تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان0%

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محسن فیض پور
گروه: مشاهدات: 27747
دانلود: 1844

توضیحات:

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 352 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27747 / دانلود: 1844
اندازه اندازه اندازه
تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

وجود آداب نادرست در مجالس ختم

با یک دنیا تأسف ختم هایی که برگزار می گردد به تدریج از عالم ربّانی خالی می شود فقط یک خوش صدا قرآن و شعر می خواند و در اوج تعریف از میّت و صاحب مرده ها مراسم برگزار می شود ، بسیاری از مرده ها را بی حساب و کتاب در جهنّم وارد می کنند ، آیا قاری و خواننده خوش صدا میت را به فردوس می برند ،

_____________________________________

۱- (۱)) - فاتحه (۱) : ۶؛ (ما را به راهِ راست راهنمایی کن .)

۲- (۲)) - زمر (۳۹) : ۹؛ (آیا کسانی که معرفت و دانش دارند و کسانی که بی بهره از معرفت و دانش اند ، یکسانند ؟)

۳- (۳)) - الکافی: ۱/ ۳۷ - ۳۹، حدیث ۱ - ۲؛ (عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام یَقُولُ إِنَّ مِنْ حَقِّ الْعَالِمِ أَنْ لَاتُکْثِرَ عَلَیْهِ السُّؤَالَ وَ لَاتَأْخُذَ بِثَوْبِهِ وَ إِذَا دَخَلْتَ عَلَیْهِ وَ عِنْدَهُ قَوْمٌ فَسَلِّمْ عَلَیْهِمْ جَمِیعاً وَ خُصَّهُ بِالتَّحِیَّهِ دُونَهُمْ وَ اجْلِسْ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَاتَجْلِسْ خَلْفَهُ وَ لَاتَغْمِزْ بِعَیْنِکَ وَ لَاتُشِرْ بِیَدِکَ وَ لَاتُکْثِرْ مِنَ الْقَوْلِ قَالَ فُلَانٌ وَ قَالَ فُلَانٌ خِلَافاً لِقَوْلِهِ وَ لَاتَضْجَرْ بِطُولِ صُحْبَتِهِ فَإِنَّمَا مَثَلُ الْعَالِمِ مَثَلُ النَّخْلَهِ تَنْتَظِرُهَا حَتَّی یَسْقُطَ عَلَیْکَ مِنْهَا شَیْ ءٌ وَ الْعَالِمُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْغَازِی فِی سَبِیلِ اللَّهِ. ابِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ مَا مِنْ أَحَدٍ یَمُوتُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَحَبَّ إِلَی إِبْلِیسَ مِنْ مَوْتِ فَقِیهٍ. عنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ مُحَادَثَهُ الْعَالِمِ عَلَی الْمَزَابِلِ خَیْرٌ مِنْ مُحَادَثَهِ الْجَاهِلِ عَلَی الزَّرَابِیِّ.)

خداوند در قرآن می فرماید :

( فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ ) (۱)

(ذهاب ) یعنی رفتن ، به چه سمتی عبور می کنید ؟

تواضع سر رفعت اندازدت

تکبّر به خاک اندر اندازدت(۲)

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

____________________________________________

۱- (۱)) - تکویر (۸۱) : ۲۶؛ (پس [ با انکار قرآن و روی گرداندن از آن ] کجا می روید ؟)

۲- (۲)) - سعدی شیرازی.

۲۰- خودشناسی

اشاره

تشبیه انسان به زمین

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

وجود مبارک رسول مطهّر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، انسان را مانند زمین معرفی کرده اند در مرحله اول حقیقت آفرینش انسان از زمین است ، در رحم مادر رشد می کند ، به نقطه ای می رسد که از درون زمین ، روح ظهور می کند و حیات آشکار می شود به تعبیر وجود مبارک پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم همه انسانها ، مانند زمین هستند ، در برابر زمین وجودشان ، به دو گروه تقسیم شده اند ، تا همه مردم برخورد خودشان را نسبت به زمین وجودشان ، از نظر آثار و نتایج ببینند ، یا کنار زمین وجود خودشان بنشینند و به این آثار وصل شوند این دو تعبیر در قرآن است ، (یَرَهُ ) به معنای دیدن است

ضمیر ( یَرَهُ ) هاء می باشد که به انسان بر می گردد ،( جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ ) (۱)

معنای اصحاب یمین

یکی از این دو گروه را پروردگار عالم در سوره مبارکه واقعه از آنها تعبیر به اصحاب یمین می کند ، اصحاب یمین یک اصطلاح می باشد ، نه به معنای دست راستی و نیک بختان است بلکه به معنای سعادتمندان می باشند ، اصحاب یمین ، نسبت به وجود خودشان ، عارفان خوبی شدند ، یا به تعبیر روایات ، خودشناس خوبی شدند خودشناس واقعی از مدرسه انبیا و ائمه طاهرین به دست

______________________________________

۱- (۱)) - واقعه (۵۶) : ۲۴؛ (پاداشی است در برابر اعمالی که همواره انجام می دادند .)

می آید انبیاء و ائمهعليهم‌السلام در معرفت به خود و خودشناسی ، علم آنها کامل و جامع بود

تعلیم خودشناسی از طریق انبیا و ائمهعليهم‌السلام

دانش خودشناسی را آنها تبلیغ نمودند و به دیگران انتقال دادند ، به جز این راه، انسان نمی تواند خودشناس واقعی شود و فراموشی از خود و خودنشناختن ، گناه بسیار بزرگی است که در سوره مبارکه حشر ، پروردگار عالم به مؤمنین هشدار داده است

( وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ ) (۱)

جزو کسانی نباشید که خدا را فراموش کرده اند ، جریمه فراموش کردن خدا بسیار سنگین است ، و جریمه آن فراموش کردن خود می باشد وقتی انسان خود را از یاد ببرد ، که مملوک و مخلوق بوده است ، نود درصد از اختیار خود را ندارم ، اندک اختیاری که دارم ، مخصوص من نمی باشد ؛ زیرا آن را به من عطا کرده اند در خلقت ، گذشتن عمر ، پیر شدن ، مردن و زنده شدن بعد از مرگِ خود، دخالتی نداشته ام ، اگر انسان همه این موارد ذکر شده را فراموش کند

( فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ )

مانند حیوانات می شود

بعد از اینکه مانند حیوانات شد ، وارد دایره ظلم و تجاوز می شود ،

( بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ ) (۲)

کسانی که مانند حیوانات و بدتر از آنها هستند ، غافلان عالم هستند ؛ یعنی بی خبران ، از هیچ چیزی خبر ندارند ، از خدا ، هستی و حقیقت خود بی خبر هستند

________________________________________

۱- (۱)) - حشر (۵۹) : ۱۹؛ (و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند ، پس خدا هم آنان را دچار خودفراموشی کرد.)

۲- (۲)) - اعراف (۷) : ۱۷۹؛ (بلکه گمراه ترند ؛ اینانند که بی خبر و غافل [ ازمعارف و آیات خدای ] اند .)

غفلت در انسانها

خبر داشتن از شکم و شهوت که علم نیست ، این را همه حیوانات دارند ، تهیه ابزار برای شکم و شهوت که علم نیست امام صادق می فرماید : تهیه ابزار برای شکم و شهوت فضل است نه علم ؛(۱) زیرا:

(العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء )(۲) این فضل است ؛ یعنی مقداری بیشتر از حیوانات یاد گرفته اید ، برای اینکه بر اساس تمدّن برای شکم و شهوت ابزار تهیه کنید

حیوانات در یک چارچوب خاص لانه ، خانه ، خوراک و شهوت خود را انتخاب می کنند ، در طول عمر خود چیزی به زندگی آنها اضافه نمی شود ، حیواناتی که در غار ، لانه ، وسط درختها و در روی کوهها زندگی می کنند تا آخر عمر هیچ تغییری در زندگی آنها به وجود نمی آید در خوراک و شهوت افراط ندارند

شما نمی توانید حیوانی که در شهوت افراط کند ، پیدا کنید این علم نیست که من بهتر از حیوانات مسکن آماده کنم ، از غارنشینی به چادرنشینی ، از چادر نشینی به خانه گلی ، از خانه گلی به خانه آجری و در نهایت در قصر و کاخ زندگی کنم ، مسکن برای حیوان غار است ، اما برای غافل کاخ است ، فرق غار با کاخ ، وسیع تر بودن و منظم تر بودن و زیبایی آن می باشد

در امر شهوت حیوانات به ماده خاص خودشان قانع هستند ، اما غافلان قانع نیستند ، شخصی همسر دارد ، اما چشم او دنبال زنان و دختران و ناموس دیگران می باشد ،(۳) چنانکه در اروپا رسم است ، که مرد برای شهوترانی سراغ مرد می رود ، و کسی به آن ایراد نمی گیرد و گناه نمی دانند این گونه اعمال از موارد غفلت می باشد(۴)

_____________________________________

۱- (۱)) - الکافی: ۳۲/۱، باب صفه العلم، حدیث ۱؛ (أَبِی الْحَسَنِ مُوسَیعليه‌السلام قَالَ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم الْمَسْجِدَ فَإِذَا جَمَاعَهٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ فَقَالَ مَا هَذَا فَقِیلَ عَلَّامَهٌ فَقَالَ وَ مَا الْعَلَّامَهُ فَقَالُوا لَهُ أَعْلَمُ النَّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ وَقَائِعِهَا وَ أَیَّامِ الْجَاهِلِیَّهِ وَ الْأَشْعَارِ الْعَرَبِیَّهِ قَالَ فَقَالَ النَّبِیُّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ذَاکَ عِلْمٌ لَایَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَایَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ ثُمَّ قَالَ النَّبِیُّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَهٌ آیَهٌ مُحْکَمَهٌ أَوْ فَرِیضَهٌ عَادِلَهٌ أَوْ سُنَّهٌ قَائِمَهٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ.)

۲- (۲)) - منیه المرید: ۱۶۷؛ (قال الصادقعليه‌السلام لیس العلم بکثره التعلم و إنما هو نور یقذفه الله تعالی فی قلب من یرید الله أن یهدیه.)

۳- (۳)) - وسائل الشیعه: ۳۱۱/۲۰، حدیث ۲۵۶۹۹؛ (بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الرِّضَاعليه‌السلام فِیمَا کَتَبَ إِلَیْهِ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ وَ حَرَّمَ اللَّهُ الزِّنَا لِمَا فِیهِ مِنَ الْفَسَادِ مِنْ قَتْلِ النَّفْسِ وَ ذَهَابِ الْأَنْسَابِ وَ تَرْکِ التَّرْبِیَهِ لِلْأَطْفَالِ وَ فَسَادِ الْمَوَارِیثِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ مِنْ وُجُوهِ الْفَسَادِ.) وسائل الشیعه: ۱۹۶/۲۰، حدیث ۲۵۴۱۲؛ (عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِعليه‌السلام فِی حَدِیثِ الْمَنَاهِی قَالَ وَ مَنْ مَلَأَ عَیْنَیْهِ مِنْ حَرَامٍ مَلَأَ اللَّهُ عَیْنَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِنَ النَّارِ إِلَّا أَنْ یَتُوبَ وَ یَرْجِعَ وَ قَالَعليه‌السلام وَ مَنْ صَافَحَ امْرَأَهً تَحْرُمُ عَلَیْهِ فَقَدْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ عز و جل وَ مَنِ الْتَزَمَ امْرَأَهً حَرَاماً قُرِنَ فِی سِلْسِلَهٍ مِنْ نَارٍ مَعَ شَیْطَانٍ فَیُقْذَفَانِ فِی النَّارِ.)

۴- (۴)) - الکافی: ۵۵۳/۵ - ۵۴۴، باب اللواط، حدیث ۱ و ۲؛ (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ حُرْمَهُ الدُّبُرِ أَعْظَمُ مِنْ حُرْمَهِ الْفَرْجِ إِنَّ اللَّهَ أَهْلَکَ أُمَّهً بِحُرْمَهِ الدُّبُرِ وَ لَمْ یُهْلِکْ أَحَداً بِحُرْمَهِ الْفَرْجِ. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مَنْ جَامَعَ غُلَاماً جَاءَ جُنُباً یَوْمَ الْقِیَامَهِ لَایُنَقِّیهِ مَاءُ الدُّنْیَا وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِیراً ثُمَّ قَالَ إِنَّ الذَّکَرَ لَیَرْکَبُ الذَّکَرَ فَیَهْتَزُّ الْعَرْشُ لِذَلِکَ وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَیُؤْتَی فِی حَقَبِهِ فَیَحْبِسُهُ اللَّهُ عَلَی جِسْرِ جَهَنَّمَ حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ حِسَابِ الْخَلَائِقِ ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَی جَهَنَّمَ فَیُعَذَّبُ بِطَبَقَاتِهَا طَبَقَهً طَبَقَهً حَتَّی یُرَدَّ إِلَی أَسْفَلِهَا وَ لَایَخْرُجُ مِنْهَا.)

اصحاب یمین دانش خودشناسی را از انبیای خدا و ائمه طاهرین آموختند و به این واقعیت رسیدند که شخصیت و وجود آنها ، جلوه اراده ، حکمت ، عدل و علم الهی ، به صورت خلیفه الله است و هم عرض حیوانات نمی باشند.

جایگاه خلقت انسان

به این حقیقت رسیدند که انسان در طول حضرت حق است و در عرض هیچ کس نمی باشد ، در عرض آسمان و زمین نیست ، تمام موجودات مادون انسان هستند ، و انسان مافوق همه می باشد و مادون پروردگار است ؛ یعنی استعداداً جایگاه او در خلقت پایین تر از خدا است ، و بالاتر از غیر خدا می باشد وقتی که به دنیا می آید در مسیر ظهور این ارزش است

این خودشناسی است انسان جایگاه خود را به وسیله انبیا و ائمهعليهم‌السلام می شناسد ، خداوند ما را در چه جایگاهی قرار داده است ؟! انسان مادون الله ، و مافوق ماسوی الله می باشد ، اگر آسمان ها و زمین و موجودات دیگر ، مقام انسان را دارا بودند ، پروردگار نمی فرمودند :

( لایسعنی ارضی و لاسمائی ولکن یسعنی قلب عبدی المؤمن )(۱) آسمان ها و زمین گنجایش مرا ندارند ، زیرا بسیار کوچک هستند ،

اما دل بنده مؤمن گنجایش مرا دارد معنای آن بسیار لطیف و پیچیده است و من قادر نیستم آن را برای شما توضیح دهم پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید :

(ربّ حامل فقه الی من هو أفقه منه )(۲) دورنمایی ، از این روایت برای شما می گویم

توحید پیامبران و ائمهعليهم‌السلام

آیا توحید پیغمبر عظیم الشأن اسلام و پیامبران و ائمه کامل بوده است ؟ این

______________________________________

۱- (۱)) - عوالی اللآلی: ۴/۷، حدیث ۷؛ (فی الحدیث القدسی یقول الله عز و جل لا یسعنی أرضی و لا سمائی و لکن یسعنی قلب عبدی المؤمن.) و نیز در بحار الأنوار: ۳۹/۵۵، باب ۴؛ (وَ رُوِیَ أَیْضاً فِی الْحَدِیثِ الْقُدْسِیِّ لَمْ یَسَعْنِی سَمَائِی وَ لَاأَرْضِی وَ وَسِعَنِی قَلْبُ عَبْدِی الْمُؤْمِنِ.)

۲- (۲)) - الکافی: ۴۰۳/۱، حدیث ۱؛ (عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خَطَبَ النَّاسَ فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ فَقَالَ نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ حَفِظَهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ غَیْرُ فَقِیهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَی مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ ثَلَاثٌ لَایُغِلُّ عَلَیْهِنَّ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَ النَّصِیحَهُ لِأَئِمَّهِ الْمُسْلِمِینَ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ فَإِنَّ دَعْوَتَهُمْ مُحِیطَهٌ مِنْ وَرَائِهِمْ الْمُسْلِمُونَ إِخْوَهٌ تَتَکَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ یَسْعَی بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ.)

مطلب را باید جستجو کنیم ، باید به قرآن مراجعه کنیم ، خداوند در آخرین آیه سوره بقره می فرماید :

( آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ ) (۱)

( أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ ) مربوط به توحید است ، آیا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آیه توحید را به طور کامل درک کرده است ؟ اگر درک نکرده بود پس خدای حکیم یک پیغمبر ناقص برای ما فرستاده است و این امر بر خدای حکیم ، قبیح است ، که ناقصی را به سوی انسان ها بفرستد و امر کند ناقصان را کامل کن آیا امکان دارد ناقص ، بتواند ناقصان را کامل نماید ؟ مانند این است به فقیر و تهیدست بگویند ، برو تهیدستان را غنی کن

آیا پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به طور کامل خدا را شناخته است ؟ در روایت آمده است که:(۲) احدی در این عالم مانند پیغمبر ، خدا را نیافته بود چقدر خدا را یافته بود ؟ پروردگار می فرماید : هر کس ، هر چه درباره من می گوید بوی شرک می دهد حتی فلاسفه ، تنها حرفی را درباره من قبول کنید که از زبان عباد مخلص من می شنوید

در شناخت من ، به هیچ استاد ، عالم و فیلسوفی در این عالم تکیه نکنید ، آنها مرا نیافته اند ،( إِلاّ عِبادَ اللّهِ الْمُخْلَصِینَ ) (۳) خداوند در این آیه می فرماید : انبیا و پیغمبر صد در صد مرا یافته اند خداوند انسان های کامل را برای ما فرستاده ، که ما ناقصان را کامل کنند عالم را فرستاده ، که ما جاهلان را عالم کند.

(ولکن یسعنی قلب عبدی المؤمن )

قلب بنده مؤمن من ، گنجایش مرا دارد آسمان ها و زمین گنجایش مرا ندارند

معلوم می شود شما از آسمان و زمین بالاتر هستید ، از همه موجودات برتر هستید

شما مافوق همه موجودات و فقط مادون پروردگار هستید ، یک رباعی از بابا طاهر مطرح می کنم ، انسان های فهمیده بسیار از این مسائل در فشار قرار می گیرند

______________________________________

۱- (۱)) - بقره (۲) : ۲۸۵؛ (پیامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده ، ایمان آورده.)

۲- (۲)) - بحار الأنوار: ۱۳۶/۵۱، باب ۵، حدیث ۲؛ ([ إکمال الدین ] عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ أَقْرَبَ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ عز و جل وَ أَعْلَمَهُمْ وَ أَرْأَفَهُمْ بِالنَّاسِ مُحَمَّدٌ وَ الْأَئِمَّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ فَادْخُلُوا أَیْنَ دَخَلُوا وَ فَارِقُوا مَنْ فَارَقُوا أَعْنِی بِذَلِکَ حُسَیْناً وَ وُلْدَهُعليه‌السلام فَإِنَّ الْحَقَّ فِیهِمْ وَ هُمُ الْأَوْصِیَاءُ وَ مِنْهُمُ الْأَئِمَّهُ فَأَیْنَ مَا رَأَیْتُمُوهُمْ فَإِنْ أَصْبَحْتُمْ یَوْماً لَاتَرَوْنَ مِنْهُمْ أَحَداً فَاسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ انْظُرُوا السُّنَّهَ الَّتِی کُنْتُمْ عَلَیْهَا فَاتَّبِعُوهَا وَ أَحِبُّوا مَنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ وَ أَبْغِضُوا مَنْ کُنْتُمْ تُبْغِضُونَ فَمَا أَسْرَعَ مَا یَأْتِیکُمُ الْفَرَجُ.) شرح أصول الکافی، مولی محمد صالح المازندرانی: ۲۲۷/۵؛ (وقد کان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أعلم الناس جمیعا باتفاق الأمه ؤدلت علیه روایات العامه أیضا، روی مسلم أنهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال: إنی لأعلمکم بالله وأیضا قال: أنی أعلمهم بالله وأشدهم خشیه.)

۳- (۳)) - صافات (۳۷) : ۴۰؛ (جز بندگان خالص شده خدا [ که از هر کیفری در امانند ، ].)

بابا طاهر(۱) انسان عالم و عارفی بود ، درس خوانده و می دانست که چه می گوید ، غیر از این رباعیات ، نزدیک چهار صد کلمه قصار دارد ، تا جایی که من تحقیق کردم بیش از ۵۰ حکیم و فیلسوف بر این کلمات شرح نوشتند و هنوز هم جای شرح دارد

دلا غافل ز سبحانی چه حاصل

چه موقع می خواهی خود را بشناسی ، خداوند در سوره مبارکه یونس می فرماید : فرعون وقتی خود را شناخت که در حال جان دادن در میان امواج آب بود

به خدا اعلان کرد ، پروردگار هم جواب او را داد:

( آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ ) (۲)

اکنون خودت را شناختی ، همه روابط تو را با این عالم قطع کرده ایم ، اکنون وقت خودشناسی نیست.

امیرالمؤمنین می فرماید : (الناس ) یعنی (کل الناس ) ، (الف و لام ) از نظر ادبی الف و لام استغراق است ، به معنای کل است ، البته این کل ها استثناء دارد ، اما بسیار محدود ، (الناس نیام )(۳) فرمایش امیرالمؤمنینعليه‌السلام بسیار عجیب است ، تا کسی به ادبیات عرب وارد نباشد ، ظرافت این سخنان را نمی یابد ، نمی فرماید:

(الناس نائمون ) مردم خوابشان برده است ، علیعليه‌السلام می فرماید : (الناس نیام ) مردم خود خواب هستند ؛ یعنی خواب با ذاتشان وحدت پیدا کرده است ، اگر این طوری باشند ، با هیچ تلنگری بیدار نمی شوند

به قدری پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برای بیدار کردن مردم سعی کرد ، اما آنها هدایت نشدند ، که خداوند در قرآن می فرماید :

______________________________________

۱- (۱)) - شرح حال باباطاهر عریان در کتاب ارزش عمر و راه هزینه آن، جلسه ۶ آمده است.

۲- (۳)) - یونس (۱۰) : ۹۱؛ ([ به اوگفته شد : ] اکنون [ که به نابودی خود یقین داری و زمان بازگشت به خدا سپری شده ایمان می آوری ؟ !] در حالی که پیش از این عصیان می ورزیدی.)

۳- (۴)) - بحار الأنوار: ۱۳۴/۵۰، باب ۳، و نیز ۴۳/۴، باب ۵؛ (قَالَ النَّبِیُّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا. قَالَ علیعليه‌السلام النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا.)

( فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ )(۱)

از غصّه بیدار کردن مردم ، دارد جان تو از دست می رود خدا به او فرمود :

( ذَرْهُمْ ) (۲)

مرگ و پایان فرصت

کدام تلنگر این افراد را بیدار می کند امیرالمؤمنینعليه‌السلام می فرماید :

(فإذا ماتوا انتبهوا )

بعد از مرگ ، صدای خدا ، برزخ و قیامت و دو ملکی که برای سؤال می فرستد آنها را بیدار می کند تازه متوجه می شوند که وقت تمام شده است

در هنگام مرگ می فهمند که مافوق همه موجودات و مادون خدا می باشند ، در آنجا بیدار می شوند، وقتی بیدار می شوند که می بینند مادون کلّ موجودات هستند ، یعنی از آن جایگاه بلند سقوط کردند و از نظر ارزش آخرین نقطه موجودات هستند که خدا در قرآن می فرماید : نزد من ارزشی ندارند که آنها را ذکر کنم یا به آنها ارزش دهم

وقتی فهمیدند جایگاه آنها در دنیا چه بوده ، مادون الله و مافوق سوی الله ، بعد از مردن می بینند که از این مادون الله و مافوق سوی الله سقوط کرده اند ،

( ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ ) (۳)

یعنی پایین تر از آن نبوده که به آنجا بروند ، به یک رباعی از باباطاهر توجه کنید

امان روزی که در قبرم نهند تنگ

حتی برای دفع یک کرم توان انسان را می گیرند ، حرکتی نمی تواند بکند بچه ها

____________________________________

۱- (۱)) - فاطر (۳۵) : ۸؛ (پس مبادا جانت به سبب حسرت هایی که بر آنان می خوری از بین برود.)

۲- (۲)) - انعام (۶) : ۹۱؛ (آنان را رها کن.)

۳- (۳)) - تین (۹۵) : ۵؛ (آن گاه او را [ به سبب گناهکاری ] به [ مرحله ] پست ترینِ پَستان بازگرداندیم .)

در روزگار قدیم این رباعیات را بلد بودند ، همه این اشعار ، حکیمانه و عالمانه است

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید : در قیامت اولین دادگاهی که انسان را می برند در این دادگاه از او سؤال می کنند:

(عن عمرک فیما أفنیت )(۱) آن مقدار زمانی که به تو داده ایم ، در کجا صرف کرده ای ؟ آیا ارزش دارد که انسان به خاطر شکم و شهوت آخرت خود را فنا کند ؟ همه عمر خود را در راه شکم و شهوت حرام سپری کنند ، اروپا و آمریکا برای ما فرهنگ سازی می کنند من میلیاردها چرخ را در این عالم گرداندم ، اما انسان از این لحظات استفاده نکرده است

سؤال و جواب در روز قیامت

عمر خود را در کجا هزینه کرده اید ؟ در آن دادگاه شما دو سه جواب منطقی می دهید ، می گویید : خدایا مقداری از آن را هزینه کسب حلال کردیم ، می گویند کاری به آن مقدار نداریم ، مقداری را در عبادت هزینه کردیم ، می گویند : این عبادت بسیار ارزش دارد مقداری از عمر خود را برای اهل بیتعليهم‌السلام کرده ام ، می گویند : بسیار پرقیمت خرج شده است

دیگر جوابی برای گفتن ندارم ، هفتاد سال را این گونه خرج کرده ام قیامت پنجاه دادگاه دارد ، بعد ما را برای دادگاه دوم می برند ، با این جواب ها ما به دادگاه دوم نمی رسیم ، بعد از این دادگاه به ما چه می گویند ؟

می گویند : قبل از بهشت پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علیعليه‌السلام منتظر تو هستند ، جام آبی از حوض کوثر برای تو آماده کرده اند این آب را برای چه قبل از بهشت به ما

_______________________________________

۱- (۱)) - تحف العقول: ۲۴۹؛ (و روی عن الإمام سید العابدین علی بن الحسینعليه‌السلام موعظتهعليه‌السلام لسائر أصحابه و شیعته و تذکیره إیاهم کل یوم جمعه أیها الناس اتقوا الله و اعلموا أنکم إلیه راجعون فتجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء تود۰۰۰ قبض الملک روحک و صیرت إلی قبرک وحیدا فرد إلیک روحک و اقتحم علیک ملکاک منکر و نکیر لمساءلتک و شدید امتحانک ألا و إن أول ما یسألانک عن ربک الذی کنت تعبده و عن نبیک الذی أرسل إلیک وعن دینک الذی کنت تدین به و عن کتابک الذی کنت تتلوه و عن إمامک الذی کنت تتولاه و عن عمرک فیما أفنیت و عن مالک من أین اکتسبته و فیما أنفقته.)

می دهند ؟ برای اینکه اگر سیاهی در قلب ما باشد به وسیله این آب از بین برود ،

( نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ ) (۱)

با دست علیعليه‌السلام و پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یک شربت به ما می دهند که دل ما هم مانند دل علی ، پاک شود ، اما دیگران چه جوابی باید به خدا بدهند ؟ در قیامت چه کار باید بکنند ؟

در دادگاه اول می گویند : عمر خود را در چه راهی صرف کردی ؟ جاسوسی ، به هم زدن زندگی ، ظلم ، پایمال کردن حقّ و ریختن آبروی مردم ، یا مسخره کردن انبیا ، مسجد ، مؤمنین و عالم ربّانی ، این افراد( أَسْفَلَ سافِلِینَ ) هستند چقدر پست بودی ، انبیای مرا مسخره کرده ای ؟ مگر ابراهیمعليه‌السلام ، پیغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، علیعليه‌السلام مسخره داشتند ؟ چادر فاطمه زهراعليهما‌السلام را مسخره کردی ؟ به همین راحتی ، موها و سینه خود را ظاهر کردی ، چه کسی را مسخره کردی ؟ فاطمه مرا مسخره کردی ؟

( یا حَسْرَهً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ ) (۲)

زهرا و خدیجه را استهزا کردی ؟ یعنی آنها را با داشتن عفّت ، عصمت ، پاکدامنی و حجاب ، نپذیرفتید و سرمشق خود را زنان و دختران لندن و پاریس قرار دادید ؟

حالا نوبت من می باشد:

( اللّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ ) (۳)

امان روزی که قاضیمان خدا بود

اینان خود را شناختند ، با شناخت خود ، از انبیا نسبت به تکلیف خود کسب

__________________________________________

۱- (۱)) - حجر (۱۵) : ۴۷؛ (آنچه از دشمنی و کینه در سینه هایشان بوده برکنده ایم.)

۲- (۲)) - یس (۳۶) : ۳۰؛ (ای دریغ و افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایتشان نمی آمد مگر اینکه او را مسخره می کردند !)

۳- (۳)) - بقره (۲) : ۱۵؛ (خدا آنان را [ به کیفر این کار منافقانه در دنیا و آخرت ] عذاب خواهد کرد.)

معرفت کردند ، بذر معرفت را در این زمین ، پاشیدند ، بعد از پاشیدن بذر معرفت ، با طاعت ، عبادت ، اخلاص و خدمت به خلق خدا این بذرها را آبیاری کردند و وجودشان تبدیل به سه حقیقت شد ،( رَحْمَهِ اللّهِ ) ،( رِضْوانَ اللّهِ ) و( جنه الله )

گروه دوم که خود را نشناختند و عمل خوبی روی این زمین انجام ندادند تا زمین لجن زار ، متعفّن و بدبو شد ، گندیدند و مردند و رفتند و تبدیل به( سخط الله ) ،( غضب الله) و( نارُ اللّهِ) شدند

گر بماندیم زنده بردوزیم

چراغ بدنی مانند ما ، اعلان خاموشی می کند کسی ماندنی نیست ، به همین زودی خواهد آمد که همه ما را در پیشگاه خدا نگاه می دارند ، شما که خیالتان راحت است و به پرسش ها جواب دادید و عبور کردید

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

۲۱ - فاعلیت پروردگار

اشاره

ابحاث فلسفی در رابطه با پروردگار و موجودات

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

حکما و فلاسفه در حدّ خود ، مباحث قابل توجهی را در کتاب های خود تدوین کرده اند ، از جمله بحث فاعل و قابل است البته آنها این بحث را در رابطه با پروردگار و موجودات عالم هستی مطرح می کنند ، و معنای بحث آنها این است که هر قدرت و هر توانمندی که دارای هنر ترسیم فعلی یا ترسیم نقشی باشد ، اگر صفحه در برابر ترسیم او قرار بگیرد ، او کار ترسیمش را صورت خواهد داد اگر ترسیم فعلی باشد ، ترسیم فعلی را صورت می دهد ، مثالی که این مطلب را آسان می توان دریافت کرد ، مانند : نجّار و تخته است

در دانش آنها به نجار فاعل می گویند ؛ یعنی توانمند و قدرتمندی که می تواند کاری را از خودش ظهور دهد ، صفحه و تابلویی که برای نجار هنرمند می باشد ، تخته است ، او این هنر را دارد که ترسیم عملی انجام بدهد ؛ یعنی نقش عملی به وجود بیاورد ، بر روی تخته ای که قابلیت شکل گیری و منبّت کاری را دارد ، نقشی که در باطن نجار است ، شروع می کند آن نقش را آشکار می کند ، تخته ای چهارگوش در انبار افتاده که هیچ شکلی ندارد ، هیچ نقشی ندارد ، بعد از مدتی آن را تبدیل به یک مبل و صندلی زیبایی می کند ، که انواع خم ها ، شکل ها ، صورت ها ، نقش ها و منبّت ها را دارد

.

اگر تخته این قابلیت ذاتی را نداشت ، به شکلی که نجار می خواست ، در نمی آمد نجّار هم فاعل عاقل است ، نمی آید وقت ، فعل ، قلم و نقشی که در باطن دارد جایی به کار ببرد که لیاقتی وجود ندارد

این بحث را به خاطر خدا مطرح کردند ، این بحث یک سلسله مشکلات فکری ، وسوسه ها و تردیدهایی که نسبت به عالم و حقّ وجود داشته است ، معالجه کرده است البته مایه این بحث ، از مدرسه انبیای الهی گرفته شده است ، لذا ما زیباترین مطالب را در هر کتابی ببینیم و ریشه یابی کنیم ، مشاهده می کنیم که در فرهنگ انبیای خدا یافت می شود از این فرهنگ ، همه علوم بهره گرفتند

وقتی آیات قرآن را قرائت می کنید ، آیا در آیات آن دقت می کنید ؟ خداوند متعال حدود بیست و پنج پیامبر را در قرآن نام می برد ، و هنرمندی های آنها را بیان می کند و جالب این است که هنری را که بیان می کند ، معلوم می شود قبل از آن پیامبر این هنر وجود نداشته است ، پروردگار تعلیم هنر را به خود نسبت می دهد

هنرمندی پیامبران

در قرآن وقتی که سخن از ادریس به میان می آورد ، می فرماید :

( عَلَّمْناهُ صَنْعَهَ لَبُوسٍ ) (۱)

معلوم می شود هنر خیاطی قبل از این پیامبر نبوده است ، صنعت( لَبُوسٍ ) در ارتباط با سوزن ، نخ ، پارچه و طراحی لباس است ، قبل از حضرت ادریسعليه‌السلام مردم سوزن ، نخ و پارچه را نمی شناختند ، به هنر خیّاطی و مد لباس آشنا نبودند ، پوست حیوانات را به صورت یک لنگ به خود می بستند و به صورت یک روپوش روی دوش می انداختند ، مجموع لباس انسان این گونه بوده است که در قرآن اشاره می کند که شما بشرها از پوست حیوانات ، برای خود خانه ، چادر ، خیمه و لباس

________________________________________

۱- (۱)) - انبیاء (۲۱) : ۸۰؛ (و به سود شما صنعتِ ساختنِ پوشش های دفاعی را به او آموختیم.)