فاطمه (علیها السلام) الگوی حیات زیبا

فاطمه (علیها السلام) الگوی حیات زیبا0%

فاطمه (علیها السلام) الگوی حیات زیبا نویسنده:
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

فاطمه (علیها السلام) الگوی حیات زیبا

نویسنده: محمد جواد مروجى طبسى
گروه:

مشاهدات: 6933
دانلود: 2126

توضیحات:

فاطمه (علیها السلام) الگوی حیات زیبا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 79 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6933 / دانلود: 2126
اندازه اندازه اندازه
فاطمه (علیها السلام) الگوی حیات زیبا

فاطمه (علیها السلام) الگوی حیات زیبا

نویسنده:
فارسی

توضيح و بررسى

ظاهرا در اين ترديدى نباشد كه مهر فاطمهعليها‌السلام از پانصد درهم فراتر نرفته است، حال يا اين پانصد درهم نقره، پول زره بوده است و يا حاصل مجموع پول زره و چند چيز ديگرى كه همراه زره به عنوان مهر فاطمهعليها‌السلام قرار گرفت.

از اين روى اگر چه ظاهرا اختلاف در پول نقد شده است، اما اين قابل توجيه مى باشد. زيرا اگر فقط قيمت زره را در نظر بگيريم ممكن است اشكال شود كه قيمت زره چهارصد درهم و يا زير پانصد درهم بوده است.

اما با در نظر گرفتن چند چيز ديگر كه برد كهنه و زير انداز بوده باشد، برابر با پانصد درهم خواهد بود.

علامه مجلسى ضمن يادآورى روايت چهارصد و هشتاد درهم، و چهارصد مثقال نقره، و پانصد درهم صحيح تر است و سبب اين اختلاف روايت جابر جعفى از امام باقر است كه فرمود: «كان صداق فاطمه عليها‌السلام برد حبرة و اهاب كبش على عرار. و روى عن الصادق عليه‌السلام قال: كان صداق فاطمه عليها‌السلام درع حطمية و اهاب كبش او جدى ؛ مهريه فاطمهعليها‌السلام پيراهنى بود از كتان بافت يمن و پوستى دباغى نشده و گياهى خوشبو. هم چنين از امام صادقعليه‌السلام روايت شده كه صداق فاطمهعليها‌السلام زره حطميه و پوست دباغى نشده گوسفند يا شتر بود.» (۳۷) و دليل آن كه مهر حضرت فاطمهعليها‌السلام از پانصد درهم فراتر نرفته است همانا سيره و روش معصومين بويژه پيامبر بزرگوار اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين بود كه بر اساس پانصد درهم كه به مهر السنة معروف گشت عمل مى كردند.

امام جوادعليه‌السلام به هنگام خطبه و خواستگارى از ام الفضل دختر مأمون مهر جده اش فاطمهعليها‌السلام را كه پانصد درهم بود، معين كرد. (۳۸)

مرحوم صدوق مى نويسد: اگر خواستى ازدواج كنى پس بنگر مهرى كه قرار مى دهى از پانصد درهم بيشتر نشود كه همان مهر السنة باشد و بر همين مقدار پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با همسران خويش ازدواج كرد و بر همين اساس و پايه دختران خود را به شوهر داد، بدين جهت مهر السنة مبلغ پانصد درهم گشت... (۳۹) ممكن است گفته شود با توجه به روايت امام صادقعليه‌السلام كه گفته بود: ارزش زره ۳۰ درهم بوده چگونه با ۴۰۰ درهم سازش دارد؟

پاسخ مى دهيم؛ اولا در همه روايات به چنين چيزى اشاره نشده كه ارزش زره ۳۰ درهم بوده است و با اين ممكن است زره به همان مقدارى كه عثمان خريدارى كرد، ارزش داشته باشد.

و ثانيا ممكن است آن زره قيمتش بيش از ۳۰ درهم نبوده اما عثمان آن را به جهاتى به چند برابر خريده است.

در اينجا علامه مجلسى ضمن بيانى در جمع بين اين روايات فرموده: ممكن است بين اين روايات به چند وجه جمع كنيم: اول آن كه بگوييم زره جزء مهر بوده، نه تمام مهر.

دوم آن كه شايد مراد حضرت اين باشد كه آن زره امروز بود، ۳۰ درهم بيشتر ارزش نداشت، گر چه در آن زمان بهايش بيش از اين بوده است.

سوم آن كه بگوييم قيمت زره همان ۳۰ درهم بوده است اما حضرت على آن را به پانصد درهم فروخت.

و چهارم اين كه برخى از اخبار و احاديث حمل بر تقيه شده است. (۴۰)

تأمين و تهيه جهيزيه

پس از فروش زره توسط علىعليه‌السلام و فراهم شدن مهريه فاطمهعليها‌السلام پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به چند نفر دستور داد تا لوازم خانه على و فاطمهعليها‌السلام را خريدارى كنند.

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد: حضرت مقدار ۳۳۶ يا ۶۶ درهم را جهت تأمين لوازم منزل فاطمهعليها‌السلام به ام ايمن سپرد تا خريدارى كند و مقدار ديگرى را به اسماء بنت عميس داد تا عطر خريدارى كند و مقدار ديگرى را به نزد ام سلمه سپرد تا براى طعام وليمه عروسى فاطمهعليها‌السلام مصرف شود. (۴۱)

هم چنين شيخ طوسى از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده كه آن حضرت بلال را فراخوانده دست برد و مبلغى از همان پول را گرفته، به او سپرد و فرمود: براى فاطمهعليها‌السلام عطر خريدارى كن و مقدار ديگرى را به ابوبكر داد و فرمود: براى فاطمهعليها‌السلام آن چه را كه مناسب حال او مى بينى از لباس و اثاث خانه خريدارى كن، سپس عمار و برخى ديگر از ياران خود را به دنبالش فرستاده تا به كمك او بشتابند.

پس آن ها هر چه مى خواستند خريدارى كنند نخست بر او عرضه كرده اگر مصلحت مى دانست همان را خريدارى مى كردند. (۴۲)

صورت جهيزيه فاطمهعليها‌السلام

و آن چه كه اين چند نفر به عنوان جهيزيه براى فاطمه خريدارى كردند، عبارت بود از:

۱. يك قواره پيراهن به قيمت هفت درهم.

۲. يك عدد روسرى بزرگ به قيمت چهار درهم.

۳. يك حوله سياه خيبرى.

۴. يك تخت خواب كه با برگ درخت خرما بافته شده بود.

۵. دو عدد تشك كتانى از كتان هاى مصرى كه درون يكى از آن ها ليف خرما و در درون ديگرى پشم گوسفند پر شده بود.

۶. چهار عدد بالش از پوست ميش مكه كه از گياه خوشبويى به نام اذخر پر شده بود.

۷. يك تخت پرده پشمى.

۸. يك قطعه حصير.

۹. يك عدد دستاس.

۱۰. يك عدد طشت مسى براى شستن لباس.

۱۱. يك عدد مشك چرمى براى كشيدن آب از چاه.

۱۲. يك باديه بزرگ براى دوشيدن شير.

۱۳. يك ظرف چرمى براى آب.

۱۴. يك آفتابه گلى لعابى شده.

۱۵. يك سبوى گلى سبز.

۱۶. دو عدد كوزه سفالين.

۱۷. يك قطعه پوست چرمى

۱۸. يك چادر از پارچه هاى بافت قطر. (۴۳)

مراسم ازدواج

فاطمهعليها‌السلام يك ماه از ماجراى عقد على و فاطمهعليها‌السلام مى گذشت تا اينكه جعفر و عقيل (۴۴) و بنابر نقل شيخ طوسى، همسران پيامبر به على گفتند كه در صورت تمايل از آن حضرت بخواهند تا مراسم عروسى را به راه اندازند.

و با اعلام موافقت از سوى على و رفت و آمد ام اءيمن به خانه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، نخست ام اءيمن در محضر رسول خدا چنين گفت: اى رسول خدا اگر خديجه زنده بود امروز در مراسم جشن و عروسى فاطمهعليها‌السلام چشمش روشن مى گشت، اين على است كه همسرش را مى خواهد.

پس چشم فاطمهعليها‌السلام را به وسيله همسرش روشن بنما و هر دو را جمع نموده و چشم ما را هم به اين كار روشن گردان.

پيامبر در پاسخ فرمود: چرا خود على چنين در خواستى از من نكرده، چرا كه توقع ما از او چنين بود... (۴۵) ام أيمن گويد: پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به من فرمود: حال به دنبال على رفته و او را به نزد من بياور.

به دنبال فرمان پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به سوى على رفته ديدم كه او در انتظار من است، تا مرا ديد پرسيد: اى ام ايمن چه كردى؟ عرض كردم: پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در انتظار توست.

على فرمود: من همان وقت بر خاسته بر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وارد شدم در حالى كه از شرم و حيا از رسول خدا سر به زير انداخته بودم، در محضرش نشستم.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: آيا دوست دارى كه همسرت به نزد تو بيايد؟ من در حالى كه سرم پايين بود گفتم: آرى پدر و مادرم به فدايت.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: من امشب يا فردا شب اين كار را انجام خواهم داد. (۴۶)

پس به امير مؤ منان فرمود: يا على منزلى را آماده كن تا فاطمهعليها‌السلام را به آن جا منتقل كنى.

على فرمود: يا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هيچ منزلى يافت نمى شود مگر منزل حارثة بن نعمان.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: به خدا سوگند ما ديگر از حارثة خجالت مى كشيم زيرا بيشتر خانه هايش را از او گرفته ايم. اين سخن كه به گوش حارثة رسيد خدمت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده، عرضه داشت: يا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم من و اموالم در اختيار خدا و رسولش هستيم... پس فاطمهعليها‌السلام را در شب عروسى در خانه حارثة بن نعمان اسكان داد.

آراستن فاطمهعليها‌السلام

اين جا بود كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نگاهى به زنان كرد و گفت: چه كسى در اين جا حضور دارد؟ ام سلمه گفت: يا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم من هستم و اين زينب و اين فلان و فلان در اين جا نشسته اند.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: براى دخترم و پسر عمويم حجره اى در يكى از خانه ها مهيا كنيد.

ام سلمه گفت: در كدام حجره اى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ؟

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: در حجره خودت، آن گاه دستور فرمود: تا فاطمهعليها‌السلام را براى مراسم عروسى زينت نموده و آرايش دهند. (۴۷)

پس زنان در خانه ام سلمه به چنين كارى مشغول شده و فاطمهعليها‌السلام را براى شب عروسى آماده كردند. (۴۸)

وليمه عروسى على و فاطمهعليها‌السلام

سپس به على فرمود: على جان، باى مراسم عروسى غذاى خوبى آماده كن و آن گاه فرمود: گوشت و نان از ما باشد و خرما و روغن از تو. (۴۹)

ياران پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه چنين ديدند هر يك به توان خود در مراسم جشن على و فاطمهعليها‌السلام شركت كرده و هديه اى براى على آوردند.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دستور داد كه گندم را آسياب كرده و نان بپزند، و به على فرمود تا گاو و گوسفند را سر ببرد و خود به كندن پوست آن ها اقدام فرمود.

هنگامى كه غذا آماده گرديد، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دستور داد تا شخصى از بالاى بام خانه فرياد برآورد كه دعوت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را اجابت كنيد.

مسلمانان به دعوت آن حضرت به مسجد آمده و در كنار رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشسته و به بركت وجود مقدس پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مراسم بيش از چهار هزار نفر از مرد و زن مدينه و در چند نوبت از وليمه عروسى علىعليه‌السلام و فاطمهعليها‌السلام غذا خوردند. (۵۰)

آورده اند كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در آن روز ظرفها را پر از غذا مى كرد و بوسيله عبدالله بن زبير و عبدالله بن عقبه به خانه هاى بى سرپرستان و ضعفا و بينوايان از مسلمانان و از هم پيمانان مى فرستاد و در آن روز خانه اى نماند كه از غذاى عروسى فاطمهعليها‌السلام به آن جا نرفته باشد. (۵۱)

از خانه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تا خانه علىعليه‌السلام

روز اول ماه ذيحجه سال دوم هجرت (۵۲) روز بسيار مباركى بوده چرا كه در حقيقت روز شادى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بيت بوده است. روزى كه در شب آن، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فاطمهعليها‌السلام را به خانه على فرستاد.

مورخين درباره كيفيت بردن فاطمهعليها‌السلام نوشته اند: شب كه فرا رسيد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به سلمان فرمود: بغله شهبايم را بياور و پس از آماده شدن، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فاطمهعليها‌السلام را بر مركب خود سوار كرده تا به خانه على ببرد.

پس سلمان افسار مركب را در دست گرفته و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در پشت سر او قرار گرته بود، هم چنان كه به راه خود ادامه مى دادند ناگهان از پشت سر، سر و صدايى به گوشش رسيد، نگاه كرد ديد جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل هستند كه به همراه گروهى از فرشتگان به زمين فرود آمده اند.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اى جبرئيل! براى چه نازل شده ايد؟در پاسخ گفت: اى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده ايم تا فاطمهعليها‌السلام را به خانه على ببريم، پس جبرئيل تكبير گفت و ميكائيل نيز تكبير گفت و اسرافيل چنين كرد و ساير فرشتگان به دنبال اين سه فرشته تكبير سر دادند و به دنبال آنها پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تكبير گفته و در آخر سلمان فارسى آواى تكبير را سر داد و از آنها پس در مراسم عروسى و بردن عروس به خانه شوهر تكبير گفتن سنت شد. (۵۳)

هم چنين نقل شده كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به دختران عبدالمطلب و زنان مهاجرين و انصار دستور داد تا به همراه فاطمهعليها‌السلام بوده و شادى كنان رجز بخوانند و تكبير بگويند و سخنى كه مورد رضاى خدا نيست بر زبان جارى نسازند.

جابر گويد: پس فاطمهعليها‌السلام را بر شهباى خود سوار كرده و سلمان افسار آن را به دست گرفته و گرداگرد فاطمهعليها‌السلام هفتاد هزار حوريه در حركت بودند.

از سوى ديگر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و حمزه، عقيل و جعفر و ساير اهل بيت نيز در پشت سر فاطمهعليها‌السلام در حالى كه شمشيرهاى خود را كشيده بودند، به راه افتادند و زنان پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به همراه ديگر زنان در پيشاپيش كاروان شادى حركت كرده و ام سلمه و حفصه و معاذه مادر سعد سروده اى مى خواندند و در ساير زنان با تكرار مصراع اول شادى خود را اظهار مى كردند و سپس تكبير سر مى دادند تا اين كه داخل على شدند. (۵۴)

دست فاطمهعليها‌السلام در دست علىعليه‌السلام

در اين كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بزرگوار در كجا دست فاطمهعليها‌السلام را در دست على قرار داد در بين مورخان اختلاف هست برخى آن را در خانه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و در برخى ديگر آن را در مسجد مى دانند.

شيخ طوسى روايت كرده همين كه آفتاب غروب كرد، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به ام سلمه فرمود: دخترم را بياور. او فاطمهعليها‌السلام را به محضر پيامبر آورد، در حالى كه از شرم و حيا از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گوشه هاى لباسش به زمين كشيده و عرق از پيشانيش سرازير بود، در برابر آن حضرت قرار گرفت. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حضور على نقاب از چهره فاطمهعليها‌السلام برداشته و دست فاطمهعليها‌السلام را گرفته و در دست على قرار داد و فرمود: «بارك الله فى ابنة رسول الله، يا على نعم الزوجة فاطمه عليها‌السلام و يا فاطمه عليها‌السلام نعم البعل على ؛ خداى دختر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را بر تو مبارك گرداند، على جان فاطمهعليها‌السلام بسيار همسر خوبى است، اى فاطمهعليها‌السلام على شوهر بسيار خوبى است. (۵۵)»

اما ابن شهراشوب آورده است كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پس از بردن فاطمهعليها‌السلام به خانه على خود به مسجد رفته و نخست على را فراخواند و سپس فاطمهعليها‌السلام را در آن گاه دو دست دخترش را در دست على گذاشت... (۵۶)

دعاى ويژه براى فاطمهعليها‌السلام و علىعليه‌السلام

و سر انجام آن شب پيش از آن. كه خانه علىعليه‌السلام و فاطمهعليها‌السلام را ترك كند، چند دعاى ويژه در حق آن دو نموده كه هرگز شخص ديگرى را در اين دعا شريك نساخت از جمله اين كه فرمود: خدايا اين دو بهترين بندگان تو در نزد من هستند، خدايا، تو آن ها را دوست داشته باش و فرزندان را بر آن ها مبارك گردان و نگهبانى از سوى خود بر آن ها بگمار و از شر شيطان رجيم نسبت به اين دو و فرزندانشان به تو پناه مى برم. (۵۷)

اسماء اضافه مى كند پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را در آن حال ملاحظه كردم كه پيوسته براى هر دو دعا مى كرد كه هيچ كس ديگرى را با آن ها شركت نمى داد، او پيوسته دعا مى كرد تا وارد حجره خود شد. (۵۸)

چشم اندازى به خانه فاطمه

در مدينه منوره؛ شهر پيامبر، تنها يك خانه بود كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به آن عشق مى ورزيد و اهلش را به شدت دوست مى داشت. در و ديوار و فضاى اين خانه از معنويت و نورانيتى خاص، حكايت داشت.

اين خانه روز و شب محل نزول و عروج فرشتگان الهى بود، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن قدر به اين خانه احترام مى گذاشت كه بدون اجازه وارد آن نمى گرديد، هر صبح و شام به آن جا مى رفت و پس از كوبيدن در آن، با صداى بلند بر اهلش سلام مى داد.

هنگام خارج شدن از شهر، آخرين نقطه توقفش در مدينه بود و پس از مراجعت، اول به سراغ همان خانه مى رفت.

آن خانه خانه فاطمهعليها‌السلام بود كه اين بخش به وصف آن خواهد پرداخت.

ويژگى هاى خانه فاطمهعليها‌السلام

۱. موقعيت جغرافيايى اين خانه

در طرف شرق مسجد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، هم رديف ديگر حجره هاى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و در وسط آن ها قرار داشت. به گفته نويسنده مدينه شناسى: با توجه به ديگر گفته هاى ثبت شده، مسلم است كه خانه فاطمهعليها‌السلام بين مربع قبر و ستون تهجد بوده است. (۵۹)

مردى به عبدالله بن عمر گفت: درباره على بن ابى طالبعليه‌السلام برايم سخن بگو.

عبدالله گفت: اگر مى خواهى بدانى كه مقام و منزلت علىعليه‌السلام نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چه اندازه بود، پس نظر كن به خانه اش نسبت به خانه هاى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، سپس با دست خود به خانه على و فاطمهعليها‌السلام اشاره كرد و گفت: اين خانه اوست كه در وسط خانه هاى پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قرار گرفته است. (۶۰)

۲- مساحت خانه فاطمهعليها‌السلام

بتنونى در الرحلة الحجازية مى نويسد: طول خانه فاطمهعليها‌السلام از طرف جنوب ۵/۱۴، از طرف شمال ۱۴ متر و از طرف شرق ۵/۷ متر مى باشد. (۶۱)

۳- اهدايى خدا و رسول پيامبر بزرگوارصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

از همان ابتداى ورود به مدينه در فكر احداث چنين حجره اى براى حضرت فاطمهعليها‌السلام بود. بدين جهت كه حجره هايى را در طرف شرق مسجد براى همسران خود احداث كرد، براى فاطمهعليها‌السلام اين حجره را ساخت.

ام سلمه در روايتى كه درباره عروسى حضرت فاطمهعليها‌السلام است مى گويد:... آن گاه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دختر خود، فاطمهعليها‌السلام و همچنين علىعليه‌السلام را در پيش خود خواند و دست علىعليه‌السلام را در دست راست و دست فاطمهعليها‌السلام را در دست چپ گرفت و به سينه خود گذارد و در ميان دو چشم آن دو را بوسه زد. آن گاه به علىعليه‌السلام فرمود: على جان! خوب همسرى دارى و به فاطمهعليها‌السلام فرمود اى فاطمه! تو هم خوب همسرى دارى. سپس از جاى برخاسته و پيشاپيش آن دو راه افتاد تا اين كه آن دو را به خانه اى كه از پيش براى آن ها ساخته بود، وارد كرد.

سپس هنگام خروج از خانه، در حالى كه دستگيره در را گرفته بود، فرمود: «طهر كما الله و طهر نسلكم ... خداوند شما و نسلتان را پاك گرداند.» (۶۲)

۴- راهى به بيرون جز از مسجد نداشت

از ديگر ويژگى هاى اين خانه اين بود كه هيچ گونه راهى به بيرون جز از طريق مسجد نداشت. بدون شك در اين كار عنايتى بود. شايد راز اين عمل براى مسلمانان آشكار نگرديد.

سيد محمد باقر نجفى مى نويسد: همگى مورخان اذعان دارند كه خانه على در ديگرى جز آنچه كه به سوى مسجد باز مى شد، نداشت. (۶۳)

۵- خانه رفيع و پر نور

از ديگر ويژگى هاى اين خانه اين است كه همانند ديگر مساجد و خانه هاى پيامبران، از نورانيت و جلال و شكوه خاصى برخوردار و از خانه هايى بود كه قرآن مجيد درباره آن ها فرمود:

«فى بيوت اذان الله ترفع و يذكر فيها اسمه (۶۴)؛ در خانه هايى كه خدا رخصت داده كه (قدر و منزلت )آنها رفعت يابد و نامش در آن ها ياد شود.»

در روايتى كه در ذيل آيه فوق آمده است، انس از بريده نقل مى كند: هنگامى كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين آيه را تلاوت مى كرد، مردى از جاى برخاست و گفت: مقصود از اين خانه ها كدام خانه هاست؟

پيامبر فرمود: خانه هاى پيامبران. ابوبكر گفت: «يا رسول الله! هذا البيت منها و اءشار الى بيت على و فاطمه عليها‌السلام . قال نعم و أفضلها ؛ در حالى كه با دست خود به خانه على و فاطمهعليها‌السلام اشاره مى كرد گفت: آيا اين خانه از جمله آن خانه ها است؟ حضرت فرمود: آرى. بلكه اءفضل از همه آن ها است.» (۶۵)

۶- محل نماز و عبادت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

خانه فاطمهعليها‌السلام استراحت گاه موقت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هنگام ديدار از يگانه گهرش بوده، جاى جاى اين خانه قدمگاه، محل نشستن، محل عبادت و سجده گاه وجود مقدس نبى اكرم بود.

حضرت علىعليه‌السلام فرمود: روزى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به ديدار ما آمد، ما نيز حريره اى (۶۶) برايش آماده كرديم و ام ايمن هم ظرفى از ماست، كره و مقدارى خرما به ما هديه كرد. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از جاى برخاست، وضو ساخت، به سوى قبله ايستاد و مدتى دعا كرد. آن گاه با چشمانى پر از اشك، سر به سجده گذارد.

هيبت و عظمت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مانع شد كه علت گريه اش را بپرسم. فرزندم حسن، از جاى جست و گفت: پدر جان! كارهايى را ديدم انجام دادى كه پيش از اين انجام نداده بودى.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: فرزندم من امروز با ديدن شما آن قدر خوشحال شدم كه پيش از اين، چنين شادمانى به من دست نداده بود. اينك جبرئيل آمد و به من خبر داد كه همه شما كشته خواهيد شد و محل دفن شما هم دور از يكديگر خواهد بود.

با شنيدن اين خبر براى شما دعا كردم.

امام حسينعليه‌السلام عرض كرد: اى رسول الله!با اين وصف كه قبرهاى ما از هم جدا مى باشد، پس چه كسى به زيارت قبور ما مى آيد؟

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: گروهى از امتم كه كمك و صله مرا دوست مى دارند. پس در روز قيامت به زيارت اين دسته خواهم رفت و بازوانشان را گرفته و آن ها را از گرفتارى ها و سختى هاى روز قيامت نجات خواهم داد. (۶۷)

۷- زادگاه امام حسن و امام حسينعليه‌السلام

ترديدى نيست كه زادگاه امام حسن، امام حسين، زينب كبرى و ام كلثوم: در اين خانه است اما نسبت به ساير امامان: بعيد به نظر مى رسد كه زادگاهشان در خانه حضرت فاطمهعليها‌السلام بوده باشد، زيرا در زمان عبدالملك بن مروان كه حسن بن حسنعليه‌السلام در آن جا سكونت داشت، او را از خانه حضرت فاطمهعليها‌السلام بيرون نمودند و خانه را به بهانه توسعه مسجد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ويران كردند. (۶۸)

همچنين بعيد است كه امام زين العابدينعليه‌السلام هم در آن جا ديده به جهان گشوده باشد، زيرا آن حضرت در سال (۳۸ هجرى. قمرى ) به دنيا آمد و پدرش امام حسينعليه‌السلام ، در آن سال همراه حضرت علىعليه‌السلام در كوفه بود. بنابراين به نظر مى رسد كه امام سجادعليه‌السلام در كوفه به دنيا آمده باشد اما چنين سخنى را كسى نگفته است.

بنابراين احتمال ها كه حضرت امام سجادعليه‌السلام در سال (۳۴، ۳۵ يا ۳۶هجرى. ق )به دنيا آمده باشد، مى توان گفت حضرت در مدينه به دنيا آمده اما باز هم بعيد است كه در خانه حضرت فاطمهعليها‌السلام بوده است، زيرا امام حسينعليه‌السلام در آن وقت در خانه حضرت فاطمه زندگى نمى كرد.

۸- محل رفت و آمد فرشتگان

امام باقرعليه‌السلام فرمود: خانه علىعليه‌السلام و فاطمهعليها‌السلام بخشى از حجره پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و سقف آن خانه، عرش پروردگار مى باشد. محل فرود وحى و رفت و آمد فرشتگانى است كه هر صبح و شام و هر ساعت و لحظه، با آوردن پيام در حال آمد و شد هستند.

آن جا خانه اى است كه هرگز رفت و آمد فرشتگان در آن، پايانى ندارد. گروهى فرود مى آيند و گروه ديگر بالا مى روند. پروردگار عالميان پرده را از آسمان ها براى حضرت ابراهيمعليه‌السلام كنار زد و به نور باصره اش قوت بخشيد، تا نگاهش به عرش افتاد.

همچنين خداوند به ديد چشم محمد، على، فاطمه، حسن، حسين: قدرت بيشترى داد؛ و آن ها عرش پروردگار را از خانه هاى خود مى ديدند و هرگز سقفى براى خانه هايشان جز عرش پروردگار نمى ديدند.... (۶۹)

آرى بسيارى از آيات الهى به وسيله، امين وحى در همين خانه بر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل گشت. جريان حديث كسا و آمدن جبرئيل نيز در همين خانه بود. (۷۰)

۹- سلام پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براهل خانه

پس از آن كه آيه( وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ) (۷۱)بر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل گشت، آن حضرت چهل روز (۷۲)، شش ماه (۷۳)، هشت ماه (۷۴) يا نه ماه (۷۵)در هر صبح و شام به سوى خانه حضرت فاطمهعليها‌السلام مى رفت و دستگيره در خانه را مى گرفت و پس از سلام بر اهل آن خانه، به دستور آيه عمل مى نمود و مى فرمود: «الصلاة يرحمكم الله » (۷۶) و سپس اين آيه را تلاوت مى فرمود: «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا .» (۷۷)

ابو الحمراء مى گويد: چهل روز پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را ديدم كه هر روز صبح به طرف در خانه على و فاطمهعليها‌السلام مى آمد و دستگيره در را مى گرفت و مى فرمود: «السلام عليكم اهل البيت و رحمة الله و بركاته. الصلاة يرحمكم الله. انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا » (۷۸)

قندوزى حنفى پس از ذكر اين حديث مى گويد: اين حديث از ۳۰۰نفر از صحابه و ياران پيامبر روايت شده است. (۷۹)

۱۰- بسته شدن در خانه ها جز خانه فاطمهعليها‌السلام

ياران رسول خدا آن گاه كه مى بيند در خانه علىعليه‌السلام و فاطمهعليها‌السلام به مسجد باز مى شود، هر يك از خانه خود درى به مسجد باز مى كنند. ديرى نگذشت كه فرمان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد كه تمام درها بايد بسته شود جز در خانه علىعليه‌السلام . موج اعتراض بالا گرفت اما پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قاطعانه بر موضوع پافشارى كرد و تمام درها، حتى پنجره ها را، جز در خانه علىعليه‌السلام بست.

زيد بن ارقم مى گويد: برخى از ياران از حضرت خواستند كه اجازه دهد، درها همچنان باز بماند. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از جاى برخاست و پس از حمد و ثناى الهى فرمود:

به من دستور داده شد كه درها، جز در خانه علىعليه‌السلام را ببندم. حال مى بينم كه برخى از شما سخن گفته ايد اما اين را بدانيد كه سوگند به خدا! اين من نبودم كه در خانه اى را بسته يا باز كرده باشم، بلكه دستورى بود كه من از آن پيروى كردم. (۸۰)

حديث ياد شده از احاديث مسلم شيعه و سنى است و تا كنون كسى بر صحت آن اشكال نگرفته جز ابن الجوزى كه آن را در رديف احاديث موضوعه و ساخته رافضى ها خوانده است اما ابن حجر عسقلانى در كتاب فتح البارى در شرح صحيح بخارى در رد گفته ابن الجوزى اظهار مى دارد:

«أخطاء فى ذلك شنيعا فانه سلك فى ذلك رد الأحاديث الصحيحة بتو همه المعارضة ؛ وى خطاى زشتى را در اين كتاب مرتكب شده است، زيرا به بهانه تعارض، بسيارى از احاديث صحيح را رد كرده است.» (۸۱)

۱۱- احترام ويژه امامان

گر چه در زمان معصومينعليهم‌السلام به ويژه از اواخر زمان امام سجادعليه‌السلام به بعد، خانه حضرت فاطمهعليها‌السلام را به بهانه توسعه مسجد ويران كردند اما جايگاه خانه معلوم و مشخص بود و مردم بدون هيچ تقيه اى، نسبت به خانه حضرت فاطمهعليها‌السلام احترام ويژه اى قائل بودند.

امام جوادعليه‌السلام هر روز مقارن اذان ظهر، نخست به زيارت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى رفت، سپس به طرف خانه حضرت فاطمهعليها‌السلام مى رفت و كفش هاى خود را بيرون مى آورد و وارد خانه حضرت فاطمهعليها‌السلام مى گشت و در آن جا نماز مى گذارد. (۸۲)

نگاهى ديگر

نگاه ديگرى كه به اين خانه مى افكنيم، حيرتمان بيشتر مى شود. چرا كه در اين خانه هرگز از زخارف دنيا و تجمل گرايى چيزى يافت نمى شود، خانه اى بسيار ساده، نه فرش قابل ذكرى دارد و نه وسائل گران قيمت. اشتباه نشود، خيال نكنيد كه حضرت علىعليه‌السلام فقير بود و تهى دست، آورده اند كه از دسترنج خود هزار بنده را آزاد كرد، بلكه اين خانواده نمى خواستند غير از زندگى زاهدانه راه ديگرى را در پيش گيرند، بدين جهت آنچه داشتند يا وقف فقرا و تهيدستان مى كردند يا به ديگران مى دادند و خود در نهايت ساده زيستى زندگى مى كردند. (۸۳)

اينك نيم نگاهى به وسائل اين خانه كه در حقيقت همان جهيزيه حضرت فاطمهعليها‌السلام بود و در آن چند سال هيچ به آن اضافه نگشته بود خواهيم داشت.

در اين خانه علاوه بر چوبى كه حضرت علىعليه‌السلام به دو طرف اطاق جهت آويزان كردن لباس نصب كرده بود، يك پوست گوسفند كه در كف اطاق انداخته، يك بالش كه داخلش را از ليف خرما پر كرده بود چيز ديگرى جز جهيزيه حضرت فاطمهعليها‌السلام نبود. (كه صورت جهيزيه پيش از اين، در بحث مراسم ازدواج از نظرتان گذشت )