ترجمه المراقبات

ترجمه المراقبات0%

ترجمه المراقبات نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات

ترجمه المراقبات

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: ایه الله میرزا جواد ملکی تبریزی
گروه: مشاهدات: 24487
دانلود: 7867

توضیحات:

ترجمه المراقبات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 124 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 24487 / دانلود: 7867
اندازه اندازه اندازه
ترجمه المراقبات

ترجمه المراقبات

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

مناجات با امام زمان

آنگاه با صداى بلند او را مورد خطاب قرار داده و با زبان شوق به حضرت قدس او عرضه بدار: ( اى پسر احمد! آيا به سوى تو راهى هست تا ملاقات شوى چه وقت روزها را با تو سپرى كرده و بهره مند مى گرديم چه زمانى وارد آبشخورهاى فراوان و سيراب كننده ات شده و سيراب مى گرديم ؟ تشنگى زياد ما طول كشيد. چه هنگام از آب گوارايت استفاده خواهيم كرد؟ مولايم ! سرورم ! چه وقت ما را ديده و ما نيز تو را مى بينيم در حالى كه پرچم پيروزى را برافراشته اى ؟ مولايم ! چه زمانى يكديگر را ديده و چشمان ما از ديدار تو روشن مى گردد و با راهنمايى تو هدايت مى شويم ؟ و آنگاه ما را از حقايق امورمان آگاه كرده ، گره ام به دست تو باز شده ، نادانيها از بين رفته و كمالات كامل مى شود.

آقا و مولايم ! اميد و آرزويم ! كاش سرنوشت خود را مى دانستم ، آيا با نور جمالت ديدگانم روشن خواهد شد! آيا از وصال گوارايت سيراب خواهم شد! يا با اين اندوه ها روانه قبرم شده و با غصه ها و اندوه فراوان از اين دنيا مى روم ! آقايم ! طولانى شدن جدايى شما مرا كشته و اميد وصال شما و آنچه درباره نشانه هاى ظهورتان فرموديد، زنده ام مى كند. چرا چنين نباشد كه اگر اين وعده هاى در روايات و انتظار ظهور شما و آثار آن نبود از بين رفته بوديم درود و سلام خدا بر كسى كه ما را با اين وعده ها و انتظار ظهور شما زنده كرده و ما را از آن آگاه نمود. زيرا اين مطلب ، امروز باعث زندگى بندگان مشتاق به شما و به وصال شماست و زبان حال همه ما مى گويد:

( مرا وعده دادند. مرا وعده دادند. و اعلام راءى دادگاه آيين عشق را به تاءخير انداختند، در حالى كه آيين عشق آيين من است دل را با ياد محبوب شاد گردان و گوشهايم را با وعده اش نوازش كن )

آقايم ! اگر نمى دانستم كه گشايش بعد از سختى است ، اين سختيها بر دل و جان ما بيش از آن بود كه بتوانيم آن را تحمل كنيم ؛ ولى باين جهت كه اينها علامت گشايش است تحمل آن براى ما آسان است و بدين جهت كه باين وسيله به شما مى رسيم اين سختيها محبوب ماست

آقايم ! مدت سپرى شده و به آخر رسيد. منتظر امر شما هستيم با ياد شما زندگى كرده ، و آثار ظهور شما را جستجو مى كنيم آقايم ! كار سخت شده و ظلم و ستم فراوان ، و فساد بى سابقه اى سراسر گيتى را فرا گرفته است هواى نفس نيز ضميمه آن شده و آتش هواهاى نفسانى شعله ور گرديده و گيتى را سوزانده است ؛ بوسيله آن شهرها خراب ، آبادانى نابود و انسانها و حيوانات از بين رفته اند.

آقايم ! بلاها زياد، مطالب پوشيده برملا گرديده و فقط به شما شكايت مى كنم آقايم ! جدايى و هجران تو از تمام اين سختى ها سخت تر است زيرا بلا به همراه تو، نعمت و اذيت در مقابل ديدگان تو راحت است آقايم ! ( و از من انتقام بگير، اگر اين انتقام مرا به تو نزديك مى نمايد. فدايت گردم در آن شتاب كن و با هر وسيله اى كه مى خواهى مرا در عشقم به خودت آزمايش كن و من آنچه رضاى تو در آن است را انتخاب خواهم كرد. و در هر حال ، تو به من از خودم سزاوارترى زيرا اگر تو نباشى ، من هم نخواهم بود. )

آقايم !

( تو قدرت نابودى قبيله را دارى ، در راه عشق تو هر موجود زنده اى از نابودى لذت مى برد.

برده تو هرگز تقاضاى آزادى نخواهد كرد. اگر تو او را رها كنى او تو را رها نمى كند. آن زيبايى كه با جلال بزرگ خود آن را پوشانيده اى ، هر نوع شكنجه اى را در اينجا گوارا مى داند. )

مولايم ! آرزويم !

( دلم آب شده به او رخصت بده تا باقيمانده خود را در آرزوى تو بگذراند. دستور بده خواب در چشمانم گذر كند. زيرا من مطيع اين دستور هستم شايد در عالم رؤ يا وجود گرانقدر تو را ببينم و به من وحى شود. )

حبيب من !

( هر گاه باقيمانده جان من با آرزو زنده نمانده و فناى من مقتضى بقاى تو باشد.و اگر شيوه عشق از سنت چشم بر هم نهادن حمايت كند و از ديدارت محروم گردد.سياهى چشمى براى من باقى بگذار، شايد پيش از مرگم بوسيله آن ، كسى را كه تو را ديده است ببينم )

آه !

( چيزى را كه تو مى خواهى كجا در من هست ؛ هرگز. و بلكه پلك چشمان من فاقد پرده اى از خاك پاى تو است )

مولايم !

( اگر مژده دهنده اى با مهربانى از سوى تو آيد و هستى من هم در مشتم قرار داشته باشد، آن را به تو تقديم نموده و خواهم گفت : آن را بگير. )

سرور و مولايم ! اى امام من !

( به شكستگى من ، به ذلت من ، به خضوع من ، به فقر و نياز خودم و به بى نيازى تو. مرا به زير دست خائنى واگذار مكن چون من يكى از ضعيفان تو هستم )

آقايم ! آنگاه كه درباره رسيدن و وصل شدن به شما و لذت ديدار شما مى انديشم و در مورد احوال كسانى كه آنها را به پناه خود نزديك نموده ، به آنان احسان كرده ، مشرف به ديدار جمالت نموده ، با تعليم خود آنان را بزرگ داشته ؛ با نوشانيدن جامهاى توحيد بر آنان منت گذاشته و شرافت آمدن در محفل اهل توحيد را به آنان كرامت نمودى تاءمل مى كنم ، نزديك است قلبم از حسرت شكافته شده و از غيرت ، دو تكه شود.

آه ! آه ! ( واى بر قلب كسى كه مثل قلب من باشد. )

( اى پوست بدن من ! پاكيزگى مرا سعادتمند نمى كند. و اى كبد من ! بدون ديدار بايد پاره پاره شوى )

آقايم ! خواهان شما، با ساير مشتاقين فرق دارد. زيرا زيبايى تو قابل مقايسه با زيبايى ساير معشوقها نبوده و بزرگى تو مانند ديگر بزرگيها نمى باشد. باين جهت كه شما محبوبى هستى كه علت ايجاد خواهان و دوستدار خود بوده و او در هر حال و براى هر كارى به شما احتياج دارد؛ ولى ديگران چنين نيستند. بلكه در عالم محسوسات زيبايى وجود ندارد مگر اين كه مظهر گوشه اى از زيبايى شما، و بزرگيى نيست مگر ناشى از يكى از آثار بزرگى شماست

زيرا زيبايى شما مظهر زيبايى خداوند زيبا و زيبايى ديگران از مظاهر زيبايى شماست و نيز بزرگى شما مظهر بزرگى (خداوند) بزرگ و بزرگى ديگران برگرفته از بزرگى شماست شما منبع همه بزرگيها و زيباييها هستيد. منظور از زيباترين زيباييها، و بزرگترين بزرگها، در دعاى سحر، شما مى باشيد. و شماييد نورانى ترين و درخشنده ترين نور خدا.

و نيز جدايى و دورى شما مانند جدايى محبوبهاى ديگر نيست زيرا اگر محبوبهاى ديگر دوستدار را ترك كنند، مى گويند: محبوب او را ترك كرده ، و بخاطر ترك كردن محبوب سرزنش متوجه دوستدار نمى گردد. ولى اگر شما كسى را ترك كنيد، مردم او را سرزنش نموده و خود نيز خودش را سرزنش مى كند. و هيچگونه تسلاى خاطرى نيز ندارد. زيرا نمى توان گفت شما بي وفا بوده يا به دوستدار خود علاقمند نيستى همه دوستدارانت اعتقاد دارند كه دوستى و وفاى تو بيش از دوستى و وفاى آنان است بنابراين اگر آنان را ترك كنى معلوم مى شود، آنان كوتاهى نموده اند. و كم محبتى آنان نشاندهنده نادانى آنان است

به همين جهت كسى كه او را ترك نمايى ورشكسته ترين افراد است مگر اين كه خود را تسلى داده و بگويد: در آينده به شما رسيده و هجران شما پاداشى براى او در پى دارد. ولى چه پاداشى بزرگتر از ديدار شماست !

مولايم ! همه فداى تو. جانم فداى مجد ريشه دارى كه همتايى ندارد. جانم فداى شرافتى كه لنگه اى ندارد. تا كى برايت سرگردان بوده و تا كى و چگونه و با چه زبانى درباره ات بگويم ؟ براى من سخت است كه ببينم ديگران در مقابل تو و در مملكت تو تصرف ، و بر پيروان و حتى بر خويشانت حكومت كرده و آنها به تو پناه آورده و از تو كمك مى خواهند ولى جوابى نمى شنوند. پناه بر خدا از اين مصيبتهاى دردناك و سختيهاى زياد( إِنَّا لِلَّـهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ) از مصيبت نبودن تو و طولانى بودن غيبتت در حالى كه شيعيانت مانند گله گوسفندى شده اند كه چوپان آن نبوده و گرگها از هر طرف به آن حمله كرده اند گروهى را خورده و گروهى را براى ذخيره مى كشند.

سرورم ! اين مصيبتهاى ما بود ولى ناراحتيهاى شما بخاطر اين مطالب براى ما سخت تر بوده و دل ما را بيشتر بدرد مى آورد تا مصيبتهايى كه به خودمان وارد مى آيد. زيرا از راءفت شما به شيعيانتان و غيرت و رقت قلب شما آگاهى داريم مگر جد شما اميرالمؤ منينعليه‌السلام نبود كه از ربودن خلخال زن ذمى توسط لشكر معاويه شكايت كرده و مى فرمود: ( اگر مسلمانى از اين مطلب بميرد او را قابل سرزنش نمى دانم ) پس شما چه حالى داريد زمانى كه بدانيد با زنهاى مسلمان چه مى كنند! خداوند ملتت را يارى كند، مولايم ! به خداوند و به سرور مردم محمد مصطفى و به على مرتضى و به سرور بانوان و به پدران پاكت ، امامان هدايت و شيران درنده نبرد و به حمزه ، سرور شهيدان و به ( طيار در ميان فرشتگان مقرب ) ، از اين پيش آمدهاى ناگوار و اوضاع بد شكايت مى كنيم

بندگان گرفتارت را يارى كن اى ياور يارى خواهان سرورشان را به آنان بنمايان اى مهربانترين مهربانان و با آن ستم ستمكاران ، حاكميت كفار و حيله هاى مخالفين را از آنان دور كن و با فرج ولى خود، در فرج آنان تعجيل نما و بعد از پر شدن زمين از ظلم و جور آن را پر از قسط و عدل گردان

ديدگان مؤ منين را با جمال ولى دين روشن نموده و بهره آنان را با ظهور جلالش در ميان جهانيان بيشتر گردان عدل فراوان و حكومت بزرگ و عالى خود را آشكار نما و با آن حق را برپا و باطل را از بين ببر. اوليايت را با آن حاكم و دشمنانت را خوار فرما. با آن از ستمكاران و دشمنان برگزيدگانت انتقام بگير. و در انجام وعده هايت در مورد يارى مؤ منين و عاقبت پرهيزكاران تعجيل فرما. اى راستگوترين راستگويان و تواناترين توانمندان ! )

و خلاصه اگر سالك در اين دريا فرو رفته ، نسبت به اين امر اهتمام ورزيده و از اين فجايع دلتنگ شود، بطور طبيعى حال او تغيير كرده ، خوشحالى او به اندوه و عيد او به عزا تبديل مى گردد. و با حسرت و شكستگى در مصلى حضور مى يابد. خداوند متعال نيز نزد دلهاى شكسته است و اگر حسرتهاى سابق را كه بخاطر فهميدن نقايص باطنى و تيرگيهاى روحى مى باشد به آن ضميمه نموده و در حالى كه مشغول خواندن دعاهاى وارده ، در راه مى باشد، از منزل خود به سوى مصلى حركت نمايد، در چنين شرايطى تمامى اسباب پناه بردن به در فضل ، كرم و جود مالك نفسها، ارواح و وجود براى او بوجود مى آيد.

به نيت قرار گرفتن در سايه عنايت خدا، در فضاى بدون سقف نماز خوانده و به نيت فروتنى براى رب الارباب ، انتقال از گناه به طاعت ، از تكبر به تواضع و از ديدن خود به مقام فناء، بر خاك بنشيند، تا روح توجه در نماز كامل شود. زيرا توجه و رو به قبله كردن يعنى بريدن كامل از همه و توجه به سرپرست همه اشياء و مالك و خالق آنها. و منظور از ايستادن روى دو پا اين است كه در حال ترس و اميدوارى ، و شوق و ترس است

در نماز عيد، تكبير اهميت زيادى دارد. به همين جهت بايد براى بدست آوردن روح تكبير تلاش نمود. در كتاب ( مصباح الشريعه ) بنقل از امام صادقعليه‌السلام آمده است كه فرمودند: بنده اى كه تكبير بگويد ولى قبلا از حقيقت آن روگردان باشد، خداوند به او مى گويد: با من نيرنگ مى كنى به عزت و جلالم قسم تو را از شيرينى ذكرم محروم نموده و نمى گذارم به من نزديك شده و از مناجاتم لذت ببرى

مطلب مهمى كه انسان بايد آن را رعايت كند، اين است كه بداند در رابطه با اين نماز از او چه مى خواهند، و چگونه بايد مراقب خداوند بوده و چه حالى بايد داشته باشد. باين جهت كه تكليف به نماز گرچه در همه جا از باب عنايت ، لطف و احضار بندگان به مقام حضور است ولى در بعضى از آنها جهت ترس بيشتر بوده و بعضى ديگر فقط جهت ايجاد رغبت است مثلا نماز آيات از روى لطف و عنايت ، ولى در مقام ترس از خشم و نازل شدن بلا واجب شده تا از شمول بلا امنيتى حاصل و بلا به وسيله نماز دفع شود. نماز عيد نيز فقط براى گرفتن جايزه و كامل كردن نقصها و اعطاى بخششهاست

خلاصه تشريع عيد و نماز آن بمنظور اظهار راءفت و رحمت ، گستراندن جود و كرم و بخشش به رعيت است اجازه عمومى در اين مقام اقتضا مى كند كه بساط قهر و غضب برچيده و بيرقهاى الطاف پروردگار افراشته شود. و خوف و ترس با اين امر سازگارى ندارد؛ گرچه بنده مرتكب گناهان جهانيان شده باشد.

خوش گمانى به خداوند در اين روز

در اين منزل از منازل سالك جا دارد به خداوند خوش گمان بوده و به بخششهاى بزرگ و عطاياى عالى او اميدوار باشد. باندازه خوش گمانى به خداوند، لطيف نمودن درخواست عطوفت و رعايت آداب اطمينان به وعده هاى خدا، جوايز نيز بيشتر شده ، ابرهاى جود باريده و مباركى اين روز آشكار مى گردد.

بنده اى در اين روز نترسيده و انتظار خشم خداوند را ندارد مگر كسى كه به او بدگمان بوده و اميد به فضل او را در خود تقويت نكرده باشد و احتمال بدهد الطاف خدا شامل حال او نشود. و ممكن است كسى بخاطر بدگمانى در چنين اوقاتى ، از لطف و رحمت الهى محروم شود.

بنابراين بحكم عقل و ادب و ايمان لازم است كه اميد بنده به نديده گرفتن گناهان ، عفو آن ، بخشش نعمتهاى خدا و رسيدن به آرزوها و اهداف ، قويتر از ترس از مجازات و ذلت و خوارى باشد؛ و گرچه از بندگان صالح خدا نباشد خود را در ميان آنان وارد كند؛ با صورتهاى آبرومند دوستان خداوند به او روى آورد؛ گر چه روى او از ستم گناهان سياه شده باشد. خداى متعال به اين مسائل توجه نمى نمايد؛ زيرا فراگير نمودن احسان در چنين اوقاتى با حكمت او مخالف نيست بنابراين هيچ مانعى در راه شمول بخشش و گسترش جود و فضل خداوند نمى باشد.

نمازگزار بعد از توجه به اين امور و تاءثير گرفتن از آن با حيا و اميد زياد در مصلى حاضر شده و با شرمسارى با گوشه چشم نگريسته و با اميدوارى چشم مى دوزد؛ و با آداب و شرايط آن نماز مى خواند؛ فرادى يا با جماعت ، هر كدام كه مناسب با حال اوست همراه با رعايت اخلاص البته اگر بتواند با جماعت بخواند بهتر است در صورت فرادى خواندن ، مى توان دو ركعت خواند يا چهار ركعت كه در دو ركعت اول ( سبح اسم ) و ( الشمس ) و در ركعت دوم ( والضحى ) و ( قل هو الله احد ) خوانده و در ركعت اول هفت تكبير مى گويد: تكبيره الاحرام ، و پنج تكبير بعد از قرائت كه بعد از هر كدام از آنها دعاى معروف : ( اللهم اهل الكبرياء... ) را مى خواند آنگاه تكبير ديگرى گفته و به ركوع مى رود. اگر بخواهد مى تواند بجاى اين دعا، دعاى ديگرى بخواند. و هنگامى كه از نماز فارغ شد تكبير مذكور را گفته و تسبيح حضرت زهراعليه‌السلام را مى گويد. و آنگاه دعايى را كه براى بعد از نماز روايت شده است مى خواند كه دعاى بسيار جامعى است آنگاه با ذكر و دعاى زياد بايد از روز عيد مواظبت نمايد. زيرا شياطينى كه در شهر رمضان زندانى و در زنجير بودند و نمى توانستند او را بفريبند، امروز رها شده اند. و شايد با دعا و تضرع به خداوند متعال در جهت حفظ او از شر آنان بتواند از آنان رهايى يابد.

آنگاه دعاى ندبه را با حضور قلب مى خواند؛ دعايى كه آداب معامله با خداى متعال ، پيامبران و اولياى او و رفتار پيروان با امام خود را بطور كاملى مى آموزد.

به پايان بردن اين روز

(٥ - به پايان بردن روز عيد با توسل به نگهبان روز.) روز خود را با توسل و واگذارى به نگهبان اين روز كه از معصومين (عليهم‌السلام ) مى باشد و شفاعت خواستن از او به پايان برساند همانگونه كه در ساير روزهاى شريف نيز چنين مى كرد. و نبايد در اين جهت كوتاهى كند كه اين از كارهاى مهم است

فصل چهاردهم : مراقبات ماه شوال

از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده است : ( شوال ناميده شد زيرا گناهان مؤ منين در آن از بين مى رود. )

در ( اقبال ) آمده است : ( ورود در ماه شوال مانند ورود در رجب است و قبلا بطور كامل گفتيم كه چگونه بايد در اين ماه وارد شد. و اگر نمى توانى آنچه را گفتيم بكار بندى ، بايد مانند كسانى كه احترام اين ماه را قبول دارند وارد آن شوى و همانگونه كه كسى وارد شهر مكه و خانه خدا مى شود و آن را بزرگ مى دارد تو نيز بايد با حرف و عمل اين ماه را بزرگ بدارى زيرا اين ماه حرام مى باشد. بنابراين لازم است عقل و قلب تو اين ماه را بزرگ دانسته و مواظب اعضاى بدنت باشى كه در صراط مستقيم سير نمايند. و بنده هنگامى مى تواند ادعا كند كه تمام آداب بندگى را رعايت كرده است كه تمامى كارهاى او مطابق با رضايت مالكش ‍ باشد. )

اين كلام طولانى را بخاطر فوايدى كه در بر داشت ذكر كرديم ولى در اين كلام اين مطلب بود كه شوال ماه حرام است و اين خلاف مشهور است بلكه از سخنان بعضى از بزرگان استفاده مى شود كه تا به حال كسى چنين چيزى نگفته است ؛ زيرا در مقابل قول مشهور اين قول را نقل كرده اند كه ماههاى حرام از دهه آخر ( ذى الحجه ) شروع و در دهم ( ربيع الاخر ) پايان مى يابد. البته در ( وسايل ) روايتى نقل شده مبنى بر اينكه شوال از ماههاى حرام بوده و محرم ماه حرام نيست

احتمال بعيدى هم هست كه عبارت سيد اين باشد: ( شوال ماه احرام است ) به هر صورت همين قدر كه اين ماه ، ماه احرام براى زيارت خانه خدا مى باشد بزرگداشت آن لازم است زيرا حتما خصوصيتى داشته كه از ماههاى حج و وقت تشريع اعمال حج گرديده و زيارت خانه خدا در آن قرار گرفته است و اين ، براى بنده اى كه مراقب معامله با مولاى خود مى باشد مطلب مهمى است

روزه هاى اين ماه

در بعضى روايات روزه شش روز بعد از عيد وارد شده است و در روايات ديگرى آمده است كه روزه سه روز بعد از اين دو عيد مطلوب نيست به همين جهت اين شش روز، از سه روز بعد از عيد شروع مى گردد.

نيز روايت شده است كه : ( روزه ماه رمضان و شوال و هر چهارشنبه و پنجشنبه جانشين روزه روزگار بوده و كسى كه اين مقدار روزه بگيرد، وارد بهشت مى شود )

فصل پانزدهم : مراقبات ماه ذى القعده الحرام

احترام اين ماه

اين ماه اولين ماه از ماههاى حرام است كه جنگ با كفار در آن ماهها حرام مى باشد. و انسان از اين مطلب حكم جنگيدن و مخالفت با خدا را مى فهمد. بنابراين ، اى نفس ! بكوش در اين ماهها دل و بدنت را بيشتر از ساير ماهها حفظ نموده ، كارى بر خلاف احكام الهى انجام نداده و حتى از بلايا و مصيبتهايى كه ناشى از قضاى اوست راضى باشى چون اين ، ماه حرامى است كه احترام آن ، بخاطر اين كه خداى متعال جنگيدن با كفار را در آن ممنوع نموده ، بيش از ساير ماه هاست بنابراين بايد با طاعت از خدا و بالا بردن رضايت خود از او احترام اين ماه را حفظ نمايى زيرا خداوند بسيار شكرگزار بوده و با رضايت خود از تو، از رضايت تو از او، تشكر مى نمايد. و اگر از شرافت رضايت او اطلاع داشتى ، در راه بدست آوردن آن از بذل جان هم دريغ نمى كردى

توبه اى منقول از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و فضيلت توبه و استغفار

براى بدست آوردن طاعت خدا در اين ماه قبل از هر چيزى از تمام مسائلى كه قبلا گرفتار آن بودى توبه كن ؛ توبه اى صادقانه

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده است كه در روز يكشنبه ماه ذى القعده فرمود: مردم ! كداميك از شما مى خواهيد توبه كنيد؟ راوى مى گويد: گفتيم : رسول خدا! همه ما مى خواهيم توبه كنيم حضرت فرمودند: غسل كرده ، وضو گرفته و چهار ركعت نماز بجا آوريد. در هر ركعت يك بار ( فاتحه الكتاب ) ، سه بار ( قل هو الله احد ) و يك بار ( معوذتين ) (قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق ) بخوانيد. آنگاه هفتاد بار استغفار نموده و در پايان ( لا حول و لا قوه الا بالله ) بگوييد. سپس بگوييد: يا عزيز! يا غفار! اغفر لى ذنوبى و ذنوب جميع المؤ منين و المؤ منات فانه لا يغفر الذنوب الا اءنت (اى عزيز! اى بخشاينده ! گناهان من و گناهان تمام مردان و زنان مؤ من را ببخش كه جز تو كسى گناهان را نمى بخشد.)

آنگاه فرمود: بنده اى از امت من چنين عملى را انجام نمى دهد، مگر اين كه از آسمان به او ندا مى رسد: بنده خدا! عمل را از نو شروع كن كه توبه تو قبول ، و گناهانت بخشيده شد. فرشته ديگر از زير عرش ندا مى كند: اى بنده ! مبارك باد بر تو و بر خانواده و خاندانت منادى ديگرى صدا مى زند: در روز قيامت ، دشمنانت را از تو راضى مى نمايند. فرشته ديگرى ندا مى كند: اى بنده ! با ايمان از دنيا مى روى دينت از تو گرفته نشده و قبر تو وسيع و نورانى خواهد شد. منادى ديگرى صدا مى زند: پدر و مادر تو و خاندانت بخشيده شده و در دنيا و آخرت خوش رزق خواهى بود. جبرئيل ندا مى كند: من با فرشته مرگ پيش تو آمده و به او دستور مى دهم كه با تو خوش رفتار بوده ، بخاطر مرگ آسيبى به تو نرسانيده و به نرمى روح را از بدنت خارج نمايد. گفتيم : رسول خدا! اگر كسى در زمان ديگرى چنين بگويد چطور؟ فرمودند: چيزهايى را كه گفتم براى او نيز خواهد بود. جبرئيل اين مطالب را در شب معراج به من گفت

امام باقرعليه‌السلام فرمودند: ( خداوند از توبه بنده خود بيش از شخصى كه در شب دراز و بسيار تاريك مركب سوارى و آذوقه خود را گم كرده و سپس پيدا كند، خوشحال مى شود. )

و نيز از اميرالمؤ منينعليه‌السلام روايت شده است كه : ( به شخصى كه در حضور حضرت گفت : استغفر الله ، فرمودند: مادرت به عزايت بنشيند. مى دانى استغفار چيست ؟ استغفار درجه بلند مرتبگان بوده و شش شرط دارد: اول - پشيمانى از گذشته دوم - تصميم بگيرى كه هيچگاه آن را انجام ندهى سوم - اين كه حقوق تمام مخلوقات را ادا كرده تا جايى كه خداوند را سبكبار ديدار نمايى چهارم - تمام واجباتى را كه ضايع كرده اى جبران نمايى پنجم - گوشتى را كه از مال حرام روئيده با اندوه ذوب كرده تا پوست به استخوان بچسبد و گوشت جديدى بوجود آيد. ششم - رنج فرمانبردارى را به جسم بچشانى ، همانگونه كه شيرينى گناه را به آن چشانيده اى و در اين هنگام بگو: استغفر الله )

شرح حقيقت توبه و چيزهايى را كه بايد از آن توبه كرد در جاى خود آمده ، و اينجا همين مقدار بيان كافى است

روزه ماههاى حرام

درباره خصوصيات ماههاى حرام از شيخ مفيدرحمهم‌الله روايت شده است كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: ( كسى كه سه روز از ماه حرام ، پنجشنبه ، جمعه ، و شنبه را روزه بگيرد خداوند عبادت يك سال را براى او مى نويسد ) و در روايت ديگرى آمده است كه : ( عبادت نهصد سال كه روزهاى آن را با روزه و شبهايش را در عبادت گذرانده است ) براى او نوشته مى شود.

اين روايت با روايتى كه درباره روزه سه روز در هر ماه ، دو پنجشنبه و يك چهارشنبه وارد شده ، منافاتى ندارد. و اگر دو پنجشنبه و يك چهارشنبه و جمعه را روزه بگيرد، بعيد نيست كه براى عمل به هر دو روايت كافى باشد.

شب مبارك نيمه ذى قعده

از كارهاى مهم اين ماه عمل شب نيمه آن است : سرور ما (قدس‌سره ) در ( اقبال ) از ( احمد بن جعفر بن شاذان ) روايت كرده است كه گفت : از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده است كه : ( شب پانزدهم ذى القعده شب مباركى است خداوند در آن با رحمت به بندگان مؤ منش مى نگرد. پاداش كسى كه در آن با عمل از خداوند فرمانبردارى كند، مانند پاداش صد روزه دار ملازم مسجد كه باندازه يك چشم بهم زدن نيز نافرمانى خدا را ننموده اند، مى باشد. ) بنابراين انسان بايد در نيمه شب مشغول به طاعت خداوند شده و به دعا و نماز بپردازد. زيرا روايت شده است : ( كسى در اين شب چيزى از خدا نمى خواهد مگر اين كه به او عنايت مى فرمايد. )

اگر انسان به كسى چنين وعده هايى بدهد، بى تفاوت از كنار اين وعده ها نخواهد گذشت بخصوص اگر بداند كه او مى تواند به وعده هاى خود عمل نمايد. و همين كه احتمال توانايى بر انجام وعده هاى او را بدهد براى عمل كردن به دستورات او كافى است زيرا پاداش خيلى بزرگ است ؛ پاداشى چون پاداش صد ملازم مسجد كه در عمر خود حتى در يك چشم بهم زدن نيز نافرمانى خدا را ننموده ايد. اين پاداش قابل مقايسه با هيچيك از سعادتها، داراييها و شاديهاى دنيا نيست و وقتى كه سود زياد باشد، گر چه احتمال آن ضعيف هم باشد عقل حكم به انجام آن عمل براى رسيدن به آن سود مى كند. كه در اينجا احتمال سود ضعيف هم نيست زيرا ( اخبار تسامح ) در دليل اعمال مستحبى سند اين روايت را معتبر گردانيده و احتمال آن قوى مى شود. به رغبت و اشتياق خود براى بدست آوردن كالاهاى اين دنياى پستى كه بقائى نداشته ، با تلخيهاى فراوان همراه و مانع رسيدن نور است بنگر و ببين براى رسيدن به آن و اندوختن آن با احتمال ضعيفى وطن ، آسايش و خانواده را ترك و به مسافرت مى روى بيابانهاى وسيع را در نورديده ، درياها را زير پا گذاشته و از جنگلها عبور مى كنى و نهايت آرزوى تو اين است كه مثلا از اين سفرها به هزار دينار برسى در حالى كه احتمال مى دهى به آرزوى خود نرسيده و حتى مال ، جان و آبرويت بخطر افتاده و يا با مرگ دست و پنجه نرم كنى ولى باز هم حاضر نيستى از هدف خود دست برداشته و با اين عذرها از جديت و تلاش دست بردارى

پس با توجه به اين كه نعمتهاى آخرت پايدار و بدون هيچ رنجى است و با اين گونه اعمال بطور يقين مى توان به آن رسيد، چرا عمل نمى كنى و اگر نقص در خود انسان باشد نيز مى توان آن را رفع كرده و سپس به انجام عمل پرداخت آيا در اين صورت بى تفاوتى در مقابل اين پاداشها علتى جز ضعف ايمان يا بيمارى قلب كه ناشى از حب دنياست ، خواهد داشت

ويژگى طاعت و عبادت اين شب

طاعت و عبادت ، در اين شب از اين جهت كه مشهور نبوده و مردم كمتر، در آن به طاعت خدا مشغول مى گردند، آن را از ساير شبهاى مشهور ممتاز مى گرداند. كه اين مطلب نزد اهل مراقبت مهم است زيرا توجه ، در زمان غفلت عموم ، از مراقبات مهم و باعث سرعت اجابت است و نيز اعمال نزد خداوند بزرگتر و به قبول نزديكتر و اجر بيشترى دارد. پس با تمام جديت و اشتياق براى اجابت دعوت منادى به كرامت خداى متعال اقدام نموده ، فرصت را غنيمت شمار و از خواب برخيز. چون بزودى مصيبت مرگ سراغت مى آيد كه بعد از آن نمى توانى ذره اى از اين منافع بزرگ را بدست آورى هنگام ديدن فرشته مرگ بيدار شده و يك سال مهلت مى خواهى ولى مى گويد سالهاى زيادى را از دست دادى

مى گويى : يك روز؛ مى گويد: روزهاى زيادى را سپرى كردى به يك ساعت راضى مى شوى ولى اين فرصت را به تو نمى دهد. و با افسوس ‍ زياد بخاطر از دست دادن ايام فرصت و زمان مهلت مى ميرى چه افسوس سخت و چه اندوه جانكاهى !

اعمال روز بيست و پنجم ، روز ( دحوالارض )

كار مهم در اين ماه آگاهى از نعمتهايى است كه خداوند در روز ( دحوالارض ؛ گسترش زمين ) به بشر ارزانى داشته است زيرا آگاهى از نعمت و كم و كيف آن اولين مرتبه شكر است همانگونه كه در روايات بر اين مطلب تصريح و در علم اخلاق ثابت شده است

در روايات زيادى آمده است كه در بيست و پنجم ذى القعده كعبه نصب گرديده ، زمين گسترده شده ، آدم پايين آمده ، خليل و عيسى (عليهما السلام ) متولد شدند و رحمت پخش شده است

از اميرالمؤ منينعليه‌السلام روايت شده است كه فرمودند: ( اولين رحمتى كه از آسمان به زمين نازل شد، در بيست و پنجم ذى القعده بود. كسى كه اين روز را روزه داشته و شبش را به عبادت بايستد، عبادت صد سال را كه روزش را روزه و شبش را در عبادت باشد، خواهد داشت هر گروهى كه در اين روز براى ذكر پروردگار بزرگشان گرد هم آيند، پراكنده نمى گردند مگر اين كه خواسته آنان داده مى شود. در اين روز يك ميليون رحمت نازل مى شود كه نود و نه هزار تاى آن براى روزه داران اين روز و عبادت كنندگان اين شب خواهد بود. )