تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان0%

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محسن فیض پور
گروه: مشاهدات: 27840
دانلود: 1860

توضیحات:

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 352 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27840 / دانلود: 1860
اندازه اندازه اندازه
تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

حدیثی در کتاب شریف (علل الشرایع ) می باشد ، که مؤلف این کتاب وجود مبارک شیخ صدوق ، شیخ المتقدمین است.

شفای حاکم کافر

حضرت باقرعليه‌السلام می فرماید :(۱) حاکمی بی دین ، بیمار شد طبیبان به این نتیجه رسیدند که علاج این بیماری حاکم لائیک گوشت یک نوع ماهی است یکی از نعمت هایی که پروردگار در قرآن مجید مطرح کرده است ، نعمت وجود ماهی است ، پروردگار عالم در خلقت خود ، این گوشت را در آن آب شور طوری به وجود می آورد که داروی بسیاری از بیماری ها است

امروز اطبّاء می گویند :(۲) اگر کسی بخواهد مبتلا به سرطان نشود ، هفته ای دوبار ماهی بخورد اکنون آن ماهی که شفای بیماری حاکم بود ، در آن فصل به ساحل نمی آمد ولی انسان از آنجایی که با امید زندگی می کند ، درباریان حاکم به صیّادان دستور دادند بروید در آب تور بیندازید شاید یکی از آن ماهی ها راهش را گم کند و به طور بیفتد و بیماری حاکم علاج شود ولی ماهی به خطا نمی رود اشتباه نمی کند تنها خطاکار زنده در این عالم انسان است

امام باقرعليه‌السلام می فرماید : صیادان تور انداختند ، پروردگار به یکی از فرشتگان فرمود : برو آن ماهی که بیماری حاکم را علاج می کند ، به جانب ساحل روانه کن

فرشته به پروردگار عرض کرد : این حاکم لائیک و بی دین است ، به تو معرفت ندارد

خداوند به فرشته فرمود : این حاکم لائیک از من طلبکار است ، طلب او این است که یک مرتبه مشکل یکی از بندگان مؤمن مرا حل کرده است و من مزد آن کارش را باید به او بدهم اگر درِ آخرت به روی او باز بود ، آخرت هم جبران می کردم ، آن ماهی به تور افتاد و حاکم شفا پیدا کرد

____________________________________

۱- (۱)) - مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار :۲۸۹، الفصل السادس فی الابتلاء و الاختبار؛ (عَنْ أَبِی جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ إِنَّ مَلَکَیْنِ هَبَطَا مِنَ السَّمَاءِ فَالْتَقَیَا فِی الْهَوَاءِ فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ فِیمَ هَبَطْتَ قَالَ بَعَثَنِیَ اللَّهُ إِلَی بَحْرِ أَیْلَهَ أَحُشُّ سَمَکَهً إِلَی جَبَّارٍ مِنَ الْجَبَابِرَهِ تَشَهَّی عَلَیْهِ سَمَکَهً فِی ذَلِکَ الْبَحْرِ فَأَمَرَنِی أَحُشُّ إِلَی الصَّیَّادِ سَمَکَ ذَلِکَ الْبَحْرِ حَتَّی یَأْخُذَهَا لَهُ لِیَبْلُغَ اللَّهُ بِالْکَافِرِ غَایَهَ مُنَاهُ فِی کُفْرِهِ وَ قَالَ الآْخَرُ فَفِیمَ بُعِثْتَ أَنْتَ فَقَالَ بَعَثَنِیَ اللَّهُ فِی أَعْجَبَ مِنَ الَّذِی بَعَثَکَ فِیهِ بَعَثَنِی إِلَی عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْمُجْتَهِدِ الْمَعْرُوفِ دُعَاؤُهُ وَ صَلَاتُهُ فِی السَّمَاءِ لِأُکْفِئَ قِدْرَهُ الَّتِی طَبَخَهَا لِإِفْطَارِهِ لِیَبْلُغَ اللَّهُ بِالْمُؤْمِنِ الْغَایَهَ فِی اخْتِبَارِ إِیمَانِه.)

۲- (۲)) - طب الرضا -طب و بهداشت از امام رضاعليه‌السلام ۲۶۸، علاج سرگیجه؛ (و من خشی الشقیقه و الشوصه فلا یؤخر اکل السمک الطری. هر کس از درد شقیقه متألم است و آنکه از مرض شوصه ناراحت است خوردن ماهی تازه را بتأخیر نیندازد.)

هر کسی کار مثبتی برای پروردگار انجام دهد ، پاداش ، اجر و مزد آن را خواهد گرفت

در امان ماندن کافر از آتش برزخ

(۱)

روایت دوم را حضرت صادقعليه‌السلام نقل می کنند که دو همسایه دیوار به دیوار بودند ، یکی مؤمن و دیگری کافر یک بار همسایه مؤمن در خانه کافر را زد ، به او گفت : امشب عروسی پسرم است ، فرش ، دیگ ، قاشق و چنگال کم دارم ، شما می توانی به من کمک کنی ، همسایه کافر با خوش اخلاقی گفت : بله ، شما خیالت راحت باشد ، امشب من نمی گذارم در میهمانی تو چیزی کم باشد

یکی از برنامه هایی که در قرآن به آن اشاره شده است همین برنامه می باشد ، که می فرماید : احتیاجات برادران ایمانی خود را برآورده کنید و در کمک کردن به آنها بخیل نباشید ،

( أَ رَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ * فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ * وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ الْمِسْکِینِ * فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ * اَلَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ * اَلَّذِینَ هُمْ یُراؤُنَ * وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ ) (۲)

(ماعون ) ؛ یعنی هنگامی که همسایه ، رفیق و برادران ایمانی به شما احتیاج دارند ، بعضی کمک نمی کنند فرش خود را به همسایه نمی دهد ، که مجلس یا عروسی خود را برگزار نماید ، بعد امام صادقعليه‌السلام می فرماید : کافری که از دنیا رفت ، باید برزخ او از آتش پر باشد ، در آیه پنجاه ، سوره مؤمن ، خداوند می فرماید :

( النّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا ) (۳)

شب و روز آتش به کفار عرضه می شود ولی پروردگار عالم دستور فرمود :

______________________________________

۱- (۱)) - الخرائج و الجرائح: ۵۳۸/۲؛ (وَ مِنْهَا: أَنَّ الْیَهُودَ کَانَ لَهُمْ عُرْسٌ فَجَاءُوا إِلَی رَسُولِ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وَ قَالُوا لَنَا حَقُّ الْجِوَارِ فَنَسْأَلُکَ أَنْ تَبْعَثَ فَاطِمَهَ بِنْتَکَ إِلَی دَارِنَا حَتَّی یَزْدَانَ عُرْسُنَا بِهَا وَ أَلَحُّوا عَلَیْهِ .) روضه الواعظین و بصیره المتعظین: ۳۸۹/۲؛ (وَ قَالَعليه‌السلام هَلْ تَدْرُونَ مَا حَقُّ الْجَارِ مَا تَدْرُونَ مِنْ حَقِّ الْجَارِ إِلَّا قَلِیلًا أَلَا لَایُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآْخِرِ مَنْ لَایُؤْمَنُ جَارُهُ بَوَاثِقَهُ وَ إِذَا اسْتَقْرَضَهُ أَنْ یُقْرِضَهُ وَ إِذَا أَصَابَهُ خَیْرٌ هَنَّأَهُ وَ إِذَا أَصَابَهُ شَرٌّ عَزَّاهُ وَ لَایَسْتَطِیلُ عَلَیْهِ فِی الْبِنَاءِ یَحْجُبُ عَنْهُ الرِّیحَ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ إِذَا اشْتَرَی فَاکِهَهً فَلْیُهْدِ لَهُ وَ إِنْ لَمْ یُهْدِ لَهُ فَلْیُدْخِلْهَا سِرّاً وَ لَایُعْطِی صِبْیَانَهُ مِنْهُ الشَّیْ ءَ یُغَایِظُونَ صِبْیَانَهُ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْجِیرَانُ ثَلَاثَهٌ فَمِنْهُمْ مَنْ لَهُ ثَلَاثَهُ حُقُوقٍ حَقُّ الْإِسْلَامِ وَ حَقُّ الْجِوَارِ وَ حَقُّ الْقَرَابَهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ حَقَّانِ حَقُّ الْإِسْلَامِ وَ حَقُّ الْجِوَارِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ حَقٌّ وَاحِدٌ الْکَافِرُ لَهُ حَقُّ الْجِوَار.)

۲- (۲)) - ماعون (۱۰۷) : ۱ - ۷؛ (آیا کسی که همواره روز جزا را انکار می کند ، دیدی ؟ * همان که یتیم را به خشونت و جفا از خود می راند * و [ کسی را ] به طعام دادن به مستمند تشویق نمی کند * پس وای بر نمازگزاران * که از نمازشان غافل و نسبت به آن سهل انگارند * همانان که همواره ریا می کنند * و از [ دادن ] وسایل و ابزار ضروری زندگی [ و زکات ، هدیه و صدقه به نیازمندان ] دریغ می ورزند.)

۳- (۳)) - غافر (۴۰) : ۴۶؛ ([ عذابشان ] آتش است که صبح و شام بر آن عرضه می شوند.)

اتاقکی از گل نسوز برای این کافر قرار دهید که از حرارت آتش در امان باشد ، به خاطر آن کمکی که به همسایه(۱) مؤمن خود کرد ، احترام به مؤمن ، احترام به خدا است و توهین به مؤمن توهین به پروردگار است

وقتی بنده ام ، تمام برنامه های خود را برای من قرار داده و به خاطر من قدم بر می دارد ، می کوشد و زندگی می کند:

( إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ ) (۲)

هنگامی که از اولیای خدا می پرسند به عشق چه چیزی زنده هستید ؟ جواب می دهند ، به عشق خدا برای چه بلاها را تحمل می کنید؟ برای خدا برای چه مصائب را تحمل می کنید ؟ برای خدا برای چه اینقدر عرق می ریزید که پول در بیاورید ؟ برای خدا

(اذا کان الغالب علی عبدی الاشتغال بی )

من هم دو عکس العمل نشان می دهم ، اکنون عکس العمل حضرت حق را مشاهده کنید که چقدر زیبا و سودمند است:

(جعلت همّه و لذّته فی ذکری )

تمام فکر ، همّ و لذّت بنده را در ذکر خودم قرار می دهم

ذکر اول :

( بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ) ،

ذکر دوم :

( الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ ) (۳)

ذکر سوم : (استغفر الله العظیم ) ،

ذکر چهارم : (لاحول و لا قوّه الا بالله العظیم )

_______________________________________

۱- (۱)) - مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار: ۲۱۵؛ (وَ مِنْ کِتَابِ الْمَحَاسِنِ وَ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ حُسْنُ الْجِوَارِ زِیَادَهٌ فِی الْأَعْمَارِ وَ عِمَارَهٌ فِی الدِّیَارِ. وَ قَالَ لَیْسَ حُسْنُ الْجِوَارِ کَفُّ الْأَذَی وَ لَکِنْ حُسْنُ الْجِوَارِ صَبْرُکَ عَلَی الْأَذَی عَنْهُ قَالَ الْمُؤْمِنُ مَنْ آمَنَ جَارَهُ بَوَائِقَهُ قُلْتُ مَا بَوَائِقُهُ قَالَ ظُلْمُهُ وَ غَشْمُهُ. عَنْهُعليه‌السلام قَالَ شَکَا رَجُلٌ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ جَارَهُ فَأَعْرَضَ عَنْهُ ثُمَّ عَادَ فَأَعْرَضَ عَنْهُ ثُمَّ عَادَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِعَلِیٍّ وَ سَلْمَانَ وَ مِقْدَادٍاذْهَبُوا وَ نَادُوا لَعْنَهُ اللَّهِ وَ الْمَلَائِکَهِ عَلَی مَنْ آذَی جَارَه.) و همچنین در روایات دیگری آمده: مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار: ۲۱۴؛ (وَ قَالَ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآْخِرِ فَلَا یُؤْذِی جَارَهُ وَ قَالَ مَنْ مَاتَ وَ لَهُ جِیرَانٌ ثَلَاثَهٌ کُلُّهُمْ رَاضُونَ عَنْهُ غُفِرَ لَهُ.)

۲- (۲)) - انعام (۶) : ۱۶۲؛ (مسلماً نماز و عبادتم و زندگی کردن و مرگم برای خدا پروردگار جهانیان است .)

۳- (۳)) - فاتحه (۱) : ۱ - ۲؛ (به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانی اش همیشگی * همه ستایش ها، ویژه خدا ، مالک و مربّی جهانیان است .)

ذکر پنجم :

( إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ) (۱) ،

ذکر ششم : که مافوق همه ذکرها است ، (لا اله الا الله ) می باشد

تمام همّ و لذّت او را در ذکر خودم قرار می دهم ؛ یعنی تمام همّتش این است که تا هنگامی که بیدار است بگوید :( بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ) و با گفتن( بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ) ، شاد شود و لذت ببرد ، آیا لذت او مانند غذا و آب خنک خوردن می باشد؟ خیر

حالات مختلف ذاکر

ذاکر ، حال و عملی دارد که با این اذکار ، کاملاً پاکسازی می شود ، ثقل ظاهر و باطن او از بین می رود ، و در همین دنیا ، به جانب او پرواز می کند و به مقام قرب می رسد

( مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یَرْفَعُهُ ) (۲)

امیرالمؤمنینعليه‌السلام در (نهج البلاغه )(۳) می فرماید : بدنشان در زمین است ، ولی وجودشان در محلّ اعلا است ؛ یعنی هر کاری که بدن آنها در زمین انجام می دهد ، طبق فرمان وجود واقعیشان است که در کنار خدا ، آن فرمان را به بدن صادر می کنند بدن در دنیا و فرش است ، ولی خودشان در عرش هستند.

عشق واقعی

پاداش کسی است که همه چیز او برای خدا است ، خداوند در این دنیا نیز به او پاداش است

______________________________________

۱- (۱)) - بقره (۲) : ۱۵۶؛ (ما مملوک خداییم و یقیناً به سوی او بازمی گردیم .)

۲- (۲)) - فاطر (۳۵) : ۱۰؛ (کسی که عزت می خواهد ، پس [ باید آن را از خدا بخواهد ، زیرا ] همه عزت ویژه خداست حقایق پاک [ چون عقاید و اندیشه های صحیح ] به سوی او بالا می رود و عمل شایسته آن را بالا می برد .)

۳- (۳)) - نهج البلاغه: و من خطبه لهعليه‌السلام یصف فیها المتقین: ۱۸۴؛ (وَ لَوْ لَاالْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَهَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَی الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ فَهُم.)

(جعلت همّه و لذّته فی ذکری )

قطعه بعدی آن خیلی ناب است (واذا جعلت همّه و لذّته فی ذکری ) زمانی که من دغدغه و همّ و غمّ و لذّت او را در ذکرم قرار دادم ، با قرار دادن من:

(عشقنی و عشقتُه )(۱) او با همه وجود عاشق من می شود و من هم عاشق او می شوم که در اینجا باید گفت : وقتی که همّ و غمّ عبد و لذّت او به وسیله خود پروردگار در ذکر قرار گرفت ، باید برای عبد یک کشف قلبی نسبت به پروردگار به وجود بیاید که در فضای آن کشف ، مایل است جمال ازلی و ابدی را تماشا نماید که عاشق شود

تا انسان نبیند و زیبایی را نشان او ندهند ، عاشق نمی شود ، عشق برای غایب خیلی بعید می باشد ، به نظر می رسد ؛ مانند این است که از غایبی مطالبی برای ما بگویند ، اگر نسبت به آن غایب ، عشقی حاصل شود ، عشق او جزئی است

عشقی که پروردگار می فرماید : (عشقنی ) اگر حاصل شود ، همه وجود انسان را آب می کند و از انسان غیر از جلوه حق ، چیزی باقی نمی ماند ، که از این حالت، تعبیر به (بقاء بعد الفنا ) می کنند

انبیا و ائمه طاهرینعليهم‌السلام به پروردگار حال خاصی داشتند ، توضیحی که حکیم و عارف بزرگ مرحوم قمشه ای از گودال قتلگاه أبی عبدالله می دهند ، همین حقیقت را توضیح می دهد که این عشق بعد از مشاهده قلبی جمال ازلی و ابدی ، همه وجود آدم را ذوب می کند و تبدیل به یک موجود صد در صد الهی می کند که در این حالت است که به قول حضرت زهراعليها‌السلام وقتی بلال گفت : (اشهد أن لا اله الا الله ) فرمود : گوشت ، پوست ، رگ ، پی ، عصب ، خون ، اعضاء و جوارحم همه به وحدانیت شهادت می دهد ؛ یعنی همه حرکات او توحید محض می شود و رهایی و آزادی برای انسان به وجود می آید ، خدا این حال را روزی همه ما کند که (أحسن

________________________________________

۱- (۱)) - میزان الحکمه: ۹۷۲/۲؛ (عنهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : یقول الله عز و جل : إذا کان الغالب علی العبد الاشتغال بی، جعلت بغیته ولذته فی ذکری، فإذا جعلت بغیته ولذته فی ذکری عشقنی وعشقته، فإذا عشقنی وعشقته رفعت الحجاب فیما بینی وبینه، وصیرت ذلک تغالبا علیه، لا یسهو إذا سها الناس،أولئک کلامهم کلام الأنبیاء،أولئک الأبطال حقا.) اللمعه البیضاء -التبریزی الأنصاری: ۵۵۱؛ (قرئ قوله تعالی (أنا اجزی به) بصیغه المجهول، و علی تقدیر صحته یکون المعنی: وأنا جزاء صومه، من باب ما نسب إلی الحدیث القدسی: (من أحبنی عشقنی ومن عشقنی قتلته، ومن قتلته فأنا دیته).) نفس الرحمن فی فضائل سلمان -میرزا حسین النوری الطبرسی:۳۳۱؛ (کصحه ما روی عن النبی صلی الله علیه وآله أنه قال : (قال الله تعالی : من أحبنی عرفنی، ومن عرفنی عشقنی، ومن عشقنی قتلته، ومن قتلته فعلی دیته، وأنا دیته).)

الحال ) است

تجلی حق در گودال قتلگاه

به گفتار أبی عبدالله در گودال توجه نمایید ، ایشان این گونه ترجمه کرده است

بالله اگر تشنه ام آبم تویی

تشنه را آب می دهند که سیراب شود ، ولی هفت دریا و اقیانوس ، نمی توانند این تشنگی را برطرف کنند ، اگر این آبی که تشنگی را برطرف می کند ، کنار گودال به أبی عبدالله می دادند ، در آن حال تشنه تر می شد ، دیگر از دست آب کاری بر نمی آمد

آینه بشکست و رخ یار ماند ای عجب این دل شد و دلدار ماند

آینه یعنی بدن ، که در معرض چشم تو است ، می بینی شمشیر ، چوب و سنگ تمام بدن را از بین می برد دو چیز وجود ندارد ، خود دل هم در دلدار ذوب شده ، یک چیز مانده است

نقش بشد جلوه نقاش شد

سرّ هوالله ز من فاش شد

هر کس می خواهد خدا را ببیند ، کنار گودال بیاید ، در آنجا دیگر بدن ، نقش ، قیافه ، صورت ، خون ، پوست و گوشت ، دیده نمی شود ، به چشم عرفان ، فقط تجلّی حق در گودال دیده می شود

(واذا عشقنی عشقته )

هنگامی که او عاشق من شد ، این عشق یک طرفه نمی ماند ، من هم عاشق او می شوم

چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یک سر مهربانی دردسر بی(۱)

ارتباط عاشق و معشوق

اگر و معشوق هیچ ارتباطی با عاشق نداشته باشد ، بر اضطراب ، ناراحتی ، غم و غصه عاشق اضافه می شود ، اما اگر گوشه چشمی از معشوق به طرف عاشق باشد ، مانند این است که همه دنیا را به او دادند ؛ یعنی در همان گوشه چشم معشوق اسیر است ، تشنگی و گرسنگی یادش رفته ، می گوید : هیچ چیزی میل ندارم ، و مرتب ساعت را نگاه می کند که چه موقع بعد از ظهر می شود و معشوق را ببینم ، که یک لبخند به من بزند که برای یک ماه من بس است ، که اگر یک گوشه چشمی خدا به عبد کند ، برای ابد کافی است

(واذا جعلته همّه و لذّته فی ذکری عشقنی و عشقته )

زمانی که من عاشق بنده ام می شوم ، او هم عاشق من می شود ، در تبادل عشق و عاشقی چه پیش خواهد آمد آن وقت مریمعليها‌السلام عبد می شود و بچه او مسیح می شود ، زهراعليها‌السلام عبد می شود و فرزندان او زینب ، حسن و حسین می شود ، آن وقت پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عبد می شود و بچه اش فاطمه زهراعليها‌السلام می شود آن وقت یک دختر مسیحی و مسلمان شده عبد می شود ، و فرزندش امام دوازدهم می شود ببینید در این عشق و عاشقی چه اتفاقاتی خواهد افتاد

(واذا عشقتُه لایسهی اذا سهی الناس )

دیگر حقایق و برنامه های الهی را فراموش نمی کند زمانی که همه مردم دچار فراموشی هستند ، نماز ، روزه و حجاب یادشان رفته ، آن چیزی که به یاد آنها مانده ، شکم و شهوت است اما بنده من ، از میان همین مردم ، همه حقایق را یادش است و فراموش نمی کند

___________________________________

۱- (۲)) - باباطاهر عریان.

ارزش کلام انسان های مؤمن

(اولئک کلامهم کلام الانبیاء ) این افراد وقتی دهان باز می کنند و سخن می گویند ، ارزش سخن آنها ، ارزش سخن انبیاعليهم‌السلام است

(اولئک الابطال حقاً )

اینان به حقیقت بندگان ویژه من هستند

(واذا اردت بأهل الارض عقوبهً أو عذاباً )(۱) هر وقت اراده کنم کره زمین را با اهلش نابود ، و همه را دچار عذاب کنم و آتش ، سیل و زلزله فراگیر بفرستم ، (ذکرتهم فصرفت العقوبه ) وقتی نگاهم به بندگان با ایمان که تعداد آنها کم است در میان این همه مردم می افتد به خاطر گُل جمال بندگان مؤمن ، عذاب و عقوبت را از مردم دنیا بر می گردانم

این ذکر خداست در میان گودال چه حال عجیبی داشته ، به آخرین نهایت ذکر و عشق و ذوب و فنا رسیده بود و کسی در عالم ، حال او را با چنین موقعیتی به دست نمی آورد

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

________________________________________

۱- (۱)) - بحارالأنوار: ۸۰/۳۷؛ (مَجَالِسُ الشَّیْخِ، بِإِسْنَادِهِ الْمُتَقَدِّمِ فِی بَابِ فَضْلِ الصَّلَاهِ عَنْ أَبِی ذَرٍّ فِیمَا أَوْصَی إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یَا أَبَا ذَرٍّ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی إِنَّ أَحَبَّ الْعِبَادِ إِلَیَّ الْمُتَحَابُّونَ بِجَلَالِی الْمُتَعَلِّقَهُ قُلُوبُهُمْ بِالْمَسَاجِدِ الْمُسْتَغْفِرُونَ بِالْأَسْحَارِ أُولَئِکَ إِذَا أَرَدْتُ بِأَهْلِ الْأَرْضِ عُقُوبَهً ذَکَرْتُهُمْ فَصَرَفْتُ الْعُقُوبَهَ عَنْهُمْ یَا أَبَا ذَرٍّ کُلُّ جُلُوسٍ فِی الْمَسْجِدِ لَغْوٌ إِلَّا ثَلَاثَهً قِرَاءَهُ مُصَلٍّ أَوْ ذَاکِرُ اللَّهِ تَعَالَی أَوْ سَائِلٌ عَنْ عِلْمٍ.)

۵ - اندیشه مرگ

اشاره

قطعی بودن مرگ برای همه انسان ها

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

رمضان ۱۳۸۴

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

وجود مبارک حضرت حق در قرآن کریم ، مرگ و انتقال به عالم بعد را برای هر زنده ای قطعی می داند و مجوّز اقامت دائم در دنیا برای هیچ یک از موجودات زنده حتی عزیزترین فرد وجود ، که پیغمبر عظیم الشأن اسلام است ، صادر نکرده است

ایشان هم طبق فرمان پروردگار به کام مرگ افتادند و از این عالم به جهان دیگر منتقل شدند ، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند :

(فانّ الموتَ شیء لابدّ منه )(۱) انتقال از این عالم به عالم دیگر ، یک واقعیتی است که احدی از آن چاره و راه فرار ندارد

قرآن مجید به کسانی که بالای سر محتضر نشسته اند می فرماید :

( إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ تَرْجِعُونَها إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ) (۲)

اگر می توانید این روحی که به گلو رسیده و نزدیک است از بدن جدا شود ، شما به بدن برگردانید چیزی که راه فرار از آن وجود ندارد ، امیرالمؤمنینعليه‌السلام می فرماید :(۳) هر کس بخواهد مرگ را علاج کند ، وقت و زمان خود را از بین می برد ؛ زیرا به نتیجه نمی رسد هیچ قدرتی در عالم وجود ندارد که مرگ را از

________________________________________

۱- (۱)) - بحار الأنوار: ۵۲/۱۵؛ چنین آمده است: (قال یا بنی أبی و عشیرتی من بنی لوی إن الموت سبیل لا بد منه و أنا غائب عنکم.)

۲- (۲)) - واقعه (۵۶) : ۸۶ - ۸۷؛ (اگر شما پاداش داده نمی شوید [ و به گمان خود قیامتی در کار نیست و شما را قدرتی بزرگ و فراتر است ؟ ] * آن [ روح به گلوگاه رسیده ] را [ به بدن محتضر ] برنمی گردانید ، اگر [ در ادعای خود ] راستگویید ؟)

۳- (۳)) - اصول کافی، ترجمه کمره ای: ۸۵۰/۲؛ (گریز از مرگ استقبال مرگ است؛ زیرا گریز صرف نیرو در وقت است که خود نزدیک شدن به مرگ است یا مقصود این است که چون عُمْر به سر رسد هر تدبیری شود نتیجه بر عکس دهد و هر پزشک حاذقی در درمان بیماری مرگ گیج و گمراه گردد.) و روایتی در این مورد آمده است: بحار الأنوار: ۶۵/۵۹؛ (عن رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و وردت الأخبار عن الأئمه من ذریتهعليهم‌السلام بالتداوی، فَقَالُوا تَدَاوَوْا فَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ دَاءً إِلَّا أَنْزَلَ مَعَهُ دَوَاءً إِلَّا السَّامَ فَإِنَّهُ لَادَوَاءَ لَهُ.)

انسان برگرداند و هیچ دارویی هم وجود ندارد که بیماری منتهی به مرگ را علاج کند

بنابراین نباید در این زمینه وقت گذاشت ، البته انسان واجب است در خوراک ، آشامیدنی ها ، پوشاک و مسکن ، و برخورد با دیگران ، قوانین و قواعد بهداشتی را برای حفظ سلامت خود رعایت کند ، هنگامی که اجل حتمی فرا رسید و از دنیا رفت ، دیگر در آن جا محاکمه نمی شود که تو با دست خود وسیله مرگ خودت را فراهم کردی

رعایت بهداشت در روایات و اخبار

قوانین بهداشتی در روایات و اخبار به خصوص در فرهنگ اهل بیتعليهم‌السلام فراوان است که اگر شما به مقررّات بهداشتی که از جانب اهل بیتعليهم‌السلام روایت شده ، مراجعه کنید ، بیش از پنج هزار روایت در این زمینه می باشد آلوده کردن هوا و آب آشامیدنی مردم ، جلوگیری از تابش آفتاب به خانه مردم ، اینها مسائلی است که به شدت در اسلام مورد توجه قرار گرفته و حرام اعلام شده ، چه بسا که در قیامت کسی را به محاکمه بکشند و بگویند شما ، قاتل هستید و او هم بگوید من یک مورچه را هم زیر پای خود له نکردم ، در جواب به او می گویند ، آب ، هوا و شهر را آلوده کردی و هزار و دویست بدن در مقابل آلودگی هایی که ایجاد کردی نتوانست مقاومت کند ، مریض شد ، وبا ، حصبه و سرطان گرفتند و جنابعالی در قتل آنها دخیل هستی

حتی رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید : تمام مراکز غذا فروشی باید از طرف مأمورین دولت ، با حقوقی که از بیت المال به آنها می دهند و استخدام می کنند مورد بازرسی قرار بگیرند ، این را هزار و پانصد سال قبل فرمودند، دولت ها باید مراکز غذاخوری را بررسی کنند اگر غذای مانده ، خراب ، بدبو و فاسد دیدند ، همه را نابود کنند

و در انتخاب هوای پاکیزه ، مسلمانان و مخصوصاً اطبّای اسلامی خیلی ظریف و دقیق بودند ، تا جایی که برای انتخاب محل بیمارستان در کشور اسلامی ، اطبّاء دستور دادند اول طلوع آفتاب در شمال ، جنوب ، شرق و غرب شهر ، در یک ساعت معیّن چهار برّه ذبح شود و پوست را از آن جدا کنند ، لاشه های این چهار برّه به چهار ستون پاکیزه آویخته شود ، نزدیک غروب بروند این چهار لاشه را نگاه کنند ، هر کدام تر و تازه مانده ، هوای آنجا برای بیمارستان ساختن بهتر است این دقت ها را داشتند ، بنابراین کسی حق ندارد با رعایت نکردن بهداشت ، خودش و دیگران را در معرض مرگ قرار دهد ، این خلاف است ، تا جایی که برای مؤمن امکان دارد باید برای حفظ سلامت خود بکوشد(۱)

فایده روزه برای سلامتی جسم

این قدر سلامتی مهم است که پروردگار یک ماه مبارک رمضان را برای تصفیه بدن ، قرار داده است ، غیر از آثار معنوی و پاداش روزه ، روزه برای برگرداندن سلامت بدن های مردم وضع شده است پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

(صوموا تصحّوا )(۲) روزه بگیرید ، تا از بیماری ها در امان بمانید

این عمل در اروپا و آمریکا باب شده است ؛ یعنی به تمام داروهای بیماران ، دو دارو اضافه کرده اند ، اول روزه گرفتن است ، البته آنها کاری به ماه رمضان ندارند ، به بیمار می گویند تا پنجاه روز ، هر روز یک وعده غذا بخور ، یک داروی دیگری هم به این داروها اضافه کردند به آن گریه درمانی می گویند ، چند سال است که اطبّاء آمریکا به آن سفارش می کنند ، وقتی بیمار به مطب برای معاینه می آید ، به او می گویند : شما ده ، پانزده روز تا جایی که می شود بنشین گریه کن تا خوب بشوی

______________________________________

۱- (۱)) - مستدرک الوسائل: ۲۳۶/۳، حدیث۳۴۶۸؛ (الْعَلَّامَهُ الْکَرَاجُکِیُّ فِی کَنْزِ الْفَوَائِدِ، وَ کَانَصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یَحُثُّ أُمَّتَهُ عَلَی النَّظَافَهِ وَ یَأْمُرُهُمْ بِهَا وَ أَنَّ مِنَ الْمَحْفُوظِ عَنْهُ فِی ذَلِکَ قَوْلَهُصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ الرَّجُلَ الْقَاذُورَهَ فَقِیلَ وَ مَا الْقَاذُورَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الَّذِی یَتَوَقَّفُ بِهِ جَلِیسُهُ.) بحار الأنوار: ۲۹۱/۵۲؛ (قَالَصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تَخَلَّلُوا فَإِنَّهُ مِنَ النَّظَافَهِ وَ النَّظَافَهُ مِنَ الْإِیمَانِ وَ الْإِیمَانُ مَعَ صَاحِبِهِ فِی الْجَنَّهِ.)

۲- (۲)) - مستدرک الوسائل: ۵۰۲/۷؛ (وَ عَنِ النَّبِیِّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أَنَّهُ قَالَ صُومُوا تَصِحُّوا.)

گریه، علاج روح و روان

ما روزه و گریه را در دینمان داریم ، گریه را در قرآن داریم:

( تَری أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ ) (۱)

این گریه است ؛ یعنی از چشم بندگان با ایمان ، برای خدا اشک می جوشد ، برای حضرت سیدالشهداء ،(۲) گریه علاوه بر منفعت آخرتی ، منفعت دنیایی نیز دارد ؛ یعنی گریه برای امنیت روان و علاج اضطراب و غصّه می باشد ، حالا همه مردم اسم آن را سبک شدن می گذارند ، می گویند به زیارت حرم حضرت رضاعليه‌السلام رفتم و یک ساعت گریه کردم ، سبک و تخلیه شدم

گریه و روزه در اسلام دارو است ، البته اگر انسان خوراک ماه رمضان را رعایت کند روزه دار قبل از ماه مبارک آزمایش کامل خون و کلیه بدهد ، بعد از ماه مبارک رمضان با رعایت تغذیه صحیح دوباره آزمایش بدهد ، می بیند روزه در قند ، تریگلیسرید ، کلسترول ، کلیه و در دستگاه تنفّسش آثار بسیار مثبتی را برجا گذاشته است

بنابراین واجب است بهداشت و سلامت خود و دیگران را حفظ کنیم ، و حرام است به بهداشت دیگران ضربه بزنیم چرا اسلام بعضی از خرید و فروش ها را حرام کرده است ؟ چرا می گوید : فروش مشروب حرام است ؟ زیرا برای سلامت مردم ضرر دارد ، چرا فروش گوشت خوک حرام است ؟ زیرا برای سلامت و روان و اخلاق مردم ضرر دارد بقال صد کیلو شیر به مغازه آورده ، می بیند در این صد کیلو شیر ، فضله یک موش افتاده ، چرا دین می گوید فروش آن حرام است ؟ زیرا از طریق موش طاعون انتقال پیدا می کند ، ممکن است سی خانواده به واسطه آن شیر طاعون بگیرد برای اینکه لطمه به سلامت مردم می زند ، لذا فروش آن حرام است

_________________________________________

۱- (۱)) - مائده (۵) : ۸۳؛ (دیدگانشان را می بینی به سبب آنچه از حق شناخته اند ، لبریز از اشک می شود.)

۲- (۲)) - وسائل الشیعه: ۵۰۴/۱۴، حدیث ۱۹۶۹۷؛ (قَالَ الرِّضَاعليه‌السلام فِی حَدِیثٍ فَعَلَی مِثْلِ الْحُسَیْنِ فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ فَإِنَّ الْبُکَاءَ عَلَیْهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ ثُمَّ قَالَعليه‌السلام کَانَ أَبِیعليه‌السلام إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَایُرَی ضَاحِکاً وَ کَانَتِ الْکَآبَهُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتَّی تَمْضِیَ عَشَرَهُ أَیَّامٍ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْعَاشِرِ کَانَ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ مُصِیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ وَ یَقُولُ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ الْحُسَیْنُعليه‌السلام .) و همچنین در وسائل الشیعه: ۲۸۲/۳؛ (عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام فِی حَدِیثٍ قَالَ کُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُکَاءِ مَکْرُوهٌ سِوَی الْجَزَعِ وَ الْبُکَاءِ عَلَی الْحُسَیْنِعليه‌السلام .)