تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان11%

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان
  • شروع
  • قبلی
  • 352 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 32160 / دانلود: 2982
اندازه اندازه اندازه
تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.


1

وجود آداب نادرست در مجالس ختم

با یک دنیا تأسف ختم هایی که برگزار می گردد به تدریج از عالم ربّانی خالی می شود فقط یک خوش صدا قرآن و شعر می خواند و در اوج تعریف از میّت و صاحب مرده ها مراسم برگزار می شود ، بسیاری از مرده ها را بی حساب و کتاب در جهنّم وارد می کنند ، آیا قاری و خواننده خوش صدا میت را به فردوس می برند ،

_____________________________________

۱- (۱)) - فاتحه (۱) : ۶؛ (ما را به راهِ راست راهنمایی کن .)

۲- (۲)) - زمر (۳۹) : ۹؛ (آیا کسانی که معرفت و دانش دارند و کسانی که بی بهره از معرفت و دانش اند ، یکسانند ؟)

۳- (۳)) - الکافی: ۱/ ۳۷ - ۳۹، حدیث ۱ - ۲؛ (عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام یَقُولُ إِنَّ مِنْ حَقِّ الْعَالِمِ أَنْ لَاتُکْثِرَ عَلَیْهِ السُّؤَالَ وَ لَاتَأْخُذَ بِثَوْبِهِ وَ إِذَا دَخَلْتَ عَلَیْهِ وَ عِنْدَهُ قَوْمٌ فَسَلِّمْ عَلَیْهِمْ جَمِیعاً وَ خُصَّهُ بِالتَّحِیَّهِ دُونَهُمْ وَ اجْلِسْ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَاتَجْلِسْ خَلْفَهُ وَ لَاتَغْمِزْ بِعَیْنِکَ وَ لَاتُشِرْ بِیَدِکَ وَ لَاتُکْثِرْ مِنَ الْقَوْلِ قَالَ فُلَانٌ وَ قَالَ فُلَانٌ خِلَافاً لِقَوْلِهِ وَ لَاتَضْجَرْ بِطُولِ صُحْبَتِهِ فَإِنَّمَا مَثَلُ الْعَالِمِ مَثَلُ النَّخْلَهِ تَنْتَظِرُهَا حَتَّی یَسْقُطَ عَلَیْکَ مِنْهَا شَیْ ءٌ وَ الْعَالِمُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْغَازِی فِی سَبِیلِ اللَّهِ. ابِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ مَا مِنْ أَحَدٍ یَمُوتُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَحَبَّ إِلَی إِبْلِیسَ مِنْ مَوْتِ فَقِیهٍ. عنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ مُحَادَثَهُ الْعَالِمِ عَلَی الْمَزَابِلِ خَیْرٌ مِنْ مُحَادَثَهِ الْجَاهِلِ عَلَی الزَّرَابِیِّ.)

خداوند در قرآن می فرماید :

( فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ ) (۱)

(ذهاب ) یعنی رفتن ، به چه سمتی عبور می کنید ؟

تواضع سر رفعت اندازدت

تکبّر به خاک اندر اندازدت(۲)

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

____________________________________________

۱- (۱)) - تکویر (۸۱) : ۲۶؛ (پس [ با انکار قرآن و روی گرداندن از آن ] کجا می روید ؟)

۲- (۲)) - سعدی شیرازی.

۲۰- خودشناسی

اشاره

تشبیه انسان به زمین

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

وجود مبارک رسول مطهّر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، انسان را مانند زمین معرفی کرده اند در مرحله اول حقیقت آفرینش انسان از زمین است ، در رحم مادر رشد می کند ، به نقطه ای می رسد که از درون زمین ، روح ظهور می کند و حیات آشکار می شود به تعبیر وجود مبارک پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم همه انسانها ، مانند زمین هستند ، در برابر زمین وجودشان ، به دو گروه تقسیم شده اند ، تا همه مردم برخورد خودشان را نسبت به زمین وجودشان ، از نظر آثار و نتایج ببینند ، یا کنار زمین وجود خودشان بنشینند و به این آثار وصل شوند این دو تعبیر در قرآن است ، (یَرَهُ ) به معنای دیدن است

ضمیر ( یَرَهُ ) هاء می باشد که به انسان بر می گردد ،( جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ ) (۱)

معنای اصحاب یمین

یکی از این دو گروه را پروردگار عالم در سوره مبارکه واقعه از آنها تعبیر به اصحاب یمین می کند ، اصحاب یمین یک اصطلاح می باشد ، نه به معنای دست راستی و نیک بختان است بلکه به معنای سعادتمندان می باشند ، اصحاب یمین ، نسبت به وجود خودشان ، عارفان خوبی شدند ، یا به تعبیر روایات ، خودشناس خوبی شدند خودشناس واقعی از مدرسه انبیا و ائمه طاهرین به دست

______________________________________

۱- (۱)) - واقعه (۵۶) : ۲۴؛ (پاداشی است در برابر اعمالی که همواره انجام می دادند .)

می آید انبیاء و ائمهعليهم‌السلام در معرفت به خود و خودشناسی ، علم آنها کامل و جامع بود

تعلیم خودشناسی از طریق انبیا و ائمهعليهم‌السلام

دانش خودشناسی را آنها تبلیغ نمودند و به دیگران انتقال دادند ، به جز این راه، انسان نمی تواند خودشناس واقعی شود و فراموشی از خود و خودنشناختن ، گناه بسیار بزرگی است که در سوره مبارکه حشر ، پروردگار عالم به مؤمنین هشدار داده است

( وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ ) (۱)

جزو کسانی نباشید که خدا را فراموش کرده اند ، جریمه فراموش کردن خدا بسیار سنگین است ، و جریمه آن فراموش کردن خود می باشد وقتی انسان خود را از یاد ببرد ، که مملوک و مخلوق بوده است ، نود درصد از اختیار خود را ندارم ، اندک اختیاری که دارم ، مخصوص من نمی باشد ؛ زیرا آن را به من عطا کرده اند در خلقت ، گذشتن عمر ، پیر شدن ، مردن و زنده شدن بعد از مرگِ خود، دخالتی نداشته ام ، اگر انسان همه این موارد ذکر شده را فراموش کند

( فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ )

مانند حیوانات می شود

بعد از اینکه مانند حیوانات شد ، وارد دایره ظلم و تجاوز می شود ،

( بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ ) (۲)

کسانی که مانند حیوانات و بدتر از آنها هستند ، غافلان عالم هستند ؛ یعنی بی خبران ، از هیچ چیزی خبر ندارند ، از خدا ، هستی و حقیقت خود بی خبر هستند

________________________________________

۱- (۱)) - حشر (۵۹) : ۱۹؛ (و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند ، پس خدا هم آنان را دچار خودفراموشی کرد.)

۲- (۲)) - اعراف (۷) : ۱۷۹؛ (بلکه گمراه ترند ؛ اینانند که بی خبر و غافل [ ازمعارف و آیات خدای ] اند .)

غفلت در انسانها

خبر داشتن از شکم و شهوت که علم نیست ، این را همه حیوانات دارند ، تهیه ابزار برای شکم و شهوت که علم نیست امام صادق می فرماید : تهیه ابزار برای شکم و شهوت فضل است نه علم ؛(۱) زیرا:

(العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء )(۲) این فضل است ؛ یعنی مقداری بیشتر از حیوانات یاد گرفته اید ، برای اینکه بر اساس تمدّن برای شکم و شهوت ابزار تهیه کنید

حیوانات در یک چارچوب خاص لانه ، خانه ، خوراک و شهوت خود را انتخاب می کنند ، در طول عمر خود چیزی به زندگی آنها اضافه نمی شود ، حیواناتی که در غار ، لانه ، وسط درختها و در روی کوهها زندگی می کنند تا آخر عمر هیچ تغییری در زندگی آنها به وجود نمی آید در خوراک و شهوت افراط ندارند

شما نمی توانید حیوانی که در شهوت افراط کند ، پیدا کنید این علم نیست که من بهتر از حیوانات مسکن آماده کنم ، از غارنشینی به چادرنشینی ، از چادر نشینی به خانه گلی ، از خانه گلی به خانه آجری و در نهایت در قصر و کاخ زندگی کنم ، مسکن برای حیوان غار است ، اما برای غافل کاخ است ، فرق غار با کاخ ، وسیع تر بودن و منظم تر بودن و زیبایی آن می باشد

در امر شهوت حیوانات به ماده خاص خودشان قانع هستند ، اما غافلان قانع نیستند ، شخصی همسر دارد ، اما چشم او دنبال زنان و دختران و ناموس دیگران می باشد ،(۳) چنانکه در اروپا رسم است ، که مرد برای شهوترانی سراغ مرد می رود ، و کسی به آن ایراد نمی گیرد و گناه نمی دانند این گونه اعمال از موارد غفلت می باشد(۴)

_____________________________________

۱- (۱)) - الکافی: ۳۲/۱، باب صفه العلم، حدیث ۱؛ (أَبِی الْحَسَنِ مُوسَیعليه‌السلام قَالَ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم الْمَسْجِدَ فَإِذَا جَمَاعَهٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ فَقَالَ مَا هَذَا فَقِیلَ عَلَّامَهٌ فَقَالَ وَ مَا الْعَلَّامَهُ فَقَالُوا لَهُ أَعْلَمُ النَّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ وَقَائِعِهَا وَ أَیَّامِ الْجَاهِلِیَّهِ وَ الْأَشْعَارِ الْعَرَبِیَّهِ قَالَ فَقَالَ النَّبِیُّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ذَاکَ عِلْمٌ لَایَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَایَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ ثُمَّ قَالَ النَّبِیُّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَهٌ آیَهٌ مُحْکَمَهٌ أَوْ فَرِیضَهٌ عَادِلَهٌ أَوْ سُنَّهٌ قَائِمَهٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ.)

۲- (۲)) - منیه المرید: ۱۶۷؛ (قال الصادقعليه‌السلام لیس العلم بکثره التعلم و إنما هو نور یقذفه الله تعالی فی قلب من یرید الله أن یهدیه.)

۳- (۳)) - وسائل الشیعه: ۳۱۱/۲۰، حدیث ۲۵۶۹۹؛ (بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الرِّضَاعليه‌السلام فِیمَا کَتَبَ إِلَیْهِ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ وَ حَرَّمَ اللَّهُ الزِّنَا لِمَا فِیهِ مِنَ الْفَسَادِ مِنْ قَتْلِ النَّفْسِ وَ ذَهَابِ الْأَنْسَابِ وَ تَرْکِ التَّرْبِیَهِ لِلْأَطْفَالِ وَ فَسَادِ الْمَوَارِیثِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ مِنْ وُجُوهِ الْفَسَادِ.) وسائل الشیعه: ۱۹۶/۲۰، حدیث ۲۵۴۱۲؛ (عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِعليه‌السلام فِی حَدِیثِ الْمَنَاهِی قَالَ وَ مَنْ مَلَأَ عَیْنَیْهِ مِنْ حَرَامٍ مَلَأَ اللَّهُ عَیْنَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِنَ النَّارِ إِلَّا أَنْ یَتُوبَ وَ یَرْجِعَ وَ قَالَعليه‌السلام وَ مَنْ صَافَحَ امْرَأَهً تَحْرُمُ عَلَیْهِ فَقَدْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ عز و جل وَ مَنِ الْتَزَمَ امْرَأَهً حَرَاماً قُرِنَ فِی سِلْسِلَهٍ مِنْ نَارٍ مَعَ شَیْطَانٍ فَیُقْذَفَانِ فِی النَّارِ.)

۴- (۴)) - الکافی: ۵۵۳/۵ - ۵۴۴، باب اللواط، حدیث ۱ و ۲؛ (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ حُرْمَهُ الدُّبُرِ أَعْظَمُ مِنْ حُرْمَهِ الْفَرْجِ إِنَّ اللَّهَ أَهْلَکَ أُمَّهً بِحُرْمَهِ الدُّبُرِ وَ لَمْ یُهْلِکْ أَحَداً بِحُرْمَهِ الْفَرْجِ. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مَنْ جَامَعَ غُلَاماً جَاءَ جُنُباً یَوْمَ الْقِیَامَهِ لَایُنَقِّیهِ مَاءُ الدُّنْیَا وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِیراً ثُمَّ قَالَ إِنَّ الذَّکَرَ لَیَرْکَبُ الذَّکَرَ فَیَهْتَزُّ الْعَرْشُ لِذَلِکَ وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَیُؤْتَی فِی حَقَبِهِ فَیَحْبِسُهُ اللَّهُ عَلَی جِسْرِ جَهَنَّمَ حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ حِسَابِ الْخَلَائِقِ ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَی جَهَنَّمَ فَیُعَذَّبُ بِطَبَقَاتِهَا طَبَقَهً طَبَقَهً حَتَّی یُرَدَّ إِلَی أَسْفَلِهَا وَ لَایَخْرُجُ مِنْهَا.)

اصحاب یمین دانش خودشناسی را از انبیای خدا و ائمه طاهرین آموختند و به این واقعیت رسیدند که شخصیت و وجود آنها ، جلوه اراده ، حکمت ، عدل و علم الهی ، به صورت خلیفه الله است و هم عرض حیوانات نمی باشند.

جایگاه خلقت انسان

به این حقیقت رسیدند که انسان در طول حضرت حق است و در عرض هیچ کس نمی باشد ، در عرض آسمان و زمین نیست ، تمام موجودات مادون انسان هستند ، و انسان مافوق همه می باشد و مادون پروردگار است ؛ یعنی استعداداً جایگاه او در خلقت پایین تر از خدا است ، و بالاتر از غیر خدا می باشد وقتی که به دنیا می آید در مسیر ظهور این ارزش است

این خودشناسی است انسان جایگاه خود را به وسیله انبیا و ائمهعليهم‌السلام می شناسد ، خداوند ما را در چه جایگاهی قرار داده است ؟! انسان مادون الله ، و مافوق ماسوی الله می باشد ، اگر آسمان ها و زمین و موجودات دیگر ، مقام انسان را دارا بودند ، پروردگار نمی فرمودند :

( لایسعنی ارضی و لاسمائی ولکن یسعنی قلب عبدی المؤمن )(۱) آسمان ها و زمین گنجایش مرا ندارند ، زیرا بسیار کوچک هستند ،

اما دل بنده مؤمن گنجایش مرا دارد معنای آن بسیار لطیف و پیچیده است و من قادر نیستم آن را برای شما توضیح دهم پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید :

(ربّ حامل فقه الی من هو أفقه منه )(۲) دورنمایی ، از این روایت برای شما می گویم

توحید پیامبران و ائمهعليهم‌السلام

آیا توحید پیغمبر عظیم الشأن اسلام و پیامبران و ائمه کامل بوده است ؟ این

______________________________________

۱- (۱)) - عوالی اللآلی: ۴/۷، حدیث ۷؛ (فی الحدیث القدسی یقول الله عز و جل لا یسعنی أرضی و لا سمائی و لکن یسعنی قلب عبدی المؤمن.) و نیز در بحار الأنوار: ۳۹/۵۵، باب ۴؛ (وَ رُوِیَ أَیْضاً فِی الْحَدِیثِ الْقُدْسِیِّ لَمْ یَسَعْنِی سَمَائِی وَ لَاأَرْضِی وَ وَسِعَنِی قَلْبُ عَبْدِی الْمُؤْمِنِ.)

۲- (۲)) - الکافی: ۴۰۳/۱، حدیث ۱؛ (عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خَطَبَ النَّاسَ فِی مَسْجِدِ الْخَیْفِ فَقَالَ نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ حَفِظَهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ غَیْرُ فَقِیهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَی مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ ثَلَاثٌ لَایُغِلُّ عَلَیْهِنَّ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَ النَّصِیحَهُ لِأَئِمَّهِ الْمُسْلِمِینَ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ فَإِنَّ دَعْوَتَهُمْ مُحِیطَهٌ مِنْ وَرَائِهِمْ الْمُسْلِمُونَ إِخْوَهٌ تَتَکَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ یَسْعَی بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ.)

مطلب را باید جستجو کنیم ، باید به قرآن مراجعه کنیم ، خداوند در آخرین آیه سوره بقره می فرماید :

( آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ ) (۱)

( أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ ) مربوط به توحید است ، آیا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آیه توحید را به طور کامل درک کرده است ؟ اگر درک نکرده بود پس خدای حکیم یک پیغمبر ناقص برای ما فرستاده است و این امر بر خدای حکیم ، قبیح است ، که ناقصی را به سوی انسان ها بفرستد و امر کند ناقصان را کامل کن آیا امکان دارد ناقص ، بتواند ناقصان را کامل نماید ؟ مانند این است به فقیر و تهیدست بگویند ، برو تهیدستان را غنی کن

آیا پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به طور کامل خدا را شناخته است ؟ در روایت آمده است که:(۲) احدی در این عالم مانند پیغمبر ، خدا را نیافته بود چقدر خدا را یافته بود ؟ پروردگار می فرماید : هر کس ، هر چه درباره من می گوید بوی شرک می دهد حتی فلاسفه ، تنها حرفی را درباره من قبول کنید که از زبان عباد مخلص من می شنوید

در شناخت من ، به هیچ استاد ، عالم و فیلسوفی در این عالم تکیه نکنید ، آنها مرا نیافته اند ،( إِلاّ عِبادَ اللّهِ الْمُخْلَصِینَ ) (۳) خداوند در این آیه می فرماید : انبیا و پیغمبر صد در صد مرا یافته اند خداوند انسان های کامل را برای ما فرستاده ، که ما ناقصان را کامل کنند عالم را فرستاده ، که ما جاهلان را عالم کند.

(ولکن یسعنی قلب عبدی المؤمن )

قلب بنده مؤمن من ، گنجایش مرا دارد آسمان ها و زمین گنجایش مرا ندارند

معلوم می شود شما از آسمان و زمین بالاتر هستید ، از همه موجودات برتر هستید

شما مافوق همه موجودات و فقط مادون پروردگار هستید ، یک رباعی از بابا طاهر مطرح می کنم ، انسان های فهمیده بسیار از این مسائل در فشار قرار می گیرند

______________________________________

۱- (۱)) - بقره (۲) : ۲۸۵؛ (پیامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده ، ایمان آورده.)

۲- (۲)) - بحار الأنوار: ۱۳۶/۵۱، باب ۵، حدیث ۲؛ ([ إکمال الدین ] عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ أَقْرَبَ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ عز و جل وَ أَعْلَمَهُمْ وَ أَرْأَفَهُمْ بِالنَّاسِ مُحَمَّدٌ وَ الْأَئِمَّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ فَادْخُلُوا أَیْنَ دَخَلُوا وَ فَارِقُوا مَنْ فَارَقُوا أَعْنِی بِذَلِکَ حُسَیْناً وَ وُلْدَهُعليه‌السلام فَإِنَّ الْحَقَّ فِیهِمْ وَ هُمُ الْأَوْصِیَاءُ وَ مِنْهُمُ الْأَئِمَّهُ فَأَیْنَ مَا رَأَیْتُمُوهُمْ فَإِنْ أَصْبَحْتُمْ یَوْماً لَاتَرَوْنَ مِنْهُمْ أَحَداً فَاسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ انْظُرُوا السُّنَّهَ الَّتِی کُنْتُمْ عَلَیْهَا فَاتَّبِعُوهَا وَ أَحِبُّوا مَنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ وَ أَبْغِضُوا مَنْ کُنْتُمْ تُبْغِضُونَ فَمَا أَسْرَعَ مَا یَأْتِیکُمُ الْفَرَجُ.) شرح أصول الکافی، مولی محمد صالح المازندرانی: ۲۲۷/۵؛ (وقد کان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أعلم الناس جمیعا باتفاق الأمه ؤدلت علیه روایات العامه أیضا، روی مسلم أنهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال: إنی لأعلمکم بالله وأیضا قال: أنی أعلمهم بالله وأشدهم خشیه.)

۳- (۳)) - صافات (۳۷) : ۴۰؛ (جز بندگان خالص شده خدا [ که از هر کیفری در امانند ، ].)

بابا طاهر(۱) انسان عالم و عارفی بود ، درس خوانده و می دانست که چه می گوید ، غیر از این رباعیات ، نزدیک چهار صد کلمه قصار دارد ، تا جایی که من تحقیق کردم بیش از ۵۰ حکیم و فیلسوف بر این کلمات شرح نوشتند و هنوز هم جای شرح دارد

دلا غافل ز سبحانی چه حاصل

چه موقع می خواهی خود را بشناسی ، خداوند در سوره مبارکه یونس می فرماید : فرعون وقتی خود را شناخت که در حال جان دادن در میان امواج آب بود

به خدا اعلان کرد ، پروردگار هم جواب او را داد:

( آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ ) (۲)

اکنون خودت را شناختی ، همه روابط تو را با این عالم قطع کرده ایم ، اکنون وقت خودشناسی نیست.

امیرالمؤمنین می فرماید : (الناس ) یعنی (کل الناس ) ، (الف و لام ) از نظر ادبی الف و لام استغراق است ، به معنای کل است ، البته این کل ها استثناء دارد ، اما بسیار محدود ، (الناس نیام )(۳) فرمایش امیرالمؤمنینعليه‌السلام بسیار عجیب است ، تا کسی به ادبیات عرب وارد نباشد ، ظرافت این سخنان را نمی یابد ، نمی فرماید:

(الناس نائمون ) مردم خوابشان برده است ، علیعليه‌السلام می فرماید : (الناس نیام ) مردم خود خواب هستند ؛ یعنی خواب با ذاتشان وحدت پیدا کرده است ، اگر این طوری باشند ، با هیچ تلنگری بیدار نمی شوند

به قدری پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برای بیدار کردن مردم سعی کرد ، اما آنها هدایت نشدند ، که خداوند در قرآن می فرماید :

______________________________________

۱- (۱)) - شرح حال باباطاهر عریان در کتاب ارزش عمر و راه هزینه آن، جلسه ۶ آمده است.

۲- (۳)) - یونس (۱۰) : ۹۱؛ ([ به اوگفته شد : ] اکنون [ که به نابودی خود یقین داری و زمان بازگشت به خدا سپری شده ایمان می آوری ؟ !] در حالی که پیش از این عصیان می ورزیدی.)

۳- (۴)) - بحار الأنوار: ۱۳۴/۵۰، باب ۳، و نیز ۴۳/۴، باب ۵؛ (قَالَ النَّبِیُّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا. قَالَ علیعليه‌السلام النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا.)

( فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ )(۱)

از غصّه بیدار کردن مردم ، دارد جان تو از دست می رود خدا به او فرمود :

( ذَرْهُمْ ) (۲)

مرگ و پایان فرصت

کدام تلنگر این افراد را بیدار می کند امیرالمؤمنینعليه‌السلام می فرماید :

(فإذا ماتوا انتبهوا )

بعد از مرگ ، صدای خدا ، برزخ و قیامت و دو ملکی که برای سؤال می فرستد آنها را بیدار می کند تازه متوجه می شوند که وقت تمام شده است

در هنگام مرگ می فهمند که مافوق همه موجودات و مادون خدا می باشند ، در آنجا بیدار می شوند، وقتی بیدار می شوند که می بینند مادون کلّ موجودات هستند ، یعنی از آن جایگاه بلند سقوط کردند و از نظر ارزش آخرین نقطه موجودات هستند که خدا در قرآن می فرماید : نزد من ارزشی ندارند که آنها را ذکر کنم یا به آنها ارزش دهم

وقتی فهمیدند جایگاه آنها در دنیا چه بوده ، مادون الله و مافوق سوی الله ، بعد از مردن می بینند که از این مادون الله و مافوق سوی الله سقوط کرده اند ،

( ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ ) (۳)

یعنی پایین تر از آن نبوده که به آنجا بروند ، به یک رباعی از باباطاهر توجه کنید

امان روزی که در قبرم نهند تنگ

حتی برای دفع یک کرم توان انسان را می گیرند ، حرکتی نمی تواند بکند بچه ها

____________________________________

۱- (۱)) - فاطر (۳۵) : ۸؛ (پس مبادا جانت به سبب حسرت هایی که بر آنان می خوری از بین برود.)

۲- (۲)) - انعام (۶) : ۹۱؛ (آنان را رها کن.)

۳- (۳)) - تین (۹۵) : ۵؛ (آن گاه او را [ به سبب گناهکاری ] به [ مرحله ] پست ترینِ پَستان بازگرداندیم .)

در روزگار قدیم این رباعیات را بلد بودند ، همه این اشعار ، حکیمانه و عالمانه است

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید : در قیامت اولین دادگاهی که انسان را می برند در این دادگاه از او سؤال می کنند:

(عن عمرک فیما أفنیت )(۱) آن مقدار زمانی که به تو داده ایم ، در کجا صرف کرده ای ؟ آیا ارزش دارد که انسان به خاطر شکم و شهوت آخرت خود را فنا کند ؟ همه عمر خود را در راه شکم و شهوت حرام سپری کنند ، اروپا و آمریکا برای ما فرهنگ سازی می کنند من میلیاردها چرخ را در این عالم گرداندم ، اما انسان از این لحظات استفاده نکرده است

سؤال و جواب در روز قیامت

عمر خود را در کجا هزینه کرده اید ؟ در آن دادگاه شما دو سه جواب منطقی می دهید ، می گویید : خدایا مقداری از آن را هزینه کسب حلال کردیم ، می گویند کاری به آن مقدار نداریم ، مقداری را در عبادت هزینه کردیم ، می گویند : این عبادت بسیار ارزش دارد مقداری از عمر خود را برای اهل بیتعليهم‌السلام کرده ام ، می گویند : بسیار پرقیمت خرج شده است

دیگر جوابی برای گفتن ندارم ، هفتاد سال را این گونه خرج کرده ام قیامت پنجاه دادگاه دارد ، بعد ما را برای دادگاه دوم می برند ، با این جواب ها ما به دادگاه دوم نمی رسیم ، بعد از این دادگاه به ما چه می گویند ؟

می گویند : قبل از بهشت پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علیعليه‌السلام منتظر تو هستند ، جام آبی از حوض کوثر برای تو آماده کرده اند این آب را برای چه قبل از بهشت به ما

_______________________________________

۱- (۱)) - تحف العقول: ۲۴۹؛ (و روی عن الإمام سید العابدین علی بن الحسینعليه‌السلام موعظتهعليه‌السلام لسائر أصحابه و شیعته و تذکیره إیاهم کل یوم جمعه أیها الناس اتقوا الله و اعلموا أنکم إلیه راجعون فتجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء تود۰۰۰ قبض الملک روحک و صیرت إلی قبرک وحیدا فرد إلیک روحک و اقتحم علیک ملکاک منکر و نکیر لمساءلتک و شدید امتحانک ألا و إن أول ما یسألانک عن ربک الذی کنت تعبده و عن نبیک الذی أرسل إلیک وعن دینک الذی کنت تدین به و عن کتابک الذی کنت تتلوه و عن إمامک الذی کنت تتولاه و عن عمرک فیما أفنیت و عن مالک من أین اکتسبته و فیما أنفقته.)

می دهند ؟ برای اینکه اگر سیاهی در قلب ما باشد به وسیله این آب از بین برود ،

( نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ ) (۱)

با دست علیعليه‌السلام و پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یک شربت به ما می دهند که دل ما هم مانند دل علی ، پاک شود ، اما دیگران چه جوابی باید به خدا بدهند ؟ در قیامت چه کار باید بکنند ؟

در دادگاه اول می گویند : عمر خود را در چه راهی صرف کردی ؟ جاسوسی ، به هم زدن زندگی ، ظلم ، پایمال کردن حقّ و ریختن آبروی مردم ، یا مسخره کردن انبیا ، مسجد ، مؤمنین و عالم ربّانی ، این افراد( أَسْفَلَ سافِلِینَ ) هستند چقدر پست بودی ، انبیای مرا مسخره کرده ای ؟ مگر ابراهیمعليه‌السلام ، پیغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، علیعليه‌السلام مسخره داشتند ؟ چادر فاطمه زهراعليهما‌السلام را مسخره کردی ؟ به همین راحتی ، موها و سینه خود را ظاهر کردی ، چه کسی را مسخره کردی ؟ فاطمه مرا مسخره کردی ؟

( یا حَسْرَهً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ ) (۲)

زهرا و خدیجه را استهزا کردی ؟ یعنی آنها را با داشتن عفّت ، عصمت ، پاکدامنی و حجاب ، نپذیرفتید و سرمشق خود را زنان و دختران لندن و پاریس قرار دادید ؟

حالا نوبت من می باشد:

( اللّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ ) (۳)

امان روزی که قاضیمان خدا بود

اینان خود را شناختند ، با شناخت خود ، از انبیا نسبت به تکلیف خود کسب

__________________________________________

۱- (۱)) - حجر (۱۵) : ۴۷؛ (آنچه از دشمنی و کینه در سینه هایشان بوده برکنده ایم.)

۲- (۲)) - یس (۳۶) : ۳۰؛ (ای دریغ و افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایتشان نمی آمد مگر اینکه او را مسخره می کردند !)

۳- (۳)) - بقره (۲) : ۱۵؛ (خدا آنان را [ به کیفر این کار منافقانه در دنیا و آخرت ] عذاب خواهد کرد.)

معرفت کردند ، بذر معرفت را در این زمین ، پاشیدند ، بعد از پاشیدن بذر معرفت ، با طاعت ، عبادت ، اخلاص و خدمت به خلق خدا این بذرها را آبیاری کردند و وجودشان تبدیل به سه حقیقت شد ،( رَحْمَهِ اللّهِ ) ،( رِضْوانَ اللّهِ ) و( جنه الله )

گروه دوم که خود را نشناختند و عمل خوبی روی این زمین انجام ندادند تا زمین لجن زار ، متعفّن و بدبو شد ، گندیدند و مردند و رفتند و تبدیل به( سخط الله ) ،( غضب الله) و( نارُ اللّهِ) شدند

گر بماندیم زنده بردوزیم

چراغ بدنی مانند ما ، اعلان خاموشی می کند کسی ماندنی نیست ، به همین زودی خواهد آمد که همه ما را در پیشگاه خدا نگاه می دارند ، شما که خیالتان راحت است و به پرسش ها جواب دادید و عبور کردید

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

۲۱ - فاعلیت پروردگار

اشاره

ابحاث فلسفی در رابطه با پروردگار و موجودات

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

حکما و فلاسفه در حدّ خود ، مباحث قابل توجهی را در کتاب های خود تدوین کرده اند ، از جمله بحث فاعل و قابل است البته آنها این بحث را در رابطه با پروردگار و موجودات عالم هستی مطرح می کنند ، و معنای بحث آنها این است که هر قدرت و هر توانمندی که دارای هنر ترسیم فعلی یا ترسیم نقشی باشد ، اگر صفحه در برابر ترسیم او قرار بگیرد ، او کار ترسیمش را صورت خواهد داد اگر ترسیم فعلی باشد ، ترسیم فعلی را صورت می دهد ، مثالی که این مطلب را آسان می توان دریافت کرد ، مانند : نجّار و تخته است

در دانش آنها به نجار فاعل می گویند ؛ یعنی توانمند و قدرتمندی که می تواند کاری را از خودش ظهور دهد ، صفحه و تابلویی که برای نجار هنرمند می باشد ، تخته است ، او این هنر را دارد که ترسیم عملی انجام بدهد ؛ یعنی نقش عملی به وجود بیاورد ، بر روی تخته ای که قابلیت شکل گیری و منبّت کاری را دارد ، نقشی که در باطن نجار است ، شروع می کند آن نقش را آشکار می کند ، تخته ای چهارگوش در انبار افتاده که هیچ شکلی ندارد ، هیچ نقشی ندارد ، بعد از مدتی آن را تبدیل به یک مبل و صندلی زیبایی می کند ، که انواع خم ها ، شکل ها ، صورت ها ، نقش ها و منبّت ها را دارد

.

اگر تخته این قابلیت ذاتی را نداشت ، به شکلی که نجار می خواست ، در نمی آمد نجّار هم فاعل عاقل است ، نمی آید وقت ، فعل ، قلم و نقشی که در باطن دارد جایی به کار ببرد که لیاقتی وجود ندارد

این بحث را به خاطر خدا مطرح کردند ، این بحث یک سلسله مشکلات فکری ، وسوسه ها و تردیدهایی که نسبت به عالم و حقّ وجود داشته است ، معالجه کرده است البته مایه این بحث ، از مدرسه انبیای الهی گرفته شده است ، لذا ما زیباترین مطالب را در هر کتابی ببینیم و ریشه یابی کنیم ، مشاهده می کنیم که در فرهنگ انبیای خدا یافت می شود از این فرهنگ ، همه علوم بهره گرفتند

وقتی آیات قرآن را قرائت می کنید ، آیا در آیات آن دقت می کنید ؟ خداوند متعال حدود بیست و پنج پیامبر را در قرآن نام می برد ، و هنرمندی های آنها را بیان می کند و جالب این است که هنری را که بیان می کند ، معلوم می شود قبل از آن پیامبر این هنر وجود نداشته است ، پروردگار تعلیم هنر را به خود نسبت می دهد

هنرمندی پیامبران

در قرآن وقتی که سخن از ادریس به میان می آورد ، می فرماید :

( عَلَّمْناهُ صَنْعَهَ لَبُوسٍ ) (۱)

معلوم می شود هنر خیاطی قبل از این پیامبر نبوده است ، صنعت( لَبُوسٍ ) در ارتباط با سوزن ، نخ ، پارچه و طراحی لباس است ، قبل از حضرت ادریسعليه‌السلام مردم سوزن ، نخ و پارچه را نمی شناختند ، به هنر خیّاطی و مد لباس آشنا نبودند ، پوست حیوانات را به صورت یک لنگ به خود می بستند و به صورت یک روپوش روی دوش می انداختند ، مجموع لباس انسان این گونه بوده است که در قرآن اشاره می کند که شما بشرها از پوست حیوانات ، برای خود خانه ، چادر ، خیمه و لباس

________________________________________

۱- (۱)) - انبیاء (۲۱) : ۸۰؛ (و به سود شما صنعتِ ساختنِ پوشش های دفاعی را به او آموختیم.)

صله رحم

دين اسلام ، بعضى از گروهها را بخاطر داشتن علاقه و روابط فاميلى و پيوند نزديك ، با يك رابطه دوستانه و همسايگى ، به همديگر سفارش ويژه و بخصوصى نموده است و بعضى از آيات شريفه قرآن ، به همه اين موارد اشاره دارد مانند اين آيه شريفه كه مى فرمايد:

( وَاعْبُدُوا اللَّـهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا ۖوَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۗإِنَّ اللَّـهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ) (نساء / ٣٦)

خدا را بپرستيد و چيزى را براى او شريك قرار ندهيد، و به پدر، مادر و خويشان و يتيمان و بيچارگان ، و همسايه نزديك و همسايه دور (دوست و همنشين) و واماندگان در سفر و بردگانى كه مالك آنها هستيد، نيكى كنيد. زيرا خداوند كسى را كه متكبر و فخر فروش است - و از اداى حقوق ديگران سرباز مى زند - دوست نمى دارد.

و شرح اين روابط به ترتيب زير است :

١ - رابطه با خدا از طريق عبادت خالصانه بخاطر ارتباط بنده با معبود خود.

٢ - رابطه با پدر و مادر بخاطر ارتباط تولد و تربيت فرزندان با آنان

٣ - ذوى القربى : يعنى ، كسانى كه ارتباط نسبى با انسان دارند.

٤ - يتيم ؛ يعنى ، كسى كه پدرش را از دست داده و هنوز به حد بلوغ نرسيده باشد.

٥ - مسكين ؛ و او كسى است كه ، به غذاى روزش نيازمند باشد.

٦ - همسايه خويشاوند؛ و او كسى است كه ، علاوه بر همسايگى ، رابطه خويشاوندى نيز دارد.

٧ - همسايه بيگانه : همسايه اى كه ، خانه اش نزديك است ولى قرابت و خويشاوندى ندارد.

٨ - دوست بيگانه : دوست و رفيقى كه ، در سفر، يا شغل همكار انسان باشد.

٩ - ابن السبيل : و او كسى است كه ، در غربت ، ارتباطش از اهل خود قطع شده باشد و در سفر خود، درمانده باشد.

١٠ - ملك يمين : غلامان و كنيزانى كه انسان با خريدن ؛ آنان را مالك مى شود.

شريعت اسلام ، اينگونه علاقه هاى انسان با خدا و جامعه را مشروحا تبيين فرموده است و تفصيل آن را دانشمندان اسلامى در كتابهاى فقهى بيان كرده اند. عقل و منطق سليم ، صله رحم را - از جهات مادى و معنوى - براى كسانى كه توان دارند، پسنديده و لازم مى شمارد.

و از آنچه كه اين وظيفه ، براى همه امكان پذير نيست ، لذا از كسانى كه قدرت انجام آن را دارند شروع مى كنيم مانند اشخاصى كه قرابت نسبى ايشان را به يكديگر ارتباط مى دهد. و از اين گونه ارتباط، به ارحام تعبير مى شود.

( وَاتَّقُوا اللَّـهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚإِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا .)

(نساء / ١)

بترسيد از خدائى كه به نام او از يكديگر مسئلت و درخواست مى كنيد (خدا را در نظر آوريد) و درباره ارحام كوتاهى نكنيد كه خداوند مراقب اعمال شماست

و در آيه ديگرى مى فرمايد:

( وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّـهِ .) (انفال / ٧٥)

مراتب خويشاوندان در كتاب خدا، بعضى مقدم بر بعضى ديگر است

پس براى آنان حقوقى است كه مراعات آن ، لازم است و اداى صله اءرحام نسبت به ايشان واجب است بنابراين بر هر مسلمانى لازم است كه به دائى و خاله خود، بخاطر مادرش نيكى كند، و به عمو و عمه اش بخاطر پدر، مهر بورزد و همچنين به فرزندانشان ، به بزرگترها احترام و به كوچكترها محبت نمايد، و از مريضان آنان عيادت و به ضعيفانشان كمك نمايد.

مقصود از رحم كيست ؟

مراد از رحم عرفا، نزديكان انسان است كه خويشاوندى واحد، با نسب شناخته شده ، آنان را به همديگر ارتباط مى دهد چه قرابت نزديك باشد يا قرابت دور، همه مرد باشند يا زن

و براى رحم غير از اين معنى ، معنى ديگرى نيز گفته شده است و طبيعى است كه مراتب رحم و خويشاوندى متفاوت است : بعضى از آنان مانند، پدر، فرزند و زن ، واجب النفقه مى باشند.

و بعضى مانند برادر، خواهر، عمه و خاله ، محرم نسبى هستند. و بعضى از جهت پدر و مادر، قرابت پيدا مى كنند اگر چه واسطه ها زياد باشند.

پس صله رحم به اختلاف مراتب قرب و بعد، رو به افزايش مى گذارد.

معناى صله رحم چيست ؟

صله رحم با مهر و محبت و احسان و رعايت حقوق نزديكان ، حاصل مى گردد و فى الجمله واجب است

شهيد اولرحمه‌الله فرموده :

واجب آن به اندازه اى است كه انسان از قطع رحم ، بيرون آيد. زيرا كه قطع رحم ، معصيت و گناه است ، بلكه از گناهان كبيره است ، و اضافه بر اين مقدار واجب ، مستحب است

بنابراين ، صله رحم به اختلاف زمان ، مكان ، افراد، حالات و عادات مختلف ، فرق مى كند:

صله از فقير آن است كه انسان از حيث مادى به وضع اقتصادى او، و از حيث معنوى به زيارت وى برسد.

صله دوستان و همنشينان ، با هديه و ديدار آنان است ، زيرا سلام و ديدار از نزديك ؛ و نوشتن نامه (از محل دور) پائين ترين مراتب آن است

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

صلوا اءرحامكم ولو بالسلام

(اصول كافى / ج ٣، ٢٣٣)

با خويشاوندان خود صله رحم كنيد، اگر چه با يك سلام باشد.

و ابتداى صله رحم عبارت از نفع بردن در حال خوشى و آسايش ؛ و نهايت آن ، وجوب انفاق و احسان در گرفتارى مى باشد. بين اين دو، مراتب متفاوتى وجود دارد.

و صله رحم ، علاوه بر اينكه عمل پسنديده اى محسوب مى شود، موجب مهربانى و محبت و نزديكى افراد خانواده و جامعه به يكديگر خواهد بود.

به همين جهت است كه در احاديث شريفه وارد شده كه صله رحم عمر را طولانى و مرگ بد و بلاها را دفع مى كند.

خداوند متعال مى فرمايد:

( فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِن تَوَلَّيْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ أُولَـئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّـهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَىٰ أَبْصَارَهُمْ ) (محمد / ٢٢)

آيا (شما منافقان) اگر از فرمان خدا و اطاعت قرآن روى بگردانيد يا در زمين فساد و قطع رحم كنيد، باز هم اميد (نجات) داريد؟! همان منافقان اند كه خدا آنها را لعن و نفرين كرده و گوش و چشمشان را كر و كور گردانيد تا به جهل و شقاوت بميرند.

بنابراين خداوند متعال قطع رحم را فساد در روى زمين مى داند، زيرا كه فاسد شدن خانواده ، موجب فساد جامعه است ، و فساد جامعه ، موجب فساد زندگى اجتماعى مى گردد. و هر خانواده اى كه به صله رحم اهميت بدهد، داراى بركت در وضع زندگى و مال خواهد بود و سعادت و اطمينان ، آنها را در آغوش مى كشد، برعكس آن ، هر خانواده اى كه صله رحم را قطع نمايد، به عاقبت ذلت بار و ننگين و تباهى مبتلا مى گردد.

سيرى در روايات اسلامى

١ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ما من خطوة اءحب الى الله من خطوتين خطوة سيد بها صف فى سبيل الله و خطوة الى ذى رحم قاطع بصلها.

(بحار / ج ٧١، ٨٩)

هيچ قدمى در راه خدا، بهتر از برداشتن دو قدم نيست : قدمى كه سدى از صف مجاهدان در راه خدا را تشكيل دهد، و قدمى كه به سوى قاطع رحم برداشته شود تا آن را وصل كرده و پيوند دهد.

٢ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ان المعروف يمنع مصارع السوء و ان الصدقة تطفى ء غضب الرب و صلة الرحم تزيد فى العمر و تنفى الفقر...

(بحار / ج ٧١، ٨٨)

كار نيك از گرفتاريهاى بد جلوگيرى مى كند، و صدقه دادن غضب خدا را خاموش مى سازد، و صله رحم عمر را زياد و فقر را نابود مى نمايد...

٣ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من مشى الى ذى قرابة بنفسه و ماله ليصل رحمه اءعطاه الله عزوجل اءجر ماءة شهيد و له بكل خطوة اءربعون اءلف حسنة

(بحار / ج ٧١، ٨٩)

هر كس با جان و مال خود بسوى خويشاوندى قدم بردارد تا با او صله رحم بجا آورد، خداوند عزوجل ، پاداش صد شهيد به او عطاء مى كند و براى هر قدمى كه برمى دارد، چهل هزار نيكى مى نويسد.

٤ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

صلة الرحم تعمر الديار و تزيد فى الاءعمار و ان كان اءهلها غير اءخيار.

(بحار / ج ٧١، ٩٤)

صله رحم خانه ها را آباد و عمرها را زياد مى كند، گرچه صاحبان آن از نيكان نباشند.

٥ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

صلة الرحم تزيد فى العمر و صدقة السر تطفى ء غضب الرب و ان قطيعة الرحم واليمين الكاذبة لتذران الديار بلاقع من اءهلها.

(بحار / ج ٧١ / ٨٨)

صله رحم عمرها را زياد مى كند، و صدقه پنهانى خشم پروردگار را خاموش مى سازد، و براستى قطع رحم و قسم دروغ ، خانه ها را از اهل آن خالى و ويران مى كند.

٦ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

صل رحمك ولو بشربة من ماء و اءفضل ما يوصل به الرحم كف الاءذى عنها

(بحار / ج ٧١ / ١٠٤)

با خويشاوندانت صله رحم بجا آور، اگر چه با يك ليوان آب دادن باشد. و بهترين صله رحم ، اذيت نكردن به خويشان است

٧ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

اوصى الشاهد من امتى والغائب منهم و من فى اءصلاب الرجال و اءرحام النساء الى يوم القيامة ، اءن يصل الرحم و ان كانت منه على مسيرة سنة فان ذلك من الدين

(بحار / ج ٧١ / ١٠٥ و ١١٤)

به حاضرين و غائبين امتم و كسانى كه تا روز قيامت در صلب مردان و رحم زنان خواهند آمد، توصيه مى كنم كه با خويشان خود، صله رحم كنند، اگر چه به فاصله يك سال راه باشد، كه اين كار جزء دين است

٨ - امام سجادعليه‌السلام :

يا بنى انظر خمسة فلا تصاحبهم ولا تحادثهم ولا ترافقهم فى طريق اياك و مصاحبة القاطع لرحمه فانى وجدته ملعونا فى كتاب الله عزوجل فى ثلاثة مواضع

(ميزان الحكمة ، ج ٥ / ٣٠٥، نوادر راوندى ، ج ١ / ٤٥)

فرزندم ! با پنج نفر در سفر، همراهى ، رفاقت و دوستى نكن ...: بپرهيز از كسى كه از خويشان خود صله رحم را قطع نموده است ، زيرا كه من او را در سه مورد از كتاب خداى عزوجل ملعون يافتم - قرآن در سه مورد او را لعنت و نفرين كرده است - (براى توضيح بيشتر به ميزان الحكمه / ج ٥ / ٣٠٥ مراجعه شود.)

٩ - امام باقرعليه‌السلام :

صلة الرحم تزكى الاءعمال ، و تدفع البلوى و تيسر الحساب و تنسى فى الاءجل

(بحار / ج ٧١ / ١١١ عن الكافى)

صله ارحام اعمال را پاك مى كند، و بلا را دفع مى نمايد و حساب قيامت را آسان مى سازد و اجل را فراموش مى گرداند - عمر را زياد مى كند -.

١٠ - امام باقرعليه‌السلام :

اذا قطعت الاءرحام جعلت الاموال فى اءيدى الاشرار

(بحار / ج ٧١ / ١١١ از كافى)

هنگامى كه قطع رحم شود، ثروتها و اموال در دست اشرار مى افتد.

١١ - امام صادقعليه‌السلام :

الذنوب التى تعجل الفناء قطيعة الرحم

(بحار / ج ٧١ / ٣٦٩)

از گناهانى كه باعث تعجيل در نابودى انسان مى شود، قطع رحم است

١٢ - امام صادقعليه‌السلام :

ان صلة الرحم تزكى الاعمال و تنمى الاموال و تيسر الحساب و تدفع البلوى و تزيد فى العمر...

صله رحم اعمال را پاك مى كند و اموال را رشد مى دهد و حساب قيامت را آسان مى سازد و بلاها را رفع مى گرداند و عمر را زياد مى نمايد...

١٣ - امام صادقعليه‌السلام :

صلة الاءرحام تحسن الخلق و تسمح الكف و تطيب النفس و تزيد فى الرزق و تنسى فى الاءجل

(بحار / ج ٧١ / ١١٤)

صله ارحام خلق انسان را نيكو و دست انسان را با سخاوت مى كند و نفس آدمى را پاك مى سازد و روزى انسان را زياد و اجل را به فراموشى مى سپارد.

١٤ - امام صادقعليه‌السلام :

ان صلة الرحم و البر ليهوتان الحساب و يعصمان من الذنوب ، فصلوا اءرحامكم و بروا باخوانكم ولو يحسن السلام و رد الجواب

(بحار / ج ٧١ / ١٣١)

صله رحم و نيكى به ديگران ، حساب قيامت را آسان مى كند و انسان را از گناهان حفظ مى نمايد. با ارحام خود صله رحم بجا آوريد و به برادران (دينى) خود نيكى كنيد گرچه با سلام دادن و جواب سلام باشد.

١٥ - امام صادقعليه‌السلام :

اتقوا الحالقة فانها تميب الرجال قيل : و ما الحالقة ؟ قال : قطيعة الرحم

(بحار / ج ٧١ / ١٣٣)

از حالقه بپرهيزيد كه مردان را مى ميراند (و مردانگى را در آنان به نابودى مى كشاند) سوال شد: حالقه چيست ؟ فرمود: قطع كردن صله رحم است

١٦ - به امام صادقعليه‌السلام گفته شد:

ان لى ابن عم اءصله فيقطعنى حتى لقد هممت لقطيعته اياى اءن اءقطعه ، قالعليه‌السلام : انك اذا وصلته و قطعك وصلكما الله جميعا و ان قطعته و قطعك قطعكما الله

(بحار / ج ٧١ / ١٢٨)

پسر عمويى دارم ، كه با او صله رحم مى كنم ، ولى او با من قطع رابطه مى نمايد. من نيز مى خواهم با او قطع رابطه كنم چون او قطع رابطه كرده است حضرت فرمود: هرگاه تو با او صله رحم بجا آورى و او با تو قطع نمايد، خدا ميان شما ارتباط برقرار مى سازد، و اگر تو نيز قطع كنى خدا با هر دوى شما قطع رابطه مى كند، - رحمت خود را از شما قطع مى كند -.

١٧ - و نيز به آنحضرت گفته شد:

تكون لى القرابة على غير اءمرى اءلهم حق ؟ قالعليه‌السلام : نعم ، حق الرحم لا يقطعه شى ء و اذا كانوا على اءمرك كان لهم حقان ، حق الرحم و حق الاءسلام

(بحار / ج ٧١ / ١٣١)

خويشانى دارم كه با من هم كيش و هم عقيده نيستند. (مسلمان نيستند). آيا به گردن من حقى دارند؟ فرمود: بلى ، چيزى نمى تواند حق رحم را از بين ببرد و اگر به دين تو بودند براى آنها دو حق بود؛ حق خويشاوندى و حق اسلام

اهميت حق رحم در اسلام چنين است ، به هر نحوى كه رفتار كنى ، با تو نيز به همان شكل رفتار خواهد شد، و آنچه به خويشان خود احسان و نيكى نمائى ، آنان نيز در آينده نزديك و دور (دنيا و آخرت) با تو چنان خواهند نمود.

رعايت حق يتيمان

خداوند متعال مى فرمايد:

( وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَىٰ ۖقُلْ إِصْلَاحٌ لَّهُمْ خَيْرٌ ۖوَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ ۚوَاللَّـهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ ۚوَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَأَعْنَتَكُمْ ۚإِنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ )

(بقره / ٢٢٠)

(اى پيامبر) درباره يتيمان از تو سئوال مى كنند (كه چگونه با آنها رفتار كنند) بگو كوشيدن براى اصلاح حال و مصلحت آنها بهتر است (تا آنها را بى سرپرست گذاريد) و اگر با آنها بياميزيد رواست كه برادران دينى شما هستند... و خداوند عزيز و حكيم است

يتيم فقير، كسى است كه با مردن پدر، سرور و بهجت زندگى را، از دست داده است و ذليلانه و نااميدانه بين همسالان و دوستان خود، زندگى مى كند. زمانه نسبت به او سنگدل و بى رحم است و جز عده اى از نيكان ، كسى غمخوار ندارد كه آنها نيز جز بال شكسته اى را مالك نيستند، و گاهى چنين يتيمانى شكار منافقين و دجالهاى(٣) زمان مى شوند؛ كه يكى او را بخدمت مى گيرد، و ديگرى او را فريب مى دهد، و گاهى يتيم غير از مادر كسى ديگر ندارد، و مادر نيز جز اشك ريختن و رنج كشيدن كارى از او ساخته نيست ، و هرگاه يتيم سراغ پدر را از او مى گيرد، در جواب مى گويد: كه پدرت به مسافرت رفته است ، مى گويد كى بر مى گردد؟ در اين لحظه مادر توان جواب ندارد.

براستى كه اين گونه زندگى ، از قساوت و سختى خاصى برخوردار است صافى شاعر نجفى به اين حقيقت ، اشاره كرده ، چنين مى گويد:

اءودى الردى باءبيه قبل فطامه فحسا

المذلة فى حليب المرضع فتراه

يلعب فى الزقاق و طالما

من صحبه يمنى بضرب

موجع فيجيى ء يشكوضا

ربيه لاءمه فتجيب شكواه

بجارى الادمع فيقول اين ابى ؟

فتدعو غائب فيقول غاب ؟

فماله لم يرجع فتظل واجمة

و لا تجيبه الا بزفرة قلبها المتوجع

دنياى تبهكار، پدرش را قبل از جدائى از شير، از دستش گرفت مذلت و خوارى را، همراه شير مادرش احساس نمود. او را مى بينى كه در كوچه بازى مى كند. ولى هميشه در انتظار كتك دردناك از دوستانش مى باشد.

از دست آزاردهندگان ، به مادرش شكايت مى برد.مادر جواب شكايت او را، با اشك چشمانش پاسخ مى دهد.سئوال مى كند پدرم كجاست ؟ مادر گويد كه غايب است گويد غايب است ؟ پس كجا رفته است چرا برنمى گردد.مادر بيچاره خاموش مى گردد، و جوابش نمى دهد. مگر با آه دلى كه قلبش را به درد مى آورد. يتيم با بلوغ شرعى به حد تكليف مى رسد(٤)

و علائم بلوغ سه چيز است :

و نيز در همين سوره در آيه ١٢٧ مى فرمايد:

يكى : روئيدن موى درشت بر عانه

دوم : كامل شدن پانزده سال قمرى در پسر و نه سال قمرى در دختر.

سوم : محتلم شدن

و امام صادقعليه‌السلام فرمود:

انقطاع يتم اليتيم الاحتلام

(وسائل / ج ١٣، ٤٣٠)

يتيمى پس از احتلام تمام مى شود.

و احتلام نشانه بلوغ ، رشد و كمال (جسمى و عقلى) يتيم است اگر محتلم شود ولى رشد (عقلى) از او مشاهده نگردد، و سفيه يا ضعيف باشد، بايد ولي اش مال او را حفظ كند و مراعات حال يتيم ، ايمان راستين و انسانيت مى خواهد. و لذا قرآن كريم در بيست و دو آيه درباره او تاءكيد فرموده ، و خداوند متعال مى فرمايد:

( فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ .)

(ضحى / ٩)

هرگز به يتيم قهر و غضب نكن و آزار نرسان

و در سوره انعام آيه ۱۵۲ مى فرمايد:

( وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى )

و هرگز به مال يتيم نزديك نشويد تا آنكه به حد رشد و كمال برسد.

و در سوره بقره آيه / ٢١٥ مى فرمايد:

( يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ ۖقُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ ۗوَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّـهَ بِهِ عَلِيمٌ .)

اى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ! بگو هر چه مى خواهيد از مال خود انفاق كنيد؛ براى پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان فقير و بيچارگان و واماندگان در راه ، و هر چه نيكى كنيد، خداوند به آن آگاه است

و در سوره نساء آيه / ١٠ مى فرمايد:

( إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا ۖوَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرً .)

آنانكه اموال يتيمان را به ستمگرى مى خورند، در حقيقت آنها در شكم خود، آتش جهنم فرو مى برند، و به زودى به آتش فروزان دوزخ ، خواهند افتاد.

و نيز در همين سوره آيه / ١٢٧ مى فرمايد:

( وَأَن تَقُومُوا لِلْيَتَامَىٰ بِالْقِسْطِ ) .

و درباره يتيمان عدالت را پيشه گيريد.

و اين تاءكيد فراوان به خاطر آن است كه معمولا يتيم پشتيبان و مدافع خود را از دست مى دهد و از آنجا كه رعايت حال يتيم (باعث) اصلاح فرد و در نتيجه (باعث) سعادت ملت مى گردد، لذا سستى در حق او، باعث فساد اخلاق و ضايع شدن حقوق وى مى گردد. و به خاطر همين است كه دين اسلام ، مردم را به رعايت حقوق و سرپرستى قبل از بلوغ وى ، وادار مى سازد، و رعايت حال يتيم را در مرتبه سوم بعد از عبادت خود مى شمارد. چنانكه در قرآن كريم مى فرمايد:

( وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى ) .

(بقره / ٨٣)

به جز خدا، كسى را پرستش نكنيد، و به پدر و مادر و خويشان و يتيمان ، نيكى كنيد.

و پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وعده داد كه : هر كس يتيم را كفالت و سرپرستى كند، در بهشت با من خواهد بود و براى نشان دادن اين معنا، دو انگشت سبابه و وُسطى را به هم چسبانيد. آن حضرت در اين فرمايش خود، به همه كسانى كه يتيمى را، سرپرستى نمايند وعده بهشت داده است ، و چه درجه عالى و بالايى است كه كسى در كنار پيامبر در بهشت قرار گيرد!

بنابراين ، يتيم يك امانتى است كه در پيش همه مسلمين به وديعت گذاشته مى شود، پس بر همه لازم است كه حال او را مراعات نموده و از وى سرپرستى نمايند و نسبت به رشد مال وى و مساعدت و همكارى با او، اهميت قائل شوند و در تاءسيس دارالايتام ها و رسيدگى صادقانه به حال يتيمان و همكارى در تهيه زندگى سعادتمندانه ، براى آنان ، تلاش ‍ نمايند، چنانكه انسان براى فرزندان و نزديكان خود، تلاش مى نمايد.

سيرى در روايات اسلامى

۱ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من كفل يتيما كنت انا و هو فى الجنة كهاتين (و قرن بين اصبعيه السبابة والوسطى .)

(بحار / ج ٧٢، ٣)

هر كس يتيمى را سرپرستى كند، من و او مانند اين دو انگشت در بهشت خواهيم بود، (و در اين هنگام دو انگشت سبابه و وسطى را نزديك هم قرار داد.)

٢ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من عال يتيما حتى يستغنى ، اءوجب الله له لذلك الجنة كما اءوجب الله الا كل مال اليتيم النار.

(فروع كافى / ج ٧، ٥١ - بحار / ج ٧٢، ٤)

هر كس ، مخارج يتيمى را به عهده بگيرد تا بى نياز گردد، خداوند بهشت را به خاطر اين عمل وى ، برايش واجب مى گرداند، چنانكه براى خورنده مال يتيم ، آتش را واجب ساخته است

٣ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من مسح على راءس يتيم ترحما له ، اءعطاه الله بكل شعرة نورا يوم القيامة

(بحار / ج ٧٢، ٥)

هر كس دست ترحم بر سر يتيمى بكشد، خداوند براى هر مويى در روز قيامت ، نورى به او عطا مى كند.

٤ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

اءربع من كن فيه بنى الله له بيتا فى الجنة : من آوى اليتيم ، و رحم الضعيف ، و شفق على والديه ، و رفق بمملوكه

(بحار / ج ٧٢، ٤)

چهار گروهند كه هر كس از آنان باشد، خداوند در بهشت خانه اى را براى او بنا مى كند: كسى كه يتيمى را پناه دهد و به ضعيف رحم نمايد و به پدر و مادرش مهربانى و شفقت كند و با برده خود مدارا نمايد.

٥ - علىعليه‌السلام فرمود:

اءحسنوا فى عقب غيركم يحسنوا فى عقبكم

(بحار / ج ٧٢، ١٣)

در پشت سر ديگران (به كودكان يتيم آنها) نيكى كنيد تا بعد از شما (به كودكان يتيمان) نيكى كنند.

٦ - علىعليه‌السلام فرمود:

الله الله فى الايتام فلا تغبوا اءفواههم و لا تضيعوا بحضرتكم

(بحار / ج ٧٢، ١٤)

خدا را خدا را! درباره ترحم بر يتيمان فراموش نكنيد، آنان را بى غذا نگذاريد و در پيش خود تحقيرشان نسازيد.

٧ - علىعليه‌السلام فرمود:

ان آكل مال اليتيم سيدركه و بال ذلك فى عقبه و يلحقه و بال ذلك فى الاخرة

(بحار / ج ٧٢، ١٣)

خورنده مال يتيم ، وزر و وبال آن را به زودى بعد از خودش (نسبت به فرزندان خود) خواهد ديد، و به دنبال آن وبال روز قيامت را نيز، خواهد داشت

٨ - امام باقرعليه‌السلام فرمود:

اربع من كن فيه من المومنين اءسكنه الله فى اءعلى عليين ، فى غرف فوق الغرف فى محل الشرف كل الشرف : من آوى اليتيم و نظر له و كان له اءبا، و من رحم الضعيف و اعانه و كفاه ، و من اءنفق على والديه و رفق بهما و برهما و لم يحزنهما، و لم يجحف مملوكه و اعانه على ما يكلفه

(خصال / ج ١، ٢٥)

چهار صفت است كه در هر كس از مومنين باشد، خداوند او را در اعلى عليين ، ساكن مى گرداند، در غرفه هايى كه يكى فوق ديگرى است در جايگاهى كه بالاترين شرف را داراست :

١ - كسى كه يتيمى را پناه دهد و از وى مواظبت نمايد و براى او (مانند) پدر باشد.

٢ - كسى كه به ضعيفى رحم كند و او را يارى دهد.

٣ - كسى كه به پدر و مادرش انفاق كند و با آنان مدارا كند و در حق آنها احسان و نيكى نمايد و ايشان را محزون نسازد.

٤ - كسى كه در حق برده خود، اجحاف و ظلم نكند و او را در كارهاى محوله ، يارى نمايد.

و طبيعى است كه بايد در حق يتيم به شايستگى توجه گردد و نسبت به امور مادى و معنوى او، به روشهاى گوناگون ، رسيدگى شود و به آنچه صلاح و مصلحت اوست ، از نظر فكرى ارشاد و راهنمائى گردد و در رساندن او به سعادت مادى انفاق شود، بدون اينكه هيچگونه چشم طمع ، يا خيانتى در مال او داشته باشد.

پس انسان بايد درباره يتيم از خدا بترسد و غفلت ، كوچكى سن و نداشتن قدرت او را غنيمت نشمارد و اموال او را از طريق ظلم و تعدى پايمان نكند؛ بلكه به جاى آن ، در حفظ و زياد نمودن مال او قدم بردارد، تا اينكه يتيم به رشد و كمال عقلى برسد.

خداوند متعال مى فرمايد:

( إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا ۖوَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا ) (نساء / ١٠)

آنانكه اموال يتيمان را به ستمگرى مى خورند، در حقيقت آنها در شكم خود، آتش جهنم فرو مى برند و بزودى در آتش ‍ فروزان جهنم خواهند افتاد.

وساءل الصادقعليه‌السلام فى تفسير هذه الاية عن رجل اءكل مال اليتيم هل له توبة ؟ قالعليه‌السلام : يرد به الى اهله

(بحار / ج ٧٢، ٨)

و از امام صادقعليه‌السلام در تفسير اين آيه شريفه سوال شد، درباره مردى كه مال يتيم را خورده ، آيا توبه اش قبول مى شود؟

حضرت فرمود: بايد آن را به صاحبش برگرداند.

اين آيه كريمه اشاره دارد به اينكه تصرف نابجا در مال يتيمان عواقب شومى را بوجود مى آورد، از قبيل عقده روحى در يتيم كه آثار آن بعدها ظاهر مى گردد؛ زيرا او چه در حال كودكى و چه در حال بزرگى ظلم و ستم را درك خواهد كرد، و آنچه كه ظالم بخاطر تصرف نابجا در مال و حق يتيمان ناراحتى خواهد كشيد، بيشتر از آن است كه از راه ظلم و سم بدست آورده است

البته اين نسبت به عواقب دنيوى تصرف در مال يتيمان است و اما عذاب آخرت ، مسلما شديدتر از اين خواهد بود، چنانكه در قرآن كريم مى فرمايد:

( وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّـهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ )

(ابراهيم / ٤٢)

البته مپندار كه پروردگار تو از آنچه ستمگران انجام مى دهند غافل است

و آنچه كه قبلا از علىعليه‌السلام گذشت نيز به اين جهت اشاره دارد چنانكه فرمود:

ان آكل مال اليتيم سيدركه وبال ذلك فى عقبه

(بحار / ج ٧٢، ٢٦٩)

خورنده مال يتيم وزر و وبال آن را بزودى پس از خودش (نسبت به فرزندان خود) خواهد ديد.

پس اى كسى كه وصى براى يتيمان شدى ! اگر در حق يتيمان كوتاهى يا سستى نمودى از خدا بترس و قبل از رسيدن اجل آن را جبران كن ، اگر داراى اولاد هستى و يتيمى را نگهدارى مى كنى مواظب باش و به فرزندان خود نيز هشدار ده كه با او رفتار بد نكنند يا او را با كلمه اى آزرده خاطر نسازند، بر او منت مگذار چنانچه دوست ندارى كسى بر تو منت گذارد، زيرا كه تاريخ تكرار مى شود و هر كس به آنچه جزا مى دهد جزا داده خواهد شد. به ديگران احسان كن تا ديگران نيز در حق فرزندان تو احسان نمايند، تا با قلبى طاهر و عملى پاكيزه به سوى پروردگارت بشتابى و خداوند تو را مورد رحمت خود قرار دهد.

خداوند متعال مى فرمايد:

( وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّـهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا .)

(نساء / ٩)

آنها كه اگر فرزندان ناتوانى از خود به يادگار بگذارند، از آينده آنان مى ترسند؛ بايد (از ستم درباره يتيمان مردم) بترسند پس ، از (مخالفت) خدا بپرهيزند و با يتيمان (مردم) با نرمى و محبت سخن بگويند.

صله رحم

دين اسلام ، بعضى از گروهها را بخاطر داشتن علاقه و روابط فاميلى و پيوند نزديك ، با يك رابطه دوستانه و همسايگى ، به همديگر سفارش ويژه و بخصوصى نموده است و بعضى از آيات شريفه قرآن ، به همه اين موارد اشاره دارد مانند اين آيه شريفه كه مى فرمايد:

( وَاعْبُدُوا اللَّـهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا ۖوَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۗإِنَّ اللَّـهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ) (نساء / ٣٦)

خدا را بپرستيد و چيزى را براى او شريك قرار ندهيد، و به پدر، مادر و خويشان و يتيمان و بيچارگان ، و همسايه نزديك و همسايه دور (دوست و همنشين) و واماندگان در سفر و بردگانى كه مالك آنها هستيد، نيكى كنيد. زيرا خداوند كسى را كه متكبر و فخر فروش است - و از اداى حقوق ديگران سرباز مى زند - دوست نمى دارد.

و شرح اين روابط به ترتيب زير است :

١ - رابطه با خدا از طريق عبادت خالصانه بخاطر ارتباط بنده با معبود خود.

٢ - رابطه با پدر و مادر بخاطر ارتباط تولد و تربيت فرزندان با آنان

٣ - ذوى القربى : يعنى ، كسانى كه ارتباط نسبى با انسان دارند.

٤ - يتيم ؛ يعنى ، كسى كه پدرش را از دست داده و هنوز به حد بلوغ نرسيده باشد.

٥ - مسكين ؛ و او كسى است كه ، به غذاى روزش نيازمند باشد.

٦ - همسايه خويشاوند؛ و او كسى است كه ، علاوه بر همسايگى ، رابطه خويشاوندى نيز دارد.

٧ - همسايه بيگانه : همسايه اى كه ، خانه اش نزديك است ولى قرابت و خويشاوندى ندارد.

٨ - دوست بيگانه : دوست و رفيقى كه ، در سفر، يا شغل همكار انسان باشد.

٩ - ابن السبيل : و او كسى است كه ، در غربت ، ارتباطش از اهل خود قطع شده باشد و در سفر خود، درمانده باشد.

١٠ - ملك يمين : غلامان و كنيزانى كه انسان با خريدن ؛ آنان را مالك مى شود.

شريعت اسلام ، اينگونه علاقه هاى انسان با خدا و جامعه را مشروحا تبيين فرموده است و تفصيل آن را دانشمندان اسلامى در كتابهاى فقهى بيان كرده اند. عقل و منطق سليم ، صله رحم را - از جهات مادى و معنوى - براى كسانى كه توان دارند، پسنديده و لازم مى شمارد.

و از آنچه كه اين وظيفه ، براى همه امكان پذير نيست ، لذا از كسانى كه قدرت انجام آن را دارند شروع مى كنيم مانند اشخاصى كه قرابت نسبى ايشان را به يكديگر ارتباط مى دهد. و از اين گونه ارتباط، به ارحام تعبير مى شود.

( وَاتَّقُوا اللَّـهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚإِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا .)

(نساء / ١)

بترسيد از خدائى كه به نام او از يكديگر مسئلت و درخواست مى كنيد (خدا را در نظر آوريد) و درباره ارحام كوتاهى نكنيد كه خداوند مراقب اعمال شماست

و در آيه ديگرى مى فرمايد:

( وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّـهِ .) (انفال / ٧٥)

مراتب خويشاوندان در كتاب خدا، بعضى مقدم بر بعضى ديگر است

پس براى آنان حقوقى است كه مراعات آن ، لازم است و اداى صله اءرحام نسبت به ايشان واجب است بنابراين بر هر مسلمانى لازم است كه به دائى و خاله خود، بخاطر مادرش نيكى كند، و به عمو و عمه اش بخاطر پدر، مهر بورزد و همچنين به فرزندانشان ، به بزرگترها احترام و به كوچكترها محبت نمايد، و از مريضان آنان عيادت و به ضعيفانشان كمك نمايد.

مقصود از رحم كيست ؟

مراد از رحم عرفا، نزديكان انسان است كه خويشاوندى واحد، با نسب شناخته شده ، آنان را به همديگر ارتباط مى دهد چه قرابت نزديك باشد يا قرابت دور، همه مرد باشند يا زن

و براى رحم غير از اين معنى ، معنى ديگرى نيز گفته شده است و طبيعى است كه مراتب رحم و خويشاوندى متفاوت است : بعضى از آنان مانند، پدر، فرزند و زن ، واجب النفقه مى باشند.

و بعضى مانند برادر، خواهر، عمه و خاله ، محرم نسبى هستند. و بعضى از جهت پدر و مادر، قرابت پيدا مى كنند اگر چه واسطه ها زياد باشند.

پس صله رحم به اختلاف مراتب قرب و بعد، رو به افزايش مى گذارد.

معناى صله رحم چيست ؟

صله رحم با مهر و محبت و احسان و رعايت حقوق نزديكان ، حاصل مى گردد و فى الجمله واجب است

شهيد اولرحمه‌الله فرموده :

واجب آن به اندازه اى است كه انسان از قطع رحم ، بيرون آيد. زيرا كه قطع رحم ، معصيت و گناه است ، بلكه از گناهان كبيره است ، و اضافه بر اين مقدار واجب ، مستحب است

بنابراين ، صله رحم به اختلاف زمان ، مكان ، افراد، حالات و عادات مختلف ، فرق مى كند:

صله از فقير آن است كه انسان از حيث مادى به وضع اقتصادى او، و از حيث معنوى به زيارت وى برسد.

صله دوستان و همنشينان ، با هديه و ديدار آنان است ، زيرا سلام و ديدار از نزديك ؛ و نوشتن نامه (از محل دور) پائين ترين مراتب آن است

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

صلوا اءرحامكم ولو بالسلام

(اصول كافى / ج ٣، ٢٣٣)

با خويشاوندان خود صله رحم كنيد، اگر چه با يك سلام باشد.

و ابتداى صله رحم عبارت از نفع بردن در حال خوشى و آسايش ؛ و نهايت آن ، وجوب انفاق و احسان در گرفتارى مى باشد. بين اين دو، مراتب متفاوتى وجود دارد.

و صله رحم ، علاوه بر اينكه عمل پسنديده اى محسوب مى شود، موجب مهربانى و محبت و نزديكى افراد خانواده و جامعه به يكديگر خواهد بود.

به همين جهت است كه در احاديث شريفه وارد شده كه صله رحم عمر را طولانى و مرگ بد و بلاها را دفع مى كند.

خداوند متعال مى فرمايد:

( فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِن تَوَلَّيْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ أُولَـئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّـهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَىٰ أَبْصَارَهُمْ ) (محمد / ٢٢)

آيا (شما منافقان) اگر از فرمان خدا و اطاعت قرآن روى بگردانيد يا در زمين فساد و قطع رحم كنيد، باز هم اميد (نجات) داريد؟! همان منافقان اند كه خدا آنها را لعن و نفرين كرده و گوش و چشمشان را كر و كور گردانيد تا به جهل و شقاوت بميرند.

بنابراين خداوند متعال قطع رحم را فساد در روى زمين مى داند، زيرا كه فاسد شدن خانواده ، موجب فساد جامعه است ، و فساد جامعه ، موجب فساد زندگى اجتماعى مى گردد. و هر خانواده اى كه به صله رحم اهميت بدهد، داراى بركت در وضع زندگى و مال خواهد بود و سعادت و اطمينان ، آنها را در آغوش مى كشد، برعكس آن ، هر خانواده اى كه صله رحم را قطع نمايد، به عاقبت ذلت بار و ننگين و تباهى مبتلا مى گردد.

سيرى در روايات اسلامى

١ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ما من خطوة اءحب الى الله من خطوتين خطوة سيد بها صف فى سبيل الله و خطوة الى ذى رحم قاطع بصلها.

(بحار / ج ٧١، ٨٩)

هيچ قدمى در راه خدا، بهتر از برداشتن دو قدم نيست : قدمى كه سدى از صف مجاهدان در راه خدا را تشكيل دهد، و قدمى كه به سوى قاطع رحم برداشته شود تا آن را وصل كرده و پيوند دهد.

٢ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ان المعروف يمنع مصارع السوء و ان الصدقة تطفى ء غضب الرب و صلة الرحم تزيد فى العمر و تنفى الفقر...

(بحار / ج ٧١، ٨٨)

كار نيك از گرفتاريهاى بد جلوگيرى مى كند، و صدقه دادن غضب خدا را خاموش مى سازد، و صله رحم عمر را زياد و فقر را نابود مى نمايد...

٣ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من مشى الى ذى قرابة بنفسه و ماله ليصل رحمه اءعطاه الله عزوجل اءجر ماءة شهيد و له بكل خطوة اءربعون اءلف حسنة

(بحار / ج ٧١، ٨٩)

هر كس با جان و مال خود بسوى خويشاوندى قدم بردارد تا با او صله رحم بجا آورد، خداوند عزوجل ، پاداش صد شهيد به او عطاء مى كند و براى هر قدمى كه برمى دارد، چهل هزار نيكى مى نويسد.

٤ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

صلة الرحم تعمر الديار و تزيد فى الاءعمار و ان كان اءهلها غير اءخيار.

(بحار / ج ٧١، ٩٤)

صله رحم خانه ها را آباد و عمرها را زياد مى كند، گرچه صاحبان آن از نيكان نباشند.

٥ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

صلة الرحم تزيد فى العمر و صدقة السر تطفى ء غضب الرب و ان قطيعة الرحم واليمين الكاذبة لتذران الديار بلاقع من اءهلها.

(بحار / ج ٧١ / ٨٨)

صله رحم عمرها را زياد مى كند، و صدقه پنهانى خشم پروردگار را خاموش مى سازد، و براستى قطع رحم و قسم دروغ ، خانه ها را از اهل آن خالى و ويران مى كند.

٦ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

صل رحمك ولو بشربة من ماء و اءفضل ما يوصل به الرحم كف الاءذى عنها

(بحار / ج ٧١ / ١٠٤)

با خويشاوندانت صله رحم بجا آور، اگر چه با يك ليوان آب دادن باشد. و بهترين صله رحم ، اذيت نكردن به خويشان است

٧ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

اوصى الشاهد من امتى والغائب منهم و من فى اءصلاب الرجال و اءرحام النساء الى يوم القيامة ، اءن يصل الرحم و ان كانت منه على مسيرة سنة فان ذلك من الدين

(بحار / ج ٧١ / ١٠٥ و ١١٤)

به حاضرين و غائبين امتم و كسانى كه تا روز قيامت در صلب مردان و رحم زنان خواهند آمد، توصيه مى كنم كه با خويشان خود، صله رحم كنند، اگر چه به فاصله يك سال راه باشد، كه اين كار جزء دين است

٨ - امام سجادعليه‌السلام :

يا بنى انظر خمسة فلا تصاحبهم ولا تحادثهم ولا ترافقهم فى طريق اياك و مصاحبة القاطع لرحمه فانى وجدته ملعونا فى كتاب الله عزوجل فى ثلاثة مواضع

(ميزان الحكمة ، ج ٥ / ٣٠٥، نوادر راوندى ، ج ١ / ٤٥)

فرزندم ! با پنج نفر در سفر، همراهى ، رفاقت و دوستى نكن ...: بپرهيز از كسى كه از خويشان خود صله رحم را قطع نموده است ، زيرا كه من او را در سه مورد از كتاب خداى عزوجل ملعون يافتم - قرآن در سه مورد او را لعنت و نفرين كرده است - (براى توضيح بيشتر به ميزان الحكمه / ج ٥ / ٣٠٥ مراجعه شود.)

٩ - امام باقرعليه‌السلام :

صلة الرحم تزكى الاءعمال ، و تدفع البلوى و تيسر الحساب و تنسى فى الاءجل

(بحار / ج ٧١ / ١١١ عن الكافى)

صله ارحام اعمال را پاك مى كند، و بلا را دفع مى نمايد و حساب قيامت را آسان مى سازد و اجل را فراموش مى گرداند - عمر را زياد مى كند -.

١٠ - امام باقرعليه‌السلام :

اذا قطعت الاءرحام جعلت الاموال فى اءيدى الاشرار

(بحار / ج ٧١ / ١١١ از كافى)

هنگامى كه قطع رحم شود، ثروتها و اموال در دست اشرار مى افتد.

١١ - امام صادقعليه‌السلام :

الذنوب التى تعجل الفناء قطيعة الرحم

(بحار / ج ٧١ / ٣٦٩)

از گناهانى كه باعث تعجيل در نابودى انسان مى شود، قطع رحم است

١٢ - امام صادقعليه‌السلام :

ان صلة الرحم تزكى الاعمال و تنمى الاموال و تيسر الحساب و تدفع البلوى و تزيد فى العمر...

صله رحم اعمال را پاك مى كند و اموال را رشد مى دهد و حساب قيامت را آسان مى سازد و بلاها را رفع مى گرداند و عمر را زياد مى نمايد...

١٣ - امام صادقعليه‌السلام :

صلة الاءرحام تحسن الخلق و تسمح الكف و تطيب النفس و تزيد فى الرزق و تنسى فى الاءجل

(بحار / ج ٧١ / ١١٤)

صله ارحام خلق انسان را نيكو و دست انسان را با سخاوت مى كند و نفس آدمى را پاك مى سازد و روزى انسان را زياد و اجل را به فراموشى مى سپارد.

١٤ - امام صادقعليه‌السلام :

ان صلة الرحم و البر ليهوتان الحساب و يعصمان من الذنوب ، فصلوا اءرحامكم و بروا باخوانكم ولو يحسن السلام و رد الجواب

(بحار / ج ٧١ / ١٣١)

صله رحم و نيكى به ديگران ، حساب قيامت را آسان مى كند و انسان را از گناهان حفظ مى نمايد. با ارحام خود صله رحم بجا آوريد و به برادران (دينى) خود نيكى كنيد گرچه با سلام دادن و جواب سلام باشد.

١٥ - امام صادقعليه‌السلام :

اتقوا الحالقة فانها تميب الرجال قيل : و ما الحالقة ؟ قال : قطيعة الرحم

(بحار / ج ٧١ / ١٣٣)

از حالقه بپرهيزيد كه مردان را مى ميراند (و مردانگى را در آنان به نابودى مى كشاند) سوال شد: حالقه چيست ؟ فرمود: قطع كردن صله رحم است

١٦ - به امام صادقعليه‌السلام گفته شد:

ان لى ابن عم اءصله فيقطعنى حتى لقد هممت لقطيعته اياى اءن اءقطعه ، قالعليه‌السلام : انك اذا وصلته و قطعك وصلكما الله جميعا و ان قطعته و قطعك قطعكما الله

(بحار / ج ٧١ / ١٢٨)

پسر عمويى دارم ، كه با او صله رحم مى كنم ، ولى او با من قطع رابطه مى نمايد. من نيز مى خواهم با او قطع رابطه كنم چون او قطع رابطه كرده است حضرت فرمود: هرگاه تو با او صله رحم بجا آورى و او با تو قطع نمايد، خدا ميان شما ارتباط برقرار مى سازد، و اگر تو نيز قطع كنى خدا با هر دوى شما قطع رابطه مى كند، - رحمت خود را از شما قطع مى كند -.

١٧ - و نيز به آنحضرت گفته شد:

تكون لى القرابة على غير اءمرى اءلهم حق ؟ قالعليه‌السلام : نعم ، حق الرحم لا يقطعه شى ء و اذا كانوا على اءمرك كان لهم حقان ، حق الرحم و حق الاءسلام

(بحار / ج ٧١ / ١٣١)

خويشانى دارم كه با من هم كيش و هم عقيده نيستند. (مسلمان نيستند). آيا به گردن من حقى دارند؟ فرمود: بلى ، چيزى نمى تواند حق رحم را از بين ببرد و اگر به دين تو بودند براى آنها دو حق بود؛ حق خويشاوندى و حق اسلام

اهميت حق رحم در اسلام چنين است ، به هر نحوى كه رفتار كنى ، با تو نيز به همان شكل رفتار خواهد شد، و آنچه به خويشان خود احسان و نيكى نمائى ، آنان نيز در آينده نزديك و دور (دنيا و آخرت) با تو چنان خواهند نمود.

رعايت حق يتيمان

خداوند متعال مى فرمايد:

( وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَىٰ ۖقُلْ إِصْلَاحٌ لَّهُمْ خَيْرٌ ۖوَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ ۚوَاللَّـهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ ۚوَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَأَعْنَتَكُمْ ۚإِنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ )

(بقره / ٢٢٠)

(اى پيامبر) درباره يتيمان از تو سئوال مى كنند (كه چگونه با آنها رفتار كنند) بگو كوشيدن براى اصلاح حال و مصلحت آنها بهتر است (تا آنها را بى سرپرست گذاريد) و اگر با آنها بياميزيد رواست كه برادران دينى شما هستند... و خداوند عزيز و حكيم است

يتيم فقير، كسى است كه با مردن پدر، سرور و بهجت زندگى را، از دست داده است و ذليلانه و نااميدانه بين همسالان و دوستان خود، زندگى مى كند. زمانه نسبت به او سنگدل و بى رحم است و جز عده اى از نيكان ، كسى غمخوار ندارد كه آنها نيز جز بال شكسته اى را مالك نيستند، و گاهى چنين يتيمانى شكار منافقين و دجالهاى(٣) زمان مى شوند؛ كه يكى او را بخدمت مى گيرد، و ديگرى او را فريب مى دهد، و گاهى يتيم غير از مادر كسى ديگر ندارد، و مادر نيز جز اشك ريختن و رنج كشيدن كارى از او ساخته نيست ، و هرگاه يتيم سراغ پدر را از او مى گيرد، در جواب مى گويد: كه پدرت به مسافرت رفته است ، مى گويد كى بر مى گردد؟ در اين لحظه مادر توان جواب ندارد.

براستى كه اين گونه زندگى ، از قساوت و سختى خاصى برخوردار است صافى شاعر نجفى به اين حقيقت ، اشاره كرده ، چنين مى گويد:

اءودى الردى باءبيه قبل فطامه فحسا

المذلة فى حليب المرضع فتراه

يلعب فى الزقاق و طالما

من صحبه يمنى بضرب

موجع فيجيى ء يشكوضا

ربيه لاءمه فتجيب شكواه

بجارى الادمع فيقول اين ابى ؟

فتدعو غائب فيقول غاب ؟

فماله لم يرجع فتظل واجمة

و لا تجيبه الا بزفرة قلبها المتوجع

دنياى تبهكار، پدرش را قبل از جدائى از شير، از دستش گرفت مذلت و خوارى را، همراه شير مادرش احساس نمود. او را مى بينى كه در كوچه بازى مى كند. ولى هميشه در انتظار كتك دردناك از دوستانش مى باشد.

از دست آزاردهندگان ، به مادرش شكايت مى برد.مادر جواب شكايت او را، با اشك چشمانش پاسخ مى دهد.سئوال مى كند پدرم كجاست ؟ مادر گويد كه غايب است گويد غايب است ؟ پس كجا رفته است چرا برنمى گردد.مادر بيچاره خاموش مى گردد، و جوابش نمى دهد. مگر با آه دلى كه قلبش را به درد مى آورد. يتيم با بلوغ شرعى به حد تكليف مى رسد(٤)

و علائم بلوغ سه چيز است :

و نيز در همين سوره در آيه ١٢٧ مى فرمايد:

يكى : روئيدن موى درشت بر عانه

دوم : كامل شدن پانزده سال قمرى در پسر و نه سال قمرى در دختر.

سوم : محتلم شدن

و امام صادقعليه‌السلام فرمود:

انقطاع يتم اليتيم الاحتلام

(وسائل / ج ١٣، ٤٣٠)

يتيمى پس از احتلام تمام مى شود.

و احتلام نشانه بلوغ ، رشد و كمال (جسمى و عقلى) يتيم است اگر محتلم شود ولى رشد (عقلى) از او مشاهده نگردد، و سفيه يا ضعيف باشد، بايد ولي اش مال او را حفظ كند و مراعات حال يتيم ، ايمان راستين و انسانيت مى خواهد. و لذا قرآن كريم در بيست و دو آيه درباره او تاءكيد فرموده ، و خداوند متعال مى فرمايد:

( فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ .)

(ضحى / ٩)

هرگز به يتيم قهر و غضب نكن و آزار نرسان

و در سوره انعام آيه ۱۵۲ مى فرمايد:

( وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى )

و هرگز به مال يتيم نزديك نشويد تا آنكه به حد رشد و كمال برسد.

و در سوره بقره آيه / ٢١٥ مى فرمايد:

( يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ ۖقُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ ۗوَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّـهَ بِهِ عَلِيمٌ .)

اى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ! بگو هر چه مى خواهيد از مال خود انفاق كنيد؛ براى پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان فقير و بيچارگان و واماندگان در راه ، و هر چه نيكى كنيد، خداوند به آن آگاه است

و در سوره نساء آيه / ١٠ مى فرمايد:

( إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا ۖوَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرً .)

آنانكه اموال يتيمان را به ستمگرى مى خورند، در حقيقت آنها در شكم خود، آتش جهنم فرو مى برند، و به زودى به آتش فروزان دوزخ ، خواهند افتاد.

و نيز در همين سوره آيه / ١٢٧ مى فرمايد:

( وَأَن تَقُومُوا لِلْيَتَامَىٰ بِالْقِسْطِ ) .

و درباره يتيمان عدالت را پيشه گيريد.

و اين تاءكيد فراوان به خاطر آن است كه معمولا يتيم پشتيبان و مدافع خود را از دست مى دهد و از آنجا كه رعايت حال يتيم (باعث) اصلاح فرد و در نتيجه (باعث) سعادت ملت مى گردد، لذا سستى در حق او، باعث فساد اخلاق و ضايع شدن حقوق وى مى گردد. و به خاطر همين است كه دين اسلام ، مردم را به رعايت حقوق و سرپرستى قبل از بلوغ وى ، وادار مى سازد، و رعايت حال يتيم را در مرتبه سوم بعد از عبادت خود مى شمارد. چنانكه در قرآن كريم مى فرمايد:

( وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى ) .

(بقره / ٨٣)

به جز خدا، كسى را پرستش نكنيد، و به پدر و مادر و خويشان و يتيمان ، نيكى كنيد.

و پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وعده داد كه : هر كس يتيم را كفالت و سرپرستى كند، در بهشت با من خواهد بود و براى نشان دادن اين معنا، دو انگشت سبابه و وُسطى را به هم چسبانيد. آن حضرت در اين فرمايش خود، به همه كسانى كه يتيمى را، سرپرستى نمايند وعده بهشت داده است ، و چه درجه عالى و بالايى است كه كسى در كنار پيامبر در بهشت قرار گيرد!

بنابراين ، يتيم يك امانتى است كه در پيش همه مسلمين به وديعت گذاشته مى شود، پس بر همه لازم است كه حال او را مراعات نموده و از وى سرپرستى نمايند و نسبت به رشد مال وى و مساعدت و همكارى با او، اهميت قائل شوند و در تاءسيس دارالايتام ها و رسيدگى صادقانه به حال يتيمان و همكارى در تهيه زندگى سعادتمندانه ، براى آنان ، تلاش ‍ نمايند، چنانكه انسان براى فرزندان و نزديكان خود، تلاش مى نمايد.

سيرى در روايات اسلامى

۱ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من كفل يتيما كنت انا و هو فى الجنة كهاتين (و قرن بين اصبعيه السبابة والوسطى .)

(بحار / ج ٧٢، ٣)

هر كس يتيمى را سرپرستى كند، من و او مانند اين دو انگشت در بهشت خواهيم بود، (و در اين هنگام دو انگشت سبابه و وسطى را نزديك هم قرار داد.)

٢ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من عال يتيما حتى يستغنى ، اءوجب الله له لذلك الجنة كما اءوجب الله الا كل مال اليتيم النار.

(فروع كافى / ج ٧، ٥١ - بحار / ج ٧٢، ٤)

هر كس ، مخارج يتيمى را به عهده بگيرد تا بى نياز گردد، خداوند بهشت را به خاطر اين عمل وى ، برايش واجب مى گرداند، چنانكه براى خورنده مال يتيم ، آتش را واجب ساخته است

٣ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من مسح على راءس يتيم ترحما له ، اءعطاه الله بكل شعرة نورا يوم القيامة

(بحار / ج ٧٢، ٥)

هر كس دست ترحم بر سر يتيمى بكشد، خداوند براى هر مويى در روز قيامت ، نورى به او عطا مى كند.

٤ - پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

اءربع من كن فيه بنى الله له بيتا فى الجنة : من آوى اليتيم ، و رحم الضعيف ، و شفق على والديه ، و رفق بمملوكه

(بحار / ج ٧٢، ٤)

چهار گروهند كه هر كس از آنان باشد، خداوند در بهشت خانه اى را براى او بنا مى كند: كسى كه يتيمى را پناه دهد و به ضعيف رحم نمايد و به پدر و مادرش مهربانى و شفقت كند و با برده خود مدارا نمايد.

٥ - علىعليه‌السلام فرمود:

اءحسنوا فى عقب غيركم يحسنوا فى عقبكم

(بحار / ج ٧٢، ١٣)

در پشت سر ديگران (به كودكان يتيم آنها) نيكى كنيد تا بعد از شما (به كودكان يتيمان) نيكى كنند.

٦ - علىعليه‌السلام فرمود:

الله الله فى الايتام فلا تغبوا اءفواههم و لا تضيعوا بحضرتكم

(بحار / ج ٧٢، ١٤)

خدا را خدا را! درباره ترحم بر يتيمان فراموش نكنيد، آنان را بى غذا نگذاريد و در پيش خود تحقيرشان نسازيد.

٧ - علىعليه‌السلام فرمود:

ان آكل مال اليتيم سيدركه و بال ذلك فى عقبه و يلحقه و بال ذلك فى الاخرة

(بحار / ج ٧٢، ١٣)

خورنده مال يتيم ، وزر و وبال آن را به زودى بعد از خودش (نسبت به فرزندان خود) خواهد ديد، و به دنبال آن وبال روز قيامت را نيز، خواهد داشت

٨ - امام باقرعليه‌السلام فرمود:

اربع من كن فيه من المومنين اءسكنه الله فى اءعلى عليين ، فى غرف فوق الغرف فى محل الشرف كل الشرف : من آوى اليتيم و نظر له و كان له اءبا، و من رحم الضعيف و اعانه و كفاه ، و من اءنفق على والديه و رفق بهما و برهما و لم يحزنهما، و لم يجحف مملوكه و اعانه على ما يكلفه

(خصال / ج ١، ٢٥)

چهار صفت است كه در هر كس از مومنين باشد، خداوند او را در اعلى عليين ، ساكن مى گرداند، در غرفه هايى كه يكى فوق ديگرى است در جايگاهى كه بالاترين شرف را داراست :

١ - كسى كه يتيمى را پناه دهد و از وى مواظبت نمايد و براى او (مانند) پدر باشد.

٢ - كسى كه به ضعيفى رحم كند و او را يارى دهد.

٣ - كسى كه به پدر و مادرش انفاق كند و با آنان مدارا كند و در حق آنها احسان و نيكى نمايد و ايشان را محزون نسازد.

٤ - كسى كه در حق برده خود، اجحاف و ظلم نكند و او را در كارهاى محوله ، يارى نمايد.

و طبيعى است كه بايد در حق يتيم به شايستگى توجه گردد و نسبت به امور مادى و معنوى او، به روشهاى گوناگون ، رسيدگى شود و به آنچه صلاح و مصلحت اوست ، از نظر فكرى ارشاد و راهنمائى گردد و در رساندن او به سعادت مادى انفاق شود، بدون اينكه هيچگونه چشم طمع ، يا خيانتى در مال او داشته باشد.

پس انسان بايد درباره يتيم از خدا بترسد و غفلت ، كوچكى سن و نداشتن قدرت او را غنيمت نشمارد و اموال او را از طريق ظلم و تعدى پايمان نكند؛ بلكه به جاى آن ، در حفظ و زياد نمودن مال او قدم بردارد، تا اينكه يتيم به رشد و كمال عقلى برسد.

خداوند متعال مى فرمايد:

( إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا ۖوَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا ) (نساء / ١٠)

آنانكه اموال يتيمان را به ستمگرى مى خورند، در حقيقت آنها در شكم خود، آتش جهنم فرو مى برند و بزودى در آتش ‍ فروزان جهنم خواهند افتاد.

وساءل الصادقعليه‌السلام فى تفسير هذه الاية عن رجل اءكل مال اليتيم هل له توبة ؟ قالعليه‌السلام : يرد به الى اهله

(بحار / ج ٧٢، ٨)

و از امام صادقعليه‌السلام در تفسير اين آيه شريفه سوال شد، درباره مردى كه مال يتيم را خورده ، آيا توبه اش قبول مى شود؟

حضرت فرمود: بايد آن را به صاحبش برگرداند.

اين آيه كريمه اشاره دارد به اينكه تصرف نابجا در مال يتيمان عواقب شومى را بوجود مى آورد، از قبيل عقده روحى در يتيم كه آثار آن بعدها ظاهر مى گردد؛ زيرا او چه در حال كودكى و چه در حال بزرگى ظلم و ستم را درك خواهد كرد، و آنچه كه ظالم بخاطر تصرف نابجا در مال و حق يتيمان ناراحتى خواهد كشيد، بيشتر از آن است كه از راه ظلم و سم بدست آورده است

البته اين نسبت به عواقب دنيوى تصرف در مال يتيمان است و اما عذاب آخرت ، مسلما شديدتر از اين خواهد بود، چنانكه در قرآن كريم مى فرمايد:

( وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّـهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ )

(ابراهيم / ٤٢)

البته مپندار كه پروردگار تو از آنچه ستمگران انجام مى دهند غافل است

و آنچه كه قبلا از علىعليه‌السلام گذشت نيز به اين جهت اشاره دارد چنانكه فرمود:

ان آكل مال اليتيم سيدركه وبال ذلك فى عقبه

(بحار / ج ٧٢، ٢٦٩)

خورنده مال يتيم وزر و وبال آن را بزودى پس از خودش (نسبت به فرزندان خود) خواهد ديد.

پس اى كسى كه وصى براى يتيمان شدى ! اگر در حق يتيمان كوتاهى يا سستى نمودى از خدا بترس و قبل از رسيدن اجل آن را جبران كن ، اگر داراى اولاد هستى و يتيمى را نگهدارى مى كنى مواظب باش و به فرزندان خود نيز هشدار ده كه با او رفتار بد نكنند يا او را با كلمه اى آزرده خاطر نسازند، بر او منت مگذار چنانچه دوست ندارى كسى بر تو منت گذارد، زيرا كه تاريخ تكرار مى شود و هر كس به آنچه جزا مى دهد جزا داده خواهد شد. به ديگران احسان كن تا ديگران نيز در حق فرزندان تو احسان نمايند، تا با قلبى طاهر و عملى پاكيزه به سوى پروردگارت بشتابى و خداوند تو را مورد رحمت خود قرار دهد.

خداوند متعال مى فرمايد:

( وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّـهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا .)

(نساء / ٩)

آنها كه اگر فرزندان ناتوانى از خود به يادگار بگذارند، از آينده آنان مى ترسند؛ بايد (از ستم درباره يتيمان مردم) بترسند پس ، از (مخالفت) خدا بپرهيزند و با يتيمان (مردم) با نرمى و محبت سخن بگويند.


5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

20

21

22

23

24

25

26

27