فاطمه (علیها السلام) الگوی حیات زیبا

فاطمه (علیها السلام) الگوی حیات زیبا0%

فاطمه (علیها السلام) الگوی حیات زیبا نویسنده:
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

فاطمه (علیها السلام) الگوی حیات زیبا

نویسنده: محمد جواد مروجى طبسى
گروه:

مشاهدات: 6937
دانلود: 2128

توضیحات:

فاطمه (علیها السلام) الگوی حیات زیبا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 79 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6937 / دانلود: 2128
اندازه اندازه اندازه
فاطمه (علیها السلام) الگوی حیات زیبا

فاطمه (علیها السلام) الگوی حیات زیبا

نویسنده:
فارسی

فاطمهعليها‌السلام مظهر عفاف و حجاب

مسئله دوم اين است كه فاطمهعليها‌السلام بهترين مظهر عفت و پوشش زنان مسلمان است؛ زيرا با توجه به اين كه فاطمهعليها‌السلام آن بانويى نبود كه كاملا با خارج از خانه قطع رابطه كرده باشد؛ چون تاريخ گواه است كه وى دعوت ديگر زنان را مى پذيرفته، هم چنين جهت تهيه وسائل روزمره به ويژه در روزهايى كه حضرت علىعليه‌السلام حضور نداشتند بيرون مى رفته، مرتب به خانه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رفت و آمد مى كرده، در جنگ احد، به همراه ديگر زنان به مداواى زخمهاى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرداخته، و در فتح مكه و حجة الوداع همراه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوده و پس از شهادت حمزه پيوسته به احد مى رفته، و گاه برخى از ياران پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به همراه آن حضرت به حضور مى پذيرفته، اما با اين حال باز هم بر مسئله عفاف و حجاب زن سخت تكيه مى كرده است.

فاطمهعليها‌السلام در پى آن بود كه زن به كرامت انسانى اش پى ببرد، و خود را فداى اميال و هوسهاى ديگران نكند، فاطمه مى خواست كه دامان زن مسلمان و هر آزادانديش را از هر گونه فساد اخلاق و روابط نامشروع و ضد ارزشهاى دينى پاك نگه دارد.

از حضرت علىعليه‌السلام روايت شده كه فرمود: ما روزى خدمت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشسته بوديم، فرمود به من خبر دهيد چه چيز براى زنان بهتر است؟

هيچكدام نتوانست جواب حضرت را بگويند و برخواسته پراكنده شدند.

من به نزد فاطمهعليها‌السلام آمدم و سؤال را براى او نقل كردم و در ضمن گفتم كه هيچيك از ما جواب رسول خدا را نمى دانستيم، حضرت زهراعليها‌السلام فرمود من جواب سؤ ال را مى دانم سپس فرمود: بهترين چيز براى زن اين است كه هيچ مردى او را نبيند و او هم هيچ مردى را نبيند.

من به نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برگشتم و گفتم يا رسول الله بهترين چيز براى زن اين است كه هيچ مردى او را نبيند و او هم هيچ مردى را نبيند.

حضرت با تعجب فرمود: شما كه قبلا اين جا حاضر بوديد و چيزى نگفتيد، پس اين جواب را از كجا آوردى؟!

گفتم از فاطمه.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ضمن تعجب از دخترش فاطمه، فرمود: براستى كه فاطمه پاره تن من است. (۱۱۳)

نا گفته نماند كه اين حديث را هر يك به گونه اى معنى كرده اند كه برخى از آن ها چندان صحيح بنظر نمى رسد، مثلا برخى معتقدند كه مراد فاطمهعليها‌السلام اين است كه زن نگاه شهوت آلود به مرد نكند. و همچنين به زن چنين نگاهى نكند.

در پاسخ بايد گفت: اين گونه نگاه كردن براى زن و مرد حرام است نه اين كه بهتر آن است كه چنين نگاهى نكند.

و با اين بيان حديث را چه جور معنى كنيم، آيا مقصود فاطمه اين است كه زن هرگز از خانه بيرون نرود، كه اين معنى هم صحيح نيست، زيرا نه تنها اين امر امكان ندارد و عملى نيست، بلكه با خطى مشى و سيره خود فاطمه مخالف است. زيرا عرض شد خود فاطمهعليها‌السلام رفت و آمد داشته.

پس منظور حضرت از اين جمله چيست؟

بنظر مى رسد كه حضرت زهراعليها‌السلام تكيه اش بر اين بوده كه زن تا مى تواند از حضور غير ضرورى خود بكاهد و در صورت حضور، از اختلاطهاى نامشروع و گفت و شنودهاى غير اخلاقى پرهيز كند.

درسى ديگر از فاطمهعليها‌السلام

آورده اند كه روزى فردى نابينا از فاطمه اجازه ورود خواست، حضرت زهراعليها‌السلام خود را از او پنهان كرد، پيامبر كه در آن جا حاضر بودند پرسيدند: دخترم چرا خود را از او پنهان كردى در حالى كه او تو را نمى بيند؟

عرض كرد: درست است كه او مرا نمى بيند اما من كه او را مى بينم، علاوه بر اين كه اين مرد نابينا بو را استشمام مى كند. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود من گواهى مى دهم كه تو پاره تن من هستى. (۱۱۴)

سيماى فاطمه در روز قيامت

چهره مقدس و ملكوتى فاطمه زهراعليها‌السلام در تاريخ اسلام آن قدر تابناك و روشن است كه چندان به تحقيق و بررسى نياز ندارد؛ اما با توجه به ايام شهادت (۱۱۵) آن بزرگوار شايسته است اندكى درباره فضايل حضرتش گفتگو كنيم. بر اين اساس به سراغ روايات نورانى معصومان مى رويم تا با مقام و جايگاه آن حضرت در قيامت آشنا شويم.

كيفيت برانگيخته شدن

برانگيخته شدن و رستاخيز از لحظات بسيار سخت و وحشتناك آينده بشر است، زمانى كه معصومان همواره بدان مى انديشيده و گاه از خوف آن بيهوش مى شدند.

فاطمهعليها‌السلام نيز چنين بود و بيشتر بدين زمان مى انديشيد، فكر زنده شدن، عريان بودن انسان ها در قيامت، عرضه شدن به محضر عدل الهى و... او را در اندوه فرو مى برد.

امير مؤمنان علىعليه‌السلام مى فرمايد: روزى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر فاطمه وارد شد و او را اندوهناك يافت.

فرمود: دخترم! چرا اندوهگينى؟

فاطمهعليها‌السلام پاسخ داد: پدر جان ياد قيامت و برهنه محشور شدن مردم در آن روز رنجم مى دهد.

پيامبر فرمود: آرى دخترم! آن روز، روز بزرگى است، اما جبرئيل از سوى خداوند برايم خبر آورد من اولين كسى هستم كه بر انگيخته مى شوم، سپس ابراهيم و آنگاه همسرت على بن أبى طالبعليه‌السلام پس از آن خداوند جبرئيل را همراه هفتاد هزار فرشته به سوى تو مى فرستد. وى هفت گنبد از نور بر فراز آرامگاهت بر قرار مى سازد. آنگاه اسرافيل لباس هاى بهشتى برايت مى آورد و تو آن ها را مى پوشى.

فرشته ديگرى به نام زوقائيل مركبى از نور برايت مى آورد كه مهارش از مرواريد درخشان و جهازش از طلا. تو بر آن مركب سوار مى شوى و زوقائيل آن را هدايت مى كند.

در اين حال هفتاد هزار فرشته با پرچمهاى تسبيح پيشاپيش تو راه مى سپارند. اندكى كه رفتى، هفتاد هزار حور العين در حالى كه شادمانند و ديدارت را به يكديگر بشارت مى دهند، به استقبالت مى شتابند، به دست هر يك از حوريان منقلى از نور است كه بوى عود از آن بر مى خيزد... آن ها در طرف راستت قرار گرفته همراهت حركت مى كنند هنگامى كه به همان اندازه از آرامگاهت دور شدى، مريم دختر عمران همراه هفتاد هزار حور العين به استقبالت مى آيد و بر تو سلام مى گويد، آن ها سمت چپ قرار مى گيرند و همراهت حركت مى كنند.

آن گاه مادرت خديجه، اولين زنى كه به خدا و رسول او ايمان آورد، همراه هفتاد هزار فرشته كه پرچمهاى تكبير در دست دارند، به استقبالت مى آيند، وقتى به جمع انسانها نزديك شدى، حوا با هفتاد هزار حور العين به همراه آسيه دختر مزاحم نزدت مى آيد، و با تو رهسپار مى شود.

حضور فاطمهعليها‌السلام در ميان مردم

فاطمه جان، هنگامى كه به وسط جمعيت حاضر در قيامت مى رسى، كسى از زير عرش پروردگار به گونه اى كه تمام مردم صدايش را بشنوند، فرياد مى زند: چشمها را فرو پوشانيد و نظرها را پايين تا افكنيد تا صديقه فاطمه، دخت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و همراهانش عبور كنند.

پس در آن هنگام هيچ كس جز ابراهيم خليل الرحمن و على بن ابى طالبعليه‌السلام و... به تو نگاه نمى كنند. (۱۱۶)

جابر بن عبدالله انصارى نيز در حديثى از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين حضور را چنين توصيف مى كند:

روز قيامت دخترم فاطمهعليها‌السلام بر مركبى از مركبهاى بهشت وارد عرصه محشر مى شود، مهار آن مركب از مرواريد درخشان چهار پايش از زمرد سبز، دنباله اش از مشك بهشتى و چشمانش از ياقوت سرخ است و بر آن گنبدى از نور قرار دارد كه بيرون آن از درونش و درون آن از بيرونش نمايان است، فضاى داخل آن گنبد، انوار عفو الهى و خارج آن پرتو رحمت خدايى است، بر فرازش تاجى از نور ديده مى شود، كه هفتاد پايه از در و ياقوت دارد كه همانند ستارگان درخشان، نور مى افشاند.

در هر يك از دو سمت راست و چپ آن مركب هفتاد هزار فرشته به چشم مى خورد.

جبرئيل مهار آن را در دست دارد و با صداى بلند ندا مى كند: نگاه خود فراسوى خويش گيرد و نظرها را پايين افكنيد، اين فاطمهعليها‌السلام دختر محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه عبور مى كند.

در اين هنگام، حتى پيامبران و انبيا و صديقين و شهدا همگى از ادب ديده فرو مى گيرند تا فاطمهعليها‌السلام عبور مى كند، و در مقابل عرش پروردگار قرار مى گيرد. (۱۱۷)

منبرى از نور براى فاطمهعليها‌السلام

در ادامه گفتگوى با دختر گرامى اش درباره چگونگى حضور وى در عرصه قيامت، چنين مى خوانيم:

سپس منبرى از نور برايت بر قرار مى سازند، كه هفت پله دارد و بين هر پله اى تا پله ديگر صفتهايى از فرشتگان قرار گرفته اند، كه در دستشان پرچمهاى نور است. همچنين در طرف چپ و راست منبر، حور العين صف مى كشند، آن گاه بر بالاى منبر قرار مى گيرى، جبرئيل مى آيد و مى گويد: اى فاطمه! آن چه دوست دارى از خدا بخواه.... (۱۱۸)

شكايت در دادگاه عدل الهى

اولين درخواست فاطمهعليها‌السلام در روز قيامت، پس از عبور از برابر خلق شكايت از ستمگران است. جابر بن عبدالله انصارى از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنين نقل مى كند:

هنگامى كه فاطمهعليها‌السلام در مقابل عرش پروردگار قرار مى گيرد خود را از مركب به زير انداخته اظهار مى دارد: الهى و سيدى، ميان من و كسى كه مرا آزرده و بر من ستم روا داشته داورى كن، خدايا بين من و قاتل فرزندم حكم كن. (۱۱۹)

بر اساس روايتى ديگر پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: دخترم فاطمه در حالى كه پيراهن هاى خونين در دست دارد وارد، محشر مى شود پايه اى از پايه هاى عرش را در دست مى گيرد و مى گويد: «يا عدل يا جبار أحكم بينى و بين قاتل ولدى؛ اى خداى عادل و غالب، بين من و قاتل فرزندم داورى كن. قال فيحكم لابنتى و رب الكعبه ؛ به خداى كعبه سوگند به شكايت دخترم رسيدگى مى شود و حكم الهى صادر مى گردد.» (۱۲۰)

ديدار حسن و حسين

دومين خواسته فاطمهعليها‌السلام در روز قيامت از خداوند چنين است: خدايا حسن و حسين را به من بنمايان. در اين لحظه امام حسن و امام حسين به سوى فاطمهعليها‌السلام مى روند در حالى كه از رگهاى بريده حسينعليه‌السلام خون فوران مى كند. (۱۲۱)

پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد: هنگامى كه گفته مى شود وارد بهشت شو، مى گويد: هرگز وارد نمى شوم تا بدانم پس از من با فرزندانم چه كرده اند!

به وى گفته مى شود: به وسط قيامت نگاه كن. پس بدان سمت مى نگرد و فرزندانش حسينعليه‌السلام را مى نگرد كه ايستاده و سر در بدن ندارد، دخت پيامبر ناله و فرياد سر مى دهد.

فرشتگان نيز (با ديدن اين منظره) ناله و فرياد بر مى آورند. (۱۲۲)

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد: حسين بن علىعليه‌السلام در حالى كه سر مقدسش را در دست دارد مى آيد، فاطمهعليها‌السلام با ديدن اين منظره ناله اى جانسوز سر مى دهد، در اين لحظه هيچ فرشته مقرب و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مرسل و بنده مؤ منى نيست مگر آن كه به حال او مى گريد. (۱۲۳)

در اين موقعيت خداوند به خشم آمده به نام هبهب كه هزار سال در آن دميده شده تا سياه گشته و هيچ آسودگى در آن راه نمى يابد و هيچ اندوهى از آن جا بيرون نمى رود، دستور مى دهد كشندگان حسين بن علىعليه‌السلام را بر گير و جمع كن... آتش به فرمان پروردگار عمل كرده، همه آن ها را بر مى چيند. (۱۲۴)

شفاعت براى دوستان اهلبيت

سومين درخواست فاطمهعليها‌السلام در روز قيامت از پروردگار شفاعت از دوستان و پيروان اهل بيت است كه مورد قبول حق قرار مى گيرد و دوستان و پيروانش را مورد شفاعت قرار مى دهد.

امام باقرعليه‌السلام مى فرمايد: هنگامى كه فاطمهعليها‌السلام به در بهشت مى رسد، به پشت سرش مى نگرد، ندا مى رسد، اى دختر حبيب! اينك دستور داده ام به بهشت بروى، نگران چه هستى؟

فاطمهعليها‌السلام جواب مى دهد: اى پروردگار؛ دوست دارم در چنين روزى با پذيرش شفاعتم مقام و منزلتم معلوم شود. ندا مى رسد: اى دختر حبيبم برگرد و در اين مردم بنگر وهر كه در قلبش دوستى تو يا يكى از فرزندانت نهفته است داخل بهشت كن. (۱۲۵)

امام باقرعليه‌السلام در روايتى ديگر مى فرمايد: در روز قيامت بر پيشانى هر فردى، مؤ من يا كافر نوشته شده است.

پس به يكى از محبان اهل بيت كه گناهانش زياد است دستور داده مى شود به جهنم برده شود، در آن هنگام فاطمهعليها‌السلام ميان دو چشمش را مى خواند كه نوشته شده است دوست دار اهل بيت، پس به خدا عرضه مى دارد: الهى و سيدى؛ تو مرا فاطمهعليها‌السلام ناميدى و دوستان و فرزندانم را به وسيله من از آتش دور ساختى و وعده تو حق است.

ندا مى رسد؛ فاطمهعليها‌السلام راست گفتى؛ من تو را فاطمه ناميدم، و به وسيله تو دوستان و پيروانت و دوستان فرزندانت و پيروانشان را از آتش دور گردانيدم.

وعده من حق است و هرگز تخلف نمى كنم. اين كه مى بينى بنده ام را به دوزخ مى برند، بدين جهت بود كه درباره اش شفاعت كنى و شفاعتت را بپذيدم تا فرشتگان، پيامبران، رسولان و همه مردم از منزلت و مقامت آگاهى يابند.

حال بنگر دست هر كه را كه بر پيشانى اش مؤ من نوشته شده بگير و به بهشت ببر(۱۲۶)

شفاعت دوستان فاطمهعليها‌السلام

از ديگران عظمت و مقام حضرت فاطمه در روز قيامت چنان است كه خداوند به خاطر فاطمهعليها‌السلام به دوستان آن حضرت نيز مقام شفاعت مى دهد.

امام باقرعليه‌السلام به جابر فرمود: جابر؛ به خدا سوگند، فاطمه عليها جا با شفاعت خود در آن روز شيعيان و دوستان را از ميان اهل محشر جدا مى سازد؛ چنان كه كبوتر دانه خوب را از بد جدا مى كند. هنگامى كه شيعيان فاطمهعليها‌السلام همراه وى به در بهشت مى رسند، خداوند در دلشان مى افكند كه به پشت سر بنگرند.

وقتى كه چنين كنند، ندا مى رسد: دوستان من اكنون كه شفاعت فاطمهعليها‌السلام را در حق شما پذيرفتم، نگران چه هستيد؟

آنان عرضه مى دارند: پروردگارا؛ ما نيز دوست داريم در چنين روزى مقام و منزلت ما براى ديگران آشكار شود.

ندا مى رسد: دوستانم برگرديد و هر كه را به خاطر دوستى فاطمهعليها‌السلام شما را دوست داشت و نيز هر كه به خاطر محبت فاطمهعليها‌السلام به شما غذا، لباس، يا آب داده و يا غيبتى را از شما دور گردانيده همراه خود وارد بهشت كنيد. (۱۲۷)

به سوى بهشت فاطمهعليها‌السلام

پس از شفاعت از دوستان و فرزندانش و رسيدگى به شكايتش در دادگاه عدل الهى به فرمان خدا، با جلال و شكوه خاصى وارد بهشت مى شود.

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد: روز قيامت دخترم فاطمهعليها‌السلام در حالى كه لباس هاى اهدايى خداوند را كه با آب حيات آميخته شده پوشيده، محشور مى شود و همه مردم از مشاهده اين كرامت تعجب مى كنند.

آنگاه لباسى از لباس هاى بهشت بر وى پوشانده مى شود. بر هزار حله بهشتى براى او با خط سبز نوشته شده است: دختر پيامبر را به بهترين شكل ممكن و كامل ترين هيبت و تمام ترين كرامت و بيشترين بهره وارد بهشت سازيد.

پس فاطمهعليها‌السلام را به فرمان پروردگار در كمال عظمت و شكوه، در حالى كه پيرامونش هفتاد هزار كنيز قرار گرفته، به بهشت مى برند. (۱۲۸)

استقبال حوريان بهشتى

رسول خدا به فاطمهعليها‌السلام فرمود: هنگامى كه به در بهشت مى رسى، دوازده هزار حوريه، كه تا كنون به ملاقات كسى نرفته و نخواهند رفت در حالى كه مشعل هاى نورانى به دست دارند و بر شترانى از نور كه جهازهايشان از طلاى زرد و ياقوت سرخ و مهارهايشان از لؤ لؤ و مرواريد درخشان است سوارند، به استقبالت مى شتابند.

پس وقتى داخل بهشت شدى، بهشتيان به يكديگر ورودت را بشارت خواهند داد و براى شيعيانت سفره هايى از گوهر، (۱۲۹) كه بر پايه هايى از نور بر قرار ساخته اند، آماده مى سازند و در حالى كه هنوز ساير مردم گرفتار حساب رسى اند، آنان از غذاهاى بهشتى مى خورند. (۱۳۰)

اولين سخن فاطمهعليها‌السلام

در بهشت سلمان فارسى از پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنين روايت كرده است: هنگامى كه فاطمهعليها‌السلام داخل بهشت مى شود و در آن چه خداوند برايش مهيا كرده مى بيند، اين آيه را تلاوت مى كند:

( بسم الله الرحمن الرحيم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ * الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ ) ؛ ستايش و سپاس ويژه خدايى است كه اندوهمان را زدود. بدرستيكه پروردگار ما آمرزنده و پاداش دهنده است، پروردگارى كه در سايه بخشش خود ما را به بهشت و اقامتگاه هميشگى مان فرود آورد. ما در آن جا با رنج و ملالى روبرو نمى شويم. (۱۳۱)

نورانى شدن بهشت از نور فاطمه

ابن شهراشوب مى نويسد: در بسيارى از كتابها، از جمله كشف ثعلبى و فضايل ابوالسعادات، در معناى اين آيه( فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا ) . (۱۳۲)

و نمى بينند در بهشت نه آفتاب و نه سرمايى را. آورده اند كه ابن عباس گفت: چنانكه بهشتيان در بهشت هستند، ناگاه نورى مى بينند كه باغهاى بهشت را نورانى كرد. اهل بهشت اظهار مى دارند: خدايا تو در كتابى كه بر پيامبرت فرستادى، فرمودى:( لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا ) ، بهشتيان در بهشت خورشيدى نخواهند ديد.

ندا مى رسد: اين نور آفتاب و ماه نيست، بلكه على و فاطمهعليها‌السلام از چيزى تعجب كرده خنديدند و از نور آن دو، بهشت روشن گرديد. (۱۳۳)

زيارت انبيا از فاطمهعليها‌السلام

در بهشت آنگاه كه همه انبيا و اولياى خدا وارد بهشت شدند، آهنگ ديدار دختر پيامبر مى كنند.

رسول خدا به فاطمهعليها‌السلام فرمود: هرگاه اولياى خدا در بهشت مستقر گرديدند، از آدم گرفته تا ساير انبيا همه به ديدارت مى شتابند. (۱۳۴)

عنايات خداوند به فاطمهعليها‌السلام

در بهشت پروردگار منان به فاطمه زهراعليها‌السلام در بهشت عناياتى ويژه خواهد داشت.

بخشى از آن عنايات چنين است:

۱- خانه هاى بهشتى

پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هنگامى كه مرا به معراج بردند و داخل بهشت شدم، به قصر فاطمهعليها‌السلام رسيدم، درون آن هفتاد قصر بود كه تمام در و ديوار و اتاقهايش از دانه هاى مرواريد سرخ ساخته شده، همه آنها به يك شكل زينت داده شده بود. (۱۳۵)

۲- همنشينى با پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

پيامبر به على فرمود: يا على تو و دخترم فاطمهعليها‌السلام در بهشت در قصر من همنشين من هستيد. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: برادران بهشتى روبروى هم مى نشينند. (۱۳۶)

۳- درجه وسيله

رسول خدا فرمود: «ان فى الجنة درجة تدعى الوسيلة فاذا ساءلتم الله فاساءلوا لى الوسيلة

قالوا يا رسول الله من يسكن معك فيها؟

قال: «على عليه‌السلام و فاطمة عليها‌السلام و الحسن عليه‌السلام و الحسين عليه‌السلام .» (۱۳۷)

در بهشت درجه اى به نام وسيله است. هر گاه خواستيد هنگام دعا، چيزى برايم بخواهيد، مقام وسيله را از خداوند خواستار شويد.

گفتند: يا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چه كسانى در اين درجه (مخصوص ) با شما همنشين خواهند بود؟

فرمود: علىعليه‌السلام ، فاطمهعليها‌السلام ، حسنعليه‌السلام و حسينعليه‌السلام .

علامه امينى در منقبت ۲۶ مى نويسد: از مناقب حضرت زهراعليها‌السلام همراه بودن او با پدر و همسر و فرزندانش در درجه وسيله است. آن جا پايتخت عظمت حضرت حق، تبارك و تعالى است و جز پنج تن هيچ يك از انبيا و اوليا و مرسلين و صالحان و فرشتگان مقرب كسى بدان راه نمى يابد. (۱۳۸)

۴- سكونت در حظيرة القدس

سيوطى در مسند مى نويسد: «ان فاطمهعليها‌السلام و علياعليه‌السلام و الحسن و الحسين فى حظيرة القدس فى قبة بيضاء سقفها عرش الرحمن؛ فاطمهعليها‌السلام و علىعليه‌السلام و حسن و حسين در جايگاهى بهشتى به نام حظيرة القدس در زير گنبدى سفيد به سر مى برند، كه سقف آن عرش پروردگار است.» (۱۳۹)

همچنين پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: در قيامت جايگاه من و علىعليه‌السلام و فاطمهعليها‌السلام و حسن و حسين سرايى زير عرش پروردگار است. (۱۴۰)

نويسنده خصايص فاطمهعليها‌السلام ضمن مفصل درباره حظيرة القدس مى نويسد:

در بهشت والاترين جايگاه ها حظيرة القدس است. (۱۴۱)

۵- بخشيدن چشمه تسنيم به فاطمهعليها‌السلام

طبرى از همام بن ابى على چنين نقل مى كند: به كعب الحبر گفتم: نظرت درباره شيعيان على بن ابى طالب چيست؟

گفت: اى همام من اوصافشان را در كتاب خدا مى يابم، اينان پيروان خدا و پيامبرش و ياران دين او و پيروان وليش شمرده مى شوند. اينان بندگان ويژه خدا و برگزيدگان اويند. خدا آنها را براى دينش برگزيد و براى بهشت خويش آفريد.

جايگاه شان در فردوس اعلاى بهشت در خيمه اى كه از اتاقهايى از مرواريد درخشان دارد زندگى مى كنند، آنان از مقربين ابرارند و سرانجام از جام رحيق مختوم مى نوشند.

رحيق مختوم چشمه اى است كه به آن تنسيم گفته مى شود و هيچ كس جز آنها از آن چشمه استفاده نخواهند كرد.

تنسيم چشمه اى است كه خداوند آن را به فاطمهعليها‌السلام دختر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و همسر على بن ابى طالبعليه‌السلام بخشيد و از پاى ستون خيمه فاطمه جارى مى شود. آب آن چشمه چنان گوارا است كه به سردى كافور و طعم زنجفيل و عطر مشك شباهت دارد. (۱۴۲)

فاطمه و نقل حديث از پيامبر

موقعيت ممتاز حضرت زهراعليها‌السلام اين فرصت را به حضرتش داد تا معارف اسلامى را بدون واسطه از پدر بزرگوارش فراگيرد، آن معارفى كه جز او و فرزندانش كسى ديگر به كنه و عمق آن نرسيد. از حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام به روايت از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم احاديثى شامل مطالب اخلاقى، اجتماعى، اعتقادى، تفسيرى، از قبيل احترام به همسر، رعايت حقوق همسايگان و مطالبى ديگر پيرامون فضائل علىعليه‌السلام و شيعيان و پيروان آن حضرت، برخى از پيشگويى ها، برخى از دعاها، موقع استجابت دعا و... رسيده است.

آرى واقعا جاى تأسف است كه امت از اين گوهر ناشناخته پس از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هيچ استفاده نكرده، به جاى آن كه از طريق اين بانوى با عظمت به مسائل مهم جامعه زنان دست يافته و درى هاى زيبا و شيرينى را نسبت به راه و روش زندگى از دو لب مباركش بشنوند، به غير از خون دل دادن به حضرتش كار ديگرى نكردند.

فاطمهعليها‌السلام مخزن اسرار پيامبر

حارثة بن قدامه از سلمان از عمار از حضرت فاطمهعليها‌السلام مطلبى را نقل كرده كه نشان مى دهد كه سينه زهراعليها‌السلام در بردارنده چه علوم و اسرارى از پدرش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوده كه امير مؤ منانعليه‌السلام را به حيرت در آورده بود.

روايت شده است روزى عمار به سلمان فارسى گفت: آيا مى خواهى چيز عجيبى را از فاطمهعليها‌السلام برايت نقل كنم؟

سلمان گفت: گفتم آرى، نقل كن. اى عمار! او گفت: روزى علىعليه‌السلام را ديدم كه بر فاطمهعليها‌السلام وارد شد. تا چشم فاطمهعليها‌السلام به علىعليه‌السلام افتاد، فرياد زد: على جان! نزديك شو تا درباره آنچه كه گذشته و آنچه خواهد شد و آنچه كه اتفاق نمى افتد تا روز قيامت برايت بگويم.

عمار گفت: ديدم كه امير مؤ منان آرام آرام به عقب برگشت و من هم با برگشتن علىعليه‌السلام به عقب برگشتم. آن حضرت آمد تا بر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وارد شد.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: يا اباالحسن! پيش بيا. همين كه در محضر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشست، فرمود: تو مرا خبر مى دهى يا من تو را خبر دهم؟

علىعليه‌السلام فرمود: شنيدن حديث از شما بهتر است اى رسول خدا. حضرت فرمود: بر فاطمهعليها‌السلام داخل شدى و به تو چنين و چنان گفت و همان دم برگشتى. علىعليه‌السلام فرمود: آيا نور فاطمهعليها‌السلام از نور ما است؟

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: آيا نمى دانى؟ پس علىعليه‌السلام به سجده افتاده خدا را شكر كرد. عمار گفت: پس امير مؤ منانعليه‌السلام از محضر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خارج شده و بر فاطمهعليها‌السلام وارد شد و من همراهش وارد شدم. فاطمهعليها‌السلام فرمود: گويا خدمت پدرم رفتى و آنچه را كه به تو گفته بودم، به عرضش رساندى.

فرمود: آرى، فاطمه جان. فاطمهعليها‌السلام فرمود: بدان اى اباالحسن! خداوند نور مرا خلق كرد در حالى كه او را تسبيح مى گفت و اين نور را به درختى از درختان بهشت سپرد و اين درخت بر اثر نور من نورافشانى مى كرد تا اين كه پدرم در وقت معراج، وارد بهشت شد، خداوند همان وقت بر دل پدرم انداخت تا ميوه اى از همان درخت بچيند و تناول كند، سپس اين نور را به مادرم سپرد كه مرا به دنيا آورد و من از همان نور مى باشم.... (۱۴۳)

اهتمام فاطمهعليها‌السلام نسبت به احاديث پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

از برخورد حضرت فاطمهعليها‌السلام نسبت به حفظ و نگهدارى احاديث پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنين بر مى آيد كه وى به احاديث و آثار پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بيش از هر چيز اهميت مى داد تا جائى كه براى لحظاتى يكى از همان احاديث را در كنار خود نديد، سخت برآشفته و از خادمه خود خواست تا هر چه زودتر آن را پيدا نموده و حاضر سازد.

شقيق بن سلمه از ابن مسعود نقل كرده است: مردى به حضور فاطمهعليها‌السلام رسيد. گفت: اى دختر رسول خدا! آيا از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چيزى نزد شما مانده است كه به من مرحمت كنيد، حضرت به خدمتكار خود فرمود: آن جريده را بياور. خدمتكار به جست و جوى پرداخت ولى آن را پيدا نكرد.

حضرت فاطمهعليها‌السلام فرمود: واى بر تو، آن جريده نزد من با حسن و حسين برابرى مى كند. خدمتكار پس از جست و جوى بسيار آن را در ظرف خاكروبه انداخته است. و در اين جريده چنين نوشته بود:

حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: «ليس من المؤ منين من لم يأمن جاره بوائقه و من كان يؤ من بالله و اليوم الاخر فلا يؤ ذى جاره و من كان يؤ من بالله واليوم الاخر فليقل خيرا او يسكت. ان الله تعالى يحب الخير الحليم المتعفف و يبغض الفاحش العنيد البزاء السائل الملحف. ان الحياء من الايمان والايمان فى الجنة ؛ از مؤ منين نيست كسى كه همسايه از آزار وى در امان نباشد، هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد بايد سخن خوب بگويد وگرنه ساكت باشد. خداى متعال اهل خير بردبار عفيف را دوست مى دارد و شخص بد زبان و سست و لجوج را دشمن مى دارد. حيا از ايمان است و صاحب ايمان در بهشت است و فحش از زشت گفتار و زشت گفتار هم در آتش است.» (۱۴۴)

چرا از فاطمه احاديث كمى بر جاى مانده؟

اين امر ممكن است چند جهت داشته باشد. يكى اين كه ايشان نمى توانستند همانند ساير معصومينعليهم‌السلام آزادانه به نقل حديث بپردازند. بدين جهت احاديث نقل شده از ايشان كم مى باشد ولى اين احتمال به دو جهت صحيح نيست. زيرا اولا راويان مرد از حضرتش روايت كرده اند و ثانيا مگر روايت فقط به مردان منحصر بوده و زنان حق روايت نداشته اند.

علت ديگر: همان ظلم آشكارى است كه پس از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به اهل بيت آن حضرت شد، بزرگترين مانع از نشر و گسترش احاديث اهل بيتعليهم‌السلام على الخصوص فاطمه زهراعليها‌السلام بود تا آنجا كه آن هايى هم كه از او روايتى شنيده بودند، به خاطر ترس و وحشتى كه حاكم بود، از نقل آن ها خوددارى كرده، در سينه هاى خود پنهان كردند.

ابوهريره در اين رابطه مى گويد: تا زمانى كه عمر زنده بود، ما جراءت نداشتيم يك حديث از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كنيم. (۱۴۵)

و ممكن است چون بسيارى از اين احاديث در فضل اهل بيتعليهم‌السلام خاصه على بن ابى طالبعليهما‌السلام بوده، آن ها را شنيده اند اما از روى دشمنى و كينه اى كه با اهل بيت و علىعليهم‌السلام داشتند، از بيان آن احاديث خوددارى كردند.

راويان حديث از حضرت فاطمهعليها‌السلام

عده نسبتا زيادى از حضرت زهراعليها‌السلام حديث نقل كرده اند كه علاوه بر اميرمؤ منان، امام حسن، امام حسين، حضرت زينب و ام كلثوم افراد زير به نقل حديث از حضرتش پرداخته اند:

۱- سلمان فارسى ۲- ابوذر غفارى ۳- جابر بن عبدالله انصارى ۴- عبدالله بن مسعود ۵- يحيى بن جعده ۶- حكم بن ابى نعيم ۷- عمرو بن الشريد ۸- حذيفة بن اليمان ۹- ربعى بن حراش ۱۰- انس بن مالك ۱۱- ابوسعيد خدرى ۱۲- ابن ابى مليكه ۱۳- ابو ايوب انصارى ۱۴- ابو هريره ۱۵- بشير بن زيد ۱۶- سهل بن سعد انصارى ۱۷- شبيب بن ابى رافع ۱۸- عباس بن عبدالمطلب ۱۹- عبدالله بن عباس ۲۰- عوانة بن الحكم ۲۱- قاسم بن أبى سعيد خدرى ۲۲- هشام بن محمد ۲۳- زينب دختر ابو رافع ۲۴- عايشه ۲۵- ام سلمه ۲۶- اسماء بنت عميس ۲۷- سلمى رافع و غير از اين ها كه مى توان به روايات اين عده در دلائل الامامه، بشارة المصطفى، امالى شيخ طوسى، كفايه الاثر، مسند فاطمهعليها‌السلام و ده ها كتاب ديگر دست يافت.