ترجمه المراقبات

ترجمه المراقبات0%

ترجمه المراقبات نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات

ترجمه المراقبات

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: ایه الله میرزا جواد ملکی تبریزی
گروه: مشاهدات: 24251
دانلود: 7808

توضیحات:

ترجمه المراقبات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 124 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 24251 / دانلود: 7808
اندازه اندازه اندازه
ترجمه المراقبات

ترجمه المراقبات

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

مراعات توشه ، رفيق ، راهنما و سرپرست حاجيها

مطلب ديگرى كه سالك بايد توجه داشته باشد اين است كه سير خود را سير بسوى خدا و نزديكى جستن به او قرار داده و هر اندازه كه بدنش به آن خانه نزديك مى شود بايد قلبش نيز به صاحب خانه نزديك شده و در اين سير معنوى بايد توشه اش را تقوى و مركب خود را كه بدنش مى باشد و رفيقش را كه مؤ من و از اهل تقوى و راهنمايش را كه از اهل علم و يقين مى باشد و فرمانده حاجيها را كه امامش است رعايت كند.

رعايت تقوى عبارتست از جهاد با نفس براى بدست آوردن درجات تقوى ، كه پايينترين درجه آن پرهيز از محرمات ، درجه متوسط آن پرهيز از شبهات و بالاترين درجه آن پرهيز از هر چه او را از خدا باز مى دارد مى باشد گرچه مباح باشد.

رعايت بدن اين است كه مواظب آن باشد تا او را در اين سفر به سوى خداوند حمل نموده ، توشه اش را برداشته و او را در راه نگذارد، انتظاراتى را كه از بدنش دارد برآورده نموده و بجز بخاطر ناتوانى از دستورات او مخالفت نكند.

رعايت رفيق عبارتست از انتخاب رفيق باصفا و پرهيز از دوستان دو رنگ و عيّاش و نيز تلاش كند كه دل و عمل او با دوستان در بدست آوردن معرفت خدا و دوستى او و در همكارى در تمام اين موارد يكى باشد. زيرا اجتماع و همدلى تاءثير زيادى در رسيدن به هدف دارد.

مراعات راهنما - كه همان مرجع تقليد در مسائل فقهى ، معلم اخلاق و عارف كامل كه درجات عرفان را سپرى كرده است مى باشد - پيروى از راهنماييهاى او و استفاده از نور او و نورانى شدن با نور او مى باشد.

مراعات سرپرست حاجيان - كه همان جانشين پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امام زمان اوعليه‌السلام مى باشد - عبارت است از شناخت ، ولايت و فرمانبردارى از او. اين مهمترين و واجبترين امور است كه بدون آن نمى توان به سوى خدا سير نمود. اين مطلب از ضروريات بوده و در اين راه به هيچ چيزى مانند اين مطلب سفارش نشده است كسى كه از فرمانده كاروان عقب افتد راه به جايى نبرده ، هلاك شده و وارد حزب شيطان مى شود.

بطور كلى معرفت امام و ولايت او از شرايط صحت و قبول عمل است بنابراين اگر بنده اى تمام عمر را روزه گرفته و در اين مدت مشغول نماز، عبادت و حج بوده و تمام دارائيش را صدقه بدهد، ولى امام زمانش را نشناخته يا ولايت او را نداشته و اين اعمال به راهنمايى او نباشد، از او قبول نخواهد شد.

بهر حال بايد همت او بر اين باشد كه خود را اصلاح و از عالمهاى طبيعت نجات يافته و به عوالم نور برسد. بطورى كه دل و روحش آماده مشاهده نورهاى جمال خدا و پرده بردارى از عظمت هاى او شود. خداوند چنين حجى را نصيب ما و تمام دوستانش گرداند.

اشكال

اين مطالب فقط براى پيامبران و اولياى مخصوص خدا با مجاهدات بسيار و تحمل سختى هاى زياد در طول سالها، امكان پذير است و امثال ما نمى توانيم به آن برسيم و بر فرض امكان براى رسيدن به آن عمر طولانى لازم است و در مدت سفر حج كه دو يا سه ماه طول مى كشد، كسى نمى تواند به اين مطلب بزرگ كه كمتر كسى به آن مى رسد، دست يابد.

جواب

اين ، وسوسه اى شيطانى است كه در صورت پيروى از آن درِ اعمال خير بر روى انسان بسته مى شود. بنابراين بايد در جواب اين وسوسه بگويد: خداوند اين عمل را از مؤ منين خواسته است و اگر اين عمل محال بود خداوند آن را از كسى طلب نمى كرد. و نيز اين حرف زمانى درست است كه اين اعمال را ناشى از توان و قدرت خود بدانيم ولى در اين صورت اشكال ديگرى بوجود مى آيد و آن اين است كه ما توان و قدرت در انجام هيچيك از اعمال خير نداريم زيرا هر چه قدرت ، توانايى و خير هست از اوست و اگر بگوييم اين اعمال با توان و قدرت و از فضل و رحمت او سرچشمه مى گيرد، در اين صورت قادر به هر عمل خيرى خواهيم بود. زيرا واسطه هاى فضل او و پناهان بندگان ، امامان ما (عليهم‌السلام ) به ما گفته اند: ( كسى كه بسوى او حركت كند بزودى به او مى رسد. و حجابى بين او و بندگانش نيست مگر اين كه اعمال بندگان حجابى بين خدا و آنان گردد. )

قصد حج واقعى در مناسك حج ظاهرى

پس از درك معنى واقعى حج و آماده نمودن ظاهر و باطن براى انجام آن بايد تمام عبادات و كارهايى كه جهت بجا آوردن آن انجام مى دهد مناسب با حج واقعى و حقيقى باشد. و البته بايد مراقب باشد كارهايى كه جهت انجام حج ظاهرى خود انجام مى دهد نيز صحيح باشد مثلا هنگام ترك وطن و خانواده بايد شهوات ، گناهان و تمام چيزهايى را كه او را از خدا باز مى دارد ترك نمايد. و بگونه اى با ديگران وداع كند كه مورد رضايت خدا باشد. و در نظر بياورد كه خداوند بزودى از او درباره آنها سئوال مى كند. و نيز تصور كند كه از اين سفر باز نگشته و بهمين جهت از تمام كسانى كه مى شناسد حلاليت طلبيده و آنان را از خود راضى كند. از اين سفر به ياد سفر آخرت افتاده و توشه سفر آخرت - كه تقواست - و اين سفر را پربار نمايد. و در مورد حلال بودن توشه اين سفر دقت نمايد. هنگام گرفتن وسيله نقليه براى اين سفر، مركب آخرت كه همان بدن او مى باشد را در نظر آورده و بخوبى مواظب آن باشد. و بمقدار اعتدال براى تقويت آن اقدام نمايد. هنگام پيمودن راه مكه بياد پيمودن راه سفر آخرت از هنگام مرگ تا ورود به سراى پاداش باشد. زيرا گردنه هاى سختى در اين سفر وجود دارد كه بجز كسانى كه از ترس خدا بسيار گريه كرده باشند نمى توانند براحتى از آن بگذرند و ساده ترين آنها مرگ مى باشد كه گردنه هاى بعد از آن بزرگتر و عبور از آن سخت تر است

انسان بايد به نیت خارج شدن از هر چه خلاف رضايت پروردگار است لباسها را از تن بدر آورده و لباس احرام را به نیت پوشيدن بهترين لباسها كه لباس تقواست به تن كند. و هنگام ديدن لباس احرام كفن خود را كه بزودى در ميان آن قرار مى گيرد بياد آورد.

احرام و لبيك گفتن بمنزله پاسخ به خداوند است زيرا او با زبان دوست خود حضرت ابراهيمعليه‌السلام ما را به اين عمل دعوت نموده است به همين جهت بايد در اين هنگام از رد شدن ترسيده و به قبول اميدوار باشيم و به ياد داشته باشيم كه از امام سجادعليه‌السلام نقل شده است كه هنگام احرام و لبيك گفتن غش كردند. و هنگامى كه از علت آن پرسيدند، فرمود: ترسيدم كه بگويند: ( لا لبيك و لا سعديك ؛ جوابى ندارى و با تو كارى ندارم ) روايت شده است : ( كسى كه بدون حلاليت طلبيدن حج كرده و لبيك بگويد، خداى عز و جل مى فرمايد: جوابى ندارى و با تو كارى نداريم ) و نيز روز قيامت و محاسبه اعمال را در نظر بياورد.

هنگام ورود به حرم بايد بيش از ترس از مكر خدا و غضب او به كرم و فضل او اميدوار باشد. زيرا صاحب اين خانه شريف ، مهربان و كريم بوده ، حقوق ديداركنندگان را رعايت و حرمت پناهندگان را از بين نمى برد. و بر ديداركنندگان سهل تر از ديگران مى گيرد. همچنين بايد با جسم و جان متواضع بوده و همانگونه كه در روايات آمده است ، يكى از كفشهايش را بدستش بگيرد.

خلاصه هر قدر مى تواند بايد در اظهار خشوع و خوارى جديت بخرج داده و حال او بگونه اى باشد كه درباره كافران در روز قيامت ، هنگام آشكار شدن حكومت خدا روايت شده و در قرآن نيز به آن اشاره شده است ( و با گوشه چشم نگاه مى كنند. ) همراه با مستى محبت و هيجان شوق نيز بايد با نگاه هيبت و محبت به راههاى مكه و خانه هاى آن بخصوص خانه كعبه نگريسته و در عين حال جهت محبت را تقويت نمايد. و بسيار بگويد: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر و اگر هنگام تسبيح ، عظمتهاى جلال او و هنگام ثنا گفتن ، نورهاى جمال او و هنگام ( لا اله الا الله گفتن ) چگونگى يكتايى او برايش آشكار شده و هنگام تكبير كوه منيت را فرو گذاشته و دست از غير خدا بشويد رستگار شده و به آرزوى خود مى رسد.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم طواف را به نماز تشبيه نموده اند. اميرالمؤ منين نيز نماز را به زيارت تفسير نموده و نماز را زيارت دانسته اند؛ آنجا كه مى فرمايند: ( قد قامت الصلاة ؛ نماز برپا شد؛ يعنى زمان زيارت رسيد. ) و باين ترتيب مى توان نتيجه گرفت كه طواف از وظايف خود زيارت و از اجزاى زيارت بعد از رسيدن به خانه كعبه مى باشد.

و حجرالاسود را به نیت پيمان بستن با خدا جهت فرمانبردارى كامل از او و سلب اختيار از خود لمس نموده و پرده را به نیت پناه گرفتن ، حفظ شدن و تبرك جستن بگيرد.

هنگام سعى بايد مانند كسى باشد كه به ديدار سلطان رفته و بر آستان خانه اش با بيم و اميد در انتظار است كه ببيند آيا پذيرفته شده يا رد مى شود.

هنگام توقف در عرفه ، با جديت خود را آماده نيل به كمال شناخت بنما.

مى توان گفت : اجتماع حجاج در اين مكان تقريبا علت تامه اى براى اجابت باشد. بخصوص از اين جهت كه افراد صالح و بزرگان اهل باطن نيز حتما در ميان آنان وجود داشته و همدلى و اتحاد هدفى نيز در ميان آنان براى بارانيدن ابرهاى جود و كرم وجود دارد. بهمين جهت گفته اند: از بزرگترين گناهان اين است كه كسى در عرفات حضور يافته و گمان كند خداوند او را نمى آمرزد.

و بايد به نیت يكرنگى و مهربانى با بندگان خدا در ( منى ) توقف نمايد. و به نیت مخالفت نكردن ، با خدا، عدم ارتكاب گناهان و تحصيل علم و كارهاى نيك به جمع كردن سنگريزه ها پرداخته و به نیت رسيدن به مقصود و برآورده شدن حاجات سنگريزه ها را به جمره ها پرتاب نمايد. و به نیت قطع طمع از غير خدا و پيروى از حضرت ابراهيمعليه‌السلام قربانى را ذبح كند. و به نیت بازگشت به رحمت و قرب خدا به مكه باز گشته و ( طواف بازگشت ) را انجام دهد.