تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان0%

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محسن فیض پور
گروه: مشاهدات: 27845
دانلود: 1862

توضیحات:

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 352 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27845 / دانلود: 1862
اندازه اندازه اندازه
تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

تواضع و آثار آن مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

می دارد خود تو هستی ؛ زیرا ای معشوق من ، می دانم علاقه نداری مرا در معصیت ببینی

این افراد در قیامت کجا هستند ؟ آیا به آنها درخت های سیب ، حور العین و چشمه مزد می دهند ؟ این موارد که مزد ما است ، جایگاه آنها چنین جایی است ؟

( فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ ) (۱)

روح این افراد در قیامت ، کنار من آرامش پیدا می کند ، بهشت اینها من هستم ، علیعليه‌السلام چگونه با خدا ارتباط ایجاد می کند ؟

اوج معرفت و شناخت علیعليه‌السلام

(فبعزّتک یا سیّدی و مولای أقسم صادقاً )(۲) این قسمت دعا اوج دعای کمیل است ؛ یعنی قبل و بعد از این قسمت ، چنین اوجی ندارد اوج معرفت ، وابستگی و دلدادگی است ، از اول دعا تا آخر دعا صورت ایشان روی خاک بوده است ، شاید خواندن دعا در حالت ایستاده و نشسته را بی ادبی می داند ، اشک چشم او خاک را گل می کند ، خاک و زمین را نمی بیند ، او فقط یک نفر را می دید:

(ما رأیت شیئاً الا ورأیت اللّه قبله و معه و بعده )(۳) هیچ چیزی غیر از خدا را نمی بینم خاک را نمی دید که زیر چشم او گل می شود ، زمین و آسمان را نمی دید ، فقط خدا را می بیند

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

_______________________________________

۱- (۱)) - قمر (۵۴) : ۵۵؛ (در جایگاهی حق و پسندیده نزد پادشاهی توانا .)

۲- (۲)) - دعای کمیل.

۳- (۳)) - مفتاح الفلاح: ۳۶۷؛ (ما رأیت شیئا إلا رأیت الله قبله ثم منه إلی أنفسهم لا من حیث ذواتها بل من حیث إنها ملاحظه له عز و جل و منتسبه إلیه.)

۹ - تواضع و فروتنی

اشاره

عبادت و خدمت به بندگان خدا

تهران، مسجد حضرت امیرعليه‌السلام

الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الانبیاء والمرسلین و صلّ علی محمد و آله الطاهرین.

گروهی از مردم دارای عمل هستند ، این عمل آنها در دو مرحله عبادت خدا و خدمت به بندگان خدا صورت می گیرد و عمل آنها براساس آیات قرآن مبتنی بر ایمان آنها به پروردگار و روز قیامت است و نیتشان هم در عمل و نیت پاک و خالص است ، وقتی در عمل وارد می شوند ، برای خدا و آبادی آخرت تلاش می کنند و در این عمل ، هیچ انسان و موجودی را شریک نمی کنند

خداوند در قرآن مجید می فرماید : اینها عملشان یقیناً دارای پاداش است و پاداشی که خدا به عمل ایشان عنایت می کند ، از اصل عمل آنها بهتر و بالاتر است

تفاوت ظاهر با باطن

گروه دوم : ظاهر عمل ، عمل خوبی است ، گاهی اعمال آنها ، صورت اعمال شرعی و عبادی دارد ، و به مردم خدمت می کنند ، اما باطنشان ، از ایمان به خدا و ایمان به قیامت خالی است:

( مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ ) (۱)

نهایتاً چون ارتباطی با خدا و قیامت ندارند ، راهی برای نیّت للّه برای آنها باز نیست بنابراین اعمالی که صورت زیبایی دارد چه به شکل عبادت و چه به شکل خدمت ، برای خدا انجام نگرفته و به عنوان مصالح ساختن آخرت آباد به کار گرفته نشده و از جانب پروردگار پاداش و مزدی ندارند اگر کسی بگوید : چرا خدا به آنها مزد نمی دهد ؟ آیا ظلم به آنها نیست ؟ جواب این است که: این افراد با خدا هیچ ارتباطی نداشتند ، عمل را برای خدا انجام ندادند ، پاداشی بر عهده خدا نسبت به آنان نیست و هیچ ظلمی هم به آنها نشده است اگر خداوند متعال به آنها مزد ندهد ، نتیجه می گیریم که صاحب کار آنها مردم و هوای نفس می باشد عمل آنها منافقانه و ریاکارانه بوده و چهره عمل به طرف پروردگار عالم جهت گیری نداشته است بر عهده خدا نیست که به آنها پاداشی کرامت کند(۲)

پیروی از هوای نفس و خواسته های خود

گروه سوم : گروهی هستند که عمل انجام نمی دهند ، اهل عبادت و خدمت نیستند ، به قول امام صادقعليه‌السلام عمری را گرد نفس و خواسته های خود چرخیدند

به خدا و مردم کاری ندارند ، در تمام عمر تنها به فکر خود می باشند از درآمد زندگی ، فقط برای بدن ، نفس ، شهوت ، شکم و خانواده خود استفاده می کنند

گروهی را از کار مردم باز نمی کنند ، اینها مردمی مثل طایفه دوم هستند ، اما عذابشان از طایفه دوم کمتر است

پس عمل قابل پاداش و آباد کننده دنیا و آخرت ، تنها عمل مؤمن ، همراه با نیّت خالص و نیّت پاک است و لازم است ما تا آنجایی که فرصت داریم ، بخشی از این نوع اعمال را چه در رابطه با پروردگار و چه در رابطه با عباد پروردگار ، بشناسیم در اینجا گفتگویی را برای شما نقل می کنم که این گفتگو بسیار با ارزش است ، در این

______________________________________

۱- (۱)) - نحل (۱۶) : ۹۷؛ (از مرد و زن ، هر کس کار شایسته انجام دهد در حالی که مؤمن است ، مسلماً او را به زندگی پاک و پاکیزه ای زنده می داریم و پاداششان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می داده اند ، می دهیم .)

۲- (۲)) - الکافی: ۲۹۴/۲ - ۲۹۵، بَابُ الرِّیَاءِ، حدیث ۱ - ۲ - ۳ - ۴؛ (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام أَنَّهُ قَالَ لِعَبَّادِ بْنِ کَثِیرٍ الْبَصْرِیِّ فِی الْمَسْجِدِ وَیْلَکَ یَا عَبَّادُ إِیَّاکَ وَ الرِّیَاءَ فَإِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِغَیْرِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَی مَنْ عَمِلَ لَهُ.) (- عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَهَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام یَقُولُ اجْعَلُوا أَمْرَکُمْ هَذَا لِلَّهِ وَ لَاتَجْعَلُوهُ لِلنَّاسِ فَإِنَّهُ مَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِلَّهِ وَ مَا کَانَ لِلنَّاسِ فَلَا یَصْعَدُ إِلَی اللَّهِ.) (- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِعليه‌السلام کُلُّ رِیَاءٍ شِرْکٌ إِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِلنَّاسِ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَی النَّاسِ وَ مَنْ عَمِلَ لِلَّهِ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَی اللَّهِ.) (- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عز و جل فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً قَالَ الرَّجُلُ یَعْمَلُ شَیْئاً مِنَ الثَّوَابِ لَایَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ إِنَّمَا یَطْلُبُ تَزْکِیَهَ النَّاسِ یَشْتَهِی أَنْ یُسْمِعَ بِهِ النَّاسَ فَهَذَا الَّذِی أَشْرَکَ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ ثُمَّ قَالَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَسَرَّ خَیْراً فَذَهَبَتِ الْأَیَّامُ أَبَداً حَتَّی یُظْهِرَ اللَّهُ لَهُ خَیْراً وَ مَا مِنْ عَبْدٍ یُسِرُّ شَرّاً فَذَهَبَتِ الْأَیَّامُ أَبَداً حَتَّی یُظْهِرَ اللَّهُ لَهُ شَرّاً.)

گفتگو به اعمال ، حالات و اخلاق اشاره شده است ، که مربوط به مؤمنان دارای نیّت پاک و خالص است

مقام و بزرگواری اویس قرنی

(۱)

این گفتگو با چهره برجسته ملکوتی و عرشی به نام اویس قرنی انجام گرفته است این مرد بزرگ ، که فوق العاده مورد محبت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود ، با اینکه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او را ندیدند ، بعد از پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هم به شدت مورد توجه امیرالمؤمنینعليه‌السلام بود ، پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در زمان خودشان می فرمودند : هر کس اویس را ببیند سلام مرا به او برساند و لباس خودشان را به امیرالمؤمنینعليه‌السلام دادند و فرمودند : بعد از من او را ملاقات می کنی این لباس مرا به او بده ، و پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند : اویس در قیامت به اندازه دو قبیله پر جمعیت عرب ، مردم را شفاعت می کند ؛ یعنی اجازه ای که به او دادند مانند اجازه انبیا و ائمهعليهم‌السلام می باشد

( مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ ) (۲)

یعنی خداوند در قیامت به اویس اجازه شفاعت می دهد گفتگو از اینجا شروع می شود که مردی در یمن ، احتمالا در همان بیابان ، در حالی که اویس مشغول شترچرانی بود و شترهای مردم را می چراند ، گفت : اویس! شما که پیغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را ندیدی ولی از دین ، آیین و فرهنگ او بهره مند شدی ، می شود به من بگویی با اینکه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را زیارت نکردی ،(۳) از دین ، آیین ، فرهنگ او چه چیزی آموخته و یاد گرفتی ؟

اویس هشت جواب به او داد نشان می دهد که این شترچران ، در دین خدا فقیه بود ، آگاه و عالم به دین خدا بود ، دیندار و دین شناس بود. عده ای در جامعه دین دارند ولی دین شناس نیستند ، لذا اگر دائم مراجعه به عالم ربانی نکنند ، حق را با

________________________________________

۱- (۱)) - إعلام الوری بأعلام الهدی: ۱۶۹ - ۱۷۰، الباب الثالث؛ (وَقَوْلُهُ بِذِی قَارٍ وَ هُوَ جَالِسٌ لِأَخْذِ الْبَیْعَهِ یَأْتِیکُمْ مِنْ قِبَلِ الْکُوفَهِ أَلْفُ رَجُلٍ لَایَزِیدُونَ رَجُلًا وَ لَایَنْقُصُونَ یُبَایِعُونِّی عَلَی الْمَوْتِ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَجَعَلْتُ أُحْصِیهِمْ فَاسْتَوْفَیْتُ عَدَدَهُمْ تِسْعَمِائَهٍ وَ تِسْعَهً وَ تِسْعِینَ رَجُلًا ثُمَّ انْقَطَعَ مَجِیءُ الْقَوْمِ فَقُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مَا ذَا حَمَلَهُ عَلَی مَا قَالَ فَبَیْنَمَا أَنَا مُتَفَکِّرٌ فِی ذَلِکَ إِذْ رَأَیْتُ شَخْصاً قَدْ أَقْبَلَ حَتَّی دَنَا فَإِذَا هُوَ رَجُلٌ عَلَیْهِ قَبَاءُ صُوفٍ مَعَهُ سَیْفُهُ وَ فَرَسُهُ وَ أَدَوَاتُهُ فَقَرُبَ مِنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام فَقَالَ امْدُدْ یَدَکَ أُبَایِعْکَ فَقَالَعليه‌السلام وَ عَلَامَ تُبَایِعُنِی قَالَ عَلَی السَّمْعِ وَ الطَّاعَهِ وَ الْقِتَالِ بَیْنَ یَدَیْکَ حَتَّی أَمُوتَ أَوْ یَفْتَحَ اللَّهُ عَلَیْکَ فَقَالَ مَا اسْمُکَ قَالَ أُوَیْسٌ قَالَ أَنْتَ أُوَیْسٌ الْقَرَنِیُّ قَالَ نَعَمْ قَالَ قَالَ اللَّهُ أَکْبَرُ أَخْبَرَنِی حَبِیبِی رَسُولُ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أَنِّی أُدْرِکُ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِهِ یُقَالُ لَهُ أُوَیْسٌ الْقَرَنِیُّ یَکُونُ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ یَمُوتُ عَلَی الشَّهَادَهِ یَدْخُلُ فِی شَفَاعَتِهِ مِثْلُ رَبِیعَهَ وَ مُضَرَ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَسُرِّیَ عَنِّی.) و همچنین در روضه الواعظین و بصیره المتعظین: ۲۹۰/۲؛ (قَالَ النَّبِیُّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ذَاتَ یَوْمٍ لِأَصْحَابِهِ أَبْشِرُوا بِرَجُلٍ مِنْ أُمَّتِی یُقَالُ لَهُ أُوَیْسٌ الْقَرَنِیُّ فَإِنَّهُ یَشْفَعُ بِمِثْلِ رَبِیعَهَ وَ مُضَرَ ثُمَّ قَالَ لِعُمَرَ یَا عُمَرُ إِنْ أَدْرَکْتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ فَبَلَغَ عُمَرَ مَکَانُهُ بِالْکُوفَهِ فَجَعَلَ یَطْلُبُهُ فِی الْمَوْسِمِ لَعَلَّهُ أَنْ یَحُجَّ حَتَّی وَقَعَ إِلَیْهِ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ لَهُ وَ هُوَ مِنْ أَخَسِّهِمْ هَیْئَهً وَ أَرَثِّهِمِ حَالًا فَلَمَّا سَأَلَ عَنْهُ أَنْکَرُوا ذَلِکَ وَ قَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ تَسْأَلُ عَنْ رَجُلٍ لَایَسْأَلُ عَنْهُ مِثْلُکَ قَالَ فَلِمَ قَالُوا لِأَنَّهُ عِنْدَنَا مَغْمُورٌ فِی عَقْلِهِ وَ رُبَّمَا عَبِثَ بِهِ الصِّبْیَانُ قَالَ عُمَرُ ذَاکَ أَحَبُّ لِی ثُمَّ وَقَفَ عَلَیْهِ فَقَالَ یَا أُوَیْسُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أَوْدَعَنِی إِلَیْکَ رِسَالَتَهُ وَ هُوَ یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ قَدْ أَخْبَرَنِی أَنَّکَ تَشْفَعْ بِمِثْلِ رَبِیعَهَ وَ مُضَرَ فَخَرَّ أُوَیْسٌ سَاجِداً وَ مَکَثَ طَوِیلًا مَا تَرْقَی لَهُ دَمْعَهٌ حَتَّی ظَنُّوا أَنَّهُ مَاتَ وَ نَادَوْهُ یَا أُوَیْسُ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ا فَاعِلٌ ذَلِکَ قَالَ نَعَمْ یَا أُوَیْسُ فَأَدْخِلْنِی فِی شَفَاعَتَکِ فَأَخَذَ النَّاسُ فِی طَلَبِهِ وَ التَّمَسُّحِ بِهِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ شَهَرْتَنِی وَ أَهْلَکْتَنِی وَ کَانَ یَقُولُ کَثِیراً مَا لَقِیتُ مِنْ عُمَرَ ثُمَّ قُتِلَ بِصِفِّینَ فِی الرَّجَّالَهِ مَعَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ .)

۲- (۲)) - بقره (۲) : ۲۵۵؛ (کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند ؟)

۳- (۳)) - بحار الأنوار: ۳۶۷/۷۲، باب ۸۱، حدیث ۷۹؛ (أَعْلَامُ الدِّینِ، رُوِیَ عَنْ أُوَیْسٍ الْقَرَنِیِّ رَحْمَهُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ لِرَجُلٍ سَأَلَهُ کَیْفَ حَالُکَ- فَقَالَ کَیْفَ یَکُونُ حَالُ مَنْ یُصْبِحُ یَقُولُ لَاأُمْسِی- وَ یُمْسِی یَقُولُ لَاأُصْبِحُ- یُبَشَّرُ بِالْجَنَّهِ وَ لَایَعْمَلُ عَمَلَهَا- وَ یُحَذَّرُ النَّارَ وَ لَایَتْرُکُ مَا یُوجِبُهَا وَ اللَّهِ إِنَّ الْمَوْتَ وَ غُصَصَهُ وَ کُرُبَاتِهِ- وَ ذِکْرَ هَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَهِ- لَمْ تَدَعْ لِلْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیَا فَرَحاً وَ إِنَّ حُقُوقَ اللَّهِ لَمْ تُبْقِ لَنَا ذَهَباً وَ لَافِضَّهً- وَ إِنَّ قِیَامَ الْمُؤْمِنِ بِالْحَقِّ فِی النَّاسِ لَمْ یَدَعْ لَهُ صَدِیقاً- نَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیَشْتِمُونَ أَعْرَاضَنَا- وَ یَرْمُونَنَا بِالْجَرَائِمِ وَ الْمَعَایِبِ وَ الْعَظَائِمِ وَ یَجِدُونَ عَلَی ذَلِکَ أَعْوَاناً مِنَ الْفَاسِقِینَ- إِنَّهُ وَ اللَّهِ لَایَمْنَعُنَا ذَلِکَ أَنْ نَقُومَ فِیهِمْ بِحَقِّ اللَّه.) و همچنین در إرشاد القلوب إلی الصواب: ۱۰۰/۱، الباب الخامس و العشرون؛ (وَ رُوِیَ أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ أُمَّ أُوَیْسٍ مِنْ أَیْنَ لِابْنِکِ هَذِهِ الْحَالَهُ الْعَظِیمَهُ الَّتِی قَدْ مَدَحَهُ النَّبِیُّ بِهَا مَدْحاً لَمْ یَمْدَحْ بِهِ أَحَداً مِنْ أَصْحَابِهِ هَذَا وَ لَمْ یَرَهُ النَّبِیُّصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فَقَالَتْ إِنَّهُ مِنْ حَیْثُ بَلَغَ اعْتَزَلَنَا وَ کَانَ یَأْخُذُ فِی الْفِکْرِ وَ الِاعْتِبَار.)

باطل اشتباه می گیرند

مسأله ربا در اسلام

أصبغ بن نباته نقل می کند ، أصبغ از تربیت شدگان ناب وجود مبارک امیرالمؤمنینعليه‌السلام بود أصبغ می گوید : امیرالمؤمنینعليه‌السلام در ایام ریاست و حکومت خود هر وقت از بازار کوفه می گذشتند و یا کاسب ها را می دیدند ، می فرمودند :

( یا معشر التجار )

ای گروه کاسب ، ای داد و ستد کنندگان:

(الفقه ثمّ المتجر )

اول دین شناس شوید ، بعد کاسبی کنید چرا ؟ حضرت فرمودند : این یکی از مواردی است که امیرالمؤمنینعليه‌السلام به اسم جلاله پروردگار عالم سوگند خورده است:

(والله للرّبا فی هذه الامّه أخفی من دبیب النمل علی الصفا )(۱) چرا به قوم یهود ، نصرانی و زرتشتی ها اشاره نمی کند می فرماید : والله ربا در این امت از لغزیدن مورچه روی سنگ صاف پنهان تر است ، ممکن است عمری کاسب ها در چاه ربا قرار داشته باشند و نفهمند بعد از مرگ یک مرتبه پرونده آنها را باز کنند و بگویند شما در دنیا حرام خوردید شما با حرام سر و کار داشتید ، چرا می فرماید : در این امت

چون آیین ها و مکتب های دیگر بخصوص در زمان ما ، اساس اقتصادشان بر ربای بانکی است اقتصاد جهان براساس ربا محاسبه می شود ، اما در این امت یک عده ای بهانه شرعی برای خودشان درست می کنند و راه فرار از ربا را پیدا می کنند که امیرالمؤمنینعليه‌السلام می فرماید : ربا خود را پنهان می کند و به نظر نمی آید که شخص رباخوری می کند ، می گوید : من از راه شرعی وارد شدم ربا با طرح ها و تدبیرها ،

_______________________________________

۱- (۱)) - الکافی: ۱۵۰/۵، باب آداب التجاره، حدیث ۱؛ (أَبِی الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَعليه‌السلام یَقُولُ عَلَی الْمِنْبَرِ یَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ وَ اللَّهِ لَلرِّبَا فِی هَذِهِ الْأُمَّهِ أَخْفَی مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَی الصَّفَا شُوبُوا أَیْمَانَکُمْ بِالصِّدْقِ التَّاجِرُ فَاجِرٌ وَ الْفَاجِرُ فِی النَّارِ إِلَّا مَنْ أَخَذَ الْحَقَّ وَ أَعْطَی الْحَقَّ.)

چهره ظاهرش را پشت آن تدبیرها و نقشه ها پنهان می کند و ربا در اقتصاد ، از لغزیدن مورچه روی سنگ صاف مخفی تر است برای اینکه دچار ربا نشوند ، واجب است دین شناس شوند ، حالا اگر نرفتند دین شناس شوند ، واجب است معاملات اقتصادی خود را با متخصصان قرآن شناس و روایت شناس در میان بگذارند ، تا آنها که ربای مخفی را درک می کنند ، آنها را راهنمایی کنند و بعد امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمودند :

(التاجر فاجر )

چرا معامله گران جزء بدکاران هستند ؟ زیرا دچار ربای مخفی هستند ،

(والفاجر فی النار )

تاجر بدکار وارد آتش می شود ، که بدکاری او همین ربا است ، ممکن است عرق خور و قمارباز نباشد ، اهل فسق و فجور نباشد اینکه می گوید : تاجر فاجر است ؛ یعنی تاجر رباخور ، تاجر بدکار است

اویس هم انسان دین شناس و دینداری بود دیندار که دین شناس نیست ، گاهی باطل را در زندگی خود حق می بیند و حق را باطل می بیند ، ممکن است این اشتباه تا آخر عمر با او همراه باشد ، اگر زندگی را به اهل دانش ، بصیرت و فقه گره نزند گرفتار خواهد شد

به اویس گفت : از دین پیغمبرعليه‌السلام چه فهمیدی ، با اینکه پیغمبرعليه‌السلام را ندیدی

گفت : من هشت برنامه را فهمیدم و بعد راجع به خودش صحبت کرد که من به یکی یکی این برنامه ها عمل کردم ، هم محدوده زندگی دنیا را روشن و نورانی می کند و هم زندگی نامحدود قیامت و حیات بی نهایت محشر را تضمین می کند امکان توضیح هشت برنامه در یک جلسه امکان پذیر نیست ، با تکیه بر لطف خدا با همدیگر قسمت به قسمت آن را سیر می کنیم و به امید اینکه از این گفتگوی ملکوتی و نورانی که با یک شترچران فقیه ، دین شناس و دین دار شده بود ، خداوند متعال نصیبی به ما عنایت کرده است البته از این هشت قسمت ، از هر کدام ، اندکی به ما عنایت شده است ، اگر عنایت نشده بود ما در این حال نبودیم ؛ یعنی اهل خدا و خدمت به خلق نبودیم معلوم می شود خداوند متعال به همه ما نظر دارد و این حقایق را به ما نشان داده است

حریص در عبادت و خدمت به خلق

به ما سفارش شده که در امور الهی و ملکوتی اهل قناعت نباشید بلکه اهل حرص باشید ، شما در قرآن مجید می بینید که پروردگار پیغمبرعليه‌السلام را به عنوان یک انسان حریص معرفی کرده است این حرص حرام و شیطانی نیست ، این حرص در اینجا به جا است ، چه طور رسول خود را معرفی می کند:

( حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ ) (۱)

یعنی به همه انسان ها حرص دارد ، برای اینکه نگذارد انسان ها گرفتار عذاب فردا و دنیای فاسد و محروم از بهشت پروردگار شوند اینجا جای قناعت نیست

چه چیز مردم مملکت ما از اویس کمتر است ! مگر اویس انسان ویژه ای آفریده شده بود ؟ اویس انسانی بود که مسلمان نبود ، بعد که صدای دین پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او رسید ، با عقل ، نگاه به این دین و فرهنگ کرد و آن را قبول کرد ، بعد هم حرص زد که از همه حقایقی که با آن در ارتباط است ، ظرفش را پر کند و پر کرد

همه چیز را از خدا گرفت ، عمرش هم به زیباترین صورت تمام شد در رکاب وجود مبارک امیرالمؤمنینعليه‌السلام در جنگ صفّین به شهادت رسید این هم پایان عمر و اول حیات آخرت بود ، یعنی از مردن نهراسید و مرگ را محکوم کرد ، چون شهید نمی میرد

________________________________________

۱- (۱)) - توبه (۹) : ۱۲۸؛ (اشتیاق شدیدی به [ هدایتِ ] شما دارد ، و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است .)

( وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ ) (۱)

مرگ را محکوم و دهن مرگ را بست ، گفت : من در کام تو فرو نمی روم ، من در آغوش رحمت و کرامت می روم ،

( یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ * بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ ) (۲)

مرگ اگر مرد است آید پیش من

من با ضربه او فنا و متلاشی نمی شوم ، او یک پیراهن و پوششی از من می گیرد ، من از کام او عمر جاودان و حیات الهی در می آورم

در پاسخ به این مرد در بخش اول فرمود : (طلبت الرفعه)

در کجا انسان اوج می گیرد و پرواز می کند ، کلمه رفعت در قرآن زیاد استعمال شده است

( فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ ) (۳) ( یَرْفَعِ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ ) (۴) ( رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ ) (۵)،

این کلمه در روایات زیاد آمده است گفت : من در جستجوی رفعت ، بلندی مقام و در جستجوی قلّه بزرگی بودم ، راه و روش زندگی را از دین و فرهنگ پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یاد گرفتم اویس از این راه عبور کرد و به قله نهایی رفعت رسید اگر نرسیده بود ، بوی خدا را نمی گرفت اویس برای دیدن پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به مدینه آمد ، اما پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را زیارت نکرد ، مادرش گفته بود ، اجازه نداری بیشتر از نصف روز در مدینه بمانی ، از مدینه برگشت ، سه روز بعد ، پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به مدینه آمد ، وقتی که به خانه رسید جنب مسجد دیدند چهره پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تغییر کرد و به یمن رو کرد ، فرمود :

_______________________________________

۱- (۱)) - آل عمران (۳) : ۱۶۹؛ (و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند ، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند .)

۲- (۲)) - یس (۳۶) : ۲۶ - ۲۷؛ (ای کاش قوم من معرفت و آگاهی داشتند * به اینکه پروردگارم مرا آمرزید و از کرامت یافتگان قرارم داد .)

۳- (۴)) - نور (۲۴) : ۳۶؛ ([ این نور ] در خانه هایی است که خدا اذن داده [ شأن و منزلت و قدر و عظمت آنها ] رفعت یابند.)

۴- (۵)) - مجادله (۵۸) : ۱۱؛ (تا خدا مؤمنان از شما را به درجه ای و دانشمندانتان را به درجاتی [ عظیم و باارزش ] بلند گرداند.)

۵- (۶)) - غافر (۴۰) : ۱۵؛ (بالا برنده درجات و صاحب عرش است ، روح را [ که فرشته وحی است ] به فرمانش به هر کس از بندگانش که بخواهد القا می کند.)

(انّی لاشمُّ رائحهَ الرحمن من جانب الیمن )(۱) بوی خدا از جانب یمن می آید گفتند : یک شتر چران می خواست تو را ببیند ، می گفت : مادرم فقط نصف روز اجازه ماندن در مدینه را داد ، پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آهی کشید و فرمود : عجب رغبت و اشتیاقی به قیافه تو دارم ، و الاّ در باطن که با هم هستیم

گفت احمد ز یمن بوی خدا می شنوم

یمنی برقع من ، بوی خدا بوی تو بود

تواضع در فرهنگ پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

گفت : من در جستجوی معنویت می باشم تا در بالاترین جایگاه انسانی و الهی قرار بگیرم ، بالاخره از طریق فرهنگ پیغمبر عظیم الشأن اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و قرآن این رفعت را در تواضع یافتم

(طلبت الرفعه فوجدتها فی التواضع )

یک رشته تواضع ، تواضع به پروردگار است و فروتنی ، نسبت به مردم مؤمن و مسلمان می باشد:

( وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ ) (۲)،

از آثار تواضع به خدا ، پذیرفتن همه اوامر حق و ضدّ شیطان حرکت کردن است

تکبر ورزیدن شیطان

( وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِیسَ أَبی وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ ) (۳)

شیطان امتناع کرد و تکبر ورزید و از ناسپاسان شد ، آن کسی که در برابر پروردگار تواضع ندارد ، زمین گیر است ، نمی تواند بالا برود و به رفعت برسد ، نمی تواند به

___________________________________________

۱- (۱)) - مجموعه ورام: ۱۵۴/۱؛ (و أن أویس القرنی کان یظن أهله أنه مجنون لکثره عبادته و تضییقه علی نفسه فی المطعم فبنوا له بیتا علی، باب دورهم فکان یأتی علیهم السنه و السنتان لا یرون له وجها و کان یخرج أول ء الآخره حتی أن رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال إنی لأجد نفس الرحمن من جانب الیمن.) و نیز در بحار الأنوار: ۱۵۵/۴۲، باب ۱۲۴؛ حدیث ۲۲؛ (رُوِیَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ تَفُوحُ رَوَائِحُ الْجَنَّهِ مِنْ قِبَلِ قَرَنٍ وَا شَوْقَاهْ إِلَیْکَ یَا أُوَیْسُ الْقَرَنِیُّ أَلَا وَ مَنْ لَقِیَهُ فَلْیُقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ أُوَیْسٌ الْقَرَنِیُّ فَقَالَصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم إِنْ غَابَ عَنْکُمْ لَمْ تَفْتَقِدُوهُ وَ إِنْ ظَهَرَ لَکُمْ لَمْ تَکْتَرِثُوا بِهِ یَدْخُلُ الْجَنَّهَ فِی شَفَاعَتِهِ مِثْلُ رَبِیعَهَ وَ مُضَرَ یُؤْمِنُ بِی وَ لَایَرَانِی وَ یُقْتَلُ بَیْنَ یَدَیْ خَلِیفَتِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍعليه‌السلام فِی صِفِّینَ.)

۲- (۲)) - اسراء (۱۷) : ۲۴؛ (و برای هر دو از روی مهر و محبت ، بال فروتنی فرود آر.)

۳- (۳)) - بقره (۲) : ۳۴؛ (و [ یاد کن ] هنگامی که به فرشتگان گفتیم : به آدم سجده کنید ، [ پس ] سجده کردند مگر ابلیس که سر پیچید و تکبّر ورزید و از کافران شد .)

مقامات بلند انسانی و ملکوتی برسد

( فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجِیمٌ وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَهَ إِلی یَوْمِ الدِّینِ ) (۱)

با عصبانیت به پروردگار گفت : مرا بیرون کردی؟

( فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ) (۲)

این زهر تکبر را در همه بندگانت می ریزم که در برابر دستورهایت شاخ و شانه بکشند وقتی تو انسان را به عبادت امر کنی ، آنها می گویند : امر تو را اطاعت نمی کنیم ، نماز نمی خوانیم ، روزه نمی گیریم و حجاب را رعایت نمی کنیم ، حرمت ربا و معاصی را قبول نداریم ، آنها را وادار می کنم که امر تو را اطاعت نکنند

پروردگار آرام به او فرمود :

( لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَ مِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ ) (۳)

من هم هفت طبقه جهنّم را فقط از تو و کسانی که مانند تو دچار تکبّر در برابر من می شوند ، پر می کنم هر کس را که می خواهی گمراه کن هر کس به گمراهی تو گوش دهد ، حزب و جزء تو می شود ، معنای تکبر را به آرامی به خانواده ، دوستان و به مردم بگویید ، که تکبر در برابر دعوت خدا و خواسته های خدا ، باعث خروج از مقام و لعنت ابدی و دوزخ همیشگی است

(طلبتُ الرفعهَ فوجدتها فی التواضع )(۴) بعضی از انسان ها در نهایت تواضع و فروتنی بودند و از این نردبان به اوج رفعت انسانی رسیدند

که آنان را ز حیوانی رهانید

______________________________________

۱- (۱)) - حجر (۱۵) : ۳۴ - ۳۵؛ (از این [ جایگاه والا که مقام مقربان است ] بیرون رو که رانده شده ای * و بی تردید تا روز قیامت لعنت بر تو خواهد بود .)

۲- (۲)) - ص (۳۸) : ۸۲؛ (به عزتت سوگند همه آنان را گمراه می کنم.)

۳- (۳)) - ص (۳۸) : ۸۵؛ (بی تردید دوزخ را از تو و آنان که از تو پیروی کنند ، از همگی پر خواهم کرد.)

۴- (۴)) - این روایت به نقل از اویس قرنی یافت نشد بلکه در کتب روایی به صورت ذیل آمده است: مستدرک الوسائل: ۱۷۳/۱۲، حدیث ۱۳۸۱۰؛ معارج الاصول الی معرفه آل الرسول: ۵۴؛ (مَجْمُوعَهُ الشَّهِیدِ، رَحْمَهُ اللَّهِ عَلَیْهِ رُوِیَ عَنْ مَوْلَانَا جَعْفَرٍ الصَّادِقِعليه‌السلام أَنَّهُ قَالَ طَلَبْتُ الْجَنَّهَ فَوَجَدْتُهَا فِی السَّخَاءِ وَ طَلَبْتُ الْعَافِیَهَ فَوَجَدْتُهَا فِی الْعُزْلَهِ وَ طَلَبْتُ ثِقْلَ الْمِیزَانِ فَوَجَدْتُهُ فِی شَهَادَهِ أَنْ لَاإِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ طَلَبْتُ السُّرْعَهَ فِی الدُّخُولِ إِلَی الْجَنَّهِ فَوَجَدْتُهَا فِی الْعَمَلِ لِلَّهِ تَعَالَی وَ طَلَبْتُ حُبَّ الْمَوْتِ فَوَجَدْتُهُ فِی تَقْدِیمِ الْمَالِ لِوَجْهِ اللَّهِ وَ طَلَبْتُ حَلَاوَهَ الْعِبَادَهِ فَوَجَدْتُهَا فِی تَرْکِ الْمَعْصِیَهِ وَ طَلَبْتُ رِقَّهَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهَا فِی الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ وَ طَلَبْتُ نُورَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِی التَّفَکُّرِ وَ الْبُکَاءِ وَ طَلَبْتُ الْجَوَازَ عَلَی الصِّرَاطِ فَوَجَدْتُهُ فِی الصَّدَقَهِ وَ طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ فَوَجَدْتُهُ فِی صَلَاهِ اللَّیْلِ وَ طَلَبْتُ فَضْلَ الْجِهَادِ فَوَجَدْتُهُ فِی الْکَسْبِ لِلْعِیَالِ وَ طَلَبْتُ حُبَّ اللَّهِ عز و جل فَوَجَدْتُهُ فِی بُغْضِ أَهْلِ الْمَعَاصِی وَ طَلَبْتُ الرِّئَاسَهَ فَوَجَدْتُهَا فِی النَّصِیحَهِ لِعِبَادِ اللَّهِ وَ طَلَبْتُ فَرَاغَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِی قِلَّهِ الْمَالِ وَ طَلَبْتُ عَزَائِمَ الْأُمُورِ فَوَجَدْتُهَا فِی الصَّبْرِ وَ طَلَبْتُ الشَّرَفَ فَوَجَدْتُهُ فِی الْعِلْمِ وَ طَلَبْتُ الْعِبَادَهَ فَوَجَدْتُهَا فِی الْوَرَعِ وَ طَلَبْتُ الرَّاحَهَ فَوَجَدْتُهَا فِی الزُّهْدِ وَ طَلَبْتُ الرِّفْعَهَ فَوَجَدْتُهَا فِی التَّوَاضُعِ وَ طَلَبْتُ الْعِزَّ فَوَجَدْتُهُ فِی الصِّدْقِ وَ طَلَبْتُ الذِّلَّهَ فَوَجَدْتُهَا فِی الصَّوْمِ وَ طَلَبْتُ الْغِنَی فَوَجَدْتُهُ فِی الْقَنَاعَهِ وَ طَلَبْتُ الْأُنْسَ فَوَجَدْتُهُ فِی قِرَاءَهِ الْقُرْآنِ وَ طَلَبْتُ صُحْبَهَ النَّاسِ فَوَجَدْتُهَا فِی حُسْنِ الْخُلُقِ وَ طَلَبْتُ رِضَی اللَّهِ فَوَجَدْتُهُ فِی بِرِّ الْوَالِدَیْنِ.)