تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان0%

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محسن فیض پور
گروه: مشاهدات: 27848
دانلود: 1862

توضیحات:

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 352 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27848 / دانلود: 1862
اندازه اندازه اندازه
تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نرود ، نماز ظهر را در خانه نمی خواند ، اگر ماه مبارک رمضان به عنوان روزه خوار شناخته نشود ، روزه نمی گیرد ظاهر عمل الهی است ، ولی باطن عمل شیطانی است باطن عمل آلودگی دارد

هنگامی که با باطن شیطانی به جبهه آمدند ، ضرر کردند

( أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ ) (۱)

بخش چهارم :ظاهر مادی و باطن معنوی

اشاره

اما بخش چهارم ، عملی است که ظاهرش مادی است ولی باطنش الهی است ، چگونه ظاهرش مادی است ؟ ما هزار رشته مادی برای پول درآوردن داریم ، ممکن است هزاران مؤمن به این هزاران رشته وصل شوند ، وقتی به مؤمن می گویند : شش صبح به بیابان می آیی ، بیل و کلنگ می زنی ، زمین را زیر و رو می کنی ، هدف تو چیست ؟ جواب می دهد ، زمین را شخم می زنم ، تمیز می کنم ، از حالت سنگلاخ بودن در می آورم ، چاه می زنم ، درخت کاری می کنم ، یک باغ ده هکتاری را تا پنج سال دیگر به وجود می آورم ، می خواهم میوه های آن را بفروشم با پولش غذا بخورم ، تا نیرو بگیرم و زنده بمانم و برای خدا عبادت کنم ، من می خواهم از ثمره این باغ ، برای عبادت قوت بگیرم اگر اضافه از مخارج سال داشتم، می خواهم با فروش آن ، خمس و زکات مال خود را بدهم ، می خواهم به قوم و خویش های فقیرم کمک کنم ، می خواهم ده جهیزیه کامل به ده خانواده آبرودار بدهم ، می خواهم سالی دو بار مشهد بروم ، می خواهم با پول این باغ به زیارت أبی عبداللهعليه‌السلام بروم ، می خواهم برای پسر و دخترم زندگی آماده کنم ، می خواهم خرج دانشگاه چهار بچه متدین را بدهم ظاهر عمل مادی است اما باطن عمل الهی است آیا ظاهر این

_______________________________________

۱- (۱)) - بقره (۲) : ۲۷؛ (آنانند که زیانکارند .)

عمل ثواب دارد یا فقط آن نیت باطن را در قیامت حساب می کنند؟

پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید :(۱) کسی که به این نیت به سراغ پول برود ، هر قطره عرقی که از بدنش به خاطر این فعالیت مادی از بدنش می ریزد ، ثواب قطره خون شهید در جبهه را دارد ، کسی که به این نیت سراغ امور مادی می رود مانند مجاهد فی سبیل الله است که در گرمای تابستان در راه خدا با دشمن مبارزه می کند

پس از این چهار بخش ، دو بخش آن به زلف بقا و بهشت رضوان الله گره می خورد ، دو بخش دیگر هم نابود می شود و از بین می رود

( هَباءً مَنْثُوراً ) (۲)

می شود وصل به الله ، بخشش خدا را در دنیا و عنایت خدا را در آخرت به دنبال دارد این معنای اتّصال عمل به:

( بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ )

است؛ یعنی وقتی می خواهی کاری شروع کنی ، به این آیه توجه کن ،( بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ) حالا باید ببینی کاری که انجام می دهی قابل گره زدن به الله هست یا نه ؟ ممکن است کار گره نخورد

عاقبت استفاده از اموال نامشروع در امر خیر

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید :(۳) کسی که از مال نامشروع ، مسجد ، درمانگاه ، بیمارستان ، آب انبار ، پل و حمّامی را بسازد ، در قیامت کل این ساخت و سازهایش را متراکم کرده و بدون اینکه وزن آن کم شود ، فقط حجمش را کم می کنند ، بر پشت او می بندند و او را به جهنم پرتاب می کنند

حالا که می خواهم با( بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ) عمل خود را شروع کنم ، باید دقت کنم که آیا این کار قابل گره خوردن به (اَللّهِ ) هست یا نیست اگر امکان گره

______________________________________

۱- (۱)) - الکافی: ۵/ ۸۸؛ (حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ الْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ.) مستدرک الوسائل: ۵۴/۱۳، حدیث ۱۴۷۲۷؛ (فِقْهُ الرِّضَا،عليه‌السلام وَ اعْلَمْ أَنَّ نَفَقَتَکَ عَلَی نَفْسِکَ وَ عِیَالِکَ صَدَقَهٌ وَ الْکَادَّ عَلَی عِیَالِهِ مِنْ حِلٍّ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ.)

۲- (۲)) - فرقان (۲۵) : ۲۳؛ (غباری پراکنده.)

۳- (۳)) - إرشاد القلوب إلی الصواب: ۱/۷۰؛ (وَ قَالَعليه‌السلام إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَرْفَعُ یَدَیْهِ إِلَی السَّمَاءِ فَیَقُولُ یَا رَبِّ یَا رَبِّ وَ مَطْعَمُهُ حَرَامٌ وَ مَلْبَسُهُ حَرَامٌ فَأَیُّ دُعَاءٍ یُسْتَجَابُ لِهَذَا وَ أَیُّ عَمَلٍ یُقْبَلُ مِنْهُ وَ هُوَ یُنْفِقُ مِنْ غَیْرِ حِلٍّ إِنْ حَجَّ حَجَّ حَرَاماً وَ إِنْ تَصَدَّقَ تَصَدَّقَ بِحَرَامٍ وَ إِنْ تَزَوَّجَ تَزَوَّجَ بِحَرَامٍ وَ إِنْ صَامَ أَفْطَرَ عَلَی حَرَامٍ فَیَا وَیْحَهُ مَا عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ طَیِّبٌ لَایَقْبَلُ إِلَّا الطَّیِّبَ وَ قَدْ قَالَ فِی کِتَابِهِ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِین.) إرشاد القلوب إلی الصواب: ۱/۶۹؛ (وَ قَالَ النَّبِیُّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم الْجَنَّهُ مُحَرَّمَهٌ عَلَی جَسَدٍ غُذِّیَ بِالْحَرَامِ. و قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام لَیْسَ مِنْ شِیعَتِی مَنْ أَکَلَ مَالَ امْرِئٍ حَرَاماً. و قَالَ النَّبِیُّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لَایَشَمُّ رِیحَ الْجَنَّهِ جَسَدٌ نَبَتَ عَلَی الْحَرَام.)

خوردنش نباشد ، اگر من ده هزار مرتبه هم بگویم( بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ) کار من بی پاداش است وقتی به (اَللّهِ ) گره نخورد ، به رحمان و رحیم هم گره نمی خورد

مبارزه با نفس پهلوان

در عصر صفویه ، اصفهان پایتخت بوده است ، در آن زمان یکی از چهره های مهم پایتخت ، پهلوان شهر است بازوبند و نشان دارد ، آبروی دولت و پایتخت است فرهنگ پهلوانی در آن زمان حاکم بود بیرون اصفهان پهلوانی پیدا شد ، همه شهرها را رفته و با همه کشتی گیرها ، کشتی گرفته بود ، پشت همه را به خاک خوابانده ، از همه آنها امضاء گرفته ، که ما زمین خورده ایشان هستیم ، تنها شهری که مانده ، اصفهان بود ، به اصفهان می آید ، به دولت اعلام می کند که حاضرم با همه کشتی گیران اصفهان کشتی بگیرم پشت همه را به خاک می زند ، فقط یک پهلوان مانده است که صبح روز جمعه ، دولتی ها و حاکم صفوی هم می خواهند در ایوان عالی قاپو کشتی را تماشا کنند پهلوانی که به اصفهان آمده ، در همان میدان نقش جهان ، اتاقکی گرفته بود یک روز قبل از مسابقه بیرون آن اتاق و حجره نشسته بود ، دید پیرزنی عصا زنان ، با قدخمیده ، یک سینی حلوا دستش است ، به هر کس که می رسد می گوید : مادر بخور دعا کن به این پهلوان رسید ، پیرزن پهلوان را نمی شناخت ، فکر کرد یکی از کاسب های میدان نقش جهان است ، به او گفت :

مادر یک لقمه از این حلوا شب جمعه ای بخور و دعا کن پهلوان گفت : مادر چه مشکلی داری ؟ گفت : پسر من پهلوان پایتخت است ، زندگی من و دو خواهر و دو سه خانواده را با درآمد پهلوانی می دهد ، پهلوانی به شهر ما آمده و می گویند پشت همه را به خاک خوابانده است ، اگر پشت بچه مرا به خاک برساند ، فرزندم پهلوانی پایتخت را از دست می دهد ، حقوق پسر من قطع می شود و بسیاری از افراد به مشکل دچار می شوند گفت : مادر دعا می کنم

پهلوان گفت : خدایا عمری است ما برای هوای نفس خود ، کشتی گرفتیم ، فردا می خواهم برای تو کشتی بگیرم برای خدا می شود فوتبال و والیبال بازی کرد

وقتی انسان می خواهد از خانه بیرون بیاید ، نیت کند که همه اعمال او برای خدا باشد

فردا با هم دیگر روبه رو شدند ، مقداری با پهلوان پایتخت کشتی گرفت ، گفت :

خدایا دیروز با تو یک قرار داشتم ، هنگامی که پشت مرا به خاک می رساند ، به خاطر او هورا می کشند ، و آبروی من می ریزد ، آبروی ریخته مرا تو بر می داری ؟ پهلوان بدن خود را شل کرد و پشتش به خاک رسید مادر پهلوان و خود پهلوان پایتخت ، بسیار خوشحال شدند وقتی هم کشتی تمام شد ، عده ای هم می گفتند :

پهلوان پهلوان همین بود این انسان شریف بعد از کشتی ، هر افتاده ای را با دعای خود بلند می کرد و بعد هم به تدریج اهل حال شد ، اسمش را ولی گذاشتند ، اصل شناسنامه او پوریا بود ، پوریای ولی شد ، یعنی این شخص از اولیای خدا است ، کارش ماندگار شد اکنون قبر او در یکی از شهرهای ایران است ، شب های جمعه سر قبرش بسیار شلوغ است ، مردم می روند نذر می کنند و پول می ریزند و طلب حاجت می کنند اگر نیت لله باشد ، نیت هم لله می شود

( إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً ) (۱)

انسان های مؤمن در حالی که در کمال گرسنگی هستند اما نان خود را در راه خدا می دهند ، اگر مشکلی برای مردم پیدا می شد ، مشکل آنها را حل می کردند

یک روز مردم به در خانه امیرالمؤمنینعليه‌السلام آمدند ، علیعليه‌السلام در را باز کرد ، گفتند :

علی جان ، از وقت باران گذشته ، زمین ها و باغ ها نابود می شود ، حضرت رو به فرزندش حسینعليه‌السلام کرد و فرمود: حسین جان! بیا مشکل مردم را حل کن ،

________________________________________

۱- (۱)) - انسان (۷۶) : ۹؛ ([ و می گویند : ] ما شما را فقط برای خشنودی خدا اطعام می کنیم و انتظار هیچ پاداش و سپاسی را از شما نداریم .)

امیرالمؤمنینعليه‌السلام می داند که راه بین أبی عبدالله و راه خدا یک راه میانبر است ، دیدند أبی عبداللهعليه‌السلام رو به پروردگار کرد اشک روی صورت مبارک ایشان جاری شد برای مردم از پروردگار طلب باران کرد یک ساعت طول نکشید که خبر دادند نهرها و گودال ها پر از آب شده ، باغ ها و زمین ها سیراب شدند ، همه از امیرالمؤمنین و ابی عبداللهعليهم‌السلام خداحافظی کردند و رفتند ، حتماً هم به دلشان گذشت با این محبتی که حسین به ما کرد ، انشاء الله تلافی می کنیم(۱) همین مردم تلافی کردند و در روز عاشورا وقتی که بچه شش ماهه را بغل گرفت

به تلافی باران آن روز ، با تیر سه شعبه زهرآلود ، گلوی بچه شش ماهه را هدف قرار دادند

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

______________________________________

۱- (۱)) - بحار الأنوار: ۱۸۷/۴۴؛ (عُیُونُ الْمُعْجِزَاتِ، لِلْمُرْتَضَی رَحِمَهُ اللَّهُ عَنِ الصَّادِقِعليه‌السلام عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِعليه‌السلام قَالَ جَاءَ أَهْلُ الْکُوفَهِ إِلَی عَلِیٍّعليه‌السلام -فَشَکَوْا إِلَیْهِ إِمْسَاکَ الْمَطَرِ وَ قَالُوا لَهُ اسْتَسْقِ لَنَا- فَقَالَ لِلْحُسَیْنِعليه‌السلام قُمْ وَ اسْتَسْقِ فَقَامَ- وَ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ- وَ قَالَ اللَّهُمَّ مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ وَ مُنْزِلَ الْبَرَکَاتِ- أَرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْنَا مِدْرَاراً وَ اسْقِنَا غَیْثاً مِغْزَاراً- وَاسِعاً غَدَقاً مُجَلِّلًا سَحّاً سَفُوحاً- فِجَاجاً تُنَفِّسُ بِهِ الضَّعْفَ مِنْ عِبَادِکَ- وَ تُحْیِی بِهِ الْمَیِّتَ مِنْ بِلَادِکَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ- فَمَا فَرَغَعليه‌السلام مِنْ دُعَائِهِ حَتَّی غَاثَ اللَّهُ تَعَالَی غَیْثاً بَغْتَهً- وَ أَقْبَلَ أَعْرَابِیٌّ مِنْ بَعْضِ نَوَاحِی الْکُوفَهِ- فَقَالَ تَرَکْتُ الْأَوْدِیَهَ وَ الآْکَامَ یَمُوجُ بَعْضُهَا فِی بَعض.)

۷ - مراتب تقوا

اشاره

هماهنگی بین انسان و پروردگار

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

مجموعه اعمالی که از انسان ظهور پیدا می کند ، چه عبادت حق باشد و چه خدمت به خلق ، و چه به کارگرفتن حسنات اخلاقی در روابط مردم با یکدیگر ، هنگامی است که صورت عمل ، با طرح و نقشه حق هماهنگ باشد ؛ یعنی با برنامه های فقهی برابری کند ، فقهی که در بیش از پانصد آیه قرآن مطرح است ، و نزدیک به هشتاد و دو عنوان فقهی در کتب فقهای بزرگ مطرح است باطن عمل هم با نیت خالص و فی سبیل الله صورت بگیرد و نهایتاً عمل ، عملی باشد که با پروردگار عالم معامله شود ، این عمل از نظر دین ، عمل کامل و جامع است ، آن کسی که این عمل را انجام می دهد ، یقیناً تکلیف الهی خود را ادا کرده است ، و از نظر فقهی تکلیفی برعهده او نیست ، که فردای قیامت از او بخواهند و دادگاهی برای او تشکیل دهند

دین الهی بر عهده او بوده و به تعبیر عالمانه ، حقّ اولوهیت و ربوبیتی که از جانب پروردگار به عهده او بوده به عنوان عبد ، ادا کرده است این عمل ادا شده ، در منزل دیگری قرار می گیرد که قرآن کریم از آن منزل ، به منزل قبول تعبیر کرده است

( إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ ) (۱)

مراتب تقوا

تقوا مراتب مختلفی دارد ، یک مرتبه آن هم همین مرتبه عمل است عمل براساس فقه و نیت خالص ، از مراتب تقوا است و باعث می شود عمل به منزل قبول حق برسد و مورد پذیرش پروردگار عالم قرار بگیرد

بعد از اینکه عمل را قبول کردند ، این عمل را در دنیا طبق آیات قرآن کریم به رحمانیت حقّ وصل می کنند ؛ یعنی خدای مهربان پاداشی برای آن قرار داده است ، به این عمل در دنیا پاداش می دهند ، پاداش های این عمل هم مختلف است ، این طور که از آیات قرآن و از روایات استفاده می شود ، پاداش چنین عمل کننده ای آبرو در میان مردم و محبوبیت در قلوب اهل ایمان است ، پاداش چنین عمل کننده ای وسعت و گشایش رزق ، طهارت باطن و آمرزش گناهان گذشته در دنیا است ؛ یعنی نمی گذارم پرونده گناه به آخرت منتقل شود همین جا پروردگار عالم از برکت این عمل جامع و کامل، گناهان گذشته عبد را می آمرزد(۲)

نماز اول وقت، خاموش کننده آتش جهنم

وقتی که نزدیک وقت نماز می شد ، پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به مردم می فرمودند :

برخیزید حرکت کنید و به این نماز اول وقت رو بیاورید ، برای اینکه آتش های افروخته شده از گناهانتان را با انجام این عبادت خاموش کنید بعد از اینکه این عمل جامع و کامل را قبول کردند ؛ چون زمینه ای برای ردّ عمل وجود ندارد عمل وقتی که صورت ظاهرش الهی است ، صورت باطنش هم الهی می شود ، ادای تکلیف قطعی ، قبول شدنش و وصل شدن آن به رحمانیت پروردگار عالم در دنیا قطعی است و در آخرت هم عمل به رحیمیت پروردگار وصل می شود ، که جلوه

__________________________________

۱- (۱)) - مائده (۵) : ۲۷؛ (خدا فقط از پرهیزکاران می پذیرد .)

۲- (۲)) - الکافی: ۳۵/۱، حدیث ۶؛ (حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِیَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِیماً فَقِیلَ تَعَلَّمَ لِلَّهِ وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ.) و نیز در الکافی: ۴۴/۱، حدیث ۲؛ (جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام قَالَ الْعِلْمُ مَقْرُونٌ إِلَی الْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ مَنْ عَمِلَ عَلِمَ وَ الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ.) و نیز الکافی: ۱/۷۰، حدیث ۷؛ (یُونُسَ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِعليه‌السلام إِنَّ أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ عِنْدَ اللَّهِ مَا عُمِلَ بِالسُّنَّهِ وَ إِنْ قَلَّ.)

این رحیمیت ، بهشت و رضوان، من الله اکبر است

وفای به عهد پروردگار

در این زمینه از سوره مبارکه توبه یک آیه را عنایت کنید:

( وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ ) (۱)

خیلی آیه عجیبی است که خدا به مردان و زنان با ایمان ، که در دنیا زندگی می کنند و هنوز عمرشان خاتمه پیدا نکرده و وارد عالم دیگر نشدند ، به جای اینکه به مؤمنین و مؤمنات بگوید وعده می دهم ، می گوید : وعده دادم و تمام شد ، وعده پروردگار هم با وفای به عهد همراه است

( إِنَّ اللّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ ) (۲)

دلیلی ندارد که پروردگار عالم خلف وعده کند

( وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ )

خصوصیات مؤمن و وعده بهشت

البته در آیات دیگر می گوید : مؤمن کیست ؟ در آیات دیگر شرح می دهد مؤمن آن انسانی است که خدا ، قیامت ، فرشتگان ، پیغمبران و کتاب های آسمانی را باور دارد و اهل عمل و اخلاق هم می باشد در آیات قرآن اعمال و اخلاق مؤمنین را هم بیان می کند

ظاهراً در آیه سوره بقره ، مردان و زنان با ایمانی که دارنده عمل صالح و اخلاق حسنه هستند ، ده خصوصیت اخلاقی دارند ، من بهشت را به آنها وعده دادم که از زیر درختان و قصرها نهرها جاری است این یک وعده است

( وَ مَساکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنّاتِ عَدْنٍ ) (۳)

_____________________________________

۱- (۱)) - توبه (۹) : ۷۲؛ (خدا به مردان و زنان با ایمان بهشت هایی را وعده داده که از زیرِ [ درختانِ ] آن نهرها جاری است ؟)

۲- (۲)) - آل عمران (۳) : ۹؛ (مسلماً خدا خلف وعده نمی کند .)

۳- (۳)) - توبه (۹) : ۷۲؛ (و نیز سراهای پاکیزه ای را در بهشت های ابدی [ وعده فرموده ] و هم چنین خشنودی و رضایتی از سوی خدا [ که از همه آن نعمت ها ] بزرگ تر است ؛ این همان کامیابی بزرگ است .)

به آنها مسکن های پاکیزه و با آرامش ، در بهشت های جاویدان وعده دادم:

( وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَکْبَرُ )

رضوان از بهشت و مسکن های طیبه بالاتر و بهتر است در پایان آیه هم می فرماید :

( ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ )

یعنی تحقق وعده پروردگار و رسیدن مکلّف به جنات و به مساکن و به رضوان من الله اکبر ، که پروردگار بی نهایت ، که با صفت عظیم از آن یاد کرده است ، چیست ؟

عاقبت بدگمانی به پروردگار

بنابراین هیچ مؤمنی نباید نسبت به اعمالش که عمل کامل و جامع انجام داده ، نگرانی داشته باشد ، و نباید نسبت به دنیا و آخرت خود ، دچار بدگمانی به پروردگار شود من یک عمر زحمت کشیدم و پاک زیستم ، اخلاق حسنه داشتم ، اما فکر نمی کنم کار ما به جایی برسد که در روز قیامت مورد لطف قرار بگیریم اگر چنین حالی در باطن انسان قرار بگیرد ، این قدر این حال مورد نفرت خدا است که در روایات ما آمده است که گاهی کار بدگمان به جایی می رسد که درِ نجات را به روی خود می بندد انسان نباید به خدای مستجمع جمیع صفات کمال، که الله است ، به خدای رحمان که در مهربانی او بخشندگی وجود دارد و خدای رحیم که بهشت ها ومساکن طیّبه و رضوان من الله اکبر را وعده داده ، بدگمان باشد ، اینجا جای بدگمانی نیست(۱) بدگمان در حقیقت می خواهد خدا را نامهربان معرفی کند بدگمان می خواهد خدا را یک خدایی که بنا ندارد مزد زحمت بنده اش را بدهد معرفی کند لذا در

_______________________________________

۱- (۱)) - (ان الله سبحانه یقول للظالمین بالله (ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دائِرَهُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیرا).) إرشادالقلوب: ۱۱۰/۱؛ (و قال أمیر المؤمنینعليه‌السلام الثقه بالله و حسن الظن به حصن لا یتحصن به إلا کل مؤمن و التوکل علیه نجاه من کل سوء و حرز من کل عدو. و قال الصادقعليه‌السلام و الله ما أعطی مؤمن خیر الدنیا والآخره إلا بحسن الظن بالله و رجائه له و حسن خلقه والکف عن أعراض الناس فإن الله تعالی لا یعذب عبدا بعد التوبه و الاستغفار إلا بسوء ظنه و تقصیره فی رجائه و سوء خلقه واغتیابه للمؤمنین.)

روایت بسیار مهم ما که قسمتی از آن در جلد یازدهم (وسائل الشیعه ) نقل شده ، در قیامت دستور می دهند که انسان را با پرونده کامل به جهنم ببرند ، به پروردگار می گوید : من که گناهی مرتکب نشدم ، من که همه فرمانهای تو را اجرا کردم ، من که اهل عبادت رب و خدمت به خلق بودم ، به چه علت حکم به جهنم بردن من را صادر کردی ، خطاب می رسد من باگمان خودت با تو معامله می کنم ، در دنیا به من سوء ظن داشتی ، من با همان حالت با تو معامله می کنم(۱)

ارزش حسن ظن به پروردگار

اینجا جای امید به پروردگار و طمع به محبت و عنایت پروردگار است ، در حالی که انسان هر روز و هر شب در حد خودش عمل جامع و کامل انجام می دهد باید گمانش به پروردگار گمان درست و خوبی باشد ، یعنی حسن ظن داشته باشد به قدری حسن ظن مهم است که در کتاب (وسائل ) و (بحارالانوار ) آمده است این روایت را در مدارک گوناگون دیده ام ، خطاب می رسد گناهکار را به جهنم ببرید ، در حالی که او را به جهنم می برند ، یکی دو بار بر می گردد و به پشت سر خود نگاه می کند ، خطاب می رسد دنبال چه می گردی ، عرض می کند من فکر نمی کردم که با این رحمت بی نهایت ، حکم به جهنم رفتن من بدهی ، من فکر می کردم وقتی با تو برخورد کنم ، از من گذشت کنی ، مطلب بسیار زیبایی است ، به پروردگار باید حسن ظن داشت ، می داند که گناهکار اهل جهنم است ، می داند که بدکار اهل جریمه است ، دروغ و کلک او را به جای حرف راست حساب کنید و او را به جهنم نبرید ؛(۲) یعنی این قدر گمان خوب به پروردگار ارزش دارد ، که پروردگار عالم ، مطلب این بنده اش را در صحرای محشر قبول می کند

____________________________________

۱- (۱)) - بحار الأنوار: ۳۶۶/۶۷، باب ۵۹، حدیث ۱۵؛ ([الکافی ] ابْنِ بَزِیعٍ عَنِ الرِّضَاعليه‌السلام قَالَ أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عز و جل یَقُولُ أَنَا عِنْدَ حُسْنِ ظَنِّ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ بِی إِنْ خَیْراً فَخَیْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً. و قال رسول الله یقول الله عز و جل أخرجوا من النار من کان فی قلبه مقدار حبه من خردل إیمانا ثم یقول و عزتی و جلالی لا أجعل من آمن بی ساعه من لیل أو نهار مع من لم یؤمن بی.)

۲- (۲)) - عده الداعی و نجاح الساعی: ۱۴۸؛ وسائل الشیعه: ۲۳۲/۱۵، حدیث ۲۰۳۵۶؛ (وَ رُوِیَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی إِذَا حَاسَبَ الْخَلْقَ یَبْقَی رَجُلٌ قَدْ فَضَلَتْ سَیِّئَاتُهُ عَلَی حَسَنَاتِهِ فَتَأْخُذُهُ الْمَلَائِکَهُ إِلَی النَّارِ وَ هُوَ یَلْتَفِتُ فَیَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَی بِرَدِّهِ فَیَقُولُ لَهُ لِمَ تَلْتَفِتُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِهِ فَیَقُولُ یَا رَبِّ مَا کَانَ هَذَا حُسْنَ ظَنِّی بِکَ فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی مَلَائِکَتِی وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا أَحْسَنَ ظَنَّهُ بِی یَوْماً وَ لَکِنِ انْطَلِقُوا بِهِ إِلَی الْجَنَّهِ لِادِّعَائِهِ حُسْنَ الظَّنِّ بِی.)

( وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ) (۱)

روایت بسیار مهمی را از جلد دوم کتاب شریف (اصول کافی ) درباره عمل جامع و کامل برای شما مطرح می کنم روایت از وجود مبارک حضرت باقر العلومعليه‌السلام با سلسله سند نقل شده است امام باقرعليه‌السلام از قول پروردگار نقل می کند چرا پروردگار در کلام خود پنج قسم خورده اند ؟ زیرا مطلب بسیار مهم بوده که پروردگار عالم در مقدمه گفتارشان پنج قسم خورده اند ، (وعزّتی و جلالی وعظمتی و بهائی وعلوّ ارتفاعی ) به عزت ، جلال ، عظمت ، نورانیت و به بلندی مقام خدایی و الهیت سوگند ، که قسم بالاتر از اینها نیست

مقدم کردن خواسته خود بر خواسته خدا

سوگند برای چیست؟

(لایُؤْثِرُ عبدٌ هوائی علی هواه فی شیءٍ مِنْ امر الدنیا ) (۲)به عزت ، جلال ، عظمت و نورانیت و به بلندی مقام الوهیت و ربوبیت و خدایی قسم ، در زندگی دنیا ، بنده ای از بندگان من ، خواسته های مرا بر خواسته های خودش ترجیح نمی دهد ، مثلا در عبادت ، دلش می خواهد که همه بفهمند او عبادت می کند ولی چون من با ریا موافق نیستم ، خواسته مرا مقدم می کند و عبادت انجام می دهد ، خدمت به مردم می کند ، اما دلش می خواهد چهره شود

ولی من به او می گویم به من خدمت کن ، خواسته مرا در همه امور دنیایی مقدم می کند ، (فی شیء من أمر الدنیا ) خواسته های مرا بر خواسته های خودش مقدم می کند و عملی که انجام می دهد عملی جامع و کامل به دست می آید من در مقابل کار او چه عکس العملی نشان می دهم ، اول (جعلت غناه فی نفسه ) بی نیازی او را در

_______________________________________

۱- (۱)) - توبه (۹) : ۷۲؛ (خدا به مردان و زنان با ایمان بهشت هایی را وعده داده که از زیرِ [ درختانِ ] آن نهرها جاری است ؟ در آن جاودانه اند ، و نیز سراهای پاکیزه ای را در بهشت های ابدی [ وعده فرموده ] و هم چنین خشنودی و رضایتی از سوی خدا [ که از همه آن نعمت ها ] بزرگ تر است ؛ این همان کامیابی بزرگ است .)

۲- (۲)) - الکافی: ۱۳۷/۲، حدیث ۲؛ (ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ قَالَ اللَّهُ عز و جل وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ بَهَائِی وَ عُلُوِّ ارْتِفَاعِی لَایُؤْثِرُ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ هَوَایَ عَلَی هَوَاهُ فِی شَیْ ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا إِلَّا جَعَلْتُ غِنَاهُ فِی نَفْسِهِ وَ هِمَّتَهُ فِی آخِرَتِهِ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَهِ کُلِّ تَاجِرٍ.) الکافی: ۱۳۷/۲، حدیث ۱؛ (أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍعليه‌السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ عز و جل یَقُولُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَایُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَی هَوَی نَفْسِهِ إِلَّا کَفَفْتُ عَلَیْهِ ضَیْعَتَهُ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَهِ کُلِّ تَاجِرٍ.)

خودش قرار می دهم ، تا مجبور باشد به وسیله مردم بی نیاز شود ، هر روز آبرو مایه بگذارد ، گردن کج کند ، دنبال پارتی و مقام برود ، نمی گذارم بنده ام خلأ حس کند که برای پر کردن خلأ ، گردن کج کند و آبرو مایه بگذارد ودست دراز کند

شاعری گفت : قصیده ای در مدح حضرت رضاعليه‌السلام گفته بودم ، با خط خوب روی کاغذ عالی نوشتم و گفتم بروم و برای حاکم خراسان بخوانم و حاکم خراسان بالاخره با شنیدن این قصیده ، پول خوبی به من می دهد در راه که می رفتم ، به خودم گفتم مرد حسابی ، این قصیده را در مدح حضرت رضاعليه‌السلام گفتی ، به حاکم چه ربطی دارد باید برای خود حضرت رضاعليه‌السلام بخوانی برو برای خودش بخوان یا حضرت رضاعليه‌السلام بعد از شنیدن این قصیده ، طبق عقیده شیعه:

(أنت تَسْمَعُ کلامی و تشهد مقامی )

آیا عنایتی می کند ؟ یا در آخرت جبران می کند اینها کسی را از در خانه خود ناامید بر نمی گردانند

حاجی از مکه برگشته بود ، خراسان آمد ، در خانه حضرت رضاعليه‌السلام را زد ، امامعليه‌السلام اجازه ندادند که در را باز کنند ، چون صدای در را می داند که مال کدام دست و کدام نیت است؟ خودشان پشت در آمدند ، گفت: حاجی هستم و از سفر برگشته ام ، ابن سبیل شدم ، یعنی مخارجم تمام شده است ، در شهر خود ، وضع مالی من خوب است ، در این شهر ، نمی خواستم به کس دیگر مراجعه کنم ، پولی به من بدهید ، وقتی به شهر خودم برگشتم پول را برای شما می فرستم

این شخص از مکه برگشته تا جمال شما را زیارت کند ، همه مکه می روند و دلشان می خواهد همه پول خود را خرج کنند و به کربلا بروند ، شما که الان زنده و در دنیا هستی ، در را باز می کردی و اجازه می دادی که نگاهی به جمال مبارک شما بیندازد ، فرمود : این شخص آبرو دارد ، اگر مرا می دید خجالت می کشید و عمل من از بین می رفت

عمل باید بی عیب باشد سالم ، صاف ، جامع و کامل باشد ، وقتی بنده من عمل کامل انجام داد:

(جعلت غناه فی نفسه )

طوری با باطنش معامله می کنم که احساس بی نیازی کند

گفتن شعر در حرم امام رضاعليه‌السلام و گرفتن حاجت

از وسط راه برگشت و به حرم حضرت رضاعليه‌السلام رسید ، گفت : یابن رسول الله ببخشید ، ما راه را اشتباه رفتیم من می خواستم این قصیده را نزد حاکم و استاندار ببرم ، متوجه اشتباهم شدم این قصیده را برای شما گفتم ، و باید نزد شما بخوانم ، یابن رسول الله شعر مرا گوش بده آن شخص شعر را خواند کسی در حال زیارت بود ، این فرد با صدای خوبی قصیده را می خواند ، آن زائر گفت : عجب مدح جالبی است ، حالا ببینید چگونه حضرت رضاعليه‌السلام مشکل را حل می کند این شخص باید قصیده را بخواند و یک اهل حالی باید در حال زیارت باشد ، قصیده را بشنود و حال زیارتش بیشتر شود ، به پول آن زمان ، شش تومان به این شاعر داد و سریع لابه لای جمعیت خودش را گم کرد وقتی شاعر پول را دید ، متوجه شد که مخارج دو سه ماه او است از حضرت رضاعليه‌السلام تشکر کرد و گفت : از این به بعد هم هر کاری کردم می آیم و به شما ارائه می کنم ، من اشتباه کردم که نزد حاکم می رفتم زیارت کرد و از حرم بیرون آمد ، وارد مسجد گوهرشاد شد ، یکی از اولیای خدا می خواست حرم برود ، به شاعر گفت : شش تومانی که امروز حضرت رضاعليه‌السلام به تو حواله کرده ، ده برابر می خرم ، شش تومان را داد ، شصت تومان گرفت ، دید خرج سه چهار سال او تأمین شده است ، شاعر به حضرت رضاعليه‌السلام گفت : من غلط کردم

که درِ خانه غیر از شما می رفتم من از این به بعد هر مشکلی داشتم می آیم و به خودتان می گویم

(جعلت غناه فی نفسه ) او را از همه می بُرم و بعد یک حالی به او می دهم که ببیند به منبع بی نهایت وصل است ، دیگر احساس خلأ و کمبود نکند

عنایت بی کران پروردگار به مؤمن

دوم :

(و جعلتُهُ همَّتَهُ فی آخرته )

با این اعمال خوبی که انجام داده ، متوجه آخرتش می کنم ، یعنی او را از سنگینی محبت دنیا و مادّی گری نجات می دهم که در دنیا برای ساختن آخرت زندگی پاکیزه ای داشته باشد

(وضَمَّنْتُه له السموات و الارض )

تمام آسمان و زمین را ضامن روزی او قرار می دهم ، می گویم که از همه جا برای بنده ام ببارد در روایت و تجربه هم ثابت شده است

در شهری منبر می رفتم به یک نفر گفتم : خرج به این سنگینی را از کجا تأمین می کنی ، خرج درمانگاه ، بیمارستان ، کتابخانه ، طلبه ها و مراجعات مردمی را از کجا تأمین می کنی ، زمانی که من این سؤال را کردم ، ده سال قبل بود ، شاید ایشان در ماه ده میلیون تومان پرداختی داشتند اما خودش در یک خانه تیرچوبی با یک زندگی و لباس معمولی زندگی می کرد ، الان هم همانطور زندگی می کند جوابی که داد محصول آیات و روایات بود

( مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ ) (۱) ،

(وضمّنته له السموات و الارض ) گفت : فلانی من دنبال پول نمی روم ، پول دنبال

__________________________________________

۱- (۱)) - طلاق (۶۵) : ۲ - ۳؛ (و هر که از خدا پروا کند ، خدا برای او راه بیرون شدن [ از مشکلات و تنگناها را ] قرار می دهد * و او را از جایی که گمان نمی برد روزی می دهد.)