نقش امامت در زندگی انسانها

نقش امامت در زندگی انسانها0%

نقش امامت در زندگی انسانها نویسنده:
گروه: اصول دین

نقش امامت در زندگی انسانها

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سيّد حميد فتاحى
گروه: مشاهدات: 16189
دانلود: 2353

توضیحات:

نقش امامت در زندگی انسانها
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 84 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 16189 / دانلود: 2353
اندازه اندازه اندازه
نقش امامت در زندگی انسانها

نقش امامت در زندگی انسانها

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

برنامه هاى روزانه يك انسان متمدّن از ديدگاه فرهنگ اسلامى

١ - معرفت و شناخت به پروردگار عالم ، مبنى براينكه جهان يك پارچه در اختيار اوست ٢ - انجام فرائض و عبادات ٣ - توجّه به حقوق تمامى انسانها، اعم از خانواده و بيگانگان ٤ - كار وكوشش با جِّد وجهد تمام بدون وابستگى بآن ٥ - رسيدگى به امورات تربيتى اهل و عيال و جلوگيرى از اعمال پست وگناه ٦ - مديريت كامل درون و برون با معيارهاى حيات معقول

٧ - حلّمشكلات ديگران به اندازه توان و قدرت

٨ - پاسدارى از ارزشهاى معنوى

٩ - پرداختن به تهذيب نفس از راه مهار كردن غرائز.

١٠ - عدم تجاوز و مزاحمت بحقوق همسايگان

١١ داشتن مهر ومحبّت و صفاى قلبى براى تمام مردم خصوصا برادر مسلمان

١٢ سود و زيان و خير و ضرر خود و برادران دينى را يكى دانستن

١٣ - پذيرفتن غيب ونقص و اعتراف به ناتوانى و عجز.

١٤ - محاسبه اعمال مثبت و منفى درآخر هر روز از زندگى

١٥ - تجارت و كسب و درآمد از راه حلال

١٦ - عدم اسراف و تبذير در تمام برنامه هاى زندگى اعم از غذا و پوشاك و استراحت

١٧ - فراهم كردن اسباب خير و سعادت و كمال خود و ديگران

١٨ - پرهيز از اعمال و گفتار دروغ بهتان غيبت فحش و پرخاش

١٩ - با توسّل واستمداد به امام عصر (عج ) به تمامى نگرانى ودلهره و اضطراب و تشويشها پايان مى دهد.

٢٠ - در تمامى اموراتش ملاك رضا وخوشنودى خداست

برنامه هاى روزانه يك فرد متمدن از ديدگاه فرهنگ شيطانى

١ - بى توجّهى كامل بخالق جهان هستى

٢ - هدف قرار دادن لذّتهاى دنيوى

٣ - تجاوز به حقوق تمام انسانها اعم از خانواده و بيگانگان

٤ - عدم توجه به جنبه هاى معنوى و مذهبى و اصول تربيتى

٥ - ايجاد مشكلات براى خود و ديگران

٦ - حامى جريانات شيطانى و هواهاى نفسانى

٧ - رعايت بهداشت ظاهرى

٨ - آلوده گى به تمام اعمال و كارهاى فساد و گناه

٩ - سود و منفعت خود را فقط مدنظر قرار مى دهد.

١٠ - نپذيرفتن عيب ونقص و احساس غرور و كبر و سلطه گرى

١١ - محاسبه در آمدهاى مادّى بدون توجه به جنبه هاى معنوى

١٢ - اسراف و تبذير در تمام برنامه هايش

١٣ عدم احساس وظيفه و مسئوليّت در جريانات زندگى

١٤ - ظلم و طغيان و خشونت و رباخوارى و هتّاكى وو...

١٥ تمامى ارزشهاى انسانى را در لذتهاى حرام و گناه قرار دادن

١٦ - بى توجهى به حقوق والدين و همسايگان

١٧ - بى اعتنائى به فساد اخلاقى خود و عيال و فرزندان

١٨ - تشويق گناهكاران و فراهم كردن اسباب انحراف

١٩ - براى خير و سعادتش فكرى انجام نمى دهد ليكن براى فساد و گناه اوقات زيادى مصرف مى كند.

٢٠ - خود را عامل اصلى پيروزى و موفقيّتها مى داند و اسباب غيبى را در اين مورد اعتنائى ندارد.

موارد كثيره اى است كه با ملاحظه اقسام موجود، مى توان آنها را نيز پيدا نمود.

در طول تاريخ اين همه گرفتاريها گريبانگير انسان گشته و در رنج و زجرهاى متنوّع دست و پا زده كه عمده آن همان درد بى درمان است كه به جهت نا آگاهى از (حيات معقول ) نوش جان مى كند به قول (ابن سينا) در كتاب اشارات جلد سوم (كسى از نداشتن كمال رنج نمى برد كه معناى كمال را درك نكرده باشد) در صورتى كه درمان همه اين مشكلات و چاره همه بيچاره گيها مربوط به اين است كه نمى خواهد اعتراف كند كه حيات حقيقش بايد از بالا اداره شود و او از ناحيه خود كه دائما با حوّاس و تعقّل محدود و مخلوط به خواسته هاى خود طبيعى اوست نمى تواند زندگى آرمانيش را تاءمين كند.

در فرهنگ اسلام وسايل و اسباب پيشرفت و تمدّن انسان زياد است ليكن مشروط براينكه آن ابزار و اسباب در شعاع نور ولايت و امامت آبديده شود تا بتواند در هنگام استفاده ، تمدّن اسلامى را در اختيار آدمى قرار دهد.

حضرت امام رضاعليه‌السلام مى فرمايد:

الاِمام الا مينُ الرَّفيق ، و الوالد الشَّفيق والا خ الشَّقيق وكالا مّ البَرَة بالوَلَدِ الصَّغير و مَفْزَعُ العِباد.(١٧٥)

امام امينى رفيق ، و پدر مهربان ، و برادر همزاد و همانند مادر دلسوز و نيكوكار به فرزند خردسال ، و پناهگاه بندگان است

اينكه مقام و موقعيّت امام معصومعليه‌السلام معيار و الگوى كامل براى تمدّن و تكامل بشر است و خداى سبحان بدين وسيله خير و سعادت و كمال انسان را مورد توجه قرار مى دهد.

نكته مهمّ

روح و روان بشر را به سادگى نمى توان مورد توجه خويش قرار داد بلكه بايد راه مناسبش را پيداكرد و آن عبارت است از اعتماد قلبى او نسبت به مربّى يا گوينده و موعظه كننده

به هرحال رمز توفيق يك انسان در پند موعظه و تربيت ديگران اين است كه قلب او را متوجه خود سازد چون تمام پذيرشها بدان وابسته است وحضرت اميرعليه‌السلام مى فرمايد:

قُلُوب الرِّجال وَحْشِيَّة مَنْ تاءلَّفَها اَقْبَلَتْ اليه(١٧٦)

دلهاى انسانها وحشى و مضطرب است هركسى بتواند با آن الفتى حاصل كند بدان روى مى آورند.

كلمه رجال كه به معنى مردان است از باب مصداق بارز بيان شده است چون دلهاى زنان زودتر جذب مى شوند بجهت احساسات و عواطف شديد كه در دل دارند ليكن دلهاى مردان از عواطف و احساسات كمى برخوردار است و لذا جذبش ‍ مشكل است

حضرت مى فرمايد: اگر كسى بتواند از راه مناسبش وارد شود و آن حيوان وحشى را آرام كند و در آن جايگاه دقيق و ظريفى كه با تظاهر و رياء سر و كار ندارد و تنها چيزى كه مطرح است علاقه و محبّت است ، جاى پائى براى خود باز كند به تمام خواسته هايش خواهد رسيد بشر در طول تاريخ از همگان فرار كرده و به هيچ كسى اعتماد نكرده و در يك حال اضطراب و وحشت قلبى بزندگى ادامه مى دهد تنها كسانى كه توانستند اين دل هاى پرشان و وحشى را رام كرده و در كنار خودشان قرار دهند پيشوايان معصومعليه‌السلام و راه روان آنها هستند و در اين كلام معصومعليه‌السلام كه مى فرمايد: امام امين است

مقام اول

يعنى قبل از هر امتياز، مسئله اعتماد مورد توجّه بشر مى باشد تا كسى امين نباشد قلب آدمى بوى اعتماد نخواهد كرد.

مقام دوّم : رفاقت اوست يعنى يك فرد امين اگر در مقام رفاقت افرادى قرار گيرد تمدن و پيشرفت آنها را در تمام زمينه ها فراهم مى كند.

مقام سوم : امام پدرى رئوف و مهربان است ، راءفت و مهربانى كه در قلب پدر براى فرزند مى باشد در هيچ كسى پيدا نمى شود و با سرمايه هاى گزاف قابل ايجاد هم نمى باشد بلكه اين بر مقتضى فطرت خدا دادى آفريده شده كه مانند يك پاسدار و محافظ در تمام ايّام عمرش از لحظات زندگى فرزندش مراقبت مى كند و عمر شيرين خود را براى آسايش و آرامشهاى وى از دست مى دهد وبه تمامى بلا و حوادث ناگوار روزگار جانش را سپر قرار مى دهد تا بفرزندش ‍ آسيبى نرسد.

مقام چهار: برادر همزاد است ، مقام برادرى براى هركس مشخّص است كه تكيه گاه انسان در روزگار سخت و تنهائى است و در تعابير از برادر به ستون فقرات استفاده شده است حتّى در حادثه كربلا، وقتى كه حضرت اباعبدالله الحسينعليه‌السلام به بالين برادرش حضرت اباالفضل العبّاسعليه‌السلام آمد ديد برادرش در خاك و خون ، دست و پا مى زند فرمود: اَلانَ اِنْكَسَر ظَهْرى وَ قلَّتْ حيلَتى(١٧٧)

با شهادت تو پشتم شكست راه و چاره ام كم شد.

قيام انسان بوسيله ستون فقرات صورت مى گيرد و بوسيله برادر، آدمى در برابر تمام مشكلات روزگار احساس تنهائى نمى كند.

مقام پنجم : مادر نيكوكار به فرزند خرد سال است

فرزند خُرد سال در تمام زمينه ها نيازمند است و با تمام وجودش محتاج حمايت هاست و هيچ كسى جز مادر، ياراى آن نيست زيرا ممكن است كسان ديگر در مواردى به ياد او شوند و خواسته هايش را برطرف سازند ليكن پرستارى وى چنان سخت و دردآور است كه تنها مادر كانديد آن همه دردها و رنجها مى شود شب و روزهايش را در كنار او سپرى مى كند و در هنگام خواب و غذا و پوشاك و گردش ولذّت و آسايش و آرامش و استراحت وى را برخود ترجيح مى دهد ممكن است اين گونه خدمات از دست ديگران هم ساخته باشد و با گرفتن پول و يا امتيازاتى ، خود را در مقام پرستارى طفلى قرار دهد ليكن نمى تواند بى خوابى و خستگى و گرسنگى وو... و هر خدمت لازم را براى خودش شيرين و گوارا بداند اين فقط مادر است كه خواب و استراحت و آسايش فرزندش را از خود مى داند و كوچكترين گلايه و شكايتى ندارد و در اين راه هيچ نوع فرد و اجرتى را، جز خير و سعادت بچّه اش ، مدّنظر قرار نمى دهد.

مقام ششم : پناهگاه بندگان است

مكانى كه آدمى را در مقابل حوادث و ناگواريهاى روزگار بيمه مى كند واز گزند و خطرات آنها وى را نجات مى دهد پناهگاه است واين تعبير تنها بيك محيط يا مكان دربسته صدق ندارد بلكه انسانهائى كه مردم را از حوادث تلخ و سوزان روزگار اعم از روحى و جسمى نجات مى دهند و آنها را ازپرتگاه سقوط به عصيان و انحراف و از دست دادن ارزشهاى انسانى نگهدارى مى كنند پناهگاه هستند يكى از عمده ترين مسائل در تقويت روح و روان بشر داشتن يك پناهگاه است وقتى كه وى را پناهگاهى باشد كه در روزهاى سخت و دشوار بدان پناه برده از جنگ خطرها نجات يابد در دل و روانش ، آرامش ‍ حاصل مى شود اين يك واقعيّت است كه انسان در هر مورد از موارد زندگيش بدان روى مى آورد.

جمع بندى و ملاحظه

مقامات ششگانه ابزار و اسباب پيشرفت و تمدن انسان است و بدين وسيله از ناراحتى هاى روحى نجات مى يابد و هميشه با قدرت و قوّت تمام در پلّه هاى زندگى قدم بر مى دارد وهيچ نوع خطرى وى را تهديد نمى كند.

امام معصومعليه‌السلام تمامى اين مقامات را در خود جمع كرده است و در متن زندگى انسان يك فرد امين در مقام رفاقت ، و پدر دلسوز و مهربان برادر و تكيه گاه ، مادر، سراسر خير و رحمت وپناهگاه بندگان خداست اگر جامعه انسانى در تمام امورات زندگيش به اين حقيقت مؤ من باشند مى توانند در كمترين مدت ، پيشرفتهاى قابل توجهى رانصيب خود و جامعه بنمايند و از يك تمدّن اصيل و دور ازهر ذلّت وپستى برخوردار شوند تشخيص اين واقعيّت و قرار دادن خود در شعاعش ، تكامل و پيشرفت آدمى را، نشان مى دهد كسانى كه در اين برهه از زمان به چنين ارزش وآلائى مؤ من وپايبند هستند افراد متمدن جامعه مى باشند.

به احاديثى در اين زمينه توجه كنيم :

١ - قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : النَّجُوم اَمانً لاِ هل السَّمآء، فاِذا ذَهَبَت ذَهَبوا، واَهلُبيتى اءَمانً الاَرْضِ، فاِذا ذَهَبَ اَهلُبَيتى ذَهَبَ اَهلُ الاَرْضِ.(١٧٨)

ستارگان اَمان وپناهگاه اهل آسمان هستند هرگاه آنها ازبين روند مخلوقات سماوى هم خواهند رفت ، واهل بيت من [چهارده معصومعليه‌السلام ] امان و پناهگاه روى زمين مى باشند اگر اهل بيت من از ميان بروند اهل كره زمين هم ازبين خواهند رفت

٢ - قال رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : اَنَا دارُ الحِكْمَةَ و عَلِىُّ بابُها.(١٧٩)

من خانه حكمت هستم و علىعليه‌السلام در آن خانه است

و در تفسير آيه شريفه :( فَاسْئَلُوا اَهلَ الذِّكْرِ ) يعنى سئوالات خود را از [اهل ذكر] بپرسيد يعنى كسانى كه به ذكر يعنى قرآن اهل و آشنا هستند از ابن عبّاسرحمه‌الله سئوال شد كه اهل ذكر چه كسانى هستند.

قال : هم ، مُحمَّد، وعَلىَّ و فاطِمة وَ الْحَسنِ والحُسَين(١٨٠)

يعنى مقصود آيه شريفه اين است كه از اين خاندان علم و معرفت هرچه نمى دانيد بپرسيد چون آنها معدن و مخزن علم الهى هستند و به تمام جهان هستى اعم از آسمان و زمين ، و اسرار خداوندى مانند وجود قرآن مجيد آگاهى كامل دارند و چون براى انسانها نهايت مهر ومحبت وعلاقه را دارند و يگانه پناهگاه بشر مى باشند و لذا خير و سعادت انسان زمانى محقق مى شود كه با اهل ذكر اُلفتى پيدا كند زيرا وجود مقدس اهل بيت جايگاه معرفت و بركت و حكمت و اسرار خداوندى مى باشد.

امام هادىعليه‌السلام در ضمن زيارت جامعه مى فرمايد:

السَّلامُ عَلى مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللّه ، وَمساكِنْ بَرَكةِ اللّهِ و مَعادِنِ حكَمةِ اللّهِ درود و سلام بر جايگاه معرفت خدا، و مسكن بركت الهى ، و معدن حكمت و اسرار او باد.

محَالّ به معناى حُلول مادّى و جسمانى و يا روحانى نيست كه گروهى از متصوّفين بنام حُلوليَّه معروفند تفكّر و عقيده اى در اين زمينه كه با اساس دين الهى مخالفت دارد بخود برگزيده اند حلول الهى جنبه فيزيكى ندارد كه در تصوّر بشر موردى ايجادكند بلكه مراد اين است كه در اثر احراز مقام تسليم و بندگى انسان ، در برابر خالق سبحان ، روح و يا نفس آدمى در يك مرحله حسّاس واقع مى شود كه خدا را در رتبه [عين اليقين ] درك مى كند.

در عبارت ديگر: معرفت وشناخت خداى سبحان از اين كانال ميسّر خواهد بود امام معصومعليه‌السلام آينه ايست در برابر نور و رحمت خداوندى ، همانطور كه آئينه نور خورشيد را اخذ وبه اطراف خود پخش مى كند امام هم رحمت وفيض بى انتهاء پروردگار متعال را دريافت كرده و به متوسّلين و پيروانشان پخش مى كنند [ناگفته نماند كه اين نوع مثالها ازباب تقريب ذهن است ] يگانه روزنه اى كه بشر مى تواند بوسيله آن به جهان معنا بنگرد و از حقائق و اسرارش با خبر شود و در فيض و رحمت خدا، خود را قرار دهد امامت است در نتيجه ابزار تمدّن سالم ، در اختيار بشر مى باشد كسانى كه در چهارچوب برنامه هاى زندگيش مورد استفاده قرار دهند به تمامى آسايش و آرامشهاى دنيوى و اخروى دست پيدا كرده است

در زيارت جامعه آمده است

والبابُ المُبْتَلى بِهِالنّاسُ من اَتيكُمْ نَجى وَ مَنْ لَمْ ياءتِكُمْ هَلَكَ.(١٨١)

[شما امامان معصوم ] درگاه مورد ابتلاء و امتحان براى مردم هستيد هركس به شما روى آورد نجات پيدا مى كند و كسى كه رو گردان شود به هلاكت خواهد رسيد.

سَعَد مَنْ وآلاكُمْ و هَلَكَ مَنْ عاداكُمْ وَ خابَ مَنْ جَحَدكُمْ وَ ضَلَّ مَنْ فارَقَكُمْ، وَ فازَ مَنْ تَمسَّكَ بِكُمْ و اَمِنَ مَنْ لَجَاءَ اليكُم(١٨٢)

دوستداران شما خوشبخت و دشمنانتان نابود و بدبخت هستند كسى كه حقائق امامت شما را انكار كند زيانكار است وهر كس از شما فاصله بگيرد گمراه است پيروان و علاقمندان و اطاعت كنندگانتان پيروز و موفق شدند وكسى كه به شما پناهنده شد در امان قرار گرفت

اگر انسان به دنبال رفيق امين و قابل اعتمادى باشد امام معصومعليه‌السلام واجد آنست اگربه نداشتن مهر و راءفت پدر و تكيه گاهى برادر قوى ونيرومند در روزگار حوادث و ناگوار، ومادر نيكوكارى كه تمام آرامش وآسايشهاى روحى وجسمى وى را تاءمين كند ومانند يك پاسدار دلسوز مراقب لحظات و دقائق او در تمام روز و شب باشد و درفكر پناهگاهى كه قوى ترين موشكهاى مخَرِّب توان نفوذ نداشته باشد واز شرّ ارعاب و تهديدهاى زور مداران و سُلط گران و شياطين اِنْس و جِنّ، بوى امان بدهد بايد به امام معصومعليه‌السلام پناهنده شود چون تمام اين خواسته هائى كه ، ضرورتهاى زندگى هر انسان را تشكيل مى دهد در وجود شريف امام عصر (عج ) جمع است

فصل دوازدهم :امام امين و حجت خدا در روى زمين است

از اساسى ترين مسائلى كه در ميان جامعه بشرى مطرح است تعيين صلاحيّت است و اين مورد با اينكه از مشكل ترين و ظريفترين كارها به شمار مى رود ولى از اهميّت فوق العاده اى برخوردار است چون تحقق برنامه هاى زندگى انسان در صورت اجتماعى يا فردى نيازمند اين حقيقت است و با تشخيص افراد ذى صلاح ، دلهاى پريشان و چهره هاى پژمرده ، در هر زمينه اى به اميدواريها دست پيدا مى كنند.

واگر در يك عبارت روشن مطرح شود به معناى اين است كه زندگى در روى زمين با افراد و موجودات ذيشعور شكل مى گيرد اگر در باره مخلوقات اين كره خاكى تحقيق و بررسى شود آمار بزرگى را تشكيل مى دهد تنها مخلوقى كه فلسفه زندگى و حيات معقول را، با وجود و برنامه هايش پياده مى كند انسان است چون معناى زندگى از حقائق موجود در درون يك فرد و يا كلّيه افراد جامعه ريشه مى گيرد بنابراين بايد در اين زمينه مطالعات عميق و روشنى بكارگرفته شود مبنى بر اينكه :

انسان بعنوان يك مخلوق الهى وقتى كه در ميان خلائق مطرح مى شود صلاحيّت و امتياز زيادى را بخود نسبت مى دهد و با داشتن سرمايه( نفختُ فيه مِنْ رُوحى ) و حجّت باطنى [عقل ] و ظاهرى [انبياء و پيشوايان معصومعليهم‌السلام ] و داشتن يك استعداد بزرگ براى دريافت كمالات روحانى ،... از ساير موجودات پيشقدم مى باشد.

س : آيا داشتن چنين سرمايه و امتيازات براى انسان صلاحيّت وى را در يك موقعيّتى خاصّى قرار داده است يا بكار گرفتن وبه فعليّت در آوردن آنها، صلاحيت و مزيّت ها را متوّجه او كرده است ؟

جواب : اينكه فقط انسان در ميان مخلوقات الهى ، براى احراز يك مقام مهِّم و گسترده اى ، صلاحيت دارد هيچ شك و ترديدى وجود ندارد واين پيام قرآن است كه مى فرمايد:( اِنّى جاعِلٌ فى الاَرْضِ خَليفة ) ...(١٨٣)

من در روى زمين براى خود خليفه اى قرار داده ام

موجود بنام انسان در روى زمين صلاحيت چنين مقام و منزلتى را واجد است ليكن در صورتى كه سرمايه هاى بالقوّة رابه فعليّت مبدّل سازد در غير اين صورت( اُولئِكَ كَالاَْنْعامِ بَلْ هُمْ اَضلّ ) (١٨٤) همين انسان مانند حيوانات ، بلكه از آنها هم پست تر و ذليل تر، خواهد بود.

زيرا نام و قيافه وى مطلوبيتى ندارد آنكه در محبوبيّت و صلاحيّت اوتاءثير بسزائى دارد سرمايه هاى بالقوّة ايكه در اختيار دارد به فعليّت تبديل نمايد و در اين صورت صلاحيّتى فوق العادّه اى را بدست خواهد آورد.

يقين به خداوند يا رمز سعادت

نكته مهّم

س : صلاحيّت يعنى چه و معيارش چيست ؟

جواب : بردوش نهادن مسئوليّت در هر زمينه اى صلاحيّت مى خواهد اگر فردى بخواهد مقدمات ازدواج فرزندانش اعم از دختر وپسر را فراهم نمايد بايد ابتداء صلاحيت آنها را در اين مورد تعيين كند زيرا بدون احراز آن ، تن دادن به يك كار و يا واگذاردن مسئوليتى بردوش كسى ، ملامت ها دارد واين يك امر معقول و منطقى است كه در هر مورد بايد بدان توجّه شود كسى مى خواهد حركتى را آغاز كند يا جسم سنگينى را به جاى ديگرى منتقل سازد، يا مديريت يك شركت و يا اداره و مؤ سسه اى را بپذيرد، يا در پشت فرمان اتومبيل نشسته تا عدّه اى را به مقصد برساند ومانند اين گونه موارد نياز مبرم وقطعى به تعيين صلاحيت دارد و معناى آن اين است كه خود را بيآزمايد و توان جسمانى واستعداد خويش ‍ را بدون ابهام معين كند از خود سئوال كند آيا مى تواند به تمام مشكلات اين حركت متحمّل باشد يا مى تواند اداره و شركتى را بطرز مطلوب اداره كند يانه ؟

معناى صلاحيّت عبارت است از امتحان و آزمايش ، براى پى بردن به آن واقعيّتى كه دراختيار خود انسان است تشخيص ‍ وتعيين صلاحيّت ها درسه صورت محقق مى شود ١ گروهى مسئوليت اين كار را به عهده گرفته و با نام و نشانى افراد به سراغ آنها رفته و از همسايه و دوستان و آشنايان ، در باره وى سئوالاتى مى كنند تا بدين وسيله به صلاحيت او پى برده و مسئوليتى را بوى واگذار نمايند.

٢ - خودانسان است كه بهتر از هركس ديگر، خود را مى شناسد و استعداد و يا قدرت خويش را در انجام دادن كارى بطور كامل مى داند و صلاحيت كارى و شغلى را مى تواند انتخاب كند.

٣ - خالق متعال است خدائى كه از تمام قلبها و ضمائر با خبر است و استعدادها را در حال و آينده مى داند واز خود انسان نسبت باو آگاهى كامل دارد يعنى خود بشر را بهتر از خودش مى شناسد.

١ - صلاحيّت بشر توسط بشر

در جامعه امروزى تعيين و تشخيص صلاحيّت ها بوسيله انسانها صورت مى گيرد گروهى در اين زمينه دست بكار شده و با سئوال وجوابهائى از انسانهاى ديگر تعيين صلاحيّت كرده وعدّه اى را مورد تاءييد قرار مى دهند اين گونه تشخيص صلاحيت با خسارتهاى جبران ناپذيرى مواجه است براى اينكه اطلاعات وآگاهيهاى يك انسان از ديگرى ، چندان مطابق واقع نخواهد بود چون اسرار و حقائق اندرون در اختيار بشر نمى تواند قرار گيرد و به همين سبب بايد معيارهائى را مدنظر گرفت تا بدين وسيله ، تعيين صلاحيت ها، از واقعيتى برخوردار شوند.

معيار تعيين صلاحيت

گروهى كه در تعيين صلاحيّت ديگران مسئوليّتى دارند بايد نكاتى را مدّنظر قرار دهند تا بتوانند خود را از ظلم و تجاوز به حقوق افراد جامعه باز دارند.

١ - تقوا و پرهيزكارى درتمام امورات زندگى

٢ - شناخت و معرفت لازم به جهان هستى و خالق متعال

٣ - مهار كردن غرائز و يا تسلّط بر نفس امّاره ويا پيروزى در جهاد اكبر.

٤ - سابقه نيك داشتن درميان احاد مردم

٥ - امامت و رهبرى را هسته مركزى نظم جامعه بداند و بپذيرد.

٦ - صبور و حليم ، وفادار، سِعه صدر.

٧ - احترام به مقام انسان و رعايت حقوقش

و مشابهه اين نوع معيارها مى تواند در تعيين صلاحيّت فردى ، آدمى را يارى كند تا بتواند كارش را مطابق واقع انجام دهد ودر نامه حضرت اميرعليه‌السلام به مالك اشتر اين الگوها آمده است كه يك والى در تشخيص و تعيين صلاحيت بايد آنها را مورد استفاده قرار دهد.

و مى فرمايد:( و اَبْعَثِ العُيُونَ من اهل الصِّدْقِ و الوَفاء عَليهم ) (١٨٥)

گروهى نگهبان و كنترل كننده ، از اهل صداقت و وفا بر مسئولين انتخاب كن تا صلاحيت آنها در اجراى قوانين مورد توجّه قرار دهند.

اشخاصى كه صلاحيّت ندارند منبع آگاهيهاى لازم در تعيين صلاحيت ديگران باشند افرادى هستند كه به اصول وارزشها معنوى پاى بند نيستند و براى هتك حرمت مقام انسانى از هيچ كوششى دريغ نمى كنند در اين زمينه حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد:

و لَيَكُنْ اَبْعَدَر عَيّتِكَ مِنْكَ واءَشْنَاءهُمْ عِنْدكَ اءَطْلَبُهُم لَمِعائِب النّاسِ...(١٨٦)

افرادى كه در جستجو و تفحّص از عيوب و لغزشهاى مردم هستند نبايد در اطراف تو [مالك ] بوده باشند بلكه بايد از چنين افراد نهايت بُعد و بُغض را داشته باشى زيرا مردم داراى عيوب هستند بر والى يا حاكم سزاوار است كه آنها را پنهان كند و از عيوب و لغزشهائى كه در پيش تو صورت نگرفته است تفحّص نكن