سیری در تربیت اسلامی

سیری در تربیت اسلامی0%

سیری در تربیت اسلامی نویسنده:
گروه: تعلیم و تربیت

سیری در تربیت اسلامی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: مصطفي دلشاد تهراني
گروه: مشاهدات: 21900
دانلود: 2859

توضیحات:

سیری در تربیت اسلامی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 145 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 21900 / دانلود: 2859
اندازه اندازه اندازه
سیری در تربیت اسلامی

سیری در تربیت اسلامی

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

مسئوليت الگوها

هركس مى تواند در مرتبه خود، الگو و نمونه اى شايسته براى ديگران باشد و بالطبع اين امر زمانى مى تواند سامانى درست بيابد كه الگوها به مسئوليت خطير خود واقف باشند. امير مؤ منان علىعليه‌السلام فرموده است :

((من نصب نفسه للناس اماما فليبدا بتعليم نفسه قبل تعليم غيره ، وليكن تاءديبه بسيرته قبل تاءديبه بلسانه ، و معلم نفسه و مؤ دبها احق بالاجلال من معلم الناس و مؤ دبهم .))(٦٣١)

هر كه خود را پيشواى مردم سازد، بايد پيش از تعليم ديگران به تعليم خويش بپردازد، و بايد تربيت كردنش ، پيش از آنكه با زبانش ‍ باشد، با سيرت و رفتارش باشد؛ و آن كه خود را تعليم دهد و تربيت نمايد، شايسته تر به تعظيم است از آن كه ديگرى را تعليم دهد و تربيت نمايد.

الگوها زمانى مى توانند مسئوليت خود را به درستى انجام دهند كه به وظايف سنگين خود اهميت دهند، زيرا آنچه از آنان ظهور مى كند، پذيرفته مى شود و عده اى در پى ايشان مى روند كه اگر الگوها بر هدايت باشند، پيروان را هدايت كنند و اگر بر گمراهى باشند، ايشان را گمراه سازند. امام خمينى (ره ) در سفارش به طلاب و روحانيون فرموده است :

((شما كه امروز در اين حوزه ها تحصيل مى كنيد و مى خواهيد فردا رهبرى و هدايت جامعه را به عهده بگيريد، خيال نكنيد تنها وظيفه شما ياد گرفتن مشتى اصطلاحات مى باشد، وظيفه هاى ديگرى نيز داريد. شما بايد در اين حوزه ها خود را چنان بسازيد و تربيت كنيد كه وقتى به يك شهر يا ده رفتيد، بتوانيد اهالى آنجا را هدايت كنيد و مهذب نماييد. از شما توقع است كه وقتى از مركز فقه رفتيد، خود مهذب و ساخته شده باشيد، تا بتوانيد مردم را بسازيد و طبق آداب و دستورات اخلاقى اسلامى آنان را تربيت كنيد. اما اگر خداى نخواسته در مركز علم خود را اصلاح نكرديد، معنويات كسب ننموديد، به هر جا كه برويد العياذ بالله ، مردم را منحرف ساخته ، به اسلام و روحانيت بدبين خواهيد كرد.

شما وظايف سنگينى داريد. اگر در حوزه ها به وظايف خود عمل نكنيد و در صدد تهذيب خود نباشيد و فقط دنبال فراگرفتن چند اصطلاح بوده ، مسائل اصولى و فقهى را درست كنيد، در آتيه خداى نخواسته براى اسلام و جامعه اسلامى مضر خواهيد بود؛ ممكن است ، العياذ بالله ، موجب انحراف و گمراهى مردم شويد. اگر به سبب اعمال و كردار و رفتار نارواى شما يك نفر گمراه شده ، از اسلام برگردد، مرتكب اعظم كباير مى باشيد؛ و مشكل است توبه شما قبول گردد. چنانكه اگر يك نفر هدايت يابد، به حسب روايت ((بهتر است از آنچه آفتاب بر آن مى تابد.))(٦٣٢)

مسئوليت شما خيلى سنگين است وظايف شما غير از وظايف عامه مردم مى باشد؛ چه بسا امورى كه براى عامه مردم مباح است ، براى شما جايز نيست ، و ممكن است حرام باشد. مردم ارتكاب بسيارى از امور مباحه را از شما انتظار ندارند، چه رسد به اعمال پست نامشروع ، كه اگر خداى نخواسته از شما سربزند، مردم را نسبت به اسلام و جامعه روحانيت بدبين مى سازد. درد اينجاست : اگر مردم از شما عملى كه بر خلاف انتظار است مشاهده كنند، از دين منحرف مى شوند، از روحانيت برمى گردند، نه از فرد... وظايف اهل علم خيلى سنگين است ؛ مسئوليت علما بيش از ساير مردم مى باشد... در روايت است كه وقتى جان به حلقوم مى رسد، براى عالم ديگر جاى توبه نيست ، و در آن حال توبه وى پذيرفته نمى شود، زيرا خداوند از كسانى تا آخرين دقايق زندگى توبه مى پذيرد كه جاهل باشند.(٦٣٣) و در روايت ديگر آمده است كه هفتاد گناه از جاهل آمرزيده مى شود پيش از آنكه يك گناه از عالم مورد آمرزش قرار گيرد،(٦٣٤) زيرا گناه عالم براى اسلام و جامعه اسلامى خيلى ضرر دارد.))(٦٣٥)

مسئوليت الگوها چنان سنگين است كه خداى متعال درباره زنان پيامبر، چون به آن حضرت منسوبند و مانند مردم عارى به شمار نمى آيند، فرمانهاى ويژه صادر كرده است ؛ اينكه زندگى و رفتار و كردار آنان در حد خودشان متوقف نمى شود و ممكن است ديگران به سبب نسبت ايشان به پيامبر، آنان را الگوى زندگى خود قرار دهند، تكليف ايشان را بسيار سخت كرده است آنان بايد همانند پيامبر ساده زندگى كنند و هرگز از مرزهاى ساده زيستى فراتر نروند و چون بخواهند اين مرزها را بشكنند بايد از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جدا شوند و در پى كار خود روند. يعنى نه تنها پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با زندگى ساده خود الگويى نيكو براى همگان است ، بلكه خانواده و خاندان او نيز بايد الگوى خانواده ها و خاندانها باشند.(٦٣٦)

((يا ايها النبى قل لازواجك ان كنتن تردن الحياة الدنيا و زينتها فتعالين امتعكن و اسرحكن سراحا جميلا و ان كنتن تردن الله و رسوله و الدار الآخرة فان الله اعد للمحسنات منكن اجرا عظيما.)) (٦٣٧)

اى پيامبر، به همسرانت بگو: اگر خواهان زندگى دنيا و زينت آنيد، بياييد تا مهرتان را بدهم و خوش و خرم رهايتان كنم ؛ و اگر خواستار خدا و فرستاده او و سراى آخرتيد، پس (بدانيد كه ) خداوند براى نيكوكاران شما پاداشى بزرگ آماده كرده است

البته پاداش نيكى و درستى ، و مجازات بدى و زشتى آنان نيز به دليل جايگاه ويژه و نسبتشان با پيامبر، دو چندان معرفى شده است

((يا نساء النبى من ياءت منكن بفاحشة مبينة يضاعف لها العذاب ضعفين و كان ذلك على الله يسيرا و من يقنت منكن لله و رسوله و تعمل صالحا نوتها اجرها مرتين و اعتدنا لها رزقا كريما. يا نساء النبى لستن كاحد من النساء.)) (٦٣٨)

اى همسران پيامبر، هر كه از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند، عذابش دو چندان خواهد بود؛ و اين بر خدا آسان است و هر كه از شما خدا و فرستاده اش را فرمان برد و كار شايسته كند، پاداشش را دو چندان مى دهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت اى همسران پيامبر، شما مانند هيچ يك از زنان ديگر نيستيد.

رفتار الگوهاى مقبول ، چه در جهت مثبت و چه در جهت منفى ، به صورت سنت و راه و رسمى پايدار درمى آيد و پيوسته تقليد و تكرار مى شود و در نتيجه پيامدهاى نيك و بد پيوسته رو به افزونى مى رود و اين امر مسئوليت الگوها را سنگين تر مى سازد. از امام كاظمعليه‌السلام چنين روايت شده است :

((من استن بسنة حسنة ، فله اجرها و اجر من عمل بها، من غير ان ينقص من اجورهم شى ء؛ و من استن بسنة سيئة ، فعليه وزرها و وزر من عمل بها، من غير ان ينقص من اوزارهم شى ء.))(٦٣٩)

هر كه سنتى نيك و خوب بنيان گذارد، پاداشش براى اوست و نيز پاداش هر كه بدان عمل كند براى آن بنيانگذار است ، بدون آنكه چيزى از پاداش عمل كنندگان كاسته شود؛ و هر كه سنتى بد و زشت بنيان گذارد، گناهش براى اوست و نيز گناه هر كه بدان عمل كند براى آن بنيانگذار است ، بدون آنكه چيزى از گناه عمل كنندگان كاسته شود.

تربيت عملى

انسان به دليل آنكه در همه عمر با امور محسوس سر و كار دارد، بيش ‍ از هر چيز متاءثر از روشهاى عينى است و روش الگويى به عنوان تربيتى عملى بر جان انسانها مى نشيند و در نفوس آنها رسوخ مى كند. بهترين مفاهيم و رساترين انديشه ها زمانى كه در قالب نمونه اى عينى ارائه مى شود. كاملا ادراك و تصديق مى گردد. كليات علمى اگر بر مصاديق تطبيق نشود، تصديق آن و ايمان به درستى اش براى نفس ‍ سنگين و دشوار است(٦٤٠) اين سخن كه غايت تربيت اتصاف به اسماى حسناى الهى و صفات ربوبى است ، درك نمى شود مگر آنكه تحقق آن در نمونه اى عينى مشاهده گردد و متربى دريابد كه مى تواند راه تربيت را طى كند و به مقصد آن برسد، همان طور كه در نمونه اى ملموس آن را مى يابد. بهترين روش تربيت اين است كه مربى اوصاف را كه به متربى سفارش مى كند، به همان گونه اى كه مى خواهد متربى بدان متصف شود، خود واجد باشد. عادتا محال است كه انسانى ترسو و بزدل ، شاگردى شجاع و دلير تربيت كند يا انسانى حقير و ذليل ، شاگردى كريم و عزيز بارآورد، و يا مكتبى كه بنيانگذارش متعصب و كوتاه نظر است ، دانشمندى آزاده در آرا و نظريات علمى بيرون دهد.(٦٤١)

گوش جان انسانها در برابر تربيت عملى گشاده است و اين روش ‍ كوتاهترين روش تربيت است خداى سبحان آنان را كه بدين روش ‍ پشت مى كنند، سرزنش كرده و فرموده است :

((اءتاءمرون الناس بالبر و تنسون انفسكم .)) (٦٤٢)

آيا مردم را به نيكى فرمان مى دهيد و خود را فراموش مى كنيد؟

بى گمان تربيت عملى مؤ ثرتر و مفيدتر از تربيت زبانى است و براحتى راه ، مسير و مقصد تربيت راه مشخص مى كند. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مردم را دعوت مى كرد كه در پى آن حضرت بروند و بدو تاءسى كنند.

((قل ان كنتم تحبون الله فاتبعونى يحببكم الله .)) (٦٤٣)

بگو: اگر خدا را دوست مى داريد پس مرا پيروى كنيد تا خداوند شما را دوست بدارد.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براى تربيت مردم در وجوه مختلف از اين روش ‍ سود برد و به سرعت آنان را با آداب دين و ديندارى آشنا و اهل عمل بدان كرد، چنانكه مى فرمود:

((صلوا كما راءيتمونى اصلى .))(٦٤٤)

همان گونه نماز بگزاريد كه من نماز مى گزارم

روش تربيتى پيامبر اين گونه بود و آن حضرت بيش از هر روش ‍ ديگرى مردم را با عمل خود تربيت كرد. امام صادقعليه‌السلام در اين باره چنين سفارش كرده است :

((كونوا دعاة للناس باعمالكم ، و لاتكونوا دعاة بالسنتكم .))(٦٤٥)

دعوت كننده مرم با اعمال خود باشيد و نه (صرفا) دعوت كننده با زبانتان

الگوها در قرآن كريم

در قرآن كريم براى تربيت عملى انسان در وجوه مختلف الگو معرفى شده است پيام آوران الهى نمونه هايى نيكويند تا راه و رسمشان آموخته و عمل شود.

عاشق آموز و محبوبى طلب

چشم نوحى قلب ايوبى طلب

كيميا پيدا كن از مشت گلى

بوسه زن بر آستان كاملى(٦٤٦)

خداى سبحان پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به عنوان الگويى كامل و جامع و قابل پيروى معرفى مى كند تا مسير تربيت عملى و نهايت آن مشخص گردد.

((لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة لمن كان يرجوا الله و اليوم الآخر و ذكر الله كثيرا.)) (٦٤٧) هر آينه براى شما در (خصلتها و روش ) رسول خدا نمونه و سرمشقى نيكو و پسنديده است ، براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى كند.

راه و رسم پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم راه و رسمى كامل است كه مسلمانان مى توانند كليه اعمال و رفتار خود را با آن بسنجند و در پى آن حضرت روند تا سعادت هر دو جهان را به دست آورند.

خاك نجد از فيض او چالاك شد

آمد اندر وجد و بر افلاك شد

در دل مسلم مقام مصطفى است

آبروى ما ز نام مصطفى است

وقت هيجا تيغ او آهن گداز

ديده او اشكبار اندر نماز

در جهان آيين نو آغاز كرد

مسند اقوام پيشين در نورد

از كليد دين در دنيا گشاد

همچو او بطن ام گيتى نزاد

در نگاه او يكى بالا و پست

با غلام خويش بر يك خوان نشست(٦٤٨)

روش الگويى بهترين وسيله براى انگيزه بخشيدن ، جهت دادن و راه بردن متربيان است قرآن كريم سيرت حضرت ابراهيمعليه‌السلام و پيروان او سيرتى نمونه براى بيزارى و دورى جستن از كفر و باطل و ارادت و نزديكى جستن به ايمان و حق معرفى مى كند.

((قد كانت لكم اسوة حسنة فى ابراهيم و الذين معه اذ قالوا لقومهم انا برءوا منكم و مما تعبدون من دون الله كفرنا بكم و بدا بيننا و بينكم العداوة و البغضاء ابدا حتى تؤ منوا بالله وحده .)) (٦٤٩)

همانا ابراهيم و كسانى كه با او بودند براى شما اسوه اى نيكويند هنگامى كه به قومشان گفتند: ما از شما و از آنچه به جاى خدا مى پرستيد بيزاريم ، به (آيين و پرستيده ) شما كافر و ناباوريم ، و ميان ما و شما براى هميشه دشمنى و كين پديد آمده است تا به خداى يگانه ايمان آوريد.

قرآن كريم براى كافر پيشگان و اهل ايمان نمونه هايى روشن ياد كرده است تا راه كفر و ايمان به خوبى مشخص گردد.

((ضرب الله مثلا للذين كفروا امرات نوح و امرت لوط كانتا تحت عبدين من عبادنا صالحين فخانتاهما.)) (٦٥٠)

خداوند براى كسانى كه كفر ورزيده اند زن نوح و زن لوط را مثال آورده است كه هر دو آنان زير فرمان دو بنده از بندگان شايسته ما بودند، پس به آن دو خيانت كردند.

آنها على رغم مساعدترين امكان تربيتى ، يعنى سرپرستى دو پيامبر بزرگ خدا، به حق پشت كردند و كفر پيشه نمودند و مثلى براى كفر پيشگى شدند. اما در مقابل ، دو بانوى بزرگوار على رغم نامساعدترين اوضاع و احوال ، به حق روى كردند و ايمان را در جان خود بارور نمودند و مثلى براى اهل ايمان شدند.

((ضرب الله مثلا للذين آمنوا امراءت فرعون اذ قالت رب ابن لى عندك بيتا فى الجنة و نجنى من فرعون و عمله و نجنى من القوم الظالمين و مريم ابنت عمران التى احصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا و صدقت بكلمات ربها و كتبه و كانت من القانتين .)) (٦٥١)

و براى كسانى كه ايمان آورده اند. خداوند زن فرعون را مثال آورده است ، آن گاه كه گفت : پروردگارا براى من نزد خويش در بهشت خانه اى بساز و مرا از فرعون و كردار او برهان ، و مرا از گروه ستمكاران برهان ؛ و مريم دختر عمران ، همان كسى كه خود را پاكدامن نگاه داشت و در او از روح خود دميديم و سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصديق كرد و از فرمانبرداران بود.

در قرآن كريم آنان كه نمونه عبادت و بندگى اند چنين معرفى شده اند:

((كانوا قليلا من الليل ما يهجعون و بالاسحارهم يستغفرون و فى اموالهم حق للسائل و المحروم .)) (٦٥٢)

و از شب اندكى را مى قنودند و در سحرگاهان از خدا طلب آمرزش ‍ مى نمودند و در اموالشان براى سائل و محروم حقى معين بود.

آنان كه نمونه ايثار و انفاق در راه خدايند اين گونه توصيف شده اند:

((و يؤ ثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة .)) (٦٥٣)

و آنان را بر خويشتن مقدم مى دارند هرچند كه خود بدان نيازمند باشند.

((و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا انما نطعمكم لوجه الله لانريد منكم جزاء و لاشكورا.)) (٦٥٤)

طعام را با آنكه خود بدان نيازمندند، به فقير و يتيم و اسير مى خورانند و (زبان حالشان اين است كه ) براى خشنودى خدا به شما طعام مى دهيم و از شما هيچ پاداش و سپاسى نمى خواهيم

قرآن كريم انسانهاى نمونه اى را براى كسب و كار و تجارت معرفى مى كند، انسانهايى كه در عين كار و تلاش هرگز از ياد خدا غافل نمى شوند.

((رجال لاتلهيهم تجارة و لابيع عن ذكر الله و اقام الصلاة و ايتاء الزكاة يخافون يوما تتقلب فيه القلوب و الابصار.)) (٦٥٥)

انسانهايى كه هيچ كسب و كار و تجارتى ايشان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات مشغول نكند، و از روزى مى ترسند كه دلها و ديدگان در آن روز دگرگون (سرگشته و پريشان ) شود.

ارائه اين نمونه ها و توصيف نمونه هاى بسيار ديگر در قرآن كريم نشانه اهميتى است كه در اين كتاب جامع الهى بر روش الگويى در تربيت شده است كه بواقع اين روش از جمله مفيدترين روشهاى تربيت است

روش محبت

هيچ روشى چون روش محبت در تربيت آدمى مؤ ثر نيست و مفيدترين روشهاى تربيت به نيروى محبت كارآيى پيدا مى كنند. نيروى محبت از نظر تربيتى نيرويى عظيم و كارساز است و بهترين تربيت آن است كه بدين روش تحقق يابد. خداى سبحان پيامبر گرامى اش را به روش محبت آراسته بود و آن حضرت با چنين روشى در تربيت مردمان توفيق يافت

((فيما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم .)) (٦٥٦)

پس به لطف و رحمت الهى با آنان نرمخو و پرمهر شدى ، و اگر تندخو و سخت دل بودى ، هر آينه از پيرامونت پراكنده مى شدند. پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه

سنت محبت

هستى به رحمت و محبت وجود يافته است و بر اين مبنا تربيت مى يابد. وجود مظهر رحمت حق است و هر موجودى به سبب رحمت رحيميه حق به كمال شايسته خود مى رسد.(٦٥٧) خداوند در سرشت هر موجودى عشق ذاتى سير به سوى كمال خود را ايجاد كرده است و روش محبت در تربيت بر اين حقيقت وجودى استوار است

((و رحمتى وسعت كل شى ء.)) (٦٥٨)

و رحمت من همه چيز را فراگرفته است

خداى رحمان درباره خود فرموده است :

((كتب ربكم على نفسه الرحمة .)) (٦٥٩)

پروردگارتان مهر و رحمت را بر خود مقرر كرده است

جهان آفرينش بر اساس حكومت و محبت سامان يافته است و بدان كمال مى يابد؛ و پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جلوه تام رحمت و محبت الهى روش تربيتش بر رحمت و محبت استوار بود. خداى متعال آن حضرت را چنين معرفى مى كند:

((و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين .)) (٦٦٠)

و ما تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مردمان را با محبت از رذايل دور ساخت و به فضايل آراست از علىعليه‌السلام نقل شده است كه از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره روش و سنت آن حضرت پرسيدم ، فرمود:

((و الحب اساسى .)) (٦٦١)

محبت بنياد و اساس (روش و سنت ) من است

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با روش محبت توانست سرسخت ترين مردمان را متحول و منقلب سازد و به صفات الهى متصف نمايد. ((انس بن مالك )) در توصيف آن حضرت چنين گفته است :

((كان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم من اشد الناس لطفا بالناس .))(٦٦٢)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بيشترين لطف (و محبت ) را به مردم داشت

نقش محبت در تربيت

انسان به فطرت خود نيازمند محبت است و با هيچ چيز چون محبت نمى توان آدمى را متحول ساخت و او را به سوى كمال سير داد. محبت سرمنشاء تربيت نفسها و نرم شدن دلهاى سخت است ، زيرا با هيچ چيز ديگر مانند محبت نمى توان در دل آدميان راه برد و دل ايشان را به دست آورد و آنان را از سركشى و نادرستى و پليدى بازداشت و به بندگى و راستى و درستى واداشت به بيان استاد شهيد مرتضى مطهرى :

((تاءثير نيروى محبت و ارادت در زايل كردن رذايل اخلاقى از دل از قبيل تاءثير مواد شيميايى بر روى فلزات است ، مثلا يك كليشه ساز با تيزاب اطراف حروف را از بين مى برد نه با ناخن و يا سر چاقو و يا چيزى از اين قبيل اما تاءثير نيروى عقل در اصلاح مفاسد اخلاقى مانند كار كسى است كه بخواهد ذرات آهن را از خاك با دست جدا كند، چقدر رنج و زحمت دارد؟ اگر يك آهن رباى قوى در دست داشته باشد ممكن است با يك گردش همه آنها را جدا كند. نيروى ارادت و محبت مانند آهن ربا صفات رذيله را جمع مى كند و دور مى ريزد. به عقيده اهل عرفان ، محبت و ارادت پاكان و كملين همچون دستگاه خودكارى ، خود به خود رذايل را جمع مى كند و بيرون مى ريزد. حالت مجذوبيت اگر جا بيفتد از بهترين حالات است و اين است كه تصفيه گر و نبوغ بخش است

آرى آنان كه اين راه را رفته اند، اصلاح اخلاق را از نيروى محبت مى خواهند و به قدرت عشق و ارادت تكيه مى كنند. تجربه نشان داده است كه آن اندازه كه مصاحبت نيكان و ارادت و محبت آنان در روح مؤ ثر افتاده است ، خواندن صدها جلد كتاب اخلاقى مؤ ثر نبوده است .))(٦٦٣)

هر كه را جامه ز عشقى چاك شد

او ز حرص و عيب كلى پاك شد

شادباش اى عشق خوش سوداى ما

اى طبيب جمله علتهاى ما

اى دواى نخوت و ناموس ما

اى تو افلاطون و جالينوس ما

جسم خاك از عشق بر افلاك شد

كوه در رقص آمد و چالاك شد(٦٦٤)

خودى آدمى و هويت انسانى او با محبت شكوفا مى شود، زيرا محبت گوهر وجود آدمى را جلا مى دهد و زنگارهاى آن را مى زدايد و چون اكسيرى انسان را متحول مى سازد و به انسان شور و شوق زندگى ، و قوت پايندگى مى بخشد، و به زندگى معنا مى دهد.

نقطه نورى كه نام او خودى است

زير خاك ما شرار زندگى است

از محبت مى شود پاينده تر

زنده تر سوزنده تر تابنده تر

از محبت اشتعال جوهرش

ارتقاى ممكنات مضمرش

فطرت او آتش اندوزد ز عشق

عالم افروزى بياموزد ز عشق(٦٦٥)

محبت عاملى مهم در سلامت روحى و اعتدال روانى انسان است استوارى شخصيت و سلامت رفتار آدمى تا اندازه اى زياد به محبتى بستگى دارد كه در زندگى مى بيند. محيط خانوادگى آكنده از محبت ، سبب تلطيف عواطف و رشد فضايل در افراد مى شود؛ و كسانى كه در محيطى با محبت پرورش مى يابند، به ارجمندى مى رسند و مى آموزند ديگران را دوست بدارند و در اجتماع رفتارى انسانى داشته باشند. با گرماى محبت است كه زندگى معنا مى يابد و استعدادهاى انسان شعله مى كشد و انگيزه تلاش و خلاقيت فراهم مى شود.

از محبت جذبه ها گردد بلند

ارج مى گيرد ازو نا ارجمند

بى محبت زندگى ماتم همه

كار و بارش زشت و نامحكم همه

عشق صيقل مى زند فرهنگ را

جوهر آيينه بخشد سنگ را

اهل دل را سينه سينا دهد

با هنرمندان يد بيضا دهد(٦٦٦)

محبت به كودكان

انسان در مراحل اوليه زندگى و سالهاى نخستين به محبتى بيشتر نياز دارد و تاءثير روش محبت در سازمان دادن به شخصيت كودك از هر روش ديگرى مؤ ثرتر است پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در اين باره چنين سفارش كرده است :

((احبوا الصبيان و ارحموهم و اذا وعدتموهم شيئا ففوا لهم .))(٦٦٧)

كودكان را دوست بداريد و به ايشان مهر ورزيد و چون به آنان وعده اى داديد، به وعده خود وفا كنيد.

بهترين وسيله براى رشد شخصيت و تلطيف عواطف محبت است و خداوند بندگانش را به ابراز محبت تشويق كرده است از امام صادقعليه‌السلام روايت شده است كه فرمود:

((ان الله ليرحم العبد لشدة حبه لولده .))(٦٦٨)

خداوند به خاطر محبت انسان به فرزندش بدو رحمت مى كند.

اين محبت بايد در همه وجوه جلوه داشته باشد، چنانكه امام صادقعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:

((من قبل ولده كتب الله عز و جل له حسنة ، و من فرحه فرحه الله يوم القيامة .))(٦٦٩)

هر كه فرزندش را ببوسد، خداى بزرگ در نامه عملش حسنه اى برايش ثبت كند، و هر كه فرزندش را شاد كند، خداوند او را در روز قيامت شاد نمايد.

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنان بر روابط محبت آميز و ابراز محبتهاى راستين تاءكيد داشت كه فرمود:

((اكثروا من قبلة اولادكم فان لكم بكل قبلة درجة فى الجنة .))(٦٧٠)

فرزندان خود را بسيار ببوسيد كه با هر بوسيدن برايتان در بهشت مقام و مرتبتى فراهم مى شود.

آنان كه كودكان را از محبت خود محروم مى كنند. از حقيقت انسانى بى بهره اند و فقط ظاهرى از انسان دارند. از امام صادقعليه‌السلام روايت شده است كه فرمود: مردى نزد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و عرض كرد: ((من هرگز كودكم را نبوسيده ام .)) پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ((اين شخص از نظر من اهل آتش جهنم و عذاب است .))(٦٧١)

همچنين نقل كرده اند كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حسن و حسينعليه‌السلام را بوسيد. ((اقرع بن حابس )) كه شاهد مهر و محبت پيامبر به فرزندانش بود، گفت : ((من ده فرزند دارم و هرگز هيچ يك از آنان را نبوسيده ام !)) پس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

((من لايرحم لايرحم .))(٦٧٢)

كسى كه رحمت و محبت نكند مورد رحمت و محبت قرار نمى گيرد.

البته بايد توجه داشت كه روشهاى تربيت بايد تابع اصول تربيت باشد و آنها را زير پا نگذارد؛ و روش محبت زمانى مفيد و كارساز خواهد بوده از اعتدال خارج نگردد و به افراط و تفريط كشيده نشود. از امام باقرعليه‌السلام چنين نقل شده است :

((شر الآباء من دعاه البر الى الافراط؛ و شر الابناء من دعاه التقصير الى العقوق .))(٦٧٣)

بدترين پدران كسى است كه نيكى او را به زياده روى (در محبت ) وادارد؛ و بدترين فرزندان كسى است كه كوتاهى كردن (در انجام دادن وظايف ) او را به نافرمانى و ناراضى كردن (والدين ) بكشاند.

كمبود محبت و زياده روى در ابراز محبت كودكان را از اعتدال به در مى برد و آنان را به سوى ناتوانى و ناسالمى ، و خوارى و پستى ، و ناهنجاريهاى رفتارى سوق مى دهد.

محبتى كه جان و تن انسان را شكوفا مى كند، محبتى است معتدل و راستين و به دور تكلف و تصنع و متناسب با سن و سال ، و وضع و حال كودك چنين محبتى نبايد به تبعيض آلوده شود، زيرا تبعيض در محبت ميان فرزندان مانند آن است كه نسبت به برخى فرزندان افراط و نسبت به برخى تفريط در محبت شده باشد. نقل كرده اند كه مردى در حضور پيامبر يكى از دو فرزندش را بوسيد و به ديگرى اعتنايى نكرد. پيامبر از اين عمل ناراحت شد و فرمود: ((چرا با فرزندان خود به مساوات رفتار نكردى ؟))(٦٧٤)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تاءكيد داشت كه روشهاى تربيت به درستى جارى شود. روايت شده است كه آن حضرت مى فرمود:

((اعدلو بين اولادكم كما تحبون ان يعدلوا بينكم فى البر و اللطف .))(٦٧٥)

ميان فرزندانتان به عدالت و مساوات رفتار كنيد، چنانكه دوست داريد ميان شما در نيكى و لطف و محبت به مساوات و عدالت رفتار شود.