تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان7%

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان
  • شروع
  • قبلی
  • 352 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 32172 / دانلود: 2984
اندازه اندازه اندازه
تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

اعطای دانش مطابق با ظرفیت انسان ها

دانش عده ای که نقاشی و ظرفیت ویژه دارند کثیر است ، که به آنها عنایت شده است ،

( وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً ) (۳)

و در جای دیگر می فرماید :

( وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَهَ ) (۴)

به او دانش کثیر عطا کردم ، چنین افرادی الراسخون فی العلم هستند ؛ یعنی علمشان از من گرفته شده است ، در آن علم تغییری ایجاد نمی شود ولی همین دانش کثیر ، به قول فلاسفه مقول به تشکیک است ، علوم کثیر با کثیر فرق می کند ، از جهت ماهیت فرق نمی کند ولی عنصراً از نظر گستردگی فرق می کند ، مانند نور ،

________________________________________

۱- (۱)) - سجده (۳۲) : ۷؛ (همان کسی که آنچه را آفرید نیکو ساخت.)

۲- (۲)) - غاشیه (۸۸) : ۱۷؛ (آیا با تأمل به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده ؟)

۳- (۳)) - بقره (۲) : ۲۶۹؛ (و آنکه به او حکمت داده شود ،بی تردید او را خیر فراوانی داده اند.)

۴- (۴)) - لقمان (۳۱) : ۱۲؛ (و به راستی ما به لقمان حکمت عطا کردیم.)

که شعله سر کبریت نور است ، لامپ کوچک نور است ، و لامپ بزرگ هم نور است ، ولی مقوله به تشکیک است و با هم تفاوت دارند ، حکمت یکسان به همه عنایت نشده است ، برابر با ظرفیت ها عنایت شده است

خداوند متعال چه کسانی را معلم و راهنمای شما قرار داده تا شما را هدایت کنند خیلی از انسان ها ادعای معلّمی دارند و این مدعیان هم انسان های زیادی را شاگرد خود کردند و آن انسان ها بی تحقیق ادعای آنها را قبول کردند و از آن ها درس گرفتند و در برابر درس آنها زندگی کردند و مردند و به جهنّم رفتند

معلم های شما چه کسانی هستند ؟ متواضع ترین انسان های تاریخ انبیا و ائمه بودند

تواضع موسی بن عمران

یک مورد تواضع موسی بن عمرانعليه‌السلام است ، به نبوّت مبعوث شده است ، خداوند در قرآن می فرماید : از میان انسان ها او را برای صحبت مستقیم انتخاب کردم که بین من و او واسطه ای نباشد ،

( کَلَّمَ اللّهُ مُوسی تَکْلِیماً ) (۱)

دانش موسی بن عمران نور ، رحمت و هدایت است ، این سه کلمه درباره علم حضرت موسیعليه‌السلام در قرآن مجید است او دارای علم کثیر و فراوان است ، به وجود مقدّس پروردگار یک روز عرض کرد ، امروز در کره زمین ، عالم تر از من هم وجود دارد ، خدا به او فرمود : بله

گفت : خدایا مرا به جانب آن عالم راهنمایی کن ، تا شاگردی او کنم وقتی پروردگار به سؤال پیغمبر اولی العزم خود جواب می دهد که عالمتر از تو وجود دارد ، نمی گوید : برای چه عالم تر از من وجود دارد ، آن علم را به من می دادی !

___________________________________

۱- (۱)) - نساء (۴) : ۱۶۴؛ (خدا با موسی به صورتی ویژه و بی واسطه سخن گفت .)

خداوند نشانی آن عالم را داد که منطقه زندگی آن عالم جایی به نام (مجمع البحرین ) است ، نشانی آن عالم این است ، وقتی کنار آب غذا می خورید ، ماهی پخته سفره شما در آب می افتد و زنده می شود ، آن ماهی را دنبال کن تا به آن عالم برسی ، مرده در آنجا زنده می شود ، تا این حد عالم برکت دارد انسانی که قلبش مرده باشد ، عقلش نیز مرده است ، حیات انسان به علم ، دانایی و معرفت بستگی دارد

غروب شب احیا ، علمای بزرگ منطقه شهر ری خدمت شیخ صدوق آمدند و گفتند : آقا امشب ، شب قدر است ، ما روحانیون خدمت شما رسیدیم که از شما بپرسیم ، چه عملی برای ما بالاترین عمل است ؟ ایشان فرمودند : مذاکرات علمی

اگر جامعه فهمیده باشد ، شیطانی بر آن جامعه مسلط نمی شود ، عدالت و قانون اجرا می شود ، دست آن جامعه به سوی غرب دراز نمی باشد ، و آن جامعه برای همیشه زنده است

ماهی در آب افتاد ، معلوم شد جای آن عالم در آنجا است ، موسیعليه‌السلام در اولین برخورد با آن عالم گفت : می خواهم خدمت شما باشم ، عالم به موسی بن عمرانعليه‌السلام فرمود : دانش من خیلی سنگین است ، تو طاقت آن را نداری ،

( لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً ) (۱)

تحمّل و طاقت دانش مرا نداری ، موسی گفت : من دوست دارم همراه تو باشم ، و از دانش تو استفاده کنم خدا در قرآن مجید می فرماید : آن عالم گوشه ای از علم خود را به کار برد ، موسی طاقت نیاورد ، گریبان او را گرفت ، موسی گفت : چرا این کار را کردی ؟ عالم گفت : در اولین ارتباط ، به شما گفتم( لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً ) این عمل سه مرتبه تکرار شد و هر سه بار موسی طاقت نیاورد چرا خداوند این دانش گسترده را به ما نمی دهد ؟ زیرا ظرفیت آن را نداریم اگر اسرار بعضی از امور را به ما

_________________________________

۱- (۱)) - کهف (۱۸) : ۶۷؛ (تو هرگز نمی توانی بر همراهی من شکیبایی ورزی .)

برسانند ، کافر می شویم و تحمل نمی کنیم ، هنگامی که آن عالم در مرتبه سوم علم خود را به اجرا در آورد ، موسیعليه‌السلام بسیار عصبانی شد ، عالم به او گفت : عصبانی نشو ،

( هذا فِراقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ ) (۱)

این نقطه ، نقطه جدایی من با تو می باشد ، تو تحمل دانش من را نداری ، ما باید خداحافظی کنیم ،(۲) کنار دریای مدیترانه که وصل به همه اقیانوس های جهان است ، موسیعليه‌السلام و آن مرد عالم کنار همین دریای مدیترانه برای خداحافظی می ایستند

علم پیامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علیعليه‌السلام

گنجشکی مقابل آن دو آمد ، و نزدیک آب آمد تا جایی که نوک این پرنده کوچک به آب برسد ، با نوک خود یک قطره آب برداشت و کمی پرواز کرد ، بعد نوک خود را تکان داد و قطره آب روی آب افتاد ، پرنده رفت ، جبرئیل نازل شد ، به موسیعليه‌السلام گفت : این چه چیزی بوده است ؟ موسی گفت : نمی دانم به آن مرد عالم گفت ، این چه چیزی بوده است ؟ آن عالم گفت : نمی دانم معلوم می شود علم آن مرد عالم ، اندازه ای خاص داشته است ، باز علم خداوند در جای دیگر می باشد تا به پروردگار برسد ، گفت : ای مرد عالم و ای موسی ، خدا مرا فرستاده تا به شما بگویم ، این دریا و این قطره را دیدید ، دو نفر ، در آینده می آیند ، یکی از آنها آخرین پیامبر است و دیگری جانشین و وصیّ او است ، علم شما دو نفر ، به اندازه این قطره است و علم آن دو به اندازه این دریا است ،(۳) ( وَ فَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ ) (۴)

بالاتر از هر عالمی ، عالم دیگر بالاتر است

_____________________________________

۱- (۱)) - کهف (۱۸) : ۷۸؛ (اکنون زمان جدایی میان من و توست.)

۲- (۲)) - بحار الأنوار ۲۷۹/۱۳، حدیث ۱؛ ([ تفسیر القمی ] إِذْ قالَ مُوسی لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّی أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ . فَذَکَرَ وَصِیُّهُ السَّمَکَهَ فَقَالَ لِمُوسَی إِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ عَلَی الصَّخْرَهِ فَقَالَ مُوسَی ذَلِکَ الرَّجُلُ الَّذِی رَأَیْنَاهُ عِنْدَ الصَّخْرَهِ هُوَ الَّذِی نُرِیدُهُ فَرَجَعَا۰۰۰ فَقَالَ مُوسَی هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً فَقَالَ الْخَضِرُ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلی ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً فَقَالَ مُوسَی سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً وَ لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً ۰۰۰ قَالَ نَعَمْ فَمَرُّوا ثَلَاثَتُهُمْ حَتَّی انْتَهَوْا إِلَی سَاحِلِ الْبَحْرِ۰۰۰ فَلَمَّا جَنَحَتِ السَّفِینَهُ فِی الْبَحْرِ قَامَ الْخَضِرُ إِلَی جَوَانِبِ السَّفِینَهِ فَکَسَرَهَا وَ حَشَاهَا بِالْخِرَقِ وَ الطِّینِ فَغَضِبَ مُوسَیعليه‌السلام غَضَباً شَدِیداً وَ قَالَ لِلْخَضِرِ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً إِمْراً فَقَالَ لَهُ الْخَضِرُ أَ لَمْ أَقُلْإِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرا قَالَ مُوسَی لا تُؤاخِذْنِی بِما نَسِیتُ وَ لا تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْراً فَخَرَجُوا مِنَ السَّفِینَهِ فَنَظَرَ الْخَضِرُ إِلَی غُلَامٍ یَلْعَبُ بَیْنَ الصِّبْیَانِ ۰۰۰ فَتَأَمَّلَهُ الْخَضِرُ ثُمَّ أَخَذَهُ وَ قَتَلَهُ فَوَثَبَ مُوسَی إِلَی الْخَضِرِ وَ جَلَدَ بِهِ الْأَرْضَ فَقَالَ أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّهً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً نُکْراً فَقَالَ الْخَضِرُ لَهُ أَ لَمْ أَقُلْ لَکَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً قَالَ مُوسَی إِنْ سَأَلْتُکَ عَنْ شَیْ ءٍ بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْراً فَانْطَلَقا حَتَّی إِذا أَتَیا بِالْعَشِیِّ قَرْیَهً ۰۰۰ فَاسْتَطْعَمُوهُمْ فَلَمْ یُطْعِمُوهُمْ وَ لَمْ یُضَیِّفُوهُمْ فَنَظَرَ الْخَضِرُعليه‌السلام إِلَی حَائِطٍ قَدْ زَالَ لِیَنْهَدِمَ فَوَضَعَ الْخَضِرُ یَدَهُ عَلَیْهِ ۰۰۰ فَقَامَ فَقَالَ مُوسَیعليه‌السلام ۰۰۰لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً فَقَالَ لَهُ الْخَضِرُعليه‌السلام هذا فِراقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً أَمَّا السَّفِینَهُ الَّتِی فَعَلْتُ بِهَا مَا فَعَلْتُ فَکانَتْ لِقَوْمٍ لِمَساکِینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِیبَها وَ کَانَ وَرَاءَ السَّفِینَهِ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَهٍ صَالِحَهٍ غَصْباً کَذَا نَزَلَتْ ۰۰۰ وَ أَمَّا الْغُلامُ فَکانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ ۰۰۰ فَخَشِینا أَنْ یُرْهِقَهُما طُغْیاناً وَ کُفْراً ۰۰ وَ أَمَّا الْجِدارُ الَّذِی أَقَمْتُهُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَهِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً فَأَرادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغا أَشُدَّهُما.)

۳- (۳)) - درر الأخبار با ترجمه متن عربی: ۲۷۶، حدیث ۵؛ البرسی فی مشارق الأنوار: روی الحسن البصری أن الخضر لمّا التقی موسی فکان بینهما ما کان، جاء عصفور فأخذ قطره من البحر فوضعها علی ید موسی، فقال للخضر: ما هذا؟ فقال: یقول: ما علمنا و علم سائر الأولین و الآخرین فی علم وصیّ النبی الأمی إلّاکهذه القطره فی هذا البحر. و روی ابن عباس عنه أنه شرح له فی لیله واحده من حین أقبل ظلامها حتّی أسفر صباحها فی شرح الباء من ( بِسْمِ اللّهِ ) و لم یتقدّم إلی السین و قال: لو شئت لأوقرت أربعین بعیرا من شرح ( بِسْمِ اللّهِ ).

۴- (۴)) - یوسف (۱۲) : ۷۶؛ (و برتر از هر صاحب دانشی ، دانشمندی است .)

متوجه شدید که خداوند شما را در این دنیا و در جریان زندگی ، درِ کدام خانه فرستاده است ؟ چه معلّمی را در راه شما قرار گذاشت ، اگر در طول عمر خود شکر خدا کنید که خدا شما را با علیعليه‌السلام آشنا کرده ، آیا شکر خدا را به جا آورده اید ؟ خیر شکر باید به تناسب نعمت باشد ، کدام شکر هم وزن وجود علیعليه‌السلام است ؟

اولین مجرم از نوعِ ما ، قابیل است

( وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ ) (۱)

که برادر خود را کشت ، تا آخرین مجرم که معلوم نیست که چه کسی می باشد ، اگر امیرالمؤمنین وسط محشر بیاید و بگوید خدایا با چقدر عمل من حاضر هستی ، کلّ این مجرمین را به بهشت بفرستی ، که من آن عمل را ارائه کنم ، زیرا این افراد دارای چنین اخلاقی هستند.

موسی بن جعفرعليه‌السلام در اوج سختی زندان بغداد ، چند شب مانده به شهادت ایشان ، گفت : خدایا خمسِ اعمال دوره عمرم را ، بردار و جزای آن خمس را آمرزش گناهان وابستگان به ما قرار بده ،

با کریمان کارها دشوار نیست

سؤالی از روز قیامت

شخصی به مسجد آمد ، گفت :

(یا رسول الله من یحاسب الخلق یوم القیامه )

حساب و پرونده ما در قیامت دست کیست ؟ پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود ، الله ، عرب خندید و رفت پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : چرا خندیدی ؟ گفت : برای اینکه

(الکریمُ اذا قدر عفا )(۲)

_______________________________________

۱- (۱)) - یس (۳۶) : ۵۹؛ (و [ ندا آید : ] ای گناهکاران ! امروز [ از صف نیکان ] جدا شوید .)

۲- (۲)) - مجموعه ورام: ۹/۱، الجزء الأول؛ (قال أعرابی یا رسول الله من یحاسب الخلق یوم القیامه قال الله عز و جل قال نجونا و رب الکعبه قال و کیف ذاک یا أعرابی قال لأن الکریم إذا قدر عفا.)

خداوند کریم است ، کریم در اوج قدرت گذشت می کند

یک رکعت نماز علیعليه‌السلام می تواند تمام گناهان مردم را ببخشد

چه شکری هم وزن علی است ؟ اول باید وزن علی را به دست آورد ، بعد ببینیم آیا این نعمت قابل شکر است ؟

امام حسینعليه‌السلام می فرماید : ای خدا ! اگر عمر روزگار را به من بدهی و من در تمام عمر خود غیر از شکر تو هیچ کاری نکنم ، از عهده شکر یک نعمت تو ، که پدرم علیعليه‌السلام است ، بر نمی آیم منتظر شکرِ من نباش نمی توانم شاکر باشم(۱)

در سرم نیست جز هوای علی

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

_______________________________________

۱- (۱)) - بحار الأنوار: ۵۴/۲۴ - ۵۶، باب ۲۹، حدیث ۱۴- ۱۵- ۱۶- ۲۵؛ (المناقب لابن شهرآشوب أَبُو جَعْفَرٍعليه‌السلام فِی قَوْلِهِ ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ یَعْنِی الْأَمْنَ وَ الصِّحَّهَ وَ وَلَایَهَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍعليه‌السلام . التَّنْوِیرُ فِی مَعَانِی التَّفْسِیرِ، عَنْ الْبَاقِرِ وَ الصَّادِقِعليه‌السلام النَّعِیمُ وَلَایَهُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام . عَنْ الْبَاقِرِعليه‌السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَهً قَالَ النِّعْمَهُ الظَّاهِرَهُ النَّبِیُّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وَ مَا جَاءَ بِهِ مِنْ مَعْرِفَتِهِ وَ تَوْحِیدِهِ وَ أَمَّا النِّعْمَهُ الْبَاطِنَهُ فَوَلَایَتُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ عَقْدُ مَوَدَّتِنَا. کنز جامع الفوائد و تأویل الآیات الظاهره عنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍعليه‌السلام أَنَّهُ قَالَ ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ وَ اللَّهِ مَا هُوَ الطَّعَامَ وَ الشَّرَابَ وَ لَکِنْ وَلَایَتُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ.)

۱۷ - عظمت خلقت انسان

اشاره

زیبایی در خلقت موجودات

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

خداوند در قرآن مجید خود را تصویر کننده معرفی می کند به خاطر اینکه خداوند ، جامع همه صفات کمال است و هیچ عیب و نقصی در پیشگاه او وجود ندارد ، هر نقشی که برای موجودات قرار می دهد زیبا و کامل است در قرآن کریم خلقت و آفرینش همه آفریده ها را زیبا می داند

( الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ ) (۱)

اگر در نقّاش عیب و نقص باشد ، نقش او کامل نخواهد بود

حضرت حقّ دارای دو نوع نقّاشی است ، بنابراین باید ، دارای دو صفحه باشد ، که هر کدام از این دو نوع نقاشی را بر صفحه معیّن خود نقّاشی کند یک صفحه نقّاشی حضرت حق ، پرده تکوین و طبیعت است ، خداوند بر پرده تکوین و طبیعت ، میلیاردها نقش زده است ، گاهی در قرآن مجید گوشه ای از این نقّاشی را تعبیر به زینت می کند

( إِنّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَهٍ الْکَواکِبِ ) (۲)

این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود

هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار(۳)

شعر از حکیم و عارف معروف ، شیخ اجل سعدی شیرازی است در و دیوار وجود ؛ یعنی عالم طبیعت و تکوین است اگر انسانِ اهل اندیشه در نقش های این نقّاشی نیست ، خود او یک نقش مرده ای بر این دیوار است

کسانی که با دید پروردگار ، به عالم نگاه می کنند ، در هیچ گوشه ای از گوشه های جهان و روی این پرده ، نقش نازیبا نمی بینند ، باز شیخ اجل سعدی می سراید :

به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست

عاشقم بر همه عالم ،که همه عالم از اوست

این همان معنای آیه شریفه:

( الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ )

است کور که نمی تواند نقش های زیبا را مشاهده کند ، وقتی جاهل به عالم نگاه می کند ، به نظر آنها عالم هستی کج و نازیبا می باشد ، در باطن او چون و چرا پیدا می شود ، چرا این موجود را خلق کرده است ؟ چرا خداوند مرا خلق کرده است ؟ عالم برای چه به وجود آمد ؟

زیرا انسان عاشق نازیبایی نمی شود ، وقتی انسان زشتی را می بیند ، به آن نفرت پیدا می کند جای بحث تبرّی کجا است ؟ در قرآن می فرماید : از دشمنان دین خدا متنفر باشید ، جایگاه نفرت از دشمنان حقّ ، جایگاه درستی است ولی به ما نگفتند که از قیافه دشمنان متنفّر باشید ، قیافه دشمنان جزو( أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ ) است ، به ما گفتند از روش و اخلاق دشمنان متنفّر باشید ، والاّ وجود ظاهری دشمنان در پرده تکوین ، زیبا و نیکو است (ان الله لاینظر الی صورکم)۲ خدا به نقش ظاهر شما کاری ندارد ، در این زمینه نفرت مخصوص هیولای خطرناک باطن دشمنان است

____________________________________________

۱- (۱)) - سعدی شیرازی.

۲- (۲)) - بحار الأنوار: ۲۴۸/۶۷، باب ۵۴، الإخلاص و معنی قربه تعالی؛ جامع الأخبار: ۱۰۰؛ (وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إِنَّ اللَّهَ لَایَنْظُرُ إِلَی صُوَرِکُمْ وَ أَعْمَالِکُمْ وَ إِنَّمَا یَنْظُرُ إِلَی قُلُوبِکُمْ.)

۳- (۳)) - سعدی شیرازی.

حکایت عارف و تماشای فیلم

عارفی در یکی از شهرهای ایران زندگی می کند ، ایشان می فرمودند : در جلسه ای شاد و بانشاط که به صرف ناهار دعوت بودیم ، دو سه نفر از میهمانان که برای اولین مرتبه آنها را می دیدم ، به من علاقمند شدند ، و می گفتند انسان خوش اخلاقی و خوش برخوردی است ، از راه ، مسلک و اعتقاد من ، خبری نداشتند ؟ فقط وقتی میهمانی تمام شد ، آن عارف می گوید : میهمان ها مرا دعوت کردند که ناهار منزل آنها بروم ، آن عارف می گوید : بعد از صرف ناهار به من گفتند : آیا حاضر هستید با هم یک فیلم تماشا کنیم ؟ گفتم اختیار با شما است من خبر نداشتم چه فیلمی می خواهند بگذارند ، یک فیلم خارجی بسیار زشت ، پر از فساد و گناه را دیدم ، بعد از اینکه مقداری از فیلم را دیدم به گوشه سالن پذیرایی آمدم ، و شروع به گریه کردم تلویزیون را خاموش کردند آب جوش و آب قند آوردند ، از من سؤال کردند فیلم بد بوده است ؟ گفتم : نه ، مردان و زنانی که در این فیلم دیدم ، بسیار زیبا بوده اند ، و پروردگار من ،

( أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ )

می باشد ، اینکه مثل مادر داغدیده گریه می کنم ، به خاطر این است که اینها چرا باطن خودشان را مطابق با نقش زیبای ظاهر نقّاشی نکرده اند ؟ دلم برای افرادی که در فضای( أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ ) قرار دارند ، سوخت که چرا این خواهران و برادران من ، به طرف جهنّم رفتند و بعد هم برای شما ناراحت شدم که با بودن کسانی که باطنشان ،

( أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ )

است ، چرا شما گناهکاران را انتخاب کرده اید ؟

بعد به آنها گفتم من انسان هایی را می شناسم که شما باید آنها را انتخاب می کردید اما نمی گویم چه کسانی هستند ؟ اگر اجازه بدهید من یک فیلم ویدئویی دارم ، اگر شما ببینید لذت می برید

عارف گفت : اتفاقا فیلمی که من داشتم ، سخنرانی روز اربعین بود ، و در آن جلسه شما منبر رفته بودید ، از اول تا آخر فیلم سخن از آتش جهنم بود ؛ یعنی هر کس این فیلم را نگاه می کرد ، نمی توانست دست از حضرت ابی عبدالله الحسینعليه‌السلام و پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امیرالمؤمنینعليه‌السلام بردارد ، زن و مرد آنها از گریه داشتند خودشان را هلاک می کردند ، بعد گفتم شما اهل بیتعليهم‌السلام و قرآن را که خدا تمام هنر نقاشی اش را در آن به کار گرفته ، رها کرده اید و نقاشی روی استخوان و پوست را نگاه می کنید شما زیبایی پوست و جمجمه را با هنر کامل نقاشی حقّ که علیعليه‌السلام می باشد معامله می کنید ؟ آن عارف می گوید: از جای خود بلند شدم جلویم را گرفتند ما از این فیلمی که برای تو گذاشتیم ، بیشتر از پنجاه عدد داریم ، شما این فیلم اربعین را برای ما بگذار ، این پنجاه فیلم را آتش بزنید ، ما را ادب کردید ، امروز معنای زیبایی را فهمیدیم

اگر خداوند پرده زیبای این افراد را کنار بزند و باطنشان را نشان بدهد ، شما تا روز قیامت از دیدن باطن زشت این افراد فراری خواهید شد

علم و دانش امامان

اعتقاد ما این است که امامان ما در علم کامل بودند و الاّ به امامت انتخاب نمی شدند و ما بر این عقیده هستیم که خداوند متعال به امامان ما ، توان های معنوی داده که به دیگران عنایت نفرموده است

جوان شیعه ای خدمت موسی بن جعفرعليه‌السلام آمد ، گفت : یابن رسول الله ، فرهنگ خانواده من خلاف فرهنگ شما است ، آنها یک مکتب دیگری داشتند ، شما را امام نمی دانستند ، دیگران را امام می دانستند ، قائل به امامت امیرالمؤمنینعليه‌السلام نبودند ، من راه شما را انتخاب کردم ، پدرم مرده است ، دلم برای او می سوزد ، یک نفر می گوید : من هزار دینار از پدرت طلب داشتم ، وضع خوبی هم ندارم ، طلب ما را بدهید ، من نوشته ها و دفترهای پدرم را دیدم که از چه کسی طلبکار است و به چه کسی بدهکار می باشد ، نام این آقا نیست ، من هم ناراحت هستم ، چه کار کنم ؟ دلم می خواهد اگر پدرم اهل عذاب است ، عذاب خوردن مال مردم گردنش نباشد ، موسی بن جعفرعليه‌السلام فرمودند : مانعی ندارد ، نیمه شب به قبرستان بقیع برو ، این جملات را بخوان ، پدر خود را می بینی ، از او سؤال کن ، که فلانی از تو طلب دارد یا ندارد ، اگر گفت : طلب ندارد ، طلبکار دروغ می گوید ، اگر گفت طلب دارد ، طلبکار راست می گوید ، از اصل مال پدر طلب او را ادا کن ؛ زیرا دین ، قبل از تقسیم ارث باید جدا بشود

ادای دیْن

(۱)

دیْن چیست ؟ مالی که میّت به مردم بدهکار است اگر زکات بدهکار است ، صد هکتار زمین داشته ، سی سال گندم ، جو و کشمش این زمین را خورده ، حقّ خدا را نداده ، قبل از تقسیم ارث باید زکات مال خود را بدهد ، قبل از مرگ ، باید حجّ واجب انجام می داد ، قبل از تقسیم ارث باید پول حج را کنار بگذارند ، خمس بدهکار است ، شصت سال است پول در آورده ، باید ورثه خمس اموال میت را بپردازند ، وقتی دین را ادا کردند ، ورثه می توانند از دو سوم مال استفاده نمایند

وارد شدن ظاهر در باطن در قیامت

جوان رفت ، جملاتی که از موسی بن جعفرعليه‌السلام یاد گرفته بود ، خواند یک مرتبه در آن تاریکی قبرستان بقیع ، هیولای سیاهی را دید ، که شبیه هیچ حیوانی

_________________________________________

۱- (۱)) - تهذیب الأحکام: ۱۳۹/۴، حدیث ۱۷؛ (مُحَمَّدُ بْنُ یَزِیدَ الطَّبَرِیُّ قَالَ کَتَبَ رَجُلٌ مِنْ تُجَّارِ فَارِسَ إِلَی بَعْضِ مَوَالِی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَاعليه‌السلام یَسْأَلُهُ الْإِذْنَ فِی الْخُمُسِ فَکَتَبَ إِلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ ضَمِنَ عَلَی الْعَمَلِ الثَّوَابَ وَ عَلَی الْخِلَافِ الْعِقَابَ لَایَحِلُّ مَالٌ إِلَّا مِنْ وَجْهٍ أَحَلَّهُ اللَّهُ إِنَّ الْخُمُسَ عَوْنُنَا عَلَی دِینِنَا وَ عَلَی عِیَالَاتِنَا وَ عَلَی مَوَالِینَا وَ مَا نَبْذُلُ وَ نَشْتَرِی مِنْ أَعْرَاضِنَا مِمَّنْ تُخَافُ سَطْوَتُهُ فَلَا تَزْوُوهُ عَنَّا وَ لَاتُحَرِّمُوا أَنْفُسَکُمْ دُعَاءَنَا مَا قَدَرْتُمْ عَلَیْهِ فَإِنَّ إِخْرَاجَهُ مِفْتَاحُ رِزْقِکُمْ وَ تَمْحِیصُ ذُنُوبِکُمْ وَ مَا تُمَهِّدُونَ لِأَنْفُسِکُمْ لِیَوْمِ فَاقَتِکُمْ وَ الْمُسْلِمُ مَنْ یَفِی لِلَّهِ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهِ وَ لَیْسَ الْمُسْلِمُ مَنْ أَجَابَ بِاللِّسَانِ وَ خَالَفَ بِالْقَلْبِ وَ السَّلَام.) تهذیب الأحکام: ۱۳۶/۴؛ (أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ مَنِ اشْتَرَی شَیْئاً مِنَ الْخُمُسِ لَمْ یَعْذَرْهُ اللَّهُ اشْتَرَی مَا لَایَحِلُّ لَهُا.) من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفاری: ۳۴۶/۲؛ تهذیب الأحکام: ۱۲۴/۴؛ (الْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ إِنَّ رَجُلًا أَتَی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی أَصَبْتُ مَالًا لَاأَعْرِفُ حَلَالَهُ مِنْ حَرَامِهِ فَقَالَ أَخْرِجِ الْخُمُسَ مِنْ ذَلِکَ الْمَالِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَدْ رَضِیَ مِنَ الْمَالِ بِالْخُمُسِ وَ اجْتَنِبْ مَا کَانَ صَاحِبُهُ یَعْمَلُ .)

نمی باشد ، شکل خاصی داشت جوان وحشت کرد ، هیولا گفت : وحشت نکن ، من پدرت هستم ، به امر موسی بن جعفرعليه‌السلام مرا با تو روبه رو کردند ، من که همه چیزم را باختم ، چون راه من غلط و منحرف بود ، اما طلبکار راست می گوید ، خدمت موسی بن جعفرعليه‌السلام آمد ، گفت : پدرم این شکلی نبود ، خیلی بی ریخت بود ، به هیچ حیوانی شبیه نبود

جوان عزیز خداوند در قرآن می فرماید :

( یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ ) (۱)

در قیامت باطن را در ظاهر وارد می کنیم ، هر کسی به شکل باطن خود محشور می شود

سؤال ابراهیمعليه‌السلام از ملک الموت

روایت قوی تر و مستندتر ، روایتی است که وجود مبارک مرحوم فیض کاشانی در دو کتاب باعظمت (وافی) ، و (شافی ) نقل می کند

ابراهیم قهرمان توحید ، پدر همه انبیای بعد از خود ، جدّ پیغمبر و ائمه طاهرین ، انسانی که قرآن بسیار به او بها داده است ، روزی نشسته بود ، ملک الموت را دید ، به او گفت : مرگ من فرا رسیده است ، گفت : نه ؛ زیرا هنگامی که ملک الموت بیاید کار تمام است ، و همه چیز باطل می شود ،

( تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ ) (۲)

تمام پیوندهای او قطع می شود

گفت : هنوز مهلت داری در دنیا بمانی ابراهیمعليه‌السلام فرمود : برای چه آمدی ؟ ملک الموت گفت : برای دیدن تو آمدم ابراهیمعليه‌السلام فرمود : آیا با قیافه اصلی بالای سر محتضر می آیی و جانش را می گیری ، گفت : نه ، بر سر خوبان عالم به یک شکل

_____________________________________

۱- (۱)) - طارق (۸۶) : ۹؛ (روزی که رازها فاش می شود .)

۲- (۲)) - بقره (۲) : ۱۶۶؛ (همه دست آویزها و پیوندها از آنان بریده شود .)

می روم و بر سر بدان حرفه ای هم به شکل دیگر می روم ، امام صادق می فرماید :

ابراهیم به او گفت : شکلی که بالای سر خوبان می آیی ، به من نشان بده ، ملک الموت گفت : سرت را برگردان ، تا من به آن شکل در آیم ، ابراهیم به ملک الموت نگاه کرد و بیهوش شد

ابراهیم فرمود : هیچ ستمکار و گناهکاری نیازی نیست به جهنم برود ، همین قیافه برای گناهکاران کافی است(۱)

شبی مجنون به خلوتگاه ناز

ملک الموت آن قیافه زیبا را از کجا می آورد ؟ ملک الموت آینه خدا است ، بالای سر مؤمن که می رود ، عکس مؤمن روی قیافه ملک الموت می افتد ، مؤمن خودش را در ملک الموت می بیند و کافر هم خودش را در ملک الموت می بیند ملک الموت یک چهره واقعی دارد ، این دو قیافه مال دو نوع مردم است

بر پرده تکوین ، تمام نقش ها زیبا است ، کسانی که با دید خود به نقش های ظاهر نگاه می کنند ، همه را زیبا می بینند

به جهان خرّم از آنم که خرّم از اوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست(۲)

وقتی انسان با دید قلبی به اطراف خود نگاه کند ، شاد زندگی می کند غصّه دار

___________________________________________

۱- (۱)) - النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین: ۱۱۷، الفصل الثالث؛ (عوالی اللئالی فی الحدیث أن إبراهیمعليه‌السلام لقی ملکا فقال له من أنت قال أنا ملک الموت قال تستطیع أن ترینی الصوره التی تقبض بها روح المؤمن قال نعم أعرض عنی فأعرض عنه فإذا هو شاب حسن الصوره حسن الثیاب حسن الشمائل طیب الرائحه فقال یا ملک الموت لو لم یلق المؤمن إلا حسن صورتک لکان حسبه ثم قال هل تستطیع أن ترینی الصوره التی تقبض بها روح الفاجر فقال لا تطیق فقال بلی قال فأعرض عنی فأعرض عنه ثم التفت إلیه فإذا هو رجل أسود قائم الشعر منتن الرائحه أسود الثیاب یخرج من فیه و من مناخیره النیران و الدخان فغشی علی إبراهیم ثم أفاق و قد عاد ملک الموت إلی حالته الأولی فقال یا ملک الموت لو لم یلق الفاجر إلا صورتک هذه لکفته.)

۲- (۳)) - سعدی شیرازی.

نمی شود ، منظره ها او را رنج نمی دهد ، وقتی با چشم خدا به عالم نگاه می کند

می بیند که کلّ عالم یوسف می باشد ، می بیند همه عالم خرّم و عالم زیبا است

به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است

غم و شادی برِ عارف چه تفاوت دارد

ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست(۱)

این نقش ظاهر موجودات است

به دریا بنگرم دریا تو بینم

دریا یک آینه است ، صورت تو در آینه افتاده است ، دریا که چیزی نیست ، این نقش مخصوص نقاش است

نقش سه تابلو در باطن

نقشِ دوم : نقش روی پرده باطن ، شخصیت و انسانیت انسان است که نقّاش در این مرحله تابلو را جلوی شما قرار می دهد ، می گوید : من باطنِ تو را مطابق این نقّاشی می خواهم ، دیگر خودش نقّاشی نمی کند صورت تو را در رحم نقاشی می کند ، چشم و ابرویتان را در پرده تکوین نقاشی می کند ، لب ، دهن و بینی زیبا را نقاشی می کند ، اما نوبت نقش بر پرده تشریع که می رسد ، یک تابلوی کامل

______________________________________

۱- (۱)) - سعدی شیرازی.

آثار روزه ماه رمضان

به خاطر این است که می گویند اگر روزه دار در شب عید فطر ، خواسته های مثبت خود را از خدا بخواهد ، خداوند اجابت می کند ؛ یعنی روزه ، شما را به کرامت می رساند و اثر دیگر آن ، پروردگار فرموده (الصوم لی ) روزه مال خود من است ، اما در سایر عبادات ، با هم شریک هستیم اما روزه ویژه من است ، (وأنا أجزی به )(۲) پاداش روزه بر عهده خودم می باشد ، در قیامت ، اجر و ثواب روزه با من می باشد ، حساب رسی با انبیا و ملائکه نیست ؛ یعنی شما از فیض این عبادت - که تقوای در دنیا و پاداش ویژه الهی در آخرت است - غیر از آن کرامت ، بهره مند

______________________________________

۱- (۱)) - بقره (۲) : ۱۸۳؛ (روزه بر شما مقرّر و لازم شده ، همان گونه که بر پیشینیان شما مقرّر و لازم شد ، تا پرهیزکار شوید .)

۲- (۲)) - الکافی: ۶۳/۴، باب ما جاء فی فضل الصوم و الصائم. .؛ (عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی عَلَیْهِ.)

خواهید شد

خوشا آنان که الله یارشان بی

دو خوشحالی برای روزه دار

پیغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از پروردگار نقل می کنند

(انّ للصّائم فرحتین )

برای روزه دار ، دو خوشحالی می باشد ،

(اذا افطر فرح )(۱) اولین خوشحالی ، اول اذان مغرب و وقت افطار می باشد ، روزه دار خوشحال است که امروز فرمان پروردگار را اجرا کرده است خوشحالی دیگر ، در قیامت است آن وقتی که اجر روزه را به او می دهند ، روزه دار در اول افطار غصّه دار نمی باشد

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

__________________________________________

۱- (۲)) - من لایحضره الفقیه: ۷۵/۲، باب فضل الصیام: ۷۴؛ (۱۷۷۳- وَ قَالَصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ وَ لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ حِینَ یُفْطِرُ وَ حِینَ یَلْقَی رَبَّهُ عز و جل وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ عِنْدَ اللَّهِ أَطْیَبُ مِنْ رِیحِ الْمِسْکِ)

۲ غنیمت شمردن فرصت

اشاره

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین

و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

روزگار ، مخلوق پروردگار عالم است و کسی از ابتدا و انتهای آن خبر ندارد ، هیچ بخشی از روزگار برتر و مفیدتر از ماه مبارک رمضان نیست در دعاها و روایات ، بخصوص از وجود مبارک رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که عالم به همه حقایق بودند ، روایت شده ، که ماه مبارک رمضان (افضل الشهور )(۱) است ؛ یعنی هیچ زمان و فرصتی بالاتر از ماه مبارک رمضان نیست به دو علت ماه رمضان بر همه زمان ها برتر می باشد ، که هر دو علت ، در قرآن کریم بیان شده است علت اول را خداوند در قرآن بیان می کند ، که این فرصت خاص و زمان ویژه ، زمانِ نزول قرآن مجید می باشد

زمان نزول قرآن

البته ما نمی دانیم نزول کل قرآن در چه زمانی بوده است چون قبل از اینکه انسان آفریده شود ، نظام خلقت ، با محاسبه دقیق برپا شد و از همان زمان برپا شدن این نظام ، پروردگار عالم دوازده ماه قمری را تقسیم در زمان کرده و نظم داده است ،

___________________________________________

۱- (۱)) - وسائل الشیعه: ۳۱۳/۱۰، باب ۱۸، باب تأکد استحباب الاجتهاد، حدیث ۱۳۴۹۴؛ (عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّعليه‌السلام قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَهِ وَ الرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَهِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَهِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَهٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ.)

( إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتابِ اللّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ) (۱)

یعنی زمانی که انسان خلق نشده بود ، ماه رمضان وجود داشته است ، و قرآن کریم از آسمان علم پروردگار ، در کدام رمضان بر لوح محفوظ طلوع کرد ؛ یعنی از حالت سرّ و پنهان به حالت آشکار در آمده است ، برای کسی معلوم نیست اما خداوند در قرآن مجید می فرماید :

( شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ ) (۲)

یا در سوره قدر می فرماید :

( أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ ) (۳) ( خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ) (۴)

شب قدر از هزار ماه بالاتر و بهتر است

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید : روز و شب آن از روز و شب های دیگر بهتر است ، هر ساعت آن از ساعات دیگر بهتر می باشد و این بخش از روزگار را خداوند مهربان برای نزول قرآن انتخاب کرده است

دلایل نزول قرآن

برای چه خداوند قرآن را برای ما فرستاد ؟ در سوره مبارکه یونس بیان می کند و چقدر این بیان زیبا است

( قَدْ جاءَتْکُمْ ) (۵)

ای مردم ! به سوی همه شما کتابی آمده که چهار برنامه را در زندگی شما پیاده می کند ،

( مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ )

___________________________________________

۱- (۱)) - توبه (۹) : ۳۶؛ (یقیناً شماره ماه ها در پیشگاه خدا از روزی که آسمان ها و زمین را آفریده در کتاب [ علم ] خدا دوازده ماه است.)

۲- (۲)) - بقره (۲) : ۱۸۵؛ ([ این است ] ماه رمضان که قرآن در آن نازل شده.)

۳- (۳)) - قدر (۹۷) : ۱؛ (ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم .)

۴- (۴)) - قدر (۹۷) : ۳؛ (بهتر از هزار ماه است .)

۵- (۵)) - یونس (۱۰) : ۵۷؛ (یقیناً از سوی پروردگارتان برای شما پند وموعظه ای آمده.)

برنامه اول قرآن این است که از جانب پروردگار ، شما را موعظه می کند موعظه ممکن است به صورت عبرت، داستان و مطالب حکیمانه بیان شود که با گفتار نیک و همراه با رقّت قلب و دلسوزی انجام می پذیرد کسی که بر سر مردم فریاد می زند ، کسی که در گفتار خود با عصبانیت به مردم نگاه می کند و حالت خشم ، غضب و درندگی دارد و می خواهد مردم را تربیت کند ، قرآن عمل او را موعظه نمی داند ، موعظه ؛ یعنی بیان یک سلسله واقعیت ها همراه با صدای نرم ، لیّن و آمیخته با دلسوزی و مهر و محبّت می باشد ، و قرآن از این گونه موعظه ها به شکل های گوناگون زیاد دارد که لحن نصیحت و وعظ پروردگار ، لحن رحمت ، لطف و عنایت است ، نرم و مورد قبول گوشها می باشد و موعظه، کدورت ها ، تاریکی ها و خاکسترهای معنوی روی قلب را شستشو می دهد(۱)

هدف موعظه در قرآن

هدف اصلی موعظه است حالا به هر شکلی که صورت بگیرد ، اگر جنبه موعظه داشته باشد ، کاربرد حتمی دارد زیاد اتفاق افتاده است که با بیان یک داستان ، با زبان نرم و صدای آرام انسان هدایت شود ، که خداوند در قرآن می فرماید :

( وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ ) (۲)

حالت مهر ، محبّت و دلسوزی در مردم اثر کرده است و زنگ کدورت و محرومیت را از قلب مستمع شستشو داده است ، شعرای گذشته ما ، بخشی از اشعار آنها ، بر همین مبنا سروده شده است ؛ یعنی با یک لحن گرم ، دلسوزانه و با محبت ، که برای پاک کردن زنگ دلها است

اگر فکر دل زاری نکردی

به عمر خویشتن کاری نکردی

سزاوار تو باشد حق پرستی

_________________________________________

۱- (۱)) - وسائل الشیعه: ۴۵۸/۹ باب ۴۰، باب استحباب متابعه العطایا، حدیث ۱۲۴۹۴؛ (وَرَّامُ بْنُ أَبِی فِرَاسٍ فِی کِتَابِهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍعليه‌السلام قَالَ لِأَهْلِ الْإِیمَانِ أَرْبَعُ عَلَامَاتٍ وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَ لِسَانٌ لَطِیفٌ وَ قَلْبٌ رَحِیمٌ وَ یَدٌ مُعْطِیَهٌ.)

۲- (۲)) - لقمان (۳۱) : ۱۹؛ (و از صدایت بکاه.)

موعظه پروردگار به بندگان

هنگامی که پروردگار می خواهد مردم را موعظه کند ، با همین لحن نرم ، گرم ، غرق در رقّت و محبّت و دلسوزی موعظه می کند:

( إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبی وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ ) (۱)

من با لحن خود ، که همراه با محبت ، رحمت و دلسوزی است ، شما را دعوت به عدالت ، احسان و هزینه کردن مال خود ، برای اقوام فقیرتان می کنم و شما را از فحشا و منکر و بغی نهی می کنم ، شما را موعظه می کنم ؛ زیرا شما را دوست دارم ، در موعظه محبّت موعظه کننده به موعظه شونده باید موج بزند:

( وَ لا یَرْضی لِعِبادِهِ الْکُفْرَ ) (۲)

بندگانم ، ناسپاسی شما را نمی پسندم ، اگر ناسپاس شوید ، به خودتان ضرر می زنید و در موعظه دیگر پروردگار می فرماید :

( إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها ) (۳)

بندگان من اگر خوبی کنید ، به خودتان خوبی کرده اید ، و اگر بدی کنید ، باز برگشت و ضرر بدی به خودتان است ، من بدی شما را نمی پسندم(۴)

__________________________________________

۱- (۲)) - نحل (۱۶) : ۹۰؛ (به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می دهد ، و از فحشا و منکر و ستم گری نهی می کند شما را اندرز می دهد.)

۲- (۳)) - زمر (۳۹) : ۷؛ (و کفر را برای بندگانش نمی پسندد.)

۳- (۴)) - اسراء (۱۷) : ۷؛ (اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده اید ، و اگر بدی کنید به خود بدی کرده اید .)

۴- (۵)) - مستدرک الوسائل: ۱۲۱/۱۲، باب ۸۵، باب وجوب الاستغفار من الذنب، حدیث ۱۳۶۸۴؛ (وَ سُئِلَ عَنِ الْخَیْرِ فَقَالَعليه‌السلام لَیْسَ الْخَیْرَ أَنْ یَکْثُرَ مَالُکَ وَ وَلَدُکَ وَ لَکِنَّ الْخَیْرَ أَنْ یَکْثُرَ عِلْمُکَ وَ یَعْظُمَ حِلْمُکَ وَ أَنْ تُبَاهِیَ النَّاسَ بِعِبَادَهِ رَبِّکَ فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ وَ إِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ.)

( وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ ) (۱)

من دوست ندارم شما را اهل فساد ببینم این یک کار قرآن است

وقتی زنگ دل را پاک می کند ، انسان خود را در برابر موعظه گری پروردگار آماده می کند ، استعداد می دهد ، پروردگار عالم در بخش دیگر قرآن می فرماید :

( شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ ) (۲)

داروهایی برای شما در این قرآن قرار دادم که تمام بیماری های باطنی شما را درمان کند مثلاً اگر کسی گرفتار بیماری حسد است ، خدا در حقیقت به حسود می فرماید : این لیاقت را در بنده ام دیده ام که این نعمت را به او عنایت کردم ، مصلحت عنایت این نعمت را در تو ندیدم ، به تو عنایت نکردم ، نه از باب بخل ، از باب اینکه فعلاً به صلاح تو نبوده است پس به آن چیزی که من به بنده ام داده ام راضی باش و نگذار آتش حسادت از درون، تو را بخورد ، یا خدای نکرده این آتش بیرون بیاید و نعمت مرا بر او بسوزاند این کار ، کار منصفانه ای نیست

بذل و بخشش

خدای متعال وقتی که می خواهد بخیل را درمان کند ، می فرماید : می ترسی پولی را که در راه من می دهی ، گم شود:

( ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ ) (۳)

پولی که به مستحق می دهید ، من می گیرم و برای تو نگاه می دارم ، در قیامت ، بذل و بخشش تو را به خودت بر می گردانم ، یا فکر می کنی اگر انفاق کنی ، از ثروت تو کم شود ، در حالی که می بینی دانه ها ، زیرِ زمین از خودشان هزینه می کنند و با هزینه کردن ، تبدیل به یک درخت می شوند ، اگر هزینه نکنند به صورت همان دانه می مانند اگر می خواهی بر دنیا و آخرت تو اضافه شود ، در کار خیر هزینه کن

_________________________________________

۱- (۱)) - بقره (۲) : ۲۰۵؛ (و خدا فساد و تباهی را دوست ندارد .)

۲- (۲)) - یونس (۱۰) : ۵۷؛ (شفاست برای آنچه [ ازبیماری های اعتقادی و اخلاقی ] در سینه هاست.)

۳- (۳)) - بقره (۲) : ۱۱۰؛ (آنچه از کار نیک برای خود پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت .)

خداوند درد تو را درمان می کند(۱) ( وَ هُدیً ) (۲) بخش سوم : کتاب من این است که شما را به حلال و حرام ، به مسائل اخلاقی ، توحید خالص ، شناخت انبیا و جهان ، شناخت خود و خوبی ها و زشتی ها و به بهشت راهنمایی می کند

و چهارم :

( وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ )

شما را از همه نعمت های پاک دنیا و آخرت بهره مند می کند

در آیه بعد می فرماید :

( قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ ) (۳)

این موعظه ، علاج درد ، هدایت و این رحمت طلوع احسان و رحیمیت من به شما است:

( فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا )

و با قرآن من خوشحال باشید:

( خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ )

که اگر همه دنیا را برای خودتان جمع کنید بهتر از این نخواهد بود شما با جمع کردن ، و با پشت سر گذاشتن قرآن ، در زندگی ضرر صد در صد می کنید ولی با اتصال به قرآن مجید سود صد در صد دنیا و آخرت نصیب شما می شود ، این علت برتری ماه رمضان بر کل روزگار است

اما علت دوم : که باز در قرآن بیان شده است ، رمضان همراه با روزه روزه دار ، نه بدون روزه ، آن هم روزه ای که حتماً شرایط معنوی در آن رعایت شود ، چنانکه پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه طاهرینعليهم‌السلام می فرمایند : شکم ، چشم ، گوش ، زبان ، پوست ،

__________________________________________

۱- (۱)) - إرشاد القلوب إلی الصواب، دیلمی: ۱۳۷/۱، الباب الثالث و الأربعون فی السخاء و الجود، حدیث ۱۳۶؛ (وَ قَالَ خُلُقَانِ یُحِبُّهُمَا اللَّهُ السَّخَاءُ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ خُلُقَانِ یُبْغِضُهُمَا اللَّهُ الْبُخْلُ وَ سُوءُ الْخُلُق.)

۲- (۲)) - یونس (۱۰) : ۵۷؛ (و سراسر هدایت و رحمتی است برای مؤمنان .)

۳- (۳)) - یونس (۱۰) : ۵۸؛ (بگو : [ این موعظه ، دارو ، هدایت و رحمت ] به فضل و رحمت خداست ، پس باید مؤمنان به آن شاد شوند که آن از همه ثروتی که جمع می کنند ، بهتر است .)

دست ، قدم و شهوت ، همه را وارد روزه کنید ، رمضان ، با چنین روزه ای کلاس تقوا را می سازد که اگر تقوا برای شما حاصل شود:(۱) ( لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ) (۲)

شما با ارزشترین انسان نزد پروردگار می شوید این کار ماه رمضان است که شما را تبدیل به با ارزش ترین موجودات عالم هستی نزد پروردگار می کند

( یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ ) (۳)

ماه مبارک رمضان ، مقام َتْقاکُمْ ) برای متّصلین به خودش می سازد و ایام دیگر این قدرت را ندارد حتی ایام حج ، رجب و شعبان چنین ارزشی ندارد ، این هنر ماه مبارک رمضان است

غنیمت شمردن ماه رمضان

بنابراین واجب است اهل ایمان این بخش از روزگار را به بالاترین وجه غنیمت بدانند ، چون این بخش مدت آن اندک است ، و زودگذر است و سریع از دست انسان می رود ، به این خاطر پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سفارش می کردند:

(اغتنموا الفرص فانّها تمرّ مرّ السحاب )(۴) فرصت های الهی را غنیمت بدانید که مانند ابر زودگذر است و رد می شود

صبح می بینید آسمان شهر را ابر گرفته است ، همه فکر می کنند باران می آید ، یک ساعت بعد یک لکّه ابر در آسمان پیدا نمی شود این فرصت مانند ابر است ، آمده برای باریدن و شما با روزه واجد شرایط باعث شوید این ابر تا نرفته بر کلّ زندگی شما چه باطن و چه ظاهر ببارد

___________________________________

۱- (۱)) - فی نهج البلاغه: و قال (أمیر المؤمنینعليه‌السلام ): کم من صائم لیس له من صیامه إلّاالظمآء، و کم من قائم لیس له من قیامه إلّاالعنآء، حبّذا نوم الأکیاس و إفطارهم. الکافی: ۸۷/۴، باب أدب الصائم...، حدیث ۸۷؛ (عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیم عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ یَا جَابِرُ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ مَنْ صَامَ نَهَارَهُ وَ قَامَ وِرْداً مِنْ لَیْلِهِ وَ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ کَفَّ لِسَانَهُ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَخُرُوجِهِ مِنَ الشَّهْرِ فَقَالَ جَابِرٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَ هَذَا الْحَدِیثَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یَا جَابِرُ وَ مَا أَشَدَّ هَذِهِ الشُّرُوطَ.)

۲- (۲)) - بقره (۲) : ۲۱؛ (تا [ با پرستیدن او ] پروا پیشه شوید .)

۳- (۳)) - حجرات (۴۹) : ۱۳؛ (ای مردم ! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست .)

۴- (۴)) - مستدرک الوسائل: ۱۴۱/۱۲ - ۱۴۲، باب ۹۰، باب استحباب انتهاز فرص الخیر، حدیث ۱۳۷۳۱، (الآْمِدِیُّ فِی الْغُرَرِ، وَ عَنْهُصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قَالَ تَرْکُ الْفُرَصِ غُصَصٌ الْفُرَصُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ. عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام أَنَّهُ قَالَ الْفُرَصُ خُلَسٌ الْفَوْتُ غُصَصٌ. وَ قَالَعليه‌السلام الْفُرَصُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ (فَانْتَهِزُوهَا إِذَا أَمْکَنْتَ فِی أَبْوَابِ الْخَیْرِ وَ إِلَّا عَادَتْ نَدَماً). وَ قَالَعليه‌السلام أَشَدُّ الْغُصَصِ فَوْتُ الْفُرَصِ.) شرح نهج البلاغه: ۲۸۳/۱۸؛ (إِضَاعَهُ الْفُرْصَهِ غُصَّهٌ فی المثل انتهزوا الفرص فإنها تمر مر السحاب.)

بزرگترین مصیبت برای انسان

این زمان که عظیم ترین زمان است آن را غنیمت بدانید یک مطلبی را از یکی از انبیا ، درباره غنیمت دانستن زمان بشنوید چقدر این مطلب مهم است

ما خیلی مصیبت داریم ، مصیبت مرگ عزیزان ، نابود شدن مال ، زلزله ، سیل و طوفان ،

(أعظم المصائب فوت الوقت بلافائده )

بزرگترین مصیبت، از دست دادن زمان است بدون اینکه آدم از آن زمان فایده برده باشد ماه مبارک رمضان بیاید و برود و هیچ چیزی نصیب انسان نشود

در جمله دیگر فرمودند :

(الوقتُ أَعَزُّ الاشیاء )

زمان ، بخصوص ماه مبارک رمضان ، پرقیمت ترین ، عزیزترین و کمیاب ترین گوهر است ،

( فَاشْغَلْهُ بأعزّ الاشیاء )

این زمان و فرصت را به پرقیمت ترین کار مشغول کن

(و هو ذکر الله بلاغفله وفتره )

و آن ذکر خدا(۱) است که یک بخش ذکر ، همین روزه است به فرموده امام صادقعليه‌السلام ، یک بخش ذکر ، نماز ، ذکر ، انفاق و دست به جیب بودن است ، یک بخش ذکر احترام به بزرگتر و ترحّم به کوچکتر و ذکر قرائت قرآن است ، یک بخش ذکر هدایت کردن مردم است از این ذکر در شبانه روز غافل نشوید و نگذارید بین تو و ذکر فاصله بیفتد

_______________________________________

۱- (۱)) - در روایات انواع ذکر را بیان فرمودند: مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار ۵۵، الفصل الخامس عشر فی الذکر؛ (رُوِیَ عَنْ بَعْضِ الصَّادِقِینَ أَنَّهُ قَالَ الذِّکْرُ مَقْسُومٌ عَلَی سَبْعَهِ أَعْضَاءٍ - اللِّسَانِ وَ الرُّوحِ وَ النَّفْسِ وَ الْعَقْلِ وَ الْمَعْرِفَهِ وَ السِّرِّ وَ الْقَلْبِ وَ کُلُّ وَاحِدٍ یَحْتَاجُ إِلَی اسْتِقَامَهٍ فَاسْتِقَامَهُ اللِّسَانِ صِدْقُ الْإِقْرَارِ وَ اسْتِقَامَهُ الرُّوحِ صِدْقُ الِاحْتِضَارِ وَ اسْتِقَامَهُ النَّفْسِ صِدْقُ الِاسْتِغْفَارِ وَ اسْتِقَامَهُ الْقَلْبِ صِدْقُ الِاعْتِذَارِ وَ اسْتِقَامَهُ الْعَقْلِ صِدْقُ الِاعْتِبَارِ وَ اسْتِقَامَهُ الْمَعْرِفَهِ صِدْقُ الِافْتِخَارِ وَ اسْتِقَامَهُ السِّرِّ السُّرُورُ بِعَالَمِ الْأَسْرَارِ وَ ذِکْرُ اللِّسَانِ الْحَمْدُ وَ الثَّنَاءُ وَ ذِکْرُ النَّفْسِ الْجُهْدُ وَ الْعَنَاءُ وَ ذِکْرُ الرُّوحِ الْخَوْفُ وَ الرَّجَاءُ - وَ ذِکْرُ الْقَلْبِ الصِّدْقُ وَ الصَّفَاءُ وَ ذِکْرُ الْعَقْلِ التَّعْظِیمُ وَ الْحَیَاءُ وَ ذِکْرُ الْمَعْرِفَهِ التَّسْلِیمُ وَ الرِّضَا وَ ذِکْرُ السِّرِّ الرُّؤْیَهُ وَ اللِّقَاء.) مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار ۵۷، الفصل الخامس عشر فی الذکر؛ (مِنْ کِتَابٍ قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِعليه‌السلام مَا ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُ بِشَیْ ءٍ أَشَدَّ مِنَ الْمُوَاسَاهِ فِی ذَاتِ اللَّهِ عز و جل وَ الْإِنْصَافِ مِنْ نَفْسِهِ وَ ذِکْرِ اللَّهِ کَثِیراً- ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنِّی لَاأَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَکِنْ أَذْکُرُهُ عِنْدَ مَا حَرَّم.)

تعبیر فوت وقت به مرگ

باز یک جمله حکیمانه دارند و خیلی عجیب است

(إنّ فوت الوقت أشدّ عند اصحاب الحقیقه من فوت الروح )(۱) از دست رفتن زمان بدون غنیمت دانستن آن ، از مرگ سخت تر و شدیدتر است،

(لأنّ فوت الروح انقطاع الخلق )

هنگام مردن ، انسان از مخلوقات جدا می شود و به خدا پیوند می خورد بعد از مرگ:

( إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ) (۲)

وقتی مردید از همه جدا می شوید و به خدا پیوند می خورید ، اما:

(و فوت الوقت انقطاع عن الحقّ )

اما اگر زمان را غنیمت ندانید ، از خدا جدا می شوید خیلی فرق است از خلق جدا شدن تا از حق جدا شدن ، به این خاطر گفته اند:

(أفضل الطاعات حفظ الاوقات )(۳) برترین عبادات این است که متوجه وقت باشید ، و وقت را غنیمت بدانید و با وقت بازی نکنید و زمان را به لهو و لعب نگذرانید

پشیمانی انسان نیکوکار در هنگام مرگ

انسانی نیکوکاری در حال جان دادن بود اطرافیان دیدند خیلی چهره اش گرفته است در حال تأسف است ، آه می کشد و غصّه می خورد ، ناراحت است ، یک نفر از اطرافیان به او گفت : چرا ناراحتی ؟ چرا آه می کشی و غصّه می خوری ؟ دنیا برای

_________________________________________

۱- (۱)) - مستدرک سفینه البحار، الشیخ علی النمازی الشاهرودی: ۱۷۹/۸؛ (و من کلام بعض الأکابر: إن فوت الوقت أشد عند أصحاب الحقیقه من فوت الروح، لأن فوت الروح انقطاع الخلق وفوت الوقت انقطاع عن الحق.)

۲- (۲)) - بقره (۲) : ۲۸؛ (به سوی او بازگردانده می شوید .)

۳- (۳)) - اصل روایت بدین مضمون پیدا نشد ولکن قریب به آن مضمون در إرشاد القلوب: ۱۲۸/۱، الباب التاسع و الثلاثون فی المراقبه آمده است: (و أفضل الطاعات مراقبه الحق سبحانه و تعالی علی دوام الأوقات.)

کسی نمی ماند ، همه از دنیا می روند ، این شتری است که جلوی در همه خانه ها می خوابد ، گفت : خیال کردی برای مردن خود غصّه می خورم من برای سه چیز غصه می خورم ، اول اینکه: برای ساعاتی که بیش از اندازه لازم خوابیدم که با خوابیدن زیادی زمان را کشتم ، من در قیامت به عنوان قاتل محاکمه می شوم من قاتل زمان هستم ، و غصّه دیگر من این است که: روزهایی که بر عمر من گذشت ، و مانند حیوانات به خاطر شکم دائم دهنم می جنبید ، برای شکم پرستی ناراحت هستم که قسمتی از عمرم خرج جنبیدن دهن برای شکم و معده ام شده است

غصّه دیگر من برای ساعت هایی است که به یاد خدا نبوده ام ، که کار خیر نکردم و قدم مثبتی برنداشتم

بهترین فرصت ماه مبارک رمضان است ، که خداوند مجانی در اختیار ما قرار داده است مال التجاره و سرمایه ای را که ما با این سرمایه

( إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ ) (۱)

می توانیم باشیم ، می توانیم به عالی ترین مقام نزد پروردگار بزرگ عالم برسیم

کسانی که ماه رمضان را فهمیده بودند ، شب های آخر گریه شان بیشتر می شد به خاطر اینکه فرصت دارد از دست می رود

روز عید فطر را پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با خوشحالی می گذراندند ، اما از روز دوم شوّال تا شش روز روزه(۲) می گرفتند ، که به پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض کردند ، چرا روزه می گیرید ؟ فرمودند : دل کندن از ماه رمضان بسیار برای من سخت است ، آرام آرام می خواهم جدا شوم یک مرتبه نمی توانم

لحظه مرگ برای گناهکاران

گفت : برای آن ساعت هایی که به غفلت گذشت ، و به یاد خدا نبودم ، گریه

________________________________________

۱- (۱)) - حجرات (۴۹) : ۱۳؛ (بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست .)

۲- (۲)) - الکافی: ۸۶/۴، باب وجوه الصوم: ۸۳؛ (وَ أَمَّا الصَّوْمُ الَّذِی صَاحِبُهُ فِیهِ بِالْخِیَارِ فَصَوْمُ یَوْمِ الْجُمُعَهِ وَ الْخَمِیسِ وَ صَوْمُ الْبِیضِ وَ صَوْمُ سِتَّهِ أَیَّامٍ مِنْ شَوَّالٍ بَعْدَ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ صَوْمُ یَوْمِ عَرَفَهَ وَ صَوْمُ یَوْمِ عَاشُورَاءَ فَکُلُّ ذَلِکَ صَاحِبُهُ فِیهِ بِالْخِیَارِ إِنْ شَاءَ صَامَ وَ إِنْ شَاءَ أَفْطَر.)

می کنم متأسف و ناراحت هستم طبق آیات سوره مؤمنون بسیاری از مردم لحظه مرگ ، قبل از اینکه ملک الموت جانشان را بگیرد ، وقتی که پرده کنار می رود ، و وضع خود را مشاهده می کنند ، با التماس به پروردگار می گویند :

( رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ ) (۱)

خدایا ما را به اول تکلیف برگردان ، تا ما زندگی نابود شده را جبران کنیم

میلیون ها نفر در هنگام مرگ این تقاضا را از خدا کرده اند ، خداوند چند نفر را برگرداند ؟ هیچ کس را برنگرداندند

( کَلاّ إِنَّها کَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ )

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

_______________________________________

۱- (۱)) - مؤمنون (۲۳) : ۹۹ - ۱۰۰؛ (پروردگارا ! مرا [ برای جبران گناهان و تقصیرهایی که از من سر زده به دنیا ] بازگردان * امید است در [ برابر ] آنچه [ از عمر ، مال و ثروت در دنیا ] واگذاشته ام کار شایسته ای انجام دهم [ به او می گویند : ] این چنین نیست [ که می گویی ] بدون تردید این سخنی بی فایده است که او گوینده آن است ، و پیش رویشان برزخی است تا روزی که برانگیخته می شوند .)

۳ - فضیلت روزه

اشاره

ارزش و عظمت ماه رمضان

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

انسان های مؤمن به عظمت ماه مبارک رمضان آگاه هستند ، در ماه مبارک رمضان این دعا را شنیده اند که خداوند متعال به این ماه، عظمت ، کرامت و شرافت بخشیده است ، (و هو شهر عظمته و کرمته و شرفته )عظمت، کرامت و شرافت ، حقایق معنوی می باشند که سبب شده ، این ماه از همه زمان ها ، ارزش والاتری داشته باشد اما در این جامعه ، کمتر به عظمت روزه آگاهی دارند

کتاب شریف (فروع کافی ) و (من لایحضره الفقیه ) که کتاب اول نوشته مرحوم محمد بن یعقوب کلینی که حقّ عظیمی بر فرهنگ اهل بیتعليهم‌السلام دارد و تقریباً زمانی این کتاب را به وجود آورد که فرهنگ اهل بیتعليهم‌السلام به نابودی کامل تهدید می شد ، و کتاب دوم هم نوشته وجود مبارک شیخ صدوق است که حقّ عظیم علمی بر فرهنگ اهل بیتعليهم‌السلام دارد در این دو کتاب ، از قول حضرت صادقعليه‌السلام روایت شده که پروردگار عالم می فرماید :

(الصوم لی وأنا اجازی علیه )(۱) روزه ویژه من است ، اختصاص ، اتصال و به من ربط دارد ، و پاداش آن بر عهده من است

___________________________________________

۱- (۱)) - الکافی: ۶۳/۴، باب ما جاء فی فضل الصوم و الصائم؛ ( عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی عَلَیْهِ.)


3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

20

21

22

23

24

25

26

27