ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)0%

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل) نویسنده:
گروه: ادعیه و زیارات

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سید بن طاووس
گروه: مشاهدات: 41911
دانلود: 6646

توضیحات:

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 190 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 41911 / دانلود: 6646
اندازه اندازه اندازه
ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

كيفيّت دفن اموات‏

وقتى تشييع كنندگان ميّت به قبر - يعنى جايى كه محلّ خوابيدن و دراز كشيدن ميّت بر خاك، و مجاورت با اهل قبور به جاى مجاورت با مردم، و منزلى كه خويشان و برادران انسان را تنها گذاشته و مى‏روند، و ياوران و همسايگان يارى نمى‏كنند، و انسان در آنجا تك و تنها، و در حالتى كه همگان او را رانده و دور نموده‏اند، اقامت مى‏كند - رسيدند،

١ - جنازه‏ى ميّت را اگر مرد باشد از پايين قبر وارد قبر مى‏كنند.

٢ - پيش از گذاشتن در قبر سه بار جنازه را تا لبه‏ى قبر نزديك مى‏كنند و بعد وارد قبر مى‏كنند؛ زيرا روايت شده كه روح ميّت با اين كار براى سؤال قبر و امور هولناكى كه روبرو خواهد شد، آمادگى پيدا مى‏كند.

٣ - و اگر جنازه، زن باشد، در سمت قبله بر جلو قبر قرار مى‏دهند.

٤ و ٥ - سپس ولىّ ميّت يا كسى كه ولىّ به وى دستور مى‏دهد، در حالى كه پا و سربرهنه است از جاىِ پاهاى ميّت در قبر، وارد آن مى‏شود.

٦ - ميّت را - ابتدا سر ميّت را - با تعظيم و احترام مى‏گيرد، و به ياد مى‏آورد كه در برابر ديد و آگاهى خداوند - جلّ جلاله - است و اينكه او وكيل ميّت در اين جايگاه است.

٧ - هنگام فرو بردن ميّت در قبر مى‏گويد:

أللّهُمَّ، اجْعَلْها رَوْضَةً مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ، وَلاتَجْعَلْها حُفْرَةً مِنْ حُفَرِالنّارِ.

- خداوندا! اين [قبر] را بوستانى از بوستانهاى بهشت قرار بده، و آن را گودال و چاله‏اى از چاله‏هاى آتش [جهنّم ]مگردان.

٨ - و نيز مى‏گويد:

بِسْمِ اللَّهِ، وَبِاللَّهِ، وَفى سَبيلِ اللَّهِ، وَ عَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ). أَللّهُمَّ، إِيماناً بِكَ، وَتَصْديقاً بِكِتابِكَ، هذا ما وَعَدَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ. أَللَّهُمَّ، زِدنا إِيماناً وَ تَسْليماً.

- به نام خدا، و به [وسيله‏ى‏] خدا، و در راه خدا، و بر آيين رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم )، خدايا، [اين كار را ]از روى ايمان به تو، و تصديق كتابت [انجام مى‏دهم‏]، اين بود آنچه كه خداوند و رسولش وعده داده بودند، و خدا و رسولش راست گفتند. خداوندا، بر ايمان و تسليم ما بيافزاى.

٩ - سپس ميّت را با حالت تسليم ميّت را به پيشگاه خداوند - جلّ جلاله - سپرده و نزد او به وديعه مى‏گذارد و در اين حالت هر چه كه خداوند - جلّ جلاله - بر قلب و كلامش جارى ساخت، مى‏گويد.

١٠ - سپس ميّت را بر سمت راست بدن و روبه قبله مى‏خواباند.

١١ - بندهاى كفن او را از سمت سر و پاها مى‏گشايد.

١٢ - و گونه‏ى ميّت را از روى خاكسارى و ذلّت و براى جلب رحمت و عطوفت مولايش كه پروردگار پروردگاران است، روى خاك مى‏نهد.

١٣ - مقدارى از تربت امام حسين(عليه‌السلام) را همراه او قرار مى‏دهد، زيرا در روايت آمده كه آن مايه‏ى ايمنى از عذاب است، و چون اين منزل، منزل هولناكى است انسان نياز دارد كه تا نهايت امكان براى رهايى از آن توسّل جسته و خود را از آن سلامت بدارد.

١٤ - در حديث آمده است كه پيامبر اكرم(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) فرمود: نخستين مژده‏اى كه به مؤمن داده مى‏شود، اين است كه به او گفته مى‏شود: خوش آمدى، براستى كه خداوند تمام تشييع كنندگان تو را آمرزيد، و دعاى تمام استغفار كنندگان براى تو را استجابت فرمود، و گواهى تمام كسانى را كه به نفع تو شهادت دادند، قبول فرمود.١٢٤

١٥ - سپس امورى را كه ميّت در حال حياتش بدان معتقد بود (از آن جمله شهادت به يگانگى خداوند - جلّ جلاله - و رسالت رسول خدا -(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) - و امامت و بزرگوارى [ويا: خلافت و جانشينى‏] ائمّه اهل بيتِ رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) را به او تلقين مى‏كند،

١٦ - بايد تلقين به وسيله كسى كه از اهل يقين است، و نيز به نيّتِ اينكه جواب دو فرشته‏ى پرسش كننده در قبر است صورت بگيرد، تا اينكه خداوند - جلّ جلاله - به رحمت خويش به واسطه‏ى همين تلقين، ميّت را از سؤال منكر و نكير كفايت فرموده و او را خشنود و چشم روشن گرداند.

١٧ - سپس خشت روى قبر چيده و مى‏گويد:

أَلّلهُمَّ، صِلْ وَحْدَتَهُ، وَ آنِسْ وَحْشَتَهُ، وَ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ، وَ أَسْكِنْ إِلَيْهِ مِنْ رَحْمَتِكَ رَحْمَةً يَسْتَغْنى بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ، وَاحْشُرْهُ مَعَ مَنْ كانَ يَتَوَلاّهُ.

- خداوندا، با او ارتباط برقرار كن و از تنهايى نجاتش بده، و مونس وحشت و احساسِ تنهايى‏اش باش، و بر غربت او رحم آر، و از رحمت خويش چنان رحمتى به سوى او گسيل بدار، كه از رحمت غير تو بى‏نياز گردد، و با كسانى كه دوستشان مى‏داشت محشور فرما.

١٨ - وقتى چيدن خشت بر قبر را به پايان برد، از سمت پاهاى ميّت از قبر خارج مى‏شود.

١٩ - خاك روى قبر مى‏ريزد، و نيز تمام كسانى كه حضور دارند با كف دست، خاك بر روى قبر مى‏ريزند، مگر كسانى كه نسبتى با ميّت دارند.

٢٠ - حال ريختن خاك مى‏گويند:

اِنّا لِلّهِ، وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ، هذا ما وَعَدَاللّهُ، وَ صَدَقَ [الْمُرْسَلُونَ‏]، أَلّلهُمَّ، زِدْنا إِيماناً وَ تَسْليماً.

- همانا ما از آن خداييم، و تنها به سوى او باز مى‏گرديم، اين بود آنچه كه خداوند به ما وعده داده بود، و [فرستادگان خدا ]راست گفتند، خدايا، بر ايمان و تسليم ما بيافزاى.

٢١ - قبر را با خاك پُر نموده و به اندازه‏ى چهار انگشت از زمين بلند مى‏نمايند.

٢٢ - قبر را مسطّح درست مى‏كنند.

٢٣ - روى قبر آب مى‏پاشند.

٢٤ - پاشيدن آب را از سمت سر قبر شروع مى‏نمايند، و سپس چهار سوى قبر را دور مى‏زنند تا اينكه باز به سر قبر برگردند. و اگر چيزى از آب اضافه ماند، بر وسط قبر مى‏ريزند.

٩٩) يعنى روز قيامت كه زيانكارى و فريب خوردگى توده‏ى مردم‏آشكار مى‏گردد.

١٠٠) عِبْر نام بلد يا كناره‏ى درّه‏اى است، و ظَفار: بلدى‏است در يَمَن در نزديكى‏صَنعاء (به نقل از مجمع البحرين، ج ٢، ص ١١٥٧ و ١١٣٧ مادة ظفر و عبر.)

١٠١) رَحَبهدر لعنت به معناى فضا و محوّطه وسيع است.

١٠٢) حَبَره و يا حَبره‏كه جمع آن حِبَر است، درلعنت به نوعى‏بالاپوش مخصوص از بُرْدها و لباسهاى يَمَنى گفته مى‏شود كه تمام بدن را مى‏پوشاند.

١٠٣) رَيْطهدر لعنت نوعى بالاپوش را مى‏گويند كه تمام بدن را بپوشاند و دو قطعه نباشد، بلكه يك بافت و يك دست باشد.

١٠٤) المعجم الكبير، ج ٣، ص ١٦٣، حديث ٣٠٠٦ - البتّه درمدرك حديث يعنى‏المعجم الكبير، به جاى ٣٠٠ درهم، ٣ درهم، و به جاى دو ريطه‏ى سفيد خشن، دو ريطه‏ى سفيد زيبا و نيكو آمده است. كه ظاهراً همين درست است و با بحث مناسبت دارد.

١٠٥) هر درهم شرعى برابر با ٤٠/٢١ مثقال رايج در بازار و حدود ٥/٢ گرم است. رک: تحرير الوسيله جلد ٢ ص ٢٠١ مساله ٧. و شرايع الاسلام ص ٨٠٦ پانوشت ٥٠.

١٠٦) و در برخى از نسخه‏ها در آخر، لفظ اَخْياراً نيز افزوده شده است.

١٠٧) ساجه: چوب درخت هندى كه در برابر رطوبت آب بسيارمقاوم است.

١٠٨) غيبة طوسى، ص ٣٦٤، روايت ٣٣٢ (با اندك تفاوت در چند لفظ)

١٠٩) الطبقات الكبرى، ج ٤ ص ٥٣؛ الاستيعاب، ج ٤، ص ٢٣٩.

١١٠) ربيع الابرار، ج ٤، ص ٢٩.

١١١) جمعه (٦٢): ٦.

١١٢)

١١٣) نوعى گياه بيابانى با برگهاى سوزنى شكل (نگاه شود به لسان‏العرب، ج ١٣،، ص‏١٨، مادّه اشن.

١١٤) اين عبارت در برخى از نسخه‏هاى‏كتاب به اين صورت است:ابتدا دو چوب‏تر به‏اندازه‏ى استخوان بازو از چوب‏تر درخت خرما تهيّه مى‏كنند، و اگر پيدا نشد از هر درخت تر كه باشد.

١١٥) كه در صفحه‏ى ١٣٨ گذشت.

١١٦) مقصود از خامسه همان سرتاسرى مستحبّ است كه در بحث قطعه‏هاى واجب‏ومستحبّ كفن گذشت.

١١٧) در عروةالوثقيى (ج‏١، ص ٢٩٥) آمده است: ذريره بنابر آنچه كه‏گفته شده، دانه‏اى شبيه‏گندم كه وقتى كوبيده مى‏شود بوى خوبى دارد، و در زمان ما به آن قُمْحه مى‏گويند، و شايد سابقاً ذريره ناميده مى‏شده است.

١١٨) پيشانى، كف دو دست، دو زانو، و نوك انگشتان شست پا.

١١٩) معناى حبره و بُرد در همين فصل تحت عنواناستحباب آماده كردن‏كفن از ديدگاه روايات و نگاه كردن به آن احياناً گذشت.

١٢٠) داخل در برخى از نسخه‏هاى كتاب نيست.

١٢١) وضوء و يا تيمّم بر اساس وظيفه.

١٢٢) مقصود از مُسْتضْعَف در اينجا، كسى است كه ازتشخيص مذهب حقّ -يعنى شيعه اماميّه اثنى عشرى - عاجز بوده، و هيچ دشمنى با آن مذهب نداشته، و در عين حال مجهول الحال هم نباشد.

١٢٣) بقره (٢): ١٥٦ و ١٥٧.

١٢٤) نگاه نخست به نظر مى‏رسد كه قسمت ١٤ به بحث مربوط نيست، ولى ممكن است مقصوداين‏باشد كه در اين هنگام بهتر است كه انسان براى ميّت استغفار كند و به اهل خير بودن او شهادت دهد، لذا مؤلّف بزرگوار اين روايت را در اينجا ذكر فرموده‏اند

نمازى كه بعد از دفن ميّت در كنار قبر خوانده مى‏شود اين نماز ضرر و آسيب را از ميّت دور، و در نيكى به او محسوب مى‏شود. از اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) روايت شده كه رسول خدا ( صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) فرمود: وقتى ميت خود را دفن نموديد و از خاكسپارى‏اش فارغ شديد، وارث يا خويشاوند يا دوست او در كنار قبر ايستاده و دو ركعت نماز بخواند، در ركعت اوّل يك بار سوره‏ى فاتحه و دو سوره‏ى قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق، وسوره‏ى قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّاس. معوذّتين ...١٢٥ كيفيّت ركعت دوّم به اين صورت است كه سوره‏ى حمد و اگر خواست سوره‏ى قُلْ هُوَاللّهُ أَحَد ، و سوره‏ى إِنّا أَنْزَلْناه را بخواند، كه اين دو سوره از سوره‏هاى مهمّى هستند كه در نمازهاى نافله خوانده مى‏شوند، و بعد ركوع و سجده بجا آورده و در سجده‏اش مى‏گويد :

سُبْحانَ مَنْ تَعَزَّزَ بِالْقُدْرَةِ، وَ قَهَرَ عِبادَهُ بِالْمَوْتِ.

- پاك و منزّه است خداوندى كه به قدرت خويش، عزيز و سربلند، و با مرگ بر بندگان چيره و سلطه دارد.

سپس سلام نماز را گفته و رو به قبر نموده و مى‏گويد: اى فلانى پسر فلانى، اين نماز براى تو و يارانت باشد.

مسلّماً خداوند، عذاب و تنگى و فشار قبر را از او برطرف مى‏كند، و اگر از پروردگارش بخواهد كه مردان و زنان مؤمن و مسلمان، اعمّ از زنده و مرده آنان را بيآمرزد، خداوند دعاى وى را درباره‏ى آنان مستجاب مى‏فرمايد.

و خداوند متعال به دوست او مى‏فرمايد: اى فلانى پسر فلانى، چشم روشن باش، كه خداوند - عزّوجلّ - تو را آمرزيد. و به خود نماز گزار نيز در برابر هر حرف، هزار كار نيك عطا مى‏شود، و هزار گناه او محو مى‏شود. پس وقتى روز قيامت فرا رسيد، خداوند متعال يك صف از فرشتگان را برمى‏انگيزاند كه او را تا دَرِ بهشت تشييع و بدرقه نمايند، و هنگامى كه داخل بهشت شد، هفتاد هزار فرشته به استقبال او مى‏آيند، كه با هر يك طبقى از نور است كه با دستمالى از اِسْتَبْرَق‏١٢٦ پوشيده شده، و در دست هر كدام كوزه‏اى از نور است كه در آن آب سَلْسَبيل‏١٢٧ است. پس وى از آن طبق خورده و از آن آب مى‏آشامد، و خشنودى خداوند بزرگتر است.

شايد برخى به محض اطّلاع از اين نماز بگويند: تا كنون ديده نشده كه كسى در نزد ميّت خود بعد از وفات او اين نماز را خوانده باشد.

جواب اين است كه: اگر سنن شرايع و احكام و مستحبّات اسلام را در نظر آورى، مى‏بينى كه بيشتر آنها آثارش از بين رفته و انوارش خاموش گرديده است، و اين نماز نيز كه نسبت به انجام آن كوتاهى مى‏شود، نمونه‏اى است از امثال آن كه از بين رفته است. و ما در بعضى از تصنيفات خود احاديثى چند پيرامون اين مطلب ذكر كرديم كه: اگر حديثى درباره‏ى عبادتى به مكلّف برسد و وى بدان عمل كند، به سعادت آن دست مى‏يابد، اگرچه امر به آن صورت كه به او رسيده نباشد١٢٨، و اين بخاطر كَرَم و بزرگوارى خداوند - جلّ جلاله - و كرامت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (مى‏باشد، و ما اين مطلب را به سند خود از محمّد بن يعقوب و ابن بابويه نقل نموديم.

و هنگامى كه اين امور پايان يافت فراغت پيدا كرد، هركس از حاضران كه خواهان نزديكى جستن به خداوندگار روز جزاست، ميّت را زيارت مى‏نمايد.

كيفيّت زيارت قبور اموات‏ در روايت آمده كه محمّد بن مسلم مى‏گويد: به امام صادق(عليه‌السلام) عرض كردم؟ آيا مردگان را زيارت كنيم؟ فرمود: بله. عرض كردم: آيا وقتى ما به زيارت آنها مى‏رويم صداى ما را مى‏شنوند؟ فرمود: بله، به خدا سوگند، مسلّماً آنان از آمدن شما خبردار شده و شادمان مى‏گردند و با شما اُنس مى‏گيرند. وى مى‏گويد: عرض كردم: وقتى به زيارت ايشان رفتيم چه بگوييم؟ فرمود، بگو:

أَلّلهُمَّ، جافِ الاَْرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ، وَ صاعِدْ إِلَيْكَ أَرْواحَهُمْ، وَلَقِّهِمْ مِنْكَ رِضْواناً، وَأَسْكِنْ إِلَيْهِمْ مِنْ رَحْمَتِكَ ما تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ، وَ تُونِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَديرٌ .

- خداوندا، زمين را از پهلوهايشان بر كنار فرموده و جايگاهشان را وسعت ده، و ارواح آنان را به سوى خود بالابر، و خشنوديى از جانب خود به ايشان ارزانى دار، و از رحمت خويش چنان رحمتى به سوى آنان گسيل دار كه و با ارتباط بر قرار كردن با آنان ايشان را از تنهايى نجات ده، و مُونس وحشت و احساسِ تنهايى‏شان گردى، براستى كه تو بر هرچيز توانايى.

در روايت ديگر صفوان بن يحيى مى‏گويد: به حضرت ابوالحسن امام كاظم(عليه‌السلام) عرض كردم: آيا ميّت سلام كسى را كه به او سلام مى‏كند، و دعايى را كه شخص در نزد قبر او براى وى مى‏كند مى‏شنود؟ فرمود: بله، آيا مردگان كفّار مى‏شنوند و مؤمنان نمى‏شنوند؟! (البتّه ما اين روايت را به صورت اختصار نقل نموديم.)

شايد مقصود از فرمايش حضرت(عليه‌السلام) كه فرمود: مردگان كفّار مى‏شنوند، همان كافرانى باشد كه پيامبر اكرم(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) پس از كشتن و به چاه انداختن آنان در جنگ بدر به آنها خطاب نمود كه: واقعاً آنچه را كه پروردگارم به من وعده داده بود، به صورت حقّ و راست يافتم.

بعد فرمود: براستى كه آنان مى‏شنوند، همان گونه كه شما مى‏شنويد.

و درباره زيارت اموات، روايات فراوانى است كه ما آنها را در كتاب المزار الكبير ذكر نموده‏ايم.١٢٩

اشكال و جواب‏

ممكن است كه گفته شود: اين توضيحات در رابطه با احكام و آداب اموات از اعمال شبانه روز نيست. در پاسخ مى‏گوييم: بر اهل توفيق پوشيده نيست كه طهارت با اقسام غسلها از توابع نماز است، و مطالبى كه ما مشروحاً پيرامون حالات اموات و ديگر مطالبى كه ذكر نموديم، همگى از توابع آن امور مهمّ است.

و نيز همه‏ى آنچه كه ما به شرح بيان كرديم، به صورت مفصّل‏تر از اين در فقه مطرح شده است، كه ما به خاطر ترس از اطاله كلام، آنها را ذكر نكرديم.

فرستادن غذا براى افراد خانواده ميّت و اقامه‏ى مجلس عزا از جمله مستحبّات مؤكّد بُردن غذا و خوراكى براى افراد خانواده و بستگان ميّت است، و در اين مورد روايتى از پيامبر اكرم( صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) نقل شده است. و نيز روايت شده كه سه روز براى ميّت مجلس عزا اقامه كنند، چنانكه در حديث آمده كه امام باقر(عليه‌السلام) فرمود: از روز مرگ عملى كه ميّت، سه روز براى او مجلس سوگوارى اقامه شود.

ذكر عملى كه پيش‏١٣٠ از شب اوّل دفن انجام مى‏شود حذيفة بن يمان مى‏گويد: رسول خدا(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) فرمودند: هيچ لحظه‏اى سخت‏تر از شب اوّل دفن براى ميّت نيست، پس با صدقه دادن نسبت به مردگانتان مهربانى كنيد؛ و اگر نيافتيد، دو ركعت نماز بخوانيد، به اين صورت كه: در ركعت اوّل يك بارفاتِحَةُ الْكِتاب و يك بارآيَةُ الْكُرسى و دوباره سوره‏ىقُلْ هُوَ اللّهُ أَحَد ؛ و در ركعت دوّم يك بار فاتِحَةُ الْكِتاب و ده بار سوره‏ىأَلْهاكُمُ التَّكاثُر قرائت مى‏شود. و نمازگزار بعد از سلام نماز بگويد:

أَلّلهُمَّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ابْعَثْ ثَوابَهُما إِلى قَبْرِ ذلِكَ الْمَيِّتِ، فُلانِ بْنِ فُلانٍ .

- خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و ثواب اين دو ركعت نماز، را به قبر آن ميّت، فلانى پسر فلانى، برسان.

كه خداوند در همان لحظه، هزار فرشته را به سوى قبر ميّت گسيل مى‏دارد كه هر كدام از آنان يك جامه و حُلّه‏١٣١ دارد، و تا روزى كه در صور قيامت دميده مى‏شود تنگى قبر او را مبدّل به وسعت مى‏كند، و به شماره‏ى هر چيز كه آفتاب بر آن مى‏تابد به نماز گزار حسنه و كار نيك عطا شده، و مقامش چهل درجه بالا برده مى‏شود.

با وفا بودن نسبت به اموات‏

نسبت به مردگان با وفا باش، و حال كه رشته‏ى اميدوارى ميان تو و آنان گسسته است، نسبت به آنان كوتاهى مكن، و به ياد آور كه خداوند سبحان - جلّ جلاله - در برابر اين وفادارى، چندين برابر آنچه را كه آرزو دارى، و چندين برابر اخوّتى كه ميان تو و زندگان است، عطا عنايت فرموده، پس اگر باز نسبت به بذل و بخشش خداوند بى‏اعتنايى كنى، شايد اصلاً گفتار و وعده الهى را تصديق ننموده‏اى.

نمازى هديه به اموات‏ و اگر خواست، دو ركعت نماز بخواند و ثواب آن را به اهل قبور مؤمن آن قبرستان هديه نمايد، و من آن دو ركعت را از مالك بن دينار نقل مى‏كنم كه وى گفت: شب جمعه بر گورستانى وارد شدم و ناگهان ديدم كه نورى درخشان است. از روى تعجّب گفتم:لا إِلهَ إِلاَّ اللَّه ، گويى كه خداوند - عزّوجلّ - اهل اين گورستان را آمرزيده است. ناگهان شنيدم كه هاتفى از دور ندا مى‏كند و مى‏گويد: اى مالك بن دينار، اين هديه‏ى مؤمنان به برادران ايمانى‏شان از اهل قبور است. گفتم: سوگند به خدايى كه تو را به زبان آورد، از تو مى‏خواهم كه به من بگويى كه آن هديّه چيست؟ گفت: مؤمنى در اين شب برخاست و وضوى كامل گرفت و دو ركعت نماز خواند و در هر ركعت يك بار سوره‏ىفاتِحَةُ الكتاب و سوره‏ىقُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُون، و سوره‏ىقُلْ هُوَ اللّهُ أَحَد قرائت نمود، و گفت:

أَلّلهُمَّ، إِنّى قَدْ وَهَبْتُ ثَوابَها لاَِهْلِ الْمَقابِرِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ.

- خداوندا، براستى كه من ثواب آن را به مؤمنين اين قبرستان هديه نمودم.

و خداوند، روشنايى و نور و گشايش و شادمانى را از شرق و غرب و از هر سو بر ما داخل نمود.

مالك مى‏گويد: من همواره آن را در شبهاى جمعه مى‏خواندم، تا اينكه پيامبر اكرم(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) را در خواب ديدم و ايشان به من فرمود: اى مالك، خداوند در برابر نورى كه به اُمّت من هديّه نمودى، ثواب آن را آمرزش تو قرار داد.

سپس فرمود: خداوند در قصرى بهشتى كه مُنيف ناميده مى‏شود، خانه‏اى براى تو بنا نمود.

عرض كردم: معناى مُنيف چيست؟ فرمود يعنى مُشْرِفِ بر اهل بهشت.

اكنون مى‏گويم: ما هيچ چيز را از كرامت الهى دور نمى‏شماريم، و نسبت به عقيده‏ى و ضمير اين شخص مالك بن دينار خداوند آگاهتر است، زيرا وى در زمانى مى‏زيسته كه تقيّه شديد در آن بوده است.

فصل چهاردهم: احكام و آداب تيمّم بدل از غسل، و شرايط لباس و مكان نماز، و ادعيه‏ى هنگام ورود به مسجد

احكام و آداب تيمّم‏ گذشت كه طهارت با خاك و تيمّم هنگام تنگى وقت و ترس از فوت نماز انجام مى‏شود، و نيز امورى كه آن را باطل مى‏كند ذكر شد١٣٢. چنانكه گفتيم: تيمّم دَرِ رحمتى است كه خداوند - جلّ جلاله - گشوده، و به واسطه‏ى آن بندگان را بر اسباب نيل به خشنودى‏اش رهنمون گرديده، و با اين كار هشدار داده كه نماز از مهمّ‏ترين عبادتهاست، و حتّى هنگام ضرورت و در هيچ حالتى، از هيچ يك از مكلّفين ساقط نمى‏گردد.

كيفيّت تيمّم بدل از غسل‏

١ - هرگاه كه وقت نماز - خواه واجب باشد و خواه مستحبّ - تنگ شد، و غسلى بر انسان واجب بود كه داخل شدن در نماز جز بعد از طهارت از آن جايز نبود، اگر نمازى كه مى‏خواهد براى آن طهارت كند واجب باشد، نيّت تيمّم آن نيز به اين صورت است: تيمّم واجب بجا مى‏آورم، به جهت وجوب، آن، به گونه‏اى كه هر چيز كه با غسل كردن مباح مى‏گردد با آن نيز مباح و جايز شود، و بدين وسيله خداوند - جلّ جلاله - را از آن جهت كه زيبنده‏ى عبادت و پرستش است، عبادت مى‏نمايم.

٢ - اگر نماز، مستحبّ باشد، تيمّم نيز مستحبّ و بقيّه‏ى نيّت آن به همان صورتى است كه توضيح داديم.

٣ - سپس مكلّف دستهايش را بر زمين يا هر چيزى كه در صورت پيدا نشدن خاك به جاى آن مى‏نشيند، مى‏زند، و دستها را به هم مى‏زند تا گرد و غبارش بريزد، و با هر دو دست از ابتداى رستنگاه موى سر از بالاى پيشانى و تمام جبين و كنار پيشانى تا سَرِ بينى كه در سمت دهان قرار دارد (به همان صورتى كه پيش از اين ذكر نموديم) مى‏كشد، و بعد دوباره دستها را بر زمين يا هر چيز ديگر جانشين آن مى‏زند، و آنها را به هم مى‏زند تا گردش بريزد، و با كفِ دستِ چپ، پشت دست راست را از مَفْصَلى كه بين كف و بازو قرار دارد تا سر انگشتان دست راست مسح مى‏كند، و نيز با كفِ دستِ راستِ، پشتِ دست چپ را از مفصلى كه بين كف و بازو قرار دارد تا سر انگشتان دست چپ مسح مى‏نمايد.

٤ - وقتى اينها را انجام داد، هر چيز كه به واسطه‏ى غسل، مباح و جايز بود، بدون كم و كاست جايز و مباح مى‏گردد. و هر چيز كه غسل را باطل مى‏كند، تيمّم بدل از طهارت كبرى يعنى غسل، و تيمّم بدل از طهارت صغرى يعنى وضوء را نيز باطل مى‏كند. و اين مطلب در فصل دوازدهم نيز ذكر شده بود.

٥ - اگر براى غسل دادن ميّت نيز، امكان نداشته باشد كه انسان از آب استفاده كند، بى كم و كاست به ترتيبى كه شخص زنده‏ى مكلّفِ به غسل، تيمّم مى‏كند، ميّت را تيمّم بدل از غسل مى‏كنند.

شرايط لباس و مكان نماز

در رابطه با گزينش جامه و مكان نماز، مهمّ اين است كه لباس و مكان نماز پاكيزه باشند، به گونه‏اى كه نماز خواندن در آن دو براى انسان مباح و جايز باشد. خواه مِلْكِ انسان باشند و يا از كسى عاريه و يا اجاره نموده و يا به صورتى غير از اينها براى او مباح باشند.

صدق در پوشيدن لباس و مقصود از آن‏

و ديگر اينكه نماز گزار در پوشيدن لباس براى نماز، صادق باشد، و معناى صادق آن است كه: باطنش با ظاهرش كه مى‏گويد آن لباسها را جز براى خدا و جز براى انجام عباداتى كه خداوند اراده نموده نپوشيده‏ام، باهم سازگار و موافق باشند؛ زيرا اگر قصدش از پوشيدن لباس، لذّت نَفْس و دل باشد، در نزد خدا از اين جهت كه ادّعا مى‏كند لباس را تنها براى نماز يا براى پروردگارش پوشيده، دروغگو محسوب مى‏شود؛ و همچنين اگر لباس را براى افزون طلبى و فخر و نزديكى جستن به دلهاى بندگان پوشيده باشد، ولى چنين اظهار كند كه آن را براى خدمت و بندگى خداوندى كه سلطان معاد است پوشيده، دروغگو خواهد بود.

بنابراين، واجب است كه در پوشيدن لباس صادق باشد، و گرنه حضرت حقّ را كوچك شمرده، و مستحقّ آن است كه خداوند - جلّ جلاله - از خطاب و پاسخ و پاداش دادن به او روى گردان باشد.

ديگر احكام لباس نمازگزار نماز خواندن مرد در لباس ابريشم خالص كه ساتر عورت باشد، در صورتى كه نمازگزار بداند كه لباس ابريشمى پوشيده صحيح نيست، مگر اينكه در جنگ بپوشد و پوشيدن آن به صلاح جنگجو بوده و ناچار از پوشيدن آن باشد. البتّه توضيح بحث لباس نمازگزار و لباس حلال و مستحبّ و حرام و مكروه مفصّل است كه اگر در اينجا ذكر شود، بيم آن است كه مطلب به درازا بكشد.

اخلاص و حضور قلب

در انتخاب مكان نماز در رابطه با گزينش مكان نماز نيز بهترين جا براى نمازگزار، مكانى است كه بنده در آنجا حضور قلب داشته و با دل به ياد خداوند - جلّ جلاله - بوده، و حقّ حُرمت عظمت الهى و ادب خاكسارى عبوديّت و بندگى را مراعات نمايد، و نسبت به اخلاص و اختصاص اعمال براى پروردگار نزديكتر بوده، و به دور از چيزهايى باشد كه باطن و ظاهر انسان را از ايستادن در پيشگاه خداوندى كه مولى و مالك انسان و با عظمت‏تر از همگان و خداوندگار دنيا و آخرت است، به خود سرگرم مى‏سازند.

صدق در انتخاب مكان نماز و مقصود از آن‏ و نيز نمازگزار بايد در اختيار مكان براى خدمت و بندگىِ خداوند پادشاه بسيار پاداش دهنده، صادق باشد، و معناى صادق بودن آن است كه باطنش با ظاهرش كه مى‏گويد: قصدم از حضور در اين مكان و ايستادن در اينجا جز براى خداوند - جلّ جلاله - و طلب خشنوديهاى او نيست، موافقت داشته باشند.

در بعضى از داستانها آمده است كه: يكى از خواصّ و برگزيدگان در خلوت و تنهايى مشغول عبادت خداوند - جلّ جلاله - بود، و در نزديكى او درختى وجود داشت كه پرنده‏هايى در آن زندگى مى‏كردند. وى سجّاده‏ى خود را به زير آن درخت انتقال داد، تا به درخت و آواز پرندگان كه در درخت بودند اُنس بگيرد، ولى از ناحيه‏ى خداوند - جلّ جلاله - معاقَب شده و به او گفته شد كه: آيا اُنس با ما آن قدر ارزش نداشت كه تو را از درخت و پرندگان بى‏نياز نمايد؟ وى توبه نمود و دانست كه با اين اُنس گرفتن، خود را به خطر انداخته است.

و نيز در برخى از داستانهاى اهل محاسبه و مراقبه ديدم كه بعضى از آنها كه با نشاط و اهتمام و سرور مشغول نماز بود، به درگاه خدا عرض كرد: اى پروردگار من، آيا در رابطه با حضور قلب و اقبال و توجّه قلبى در نماز چيزى باقى مانده كه من نياز داشته باشم پيش از مرگ اصلاحش كنم؟ گفته شد: بله، تو به نسيم سحرگاهان اُنس مى‏گيرى، و چيز ديگرى غير از ما، تو را به نشاط مى‏آورد، و صفات خواصّ ابرار و برگزيدگان چنين نمى‏باشد، پس در خدمت و بندگى تو شرك، و انگيزه‏ى ديگر غير از آنچه كه ما از اخلاص عبوديّت مى‏خواهيم، وجود دارد.

بهترين مكان براى نماز اگر حالِ بنده‏اى كه به نماز مكلّف است مقاوم و استوار باشد، به گونه‏اى كه به تغيير مكانها، اخلاص و اختصاصش ديگرگون نگردد، افضل آن است كه در انتخاب مكانهاى نماز و جايگاههاى دعا، هر مكان و جايگاهى را كه شرع مقدّس به آن فضيلت داده انتخاب و پيروى نمايد، كه با فضيلت‏ترين آنها خانه‏هاى خداوند - متعال و جلّ جلاله - و مساجد است كه مخصوص عبادت اوست، و برترين مسجدها، مسجدُالحَرام و مسجد مدينه باشد. و البتّه مطلب در اين رابطه بسيار است و ما تنها مقدارى از آن را كه آماده است، در اين راستا و بر اساس روايت ذكر مى‏كنيم.

ذكر فضيلت بعضى از مساجد و تفاوت نماز خواندن در آنها

١ - از آن جمله در روايت آمده كه مولايمان علىّ بن ابى طالب(عليه‌السلام) پيوسته مى‏فرمود: هركس به مسجد رفت و آمد كند، يكى از هشت چيز را به دست مى‏آورد: برادرى كه در راه خشنودى خدا از او بهره ببرد، يا علم و دانشى نو و زيبا، يا آيه محكم از قرآن كريم، يا سخنى كه او را بر هدايت رهنمون گردد، يا كلامى كه او را از هلاكت رهايى بخشيده و برگرداند، يا سنّت و روشى كه از آن پيروى كند، يا رحمتى از جانب خداوند كه انتظارش را مى‏كشيده، يا گناهى كه آن را به خاطر ترس از پروردگار يا از روى شرم ترك مى‏كند.

٢ - نيز در روايت آمده كه امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: هركس به مسجد برود، بر هيچ تر و خشك قدم نمى‏گذارد، مگر اينكه آن چيز تا زمينهاى هفتگانه براى او تسبيح مى‏گويد.

٣ - همچنين در روايت آمده كه امام صادق(عليه‌السلام) به نقل از پدر بزرگوار از پدران بزرگوارش از علىّ(عليه‌السلام) فرمود: يك نماز در بيت المقدّس هزار و يك نماز سپاس شود، و در مسجد اَعْظَم صد و يك نماز، و در مسجد قبيله بيست و پنج نماز، و در مسجد بازار دوزاده نماز، و نماز خواندن در خانه به تنهايى، تنها يك نماز محسوب مى‏گردد.

ناگفته نماند كه در فضيلت نماز گزاردن در مسجد الحرام و مسجد النبىّ -صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - و مسجد كوفه احاديث معروف و فراوانى نقل شده است.