ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)0%

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل) نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سید بن طاووس
گروه: مشاهدات: 41934
دانلود: 6648

توضیحات:

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 190 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 41934 / دانلود: 6648
اندازه اندازه اندازه
ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

كيفيّت دخول در مسجد كيفيّت

دخول در مسجد بر اساس دو روايتى كه از مولايمان امام صادق -عليه‌السلام - و امام حسن عسگرى(عليه‌السلام) كه از ابتداى وارد شدن در مسجد تا روبه قبله ايستادن در جاى خواندن نماز را شامل مى‏شوند، و ما آن دو را باهم مخلوط نموده و باهم ذكر مى‏كنيم، بدين ترتيب وقتى انسان خواست وارد مسجد شود، روبه قبله ايستاده و مى‏گويد:

بِسْمِ اللَّهِ، وَ بِاللَّهِ، وَ مِنَ اللّهِ، وَ إِلَى اللّهِ، وَ خَيْرُ الاَْسْماءِ لِلّهِ، تَوَكَّلْتُ عَلى اللّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ، أَلّلهُمَّ افْتَحْ لى بابَ رَحْمَتِكَ وَ تَوْبَتِكَ، وَ أَغْلِقْ عَنّى أَبْوابَ مَعْصِيَتِكَ، وَاجْعَلْنى من زُوّارِكَ وَ عُمّارِ مَساجِدِكَ، وَ مِمَّنْ يُناجيكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ، وَ مِنَ الَّذينَ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظوُنَ، وَ اَدْحَرْ عَنِّى الشَّيْطانَ [الرَّجيمَ‏] وَ جُنُودَ إِبْليسَ أَجْمَعينَ.

- به نام خدا، و به وسيله‏ى خدا، و از خدا، و به سوى خدا، و بهترين نامها [و كمالات‏] براى خداست، بر خداوند توكّل مى‏نمايم، و هيچ دگرگونى و نيرويى به غير خداوند وجود ندارد، خداوندا، دَرِ رحمت و توبه‏ات را بر من بگشاى، و درهاى معصيت و نافرمانى‏ات را به روى من ببند، و مرا از زيارت كنندگان خود و آباد كنندگان مساجدت، و از كسانى كه شبانه روز با تو مناجات مى‏نمايند، و از آنان كه بر نمازهايشان محافظت دارند، قرار ده، و شيطان [رانده شده‏] و همه‏ى لشگرهاى ابليس را از من دور فرما.

سپس با پاى راست وارد مسجد شده و مى‏گويد:

أَلّلهُمَّ، افتَحْ لى بابَ رَحْمَتِكَ وَ تَوْبَتِكَ، وَ أَغْلِقْ عَنّى بابَ سَخَطِكَ وَ بابَ كُلِّ مَعْصِيَةٍ هِىَ لَكَ. أَلّلهُمَّ، أَعْطِنى فى مَقامى هذا جَميعَ ما أَعْطَيْتَ أَوْلِياءَكَ مِنَ الْخَيْرِ، وَ اصْرِفْ عَنّى جَميعَ ما صَرَفْتَهُ عَنْهُم مِنَ الاَْسْوآءِ وَ الْمَكارِهِ، رَبَّنا، لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسينا أَوْ أَخْطَأْنا، [رَبَّنا، وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلنا.] رَبَّنا، وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ، وَاعْفُ عَنّا، وَاغْفِرْلَنا، وارْحَمْنا. أَنْتَ مَوْلانا، فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرين َ١٣٣

أَلّلهُمَّ، افْتَحْ مَسامِعَ قَلْبى لِذِكْرِكَ، وَارْزُقْنى نَصْرَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ثَبِّتْنى عَلى أَمْرِهِمْ، وَ صِلْ ما بَيْنى وَ بَيْنَهُمْ، وَ احْفَظْهُم مِنَ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمآئِلِهِمْ، وَامْنَعْهُمْ أَنْ يُوصَلَ اِلَيْهِمْ بِسُوءٍ.

أَلّلهُمَّ، إِنِّى زآئِرُكَ فى بَيْتِكَ. وَ عَلى كُلِّ مَأْتِىٍ حَقٌّ لِمَنْ أَتاهُ وَ زَارَهُ، وَ أَنْتَ أَكْرَمُ مَأْتِّىٍ وَ خَيْرُ مَزُورٍ وَ خَيْرُ مَنْ طُلِبَ إِلَيْهِ الْحاجاتُ، وَ أَسْأَلُكَ يا أَللَّهُ، يا رَحْمانُ، يا رَحيمُ، بِرَحْمَتِكَ الَّتى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْ‏ءٍ، وَ بِحَقِّ الْوِلايَةِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُدْخِلَنِى الْجَنَّةَ، وَ تَمُنَّ عَلَىَّ بِفَكاكِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ.

- خدايا، دَرِ رحمت و توبه‏ات را به روى من بگشاى، و دَرِ ناخشنودى و در تمام گناهان و معاصى را به روى من ببند. خداوندا، در همين جا تمام خيراتى را كه به اولياء خويش عنايت فرمودى به من نيز ارزانى دار، و همه‏ى بديها و ناخوشاينديهايى را كه از آنان بازداشتى از من باز دار. پروردگارا، اگر فراموش يا خطا كرديم بر ما مگير، [پروردگارا، سنگينى و تكليف سخت بر دوش ما مَنِهْ، همچنانكه بر دوش كسانى كه پيش از ما بودند نهادى ]پروردگارا، ما را به آنچه كه توان آن را نداريم مكلّف منما، و از ما درگذر، و مورد مغفرت و رحمت خويش قرار ده، تويى سرپرست ما، پس ما را بر گروه كافران يارى فرما.

خدايا، گوشهاى دلم را به ذكر و يادت بگشاى، و ياورى آل محمّد را روزى‏ام گردان، و مرا بر امر [ولايت‏] آن بزرگواران استوار بدار، و پيوند ميان من و ايشان را برقرار دار، و ايشان را از [گزند دشمنان‏] از پيشارو و پشت سر و دست راست و چپ‏شان محافظت فرما، و از رسيدن شرّ و بدى به ايشان جلوگيرى نما. خداوندا، من به خانه تو و به زيارت تو آمده‏ام، و هر كه به سوى كسى برود و زيارتش نمايد بر كسى كه زيارتش نموده حقّى دارد. و تو بهترين كسى هستى كه بر تو وارد مى‏شوند و بهترين زيارت شونده و بهترين كسى هستى كه حوايج از درگاهت درخواست مى‏شود. اى خدا، اى رحمان، اى رحيم، به خاطر آن رحمتت كه هر چيز را فراگرفته، و به حقّ ولايت، از تو خواستارم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و مرا وارد بهشت گردانى، و به من منّت بگذار و از آتش جهنّم آزاد نما.

و هنگامى كه به جايى كه مى‏خواهى نماز بخوانى رسيدى، رو به قبله نما و بگو:

أَلّلهُمَّ، إِنّى أُقَدِّمُ إِلَيْكَ مُحَمَّداً نَبِيَّكَ نَبِىَّ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ بَيْتِهِ الاَْوْصِيآءِ الْمَرْضِيّينَ بَيْنَ يَدَىْ حَوآئِجى، وَ أَتَوَجَّهُ بِهِمْ اِلَيْكَ، فَاجْعَلْنى بِهِمْ عِنْدَكَ وَجيهاً فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ. أَلّلهُمَّ، اجْعَلْ صَلاتى بِهِمْ مَقْبُولَةً، وَ دُعآئى بِهِمْ مُسْتَجاباً، وَ ذَنْبى بِهِمْ مَغْفُوراً، وَ رِزْقى بِهِمْ مَبْسُوطاً، وَ انْظُرْ إِلَىَّ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ نَظْرَةً أَسْتَكْمِلُ بِهَا الْكَرامَةَ وَالاْيمانَ، ثُمَّ لاتَصْرِفْهُ إلّا بِمَغْفِرَتِكَ وَ تَوْبَتِكَ. (رَبَّنا، لا تُزِعْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا، وَ هَبْ لنا مِنْ لَدُنْكَ رِحْمَةً، إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهّابُ .١٣٤

أَلّلهُمَّ، إِلَيْكَ تَوَجَّهْتُ، وَ رِضاكَ طَلَبْتُ، وَ ثَوابَكَ ابْتَغَيْتُ، وَ بِكَ آمَنْتُ، وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ، أَلّلهُمَّ، أَقْبِلْ عَلَىَّ [يا: إلَىَ‏] بِوَجْهِكَ، وَ أَقْبِلْ إِلَيْكَ بِقَلْبى، أَلّلهُمَّ، أَعِنّى عَلى ذِكْرِكَ وَ شُكْرِكَ وَ حُسْنِ عِبادَتِكَ. اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى جَعَلَنى مِمَّنْ يُناجيهِ. أَلّلهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ عَلى ما هَدَيْتَنى، وَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما فَضَّلْتَنى، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلى ما رَزَقْتَنى، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلى كُلِّ بَلآءٍ حَسَنٍ ابْتَلَيْتَنى، أَلّلهُمَّ، تَقَبَّلْ صَلاتى، وَ تَقَبَّلْ دُعآئى، وَ اغْفِرْلى، وَارْحَمْنى، وَ تُبْ عَلَىَّ، إِنَّكَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ.

- خدايا، براستى كه من حضرت محمّد، پيامبرت، پيامبر رحمت، و اهل بيتش اوصياءِ مورد پسندت را در پيشاپيش خواسته‏هايم مقدّم مى‏دارم، و به واسطه‏ى آنان به سوى تو توسّل مى‏جويم، پس مرا به واسطه‏ى ايشان در دنيا و آخرت در نزد خويش آبرومند، و از مقرّبان درگاهت قرار ده. خداوندا، نمازم را به واسطه‏ى آنان قبول، و دعايم را به خاطر آنان مستجاب، و گناهانم را به جهت آنان آمرزيده، و روزى‏ام را به خاطر آنان وسعت ده، و به وجه [و اسماء و صفات‏] گرامى‏ات، يك نگاه و گوشه‏ى چشمى به من بنما به گونه‏اى كه كرامت و ايمانم به آن كامل گردد، آنگاه نگاهت را از من برگردان مگر اينكه مرا آمرزيده و توبه‏ام را پذيرفته باشى.

پروردگارا، بعد از آنكه هدايتمان فرمودى دلهايمان را منحرف مفرما، و رحمتى از جانب خويش ارزانى‏مان دار، براستى كه تويى بسيار بخشنده.

خداوندا، تنها به سوى تو متوجّه شدم، و تنها خشنودى تو را خواستارم و فقط ثواب تو را خواهانم، و تنها به تو ايمان آورده و فقط بر تو توكّل نمودم. خدايا، با وجه [و اسماء و صفات‏]ات به سوى من روى كن، و دل مرا رو به سوى خود كن، خداوندا، مرا بر ذكر و شكر و سپاسگزارى و عبادت نيكويت يارى فرما، سپاس خدايى را كه مرا از كسانى قرار داد كه با او مناجات مى‏كنند، خدايا، حمد و ستايش بر تو به خاطر اينكه مرا هدايت فرمودى، و سپاس تو را به جهت اينكه مرا فضيلت دادى، و ستايش تو را به خاطر اينكه مرا روزى دادى، و سپاس تو را به جهت هر گرفتارى نيكويى كه مرا بدان گرفتار و امتحان نمودى، خدايا نمازم را قبول، و دعايم را مستجاب فرما، و مرا بيآمرز و بر من رحم آر، و توبه‏ام را بپذير، براستى كه بسيار توبه پذير و مهربان هستى.

بهترين مكان براى خواندن نماز واجب و مستحبّ‏ و توجّه داشته باش كه خواندن نماز نافله در غير مسجد افضل است، و بپا داشتن نماز واجب در مساجد اكمل مى‏باشد، و ما اين مطلب را به تفصيل درآينده بر اساس آنچه كه خداوند - جلّ جلاله - ما را آگاه نموده با استفاده از آنچه كه خداوند به ما آموخته و احسان فرموده، ذكر خواهيم نمود. ان شاء اللَّه تعالى.

فصل پانزدهم: تعيين نخستين نماز واجب

و اينكه آن همان صَلاةِ وُسْطى است. نماز ظهر نخستين نماز واجب‏ مفهوم رواياتى كه در اين باره وارد شده و به اعتقاد ما به صحّت و صواب نزديكتر است، آن است كه نخستين نمازى كه بر بندگان واجب شده، نماز ظهر است، كه دو ركعت بوده. و روايات در اين باره بسيار است، و نيازى به ذكر آنها نيست، زيرا اين مطلب در نزد برگزيدگان و حضرات معصومين(عليهم‌السلام) كه الگوى ما هستند روشن است.

نماز ظهر، همان صَلوة وُسْطى است‏ ١ - و امّا اينكه آن همان صَلاةِ وُسْطى است، در روايتى از امام باقر(عليه‌السلام) در پاسخِ پرسش از فرمايش خداوند كه مى‏فرمايد:

حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَالصَّلاةِ الْوُسْطى .١٣٥

- بر تمام نمازها و بخصوص بر نماز ميانه محافظت كنيد.

آمده كه فرمود: آن نماز ظهر است، و در همان وقت خداوند نماز جمعه را واجب فرمود، در آن روز، وقتى است كه هيچ بنده‏ى مسلمانى در آن لحظه از خداوند خيرى را نمى‏خواهد، مگر اينكه خدا به او عطا مى‏فرمايد.

٢ - و نيز از امام باقر(عليه‌السلام) روايت شده كه: زن حسن بن علىّ دستور داد كه مُصْحَف و قرآنى بنويسند، هنگامى كه نويسنده به آيه‏ىحافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلوةِ الْوُسْطى رسيد حضرت امام حسن(عليه‌السلام) به او فرمود:حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلوةِ الْوَسْطى وَ صَلوةِ الْعَصْرِ، وَ قُومُوا لِلّهِ قانِيتنَ . يعنى بر تمام نمازها و به خصوص نماز وسطى و نماز عصر محافظت كنيد، و با حالت فروتنى براى خدا قيام نموده و خدا را عبادت كنيد.

٣ - در حديث است كه امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: بر تمام نمازها، و بويژه بر نماز وسطى و نماز عصر محافظت نماييد، و با حالت خضوع و فروتنى براى خدا قيام كنيد و خدا را عبادت كنيد.

٤ - همچنين از طريق اهل تسنّن وارد شده كه ابن عمر گفت: حفصه دختر عُمَر دستور داد كه مصحف و قرآنى براى او نوشته شود، و به نويسنده گفت: وقتى به آيه‏ى نماز رسيدى، به من نشان ده تا دستور دهم كه آن را به همان صورت كه از رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) شنيده‏ام بنويسى، وقتى وى آن را به او ارائه داد، دستور داد كه بنويسد: بر همه‏ى نمازها و به خصوص بر نماز وُسْطى و نماز عصر محافظت نماييد، و با حالت خضوع و فروتنى براى خدا قيام نموده و خدا را عبادت كنيد.

٥ - و ابو جعفر بن بابويه نيز در كتاب مَعانِى الاخبار در باب معناى نماز وسطى‏مشابه اين حديث را از عايشه روايت نموده است.١٣٦

٦ - و نيز عبداللَّه بن سليمان بن اشعث سجستانى در جزء اوّل كتاب جمعُ الْمَصاحِف شش حديث پيرامون اينكه اين آيه‏ى شريفه به همين صورت در مُصْحف عايشه بوده، و هشت حديث درباره‏ى اينكه آيه شريفه به همين صورت در مُصْحَف حَفْصه، و دو حديث درباره‏ى اينكه به همين صورت در مُصْحَف اُمِّ سَلَمه بوده، ذكر كرده است.

بنابراين، تعيين اينكه نماز وسطى همان نماز ظهر است از هر طريق فَريقَيْن (شيعه و سنّى) روايت شده است.

٨ - همچنين شيخ بزرگوار محمّد بن على كراجكى در نامه‏اى كه به فرزند خويش نوشته، در رابطه با فضيلت نماز ظهر روز جمعه ذكر كرده (درست به همين لفظ ) كه: اى فرزند عزيزم، براى نماز ظهرِ اين روز شرافت بزرگى است، و آن اوّلين نمازى است كه بر سرورمان رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) واجب شده است. و روايت شده كه آن، همان نماز وُسْطى است كه خداوند متعال در امر به محافظت بر تمام نمازها، آن را به صورت جداگانه ذكر نموده و فرموده- جَلَّ مِنْ قائِلٍ - كه: حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلوةِ الْوُسْطى .

٩ - و كراجكى نيز حديثى را كه ما پيشتر به نقل از زراره از محمد بن مسلم ذكر نموديم، روايت كرده است.

١٠ - همچنين در يكى از كتابهاى اصول به نقل از ابى بصير آمده كه امام صادق( عليهما‌السلام ) فرمود: نماز وسطى همان نماز ظهر است، و آن نخستين نمازى است كه خداوند بر پيامبر گرامى‏اش(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) نازل فرموده است.

١١ - و باز در نسخه‏ى قديمى و زيباى كتاب تفسير قرآن از صادِقَيْن (امام صادق و باقر)( عليهما‌السلام ) كه هم اينك نيز در نزد ما موجود است، چهار حديث به چند طريق از امام باقر و صادق( عليهما‌السلام ) ديدم كه: نماز وسطى همان نماز ظهر است. و رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) پيوسته مى‏فرمودند: بر همه نمازها و به خصوص بر نماز وسطى محافظت نماييد.

١٢ - همچنين در آن كتاب بعد از اين احاديث، دو حديث ديگر نيز در اين باره ذكر نموده است.

١٣ - افزون بر اين، ابوجعفر محمّد بن بابويه در كتاب معانِى الاخبار نيز نظرش اين است كه: نماز وُسْطى، همان نماز ظهر است و رواياتى از سوى طريقَيْن (شيعه و سنّى) در اين باره ذكر نموده است.

١٤ - همچنين وى در كتاب مدينة العلم روايت كرده كه امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: نماز وسطى همان نماز ظهر، و نخستين نمازى است كه خداوند بر پيامبرش(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) واجب فرموده است.

معناى وُسْطى

‏ ١ - شايد مراد از وُسْطى همان عُظمى و نماز بزرگ باشد، چنانكه خداوند متعال در جاى ديگر مى‏فرمايد:

وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً.١٣٧

- و اينچنين خداوند شما را امّت بزرگى قرار داد.

٢ - ممكن است كه به معناى نماز ميانه باشد، زيرا نماز ظهر ما بينِ دو نماز از نمازهاى روز (صبح و عصر) واقع است، و نيز در ميانه و وسطِ ظهر قرار دارد.

در شگفتم كه چگونه تعظيم نماز ظهر و اينكه آن همان نماز وسطى است بر بعضى مخفى مانده است، با اينكه:

اوّلاً: همگان اتّفاق دارند كه آن، اوّلين نمازى است كه واجب شده.

ثانياً: كه نماز جمعه‏اى كه واجب است در آن وقت واقع است.

ثالثاً: وقتى كه دعا در آن مستجاب مى‏شود در آن قرار دارد.

رابعاً: آن هنگام، وقتِ گشوده شدن درهاى آسمان و وقتِ نماز اَوّابين است.

خامساً: وجود اينكه در روايت نماز عصر بر آن عطف شده‏١٣٨ و امور ديگر از اين قبيل.

فصل شانزدهم: اعمال وقت زوال آفتاب و ظهر

دعا و تضرّع و زارى‏ وقت زوال و ظهر، جايگاه ويژه براى اجابت دعا، و تضرّع و زارى است.

١ - در روايت آمده كه عبداللَّه بن حمّاد انصارى مى‏گويد: شنيدم كه امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: هنگامى كه آفتاب به نقطه‏ى زوال مى‏رسد و ظهر مى‏شود، درهاى آسمان و درهاى بهشت‏ها گشوده مى‏شود، و حاجتهاى بزرگ برآورده مى‏گردد. وى مى‏گويد: عرض كردم: تاچه هنگام؟ فرمود: به مقدارى كه بتوان چهار ركعت نماز به آرامى بجا آورد.

٢ - نيز در روايتى محمّد بن مسلم مى‏گويد كه از امام باقر(عليه‌السلام) درباره‏ى ركود و بر جاى ماندن آفتاب در هنگام زوال و ظهر پرسيدم. حضرت (در ضمن حديث طولانى كه ما مطالب غير مرتبط به بحث را حذف نموده‏ايم) فرمود: اى محمّد، چقدر جثّه تو كوچك و پرسشت مُشكل است. ولى تو شايسته‏ى جواب هستى، سپس فرمود: وقتى شعاع آفتاب به مُنتهاىِ عرش مى‏رسد، فرشتگان ندا مى‏دهند كه:

لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ، وَاللَّهُ أَكْبِرُ، وَسُبْحانَ اللَّهِ، وَ الْحَمْدُللَّهِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِى الْمُلْكِ، وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ، وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً .

- معبودى جز خداوند نيست، خداوند بزرگتر است، و پاك و منزّه است خداوند، و حمد و سپاس خدايى را كه كسى را به فرزندى نگرفته، و هيچ شريكى در سلطنت و فرمانروايى ندارد، و هيچ سرپرست و يارى گرى از روى ذلّت و ناتوانى براى او وجود ندارد، و او را با بزرگ دانستن ويژه بزرگتر بدان.

وى مى‏گويد: عرض كردم: فدايت گردم، آيا برگفتن اين سخن در هنگام زوال محافظت نمايم؟ فرمود: بله، بر آن محافظت كن، چنانكه از چشمانت محافظت مى‏كنى، همواره ملائكه با همين تسبيح، خداوند متعال را در آن فضا تسبيح مى‏گويند، تا اينكه آفتاب غروب مى‏كند.

٣ - همچنين در روايتى آورده، آمده است: امام باقر(عليه‌السلام) فرمود كه رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) فرمودند: هنگامى كه آفتاب به نقطه‏ى زوال رسيد و ظهر شد، درهاى آسمان و درهاى بهشتها گشوده مى‏گردد، و دعا مستجاب مى‏شود، پس خوشا به حال كسى كه عمل شايسته‏اى از او در اين هنگام بالا برده شود!

٤ - به نقل ديگر در ادامه‏ى روايت فوق از امام باقر(عليه‌السلام) آمده است پس خوشحال به حال كسى كه در اين هنگام عمل شايسته‏اى براى او به بالا برده شود. در فصل چهل ويكم همين كتاب كه پيرامون دعاهاى ساعات مى‏باشد نيز برخى از روايات پيرامون علّت گشوده شدن درهاى آسمان براى دعا در هنگام زوال را ذكر خواهيم كرد.١٣٩

٦ - باز در حديثى آمده كه امام باقر(عليه‌السلام) فرمود: هنگامى كه آفتاب به نقطه‏ى زوال مى‏رسد، درهاى آسمان گشوده مى‏گردد، و بادهاى رحمت الهى به وزش در مى‏آيد، و حاجتهاى بزرگ در آن هنگام برآورده مى‏شود.

٧ - در روايت ديگر به نقل از امام صادق(عليه‌السلام) آمده كه: اگر حاجتى به درگاه خداوند داشتى، در هنگام زوال آفتاب آن را بخواه.

٨ - و بالاخره روايت شده كه امام باقر(عليه‌السلام) فرمود: پدر بزرگوارم پيوسته مى‏فرمود: اگر حاجتى به درگاه الهى داشتى، در همين ساعت و لحظه، يعنى هنگام زوال آفتاب بخواه.

ذكر دعاهايى كه جهت استجابت دعا پيش از آن خوانده مى‏شود حال كه اين وقت، وقتِ ويژه‏ى اجابت دعا و رسيدن به اميد، و دَرِ گشوده‏ى رحمت الهى است كه خداوند - جلّ جلاله - به سوى آن رهنمون شده است. ما نيز افزون بر ذكر صفاتى كه سزاوار است دعا كننده متّصف به آن باشد كه گذشت.١٤٠ در اينجا نيز دعاهايى چند كه شايسته است كسى كه مى‏خواهد دعايش ردّ نشود، انجام دهد، ذكر مى‏نماييم:

١ - در روايت آمده كه حضرت ابى الحسن علىّ بن محمّد عسگرى(عليه‌السلام) به نقل از پدران بزرگوارش(عليهم‌السلام) فرمود: هركس اين دعا را [كه در ذيل مى‏آيد ]پيش از دعا بخواند، دعايش مستجاب مى‏گردد.

٢ - در روايت ديگر آمده كه امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: هركس دوست داشته باشد كه دعايش ردّ نشود، پيش از دعا بگويد:

ما شآءَ اللَّه‏ُ تَوَجُّهاً إِلَى اللَّهِ، ما شآءَ اللَّهُ تَعَبُّداً للَّهِ‏ِ، ماشآءَ اللَّهُ تَلَطُّفاًللَّهِ‏ِ، ما شآءَ اللَّه‏ُ تَذَلُّلاً للَّهِ‏ِ، ماشآءَ اللَّهُ اسْتِنْصاراً بِاللَّهِ، ما شآءَ اللَّهُ اسْتِكانَةً للَّهِ‏ِ، ما شآءَ اللَّهُ تَضَرُّعاً إِلَى اللَّهِ، ما شآءُ اللَّهُ اسْتِغاثَةً بِاللَّهِ‏ِ، ماشآءَ اللَّهُ اسْتِعانَةً بِاللَّهِ، ماشآءَ اللَّهُ لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِىّ الْعَظيمِ .

- ما شآءَ اللَّه (يعنى هر چه خدا خواست همان مى‏شود) از روى توجّه به سوى خدا، ما شاء اللَّه از روى پرستش خداوند، ماشآءاللَّه‏از روى اظهار فروتنى به درگاه الهى، ماشاءاللَّه از روى اظهار ذلّت و افتادگى به درگاه الهى، ماشآءاللَّه‏از روى يارى جويى از خداوند، ماشآءاللَّه‏از روى خضوع و استكانت براى خداوند، ماشآءاللَّه از روى تضرّع و زارى به درگاه الهى، ماشاءاللَّه از روى كمك طلبى و پناهنده شدن به خداوند، ماشاءاللَّه از روى ياورى جستن از خداوند، هر چه خدا بخواهد همان مى‏شود، هيچ دگرگونى و نيرويى وجود ندارد مگر به [وسيله‏ى‏] خداوند بلند مرتبه‏ى بزرگ.

٣ - از جمله دعاها و تضرّعهايى كه هنگام ظهر گفته مى‏شود، دعايى است كه جدّم ابى جعفر طوسى در مصباح كبير١٤١ ذكر فرموده، كه از دعاهاى سرّ است:

أَللَّهُمَّ، رَبَّنا، لَكَ الْحَمْدُ جُمْلَتُهُ وَ تَفْسيرُهُ، كَما اسْتَحْمَدْتَ بِهِ إِلى أَهْلِهِ الَّذينَ خَلَقْتَهُمْ لَهُ وَ أَلْهَمْتَهُمْ ذلِكَ الْحَمْدَ كُلَّهُ. أَللّهُمَّ، رَبَّنا، لَكَ الْحَمْدُ كَما جَعَلْتَ الْحَمْدَ رِضاكَ عَمَّنْ بِالْحَمدِ رَضيتَ عَنْهُ، لِيَشْكُرَ ما بِهِ مِنْ نِعْمَتِكَ. أَللّهُمَّ، رَبّنا، لَكَ الْحَمْدُ كَما رَضيتَ بِهِ لِنَفْسِكَ وَ قَضَيْتَ بِهِ عَلى عِبادِكَ، حَمْداً مَرْغُوباً فيه عِنْد [أَهْلِ ]الْخَوْفِ مِنْكَ بِمَهابَتِكَ، وَ مَرْهُوباً عَنْ ‏١٤٢ أَهْلِ الْعِزَّةِ بِكَ لِسَطَواتِكَ، وَ مَشْكوُراً عِنْدَ أَهْلِ الاِْنْعامِ مِنْكَ لاِِنْعامِكَ.

سَبْحانَكَ رَبَّنا، مُتَكَبِّراً فى مَنْزِلَةٍ، تَدَهْدَهَتْ أَبْصارُ النّاظِرينَ، وَ تَحَيَّرَتْ عُقُولُهُمْ عَنْ بُلُوغِ عِلْمِ جَلالِها، تَبارَكْتَ فى مَنازِلِكَ الْعُلى، وَ تَقَدَّسْتَ فِى الْآلآءِ الَّتى أَنْت فيها. يا أَهْلَ الْكِبريآءِ، لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ الْكَبيرُ، لِلْفَنآءِ خَلَقْتَنا وَ أَنْتَ الْكآئِنُ لِلْبَقآءِ، فَلاتَفْنى و لا نَبْقى، وَ أَنْتَ الَعالِمُ بِنا، وَ نَحْنُ أَهْلُ الْغِرَّةِ بِكَ وَ الْغَفْلَةِ عَنْ شأْنِكَ، وَ أَنْتَ الَّذى لا تَغْفَلُ، وَلا تَأْخُذُكَ سِنَةٌ وَلا نَوْمٌ، بِحَقِّكَ يا سَيِّدى، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وِ أَجِرْنى مِنْ تَحْويلِ ما أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ فِى الدّينِ و الدُّنْيا، يا كَريمُ.

- خداوندا، پروردگارا، حمد و ستايش همگى همراه با تفسير و توضيحش [يا: حمد و ستايش، خواه به صورت اجمال و خواه به صورت تفصيلى‏] براى توست، به همان صورتى كه از اهل حمد و ستايشت آنان را براى آن آفريده و آن گونه ستايش كردن را به طور كامل را به آنان الهام فرمودى - مى‏خواهى كه آن گونه ستايشت كنند، خداوندا، پروردگارا، تو را ستايش مى‏نمايم، همچنانكه ستايشت را مايه‏ى خشنودى خود از كسانى قرار دادى كه به واسطه ستايشت از آنان خرسند گرديدى، تا بدين وسيله شكر نعمتت را بجا آورند. خداوندا، پروردگارا، تو را ستايش مى‏نمايم، چنان ستايشى كه آن را براى خود پسنديده و بر بندگانت واجب نمودى، ستايش كه مورد پسند كسانى باشد كه به واسطه هيبت و بيم از تو مى‏هراسند، و كسانى كه به واسطه‏ى سلطه و غلبه‏ى تو، به تو سرافراز گشته‏اند، از آن بيم دارند، و در نزد كسانى كه به آنان اِنعام نموده‏اى، به واسطه‏ى انعامت مورد سپاس آنان است.

پاك و منزّهى تو پروردگارا، در حالى كه در منزلت خود متكبّر هستى، چنان مقام و منزلتى كه ديده‏هاى ببيندگان از نيل به دانشِ جلال و عظمت تو واژگون، و عقلها سرگشته‏اند. و در منازل والايت بلند مرتبه‏اى، و در نعمتهايى كه در آن قرار دارى پاك و بى‏آلايشى، اى اهل كبرياء و بزرگمنشى، معبودى بزرگ جز تو وجود ندارد، ما را براى فنا و نابودى آفريدى، و تو براى بقاء و پايبندگى هستى، پس تو نابود نمى‏شوى و ما پايدار نمى‏مانيم، و تو به ما آگاهى، و ما به تو فريفته شده و از مقام تو غفلت داريم، و تو هيچگاه دچار غفلت نمى‏گردى، و نه چرت تو را فرا مى‏گيرد و نه خواب، اى سرور من، به حقّ خويش بر محمّد و آل او درود فرست، و مرا از تغيير نعمتهايى كه در دين و دنيا به من ارزانى داشته‏اى، در پناه خويش درآور، اى بزرگوار.

راوى حديث مى‏گويد: پيامبر اكرم(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) فرمود كه خداوند متعال فرمود: هرگاه بنده اين كلمات را بگويد، تمام امورى را كه براى بندگان صالح و شايسته‏ام كفايت مى‏كنم، براى او نيز عهده‏دار مى‏شوم، و به خشنودى خويش از او درمى‏گذرم، و او را ولىّ و دوست خود قرار مى‏دهم.

١٢٥) اينجا در اصلِ نسخه كتاب نيز خالى مانده و چيزى نوشته‏نشده است.

١٢٦) پارچه‏ى ابريشمى ضخيم.

١٢٧) نام چشمه‏اى مخصوص در بهشت كه اولياى خدا از آن مى‏نوشند.

١٢٨) به مقدمّه مؤلّف بزرگوار بر همين كتاب رجوع شود.

١٢٩) مصباح الزّائر، ص ٥١٢ و ٥١٣.

١٣٠) روايتى كه خواهد آمد متذكّر دو مطلب (صدقه و نماز) است كه هردو در شب اوّل دفن انجام‏مى‏شود، و نه پيش از آن. لذا شايد لفظ پيش از مؤلّف بزرگوار نباشد.

١٣١) دُلّه: لباس نو و دو تكّه كه تمام بدن را بپوشاند.

١٣٢) به فصل دوازدهم رجوع شود.

١٣٣) بقره (٢): ٢٨٦.

١٣٤) آل عمران (٣): ٨.

١٣٥) بقره (٢): ٢٣٨.

١٣٦) معانى الاخبار، ص ٣٣١، روايت ٢ و ٤.

١٣٧) بقره (٢): ١٤٣.

١٣٨) لذا مسلّماً مقصود از آن، همان نماز پيش از نماز عصر، يعنى‏نماز ظهر مى‏باشد.

١٣٩) اين فصل از كتاب طبق تقسيم مؤلّف بزرگوار - رضوان اللَّه تعالى عليه -در جلد دوّم كتاب بوده كه‏متأسّفانه بكلّى مفقود شده است و در دسترس نيست.

١٤٠) به فصل ششم و هفتم رجوع شود.

١٤١) مصباح المتهجد، ص ٣١.

١٤٢) ظاهراً اين عبارت در اصل چنين بوده است: مَرْهُوباً عِنْدَأَهْلِ الْعِزَّةِ بِكَ... وترجمه بر همين اساس است.

فصل هفدهم: اسرار نماز و ذكر نافله‏هاى ظهر

قابل توجّه است كه اين فصل مطالب چندى را در بردارد:

مطلب اوّل: اسرار نماز، و مراقبه قلبى و مراعات ادب و حفظ حركات و سكنات در نماز.

مطلب دوّم: ذكر نافله‏هاى نماز ظهر، كه نماز اَوّابين ناميده مى‏شود، و اينكه دعا در آن هنگام در نزد خداوند اَرْحَمُ الرّاحمين مستجاب مى‏گردد.

مطلب سوم: ذكر استخاره هنگام نافله‏هاى نماز ظهر، بر اساس روايتى كه در اين باره ذكر خواهد شد.

اسرار نماز بايد توجّه كرد كه نماز مشتمل است بر:

١ - نيّت نماز.

٢ - لفظ تكبير.

٣ - لفظوَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَالاْرْضَ .:

(روى و تمام وجود خويش را به سوى خداوندى نمودم كه آسمانها و زمين را پديد آورد.)

٤ - حمد و ستايش و تمجيد خدا.

٥ - ادّعاى عبادت و يارى جستن از خداوند جلّ جلاله.

٦ - دعاهاى مختلف.

٧ - قرائت قرآن.

٨ - اظهار فروتنى و ركوع.

٩ - سجده و كرنش و خشوع.

١٠ - شهادت به يگانگى خداوند جلّ جلاله.

١١ - شهادت به رسالت ربّانى رسول خدا، حضرت محمّد(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم )

١٢ - صلوات بر او و خاندانش.

١٣ - سلام نماز.

١ - نيّت نماز

پيرامون نيّت نماز، بايد دانست كه اگر از بندگانى باشى كه در تمام حركتها و سكون خود با خداوند - جلّ جلاله - معامله نموده، و همواره متوجّه او هستند، به معناى فرمايش خداوند - جلّ جلاله - معرفت دارند، آنجا كه در آيات محكم خويش مى‏فرمايد:

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ إِلّا لِيَعْبُدُونِ .١٤٣

و جنّيان و انسانها را نيافريدم، مگر اينكه مرا بپرستند.

مسلّماً همواره خود را مهيّاى فرمانبرى از اوامر او نموده، و دستور خدا به نماز را امتثال كرده، و او را براى اينكه ذاتاً مستحقّ عبادت است پرستش مى‏كنى، چنانكه اگر خود را براى ورود شخصيّت بزرگوار و ارجمندى آماده كرده باشى، حتماً وقتى او را مى‏بينى براى احترام و تعظيم او بپا ايستاده، و به محض ديدن او به وى روى آورده و توجّه مى‏كنى، و يا اگر خود را براى ورود پيكى كه در نزدت ارجمند است مهيّا نموده باشى، وقتى چشم تو به او، و چشم او بر تو افتاد و پيام پيك را شنيدى، بدون تردّد و دو دلى زود او را پذيرفته، و نيازى به تجديد نيّت پيدا نمى‏كنى.

امّا اگر از پروردگارت غافل باشى و توجّهت به دنيا و هوا و هوس خويش باشد، هنگام حضور در نماز نياز پيدا مى‏كنى كه دل گُريخته‏ات را با اَفسارِ رشته‏ى عقل و لُبّ خويش حاضر ساخته، و آن را به ايستادن در پيشگاه مولايت وادار نمايى، و به يادش آورى كه او تو را خوانده و تو را مى‏بيند، و با عقل و قلب خويش قصد كنى كه او را از آن جهت كه شايسته‏ى عبادت است بپرستى، و در محضر مناجات با او همانند سعادتمندان وارد شوى.

و اگر نماز، نماز واجب و اَدا باشد، نيّت مى‏كنى كه: اين عبادت را به جهت وجوبش به صورت ادا به جا مى‏آورم، و اگر قضا باشد، قصد مى‏كنى كه آن را به صورت قضا بجا مى‏آورم، و چه اَدا باشد و چه قضا، نيّت مى‏كنى آن را براى عبادت و پرستش خداوند - جلّ جلاله - انجام مى‏دهم.

٢ - ذكر تكبيرة الاحرام‏

شايسته است هنگام گفتن اللَّه اكبر آن را به عنوان معامله‏ى با خداوند - جلّ جلاله و قصد عبادت بگويى، نه با حال غفلت و بر طبق عادت. و ديگر اينكه در گفتن آن صادق باشى.