تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان0%

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محسن فیض پور
گروه: مشاهدات: 27743
دانلود: 1843

توضیحات:

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 352 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27743 / دانلود: 1843
اندازه اندازه اندازه
تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

ملعون و اهل خسارت دانسته است ؟ چه کسی باید پیوند بخورد و به چه دلیل ؟ انسان باید به خاطر فقر همه جانبه پیوند بخورد ، پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید : باید به من و علی متصل شوید چه کسی پیوند را داده است ؟ خدا

خداوند در قرآن می فرماید :

( إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ ) (۱)

( إِنَّما ) یعنی برای رهایی از فقر معنوی و اخلاقی باید به خداوند پیوند بخوریم

در آیه شریفه ، الله مفرد می باشد ؛ زیرا فقط یک خدا در عالم وجود دارد ،

( لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ ) (۲)

این عبارت در قرآن یک بار آمده است آخرین پیامبر یک نفر می باشد و حق این است که در این آیه( رَسُولُهُ ) مفرد باشد اما منبع سوم که انسان باید به آن پیوند بخورد ، به صورت جمع ذکر شده است و طبق روایات امیرالمؤمنینعليه‌السلام می باشد

چرا در آیه منبع سوم را جمع ذکر کرده است ؟

به ما می گویند منظور شما در این آیه علی بن أبی طالب است ، اما صیغه های فعلی آن جمع می باشد ، مانند( آمَنُوا ) ،( یُقِیمُونَ ) و( یُؤْتُونَ ) چرا شما - شیعیان - خلاف قرآن حرف می زنید و در معنای آیات تصرّف می کنید ؟ آیا شما ظالم نیستید و خلاف قرآن حرکت نمی کنید ؟ این ایراد را دیگران به ما می گیرند

به آنها می گوییم شما در مجموع کتاب های قرآنی و روایات خود این آیه را چگونه معنا می کنید ؟

( فَقُلْ تَعالَوْا ) (۳)

ای پیامبر به نصارای نجران بگو ، از خداوند تقاضا می کنیم هر کس حق نمی گوید خداوند بر او عذاب نازل کند ، چه کسانی باید بیایند ؟ طرح پروردگار

________________________________________

۱- (۱)) - مائده (۵) : ۵۵؛ (سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانی [ مانند علی بن ابی طالب اند ] که همواره نماز را برپا می دارند و در حالی که در رکوعند [ به تهیدستان ] زکات می دهند .)

۲- (۲)) - صافات (۳۷) : ۳۵؛ (معبودی جز خدا نیست.)

۳- (۳)) - آل عمران (۳) : ۶۱؛ (بگو : بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را ، و ما زنانمان را و شما زنانتان را ، و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم.)

است ، به مجموع مسیحیان نجران بگو ،

( فَقُلْ تَعالَوْا )

در این جلسه شرکت کنند

( نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ )

هر چه فرزند در منطقه نجران است ، بیاورید ، ما هم هرچه فرزند داریم به میدان می آوریم ، (أبناء ) جمع است ، بگو همه فرزندان خود را بیاورید ، ما هم همه را می آوریم ،

( وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ )

هر چه زن در منطقه نجران است ، بیاورید ، ما هم هر چه زن در منطقه هست ، می آوریم ، اگر بنا به نابودی باشد ، بگذارید همه ما نابود شویم ،

( وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ )

شما هر چه مرد در منطقه دارید بیاورید و ما هم همه مردان خود را می آوریم

ای دانشمندان ، مفسرّین و پیروان غیر شیعه ، مگر کلمه (أبناء ) از نظر عربی جمع نیست ، مگر جمع از سه نفر به بالاتر نیست ، مگر در کتاب های خود ننوشتید ، که پیغمبر به جلسه آمد ، اما فقط فاطمه را آورده است ؛ یعنی پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خلاف حرف خدا رفتار کرده است ؟ پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از نقشه خدا تخلف کرده است از میان همه مردان فقط امیرالمؤمنینعليه‌السلام را آورد طبق نوشته شما ، مگر معنی آن این نیست که حسن و حسین همه نسل عالم هستند ، فاطمه به تنهایی همه زن های عالم است ، علی به تنهایی همه مردان عالم است ، همین حرف را ما در آیه:

( إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا )

می زنیم ، اگر می گوییم این آیه در مرتبه سوم علیعليه‌السلام را می گوید ، شما می گویید

اشتباه معنی می کنید ، آیه جمع است ، شما در کتابهای خود نوشتید پیامبر یک نفر را آورد در اینجا هم آیه جمع است

معنی این پیوند این است اگر به علی نزدیک شوید(۱) معنای آن این است که به همه انبیا و به مردان درست عالم پیوند خورده اید ، اگر به علی پیوند بخورید ، به عقل ، ایمان ، اخلاق و نعمت کامل پیوند خورده اید

لزوم پیوند با امیر المؤمنینعليه‌السلام

آیا می شود ما فقط به خدا و پیغمبر پیوند بخوریم؟ خدا می فرماید : قبول ندارم ، اگر علی در میان نباشد ، باز شاخه درخت وجود تو ارزشی ندارد خداوند می فرماید : باید به سه منبع پیوند بخورید تو می گویی من به خدا و پیغمبر پیوند خورده ام ، با علی کار ندارم ، اگر این را بگویی ، مانند این است که با پیغمبر و با علی کاری نداری ، ادعای شما دروغ است که با خدا و رسول پیوند خورده اید در پیوند با خدا و رسول ، علی تا ابد وجود دارد

پیامبر فرمود :

(اذا کان یوم القیامه )

هنگامی که قیامت بر پا شد:

(و فرغ الله من حساب الخَلائق )

و خدا همه پرونده ها را مهر کند و ببندد ، کسی برای حساب و کتاب نبود ،

(دفع الخالق عز و جل مفاتیح الجنه والنار إلیّ )(۲) تمام کلیدهای بهشت و جهنم را به من واگذار کرد ، (فأقول لک ) من هم در قیامت به تو می گویم ، (أحکم ) تو حکم کن چه کسانی به بهشت بروند و چه کسانی وارد جهنّم شوند پیوند با علیعليه‌السلام ، موجب باز شدن درهای بهشت است ، قطع با

__________________________________________

۱- (۱)) - بحار الأنوار: ۲۴۷/۳۹، حدیث ۴ - ۶؛ ([الأمالی للصدوق ] ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لَوِ اجْتَمَعَ النَّاسُ کُلُّهُمْ عَلَی وَلَایَهِ عَلِیٍّ مَا خَلَقْتُ النَّارَ. [ الأمالی للشیخ الطوسی ] قَالَ النَّبِیُّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حَرُمَتِ النَّارُ عَلَی مَنْ آمَنَ بِی وَ أَحَبَّ عَلِیّاً وَ تَوَلَّاهُ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ مَارَی عَلِیّاً وَ نَاوَاهُ عَلِیٌّ مِنِّی کَجِلْدَهِ مَا بَیْنَ الْعَیْنِ وَ الْحَاجِبِ. جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِیَّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یَقُولُ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُجَاوِرَ الْجَلِیلَ فِی دَارِهِ وَ یَأْمَنَ حَرَّ نَارِهِ فَلْیَتَوَلَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ.)

۲- (۲)) - بحار الأنوار: ۱۹۸/۳۹، باب ۸۴، حدیث ۹؛ بحار الأنوار: ۷ /۳۳۸، باب ۱۷، حدیث ۲۵؛ ([ الأمالی للشیخ الطوسی ] بِإِسْنَادِ أَخِی دِعْبِلٍ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ وَ فَرَغَ اللَّهُ مِنْ حِسَابِ الْخَلَائِقِ دَفَعَ الْخَالِقُ عز و جل مَفَاتِیحَ الْجَنَّهِ وَ النَّارِ إِلَیَّ فَأَدْفَعُهَا إِلَیْکَ فَأَقُولُ لَکَ احْکُمْ قَالَ عَلِیٌّ وَ اللَّهِ إِنَّ لِلْجَنَّهِ إِحْدَی وَ سَبْعِینَ بَاباً یَدْخُلُ مِنْ سَبْعِینَ مِنْهَا شِیعَتِی وَ أَهْلُ بَیْتِی وَ مِنْ باب وَاحِدٍ سَائِرُ النَّاسِ.)

علیعليه‌السلام ، رفتن به جهنم است

(علی مع الحق والحق مع علی )(۱) پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با علیعليه‌السلام است ، امیرالمؤمنین می فرماید :

(والله انّ للجنه احدی و سبعین باباً)

من اولین بار بود که این روایت را دیده ام ، برای بهشت هفتاد و یک در است (یدخل من سبعین منها شِیعتی و اهلُ بیتی )

شیعه من از هفتاد در همراه با اهل بیت من وارد می شوند

(ومن باب واحد سائر الناس )

بسیاری از مردم در زمان یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر ، از در دیگر وارد می شوند.

چرا شیعه را قبل از اهل بیتعليهم‌السلام ذکر کرده است ؟

ما طاقت نداریم جلوتر از شما به بهشت برویم

با کریمان کارها دشوار نیست(۲) کرم در اینجا ، کرم خدا است ، ولی افق طلوعش علی است ، رحمت در اینجا ، رحمت خدا است ، ولی افق طلوعش علی است

کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست

لزوم امام شناسی در اسلام

علی شناسی واجب شرعی است پیغمبر فرمود : کسی که امام خود را نشناسد ،

_____________________________________

۱- (۱)) - بحار الأنوار: ۴۵۰/۱۰، باب ۲۶؛ (وَ أَجْمَعُوا أَنَّ النَّبِیَّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قَالَ عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَارَ.)

۲- (۲)) - شیخ بهایی

و بمیرد ،

(مات میته جاهلیه )(۱) ابولهب وار می میرد خوشبختانه این روایت را بیشتر اهل تسنن هم نقل کرده اند

امام شناسی، مانند خداشناسی و پیغمبرشناسی واجب است بچه های خود را امام شناس بزرگ کنید محبّت و ولایت علی را به فرزندان خود ارث بدهید ، سرمایه ای را به ارث بگذارید که ماندنی باشد ، تا آنها را رشد بدهد

ارادت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به امیرالمؤمنینعليه‌السلام

( أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی ) (۲) ، امیرالمؤمنینعليه‌السلام می فرماید : دست من در دست پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود در مسیری حرکت می کردیم ، چهار کارگر ، جنازه ای را روی تخته انداخته و به بقیع می بردند پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : علی جان به تشییع جنازه برویم بعد فرمود : جلو تابوت را بگیر ، امیرالمؤمنین می فرماید : هفت هشت قدم جلو رفتیم ، ایشان فرمودند : علی جان ، اکنون هر دو عقب جنازه را بگیریم ، تا به قبرستان بقیع رسیدیم

پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به این چهار کارگر فرمود : خودم او را غسل می دهم ، علی جان تو آب بریز غسل تمام شد ، میت را کفن کردند ، پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود : من در پیراهن خودم او را کفن می کنم هنگام دفن، پیغمبر وارد قبر شد ، فرمود : علی جان ، جنازه را به من بده صورت میت را روی خاک گذاشت ، او را بوسید و بیرون آمد از قبرستان بقیع بیرون آمدیم ، فرمود : علی جان ، از من نپرسیدی که این همه بها دادن به این میت برای چیست ؟ گفتم : آقا برای چه می باشد ؟ فرمود : در کوچه که می آمدیم ، اولین مرتبه ای که جنازه را دیدم ، دیدم قلب او پر از عشق تو است من

___________________________________

۱- (۱)) - الکافی: ۳۷۷/۱، حدیث ۳؛ (الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَهِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مَنْ مَاتَ لَایَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً قَالَ نَعَمْ قُلْتُ جَاهِلِیَّهً جَهْلَاءَ أَوْ جَاهِلِیَّهً لَایَعْرِفُ إِمَامَهُ قَالَ جَاهِلِیَّهَ کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَال.)

۲- (۲)) - مائده (۵) : ۳؛ (و نعمتم را بر شما تمام کردم.)

به خاطر تو این کارها را انجام داده ام

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

۱۹ - علم و معرفت

اشاره

مالک و مملوک

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

از حالات بسیار با ارزشی که برای هر انسانی وجودش ضروری و لازم است ، و کاربرد مهمّی در همه امور زندگی دارد ، و برای آن ، آثار عظیمی در قیامت ظهور خواهد کرد ، حالِ تواضع ، فروتنی و انکسار است تواضع را چگونه باید به دست آورد ؟ در این زمینه یقیناً پدران ، مادران ، معلّمان ، مربّیان و خود انسان نقش مهمی در این زمینه دارند

این مجموعه باید با کمک یکدیگر معنای حقیقی و واقعی تواضع را به انسان القاء کنند

انسان ذاتاً مملوک است و دارای مالک ، مالک او هم هیچ کدام از موجودات نیستند ، انسان ، جنّ ، فرشته و هیچ موجود دیگری مالک انسان نمی باشند ؛ زیرا همه آنها مملوک و مخلوق هستند ، مملوک و مخلوق نمی تواند ادّعای مالکیت کند ، اگر ادّعا کند ، ادّعای او به دلیل وجود خودش باطل است و به انسان این حق داده نشده که مخلوق را به عنوان مالک انتخاب نماید ، و اگر انتخاب کند ، این انتخاب ، باطل و بی پایه است انسان مانند همه موجودات عالم مالک او آفریننده و به وجود آورنده او است.

مملوک ؛ یعنی موجودی که فقر و تهیدستی او ذاتی است مملوک ؛ موجودی است که دیگری او را به وجود آورده و همان هم او را از دنیا می برد ، دیگری به او روزی می دهد و همان هم روزی او را در آخرین لحظات حیات قطع می کند

مملوک موجودی است که اختیار صد در صد در هیچ امری از خود ندارد ، آن مقدار اختیاری که دارد ، مالک به او واگذار کرده است مالک ، می تواند مملوک را از اراده و اختیار سلب کند و نیروی اختیارش را از کار بیندازد

( عَبْداً مَمْلُوکاً لا یَقْدِرُ عَلی شَیْ ءٍ ) (۱)

یا در آن جمله که فرمودند:

(العبد و ما فی یده کان لمولاه )

عبد و مملوک و آن چه که در اختیار او است ، ملک مولا می باشد(۲) اگر عبد و مملوک مالک واقعی بود ، انتقال ملک از او محال است ، چنانچه انتقال ملکیت بر هستی ، هرگز از پروردگار سلب نمی شود

خدا مالک است و مالک کلّ هستی است ، محال است رابطه مالکیت او با مملوک ، قطع شود اما مملوک ، مالکیّتش محدود ، قابل سلب و انتقال به غیر است ، انسان اگر توجّه به این مملوکیت خود داشته باشد ، محال است گرفتار غرور و تکبّر شود به چه دلیل مملوک تکبّر کند ؟ به چه چیزی تکبّر کند ؟ به اموال ، که از دست رفتنی است به حیات ، که مرگ در انتظار او است زیبایی ظاهری که پیری در راه است ، به علم ، که در خطر فراموشی است و علمی که مال خودش نیست ، علم از اساتید قبل به انسان انتقال پیدا کرده است آیا به توان و قدرت خود تکبر کند ؟ که توان و قدرت انسان از بسیاری از موجودات زمین کمتر است

توان انسان از مورچه کمتر است مورچه دانه یا لاشه حشره ای را به طرف لانه می کشد گاهی آن دانه و حشره ، هشتاد برابر وزن مورچه است و انسان نمی تواند چند برابر وزن خود را بردارد و حمل کند ، انسان از نظر توان از مورچه هم ضعیف تر

______________________________________

۱- (۱)) - نحل (۱۶) : ۷۵؛ (برده زر خریدی که بر هیچ کاری قدرت ندارد.)

۲- (۲)) - نهج البلاغه: خطبه ۶۴؛ (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالًا فَیَکُونَ أَوَّلًا قَبْلَ أَنْ یَکُونَ آخِراً وَ یَکُونَ ظَاهِراً قَبْلَ أَنْ یَکُونَ بَاطِناً کُلُّ مُسَمًّی بِالْوَحْدَهِ غَیْرَهُ قَلِیلٌ وَ کُلُّ عَزِیزٍ غَیْرَهُ ذَلِیلٌ وَ کُلُّ قَوِیٍّ غَیْرَهُ ضَعِیفٌ وَ کُلُّ مَالِکٍ غَیْرَهُ مَمْلُوکٌ وَ کُلُّ عَالِمٍ غَیْرَهُ مُتَعَلِّمٌ وَ کُلُّ قَادِرٍ غَیْرَهُ یَقْدِرُ وَ یَعْجَزُ.) و نیز در بحار الأنوار: ۴/۲، باب ۱، حدیث۳؛ ([التوحید] سُلَیْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عز و جل وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ فَقَالَ یَعْنِی مِلْکَهُ لَایَمْلِکُهَا مَعَهُ أَحَدٌ وَ الْقَبْضُ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی فِی مَوْضِعٍ آخَرَ الْمَنْعُ وَ الْبَسْطُ مِنْهُ الْإِعْطَاءُ وَ التَّوْسِیعُ کَمَا قَالَ عز و جل وَ اللّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ یَعْنِی یُعْطِی وَ یُوَسِّعُ وَ یَمْنَعُ وَ یُضَیِّقُ وَ الْقَبْضُ مِنْهُ عز و جل فِی وَجْهٍ آخَرَ الْأَخْذُ فِی وَجْهِ الْقَبُولِ مِنْهُ کَمَا قَالَ وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ أَیْ یَقْبَلُهَا مِنْ أَهْلِهَا وَ یُثِیبُ عَلَیْهَا قُلْتُ فَقَوْلُهُ عز و جل وَ السَّماواتُ مَطْوِیّاتٌ بِیَمِینِهِ قَالَ الْیَمِینُ الْیَدُ وَ الْیَدُ الْقُدْرَهُ وَ الْقُوَّهُ یَقُولُ عز و جل وَ السَّماواتُ مَطْوِیّاتٌ بقدرته وَ قُوَّتِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ .)

است چرا انسان باید غرور و تکبر داشته باشد ؟

انسان در مقابل یک سلّولی که در بدن او ، خارج از حدّ معمول شروع به رشد کردن می کند ، که این رشد را اطبّاء نام آن را سرطان گذاشتند ، از مداوای آن عاجز هستند انسان از بیدار ماندن عاجز است و خواب بر او غلبه می کند انسان با خوردن یک غذای ناباب ، تعادل بدن و تعادل خون او به هم می خورد انسان در مقابل باد و طوفان ، سیل و زلزله ، حوادث طبیعی و جریانات تلخ اجتماعی کاملاً عاجز است مگر وزش یک طوفان ، شهری را در آمریکا زیر طوفان و آب نبرد ؟ مگر انسان های زیادی را بی خانمان نکرد ؟ همه این موارد نشانه عجز بشر است

مگر خداوند متعال نمرود و نمرودیان را به وسیله پشه ها نابود نکرد ؟ وقتی که ابرهه با فیل ها به کعبه حمله کرد ، خداوند متعال به (طیر أبابیل ) فرمان داد آنها را نابود کنند ، که آن پرندگان از گنجشک بزرگتر هستند ، آنها از سرزمین مکّه سنگریزه ای برداشتند و بر سر سپاه ابرهه انداختند ، هر سنگ ریزه ایی که به سر آنها می خورد:

( فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ ) (۱)

مانند گوشت کوبیده شده ، مخلوط می شدند آیا همه اینها نشانه ضعف انسان نیست ؟

آیا جای تکبر و غرور است ؟ انسان منهای خدا تکیه گاه مطمئنی در این عالم ندارد غیر از خدا ، کدام تکیه گاه برای انسان مطمئن است ؟

هوا در شهرهای بزرگ نامطمئن شده است با سوراخ شدن لایه ازن، کلّ هوای کره زمین هم نامطمئن شده است خداوند در قرآن مجید می فرماید : چه اطمینانی دارید از اینکه شب همه خواب باشید و من صبح شما را به زیر زمین منتقل کرده باشم. چه اعتمادی دارید ؟ شما هر چه ساختمان های خود را قوی تر بسازید ، من

______________________________________

۱- (۱)) - فیل (۱۰۵) : ۵؛ (سرانجام همه آنان را چون کاه جویده شده قرار داد .)

ریشتر زمین لرزه را بالاتر می برم

طوفان ها از همین قبیل می باشند ، باد اگر طبیعی بوزد ، خدا در قرآن می فرماید :

برای جابجایی ابرها است ، برای جابجایی گرما و سرمای قطب و شمال و جنوب است که هوای زمین معتدل شود ، حالا اگر پیچ وزیدن باد زیاد شود ، با همان وزیدن ساختمان ها خراب می شود شما در مقابل من چه مقاومتی می توانید داشته باشید

بدن شما در مقابل میکربی که نمی بینید ، از بین می رود ، با پاره شدن مویرگ مغز ، کل دستگاه های بدن از کار می افتد ، لمس می شوید شما که نمی توانید همه مویرگ های مغز را حفظ کنید ، شما چه تکیه گاه مطمئنی دارید ، غرور شما برای چیست ؟ تکبّر و سینه سپر کردن برای چیست ؟

لزوم تواضع برای انسان ها

اگر مربّیان ، معلمان ، اساتید ، پدران و مادران و خود انسان ، دست به دست هم بدهند ، این مسأله را به انسان القاء کنند که تو مملوک هستی ، و دارای یک مالک ، وقتی انسان احساس کند مملوک است ، دیگر غرور و تکبّر به سراغ او نمی آید ، چون تکبّر ظرف می خواهد ، ظرف آن انسان نادان است ، وقتی انسان بفهمد مملوک است ، دیگر برای تکبّر ظرفی نمی ماند(۱) ظرف غرور جهل است ، وقتی من عالم و دانا باشم ، غرور در من راه پیدا نمی کند ؛ یعنی جایی که نور علم و فهم باشد ، کبر نمی تواند جا باز کند

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید : همه برنامه ها یا حق است و یا باطل ، یا الله است و یا ابلیس ، یا نور است یا ظلمت ، یا دنیا است یا آخرت ، همه اینها با هم دیگر ضدّ هستند اگر خدا با شما باشد ، ابلیس نمی تواند شما را وسوسه کند اگر نور در باطن شما است ، راهی برای ظلمت وجود ندارد ، اگر حقّ در شما است ، باطل نمی تواند

_______________________________________

۱- (۱)) - الکافی: ۳۱۰/۲ - ۳۱۱، حدیث ۶ - ۵؛ (عن أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ الْکِبْرُ رِدَاءُ اللَّهِ فَمَنْ نَازَعَ اللَّهَ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ أَکَبَّهُ اللَّهُ فِی النَّارِ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَا لَایَدْخُلُ الْجَنَّهَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّهٍ مِنْ کِبْرٍ.) حدیث ۱۲؛ (أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا الْکِبْرُ فَقَالَ أَعْظَمُ الْکِبْرِ أَنْ تَسْفَهَ الْحَقَّ وَ تَغْمِصَ النَّاسَ قُلْتُ وَ مَا سَفَهُ الْحَقِّ قَالَ یَجْهَلُ الْحَقَّ وَ یَطْعُنُ عَلَی أَهْلِهِ.)

در شما نفوذ کند

خدا دو طرفه بودن را قبول ندارد که یک روز با شیطان باشیم ، یک روز با خدا ، یک روز با معاویه باشیم ، یک روز با امیرالمؤمنین ، یک روز با خودم باشم ، یک روز با خدا

معنای مخلِصین و مخلَصین

کلمه مخلِصین در قرآن زیاد آمده است ، مخلَصین یک گروه خاص و ویژه ای هستند ، انبیا و ائمه می باشند اما مخلِصین گروه ویژه ای نیستند ، مخلِصین ؛ یعنی پاک از دو گانگی ، در این زمینه خدای متعال از ابراهیمعليه‌السلام تعریف می کندو می فرماید : او حنیف بود ؛ یعنی بی انحراف بود یکتاگرا و یکتابین بود ، دوراهه و دو گانه نبود

مسیر او ، فقط مسیر حق بود:

( وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ) (۱)

من هیچ انحرافی را قبول ندارم ، در هیچ انحرافی هم نیستم یوسف در زندان به زندانیان می گفت:

( أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ ) (۲)

شما اسیر ارباب های گوناگون می باشید که هر کدام، شما را به یک طرف و یک فرهنگ می کشند

تواضع در برابر اوامر پروردگار

وقتی انسان این معنا را درک کند و بفهمد که مملوک است ، و متوجه شود که

_______________________________________

۱- (۱)) - انعام (۶) : ۷۹؛ (من به دور از انحراف و با قلبی حق گرا همه وجودم را به سوی کسی که آسمان ها و زمین را آفرید ، متوجه کردم و از مشرکان نیستم .)

۲- (۲)) - یوسف (۱۲) : ۳۹؛ (آیا معبودان متعدد و متفرق بهتر است یا خدای یگانه مقتدر ؟)

بیشتر از یک مالک واقعی ندارد و آن حقّ است ، با فهم مملوک بودن ، مالکِ عزیز ، کریم ، رحمن ، رحیم ، ودود و غفور ، انسان را به هر چه دعوت کند دعوت او عالمانه و حکیمانه است ، به خاطر فهم مملوک بودن خویش که سبب تواضع است ، انسان نسبت به فرمان ها و دعوت های او تواضع نشان بدهد و با کمال میل ، دعوت مولا و مالک را می پذیرد ، آن کسی که می گوید : نماز نمی خوانم ، یعنی من مملوک نیستم ، خودم مالک هستم اگر مالکی ، غیر از خدا تکیه گاه مطمئن کجا است ؟ درِ هر ضرری به روی تو باز است ، اگر مالکی به هوا بگو هرگز طوفانی نشود اگر مالکی به میکرب ها بگو به تو حمله نکنند ، به طیاره ها بگو پایین نیفتند ، به ماشین ها بگو واژگون نشوند ، به زمین بگو زلزله نیاورد ، مالک چه چیزی هستی ؟

عشق و اخلاص امیر المؤمنینعليه‌السلام

امیرالمؤمنینعليه‌السلام با همه وجود به پروردگار می گفت :

( و أنا عبدک الضعیف الذلیل الحقیر المسکین المستکین )(۱) این کلمات یک دنیا معنا دارد ، ضعیف و ذلیل غیر از حقیر است ، مسکین غیر از ذلیل است ، مسکین غیر از مستکین است

برای جبران حقیر بودن و ذلیل بودن ، به تکیه گاه مطمئن ازلی و ابدی تکیه کرده بود و به هیچ عنوان ، کسی نمی توانست علی را از خدا جدا کند

جلال الدین می گوید:

این چه می گویم به قدر فهم تست

مردم اندر حسرت فهم درست(۲)

محور فهم و درک انسان

چه چیزی انسان را فهمیده می کند ؟ محور مجالس خود را علم و معرفت قرار

_______________________________________

۱- (۱)) - دعای کمیل.

۲- (۲)) - مولوی.

دهید ، اگر بنا است شعر قرار بدهید ، شعر عالمانه و حکیمانه باشد قبل از شعر از یک عالم مورد تأیید حوزه های علمیه دعوت کنید تا یک ساعت معرفت به شما تغذیه کند ؛ زیرا اگر در دنیا نفهم باشید در آخرت هم ضرر می کنید

وقتی مأموران خدا در جهنّم به جهنّمیان می گویند چرا به جهنم آمدید ؟ نمی گویند نماز نخواندیم ، روزه نگرفتیم ، خمس و زکات ندادیم ، بلکه به مأموران خدا در جهنّم می گویند:

( لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ ) (۱)

اگر فهمیده بودیم به جهنّم نمی آمدیم

من یک شعر عالمانه بخوانم ، اگر کسی حکمت ، اصول و عرفان نخوانده باشد این شعر را نمی فهمد

ما همه شیران ولی شیر علم

از جمادی مُردم و نامی شدم

وز نما مردم به حیوان سر زدم(۲)

وجود اندر کمال خویش ساری است

اگر کسی درس نخوانده باشد ، این شعرها را نمی فهمد و نمی داند ، این شعرها را ملاصدرا باید بیاید برای ملت بخواند و توضیح بدهد

ای کاش شعرهای عالمانه خوانده می شد و عالمان هم می خواندند

______________________________

۱- (۱)) - ملک (۶۷) : ۱۱؛ (اگر ما [ دعوت سعادت بخش آنان را ] شنیده بودیم ، یا [ در حقایقی که برای ما آوردند ] تعقّل کرده بودیم ، در میان [ آتش ] اهل آتش سوزان نبودیم .)

۲- (۳)) - مولوی.

شبی در محفلی با آه و سوزی

چنین می گفت با پیر عجوزی:

گلی خوش‌بوی در حمام روزی

رسید از دست محبوبی به دستم

گرفتم آن گل و کردم خمیری

میر نرم و نیکو چون حریری

معطر بود و خوب و دلپذیری

بدو گفتم که مشکی یا عبیری؟

که از بوی دلاویز تو مستم!

همه گـلـهای عالـــم آزمودم

ندیدم چون تو و عبرت نمودم

چو گل بشنید این گفت و شنودم

بگفتا من گِلی ناچیز بودم

ولیکن مدتی با گُل نشستم

گل اندر زیر پا گسترده پر کرد

مرا با هم‌نشینی مفتخر کرد

چو عمرم مدتی با گل گذرکرد

کمال همنشین در من اثر کرد

وگرنه من همان خاکم که هستم(۱)

بر محور همین مطالب کتابی به نام معاشرت نوشتم ، چه کسی شعر را بخواند ؟ کجا و برای چه کسی بخواند

سؤال دوزخ از گناهکاران

به خدا این مسأله بسیار مهم است در سوره ملک ، که مأموران دوزخ به دوزخیان می گوید چرا به جهنم آمدید ؟ می گویند : به خاطر نفهمیدن ، اگر ما فهمیده بودیم مانند امیرالمؤمنینعليه‌السلام ، امام حسینعليه‌السلام ، سلمان ، مقداد و عمّار در بهشت بودیم

آنها فهمیده بودند که مملوک هستند ، سینه سپر نکردند ، شصت سال پیشانی خود را در خانه این مالک روی خاک گذاشتند و گفتند : (سبحان ربی الاعلی و بحمده ) ، گفتند : (یا لطیف ارحم عبدک الضعیف ) ، با ادب در مقابل حق ایستادند به خاطر فهمشان گفتند :

____________________________________

۱- (۱)) - ملک الشعرای بهار.

( اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ ) (۱)

دو شب مانده به تمام شدن ماه رمضان ، مثل مادر داغدیده گریه کردند که چرا ماه رمضان تمام می شود ، نفهم ها می گویند : چرا ماه رمضان آمد ؟

( هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ ) (۲)

نادان می گوید : چرا روزه بگیرم. چرا نماز بخوانم ، چرا زکات بدهم؟ اما هیچ وقت أبی عبدالله نمی گوید : چون من حسینم و عزیز خدا هستم ، پس هر چه از باغ های مدینه به دست می آورم ، خودم و خانواده ام می خورم ، این کار را نمی کند ، چون فهمیده است ، در زیارت ایشان می خوانیم ،

(أشهد أنّک قد أقمت الصلاه و آتیت الزکاه )

چون می فهمید

اسلام احترام زیادی به مردم فهمیده گذاشته است ،(۳) تا جایی که آمده اعلان کرده اگر از کوچه ای عبور می کنید ، خانه یک عالم ربّانی در یک کوچه هست ، نگاه کردن به در خانه آن عالم ثواب دارد اگر عالمی از کنار قبرستانی عبور کند ، از اول قبرستان تا آخر ، تا این عالم در آنجا حرکت می کند ، خدا به احترام او عذاب را از کلّ اهالی قبرستان برمی دارد همه این ها به خاطر فهم ، علم و معرفت ، او می باشد