ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)0%

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل) نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سید بن طاووس
گروه: مشاهدات: 41932
دانلود: 6648

توضیحات:

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 190 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 41932 / دانلود: 6648
اندازه اندازه اندازه
ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

اعمال و صفاتى كه موجب عدم قبولى اعمال مى‏گردد

از امورى كه شايسته است تمام اعمال و نمازهاى خود را از آن حفظ نموده و پاكيزه سازى تا در ضمن اعمال صالحى كه دو فرشته گمارده شده بر انسان بر خداوند عرضه مى‏كنند، بر خداوند - جلّ جلاله - عرضه شود، مواردى است كه در روايت معاذبن جبل آمده است.

عبدالواحد به نقل از مردى مى‏گويد: به معاذ بن جبل گفتم: يكى از احاديثى را كه از رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) شنيده‏اى و درست حفظ نموده و هر روز با دقّت متذكّر آن مى‏شوى، براى من بازگو كن، گفت: بله، و گريست سپس گفت: سكوت كن، خاموش شدم. سپس گفت: پدر و مادرم به فدايش، در حالى كه من در پشت سر او در مركب سوار بودم و باهم راه مى‏پيموديم، چشم به سوى آسمان بلند نمود و فرمود: سپاس خداوندى را كه هر چه را كه دوست بدارد درباره‏ى آفريدگانش به طور حتم مقدّر و جارى مى‏سازد. آنگاه فرمود: اى معاذ، عرض كردم: لبّيك اى رسول خدا، اى پيشواى خير و پيامبر رحمت فرمود: آيا حديثى را به تو بگويم كه هيچ پيامبرى به اُمّت خويش نفرموده است، كه اگر آن را حفظ كنى در طول زندگى به حال تو سودمند خواهد بود، و اگر بشنوى و حفظ نكنى حجّت خداوند بر تو تمام مى‏شود؟

سپس فرمود: براستى كه خداوند پيش از آفريدن آسمانها، هفت فرشته آفريد، و در هر آسمان فرشته‏اى قرار داد، و آن آسمان را با عظمت خويش فرا گرفت، و بر دَرِ هر كدام از آنها فرشته‏اى را به عنوان دربان قرار داد. لذا فرشتگانى كه نگاهبان عمل بنده هستند از وقت صبح تا شب عمل او را مى‏نويسند، آنگاه آن را در حالى كه مانند آفتاب مى‏درخشد بالا مى‏برند، تا اينكه به آسمان زيرين مى‏رسند در حالى كه آن عمل در نظر آنان پاكيزه و بسيار است. ولى فرشته‏اى كه نگاهبان آسمان زيرين است به آنها مى‏گويد: بايست، و اين عمل را بر صورت صاحبش بزنيد، من فرشته‏ى غيبت هستم، هركس غيبت كند نمى‏گذارم عملش از من به سوى ديگرى بگذرد، و پروردگارم به من چنين دستور فرموده است.

فرداى آن روز فرشته‏ى نگاهبان بر عمل بنده همراه با عمل صالح مى‏آيد، و از فرشته‏ى دربانِ آسمانِ زيرين مى‏گذرد، در حالى در نظرش آن عمل پاكيزه و بسيار است. تا اينكه به آسمان دوّم مى‏رسد، فرشته‏ى دربان آسمان دوّم به او مى‏گويد: بايست، و اين عمل را بر روى صاحبش بزن، كه نيّت او از اين عمل، متاع اندك و بى‏ارزش دنيا بود، و من فرشته‏ى ويژه‏ى دنيا هستم، و نمى‏گذارم كه عمل او از من به سوى ديگرى بگذرد.

حضرت فرمود: بار ديگر عمل بنده را در حالى كه به صدقه و نماز آن شادمان است، به بالا مى‏برد و فرشتگان نگاهبان نيز از آن عمل خوششان مى‏آيد، و آن را به سوى آسمان سوّم عبور مى‏دهد، تا اينكه فرشته دربان آسمان سوّم مى‏گويد: بايست و اين عمل را به روى و پشت صاحب آن بزن، من فرشته‏ى متكبّرين هستم، و مى‏گويد: اين عملى است كه صاحب آن به واسطه‏ى آن در مجالس مردم بر آنان تكبّر مى‏نمود، پروردگارم به من دستور داده كه نگذارم عملش از من به سوى ديگرى بگذرد.

حضرت فرمود:بار ديگر فرشتگان نگاهبان، عمل بنده را در حالى كه مانند ستاره در آسمان مى‏درخشد، و آهنگ و صداى تسبيح و روزه و حجّ از آن بلند است بالا برده و به سوى فرشته‏ى آسمان چهارم عبور مى‏دهند، ولى فرشته دربان آسمان چهارم مى‏گويد: بايست و اين عمل را بر روى و شكم صاحب آن بزن، من فرشته‏ى جْب هستم، زيرا او به خود مى‏باليد و اين عمل را با حالت عُجب انجام داده، پروردگارم به من دستور داده كه نگذارم عملش از من به سوى ديگرى بگذرد، پس آن را بر روى صاحبش بزن.

حضرت فرمود: ديگر بار ملائكه نگاهبان، عمل بنده را مانند عروسى كه به سوى شوهرش برده مى‏شود، بالا مى‏برند - در حالى كه آن عمل همراه با جهاد و نماز نافله بين دو نماز واجب مى‏باشد، و به همين خاطر صداى بلندى بسان صداى شتر، و درخششى همسان نورافشانى خورشيد دارد - و به سوى فرشته‏ى دربان آسمان پنجم مى‏گذرانند، تا اينكه آن فرشته مى‏گويد: بايست، من فرشته‏ى حسادت هستم، پس آن عمل را به روى صاحبش بزن، زيرا او نسبت به كسانى كه دانش آموخته و به طاعت خدا عمل مى‏نمودند حسادت مى‏نمود، و بار حسادت را بر دوشش حمل مى‏كرد، و هر گاه مى‏ديد كه كسى در عمل و عبادت بر او برترى دارد، نسبت به او حسادت مى‏ورزيد و بر او خرده گرفته و نكوهش مى‏كرد. پس وى عمل خويش را بر دوش گرفته و عملش وى را لعنت مى‏كند.

حضرت فرمود: ديگر بار فرشتگان نگاهبان بالا رفته و عمل او را١٧٨ به سوى آسمان ششم عبور مى‏دهند، تا اينكه فرشته‏ى دربانِ آسمان ششم مى‏گويد: بايست، من صاحب مهربانى و دلسوزى هستم، اين عمل را بر صورت صاحب آن بزن و چشمانش را كوركن، زيرا صاحب اين عمل به هيچ كس مهربانى و دلسوزى نمى‏نمود، هرگاه مى‏ديد بنده‏اى از بندگان خدا گناهى در رابطه با آخرت نموده، و يا ضررى در دنيا به او رسيده، نسبت به او شماتت مى‏كرد، پروردگارم به من دستور داده كه نگذارم عمل وى از من به سوى ديگرى بگذرد.

حضرت فرمود: ديگر بار فرشتگانِ نگاهبان، عمل بنده را بالا مى‏برند، اعمالى همراه با فقه و ژرف فهمى و كوشش در عبادت و ورع و پرهيزگارى، كه بسان رعد و آذرخش صدا مى‏كند، و پرتوى مانند برق دارد، و سه هزار فرشته همراه آن هستند. تا اينكه آن را به سوى فرشته دربان آسمان هفتم مى‏برند، و آن فرشته مى‏گويد: بايست و اين عمل را بر روى صاحب آن بزن، من فرشته‏ى حجاب هستم، و از عبور هر عملى را كه براى خدا نباشد جلوگيرى مى‏نمايم، زيرا صاحب اين عمل خواهان رفعت و بلند پايگى در نزد فرمانروايان و ذكر خير در مجالس، و شهرت و پيچش صدا در بلاد بود، پروردگارم به من دستور داده كه نگذارم عملى از من به سوى ديگرى بگذرد، مگر اينكه خالص باشد.

حضرت فرمود: بالاخره ملائكه نگاهبان، با حالت سرور و شادمانى عمل بنده را كه دربردارنده‏ى خلق و خوى نيكو و سكوت و ياد فراوان خداست، و همه‏ى فرشتگان آسمانها و ملائكه هفتگانه همگى در پى آن روانند، بالا مى‏برند و تمام حجابها را زير پا مى‏گذارند و مى‏گذرند، تا اينكه در پيشگاه خداوند ايستاده و به عمل صالح و دعاى او گواهى مى‏دهند، ولى خداوند مى‏فرمايد: هر چند شما نگاهبانان عمل بنده من هستيد، ولى من مراقب امورى كه در نَفْس او مى‏گذرد نيز هستم، مقصود وى از انجام اين عمل، من نبودم، لعنت من بر او باد! آنگاه ملائكه مى‏گويند: لعنت تو و لعنت ما بر او!

راوى مى‏گويد: سپس معاذ گريست و گفت: عرض كردم اى رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) چه عملى انجام دهم؟ فرمود: اى معاذ، در يقين و باور به پيامبرت اقتدا نما، گفت: عرض كردم: شما پيامبر خداييد و من معاذ بن جبل.

فرمود: اى معاذ، اگر در عملت تقصير و كوتاهى است، پس زبان خويش را از بدگويى برادران دينى و حاملان قرآن نگاه‏دار. و گناهانت بر گردن خودت باشد و آنها را بر دوش برادرانت مَنِهْ، و خويشتن را با نكوهش و سرزنش نمودن برادرانت ستايش مكن، و با پايين آوردن مقام برادرانت خود را بالا مبر، و عمل خويش را با قصد ريا انجام مده، و از دَرِ دنيا در آخرت داخل نشو، و در مجلس خود فحش و ناساز مگو، تا مبادا همنشينانت به واسطه‏ى بدخويى تو دورى كنند، و در حضور هيچ كس با ديگرى سخن درگوشى مگو، و نسبت به مردم اظهار بزرگى مكن، تا مبادا خيرات دنيا از تو قطع شود، و مردم را پاره پاره مكن تا مبادا سگهاى اهل آتش جهنّم تو را پاره پاره كنند، كه خداوند مى‏فرمايد:

وَالنّاشَطاتِ نَشْطاً .١٧٩

- سوگند به فرشتگانى كه [روح اهل ايمان‏] را با نشاط و آسايش ويژه‏اى [از بدنهايشان‏] قبض مى‏كنند.

آيا مى‏دانى ناشطات چيست؟ آنها سگها ی ى هستند كه گوشت و استخوان اهل آتش جهنّم را تكّه و پاره مى‏كنند. عرض كردم: چه كسى تاب و طاقت عمل به اين امور و خصلتها را دارد؟، فرمود: اى معاذ، آگاه باش كه مسلّماً انجام اين امور براى هر كس كه خداوند براى او آسان كند، راحت و آسان خواهدبود.

راوى مى‏گويد: معاذ حديث را بيشتر از تلاوت قرآن، مى‏خواند

مطلب دوّم: نافله‏هاى نماز ظهر، همان نماز اَوّابين‏١٨٠ است‏

در روايت آمده كه مولايمان علىّ(عليه‌السلام) فرمود: نماز ظهر، همان نماز اَوّابين مى‏باشد.

و نيز در احاديث وارده (به اين مضمون) آمده كه: وقتى هنگام ظهر مى‏شود، درهاى آسمان براى استجابت دعاهاى نيكو گشوده مى‏گردد، و مقصود از نماز اَوّابين همان نمازهاى نافله‏ى ظهر است، و آنها نزد خداوند - جلّ جلاله - جايگاه ستوده و قابل سپاس دارند. آنجا كه خداوند - عزّوجلّ مى‏فرمايد:

إِنَّهُ كانَ لِلاَْوّابينَ غَفوُراً.١٨١

- براستى كه خداوند نسبت به بسيار رجوع و توبه كنندگان به سوى او، بسيار آمرزنده است.

مطلب سوّم: استخاره كردن در هنگام نافله‏هاى ظهر

در روايت آمده كه امام باقر(عليه‌السلام) فرمود: استخاره كردن در بين نمازهاي نافله ظهر مستحبّ مى‏باشد.

مقدّمات ورود در نماز

اينك مى‏گويم: حال كه بخشى از اسرار نماز را يادآور شديم، لازم است برخى از امورى را كه اراده نموده‏ايم، پيش از ذكر نماز از طريق روايات يادآور شويم، از آن جمله شناختن اوقات نماز است:

١ - علّت تعيين اوقات مشخّص براى نمازهاى پنجگانه‏

توجّه داشته باش كه اوقات نمازهاى نافله و واجب را در توضيحى كه پيش از وارد شدن در آنها يادآور خواهيم شد، در اينجا تنها روايتى را كه در بردارنده‏ى علّت تعيين اوقات نمازهاى واجب است ذكر مى‏كنيم، تا بدين وسيله علّت و سرّ آن روشن گردد:

حسن بن عبداللّه به نقل از پدرش از جدّش حسن بن على بن ابى طالب(عليهم‌السلام) در ضمن حديث طولانى كه دربردآرنده‏ى پرسشهاى يهود از پيامبر اكرم(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) از امور مهمّ است، از جمله‏ى آن پرسشها، روايت نموده كه آنان از حضرت(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) از علّت اوقات نمازها پرسيدند به اين صورت كه يكى از آنان عرض كرد: اى محمّد، مرا از ناحيه‏ى خداوند - عزّوجلّ - خبر ده كه علّت وجوب نمازهاى پنجگانه در پنج وقت بر اُمّتت در ساعتهاى شبانه روز چيست؟ پيامبر اكرم(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) فرمود: وقتى كه آفتاب به نقطه‏ى زوال مى‏رسد، حلقه‏اى دارد كه در آن وارد مى‏شود، و هنگامى كه در آن داخل شد، وقت ظهر و زوال مى‏شود و همه‏ى اشياء مادُونِ عرش در برابر اسماء و صفات پروردگارم تسبيح مى‏گويند، و آن همان ساعتى است كه پروردگارم در آن بر من درود و رحمت مى‏فرستد، لذا خداوند - عزّوجلّ - نماز گزاردن در آن، هنگام را بر من و بر اُمّتم واجب نموده، و فرموده است:

أَقِمِ الصَّلوةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّيْلِ .١٨٢

- از وقت زوال آفتاب تا تاريكى شب نماز بپادار.

و آن همان ساعتى است كه جهنّم را در روز قيامت مى‏آورند، پس هر مؤمنى كه در آن ساعت مؤفّق به سجده يا ركوع يا قيام شده باشد، خداوند بدن او را بر آتش جهنّم حرام مى‏كند.

و امّا نماز عصر، همان ساعتى است كه حضرت آدم(عليه‌السلام) از ميوه‏ى درخت بهشتى خورد، و در نتيجه خداوند او را از بهشت بيرون راند، لذا خداوند به فرزندانش دستور داده كه اين نماز را تا روز قيامت بخوانند، و آن نماز را براى اُمّت من برگزيد، و آن نماز از محبوبترين نمازها در نزد خداوند - عزّوجلّ - مى‏باشد، و خداوند به من سفارش فرموده كه بخصوص آن را از ميان ديگر نمازها پاس بدارم.

و امّا نماز مغرب، همان ساعتى است كه خداوند در آن توبه‏ى حضرت آدم(عليه‌السلام) را پذيرفت، و فاصله‏ى بين خوردن از ميوه درخت بهشتى و پذيرش توبه‏اش، سيصد سال از روزهاى دنيا نسبت به روزهاى آخرت بود، كه هر روز از آن مانند هزار سال از سالهاى دنيا مى‏باشد، يعنى‏١٨٣ از وقت عصر شرعى تا شام و مغرب مى‏باشد، پس حضرت آدم(عليه‌السلام) سه ركعت نماز خواند، يك ركعت براى ترك اولى و خطاى خود، و يك ركعت به خاطر خطيئه حوّا، و يك ركعت براى توبه‏اش، لذا خداوند - عزّوجلّ - اين سه ركعت را بر اُمّتم واجب فرمود، و آن همان ساعتى است كه دعا در آن مستجاب مى‏شود، و پروردگارم وعده داده كه هركس از اُمّتم در آن ساعت دعا كند، دعايش را مستجاب نمايد، و اين همان نمازى است كه خداوند - عزّوجلّ - به من دستور داد و فرمود:

سُبْحانَ اللَّهِ حينَ تُمْسُونَ، وَ حينَ تُصْبِحُونَ.١٨٤

- پاك و منزّه است خداوند هنگامى كه شب مى‏كنيد، و آن هنگام كه صبح مى‏كنيد.

و امّا نماز عشا، براستى كه قبر تاريكى و ظلمتى دارد و روز قيامت را تاريكى و ظلمتى است، لذا خداوند به من و اُمّتم دستور داده كه اين نماز را در اين هنگام بخوانيم تا قبرهاى اُمّتم را روشن نموده، و بر روى پُل صراط به آنان نور و روشنايى عنايت شود. هرگامى كه براى خواندن نماز عشا برداشته مى‏شود، خداوند جسد و بدن صاحب آن گام را برآتش جهنّم حرام مى‏گرداند، و اين همان نمازى است كه خداوند براى پيامبران فرستاده شده‏ى پيش از من برگزيده بود.

و امّا نماز صبح، هنگامى كه خورشيد طلوع مى‏كند، بر شاخهاىِ شيطان طلوع مى‏كند، و خداوند - عزّوجلّ - به من دستور داده كه نماز صبح را پيش از دميدن آفتاب و پيش از آنكه كافر آفتاب پرست بر آن سجده مى‏كند بخوانم، و اُمّتم براى خدا سجده و كرنش نمايند، و زود خواندن آن در نزد من محبوبتر است، و آن همان نمازى است كه فرشتگان شب و ملائكه‏ى روز آن را مشاهده مى‏كنند.

يهودى گفت: راست گفتى اى محمّد، سپس ادامه‏ى حديث را ذكر نموده است.

٢ - عظمت نماز از ديدگاه روايات‏

پيشتر در فصل اوّل و دوّم امورى را كه سبب معرفت تو به لزوم اهتمام در نماز و تعظيم آن مى‏گردد، يادآور شديم؛ وليكن ديديم كه از اينجا خيلى فاصله دارد، لذا در اينجا مى‏خواهيم بيان ديگرى افزون بر آن ذكر نماييم:

١ - در روايت آمده كه امام صادق -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم- فرمود: رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) فرمودند: فرداى قيامت شفاعت من به كسى كه نماز واجب را از وقتش تأخير بياندازد، نخواهد رسيد.

٢ - در روايت ديگر منقول است كه ابوبصير مى‏گويد: به منظور تسليت گفتن به خاطر سوگ امام صادق(عليه‌السلام) بر اُمّ حميده‏١٨٥ وارد شدم، وى گريست، من نيز به خاطر گريه‏ى او گريستم، سپس گفت: اگر امام صادق(عليه‌السلام) را مى‏ديدى مسلّماً امر عجيبى را مشاهده مى‏نمودى. هنگام وفات چشمان مباركش را باز نمود و سپس فرمود: تمام كسانى را كه با من خويشاوندى دارند گرد آوريد. و ما هيچ كس را ترك ننموده و همه را حاضر ساختيم، حضرت به آنان نگاه كرد و سپس فرمود: بى‏گمان شفاعت ما به كسى كه نمازش را كوچك و سبك بشمارد نخواهد رسيد.

٣ - رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) فرمودند: از من [يا: از اُمّت من‏] نيست كسى كه نمازش را كوچك و سبك بشمارد، و به خدا سوگند در حوض كوثر بر من وارد نخواهد شد. ٤ - در روايت ديگر آمده كه پيامبر اكرم(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) فرمود: اوّلين چيزى كه بنده از آن بازخواست مى‏شود، نماز است، اگر پذيرفته شد اعمال ديگر قبول مى‏شود، و اگر پذيرفته نشد اعمال ديگر پذيرفته نمى‏گردد.

ما نكته‏هاى ظريف و جالبى در اين باره در كتاب غِياثُ سُلْطانِ الْوَرى لِسُكّانِ الثَّرى ذكر نموده و كلام را در آنجا بسط داده‏ايم، به گونه‏اى كه عارفان به معانى آن بهبودى و شفا مى‏يابند.

٣ - سوره‏هايى كه به طور عموم در نافله‏ها قرائت مى‏شوند

١ - در روايتى آمده كه امامصادق (عليه‌السلام) فرمود: هركس سوره‏ىقُلْ هُوَاللَّهُ أَحَد ، و سوره‏ىإِنّا أَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ، و آيةُ الْكُرسىّ را در هر ركعت از نماز نافله بخواند، مسلّماً بزرگترين درى كه براى اعمال آدميان گشوده مى‏شود براى او گشوده شده است، مگر كسى كه همانند او و يا افزون بر او بخواند.

٢ - روايت ديگر آمده كه عالم(عليه‌السلام) ١٨٦ پيرامون ثواب خواندن قرآن در نمازهاى واجب و غير آن فرمود: شگفتا از كسى كه در نماز خوداِنّا أَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْر نخواند، چگونه نماز او قبول مى‏شود؟!

٣ - و نيز روايت شده كه: نمازى كهقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدَ در آن خوانده نشود، پاكيزه نمى‏گردد.

٤ - همچنين در روايت آمده كه: هركس در نماز واجب، سوره‏ىهُمزه را بخواند، از دنيا برخوردار عطا مى‏شود.

آيا جايز است كه نمازگزار مثلاً سوره‏ىهمزه را بخواند، و سوره‏هايى را كه ذكر شد ترك كند، با اينكه روايت شده كه نماز بدون آنها قبول و پاكيزه نمى‏گردد؟

جواب: ثواب سوره‏ها به همان صورتى است كه روايت شده؛ ولى اگر كسى سوره‏اى را با همه‏ى ثوابى كه براى آن نقل شده ترك كند و به جاى آن سوره‏ىقُلْ هُوَاللّهُ أَحَد و إَنّا أَنْزَلْناهُ را بخواند به خاطر فضيلتى كه اين دو دارند، هم ثواب سوره‏هايى كه قرائت كرده به او عطا مى‏شود و هم ثواب سوره‏هايى كه ترك كرده. البتّه جايز است كه غير اين دو سوره را بخواند و با آن حال نيز نمازش كامل و درست است، ليكن در اين صورت ترك فضيلت نموده است.

و شايد مقصود از اين نكته آن باشد كه سوره‏ى اخلاص، توصيف خداوند - جلّ جلاله - و توحيدِ اوست، و سوره‏ىإِنّا أَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ نيز راهنماى به كسى است كه اسرار شب قدر بر او نازل مى‏شود ثواب‏هايى است كه خداوند (در برابر اعمال به بندگان) عطا مى‏فرمايد.

٤ - سوره‏هايى كه معمولاً در نوافل ظهر خوانده مى‏شوند در روايت آمده كه امام صادق(عليه‌السلام) فرمود:در نماز نافله‏ى ظهر، در دو ركعت نخست سوره‏ى اخلاص و جَحْد١٨٧ و در ركعت سوّمقُلْ هُوَ اللّه أحَد و آيةُ الْكُرسِىّ ، در ركعت چهارمقُلْ هُوَ اللّهُ أَحَد آخر سوره‏ى بقره،١٨٨ و در ركعت پنجم قُلْ هُوَ اللّهَ أَحَد و آيات آخر سوره‏ى آل عمران يعنى آياتإِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاْرضِ ١٨٩، و در ركعت ششمقُلْ هُوَ اللّهُ أَحَد و آيه‏ى سَخَره‏١٩٠، و در ركعت هفتمقُلْ هُوَ اللّهُ أَحَد و آياتى كه در سوره‏ى انعام است يعنىوَ جَعَلُو اللَّهِ‏ِ شُرَكآءَ الْجِنِّ وَ خَلَقَهُمْ ١٩١ و در ركعت هشتمقُلْ هُوَاللّهُ اَحَد و آخر سوره‏ى حشر يعنىلَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ ١٩٢ تا آخر سوره‏ى را قرائت كن. و بعد از تمام كردن نماز، ٧ بار بگو:

أَللّهُمَّ، مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الاَْبْصارِ، ثَبِّتْ قَلْبى عَلى دينِكَ وَ دينِ نَبِيِّكَ، وَلا تُزِعْ قَلْبى بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنى، وَهَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً، إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهّابُ وَ أَجِرْنى مِنَ النّارِ، بِرَحْمَتِكَ .

- خداوندا، اى گرداننده‏ى دلها و ديدگان، دلم را بر دين خود و آيين پيامبرت استوار گردان، و قلبم را بعد از آنكه هدايت فرمودى منحرف مفرما، و از جانب خويش رحمتى به من ارزانى دار، كه بى‏گمان تويى بسيار بخشنده، و مرا به رحمت خويش، از آتش جهنّم در پناه خويش درآور.

سپس هفتاد بار از آتش جهنّم به خدا پناه برده و بگو:

أَسْتَجيرُ بِاللَّهِ مِنَ النّارِ.

- از آتش [جهنّم‏] به خدا پناه مى‏برم.

٥ - شناخت قبله‏ در روايات

وارده آمده است كه: خداوند متعال به حضرت آدم(عليه‌السلام) دستور داد كه به سوى مغرب نماز بخواند، و به حضرت نوح(عليه‌السلام) امر فرمود كه به سوى مشرق نماز بگزارد، و به حضرت ابراهيم(عليه‌السلام) امر فرمود كه بين مشرق و مغرب جمع كند، كه مقصود همان كعبه است، و هنگامى كه حضرت موسى(عليه‌السلام) را به پيامبرى مبعوث فرمود دستور داد كه دين حضرت آدم را احيا و كند، و وقتى حضرت عيسى(عليه‌السلام) را مبعوث فرمود، دستور داد كه دين حضرت نوح را احيا نمايد، و هنگامى كه حضرت محمّد(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) را مبعوث فرمود، دستور داد كه دين حضرت ابراهيم(عليه‌السلام) را زنده گرداند.

پس كعبه، قبله‏ى كسانى است كه در مسجدُ الحَرام هستند، و مسجدُالحَرام قبله‏ى كسانى كه در حَرَم قرار دارند. و كسانى كه در خارج حرم هستند قبله‏شان حَرَم است، و اهل عراق رو به سوى رُكْن عراقى مى‏كنند، و آن همان رُكْنى است كه حَجَرُ الاَسْود در آن است، و اهل يَمَن رو به سوى ركن يَمانى، و اهل مغرب رو به سوى ركن غربى، و اهل شام رو به سوى ركن شامى مى‏كنند. و سزاوار است كه اهل عراق اندكى مايل به سمت چپ بايستند و براى غير آنان چنين نيست.

اهل عراق قبله‏ى خويش را با چند طريق مى‏توانند بشناسند: از آن جمله هنگامى كه وقت ظهر و زوال شد، آفتاب درست هنگام زوال و بدون هيچ فاصله‏اى، بر ابروى راست كسى كه رو به قبله مى‏ايستد قرار مى‏گيرد، و هنگامى كه وقت نماز مغرب شد، سرخى آفتاب در سمت مشرق در زمان معتدل درست محاذى شانه‏ى چپ كسى كه روبه قبله است قرار مى‏گيرد، و در وقت نماز عشا سرخى آفتاب در سمت مغرب در زمان معتدل محاذى شانه‏ى راست كسى كه روبه قبله است قرار مى‏گيرد، و در وقت نماز صبح پيش از طلوع فجر در زمان معتدل محاذى شانه‏ى چپ كسى كه رو به قبله است قرار مى‏گيرد.

راههاى تشخيص قبله‏

هرگاه نماز گزار از اين راهها پى به قبله نبرد، و آسمان تمام ابرى يا به برخى از موانع مانند آب يا غير آن در اثر تدبير خداوند حسابگر پوشيده بود، اگر ظنّ غالب به جهت قبله داشت بر ظنّ و گمان خويش عمل مى‏كند، و اگر گمانش نسبت به تمام جهات مساوى بود، يا اصلاً ظنّ مُساوى‏ به جميع جهات نداشت، بلكه شكّ محض نسبت به تمام جهات داشت و راهى نداشت كه به وسيله‏ى آن توان تشخيص جهت قبله را داشته و قطع يا غلبه‏ى ظنّ بر ساير حالات را به آن استعلام كند، اگر نماز نافله بود به هر جهت كه خواست نماز مى‏گزارد، و اگر نماز واجب باشد بايد آن را چهار بار رو به سوى جهات چهارگانه بخواند، و اگر به خاطر برخى از امور ضرورى اين كار براى او ممكن نبود بايد نماز واجب را يك بار به هر جهت كه خواست بخواند.

اگر بعداً جهت قبله روشن شد، چنانچه پيشتر رو به سوى همان جهت نماز خوانده باشد نمازش صحيح خواهد بود، و همچنين اگر در زمين عراق باشد و نمازش رو به سوى جهتِ ما بينِ مغرب و مشرق قبله واقع شده باشد، ولى اگر رو به سوى خود مشرق يا مغرب بوده و وقت نيز باقى باشد نماز را دوباره مى‏خواند، و اگر وقت گذشته باشد لازم نيست اعاده كند، و اگر نمازش پشت به قبله باشد در هر دو حال‏١٩٣ آن را دوباره مى‏خواند.

احكام ديگر قبله‏

جايز است انسان نماز نافله را بر روى شتر و كشتى بخواند (بر حسب حالش در سير و امكان از روبه قبله بودن)، و بهتر است كه برحسب حال خويش در سير تكبيرةُ الاِحرام را رو به قبله بگويد، سپس ادامه‏ى نماز را به هر جهت كه كشتى يا شتر منحرف مى‏شود انجام دهد. اين مقدار از احكام قبله در اين مقام كافى است.

٦ - مواردى كه توجّه به هفت تكبير افتتاح مستحبّ

است‏ مستحبّ است انسان در هفت جا با گفتن هفت تكبير توجّه كند: ركعت اوّل نافله‏هاى ظهر، و ركعت اوّل هر نماز واجب، و ركعت اوّل نافله‏هاى مغرب، و ركعت اوّل وتيره و نافله‏ى عشاء، و ركعت اوّل نماز نافله‏ى شب، و در اوّلِ دو ركعت نماز اِحْرام.١٩٤

و توجّه و تكبيرات هفتگانه در سه جا به صورت مؤكّد روايت شده است: از آن جمله در روايت است كه امام باقر(عليه‌السلام) فرمود: در سه جا نماز را با توجّه و تكبير آغاز كن، در نماز ظهر، و نماز شب، و نماز يك ركعتى وتر.١٩٥ و در غير اين موارد از نمازهاى نافله كافى است كه براى دو ركعت، تنها يك تكبير بگويى. و اين هفت تكبير در كتاب ابن جانبه نيز روايت شده است.

علّت آغاز نماز با تكبيرهاى هفتگانه‏

در روايت آمده كه امام باقر(عليه‌السلام) فرمود: روزى رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) براى نماز از منزل بيرون آمدند، در حالى كه حسن بن علىّ(عليهما‌السلام) از سخن گفتن وامانده بود، بحدّى كه بيم آن را داشتند كه اصلاً سخن نگويد و لال شود. تا اينكه رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) در حالى كه او را بر گردن و دوش حمل مى‏نمود، از خانه بيرون آمد و مردم در پشت حضرتش صف بستند، و حضرت او را در سمت راستشش قرار داد، پس رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) تكبير گفت و نماز را با تكبير شروع فرمود، امام حسن(عليه‌السلام) نيز تكبير گفت. هنگامى كه رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) و اهل بيتش تكبير او را شنيدند، حضرت دوباره تكبير گفت، و امامحسن (عليه‌السلام) تكبير ديگر گفت، تا اينكه هفت بار تكبير گفت، و بدين ترتيب افتتاح نماز با هفت تكبير سنّت گرديد.