ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)0%

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل) نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سید بن طاووس
گروه: مشاهدات: 41908
دانلود: 6646

توضیحات:

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 190 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 41908 / دانلود: 6646
اندازه اندازه اندازه
ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فصل بيستم: آداب و اسرار و تعقيبات نافله‏هاى نماز عصر

اهميّت دعاهاى وارده در تعقيب نافله‏هاى عصر دعاهايى كه براى نافله‏هاى نماز عصر ذكر مى‏كنيم، دعاهايى است كه مورد نظر پروردگار است، و هركس آنها را بخواند در مقام استجابت قرار مى‏گيرد، لذا بايد در اواخر آنها ذكر حوايج مهمّ را مغتنم شمرد.

كيفيّت انجام نوافل عصر

وقتى بنده از تعقيب نماز ظهر به همان صورت كه شرح داديم فراغت پيدا كرد، براى انجام نافله‏هاى نماز عصر بپا مى‏خيرد، و هر دو ركعت آن را به اين نيّت آغاز مى‏كند كه: دو ركعت نماز مستحبّى بجا مى‏آورم، تا بدين وسيله خداوند - جلّ جلاله - را از آن جهت كه زيبنده‏ى پرستش است عبادت نمايم و تكبيرة الاحرام وأَعوُذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ مى‏گويد و بعد سوره‏ى حمد و بعد از آن هر سوره قرآن را كه خواست مى‏خواند، و اگر در هر ركعت همراه با حمد، سوره‏ىقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدَ، و إِنّا أَنْزَلْناه، و آية الكرسىّ را بخواند، پيش از اين يعنى هنگام ذكر نافله‏هاى نماز ظهر - فضيلت آن را يادآور شده و راه عمل به آن را تسهيل نموديم - بهتر خواهد بود.

وقتى بنده سلام دو ركعت اوّل از نوافل عصر را گفت و تسبيح حضرت زهرا(عليهما‌السلام) را به همان كيفيّتى كه گفتيم بجا آورد، بگويد:

أَللّهُمَّ، إِنَّهُ لا إلهَ إِلاّ أَنْتَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ الْعَليمُ الْعَظيمُ الْحَليمُ الْكَريمُ الْخالِقُ الرّازِقُ الُْمحِى الْمُميتُ الْبَدى‏ءُ الْبَديعُ، لَكَ الْحَمْدُ وَ لَكَ الْكَريمُ، وَ لَكَ الْمَنُّ وَ لَكَ الْجُودُ وَالاَْمْرُ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ، يا واحِدُ، يا أَحَدُ، يا صَمَدُ، يا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ، وَ لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا .

- خداوندا، همانا معبودى جز تو كه زنده و پاينده [و بر پا دارنده‏ى مخلوقات‏] و آگاه و بزرگ و بردبار و بزرگوار و آفريننده و روزى دهنده و زنده كننده و ميراننده و آغاز كننده و نو آفرين هستى، وجود ندارد. حمد و سپاس از آن توست، و بزرگوارى تو راست، و منّت و بخشش براى توست، و جُود و امر [و دستور، و يا: عالم امر] تنها براى توست و شريكى براى تو نيست. اى يگانه، اى بى‏همتا، اى بى‏نياز، اى كسى كه نه زاده‏اى و نه زاده شده‏اى و هيچ كس همتاى تو نيست، و هيچ كس را نه به زنى و نه به فرزنداى گرفته‏اى، بر محمّد و آل محمد درود فرست و به من چنين و چنان كن.

سپس بگويد:

يا عُدَّتى فى كُرْبتَى، يا صاحِبى فى شِدَّتى، يا مُونِسى فى وَحْشَتى [يا: وَحْدَتى‏]، وَ يا وَلِىَّ نِعْمَتى، و يا إِلهى وَ إِلَهَ آبائِىَ الاَْوَّلينَ، إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَالاَْسْباطِ، وَ رَبَّ مُوسى وَ عِيْسى وَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ - عَلَيْهِ وَ عليهم‌السلام - صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَافْعَلْ بى‏كَذا وَ كَذا .

- اى توشه و ذخيره‏ى من در هنگام ناراحتى سخت، اى همراه من در هنگام سختى، اى انيس و مونس من در حال تنهايى، اى سرپرست نعمت من، و اى معبود من و معبود پدران نخستم حضرت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط، و پروردگار حضرت موسى و عيسى‏و محمّد و آل او - عليه وعليهم‌السلام - بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و به من چنين و چنان‏كن.

و هر خواسته‏اى كه داشت، ذكر مى‏كند.

دعاى بعد از سلام دو ركعت دوّم‏ در روايتى محمّد بن مسلّم مى‏گويد: به آن حضرت‏٢٤٢ عرض كردم: دعايى به من بيآموز. فرمود: چرا از دعاى اِلْحاح غفلت دارى؟ عرض كردم: دعاى اِلْحاح كدام است؟ فرمود:

أَللّهُمَّ، رَبَّ السَّمواتِ السَّبْعِ، وَ رَبَّ الاَْرْضينَ السَّبْعِ وَ ما فيهِنَّ [وَ ما بَيْنَهُنَ‏]، وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ، [وَ رَبَّ جَبْرَئيلَ وَ ميكائيلَ وَ إِسْرافيلَ، وَ رَبِّ السَّبْعِ الْمَثانى وَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ،] وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِّينَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَسْأَلُكُ بِاسْمِكَ الاَْعْظَمِ الَّذى بِهِ تَقُومُ السَّمآءُ وَ بِهِ تَقُومُ الاَْرْضُ [يا: تَقُوُم بِهِ السَّمآءُ وَالاَْرْضُ‏]، [وَ بِهِ تُحْىِ الْمَوْتى وَ تُميتُ الاَْحيآءَ]، [وَ تَرْزُقُ الاَْحْيآءَ ]وَ تُفَرِّقُ بَيْنَ الْجَميعِ، وَ تجْمعُ بَيْنَ الْمُتَفَرِّقِ، وَ بِهِ أَحْصَيْتَ عَدَدَ الْآجالِ وَ وَزْنَ الْجِبالِ وَ كَيْلَ الْبِحارِ أَسْأَلُكَ يا مَنْ هُوَ كَذلِكَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَفْعَلَ بى كَذا وَ كَذا .

- خداوندا، اى پروردگار آسمانهاى هفتگانه، و اى پروردگار زمينهاى هفتگانه و هرچه در آنها [و در ميان آنها] است، و پروردگار عرش بزرگ [و پروردگار جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و پروردگار هفت آيه پى در پى - يعنى سوره‏ى حمد - و قرآن بزرگ، ]و پروردگار حضرت محمّد خاتم پيامبران، بر محمّد و آل او درود فرست، به حقّ اسم اعظم تو كه آسمان و زمين بدان برپاست. [و مردگان را به آن زنده مى‏گردانى، و زندگان را مى‏ميرانى،] [و زندگان را بدان روزى مى‏دهى‏] و ميان جمع جدايى افكنده، و ميان [امور ويا اشخاص‏] جدا و پراكنده گرد مى‏آورى، و شماره‏ى سرآمدِ عمر و اجل‏ها و وزن كوهها و پيمانه‏ى درياها را به شماره درمى‏آورى، از تو درخواست مى‏نمايم، اى خداوندى كه چنين هستى، كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و به من چنين و چنان فرمايى.

و حاجتت را بخواه [و در آن الحاح و اصرار نما، كه اين دعاى نَجاح و كاميابى است.

ناگفته نماند كه: اين دعا در روايت ديگر با الفاظ ديگر و به صورت ديگر روايت شده است.

دعاى بعد از سلام دو ركعت سوّم‏ اين دعا را جدّم ابوجعفر طوسى ذكر نموده، البتّه با اين تفاوت كه متن دعاى حضرت يوسف(عليه‌السلام) را - ذكر نكرده. آنچه كه وى - رحمةاللَّه عليه - ذكر فرموده درست به اين صورت است:

أَللّهُمَّ، إِنّى أَدْعُوكَ بِما دَعاكَ بِهِ عَبْدُكَ، [يُونُسُ‏] إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً، فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ [يا: تَقْدِرَ] عَلَيْهِ، فَنادى فِى الظُّلُماتِ: أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ، سُبْحانَكَ، إِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ، فَاسْتَجبْتَ لَهُ وَ نَجَّيْتَهُ مِنَ الْغَمِّ [وَ كَذلِكَ نُنْجِى - يا: تُنْجِى - الْمُؤْمِنينَ‏]، فَإِنَّهُ دَعاكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ، وَ أَنَا أَدْعُوكَ وَ أَنَا عَبْدُكَ، وَ سَأَلَكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ، وَ أَنَا أَسْأَلُكَ وَ أَنَا عَبْدُكَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَسْتَجيبَ لى كَمَا اسْتَجَبْتَ لَهُ، وَ أَدْعُوكَ بِما دَعاكَ بِهِ عَبْدُكَ أَيُّوبُ، إِذْ مَسَّهُ الضُّرُّ، فَدَعاكَ: إِنّى مَسَّنِى الضُّرُّ، وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمينَ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ كَشَفْتَ ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ، وَ آتَيْتَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ، فِإِنَّهُ دَعاكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ، وَ أَنَا أَدْعُوكَ وَ أَنَا عَبْدُكَ، وَ سَأَلَكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ، وَ أَنَا أَسْأَلُكَ وَ أَنَا عَبْدُكَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ [وَ أَنْ تُفَرِّجُ عَنّى كَما فَرَّجْتَ عَنْهُ‏]، وَ أَنْ تَسْتَجيبَ لى كَمَا اسْتَجَبْتَ لَهُ، وَ أَدْعُوكَ بِما دَعاك بِهِ يُوسُفُ، إِذْ فَرَّقْتَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَهْلِهِ، وَ إِذْ هُوَ فِى السِّجْنِ، فَإِنَّهُ دَعاكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ، وَ أَنَا أَدْعُوكَ وَ أَنَا عَبْدُكَ، وَ سَأَلَكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ، وَ أَنَا أَسْأَلُكَ وَ أَنَا عَبْدُكَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُفَرِّجَ عَنّى كَما فَرَّجْتَ عَنْهُ، وَ أَنْ تَسْتَجيبَ لى كَمَا اسْتَجَبْتَ لَهُ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، [وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا].

- خداوندا، تو را به آنچه كه بنده‏ات [حضرت يونس‏] خواند مسألت دارم، هنگامى كه با حالت خشمناك [از عدم هدايت قوم خويش‏] رهسپار گرديد، و گمان كرد كه تو بر او تنگ نمى‏گيرى، پس در تاريكيها ندا كرد كه: معبودى جز تو نيست، پاك و منزّهى تو، براستى كه من از ستمكاران هستم پس [دعاى‏] او را اجابت فرموده و از غم و اندوه رهايى دادى، [و اينچنين مؤمنان را نجات مى‏دهى‏]، زيرا او تو را خواند و بنده‏ى تو بود، و من تو را مى‏خوانم و بنده‏ى توام، از تو درخواست نمود و بنده‏ى تو بود، و من بنده‏ى توام و از تو درخواست مى‏نمايم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و چنانكه براى او اجابت نمودى براى من نيز اجابت فرمايى، و تو را به همان دعايى كه بنده‏ات حضرت ايّوب خواند مى‏خوانم، آن هنگام كه رنجورى به او رسيد، پس دعا كرد: همانا من به رنجورى مبتلا شدم و تو مهربانترين مهربانها مى‏باشى و تو دعاى او را اجابت فرموده و رنجورى او را برطرف نموده و خانواده‏ى او و همانند آنها را همراه آنان به او عطا فرمودى، زيرا او تو را خواند و بنده تو بود، و من تو را مى‏خوانم و بنده‏ى توام، و از تو درخواست نمود در حالى كه بنده تو بود، و من بنده‏ى توام واز تو درخواست مى‏كنم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى و چنانكه ناراحتى و مشكل او را گشودى مشكل مرا نيز بگشاى، چنانكه براى او اجابت فرمودى براى من نيز اجابت فرمايى، و تو را به همان دعايى كه حضرت يوسف به آن خواند مى‏خوانم، آن هنگام كه ميان او و خانواده‏اش جدايى انداختى و نيز در حالى كه در زندان بود، زيرا او تو را خواند و بنده تو بود، و من نيز بنده‏ى توام و تو را مى‏خوانم، و او بنده‏ى تو بود و از تو مسألت نموده و من نيز بنده‏ى توام و از تو درخواست مى‏نمايم، كه بر محمد و آل محمّد درود فرستى و چنانكه براى او اجابت فرمودى براى من نيز اجابت فرمايى، و بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و به من چنين و چنان كن.

و حاجتت را ذكر مى‏كنى.٢٤٣

دعاهاى مختلف حضرت يوسف(عليه‌السلام) اينك مى‏گويم: شايد علّت عدم ذكر دعاى حضرت يوسف(عليه‌السلام) در اين دعا آن بوده كه آن بزرگوار دعاهاى بسيارى در زندان نموده، چنانكه در روايتى آمده كه از حضرت صادق(عليه‌السلام) درباره‏ى دعاى حضرت يوسف(عليه‌السلام) پرسيده شد. فرمود: دعايش بسيار بود، ليكن وقتى زندان براى او سخت شد، به درگاه الهى سجده نمود و عرض كرد:

أَللّهُمَّ، إِنْ كانَتِ الذُّنُوبُ قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهى عِنْدَكَ، فَلَنْ تَرْفَعَ لى إِلَيْكَ صَوْتاً، فَأَنَا أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِوَجْهِ الشَّيْخِ يَعْقُوبَ .

- خداوندا، اگر گناهانم مرا در نزد تو بى‏آبرو نموده، و مانع آن شده كه صداى من به درگاه تو بالا رود، پس من به واسطه‏ى آبروى پيرمرد بزرگوار، حضرت يعقوب به سوى تو متوجّه مى‏شوم.

سپس امام صادق(عليه‌السلام) گريست و فرمود: درود و رحمت خداوند بر حضرت يعقوب و يوسف(عليهما‌السلام). ولى من مى‏گويم:

أَللّهُمَّ، بِاللَّهِ‏ِ وَ بِرَسُولِهِ (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم )

- خداوندا، به واسطه‏ى قرار دادن تو و رسولت به تو متوجّه مى‏شوم.

ناگفته نماند كه ديگر - دعاى حضرت يوسف(عليه‌السلام) در حديث ديگر افزون بر اين روايت شده. ابن خارجة مى‏گويد: از دگرگونى وضعيّتم‏٢٤٤ به محضر امام صادق(عليه‌السلام) گله نمودم. فرمود: چرا از دعاى حضرت يوسف(عليه‌السلام) غفلت دارى؟ عرض كردم: دعاى ايشان چه بود؟ فرمود: او پيوسته مى‏فرمود:

سَكَنَ جِسْمى مِنَ الْبَلْوى، وَ سَبَقَنى لِسانى بِالْخَطيَئةِ، فَإِنْ يَكُنْ وَجْهى خَلَقَ عِنْدَكَ، وَ حَجَبَتِ الذُّنُوبُ صَوْتى عَنْكَ، فَإِنّى أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِوَجْهِ الشَّيْخِ يَعْقُوبَ.

- جسمم به واسطه بلا و گرفتارى از كار باز ايستاده، و زبانم به گناه پيشى گرفته، پس اگر در نزد تو بى آبرو شده‏ام، و گناهان مانع رسيدن صدايم به تو شده، پس به واسطه‏ى آبروى پيرمرد بزرگوار حضرت يعقوب به تو متوجّه مى‏شوم.

وى مى‏گويد عرض كردم: حضرت يوسف(عليه‌السلام) مى‏گفت: بِوَجْهِ الشَّيْخِ يَعْقُوبَ من چه بگويم؟ فرمود: مى‏گويى:

بِوَجْهِ مُحَمَّدٍ، عليه‌السلام وَ عَلى أَهْلِ بَيْتِهِ .

- به آبروى حضرت محمّد - كه درود خداوند بر او و بر اهل بيت او باد - به تو متوجّه مى‏شوم.

گفتنى است كه دعاى حضرت يوسف(عليه‌السلام) در زندان با الفاظ ديگر نيز نقل شده است.

امّا عبارتسَكَنَ جِسْمى مِنَ الْبَلْوى شايد در اصل شَكا جِسْمى مِنْ الْبَلْوى :(

جسمم از بلا و گرفتارى به درد آمده و به درگاه تو گله‏مند است.)

بوده، ليكن من لفظ را به همان صورت كه يافتم نقل كردم.

همچنين از بهترين دعاهاى حضرت يوسف (عليه‌السلام) در چاه، دعاى است كه امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: هنگامى كه برادران حضرت يوسف -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - وى را در چاه انداختند، جبرئيل بر او نازل شد و گفت: اى پسر، چه كسى تو را در اين چاه انداخت؟ فرمود: برادرانِ پدرى‏ام به من حسد ورزيدند. گفت: آيا مى‏خواهى از اين چاه بيرون آيى؟ فرمود: اين امر به دست معبود و خداوند ابراهيم و اسحاق و يعقوب است. جبرئيل گفت: خداوند به تو مى‏فرمايد كه بگويى:

أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْأَلُكَ بِأَنَّ لَكَ الْحَمْدَ، لا إِلهَ إِلاّ أنْتَ [الْمَنّانُ ]بَديعُ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ، يَا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَجْعَلَ لى مِنْ أَمْرى فَرَجاً وَ مَخْرَجاً، وَ تَرْزُقَنى مِنْ حَيْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَيْثُ لا أحْتَسِبُ .

- خداوندا، همانا از تو درخواست مى‏نمايم - به [حقّ‏] اينكه ستايش مختصّ توست، [و] معبودى جز تو كه [بسيار بخشنده‏اى و ]نوآفرين آسمانها و زمين هستى وجود ندارد، اى صاحب بزرگى و بزرگوارى - كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و در امر من گشايش و راه بيرون آمدنى قرار دهى، و چه از آنجا كه گمان دارم و چه از آنجا كه گمان ندارم، روزى‏ام دهى.

علّت اختلاف دعاهاى حضرت يوسف(عليه‌السلام) اينك مى‏گويم: حضرت يوسف(عليه‌السلام) به امور گوناگونى امتحان شد، شايد در هر بلا و گرفتارى، دعا يا دعاهايى داشته، و چه بسا كه آن بزرگوار دو دعاى نخست را كه پيشتر ذكر نموديم در زندان عزيز مصر، و دعاى سوّم را هنگام محبوس شدن در چاهى بوده كه برادرانش وى را بدان انداخته بودند، خوانده است.]

دعاى بعد از سلام دو ركعت چهارم‏ قابل توجّه است كه: اين دعا، دعاى جليل و عظيمى است، و ما آن را به چندين سند روايت كرده‏ايم، دو طريق آن را در اينجا ذكر مى‏كنيم، زيرا در الفاظ دعا كه به سندهاى مختلف نقل شده، افزونى و كاستى وجود دارد.

امّا طريقِ اوّل اينكه علىّ بن نصر نامه‏اى به حضرت‏٢٤٥ نوشت و از او درخواست نمود كه در ذيل آن دعايى مرقوم فرموده و به وى بيآموزد، كه در اثر خواندن آن از گناهان محفوظ بماند و نيز جامع بين حوائج دنيا و آخرت باشد. حضرت به خطّ خويش مرقوم فرمود:

يامَنْ أَظْهَرَ الْجَميلَ وَ سَتَرَ الْقَبيحَ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ عَنّى، يا كَريمَ الْعَفْوِ، يا حَسَنَ التَّجاوُزِ، يا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، يا باسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ، يا صاحِبَ كُلِّ نَجْوى، وَ يا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوى، يا كَريمَ الصَّفْحِ، يا عَظيمَ الْمَنِّ، يا مُبْتَدِى‏ءَ كُلِّ نِعَمةٍ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها، يا رَبّاه يا سَيِّداه يا مَوْلاه يا غَايَتاه، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلَ بَيْتِهِ، أَسْأَلُكَ أَنْ لا تَجْعَلَنى فِى النّارِ .

- اى خدايى كه [اعمال و صفات‏] زيبا را آشكار نموده و زشت را مى‏پوشانى و پرده درى نمى‏كنى، اى كسى كه بزرگوارانه در مى‏گذرى، اى نيكوگذشت، اى صاحب آمرزش گسترده، اى كسى كه دو دستت را به رحمت گشاده‏اى، اى صاحب و همدم هر مناجات و سخن درگوشى، و اى فقهاى هر شكايت، اى بزرگوارانه گذشت كننده، اى صاحب بخش بزرگ، اى كسى كه پيش از آنكه انسان استحقاق نعمتى را داشته باشد ابتدائاً شروع به عطا كردن آن مى‏كنى، اى پروردگار من، اى آقاى من، اى مولاى من، اى نهايت [آرزوى‏] من، بر محمّد و اهل بيتش درود فرست از تو درخواست مى‏نمايم كه مرا در آتش [جهنّم‏] قرار ندهى.

سپس هرچه كه به ذهنت آمد درخواست مى‏كنى.٢٤٦

دعاى گذشته به روايت ديگر

جدّم ابى جعفر طوسى - رحمه اللَّه - دعاى بعد از سلام دو ركعت چهارم از نافله‏هاى عصر را درست به اين لفظ آورده كه است: دعاى بعد از سلام دو ركعت چهارم:

يا مَنْ أَظْهَرَ الْجَميلَ وَ سَتَرَ الْقَبيحَ، يا مَنْ لَمْ يُؤاخِذْ بِالْجَريرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ، يا عَظيمَ الْعَفْوِ، يا حَسَنَ التَّجاوُزِ، يا باسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ، يا صاحِبَ كُلِّ حاجَةٍ[يا: نَجْوى‏]، يا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، يا مُفَرِّجَ كُلِّ كُرْبَةٍ، يا مُقيلَ الْعَثَراتِ، يا كَريمَ الصَّفْحِ، يا عَظيمَ الْمَنِّ، يا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها، يا رَبّاه، يا سَيِّداه، يا غايَةَ رَغْبَتاه، أَسْأَلُكَ بِكَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ بِعَلىِ‏ٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدٍ بْنِ عَلِىٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِىِّ بْنِ مُوسى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ وَ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ وَ الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ، أَلاَْئِمَّةِ الْهادِيَةِ(عليهم‌السلام)، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَأسْأَلُكَ يا أَللَّهُ، أَلاّ تُشَوِّهَ خَلْقى بِالنّارِ، وَ أَنْ تَفْعَلَ بى ما أَنْتَ أَهْلُهُ.

- اى خدايى كه [اعمال و صفات‏] زيبا و نيك را آشكار نموده و زشت را مى‏پوشانى، اى خدايى كه به گناه نمى‏گيرى و مؤاخذه نمى‏كنى و پرده نمى‏درى، اى صاحب عفو بزرگ، اى صاحب گذشت زيبا، اى كسى كه دو دست [جمال و جلال‏] خويش را به رحمت گشاده‏اى، اى صاحب و همدم هر خواسته [يا: هر سخن در گوشى‏]، اى صاحب آمرزش گسترده، اى برطرف كننده‏ى هر ناراحتى سخت و گلوگير، اى درگذرنده‏ى از لغزشها، اى بزرگوارانه گذشت كننده، اى صاحب بخشش بزرگ، اى كسى كه پيش از آنكه انسان استحقاق نعمتها را داشته باشد شروع به عطا كردن آنها و مى‏فرمايى، اى پروردگار من، اى آقاى من، اى منتهاى رغبت من، به [حقّ‏] خود و حضرت محمّد و علىّ و فاطمه و حسن و حسين و علىّ بن حسين و محمّد بن علىّ و جعفر بن محمّد، و موسى بن جعفر، و علىّ بن موسى، و محمّد بن علىّ، و علىّ بن محمّد، و حسن بن علىّ، و حضرت قائم مهدى(عليهم‌السلام) كه امامان هدايتگر مى‏باشند درخواست مى‏نمايم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى، و از تو مسألت داريم اى خدا كه روى و وجودم را با آتش جهنّم زشت نگردانى، و آنچه را كه خود زيبنده‏ى آن هستى به من بكنى.

و هر خواسته‏اى داشتى ذكر مى‏كنى.٢٤٧

دعاى ديگر در تعقيب دو ركعت چهارم از نافله‏هاى عصر

همچنين بگو:

أَللّهُ أَللّهُ رَبّى حَقّاً حَقّاً، أَللّهُمَّ، أَنْتَ لِكُلِّ عَظيمَةٍ وَ أَنْتَ لِهذِهِ الْأُمُورِ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِيْنها، يا حَسَنَ الْبَلآءِ عِنْدى، يا قَديمَ الْعَفْوِ عَلَىَّ، [يا مَنْ لاغِنى لِشَىْ‏ءٍ عَنْهُ،] يا مَنْ لابُدَّ لِكُلِّ شَىْ‏ءٍ مِنْهُ، يا مَنْ رِزْقُ كُلِّ شَىْ‏ءٍ عَلَيْهِ، يا مَنْ مَصيرُ كُلِّ شَىْ‏ءٍ إِلَيْهِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، [وَ تَوَلَّنى‏] وَ لا تُوَلِّنى أَحَداً مِنْ شِرارِ خَلْقِكَ، وَ كَما خَلَقْتَنى فَلا تُضَيِّعْنى.

أَللّهُمَّ، إِنّى أَدْعُوكَ لَهَمٍّ لا يُفَرِّجُهُ غَيْرُكَ، وَ لِرَحْمَةٍ [يا: لَفَرْجَةٍ ]لاتُنالُ إِلاّ بِكَ، [وَ لِكَرْبٍ لا يَكْشِفُهُ سِواكَ، وَ لِمَغْفِرَةٍ لا تُبْلَغُ إِلاّ بِكَ ]وَ لحِاجَةٍ لا يَقْضيها إِلاّ أَنْتَ، أَللّهُمَّ، فَكَما كانَ مِنْ شَأْنِكَ [إِلْهامِىَ الدُّعآءَ، فَلْيَكُنْ مِنْ شَأْنِكَ‏] الاِْجابَةَ فيما دَعَوْتُكَ لَهُ، وَ النَّجاةُ فيما فَزِعْتُ إِلَيْكَ مِنْهُ، أَللّهُمَّ، إِنْ لا أَكُنْ [يا: وَإِنْ لَمْ أَكُنْ‏] أَهْلاً أَنْ أَبْلُغَ رَحْمَتَكَ، فَإِنَّ رَحْمَتَكَ أَهْلٌ أَنْ تَبْلُغَنى، لاَِنَّها وَسِعَتْ كُلِّ شَىْ‏ءٍ وَ أَنَا شَىْ‏ءٌ، فَلْتَسَعْنى رَحْمَتُكَ، يا إِلهى، يا كَريمُ.

أَللّهُمَّ، إِنّى أَسْاَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْ تُعْطِيَنى فَكاكَ رَقَبَتى مِنَ النّارِ، وَ تُوجِبَ لِىَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ، وَ تُزَوِّجَنى مِنَ الْحُورِ الْعينِ بِفَضْلِكَ، وَ تُعيذَنى [يا: تُبْعِدَنى‏] مِنَ النّارِ بِطَوْلِكَ، وَ تُجيرَنى مِنْ غَضَبِكَ وَ سَخَطِكَ عَلَىَّ، وَ تُرْضِيَنى بِما قَسَمْتَ لى، وَ تُبارِكَ لى فيما أَعْطَيْتَنى، وَ تَجْعَلَنى لاَِنْعُمِكَ مِنَ الشّاكِرينَ.

أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ امْنُن عَلَىَّ بِذلِكَ، وَارْزُقْنى حُبَّكَ وَحُبَّ كُلِّ مَنْ أَحَبَّكَ وَحُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُقَرِّبُنى إِلى حُبِّكَ، وَ مُنَّ عَلَىَّ بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ، وَ الْتَّفْويضِ إِلَيْكَ، وَ الرِّضا بِقَضآئِكَ، وَ التَّسْليمِ لاَِمْرِكَ [يا: أَلرِّضا بِفَضْلِكَ وَ التَّعْظيمَ لاَِمْرِكَ‏]، حَتّى لا أُحِبَّ تَعْجيلَ مَا أَخَّرْتَ، وَلا تَأْخيرَ [يا: تَأْجيلَ‏] ما عَجَّلْتَ، يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَافْعَلْ بى كَذا و كَذا.

- خدا خدا حقيقتاً و واقعاً پروردگار من است. خداوندا، تويى [ياور من‏] براى هر امر بزرگ، و تويى [ياور من‏] براى اين امور، پس بر محمّد و آل او درود فرست، و درباره‏ى آنها مرا كفايت فرما، اين خدايى كه بلاى تو در نزد من زيباست، اى صاحب عفو و گذشت ديرينه وبى آغاز از من، [اى خدايى كه هيچ چيز بى‏نياز از تونيست،] اى خدايى كه همه اشياء ناچار از توست، اى خدايى كه روزى همه‏ى موجودات بر توست، اى خدايى كه بازگشت همه چيز به سوى توست، بر محمّد و آل محمّد درود فرست [و خود سرپرست من باش‏]، و سرپرستى مرا به اَحَدى از مخلوقاتِ بد خود واگذار مفرما، و چنانكه مرا آفريدى ضايعم مگردان.

خداوندا، تو را براى همّ و غم و اندوهى مى‏خوانمت كه غير تو نمى‏تواند. آن را برطرف كند، و براى رحمتى [يا: گشايشى‏] كه جز به وسيله‏ى تو نمى‏توان به آن رسيد، [و براى ناراحتى سخت و گلوگيرى كه جز تو نمى‏تواند آن را برطرف نمايد، و براى آمرزشى كه جز به تو نمى‏توان بدان رسيد]، و براى حاجتى كه جز تو نمى‏تواند آن را برآورده نمايد. خدايا، پس چنانكه از شأن تو [اين بود كه دعا را به من الهام فرمودى، پس اين نيز از شأن تو باشد كه‏] دعاهايى كه به خاطر آن تو را خواندم، اجابت فرمايى، و از آنچه كه از آن به سوى تو گريختم، نجاتم دهى. خدايا، اگر شايستگى آن را ندارم كه به رحمتت برسم، مسلّماً رحمتت شايستگى آن را دارد كه مرا فراگيرد، زيرا رحمت تو هر چيز را فراگرفته، و من نيز يك چيز هستم، پس رحمتت مرا فرا گيرد، اى معبود من، اى بزرگوار.

خداوندا، به روى [و اسماء و صفات‏] بزرگوارت از تو درخواست مى‏نمايم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى و مرا از آتش جهنّم آزاد سازى، و به رحمت خويش بهشت را بر من واجب گردانده، و به فضل خويش از حور عين و زنان سياه و درشت چشم به ازدواج من درآورده، و به بخشش خود از آتش جهنّم پناه داده [يا: مرا از آن دور گردانى‏]، و مرا از خشم و غضب خود در پناه خويش درآورى، و به آنچه به من قسمت و مقدّر فرمودى خرسند، و آنچه را كه به من عطا فرموده‏اى پرخير و بركت، و از سپاسگزاران در برابر نعمتهايت بگردانى.

خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و همه‏ى اينها را بر من منّت نِهْ، و دوستى خود و دوستى هركسى را كه تو را دوست دارد، و دوستى هر عملى كه مرا به دوستى‏ات نزديك مى‏گرداند، روزى‏ام گردان، و توكلّ به خود و واگذار نمودن امور به تو و خشنودى در برابر قضاء و اراده‏ى حتمى‏ات و تسليم [يا: خشنودى به فضل و داده‏ات، و تعظيم ]در برابر امرت را بر من ارزانى دار، تا اينكه تعجيل آنچه را كه مؤخّر داشته‏اى و يا به تأخير انداختن آنچه را كه مقدّم داشته‏اى دوست نداشته باشم. اى مهربانترين مهربانها، و بر محمّد و آل او درود فرست و به من چنين و چنان كن.

و هر امرى را كه دوست دارى ذكر مى‏كنى.

٢٣٨) الفهرست، ص ٧٠، ص ٧٩.

٢٣٩) نساء (٤): ١٠٣.

٢٤٠) غافر (٤): ٦٠.

٢٤١) ظاهراً عبارت به اين صورت بوده است: بِ [سُوءِ] سَريرَةٍ.

٢٤٢) يعنى ام باقر يا صادق (عليهما‌السلام).

٢٤٣) مصباح المتهجّد، ص ٦٩، و ٣٤٩ (هر دو شبيه به متن)

٢٤٤) ظاهراً مقصود بيمارى است.

٢٤٥) ظاهراً مقصود امام جواد (عليه‌السلام) است، به جامع الرّواة، ج ١، ص ٦٠٦ رجوع شود. و نيزناگفته نماند كه اسم راوى در يك نسخه‏ى كافى علىّ بن بصير، و در نسخه‏ى ديگر آن علىّ بن نصير، و در متن فلاح السائل (كه ظاهراً سيّد نسخه‏ى ديگر كافى را داشته و از روى آن نقل فرموده) علىّ بن نصر است، همچنانكه در جامع الرّواة نيز چنين است.

٢٤٦) ناگفته نماند كه كافى، ج ٢، ص ٥٧٨، روايت ٤ (با اندكى تفاوت در برخى از الفاظ) در برخى از نسخه‏هاى كتاب اين قسمت در آخر طريق دوّم آمده است.

٢٤٧) مصباح المتهجّد، ص ٧٠.

فصل بيست و يكم: آداب و اسرار نماز عصر

و تعقيبات آن‏ كيفيّت انجام نماز عصر وقتى نماز گزار فرصت ممكن را مغتنم شمرد و نافله‏هاى نماز عصر را انجام داد، لازم است با نيّت خالص براى گفتن اذان بپا خيزد، و شمرده شمرده اذان بگويد، و دعاى بعد از اذان، و نيز اقامه و دعاى بعد از اقامه را به همان صورتى كه پيشتر ذكر كرديم بجا آورد، و با گفتن تكبيرهاى هفتگانه و دعاهاى ما بين آنها كه گذشت شروع كند به وارد شدن در نماز واجب عصر، و آن را به اين نيّت شروع كند كه: نماز واجب عصر را بجا مى‏آورم تا بدين وسيله‏ى خداوند - جلّ جلاله - را از آن جهت كه زيبنده‏ى پرستش است، عبادت كنم.، و بعد تكبيرة الاحرام را گفته و نماز عصر را مانند فريضه‏ى ظهر بجا آورد، و وقتى نماز عصر را به پايان برد و با گفتن سلام - به همان صورتى كه ذكر نموديم - از آن خارج شد، تسبيح حضرت زهرا(عليهما‌السلام) را مى‏گويد، و بعد از آن به تعقيبات مهمّى كه در تعقيب نمازهاى پنجگانه‏ى واجب ذكر نموديم، تعقيب نموده، و يا دعا مى‏كند.

تعقيبات مخصوص نماز عصر استغفار و آداب باطنى استغفار و حضور قلب در آن‏

١ - از جمله تعقيبات و دعاهاى مخصوص نماز واجب عصر هفتاد بار از خداوند - جلّ جلاله - طلب آمرزش و استغفار نمودن است. و بايد در حال استغفار حالتِ ظاهرى و صورت و قلب و باطن بنده بسان گناهكارانى باشد كه از محضر خداوند بزرگى كه به تمام اسرا آگاه است، طلب آمرزش و مغفرت مى‏كنند، زيرا اگر در حالى كه قلبش به غفلت، و عقلش به نسيان و فراموشى مبتلاست، و يا با حالت كسالت و سستى از خداوند - جلّ جلاله - طلب آمرزش نمايد، اين گونه استغفار خود از جمله گناهان است، و چنين استغفار كننده‏اى همانند كسى خواهد بود كه خدا را استهزاء مى‏كند و از زود گرفتار شدن به عقوبت ايمن نخواهد بود.

زيرا در روايت آمده كه روزى مولايمان اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب(عليه‌السلام) در ميان گروهى از مهاجرين و انصار نشسته بودند. مردى از آن ميان گفت:

أَسْتَغْفِرُاللَّهَ

- از خدا طلب آمرزش مى‏كنم.

حضرت علىّ(عليه‌السلام) با حالت خشمگين به او روى نموده، و فرمود: واى بر تو، آيا مى‏دانى استغفار چيست؟ استغفار اسمى است كه بر شش معنى واقع مى‏شود:

نخست: پشيمانى از گذشته.

دوّم: عزم و تصميم جدّى بر بازگشت نكردن به گناه گذشته.

و سوّم: به هر واجبى كه ضايع نموده و بجا نيآورده‏اى توجّه نموده و آن را انجام دهى.

چهارم اينكه: هرچه ميان تو و مردم است به مردم برگردانى، تا اينكه خداوند را در حالتى كه از گناهان پاكيزه هستى و پيامد گناهى بر تو نيست، ملاقات نمايى.

پنجم اينكه: به گوشتى كه به واسطه‏ى حرام خوارى بر بدنت روييده توجّه نموده و آن را با غم و اندوه از بين ببرى [يا: بگذارى‏] تا اينكه گوشت ديگر به جاى آن برويد.

ششم اينكه: تلخى طاعت را به جسم خود بچشانى، چنانكه شيرينى معصيت را به آن چشانده‏اى، آنگاه در اين هنگام مى‏گويى:

أَسْتَغْفِرُاللَّهَ .

فضيلت استغفار بعد از نماز عصر

از جمله رواياتى كه پيرامون هفتاد مرتبه استغفار گفتن بعد از نماز عصر نقل شده، اين است كه امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: هركس در تعقيب نماز عصر هفتاد بار از خداوند طلب آمرزش نمايد، خداوند گناهان پنجاه [يا: پنج‏] سال او را مى‏آمرزد، و اگر اين اندازه گناه نداشت پدر و مادرش را مى‏آمرزد، و اگر آنها نداشتند بستگان او را مى‏آمرزد، و اگر نداشتند همسايگانش را مى‏آمرزد.

و در روايت ديگر آمده است كه امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: هركس بعد از نماز عصر هفتاد بار از خداوند متعال طلب آمرزش نمايد، خداوند هفتصد گناه او را مى‏آمرزد. سپس فرمود: و كداميك از شما در شبانه روز هفتصد گناه مرتكب مى‏شويد؟!

همچنين در روايت ديگر آمده كه امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: هركس بعد از نماز عصر هفتاد بار از خداوند آمرزش خواهى نمايد، خداوند هفتصد گناه او را مى‏آمرزد

فضيلت و آداب قرائت سوره‏ىإِنّا أَنْزَلْناه در تعقيب نماز عصر

٢ - از تعقيبات مهمّ نماز عصر، ده بار قرائت نمودن سوره‏ى إِنّا أَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الَقْدْر است؛ پس وقتى خواستى آنها را بخوانى، لازم است كه حالتت مانند كسى باشد كه در پيشگاه پادشاه زمينها و آسمانها قرار گرفته، و كلام او - جلّ جلاله - را در محضرش با هيبت و احترام و تعظيم او قرائت مى‏نمايد، و نيّت مى‏كند كه: عبادت او - جلّ جلاله - را مى‏نمايم از آن جهت كه زيبنده‏ى پرستش است، نه براى ثواب و پاداش در خانه‏ى جاودانى [يعنى دار آخرت‏].

از جمله رواياتى كه پيرامون قرائت آن نقل شده، اين است كه حضرت ابى جعفر محمّد بن علىّ بن موسى بن جعفر(عليهم‌السلام) فرمود: هركس بعد از نماز عصر، ده بار سوره‏ىإِنّا أَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْر را قرائت كند، مانند اعمال همه خلايق براى او محسوب خواهد شد.