از عالم بعد از مرگ چه خبر؟

از عالم بعد از مرگ چه خبر؟28%

از عالم بعد از مرگ چه خبر؟ نویسنده:
گروه: اصول دین

از عالم بعد از مرگ چه خبر؟
  • شروع
  • قبلی
  • 81 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 18815 / دانلود: 3690
اندازه اندازه اندازه
از عالم بعد از مرگ چه خبر؟

از عالم بعد از مرگ چه خبر؟

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

عده‌اي‌ حيوان‌ محشور مي‌شوند!

شخصي‌ از رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره‌ آيه‌( فَتَأْتون‌َ اَفْواجاً ) يعني‌:

فوج‌ فوج‌ مي‌ آييد.سؤال‌ كرد.حضرت‌ گريست‌ وفرمود:سؤال‌ مهمي‌كردي‌!در قيامت‌،عده‌اي‌ از مردم‌،بصورتهاي‌ مختلف‌،محشور مي‌ شوند.

١-شايعه‌ سازان‌،بصورت‌ ميمون‌!٢-حرام‌ خواران‌،بصورت‌ خوك‌!٣-رباخواران‌،بصورت‌ واژگون‌!٤-قاضي‌ ناحق‌ ،بصورت‌ كور!٥- خودخواهان‌مغرور،بصورت‌ كر ولال‌!٦-عالم‌ بي‌ عمل‌،درحال‌ جويدن‌ زبان‌ خود!٧-همسايه‌ آزار،بصورت‌ دست‌ وپا بريده‌!٨-خبرچين‌،بصورت‌ آويخته‌ به‌ شاخه‌ اي‌ آتش‌!٩-عيّاشان‌،بدبوتر از مردار!١٠-متكبران‌،در پوششي‌ از آتش‌!

سه‌ روايت‌ مهم‌ از امام‌ صادق‌عليه‌السلام

١-كسيكه‌ پول‌ دارد ولي‌ به‌ حج‌ نمي‌ رود،روزقيامت‌،كور محشور مي‌شود.

٢-اگر مؤمني‌ به‌ شخصي‌ درباره‌چيزي‌ كه‌ نياز دارد،مراجعه‌ كندو آن‌ شخص‌ در حاليكه‌ خود وياباواسطه‌ مي‌ تواند كه‌ رفع‌ احتياج‌ او نمايدولي‌ جواب‌ ردّ بدهد،روزقيامت‌ باصورتي‌ سياه‌ وچشماني‌ برگشته‌ و دستهايش‌ زنجيرشده‌ به‌ گردن‌، محشور مي‌ شود وبه‌ او گفته‌ مي‌ شود:

اين‌ خائني‌ است‌ كه‌ به‌ خدا ورسولش‌،خيانت‌ كرده‌ است‌!سپس‌ امر مي‌ شود كه‌ به‌ جهنم‌ انداخته‌ شود.

٣-هركسيكه‌ حق‌ مؤمني‌ را ندهد،خداوند اورا پانصدسال‌ بر پايش‌نگه‌ مي‌ دارد،بطوريكه‌ عرق‌ وخونش‌ جاري‌ شود ومنادي‌ نداكند:اين‌ظالمي‌ است‌ كه‌ حق‌ مؤمني‌ راضايع‌ كرده‌ است‌!وبعد از چهل‌ روز توبيخ‌،به‌ جهنم‌ برده‌ مي‌ شود.

انواع‌ واقسام‌ مجرمين‌ در صحنه‌ قيامت‌!

رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:كسيكه‌ ساختماني‌ از روي‌ ريا بسازد،در قيامت‌ تاهفت‌ طبقه‌آن‌ زمين‌ فرو رفته‌ وآتش‌ به‌ گردنش‌ رسيده‌ وسپس‌ به‌ جهنم‌ مي‌ افتد!

كسيكه‌ بازني‌ نامحرم‌،ازدبرنزديكي‌ نمايد يابامردي‌ يانوجواني‌ لواط‌كند،روزقيامت‌،بدبوتر از مردار،محشور مي‌ شود،واهل‌محشر از بوي‌ اوناراحتند واز اومعذرتي‌ قبول‌ نمي‌ گردد،سپس‌ به‌ جهنم‌ مي‌ رود وهمه‌اعمالش‌ باطل‌ مي‌ شود.درجهنم‌ اورا در تابوتي‌ كه‌ ميخ‌ هاي‌ آن‌ از آهن‌است‌،گذاشته‌ مي‌ شود وبرتابوت‌ فرو مي‌ كنند،تا ميخها در بدنش‌ فرومي‌ رودواگر عرق‌ اورا برچهارصد امّت‌قرار دهند،همه‌ مي‌ ميرند واو ازكساني‌ است‌ كه‌ عذابش‌ از همه‌ بيشتر است‌!

كسيكه‌ مهر زنش‌ را ندهد،نزد خدا زناكار محسوب‌ مي‌ شود!خدا در قيامت‌ به‌ او مي‌ گويد:اي‌ بنده‌ام‌!با شرايطي‌ كنيزم‌ را بتو تزويج‌كردم‌،ولي‌ تو به‌ شرايط‌ عمل‌ نكردي‌!سپس‌ خدا،حق‌ زن‌ را از مرد مي‌گيرد و-گاهي‌-همه‌ حسنات‌ مرد را براي‌ زن‌ حساب‌ مي‌ كند واگر باز زن‌طلبكار بود ،مردرابه‌ جهنم‌ مي‌ برند!

كسيكه‌ شهادتي‌ را مخفي‌ كند،خدا گوشت‌ اورا بر اهل‌ محشر مي‌ريزد وداخل‌ جهنم‌ مي‌ گردد١

كسيكه‌ دو زن‌ داشته‌ باشد وعدالت‌ را در مورد نفقه‌ وخودش‌، رعايت‌ نكند،روز قيامت‌ با غل‌ وزنجير محشور شده‌ وداخل‌ دوزخ‌ مي‌ گردد!

كسيكه‌ با زن‌ نامحرمي‌ دست‌ بدهد، با غُل‌ وزنجير محشور شده‌ وبه‌جهنم‌ برده‌ مي‌ شود!

كسيكه‌ با زن‌ نامحرمي‌ ،شوخي‌ كند،با هر كلمه‌ اي‌ كه‌ بااوسخن‌ بگويد،هزار سال‌ زنداني‌ مي‌ شود و زن‌ اگر راضي‌ باشد ومرد را وادار به‌ بوسيدن‌ يا مباشرت‌ حرام‌ يا شوخي‌ با او كند،ومرد به‌ اين‌ سبب‌،دچار فحشاء شود،همين‌ عذاب‌ براي‌ زن‌ هم‌ مي‌ باشد!

كسيكه‌ سيلي‌ به‌ صورت‌ مسلماني‌ بزند،خداوند در روزقيامت‌، استخوانهاي‌ اورا جدا كند ودر غل‌ وزنجير محشور شده‌ وبه‌جهنم‌،داخل‌مي‌ شود!

كسيكه‌ بين‌ دونفر سخن‌ چيني‌ كند،خداوند در قبر آتشي‌ بفرستد كه‌ اورا تا قيامت‌ بسوزاندو روزقيامت‌ در حاليكه‌ مارهاي‌ سياه‌ اورا نيش‌ مي‌ زنند،محشورشده‌ وبه‌ دوزخ‌ داخل‌ گردد!

كسيكه‌ به‌ فقيري‌ ستم‌ كند واورا حقير شمارد،خداوند اورا بصورت‌ ذره‌ اي‌ محشور كند تا داخل‌ جنم‌ گردد!

كسيكه‌ به‌ مرد يازن‌ همسردار،تهمت‌ زند،خداوند عمل‌ اورا باطل‌كند ودر قيامت‌،هفتاد هزار فرشته‌ از مقابل‌ وپشت‌ سر،اورا با تازيانه‌ مي‌زنندتا داخل‌ دوزخ‌ گردد!

كسيكه‌ شراب‌ بخورد،خداونداز سَم‌ّ مارهاي‌ سياه‌ وعقربها،مايعي‌به‌او بخوراند كه‌ قبل‌ از نوشيدن‌،گوشت‌ صورتش‌ درظرف‌ بريزد وبعد ازنوشيدن‌،گوشت‌ وپوستش‌ مثل‌ مردار بگندد،بطوريكه‌ اهل‌ محشر ازبوي‌آن‌اذيت‌ مي‌ شوندسپس‌ به‌ جهنم‌ برده‌ مي‌ شود!وكسانيكه‌ درخوردن‌ و فشردن‌ انگور شراب‌ وفروختن‌ وخريدن‌ وحمل‌ آن‌ دست‌ دارند وكسيكه‌ از پول‌ فروش‌ آن‌ استفاده‌ مي‌ كند،همه‌ در گناه‌ شريكند وهر كسيكه‌شراب‌ به‌ نصراني‌ يا يهودي‌ وصائبي‌ ويا ديگري‌ بنوشاند،همين‌ گناه‌ را دارد!

كسيكه‌ شهادت‌ دروغ‌ بر عليه‌ مسلماني‌ ويااهل‌ كتابي‌ ويا ديگري‌ بدهد،روزقيامت‌ به‌ زبانش‌ آويزان‌ مي‌ شود ودر درك‌ اسفل‌ با منافقين‌خواهد بود!

كسيكه‌ چشمش‌ راخيره‌ بر زن‌ نامحرم‌ نمايد،در قيامت‌ در حاليكه‌ ميخهاي‌ آتشين‌ بر چشمش‌ فروشده‌،محشور مي‌ شودو تاپايان‌حساب‌،به‌ همين‌ حالت‌ است‌ تابه‌ دوزخ‌ برده‌ شود!

كسيكه‌ براي‌ رياء به‌ مردم‌ غذا مي‌ دهد،روزقيامت‌،از غذاي‌ جهنم‌ به‌او مي‌ خورانند واين‌ غذا در دلش‌،آتش‌ مي‌ شود تا حساب‌،پايان‌ يابد!

كسيكه‌ قرآن‌ را حفظ‌ كند وعمداً آنرا فراموش‌ كند،در قيامت‌،دست‌وپابريده‌ ودرغل‌ وزنجير،محشور شده‌ وبراي‌ هر آيه‌ اي‌ كه‌ فراموش‌ كرده‌،ماري‌ را بر او مسلط‌ مي‌ كنند!

كسيكه‌ علم‌ را بياموزد وبه‌ آن‌ عمل‌ نكندوحب‌ّ دنيا وزينتهاي‌ آن‌ بر او اثر كند،مستوجب‌ غضب‌ الهي‌ بوده‌ وبا يهود ونصاري‌ در درك‌اسفل‌ خواهد بود!

كسيكه‌ قرآن‌ را براي‌ رياء بخواند،روز قيامت‌ باصورتي‌ تاريك‌ وبدون‌گوشت‌،محشورشده‌ وقرآن‌ بر پشتش‌ مي‌ زند تا داخل‌ جهنم‌شود.وكسيكه‌ قرآن‌ را يادبگيرد وبه‌ آن‌ عمل‌ نكند،روز قيامت‌،كورمحشور مي‌ شود ومي‌ گويد:خدايا!چرا مرا كور محشور كردي‌در حاليكه‌من‌ چشم‌ داشتم‌؟گفته‌ مي‌ شود:زيرا تو آيات‌ الهي‌ را فراموش‌ كردي‌ والان‌ خودت‌ فراموش‌ مي‌ شوي‌!سپس‌ به‌ دوزخ‌ برده‌ مي‌ شود!وكسيكه‌قرآن‌ را براي‌ مباهات‌ بر علماء يا براي‌ طلب‌ دنيا،ياد بگيرد،خدا درقيامت‌ استخوانهاي‌ اورا پراكنده‌ مي‌ كند!

كسيكه‌ بر اخلاق‌ بد زنش‌،صبر كند، خدا بر هربار صبر كردن‌،ثواب‌ايوب‌ را به‌ او مي‌ دهد وبراي‌ زنش‌ در هر شبانه‌ روز،به‌ اندازه‌ ريگ‌ هاي‌ زياد،گناه‌ نوشته‌ مي‌ شود،واگرمرد قبل‌ از راضي‌ شدن‌ ازهمسرش‌ ،بميرد،زنش‌ روز قيامت‌،واژگون‌ محشور مي‌ شود وبا منافقين‌ در درك‌اسفل‌ است‌!

وكسيكه‌ دنبال‌ عيب‌ جوئي‌ مؤمني‌ باشد،خداوند اورا به‌ جهنم‌ مي‌اندازد وعورت‌ اورا بر همه‌ خلايق‌ ،آشكار سازد!

كسيكه‌ در كنار جاده‌ ها،مكانهايي‌ براي‌ اسكان‌ مسافرين‌ درست‌كند،در قيامت‌،بر تختي‌ از نور مبعوث‌ شده‌ ونور صورتش‌ به‌ اهل‌ محشر، درخشاني‌ مي‌ كند،بطوريكه‌ ايجاد مزاحمت‌ براي‌ نور حضرت‌ ابراهيم‌در قبه‌ اش‌ مي‌ كند ومردم‌ مي‌ گويند:اين‌ فرشته‌ اي‌ از فرشتگان‌ است‌!

احقاف‌٦

( وَاِذا حُشِرَ الناس‌ كانوا لَهُم‌ْ اَعْداءً وَكانوا بِعِبادَتِهِم‌ْ )

كافِرين‌َ.يعني‌:چون‌ مردم‌ محشور شوند،معبودان‌ آنان‌،دشمن‌ آنهاباشند وپرستش‌ آنهارا انكار كنند مثلا هر كه‌ بُتي‌ را بپرستد،آن‌ بُت‌ به‌اومي‌ گويد:من‌ شايسته‌ پرستش‌ نبودم‌!

٤١الرحّمن‌

( يُعرَف‌ُ الْمُجرِمون‌َ بِسيماهُم‌ْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصي‌ وَاْلاَقْدام‌ْ .)

يعني‌:قيافه‌گناهكاران‌درقيامت‌ مشخص‌ است‌.پس‌ از پيشاني‌ وپاهايشان‌ گرفته‌ مي‌ شود!

زنان‌ فاسد!

امام‌ صادق‌عليه‌السلام :در روزقيامت‌،زناني‌ را كه‌ باهم‌ مساحقه‌ كرده‌اند، در حاليكه‌ لباسهايي‌ از آتش‌ در بَر ومقنعه‌ اي‌ از آتش‌ بر سر وعمودي‌ ازآتش‌ درفرج‌ آنهاست‌،آورده‌ ووارد دوزخ‌ مي‌ كنند!

علي‌عليه‌السلام :هركه‌ لواط‌ كند،روزقيامت‌،جُنُب‌ محشور شده‌ وآبهاي‌ دنيااورا پاك‌ نكند وخدا بر او غضب‌ ولعنت‌ كند وجهنم‌ رابراي‌ اوآماده‌كند!

رؤسا!

رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :هر كسيكه‌ در دنيا مسئول‌ ورئيس‌ باشد،اگر چه‌ برده‌ نفر،روزقيامت‌ در حاليكه‌ دستهايش‌ به‌ گردنش‌ بسته‌ شده‌ محشور مي‌ شود!سپس‌ اگر آدم‌ نيكوكاري‌ بود،آزاد مي‌ شود واگر ظلمي‌ كرده‌ باشد، بر زنجيرهايش‌ افزوده‌ مي‌ شود!

قارعه‌ ٨

( وَاَمّا مَن‌ْ خَفَّت‌ْ مَوازينُه‌-فَاُمُّه‌ هاوِيَه‌ٌ-وَما اَدْري'ك‌َ ماهِيَه‌ - نارٌ حامِيَه‌ٌ .)

يعني‌:واما آنكه‌ ميزان‌ كردارش‌ سبك‌ باشد*پس‌ جايگاه‌ او دوزخ‌ است‌*وتوچه‌ داني‌ آن‌ چيست‌؟*آتشي‌ است‌ سخت‌ سوزنده‌!

رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :هر كه‌ با ما اهل‌ بيت‌،دشمني‌ بورزد،روزقيامت‌، دست‌ وپا بريده‌،محشور مي‌ شود!

حاقّه‌ ٢٥

( وَاَمّا مَن‌ْ اوتِي‌َ كِتابَه‌ بِشِمالِه‌ فَيَقوُل‌ُ يالَيْتَني‌ لَم‌ اوت‌َ كَتابِيَه‌ ولَم‌ْ اَدْرِ ماحِسابِيَه‌-يا لَيْتَها كانَت‌ِ الْقاضِيَه‌-مااَغْني‌مالِيَه‌ -هَلَك‌َعَنّي‌ سُلْطانِيَه‌-خُذوه‌ُ فَغُلّوه‌ُ-ثُم‌َّ الْجَحيم‌َ صَلّوه‌ُ .)

يعني‌ واما كسيكه‌ نامه‌عملش‌ را به‌ دست‌ چپش‌ مي‌ دهند،مي‌گويد:اي‌ كاش‌!كارنامه‌ ام‌ به‌ من‌ داده‌ نمي‌ شد!*ونمي‌ دانستم‌ حسابم‌چيست‌!*اي‌ كاش‌!مرگ‌ پايان‌ كار بود*مالم‌ مرا سودي‌ نبخشيد!*قدرتم‌از دست‌ رفت‌!*-ندا آيد:-اورا بگيريدودر بندش‌ كنيد!*سپس‌ اورا به‌جهنم‌ اندازيد!

دستها به‌ گردن‌ بسته‌!

امام‌ پنجم‌عليه‌السلام : روز قيامت‌،مردمي‌ از قبر محشور مي‌ شوند كه‌ دستهايشان‌ به‌ گردنشان‌ بسته‌ شده‌ ونمي‌ توان‌ حتي‌ به‌ اندازه‌ يك‌انگشت‌ خودرا آزاد كنندوملائكه‌ اي‌ همراهشان‌ است‌ كه‌ آنان‌ را سرزنش‌ شديدمي‌ كنند!اينها كساني‌ هستند كه‌ بخاطر خير كمي‌ از خير زياد،مانع‌ شدند وخداوندبه‌آنها نعمت‌ داد ولي‌ حق‌ خدارا نسبت‌ به‌ اموالشان‌ ندادند.

خدا با سه‌ دسته‌ سخن‌ نگويد!

رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : روز قيامت‌،خدا با سه‌ دسته‌ سخن‌ نمي‌ گويدو به‌ آنان‌ نظرلطف‌نمي‌ كند واعمال‌ آنان‌ را تزكيه‌ نمي‌ نمايدوبراي‌ آنان‌ عذابي‌ دردناك‌ است‌:پيرزناكار،پادشاه‌ ستمكار،آدم‌ خودرأي‌ ومتكبر!

پيامبر:«دوگروهند كه‌ خدا در روز قيامت‌ به‌ آنان‌ نظر نمي‌كند:كسيكه‌با فاميلش‌ قطع‌ رابطه‌ نموده‌ است‌ وهمسايه‌ بد!»

«امام‌ رضاعليه‌السلام :كسيكه‌ روز عاشوراء،بدنبال‌ كارهاي‌ دنيوي‌ نرود،خداحاجتهاي‌ دنيوي‌ واخروي‌ او را روا مي‌دارد.وكسيكه‌ روز عاشوراء،روزحزن‌ واندوه‌ ومصيبتش‌ باشد،خداوند عزوجل‌ روز قيامت‌ را ،روزشادي‌ وسرورش‌ قرار مي‌دهد.»

رسول‌ خدا:«خداوند عزوجل‌ روز قيامت‌ مي‌ فرمايد:امروز ظالم‌ وهركه‌ بر او مظلمه‌ اي‌ است‌،به‌ بهشت‌ وجهنم‌ راهي‌ ندارد تا زمانيكه‌ از او درحساب‌ ،ظلمش‌ گرفته‌ شود!سپس‌ اينهارا بسوي‌ عرصه‌ مي‌برنددرحاليكه‌ پروردگار بر عرش‌ است‌ ودواتهاي‌ نوشتن‌ اعمال‌ نصب‌شده‌ وميزانها نهاده‌ شده‌ وپيامبران‌ وشهداء كه‌ همان‌ امامان‌ مي‌باشند،حاضرهستند....شخصي‌ پرسيد:اي‌ رسول‌ خدا!اگر مؤمني‌ بر كافري‌مظلمه‌ اي‌ داشته‌ باشد،درحاليكه‌ كافر جهنمي‌ است‌،چگونه‌ آنرا پس‌مي‌ گيرد؟فرمود:از گناهان‌ مؤمن‌ بر مي‌ دارند وبه‌ اعمال‌ كافر اضافه‌ مي‌كند!...سؤال‌ شد كه‌ اگر مسلماني‌ بر مسلمان‌ ديگر حقي‌ داشته‌ باشدچگونه‌ اداء مي‌ شود؟فرمود:از كارهاي‌ خوب‌ ظالم‌ بر مي‌ دارند وبه‌مظلوم‌ مي‌ دهند.سؤال‌ شد:اگر ظالم‌ كارهاي‌ خوب‌ نداشته‌باشد؟ فرموداز گناهان‌ مظلوم‌ بر مي‌ دارند وبر ظالم‌ مي‌ گذارند!»

امام‌ رضاعليه‌السلام :«در خراسان‌ بقعه‌اي‌ است‌ كه‌ تا قيامت‌ محل‌ نزول‌وصعود فرشتگان‌ است‌.سؤال‌ شد:آن‌ كدام‌ بقعه‌ است‌؟

فرمود:آن‌ زمين‌ در طوس‌ است‌ و آن‌ والله باغي‌ از باغهاي‌ بهشت‌است‌.هركه‌ مرا در آن‌ بقعه‌ زيارت‌ كند،گويي‌ رسول خدا را زيارت‌ كرده‌است‌ ومن‌ وپدرانم‌ در قيامت‌،از او شفاعت‌ نمائيم‌.

«علي‌عليه‌السلام :جبرئيل‌ به‌ پيامبر گفت‌:هركه‌ انگشتر را در دست‌ راست‌نمايد ومنظورش‌ متابعت‌ از سنت‌ تو باشد،اگر در قيامت‌ اورا متحيّرببينم‌،دستش‌ را بگيرم‌ وبتو وعلي‌عليه‌السلام برسانم‌.»٣٢٣

«قيامت‌ به‌ عابد گفته‌ مي‌شود:داخل‌ بهشت‌ شو.ولي‌ به‌ عالم‌ گفته‌مي‌شود:بايست‌ واز هركه‌ مي‌خواهي‌ شفاعت‌ نما.»

«رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :روز قيامت‌ رحِم‌ در حاليكه‌ به‌ عرش‌ آويخته‌ شده‌صدا مي‌ كند:خدايا!هركه‌ مرا وصل‌ كرد با او وصل‌ نما وهركه‌ بامن‌ قطع‌ارتباط‌ كرد،با او قطع‌ نما.»

هرچه‌ ثروت‌ انسان‌ بيشترباشد، حجتهاي‌ الهي‌ عليه‌ او در قيامت‌بيشتر است‌.

«پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :روز قيامت‌ صاحب‌ طنبور در حاليكه‌ صورتش‌ سياه‌ ودردستش‌ طنبوري‌ از آتش‌ است‌،محشور مي‌شود»

«پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :روز قيامت‌،مغنّي‌ بصورت‌ كور وكر ولال‌ از قبر محشورمي‌شود»

«پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :هركه‌ عيب‌ برادرش‌ را ببيند ولي‌ آنرا بپوشاند،خدا درقيامت‌ عيبش‌ را بپوشاند»

ناراحتي‌ حضرت‌ فاطمه‌عليها‌السلام

روزي‌ رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به‌ خانه‌ دخترش‌ آمد وديد او غمگين‌است‌.علت‌ را پرسيد.حضرت‌ فاطمه‌عليها‌السلام فرمود از روز قيامت‌مي‌ترسم‌.رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود دخترم‌!آن‌ روز،روز بزرگي‌ است‌.اول ‌كسي‌ كه‌ با من‌ وارد محشر مي‌شود، اميرالمؤمنين‌ علي‌عليه‌السلام است‌.آنگاه‌جدم‌ ابراهيم‌عليه‌السلام آنگاه‌ تو محشور مي‌شوي‌وفرشتگان‌ اطراف‌ تورامي‌گيرند وزنان‌ بهشتي‌ باستقبال‌ تو مي‌آيند.تو در محشر وارد مي‌شوي‌وعرض‌ مي‌كني‌ خدايا!شيعيان‌ را به‌ من‌ ببخش‌.ندا مي‌رسد اي‌ فاطمه‌!ازهركه‌ دوستدار تو وفرزندان‌ تو است‌،شفاعت‌ نما.آنوقت‌ تو از شيعيان‌شفاعت‌ مي‌كني‌.

«رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : نخستين‌ چيزي‌ كه‌ درقيامت‌ از زن‌ مي‌پرسند، نمازاست‌ و سپس‌ درباره‌ شوهرش‌ (اگر ازدواج‌ كرده‌ بوده‌) كه‌ چگونه‌ باشوهرش‌ رفتار مي‌نموده‌ است‌ .»

«منافق‌ و دورو در قيامت‌ با دو زبان‌ محشور مي‌شوند.يكي‌ از پشت‌ سر وديگري‌ از جلوو آويخته‌!چنان‌ آتش‌ از آنها مي‌بارد كه‌ بدنهايشان‌رامي‌گدازد.سپس‌ آنان‌را چنين‌ معرفي‌ مي‌كنند:اينان‌ كساني‌ هستند كه‌ دردنيا دوزبان‌داشته‌اندو دوروبوده‌ اند.»

پيامبر:«سه‌ دسته‌ بي‌ حساب‌ به‌ جهنّم‌ برده‌ مي‌شوند:پير زناكار،عاق‌والدين‌ وشرابخوار.»

پيامبر:«هر چشمي‌ در قيامت‌ گريان‌ است‌ مگر سه‌ چشم‌:آنكه‌ ازخوف‌ خدا به‌ گريد.چشمي‌ كه‌ بر حرام‌ بسته‌ شود.چشمي‌ كه‌ در راه‌ خدانگهباني‌ دهد.»،

امام‌ سجادعليه‌السلام :«هركه‌ در باره‌ ما اشگي‌ بريزد در قيامت‌ باعث‌ آبرووروشني‌ چشم‌ او مي‌شود.»

رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :«آيا مي‌ دانيد كه‌ مفلس‌ كيست‌؟گفتند:مفلس‌كسيست‌ كه‌ درهم‌ ودينار ندارد!فرمود:مفلس‌ِ امّت‌ من‌، شخصي‌ است‌ كه‌نماز وروزه‌ دارد ولي‌ روز قيامت‌ در حالي‌ محشور مي‌ شود كه ‌در دنيا به‌ كَسي‌ دشنام‌ داده‌ ويا حق‌ّ ديگري‌ را ضايع‌ نموده‌ ويابه‌ مال‌ ديگري‌ تجاوز نموده‌ است‌!براي‌ جبران‌ از حسناتش‌ بر مي‌ دارندوبه‌ اين‌ وآن‌ مي‌ دهند وچنانچه‌ حسناتش‌ كم‌ باشد،از گناهان‌ صاحبان‌ حق‌،به‌ حساب‌ او مي‌ گذارند،سپس‌ اورا در آتش‌ مي‌ اندازند.»

«امام‌ صادق‌عليه‌السلام :سه‌ دسته‌ هستند كه‌ خدا در قيامت‌ با آنان‌ حرف‌نمي‌زند وآنان‌ را پاك‌ نمي‌كند وبراي‌ آنان‌ عذابي‌ دردناك‌ است‌ ازجمله‌آنها زني‌ است‌ كه‌ در بستر شويش‌ زنا مي‌كند»

«رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :كسيكه‌ با زن‌ شوهردار زنا كند،در قيامت‌ از عورت‌هردو،چركي‌ به‌ مسير پانصدسال‌ خارج‌ مي‌شود كه‌ تمام‌ اهل‌ جهنم‌ ازبوي‌ بد آن‌ اذيت‌ مي‌شوند وعذابشان‌ از همه‌ بيشتر است‌.»

« در روز قيامت‌ منادي‌ ندا مي‌كند: كجاست‌ فاطمه‌ دخترمحمّد!؟كجاست‌ خديجه‌ دختر خويلد! كجاست‌ مريم‌ دختر عمران‌! كجاست‌آسيه‌ دختر مزاحم‌! كجاست‌ ام‌ّ كلثوم‌ مادر يحيي‌!...

سپس‌ حضرت‌ خديجه‌ و حوا و آسيه‌ با گروهي‌ از فرشتگان‌، فاطمه‌زهراءعليها‌السلام را همراهي‌ مي‌كنند تا در عرصه‌ محشر بايستد.

اميرمؤمنان‌عليه‌السلام فرمود: وقتي‌ پيامبر از دنيا رفت‌ از همه‌ امّتش‌ ناراحت‌بود بغير از شما شيعيان‌! آگاه‌ باشيد كه‌ براي‌ هر چيزي‌ شرافتي‌ است‌ وشرافت‌ دين‌ به‌ شيعيان‌ است‌. بدانيد براي‌ هر چيزي‌ دستگيره‌اي‌ است‌ ودستگيره‌ دين‌ شيعه‌ است‌. بدانيد براي‌ هر چيزي‌ امامي‌ است‌ و امام‌زمين‌، آن‌ زميني‌ است‌ كه‌ شيعه‌ در آن‌ ساكن‌ است‌. بدانيد كه‌ براي‌ هرچيزي‌ آقائي‌ است‌ و آقاي‌ مجالس‌، مجالس‌ شيعه‌ است‌... روز قيامت‌بعد از ما نزديكترين‌ افراد به‌ عرش‌ الهي‌ شيعيانند. آنها در حالي‌ از قبرهابيرون‌ مي‌آيند كه‌ صورتشان‌ روشن‌ و خوشحال‌ مي‌باشند. آنهاخوشحالند ولي‌ بقيه‌ مردم‌ ناراحتند. بقيه‌ در هراسند ولي‌ شيعيان‌ درامان‌ هستند...

علي‌عليه‌السلام فرمود:شيعيان‌ ما در قيامت‌، در حاليكه‌ صورتهاي‌ نوراني‌وبدني‌ پوشيده‌ بوده‌ واز هر ترسي‌ ايمن‌ مي‌باشند.، از قبرها بيرون‌مي‌آيندوسختي‌ها ومواقف‌ قيامت‌،براي‌ آنان‌ آسان‌ است‌.مردم‌ درهراسند ولي‌ آنان‌ نمي‌ترسند. مردم‌ ناراحتند ولي‌ آنها اندوهي‌ندارند.براي‌ آنان‌ ناقه‌ هايي‌ سفيد كه‌ داراي‌ بالهايي‌ باشند،مي‌آورندوآنان‌ سوار شده‌ ودرسايه‌ عرش‌ الهي‌ فرود آمده‌ وبر منبرهايي‌ از نورمي‌نشينند وتا پايان‌ قيامت‌ وحساب‌ مردم‌،به‌ خوردن‌ غذاهايي‌ كه‌مقابلشان‌ است‌،مشغول‌مي‌باشند. «بحارج‌٦٨»

مائده‌٣٦ :

( اِن‌َّ الذين‌َ كَفَروا لَوْ اَن‌َّ لَهُم‌ْ مافِي‌ الاّرْض‌ِ جَميعاً وَمِثْلَه‌ُ مَعَه‌ُلِيَفْتَدوا بِه‌ِ مِن‌ْ عَذاب‌ِ يَوْم‌ِ الْقِيامه‌ِ ماتُقُبِّل‌َ مِنْهُم‌ْوَلَهُم‌ عَذاب‌ٌ اَليم‌ٌ )

يعني‌:اگركافران‌ آنچه‌ در كُره‌ زمين‌ است‌ مال‌ آنها باشد وبخواهند آنرابدهند تا از عذاب‌ قيامت‌،خلاصي‌ يابند‌،ازآنها قبول‌ نمي‌ شود وبراي‌ آنها عذابي‌ دردناك‌ است‌.

خدا به‌ او نظر نكند!

امام‌ صادق‌عليه‌السلام :علم‌ دين‌ بياموزيد وجاهل‌ به‌ احكام‌ دينتان‌ نباشيد!

كه‌ هركس‌ دين‌ الهي‌ را نياموزد،روزقيامت‌،خدا به‌ او نظر نمي‌ كند وعملش‌را تزكيه‌ نمي‌ نمايد!

انعام‌٢٢ :

( وَيَوْم‌َ نَحْشُرُهُم‌ْ جَميعاًثُم‌َّ نَقول‌ لِلْذّين‌َ اَشْرَكوا اَيْن‌َ شُرَكاؤكُم‌ْ الَّذين‌َ كُنْتُم‌ْ تزْعُمون‌َ .)

يعني‌:وروزيكه‌ همه‌ را مبعوث‌ مي‌ نماييم‌. سپس‌به‌ مشركين‌ مي‌گوئيم‌:كجا هستند شريكاني‌ كه‌ شريك‌ خدا قرار مي‌ داديدكه‌ شما مي‌پنداشتيد.

مسخره‌ كننده‌ مؤمن‌

رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :روز قيامت‌،شخصي‌ را كه‌ در دنيا مؤمنين‌ رامسخره‌مي‌ كرده‌ است‌ ،مي‌ آورند وبراي‌ او دري‌ از بهشت‌ را مي‌ گشايند ومي‌ گويند:داخل‌ شو!اوهم‌ كه‌ خيلي‌ ناراحت‌ بوده‌ است‌،بطرف‌ دربهشت‌ حركت‌ مي‌ كند ،ناگهان‌ در بهشت‌ را مي‌ بندندواز طرف‌ ديگري‌دري‌ مي‌ گشايند!وبه‌ او گفته‌ مي‌ شود:داخل‌ شو!چون‌ نزديك‌ آن‌ درشود،آن‌ را هم‌ مي‌ بندند!

( وَيْل‌ٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبين‌َ .)

يعني‌:واي‌ برتكذيب‌ كنندگان‌ قيامت‌ ومعاد اين‌ آيه‌ در سوره‌ مرسلات‌،ده‌ بار تكرار شده‌ است‌!

سه‌ حديث‌ از امام‌ صادق‌عليه‌السلام

١ - هنگاميكه‌ روزقيامت‌ شود،يكي‌ ازپرده‌ هاي‌ بهشت‌ را كنار مي‌ زنند.آنوقت‌ بوي‌ بهشت‌ از مسیر پانصد سال‌ به مشام‌ همه‌ بغير از يكدسته‌ مي‌رسد!سؤال‌ شد:آن‌ يكدسته‌ كدامند؟فرمود:عاق‌ والدين‌!

٢ - سه‌ دسته‌ هستند كه‌ خدا در قيامت‌ به‌ آنها نظر نمي‌ كندوآنان‌ را تزكيه‌ نمي‌ نمايد وبراي‌ آنان‌ عذاب‌ دردناك‌ است‌:كسيكه‌ ادعاي‌ امامت‌ كند درحاليكه‌ صلاحيت‌ امامت‌ ندارد!كسيكه‌ امام‌ منصوب‌ از طرف‌ خدا راانكاركند!وكسيكه‌گمان‌كند،آن‌دونفردراسلام‌نصيبي‌ دارند!(تسليه‌ الفؤاد)

٣ - روز قيامت‌،منادي‌ ندا كند:دشمنان‌ اولياء خدا كجا هستند؟عده‌ اي‌ در حاليكه‌ گوشت‌ بر صورت‌ ندارند،بلند شوند!سپس‌ گفته‌ شود:اينها كساني‌ هستند كه‌ مؤمنين‌ را اذيت‌ مي‌ كردند وبا آنان‌ دشمني‌ مي‌ورزيدند وبر دينشان‌ سرزنش‌ مي‌ نمودند!بعد امر مي‌ شود كه‌ آنان‌ را به‌ جهنم‌ ببرند.

آل‌ عمران‌٧٧ :

آنانكه‌ پيمان‌ وعهد الهي‌ را به‌ قيمت‌ كمي‌ فروختند،درآخرت‌ بهره‌ اي‌ ندارند وخدا با آنان‌ سخن‌ نگويدو روزقيامت‌به‌ آنان‌ نظر نظرلطف‌ نكند وپاكشان‌ نسازد وآنان‌ را عذابي‌ دردناك‌ است‌.

ابراهيم‌٤٢ :

وخيال‌ نكن‌ خدا از اعمال‌ ظالمين‌ غافل‌ است‌!بلكه‌ حساب‌ آنان‌ رابراي‌ روزي‌ كه‌ درآن‌،چشمهاخيره‌ بماند*درحاليكه‌ سرها بالا گرفته‌،چشمشان‌ بهم‌ نخورد ودلشان‌خالي‌ از هر سرور وشادي‌ است‌،تأخير انداخته‌ است‌.

چرا به‌ علمت‌ عمل‌ نكردي‌؟

امام‌ صادق‌عليه‌السلام در تفسير آيه‌( فلِلّه‌ الحجّه‌ البالغه‌ ) يعني‌:براي‌ خداحجت‌ رسا است‌ فرمود:خداوند روزقيامت‌،به‌ بنده‌ مي‌ فرمايد:آيا عالم‌نبودي‌؟اگر بگويد:آري‌!گفته‌ مي‌ شود:چرا به‌ علمت‌ عمل‌ نكردي‌؟واگربگويد:خير!گفته‌ مي‌ شود:چرا ندانستي‌ تا عمل‌ نمايي‌؟واين‌ حجت‌بالغه‌ خدابر بندگانش‌ است‌.

عالم‌ وقيامت‌!

امام‌ صادق‌عليه‌السلام :عالمي‌ كه‌ علمش‌ را مخفي‌ كند،روز قيامت‌ درحاليكه‌بدترين‌ بو را دارد،محشور مي‌ شودبطوريكه‌ اهل‌ محشر از بوي‌ اوناراحت‌ شده‌ وهمه‌ حتي‌ جنبندگان‌ كوچك‌،اورا لعن‌ نمايند. «بحار،ج‌٢»

عذاب‌ شديدتر

رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :عذاب‌ چهار نفر از همه‌ شديدتر است‌:كسيكه‌پيامبر يا وصي‌ پيامبررا بكشدوكسيكه‌ مردم‌ را بدون‌ اينكه‌ علمي‌ داشته‌باشد،گمراه‌ كند.وكسيكه‌ مجسمه‌ بسازد.

عصبيت‌!

رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :كسيكه‌ در دلش‌،ذره‌ اي‌ عصبيت‌ باشد،خدا اورا درقيامت‌،با اعراب‌ جاهليت‌،محشور مي‌ كند.

از همه‌ سيرتر!

رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :كسيكه‌ در دنيا از همه‌ سيرتر است‌،در قيامت‌ ازهمه‌ گرسنه‌ تر است‌.

رياد گنجشك‌!

رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :كسيكه‌ گنجشكي‌ را بي‌ جهت‌ بكشد،آن‌ گنجشك‌در قيامت‌ در حاليكه‌ فريادش‌ در اطراف‌ عرش‌ بلنداست‌ ،مي‌ آيد ومي‌ گويد:اين‌ كسي‌ است‌ كه‌ مرا بي‌ جهت‌ كشت‌!

خنده‌ وخواب‌ كم‌!

حضرت‌ داود نبي‌عليه‌السلام :اي‌ سليمان‌!كم‌ بخواب‌ كه‌ روز قيامت‌ فقير مي‌باشي‌ وكم‌ خنده‌ كن‌ كه‌ خنده‌زياد،روز قيامت‌ توراحقير مي‌ كند.

زن‌ زيبا در قيامت‌!

امام‌ صادق‌عليه‌السلام :روزقيامت‌،زن‌ زيبائي‌ را كه‌ با زيبائي‌ خود فتنه‌ مي‌كرده‌ است‌ ،مي‌ آورندوبه‌ او خطاب‌ مي‌ شود كه‌ چرافتنه‌ كردي‌؟جواب‌مي‌ دهد كه‌:خدايا!تومرا زيبا آفريدي‌ !به‌ او خطاب‌ مي‌ شود كه‌:حضرت‌ مريم‌عليها‌السلام از تو زيباتربود ولي‌ او فتنه‌ نكرد!سپس‌ مرد زيبائي‌ را كه‌ بازيبائي‌ خودفتنه‌ مي‌ نموده‌ است‌ ،رامي‌ آورند وبه‌ او خطاب‌ مي‌ شود كه‌ چرا فتنه‌ كردي‌؟جواب‌ مي‌ دهد كه‌:تومرا زيبا آفريدي‌!به‌ او خطاب‌ مي‌شود كه‌:حضرت‌ يوسف‌ از تو زيباتر بود.ولي‌ به‌ فتنه‌ نيافتاد.بعد شخصي‌ را كه‌ بخاطر بلاها وسختيها به‌ فتنه‌ افتاده‌ بود را مي‌ آورند.به‌ او خطاب‌مي‌ شود كه‌:چرا تحمل‌ سختيها ننمودي‌ وبه‌ فتنه‌ افتادي‌؟جواب‌ مي‌دهد كه‌:تو سختيها وبلاها را بر من‌ نازل‌ كردي‌ ومن‌ به‌ فتنه‌ افتادم‌!به‌ او خطاب‌ مي‌ شود كه‌:بلاهاي‌ حضرت‌ ايوب‌عليه‌السلام از تو بيشتر بود ولي‌ او به‌فتنه‌ نيافتاد.

گوشت‌ برصورت‌ ندارند!

امام‌ صادق‌عليه‌السلام :روز قيامت‌ منادي‌ ندا مي‌ كند:آنهائيكه‌ مانع‌ بندگان‌مؤمن‌ بودند،كجاهستند؟عده‌ اي‌ كه‌ گوشت‌ بر صورت‌ ندارند،بلند مي‌شوند!ندا مي‌ شود:اينها كساني‌ هستند كه‌ در دنيا مؤمنين‌ را اذيت‌ مي‌كردند وبا آنان‌ دشمني‌ مي‌ نمودند ودينشان‌ را مسخره‌ مي‌ كردند!سپس‌دستور داده‌ مي‌ شود كه‌ به‌ جهنم‌ انداخته‌ شوند.

زنا!

امام‌ صادق‌عليه‌السلام :عذاب‌ كسيكه‌ نطفه‌ اش‌ را در رحِم‌ِ زن‌ نامحرم‌ بريزداز همه‌ بيشتر است‌.

لواط‌!

رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :كسيكه‌ با نوجواني‌ لواط‌ كند،روز قيامت‌ جُنُب‌محشور مي‌ شود وهمه‌ آبهاي‌ دنيا هم‌ نمي‌ تواند اورا پاك‌ كند!

اولين‌ حكم‌ درقيامت‌!

رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :اولين‌ حكم‌ خدا در قيامت‌ در مورد خونها است‌ كه‌افراد مربوط‌ به‌ آن‌ از بقيه‌ جدا مي‌ شوند.

حج‌ نرفته‌!

امام‌ صادق‌عليه‌السلام :كسيكه‌ با اينكه‌ سالم‌ است‌ به‌ حج‌ نمي‌ رود،كورمحشور مي‌ شود!

رياكار!

رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :روز قيامت‌،رياكار را به‌ چهار نام‌ مي‌ خوانند:اي‌كافر!اي‌ فاجر!اي‌ غادر!اي‌ خاسر!عمل‌ واجرت‌ باطل‌ شد!پاداش‌اعمالت‌ را از كسانيكه‌ اعمالت‌ را براي‌ آنها انجام‌ مي‌ دادي‌ بگير!

عجله‌ درگناه‌!

علي‌عليه‌السلام :كسيكه‌ در انجام‌ گناه‌ عجله‌ مي‌ كند،روز قيامت‌ زودتر ازديگران‌ اشك‌ مي‌ ريزد!

آثار تلاوت‌ بعضي‌ از سوره‌ ها در قيامت‌

كسيكه‌ سوره‌يونس‌ را در هر دو يا سه‌ ماه‌ تلاوت‌ كند،روز قيامت‌ ازمقربين‌ است‌*كسيكه‌ سوره‌هود را در هر جمعه‌ قرائت‌ نمايد،در قيامت‌از زمره‌ پيامبران‌ بوده‌ وخطائش‌ پاك‌ مي‌ شود.*كسيكه‌ سوره‌يوسف‌ رادرهر روز يا هر شب‌،تلاوت‌ كند،در قيامت‌،جمالش‌ مثل‌ يوسف‌ بوده‌ و دچار فزع‌ اكبر نمي‌ گرد.*كسيكه‌ سوره‌رعد راتلاوت‌ نمايد،بدون‌حساب‌ ،وارد بهشت‌ شده‌ واجازه‌ شفاعت‌ در مورد خانواده‌ ودوستانش‌ را به‌ او مي‌ دهند*كسيكه‌ سوره‌كهف‌ رادر هر شب‌ جمعه‌ بخواند،شهيدمي‌ ميرد ودر قيامت‌ با شهداء محشور مي‌ شود*كسيكه‌ بر تلاوت‌سوره‌مريم‌ مداومت‌ نمايد،رو قيامت‌ جزء اصحاب‌ عيسي‌عليه‌السلام محشور شده‌ وپادشاهي‌ سليمان‌ را به‌ او مي‌ دهند*كسيكه‌ سوره‌احزاب‌ رازيادقراءت‌ كند،در قيامت‌ در كنار پيامبران‌،خواهد بود*كسيكه‌ در نمازهاي‌واجب‌ ومستحب‌،سوره‌دخان‌ راتلاوت‌ كند،در قيامت‌ ،ايمن‌ بوده‌ وازاوحسابي‌ آسان‌ كشيده‌ ونامه‌ عملش‌ را بدست‌ راست‌ مي‌ دهند*كسيكه‌ در هر جمعه‌،سوره‌احقاف‌ تلاوت‌ نمايد،در دنيا،دچار ترس‌ نشده‌ ودر قيامت‌،ايمن‌ خواهد بود*كسيكه‌ سوره‌انّا فتحناراتلاوت‌ كند،در قيامت‌به‌ اومخلص‌ خطاب‌ مي‌ شود*كسيكه‌ هر شب‌ قبل‌ از خواب‌،سوره‌واقعه‌ را تلاوت‌ نمايد،روز قيامت‌،خدا رابا صورت‌ نوراني‌ ملاقات‌كند*كسيكه‌ سوره‌ هاي‌ طلاق‌ وتحريم‌ را درنمازهاي‌ واجب‌ بخواند، در قيامت‌،دچار ترس‌ نمي‌ شود*كسيكه‌ بر سوره‌لا اقسم‌ مداومت‌ كرده‌وبه‌ آن‌ عمل‌ كند،با بهترين‌ صورت‌ محشور شده‌ واز صراط‌ وميزان‌ عبور كند*كسيكه‌ سوره‌والنازعات‌ را تلاوت‌ نمايد،سيراب‌ مي‌ ميرد وسيراب‌محشور مي‌ شود وسيراب‌ به‌ بهشت‌ مي‌ رود*كسيكه‌ سوره‌ ذات‌البروج‌ را در نمازهاي‌ واجب‌،تلاوت‌ كند، در موقف‌ پيامبران‌ مي‌ايستد*كسيكه‌ سوره‌الطارق‌ را در نمازهاي‌ واجب‌ تلاوت‌ كند،درقيامت‌داراي‌ جاه‌ ومقام‌ بوده‌ واز رفيقان‌ پيامبران‌ است‌*كسيكه‌سوره‌اعلي‌ را در نمازهاي‌ واجب‌ومستحب‌،تلاوت‌ كند،به‌ او گفته‌ مي‌شود:از هر دري‌ كه‌ مي‌ خواهي‌،وارد بهشت‌ شو!*كسيكه‌ بر تلاوت‌سوره‌والعاديات‌ مداومت‌ كند،با علي‌عليه‌السلام محشور شده‌ ودر كنار اوخواهد بود*كسيكه‌القارعه‌ رازياد تلاوت‌ كند،ازحرارت‌ جهنم‌ ايمن‌است‌*كسيكه‌ سوره‌ عصر رادر نوافل‌ بخواند،با خنده‌ ونور مبعوث‌شده‌ وداخل‌ بهشت‌ مي‌ شود*كسيكه‌ سوره‌لايلاف‌ را زياد تلاوت‌نمايد،اورا بر مركبي‌ از مركبهاي‌ بهشت‌ سوار نمايند.

ثواب‌ زيارت‌ مشهد

امام‌ جوادعليه‌السلام :كسيكه‌ قبر پدرم‌ را در مشهد زيارت‌ كند،خداوندگناهان‌ گذشته‌ وآينده‌ اورا بيامرزد ودر قيامت‌تاپايان‌ حساب‌،منبري‌بموازات‌ منبر رسول‌ خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ،براي‌ او قرار مي‌ دهند.

حافظ ابن حجر، پس از آن که این حدیث را از واقدی، ابن سعد، ابن اسحاق، ابن عبدالبرّ، سهیلی، ابن کثیر و دیگران نقل می کند می گوید:

ابن تیمیّه در کتابی که در ردّ ابن مطهر رافضی (علامه حلی) نوشته است (یعنی منهاج السنّه) جریان برادری بین مهاجران; به خصوص برادری پیامبر با علی را انکار کرده است. او می گوید: چون قرار دادن برادری با یک دیگر برای این است که انسان ها با یک دیگر مدارا کنند و دل ها به هم نزدیک شوند; بنابراین معنا ندارد که پیامبر با کسی برادر شود، یا یکی از مهاجران با دیگری برادر گردد.

ابن تیمیّه نصّ و تصریح پیامبر را با قیاس ردّ کرده و از حکمت برادری غافل شده است.

حافظ ابن حجر گوید:

این حدیث را ضیاء مَقْدِسی ـ در آن چه که از احادیث المعجم الکبیر طبرانی انتخاب کرده ـ آورده است و ابن تیمیّه تصریح کرده است که احادیث این کتاب، صحیح تر و قوی تر از احادیث المستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری است.3

زرقانی مالکی در شرح المواهب اللدّنیّه، هنگامی که سخن از برادری بین صحابه به میان می آید می گوید:

همان طور که ابن عبدالبرّ و دیگران معتقدند این عهد برادری دو بار انجام شده است (از جمله یک بار در مکه پیش از آن که پیامبر به مدینه مهاجرت کنند) در آن جا پیامبر مهاجران را با یک دیگر برادر قرار داد تا در غم و سرور یک دیگر شریک و در راه حقّ، استوار باشند. در آن واقعه ابوبکر را برادر عمر قرار داد و همین طور میان هر دو نفر برادری ایجاد کرد تا این که علی باقی ماند

و او گفت: ای رسول خدا! میان تمام اصحابت برادری ایجاد کردی; چه کسی برادر من است؟

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

أنا أخوک;

من برادر تو هستم.

احادیث بی شماری درباره برادری پیامبر با علی وارد شده است. تِرمذی پس از نقل آن می گوید: این حدیث «حدیثِ حسن» است.4

هم چنین این حدیث را حاکم نیشابوری آورده و به صحت آن حکم کرده است. از پسر عمر نقل شده است که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به علیعليه‌السلام فرمود:

أما ترضی أن أکون أخاک!

آیا خشنود نمی شوی که من برادر تو باشم؟

او گفت: چرا.

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

أنت أخی فی الدنیا والآخرة;

تو برادر من در دنیا و آخرت هستی.

زرقانی می افزاید:

ابن تیمیّه، برادری بین مهاجران را انکار کرده و می گوید که میان پیامبر و علی هیچ عهد برادری رخ نداده است. او گمان می کند که این حدیث از احادیث دروغ است; اما حافظ ابن حجر عسقلانی سخن ابن تیمیّه را رد کرده و گفته است که به قیاس این حدیث را نپذیرفته است.5

_____________________

1 ر.ک منهاج السنّه: 4 / 32 و 5 / 71 و 7 / 117، 279.

2 سنن ترمذی: 5 / 595، الطبقات الکبری: 2 / 60، المستدرک علی الصحیحین: 3 / 16، مصابیح السنة: 40 / 173، الاستیعاب: 3 / 1089، البدایة والنهایه: 7 / 371، الریاض النضره: 3 / 111، مشکاة المصابیح: 3 / 356، الصواعق المحرقه: 122، تاریخ الخلفاء: 159، مناقب الصحابه (احمد بن حنبل): ح 141، تاریخ مدینة دمشق (شرح حال امیرالمؤمنینعليه‌السلام ): (شماره 148)، کنز العمّال: 13 / 106.

در کتاب های سیره و تاریخ نیز این حدیث را نقل کرده اند، از جمله: در سیره ابن هِشام: 2 / 109، عیون الاثر، ابن سیّد الناس: 1 / 264، سیره حلبی: 2 / 23 و السیرة الدحلانیّة: 1 / 322.

3 فتح الباری فی شرح صحیح البخاری: 7 / 217.

4 حدیثِ حسن به اصطلاح اهل تسنّن، خبر مسندی است که راویان آن، نزدیک به درجه وثاقت باشند.

5 شرح المواهب اللدّنیّه: 1 / 273.

علی و پیامبران

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله در حدیثی فرمودند:

من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه، وإلی نوح فی تقواه، وإلی إبراهیم فی حلمه، وإلی موسی فی هیبته، وإلی عیسی فی عبادته فلینظر إلی علی بن أبی طالب;

هر کس می خواهد به علم آدم، تقوای نوح، بردباری ابراهیم، هیبت موسی و عبادت عیسی بنگرد، به علیّ بن ابی طالب بنگرد.

این حدیث به «حدیث الأشباه» معروف است و در کتاب های شیعه و سنّی با متون گوناگون نقل شده و ما در کتابی مستقل پیرامون آن سخن گفته ایم.

ابن تیمیّه در مورد این حدیث چنین می گوید:

این حدیث، جعلی است و آن را به دروغ به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نسبت داده اند و هیچ کدام از اهل حدیث در این موضوع شک ندارند.1

ولی این حدیث را عبدالرزّاق صنعانی، احمد بن حنبل شیبانی، ابوحاتِم محمّد بن ادریس رازی، حاکم نیشابوری، ابوبکر بیهقی، ابوبکر بن مردویه اصفهانی، ابونعیم اصفهانی و... نقل کرده اند. یکی از بهترین و صحیح ترین سندهای این حدیث، روایت عبدالرزّاق، از معمر، از زُهْری، از سعید بن مسیب، از ابوهریره است که وی، این حدیث را از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت می کند.2

____________________

1 منهاج السنّه: 5 / 510.

2 معجم الأدباء: 5 / 137. ر.ک: دراسات فی منهاج السنّه: 290 ـ 292.

علی ولی مؤمنان

دگربار در حدیثی آمده است که پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله درباره امیر مؤمنان علیعليه‌السلام فرمود:

وهو ولیّ کلّ مؤمن بعدی;

او پس از من ولی و صاحب اختیار هر مؤمن است.

ابن تیمیّه درباره این حدیث می گوید:

این حدیث، حدیثی است که به دروغ به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نسبت داده اند.1

و حال آن که بسیاری از صحابه، حافظان و محدثان، آن را از پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله روایت کرده اند.

صحابه ای که به نقل آن پرداخته اند عبارتند از:

امیرالمؤمنینعليه‌السلام ، امام حسن مجتبیعليه‌السلام ، ابوذر غفاری، عبداللّه بن عباس، ابوسعید خُدری، براء بن عازب، ابولیلی انصاری، عمران بن حصین، بریدة بن حصیب، عبداللّه بن عمر، عمرو بن عاص و وهب بن حمزه.

اسامی ذیل نیز در زمره بزرگان حدیث و حفّاظی هستند که این حدیث را در کتاب های خود آورده اند:

ابوداوود طیالسی، ابن ابی شِیبه، احمد بن حنبل، تِرمذی، نَسائی، ابویعلی موصلی، محمّد بن جریر طبری، طبرانی، حاکم نیشابوری، ابوبکر بن مُردویه اصفهانی، ابونعیم اصفهانی، ابن عبدالبرّ، ابن اثیر، ضیاء مَقْدِسی، ابن حجر عسقلانی، جلال الدین سیوطی و...

حافظ ابن عبدالبرّ درباره این حدیث می گوید:

سند این حدیث به علت صحّت و مورد اعتماد بودن رجالش، جای هیچ گونه اشکال و ایرادی را برای کسی باقی نمی گذارد. هم چنین ابن ابی شِیبه سند این حدیث را صحیح می داند.2

محمّد بن جریر طبری و سیوطی نیز آن را تصحیح کرده اند و احمد بن حنبل نیز هم در مسندش آن را به سند صحیح نقل کرده است.

تِرمذی پس از نقل، آن را «حدیثِ حسن»3 دانسته است. نَسائی آن را به سند صحیح نقل کرده است و ابن حبّان نیز این حدیث را در صحیح خود آورده است. هم چنین حاکم نیشابوری این حدیث را آورده و آن را طبق شرایط مسلم صحیح می داند.

حافظ ابن حجر عسقلانی در شرح حال امیرالمؤمنینعليه‌السلام گوید: این حدیث را تِرمذی با سند قوی از عمران بن حصین روایت کرده است.4

____________________

1 منهاج السنّه: 7 / 391.

2 المصنّف ابن ابی شیبه: 7 / 504، الاستیعاب: 3 / 1091 و 1092.

3 ر.ک پاورقی صفحه 46 از همین کتاب.

4 مسند احمد: 1 / 331، 4 / 437، سنن ترمذی: 5 / 297، خصائص امیرالمؤمنین: حدیث 88، صحیح ابن حبان: 15 / 374، المستدرک علی الصحیحین: 3 / 119، الاصابه: 4 / 467.

علی و حدیث غدیر

در حدیث معروف و متواتر غدیر خم پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله پس از خطبه پیرامون ولایت و مناقب امیرالمؤمنین علیعليه‌السلام به خدا چنین عرضه داشتند:

اللهمّ وال من والاه وعاد من عاداه;

خدایا! با یاورانش یار و با دشمنانش دشمن باش.

ابن تیمیّه درباره این حدیث می گوید:

این حدیث به اتفاق حدیث شناسان دروغ است.1

با این حال این حدیث را محدّثان ذیل در منابع حدیثی خود آورده اند:

احمد بن حنبل با سندهای صحیح، ابن ابی شِیبه، ابن راهویه، ابن جریر، سعید بن منصور، طبرانی، ابونعیم اصفهانی، ابن حِبّان، حاکم نیشابوری، خطیب بغدادی، نَسائی با سند صحیح، بزّار با سندهای صحیح، ابویعلی با دو سند صحیح.

هیثمی نیز در مجمع الزوائد آن را نقل کرده و گوید: تمامی راویان سند این حدیث، ثقه و مورد اعتماد هستند.2

____________________

1 منهاج السنّه: 7 / 55.

2 مسند احمد: 1 / 118، 4 / 281، 368، 5 / 370، المستدرک علی الصحیحین: 3 / 109، 116، 371، مجمع الزوائد: 7 / 17، 9 / 114، المعجم الکبیر: 2 / 357، 3 / 180، 4 / 17، 174، 5 / 166، 192، 12 / 95، المعجم الصغیر: 1 / 65، المعجم الأوسط: 2 / 24، 369، 6 / 18، صحیح ابن حبان: 15 / 376، مسند ابی یعلی: 1 / 429، 11 / 307، المصنف ابن أبی شیبه: 7 / 499، السنن الکبری: 5 / 45، 130، 155.

علی و حدیث یوم الدار

آن گاه که آیه( وَأَنْذِرْ عَشیرَتَکَ اْلأَقْرَبینَ ) 1 نازل شد و پیامبر مأمور به اعلان رسمی دعوت شدند، خویشاوندان خود را در خانه حضرت ابوطالبعليه‌السلام جمع نموده، آنان را به اسلام دعوت کرده و فرمودند:

فأیّکم یبایعنی علی أن یکون أخی ووزیری؟

کدام یک از شما با من بیعت می کند تا برادر، وزیر و خلیفه و جانشین من بشود؟

هیچ کس به جز امیرالمؤمنین علیعليه‌السلام پاسخ نداد.

تا این که پیامبر در حضور همه در خطاب به حضرت امیر فرمود: تو برادر، وزیر، وصی و جانشین من هستی.

این واقعه در بین محدّثان به حدیث «یوم الدار» معروف است و بسیاری از بزرگان حدیث آن را نقل کرده اند; اما ابن تیمیّه در این باره می گوید:

این حدیث در نزد حدیث شناسان دروغی بیش نیست و هیچ عالم حدیث شناسی نیست مگر این که می داند که آن دروغ و جعلی است.2

بنابراین، یا تمام علمای اهل سنّت که می دانسته اند این حدیث دروغ و جعلی است و در عین حال آن را در کتاب های خود نقل کرده اند فاسق می باشند و یا این که تمامی آنان عالم و حدیث شناس نبوده اند(!!)

یکی از راویان آن احمد بن حنبل (پیشوای حنبلی ها) است که در مسند خود آن را روایت کرده است و علاوه بر وی، عالمان بسیاری این حدیث را در کتاب های خود آورده اند.3

در این میان حافظ ابوبکر هیثمی پس از نقل روایت می گوید: رجال روایتی که احمد بن حنبل نقل کرده، و یکی از دو روایتی که بزّار نقل نموده همگی رجال صحیح هستند غیر از شریک که او ثقه می باشد.4

ابن اسحاق، طبری، طَحاوی، ابن ابی حاتِم، ابوبکر بن مردویه اصفهانی، ابونعیم اصفهانی، ضیاء مَقْدِسی و متّقی هندی نیز از جمله راویان این حدیث هستند.

سیوطی این حدیث را از گروهی نقل می کند. بیهقی در دلائل النبوّة و ابونعیم اصفهانی نیز در دلائل النبوّة متن کامل ماجرا را آورده اند و در کتاب های زیادی تصریح شده که این حدیث صحیح است.5

____________________

1 سوره شعراء: آیه 214.

2 منهاج السنّه: 7 / 302.

3 مسند احمد: 1 / 159.

4 مجمع الزوائد: 8 / 302.

5 السنن الکبری: 5 / 126، تاریخ مدینة دمشق: 42 / 50، خصائص امیرالمؤمنینعليه‌السلام : 86، نظم درر السمطین: 83 ، کنز العمّال: 13 / 149، شواهد التنزیل: 1 / 545، تفسیر ابن کثیر: 3 / 363، تاریخ طبری: 2 / 64، ر.ک: دراسات فی منهاج السنّه: 298 ـ 303.

فاروق امّت کیست؟

ابن تیمیّه با بغض و کینه ای که نسبت به امیرالمؤمنینعليه‌السلام دارد برای تکذیب فضایل و مناقب آن حضرت به راحتی دروغ می گوید و احیاناً در این میدان، مبارز نیز می طلبد; به این نمونه توجّه کنید:

دو حدیث نقل شده است که در نخستین حدیث، پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله با اشاره به امیرالمؤمنینعليه‌السلام فرمودند:

هذا فاروق اُمّتی;

این (علی)، جداکننده حقّ و باطل در میان امّت من است.

حدیث دوم: این که بسیاری از صحابه پیرو فرمایش پیامبر می گفتند:

ما کنّا نعرف المنافقین إلاّ ببغضهم علیاً;

ما، منافقان را جز با این علامت که با علی دشمن بودند، نمی شناختیم.

ابن تیمیّه در مورد این دو حدیث چنین می گوید:

حدیث شناسان و کسانی که اندک آگاهی از حدیث دارند، شک ندارند که این دو حدیث جعلی است و به دروغ آن ها را به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نسبت داده اند. هیچ یک از این دو حدیث در هیچ کدام از کتاب های قابل اعتمادی نیامده است; بلکه هیچ کدام اصلاً سند شناخته شده ای ندارد(!)1

شگفتا که در ادامه می افزاید:

هر کس بتواند این دو حدیث را با سند صحیح از افرادی که معروف به راستگویی هستند بیاورد، ما قانع می شویم و آن را از هر طایفه و مذهبی که باشد می پذیریم.

معنای این سخن آن است که حتّی اگر شیعیان هم آن را نقل کرده باشند، او می پذیرد.

آن گاه می گوید:

ما دلیل داریم که هر دو حدیث دروغ است و جایز نیست آن ها را به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نسبت دهیم.

اکنون به سراغ راویان این دو حدیث می رویم.

حدیث «هذا فاروق اُمّتی» را 5 نفر از صحابه نقل کرده اند:

سلمان فارسی، ابن عباس، ابوذر، حذیفه و ابولیلی.

محدّثان و حافظان اهل سنّت نیز به روایت آن پرداخته اند:

طبرانی، بزّار، بیهقی، ابونعیم اصفهانی، ابن عبدالبر، ابن عساکر، ابن اثیر، ابن حجر، محبّ طبری، مناوی، متّقی هندی و...

ابن تیمیّه ادّعا کرد که این حدیث در هیچ یک از کتاب های مورد اعتماد نیامده است; در حالی که این حدیث در: مسند بزّار، المعجم طبرانی، تاریخ مدینة دمشق، الإستیعاب، أُسد الغابه، الإصابه، مجمع الزوائد، کنز العمّال، فیض القدیر، الریاض النضره، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی2 موجود است.

این حدیث با سند صحیح در روایت طبرانی در المعجم الکبیر و غیر آن آمده است.

روایت دوم را که اصحاب پیامبر می گفتند: «ما، منافقان را تنها با دشمنی و بغض علی می شناختیم»، این افراد نقل کرده اند:

ابوذر، عبداللّه بن مسعود، عبداللّه بن عباس، جابر بن عبداللّه انصاری، ابوسعید خُدری، انس بن مالک و عبداللّه بن عمر.

از جمله راویان این روایت عبارتند از:

احمد بن حنبل، تِرمذی، بزّار، طبرانی، حاکم نیشابوری، خطیب بغدادی، ابونعیم اصفهانی، ابن عساکر، ابن عبدالبرّ، ابن اثیر، نَوَوی، هیثمی، محبّ طبری، ذهبی، جلال الدین سیوطی، ابن حجر مکی، متّقی هندی و آلوسی.3

از سندهای صحیح این روایت که در مسند احمد آمده این گونه است:

احمد بن حنبل گوید: اسود بن عامر، از اسرائیل، از اعمش، از ابوصالح، از ابوسعید خُدری برای من نقل کرد که ابوسعید می گفت:

کنّا نعرف منافقی الأنصار ببغضهم علیّاً;

ما، منافقان انصار را از دشمنی با علی می شناختیم.

احمد بن حنبل این روایت در مناقب الصحابه نیز آورده است.4

____________________

01 منهاج السنّه: 4 / 286 ـ 290.

2 المعجم الکبیر: 6 / 269، کنز العمّال: 11 / 611، فیض القدیر: 4 / 358، مجمع الزوائد: 9 / 102، ر.ک: دراسات فی منهاج السنّه: 304 ـ 306.

3 مناقب علیّ بن ابی طالب از کتاب مناقب الصحابه: شماره 979، سنن ترمذی: 5 / 593، المستدرک علی الصحیحین: 3 / 129، الإستیعاب: 3 / 1110، ذخائر العقبی: 92، مجمع الزوائد: 9 / 132، المعجم الأوسط: 2 / 328، 4 / 264، تاریخ مدینة دمشق: 42 / 285، 374.

4 این کتاب با تحقیقات تازه در این اواخر از انتشارات دانشگاه امّ القری مکه منتشر شده است. محقّق آن ـ که خود از اهل سنّت است ـ بعد از ذکر این حدیث می گوید: سند حدیث صحیح است; مناقب الصحابه: شماره 979. ر.ک: دراسات فی منهاج السنّه: 310 ـ 312.

اهل بیت کشتی نجات اُمّت

آن گاه که سخن از فضایل و مناقب امیرالمؤمنینعليه‌السلام به میان می آید، ابن تیمیّه با تمام توان می کوشد تا شاید بتواند آن فضیلت و منقبت را انکار نماید، هر چند به قیمت بستن چشم خود به روی واقعیّات، بی اعتبار کردن کتاب های معتبر حدیثی اهل سنّت، گشودن زبان ناسزا به بزرگان و رؤسای مذهب اهل سنّت و انگشت اتهام به سوی آن ها نشانه بردن باشد; چرا که او نمی تواند فضیلتی را برای مولای متقیان امیر مؤمنان علیعليه‌السلام ببیند. به این نمونه توجّه کنید!

در حدیث معروف و مشهور; بلکه متواتر بین فریقین آمده که پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

إنّما مثل أهل بیتی فیکم کمثل سفینة نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها غرق;

اهل بیت من همانند کشتی نوح هستند، هر کس بر آن سوار شود نجات می یابد و هر که از آن روی گردان شود، غرق خواهد شد.

ابن تیمیّه درباره آن می گوید:

این حدیث هیچ سندی ندارد; نه سند صحیحی دارد و نه در هیچ کدام از کتاب های معتبر حدیثی آمده است. اگر هیزم کشان شب ـ که نمی فهمند در توبره خود چه چیزی می ریزند به نقل روایات جعلی می پردازند ـ آن را نقل می کنند، این کار بر سستی آن می افزاید.1

به راستی منظور ابن تیمیّه از هیزم کشان شب که نمی فهمند چه چیزی جمع می کنند چه کسانی هستند؟

به گمان شما چه کسانی این حدیث را نقل کرده اند که ابن تیمیّه این گونه بر آن ها می تازد؟

گویا نقل فضایل امیر مؤمنان علیعليه‌السلام نزد او چنان گناه بزرگی است که اگر رؤسای مذهب و بزرگان هم کیش خود نیز به چنین گناه نابخشودنی گرفتار شوند! از اعتبار ساقط شده و نقل آن ها نه تنها اعتباری به حدیث نمی دهد; بلکه حدیث را بی اعتبارتر می کند.

اکنون به برخی از راویان و ناقلان این حدیث اشاره می کنیم:

از اصحاب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله :

امیرالمؤمنینعليه‌السلام ، ابوذر، عبداللّه بن عباس، ابوسعید خُدری، ابوالطفیل، انس بن مالک، عبداللّه بن زبیر و سلمة بن أکوع.

علمایی که در کتاب های معتبر خود به نقل آن پرداخته اند:

احمد بن حنبل، بزّار، ابویعلی موصلی، ابن جریر طبری، نَسائی، طبرانی، دارقُطْنی، حاکم نیشابوری، ابوبکر بن مردویه اصفهانی، ابونعیم اصفهانی، خطیب بغدادی، ابوالمظفّر بغدادی، مجدالدین بن الأثیر، محبّ طبری، ذهبی، ابن حجر عسقلانی، سخاوی، جلال الدین سیوطی، ابن حجر مکّی، متّقی هندی، قاری، مناوی و دیگران.

اگر اینان هیزم کشان شب هستند، بسیار خوب، برای ما مهم نیست که این ها جزء دروغ نویسان و هیزم کشان کور باشند; امّا آیا روشنفکران اهل سنّت با این ادعای ابن تیمیّه موافقند؟

حاکم نیشابوری پس از نقل این حدیث می گوید: شرایطی که مسلم برای صحّت یک حدیث گذارده، در این حدیث موجود است و از نظر او، حدیثِ صحیحی است.

هم چنین خطیب تبریزی این حدیث را در مشکاة المصابیح آورده است. کتابی که در آن به پیروی از کتاب مصابیح السنّه، فقط به احادیث صحیح و حسن پرداخته و هیچ حدیث جعلی را در آن ذکر نکرده است.

البته این حدیث به جز این سند، سندهای صحیح دیگری نیز دارد.

____________________

1 منهاج السنّه: 7 / 395.

2 المعجم الصغیر: 2 / 22، مشکاة المصابیح: 3 / 1742، المستدرک علی الصحیحین: 2 / 343، مجمع الزوائد: 9 / 168، تاریخ بغداد: 12 / 91، المطالب العالیه: 4 / 75، فیض القدیر: 2 / 519 و 5 / 517، کنز العمّال: 13 / 82 ، 85 ; الصواعق المحرقه: 152، جواهر العقدین: 2 / 120، مرقاة المفاتیح: 5 / 610.

علی و حدیث طیر

یکی دیگر از احادیث مناقب و فضایل امیرالمؤمنینعليه‌السلام حدیث طیر است. بنابرآن حدیث روزی برای پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مرغ بریانی آوردند. آن حضرت به خدا عرضه داشت:

اللهم ائتنی بأحبّ خلقک إلیک وإلیّ یأکل معی من هذا الطائر;

بارالها! آن کسی را که از همه بیشتر دوست می داری بفرست تا با من از این مرغ میل کند.

پس از این دعا امیر مؤمنان علیعليه‌السلام آمدند و با پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله از آن غذا خوردند.

ابن تیمیّه در این باره چنین اظهار نظر می کند:

اهل علم و معرفت می دانند که حدیث طیر از احادیث دروغ بوده و جعلی است.1

اکنون باید دید که آیا همان گونه که او ادعا می کند اهل علم و معرفت این حدیث را دروغ می دانند؟!

بنابر تحقیقات انجام یافته، دوازده نفر از اصحاب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله این حدیث را نقل کرده اند:

1 امیرالمؤمنینعليه‌السلام . حاکم نیشابوری این حدیث را از آن حضرت نقل کرده است.

2 عبداللّه بن عباس. ابن سعد و جماعتی از او نقل کرده اند.

3 ابوسعید خُدری. حاکم نیشابوری حدیث او را آورده است.

4 سفینه. حاکم نیشابوری و احمد بن حنبل حدیث او را نقل کرده اند.

5 ابوالطفیل. حاکم نیشابوری از او نقل کرده است.

6 انس بن مالک. تِرمذی، بزّار، نَسائی، حاکم نیشابوری، بیهقی و ابن حجر حدیث او را آورده اند.

7 سعد بن ابی وَقّاص. ابونعیم اصفهانی حدیث او را آورده است.

8 عمرو بن عاص. حدیث او در نامه ای که به معاویه نوشته موجود است. این نامه را خوارزمی در المناقب آورده است.

9 یعلی بن مرّة. عدّه ای حدیث او را آورده اند; از جمله حافظ ابوعبداللّه گنجی.

10 جابر بن عبداللّه انصاری. ابن عساکر حدیث او را نقل کرده است.

11 ابورافع. حدیث او را ابن کثیر نقل می کند.

12 حبشی بن جناده. حدیث او را نیز ابن کثیر آورده است.

و اسامی جمعی از بزرگان و پیشوایان اهل سنّت که این حدیث را در کتاب های خود روایت کرده اند به شرح زیر می باشد:

ابوحنیفه پیشوای حنفی ها، احمد بن حنبل، ابوحاتِم رازی، تِرمذی، بزّار، نَسائی، ابویعلی موصلی، محمّد بن جریر طبری، طبرانی، دارقُطْنی، ابن بطّه عکبری، حاکم نیشابوری، ابوبکر بن مردویه اصفهانی، بیهقی، ابن عبدالبرّ، خطیب، ابوالمظفر سمعانی، بغوی، ابن عساکر، ابن اثیر، مزّی، ذهبی، ابن حجر عسقلانی، جلال الدین سیوطی و دیگران.

این حدیث آن گونه معروف و مشهور و کثرت طرق آن به طوری است که برخی از بزرگان اهل سنّت برای جمع آوری سندهای آن، کتابی مستقل نوشته اند که از جمله می توان به این بزرگان اشاره نمود:

ابن جریر طبری، ابن عُقده، ابن مردویه، ابونعیم اصفهانی، ابوطاهر بن حمدان، ذهبی.

ذهبی در تذکرة الحفّاظ و دیگر کتاب هایش تصریح کرده که کتابی مستقل در سندهای «حدیث طیر» تألیف کرده است.

بسیاری از علما تصریح کرده اند که پاره ای از سندهای این حدیث صحیح است. از جمله آن ها ابن کثیر است که در تاریخ خود به این مطلب تصریح کرده است که ذکر تمامی آن ها سخن را به درازا می کشد و از حوصله کتاب ما خارج است.2

____________________

1 منهاج السنّه: 7 / 371.

2 المعجم الکبیر: 1 / 253، 7 / 82 ، 10 / 282، المستدرک علی الصحیحین: 3 / 130، البدایة والنهایه: 7 / 352، مجمع الزوائد: 9 / 125، سنن ترمذی: 5 / 300، السنن الکبری: 5 / 107، خصائص امیرالمؤمنینعليه‌السلام : 51، مسند ابی یعلی: 7 / 105، المعجم الأوسط: 2 / 207، 6 / 90 و 36، 7 / 267، 9 / 146، تاریخ مدینة دمشق: 37 / 406، 42 / 432، میزان الاعتدال: 1 / 102، 2 / 14، 3 / 580، 4 / 107، لسان المیزان: 1 / 37، 2 / 354، 5 / 199، کنز العمّال: 13 / 166.

بخش سوم: ابن تیمیّه و خلافت امیر مؤمنان علیعليه‌السلام

ابن تیمیّه و خلافت امیر مؤمنان علیعليه‌السلام اتفاق نظر مسلمانان بر خلافت علی

آیا ابن تیمیّه می پذیرد که امیر مؤمنان علیعليه‌السلام خلیفه و جانشین پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله باشد؟

آیا ابن تیمیّه حضرت مولی الموحّدین را به عنوان خلیفه رسول خدا قبول دارد یا نه؟

بر همگان روشن است که هیچ مسلمانی در خلافت و جانشینی آن حضرت تردیدی ندارد و همه مسلمانان متفقند که او خلیفه و جانشین پیامبر خداست; امّا آن چه مورد اختلاف شیعه و سنّی است این است که شیعیان، آن حضرت را خلیفه بلافصل و نخستین امام و جانشین پس از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله می دانند، البتّه حق نیز همین است و دیگران آن وجود مقدس را در مرتبه چهارم می دانند.

شما نمی توانید مسلمانی را پیدا کنید که به طور کلّی منکر خلافت حضرت علیعليه‌السلام باشد.

آری، تنها گروهی از خوارج و ناصبی ها که با بغض، کینه و دشمنی آن حضرت بزرگ شده اند و دشمنی و ناسزا گفتن به آن بزرگوار را مایه تقرّب به پروردگار می دانند، خلافت آن حضرت را نمی پذیرند و تمامی مسلمانان، چه شیعه و چه سنّی، این عده را که به نام های ناصبی، خارجی و دشمن اهل بیتعليهم‌السلام معروفند، از اسلام خارج می دانند.

پرسش ما این است که چرا ابن تیمیّه با تمامی مسلمانان مخالفت کرده و با نواصب و خوارج هم صدا شده است؟ آیا در حقیقت، او یک ناصبی است؟

اکنون به بعضی از عبارت های او در این زمینه دقّت کنید. او می گوید:

مردم در مورد خلافت و جانشینی علی چند دسته اند:

بعضی می گویند: هم او امام بود و هم معاویه...

برخی می گویند: در آن زمان امام وجود نداشت; بلکه دوران فتنه بود...

گروه سومی بر آنند که علی، امام است و او به درستی با کسانی که به جنگ او آمدند جنگید. هم چنین صحابه ای که با او جنگیدند هم چون طلحه و زبیر مجتهد بوده و کار درستی انجام داده اند(!!)...

طایفه چهارمی علی را امام می دانند و می گویند: او مجتهد بود و به درستی دست به شمشیر برد و جنگید و آن هایی که به جنگ او آمدند نیز همگی مجتهد بودند; امّا در اجتهادشان اشتباه کرده اند...

پنجمین گروه می گویند: علی با آن که خلیفه بود و او از معاویه به حقّ نزدیک تر بود; اما بهتر بود که دست به شمشیر نمی برد.1

ابن تیمیّه در این دیدگاه تنها به همین 5 قول اکتفا کرده و قول ششمی را ذکر نمی کند. در جای دیگر قدم را فراتر گذاشته و به راحتی تاریخ مسلّم را انکار نموده می گوید:

بسیاری از نخستین سابقین در اسلام از علی پیروی نکردند و با او بیعت ننمودند و بسیاری از صحابه و تابعین با او جنگیدند.2

دقت کنید! او ادعا می کند بسیاری از کسانی که در اسلام آوردن و هجرت از دیگر صحابه سبقت گرفته اند، نه با آن حضرت بیعت کردند و نه از او پیروی نمودند.

ای کاش ابن تیمیّه دست کم نام سه نفر از این سبقت گیرندگان را برای ما ذکر می کرد، یا یکی از منابع تاریخی که آن را گفته است، برای ما بازگو می کرد.

شاید منظور وی از گروه بسیار، پیشوایش معاویه است، همو که در فتح مکّه به زور شمشیرِ مسلمانان، به اسلام تظاهر کرد و همین گونه در اسلام سبقت گرفت و با رفتن به شام و فرمان روایی بر آن سامان نیز هجرت کرد(!!)

به نظر ما آن چه که ابن تیمیّه را وادار کرده است چنین بنویسد و تاریخ مسلّم را انکار کند، تنها بغض و کینه ای است که در درونش شعله ور است. او حتی نمی تواند کوچک ترین فضیلتی را برای حضرت علیعليه‌السلام ببیند و از این که آن امام انس و جان خلیفه پیامبر باشد ـ حتی در مرتبه چهارم ـ تحمّل نکرده و رنج می برد. به نظر شما سبب این همه کینه چیست؟

ابن تیمیّه در جای دیگر چنین می نویسد:

ما می دانیم زمانی که علی زمام امور را به دست گرفت بسیاری از مردم، معاویه و دیگران را خلیفه خود می دانستند.3

در یک مقایسه روشن، زمانی که گروهی بسیار اندک در سقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت می کنند، آن گاه بر همگان لازم و واجب می شود که با آن ها هم صدا شده و هر که با او بیعت نکند، فرمان قتلش صادر گردد و یا با زدن برچسب ارتداد به آنان، جنگ با آن ها واجب و اموال و زنانشان به یغما می رود، حتی اگر مخالف با آن بیعت دختر پیامبر باشد، خانه اش به آتش کشیده می شود، جنینش سقط شده و شهید می گردد.

اما زمانی که تمامی مهاجر و انصار پس از قتل عثمان با امیر مؤمنان علیعليه‌السلام بیعت می کنند و برای بیعت آن گونه هجوم می آورند که مجالی برای

حضرت باقی نمانده و فشار جمعیت برایش دشوار می شود، حکم ارتداد و قتل مخالفان این بیعت صادر نمی شود، نه تنها آن ها را مرتد نمی دانند; بلکه حاضر نیستند به گمراهی آنان رضایت دهند. نه تنها آن ها را گمراه نمی دانند، کار آن ها را عین صواب دانسته و شخصی چون ابن تیمیّه بی شرمی را به حد اعلا رسانده و مخالفت آن ها را ـ که در ابتدا خود با حضرت بیعت کرده بودند ـ دلیل بر بطلان بیعت امیر مؤمنان علیعليه‌السلام می داند(!!)

ابن تیمیّه آن چنان در خلافت امیرالمؤمنینعليه‌السلام امّا و اگر کرده تا خواننده را قانع سازد که مولای متقیان علیعليه‌السلام هم چون خلفای قبلی و بعدی، بهره ای از خلافت و جانشینی پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله نبرده است. او می گوید:

کسانی که جایز می دانند در یک زمان دو خلیفه باشد، بر این عقیده اند که هر دوی آن ها (منظورش امیرالمؤمنینعليه‌السلام و معاویه) جانشین پیامبر بوده اند...

اگر گفته شود که خلافت علی با بیعت اهل قوّت و شوکتِ اسلام ثابت شده; همان طور که خلافت پیشینیان نیز با بیعت آن ها ثابت شده است; در جواب می گویند: طلحه و زبیر به زور با او بیعت کردند. همان ها که با او بیعت کردند به جنگ با او برخاستند; بنابراین اهل قوّت و شوکتِ اسلام بر بیعت با او جمع نشدند. هم چنین زمانی بیعت با او همانند قبلی ها واجب است که به سان خلفای پیشین رفتار کند.4

ابن تیمیّه در این عبارت، رفتار سه خلیفه پیشین را ملاک سنجش امیر مؤمنان علیعليه‌السلام و بیعت با او می داند; یعنی تنها در صورتی بیعت با او واجب و پیروی از او لازم است که چون آن ها عمل کند. گویا کردار آن ها وحی مسلّم و آن ها میزان سنجش حق و باطل هستند و آن حضرت هیچ بهره ای از

آن ندارد. این در حالی است که پیامبر گرامی اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله امیر مؤمنان علیعليه‌السلام را ملاک تشخیص حق و باطل قرار داد و فرمود:

علی مع الحق والحق مع علی یدور معه حیثما دار.5

علی با حق است و حق با علی; و هر جا علی باشد، حق همان جاست.

در حدیث دیگری پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

من ناصب علیّاً الخلافة من بعدی فهو کافر;6

هر که با خلافت علی پس از من مخالفت کند و با او دشمنی داشته باشد، کافر است.

ابن تیمیّه در جواب از این حدیث می گوید:

این گونه احادیث، علی نیز را می گیرند و لازمه اش آن است که او، خدا و رسولش را تکذیب کرده باشد(!!) پس اگر این احادیث صحیح باشند تمامی صحابه کافر خواهند بود; چه او و چه غیر او. اما آن هایی که با خلافت او مخالفت کرده و به جنگش آمدند; در این حدیثِ دروغین، کافر معرفی شده اند و علی نیز به این روایات عمل نکرده است.

از طرفی بسیاری از نخستین پیشینیان از علی پیروی نکرده و با او بیعت نکردند و بسیاری از صحابه و تابعان با او جنگیدند.

آن گاه می گوید:

نیمی از امت اسلام یا کمتر و یا بیشتر با او بیعت نکردند; بلکه بسیاری از آن ها با او جنگیدند و او نیز با آن ها جنگید و بسیاری از آن ها، نه به جنگ او آمدند و نه او را در جنگ همراهی کردند.7


3

4

5

6

7