عصر ظهور

عصر ظهور0%

عصر ظهور نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

عصر ظهور

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی کورانی
گروه: مشاهدات: 35552
دانلود: 3087

توضیحات:

عصر ظهور
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 123 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 35552 / دانلود: 3087
اندازه اندازه اندازه
عصر ظهور

عصر ظهور

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

اين روايت را بخارى و ديگران در باب فرود آمدن عيسى آورده اند١ .و ابن حماد در نسخه خطى كتاب خود از ص ١٥٩ تا ١٦٢ حدود سى روايت را تحت عنوان فرود عيسى بن مريم سلام الله عليه و روش او و عنوان مدت زندگانى آن حضرت بعد از فرود آمدن وى آورده است ، از آن جمله روايتى كه در صحاح و بحار از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده است كه فرمود:

سوگند به آنكه جانم بدست اوست بطور يقين عيسى بن مريم به عنوان داورى عادل و پيشوايى دادگر در ميان شما فرودخواهد آمد و صليب را شكسته و خوك را مى كشد و ماليات جزيه وضع مى كند و آن قدر مال مى بخشد كه ديگر كسى نمى پذيرد.٢ و در همين ماءخذ آمده است:

پيامبران با يكديگر برادرند به سبب هايى ، آئين شان يكى و مادرانشان مختلف است ، سزاوارترين ايشان نسبت به من عيسى بن مريم است ، چرا كه بين من و او پيامبرى نيست ، او در ميان شما فرود خواهد آمد پس او را بشناسيد، مردى چهارشانه و درشت اندام و سرخ و سفيد گونه است ، خوك را مى كشد و صليب را مى شكند و ماليات وضع مى كند و بجز اسلام آئينى را نمى پذيرد و دعوت او يك جهت داشته كه منحصر به پروردگار جهانيان است.

در شمارى از روايت هاى ابن حماد آمده است كه محل فرود آمدن عيسىعليه‌السلام در قدس خواهد بود و در برخى ديگر آمده كه در محل پل سفيد بر دروازه دمشق و در بعضى ديگر، در كنار مناره اى در محل دروازه شرقى دمشق بر طبق پاره اى از روايات در دروازه لد در فلسطين مى باشد. التبه ممكن است همانگونه كه مشهور است ، نخست در قدس فرود آيد و سپس ‍ رهسپار شام و ديگر نقاط شود.

در بعضى از روايات آمده است كه او پشت سر امام مهدىعليه‌السلام نماز مى گزارد و هر سال به حج خانه خدا مشرف مى شود و مسلمانان به همراهى وى به نبرد يهود، روم و دجال مى پردازند. آن بزرگوار مدت چهل سال زندگى مى كند و آنگاه خداوند جان او را مى گيرد و مسلمانان وجود مقدس او را بخاك مى سپارد.

در روايتى از اهل بيتعليهم‌السلام آمده است كه حضرت مهدىعليه‌السلام مراسم دفن او را بطور آشكار و در برابر ديدگان مردم برگزار مى كند كه ديگر مسيحيان حرفهاى گذشته را بر زبان نياوند و پيكر او را با پارچه اى كه دستباف مادرش ‍ حضرت مريمعليها‌السلام است كفن نموده و در كنار قبر مادر در قدس به خاك مى سپارد.

در زمينه فرود آمدن حضرت عيسىعليه‌السلام احتمال قوى بنظر من اين است كه با توجه به گفتار خداوند متعال در قرآن كريم:

هيچ كس از اهل كتاب نيست مگر اينكه به او ايمان مى آورد.

مى توان گفت همه ملل مسيحى و يهودى به او ايمان مى آورند. و فلسفه عروج او به آسمان و طولانى شدن عمر آن حضرت اين است كه خداوند او را براى ايفاى نقش بزرگ وى در مرحله حساس تاريخى كه امام مهدىعليه‌السلام ظهور مى كند و مسيحيان بزرگترين قدرت جهانى را تشكيل مى دهند. و اين خود بزرگترين مانع رسيدن پرتو اسلام به ملت هاى جهانى و برپايى حكومت و تمدن الهى وى مى باشد ذخيره نموده است.

از اين رو جا دارد كه تظاهرات مردمى و يك نوع خوشحالى عمومى جان مسيحيت را فراگيرد زيرا آنها فرود آمدن عيسىعليه‌السلام را براى خود و در برابر ظهور مهدىعليه‌السلام براى مسلمانان ، موهبتى مى پندارند و طبيعى است كه حضرت مسيحعليه‌السلام از كشورهاى مختلف آن ديدن مى كند و خداوند نشانه و معجزه هايى را بدست او آشكار مى سازد و جهت هدايت تدريجى مسيحيان به اسلام در درازمدت اقدام مى نمايد. نخستين ثمره هاى و نتايج سياسى فرود آمدن آنحضرت كاهش دشمنى حكومت هاى غربى نسبت به اسلام و مسلمانان و به گفته روايات ، قرارداد صلح و آتش بس بين آنها و حضرت مهدىعليه‌السلام خواهد بود.

و چنانكه روايات مى گويد ممكن است نمازگزاردن پشت سر حضرت مهدىعليه‌السلام در پى نقض قرارداد صلح و آتش بس توسط غربى ها و اقدام به جنگ نمودن آنان با لشكرى انبوه در منطقه باشد كه حضرت مسيح موضع صريح خود را در طرفدارى از مسلمانان اعلان نموده و پشت سر حضرت مهدىعليه‌السلام نماز مى گزارد.

اما شكستن صليب و كشتن خوك ، بعيد نيست كه بعد از جنگ غربى ها در منطقه و شكست آنها در اين نبرد بزرگ بدست مهدىعليه‌السلام باشد... چنانكه سزاوار است حركت موج مردمى غرب طرفدار حضرت مسيح را بحساب آورد كه بر حكومت هاى غرب قبل از نبرد بزرگ آنها با حضرت مهدىعليه‌السلام و پس از آن تاءثير شگرفى خواهد داشت.

اما ظاهر شدن دجال ، با توجه به روايات مربوط به آن ، احتمال قوى نزد من اين است كه آن جنبش بعد از مدتى نه چندان كوتاه ، پس از برپائى حكومت جهانى حضرت مهدىعليه‌السلام و رفاه عمومى ملت هاى جهان و پيشرفت حيرت انگيز علوم خواهد بود.

و خروج دجال جنبشى نشاءت گرفته از يهود و همانند جريان هيپى گرى غريب است كه ناشى از عيش و نوش و خوشگذرانى مى باشد. منتها جنبش ‍ دجال يك چشم بسيار پيشرفته و داراى ابعاد عقيدتى و سياسى گسترده اى است بگونه اى كه دجال كليه ابزار علم را در تبليغات و ترفندهايش بكار مى گيرد و يهوديان كه خود در حقيقت پشتوانه حركت او مى باشند از او پيروى كرده و با فريب دختران و پسران جوان آنان را استثمار مى نمايند و خلاصه اينكه فتنه و آشوب دجال بر مسلمانان سخت و ناگوار خواهد بود.

درباره رواياتى كه مى گويد: مسيحعليه‌السلام دجال را مى كشد، بايد دقت و بررسى به عمل آيد زيرا اين عقيده مسيحيان است كه در كتابهاى انجيل آمده است در حاليكه فرمانرواى حكومت جهانى ، بنابر اتفاق نظر مسلمانان ، حضرت مهدىعليه‌السلام مى باشد و حضرت مسيحعليه‌السلام بعنوان معاون و ياور او خواهد بود و در روايات اهل بيتعليهم‌السلام آمده است كه مسلمانان به رهبرى حضرت مهدىعليه‌السلام دجال را به هلاكت مى رسانند.

قرارداد صلح و آتش بس بين امام عليه‌السلام و غربيان

روايات مربوط به اين صلح فراوان است و دلالت دارد بر اينكه اين قرار داد صلح و عدم تجاوز و همزيستى مسالمت آميز بر اساس يك پيمان و قرار داد خواهد بود و بنظر مى رسد كه هدف امامعليه‌السلام از اين پيمان ايجاد زمينه و فرصت عمل براى حضرت مسيحعليه‌السلام است تا بتواند به روال طبيعى در هدايت ملل غربى گام بردارد و تحولى در عقايد و سياست آنها در اين فرصت بوجود آورد و انحرافات حكومت ها و تمدن هاى غرب را برملا سازد. بطوريكه در روايات مربوط به اين قرار داد ملاحظه مى كنيم بين اين صلح و صلح حديبيه كه پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با قريش منعقد كرد شباهت زيادى وجود دارد. در آن صلح ، متاركه جنگ به مدت ده سال مورد توافق طرفين قرار گرفته بود و خداوند آن را فتح المبين ناميد، اما زمامداران ستمگر قريش اين عهد و پيمان را يك جانبه شكستند و از نيات پليد خود پرده برداشتند و همين عمل آنها، انگيزه روى آوردن مردم به اسلام و مجوزى براى سركوبى قدرت مشركان و كفر آنها گرديد. در اين صلح نيز غربيها با مسلمانان پيمان شكنى مى كنند و از خصلت طغيان و تجاوز خود پرده بر مى دارند و بگفته روايات با يك ميليون سرباز منطقه را به جنگ و آشوب مى كشانند و پيكار بزرگى بوجود مى آيد كه بر اساس توصيف روايات ، اين نبرد از كارزار آزادى قدس نيز بزرگتر است از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده است كه فرمود:

بين شما و روم چهار پيمان صلح برقرار مى گردد كه چهارمين آنها بدست مردى از خاندان هرقل است و سالها دو سال بطول مى انجامد و مردى از عبدالقيس بنام سئوددبن غيلان پرسيد: در آن روز پيشواى مردم چه كسى خواهد بود؟ فرمود: مهدى از فرزندان من است٣ و اين دوازدهمين روايت از چهل روايت حافظ ابونعيم درباره حضرت مهدىعليه‌السلام است از حذيقه بن يمان منقول است كه گفت:

پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بين شما و بنى اصفر زردپوستان صلحى برقرار مى شود كه آنها بمدت باردارى زنى بعد از٩ ماه به شما خيانت مى كند و با هشتاد لشكر از راه زمين و دريا به شما حلمه ور مى شوند كه هر لشكر شامل دوازده هزار سرباز است كه بين يافا و عكا فرود مى آيند و فرمانرواى آنها كشتى هايشان را به آتش مى كشاند و به ياران خود دستور مى دهد كه از سرزمين و كشورتان دفاع و مبارزه كنيد، آنگاه جنگ و كشتار از دو طرف آغاز مى شود. و سربازان و سپاهيان به كمك يكديگر مى شتابند حتى كسانى كه در حضر موت يمن هستند به يارى شما مى آيند. در آن روز خداوند با نيزه و شمشير و تير خود آنها را ضربه و آسيب مى رساند و به سبب آن در ميان آنها بزرگترين كشتار واقع مى گردد.٤ و نيز آمده است:

كشتى هاى روميان در حد فاصل صور تا عكا، لنگر انداخته و مستقر مى شوند و آن آرايش جنگى و كارزار بزرگى خواهد بود.٥ و همچنين آمده كه : خداوند را دو نوع كشتن در ميان نصارى مى باشد يكى از آنها گذشته و ديگرى باقى مانده است٦ و معناى اينكه گفته شد: خداوند با نيزه خود و... به آنها آسيب و صدمه وارد مى سازد اين است كه خداوند مسلمانان را به كمك فرشتگان و امدادهاى غيبى خود عليه دشمنان يارى مى فرمايد.

و نيز آمده است:

آنگاه خداوند باد و پرندگان را بر روميان مسلط مى كند تا پرندگان بالهاى خود را به صورت هاى آنها بكوبند كه چشمهايشان از حدقه در آيد و زمين بسبب آنها شكافته شود و بعد از آن دچار صاعقه و زمين لرزه مى شوند و در دره و پرتگاهى سقوط مى كنند و خداوند صبر كنندگان را يارى نموده و آنان را پاداش نيك مى دهد همچنانكه ياران محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را پاداش بخشيد و دلها و سينه هايشان را مالامال از شجاعت و قوت مى گرداند.٧ چنين بنظر مى رسد، هدف آنها از پياده كردن نيروهاى دريايى بين يافا و عكا يا بين صور و عكا چنانكه در اين دو روايت ملاحظه مى شود باز گرداندن فلسطين و بخشيدن دوباره آن به يهوديان است كه در واقع هدف نظامى استراتژيك و مجوز هجوم آنها مى باشد.

و در روايت بعدى آمده است كه آنان نيروهاى خود را در طول سواحل عريش در مصر تا انطاكيه در تركيه پياده مى كنند. از حذيفة بن يمان نقل شده كه گفت:

پيامبر خدا را پيروزى و فتحى نصيب گرديد كه همانندش از زمان بعثت از وى رخ نداده بود عرض كرديم : اى رسول خدا اين فتح و پيروزى بر شما مبارك باد، با اين پيروزى جنگ پايان يافت ؟ فرمود: هرگز، هرگز، سوگند به كسى كه جانم بدست اوست ، اى حذيفه ، پيش از آن شش ‍ ويژگى وجود دارد... و آخرين جنگ را فتنه روم ياد كرد كه آنها به مسلمانان خيانت كنند و با هشتاد لشكر پيمان صلح را نقض كنند و در فاصله بين انطاكيه تا عريش فرود آيند.٨ در روايات مربوط به فرود آمدن عيسىعليه‌السلام آمده است كه جنگ در آن زمان پايان خواهد يافت و مؤ يد اين مطلب ، واقعيت جنگ هاى ما با روميان غربى ها است كه پايان نيافته و نخواهد يافت تا حضرت ظهور كند و مسيحعليه‌السلام از آسمان فرود آيد و خداوند ما را بر آنها در مرحله طغيان جهانى شان پيروز گرداند.

و در روايت آمده است كه:

در فلسطين دو درگيرى با روميان اتفاق مى افتد كه يكى از آنها گل چين و ديگرى درو ناميده مى شود.٩ به اين معنا كه دومى نابود كننده تر از اولى خواهد بود.

روايت بعدى به اين معنا اشاره دارد كه نبرد مهدىعليه‌السلام با غربى ها جنگى نابرابر است و البته به ظاهر موازنه قدرت در دست و به نفع آنهاست از اين رو برخى بردلان عرب به آنها مى پيوندند و بقيه بى طرف هستند. ابن حماد از محمد بن كعب در تفسير اين آيه : شما بزودى بسوى قومى بسيار قدرتمند فراخوانده مى شويد آورده است كه گفت : روميان را روز نبردى بزرگ است ، و گفت : خداوند اعراب را در آغاز اسلام دعوت به جنگ با كفار نمود، گفتند: مال و زن و فرزندان ما را سرگرم و مشغول داشته است آنگاه فرمود: شما بسوى قومى بسيار نيرومند فرا خوانده شويد، روز جنگ باز آنها همان گويند كه در آغاز اسلام گفتند و اين آيه درباره آنها تحقق يابد كه خداوند شما را به عذابى دردناك كيفر دهد و صفوان گفت : استاد ما گفت كه در آن روز بعضى از اعراب از دين برگشته و مرتد مى شوند و برخى ديگر دچار ترديد شده از نصرت و يارى اسلام و سپاه آن خوددارى مى كنند.

از دين برگشتگان آنانند كه از روميان حمايت مى كنند و روى گردانان از يارى اسلام ، همان افراد بى طرف هستند و آنها بدست تواناى حضرت مهدىعليه‌السلام بعد از پيروزى بر روميان ، به عذابى دردناك گرفتار شوند، روايتى را ابن حماد نقل كرده است كه اجر شهيدان اين جنگ را معادل پاداش شهداى بدر در كنار پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى داند:

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بهترين كشتگان در زير اين آسمان از آغاز خلقت عبارتند از نخستن : هابيل كه بدست قابيل ملعون ، ظالمانه كشته شد، پس از او پيامبرانى كه بدست امت هاى خود شهيد شدند در حاليكه براى هدايت آنها مبعوث شده بودند و سخن آنها اين بود كه پروردگار ما خداست و مردم را به سوى او دعوت مى كردند، سپس مؤ من آل فرعون و آنگاه صاحب ياسين و بعد حمزة بن عبدالمطلب ، و بعد كشتگان جنگ احد، آنگاه كشتگان حديبيه و پس از آن كشته هاى جنگ احزاب و سپس كشتگان حنين و پس از آن كشتگانى كه بعد از من بدست خوارج نابكار كشته مى شود بعد از اينها مجاهدان راه خدا... تا آنكه كارزار بزرگ روم اتفاق افتد كه كشتگان آن همچون شهداى بدر خواهند بود.١٠ شايد عبارت كشتگان حديبيه كه در روايت وارد شده است اشتباه و يا اضافه باشد، زيرا منابع تاريخى وقوع جنگ و كشته هايى را در حديبيه درج نكرده اند.

و در منابع شيعه به نقل از اهل بيتعليهم‌السلام آمده است كه با فضيلت ترين شهدا در پيشگاه خداوند ياران سالار شهيدان امام حسينعليه‌السلام و شهدايى مى باشند كه ياران امام مهدىعليه‌السلام هستند.

اما زمان هجوم اخير، سرزمين هاى اسلامى : طبق روايات ، مدت پيمان صلح با غربيان هفت سال است اما آنان بعد از گذشت دو سال و به نقل برخى سه سال ، خيانت نموده و پيمان شكنى مى كنند، چنانكه در روايت ابن حماد بنقل از ارطات آمده است:

بين مهدى و فرمانرواى طغيانگر روم پس از كشته شدن سفيانى و به غنيمت در آمدن هستى قبيله كلب ، صلحى برقرار مى شود. بگونه اى كه بازرگانان شما و آنها به كشورهاى يكديگر رفت و آمد مى كنند و آنها سه سال به ساختن كشتى هاى خود مى پردازند نيروى دريائى خود را مجهز مى سازند. تا آنكه كشتى هاى روميان در سواحل بين صور تا عكا لنگر مى اندازند و آنجا صحنه كارزار خواهد بود.١١ روايتى كه گذشت خيانت و نقض پيمان آنها را به مدت باردارى زنى يعنى بعد از نه ماه پس از امضاء قرار داد صلح بازگو مى كند. والله العالم.

غربيان به اسلام مى گروند

شكست فاحش غربيها در فلسطين و سرزمين شام بدست حضرت مهدىعليه‌السلام تاءثير فراوانى بر ملل غرب و آينده آن خواهد داشت و بى ترديد نفوذ كلمه و قدرت ، در غرب ، از آن مسيح و مهدىعليه‌السلام و از آن موج مردمى پشتيبان آن بزرگوار، از بين ملتهاى غربى مى باشد كه همين موج نيروهاى انسانى عهده دار براندازى حكومت هاى كفر پيشه و برپايى حكومت هايى است كه با دولت حضرت مهدىعليه‌السلام اعلام همبستگى مى نمايند.

به بيان روايات ، در منابع شيعه و سنى ، مهدىعليه‌السلام رهسپار غرب شده و باتفاق يارانش شهر بزرگ روم را فتح مى كند برخى از اين روايات مى گويند: وى به همراه يارانش با گفتن تكبير آنها را فتح مى نمايد.

قسطنطنيه و روم و سرزمين چين را مى گشايد.

١٢ و نيز آمده است:

او رهسپار سرزمين روم شده و به اتفاق يارانش شهر بزرگ روم را آزاد مى كند.١٣ همچنين آمده است:

شهر روم كه مهدىعليه‌السلام آنرا فتح مى كند كه ظاهرا مركز و كانون سرزمين روم است١٤ و از امام صادقعليه‌السلام نقل شده است كه فرمود:

آنگاه روميان بدست آن حضرت اسلام مى آورند و امامعليه‌السلام براى آنان مسجدى بنا مى كند و مردى از يارانش را جانشين و نماينده خود قرار مى دهد و باز مى گردد.١٥ از عكرمه و سعيد بن جبير در تفسير اين گفته خداوند كه الهم فى الدنيا خزى نقل شده است كه گفت:

شهرى در روم است كه آزاد مى گردد.١٦ و نيز آمده است:

شهرى رومى را با تكبير هفتاد هزار تن از مسلمانان آزاد مى سازد.١٧

___________________

يار صفحه:

١صحيح بخارى ج ٢ ص ٢٥٦.

٢نسخه خطى ابن حماد ص ١٦٢.

٣بحار، ج ٥١، ص ٨٠.

٤نسخه خطى ابن حماد ص ١٤١

٥نسخه خطى ابن حماد ص ١٤٢.

٦نسخه خطى ابن حماد ص ١١٥.

٧نسخه خطى ابن حماد ص ١٢٤.

٨نسخه خطى ابن حماد ص ١١٨.

٩نسخه خطى ابن حماد ص ١٣٦.

١٠نسخه خطى ابن حماد ص ١٣١.

١١نسخه خطى ابن حماد ص ١٤٢.

١٢بشارة الاسلام ص ٢٥٨ به نقل از غيبت طوسى

١٣الزام الناصب ج ٢ ص ٢٢٥.

١٤ملاحم و فتن ص ٦٤.

١٥بشارة الاسلام ص ٢٥١ به نقل از بحار.

١٦نسخه خطى ابن حماد ص ١٣٦.

١٧بشارة الاسلام ص ٢٩٧ به نقل از فتوحات مكيه ابن عربى

سيماى حكومت جهانى امام مهدىعليه‌السلام

آيات و روايات روشنگر و نويد بخش ظهور امام مهدىعليه‌السلام دلالت مى كند كه ماءموريت الهى آن حضرت بسيار سترگ و داراى ابعادى مختلف و اهدافى بسيار والاست اين اءمر اقدامى است گسترده كه زندگى بشريت را در زمين دگرگون مى سازد و فصل نوينى را به تمام معنا به روى انسانيت مى گشايد.

حتى اگر ماءموريت آن حضرت منحصر به زنده كردن اسلام از نو و برپايى تمدن عادلانه و الهى و پرتوافشانى آن بر جهان باشد كافى است ، اما علاوه بر اين همه ، ترقى و تكامل زندگى بشر را از لحاظ مادى در عصر خود و بعد از آن به گونه اى تاءمين خواهد كرد كه با مراحل گذشته ، هر چند كه مترقى و پيشرفته بوده قابل مقايسه نخواهد بود.

و نيز، رسالت تحقق بخشيدن سطحى مهم در گشايش و راهيابى به ژرفاى هستى و جهان بالا و اهل آن است ، كه خود مقدمه اى است براى راه يابى و يكپارچگى كاملى كه با برپائى قيامت و رستاخيز آخرت ، بين عالم غيب و شهود حكمفرما مى شود.

و اينك شمه اى از ابعاد اين رسالت را به تناسب گنجايش اين كتاب بيان مى كنيم.

پاكسازى زمين از وجود ستم و ستمكاران

در نگاه نخست چنين بنظر ميرسد كه پاك ساختن زمين از لوث ستم و برچيدن بساط طاغوتها و ستمگران امرى ناممكن است و گوئيا زمين با آه و ناله مظلومان خو گرفته و فريادرسى ندارند و جهان به تحمل وجود شوم ستم پيشگان عادت كرده است تا جائيكه دوره اى را سراغ نداريم كه خالى از وجود ستمگران باشد. چرا كه آنان به سان درخت هرزه و پليد مى ماند كه داراى ريشه هاى محكمى در جامعه است بگونه اى كه اگر يكى از آنها بركنده شود، ده برابر به جاى آن مى رويد و اگر ظالمان در نسلى نابود شوند گروه گروه در نسلهاى ديگر بوجود مى آيند.

ولى خداوند حكيم چنين مصلحت دانسته است كه زندگانى انسانى بر اساس قانون نزاع حق و باطل و خير و شر برقرار باشد و براى هر چيز حد و مرزى و براى هر عصر و زمان سرنوشتى و بالاخره براى ظلم و بيداد هم سرانجامى تعيين نمودن است.

در تفسير اين آيه شريفه: آن روز بدكاران به صورت هايشان شناخته شوند پس به اموى پيشانى و با پاهايشان گرفتار شوند١ از امام صادقعليه‌السلام روايت شده است كه فرمود:

خداوند آنها را همواره مى شناسد ولى آيه در مورد قائم نازل گرديده كه مجرمان را از سيما و صورتشان مى شناسد و او و يارانش با شمشير آنها را تنبيه كردنى

٢ و از اميرمؤ منانعليه‌السلام منقول است كه فرمود:

خداوند، ناگاه بوسيله مردى از ما اهل بيت گشايشى براى مسلمانان بوجود آورد، پدرم فداى آن فرزند بهترين كنيزان باد... هم اوست كه دشمنان در مدت هشت ماه بجز شمشير و كشتار از او چيزى دريافت نخواهند كرد٣ از امام باقرعليه‌السلام نقل شده است كه فرمود:

پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با ملايمت و نيكى در ميان امت خود رفتار مى كرد و با مردم انس مى گرفت و قائم با كشتار دشمنان رفتار مى كند و توبه كسى را نمى پذيرد. او با عهدنامه اى كه همراه دارد به اين كار ماءمور مى گردد واى بر كسى كه با وى دشمنى كند٤ مراد از عهدنامه اى كه همراه اوست ، همان عهدنامه معروف است كه از جد بزرگوارش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با خود دارد و چنانكه وارد شده است در آن نامه اين جمله وجود دارد. بكش ، باز هم بكش و توبه كسى را نپذير يعنى توبه هيچ مجرم و جنايتكارى را قبول مكن.

و نيز از امام باقرعليه‌السلام روايت شده است كه فرمود:

اما شباهت داشتن مهدىعليه‌السلام به جد گراميش رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قيام و ظهور او با شمشير و كشتن دشمنان خدا و رسول او و ستمگران و طاغوت هاست وى بوسيله شمشير و ايجاد ترس در دل دشمنان پيروز مى گردد و لشكريان او شكست نمى خورند٥ .

از امام جوادعليه‌السلام نقل شده است كه فرمود:

پيوسته به كشتن دشمنان خدا ادامه مى دهد تا خداى از وى خشنود گردد و او زمانى از خشنودى خداوند آگاه مى شود كه در دل خود احساس رحم و دلسوزى كند٦ و نيز از آن بزرگوار در همين ماءخذ روايت شده است كه فرمود:

وقتى شمار لشكر او مهدى به حد نصاب يعنى ده هزار تن برسد به فرمان خدا خروج نمايد و پيوسته دشمنان خدا را از دم تيغ بگذراند تا آنكه خداوند از او خشنود شود. پرسيدم : چگونه از خشنودى خدا آگاه مى گردد؟ فرمود: خداوند مهر و رحمت در دل او مى افكند

بلكه در روايات آمده است كه برخى از ياران او دچار شك و ترديد شده و نسبت به كثرت خونريزى و كشتار ظالمان بدست وى به او اعتراض ‍ مى كنند. از امام باقرعليه‌السلام روايت شده كه فرمود:

وقتى او مهدى به ثعلبيه مى رسد مردى از بستگان وى كه از لحاظ جسمانى و شجاعت قوى ترين مردم ، بجز حضرت مهدى است بر مى خيزد و مى پرسد، اى فلان چه مى كنى ؟ به خدا قسم كه تو مردم را همچون گوسفندان از جلوى خود مى رانى يعنى همچون شبان و يا گرگ گله گوسفند را رم مى دهد آيا عهدنامه اى از پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دارى و يا چيز ديگر؟ در اين هنگام شخصى كه عهده دار بيعت يعنى مسئول گرفتن بيعت از مردم براى امام است مى گويد: ساكت باش وگرنه گردنت را مى زنم ، آنگاه قائم مى فرمايد: اى فلان خاموش باش ، آرى به خدا سوگند من منشورى از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با خود دارم ، اى فلان آن صندوقچه را بياور، صندوق را نزد او مى آورد و امام منشور پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را مى خواند در اين وقت مرد معترض مى گويد: فدايت شوم اجازه بده سرت را ببوسم امام سر را جلو مى برد و او بين دو چشم وى را بوسه مى دهد باز مى گويد خدا مرا فداى تو گرداند دوباره با ما تجديد بيعت كن امام مجددا با آنها بيعت مى كند٧ بى ترديد نشانه ها و يا نشانه اى وجود دارد كه بوسيله آن ياران امام پى مى برند كه آن نامه همان منشور معروف پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است اما درخواست مجدد آنها براى تجديد بيعت با امامعليه‌السلام بدين جهت است كه ايراد و اعتراض آنها خود نوعى اخلال در بيعت محسوب مى شود، از اين رو درخواست بيعت دوباره مى كنند

.

ممكن است برخى افراد، مجازات و قتل و نابودى ستمگران از سوى امامعليه‌السلام را سنگدلى و افراط در كشتار تعبير كنند اما در واقع آن كار مانند يك عمل جراحى است كه براى پاكسازى جامعه اسلامى و ساير جوامع جهانى از لوث وجود سركشان و ستم پيشگان ضرورت دارد و بدون آن هرگز بساط ظلم برچيده نشده و عدالت حاكميت پيدا نمى كند و اگر امامعليه‌السلام با سياست ملايمت و گذشت با آنان رفتار نمايد هرگز ترفندها و توطئه هاى جديد استكبارى كه ادامه حياتشان به آنها بستگى دارد از بين نخواهد رفت زيرا ستمگران در جامعه هاى كنونى همچون شاخه هاى خشكيده يك درخت ، بلكه مانند غده سرطانى هستند كه بايستى براى نجات بيمار آن را ريشه كن نمود هر چند دشوار باشد.

و اما آنچه موجب آرامش خاطر ترديد كنندگان در اين سياست مى گردد اين است كه امام عهدنامه معروفى را از ناحيه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با خود دارد و خداوند متعال به آن حضرت دانش و آگاهى نسبت به مردم و شخصيت هاى آنان عنايت مى فرمايد و او در پرتو نور الهى به اشخاص ‍ مى نگرد و آنها را مى شناسد و دواى دردشان را مى داند از اين رو بيم آن نمى رود افرادى كه اميد هدايت در آنها وجود داشته باشد بدست امامعليه‌السلام كشته شوند، چنانكه خداوند در داستان خضر و موسىعليه‌السلام راجع به كشته شدن آن جوان بدست خضرعليه‌السلام خبر داده كه او بگونه اى عمل كرد كه آن نوجوان ، پدر و مادر خويش را به گردنكشى و كفر نكشاند. بلكه روايات نشانگر اين معناست كه خضرعليه‌السلام با حضرت مهدىعليه‌السلام ظاهر شده و از ياران آن حضرت خواهد بود و ظاهرا آن بزرگوار از علم لدنى خويش : ما او را از جانب خود رحمت بخشيديم و از سوى خود وى را علم آموختيم٨ در بارور ساختن بذر خوبيها و دفع شر از مؤ منان و از بين بردن تخم فساد و تباهى پيش از آنكه درخت تنومند پليدى گردد، استفاده مى كند... به احتمال قوى فعاليت هاى خضرعليه‌السلام و يارانش در حكومت مهدىعليه‌السلام آشكارا و علنى است و آن بزرگواران بر مردم حق ولايت و بر قوانين و مقررات و اوضاع ظاهرى در آن حكومت ، حق نقض دارند. در روايات آمده است كه حضرت مهدىعليه‌السلام بين مردم با حكم واقعى خداى سبحان ، كه خداوند آنرا به وى ارائه مى دهد، داورى مى كند از اين رو از هيچكس گواه و يا دليل و برهان نمى خواهد او در كشتن ظالمان و تبهكاران از دانش و بينش واقعى و لدنى خود استفاده مى كند. و گاهى ياران او نيز در قضاوت و داورى بين مردم و بهلاكت رساندن مجرمان همين شيوه را انتخاب مى كنند. اما در ساير كارها با مردم بر اساس ظاهر افراد رفتار مى نمايند ولى خضرعليه‌السلام و يارانش داراى صلاحيت هاى ويژه اى مى باشند.