شیوه های یاری قائم آل محمد

شیوه های یاری قائم آل محمد 0%

شیوه های یاری قائم آل محمد نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

شیوه های یاری قائم آل محمد

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: ایه الله محمد باقر فقیه ایمانی
گروه: مشاهدات: 16289
دانلود: 1848

توضیحات:

شیوه های یاری قائم آل محمد
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 64 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 16289 / دانلود: 1848
اندازه اندازه اندازه
شیوه های یاری قائم آل محمد

شیوه های یاری قائم آل محمد

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

كيفيّت دوازدهم

نصرت و يارى حضرت قائم با يارى حضرت سيدالشهداءعليهما‌السلام

نصرت و يارى نمودن حضرت سيد الشهدا عليه آلاف السلام و التحية و الثناء است، و اين كيفيّت افضل و اشرف كيفيّاتى است كه در نصرت و يارى آنحضرت بيان كرديم ، و در اينجا معرفت و شناخت سه امر لازم و مهم است:

امراوّل: درآنچه ازنظر نقلى و عقلى دلالت مى كند كه به نصرت و يارى حضرت ابى عبدالله الحسينعليه‌السلام ; نصرت و يارى حضرت صاحب الأمرصلوات الله عليه حاصل مى شود.

امر دوّم: دربيان چگونگى نصرت و يارى حضرت سيّدالشهداء صلوات الله عليه و اقسام آن، و دربيان اينكه بهترين آن اقسام; زيارت و عزادارى آن بزرگوار است.

امر سوّم: در بيان بعضى از فضائل و ثوابهاى مهم دنيوى و اُخروى كه متعلّق به آن دو وسيله بزرگ يعنى زيارت و عزادارى آنحضرتعليه‌السلام است، و اين غير از فضيلت نصرت و يارى بودن اين دو وسيله بزرگ مى باشد.

روايات وارده در اين باب

امر اوّل: در بيان آنچه دلالت دارد بر آنكه در نصرت و يارى حضرت ابى عبدالله الحسينعليه‌السلام نصرت و يارى حضرت قائمعليه‌السلام بالخصوص حاصل مى شود،

امّا از نظر روايتى ; در كتاب «نجم الثاقب» از شيخ جليل جعفر شوشترىرضي‌الله‌عنه در «فوائد المشاهد» نقل شده كه حضرت سيدالشهداءعليه‌السلام در كربلا به اصحاب خود فرمودند:

(و من نصرنا بنفسه فيكون معنا في الدرجات العالية من الجنان فقد أخبرني جدّي إنّ ولدي الحسينعليه‌السلام يقتل بطفّ كربلاء غريباً وحيداً عطشاناً، فمن نصره فقد نصرني و نصر ولده القائمعليه‌السلام ، و من نصرنا بلسانه فإنّه في حزبنا في القيامة).

يعنى: هر كس ما را به جان خودش يارى نمايد، پس با ما در درجات عاليه بهشت خواهد بود، پس به تحقيق به من جدّ بزرگوارمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خبر دادند كه: فرزندم حسينعليه‌السلام در زمين كربلا، در حالتى كه بى كس و تنها و تشنه باشد شهيد خواهد شد، پس هر كس او را يارى كند; به تحقيق چنين است كه مرا يارى كرده است، و فرزند او حضرت قائمعليه‌السلام را يارى كرده است، و هركس مارا به زبان خود يارى نمايد، پس بدرستيكه او در روز قيامت; در زمره ما خواهد بود.

پس مفهوم اين فرمايش اين است كه در يارى حضرت ابى عبدالله الحسين صلوات الله عليه حقيقت و مصداق يارى حضرت صاحب الأمر صلوات الله عليه حاصل مى شود، و در واقع وجهى كه در بيان اين مطلب تعقّل مى شود، بر حسب آنچه از بعضى از اخبارى كه در احوال و اوصاف و حقيقت امر حضرت سيدالشهداء صلوات الله عليه ظاهر و واضح مى شود، خصوص آنچه در واقعه كربلا از ايشان به ظهور رسيد چنين است كه:

چون از وجود مبارك آنحضرتعليه‌السلام از محبّت خالص و نصرت و يارى كامل; نسبت به خداوند متعال و در امر دين مبين او ظاهر و آشكار گرديد، و بوسيله مهيّا بودن اسباب الهيه از براى ايشان از اهل و اولاد و اصحاب و هم بر حسب اقتضاى وقت و زمان و اهل آن طورى كه به آن درجه از محبّت و نصرت از احدى از انبياء و اولياءعليهم‌السلام از اولين و آخرين ظاهر نشد، گر چه جدّ بزرگوارشان و پدر عاليمقدار شان و نيز عصمت كبرى و حضرت مجتبى و هم همه اولاد طاهرينشان از ائمّه معصومينعليهم‌السلام تا وجود مبارك حضرت صاحب الأمرعليه‌السلام در اصل مرتبه كمال معرفت و خلوص محبت الهيه به همان درجه كمال حسينى صلوات الله عليه يا كاملتر و افضل از آنحضرت بودند، چنانچه در مقام نصرت الهى هم از هركدام در جهاتى كه مقتضى شد مرتبه كامل و كاملتر از جميع اولياء ظاهر گرديد.

و لكن در مقام ظهور و بروز درجات محبّت و نصرت حضرت احديّت جلّ شأنه به حسب اسباب خاصه در كيفيّات زيادى حضرت ابى عبدالله (عليه‌السلام از همه ممتاز شدند، و خداوند متعال هم در مقام عطاياى خاصّه خود نسبت به آن حضرتعليه‌السلام عامّه قلوب بندگان حتّى اولياء و انبياء مرسل خود را از اولين و آخرين مجذوبِ ايشان گردانيد، ومحبّت ودوستى خاصّه ايشان به شاهد فرمايش نبوىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : « إنّ للحسينعليه‌السلام محبّة مكتومة في بواطن المؤمنين»(١٣) در واقعِ دلها ثابت گرديد.

و چنان همه آنها عاشقانه به آن جناب اشتياق پيدا نمودند; كه بى اختيار توجّه به جانب ايشان كردند، و پروانه وار از هر جانب در هر زمان على الدوام از عرش مجيد در آسمانها و آفاق عالم و اطراف زمينها رو به حرم انور او كرده، و به زيارت مرقد منوّر او مشرّف شده و مى شوند كه:

(مامن نبيّ إلاّ و قد زار كربلا بين قبره و بين السماء مختلفة الملائكة فوج يعرج و فوج ينزل)(١٤).

و به نوعى همه ممكنات محو او گرديدند كه با ذكر مصيبت و بلاى آن مظلوم صلوات الله عليه قبل از واقع شدن آن مصيبت و بعد از آن ; اهلِ زمين و آسمان همگى محزون و افسرده شدند، و هر گوشه اى از اطراف و اكناف عالم اقامه مجالس عزايشان را تجديد بنا، و لوا و پرچم مصيبتشان را در هر عهد و زمانى دائمى و مستمر نمودند.

پس بواسطه آن جذبه اى كه خداوند متعال جلّ شأنه از قلوب به جانب آنحضرتعليه‌السلام فرمود، و آن محبّت حقيقيه ايكه از ايشان در دلها قرار دارد، و بوسيله آن سعى و كوششى كه پيدا نمودند به سبب اين مقام ; محبّت عامّه ممكنات در توجّه به سوى ايشان و اظهار ذكر آنحضرتعليه‌السلام در محافل و مجالس على الدوام گرديد ، و ذكر توحيد الهى و امر رسالت حضرت خاتم النبييّنصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ولايت و امامت جميع ائمّه طاهرينعليهم‌السلام در زبانها و گفتارها جارى شد.

و به اين سبب قلوب همه اهل ايمان به كمال معرفت حضرت احديّت و شناسائى شريعت و احكام و آداب حضرت ختمى مرتبت صلوات الله عليه رهنمون شد، و به فضائل و مناقب و شئونات امامت و ولايت و خلافت ائمّه اطهارعليهم‌السلام علم پيدا كردند، و به اين واسطه و سبب در هر عهد و زمانى اركان توحيد محكم شد، و امر رسالت و شريعت استقامت پيدا كرد، و آثار امامت و ولايت ظاهر و هويدا گرديد ، پس امر آنحضرت عليه صلوات الله و السلام در هر زمانى نصرت به همه اُمور الهى و همه اولياء او گرديد.

و به اين دليل است كه محبّت و موالات هر كسى با ايشان به منزله محبّت با همه اهلبيتعليهم‌السلام و زيارت ايشان زيارت همه است، و تحت قبّه ايشان بمنزله تحت قبّه همه ، و گريه بر ايشان به منزله گريه بر همه است، و اداى حقّ ايشان اداى حقّ همه اهلبيتعليهم‌السلام است، چنانچه در «كامل الزيارات» از زراره از حضرت صادقعليه‌السلام روايت شده كه در ضمن فرمايشاتى فرمودند:

(ما من باك يبكيه إلاّ و قدوصل فاطمةعليها‌السلام وأسعدها عليه و وصل رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و أدّى حقّنا)(١٥) .

يعنى: هيچ مرد مؤمن و زن مؤمنه اى نيست كه براى حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام گريه نمايد، مگر آنكه با فاطمه زهراعليها‌السلام صله نموده است، و ايشان را با اين گريه اش يارى كرده، و با حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صله نموده و حقّ همه ما را اداء نموده است.

و همچنين احيا امر ايشان احياء امر همه است، و نصرت و يارى ايشان نصرت و يارى همه است، چنانچه در فرمايش نبوىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ذكر شد.

و نيز از اين حديث شريف استفاده مى شود كه فرمود با گريه بر ايشان اداى حقّ همه ما ائمّه را نموده است. و از جمله حقوق اهلبيتعليهم‌السلام يكى حقّ مودّت و دوستى با آنها است، و ديگرى حقّ نصرت و يارى آنها است كه هر دو بر عهده همه مؤمنين ثابت و لازم است.

و از اين جهت است كه گريه كننده گان بر ايشان و زائران قبر منوّر آنحضرت صلوات الله عليه مورد دعا و طلب مغفرت و وعده و بشارت شفاعت همه ائمّه اطهارعليهم‌السلام واقع شده اند ، چنانچه به اين مطلب در اخبار بسيارى تصريح شده است.

و همچنين شوق و اشتياق به سوى زيارت ايشان علامت و نشانه محبّت مؤمن به همه آنهاعليهم‌السلام است، چنانچه در «بحار» و «تحفة الزائر» روايت شده كه حضرت امام محمّد باقرعليه‌السلام فرمودند:

(هركس بخواهد بداند كه او از اهل بهشت است ; محبّت ما را بر دل خود عرضه كند، اگر قلب او محبّت ما را قبول كند ; مؤمن است، و هر كس دوست ما است ; بايد در زيارت قبر امام حسينعليه‌السلام رغبت كند، زيرا كه هر كس زيارت كننده آنحضرت صلوات الله عليه است; ما او را دوست اهلبيت مى دانيم، و از اهل بهشت است، و هركه زيارت كننده آنحضرت نيست ايمانش ناقص است(١٦).

پس با اين بيان آنچه در اخبار زيادى در بعضى از خصوصيّات مذكوره وارد شده است; روشن مى شود كه ; هركس به هر عنوان و در هر زمان امر حضرت ابى عبد الله صلوات الله عليه را احياء نمايد، و ايشان را نصرت و يارى كند، خصوصاً به عنوان زيارت و اقامه عزا، پس امر حضرت قائم صلوات الله عليه را احياء ، و آنحضرت را نصرت و يارى كرده است.

و بوسيله هرمصداقى كه بنده مؤمن در انصار حضرت سيّدالشهداعليه‌السلام داخل شود; به همان وسيله در انصار حضرت قائمعليه‌السلام داخل شده است، و به درجه رفيعه و عالى آنها فائز شده است ، خصوصاً اگر بااقامه مجالس تعزيه و برپا نمودن اساس بكاء و ابكاء وجزع و ندبه و حزن برمظلومى حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام باشد.

بواسطه آنكه مصيبت جان گداز كربلا و آنچه بر اهلبيت اطهارعليهم‌السلام وارد شد; از جراحت قلوبشان و تألّم خواطرشان و هتك حرمتهايشان و جريان اشكشان تا قيامت باقى و دائم است ، بخصوص تا زمانى كه خونخواهى آن بزرگوار و اصحاب و انصار شان نشده است، چنانچه به اين جمله در اخبار و آثار زياردى كه از ائمّه اطهارعليهم‌السلام نقل شده ; تصريح شده است.

پس در اين زمان صاحب اين مصيبت عظمى در اين عالم كسى جز وجود مبارك حضرت صاحب العصر و الزمانعليه‌السلام نيست، و واضح است كه نوعِ ظاهر از نصرت و يارى شخص مصيبت ديده و صاحب عزا حضور در مجلس عزاى او و همراهى با او در گريه و حزن است ، و بهتر از اين ; خدمتگذارى در انجام دادن اساس مجلس عزاى او در هر جهتى از جهات آن است. چنانچه در حديث زراره فرمود:

(هركس بر آن مظلوم گريه نمايد ; در واقع حضرت صديقه طاهرهسلام الله عليها را در آن گريه اش يارى نموده است(١٧) .

پس اين بيان كه مستفاد از تعداد زيادى ازاحاديث واخبار بود ; واضح شد.

و نيز بالوجدان و العيان در جميع نظرها و در همه عصرها و در اكثر شهرها; آثار آن ظاهر است كه در اين كيفيّت از نصرت و يارى حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام نسبت به آنحضرت يعنى حضرت صاحب الامرعليه‌السلام نصرت و يارى محقّق مى شود، و اين يارى هم نسبت به شأن رفيع و مقام جليل ايشان است كه بدين وسيله ذكر ايشان در محافل و مجالس دوستان احياء مى شود، و فضل ايشان در قلوب اولياء ظاهر مى شود، و هم نصرت و يارى به حال شيعيان و دوستان ايشان است، كه بدين وسيله از جهات مختلف منتفع و مستفيض مى شوند، هم در جهت دنيوى كه به بركات ذكر ايشان به رحمتهاى الهيه فائز مى شوند، و هم در جهت اُخروى ; كه به ولايت و معرفت آنحضرتعليه‌السلام ; و نيز به سائر اركان ايمان هدايت مى يابند. و اين بر وجهى است كه بيان شد.

و از همه مهمّتر نصرت و يارى به وجود مبارك آنحضرت صلوات الله عليه است در جميع اُمور دينى و اركان اسلامى ، بواسطه آنكه معلوم شد كه نصرت و يارى امر حضرت ابى عبد الله صلوات الله عليه و ذكر ايشان در هر جهتى خصوصاً سعى در زيارت و اقامه مجالس تعزيه ايشان وسيله اعلاى كلمه توحيد و استحكام و استقامت امر شريعت و رسالت، و ظهور آثار ولايت و امامت و همه اُمور دينى و احكام و آداب ايمانى و اسلامى مى باشد.

و در مطالب گذشته خصوصاً در مقدمه اين گفتار و در فصل اوّل از باب اوّل آن بيان كرديم كه همه اين اُمور دينى از جانب خداوند عالم به وجود مبارك امام و حجّت زمان صلوات الله عليه واگذار شده است، پس هركس در هر جهتى از آن جهات سعى نمايد، و در هر وسيله و سببى از آن وسائل و اسباب اهتمام نمايد، آن نصرت و يارى به آنحضرت صلوات الله عليه در امر دين است، خصوصاً در حالى كه ملتفت اين مطلب بوده و به خصوصه قصد نصرت و يارى ايشان را بنمايد.

تذكرى لازم در فرمايش نبوىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در اوّل عنوان ; فقره اى از فرمايش نبوىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه: « فمن نصره فقد نصرني و نصر ولده القائمعليه‌السلام » بيان كرديم ; پس اگر مراد و مفهوم آن همان باشد كه در ترجمه آن فقره در اوّل عنوان ذكر كرديم ; پس آن هم علاوه بر شواهد ديگرى كه از عقل و نقل ذكر شد از جمله شواهد بيان ما خواهد بود، يعنى: كلام حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دلالت دارد بر آنكه با يارى حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام ; يارى جمله ائمّه اطهارعليهم‌السلام و يارى حضرت صاحب الأمرعليه‌السلام

و اگر مراد چنين باشد كه: هر كس حسينعليه‌السلام را يارى نمايد، چنان است كه مرا و فرزندش قائمعليه‌السلام را يارى كرده باشد، يعنى در فضل و ثواب، كه در واقع هم مراد اين است ; كه يارى حضرت سيد الشهداعليه‌السلام از اعمال جليله ايست كه بوسيله آن ; اجر يارى حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و يارى حضرت قائمعليه‌السلام عطا مى شود ، ولو آنكه خصوصيت مصداق نصرت و يارى ايشان هم در او حاصل نشود ، پس اين فقره شريفه ; تأكيد بيانِ ما خواهد بود، گر چه همان وجه اوّل اظهر است، و الله العالم بحقيقة كلامه و كلام اوليائه.

____________________

يار صفحه:

(١)بحارالانوار ج٥٢ ص٢٥٧ حديث ١٤٥، با اندكى تفاوت.

(٢)سوره شورى آيه ٢٣.

(٣)سوره الرحمان آيه ٦٠.

(٤)ترجمه: سپس در آن روز از نعمتها مى پرسند. (سوره تكاثر آيه ٨).

(٥)تفسير نورالثقلين ج٥ ص٦٦٢.

(٦)ترجمه: اگر شكر نعمت بجاى آوريد، هرآينه برنعمت شم مى افزائيم(سوره ابراهيم آيه ٨).

(٧)سوره الرحمن آيه ٦٠.

(٨)به ص ٨٢ مراجعه شود.

(٩)به ص ٨٩ مراجعه شود.

(١٠)براى اطلاع بيشتر دراين زمينه به كتاب «نجم الثاقب» و « عبقرى الحسان» مراجعه شود.

(١١)عدة الداعى ص ١٧٢، به نقل از وسائل الشيعة ج٧ ص١١٢ حديث٨٨٨٢.

(١٢)ترجمه: از خداوند در خواست كردم كه حسنينعليهما‌السلام را طاهر و مطهّر قرار دهد، پس خداوند پذيرفتند، و از خدا درخواست كردم كه آن دو بزرگوار را با ذريّه و شيعيانشان از آتش دوزخ نگاه دارد ; پس اين را هم خداوند عطا فرموند، و درخواست نمودم از خداوند كه امّت را بر محبّت آن دو بزرگوارعليهما‌السلام جمع كند.

فرمود: اى محمد! من حكم كردم قضائى و مقدّر نمودم قدرى را، همانا گروهى از امّت تو عهد و پيمان تو را در مورد يهود و نصارى و مجوس وفا مى نمايند ; لكن عهد و پيمان تو را در مورد فرزندان تو وفا نكرده و پيمان شكنى مى كنند، و من بر خود لازم كرده ام كه هركس چنين باشد ; او را در محلّ كرامتم جاى ندهم و در بهشتم ساكن نگردانم، و در روز قيامت با نظر رحمتم به او نگاه نكنم. (بحارالانوار ج٤٣ ص٢٧٦ حديث٤٧).

(١٣)بحارالانوار ج٤٣ ص٢٧٤.

(١٤)بحارالانوار ج٩٨ ص٥٩ حديث ٧، بااندكى تفاوت.

(١٥)كامل الزيارات ص ٨١ حديث ٦.

(١٦)بحارالانوار ج٩٨ ص٤ حديث ١٦.

(١٧)به ص ٢٢٨ مراجعه شود.

چگونگى نصرت ويارى شهداى كربلادرحق حضرت قائمعليه‌السلام

تنبيه: آنچه از اين بيان ; و بيانى كه در كيفيّت يازدهم ذكر شد ; واضح مى شود كه: نصرتى كه از شهداى كربلا كه افضل و اشرف انصار الله براى حضرت سيدالشهداعليه‌السلام بودند ظاهر گرديد، نصرت و يارى بودن آن در حقّ حضرت قائمعليه‌السلام بر دو وجه است:

وجه اوّل: چنانكه قبلا بيان كرديم چون امر شهادت حضرت ابى عبداللهعليه‌السلام وسيله ظهور امر و دين الهى در همه شهرها و عصرها گرديد، و نيز موجب ظهور امر شريعت نبوى و ظهور امر هر يك از ائمّه اطهارعليهم‌السلام تاكنون بوده، و وسيله ظهور امر حضرت صاحب الأمرعليه‌السلام نيز مى باشد ، پس آنانكه آنحضرت را در امر شهادت يارى نموده اند; در واقع جميع اين اُمور يارى كرده اند، و از ياران و انصار همه يعنى انصار الله و انصار دينه و انصار رسوله و انصار اوليائه و انصار خلفائهعليهم‌السلام و همچنين انصار قائمعليه‌السلام محسوبند.

وجه دوّم: همچنانكه در كيفيت يازدهم گفتيم: فرجِ كلّى كه وعده داده شده به ظهور موفور السرور حضرت قائمعليه‌السلام مقدّر بود كه قبل از واقعه كربلا و شهادت حضرت سيّدالشهداعليه‌السلام واقع شود، پس اگر همه مردم در آن وقت در يارى ايشان حاضر شده بودند، اين فرج كلّى واقع مى شد ، و آن همه ابتلائات به ائمّه اطهار و اولياء اخيارعليهم‌السلام واقع نشده بود، و نيزاين غيبت طولانى براى حضرت بقية اللهعليه‌السلام روى نداده بود.

پس در اين حال ; همه مردم در آن عهد و زمان از انصار الله و انصار اولياء او در باب وقوع اين فرج بودند، پس آن عدّه از شهدائى كه در مورد اين فرج يارى كردند، براى همين امر از انصار الهى و انصار هريك از ائمّه طاهرينعليهم‌السلام شدند، و لو آنكه بواسطه اعراض سايرمردم از نصرت و يارى آنحضرتعليه‌السلام آن فرج وقوع نيافت ، پس آنها از انصار اولياء الهى شدند هم در امر فرج كلّى آنها، و هم در فرجهاى الهى در حال و در زمان ابتلاء آنان، كه آن فرجها بوسيله امر شهادت حضرت سيدالشهداءعليه‌السلام بر وجهى كه ذكر شد فراهم شده و مى شود.