تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان0%

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محسن فیض پور
گروه: مشاهدات: 27754
دانلود: 1845

توضیحات:

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 352 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27754 / دانلود: 1845
اندازه اندازه اندازه
تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

شاگرد متقلب صاحب جواهر

مرحوم آیت الله العظمی اراکی(۱) با گریه بسیار داستانی را برای من تعریف کردند ، ایشان فرمودند : مرحوم صاحب جواهر(۲) مرجع تقلید بودند ، مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد حسن نجفی مؤلّف کتاب جواهر ، که از سن بیست سالگی شروع به نوشتن کردند ، و گاهی هوای نجف به قدری گرم بود که ایشان تمام

_______________________________________

۱- (۱)) - در سال ۱۳۱۲ ه .ق در محله عباس آباد شهر اراک به دنیا آمد پدرش حجه الاسلام حاج احمد آقا از علمای مشهور آن سامان بود، مادرش نیز از نوادگان امامزاده سید حسن واقف است. ایشان در نوجوانی وارد حوزه علمیه اراک شد. دروس سطح حوزه را نزد آیت اللّه سید محمد تقی خوانساری گذراند و سالها در درس آیت اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی شرکت کرد و به دنبال هجرت ایشان به قم وارد حوزه علمیه قم شد. ایشان در این سالها با امام خمینی رحمه الله آشنا شد. آیت اللّه اراکی در طول بیش از ۳۵ سال تدریس در حوزه علمیه قم پیچیده ترین مباحث علمی را با گفتاری شیوا و بیانی رسا مطرح می کرد و بیش از ۱۲ اثر فقهی و اصولی از وی به یادگار مانده که تقریرات فقه و اصول مرحوم مؤسس حوزه علمیه از آن جمله است. ایشان در سال ۱۳۷۳ ه .ش دار فانی را وداع گفت و در حرم حضرت معصومهعليها‌السلام به خاک سپرده شد.

۲- (۲)) - مجموعه آثار شهید مطهری: ۲۰، آشنایی با علوم اسلامی (فقه) شیخ محمدحسن، صاحب کتاب جواهر الکلام که شرح شرایع محقق است و می توان آن را دائره المعارف فقه شیعه خواند. اکنون هیچ فقیهی خود را از صاحب جواهر بی نیاز نمی داند. صاحب جواهر، شاگرد کاشف الغطا و شاگرد شاگرد او سید جواد، صاحب مفتاح الکرامه است. صاحب جواهر عرب است. در زمان خود مرجعیت عام یافت و در سال ۱۲۶۶ که اوایل جلوس ناصر الدین شاه در ایران بود، درگذشت.

لباس های خود را در می آورد و لنگ به خود می بست تا بتواند کتاب بنویسد

زحمات بسیاری برای این فرهنگ کشیدند

ایشان در حال نوشتن کتاب بودند که به او گفتند : آقازاده بزرگوار شما از دنیا رفته است ، فقط گفت :

( إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ) (۱)

و دوباره به نوشتن خود ادامه داد ، گفت : خدا به من اجازه نمی دهد وقت خود را در تشییع و کفن و دفن بگذرانم ، زیرا می ترسیدند که عمرشان کفاف ندهد ، کار خیر را با مرگ بچّه هم نباید عوض کرد

پنجاه سال نوشتن این کتاب تحقیقی طول کشید یقیناً تا ظهور امام زمان از بین نمی رود ؛ زیرا از ابزار اصلی مرجعیت شیعه است

مرحوم آیت الله العظمی اراکی فرمودند : یک روحانی برجسته نزد صاحب جواهر بسیار خوب درس خوانده بود ، وقتی می خواست به ایران برگردد ، نزد صاحب جواهر آمد ، گفت : یک اجازه نامه به من بدهید ، در روحانیت شیعه این گونه اجازه ها وجود دارد ، اجازه امور حسبیه ، روایت و اجتهاد ، به تناسب علم ، به آنها داده می شود ، گفت : من می خواهم به ایران بروم ، شما یک اجازه علمی به من بدهید ایشان یک اجازه علمی برای او نوشتند ، آن روحانی به خانه آمد و کلمه مجتهد را اضافه کرد مردم شهر هم خبر داشتند کسی از شهر آنها به نجف رفته و بسیار خوب درس خوانده است ، شهر تعطیل شد و استقبال عجیبی از ایشان شده بود و علما ، بزرگان و فرماندار شهر به دیدن او آمدند ، بعد علما به دیدن او آمدند ، اجازه صاحب جواهر را در آورد ، گفت : در هر صورت خدا به ما توفیق داده در درس صاحب جواهر شرکت کنیم و ما مجتهد هستیم اما صاحب جواهر کلمه مجتهد را ننوشته بود

_____________________________________

۱- (۱)) - بقره (۲) : ۱۵۶؛ (ما مملوک خداییم و یقیناً به سوی او بازمی گردیم .)

مهم ترین مسجد شهر را به او دادند ، مردم شهر به او احترام می گذاشتند و جمعیت زیادی در نماز او شرکت می کردند

هنگامی که می خواست به خانه خود برگردد به طرف مغازه پینه دوزی رفت و به او سلام کرد ، پینه دوز به او گفت :

(السلام علیک ایّها المدلّس )

سلام بر تو ای متقلّب با خود گفت در اینجا همه دست من را می بوسند ، تعظیم و تکریم می کنند ، چرا پینه دوز این گونه به من جواب داده است ؟ شاید روانی باشد فردا دوباره نزد پینه دوز آمد ، به پینه دوز سلام کرد او در جواب گفت :

(السلام علیک ایّها المدلّس ) شاگرد صاحب جواهر در مغازه آمد ، گفت : شما مرا نمی شناسید گفت : می شناسم نمی دانید که من آیت الله شدم و در نجف درس خوانده ام ؟ پینه دوز گفت : می دانم ، چرا در برخورد با ما آبروریزی می کنی ؟ گفت :

من آبروریزی نمی کنم امام عصر به من فرموده است وقتی این شیخ نزد تو آمد و سلام کرد ، این گونه به او جواب بده بگو : (السلام علیک أیها المدلّس ) من هفته ای یک مرتبه خدمت امام زمانعليه‌السلام شرفیاب می شوم ایشان به من فرموده است که شما در نامه صاحب جواهر تقلب کرده اید

خواب بودم سخن عشق تو بیدارم کرد

به پینه دوز گفت : آقا را می بینی ، گفت : بله ، حجابی بین من و آقا نیست ، گفت :

به آقا بگو چگونه از این چاهی که برای خودم کندم بیرون بیایم ؟ زیرا انسان ها یا نفوس خود را با ایمان و عمل به جانب خدا پرِ پرواز می دهند ، یا در باطن ، برای خودشان چاه می کنند ، که در این چاه سرنگون می شوند

گفت : چه کار کنم ؟ پینه دوز گفت : دو سه روز صبر کن ، تا وعده ملاقات من برسد ، از آقا می پرسم که مشکل شما چگونه حل می شود ؟

چند روز بعد به شیخ گفت : آقا فرمودند : اگر بخواهی از تو راضی شوم ، یک رساله در دست می گیری و از آیت الله بودن و این مقام ها بیرون می آیی ، به روستاها می روی و برای شیعیان ناآگاه ما مسأله فقهی می گویی یک مدتی این عمل را انجام بده ، تا ما از تو راضی شویم و روی آن کلمه خط بکش

قوم و خویشان به محمد بن مسلم گفتند : تو داری آبروی ما را می بری ، ما در جامعه ، عظمتی و شخصیتی داریم ، گفت : من به آبروی شما کاری ندارم ، امام به من امر فرموده است تواضع کن

توجه امام عصرعليه‌السلام به شیعیان

امامان نگران ما شیعیان هستند وجود مبارک امام عصرعليه‌السلام نگران ما است که در ایمان ، عمل و اخلاق ما خدشه ای وجود نداشته باشد ، غصّه می خورد و رنج می کشد خداوند متعال نمی خواهد ما عیب و نقص داشته باشیم ، تمام عباداتی که بر ما واجب کرده اند ، به خاطر این بوده که رذائل اخلاقی ما را در دنیا معالجه کنند یا نگذارند که ما دچار آن شویم ، نماز برای چیست ؟ برای اینکه یک پولدار ، وکیل ، وزیر و رئیس جمهور ، در هر رکعت دو مرتبه بهترین عضو بدن را روی خاک می گذارد ، که اگر متکبر هستیم ، علاج بشود ، نماز باعث می شود متکبّر نشویم

اگر نماز کبر ما را علاج نمی کند ، معلوم می شود نماز عیب دارد انفاق، معالجه کننده بخل است ، انکسار و تواضع زمینه رشد حقایق در وجود انسان است

عظمت و بزرگواری مقدس اردبیلی

(۱)

تواضع زیبایی را نقل می کنم ، بسیار زیبا است مرجعیت شیعه به وجود مبارک مقدّس اردبیلی رسیده بود ، شخصی مشکلی داشت ، مقدّس اردبیلی از نجف به شاه طهماسب صفوی که از شاهان قدرتمند این طایفه بوده ، نامه ای نوشت ، شاه

_______________________________________

۱- (۱)) - مجموعه آثار شهید مطهری: جلد ۲۰، آشنایی با علوم اسلامی (فقه). احمد بن محمد اردبیلی، معروف به مقدس اردبیلی ضرب المثل زهد و تقواست و در عین حال از محققان فقهای شیعه است. محقق اردبیلی در نجف سکنی گزید. معاصر صفویه است. گویند شاه عباس اصرار داشت که به اصفهان بیاید، حاضر نشد. امتناع مقدس اردبیلی از آمدن به ایران سبب شد که حوزه نجف به عنوان مرکز دیگر در مقابل حوزه اصفهان احیا شود. مقدس اردبیلی در سال ۹۹۳ در نجف درگذشته است. کتاب فقهی معروف او یکی شرح ارشاد است و دیگری آیات الاحکام. نظرات دقیق او مورد توجه فقهاست.

طهماسب نامه مقدس را که می بیند می بوسد و روی چشم می گذارد ، می گوید : کفن مرا بیاورید نامه مقدّس را در کفن می گذارد ، بعد از مردن هنگامی که فرشتگان خدا سراغ من آمدند ، به آنها می گویم مقدّس اردبیلی مرا مورد محبّت قرار داده است ، شما هم به من محبّت کنید چنین شخصیتی بوده است شاهان دنیا به هر حقّی لگد می زدند اکثر صندلی داران عالم به هر حقّی لگد می زدند شما باید وجهه مقدّس را از نظر عظمت با این کار شاه طهماسب عنایت بفرمایید

گرفتار نزد مقدس اردبیلی می آید و می گوید : گره کار من در دست شاه عباس است ، باید از من گذشت کند گره کار من ، به گذشت شاه عباس بستگی دارد ، مقدّس اردبیلی به شاه عباس می نویسد : (بانی ملک عارتی ، عباس ) یعنی حکومتی که در دست تو است ، امانت است ، همین روزها ملک الموت پیدا می شود و جان تو را می گیرد

(صاحب نامه اگر قبلاً ظالم بوده اکنون خود را مظلوم نشان داد ، مشکل این شخص را حل کن ، بنده شاه ولایت احمد اردبیلی )

این نامه را برای شاه عباس آوردند ، هنگامی که شاه عباس نامه را دید ، در جواب به مقدّس اردبیلی نوشت ، فرمان شما را روی چشم نهادم ، و به آن عمل کردم ، ( کلب آستان علی عباس )

تواضع مقدس اردبیلی

زائری به نجف آمده بود ، می خواست به حرم امیرالمؤمنینعليه‌السلام برود ، بقچه لباس های کثیف در دست او بود ، مقدس اردبیلی را می بیند ، خیال می کند که کارگر است ، به ایشان گفت : کار می کنی ؟ مقدس اردبیلی می فرماید : بله ، آن مرد گفت :

لباس های مرا بگیر ، و خوب برای من بشور ، هر چه مزد تو شد پرداخت می کنم

مقدس گفت : چشم

کنار آب آمد ، با هر وسیله ای لباس ها را شستشو کرد ، لباس های او را با تأنی شست ، به لباس ها نگاه کرد که لکّه ای در آنها نمانده باشد ، چهار پنج بار لباس ها را شست ، هنگامی که آن مرد از حرم برمی گشت همان موقع بود که طلبه ها و بزرگان می خواستند به نماز بروند ، طلبه ها می خواستند آن مرد را ادب کنند ؛ زیرا آن مرد با این کار به مقدس اردبیلی اهانت کرده بود ، مقدس اردبیلی فرمود : (ان حقوق اخواننا المؤمنین أکثر من أن یقابل غسل ثیاب ) حقوقی که برادران مؤمن بر عهده ما دارند ، بسیار بیشتر از شستن یک لباس می باشد

پروردگار کسی را بی علت و بی سبب ، به درجات عالی انسانی و الهی نمی رساند

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

۲۶ - امدادهای غیبی

اشاره

یاران حقیقی انسان ها

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

حقیقت بسیار مهمی که شاید از نظر بسیاری از مردم پنهان می باشد و کمتر هم به آن اشاره شده ، این است که خداوند مهربان در همین دنیا یارانی را برای انسان ها قرار داده که بر این یاران واجب است ، انسان را یاری کنند و واجب است که نصرت خود را برای انسان هزینه کنند یاران با کرامت و بزرگوار ، به این واجب الهی عمل می کنند ، و هرگز از هزینه کردن یاری خود رویگردان نیستند ، اما مهم این است که بدانیم در میان انسان ها ، چه افرادی از یاری و نصرت این بزرگواران بهره مند می شوند

از آیات قرآن استفاده می شود که یاری و نصرت آنها ، نسبت به انسان از اول دنیا شروع شده ، و آثار آن در آخرت مشاهده می شود ، افرادی که از یاری و نصرت آنها محروم هستند و تنها می مانند ، در دنیا و آخرت تنها می باشند و کسی آنها را کمک نمی کند

بدترین حالت در دنیا و آخرت

از فرمایش های امیرالمؤمنینعليه‌السلام که در (نهج البلاغه ) در باب حکمت ها وجود دارد ، که تنهایی وحشتناک ترین حالت در دنیا و آخرت می باشد ،(۱) البته کسانی که

______________________________________

۱- (۱)) - نهج البلاغه: حکمت ۴۹۲؛ (وَ قَالَعليه‌السلام : وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّینَ فَأَشْرَفَ عَلَی الْقُبُورِ بِظَاهِرِ الْکُوفَهِ یَا أَهْلَ الدِّیَارِ الْمُوحِشَهِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَهِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَهِ یَا أَهْلَ التُّرْبَهِ یَا أَهْلَ الْغُرْبَهِ یَا أَهْلَ الْوَحْدَهِ یَا أَهْلَ الْوَحْشَهِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُکِنَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُکِحَتْ وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَکُمْ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا [ وَ اللَّهِ لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِی الْکَلَامِ لَأَخْبَرُوکُمْ أَنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی.)

تنها می مانند ممکن است تلخی و زیان این تنهایی را در دنیا حس نکنند ، به خاطر اینکه تعدادی اطرافشان هستند و آنها را از تنهایی ظاهر در می آورند ، مانند ، خانواده و دوستانی که هم اخلاق آنها می باشند هنگامی که بیداران به این افراد نگاه می کنند ، کاملاً حس می کنند که اینها با وجود داشتن خانواده و اطرافیان باز هم تنها هستند این نگاه را از آیات سوره تغابن پیدا کرده اند که پروردگار می فرماید :

( إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ ) (۱)

خیال نکنند که با داشتن فرزندان و خانواده یار و یاور دارند ، آنها دشمن دارند و دشمنی که در آستین خود ، پرورش داده اند

باید به این نکته توجه کرد که می فرماید :( مِنْ أَزْواجِکُمْ ) بعضی از همسران و فرزندان ، به طور یقین دشمن آنها هستند ، این دشمنی به گونه ای نیست که بتوانند آن را حس کنند خدا در قرآن می فرماید : به شکلی این مرد را محاصره می کنند که نتواند این محاصره را بشکند و به سوی خدا ، کار خیر و عمل صالح حرکت کند ، آنها خیال می کنند تنها نیستند ، ولی تنهای تنها هستند

تواضع ریشه رسیدن به مقامات معنوی

انسان هایی که مورد یاری ، اولیای الهی از جانب پروردگار هستند ، اگر در آیات و روایات دقّت شود ، متواضعان هستند که با تواضع خود نسبت به پروردگار نرمی نشان داده اند و برنامه های حضرت حق را پذیرفته و قبول کرده اند تکبّر نکردند و بعد از پذیرفتن هم به اجرا گذاشتند ؛ یعنی به هر جایی از مقامات الهیّه که رسیدند ، ریشه این رسیدن آنها تواضع بوده است ، و همچنین به عباد خدا هم تواضع می کنند اینها یارانی دارند که این یاران به طور پیوسته به آنها یاری می دهند و این یاری دادن هم بر آنها واجب است ، حقّ تعطیل کردن این یاری دادن را ندارند

________________________________________

۱- (۱)) - تغابن (۶۴) : ۱۴؛ (به راستی برخی از همسران و فرزندانتان [ به علت بازداشتن شما از اجرای فرمان های خدا و پیامبر ] دشمن شمایند.)

بنابراین متواضعان عالم ، گرچه یک نفر در کنار آنها نباشد و از نظر ظاهر تک و تنها باشند ، در محاصره یاران بی ادبی هستند که آن یاران بی ادب مرتب آنها را یاری می رسانند ، لذا می بینیم هم در تاریخ و هم در این روزگار ، در مقابل هجوم پرفشار این همه فساد ، از مدار برنامه های الهی بیرون نمی روند معلوم می شود یاری یاران نمی گذارد که بیرون بروند ، اگر از آن یاران دور و تنها بودند ، با حمله اولین فساد ، نابود می شدند

اگر بخواهم همه یاران را از قرآن برای شما بیان کنم ، در یک درس امکان ندارد ، لکن آیات و روایات در این زمینه بسیار زیاد است ، سه آیه را برای شما انتخاب کرده ام که این سه آیه به همدیگر متصل است ، خداوند متعال در این آیات یاری این یاران را به مردم متواضع بیان می کند ، علاوه بر اینکه از توضیح هر سه آیه استفاده می کنیم متواضعان همرنگ آن یاران هستند و همین همرنگی باعث عشق و عامل یاری رساندن یاران به متواضعان است

آیات در سوره مبارکه غافر است این یاری دهندگان از قدرت بالایی برخوردار هستند ؛ یعنی من فکر نمی کنم در عالم هستی ، قوی تر از این یاران در ذهن کسی بیاید

معنای عرش

( الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ ) (۱)

اولاً عرش چیست ؟ کلمه عرش به فارسی ؛ یعنی کرسی و تخت ، خدا در سوره مبارکه نمل می فرماید :

( أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِها ) (۲)

_____________________________________

۱- (۱)) - غافر (۴۰) : ۷؛ (فرشتگانی که عرش رای حمل می کنند.)

۲- (۲)) - نمل (۲۷) : ۳۸؛ (کدام یک از شما تخت او رای پیش از آنکه همگی به حالت تسلیم نزد من آیند ، برایم می آورد ؟)

یعنی تخت ملکه سبا ، این لغت عرش که به معنی کرسی است ، این چه نوع کرسی و تختی است ،( الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ ) آن فرشتگانی که قدرت دارند عرش خدا را حمل کنند، این عرش چیست ؟(۱) عرش طبق هدایت و توضیحات اهل بیتعليهم‌السلام ، مقام فرمانروایی پروردگار عالم با علم ، حکمت ، عدل ، ربوبیت ، رحمانیت و رحیمیت بی نهایتِ او به کلّ آفرینش است

البته برای ما قابل حسّ نیست ، عرش ؛ یعنی مقام فرمانروایی حضرت حقّ بر کل هستی با صفات بی نهایت ، که مجری این اراده و کارگردان آن، فرشتگان حامل این فرمانروایی هستند

( الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ ) فرشتگان حاملان عرش الهی هستند ، تعداد آنها را کسی نمی داند قرآن هم بیان نکرده است ، ولی فرشتگان به قدری تعدادشان زیاد است که قابل شمارش نیستند ، بنا به نقل کتاب (کامل الزیارات ) امام صادقعليه‌السلام می فرماید : از روزی که أبی عبدالله الحسینعليه‌السلام در کربلا دفن شده اند ، هر شب هفتاد هزار فرشته مأمور هستند از اول شب تا صبح به زیارت ایشان بیایند(۲)

دلا غافل ز سبحانی چه حاصل

به فرشتگان فقط یک بار اجازه داده اند که به زیارت أبی عبدالله بروند

یاران خود را مشاهده کنید بر آنها واجب است ، شما را یاری کنند ، یاران شما به خاطر تواضع ، شما را یاری کردند

( الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ) (۳)

این افراد حاملان عرش و تسبیح گوی خدا و تحمیدگو هستند

_________________________________________

۱- (۱)) - الکافی: ۱۲۹/۱، باب العرش و الکرسی، حدیث ۱؛ (سَأَلَ الْجَاثَلِیقُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنِ اللَّهِ عز و جل یَحْمِلُ الْعَرْشَ أَمِ الْعَرْشُ یَحْمِلُهُ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام اللَّهُ عز و جل حَامِلُ الْعَرْشِ وَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا فِیهِمَا وَ مَا بَیْنَهُمَا وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عز و جل إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً قَالَ فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِهِ وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَهٌ فَکَیْفَ قَالَ ذَلِکَ وَ قُلْتَ إِنَّهُ یَحْمِلُ الْعَرْشَ وَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام إِنَّ الْعَرْشَ خَلَقَهُ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ أَنْوَارٍ أَرْبَعَهٍ نُورٍ أَحْمَرَ مِنْهُ احْمَرَّتِ الْحُمْرَهُ وَ نُورٍ أَخْضَرَ مِنْهُ اخْضَرَّتِ الْخُضْرَهُ وَ نُورٍ أَصْفَرَ مِنْهُ اصْفَرَّتِ الصُّفْرَهُ وَ نُورٍ أَبْیَضَ مِنْهُ ابْیَضَّ الْبَیَاضُ وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِی حَمَّلَهُ اللَّهُ الْحَمَلَهَ وَ ذَلِکَ نُورٌ مِنْ عَظَمَتِهِ فَبِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ أَبْصَرَ قُلُوبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ عَادَاهُ الْجَاهِلُونَ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ ابْتَغَی مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ جَمِیعِ خَلَائِقِهِ إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ بِالْأَعْمَالِ الْمُخْتَلِفَهِ وَ الْأَدْیَانِ الْمُشْتَبِهَهِ فَکُلُّ مَحْمُولٍ یَحْمِلُهُ اللَّهُ بِنُورِهِ وَ عَظَمَتِهِ وَ قُدْرَتِهِ لَایَسْتَطِیعُ لِنَفْسِهِ ضَرّاً وَ لَانَفْعاً وَ لَامَوْتاً وَ لَاحَیَاهً وَ لَانُشُوراً فَکُلُّ شَیْ ءٍ مَحْمُولٌ وَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الْمُمْسِکُ لَهُمَا أَنْ تَزُولَا وَ الْمُحِیطُ بِهِمَا مِنْ شَیْ ءٍ وَ هُوَ حَیَاهُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ نُورُ کُلِّ شَیْ ءٍ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوّاً کَبِیراً قَالَ لَهُ فَأَخْبِرْنِی عَنِ اللَّهِ عز و جل أَیْنَ هُوَ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام هُوَ هَاهُنَا وَ هَاهُنَا وَ فَوْقُ وَ تَحْتُ وَ مُحِیطٌ بِنَا وَ مَعَنَا وَ هُوَ قَوْلُهُ ما یَکُونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَهٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَهٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنی مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ ما کانُوا فَالْکُرْسِیُّ مُحِیطٌ بِالسَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَیْنَهُمَا وَ مَا تَحْتَ الثَّرَی وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَی وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ فَالَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ هُمُ الْعُلَمَاءُ الَّذِینَ حَمَّلَهُمُ اللَّهُ عِلْمَهُ وَ لَیْسَ یَخْرُجُ عَنْ هَذِهِ الْأَرْبَعَهِ شَیْ ءٌ خَلَقَ اللَّهُ فِی مَلَکُوتِهِ الَّذِی أَرَاهُ اللَّهُ أَصْفِیَاءَهُ وَ أَرَاهُ خَلِیلَهُعليه‌السلام فَقَالَ وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ وَ کَیْفَ یَحْمِلُ حَمَلَهُ الْعَرْشِ اللَّهَ وَ بِحَیَاتِهِ حَیِیَتْ قُلُوبُهُمْ وَ بِنُورِهِ اهْتَدَوْا إِلَی مَعْرِفَتِهِ.) و نیز در الکافی: ۱۳۲/۱، حدیث ۳؛ (الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فَقَالَ یَا فُضَیْلُ کُلُّ شَیْ ءٍ فِی الْکُرْسِیِّ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ کُلُّ شَیْ ءٍ فِی الْکُرْسِیِ.)

۲- (۲)) - کامل الزیارات: ۱۲۱، الباب الثانی و الأربعون؛ (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ وَکَّلَ اللَّهُ بِقَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّعليه‌السلام سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ یَعْبُدُونَ اللَّهَ عِنْدَهُ الصَّلَاهُ الْوَاحِدَهُ مِنْ صَلَاهِ أَحَدِهِمْ تَعْدِلُ أَلْفَ صَلَاهٍ مِنْ صَلَاهِ الآْدَمِیِّینَ یَکُونُ ثَوَابُ صَلَاتِهِمْ لِزُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّعليه‌السلام وَ عَلَی قَاتِلِهِ لَعْنَهُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ أَبَدَ الآْبِدِین.) و نیز در مسند الإمام الرضاعليه‌السلام : ۲۴۹/۲، باب ۴، حدیث ۲۷؛ (عن الرّضاعليه‌السلام قال: من زار قبر الحسینعليه‌السلام فقد حجّ و اعتمر، قال: قلت: یطرح عنه حجّه الإسلام قال: لا، هی حجّه الضّعیف حتی یقوی و یحجّ إلی بیت اللّه الحرام، أما علمت أنّ البیت یطوف به کلّ یوم سبعون ألف ملک حتی إذا أدرکهم اللیل صعدوا و نزلوا غیرهم فطافوا بالبیت حتّی الصبّاح، و إنّ الحسینعليه‌السلام لأکرم علی اللّه من البیت و أنّه فی وقت کل صلواه لینزل علیه سبعون ألف ملک، شعث غبر لا تقع علیهم النوبه إلی یوم القیمه.)

۳- (۴)) - غافر (۴۰) : ۷؛ (فرشتگانی که عرش را حمل می کنند و آنان که پیرامون آن هستند ، همراه سپاس و ستایش ، پروردگارشان را تسبیح می گویند.)

شما( الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ ) هستید ؛ یعنی شما این تشابه را با فرشتگان عرش دارید ؛ زیرا بهترین عضو بدن خود را ، روی خاک گذاشته اید و در هر رکعت نماز دو مرتبه می گویید ، (سبحان ربی الاعلی و بحمده ) ، یعنی به خدا عرض کردید که ما در خاکساری کامل ، تو را تسبیح و حمد می کنیم

( وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ ) (۱)

ملائکه عرش و مقامات بعد از آن ، به پروردگار ایمان دارند ، چند سال است که مؤمن هستید ما قصد قهر کردن با خدا ، پیغمبر و قرآن را نداریم ، این هم یک شباهت شما با ملائکه عرش است

مسبّحین ، تحمیدکنندگان و مؤمنان واقعی به شما یاری می رسانند:

( وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا )

یعنی از پروردگار درخواست می کنند خدایا ! اهل ایمان را که به ما شباهت دارند ، در آمرزش خود غرق کن

( رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ رَحْمَهً وَ عِلْماً ) (۲)

پروردگارا ! تو علم و رحمت خود را در تمام هستی قرار دادی و هستی را با علم و رحمت خود گسترش دادی ، تو به مؤمنان و به گناهان انسان ها آگاه هستی آنها را بیامرز ، آیا دعای ملائکه عرش مستجاب است ؟

ظرایف آیه را متذکر نمی شوم ، زیرا ما ظرفیت یاد گرفتن این اسرار نداریم حافظ می گوید :

آسوده شبی باید و خوش مهتابی(۳) خداوند باید به ما ظرفیت فهم برخی از اسرار را بدهد ؛ زیرا ظرفیت بسیار مهم است.

__________________________________________

۱- (۱)) - غافر (۴۰) : ۷؛ (و به او ایمان دارند و برای اهل ایمان آمرزش می طلبند .)

۲- (۲)) - غافر (۴۰) : ۷؛ (پروردگارا ! از روی رحمت و دانش همه چیز را فرا گرفته ای.)

۳- (۳)) - حافظ شیرازی.

اسم اعظم و ظرفیت دانستن آن

شخصی به استاد خود گفت : اسم اعظم را به من یاد بده ، گفت : تلاش کن تا تو را یاد دهم ، بعد از مدتی گفت : اسم اعظم را به من یاد بده ، دوباره گفت : تلاش کن تا یاد تو دهم ، بعد از مدتی به استاد خود گفت : من دارم پیر می شوم ، تو هم داری می میری ، اسم اعظم را به من یاد بده استاد گفت : این جعبه را به روستای پایین ببر و به مشهدی حسن بده ، در مسیر راه ، با خود گفت : در جعبه را باز کنم و ببینم درون آن چیست ؟ در جعبه را باز کرد ، پرنده ای در جعبه بود ، بیرون پرید و پرواز کرد ، جعبه را نزد مشهدی حسن نبرد ، برگشت و به استاد خود گفت : جعبه را بگیر ، استاد گفت : چه کار کردی ؟ شاگرد گفت : در جعبه را باز کردم ، پرنده از جعبه بیرون پرید ، استاد گفت : تو ظرفیت نگه داشتن یک پرنده را نداشتی ، آن هم امانت بود ، آیا ظرفیت اسم اعظم را داری ؟

بعضی از آیات قرآن پر از سرّ است و نمی شود اسرار آن را فاش کرد

تقاضای فرشتگان عرش

(۱)

از پروردگار با گردن کج و عذرخواهی می گوید :

( فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا ) (۲)

خدایا ! عده ای گناهکار بودند و توبه کردند

( وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ )

در راه تو قرار گرفتند و دیگر در راه شیطان نیستند ،

( وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ )

خدایا از تو درخواست می کنم آنها را بیامرز و از افتادن در عذاب جهنم آنها را

_____________________________________

۱- (۱)) - بحار الأنوار: ۵۵/۱۷؛ (وَ عَنْ وَهْبٍ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی خَلَقَ الْعَرْشَ وَ الْکُرْسِیَّ مِنْ نُورِهِ وَ الْعَرْشُ مُلْتَصِقٌ بِالْکُرْسِیِّ وَ الْمَلَائِکَهُ فِی جَوْفِ الْکُرْسِیِّ وَ حَوْلَ الْعَرْشِ أَرْبَعَهُ أَنْهَارٍ نَهَرٌ مِنْ نُورٍ یَتَلَأْلَأُ وَ نَهَرٌ مِنْ نَارٍ تَتَلَظَّی وَ نَهَرٌ مِنْ ثَلْجٍ أَبْیَضَ تَلْتَمِعُ مِنْهُ الْأَبْصَارُ وَ نَهَرٌ مِنْ مَاءٍ وَ الْمَلَائِکَهُ قِیَامٌ فِی تِلْکَ الْأَنْهَارِ یُسَبِّحُونَ اللَّهَ وَ لِلْعَرْشِ أَلْسِنَهٌ بِعَدَدِ أَلْسِنَهِ الْخَلْقِ کُلِّهِمْ فَهُوَ یُسَبِّحُ اللَّهَ وَ یَذْکُرُهُ بِتِلْکَ الْأَلْسِنَهِ .) و نیز در بحار الأنوار: ۲۱/۵۵؛ (وَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَهٌ قَالَ یُقَالُ ثَمَانِیَهُ صُفُوفٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ لَایَعْلَمُ عِدَّتَهُمْ إِلَّا اللَّهُ وَ یُقَالُ ثَمَانِیَهُ أَمْلَاکٍ رُءُوسُهُمْ تَحْتَ الْعَرْشِ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَهِ وَ أَقْدَامُهُمْ فِی الْأَرْضِ السُّفْلَی وَ لَهُمْ قُرُونٌ کَقُرُونِ الْوَعْلَهِ مَا بَیْنَ أَصْلِ قَرْنِ أَحَدِهِمْ إِلَی مُنْتَهَاهُ خَمْسُمِائَهِ عَامٍ .)

۲- (۲)) - غافر (۴۰) : ۷؛ (پس آنان را که توبه کرده اند و راه تو را پیروی نموده اند بیامرز ، و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار .)

حفظ کن این یاری تا قیامت ادامه دارد

( رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدْتَهُمْ )

خدایا ! به مردم مؤمن و به توبه کنندگان وعده دادی که اینها را در بهشت های ابدی ببری ، ما از تو می خواهیم اینها را وارد بهشت کنی و خودت هم به آنها وعده دادی ، اینها دو تکیه گاه دارند ، یکی وعده تو است که از آن تخلّف نمی شود ، دیگری هم درخواست ما است

خدایا! اینها را در بهشت تنها مگذار ، اینها در دنیا با پدر ، مادر ، همسرشان و فرزندان انس داشتند ، خدایا !

( وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ )

پدران آنها را در بهشت کنار دست آنان قرار بده ،

( وَ أَزْواجِهِمْ )

همسران خوب آنها را هم کنارشان قرار بده

( وَ ذُرِّیّاتِهِمْ )

نسل صالحشان از اولاد بی واسطه تا هر چه بچه تا قیامت از آنها به دنیا می آید ، آنها را هم در بهشت نزد آنها قرار بده

( وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ) (۱)

(عزیز ) ؛ یعنی تو خدایی هستی که قدرت داری این کار را برای آنها انجام بدهی ، و تو حکیم هستی و کار بیهوده نمی کنی

( وَ قِهِمُ السَّیِّئاتِ )

______________________________________

۱- (۱)) - غافر (۴۰) : ۸؛ (پروردگارا ! و آنان رای در بهشت های جاودانی که به آنان و به شایستگان از پدران و همسران و فرزندانشان وعده داده ای در آور ؛ یقینا تو توانای شکست ناپذیر و حکیمی .)

خدایا از ترسیدن و شک کردن در محشر ، و اینکه در درون خود می گویند : که کار ما به کجا خواهد انجامید ، اینها را از این مسائل دور نگاه دار که وقتی وارد قیامت می شوند ، یقین صد در صد کنند که رنج و ناراحتی نخواهند داشت و به بهشت می روند

( وَ مَنْ تَقِ السَّیِّئاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ )

خدایا! هر کس را از قبر وارد محشر می کنی ، بدون هیچگونه نگرانی رحمت خود را نصیب او کردی

ظاهراً آخر آیه مربوط به پروردگار می باشد و حرف فرشتگان عرش نیست ، خدا می فرماید : من همه دعاهای شما را در حقّ مردم مؤمن و تائبان برای دنیا و آخرت آنها قبول کردم ، فرشتگان ، مؤمنان و تائبان بدانید ،

( وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ) (۱)

از جانب من کار عظیمی برای شما انجام گرفته است

تنها نگرانی که برای بعضی افراد وجود دارد در شب و روز جمعه برطرف می شود و شما در قیامت ، هیچ مشکلی نخواهید داشت