراهیم امینی، جوادی عاملی، حسن زاده آملی و غیره... می باشند. ایشان بعد از ۸۱ سال عمر در جوار حرم حضرت معصومهعليها‌السلام رحلت کردند و همانجا به خاک سپرده شدند.

حساب کردم ، از وقتی که لباس علما را پوشیدم تا آن وقتی که این پول را به من دادند هجده سال است

آثار عبادت

عبادت کرامت می آورد کرامت ؛ یعنی از او بخواهند و او در جواب تأخیر نیاندازد روزه ترکیبی از عرفان است که به امر خدا می باشد ، مبطلات و مقوّمات آن چیست ؟ روزه ترکیبی از تسلیم است ، خود را به خدا و فرمان خدا واگذار کردن است که بگویم غذا نمی خورم ، تواضع می کنم و روزه را می گیرم ، و نیت من فقط برای تو است ، و بدن خود را به میدان می آورم که معرفت ، تسلیم ، تواضع و نیت را تحقق دهد وقتی روزه را گرفتید ، آثار فراوانی دارد ، یکی از آن آثار تقوا است

( کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ) (۱)

روح تقوا موجب می شود که در پایان ماه رمضان با این عبادت و ترکیبات آن ، شما یک عبدالله واقعی خواهید شد

آثار روزه ماه رمضان

به خاطر این است که می گویند اگر روزه دار در شب عید فطر ، خواسته های مثبت خود را از خدا بخواهد ، خداوند اجابت می کند ؛ یعنی روزه ، شما را به کرامت می رساند و اثر دیگر آن ، پروردگار فرموده (الصوم لی ) روزه مال خود من است ، اما در سایر عبادات ، با هم شریک هستیم اما روزه ویژه من است ، (وأنا أجزی به )(۲) پاداش روزه بر عهده خودم می باشد ، در قیامت ، اجر و ثواب روزه با من می باشد ، حساب رسی با انبیا و ملائکه نیست ؛ یعنی شما از فیض این عبادت - که تقوای در دنیا و پاداش ویژه الهی در آخرت است - غیر از آن کرامت ، بهره مند

______________________________________

۱- (۱)) - بقره (۲) : ۱۸۳؛ (روزه بر شما مقرّر و لازم شده ، همان گونه که بر پیشینیان شما مقرّر و لازم شد ، تا پرهیزکار شوید .)

۲- (۲)) - الکافی: ۶۳/۴، باب ما جاء فی فضل الصوم و الصائم. .؛ (عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی عَلَیْهِ.)

خواهید شد

خوشا آنان که الله یارشان بی

دو خوشحالی برای روزه دار

پیغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از پروردگار نقل می کنند

(انّ للصّائم فرحتین )

برای روزه دار ، دو خوشحالی می باشد ،

(اذا افطر فرح )(۱) اولین خوشحالی ، اول اذان مغرب و وقت افطار می باشد ، روزه دار خوشحال است که امروز فرمان پروردگار را اجرا کرده است خوشحالی دیگر ، در قیامت است آن وقتی که اجر روزه را به او می دهند ، روزه دار در اول افطار غصّه دار نمی باشد

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

__________________________________________

۱- (۲)) - من لایحضره الفقیه: ۷۵/۲، باب فضل الصیام: ۷۴؛ (۱۷۷۳- وَ قَالَصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ وَ لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ حِینَ یُفْطِرُ وَ حِینَ یَلْقَی رَبَّهُ عز و جل وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ عِنْدَ اللَّهِ أَطْیَبُ مِنْ رِیحِ الْمِسْکِ)

۲ غنیمت شمردن فرصت

اشاره

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین

و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

روزگار ، مخلوق پروردگار عالم است و کسی از ابتدا و انتهای آن خبر ندارد ، هیچ بخشی از روزگار برتر و مفیدتر از ماه مبارک رمضان نیست در دعاها و روایات ، بخصوص از وجود مبارک رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که عالم به همه حقایق بودند ، روایت شده ، که ماه مبارک رمضان (افضل الشهور )(۱) است ؛ یعنی هیچ زمان و فرصتی بالاتر از ماه مبارک رمضان نیست به دو علت ماه رمضان بر همه زمان ها برتر می باشد ، که هر دو علت ، در قرآن کریم بیان شده است علت اول را خداوند در قرآن بیان می کند ، که این فرصت خاص و زمان ویژه ، زمانِ نزول قرآن مجید می باشد

زمان نزول قرآن

البته ما نمی دانیم نزول کل قرآن در چه زمانی بوده است چون قبل از اینکه انسان آفریده شود ، نظام خلقت ، با محاسبه دقیق برپا شد و از همان زمان برپا شدن این نظام ، پروردگار عالم دوازده ماه قمری را تقسیم در زمان کرده و نظم داده است ،

___________________________________________

۱- (۱)) - وسائل الشیعه: ۳۱۳/۱۰، باب ۱۸، باب تأکد استحباب الاجتهاد، حدیث ۱۳۴۹۴؛ (عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّعليه‌السلام قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَهِ وَ الرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَهِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَهِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَهٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ.)

( إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتابِ اللّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ) (۱)

یعنی زمانی که انسان خلق نشده بود ، ماه رمضان وجود داشته است ، و قرآن کریم از آسمان علم پروردگار ، در کدام رمضان بر لوح محفوظ طلوع کرد ؛ یعنی از حالت سرّ و پنهان به حالت آشکار در آمده است ، برای کسی معلوم نیست اما خداوند در قرآن مجید می فرماید :

( شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ ) (۲)

یا در سوره قدر می فرماید :

( أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ ) (۳) ( خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ) (۴)

شب قدر از هزار ماه بالاتر و بهتر است

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید : روز و شب آن از روز و شب های دیگر بهتر است ، هر ساعت آن از ساعات دیگر بهتر می باشد و این بخش از روزگار را خداوند مهربان برای نزول قرآن انتخاب کرده است

دلایل نزول قرآن

برای چه خداوند قرآن را برای ما فرستاد ؟ در سوره مبارکه یونس بیان می کند و چقدر این بیان زیبا است

( قَدْ جاءَتْکُمْ ) (۵)

ای مردم ! به سوی همه شما کتابی آمده که چهار برنامه را در زندگی شما پیاده می کند ،

( مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ )

___________________________________________

۱- (۱)) - توبه (۹) : ۳۶؛ (یقیناً شماره ماه ها در پیشگاه خدا از روزی که آسمان ها و زمین را آفریده در کتاب [ علم ] خدا دوازده ماه است.)

۲- (۲)) - بقره (۲) : ۱۸۵؛ ([ این است ] ماه رمضان که قرآن در آن نازل شده.)

۳- (۳)) - قدر (۹۷) : ۱؛ (ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم .)

۴- (۴)) - قدر (۹۷) : ۳؛ (بهتر از هزار ماه است .)

۵- (۵)) - یونس (۱۰) : ۵۷؛ (یقیناً از سوی پروردگارتان برای شما پند وموعظه ای آمده.)

برنامه اول قرآن این است که از جانب پروردگار ، شما را موعظه می کند موعظه ممکن است به صورت عبرت، داستان و مطالب حکیمانه بیان شود که با گفتار نیک و همراه با رقّت قلب و دلسوزی انجام می پذیرد کسی که بر سر مردم فریاد می زند ، کسی که در گفتار خود با عصبانیت به مردم نگاه می کند و حالت خشم ، غضب و درندگی دارد و می خواهد مردم را تربیت کند ، قرآن عمل او را موعظه نمی داند ، موعظه ؛ یعنی بیان یک سلسله واقعیت ها همراه با صدای نرم ، لیّن و آمیخته با دلسوزی و مهر و محبّت می باشد ، و قرآن از این گونه موعظه ها به شکل های گوناگون زیاد دارد که لحن نصیحت و وعظ پروردگار ، لحن رحمت ، لطف و عنایت است ، نرم و مورد قبول گوشها می باشد و موعظه، کدورت ها ، تاریکی ها و خاکسترهای معنوی روی قلب را شستشو می دهد(۱)

هدف موعظه در قرآن

هدف اصلی موعظه است حالا به هر شکلی که صورت بگیرد ، اگر جنبه موعظه داشته باشد ، کاربرد حتمی دارد زیاد اتفاق افتاده است که با بیان یک داستان ، با زبان نرم و صدای آرام انسان هدایت شود ، که خداوند در قرآن می فرماید :

( وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ ) (۲)

حالت مهر ، محبّت و دلسوزی در مردم اثر کرده است و زنگ کدورت و محرومیت را از قلب مستمع شستشو داده است ، شعرای گذشته ما ، بخشی از اشعار آنها ، بر همین مبنا سروده شده است ؛ یعنی با یک لحن گرم ، دلسوزانه و با محبت ، که برای پاک کردن زنگ دلها است

اگر فکر دل زاری نکردی

به عمر خویشتن کاری نکردی

سزاوار تو باشد حق پرستی

_________________________________________

۱- (۱)) - وسائل الشیعه: ۴۵۸/۹ باب ۴۰، باب استحباب متابعه العطایا، حدیث ۱۲۴۹۴؛ (وَرَّامُ بْنُ أَبِی فِرَاسٍ فِی کِتَابِهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍعليه‌السلام قَالَ لِأَهْلِ الْإِیمَانِ أَرْبَعُ عَلَامَاتٍ وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَ لِسَانٌ لَطِیفٌ وَ قَلْبٌ رَحِیمٌ وَ یَدٌ مُعْطِیَهٌ.)

۲- (۲)) - لقمان (۳۱) : ۱۹؛ (و از صدایت بکاه.)

موعظه پروردگار به بندگان

هنگامی که پروردگار می خواهد مردم را موعظه کند ، با همین لحن نرم ، گرم ، غرق در رقّت و محبّت و دلسوزی موعظه می کند:

( إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبی وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ ) (۱)

من با لحن خود ، که همراه با محبت ، رحمت و دلسوزی است ، شما را دعوت به عدالت ، احسان و هزینه کردن مال خود ، برای اقوام فقیرتان می کنم و شما را از فحشا و منکر و بغی نهی می کنم ، شما را موعظه می کنم ؛ زیرا شما را دوست دارم ، در موعظه محبّت موعظه کننده به موعظه شونده باید موج بزند:

( وَ لا یَرْضی لِعِبادِهِ الْکُفْرَ ) (۲)

بندگانم ، ناسپاسی شما را نمی پسندم ، اگر ناسپاس شوید ، به خودتان ضرر می زنید و در موعظه دیگر پروردگار می فرماید :

( إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها ) (۳)

بندگان من اگر خوبی کنید ، به خودتان خوبی کرده اید ، و اگر بدی کنید ، باز برگشت و ضرر بدی به خودتان است ، من بدی شما را نمی پسندم(۴)

__________________________________________

۱- (۲)) - نحل (۱۶) : ۹۰؛ (به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می دهد ، و از فحشا و منکر و ستم گری نهی می کند شما را اندرز می دهد.)

۲- (۳)) - زمر (۳۹) : ۷؛ (و کفر را برای بندگانش نمی پسندد.)

۳- (۴)) - اسراء (۱۷) : ۷؛ (اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده اید ، و اگر بدی کنید به خود بدی کرده اید .)

۴- (۵)) - مستدرک الوسائل: ۱۲۱/۱۲، باب ۸۵، باب وجوب الاستغفار من الذنب، حدیث ۱۳۶۸۴؛ (وَ سُئِلَ عَنِ الْخَیْرِ فَقَالَعليه‌السلام لَیْسَ الْخَیْرَ أَنْ یَکْثُرَ مَالُکَ وَ وَلَدُکَ وَ لَکِنَّ الْخَیْرَ أَنْ یَکْثُرَ عِلْمُکَ وَ یَعْظُمَ حِلْمُکَ وَ أَنْ تُبَاهِیَ النَّاسَ بِعِبَادَهِ رَبِّکَ فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ وَ إِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ.)

( وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ ) (۱)

من دوست ندارم شما را اهل فساد ببینم این یک کار قرآن است

وقتی زنگ دل را پاک می کند ، انسان خود را در برابر موعظه گری پروردگار آماده می کند ، استعداد می دهد ، پروردگار عالم در بخش دیگر قرآن می فرماید :

( شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ ) (۲)

داروهایی برای شما در این قرآن قرار دادم که تمام بیماری های باطنی شما را درمان کند مثلاً اگر کسی گرفتار بیماری حسد است ، خدا در حقیقت به حسود می فرماید : این لیاقت را در بنده ام دیده ام که این نعمت را به او عنایت کردم ، مصلحت عنایت این نعمت را در تو ندیدم ، به تو عنایت نکردم ، نه از باب بخل ، از باب اینکه فعلاً به صلاح تو نبوده است پس به آن چیزی که من به بنده ام داده ام راضی باش و نگذار آتش حسادت از درون، تو را بخورد ، یا خدای نکرده این آتش بیرون بیاید و نعمت مرا بر او بسوزاند این کار ، کار منصفانه ای نیست

بذل و بخشش

خدای متعال وقتی که می خواهد بخیل را درمان کند ، می فرماید : می ترسی پولی را که در راه من می دهی ، گم شود:

( ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ ) (۳)

پولی که به مستحق می دهید ، من می گیرم و برای تو نگاه می دارم ، در قیامت ، بذل و بخشش تو را به خودت بر می گردانم ، یا فکر می کنی اگر انفاق کنی ، از ثروت تو کم شود ، در حالی که می بینی دانه ها ، زیرِ زمین از خودشان هزینه می کنند و با هزینه کردن ، تبدیل به یک درخت می شوند ، اگر هزینه نکنند به صورت همان دانه می مانند اگر می خواهی بر دنیا و آخرت تو اضافه شود ، در کار خیر هزینه کن

_________________________________________

۱- (۱)) - بقره (۲) : ۲۰۵؛ (و خدا فساد و تباهی را دوست ندارد .)

۲- (۲)) - یونس (۱۰) : ۵۷؛ (شفاست برای آنچه [ ازبیماری های اعتقادی و اخلاقی ] در سینه هاست.)

۳- (۳)) - بقره (۲) : ۱۱۰؛ (آنچه از کار نیک برای خود پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت .)

خداوند درد تو را درمان می کند(۱) ( وَ هُدیً ) (۲) بخش سوم : کتاب من این است که شما را به حلال و حرام ، به مسائل اخلاقی ، توحید خالص ، شناخت انبیا و جهان ، شناخت خود و خوبی ها و زشتی ها و به بهشت راهنمایی می کند

و چهارم :

( وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ )

شما را از همه نعمت های پاک دنیا و آخرت بهره مند می کند

در آیه بعد می فرماید :

( قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ ) (۳)

این موعظه ، علاج درد ، هدایت و این رحمت طلوع احسان و رحیمیت من به شما است:

( فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا )

و با قرآن من خوشحال باشید:

( خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ )

که اگر همه دنیا را برای خودتان جمع کنید بهتر از این نخواهد بود شما با جمع کردن ، و با پشت سر گذاشتن قرآن ، در زندگی ضرر صد در صد می کنید ولی با اتصال به قرآن مجید سود صد در صد دنیا و آخرت نصیب شما می شود ، این علت برتری ماه رمضان بر کل روزگار است

اما علت دوم : که باز در قرآن بیان شده است ، رمضان همراه با روزه روزه دار ، نه بدون روزه ، آن هم روزه ای که حتماً شرایط معنوی در آن رعایت شود ، چنانکه پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه طاهرینعليهم‌السلام می فرمایند : شکم ، چشم ، گوش ، زبان ، پوست ،

__________________________________________

۱- (۱)) - إرشاد القلوب إلی الصواب، دیلمی: ۱۳۷/۱، الباب الثالث و الأربعون فی السخاء و الجود، حدیث ۱۳۶؛ (وَ قَالَ خُلُقَانِ یُحِبُّهُمَا اللَّهُ السَّخَاءُ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ خُلُقَانِ یُبْغِضُهُمَا اللَّهُ الْبُخْلُ وَ سُوءُ الْخُلُق.)

۲- (۲)) - یونس (۱۰) : ۵۷؛ (و سراسر هدایت و رحمتی است برای مؤمنان .)

۳- (۳)) - یونس (۱۰) : ۵۸؛ (بگو : [ این موعظه ، دارو ، هدایت و رحمت ] به فضل و رحمت خداست ، پس باید مؤمنان به آن شاد شوند که آن از همه ثروتی که جمع می کنند ، بهتر است .)

دست ، قدم و شهوت ، همه را وارد روزه کنید ، رمضان ، با چنین روزه ای کلاس تقوا را می سازد که اگر تقوا برای شما حاصل شود:(۱) ( لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ) (۲)

شما با ارزشترین انسان نزد پروردگار می شوید این کار ماه رمضان است که شما را تبدیل به با ارزش ترین موجودات عالم هستی نزد پروردگار می کند

( یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ ) (۳)

ماه مبارک رمضان ، مقام َتْقاکُمْ ) برای متّصلین به خودش می سازد و ایام دیگر این قدرت را ندارد حتی ایام حج ، رجب و شعبان چنین ارزشی ندارد ، این هنر ماه مبارک رمضان است

غنیمت شمردن ماه رمضان

بنابراین واجب است اهل ایمان این بخش از روزگار را به بالاترین وجه غنیمت بدانند ، چون این بخش مدت آن اندک است ، و زودگذر است و سریع از دست انسان می رود ، به این خاطر پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سفارش می کردند:

(اغتنموا الفرص فانّها تمرّ مرّ السحاب )(۴) فرصت های الهی را غنیمت بدانید که مانند ابر زودگذر است و رد می شود

صبح می بینید آسمان شهر را ابر گرفته است ، همه فکر می کنند باران می آید ، یک ساعت بعد یک لکّه ابر در آسمان پیدا نمی شود این فرصت مانند ابر است ، آمده برای باریدن و شما با روزه واجد شرایط باعث شوید این ابر تا نرفته بر کلّ زندگی شما چه باطن و چه ظاهر ببارد

___________________________________

۱- (۱)) - فی نهج البلاغه: و قال (أمیر المؤمنینعليه‌السلام ): کم من صائم لیس له من صیامه إلّاالظمآء، و کم من قائم لیس له من قیامه إلّاالعنآء، حبّذا نوم الأکیاس و إفطارهم. الکافی: ۸۷/۴، باب أدب الصائم...، حدیث ۸۷؛ (عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیم عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ یَا جَابِرُ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ مَنْ صَامَ نَهَارَهُ وَ قَامَ وِرْداً مِنْ لَیْلِهِ وَ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ کَفَّ لِسَانَهُ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَخُرُوجِهِ مِنَ الشَّهْرِ فَقَالَ جَابِرٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَ هَذَا الْحَدِیثَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یَا جَابِرُ وَ مَا أَشَدَّ هَذِهِ الشُّرُوطَ.)

۲- (۲)) - بقره (۲) : ۲۱؛ (تا [ با پرستیدن او ] پروا پیشه شوید .)

۳- (۳)) - حجرات (۴۹) : ۱۳؛ (ای مردم ! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست .)

۴- (۴)) - مستدرک الوسائل: ۱۴۱/۱۲ - ۱۴۲، باب ۹۰، باب استحباب انتهاز فرص الخیر، حدیث ۱۳۷۳۱، (الآْمِدِیُّ فِی الْغُرَرِ، وَ عَنْهُصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قَالَ تَرْکُ الْفُرَصِ غُصَصٌ الْفُرَصُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ. عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام أَنَّهُ قَالَ الْفُرَصُ خُلَسٌ الْفَوْتُ غُصَصٌ. وَ قَالَعليه‌السلام الْفُرَصُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ (فَانْتَهِزُوهَا إِذَا أَمْکَنْتَ فِی أَبْوَابِ الْخَیْرِ وَ إِلَّا عَادَتْ نَدَماً). وَ قَالَعليه‌السلام أَشَدُّ الْغُصَصِ فَوْتُ الْفُرَصِ.) شرح نهج البلاغه: ۲۸۳/۱۸؛ (إِضَاعَهُ الْفُرْصَهِ غُصَّهٌ فی المثل انتهزوا الفرص فإنها تمر مر السحاب.)

بزرگترین مصیبت برای انسان

این زمان که عظیم ترین زمان است آن را غنیمت بدانید یک مطلبی را از یکی از انبیا ، درباره غنیمت دانستن زمان بشنوید چقدر این مطلب مهم است

ما خیلی مصیبت داریم ، مصیبت مرگ عزیزان ، نابود شدن مال ، زلزله ، سیل و طوفان ،

(أعظم المصائب فوت الوقت بلافائده )

بزرگترین مصیبت، از دست دادن زمان است بدون اینکه آدم از آن زمان فایده برده باشد ماه مبارک رمضان بیاید و برود و هیچ چیزی نصیب انسان نشود

در جمله دیگر فرمودند :

(الوقتُ أَعَزُّ الاشیاء )

زمان ، بخصوص ماه مبارک رمضان ، پرقیمت ترین ، عزیزترین و کمیاب ترین گوهر است ،

( فَاشْغَلْهُ بأعزّ الاشیاء )

این زمان و فرصت را به پرقیمت ترین کار مشغول کن

(و هو ذکر الله بلاغفله وفتره )

و آن ذکر خدا(۱) است که یک بخش ذکر ، همین روزه است به فرموده امام صادقعليه‌السلام ، یک بخش ذکر ، نماز ، ذکر ، انفاق و دست به جیب بودن است ، یک بخش ذکر احترام به بزرگتر و ترحّم به کوچکتر و ذکر قرائت قرآن است ، یک بخش ذکر هدایت کردن مردم است از این ذکر در شبانه روز غافل نشوید و نگذارید بین تو و ذکر فاصله بیفتد

_______________________________________

۱- (۱)) - در روایات انواع ذکر را بیان فرمودند: مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار ۵۵، الفصل الخامس عشر فی الذکر؛ (رُوِیَ عَنْ بَعْضِ الصَّادِقِینَ أَنَّهُ قَالَ الذِّکْرُ مَقْسُومٌ عَلَی سَبْعَهِ أَعْضَاءٍ - اللِّسَانِ وَ الرُّوحِ وَ النَّفْسِ وَ الْعَقْلِ وَ الْمَعْرِفَهِ وَ السِّرِّ وَ الْقَلْبِ وَ کُلُّ وَاحِدٍ یَحْتَاجُ إِلَی اسْتِقَامَهٍ فَاسْتِقَامَهُ اللِّسَانِ صِدْقُ الْإِقْرَارِ وَ اسْتِقَامَهُ الرُّوحِ صِدْقُ الِاحْتِضَارِ وَ اسْتِقَامَهُ النَّفْسِ صِدْقُ الِاسْتِغْفَارِ وَ اسْتِقَامَهُ الْقَلْبِ صِدْقُ الِاعْتِذَارِ وَ اسْتِقَامَهُ الْعَقْلِ صِدْقُ الِاعْتِبَارِ وَ اسْتِقَامَهُ الْمَعْرِفَهِ صِدْقُ الِافْتِخَارِ وَ اسْتِقَامَهُ السِّرِّ السُّرُورُ بِعَالَمِ الْأَسْرَارِ وَ ذِکْرُ اللِّسَانِ الْحَمْدُ وَ الثَّنَاءُ وَ ذِکْرُ النَّفْسِ الْجُهْدُ وَ الْعَنَاءُ وَ ذِکْرُ الرُّوحِ الْخَوْفُ وَ الرَّجَاءُ - وَ ذِکْرُ الْقَلْبِ الصِّدْقُ وَ الصَّفَاءُ وَ ذِکْرُ الْعَقْلِ التَّعْظِیمُ وَ الْحَیَاءُ وَ ذِکْرُ الْمَعْرِفَهِ التَّسْلِیمُ وَ الرِّضَا وَ ذِکْرُ السِّرِّ الرُّؤْیَهُ وَ اللِّقَاء.) مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار ۵۷، الفصل الخامس عشر فی الذکر؛ (مِنْ کِتَابٍ قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِعليه‌السلام مَا ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُ بِشَیْ ءٍ أَشَدَّ مِنَ الْمُوَاسَاهِ فِی ذَاتِ اللَّهِ عز و جل وَ الْإِنْصَافِ مِنْ نَفْسِهِ وَ ذِکْرِ اللَّهِ کَثِیراً- ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنِّی لَاأَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَکِنْ أَذْکُرُهُ عِنْدَ مَا حَرَّم.)

تعبیر فوت وقت به مرگ

باز یک جمله حکیمانه دارند و خیلی عجیب است

(إنّ فوت الوقت أشدّ عند اصحاب الحقیقه من فوت الروح )(۱) از دست رفتن زمان بدون غنیمت دانستن آن ، از مرگ سخت تر و شدیدتر است،

(لأنّ فوت الروح انقطاع الخلق )

هنگام مردن ، انسان از مخلوقات جدا می شود و به خدا پیوند می خورد بعد از مرگ:

( إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ) (۲)

وقتی مردید از همه جدا می شوید و به خدا پیوند می خورید ، اما:

(و فوت الوقت انقطاع عن الحقّ )

اما اگر زمان را غنیمت ندانید ، از خدا جدا می شوید خیلی فرق است از خلق جدا شدن تا از حق جدا شدن ، به این خاطر گفته اند:

(أفضل الطاعات حفظ الاوقات )(۳) برترین عبادات این است که متوجه وقت باشید ، و وقت را غنیمت بدانید و با وقت بازی نکنید و زمان را به لهو و لعب نگذرانید

پشیمانی انسان نیکوکار در هنگام مرگ

انسانی نیکوکاری در حال جان دادن بود اطرافیان دیدند خیلی چهره اش گرفته است در حال تأسف است ، آه می کشد و غصّه می خورد ، ناراحت است ، یک نفر از اطرافیان به او گفت : چرا ناراحتی ؟ چرا آه می کشی و غصّه می خوری ؟ دنیا برای

_________________________________________

۱- (۱)) - مستدرک سفینه البحار، الشیخ علی النمازی الشاهرودی: ۱۷۹/۸؛ (و من کلام بعض الأکابر: إن فوت الوقت أشد عند أصحاب الحقیقه من فوت الروح، لأن فوت الروح انقطاع الخلق وفوت الوقت انقطاع عن الحق.)

۲- (۲)) - بقره (۲) : ۲۸؛ (به سوی او بازگردانده می شوید .)

۳- (۳)) - اصل روایت بدین مضمون پیدا نشد ولکن قریب به آن مضمون در إرشاد القلوب: ۱۲۸/۱، الباب التاسع و الثلاثون فی المراقبه آمده است: (و أفضل الطاعات مراقبه الحق سبحانه و تعالی علی دوام الأوقات.)

کسی نمی ماند ، همه از دنیا می روند ، این شتری است که جلوی در همه خانه ها می خوابد ، گفت : خیال کردی برای مردن خود غصّه می خورم من برای سه چیز غصه می خورم ، اول اینکه: برای ساعاتی که بیش از اندازه لازم خوابیدم که با خوابیدن زیادی زمان را کشتم ، من در قیامت به عنوان قاتل محاکمه می شوم من قاتل زمان هستم ، و غصّه دیگر من این است که: روزهایی که بر عمر من گذشت ، و مانند حیوانات به خاطر شکم دائم دهنم می جنبید ، برای شکم پرستی ناراحت هستم که قسمتی از عمرم خرج جنبیدن دهن برای شکم و معده ام شده است

غصّه دیگر من برای ساعت هایی است که به یاد خدا نبوده ام ، که کار خیر نکردم و قدم مثبتی برنداشتم

بهترین فرصت ماه مبارک رمضان است ، که خداوند مجانی در اختیار ما قرار داده است مال التجاره و سرمایه ای را که ما با این سرمایه

( إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ ) (۱)

می توانیم باشیم ، می توانیم به عالی ترین مقام نزد پروردگار بزرگ عالم برسیم

کسانی که ماه رمضان را فهمیده بودند ، شب های آخر گریه شان بیشتر می شد به خاطر اینکه فرصت دارد از دست می رود

روز عید فطر را پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با خوشحالی می گذراندند ، اما از روز دوم شوّال تا شش روز روزه(۲) می گرفتند ، که به پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض کردند ، چرا روزه می گیرید ؟ فرمودند : دل کندن از ماه رمضان بسیار برای من سخت است ، آرام آرام می خواهم جدا شوم یک مرتبه نمی توانم

لحظه مرگ برای گناهکاران

گفت : برای آن ساعت هایی که به غفلت گذشت ، و به یاد خدا نبودم ، گریه

________________________________________

۱- (۱)) - حجرات (۴۹) : ۱۳؛ (بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست .)

۲- (۲)) - الکافی: ۸۶/۴، باب وجوه الصوم: ۸۳؛ (وَ أَمَّا الصَّوْمُ الَّذِی صَاحِبُهُ فِیهِ بِالْخِیَارِ فَصَوْمُ یَوْمِ الْجُمُعَهِ وَ الْخَمِیسِ وَ صَوْمُ الْبِیضِ وَ صَوْمُ سِتَّهِ أَیَّامٍ مِنْ شَوَّالٍ بَعْدَ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ صَوْمُ یَوْمِ عَرَفَهَ وَ صَوْمُ یَوْمِ عَاشُورَاءَ فَکُلُّ ذَلِکَ صَاحِبُهُ فِیهِ بِالْخِیَارِ إِنْ شَاءَ صَامَ وَ إِنْ شَاءَ أَفْطَر.)

می کنم متأسف و ناراحت هستم طبق آیات سوره مؤمنون بسیاری از مردم لحظه مرگ ، قبل از اینکه ملک الموت جانشان را بگیرد ، وقتی که پرده کنار می رود ، و وضع خود را مشاهده می کنند ، با التماس به پروردگار می گویند :

( رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ ) (۱)

خدایا ما را به اول تکلیف برگردان ، تا ما زندگی نابود شده را جبران کنیم

میلیون ها نفر در هنگام مرگ این تقاضا را از خدا کرده اند ، خداوند چند نفر را برگرداند ؟ هیچ کس را برنگرداندند

( کَلاّ إِنَّها کَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ )

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

_______________________________________

۱- (۱)) - مؤمنون (۲۳) : ۹۹ - ۱۰۰؛ (پروردگارا ! مرا [ برای جبران گناهان و تقصیرهایی که از من سر زده به دنیا ] بازگردان * امید است در [ برابر ] آنچه [ از عمر ، مال و ثروت در دنیا ] واگذاشته ام کار شایسته ای انجام دهم [ به او می گویند : ] این چنین نیست [ که می گویی ] بدون تردید این سخنی بی فایده است که او گوینده آن است ، و پیش رویشان برزخی است تا روزی که برانگیخته می شوند .)

۳ - فضیلت روزه

اشاره

ارزش و عظمت ماه رمضان

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

انسان های مؤمن به عظمت ماه مبارک رمضان آگاه هستند ، در ماه مبارک رمضان این دعا را شنیده اند که خداوند متعال به این ماه، عظمت ، کرامت و شرافت بخشیده است ، (و هو شهر عظمته و کرمته و شرفته )عظمت، کرامت و شرافت ، حقایق معنوی می باشند که سبب شده ، این ماه از همه زمان ها ، ارزش والاتری داشته باشد اما در این جامعه ، کمتر به عظمت روزه آگاهی دارند

کتاب شریف (فروع کافی ) و (من لایحضره الفقیه ) که کتاب اول نوشته مرحوم محمد بن یعقوب کلینی که حقّ عظیمی بر فرهنگ اهل بیتعليهم‌السلام دارد و تقریباً زمانی این کتاب را به وجود آورد که فرهنگ اهل بیتعليهم‌السلام به نابودی کامل تهدید می شد ، و کتاب دوم هم نوشته وجود مبارک شیخ صدوق است که حقّ عظیم علمی بر فرهنگ اهل بیتعليهم‌السلام دارد در این دو کتاب ، از قول حضرت صادقعليه‌السلام روایت شده که پروردگار عالم می فرماید :

(الصوم لی وأنا اجازی علیه )(۱) روزه ویژه من است ، اختصاص ، اتصال و به من ربط دارد ، و پاداش آن بر عهده من است

___________________________________________

۱- (۱)) - الکافی: ۶۳/۴، باب ما جاء فی فضل الصوم و الصائم؛ ( عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی عَلَیْهِ.)


3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

20

21

22

23

24

25

26

27