ترجمه المراقبات

ترجمه المراقبات0%

ترجمه المراقبات نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات

ترجمه المراقبات

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: ایه الله میرزا جواد ملکی تبریزی
گروه: مشاهدات: 24583
دانلود: 7903

توضیحات:

ترجمه المراقبات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 124 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 24583 / دانلود: 7903
اندازه اندازه اندازه
ترجمه المراقبات

ترجمه المراقبات

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فصل اول : مراقبات ماه محرم

مصايب امام حسينعليه‌السلام

سزاوار است حال دوستان آل محمد - كه رحمت خدا بر آنان باد - بحكم دوستى و وفا و ايمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول كريم ، در دهه اول محرم تغيير نموده و در دل و سيماى خود، آثار اندوه و درد اين مصيبتهاى بزرگ و دردناك را آشكار نمايند. بايد مقدارى از لذائذ زندگى را كه از خوردن و نوشيدن و حتى خوابيدن و گفتن بدست مى آيد ترك نموده و مانند كسى باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است نبايد احترام خود و نزديكانشان باشد و لازم است كه خدا و پيامبر و امامش - رحمت خداوند بر آنان باد - را بيش از خود، فرزندان و نزديكانش دوست داشته باشد.

خداوند متعال مى فرمايد: ( بگو اگر پدران و پسران خود را بيش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست داريد، منتظر باشيد تا خداوند مطلب مورد نظر خود را انجام داده (و شما پشيمان و زيانكار شويد ) ).

يكى از فرزندان كوچكم در دهه اول محرم فقط نان خالى و بدون خورش‍ مى خورد. و تا جائى كه مى دانم كسى به او نگفته بود كه اين كار را انجام دهد و گمان مى كنم سرچشمه اين كار دوستى باطنى او بود.

حال اگر كسى نتواند در تمام دهه اول اين كار را انجام بدهد، بايد در روز تاسوعا، عاشورا و شب يازدهم نان خالى بخورد. و در روز عاشورا، تا عصر خوردن ، آشاميدن و حتى سخن گفتن - مگر آن كه لازم باشد - و ديدار با برادران دينى را ترك كرده و آن روز را روز گريه و اندوه خود قرار دهد. و نيز در دهه اول ، هر روز امام حسينعليه‌السلام را با زيارت عاشورا زيارت نمايد. و اگر مى تواند مراسم عزادارى آن حضرت را در منزل خود با نيتى خالص برپا نمايد، بايد همين كار را بكند. و اگر نمى تواند، در مساجد يا منازل دوستانش به برپايى اين مراسم كمك كرده و اين مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزديك شده و از خودنمايى دور شود. و هر روز مقدارى از اوقات خود را در مكانهاى عمومى به عزادارى بپردازد.

مواسات با امام حسينعليه‌السلام و اهل بيتعليهم‌السلام رحمت خدا بر آنان باد نيز بايد بخاطر صدمات ظاهرى كه به آن حضرت وارد شد، باشد. ولى از اين مطلب هم نبايد غافل شد كه صدمات ظاهرى كه بر آن حضرتعليه‌السلام وارد شد، در مورد هيچكدام از پيامبران و جانشينان آنان و حتى در مورد هيچيك از جهانيان شنيده نشده است ؛ بخصوص تشنگى حضرتعليه‌السلام كه در احاديث قدسى و غير قدسى چيزهايى درباره آن آمده است كه انسان توان تصور آن را نيز ندارد. همچنين مصيبتهايى مانند شهيد شدن اهلبيت و اسارت حرمش ، گويا او با محبوبش پيمان بسته بود بخاطر خوشنودى او كشته شدن را با انواع آن از قبيل سر بريدن ، كشتن از زير گلو، كشتن با شكنجه و با گرسنگى و تشنگى و اندوه و غير اينها، تحمل كند. ولى با اين همه شادمانى و نشاطى بجهت آشكار شدن نورهاى زيبايى و عظمت خداوند و شوق ديدار با او و رسيدن به ذات مقدسش به او مى رسيد كه آن سختيها را آسان مى نمود.

بلكه سختى آن را به لذت تبديل مى نمود. يكى از ياران او در اين رابطه مى گويد: هر چه شرايط بر امامعليه‌السلام سخت تر مى گرديد، سيماى او برافروخته تر و خوشحال تر مى شد. ولى بهر حال درد و اندوه سختيها و مصيبتهايى كه بر جسد مبارك حضرتعليه‌السلام و بر دل اهل بيت محترم او وارد شد و هتك حرمت ظاهرى او انسان را مى كشد.

بنابراين دوستانش بايد كارهايى را كه مناسب اين مصيبت بزرگ است ، بخاطر مواسات با آن حضرتعليه‌السلام در اين مصيبت ، انجام دهند؛ بگونه اى كه گويا اين مصيبت بر خود، عزيزان و فرزندان يا خويشان آنان وارده شده است زيرا امامعليه‌السلام بفرموده جدشصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سزاوارتر از آنان نسبت به خودشان مى باشد و باين جهت كه او اين مصيبتها را پذيرفت و وجود شريف خود را فداى پيروان خود نمود تا آنها را از عذاب دردناك رهايى بخشد. فرزندان و عزيزان خود را يتيم نموده ، به اسارت حرم و زنان ، و زينب و سكينهعليها‌السلام كه سلام خدا بر آنان باد رضايت داده و اصغر و اكبر و برادران و دودمان خود را سر بريد، تا پيروانش را از گمراهى و پيروى گمراه كنندگانى كه هلاكت شده و ديگران را به هلاكت مى كشانند نجات داده و بدين وسيله آنان را از گناهان بزرگ و آتش رهايى بخشد؛ پيروانش را از تشنگى روز قيامت رهانيده و از نوشيدنيى كه ظرف آن با مشك مهر شده است ، به آنها بنوشاند. بنابراين بحكم وفا و مواسات كه از صفات عالى انسانى است ، لازم است كه همان چيزى را كه امامعليه‌السلام به آنان عنايت كرده است ، آنان نيز به امامعليه‌السلام تقديم نموده و همانگونه كه امامعليه‌السلام خود را فداى آنها نمود آنان نيز خود را فداى او نمايند. و حتى اگر چنين كارى را نيز انجام بدهند باز هم بخوبى با او مواسات ننموده اند. زيرا وجود شريف او قابل مقايسه با ديگران نيست باين جهت كه او مانند پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، علت آفرينش تمام موجودات و آقا و سرور تمام مخلوقات و پيامبران و فرشتگان نزديك به خداوند بوده و محبوب خداوند و محبوبِ محبوبِ اوست

نيز با گفتارى صادقانه و با زبان حال بگويد: آقاى من ! كاش بجاى تو تمام اين بلاها بر سر من آمده و فداى تو مى شدم ! كاش خويشان و فرزندان من بجاى خويشان و فرزندان تو كشته و اسير مى شدند! كاش تير حرمله - كه لعنت خدا بر او باد - سر شيرخوار مرا مى بريد! كاش فرزندم ، على بجاى فرزند تو قطعه قطعه مى شد! كاش جگر من از شدت تشنگى تكه تكه مى شد! كاش از شدت تشنگى دنيا بر چشمم تيره و تار مى شد! كاش من درد اين جراحتها را تحمل مى نمودم ! كاش آن تير به گلوى من مى نشست ! و جان مرا مى گرفت ! كاش خانواده و خواهران و دختران من در ذلت اسارت افتاده و آنها را مانند كنيزان در شهرها گردانده ولى خويشان تو در خوارى و ذلت نمى افتادند! كاش وارد آتش شده و شكنجه مى شدم ولى اين مصيبتها به شما وارد نمى شد.

اگر اين سخنان را صادقانه بگويى ، تو را پذيرفته و بخاطر مواسات راستين با بزرگوارترين سادات تو را در جايگاه راستگويان با آنان همنشين مى گرداند. ولى جدا از فريبكارى با اين سخنان بپرهيز زيرا ممكن است وقتى مى گويى : حاضرم اين بلاها را بجاى امامعليه‌السلام تحمل نمايم ، حال و دل تو به مقدار كمتر از يك صدم آن را هم تصديق نكرده و در موقع امتحان جز مقدار كمى از اين ادعاها قبول نشود. و در اين صورت بجاى اين كه به جايگاه صدق و درجه صديقين برسى به ذلت دروغ و پايين ترين درجات منافقين مى رسى پس اگر مى بينى كه نمى توانى اين گونه با امامعليه‌السلام مواسات نمايى ، ادعاهاى دروغ را از خود دور كرده و خود را خوار نكن و فقط بگو: كاش با تو بوده ، در مقابل تو كشته شده و به سعادت بزرگى مى رسيدم و اگر مى بينى باين مقدار هم معتقد نيستى ، مرض دل خود را كه همان دوستى اين دنياى پست و ميل و اعتماد به زندگى آن و فريب خوردن به زيباييهاى آن است ، معالجه كرده و اين فرمايش خداوند متعال را بخوان : ( اى يهود! اگر گمان مى كنيد فقط شما دوستان خداييد و اگر راست مى گوييد، آرزوى مرگ كنيد. )(٤)

و در آخر روز عاشورا زيارت تسليت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلى كامل به حمايت كننده و پناه آن روز كه از معصومينعليهم‌السلام مى باشند به پايان رسانيده و در توسل ، اصلاح حال و پذيرش ‍ عزادارى را خواسته و از كوتاهى خود معذرت بخواهد.

ساير اعمال دهه اول

١ - يكى از اعمال مهم ، دعاى اول ماه است و بجهت اينكه اول اين ماه اول سال بوده و از طرف ديگر دعاهاى قبل از وقت نيز تاءثير خاصى در برآورده شدن حاجات و رسيدن به امور مهم دارد، اين دعا تاءثير زيادى در سلامتى و دورى از آفات دينى و دنيايى آن سال و بهبودى حال و بدست آوردن نيكيها دارد. و دعايى كه براى اول ماه در اقبال روايت شده دعاى بسيار مفيدى براى مطالب مذكور است

٢ - بهتر است در شب اول ، بعضى از نمازهايى را كه در اين شب وارد شده به مقدار حال و توانايى خود خوانده - حداقل دو ركعت نمازى را كه شامل حمد و يازده بار ( قل هو الله احد ) است -، بعد از آن دعايى را كه پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بعد از اين نماز خوانده است و در كتاب اقبال نقل شده بخواند و فرداى آن روز را روزه بگيرد. در روايت آمده است : كسى كه چنين عملى را انجام دهد، مانند كسى است كه بمدت يك سال كارهاى خوب انجام داده و تا سال آينده محفوظ خواهد بود.

٣ - روزه روز سوم در روايت آمده است : حضرت يوسفعليه‌السلام در اين روز از چاه خارج شد. و اگر كسى اين روز را روزه بگيرد، خداوند مشكل او را برطرف نموده و سختيها را بر او آسان مى نمايد.

٤ - روايت شده : مستحب است تمام ماه را روزه بگيرد. و در مورد روزه روز تاسوعا و عاشورا روايت مخصوص داريم اما احتياط اين است كه روز عاشورا را روزه نگيرد ولى از خوردن و آشاميدن تا عصر خوددارى نمايد و آنگاه چيزى بخورد يا بياشامد بجهت اين كه امام حسينعليه‌السلام و ياران حضرت در عصر از غصه هاى اين دنياى پست رهايى يافتند و در هنگام عصر سعادتمند شده و به مطلوب خود كه عبارت بود از ديدار خداوند بزرگ ، رسيدند. و شايد به همين جهت است كه دوستان عزادار آن حضرتعليه‌السلام در عصر اين روز غم و غصه آنها كاهش پيدا كرده و از بين مى رود.

دو نكته

(الف در ساير اعمال شب و روز عاشورا، از قبيل نمازها و دعاهاى آن - غير از زيارتها و نمازهاى آن - اشكالهايى وجود دارد. و ممكن است اين اعمال ساخته و پرداخته مخالفين شيعه باشد. مواردى مانند استحباب سرمه كشيدن و غير آن ؛ و حتى اگر از معصومينعليهم‌السلام نيز روايت شده باشد، باز هم انجام مراسم عزادارى و صلوات فرستادن بر امامعليه‌السلام و اصحاب او و لعنت نمودن كشندگان آنها بهتر از انجام چيزهايى است كه در آن روايات وارد شده است زيرا در روايت بر اين اعمال نيز تاءكيد شده است

(ب از چيزهايى كه عقل آنها را همراه با زيارت آن حضرتعليه‌السلام لازم مى داند، زيارت اهل بيت و ياران شهيد اوست ؛ بخصوص با زيارتهايى كه وارد شده است

رعايت اخلاص

آنچه در اين باب و غير آن اهميت دارد، اين است كه اين كارها را بخاطر رسم و عادت انجام نداده و سعى كنيم اين كارها را با نيتى خالص و براى رضاى خدا انجام داده و در خلوص خود نيز صادق باشيم زيرا كار كوچكى كه با نيت خالصانه صادقانه همراه باشد بهتر از كارهاى زيادى است كه خلوص و صداقت در آن نباشد؛ حتى اگر چندين هزار برابر باشد. و اين مطلب بخوبى از عبادتهاى حضرت آدمعليه‌السلام و شيطان فهميده مى شود، زيرا عبادتهاى چندين هزار ساله شيطان او را از جاودانگى در آتش نجات نداد ولى يك توبه حضرت آدمعليه‌السلام باعث بخشش خطا و برگزيدن او شد. صدق در اخلاص تنها با لطف خاص خداوند در بندگانش به وجود مى آيد. و اگر بنده فقط سعى خود را بكار گيرد و بفهمد كه نمى تواند به آن دست يابد و در پى آن از خَ داوند كمك خواسته و اين آيه( أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوء ) ؛ اى كسى كه جواب مضطر را مى دهى و مشكلات او را حل مى كنى شامل حال او شود، درهاى عنايت پروردگار كريم بر او گشوده مى شود. زيرا او كريم و بخشنده است بخشش به بندگان مضطرى را كه درب او را مى كوبند دوست دارد.

در هنگام انجام اعمال نيز بايد مواظب باشد كه رياء و دوستى ستايش ‍ مردم در نيت او وارد نشود. و براى اينكه بفهمد رياء در نيتش وارد شده يا نه ، مى تواند بجاى اينكه مثلا در خانه خود عزادارى را برپا كند در منزل دوست خود اين كار را انجام دهد بطورى كه مردم ندانند او مجلس را برگزار كرده است آنگاه ببيند حال قلب او از اين كار تغيير پيدا مى كند و حال او در سنگين بودن مخارج عزادارى و كمى آن يا خوشحالى او از شكوه مجلس يا سادگى آن متفاوت است ، در صورتى كه مردم بدانند كه او برپا كننده مجلس عزا مى باشد يا ندانند. و اگر در تمام اين مسائل تفاوتى نديد، ببيند كه آيا دوست دارد ( سخنران ) يا ( روضه خوانى ) را كه براى عزادارى دعوت مى كند از كسانى باشد كه معروف بوده و در مجالس اعيان و اشراف به ذكر مصايب امامعليه‌السلام مى پردازند يا نه ؛ بخصوص در صورتيكه مصايبى را كه غير معروفين از امامعليه‌السلام نقل مى كنند از منابع معتبر بوده و از اين جهت از لحاظ شرعى بهتر باشد. و يا ببيند آيا براى او فرق مى كند كه اهل مجلس او از فقرا يا ثروتمندان باشند. و اگر در اين ملاكهايى كه براى تشخيص رياء ذكر نموديم تاءمل كند مى بيند كه راه براى ورود رياء در عزاداريش بسيار وسيع مى باشد و براى بستن اين راه بايد عمل خود را از ديگران بپوشاند و آن را مخفى نمايد؛ بدين شكل كه مجلس عزادارى را در منزل دوستش منعقد نمايد و بگونه اى عمل كند كه كسى نداند مجلس ‍ را او برگزار نموده است و تلاش كند عمل خود را از هر جهت صحيح انجام دهد به اين ترتيب كه كسى را براى خواندن مصيبت دعوت كند كه باتقوا و در خواندن مصيبت راستگو باشد. و نيز در احترام به شركت كنندگان فقير و غنى براى او فرقى نكرده و براى احترام گذاشتن به آنان امتيازات دينى را رعايت كند نه امتيازات دنيوى را. زيرا صحت اعمال اسرار زيادى دارد كه در قبول و افزايش پاداش آنها مؤ ثر است

٥ - از جمله چيزهايى كه تاءكيد شده اين است كه شب عاشورا تا صبح پيش قبر امام حسينعليه‌السلام بماند. شيخ صدوق و شيخ طوسى از معصومعليه‌السلام روايت نموده اند كه : ( كسى كه در شب عاشورا، امام حسينعليه‌السلام را زيارت نمايد و تا صبح در كنار قبر او بماند خداوند در روز قيامت او را برمى انگيزد در حاليكه آغشته بخون امام حسينعليه‌السلام بوده يا خداوند را در روز قيامت ديدار مى كند در حاليكه آغشته بخون خود مى باشد. )

بيست و يكم محرم

از شيخ مفيدرحمه‌الله روايت شده كه شب بيست و يكم محرم شب زفاف سرور تمام زنان جهان حضرت زهراعليها‌السلام است و به همين جهت روزه روز آن مستحب مى باشد.

در استحباب روزه اين روز علماء اختلاف دارند كه آيا مستحب مى باشد يا نه ولى كسى كه مى داند خداوند چه نعمت بزرگى در اين شب شريف به دوستان خود و عموم مسلمين عنايت نموده و مى داند تمام خيراتى را كه در عالم گسترده شده از بركت وجود دوازده امامعليهم‌السلام و ارشادات و اعمال و نورهاى مزار شريفشان مى باشد، بخصوص بركت انوار امام قائم كه خداوند متعال بواسطه او عنايات دينى و دنيايى خود را بر متدينين اين امت و بقيه امتها تمام نموده ، و مى داند بوسيله او نور عدل الهى آشكار شده و هيچ دين باطلى در روى زمين باقى نخواهد ماند؛ و نيز منشاء تمام اين نعمتها در همين شب است ، بايد در اين روز با روزه يا ساير عبادتها و طاعات از بخشنده نعمتها سپاسگزارى نمايد. و كسى كه چنين روزهايى را بزرگ مى دارد، اميد است از كسانى باشد كه خداوند در اين آيه ( رعايت شعائر الهى برخاسته از تقواى دل است )(٥) با تقواى دل از آنان ياد كرده است و بايد بدانيم رعايت اين امور بظاهر جزئى تاءثير و پاداش مراقبتهاى انسان را افزايش مى دهد.

پايان ماه

با پايان اين ماه حرام ، انسان نيز از حمايتهاى الهى بيرون مى رود.

به همين جهت بندگان حقوقى پيدا مى كنند. يكى از اين حقوق اين است كه بنده مى تواند با واسطه پناه آن روز كه از معصومينعليهم‌السلام است با خداوند، مناجات نمايد. در اين مناجات ابتدا به عدم شايستگى خود براى اين امنيت الهى اعتراف نموده و بگويد: بخاطر بدى كردار و انديشه ، سزاوار خوارى و عذاب دردناك تو بودم اكنون كه با لطف خود مرا در اين ماه در پناه و حمايت و امان خود قرار دادى بعد از اين ماه نيز، هيچگاه ما را از حمايت خود خارج مفرما. بخاطر كوتاهى در سپاسگزارى تو آنگونه كه سزاوارى ، و عدم رعايت ادب و احترامت ما را مجازات نكن مانند هميشه ما را مشمول عفو بى مانند خودت قرار بده تا گناهان ما تبديل به چندين برابر اعمال شايسته گرديده و به مقام بالايى برسيم و در پايان مناجات خود را با گفتن ( ان شاء الله ) و صلوات فرستادن به اتمام برساند.

مراقبتى را كه براى آخر ماه محرم گفتيم با مراقبت پايان اعمال در آخر هر ماه فرق مى كند. زيرا در آخر ماه محرم مراقبات مخصوصى از قبيل محاسبه ، استغفار و دعا براى اصلاح حال وجود دارد كه در فصل محاسبه كتابهاى اخلاقى بيان شده است

فصل دوم : مراقبات ماه نيك صفر

نحوست اين ماه

معروف است كه ماه صفر بخصوص چهارشنبه آخر آن نحس مى باشد كه در اين مورد روايتى نداريم شايد اين نحوست بخاطر رحلت پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در اين ماه و نيز اين سخن پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باشد كه فرموده اند: ( كسى كه مرا به تمام شدن ماه صفر مژده بدهد، او را به بهشت بشارت مى دهم ) كه باين ترتيب مى توان اين مطلب را ثابت كرد. و هنگامى كه نحوست اين ماه ثابت گرديد بايد به انجام اعمال مناسب در آن پرداخته ، آن را از مراسم بزرگ مصيبت دانسته و با خداى بزرگ در مورد نبودن آن حضرتصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و از دست دادن سعادتهاى زمان حضور او و گمراهى مردم بعد از وفاتش مناجات نموده و از سركشى منافقين و ستم ستمكاران و پليدى دشمنان براى او بگويد.

اربعين امام حسينعليه‌السلام و زيارت اربعين

اربعين امام حسينعليه‌السلام در اين ماه و دفن سر شريف آن حضرت نيز احتمالا در همين روز است

سيد در كتاب اقبال مى گويد: ( قرآن بزرگ گواهى به برگرداندن سر مقدس مولاى ما حسينعليه‌السلام كه درود خدا بر او باد به جسد او مى دهد آن جا كه مى فرمايد: و گمان مبريد كسانى كه در راه خدا كشته شده اند مرده اند، بلكه آنها در پيشگاه پروردگار خود زنده بوده و (از جانب خدا) روزى مى خورند.(٦) و اين آيه گواهى مى دهد كه او از همان زمانى كه شهيد شد در كنار پروردگار روزى مى خورده است (و از اين مطلب استفاده مى شود كه پيكر او بدون سر نبوده است ) كه باين ترتيب ترديدى باقى نمى ماند كه سر آن حضرت از زمان شهادت به بدن او متصل شده است و اين بى ادبى است كه از خداوند سؤ ال كنيم كه آن حضرتعليه‌السلام بعد از شهادت چگونه زنده شد و چگونه بعد از جدا شدن سر شريف ، دوباره سر به جسد ملحق شد. زيرا لازم نيست خداوند بنده را از چگونگى كارهاى خود آگاه نمايد. و اين پرسش نادانى بنده را مى رساند. زيرا از چيزى مى پرسد كه بنده مكلف به آگاهى از آن نشده است و انسان فقط وظيفه دارد سخنان قرآن را در مورد او تصديق كند نه بيشتر. )

ظاهر گفتار آقا و سرمشق ماقدس‌سره اين است كه گويا از ظاهر آيه كريمه اين را فهميده ، كه زندگى كشته شدگان در راه خدا، كه در اين آيه به آن اشاره شده است ، با كامل بودن اين بدن ملازمه دارد و به همين جهت چنين سخنانى فرموده است در حالى كه اين سخنان همانگونه كه مى بينى نادرست است و شايد اين ملازمه بين زندگى و تمام بودن اين بدن را از غير آيه شريفه و از دلايلى كه بدست ما نرسيده ، فهميده است

يا شايد ما منظور او را نفهميده ايم و نيز مقصود او از اين سخن كه سؤ ال بنده از خداوند در مورد چگونگى كارهايش بى ادبى است ، معلوم نيست زيرا اينگونه سؤ الات در ميان دانشمندان معمولى بوده و خيلى به آن تمايل دارند و با اين پرسشها دانش خود را افزايش مى دهند. و شايد منظور او چيزى غير از ظاهر كلامش باشد كه ما نمى دانيم

به هر صورت بر مرد مراقبت واجب است روز اربعين را روز اندوه خود دانسته و تلاش نمايد حتى براى يك بار در عمر كنار مزارش او را زيارت نمايد. زيرا روايت شده است : ( شيعه يا مؤ من پنج علامت دارد: پنجاه و يك (ركعت ) نماز (در شبانه روز)، زيارت اربعين ، انگشتر به دست راست نمودن ، پيشانى را در سجده بر خاك گذاشتن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحيم ) و اگر آمدن به كنار قبر شريف امكان نداشت از هر مكانى كه باشد مى تواند او را زيارت نمايد. بعد از ديدن اين روايت بايد خود را مقيد به عمل به آن نموده و عمل به آن را براى خود چيزى بيش از مستحب بداند بگونه اى كه تا جايى كه لازم نيست هيچگاه انگشتر به دست چپ نكند. و به حرف كسانى كه مى گويند: اگر در دست راست انگشتر داشتى مى توانى در دست چپ نيز انگشتر داشته باشى ، نبايد اعتنا كند گرچه از علما باشد. زيرا رواياتى داريم - بخصوص رواياتى كه در مستدرك الوسائل فاضل نورىقدس‌سره آمده كه از آنها بر مى آيد، رواياتى كه انگشتر نمودن در دست چپ را جايز مى داند، در مقام تقيه بوده است ، گرچه اين روايات از اشخاص معتبر به دست ما رسيده باشد.

در پايان روز اربعين نيز مانند ساير روزهاى مهم از خداوند بخواهد حال و عمل او را اصلاح نموده و به حامى آن روز كه از معصومينعليهم‌السلام مى باشد توسل جويد.

وفات پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

بايد در روز وفات رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بگونه اى اندوهگين بوده و عزادارى نمايد كه شايسته اتفاق بزرگ اين روز و ناگواريهائى كه بعد از رحلت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رخ داده است ، باشد زيرا حوادث تلخ بعد از رحلت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ناشى از وفات او بوده است و او را با زيارتهايى كه وارد شده يا با زيارتى كه خود با يارى خداوند مى سازد، او را زيارت نمايد. بهتر است در زيارتنامه اى كه خود مى سازد اين سخن آن حضرت را نيز بياورد كه : ( زندگى و مرگ او هر دو براى پيروان او نيكوست ) و خجالت خود را از خبرهاى بدى كه از گناهان او به آن حضرتصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى رسد، اظهار نمايد. سپس به مهمترين مصيبتهايى كه بر دختر عزيز و پاره جگر و بر خود او، جانشين ، خانواده ، فرزندان و دودمانش وارد آمده ، اشاره نمايد و بگويد: اى رسول خدا چه حالى به تو دست مى داد اگر مى ديدى سرور تمام زنان جهان را كه گريه كرده ، تو را خوانده ، ( وا ابتاه ) مى گفت و يارى مى خواست و براى اسلام و براى خود كه به عزاى پسرش نشسته حيران و سرگردان بود، يارى مى طلبيد. چه حالى پيدا مى كردى اگر او را بين در و ديوار مى ديدى چه حالى پيدا مى كردى اگر در حالى كه پهلويش سياه و دنده اش شكسته بود او را مى ديدى چه حالى پيدا مى كردى اگر مى شنيدى كه مى گفت : ( جان من در زندان آه اندوهبار من است كاش با آه ها جانم بيرون مى آمد! بعد از تو خيرى در زندگى نيست و گريه ام فقط از ترس اين است كه زندگيم طولانى شود! )(٧) واى از داغ تو، پدرم ! واى از مرگ پسر محبوب تو، ابى الحسن مورد اعتماد و پدر نوه هايت حسن و حسين اى بهترين مردمان ! اكنون او را در اسارت مى كشند؛ همانگونه كه شتر را مى كشند. و چه حالى پيدا مى كردى ، اگر مى شنيدى كه ناله مى كرد، از اندوه و مصيبتهاى خود شكايت مى نمود، تو را صدا مى زد و يارى مى طلبيد. و معتقدم كه شكايت دخترت را مى شنيدى و مى ديدى كه چه رفتارى با نزديكان و دودمان تو مى شود و مى توانم تصور كنم چه حالى از ديدن و شنيدن آن به تو دست مى داد. خداوند بخاطر اين مصيبتهاى بزرگ و وقايع دردناك ، بهترين پاداشى را كه خداوند به پيامبرى بخاطر امتش ‍ مى دهد به تو عنايت فرمايد. و چگونه خداوند چنين پاداشى به تو ندهد كه اگر صبر تو در راه خدا و به كمك او نبود و امتت را بخاطر اين ظلمتها نفرين مى نمودى ، تمام جهانيان از اين جرائم نابود مى شدند.

آنگاه امام ابى محمد حسن مجتبىعليه‌السلام را زيارت نمايد كه شهادت او نيز در همين روز است و مظلوميت او كه دل را پاره پاره مى كند و اندوهها را بر مى انگيزاند، بياد آورد. بر او درود فرستاده و كشنده او معاويه پسر ابى سفيان - لعنت خدا بر او - را لعنت نمايد.

فصل سوم : مراقبات ماه ربيع الاول

نعمت ميلاد پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

اين ماه همانگونه كه از اسم آن پيداست بهار ماه ها مى باشد؛ بجهت اينكه آثار رحمت خداوند در آن هويداست در اين ماه ذخاير بركات خداوند و نورهاى زيبايى او بر زمين فرود آمده است زيرا ميلاد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در اين ماه است و مى توان ادعا كرد از اول آفرينش ‍ زمين رحمتى مانند آن بر زمين فرود نيامده است زيرا برترى اين رحمت بر ساير رحمتهاى الهى مانند برترى رسول خدا بر ساير مخلوقات است و همانطور كه او داناترين مخلوقات خداوند و برترين آنها و سرورشان و نزديكترين آنها به خداوند و فرمانبردارترين آنها از او و محبوبترينشان نزد او مى باشد، اين روز نيز برتر از ساير روزهاست و گويا روزى است كه كاملترين هديه ها، بزرگترين بخششها، شاملترين رحمتها، برترين بركتها، زيباترين نورها و مخفى ترين اسرار در آن پى ريزى شده است

پس بر انسان مسلمان كه برترى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را قبول داشته و مراقب رفتار با مولايش مى باشد واجب است اين روز را بگونه اى وصف ناپذير برتر از هر وقت و روز ديگرى بداند. چون در مثل چنين روزى سرچشمه فضايل و برتريها بر اين امت فرود آمد؛ تمام بركتهاى نبوت و امامت و كتاب و شريعت فقط با وجود رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آشكار شد كه ابتداى آن در اين روز مبارك بود. و زمانى كه با عقل و شرع برترى اين روز ثابت شد، بر مسلمان مراقب واجب است با تمام تلاش خود در شكرگزارى اين نعمت بزرگ كوشش و سعى كند كه اين رحمت وسيع را توسعه داده و اين روز را بزرگترين عيد خود بداند؛ با طاعات تام و تمام به خداوند نزديك شده و با توسلات كامل به رسول خدا توسل پيدا كند.

از مراقبات اين روز، اين است كه تمام ماه را در اين روز با تلاشهاى نيكو و اطاعتهاى گرانقدر و بزرگ ، بزرگ داشته و با پروردگار خود در مورد اين نعمت بزرگ مناجات نمايد.

و بدان اگر تو عبادت انس و جن را انجام داده و اخلاص پيامبران را داشته باشى باز هم نمى توانى واقعا شكر اين نعمت را بجا آورى البته نه باين جهت كه اين اعمال نيز از نعمتهاى اوست و شكر ديگرى را واجب مى كند. بلكه بخاطر بزرگى نعمت ، كسى توان شكر آن را ندارد.

پس بحكم عقل واجب است بعد از درك ناتوانى ، باندازه توان شكر آن را بجا آورى و خداوند نيز شكر خالصانه تو را با فضل خود مى پذيرد كه خداوند با تشكر زياد عمل كم را قبول مى كند.

ولى مهم ، داشتن حالت قلبى مناسب در اين عيد بزرگ و شرمسار بودن از عجز و كوتاهى است ؛ و نيز انجام اعمالى كه انسان را از غفلت و تلف كردن وقت خارج نمايد؛ نيز تلاش زياد براى بدست آوردن صدق اخلاص همراه با شرمسارى ؛ و مهم دانستن اين روز بمقدار اهميت واقعى آن ؛ گرچه در بجا آوردن حق شكر آن ناتوان بوده يا كوتاهى كرده باشى

خلاصه ، بنده بايد تمام توان خود را در انجام عبادات قلبى از قبيل شناخت ، يادآورى ، شكر و... بكار گيرد. زيرا شرع گرچه در عبادات بدنى خواهان ميانه روى بوده نه زحمت زياد، ولى در عبادتهاى قلبى مثل شناخت ، ذكر و شكر و لطيف نمودن قلب با شناخت و صفات پسنديده اى كه در پى آن مى آيد، بكار بردن تمام توان را مى طلبد. تا به جايى برسد كه امام صادق درباره عارف مى فرمايند: ( اگر دل او به مقدار يك چشم بهم زدن خدا را فراموش نمايد از شوق او مى ميرد و هنگامى كه پرده هاى اوهام و حجابهاى تاريكى از جلو او برداشته شده و نورهاى زيبايى صفات و نشانه هاى عظمت و بزرگى خداوند در قلب او جلوه گر شود و نور بسيار درخشانى را ببيند، ممكن نيست اشتباه يا غفلت نمايد؛ و حالات قلب او با جلوه گريهاى مخصوص صفات جمال و جلال خداوند دگرگون مى شود. و خداوند بزرگ عهده دار رياضت دل او با ترس ‍ و اميدوارى از اين راه مى شود تا زمانى كه او را در جايگاه راستى و در پناه خود وارد كند و او را در بهشت بهتر، بهشت نور همراه با پيامبران و شهدا و نيكوكاران سكونت دهد. )

فصل چهارم : مهمترين اعمال اين ماه

دعاى اول ماه و توسل

از مهمترين اعمال اين ماه ، دعا كردن در اول اين ماه با دعاهايى كه روايت شده است ، مى باشد؛ و نيز دعاهايى كه براى ورود به اين منزل از منازل سفر به سوى پروردگار مناسب بوده و دعاهايى كه حال او اقتضا مى كند. در پى آن ، براى پيدا كردن حال مناسب در تمام ماه و روزهاى مخصوص ‍ آن به نگهبان آن روز كه از ائمه مى باشد، توسل جسته و شفاعت ، دعا و درخواست توفيق آنان از خدا براى خود را بخواهد.

روز هشتم

روايت شده وفات امام حسن عسكرىعليه‌السلام در اين روز است پس مراقب واجب است در اين روز اندوهگين باشد بخصوص با در نظر گرفتن اين مطلب كه صاحب مصيبت حجت عصر و امام زمانشعليه‌السلام جان جهانيان فداى او، و رحمت خدا بر او و بر پدرانش بادعليه‌السلام مى باشد بايد آن امامعليه‌السلام را با هر زيارتى كه به ذهنش مى رسد زيارت نموده و به امام زمانعليه‌السلام تسليت بگويد. سپس از خداوند بخاطر جانشينى امام زمانعليه‌السلام تشكر نموده و بخاطر غيبت و دسترسى نداشتن به آن حضرت متاءثر شده و زمان ظهور و فوائد نورهاى او و خير و بركت آن را در ذهن مجسم نمايد.

روز نهم

در روايت گرانقدرى آمده است كه اين روز، روز نابودى دشمن خدا بوده و اين روز و خوشحالى در آن فضيلت داشته و روز شادى پيروان آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رحمت خدا بر جميع آنان باد مى باشد. و در ميان شيعيان نيز اين روز به همين مطلب مشهور شده است البته ساير روايات اين روايت را تاييد نمى كند، ولى ممكن است بخاطر تقيه وقت را تغيير داده باشند. و با وجود اين احتمال ، دور نيست اين دو وقت بگونه اى با هم منطبق باشند.

به هر صورت سزاوار است دوستان آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شادى خود را در اين روز بخاطر نابودى دشمن خدا آشكار كنند؛ اگر چه فقط به خاطر عمل به اين روايت باشد و به نابودى او در اين روز يقين نداشته باشند.

ولى با توجه به اين كه شادى براى از بين رفتن دشمنان فقط برازنده دوستان و علاقمندان است بنابراين كسى كه كارهاى او با دوستى و علاقه با اهل بيت سازگارى ندارد، سزاوار است بهمراه شادى نمودن ، بخاطر كوتاهى در انجام آداب و رسوم دوستى شرمگين باشد؛ و دست كم در شادى براى نابودى دشمن خدا و دشمن دوستان او كارهاى حرام را انجام نداده و شبيه دشمنان خدا نشود. زيرا مخالفت ضد دوست داشتن است و اين مخالفت با خدا و اين ضديت آشكار، برخلاف شادى بر نابودى دشمن مولى است