نود هزار فرشته از کجا آمدهاند ؟
چه خبر شده است؟
چرا عرش خدا به لرزه در آمده است؟
چرا این همه فرشته از آسمان به زمین میآیند.
فکر میکنم تعداد آنها نود هزار فرشته باشد.
آن طرف را نگاه کن ! فرشتگان به آن سمت میروند.
بیا ما هم آنجا برویم ببینیم چه خبر است؟
پیامبر میخواهد بر جنازهای نماز بخواند و این فرشتگان برای خواندنِ نماز میّت آمدهاند.
«سعد بن معاذ» از دنیا رفته است.
حالا معلوم شد که این همه فرشته به احترام او آمدهاند.
چرا رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
پابرهنه شده است؟
او میخواهد با پای برهنه در این مراسم حضور پیدا کند.
معلوم میشود سعد، آدم خیلی خوبی بوده که پیامبر بدون عبا و با پای برهنه در تشییع جنازه او شرکت میکند.
این سعد چه مقامی داشته که عرش خدا در مرگ او به لرزه در آمده است؟
خوشا به حالت ای سعد !
من تا به حال نشنیدهام که رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
این طوری احترام جنازهای را بگیرد.
پیامبر گاه سمت راست جنازه را میگیرد و گاه به سمت چپ جنازه میرود.
بیا علّت این کار را از پیامبر سؤال کنیم.
آن حضرت چنین جواب میدهد: «دست من در دست جبرئیل است، هر کجا که جبرئیل میرود، من نیز همراه او میروم !».
پیکر سعد را نزدیک قبر میبرند.
پیامبر وارد قبر میشود و جنازه سعد را داخل قبر میگذارد و سنگ لحد را میچیند و قبر سعد را میپوشاند.
به راستی چه کسی تا به حال، سعادت داشته است که پیامبر پیکر او را داخل قبر بگذارد؟
آن خانم را نگاه کن که آرام آرام کنار قبر پسرش میآید.
او مادر سعد است.
همه کنار میروند و او میآید و کنار قبر پسرش سعد مینشیند.
او با چشم خود دیده است که پیامبر در تشییع جنازه پسرش سنگ تمام گذاشته است و برای همین بیاختیار میگوید: «پسرم، بهشت گوارایت باد !».
پیامبر به مادر سعد میگوید: «مادر سعد ! صبر کن».
و آنگاه نگاهی به آسمان میکند.
چه خبر شده است؟
پیامبر دارد زمزمهای میکند.
گوش کن : «خدایا ! آیا مثل سعد باید فشار قبر ببیند؟».
بعد رو به مادر سعد میکند و میگوید: «الآن، سعد فشار قبر دارد».
به راستی، چه شده است؟
سعد و فشار قبر؟ چرا باید سعد با آن مقام این گونه فشار قبر ببیند؟
آیا موافقی این سؤال را از پیامبر بپرسیم؟
جواب پیامبر این است: «سعد با خانوادهاش بد اخلاق بود و این فشار قبر به خاطر آن بود».
آری، درست است که سعد، مقام بزرگی نزد پیامبر داشت، امّا همه کارهای خدا روی حساب و کتاب است !
سعد همه خوبیها را داشت ولی با همسر خود بد اخلاق بود و برای همین باید فشار قبر ببیند.
ما باید خیلی مواظب باشیم که مبادا با بد اخلاقی در خانه به سرنوشتی دچار شویم که سعد گرفتار شد.
این لیست را بگیر و خرید کن !
حتماً برایت پیش آمده است که همسرت به تو گفته است که گوشت در منزل تمام شده، برو مقداری گوشت خریداری کن !
و تو که خیلی خستهای، نمیدانی چه کنی، میخواهی مقداری استراحت کنی، ولی همسر شما میخواهد برای شام، غذا تهیه کند، سرانجام تصمیم میگیری برای خرید بیرون بروی.
آیا فکر میکنی که این کار تو نزد خدا ثواب و پاداش هم دارد؟
آری، تو میروی برای خانه خرید کنی و باید بدانی که چه ثوابی برای تو نوشته میشود؟
آیا موافقی ببینیم که امام سجادعليهالسلام
برای این خرید چه امتیازی میدهد؟
آن حضرت فرمود: «وقتی به بازار میروم و برای خانواده خود، گوشت خریداری میکنم، این کار را از آزاد کردن یک بنده، بهتر میدانم».
حتما شنیدهای که پیامبر چند روز قبل از ماه رمضان برای مردم سخنرانی کرد و برای مردم در مورد عظمت ماه رمضان سخن گفت.
آری، ماه رمضان بسیار عزیز است و اگر تو بتوانی در این ماه مؤمنی را افطاری بدهی خدا به تو ثواب آزاد کردن یک بنده میدهد.
فکر میکنم منظور مرا فهمیدی !
اگر بروی و برای خانواده خودت خرید کنی این کار تو همانقدر ثواب دارد که افطاری دادن در ماه رمضان !
بنازم این مکتب را که چقدر زیبا تلاش میکند کانون خانواده را مستحکم سازد.
آری، من میدانم که در صف نانوایی ایستادن برای تو خیلی سخت است !
از امروز به بعد، هر وقت که در صف نان ایستادی به یاد این سخن امامسجادعليهالسلام
باش و بدان که در حال عبادت هستی !
من میدانم دیگر هر وقت همسرت به تو سفارش خرید چیزی را برای خانه بکند، تو با میل و رغبت این کار را انجام میدهی چرا که تو با این کار به کمال معنوی بزرگی دست مییابی !
شاید در میان خوانندگان این کتاب، افرادی هستند که میگویند من کار به ثواب ندارم.
بحث من هم در مورد ثواب آزاد کردن یک بنده نیست، بلکه سخن من این است که تو اگر میخواهی به کمال معنوی برسی، یکی از راههای آن این است که برای خانواده خود خرید کنی !
آیا میدانی وقتی که از خرید برمیگردی چه ارزشی پیش خدا داری؟
وقتی با دستهای خود گوشت و میوه و... را به خانه میبری، خداوند ثواب آن کسی را به تو میدهد که در راه خدا صدقه داده است.
آری، خرید کردن برای خانه در مکتب اسلام مساوی با صدقه دادن است !
اگر صدقه رفع بلا میکند، و مایه خوشحالی خداوند میشود و مرگ ناگهانی را از انسان دور میکند، خرید برای خانواده نیز همین اثرها را دارد.
من این سخن را از خود نمیگویم، پیامبر فرمود: «آنگاه که مردی وارد بازار شود و برای خانواده خود چیزی بخرد و آنرا به خانه ببرد، ثواب او برابر با کسی است که صدقه به نیازمندان میدهد».
آری، در تعالیم اسلام تلاش شده است تا روابط بین زن و شوهر همواره با عشق و صمیمیّت همراه باشد و کانون خانواده در میان جامعه مسلمانان از استحکام زیادی برخوردار باشد.
کاری نکنی که نمازت قبول نشود !
نگاه کن! صحرای قیامت است و چه غوغایی برپاست !
همه مردم سر از خاک برداشته و آمادهاند تا به حساب کردار و رفتار آنها رسیدگی شود.
در این میان چشم من به مجید میافتد.
مجید یکی از دوستان خوب من در دنیا بود و من خیلی به او علاقه داشتم.
او خیلی خوشحال به نظر میرسد.
آیا موافقی پیش او برویم.
ـ سلام، مجید آقا !
ـ سلام، دوست من!
ـ میبینم که خیلی شاد و خوشحال هستی !
ـ بله چون من در دنیا کارهای خوب زیادی انجام دادهام و آمادگی کامل برای چنین روزی را دارم.
ـ آیا میشود کارهای خوب خود را برایم بگویی؟
ـ بله، من دو سفر حج واجب رفتهام، سه عمره انجام دادهام، پنج بار کربلا رفتهام، یک مدرسه و یک مسجد ساختهام، صد یتیم را سرپرستی کردهام، دهها فقیر را تحت حمایت خود در آوردهام...
اینجا بود که حسرت خوردم که چرا من نتوانستم این همه کار خوب انجام دهم !
به راستی که اگر انسان ثروت داشته باشد و آن را در راه خیر مصرف کند سعادتی بزرگ داشته است.
من دیگر یقین کردم که مجید اهل بهشت است برای همین روی او را بوسیدم و به او گفتم ما را فراموش نکنی، وقتی خواستی به بهشت بروی دست ما را هم بگیر.
خلاصه آنکه نوبت حسابرسی مجید فرا میرسد و فرشتگان نام او را میخوانند.
و مجید برای حسابرسی جلو میرود.
ــ تو در دنیا چه کار کردهای؟
ــ حج و عمره به جا آوردهام.
ــ حج و عمره تو قبول نیست !
ــ مدرسه ساختهام.
ــ قبول نیست.
ــ یتیمان را سرپرستی کردهام.
ــ قبول نیست !
مجید هر کار خوبی که انجام داده است را نام میبرد فرشتگان به او میگویند که آن عملش قبول نیست.
مجید را نگاه کن که چطور گریه میکند !
من خیلی تعجّب میکنم، آخر چه شده است چرا هیچ یک از اعمال این رفیق من مقبول درگاه خدا واقع نشده است.
من نزد مجید میروم تا شاید علّت را بفهمم میبینم که او نیز حسابی گیج شده است.
مجید تا نگاهش به من میافتد با گریه میگوید: نگاه کن، همه اعمال من باطل اعلام شد ! بدبخت شدم ! حالا چه کنم؟
من دلم برای مجید خیلی میسوزد.
آیا موافقی با هم نزد فرشتگان محاسبه اعمال برویم و علّت را جویا شویم.
من به آن فرشتگان میگویم:
«میدانیم که خدا به هیچ کس ظلم نمیکند و همه کارهای او روی حساب و کتاب است، امّا ما میخواهیم بفهمیم که چرا همه کارهای خوب مجید باطل اعلام شده است؟».
اینجاست که یکی از فرشتگان رو به من میکند و میگوید:
«مجید اعمال نیک زیادی انجام داده ولی چون همسر خود را اذیّت کرده است هیچ کدام از اعمال او قبول نمیشود».
تازه یادم افتاد که مجید همه خوبیها را داشت، امّا یک عیب داشت و آن این که همسرش را اذیّت و آزار میکرد.
آیا اذّیت و آزار همسر اینقدر گناه بزرگی است که میتواند همه اعمال خوب یک نفر را باطل کند؟
پیامبر فرمود: «هر زنی که شوهر خود را اذّیت و آزار کند خداوند هیچ کدام از اعمال خوب او را قبول نمیکند و هر مردی که زن خود را آزار دهد نیز این چنین است».
آن زنی که بدون اجازه شوهر به مسجد میرود، باید بداند که خدا نماز او را قبول نمیکند و همینطور آن مردی که حقوق همسر خود را مراعات نمیکند باید بداند که خداوند اعمال خوب او را قبول نمیکند.
با همسر خود مهربان باشید !
«همواره جبرئیل در مورد زنان با من سخن میگفت و به من توصیه میکرد به مردان بگویم که مراعات حال آنها را بنمایند».
این سخن رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
است.
جبرئیل به پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
عرضه داشت: «ای محمّد ! به أمّت خود بگو که با زنان مهربان باشند !
و دلهای آنها را شاد کنند و به آنان خشم نگیرند».
برادرم !
به راستی چگونه میتوانیم دل همسر خود را شاد کنیم؟
آیا موافقی یکی از راههای آن را برایت بگویم.
آیا میدانی که توجّه نشان دادن به همسرت باعث میشود او احساس زنده بودنِ واقعی کند؟
آیا میدانی که توجّه شما به همسرت یک پیام مهم را برای او میرساند؟
آیا میدانی آن پیام چیست؟
وقتی تو به همسر خود توجّه میکنی او احساس میکند که خیلی دوست داشتنی و مهم است.
اگر او احساس کند که تو به او توجّه نداری قلب او خواهد مرد !
و آنگاه تو حسرت عشق او را خواهی خورد، و به راستی زندگی با زنی که قلبش مرده است خیلی سخت است !
تو خودت این کار را کردهای، تو خودت، دل او را با بیتوجّهی نابود کردهای.
پس سخن جبرئیل را آویزه گوش خود کن و تلاش کن تا همواره، دلِ همسر خود را شاد کنی زیرا در این صورت است که خوشبختی را برای خودت مهیا میسازی.
شما باید یاد بگیرید که به همسرتان توجّه پیدا کنید.
مثلاً از او بخواهید لباس زیبایش را به تن کند و آنگاه به او بگویید: «این لباس چقدر به تو میآید و تو چقدر زیباتر شدهای !».
از رنگ مو و گیسوی او تعریف کنید !
وقتی او به ظاهر خود رسیدگی میکند به او بگویید: «تو پرشورترین زن دنیا هستی و من از تو خیلی راضی هستم !».
وقتی غذای شما را سر سفره میآورد به او بگویید: «این غذایی خوشمزه و عالی است !».
حال که سخن به اینجا رسید، آیا موافقی ما یک مسابقه برگزار کنیم تا به بهترین افراد جامعه جایزهای بدهیم و از آنها تقدیر کنیم؟
حتماً میگویی اوّل باید دراین مطلب به توافق برسیم که چه افرادی، بهترین مردم هستند؟
به نظر شما بهترین مردم چه کسی است؟
کسی که اهل نماز و روزه است؟ کسی که فرد نیکوکاری است و به افراد بیچاره کمک میکند؟
آیا موافقی ما این سؤال را پیامبر بپرسیم؟ به نظر شما آن حضرت چه جوابی خواهد داد؟
این سخن آن حضرت است: «بهترین شما کسی است که نسبت به خانواده خود، بهتر باشد».
با این حساب، کسی که اهل نماز و طاعت است، ولی با خانواده خود خوش اخلاق نیست، برنده مسابقه ما نخواهد بود.
آن نیکو کاری که به خانوادههای بیبضاعت، کمک مالی زیادی میکند، ولی همسرش را در حسرت محبّت و عشق، باقی میگذارد، بهترین مردم نیست.
آیا میدانید هر کسی که با خانواده خود نیکو رفتار کند خداوند بر عمر او میافزاید.
برادر خوب من !
همسر شما امانت خداست در دست شما !
این دستور اسلامی است که باید امانت را محافظت کنی !
امیر المؤمنینعليهالسلام
فرمود: «زنان، امانت خدا در پیش شما هستند».
آیا درست است که همسر شما، وقتی به خانه شما میآید یک خانم شاداب باشد، ولی بعد از چند سال زندگی با شما به خاطر عدم توجّه شما به یک خانم افسرده تبدیل شود؟
آیا این رسم امانت داری است؟
بترسید از این که امانت خدا را تباه کنید !
چرا باید در جامعهای که پیرو اسلام است وضع روحی زنان این گونه باشد؟
بیایید در پرتو تعالیم اسلام، مرد و مردانه جهت شادمانی همسران خویش گام برداریم.
بیایید با شاد کردن همسران خویش، به خدا نزدیک شویم !
ما میتوانیم !
به امید آن روز که هر چه به خدا نزدیکتر شویم محبّت ما به همسرمان بیشتر شده باشد !
به امید آن روزی که شادابی و تبسّم همسر خویش را سرمایه معنوی خود بدانیم.
برادرم !
آیا میدانی یکی از حقوق همسر تو این است که با او ترشرویی نکنی !
این سخن پیامبر است که فرمود: «حق زن بر شوهرش این است که نفقه و مخارج او را تأمین کند و هیچگاه با او ترشرویی نکند».
آری، اسلام هم به نیازهای جسمی زن اهمیّت میدهد و هم به نیازهای روحی او.
همان قدر که به فکر تهیه غذا و پوشاک برای همسر خودت هستی آیا به فکر این هستی که با روی خوش با او برخورد کنی؟
آیا میدانی که ما در مقابل شادمانی و نشاط روحی همسر خود، وظیفه داریم؟
ما باید کاری کنیم که همواره همسرمان در خانه ما احساس خوشبختی بنماید.
نیاز همسرت به سخن گفتن را درک کن !
وقتی با مشکلی روبرو میشوی چه میکنی؟
به فکر فرو میروی و تلاش میکنی تا راه حلّی برای مشکل خود بیابی.
آری، ما مردان این چنین خلق شدهایم که تا چارهای برای مشکل خود نیابیم به آرامش نمیرسیم برای همین نیاز داریم که در جای خلوتی به فکر کردن مشغول شویم.
آیا میدانی وقتی همسر تو با مشکلی برخورد میکند نیاز دارد تا با تو سخن بگوید؟
این یک «راز زنانه» است که میخواهم برایت بگویم پس به دقّت گوش کن.
زمانی که زنی با مشکلی رو برو میشود غریزهای به او میگوید که یک نفر را پیدا کن و با او درد دل کن.
برای او بزرگی و کوچکی مشکل فرق نمیکند، او نیاز دارد برای رفع نگرانی خود، در مورد مشکل خود، سخن بگوید.
او به دنبال پیدا کردن راه حلّ مشکل نیست !
تعجّب نکن، درست نوشتهام !
ما مردان هنگام روبرو شدن با مشکلات به دنبال راه حلّ خوب میگردیم، ولی زنان هنگام روبرو شدن با مشکل به دنبال یک همدم خوب هستند.
خواهش میکنم روی جمله قبل خیلی دقّت کن.
اگر شما برای همسر خود یک شنونده خوب و یک همدم خوب باشید، در راه رسیدن به آرامش، کمک بزرگی به او کردهاید.
برادرم !
ممکن است با سخن گفتن همسرتان، مشکل او حلّ نشود ولی همین که تو با او همدردی کردی و به سخنان او گوش کردی آرامشی زیبا به او هدیه کردهای.
به خانه میآیی و همسرت با تو سخن میگوید و مشکلاتش را با تو در میان میگذارد، تو باید بدانی که او هرگز نمیخواهد تو را مقصّر بداند!
او اکنون به شوهر خود رسیده است و میخواهد به آرامش برسد. خوب، او چگونه این کار را میکند؟
با سخن گفتن.
برای همین شروع به حرف زدن میکند.
شما که نمیدانی خیال میکنی او میخواهد تو را محکوم کند و برای همین حالتِ دفاع به خود میگیری و اوضاع را خراب میکنی !
بارها شده است وقتی همسرت مشکل خود را به تو میگوید تو راه حلّی برای مشکل او میگویی و خیال میکنی او باید با یافتن این راه حلّ به آرامش برسد، ولی این چنین نمیشود.
آیا علّت را میدانی؟
چون مرد با یافتن راه حلّ آرام میشود، امّا زن با همدردی و سخن گفتن !
تو باید بدانی وقتی همسرت با تو سخن میگوید به دنبال این نیست که تو برای او راه حلّی بیابی !
تو باید بدانی که همسرت با همین سخن گفتن و ذکر جزئیّات به آرامش میرسد.
بنابراین دیگر نسبت به پرحرفی همسرت حساسیّت به خرج نمیدهی چون میدانی که سخن گفتن همسرت، اثر شفابخشی برای او دارد.
از امروز به بعد، بدون اینکه احساس مقصر بودن بکنی به سخنان همسر خود گوش فرا میدهی و برای او شنونده خوبی میشوی، آن وقت است که تو بهترین شوهر دنیا میشوی چرا که آرامش را به همسر خود ارزانی داشتهای.
آری، از این به بعد، دیگر به سخنان همسرت بی توجّهی نمیکنی، چون میدانی که مهمترین نیاز روحی همسرت، نیاز به شنیده شدن سخنانش توسط شماست.
چگونه همسرتان به شما امتیاز میدهد ؟
ما مردان به گونهای خلق شدهایم که همواره میخواهیم کارهای بزرگ انجام دهیم و به وسیله آن امتیاز زیادی بگیریم.
و همین موضوع را در زندگی زناشویی خود میآوریم و تلاش میکنیم تا کار بزرگی را برای همسرمان انجام دهیم.
خوب انجام کار بزرگ به زمان زیادی نیاز دارد.
آری، تو ماهها تلاش میکنی و اضافه کاری میروی تا پولی به دست آوری و همسرت را به یک سفر خوب و عالی ببری !
وقتی بعد از شش ماه تلاش، او را به مسافرت میبری، پیش خود خیال میکنی که حتماً همسر تو بسیار خوشحال خواهد شد چرا که تو کار مهمّی انجام دادهای ، امّا میبینی که همسر تو به اندازهای که فکر میکردی خوشحال نشده است و حسابی گیج میشوی !
آخر تو شش ماه تمام جان کندی و کار کردی تا توانستی هزینه این سفر را فراهم کنی.
برای روشن شدن موضوع، خوب است در اینجا ویژگی زنان را بیان کنم:
۱ - زنان طوری خلق شدهاند که به هر کار محبّتآمیز، امتیازی خاص میدهند حال میخواهد آن کار کوچک باشد یا بزرگ.
۲ - زنان به مجموع امتیازهایی که شما آوردهاید نگاه میکنند.
شما شش ماه کار کردی و یک سفر عالی برای همسرت فراهم کردی و پیش خودت فکر میکنی که این سفر دارای هزار امتیاز است !
آری، ما مردان این گونه هستیم که بین یک سفر و هدیه یک شاخه گل، خیلی فرق میگذاریم.
از نگاه ما اگر هدیه شاخه گل، ده امتیاز باشد، یک سفر در بهترین نقطه کشور و در بهترین هتل، هزار امتیاز میآورد چرا که ما به هزینهها، نگاه میکنیم و امتیاز بندی میکنیم.
اما زنان به شاخه گل و سفر، به یک صورت امتیاز میدهند ! !
حالا حساب کن که تو شش ماه تلاش کردی و پول سفر را فراهم کردی و از محبّتهای کوچک دیگر چشم پوشی کردی چون میخواستی به یکباره هزار امتیاز به دست آوری، امّا غافل بودی که شما همان ده امتیاز را به دست میآوری.
آری، همسر تو نیاز دارد تا هر روز به او محبّتهای کوچک بکنی !
باز تأکید میکنم چون کارهای کوچک برای ما مردان کم ارزش است پس خیال میکنیم که این کارها برای همسرمان هم کم ارزش خواهد بود برای همین همواره به فکر این هستیم که برای او کاری بزرگ انجام دهیم.
همسر تو نیازمند اظهار محبّت های پی در پی و هدایای فراوان، امّا کوچک است !
برای او مهم نیست که هدایای تو بزرگ باشد یا کوچک، مهم این است که تو همواره به وسیلهای به او محبّت کنی !
این فکر را از سرت بیرون کن که با انجام کارهای بزرگ و شایسته ولی در فاصله زمانی طولانی، بتوانی نیاز عاطفی همسر خود را بر آورده سازی !
آنچه برای همسر تو مهم است استمرارِ موردِ توجّه بودن است اگر چه به صورت یک هدیه کوچک در هر روز باشد.
مردی که یاد گرفته است برای شریک زندگی خود کارهای کوچک انجام دهد همواره شادی و نشاط را در چهره همسر خود مییابد و اینجاست که این مرد، احساس خوشبختی میکند و اعتماد به نفس قوی پیدا مینماید.
حضرت علیعليهالسلام
در سخنی میفرماید که زن، «ریحانه» است.
در زبان عربی به گل خوشبو، «ریحانه» میگویند.
و تو میدانی که یک گل خوشبو را باید هر روز آب بدهی و از آن مواظبت بکنی !
آیا میتوانی بگویی که من شش ماه به گل، آب نمیدهم در عوض صبر میکنم و یکباره یک استخر آب به آن گل میدهم؟
آن وقت دیگر گل تو خشک شده است، یک دریا آب هم نمیتواند آن را زنده کند.
پس بیا و هر روز به همسر خود محبّت کن تا همواره شاهد شادابی و نشاط او باشی.
خلاصه آنکه همسر شما به همان اندازه که از کارهای بزرگ خوشحال میشود از کارهای کوچک نیز شاداب میشود.
ما میتوانیم بدون آن که دست به کارهای پر هزینه و بزرگ بزنیم با انجام کارهای کوچک امتیازهای مثبت از همسر خود بگیریم. (البتّه خانمهای محترم هم باید با قدردانی از اقدامات کوچک شوهرشان آنها را تشویق به ادامه آن بنمایند).
امتحان کنید و یقین داشته باشید که هرگز پشیمان نمیشود:
ــ موقعی که وارد خانه میشوید قبل از هر کاری همسر خود را در بغل گرفته و او را ببوسید.
ــ در هر فرصتی به او یک شاخه گل هدیه کنید.
ــ از نوع آرایش او تعریف کنید.
ــ اگر به هر دلیل، مجبور هستید دیر به خانه بروید با تلفن به او خبر دهید.
ــ هنگامی که او کار زیادی دارد در شستن ظرفها به او کمک کنید.
ــ در وسط روز، از محل کار خود به او زنگ بزنید و به او بگویید که دوستش دارید.
ــ قبل از ورود به بستر، دوش بگیرید و خود را خوشبو کنید.
ــ هنگام رانندگی، به تذکرات او در رانندگی جامه عمل بپوشانید.
ــ گاه گاهی برای او یک یادداشت محبّتآمیز بگذارید.
ــ هنگامی که او با شما سخن میگوید مستقیم به چشمهای او نگاه کنید و به او بفهمانید که سراپا گوش هستید.
ــ هنگام گفتگو دستهای او را بگیرید و نوازش کنید.
ــ موقع خروج از منزل او را ببوسید و با او خداحافظی کنید.
ــ به او بگویید: «وقتی که از او دور هستید دلتان برای او تنگ میشود».
ــ همین حالا کتاب را زمین بگذارید و به نزد او بروید و به او بگویید: «عزیزم دوستت دارم !».
ــ او را با بوسه صبحگاهی از خواب بیدار کنید.
ــ از او بپرسید: «چه کسی مهتاب را دزدید و در چشم تو گذاشت؟».
ــ از دست پخت او تعریف و تمجید کنید.
ــ به او بگویید: «تو بهترین نعمتی هستی که خدا به من داده است».
ــ گیسوان او را نوازش کنید.
ــ از او بخواهید تا سرش را روی شانه شما بگذارد.
ــ در میان روز، موقعی که او مشغول کارهای خانه است، بدون مقدمه، لحظاتی او را در آغوش بگیرید.
وقتی که همسرت احساس نا امیدی میکند
وقتی که تو به همسر خود عشق میورزی، او از عشق لبریز میشود و درخشنده و زیبا میشود و تو خیال میکنی که این احساس زیبای او ادامه پیدا خواهد کرد.
من اینجا از تو یک سؤال میکنم: آیا آسمان همواره آفتابی و صاف است؟
نظام طبیعت این گونه طراحی شده که چند روز آفتاب است و چند روز هم هوا ابری میباشد.
آیا درست است که توقّع داشته باشی همیشه آب و هوا خوب باشد؟
اکنون بدان که روحیه همسر تو هم همیشه یک طور نیست.
اگر همسر تو در اوجِ گرمای عشق، ناگهان سرد و یخ میشود، تعجّب نکن، همه زنان دنیا این طور هستند !
این یک ویژگی زنان است که تو باید از آن مطّلع باشی تا بتوانی زندگی بهتری داشته باشی.
آری، ما مردان این طوری هستیم که خوشحالی و ناراحتی همسر خود را به حساب خود میگذاریم.
اگر او را شاد و شاداب ببینیم به خود افتخار میکنیم، امّا اگر او را ناراحت و نا امید بیابیم ناراحت میشویم و خیال میکنیم که او از ما ناراحت است.
اشتباه ما این است که میخواهیم همسر خود را همیشه شاداب ببینیم و برای همین اگر یک روز همسر ما غمناک بود کلافه میشویم و از ناراحت بودن او انتقاد کرده و اوضاع را خراب تر میکنیم.
اکنون باید بدانی که احساسات زنان اوج و سقوط دارد، زنان بعد از یک مرحله عشق و زیبایی به مرحله یأس و نا امیدی سقوط میکنند و دوباره به مرحله عشق، اوج میگیرند.
این کاملاً طبیعی است: اوجِ عشق و بعد سقوط در یأس و دوباره اوجِ عشق !
زن بعد از یک مرحله اوج عشق و شادابی، به مرحله یأس و نا امیدی میرود تا یک خلأ درونی برای او ایجاد شود و آنگاه بتواند انرژیهای خود را خنثی کند.
باید توجّه داشته باشی که تمایل همسر تو برای رفتن به مرحله یأس هرگز نشانه این نیست که او از تو ناراحت است بلکه این یک عملکرد طبیعی است تا او بتواند انرژیهای خود را تخلیه نماید و بعد از آن رابطه بهتری را ایجاد کند.
تو نباید توقّع داشته باشی که همسرت همیشه در نقطه اوج عشق باشد بلکه رفتن همسرت به نقطه یأس را کاملاً طبیعی بدان و در آن لحظات تلاش کن تا با او همدردی بنمایی و او بتواند این مرحله را به سرعت پشت سر بگذارد.
در آن لحظهای که همسرت در مرحله سقوط در یأس و نا امیدی است به شدت نیاز به همیاری تو دارد.
تو نباید از او انتقاد کنی ! چون این رفتار او به خاطر تو نیست، او دارد یک نیاز طبیعی خود را ارضاء میکند.
در اینجا او احساس تنهایی و واماندگی میکند و خیال میکند که بی پناه رها شده است برای همین وقتی شما به همسر خود توجّه میکنی، او به سرعت از مرحله سقوط به مرحله اوج شادابی میرسد و دوباره همان همسر شاداب تو میشود.
ازامروز به بعد، اگر دیدی که روحیه همسرت خراب است و عصبی و افسرده است و نسبت به هر چیزی ابراز مخالفت میکند، نگران نشو بلکه بدان که او الآن وارد مرحله یأس شده است.
او نیاز به حمایتِ تو دارد، او نیاز به محبّت بیشتری دارد تا این مرحله را طی کند و حواست جمع باشد مبادا در این مرحله محبّت خود را از او دریغ کنی.
اگر در این مرحله فقط یک گوش شنوا داشته باشی کافی است تا بتوانی به همسرت کمک کنی !
چقدر جالب است که حضرت علیعليهالسلام
به یکی از فرزندانش به نام محمّد حَنَفیّه، وصیّت میکند و به او میگوید: «پسرم، در همه شرائط با همسر خود مدارا کن و به او خوبی کن تا زندگیت با صفا باشد».
آری، اگر زندگی راحت و با صفا میخواهی باید به سخن حضرت علیعليهالسلام
گوش فرا دهی و همواره با همسر خود مهربان باشی و به او نیکی کنی !
ای کاش، همه پدران ما وقتی که پسران خود را داماد میکنند این توصیه را به آنها میکردند.
خلاصه آنکه در مواقعی که همسر تو افسرده و نگران است به حرفهای او گوش فرا بده و از او حمایت کن و بدان که این رفتار او طبیعی است و اتفاق خاصّی نیفتاده است بلکه او دارد یک مرحله احساسات طبیعی خود را طی میکند.
مبادا مانع آن بشوی که همسر شما به مرحله یأس برسد !
زیرا اگر مانع بشوی تا همسرت احساسات منفیّ خود را بروز بدهد احساسات زیبای او هم نابود خواهد شد و تو به زودی شاهد آن خواهی بود که دیگر از عشق و شور مستانه همسرت خبری نیست.
تعادل همسر تو در گرو این است که به طور مداوم از مرحله اوج عشق به مرحله یأس برود و دوباره به مرحله اوج شادی، پرواز کند.
اگر برنامه تو به گونهای است که همسرت در زندگیت احساسات منفی و یأس خود را مخفی میکند به هوش باش که تو او را به سوی بی احساسی و کشتن عشق، سوق میدهی !
آری، این که زنی داشته باشی که احساسات منفی نداشته باشد خوب است، امّا اگر به این آرزو رسیدی، دیگر همسرت احساسات مثبت مثل عشق و شادابی، هم نخواهد داشت و آن وقت در حسرت یک برخورد عاشقانه و شور مستانه او باقی خواهی ماند.
اگر میخواهی که به احساسات زیبای عشق و شادمانی همسر خود دست یابی باید احساسات بی تفاوتی و یأس و اندوه او را هم قبول کنی !
همسر تو وقتی در مرحله اوج عشق است به زیباییها میاندیشد و همه چیز را خوب میبیند، امّا وقتی در مرحله یأس قرار میگیرد به نداشته ها فکر میکند و ابرهای تیره و تار در مقابل چشمانش ظاهر میشوند.
او در این حالت نصفه خالی لیوان را میبیند و ممکن است از شما انتقاد کند.
شما روحیه همسرت را میشناسی و میدانی که این یک حالت کاملاً طبیعی میباشد و رابطهای با رفتار و اخلاق شما ندارد.
آری، همه مردان دنیا، این لحظات یأس همسرشان را دیدهاند و مهم این است که در آن لحظات، همسر خود را با انتقاد مأیوستر نکنی بلکه باید محبّت خود را به او ارزانی بداری، آنگاه میبینی که چگونه همسر تو سریعتر از مرحله یأس عبور میکند و به مرحله اوج عشق میرسد و دوباره همان فرشته زیبای زندگیت میشود و سعادت و خوشبختی را به تو ارزانی میدارد.
حالا اگر مایل باشی چند جمله را برایت بنویسم که خوب است در لحظاتی که همسرت در مرحله یأس است برایش بگویی:
ــ میدانم دلت نمیخواهد مرا ناراحت کنی،
ــ عزیز دلم، میتوانی به کمک من امیدوار باشی.
ــ محبوبم، به من تکیه کن من تو را تنها نمیگذارم.
ــ میفهمم که به دلسوزی و محبّت من احتیاج داری و دلت میخواهد در آغوشت بگیرم.
ــ از زندگی کردن با تو خیلی خوشحالم و توقّع ندارم که کاملاً بیعیب باشی.
ــ مجبورت نمیکنم که همیشه خودت را در مقابل من خوشحال نشان دهی.