عصر ظهور

عصر ظهور0%

عصر ظهور نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

عصر ظهور

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علی کورانی
گروه: مشاهدات: 35554
دانلود: 3087

توضیحات:

عصر ظهور
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 123 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 35554 / دانلود: 3087
اندازه اندازه اندازه
عصر ظهور

عصر ظهور

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

احياء دوباره اسلام و جهان شمولى آن

در تفسير آيه شريفه:

اوست خدائى كه رسول خد را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا بر تمام اديان عالم تسلط و برترى دهد هر چند كافران ناراضى و مخالف باشد٩ از امير المؤ منينعليه‌السلام روايت شده است كه فرمود:

آيا خداوند مصداق اين آيه را اكنون آشكار ساخته است ؟ هرگز، سوگند به كسى كه جانم بدست اوست هيچ آبادى نمى ماند مگر اينكه هر صبح و شام در آن شهادت به وحدانيت خدا و رسالت محمدىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بدهند١٠ از ابن عباس روايت شده است كه گفت:

هيچ يهودى و نصرانى و يا پيرو دينى نمى ماند مگر آنكه به اسلام گرايش پيدا مى كند. تا اينكه جزيه ماليات سرانه برداشته شود و صليب شكسته و خوك كشته مى شود و آن مصداق فرموده خداوند است كه : اسلام را بر تمام اديان جهان پيروز مى گرداند هر چند كافران ناراضى و مخالف باشند و اين امر در زمان قيام قائمعليه‌السلام پديد مى آيد١١ معناى اين جمله كه جزيه برداشته مى شود اين است كه از اهل كتاب غير از اسلام پذيرفته نخواهد شد. ابوبصير گويد: از امام صادقعليه‌السلام درباره اين آيه سؤ ال كردم:

اوست خدايى كه رسول خود را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا اسلام را بر تمام اديان جهان پيروز گرداند هر چند كافران ناراضى و مخالف باشند امام فرمود: سوگند به خدا هنوز تفسير اين آيه تحقق نيافته است عرض كردم : فدايت شوم ، پس چه زمانى تحقق مى يابد؟ فرمود: وقتى با اراده خدا، قائم قيام نمايد و چون حضرت ظهور نمايد كافران و مشركان از قيام و ظهور وى ناراضى و نگرانند، زيرا اگر كافر و يا مشركى در پشت صخره اى نهان شود، آن صخره به صدا در آيد و گويد: اى مسلمان ، در پناه من كافر و يا مشركى مخفى شده است او را بقتل برسان وى اقدام كرده و او را بهلاكت مى رساند١٢ و از امام باقرعليه‌السلام منقول است كه فرمود:

قائم ، به دست پيدايش ترس در دل دشمنان پيروز مى گردد و به يارى شدن از ناحيه خدا تاءييد مى گردد و زمين براى او پيموده مى شود گنج هاى زمينى برايش آشكار مى گردد و فرمانروائى و سلطنت وى شرق و غرب جهان را فرا مى گيرد و خداوند دين خود را بوسيله او بر تمام مكاتب جهان پيروز مى گرداند هر چند مشركان ناخشنود و مخالف باشند، ويرانى هاى زمين آباد مى گردد و عيسى روح اللهعليه‌السلام به زمين فرود مى آيد و پشت سر آن حضرت نماز مى گزارد١٣ و نيز از آن حضرت در تفسير آيه ياد شده آمده است كه فرمود:

كسى باقى نمى ماند مگر آنكه به رسالت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اعتراف و اقرار مى كند١٤ از امام صادقعليه‌السلام روايت شده است كه فرمود:

درباره اين آيه از پدرم امام باقر پرسيدند با همه مشركان مبارزه كنيد چنانكه آنها همگى به مبارزه شما بر خواستند تا اينكه در زمين فتنه اى باقى نمانده و دين و آئين از آن خدا باشد او فرمود: تفسير اين آيه هنوز فرا نرسيده ، چنانچه قائم قيام نمايد كسانى كه او را درك مى كنند چگونگى تفسير اين آيه را خواهند ديد و سرانجام آيين محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مانند پايان شب به صبح صادق روشن شده و اثرى از شرك بر روى زمين باقى نخواهد ماند، همچنانكه خداوند فرمود١٥ همچنين در تفسير اين آيه : آن نيست مگر يادآورى براى جهانيان و يقينا خبرش را بعد از آن هنگام خواهند دانست١٦ امام باقرعليه‌السلام فرمود:

هنگام خروج قائم خواهد بود١٧ و نيز در تفسير آيه شريفه بزودى نشانه هاى خود را در آسمان و زمين به آنان مى نمايانيم تا براى آنان آشكار شود كه اوست حق١٨ از امام باقرعليه‌السلام منقول است كه فرمود:

خداوند مسخ شدن آنها را بصورت بوزينه و خوك به خودشان نشان مى دهد و در آفاق ، فرو ريختن آفاق آسمان و اضطراب شهرهايشان را به آنها نشان مى دهد و قدرت خداوند را در خودشان و در سراسر جهان احساس مى كنند و مراد از گفته خداوند كه فرمود: تا براى آنان آشكار گردد كه اوست حق خروج قائم است كه از جانب خداوند حق است و اين مردم ناگزير او را خواهند ديد١٩ رواياتى آمده است كه بعضى از كافران و منافقان مخالف حضرت مهدىعليه‌السلام بطور ناگهانى به شكل ميمون و خوك مسخ مى شوند و مراد از فرو ريختن آفاق ، آشفتگى و نابسامانى شهرها و شورش و خارج شدن ملت ها از حاكميت سلطه گران خود است و منظور از فرو ريختن آفاق آسمان ، پيدايش نشانه ها و علاماتى براى آنان است.

امام كاظمعليه‌السلام در تفسير آيه شريفه هر كه در آسمانها و زمين است خواه ناخواه تسليم او شده است فرمود:

آيه ياد شده ، در شاءن قائم نازل گرديده ، چون ظهور نمايد اسلام را بر يهوديان و مسيحيان و ستاره پرستان و بى دينان و مرتدان و كافران در شرق و غرب جهان عرضه نمايد هر كس از روى تمايل و داوطلبانه اسلام را بپذيرد او را به نماز و زكات و انجام دستوراتى كه بر هر مسلمان واجب است ، مكلف مى سازد و هر كس تن به پذيرش آئين اسلام ندهد گردنش را مى زند، بطوريكه در سراسر جهان جز موحد و يكتاپرست كسى باقى نمى ماند عرض كردم : فدايت شوم ، مردم كافر و بى دين بسيارند فرمود: البته وقتى كه خداوند انجام كارى را اراده فرمايد، بسيار را اندك و اندك را بسيار مى گرداند٢٠

___________________

يار صفحه:

١رحمن ٤١.

٢غيبت نعمانى ص ١٢٧.

٣شرح نهج البلاغه ج ٢ ص ١٧٨.

٤غيبت نعمانى ص ١٢١.

٥بحار ج ٥١ ص ٢١٨.

٦بحار ج ٥١ ص ١٥٧.

٧بحار ج ٥٣ ص ٣٤٣.

٨كهف ٦٥.

٩توبه ٣٣.

١٠محجة بحرانى ص ٨٦.

١١محجة بحرانى ص ٨٧.

١٢محجة بحرانى ص ٨٦.

١٣بحار ج ٥٢ ص ١٩١.

١٤تفسير عياشى ج ٢ ص ٨٧.

١٥تفسير عياشى ج ٢ ص ٥٦.

١٦تفسير عياشى ص ٨٨.

١٧روضه كافى ص ٢٨٧.

١٨سجده ٥٣.

١٩غيبت نعمانى ص ١٤٣.

٢٠تفسير عياشى ج ١ ص ١٨٣.

و از جمله موارد افزايش دادن اندك ، اعطاء معجزات و وسائل ارتباطى و تسلط حضرت مهدىعليه‌السلام بر جهان است ، از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده است كه فرمود:

اگر از عمر دنيا تنها يك روز باقى باشد خداوند مردى را بر مى انگيزد كه نام وى همچون نام من و اخلاقش چون خلق و خوى من و كنيه اش ابوعبدالله است و مردم بين ركن و مقام با وى بيعت مى كنند و فتوحاتى نصيب او گردد و همه اهل زمين گوينده لااله الا الله شوند، در اين هنگام سلمان فارسى برخاست و عرض كرد: اى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين مرد از ذريه كدام فرزند شماست ؟ فرمود: از فرزندان اين پسرم و با دست مبارك خود به امام حسينعليه‌السلام اشاره فرمود١ اما روايات معتبر در اين باب نزد شيعه و تسنن اين است كه كنيه آن بزرگوار ابوالقاسم است كه همان كنيه پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى باشد. از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه فرمود:

مهدى از خاندان من و از فرزندان فاطمه است او بر اساس ‍ شيوه و روش من مبارزه مى كند آنگونه كه من بر اساس وحى مبارزه نمودم٢ و در روايتى ديگر آمده است كه:

او در آخر الزمان قيام به آئين اسلام مى نمايد همچنان كه من در آغاز اسلام قيام به آن نمودم٣ همچنين فرمود:

در جهان جز فرمانروائى اسلام وجود نخواهد داشت و زمين چون لوح سيمين خواهد شد٤ يعنى زمين از لوث كفر و نفاق پاك و پيراسته خواهد شد مانند شمش نقره خالص و ناب ، از امير مؤ منانعليه‌السلام روايت شده است كه فرمود:

او قائم راءى و نظر را از قرآن مى گيرد، آنگاه كه ديگران قرآن را بر راءى و انديشه خود باز مى گردانند، به آنان شيوه عدالت را نشان مى دهد و كتاب و سنت را كه متروك و منزوى شده ، زنده مى كند٥ به اين معنا كه حضرت مهدىعليه‌السلام از قرآن پيروى نموده و مانند منحرفان ، تفسير آنرا تحريف نمى كند.

از امام باقرعليه‌السلام نقل شده است كه فرمود:

گوئيا مشاهده مى كنم دين شما را همچون پرنده اى كه مى گريزد و در خون خود مى تپد كسى آن را به شما باز نمى گرداند مگر مردى از خاندان ما اهل بيت ، در آن هنگام وى در سال ، دو پاداش و بخشش و در ماه دو روزى به شما مى دهد و در زمان او به حكمت دست مى يابيد بگونه ايكه كه زن در خانه اش بر اساس كتاب خدا و سنت رسولش ‍صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم داورى مى كند٦ اينكه امام مى فرمايد: همچون پرنده اى كه در خون خودش مى تپد تشبيه دقيقى از وضع اسلام است كه مانند پرنده مجروحى كه بالهاى خود را مى گشايد و از آسيب و ضربه هاى ظالمان در خون خود مى تپد يعنى اسلام را تحريف و مسلمانان را از آن دور مى سازند تا آنكه حضرت مهدىعليه‌السلام آن را نجات بخشيده و زنده كند و دوباره به مسلمانان برگرداند و مراد از اينكه در سال دو بخشش و در ماه دو روزى به شما مى دهد يعنى هر شش ماه يك پاداش و بخشش مالى از بيت المال و توزيع مواد غذائى و خوار و بار هر دو هفته يك بار صورت مى گيرد، امام صادقعليه‌السلام فرمود:

خداوند اسلام را پس از خوار شدن بوسيله او عزت مى بخشد و پس از متروك ماندن ، آنرا دو باره زنده مى كند و جزيه ماليات سرانه قرار مى دهد و با شمشير كافران و منكران را بسوى خدا دعوت مى كند هر كس ‍ سرپيچى كند كشته مى شود و هر كه با او در افتد خوار و بيچاره مى گردد٧ و نيز مى فرمايد:

خداوند هر گونه بدعتى را بوسيله او از بين خواهد برد و هر گمراهى را محو و هر سنتى را زنده خواهد ساخت٨ از امام باقرعليه‌السلام روايت شده كه فرمود:

در روى زمين هيچ ويرانه اى نمى ماند مگر اينكه آباد مى گردد. و هيچ معبودى جز خداوند متعال از بت و غير آن نمى ماند مگر اينكه دچار حريق گشته و مى سوزد٩ طبيعى است اگر انسان با تعجب از خود سؤ ال كند، چگونه حضرت مهدىعليه‌السلام خواهد توانست اسلام را در ميان ملت هاى غير مسلمان گسترش دهد، با آنكه آنها در زندگى مادى غوطه ورند و از ايمان و ارزش هاى معنوى بدورند و نسبت به اسلام و مسلمانان بدبين هستند؟! ولى بايد به عوامل فراوان اعتقادى ، سياسى و اقتصادى كه پاره اى از آنها در بخش نهضت ظهور حضرت گذشت توجه گردد، از آن جمله اينكه ملت هاى جهان ، زندگى مادى و فاقد دين را تجربه نموده و خلاء موجود آن و عدم پاسخگوئى آنرا به وجدان انسان و انسانيت ، گوئيا به دست خود لمس كرده اند.

از جمله عوامل اينكه اسلام دين فطرى است و اگر زمامداران طاغوتى بگذارند نور اسلام به واسطه علماء و مؤ منان راستين به ملت ها برسد مجذوب نور آن شده و گروه گروه به اسلام مى پيوندند. و ديگر پديد آمدن نشانه ها و معجزاتى است كه توسط حضرت مهدىعليه‌السلام براى ملل جهان بوجود مى آيد و از بارزترين آنها نداى آسمانى است كه قبلا گذشت گرچه تاءثير اين معجزات بر حكام جور، زود گذر و ضعيف و يا بى اثر است اما بر ملت هاى آنها به شكل هاى گوناگون ، مؤ ثر واقع مى شود و شايد از مهمترين عوامل تاءثير بر آنها پيروزى هاى پى در پى امامعليه‌السلام باشد زيرا ملت هاى غربى طبعا نيروهاى پيروزمند را دوست داشته و ستايش مى كنند اگرچه دشمن آنها باشد.

عامل ديگر، فرود آمدن مسيحعليه‌السلام است و نشانه ها و معجزاتى كه خداوند بدست با كفايت او براى ملت هاى غرب و مردم دنيا آشكار مى سازد، بلكه ظاهرا نقش و فعاليت حضرت مسيحعليه‌السلام اساسا در بين غربى ها است و طبعا ملل غربى و فرمانروايان آنها در آغاز بسبب وجود او مسرور شده و همه به او ايمان مى آورند. اما همينكه وى گرايش و تمايل خود را نسبت به حضرت مهدىعليه‌السلام و اسلام ابراز مى نمايد، دولت هاى غربى نسبت به آن حضرت دچار ترديد و تشويق مى شوند و موج حمايت همگانى از او كاهش ‍ مى يابد ولى در اين حال ياران و هوادارانى از ملت هاى غربى براى او باقى ماند كه در آنان تحولى اعتقادى و سياسى بوجود مى آيد بگونه ايكه در سرزمين هاى خود موجى از حركت ايجاد مى كنند چنانكه قبلا نيز به آن اشاره كرديم.

از ديگر عوامل ، جنبه اقتصادى است كه امكانات و وسائل رفاه بدست مهدىعليه‌السلام بسوى جهان اسلام بصورت مناسب تحول مى پذيرد و به گفته روايات مسلمانان ، در عصر او آنچنان از وفور نعمت برخوردار مى شوند كه در تاريخ جهان و ملت ها بى سابقه است و در مقابل آن ، بحران هاى اقتصادى و سياسى در كشورهاى غير اسلامى بوجود مى آيد، بديهى است چنين اوضاع و شرائطى تاءثير فراوانى بر ملت هاى غربى خواهد داشت.

دگرگونى زندگى مادى و ايجاد رفاه

از نكات بارز در روايات مربوط به حضرت مهدىعليه‌السلام رفاه اقتصادى و پيشرفت تكنولوژى در حكومت جهان اوست بويژه زمانيكه صدور اين روايات را در عصر پيامبر و پيش از تحولاتى كه امروز در علوم طبيعى پديد آمده است بدانيم كه زندگى مادى بشر را در مراحل نوينى قرار داده كه در بسيارى از پديده هاى زندگى روزمره و زندگى اجتماعى و اوضاع بين المللى ، نسبت به قبل تفاوت دارد، بعلاوه ، نوع زندگى مادى اى كه متون روايات از آن در عصر امامعليه‌السلام سخن مى گويد: از آنچه كه در عصر خود مى شناسيم بسيار بزرگتر است و آنچه ما را به آن پايه از رفاه مى رساند، تحول علوم با تلاش و كوشش عادى بشر است و اينك پاره اى از رواياتى كه در اين زمينه آمده است:

استخراج گنج هاى زمين و تقسيم آن بين مردم

در اين زمينه روايات فراوانى وجود دارد، از جمله روايتى است كه از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده است كه فرمود:

زمين گنجينه هايش را براى او خارج مى سازد و وى مال و سرمايه بى شمار بين مردم پخش مى كند١٠ و در روايتى آمده است:

بگونه ای كه او از زمين همچون استوانه اى طلا بيرون مى آورد

و روايتى كه مى گويد:

او مال و ثروت را بى شمار بين مردم پخش مى كند

در منابع شيعه و سنى مشهور است و نشانگر رفاه اقتصادى بى سابقه و بر روحيه سخاوتمندى و محبت آن بزرگوار به مردم دلالت دارد.

و از امام باقرعليه‌السلام وارد شده است كه فرمود:

وقتى قائم اهل بيت قيام كند امكانات را بطور مساوى تقسيم مى نمايد و در رعيت عدالت را برقرار مى سازد، هر كس از وى اطاعت كند از خدا اطلاعت نموده و هر كس نافرمانى او را بكند نافرمانى خدا را نموده است ، تورات و ديگر كتابهاى الهى را از غارى در انطاكيه خارج مى سازد و بين يهويان بر اساس احكام تورات و ميان مسيحيان طبق احكام انجيل و بين اهل زبور بر پايه دستورات آن و بين مسلمانان بر اساس ‍ آيات قرآن داورى مى كند، اموال و ثروت هاى دنيا را از درون و برون زمين نزد وى جمع آورى مى شود و به مردم مى گويد بيائيد به سوى چيزى كه بخاطر آن قطع رحم و خويشاوندى نموديد و براى آن خون هاى حرام ريختيد و به علت آن مرتكب محرمات خدا شديد... به هر كس به اندازه اى مى دهد كه قبل از او هيچكس آن مقدار نداده است و زمين را پر از عدل و داد و نور گرداند همانگونه كه از ظلم و جور شر پر شده است١١ برخوردارى امت مسلمان اسلامى از نعمت ها و عمران و آبادى زمين از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است كه فرمود:

امت من در زمان مهدى از چنان نعمتى برخوردار شوند كه مانند آن را هرگز برخوردار نشده باشند، آسمان باران بر سر آنان فرو ريزد و زمين هيچ گياهى را نگاه نداشته مگر اينكه آنرا مى روياند١٢ و نيز فرمود:

امت او چنان نزدش پناه جويد كه زنبورهاى عسل نزد ملكه خود، زمين را از عدل و داد مالامال كند همانگونه كه از جور و ستم مالامال شده است ، بطوريكه مردم همچون جامعه نخستين خود گردند، وى خفته اى را بيدار نمى كند و خونى را نمى ريزد١٣ بنظر مى رسد معناى جمله همچون جامعه نخستين خود اين باشد كه در جامعه اوليه بشرى كه يك امت بودند و بر پايه صفا و فطرت انسانى مى زيستند و اختلافى در ميان آنها نبود، چنانكه خداوند در قرآن فرموده است : مردم يك امت بوده اند١٤ اين امر نقطه نظر پاره اى از روايات را تاءييد مى كند كه جامعه انسانى در عصر مهدىعليه‌السلام يك جامعه بدون فقر و بى نيازى خواهد بود، آنگاه جامعه اى با عشق و محبت و دوستى و بدون اختلاف و كشمكش كه نيازى به محاكم قضائى ندارد و در مرحله بعد جامعه اى كه معاملات بدون مبادله پول انجام مى گيرد بگونه اى كه افراد آن قربة الى الله به يكديگر خدمت خواهند كرد و نيازها و مايحتاج خود را با هم و با اهداء صلوات و درود بر پيامبر گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر طرف خواهند نمود.

همچنين پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ساكنان آسمان و زمين از او خشنود مى شوند، آسمان از ريزش ‍ باران قطره اى دريغ نكرده و زمين از رويش گياهان خوددارى نمى كند بگونه ای كه زندگان آرزو مى كنند كه كاش مردگان زنده مى شدند١٥ براى اينكه از اين نعمت ها بهره مند شوند.

از امام باقرعليه‌السلام نقل شده است كه فرمود:

خداوند متعال دين خود را بوسيله او آشكار مى گرداند هر چند مشركان نپسندند و ويرانى هاى زمين همه آباد مى گردد١٦ و امام صادقعليه‌السلام فرمود:

مهدى محبوب دلهاى مردم است و خداوند بوسيله او آتش ‍ فتنه ناگوار را خاموش مى گرداند١٧ در تفسير آيه مدهامتان از امام صادقعليه‌السلام منقول است كه فرمود:

بين مكه و مدينه از درختان نخل متصل مى گردد١٨ از سعيدبن جبير نقل شده است كه گفت:

سالى كه قائم قيام مى كند بيست و چهار نوبت بر زمين باران مى بارد كه آثار و بركات آن ديده مى شود١٩ ابن حماد آورده است كه:

نشانه مهدى ، سخت گيرى نسبت به كارگزاران و بخشنده بودن با مال و دلسوز نسبت به بينوايان است

و نيز آمده كه : مهدى گوئيا، كره به دهان بيچارگان مى گذارد٢٠

دگرگونى علوم طبيعى و وسائل زندگى

روايات مربوط به حضرت مهدىعليه‌السلام بسيارى از امور غير مادى را براى نسل هاى گذشته و معاصر بيان مى كند از جمله وسائل ارتباط جمعى و ابزار بصرى و پژوهشگرى و جنگ افزارها و سيستمهاى اقتصادى و حكومت و قضاوت و چيزهاى ديگر، كه ظاهرا برخى از آنها كرامت و معجزه است كه خداوند متعال آن را بدست حضرت و يارانش جامه عمل مى پوشاند. ولى بسيارى از آنها نتيجه تحول علوم طبيعى و بهره گيرى از قوانين و نعمت هاى الهى است كه بصورت مواد و عناصر در زمين و آسمان در دسترس انسان قرار گرفته است روايات متعددى دلالت دارد كه تحولى كه در علوم طبيعى توسط حضرت مهدىعليه‌السلام انجام مى پذيرد جهشى در پيشرفت زندگى بشريت در روى زمين و تمام زواياى آن خواهد بود. از اين رو امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

دانش بيست و هفت حرف شعبه و شاخه است و مجموع آنچه پيامبران آورده اند دو حرف است و مردم تا آن روز بيش از آن دو حرف را نمى دانند و چون قائم قيام كند بيست و پنج حرف بقيه را برون آورده و در ميان مردم منتشر مى سازد و بدين سان مجموع بيست و هفت جزء دانش را نشر مى دهد٢١ اين روايت هر چند به علوم پيام آوران الهى ناظر است ، ولى علاوه بر علم و شناخت خداوند و رسالت او و آخرت ، به دانش هاى طبيعى نيز توجه دارد كه طبق اخبار رسيده ، پاره اى از اصول همين دانش ها را نيز پيامبرانعليهم‌السلام به انسانها آموخته اند و آنها را به اين علوم راهنمائى كرده و جزئى از دريچه هاى آن را به روى آنان گشوده اند. از جمله آموختن خياطى توسط حضرت ادريس و كشتى سازى و نجارى توسط حضرت نوحعليه‌السلام و زره سازى بوسيله حضرت داوود و سليمان به مردم انجام گرفته است و بعيد نيست مراد از علم در اين روايت هم علوم دين و هم علوم طبيعى باشد به اين معنى كه نسبت علومى كه در اختيار مردم است با علومى كه حضرت مهدىعليه‌السلام به آنان مى آموزد نسبت ٢ و ٢٥ است دو بيست و پنجم.

از امام باقرعليه‌السلام روايت شده است كه فرمود:

بدانيد كه ذوالقرنين در انتخاب دو ابر رام و سركش مخير گرديد و او ابر رام را برگزيد و ابر سركش ، براى دوست و محبوب شما مهدى ذخيره گرديد، راوى گفت : سؤ ال كردم : ابر سركش كدام است ؟ فرمود: ابرى كه در آن غرش رعد و صاعقه و يا برق وجود داشته باشد كه محبوب شما بر آن سوار مى گردد. بدانيد كه او بر ابر سوار گرديده و با اين وسائل بالا مى رود، وسائل آسمانها و زمين هاى هفتگانه كه پنج طبقه آن آباد و دو تاى آن ويران است٢٢ و از امام صادقعليه‌السلام منقول است كه فرمود:

در زمان قائم شخص مؤ من در حاليكه در مشرق بسر مى برد، برادر خود را كه در مغرب است ديده و نيز آنكه در مغرب است برادر خويش را در مشرق خواهد ديد٢٣

_________________

يار صفحه:

١بيان شافعى ص ١٢٩.

٢بيان شافعى ص ٦٣.

٣بحار ج ٥١ ص ٧٨.

٤ملاحم و فتن ص ٦٦.

٥شرح نهج البلاغه ج ٤ ص ٣٦.

٦بحار ج ٥٢ ص ٣٥٢.

٧بشارة الاسلام ص ٢٩٧.

٨كافى ج ١ ص ٤١٢.

٩كمال الدين صدوق ص ٣٣١.

١٠بحار ج ٥١ ص ٦٨.

١١بحار ج ٥٢ ص ٣٥١.

١٢نسخه خطى ابن حماد ص ٩٨.

١٣نسخه خطى ابن حماد ص ٩٩.

١٤بقره ٢١٣.

١٥نسخه خطى ابن حماد ص ٩٩.

١٦بحار ج ٥٢ ص ١٩١.

١٧بشارة الاسلام ص ١٨٥.

١٨بحار ج ٥٦ ص ٤٩.

١٩كشف الغمه ج ٣ ص ٢٥٠.

٢٠نسخه خطى ابن حماد ص ٩٨.

٢١بحار ج ٥٢ ص ٣٣٦.

٢٢بحار ج ٥٢ ص ٣٢١.

٢٣بحار ج ٥٢ ص ٣٩١.

و نيز فرمود:

چون قائم ما قيام نمايد خداوند گوش و چشم شيعيان ما را چنان تقويت مى كند كه بين آنها و امامعليه‌السلام پست و پيك وجود نداشته باشد بگونه ايكه وقتى امام با آنها سخن مى گويد آنان مى شنوند و او را مى بينند و امام در جايگاه خود قرار دارد١ و از آن حضرت نقل شده است كه فرمود:

وقتى كارها در اختيار صاحب الامر قرار گيرد خداوند متعال پستى هاى زمين را مرتفع و برجستگى هاى آنرا هموار مى گرداند بگونه اى كه دنيا در پيش او همچون كف دستش باشد كداميك از شما اگر در كف دستتان مويى باشد آنرا نمى بينيد؟

و روايت شده است كه : ستونى از نور، از زمين تا آسمان براى او نصب مى گردد و اعمال بندگان خدا را در آن مى بيند و در زير صخره اى در اهرام مصر علومى براى وى ذخيره گرديده است كه دست قبل از او بدان نمى رسد.٢ و روايات ديگرى كه مجال بحث و بررسى كامل و تفسير و توضيح آنها نيست مثلا بخشى از آنها درباره تحول علوم بطور كلى و تغيير توانائى هاى ذهنى و ابزارهاى ويژه مؤ منان و بعضى ديگر درباه وسائل و كرامات امام عصرعليه‌السلام و يارانش سخن مى گويد از آن جمله روايتى است كه از امام باقرعليه‌السلام نقل شده است ، حضرت فرمود:

گوئيا من ياران قائم را مى بينم كه بر شرق و غرب جهان احاطه پيدا كرده اند و همه چيز تحت فرمان آنهاست ، حتى درندگان زمين و پرندگان شكارى آسمان در پى رضايت آنها خواهند بود و همه چيز حتى اين نقطه زمين بر نقطه ديگر آن اظهار فخر و غرور مى كند و مى گويد: امروز مردى از ياران قائم بر من قدم نهاد و عبور كرد٣ و نيز از آن بزرگوار نقل شده است كه فرمود:

چون قائم قيام كند در هر منطقه اى از مناطق زمين ، مردى را بعنوان نماينده مى فرستد و مى گويد دستورالعمل تو در كف دست توست ، چنانچه اءمرى برايت پيش آمد كه آن را نفهميدى و حكمش را ندانستى به كف دست خود نگاه كن و بر طبق آنچه در آن است عمل نما٤ اين روايت در كتاب يوم الخلاص به منابعى نسبت داده شده كه آنها را در آن كتابها نيافتم و ممكن است اين جريانها به صورت اعجاز و كرامت براى آنان اتفاق افتد و يا بر اساس قواعد علمى و وسائل و ابزار پيشرفته انجام پذيرد.

حكومتى بزرگتر از سلطنت سليمان و ذوالقرنين

از روايات مربوط به حضرت مهدىعليه‌السلام استفاده مى شود كه حكومت اسلامى و جهانى اى را كه آن حضرت بپا مى كند از فرمانروائى سليمان و ذوالقرنينعليه‌السلام با عظمت تر است كه برخى روايات بر اين موضوع صراحت دارد، مانند روايتى كه از امام باقرعليه‌السلام نقل شده است كه فرمود:

قلمرو فرمانروائى ما از زمامدارى سليمان بن داوود و حكومت ما از سلطنت او بزرگتر است

و روايت بعدى حاكى از اين است كه ابزار و وسائلى در اختيار آن حضرت خواهد بود كه در اختيار ذوالقرنين نبوده است و رواياتى كه دلالت دارد به اينكه آنچه از پيامبران به ارث مانده است از جمله ميراث سليمان در اختيار وى قرار دارد و دنيا نزد او همچون كف دست او خواهد بود.

زيرا قلمرو حكومت حضرت سليمانعليه‌السلام شامل فلسطين و سرزمين شام بود و مصر و ماوراى آن يعنى قاره آفريقا را در بر نمى گرفت و به گفته روايات يمن تا هند و چين و ممالك ديگر نيز در قلمرو فرمانروائى وى نبوده است ، بلكه طبق روايات شهر استخر واقع در جنوب ايران نيز خارج از حيطه فرمانروائى آن حضرت بوده است در حاليكه طبق روايات ، حكومت حضرت مهدىعليه‌السلام سراسر جهان را فرا مى گيرد بگونه ايكه هيچ آبادى نمى ماند مگر آنكه در آن شهادت به يگانگى خدا و گواهى به رسالت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم داده مى شود و روى زمين ويرانه اى نمى ماند مگر آنكه آباد مى گردد.

و از طرفى ، امكاناتى كه در اختيار مهدىعليه‌السلام مى باشد بيش از امكاناتى است كه خداى سبحان در اختيار حضرت سليمان قرار داد چه آنهائى كه معجزه آسا و با عنايت الهى در اختيار وى قرار مى گيرد و چه آنهائى كه از لحاظ پيشرفت علوم و بهره بردارى از امكانات طبيعى از آن برخوردار مى گردد و اما از حيث زمان ، طبق روايات و گفته مورخان فرمانروائى سليمانعليه‌السلام حدود نيم قرن طول كشيد و پس از وفات او در سال ٩٣١ قبل از ميلاد، انحراف بوجود آمد و دولت او از هم پاشيد و بين دو مملكت قدس و نابلس جنگ در گرفت.

گرچه روايات مربوط به مدت حكومت مهدىعليه‌السلام در طول حيات او و پس ‍ از آن متفاوت است اما آنچه به اعتقاد ما مزيت دارد اين است كه حكومت جهانى حضرت ، تا پايان دنيا استمرار خواهد داشت و بعد از او، فرزندان وى كه ادامه دهندگان راه آن حضرت مى باشند به حكومت مى رسند، آنگاه بعضى از پيامبران و امامان اهل بيتعليهم‌السلام به دنيا باز مى گردند و تا پايان اين جهان حكمرانى خواهند كرد.

راه يافتن به جهان بالا

و در روايتى از امام صادقعليه‌السلام آمده است كه فرمود:

خداوند ذوالقرنين را در انتخاب دو ابر رام و سركش آزاد گذاشت و او ابر رام را انتخاب كرد كه رعد و برقى در آن نبود و اگر سركش را برمى گزيد حق او نبود زيرا خداوند آنرا براى قائم ذخيره كرده است٥ اين روايت صراحت دارد كه آن حضرت از وسيله هاى گوناگون و ابزارهاى ويژه اى در بالا رفتن و حركت بين ستارگان آسمانها و جهان بالا استفاده مى كند. ابرى كه داراى صاعقه و رعد و برق است و با اين وسائل بالا مى رود، وسيله هاى آسمانها و زمين.

همچنين دلالت دارد كه بالا رفتن امامعليه‌السلام در جهان هاى آسمانهاى هفتگانه و زمين هاى ششگانه بجز كره خاكى ما انجام مى پذيرد. و آن مطلب بدين معنى نيست كه تنها او از اين وسائل فضاپيما و مركب هاى آسمانى استفاده مى كند بلكه در عصر آن حضرت وضع بگونه اى مى گردد كه سفر به كرات آسمانى و زمين ديگر، همچون مسافرت در عصر ما از قاره اى به قاره ديگر خواهد بود.

و نيز گفته امامعليه‌السلام نشانگر اين است كه پنج كره زمين و يا پنج زمين و آسمان آباد و مسكونى است و ارتباط با جوامع آنها بزودى انجام خواهد گرفت طبق رواياتى متعدد، كرات زيادى در آسمانها وجود دارد كه آباد و داراى جوامعى از مخلوقات خدا هستند كه غير از نوع انسان و فرشته و جن مى باشند، كه علامه مجلسى مجموعه اى از آنها را در بحارالانوار آورده است ، همچنين شمارى از آيات قرآن بر اين معنى دلالت دارد از آن جمله آيه شريفه:

اى جنيان و اى انسانها اگر مى توانيد به اعماق آسمانها و زمين راه پيدا كنيد، پس اقدام كنيد ولى موفق به اين نفوذ و سفر نمى شويد مگر به تسلط و فرمانروائى٦ يعنى بزودى زندگى روى زمين در زمان حضرت مهدىعليه‌السلام وارد مرحله جديد مى شود كه بطور كلى با گذشته ها تفاوت دارد. و در اينجا فرصت توضيح بيشتر پيرامون آن نيست.