جهاد با نفس

جهاد با نفس0%

جهاد با نفس نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

جهاد با نفس

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: شيخ حر عاملى مترجم : على افراسيابى
گروه: مشاهدات: 21351
دانلود: 2405

توضیحات:

جهاد با نفس
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 96 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 21351 / دانلود: 2405
اندازه اندازه اندازه
جهاد با نفس

جهاد با نفس

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

١٥ - باب استحباب زياد گريستن از خوف خدا حديث :

١٢٥ - عن الصادق عن آبائه عن النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فى حديث المناهى قال : و من ذرفت عيناه من خشيه الله كان له بكل قطره قطرت من دموعه قصر فى الجنه مكلل بالدر و الجوهر فيه ما لا عين رات و لا اذن سمعت و لاخطر على قلب بشر.

ترجمه :

١٢٥ - امام صادقعليه‌السلام از پدران بزرگوارش و آنان از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حديثى كه مشتمل بر ذكر امور مورد نهى است روايت فرمود: و كسى كه اشك چشمانش از ترس خدا روان گردد در برابر هر قطره از قطرات اشكش قصرى در بهشت نصيبش مى گردد كه با در و گوهر پوشانده شده است و در آن چيزهايى است كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بر قلب بشرى خطور كرده

حديث :

١٢٦ - عن ابى عبدالله الصادق جعفر بن محمدعليه‌السلام قال : كان فيما وعظ الله به عيسى ابن مريمعليه‌السلام ان قال : يا عيسى انا ربك و رب آبائك الاولين - الى ان قال - يا عيسى بن البكر البتول ابك على نفسك بكاء من قد ودع الاهل قلى الدنيا و تركها لاهلها و صارت رغبته فيما عندالله

ترجمه :

١٢٦ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: در رازگويى خداوند با عيسى بن مريمعليه‌السلام آمده است كه فرمود: اى عيسى ! من پروردگار تو و پروردگار پيشينيان تو ام اى عيسى ! اى فرزند آن بانويى كه باكره بود و ميل و حاجتش را از مردان بريده بود، بر نفس خود گريان باش چونان كسى كه با خانواده خود در حال وداع است و بى مهرى دنيا را در دل دارد و آن را براى اهل دنيا واگذارده است و ميل و رغبتش تنها به چيزى است كه در نزد خداست

حديث :

١٢٧ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : كان اسم نوحعليه‌السلام عبد الغفار و انما سمى نوحا لانه كان ينوح على نفسه

ترجمه :

١٢٧ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: نام حضرت نوحعليه‌السلام عبدالغفار بود ولى چون بسيار بر نفس خود نوحه و زارى داشت نوح ناميده شد.

حديث :

١٢٨ - ابى عبداللهعليه‌السلام قال : اسم نوح عبدالملك و انما سمى نوحا لانه بكى خمسمائه سنه

ترجمه :

١٢٨ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: نام نوحعليه‌السلام عبدالملك بود ولى چون پانصد سال را به نوحه و زارى گذراند نوح ناميده شد.

حديث :

١٢٩ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : كان اسم نوح عبد الاعلى و انما سمى نوحا لانه بكى خمسمائه عام

ترجمه :

١٢٩ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: نام حضرت نوحعليه‌السلام عبدالاعلى بود ولى چون پانصد سال را به نوحه و زارى گذراند نوح ناميده شد.(٦٥)

حديث :

١٣٠ - عن ابى جعفرعليه‌السلام قال : قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : ليس شى ء الاوله شى ء يعدله الا الله فانه لا يعدله شى ء و لا اله الا الله لا يعدله شى ء و دمعه من خوف الله فانه ليس لها مثقال فان سالت على وجهه لم يرهقه قتر و لاذله بعدها ابدا.

ترجمه :

١٣٠ - امام باقرعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت كند: هيچ چيزى نيست جز اينكه معادلى دارد مگر خداوند كه هيچ چيز معادل او نيست ، و هيچ سخنى معادل و برابر لا اله الا الله نيست ، و اشكى كه از خوف خدا ريخته شود هم وزنى ندارد پس اگر بر چهره شخص جارى گردد پس از آن هرگز آن روى را گرفتگى و تيرگى فرا نمى گيرد.

حديث :

١٣١ - عن جعفر بن محمد عن ابيهعليه‌السلام قال : قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم طوبى لصوره نظر الله اليها تبكى على ذنب من خشيه الله لم يطلع على ذلك الذنب غيره

ترجمه :

١٣١ - امام صادقعليه‌السلام از پدر بزرگوارش روايت كند كه فرمود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: خوشا به حال چهره اى كه خداوند به او نظر دارد، آن چهره اى كه بر گناهى كه هيچكس جز خدا بر آن اطلاعى ندارد از خوف خدا مى گريد.

حديث :

١٣٢ - قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : كل عين باكيه يوم القيامه الا ثلاثه اعين : عين بكت من خشيه الله و عين غضت عن محارم الله و عين باتت ساهره فى سبيل الله

ترجمه :

١٣٢ - رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هر چشمى كه در روز قيامت گريان است مگر سه چشم : چشمى كه از خوف خدا بگريد و چشمی كه (از ديدن ) حرامهاى الهى فرو بسته شود و چشمى كه در راه خدا شب زنده دارى كند.

حديث :

١٣٣ - عن الرضاعليه‌السلام قال : كان فيما ناجى الله به موسىعليه‌السلام : انه ما تقرب الى المتقربون بمثل البكاء من خشيتى و ما تعبد لى المتعبدون بمثل الورع عن محارمى و لاتزين لى المتزينون بمثل الزهد فى الدنيا عما يهم الغنى عنه فقال موسى : يا اكرم الاكرمين فما اثبتهم على ذلك ؟ فقال : يا موسى اما المتقربون لى بالبكاء من خشيتى فهم فى الرفيق الاعلى لايشركهم فيه احد و اما المتعبدون لى بالورع عن محارمى فانى افتش الناس عن اعمالهم و لاافتشهم حياء منهم و اما المتزينون لى بالزهد فى الدنيا فانى ابيحهم الجنه بحذافيرها يتبوءون منها حيث يشاءون

ترجمه :

١٣٣ - امام رضاعليه‌السلام فرمود: در ضمن رازگويى خداوند با حضرت موسىعليه‌السلام چنين آمده است : كسانى كه به من نزديك گشته اند به واسطه هيچ عملى همانند گريستن از خوف من به من نزديك نشده اند و آنانكه طوق بندگى مرا در گردن دارند به واسطه هيچ عملى همانند باز ايستادن از ارتكاب حرامهاى من مرا بندگى ننموده اند و آنانكه خود را آراسته اند به واسطه هيچ عملى همانند پيشه نمودن زهد و بى رغبتى نسبت به آنچه كه بى نيازى از آن در دنيا مورد اهميت است ، خود را براى من نياراسته اند. حضرت موسىعليه‌السلام عرض كرد: اى گرامى ترين گراميان ! چه چيزى آنان را در اين راه ثابت قدم و پابرجا نموده ؟ خداوند فرمود: اى موسى ! اما آنانكه به واسطه گريستن از خوف من به من نزديك گشته اند آنان در مرتبه همجوارى با رفيق اعلى (معشوق و دوست برتر) هستند و هيچكس در اين مقام با آنان شريك نيست و اما آنانكه به واسطه باز ايستادن از ارتكاب حرامهاى من مرا بندگى نموده اند من در قيامت از آن شرم دارم كه در مورد اعمالشان كنجكاوى و دقت به خرج دهم در حالى كه اعمال همه مردمان را به دقت وارسى خواهم كرد و اما آنانكه خود را به واسطه بى رغبتى به دنيا برايم آراسته اند تمامى بهشت را براى آنان مباح و روا مى سازم كه در هر جاى بهشت خواستند جاى گيرند.

حديث :

١٣٤ - قال الصادقعليه‌السلام : ان الرجل ليكون بينه و بين الجنه اكثرمما بين الثرى الى العرش لكثره ذنوبه فما هو الا ان يبكى من خشيه الله عزوجل ندما عليها حتى يصير بينه و بينها اقرب من جفنه الى مقلته

ترجمه :

١٣٤ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: به درستى كه (گاه باشد) بين آدمى و بهشت به خاطر گناهان زيادش فاصله اى بيش از فاصله زمين تا عرش باشد پس چنين كسى را چاره اى نيست جز اينكه از خوف خداى عزوجل بگريد و بر گناهان خويش اشك ندامت بريزد تا فاصله او و بهشت نزديكتر از فاصله پلك چشم تا مردمك چشم شود.

حديث :

١٣٥ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : ما من شى ء الا و له كيل وزن الا الدموع فان القطره تطفى بحارا من نار فاذا اغرورقت العين بمائها لم يرهق وجهه قتر و لا ذله فاذا فاضت حرمها الله على النار و لو ان باكيا بكى فى امه لرحموا.

ترجمه :

١٣٥ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: هيچ چيزى نيست جز اينكه پيمانه و وزنى دارد مگر اشكها زيرا يك قطره اشك درياهايى از آتش را خاموش ‍ مى كند پس هرگاه چشم پر آب شد و در اشك خود غرق گشت چنين چهره اى را كدورت و تيرگى فرا نمى گيرد و هرگاه اشك آن جارى شود خداوند آن ديده را بر آتش حرام مى گرداند و اگر در بين يك امت يك نفر (با اخلاص و از خوف خدا) بگريد آن امت همگى مورد رحمت الهى واقع مى شوند.

حديث :

١٣٦ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام نحوه و زاد فى اوله : ما من عين الا و هى باكيه يوم القيامه الا علينا بكت من خوف الله و ما اغرورقت عين بمائها من خشيه الله عزوجل الا حرم الله سائر جسده على النار.

ترجمه :

١٣٦ - از امام صادقعليه‌السلام مانند حيث گذشته روايت شده است با اين تفاوت كه در آغاز آن آمده است : هيچ چشمى نيست مگر اينكه در روز قيامت گريان است به جز چشمى كه از خوف خدا گريسته است و هيچ چشمى از خوف خداى عزوجل پر آب نشده است مگر اينكه خداوند ساير بدن او را بر آتش حرام مى گرداند.

حديث :

١٣٧ - عن ابى جعفرعليه‌السلام قال : ما من قطره احب الى الله عزوجل من قطره دموع فى سواد الليل مخافه من الله لايراد بها غيره

ترجمه :

١٣٧ - امام باقرعليه‌السلام فرمود: هيچ قطره اى در نزد خداوند عزوجل دوست داشتنى تر و محبوب تر از قطره اشك هايى كه در تاريكى شب و از خوف خدا با اخلاص كامل ريخته مى شود نيست

حديث :

١٣٨ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : كل عين باكيه يوم القيامه الا ثلاثه عين غضت عن محارم الله و عين سهرت فى طاعه الله و عين بكت فى جوف الليل من خشيه الله

ترجمه :

١٣٨ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر چشمى در روز قيامت گريان است مگر سه چشم : يكى چشمى كه از ديدن آنچه خداوند ديدنش را بر او حرام نموده فرو بسته شود و ديگرى چشمى كه در طاعت خدا بيدار بماند و ديگرى چشمى كه در دل شب از خوف خدا بگريد.

حديث :

١٣٩ - قال ابو عبداللهعليه‌السلام اوحى الله الى موسىعليه‌السلام ان عبادى لم يتقربوا الى بشى ء احب الى من ثلاث خصال قال موسى : يا رب و ما هى ؟ قال : يا موسى ! الزهد فى الدنيا و الورع عن معاصى و البكاء من خشيتى قال موسى يا رب فما لمن صنع ذا؟ فاوحى الله اليه يا موسى اما الزاهدون فى الدنيا ففى الجنه و اما البكاءون من خشيتى ففى الرفيع الاعلى لايشاركهم فيه احد و اما الورعون عن معاصى فانى افتش الناس و لاافتشهم

ترجمه :

١٣٩ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: خداوند به موسىعليه‌السلام وحى فرستاد كه بندگان من به سوى من تقرب نمى يابند به چيزى كه در نزد من محبوبتر باشد از سه خصلت ، حضرت موسىعليه‌السلام عرض كرد: اى پروردگار من آن سه چيست ؟ فرمود: اى موسى ! يكى بى رغبتى به دنيا و ديگرى پرهيز از نافرمانى من و ديگرى گريستن از خوف من موسى عرض ‍ كرد: اى پروردگار من ! كسى كه چنين باشد چه چيزى نصيبش خواهد شد؟ خداوند وحى فرستاد كه : اى موسى ! اما بى رغبتان به دنيا در بهشت جاى خواهند گرفت و اما آنانكه از خوف من گريانند در مقامى رفيع و برترند كه هيچ كس با آنان در آن مقام شريك نيست و اما آنانكه از نافرمانى من پروا دارند من نيز مردمان را سخت بازرسى خواهم كرد ولى در كار آنان موشكافى به خرج نمى دهم

١٦ - باب وجوب حسن الظن بالله و تحريم سوء الظن به

١٦ - باب وجوب حسن ظن به خداوند و ترحيم بدگمانى نسبت به خدا

حديث :

١٤٠ - عن ابى الحسن الرضاعليه‌السلام قال : احسن الظن بالله فان الله عزوجل يقول : انا عند ظن عبدى بى ان خيرا فخيرا و ان شرا فشرا.

ترجمه :

١٤٠ - امام رضاعليه‌السلام فرمود: به خداوند گمان نيكو داشته باش زيرا خداوند عزوجل گويد: من در نزد گمانى كه بنده ام به من دارد حاضرم اگر گمان خير به به من دارد پس پاداش خير مى بيند و اگر گمان بد به من دارد پس كيفرى بد در انتظار اوست

حديث :

١٤١ - عن ابى الحسن الرضا فى حديث قال : فاحسن الظن بالله فان اباعبداللهعليه‌السلام كان يقول : من حسن ظنه بالله كان الله عند ظنه به و من رضى بالقليل من الرزق قبل منه اليسير من العمل

ترجمه :

١٤١ - امام رضاعليه‌السلام فرمود: به خدا گمان نيك داشته باش زيرا امام صادقعليه‌السلام مى فرمود: كسى كه به خداوند گمان نيكو داشته باشد خداوند در نزد گمان او حاضر است و كسى كه به روزى كم قانع و خوشنود باشد خداوند نيز عمل كم را از او مى پذيرد.

حديث :

١٤٢ - عن ابى جعفرعليه‌السلام قال : وجدنا فى كتاب علىعليه‌السلام ان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال على منبره : و الذى لا اله الا هو ما اعطى مومن قط خير الدنيا و الاخره الا بحسن ظنه بالله و رجائه له و حسن خلقه و الكف عن اغتياب المومنين و الذى لا اله الا هو لا يعذب الله مومنا بعد التوبه و الاستغفار الا بسوء ظنه بالله و تقصير من رجائه له و سوء خلقه و اغتياب المومنين و الذى لا اله الا هو لايحسن ظن عبد مومن بالله الا كان الله عند ظن عبده المومن لان الله كريم بيده الخير يستحيى ان يكون عبده المومن قد احسن به الظن ثم يخلف ظنه و رجاء فاحسنوا بالله الظن و ارغبوا اليه

ترجمه :

١٤٢ - امام باقرعليه‌السلام فرمود: در كتاب علىعليه‌السلام يافتيم كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر فراز منبر فرمود: سوگند به آن خدايى كه جز او معبودى نيست به هيچ مومني هرگز خير دنيا و آخرت عطا نشده است مگر به خاطر چند خصلت : گمان نيكو به خداوند و اميدوارى به عطا و بخشش خدا و خوش خلقى و باز ايستادن از غيبت مومنان و سوگند به خدايى كه جز او معبودى نيست خداوند هيچ مومنى را بعد از توبه و استغفار عذاب نمى كند مگر به سبب چند خصلت : بدگمانى اش به خداوند و كوتاهى نمودن در اميد داشتن به خدا و بد اخلاقى و غيبت نمودن از مومنين و سوگند به خدايى كه جز او معبودى نيست هيچ بنده مومنى گمان نيكو به خدا نمى كند مگر اينكه خداوند در نزد گمان نيكوى او حاضر است (و پاداش نيكو به او مى دهد) زيرا خداوند بخشنده است و تمامى خير در دست اوست و شرم دارد از اينكه بنده مومنش به او گمان نيكى داشته باشد و آن گمان و اميدوارى اش به خطا رود پس به خداوند گمان نيكو داشته باشيد و به سوى او ميل داشته باشيد و زارى كنيد.

حديث :

١٤٣ - عن سفيان بن عيينه قال سمعت ابا عبداللهعليه‌السلام يقول : حسن الظن بالله ان لاترجو الا الله و لاتخاف الا ذنبك

ترجمه :

١٤٣ - سفيان بن عيينه گويد: از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمودند گمان نيكو به خداوند داشتن اين است كه اميد به هيچكس جز او نداشته باشى و از هيچ چيز جز گناهت نترسى

حديث :

١٤٤ - عن سنان بن طريف قال : سمعت ابا عبداللهعليه‌السلام يقول : ينبغى للمومن ان يخاف الله خوفا كانه مشرف على النار و يرجوه رجاء كانه من اهل الجنه ثم قال : ان الله تبارك و تعالى عند ظن عبده به ان خيرا فخيرا و ان شرا فشرا.

ترجمه :

١٤٤ - سنان بن طريف گويد: از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود: بر مومن سزاوار است كه چنان از خداوند بترسد كه گوئيا نزديك است كه به آتش افكنده شود و چنان به رحمت او اميدوار باشد كه گوئيا از اهل بهشت است سپس فرمود: خداوند تبارك و تعالى در نزد گمان بنده اش ‍ به خود حاضر است اگر گمانش به او خير باشد خداوند هم خير برايش پيش مى آورد و اگر گمانش بد باشد خداوند هم بد برايش پيش مى آورد.

حديث :

١٤٥ - محمد به على بن الحسينعليه‌السلام باسناده الى وصيه علىعليه‌السلام لمحمد بن الحنفيه قال : و لا يغلبن عليك سوء الظن بالله عزوجل فانه لن يدع بينك و بين خليلك صلحا.

ترجمه :

١٤٥ - امام باقرعليه‌السلام فرمود: در وصيت علىعليه‌السلام به فرزندش محمد بن حنفيه آمده است كه : مبادا بدگمانى به خداوند عزوجل بر تو غالب شود زيرا اين بدگمانى بين تو و دوستت كه خداوند است صلح و آشتى باقى نمى گذارد.

حديث :

١٤٦ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : ان آخر عبد يومر به الى النار فيلتفت فيقول الله جل جلاله : اعجلوه فاذا اتى به قال له : عبدى لم التفت ؟ فيقول : يا رب ما كان ظنى بك هذا فيقول الله جل جلاله : عبدى ما كان ظنك بى ؟ فيقول : يا رب كان ظنى بك ان تغفر لى خططئتى و تدخلنى جنتك قال : فيقول الله جل جلاله : ملائكتى و عزتى و جلالى و آلائى و ارتفاع مكانى ما ظن بى هذا ساعه من حياته خيرا قط و لو ظن بى ساعه من حياته خيرا وما روعته بالنار اجيزوا له كذبه و ادخلوه الجنه ثم قال ابوعبداللهعليه‌السلام : ما ظن عبد بالله خيرا الا كان له عند ظنه و ما ظن به سوءا الا كان الله عند ظنه به و ذلك قول الله عزوجل : (و ذلكم ظنكم الذى ظننتم بربكم ارداكم فاصبحتم من الخاسرين ).

ترجمه :

١٤٦ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: همانا آخرين بنده اى كه در روز قيامت دستور داده مى شود كه به سوى آتش دوزخ رود به چپ و راست خود مى نگرد پس خداوند جل جلاله مى فرمايد: با شتاب بياوريدش پس ‍ چون به محضر پروردگار آورده مى شود خداوند مى فرمايد: اى بنده من ! چرا به چپ و راست خود مى نگرى ؟ عرض مى كند: اى پروردگار من ! من چنين گمانى به تو نداشتم ، خداوند جل و جلاله مى فرمايد: اى بنده من ! چه گمانى به من داشتى ؟ عرض مى كند: اى پروردگار من ! گمان من به تو اين بود كه از گناهم در مى گذرى و مرا به بهشت وارد مى كنى خداوند جل جلاله مى فرمايد: اى فرشتگان من ! سوگند به عزت و بزرگى و نعمتها و بلندى جايگاهم كه اين بنده در زندگى اش هرگز ساعتى چنين گمان خوبى به من نداشت و اگر در تمام زندگى اش ساعتى چنين گمان خيرى به من داشت او را با آتش نمى ترساندم و لرزه بر اندامش نمى افكندم حال كه چنين گفت اين دروغش را بر او روا داريد و او را به بهشت داخل كنيد. سپس امام صادقعليه‌السلام فرمود: هيچ بنده اى به خدا خوش گمان نبوده جز اينكه خداوند در نزد گمانش حاضر است (و با او به خوبى رفتار مى كند) و هيچ بنده اى به خداوند بدگمان نبوده جز اينكه خداوند در نزد گمان وى حاضر است (و او را به بدى كيفر مى دهد) و اين همان معناى گفتار خداوند عزوجل است كه مى فرمايد: (و اين گمان بدى بود كه به پروردگارتان داشتيد و همان موجب هلاك شما شد پس از زيانكاران گرديديد)(٦٦)

حديث :

١٤٧ - عن ابى الحسن الرضاعليه‌السلام قال : قال لى احسن الظن بالله فان الله عزوجل يقول : انا عند ظن عبدى بى فلا يظن بى الا خيرا.

ترجمه :

١٤٧ - راوى از امام رضاعليه‌السلام روايت كند كه حضرت به من فرمود: گمان نيكو به خداوند داشته باش زيرا خداى عزوجل مى فرمايد: من در نزد گمان بنده ام حاضرم پس بنده ام جز گمان خير به من نداشته باشد.

حديث :

١٤٨ - عن ابى رئاب قال سمعت ابا عبداللهعليه‌السلام يقول : يوتى بعبد يوم القيامه ظالم لنفسه فيقول الله : الم امرك بطاعتى الم انهك عن معصيتى ؟ فيقول : بلى يا رب و لكن غلبت على شهوتى فان تعذبنى فبذنبى لم تظلمنى فيامر الله به الى النار فيقول ما كان هذا ظنى بك فيقول ما كان ظنك بى ؟ قال : كان ظنى بك احسن الظن فيامر الله به الى الجنه فيقول الله تبارك و تعالى : لقد نفعك حسن ظنه بى الساعه

ترجمه :

١٤٨ - ابن رئاب گويد: از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه فرمود: در روز قيامت بنده اى كه به خويشتن ستم نموده آورده مى شود پس خداوند مى فرمايد: آيا تو را به طاعت و فرمانبردارى ام امر نكردم ؟ آيا تو را از نافرمانى ام نهى نكردم ؟ بنده گنهكار گويد: درست است اى پروردگار من ! ولى شهوتم بر من چيره شد پس اگر مرا كيفر دهى به خاطر گناهى است كه مرتكب شده ام و به من ستم روا نداشته اى پس خداوند دستور مى دهد كه او را به سوى آتش برند. بنده گنهكار مى گويد: اى خداى من ! گمان من به تو چنين نبود. خداوند مى فرمايد: مگر چه گمانى به من داشتى ؟ مى گويد: خدايا من به تو نيكوترين گمان را داشتم پس خداوند امر مى كند كه او را به سوى بهشت برند و مى فرمايد: حقا كه گمان نيكوى تو به من امروز به تو سود بخشيد.

١٧ - باب استحباب دم النفس و تاديبها و مقتها

١٧ - باب استحباب نكوهش نمودن نفس و ادب كردن و دشمن داشتن نفس

حديث :

١٤٩ - عن الحسن بن الجهم قال سمعت اباالحسنعليه‌السلام يقول : ان رجلا فى بنى اسرائيل عبدالله اربعين سنه ثم قرب قربانا فلم يقبل منه فقال : لنفسه ما اتيت الا منك و ما الذنب الا لك قال : فاوحى الله عزوجل اليه ذمك لنفسك افضل من عبادتك اربعين سنه

ترجمه :

١٤٩ - حسن به جهم گويد: از امام رضاعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود: مردى از بنى اسرائيل خداوند را چهل سال عبادت كرد سپس قربانى اى به درگاه خدا نمود و قربانى او پذيرفته نشد پس با نفس خود چنين گفت : اى نفس ! آنچه كه به من رسيده نيست مگر از جانب تو و گناهى نيست مگر از آن تو. پس خداوند عزوجل به سوى او وحى فرستاد كه : اين نكوهشى كه از نفس خود نمودى از عبادت چهل ساله ات برتر است

حديث :

١٥٠ - عن اميرالمؤمنينعليه‌السلام انه قال : يا اسرى الرغبه اقصروا فان المعرج على الدنيا ما لا يروعه منها الا صريف انياب الحدثان ايها الناس ‍ تولوا من انفسكم تاديبها و اعدلوا بها عن ضراوه عاداتها.

ترجمه :

١٥٠ - اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرمود: اى اسيران خواهش نفسانى ! ميل نفس را كوتاه كنيد زيرا كسى را كه به دنيا دل بسته است بجز صداى دندانهاى حوادث دنيا چيز ديگرى او را نمى ترساند، اى مردم از درون خود عهده دار ادب كردن نفس هاى خود شويد و نفس هاتان را از درنده خويى و حريص بودن بر عادات دنيا بازگردانيد.

حديث :

١٥١ - قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم من مقت نفسه دون مقت الناس آمنه الله من فرع يوم القيامه

ترجمه :

١٥١ - رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: كسى كه به جاى اينكه مردم را دشمن گيرد نفس خود را دشمن دارد خداوند او را از بى تابى روز قيامت ايمن دارد.

١٨ - باب وجوب طاعه الله

١٨ - باب وجوب فرمانبردارى از خداوند حديث :

١٥٢ - عن ابى جعفرعليه‌السلام قال : لا تذهب بكم المذاهب فو الله ما شيعتنا الا من اطاع الله عزوجل

ترجمه :

١٥٢ - امام باقرعليه‌السلام فرمود: راه و روشهاى مختلف شما را (از حق ) دور نگرداند و با خود نبرد كه سوگند به خدا شيعه ما نيست مگر كسى كه خداى عزوجل را اطاعت كند.

حديث :

١٥٣ - عن ابى جعفرعليه‌السلام (فى حديث ) ان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال : انه لا يدرك ما عند الله الا بطاعته

ترجمه :

١٥٣ - امام باقرعليه‌السلام در حديثى فرمود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده است كه : حقيقتا آنچه (از نعمتها و رضوان ) كه در نزد خداوند است جز با طاعت و فرمانبردارى از او به دست نمى آيد.

حديث :

١٥٤ - عن جابر عن ابى جعفرعليه‌السلام قال : قال لى : يا جابر ايكتفى من ينتحل التشيع ان يقول بحبنا اهل البيت ؟ فو الله ما شيعتنا الا من اتقى الله و اطاعه و ما كانوا يعرفون يا جابر الا بالتواضع و التخشع و الامانه و كثره ذكر الله و الصوم و الصلاه و البر بالوالدين و التعاهد للجيران من الفقراء و اهل المسكنه و الغارمين و الايتام و صدق الحديث و تلاوه القرآن و كف الالسن عن الناس الا من خير و كانوا امناء عشائرهم فى الاشياء - الى ان قال : - احب العباد الى الله عزوجل الا بالطاعه و ما معنا براءه من النار و لا على الله لاحد من حجه من كان لله مطيعا فهو لنا ولى و من كان لله عاصيا فهو لنا عدو و ما تنال و لايتنا الا بالعمل و الورع

ترجمه :

١٥٤ - جابر از امام باقرعليه‌السلام روايت كند كه حضرت به من فرمود: اى جابر! آيا كسى كه نسبت شيعه بودن را به خود مى دهد همين كه قائل به دوستى ما اهل بيت باشد كفايتش مى كند؟ سوگند به خدا كه شيعه ما نيست مگر كسى كه تقواى الهى را پيشه سازد و خداى را اطاعت كند، و اى جابر! شيعيان ما شناخته نمى شوند مگر به فروتنى و خشوع و امانتدارى و كثرت ياد خدا و روزه و نماز و نيكى به پدر و مادر و رسيدگى به همسايگان تنگدست و رسيدگى به ناتوانان و قرض داران و يتيمان و راستگويى و تلاوت قرآن و نگهدارى زبان خود درباره مردم مگر در خيرگويى و شيعيان بايد در همه چيز امين قوم و قبيله خود باشند تا آنجا كه فرمود: دوست داشتنى ترين بندگان در نزد خداى عزوجل آنانند كه پرهيزكارتر و عمل كننده تر به طاعت خدايند. اى جابر! سوگند به خدا كه ما جز به وسيله طاعت و فرمانبردارى از خداوند عزوجل نمى توانيم به او نزديك شويم و جواز رهايى از آتش همراه ما نيست و هيچكس حجت و برهانى بر عليه خداوند ندارد، هر كس مطيع و فرمانبر خداوند باشد او دوست ماست و هر كس عصيان خدا را كند دشمن ماست و به ولايت و دوستى ما كسى نمى رسد مگر به وسيله عمل شايسته و پارسايى

حديث :

١٥٥ - عن ابى جعفرعليه‌السلام قال : فى حديث و الله ما معنا من الله براءه و لابيننا و بين الله قرابه و لا لنا على الله حجه و لانتقرب الى الله الا بالطاعه فمن كان منكم مطيعا لله تنفعه و لايتنا و من كان منكم عاصيا لله لم تنفعه و لايتنا و يحكم لاتغتروا و يحكم لاتغتروا.

ترجمه :

١٥٥ - امام باقرعليه‌السلام در حديثى فرمود: سوگند به خداوند كه از جانب خداوند براى ما جواز رهايى از آتش نيست و بين ما و خداوند خويشاوندى برقرار نيست و ما حجت و برهانى بر خداوند نداريم و جز به وسيله طاعت و فرمانبردارى اش به او نزديك نمى شويم پس هر كدام از شما كه مطيع خداوند باشد ولايت و دوستى ما به او سود مى بخشد و هر كدام شما كه در برابر خداوند عصيان كند دوستى ما به او سودى نمى بخشد. واى بر شما مبادا فريب بخوريد، واى بر شما مبادا فريب بخوريد.

حديث :

١٥٦ - عن الصادق عن آبائهعليه‌السلام قال : قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : قال الله جل جلاله : يا ابن آدم اطعنى فيما امرتك و لاتعلمنى ما يصلحك

ترجمه :

١٥٦ - امام صادقعليه‌السلام از پدران بزرگوارش و آنان از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت كنند كه فرمود: خداوند جل جلاله فرمود: اى فرزند آدم ! در آنچه كه به تو دستور داده ام مرا اطاعت كن و آنچه را كه تو را به صلاح مى رساند به من نياموز (كه من خود مى دانم كه چه چيزى به صلاح توست ).

حديث :

١٥٧ - عن ابى عبداللهعليه‌السلام عن آبانهعليه‌السلام عن رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال : قال الله عزوجل : ايما عبد اطاعنى لم اكله الى غيرى و ايما عبد عصانى و كلته الى نفسه ثم لم ابال فى اى واد هلك

ترجمه :

١٥٧ - امام صادقعليه‌السلام از پدران بزرگوارش و آنان از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت كنند كه فرمود: خداوند عزوجل مى فرمايند: هر بنده اى كه مرا اطاعت كند او را به سوى غير خود وا نمى گذارم و هر بنده اى كه مرا نافرمانى كند او را به سوى خودش وا مى گذارم پس از آن ديگر باكى ندارم كه در چه راهى به هلاكت برسد.

حديث :

١٥٨ - عن ابى بصير قال سالت ابا عبداللهعليه‌السلام عن قول الله عزوجل : (اتقوا الله حق تقاته ) قال : يطاع فلا بعصى و يذكر فلا ينسى و يشكر فلا يكفر.

ترجمه :

١٥٨ - ابى بصير گويد: از امام صادقعليه‌السلام درباره اين گفتار خدا كه مى فرمايد: (تقواى الهى را پيشه كنيد حق تقوايش را)(٦٧) پرسيدم حضرت فرمود: (حق تقوا اين است كه ) اطاعت خداوند صورت گيرد و نافرمانى اش نشود، و همواره ياد شود و فراموش نگردد، و شكر او به جاى آورده شود و ناسپاسى اش نشود.

حديث :

١٥٩ - عن اميرالمؤمنينعليه‌السلام انه قال : ان الله جعل الطاعه غنيمه الا كياس عند تفريط العجزه

ترجمه :

١٥٩ - اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرمود: به راستى كه خداوند طاعت خود را در زمانى كه ناتوانان در آن كوتاهى مى كنند غنيمتى براى زيركان قرار داد (كه زيركان از طاعت خدا توشه اى براى آخرت غنيمت گيرند).