جوانی و موفقیت ها

جوانی و موفقیت ها0%

جوانی و موفقیت ها نویسنده:
گروه: جوانان و ازدواج

جوانی و موفقیت ها

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد تقي صرفي
گروه: مشاهدات: 5494
دانلود: 2323

توضیحات:

جوانی و موفقیت ها
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 61 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5494 / دانلود: 2323
اندازه اندازه اندازه
جوانی و موفقیت ها

جوانی و موفقیت ها

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

جوانی و موفقیت ها

نویسنده: محمد تقي صرفي

اعتقادات‌ مذهبي‌

هرفردي‌ داراي‌ حس‌ّ مذهبي‌ مي‌باشد.واين‌ حس‌ّ از تقريبادوازده‌ سالگي‌ در فرد پيدا مي‌شود.گويا قبل‌ از اينكه‌ بلوغ‌جنسي‌ وغرايز ديگر انسان‌ را منحرف‌ كنند،خداوند اين‌ حس‌ّرا در انسان‌ قرار داده‌ تا با پرورش‌ اين‌ حس‌ّ آمادگي‌ لازم‌ براي‌كنترل‌ غرائز خود وغرائزي‌ كه‌ معمولا بعد از چهارده‌ سالگي‌وبه‌ بعد در انسان‌ ظهور پيدا مي‌كند،داشته‌ باشد.

مذهب‌ مهمترين‌ عامل‌ سلامت‌ انسان‌ ووسيله‌اي‌ قوي‌ در رسيدن‌ انسان‌به‌ سعادت‌ وكمال‌ مي‌باشد.

شخصي كه‌ به‌ خالق‌ يكتا تكيه‌ دارد ودرشبانه‌روز مرتب‌ با معبود خود رازونياز مي‌كند،ساعت‌ به‌ ساعت‌ ودقيقه‌ به‌ دقيقه‌ وثانيه‌ به‌ ثانيه‌ قوي‌مي‌شود،به طوريكه‌ ديگر از بني‌ بشري‌ نمي‌ترسد وانساني‌ شجاع‌ وقوي‌ميشود وبه جائي‌ مي‌رسد كه‌ علي‌عليه‌السلام رسيد وفرمود:اگر همة‌ عرب‌ به‌ من‌حمله‌ نمايند،من‌ هرگز احساس‌ ترس‌ نمي‌كنم‌ وفرار نمي‌نمايم‌.ويامانندامام‌ خميني‌(رض‌) كه‌ فرمود:من‌ در عمرم‌ از چيزي‌ نترسيده‌ام‌.

مذهب‌ در سلامت‌ روح‌ وروان‌ انسان‌ آنقدر مؤثر است‌ كه‌ نمي‌توان‌ براي‌آن‌ جايگزيني‌ پيدا كرد.

اگرچه‌ بعضي‌ها براي‌ فرار از مذهب‌ وجايگزيني‌ آن‌،سراغ‌ موسيقي‌ويا ورزش‌ ويا جايگزينهاي‌ ديگرمي‌روند.امّا خود مي‌دانند كه‌ از داخل‌تُهي‌ هستند وهميشه‌ احساس‌ نياز وپوچي‌ درآنها وجود دارد.

آيا ميتوان‌ حس‌ّ خداجويي‌ ومناجات‌ با مرّبي‌ حقيقي‌ انسانهارا با ساعتي‌موسيقي‌ وگيتار اشباع‌ نمود؟كدام‌ نِت‌ِ موسيقي‌ ميتواند جاي‌ نماز رابگيرد؟كدام‌ لذّت‌ ميتواند جاي‌ لذّات‌ معنوي‌ را بگيرد؟آيا تاكنون‌ باموسيقي‌ كسي‌ به‌ كمالات‌ رسيده‌ است‌؟آيا با ساعتها كار با موسيقي‌شخصي‌ را مي‌شناسيد ويا شنيده‌ايد كه‌ متحول‌ شود وانسان‌ خوب‌ومحترم‌ ونيكوكاري‌ شود؟برعكس‌ در كتابهاي‌ معتبري‌ مثل‌ تاريخ‌ تمدن‌ويل‌ دورانت‌ از موسيقيدانان‌ بزرگي‌ چون‌ «بتهون‌» و«موزارت‌»نام‌ مي‌بردودرباره‌ «بتهون‌ »مي‌نويسد كه‌ در دوران‌ پيري‌ دچار خصوصيات‌ زشتي‌بود وبازنان‌ شوهردار مكاتبة‌ عاشقانه‌!! مي‌نموده‌ ودچار ديوانگي‌ شده‌وگوشهايش‌ ناشنواو...شده‌ است‌.ودرزمان‌ ماهم‌ موسيقيدانان‌ نام‌ آوري‌هستند كه‌ رهبريت‌ باندهاي‌ انحراف‌ را به عهده‌ دارند كه‌ معروفترين‌آنها«جسي‌ جكسون‌» آمريكائي‌ مي‌باشد.در كشور ماهم‌ گاهي‌ گروههاي‌«رِپ‌»وگروههاي‌ ديگري‌ هستند كه‌ با استفاده‌ از موسيقي‌ ،عده‌اي‌ را ازمعنويات‌ غافل‌ نموده‌اند.

البته‌ با ظهور انقلاب‌ اسلامي‌ ،تاحدي‌ موسيقي‌ در كشور ايران‌ مهارشدوتوانستند با استفاده‌ از موسيقي‌ سنتي‌،از ضررهاي‌ آن‌ بكاهند وازاستفاده‌ از ترانه‌هاي‌ مبتذل‌ وموسيقي‌هاي‌ مطرب‌ جلوگيري‌ نمايند.

امّا در مجموع‌ ،موسيقي‌ در دين‌ اسلام‌ هيچ‌ جايگاه‌ ارزنده‌اي‌ نداردواگردر موسيقي‌ فوائدي‌ بود وضررهائي‌ نداشت‌،حتما در اسلام‌ حداقل‌مُجاز شمرده‌ مي‌شد.ولي‌ سخنان‌ هشداردهندة‌ زيادي‌ ازپيامبرخداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وامامان‌عليه‌السلام درباره‌ نهي‌ از شنيدن‌ واستفاده‌ از موسيقي‌ نقل‌ شده‌ است‌ كه‌موسيقي‌ را پله‌ كان‌ زنا! واولين‌ موسيقيدان‌ را شيطان‌!واستفاده‌ ومشغول‌شدن‌ به‌ آن‌ رالهو ولعب‌ دانسته‌اند.

البته‌ يكي‌ از عوامل‌ كشيده‌ شدن‌ بعضي‌ به‌ موسيقي‌ را غربزدگي‌ وتقليداز فرهنگ‌ غرب‌ مي‌توان‌ شمرد.

در غرب‌ ،بلد بودن‌ موسيقي‌ به عنوان‌ يك‌ هنر مهم‌ شمرده‌ ميشود.درفيلمها وداستانهاي‌ آنان‌ ،معلم‌ پيانو وشاگردان‌ پيانو يكي‌ از صحنه‌ هارابخود اختصاص‌ داده‌ اند.وخوب‌ پيانوزدن‌ دختر ويا پسر خانواده‌،اعجاب‌ وتحسين‌ همه را بر مي‌انگيزد.واين‌ خود باعث‌ تمايل‌ انسان‌ به‌بلد بودن‌ پيانو وامثال‌ آن‌ ميشود.

همچنين‌ اشتغال‌ زياد به‌ ورزش‌ ،نيز باعث‌ هدر رفتن‌ عمر انسان‌مخصوصا جوانان‌ مي‌شود.عمر انسان‌ بزرگترين‌ سرماية‌ هر فردي‌ است‌كه‌ خدا در قرآن‌ به‌ عمر انسان‌ قسّم‌ خورده‌ است‌.آيا رواست‌ كه‌ اين‌سرمايه‌ اكثرا در راه‌ ورزش‌ صرف‌ شود؟جواناني‌ را مي‌شناسيم‌ كه‌ اكثرعمر خودرا در راه‌ ورزش‌ صرف‌ كرده‌اند ووقتي‌ به‌ عمر سپري‌ شده‌خودنگاه‌ مي‌كنند سرابي‌ بيش‌ نمي‌بينند وبرگذشته‌ خود حسرت‌مي‌خورند.او از خود مي‌پرسد،بعد از اين‌ سالها چه‌ چيزي‌ به دست‌آورده‌ام‌؟آيا جز چند مدال‌ وچند تشويقنامه‌ وشايد ثروتي‌ قابل‌ملاحظه‌،چيز ديگري‌ به دست‌ آورده‌ام‌؟البته‌ اين‌ مال‌ جواناني‌ است‌ كه‌ درراه‌ ورزش‌،گرفتار مفاسد اخلاقي‌ نشده‌اند و الاّ افرادي‌ هستند كه‌ در اين‌مسير ورزش‌، سرماية‌ پاك‌ بودن‌ اولية‌ خود را هم‌ از دست‌ دادند ونه‌ تنهاباعث‌ افتخار وبه دست‌ آوردن‌ مدال‌ نشدند،بلكه‌ آبروي‌ خود وخانواده‌خودرا بردند وجز شرمساري‌ چيزي‌ به دست‌ نياوردند.

پس‌ بايد مواظب‌ بود كه‌ تعادل‌ را در ورزش‌ وموسيقي‌ وكارهائي‌ ماننداينها رعايت‌ كنيم‌ واز هدف‌ اصلي‌ كه‌ رسيدن‌ به‌ سعادت‌ وكمال‌ است‌ بازنمانند.

امّا كسانيكه‌ حس‌ مذهبي‌ خودرا پرورش‌ داده‌ اند وآنرا بارورساخته‌اند،در زندگي‌ شبانه‌ روزي‌ خود هيچ‌ جائي‌ براي‌ استفاده‌ ازموسيقي‌ نمي‌بينند.وبه جاي‌ آن‌ از نماز،دعا،كارهاي‌ خير وخوب‌ مثل‌عيادت‌ مريض‌،صلة‌ رحم‌،كارهاي‌ تحقيقاتي‌ وعلمي‌،شركت‌ درجلسات‌معنوي‌،استفاده‌ مي‌نمايند.

نتيجة‌ عمر اين‌ افراد بسيار گرانقيمت‌ است‌ وغنيمتهائي‌ كه‌ به دست‌آورده‌اند بسيار پربها.بعد از مدتي‌ اين‌ افراد تبديل‌ به‌ انسانهائي‌ عادل‌،باانصاف‌،دل‌رحم‌،سالم‌،سخاوتمند،شجاع‌،غيور،وطندوست‌،مي‌شوند.افرادي‌كه‌ با توكل‌ برخدا در هرميداني‌ وارد شوند،موفق‌ مي‌شوند.در سياست‌موفق‌ هستند.در ميدان‌ علم‌ سربلند مي‌باشند.در كارهاي‌ اقتصادي‌ به‌كشور ودين‌ خود خدمت‌هاي‌ ارزشمندي‌ مي‌ كنند.در اخلاق‌ راهنماي‌از راه‌ ماندگان‌ مي‌شوند.در معرفت‌ الهي‌ گاه‌ يكشبه‌ راه‌ هزارشبه‌ طي‌مي‌كنند.در هنر هنرمند حقيقي‌ مي‌گردند.در دفاع‌ از وطن‌ همواره‌جلودار هستند.در مبارزه‌ با مستكبرين‌ وظالمين‌ بدون‌ هيچ‌ هراسي‌ درصحنه‌هاي‌ مختلف‌ حاضر مي‌شوند وبامشتهاي‌ گره‌ كرده‌ جواب‌ دشمن‌را مي‌دهند.

و...

بعضي‌ از جوانان‌ خيال‌ مي‌كنند كه‌ دين‌ اسلام‌ دين‌ رياضت‌ است‌. دين‌سختي‌ كشيدن‌ است‌.امّامثلا دين‌ مسيحيت‌ دين‌ نرم‌ وملايمي‌ است‌!زيرادر اسلام‌ بايدها ونبايدها زياد است‌.بايد نماز خواند.بايد روزه‌گرفت‌.بايدخمس‌ وزكات‌ داد.بايد حج‌ وجهاد رفت‌.بايد به‌ ديگران‌كمك‌ كرد.بايد امر به معروف‌ ونهي‌ از منكر نمود.

همچنين‌ نبايد زنا كرد.نبايد شراب‌ خورد.نبايد به‌ نامحرم‌ نگاه‌ كرد.نبايدگوشت‌ خوك‌ خورد.نبايد رقصيدونبايد موسيقي‌ زننده‌ گوش‌ داد.نبايدفحش‌ وناسزا گفت‌.نبايد درمجالس‌ حرام‌ رفت‌.نبايدلواط‌ واستمناءكرد.نبايد مساحقه‌ نمود.نبايد موي‌ بدن‌ زن‌ ويا زينتش‌ آشار شود.نبايدغيبت‌ كرد.نبايد دزدي‌ نمود.نبايد مال‌ يتيم‌ خورد.نبايد ربا خوردو...

ولي‌ از اين‌ غافلند كه‌ دين‌ اسلام‌ كاملترين‌ دينهاست‌.وقوانين‌ آن‌ براي‌سعادت‌ انسان‌ تاروزقيامت‌ كافي‌ است‌.اگر اسلام‌ بايدها ونبايدهاي‌زيادي‌ براي‌ پيروان‌ خود دارد براي‌ آن‌ است‌ كه‌ همواره‌ در مسير صحیح‌حركت‌ كنند ودچار انحرافات‌ نابودكننده‌ دين‌ ودنيا نشوند.هركدام‌ ازاحكام‌ اسلام‌ فلسفه‌ وعلت‌ خاصي‌ داردكه‌ بعضي‌ از اين‌ علتها دركتب‌الهي‌ وكتب‌ مذهبي‌ بيان‌ شده‌ است‌.قرآن‌ درباره‌ نماز مي‌فرمايد كه‌:نمازمانع‌ فحشاء ومنكر مي‌شود.

شما اگر درباره‌ حقيقت‌ اين‌ آيه‌ بررسي‌ مي‌كنيد وسري هم‌ به‌ زندانهاي‌كشورمان‌ بزنيد متوجه‌ مي‌شويد كه‌ اكثرزندانيان‌ از كساني‌ هستند كه‌بانماز ارتباطي‌ نداشته‌اند.وشايد درعمرخود براي‌ شركت‌ درنمازجماعت‌ به‌ مسجد نرفته‌ اند.اسلام‌ مي‌خواهد با نمازروح‌ آدمي‌ را ازچنگالهاي‌ هواي‌ نفس‌ واز وسوسه‌هاي‌ شيطان‌ نجات‌ بدهد.نماز كمرشيطانهارا مي‌شكند.نماز گناهان‌ را پاك‌ مي‌كند.

«نقل‌ شده‌ كه‌ روزي‌ جواني‌ درموقع‌ نمازبلند شد وبه‌ پيامبراسلام‌صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفت‌:يارسول‌ اللّه‌ من‌ آلوده‌ام‌!مرا پاك‌ كن‌.پيامبر رو از اوبرگردانيدند ومشغول‌ نمازجماعت‌ شدند.بعد از نماز،باز آن‌ جوان‌ بلندشد وگفت‌:يارسول‌ الله!من‌ آلوده‌ام‌!مرا پاك‌ فرما!حضرت‌ فرمود:مگرشمابالباس‌ پاك‌ به‌ اين‌ مسجد نيامدي‌وبامانمازنخواندي‌؟گفت‌:چرا.فرمود:اين‌ نماز تورا از گناهان‌ پاك‌ نمود.»

«ودر سخن‌ ديگري‌ آمده‌ كه‌ سلمان‌ گفت‌:نزد پيامبر در زير درختي‌نشسته‌ بودم‌.ناگاه‌ حضرت‌ بلند شد ودرخت‌ را تكان‌ داد تا برگهايش‌ريخت‌.من‌ علت‌ اين‌ كار را پرسيدم‌.فرمود:همانطور كه‌ برگهاي‌ اين‌درخت‌ ريخت‌،گناهان‌ آدمي‌ هم‌ با خواندن‌ نماز مي‌ريزد.»

نماز انسان‌ را از عذاب‌ وجدان‌ گناهان‌ نجات‌ وخلاصي‌ داده‌ وبه‌ اوآرامش‌ مي‌دهد.واين‌ آرامش‌ لازمه‌ روح‌ آدمي‌ است‌ كه‌ متأسفانه‌ درآدمهاي‌ فراري‌ از نماز ديده‌ نمي‌شود.

پس‌ نمي‌ توان‌ نماز را يك‌ تكليف‌ سخت‌ ورياضتي‌ براي‌ انسان‌ قلمدادكرد.نمازي‌ كه‌ هيچگاه‌ از انسان‌ ساقط‌ نمي‌شود چه‌ درسفر وچه‌درحضر.چه‌ در جنگ‌ وچه‌ در صلح‌.چه‌ در سلامتي‌ وچه‌ در بيماري‌.چه‌در فقر وچه‌ در غِني‌.چه‌ در مجردي‌ وچه‌ در دوران‌ ازدواج‌. در جواني‌وچه‌ در پيري‌.

اگر ارزش‌ نماز را بدانيم‌ مي‌فهميم‌ كه‌ نماز نه‌ تنها سخت‌ نيست‌ بلكه‌ براي‌عارفان‌ بسيار لذت‌ بخش‌ است‌.آنچنان‌ كه‌ شخصي‌ مانند اويس‌ قرن‌ كه‌پيرمرد چوپاني‌ است‌ به خود مي‌گفت‌:اويس‌!امشب‌ شب‌ ركوع‌ است‌ وتاصبح‌ در يك‌ ركوع‌ به سر مي‌برد.وشب‌ ديگر مي‌گفت‌:امشب‌ شب‌ سجوداست‌ وتا صبح‌ را در يك‌ سجده‌ به سر مي‌برد.وشب‌ ديگر را تا به‌ صبح‌ درقيام‌ وايستاده‌ عبادت‌ مي‌كرد.او كه‌ ديگر پيامبر وامام‌ نبود تا اين‌عبادتهارا مختص‌ اولياء خدا بدانيم‌.او پيرمرد بيسواد چوپاني‌ بود كه‌ بامعرفت‌ صحيح‌ به‌ درجه‌اي‌ رسيد كه‌ جزء ياران‌ علي‌عليه‌السلام ،بود ودركنارحضرتش‌ جنگيد وعاقبت‌ به‌ شهادت‌ رسيد.

نماز جلو انحرافات‌ جنسي‌ را مي‌گيرد.نمازجلو اعتياد را مي‌گيرد.نمازجلو فقر را مي‌گيرد.نماز جلو انحرافات‌ سياسي‌ را مي‌گيرد.نماز جلوانحرافات‌ اعتقادي‌ را مي‌گيرد.نماز جلو انحرافات‌ اقتصادي‌ رامي‌گيردو...

در نتيجه‌ نماز را نمي‌توان‌ تكليف‌ سختي‌ دانست‌.ديگر تكاليف‌ واجب‌وحرام‌ هم‌ هركدام‌ نقش‌ مهمي‌ در هدايت‌ انسان‌ ودوري‌ از انحرافات‌دارند.

اگر اسلام‌از زنا وروابط‌ نامشروع‌ نهي‌ كرده‌ است‌ براي‌ جلوگيري‌ ازعواقب‌ خانمان‌ برانداز آن‌ است‌.زنا پرده‌هاي‌ حيا را به خصوص‌ در زنان‌ ازبين‌ مي‌برد.محبتهاي‌ زن‌ وشوهري‌ ووفاداريهارا به‌ خيانت‌ نسبت‌به هم‌،تبديل‌ مي‌كند.وقت‌ شريف‌ وباارزش‌ را در افراط‌ گريهاي‌ جنسي‌صرف‌ مي‌نمايد.زن‌ ومرديكه‌ از راه‌ قانوني‌ باهم‌ ازدواج‌ كنند،درغير ازسالهاي‌ اوليه‌ ازدواج‌،با هفته‌اي‌ دويا سه‌ بار نزديكي‌ اشباع‌ ميشوند

وبا خيال‌ راحت‌ وآرامش‌ كامل‌ به‌ انجام‌ وظايف‌ خود مي‌پردازند.ولي‌ زن‌ويامرديكه‌ ارتباطات‌ نامشروع‌ دارند،اوقات‌ زيادي‌ را صرف‌ اين‌ حس‌سيري‌ناپذير مي‌كنند وگاهي‌ علاقه‌ موقتي‌ به‌ يك‌ نفر پيدا مي‌كنند ولي‌همينكه‌ پاي‌ نفر ديگري‌ به ميدان‌ آمد از اولي‌ دل‌ مي‌كنند كه‌ به قول‌معروف‌«لكل‌ جديدٍ لذة‌!»براي‌ هر جديد وتازه‌اي‌ لذت‌ خاصي‌ است‌.

اين‌ افراد آرامش‌ خيال‌ ندارند زيرا زنا برخلاف‌ فطرت‌ پاك‌ آدمي‌است‌.والبته‌ از اثرات‌ زيانبار آن‌ كه‌ متلاشي‌ شدن‌ كانونهاي‌خانواده‌ها،بچه‌هاي‌ نامشروع‌،ناآراميهاي‌ ذهني‌واز همه‌ مهمتر ميل‌ افرادزناكار به‌ ايجاد فساد درجامعه‌ وميل‌ به‌ ظلم‌ وستم‌ ودروغ‌ وكجرويهامصون‌ نخواهند ماند.فردزناكار از نظر اسلام‌ صلاحيت‌ قضاوت‌،شهادت‌در دادگاه‌،امامت‌ جماعت‌،مرجعيت‌ واجتهادو...ندارد.

در روايات‌ آمده‌ كه‌ از علامتهاي‌ دشمني‌ با اهلبيت‌ زنازادگي‌ است‌ وآمده‌كه‌ كسي‌ با اهلبيت‌ دشمني‌ نمي‌ورزد مگر اينكه‌ بچه‌ زنا ويا بچه‌حيض‌!باشد.

چه‌ پولهاي‌ هنگفتي‌ كه‌ انسان‌هاي‌ جامانده‌ از حقيقت‌ صرف‌ ارضاءجنسي‌ نامشروع‌ خود نمي‌كنند.چه‌ پولهايي‌ كه‌ به‌ زن‌هاي‌ فاحشه‌مي‌پردازند مثلا شخصي‌ مي‌گفت‌ كه‌ درسال‌ دوياسه‌ بار به‌ تركيه‌ رفته‌وچند شبي‌ در هتل‌ مانده‌ ومبالغي‌ را صرف‌ هتل‌ ومادام‌!!نموده‌ وسپس‌بادست‌ خالي‌!به‌ كشورمراجعت‌ مي‌نمايد درحاليكه‌ اگر اين‌ پولهاراصرف‌ ازدواج‌ قانوني‌ وشرعي‌ مي‌كرد ميتوانست‌ همواره‌ از همسري‌ كه‌فقط‌ متعلق‌ به‌ اوست‌ وشريك‌ زندگي‌ اوست‌ بهره‌ هاي‌ فراواني‌ درمسائل‌ مختلف‌ زندگي‌ ببرد.

وچه‌ پولهايي‌ كه‌ اين‌ افرادصرف‌ خريد ماهواره‌ وفيلمهاي‌ مبتذل‌ براي‌فقط‌ لذت‌ چشمها!نمي‌كنند.درحاليكه‌ ميتوانند با اين‌ پولها كارهايي‌ كه‌به درد خود وخانواده‌ وكشور ودنيايشان‌ بخورد انجام‌ دهند.

طبق‌ آمار يك سوم‌ كودكان‌ انگليس‌ حرام‌ زاده‌ هستند!وبقيه‌ كشورهاي‌اروپائي‌ وكشورهايي‌ كه‌ درآنها بي‌ بند وباري‌ به عنوان‌ يك‌ عمل‌ بد تلقي‌نمي‌شود نيز كم‌ وبيش‌ همين‌ آمارهارا دارند.

اين‌ كودكان‌ در آينده‌ در سراسر كشور هركدام‌ در جايگاه‌ خود زندگي‌خواهند كرد.بعضي‌ در كارهاي‌ سياسي‌ وبعضي‌ پستهاي‌ حساس‌ رابه دست‌ خواهند گرفت‌ وبعضي‌ در بازار وتجارت‌ وعده‌ اي‌ درآموزش‌وپرورش‌ ودر طبابت‌ ودرجاهاي‌ ديگر مشغول‌ به كار مي‌شوند.

كشوريكه‌ مسئولينش‌ از فرزندان‌ حرام‌ به‌ عمل‌ آمده‌ باشند آينده‌ سالمي‌نخواهد داشت‌.بلكه‌ كساني‌ مثل‌ شارون‌ وجرج‌ بوش‌ وبيل‌ كلينتون‌وامثال‌ او قدرت‌ را به دست‌ مي‌گيرند كه‌ از كشتار مردم‌ مستضعف‌ومحروم‌ ومخصوصا ملت‌هاي‌ مسلمان‌ لذت‌ مي‌برند.كسانيكه‌ فاقدترحم‌ نسبت‌ به‌ انسانها هستند وفقط‌ خود ومردم‌ خودرا مي‌بينند وبراي‌هيچ‌ كس‌ ديگري‌ ارزش‌ واحترام‌ قائل‌ نيستند.

اينجاست‌ كه‌ به‌ فلسفه‌ احكام‌ در اسلام‌ پي‌ مي‌بريم‌ كه‌ تصدي‌ پستهاي‌حساس‌ مثل‌ رهبري‌ وقضاوت‌ وامامت‌ جماعت‌ را براي‌ افراد حرام‌ زاده‌ممنوع‌ كرده‌ است‌.وبرعكس‌ توجه‌ وعنايت‌ ويژه‌اي‌ به‌ افراد باتقواوپاك‌وسالم‌ از نظر اخلاقي‌ دارد

امّا حكم‌ ديگري‌ كه‌ اسلام‌ دارد مربوط‌ به‌ حرام‌ بودن‌شرابخواري‌ است‌.شراب‌ مايعي‌ است‌ كه‌ نه‌ تنها دردين‌ اسلام‌ بلكه‌در همه‌ اديان‌ وبلكه‌ از ديد همه‌ اطباء مضر وضررآور تشخيص‌ داده‌ شده‌است‌.

بزرگترين‌ ضرر شراب‌ مختل‌ كردن‌ عقل‌ آدمي‌ است‌.عقلي‌ كه‌ شرافت‌انسان‌ وبرتري‌ اوبرساير موجودات‌ وابسته‌ به‌ آن‌ است‌.

يكي‌ از دانشمندان‌ گفته‌ است‌ كه‌ حتي‌ مصرف‌ كم‌ الكل‌ مي‌تواندضايعات‌ مغزي‌ بسياري‌ را سبب‌ شود.ووقتي‌ انسان‌ از نوشيدن‌مقداركمي‌ الكل‌،احساس‌ لذت‌ وشادماني‌ مي‌كند نمي‌داند كه‌ به‌ نابودي‌سلولهاي‌ مغزي‌ خود كمك‌ كرده‌ است‌.

آثار زيانبار شراب‌ در جوامع‌ مختلف‌ قابل‌ انكار نيست‌.شراب‌ را مي‌تواندريشه‌ بسياري‌ از مفاسد غرب‌ دانست‌ كه‌ بحمدالله در كشور ما به خاطررعايت‌ مسائل‌ مذهبي‌،شرابخواري‌ در حد بسيار ضعيف‌ واندكي‌ است‌.

امّا در تاريخ‌ مي‌توان‌ به‌ مواردي‌ اشاره‌ كرد كه‌ شرابخواري‌ باعث‌ نابودي‌وجنايت‌ شده‌ است‌.وقتي‌ هارون‌،خليفه‌ عباسي‌،خواهرش‌ عباسه‌ را به‌عقد جعفربرمكي‌ وزير مقتدر خود درآورد اورا از هرگونه‌ تماس‌ جنسي‌منع‌ نمود وجعفرهم‌ اطاعت‌ كرد ولي‌ عباسه‌ نتوانست‌ برهوس‌ خود غلبه‌كند وترتيبي‌ داد تا جعفر با نوشيدن‌ شراب‌ مست‌ شود.آنگاه‌ با او عمل‌جنسي‌ انجام‌ داد.وقتي‌ بعد از مدتها خبر به‌ هارون‌ رسيد،دستور كشتن‌جعفربرمكي‌ وكندن‌ ريشه‌ برامكه‌ در دستگاه‌ خلافت‌ خودرا صادرنمود.وبه‌ اين‌ ترتيب‌ ريشه برمكي‌ها از قدرت‌ وخلافت‌ كنده‌ شد.

ويا وقتي‌ مغولها به‌ ايران‌ حمله‌ كردن‌،پادشاه‌ ايران‌ جلال‌ الدين‌خوارزمشاه‌ به دليل‌ مستي‌ نتوانست‌ تصميم‌ درستي‌ براي‌ دفاع‌ از كشور بگيرد لذا كشور ايران‌ به‌ اشغال‌ مغولها درآمد وتمدن‌ اسلامي‌ دچار آفت‌مخربي‌ گرديد.

در زمان‌ اميركبير كه‌ مي‌رفت‌ كشور ما از تاريكي‌ وگمراهي‌ به درآيد وازعقب‌ ماندگي‌ نجات‌ يابد،بدخواهان‌ حكم‌ قتل‌اميركبير را ازناصرالدين‌شاه‌ درحال‌ مستي‌ گرفتند واجرا نمودند.وباعث‌ شدند كه‌ اميد نجات‌ايران‌ برباد رود.

درتاريخ‌ ذكر شده‌ كه‌ افرادي‌ بوده‌ اند كه‌ براثر مستي‌ با محارم‌ خود مثل‌خواهرخود زنا كرده‌اند.

دانشمندان‌ تنها آثار زيانبار شرابخواري‌ را گريبانگير شرابخوار نمي‌دانندبلكه‌ به‌ نسلهاي‌ بعدي‌ هم‌ اين‌ آثار سرايت‌ مي‌كند.

دبيركل‌ سازمان‌ بين‌ المللي‌ مبارزه‌ باالكل‌ گفت‌ كه‌ هشتاد درصد ديوانگان‌وچهل‌ درصد بيماران‌ آميزشي‌ در نتيجه‌ اعتياد به‌ الكل‌ بوده‌است‌.ودكتري‌ در المان‌ گفته‌ است‌ كه‌ درب‌ ميكده‌ هارا ببنديد تا من‌درب‌ نيمي‌ از بيمارستانها وديوانه‌ خانه‌ هارا ببندم‌.

پس‌ ملاحظه‌ مي‌كنيد كه‌ چرا اسلام‌ شراب‌ را حرام‌ نموده‌ است‌.اسلام‌نمي‌خواهد كه‌ مسلمانش‌ اسير اين‌ آثار زيان‌ آورباشد.اسلام‌ مي‌خواهدكه‌ مسلمين‌ تندرست‌ وشاداب‌ وسالم‌ وقوي‌ وبه دور از هرگونه‌ انحرافي‌باشند.همانطور كه‌ در بهشت‌ موعود اين‌ چنين‌ وكليه‌ بهشتنيان‌ از هر گونه‌بيماري‌ جسمي‌ وروحي‌ وحتي‌ از صفات‌ زشتي‌ چون‌ حسادت‌،كينه‌جوئي‌،بخل‌ وخساست‌،ترس‌ وتكبر و...بدور مي‌باشند.

مسئله‌ ديگري‌ كه‌ باعث‌ شده‌ كه‌ اسلام‌ را دين‌ محدوديتها تلقي‌ كنندمربوط‌ به‌ روابط‌ جنسي‌ است‌.

چگونه‌ ميتوان‌ قبول‌ كرد كه‌ خداوند حكيم‌ نياز جنسي‌ را در انسان‌ قراردهد ولي‌ براي‌ اشباع‌ سالم‌ آن‌ پيش‌ بيني‌ نكرده‌ باشد؟آنقدر كه‌ در اسلام‌به‌ مسئله‌ برطرف‌ كردن‌ نيازهاي‌ غريزه‌ جنسي‌ اهميت‌ داده‌ شده‌ دركدام‌دين‌ اين‌ چنين‌ بها داده‌ شده‌ است‌؟

البته‌ چون‌ راه‌ برطرف‌ كردن‌ اين‌ نياز حساس‌ است‌ ودرصورت‌ درست‌نبودن‌ راه‌ انسانها دچار آثار زيانباري‌ مي‌شوند،اسلام‌ عزيز اين‌ راه هارا درچهارچوب‌ خاصي‌ قرار داده‌ كه‌ هر مسلماني‌ بايد در اين‌ چهارچوب‌ كه‌بسيار بزرگ‌ هم‌ است‌ حركت‌ كند وبراي‌ متخلفين‌ ومتجاوزين‌ از اين‌حدود،مجازاتهاي‌ سختي‌ چون‌ سنگسار،اعدام‌ وشلاق‌ درنظر گرفته‌شده‌ است‌.

از يك‌ طرف‌ اسلام‌ مي‌فرمايد كه‌ دختر بايد آنقدر زود شوهر كند كه‌ هنوزعادت‌ ماهيانه‌ شده‌ از خانه‌ پدر رفته‌ باشد.ويا پسر هرگاه‌ احساس‌ كرد كه‌به خطر گناه‌ مي‌افتد واجب‌ است‌ كه‌ ازدواج‌ كند ويا مرد مي‌تواند به دلائلي‌تا چهار زن‌ دائم‌ وبه طور نامحدود همسر موقت‌ داشته‌ باشد واز طرفي‌ به‌كسانيكه‌ به عللي‌ برايشان‌ ازدواج‌ ميسور نيست‌ دعوت‌ وسفارش‌ به‌پاكدامني‌ وعفاف‌ مي‌نمايد.ورابطه‌ جنسي‌ خارج‌ ازدواج‌ را ممنوع‌مي‌داند.

اسلام‌ براي‌ حفظ‌ تعادل‌ غريزه‌ جنسي‌، رابطه زن‌ و مرد را به‌ قيودي‌ مقيدساخته‌ است‌ كه‌ رعايت‌ آنها به‌ سلامت‌ جامعه‌ كمك‌ مي‌نمايد و عدم‌رعايت‌ آنها، باعث‌ انحراف‌ و عاقبت‌ اضمحلال‌ آن‌ جامعه‌ مي‌شود. ازجمله اين‌ قيود و ضوابط‌ :

١ـ محارم‌:

باتوجه‌ به‌ اينكه‌ افرادي‌ به خاطر قرابت‌ و خويشي‌ مجبورند در يك‌ جازندگي‌ كنند، اسلام‌ افرادي‌ را به‌ هم‌ محرم‌ ساخته‌ است‌ كه‌ از يك‌ طرف‌معاشرت‌ اين‌ افراد با هم‌ به‌ دليل‌ عدم‌ رعايت‌ وجوب‌ حجاب‌ زن‌،سخت‌ و مشقت‌ آور نباشد و از طرفي‌ با ممانعت‌ از ازدواج‌ اين‌ افراد باهم‌، روابط‌ خويشاوندي‌ سالم‌ از بين‌ نرود.

علاقه‌ اين‌ افراد به‌ هم‌ علاقه‌ خويشاوندي‌ و فاميلي‌ است‌. مثل‌ علاقه‌ پدرومادر نسبت‌ به‌ فرزند و علاقه‌ برادر نسبت‌ به‌ خواهر و٠٠٠غيره‌.

٢ـ حرمت‌ زنا

علاوه‌ بر ممنوعيت‌ رابطه‌ جنسي‌ با محارم‌، ارتباط‌ با جنس‌ مخالف‌بدون‌ عقد شرعي‌، زنا محسوب‌ شده‌ و حرام‌ و ممنوع‌ است‌.

«وَ لا' تَقْرَبُوا الزِّن'ا اِنَّه‌ُ ك'ان‌َ ف'احِشَة‌ً وَ س'اءَ سَبيلاً».

«به‌ زنا نزديك‌ نشويد زيرا زنا فحشاء و بد راهي‌ است‌».

در سفر معراج‌، در هنگام‌ بازديد از جهنم‌، پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ديد كه‌:

«عده‌ اي‌ از زنها را به‌ سينه‌هايشان‌ آويزان‌ كرده‌ بودند وعده‌اي‌ ديگر رابا نخ‌ و سوزن‌ آتشين‌، بدنهايشان‌ را مي‌دوختند. از جبرئيل‌ در باره‌اينان‌ پرسيدم‌ فرمود:اينها زناكار بوده‌اند».

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به‌ علي‌عليه‌السلام فرمود:

«زنا داراي‌ سه‌ اثر بد دنيوي‌ و سه‌ اثر بد اخروي‌ است‌: اثرات‌ دنيوي‌زنا عبارتند از: رسواشدن‌، كوتاهي‌ عمر و قطع‌ روزي‌ (روزي‌ حلال‌).و اثرات‌ اخروي‌ آن‌: سختي‌ حساب‌، خشم‌ خداوند و ابدي‌ بودن‌ درجهنم‌ است‌».

«آمده‌ است‌ كه‌ وقتي‌ لشكر حضرت‌ موسي‌عليه‌السلام به‌ فرماندهي‌ يوشع‌ بن‌نون‌عليه‌السلام تصميم‌ به‌ تصرف‌ شام‌ را گرفتند. حاكم‌ آن‌ ناحيه‌ از بلعم‌ باعوراكه‌ دانشمندي‌ قلاّبي‌ بود درخواست‌ كرد كه‌ راهي‌ براي‌ شكست‌ لشكربني‌اسرائيل‌ به‌ او نشان‌ دهد. بلعم‌ به‌ آنان‌ گفت‌ كه‌ تنها عامل‌ شكست‌ اين‌لشكر زنااست‌! شما زنان‌ هرزه‌ را به‌ عنوان‌ خريد و فروش‌ ميان‌ لشكر بني‌اسرائيل‌ بفرستيد و به‌ آنها اجازه‌ بدهيد كه‌ خود را در اختيار مردان‌ لشكربگذارند.

دستور بلعم‌ اجرا شد و زنان‌ هرزه‌ در بين‌ لشكر يوشع‌ رفت‌ و آمدمي‌نمودند و به‌ فسق‌ و فجور با لشكريان‌ مشغول‌ شدند.

طولي‌ نكشيد كه‌ دراثر اين‌ تماسهاي‌ نامشروع‌، مرضي‌ خطرناك‌ در بين‌لشكريان‌ پيدا شد و در فاصله‌ چند روز هزاران‌ نفر را كشت‌!

اين‌ وضع‌ ادامه‌ داشت‌ تا اينكه‌ يكي‌ از افراد غيرتمند لشكر، نيزة‌ خود رابه دست‌ گرفت‌ و به‌ زن‌ و مردي‌ كه‌ در حال‌ زنا بودند حمله‌ كرد و آنان‌ راكشت‌ و اعلام‌ كرد هركه‌ را در حال‌ عمل‌ نامشروع‌ بيابم‌، او را مي‌كشم‌!لشكريان‌ از ترس‌ جان‌، از زنان‌ مذكور فاصله‌ گرفتند و درنتيجه‌ آن‌ مرض‌مهلك‌ از ميان‌ رفت‌ و لشكر بني‌اسرائيل‌ توانست‌ شام‌ را فتح‌ و تصرف‌كند.

«يكي‌ از علماء مي‌گويد: مشاهده‌ كردم‌ كه‌ هفته‌اي‌ يكبار خانمي‌ در حرم‌اميرالمؤمنين‌عليه‌السلام براي‌ زنها استخاره‌ مي‌گيرد. من‌ از يكي‌ از خادمين‌ حرم‌خواهش‌ كردم‌ كه‌ آن‌ زن‌ را نزد من‌ بياورد تا چند سؤال‌ از او بپرسم‌. خانم‌را نزدم‌ آوردند، از او پرسيدم‌: شما چگونه‌ استخاره‌ مي‌گيريد؟ جواب‌داد: با تسبيح‌ و با كمك‌ حضرت‌ ابوالفضل‌عليه‌السلام ! وقتي‌ از او توضيح‌خواستم‌، گفت‌: من‌ زني‌ بيوه‌ هستم‌ كه‌ چند بچه‌ دارم‌. از بي‌ پولي‌ چندبارتصميم‌ به‌ اعمال‌ ناشايست‌ گرفتم‌، ولي‌ هربار منصرف‌ شدم‌ و تقوا پيشه‌نمودم‌. يك‌ دفعه‌ آخر خيلي‌ به من‌ فشار آمد و ديگر نزديك‌ بودم‌ كه‌ آلوده‌شوم‌ ولي‌ باز منصرف‌ شدم‌ و به‌ حرم‌ حضرت‌ ابوالفضل‌عليه‌السلام رفتم‌ و سه‌روز در آنجا اعتصاب‌ غذا نمودم‌ و از حضرت‌ تقاضاي‌ كمك‌ نمودم‌.

در عالم‌ رؤيا حضرت‌ عباس‌عليه‌السلام به من‌ فرمود: برو و در حرم‌ پدرم‌اميرالمؤمنين‌عليه‌السلام براي‌ زنها استخاره‌ بگير!

گفتم‌: من‌ اين‌ كار را بلد نيستم‌!

فرمود: ما كمكت‌ مي‌كنيم‌.

من‌ هم‌ هفته‌اي‌ يك‌ بار به‌ اينجا مي‌آيم‌ و استخاره‌ مي‌گيرم‌ و حضرت‌ هم‌مطالبي‌ كه‌ لازم‌ است‌ به‌ افراد بگويم‌، بر زبانم‌ جاري‌ مي‌كند. و مردم‌ هم‌درعوض‌ به من‌ مزد مي‌دهند!»

٣ـ سرپرستي‌ مرد نسبت‌ به‌ خانواده‌

اسلام‌ مرد را رئيس‌ و سرپرست‌ خانواده‌ مي‌داند و وظيفه او را رفع‌احتياجات‌ خانواده‌ و اداره‌ امور مختلف‌ دانسته‌ و اطاعت‌ از دستورات‌او را (اگر بر خلاف‌ دستورات‌ خدا و رسول‌ او نباشد) از طرف‌ اعضاي‌خانواده‌، لازم‌ مي‌داند.

«مردان‌ سرپرستي‌ و كارگذاري‌ زنان‌ را برعهده‌ دارند، به خاطر برتري‌ كه‌خداوند بعضي‌ (مردان‌) را بر بعضي‌ (زنان‌) داده‌ است‌، و به‌ خاطرنفقه‌اي‌ كه‌ از اموالشان‌ مي‌پردازند».

«پيغمبرعليه‌السلام فرمود: اگر زن‌ از خانه‌ خارج‌ شود در حالي‌ كه‌ شوهرش‌ ازاو ناراضي‌ باشد، تمام‌ فرشتگان‌ او را لعنت‌ مي‌كنند تا زماني‌ كه‌ به‌خانه‌ برگردد».

و در سخن‌ ديگر فرمود:اگر شوهر از زنش‌ ناراضي‌ باشد، عبادتهايش‌قبول‌ نمي‌شود تا زماني‌ كه‌ شوهر از او راضي‌ شود.

٤ـ زن‌ مسئول‌ امور خانه‌

از طرفي‌ اسلام‌ مسئوليت‌ اداره‌ خانه‌ وامورخانه‌داري‌ را به‌ عهده‌ زن‌گذاشته‌ است‌. آنچنان‌ كه‌ پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«زن‌ سرپرست‌ خانه‌ شوهرش‌ بوده‌ و مسئول‌ است‌».

باتوجه‌ به‌ روايات‌ معصومين‌عليه‌السلام ، متوجه‌ مي‌شويم‌ كه‌ از نظر اسلام‌،خوب‌ است‌ زن‌ به‌ اموري‌ مشغول‌ شود كه‌ تماس‌ اورا با جنس‌ مخالف‌محدود سازد. مثلاً جهاد از زنان‌ برداشته‌ شده‌ است‌ و تهيه‌ آذوقه‌ ومسكن‌ و لباس‌ به‌ عهده‌ مرد قرار دارد.

عيادت‌ مريض‌ و تشييع‌ جنازه‌ و بقيه‌ امور اجتماعي‌ كه‌ براي‌ مردان‌ بسيارسفارش‌ شده‌ است‌، براي‌ زنان‌ سفارشي‌ از طرف‌ بزرگان‌ دين‌ نشده‌است‌، بلكه‌ به‌ زنان‌ رخصت‌ داده‌ شده‌ است‌ كه‌ در اين‌ امور شركت‌نكنند. امّا از آن‌ طرف‌ براي‌ اداره‌ امور منزل‌ و مشغول‌ شدن‌ به‌ تربيت‌كودكان‌ و تعليم‌ و آموزش‌ و رفع‌ احتياجات‌ شوهر بسيار سفارش‌ شده‌است‌. به‌ چند حديث‌ در اين‌ زمينه‌ توجه‌ نمائيد:

«روزي‌ رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در جمع‌ اصحاب‌ و ياران‌ نشسته‌ بودند كه‌اسماء بنت‌ يزيد انصاري‌، به‌ حضور پيغمبرعليه‌السلام رسيد و عرض‌ كرد: من‌نماينده‌ زنان‌ هستم‌ تا از شما سؤالي‌ بپرسم‌، و اين‌ فقط‌ سؤال‌ زنان‌انصار و مدينه‌ نيست‌ بلكه‌ هيچ‌ زني‌ در شرق‌ و غرب‌ عالم‌ نيست‌ مگراينكه‌ وقتي‌ سؤال‌ مرا بشنود، آن‌ را مي‌پذيرد. پس‌ من‌ در حقيقت‌نماينده‌ همه زنان‌ عالم‌ هستم‌! پدر و مادرم‌ و خودم‌ فداي‌ شما اي‌رسول‌ خدا!

حقيقتاً خداوند شمارا به‌ پيامبري‌ به سوي‌ زنان‌ و مردان‌ مبعوث‌ نمود، ماهم‌ به‌ تو و خدايت‌، ايمان‌ آورديم‌، و به درستي‌ كه‌ ما زنان‌، خانه‌ نشين و در حجاب‌ محدود هستيم‌. غرائز جنسي‌ شما مردها را برطرف‌مي‌كنيم‌ و فرزندان‌ شما را بزرگ‌ مي‌نمائيم‌! آن‌ وقت‌ شما مردها چندامتياز بر ما زنها داريد: شما در نماز جمعه‌ و جماعت‌ و عيادت‌مريضها و تشييع‌ جنازه‌ و حج‌ پياپي‌ و از همه‌ بالاتر در جهاد شركت‌مي‌كنيد! وقتي‌ يكي‌ از شما براي‌ حج‌ و عمره‌ و جهاد، خارج‌ مي‌شويد،ما اموال‌ شما را حفظ‌ مي‌كنيم‌، لباسهاي‌ شما را مي‌بافيم‌، بچه‌هاي‌ شمارا بزرگ‌ مي‌كنيم‌ در حالي‌ كه‌ در اجر و ثواب‌ كارهاي‌ شما شريك‌نيستيم‌!

در اين‌ موقع‌ حضرت‌ با تمام‌ صورت‌ به‌ اصحابش‌ متوجه‌ شد و فرمود:آيا شما تاكنون‌ زني‌ اين‌ چنين‌ ديده‌ايد كه‌ به‌ اين‌ خوبي‌ مسائل‌ دينش‌ رابپرسد؟

اصحاب‌ گفتند: ما فكر نمي‌كرديم‌ زني‌ به‌ اين‌ مرتبه‌ برسد!

سپس‌ پيغمبر به‌ طرف‌ آن‌ زن‌ توجه‌ كرد و فرمود: اي‌ خانم‌! خوب‌ بفهم‌و به‌ همه‌ زنان‌ اعلام‌ كن‌! به درستي‌ كه‌ خوب‌ شوهرداري‌ كردن‌ زن‌ وجلب‌ رضايت‌ شوهر و موافق‌ او عمل‌ نمودن‌، مساوي‌ و معادل‌ همه‌اين‌ كارهاي‌ خيري‌ است‌ كه‌ مردان‌ انجام‌ مي‌دهند!

آن‌ زن‌ درحالي‌ كه‌ زبان‌ رابه‌ لا اله‌ الاّ اللّه‌ بلند كرده‌ بود نزد زنان‌ برگشت‌.»