تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان0%

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محسن فیض پور
گروه: مشاهدات: 27846
دانلود: 1862

توضیحات:

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 352 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27846 / دانلود: 1862
اندازه اندازه اندازه
تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

من مدافع انسان های با ایمان هستم ، هنوز کتاب های علامه مجلسی در میان کتب علوم اسلامی مشهور و معروف می باشد.

فرزند مرحوم حاج شیخ عباس قمی ، صاحب (مفاتیح الجنان ) حکایتی از پدر خود نقل می کند ما طلبه ها شیخ عباس را به مفاتیح نمی شناسیم ، مرحوم محدث قمی صاحب کتاب های بسیار با عظمت (سفینه البحار ) ، (فوائد الرضویه ) ، (الکنی و الالقاب ) ، (تحفه الاحباب ) و (منازل الاخره ) می باشد ، ما ایشان را به عنوان یک حدیث شناس می شناسیم ، شاید نوشتن مفاتیح ، برای شیخ عباس قمی بیشتر از چهار ماه طول نکشیده باشد ، ولی نوشتن (سفینه البحار ) بیست سال طول کشید

فرزند ایشان یکی از منبری های خوب تهران بود ، بنده با ایشان بیش از ده سال همسایه بودم ، مطالب بسیاری را از ایشان شنیدم ، از جمله می فرمودند : به خاطر اینکه پسر شیخ عباس قمی بودم ، از جوانی منبری شدم کم و بیش معارف اسلامی و روایات را می شناختم به تبع پدرم نیز مورد احترام بودم(۱) بعضی انسان ها شخصیت ندارند ، شخصیت آنها تبعی است ، اگر آن منبع قطع شود ، دیگر ارزشی ندارد از این نوع شخصیت های تبعی در همه دنیا وجود دارد.

بسیاری از ظلم هایی که بر ملت ها و کشورها می شود ، به علت همین شخصیت های تبعی است ، به سبب این شخصیت تبعی متکبّر شده و مرتکب هر فعلی می شوند

از ترس پشتیبان آن فرد ، کسی جرأت مخالفت ندارد می ترسند که مبادا این شخصیت تبعی ، آنها را از کار برکنار کند بعضی ها نیز حاضر می باشند دین خود را به این شخصیت های تبعی بفروشند و آخرت خود را بر باد بدهند بسیاری از آنها روز قیامت آمرزیده نمی شوند

ایشان فرمودند : پدرم بیست سال در مشهد زندگی می کرد ، مریدان وی به خاطر علاقه به پدرم و اینکه می دانستند من هم باسواد هستم ، در مشهد مرا ده شب به منبر دعوت کردند شیخ عباس فرمودند : روزی آمدم خدمت آیت الله العظمی

____________________________________

۱- (۱)) - قمی، حاج شیخ عباس بن محمدرضا بن ابی القاسم از افاضل علمای عصر حاضر ما که عالم فاضل کامل محدث متتبع ماهر بوده و همانا مراد این نگارنده نیز از جمله فاضل محدث معاصر در این کتاب عبارت از آن جناب است و شرح حال اجمالی او آنکه در بدایت حال در مولد خود قم به تحصیلات مقتضیه پرداخته تا در سال ۱۳۱۶ هجرت به نجف اشرف عازم و ملازم خدمت حاج میرزا حسین نوری بوده و استفاده های بسیاری نموده و در عین حال مساعدت های بسیاری در بعضی از تألیفات استاد معظم خود بکار برده و در روایت مؤلفات امامیه که در فقه و اصول و تفسیر و کلام و حدیث و غیر آنها دارند تحصیل اجازه کرده که همه آن ها را با طرقی که در آخر مستدرک الوسائل نگارش یافته از مؤلفین آنها روایت نماید و در سال ۱۳۲۰ هجرت بعد از وفات استاد معظم خود به موطن اصلی خود قم مراجعت و در خلال این احوال سه مرتبه به زیارت بیت اللّه الحرام مشرف و عاقبت در موطن خود قم مقیم و تمامی اوقات او در تألیف و انجام وظایف دینیه مصروف بوده و از تألیفات او است: ۱- الانوار البهیه فی تواریخ الحجج الالهیه ۲- الباقیات الصالحات فی الادعیه و الصلوات المستحبات ۳- بیت الاحزان فی مصائب سیده النسوان ۴- تحفه الاحباب ۵ - التحفه الطوسیه ۶- الحکمه البالغه در شرح صد کلمه از کلمات حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام ۷- الدره الیتیمه فی تتمات الدره الثمنیه که شرح نصاب الصبیان معروف و تتمه شرح فاضل یزدی است ۸ - الدر النظیم فی لغات القرآن العظیم ۹- سفینه البحار و مدینه الحکم و الاثار که به منزله فهرست و ملخص مجلدات بحار الانوار است ۱۰- شرح وجیزه شیخ بهائی ۱۱- علم الیقین که ملخص حق الیقین مجلسی است ۱۲- غایه المرام فی مختصر دار السلام ۱۳- الفصول العلیه فی المناقب المرتضویه ۱۴- الفوائد الرجبیه فی ما یتعلق بالشهور العربیه که مشتمل بر وقایع ایام و مقداری از اعمال شهور است ۱۵- الفوائد الرضویه فی احوال العلماء الامامیه ۱۶- فیض العلام فی وقایع الشهور و عمل الایام ۱۷- فیض القدیر فی ما یتعلق بحدیث الغدیر ۱۸- قره الباصره فی تاریخ الحجج الطاهره ۱۹- کحل البصر فی سیره سید البشر ۲۰- الکنی و الالقاب ۲۱- مختصر الشمائل ۲۲- مفاتیح الجنان ۲۳- مقامات علیه که مختصر معراج السعاده است ۲۴- منازل الاخره ۲۵- منتهی الامال فی مصائب النبی و الال ۲۶- نفثه المصدور ۲۷- نفس المهموم ۲۸- نقد الرسائل ۲۹- هدیه الاحباب ۳۰- هدیه الزائرین و غیر اینها و اغلب آنها به طبع رسیده اند و وفات او در بیست و سوم ذیحجه سال ۱۳۵۹ هجرت در نجف اشرف واقع و در صحن مقدس مرتضوی نزد استاد مزبور خود مدفون گردید. ریحانه الادب: ۳۱۸/۳ - ۳۱۹.

حاج شیخ حسین قمی ، گفتم : دیشب خواب دیدم ظرف نجاستی در مقابل من است و دارم می خورم ، تعبیر آن چیست ؟ آیت الله العظمی قمی فرمودند : شیخ عباس ، به علت کهولت سن ، ممکن است بر منبر ، روایتی را کم و زیاد بخوانی یا دروغی به اهل بیت بسته بشود ، از این به بعد با خود کتاب ببر و از روی کتاب بخوان

بعضی از افراد پشت بلندگوها علیه اهل بیتعليهم‌السلام به خیال خودشان به تعریف از اهل بیت ، حرفهایی می زنند و شعرهایی می خوانند که از یک میلیون ظرف نجاستی که شیخ عباس خواب دید ، نجس تر می باشد روزه ماه رمضان هم باطل می شود

شرک به پروردگار

(۱)

شخصی به عنوان عرفان جزوه ای دارد ، جزوه اش را برای من آوردند ، به عنوان اظهار ارادت به اهل بیتعليهم‌السلام چنین نوشته است

آری آری من ذوالجناح اللهی ام یعنی آن چیزی که امام حسینعليه‌السلام سوار بر آن بود ، نمونه الله است ، آیا کفر از این بالاتر ؟ توهین به پروردگار از این بالاتر ؟

یا می گویند من زینب اللهی ام ، عباس اللهی ام ، پس این زیارت ها کاذب است ، (أشهد أنّک أطعت الله ورسوله و أمیرالمؤمنین عبدت الله مخلصاً ) همه ارزش انسان ها به این است که بنده خدا هستید ، بعد شما می گویید زینب خدا است ؟

دین خدا را به کجا می برید ؟ اگر تو ذوالجناح اللهی هستی ، با آن گاوپرست هندی چه فرقی می کنی ؟ او می گوید : گاو خدا است ، تو می گویی ذوالجناح خدا است ، پس تو با فرعون پرست ها چه فرقی می کنی ؟ او می گوید : فرعون ربّ اعلای من است ، تو می گویی زینب و حسین الله من است ، فرق تو با فرعونیان چه

______________________________________

۱- (۱)) - بحار الأنوار: ۲۹۸/۲۵، حدیث ۶۲؛ ([ رجال الکشی ] حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام إِنَّ قَوْماً یَزْعُمُونَ أَنَّکُمْ آلِهَهٌ یَتْلُونَ عَلَیْنَا بِذَلِکَ قُرْآناً یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ قَالَ یَا سَدِیرُ سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ لَحْمِی وَ دَمِی مِنْ هَؤُلَاءِ بِرَاءٌ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ رَسُولُهُ مَا هَؤُلَاءِ عَلَی دِینِی وَ دِینِ آبَائِی وَ اللَّهِ لَایَجْمَعُنِی وَ إِیَّاهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِمْ سَاخِطٌ قَالَ قُلْتُ فَمَا أَنْتُمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ تَرَاجِمَهُ وَحْیِ اللَّهِ وَ نَحْنُ قَوْمٌ مَعْصُومُونَ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِنَا وَ نَهَی عَنْ مَعْصِیَتِنَا نَحْنُ الْحُجَّهُ الْبَالِغَهُ عَلَی مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ فَوْقَ الْأَرْضِ .) و نیز در بحار الأنوار: ۲۹۹/۲۵، حدیث ۳۶؛ ([ رجال الکشی ] عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِیکٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ بَیْنَا عَلِیٌّعليه‌السلام عِنْدَ امْرَأَهٍ لَهُ مِنْ عَنْزَهَ وَ هِیَ أُمُّ عَمْرٍو إِذْ أَتَاهُ قَنْبَرٌ فَقَالَ إِنَّ عَشَرَهَ نَفَرٍ بِالْبَابِ یَزْعُمُونَ أَنَّکَ رَبُّهُمْ فَقَالَ أَدْخِلْهِمْ قَالَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالَ لَهُمْ مَا تَقُولُونَ فَقَالُوا إِنَّکَ رَبُّنَا وَ أَنْتَ الَّذِی خَلَقْتَنَا وَ أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَنَا فَقَالَ وَیْلَکُمْ لَاتَفْعَلُوا إِنَّمَا أَنَا مَخْلُوقٌ مِثْلُکُمْ فَأَبَوْا أَنْ یَفْعَلُوا فَقَالَ لَهُمْ وَیْلَکُمْ رَبِّی وَ رَبُّکُمُ اللَّهُ وَیْلَکُمْ تُوبُوا وَ ارْجِعُوا فَقَالُوا لَانَرْجِعُ عَنْ مَقَالَتِنَا أَنْتَ رَبُّنَا تَرْزُقُنَا وَ أَنْتَ خَلَقْتَنَا فَقَالَ یَا قَنْبَرُ ایتِنِی بِالْفَعَلَهِ فَخَرَجَ قَنْبَرٌ فَأَتَاهُ بِعَشَرَهِ رِجَالٍ مَعَ الزُّبُلِ وَ الْمُرُورِ فَأَمَرَ أَنْ یَحْفِرُوا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَمَّا حَفَرُوا خَدّاً أَمَرَ بِالْحَطَبِ وَ النَّارِ فَطُرِحَ حَتَّی صَارَ نَاراً تَتَوَقَّدُ قَالَ لَهُمْ تُوبُوا قَالُوا لَانَرْجِعُ فَقَذَفَ عَلِیٌّ بَعْضَهُمْ ثُمَّ قَذَفَ بَقِیَّتَهُمْ فِی النَّارِ قَالَ عَلِیٌّعليه‌السلام إِذَا أَبْصَرْتُ شَیْئاً مُنْکَراً أَوْقَدْتُ نَارِی وَ دَعَوْتُ قَنْبَرا.)

می باشد ؟ چرا توحید را مورد حمله قرار دادی ؟ ما با این اشعار به دست بیگانه بهانه می دهیم

خواب فرزند شیخ عباس قمی

ایشان فرمودند : کنار حرم حضرت رضاعليه‌السلام به عنوان پسر حاج شیخ عباس قمی منبر می رفتم شب سوم از یکی از کتاب های پدرم روایتی را نقل کردم ، به مردم گفتم : برداشت پدرم از مجلسی بهتر می باشد

منبر تمام شد ، به خانه ای که صاحب خانه مرا برای منبر دعوت کرده بود ، آمدم ، شب در عالم رؤیا به محضر مبارک پدرم رسیدم ، فرمود : فرزندم بسیار از دستت نگران هستم ، مجلسی را آزار دادی ، امشب بر منبر به مجلسی توهین و بی احترامی شد ، برو رضایت مجلسی را به دست بیاور ، مجلسی از بندگان ویژه خدا است

ایشان می گوید : بیدار شدم ، صبح شد ، به صاحبخانه گفتم : با عرض معذرت ، نمی توانم در این محل بمانم ، یک نفر دیگر را دعوت کنید ، به اصفهان آمدم سه شب تا شب جمعه ، کنار قبر علامه مجلسی گریه کردم و از او عذرخواهی کردم ، شب جمعه پدرم را در خواب دیدم ، گفت : خدا تو را بخشید

چهار شجره طیبه در باب تواضع

اشاره

این روایت را ایشان نقل می کند روایت عجیبی است

(قال الصادقعليه‌السلام التواضع مزرعه الخشوع ، والخضوع ، والخشیه والحیا )(۱) در مزرعه تواضع ، چهار شجره طیّبه روئیده می شود.

________________________________________

۱- (۱)) - بحار الأنوار: ۱۲۱/۷۲، باب ۵۱ التواضع، حدیث ۱۲؛ ([ مصباح الشریعه ] قَالَ الصَّادِقُعليه‌السلام التَّوَاضُعُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ نَفِیس ۰۰۰۰ فَقَالَ عز و جل وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ التَّوَاضُعُ مَزْرَعَهُ الْخُشُوعِ وَ الْخُضُوعِ وَ الْخَشْیَهِ وَ الْحَیَاءِ وَ إِنَّهُنَّ لَایَأْتِینَ إِلَّا مِنْهَا وَ فِیهَا وَ لَایَسْلَمُ الشَّرَفُ التَّامُّ الْحَقِیقِیُّ إِلَّا لِلْمُتَوَاضِعِ فِی ذَاتِ اللَّهِ تَعَالَی.)

۱- خشوع

(۱)

اولین شجره طیبه خشوع می باشد ؛ یعنی آن حالت ظاهری و باطنی در عبادات است ، هنگامی که مشغول نماز هستم ، تا آخر نماز ، ادب را نسبت به پروردگار رعایت کنم ، در نماز با انگشتر و تسبیح بازی نمی کنم ، دلم در نماز به هر جا نمی رود

۲ - خضوع

(۲) (والخضوع ) کبر در وجود من نمی باشد ، سینه خود را سپر نمی کنم

۳ - خشیت

(۳) عظمت شناسی از تواضع به وجود می آید ؛ زیرا وقتی من در مقابل حق می باشم ، پروردگار حقایق را به جانب من جاری می کند ، شناخت خود را به من نشان می دهد ، در این صورت حالت خشیت برای من به وجود می آید

۴ - حیا

(۴) (والحیاء ) شجره چهارم تواضع ، حیا از خدا و خلق خدا است در خلوت شرم می کنم گناه و بی ادبی بکنم ، همه این موارد ، میوه تواضع است

نکات عجیبی در آیات قرآن ، در این زمینه وجود دارد ، اگر انسان لغت شناس و اصطلاح شناس باشد ، مسائل عجیبی در این آیات به دست می آورد.

تواضع امیر المؤمنینعليه‌السلام

حاکم مملکت ، به جانب کوفه می آید ، کسی همراه او نیست ، تنها است ، بیشتر

_____________________________________

۱- (۱)) - مستدرک الوسائل: ۱۰۰/۴، حدیث ۴۲۲۹؛ (وَ مِنْ سُنَنِ إِدْرِیسَ،عليه‌السلام إِذَا دَخَلْتُمْ فِی الصَّلَاهِ فَاصْرِفُوا إِلَیْهَا خَوَاطِرَکُمْ وَ أَفْکَارَکُمْ وَ ادْعُوا اللَّهَ دُعَاءً ظَاهِراً مُنْفَرِجاً وَ اسْأَلُوهُ مَصَالِحَکُمْ وَ مَنَافِعَکُمْ بِخُضُوعٍ وَ خُشُوعٍ وَ طَاعَهٍ وَ اسْتِکَانَهٍ.) و نیز در مستدرک الوسائل: ۲۶۵/۴، حدیث ۴۶۵۹؛ (جَامِعُ الْأَخْبَارِ، عَنِ النَّبِیِّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أَنَّهُ قَالَ مَنْ قَرَأَ کُلَّ یَوْمٍ مِائَهَ آیَهٍ فِی الْمُصْحَفِ بِتَرْتِیلٍ وَ خُشُوعٍ وَ سُکُونٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الثَّوَابِ بِمِقْدَارِ مَا یَعْمَلُهُ جَمِیعُ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ مَنْ قَرَأَ مِائَتَیْ آیَهٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الثَّوَابِ بِمِقْدَارِ مَا یَعْمَلُهُ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ.)

۲- (۲)) - الکافی: ۲۲۶/۲ - ۲۳۰، حدیث ۱؛ (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ قَامَ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ وَ کَانَ عَابِداً نَاسِکاً مُجْتَهِداً إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام وَ هُوَ یَخْطُبُ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صِفْ لَنَا صِفَهَ الْمُؤْمِنِ کَأَنَّنَا نَنْظُرُ إِلَیْهِ فَقَالَ یَا هَمَّامُ الْمُؤْمِنُ هُوَ الْکَیِّسُ الْفَطِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِه۰۰۰۰ مَشْیُهُ التَّوَاضُعُ خَاضِعٌ لِرَبِّهِ بِطَاعَتِهِ رَاضٍ عَنْهُ فِی کُلِّ حَالَاتِهِ نِیَّتُهُ خَالِصَهٌ أَعْمَالُه.)

۳- (۳)) - الکافی: ۸۰/۲، حدیث ۲؛ (عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَهٌ یَوْمَ الْقِیَامَهِ غَیْرَ ثَلَاثٍ عَیْنٍ سَهِرَتْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَیْنٍ فَاضَتْ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ وَ عَیْنٍ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ.) الکافی: ۲۹۷/۲، حدیث ۱۷؛ (قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اخْشَوُا اللَّهَ خَشْیَهً لَیْسَتْ بِتَعْذِیرٍ وَ اعْمَلُوا لِلَّهِ فِی غَیْرِ رِیَاءٍ وَ لَاسُمْعَهٍ فَإِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِغَیْرِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَی عَمَلِهِ.)

۴- (۴)) - الکافی: ۲/ ۵۶، حدیث ۶؛ (مِنْ بَنِی هَاشِمٍ قَالَ أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَمَلَ إِسْلَامُهُ وَ لَوْ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَی قَدَمِهِ خَطَایَا لَمْ تَنْقُصْهُ الصِّدْقُ وَ الْحَیَاءُ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ الشُّکْرُ.) الکافی: ۱۰۶/۲، حدیث ۱ و ۲ و ۴؛ (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ الْحَیَاءُ مِنَ الْإِیمَانِ وَ الْإِیمَانُ فِی الْجَنَّهِ. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام الْحَیَاءُ وَ الْعَفَافُ وَ الْعِیُّ أَعْنِی عِیَّ اللِّسَانِ لَاعِیَّ الْقَلْبِ مِنَ الْإِیمَان. مُعَاذِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَاعليه‌السلام قَالَ الْحَیَاءُ وَ الْإِیمَانُ مَقْرُونَانِ فِی قَرَنٍ فَإِذَا ذَهَبَ أَحَدُهُمَا تَبِعَهُ صَاحِبُه.

عمر خود را در مدینه سپری کرده بود ، مردم کوفه او را نمی شناسند ، اما اسم او را شنیده بودند ، خلیفه علی بن أبی طالبعليه‌السلام است ، در بیابان بار یک مسیحی از روی قاطر به زمین افتاد ، این بار برای امیر المؤمنینعليه‌السلام سنگین نبوده است ، علیعليه‌السلام تکلیف الهی که از آسمان ها ، زمین و کوهها سنگین تر می باشد ، حمل می کند ،

( إِنّا عَرَضْنَا الْأَمانَهَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ ) (۱)

بار امانت مرا ، علیعليه‌السلام به دوش می کشد

هنگامی که چشم ایشان درد می کرد ، گرسنه و تشنه بود ، در خیبر را از جا در آورد ، شخصی به او گفت : خیلی نیرومند هستید ، فرمود : این نیرو الهی می باشد

قوت جبریل از مطبخ نبود بود از دیدار خلّاق وجود(۲)

بار مسیحی را بلند کرد و روی قاطر گذاشت انسان باید به دیگران کمک کند ، مسیحی گفت : آقا چه کاره هستید ، علیعليه‌السلام جواب داد ، (عبد من عباد الله ) با هم آمدند تا به دوراهی رسیدند ، امیرالمؤمنین چند قدمی مسیحی را همراهی کردند ، مسیحی پرسید مگر راه شما کوفه نیست ؟ فرمود : من شاگرد پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هستم ، ایشان فرموده است وقتی که با رفیق خود همسفر می شوید ، هنگام خداحافظی دو سه قدم او را مشایعت کنید

میسر نگردد به کس این سعادت

به کعبه ولادت ، به مسجد شهادت

شخص مسیحی از ایشان پرسید : نام شما چیست ؟ اول ایشان امتناع کرد ، آن مرد اصرار کرد ، امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمود : علی بن ابی طالب هستم ، علی بار مرا بلند کرد ؟! ایشان فرمودند : علی بار همه را بر می دارد ، درد دردندان را علی دوا می کند ، اما بار علی بر دوش هیچ کس نمی باشد

________________________________________

۱- (۱)) - احزاب (۳۳) : ۷۲؛ (یقیناً ما امانت را [ که تکالیف شرعیه سعادت بخش است ] بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه کردیم و آنها از به عهده گرفتنش [ به سبب اینکه استعدادش را نداشتند ] امتناع ورزیدند و از آن ترسیدند ، و انسان آن را پذیرفت.)

۲- (۲)) - مولوی.

بعد آن مسیحی توسط علی بن ابی طالبعليه‌السلام مسلمان شد(۱) والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

______________________________________

۱- (۱)) - الکافی: ۶۷۰/۲، باب حسن الصحابه و حق الصاحب فی السفر، حدیث ۵؛ (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِعليهم‌السلام أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام صَاحَبَ رَجُلًا ذِمِّیّاً فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ أَیْنَ تُرِیدُ یَا عَبْدَ اللَّهِ فَقَالَ أُرِیدُ الْکُوفَهَ فَلَمَّا عَدَلَ الطَّرِیقُ بِالذِّمِّیِّ عَدَلَ مَعَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ أَ لَسْتَ زَعَمْتَ أَنَّکَ تُرِیدُ الْکُوفَهَ فَقَالَ لَهُ بَلَی فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ فَقَدْ تَرَکْتَ الطَّرِیقَ فَقَالَ لَهُ قَدْ عَلِمْتُ قَالَ فَلِمَ عَدَلْتَ مَعِی وَ قَدْ عَلِمْتَ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام هَذَا مِنْ تَمَامِ حُسْنِ الصُّحْبَهِ أَنْ یُشَیِّعَ الرَّجُلُ صَاحِبَهُ هُنَیْئَهً إِذَا فَارَقَهُ وَ کَذَلِکَ أَمَرَنَا نَبِیُّنَاصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ هَکَذَا قَالَ قَالَ نَعَمْ قَالَ الذِّمِّیُّ لَاجَرَمَ أَنَّمَا تَبِعَهُ مَنْ تَبِعَهُ لِأَفْعَالِهِ الْکَرِیمَهِ فَأَنَا أُشْهِدُکَ أَنِّی عَلَی دِینِکَ وَ رَجَعَ الذِّمِّیُّ مَعَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام فَلَمَّا عَرَفَهُ أَسْلَمَ.)

۱۶ - شگفتی در خلقت انسان

اشاره

صورتگری مخلوقات در عالم

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

کلمه صورتگر به معنای نقاش است ، خداوند متعال این کلمه و مشتقات آن را که (صوّر ) و (یصوّر ) می باشد ، در حقّ خود به کار برده است

( هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ ) (۱)

خداوند صورت شما را در رحم ها، نقاشی می کند ،

( فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ ) (۲)

زیبا نقّاشی می کند ، از دیدگاه پروردگار ، هیچ نقشی را در این عالم زشت نقاشی نکرده است ، تمام موجوداتِ را زیبا نقاشی کرده است البته انسان مسأله خوشگلی و زشتی را اعتبار کرده است

زیبایی در خلقت موجودات

پروردگار فعل ، کار و صنعت خود را در تمام عالم هستی زیبا می داند خداوند به این معنا در قرآن اشاره می کند:

( الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ ) (۳)

________________________________________

۱- (۱)) - آل عمران (۳) : ۶؛ (اوست که شما را در رحم ها [ یِ مادران ] به هر گونه که می خواهد تصویر می کند .)

۲- (۲)) - غافر (۴۰) : ۶۴؛ (و صورت هایتان را نیکو گردانید.)

۳- (۳)) - سجده (۳۲) : ۷؛ (همان کسی که آنچه را آفرید نیکو ساخت.)

( کُلِّ شَیْ ءٍ ) ؛ یعنی همه موجودات ، بدون استثناء ، زیبا و آراسته آفریده شده اند ، علت آن این است که در خود نقاش غیر از زیبایی وجود ندارد در نقّاش انحراف در علم ، تدبیر ، طرح ، نقشه ، وجود ندارد ، نقص در قلم ، وجود ندارد

وجود مقدس پروردگار زیبای بی نهایت است و از زیبای بی نهایت ، غیر از زیبایی صادر نمی شود در آنجا زشتی و نازیبایی وجود ندارد

جهان چون زلف و خطّ و خال و ابروست

که هر چیزی به جای خویش نیکوست(۱)

آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد

هر کسی را هر چه لایق بود داد(۲)

ابلهی دید اشتری به چرا

گفت نقشت همه کژست چرا ؟(۳)

هنگامی که با دید محدود خود ، شتر را دید ، به نظر او تناسبی در اندام شتر وجود ندارد ، بلندی قدّ ، بزرگی شکم و طولانی بودن گردن ، او را زشت کرده است از دید پروردگار شتر را مشاهده کنید ، می بینید که اسم او را در قرآن کریم آورده است ، خداوند می فرماید :

( وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوها ) (۴)

نام حیوانات را ذکر کرده است ؛ زیرا از دیدگاه او همه حیوانات زیبا نقّاشی شده اند.

یا در سوره مبارکه غاشیه ، می فرماید :

( أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ ) (۵)

نظر در اصطلاح قرآن نگاه کردن با چشم و عقل می باشد اگر عقل چشم را همراهی نکند ، نگاه کردن ، ابلهانه می شود

__________________________________________

۱- (۱)) - شیخ محمود شبستری.

۲- (۲)) - سعدی شیرازی.

۳- (۳)) - سنایی غزنوی.

۴- (۴)) - نحل (۱۶) : ۸؛ (و اسب ها و استرها و الاغ ها را آفرید تا بر آنها سوار شوید.)

۵- (۵)) - غاشیه (۸۸) : ۱۷؛ (آیا با تأمل به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده ؟)

نگاه متفکرانه به خلقت انسان

( أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللّهُ مِنْ شَیْ ءٍ وَ أَنْ عَسی أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ ) (۱)

( فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ ) (۲)

نمی فرماید : با چشم، خود را نگاه کنید ، با نگاه عقل و تحقیق خلقت خود را مشاهده کنید ، که چه عناصری در خلقت انسان به کار گرفته شده است

از سفره پهناور جهان چه چیزهایی را جمع آوری کرده است و با همدیگر ترکیب کرده اند ؟ تناسب ، نظم و وزن در ترکیب انسان لحاظ شده است ، تا یک نطفه به وجود بیاید ، با نگاه چشم نمی توان این ترکیب را مشاهده کرد ، چشمی لازم دارد که به عقل ، میکرسکوپ ، علم طب و کتاب های فیزیولوژی ترکیب شود ، تا اندکی از فعل خدا در خلقت انسان روشن شود ؛ زیرا فهم ظواهر آسان است ، اما فهم حقایق باطنی بسیار مشکل می باشد ، لذا خداوند در قرآن مجید می فرماید : بعضی از انسان ها به تو مراجعه می کنند و از خلقت روح می پرسند ،

( یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ ) (۳)

به آنها جواب بدهید:

( قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی )

روح به امر پروردگار به وجود آمده است ،(۴) اما در مورد ماهیت ، ذات ، دستگاه و حقیقت آن هیچ گونه توضیحی نمی دهد

دانش اندک برای انسانها

بعد از آن خداوند در قرآن می فرماید : در چنین اموری خود را خسته نکنید ؛ زیرا

_____________________________________

۱- (۱)) - اعراف (۷) : ۱۸۵؛ (آیا در [ فرمانروایی و ] مالکیّت [ و ربوبیّت ] بر آسمان ها و زمین و هر چیزی که خدا آفریده و اینکه شاید پایان عمرشان نزدیک شده باشد با تأمل ننگریسته اند ؟)

۲- (۲)) - طارق (۸۶) : ۵؛ (پس انسان باید با تأمل بنگرد که از چه چیز آفریده شده است؟)

۳- (۳)) - اسراء (۱۷) : ۸۵؛ (و از تو درباره روح می پرسند ، بگو : روح از امر پروردگار من است، و از دانش و علم جز اندکی به شما نداده اند .)

۴- (۴)) - الکافی: ۲۷۳/۱، حدیث ۳؛ (عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عز و جل یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ کَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّهِ وَ هُوَ مِنَ الْمَلَکُوتِ بحار الأنوار: ۷۰/۲۵، حدیث ۵۷ - ۵۸ [ بصائر الدرجات ] مُحَمَّدٍ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام فِی قَوْلِهِ عز و جل یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَدٌ صَمَدٌ وَ الصَّمَدُ الشَّیْ ءُ الَّذِی لَیْسَ لَهُ جَوْفٌ وَ إِنَّمَا الرُّوحُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِهِ لَهُ بَصَرٌ وَ قُوَّهٌ وَ تَأْیِیدٌ یَجْعَلُهُ اللَّهُ فِی قُلُوبِ الرُّسُلِ وَ الْمُؤْمِنِین. [ تفسیر العیاشی ] أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ رُوحَ الْقُدُسِ وَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَقْرَبَ إِلَیْهِ مِنْهَا وَ لَیْسَتْ بِأَکْرَمِ خَلْقِهِ عَلَیْهِ فَإِذَا أَرَادَ أَمْراً أَلْقَاهُ إِلَیْهَا فَأَلْقَاهُ إِلَی النُّجُومِ فَجَرَتْ بِه.

چیزی نصیب شما نمی شود:

( وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً )

من به شما انسان ها ، اندکی از علم را داده ام البته این علم اندک نزد یک نفر نمی باشد و بین گذشتگان و آیندگان تقسیم شده است مگر کسانی که دارای ظرفیت ویژه ای می باشند ، آن افراد از این آیه استثنا هستند ؛ یعنی جزو:

( وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً )

نمی باشند ، به تعبیر قرآن آنها دارای خیر کثیر می باشند:

( وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً ) (۱)

و این خیر نزد همه نیست ، با ریاضت به دست نمی آید:

( ذلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ ) (۲)

از دانش این بزرگواران تعبیر به این آیه می کند:

( وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ ) (۳)

ما را (راسخون فی العلم )(۴) نمی گویند ، اساتید دانشگاه ها و اطبای جهان را راسخون فی العلم نمی گوید ، چرا ؟ زیرا علم آنها دائم در تغییر و تحوّل است ، علم ثابت و راسخ نیست ، امروز می گویند این دارو برای بیماران ضرری ندارد ، روز بعد می گویند این دارو را از همه داروخانه های جهان جمع آوری نمایید

( ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاّ بِالْحَقِّ ) (۵)

هر کس ابلهانه وارد هر کاری شود ، گرفتار می شود ، وسوسه برای او به وجود می آید ، دچار تردید و شک می شود ، حکیم می فرماید :

________________________________________

۱- (۱)) - بقره (۲) : ۲۶۹؛ (و آنکه به او حکمت داده شود ،بی تردید او را خیر فراوانی داده اند.)

۲- (۲)) - مائده (۵) : ۵۴؛ (این فضل خداست که به هر کس بخواهد می دهد.)

۳- (۳)) - آل عمران (۳) : ۷؛ (و حال آنکه تفسیر واقعی و حقیقی آنها را جز خدا نمی داند و استواران در دانش.)

۴- (۴)) - الکافی: ۱۸۶/۱، حدیث ۶؛ (قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اللَّهُ عز و جل طَاعَتَنَا لَنَا الْأَنْفَالُ وَ لَنَا صَفْوُ الْمَالِ وَ نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ وَ نَحْنُ الْمَحْسُودُونَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ.) و نیز در الکافی: ۲۱۳/۱، حدیث ۳، باب أن الراسخین فی العلم هم الأئمه؛ (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهُ مِنْ بَعْدِهِ.)

۵- (۵)) - حجر (۱۵) : ۸۵؛ (و آسمان ها و زمین و آنچه را میان آن دوتاست ، جز به حق نیافریدیم.)

ابلهی دید اشتری به چرا

در من هیچ عیب و نقصی نیست ، نقاش من زیبای مطلق است ، نقاش من

( أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ ) (۱)

می باشد و هیچ عیب ، نقص و انحرافی در او نمی باشد که نازیبایی در نقش پیدا شود ، اگر تو بخواهی مرا نگاه کنی ، از ابلهی بیرون بیا ، متفکرانه به قرآن نگاه کن:

( أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ ) (۲)

شتر ، نشانه وجود من در عالم هستی است ، اگر عالم خدا نداشت ، شتری به این صورت به وجود نمی آمد ، شتر نشانه من است ، به عالم خردمندانه نگاه کن ، اما بدانید که دانش شما قلیل است