چهل داستان و چهل حدیث از امام عسکری (علیه السلام)

چهل داستان و چهل حدیث از امام عسکری (علیه السلام)50%

چهل داستان و چهل حدیث از امام عسکری (علیه السلام) نویسنده:
گروه: امام حسن عسکری علیه السلام

چهل داستان و چهل حدیث از امام عسکری (علیه السلام)
  • شروع
  • قبلی
  • 63 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7778 / دانلود: 3248
اندازه اندازه اندازه
چهل داستان و چهل حدیث از امام عسکری (علیه السلام)

چهل داستان و چهل حدیث از امام عسکری (علیه السلام)

نویسنده:
فارسی

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

چهل داستان و چهل حدیث از امام عسکری

نویسنده: عبد الله صالحی

پيشگفتار

به نام هستى بخش جهان آفرين

شكر و سپاس بى منتها، خداى بزرگ را، كه ما را از امّت مرحومه قرار داد و به صراط مستقيم، ولايت اهل بيت عصمت و طهارت صلوات اللّه عليهم أجمعين هدايت نمود.

و بهترين تحيّت و درود بر روان پاك پيامبر عاليقدر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله ، و بر اهل بيت عصمت و طهارت، خصوصا يازدهمين خليفه بر حقّش حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرىعليه‌السلام .

و لعن و نفرين بر دشمنان و مخالفان اهل بيت رسالت كه در حقيقت دشمنان خدا و قرآن هستند.

نوشتارى كه در اختيار شما خواننده محترم قرار دارد برگرفته شده است از زندگى سراسر آموزنده آن شخصيّت والامقام و ممتازى كه خداوند متعال ضمن حديث لوح حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها فرموده است: او يعنى؛ امام حسن عسكرىعليه‌السلام دعوت كننده اُمّت است، به سوى سعادت و خوشبختى؛ و او مخزن علوم و اسرار من مى باشد.

و جدّ بزرگوارش، رسول گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله ضمن يك حديث طولانى فرمود: خداوند متعال نطفه او را طيّب و پاكيزه قرار داد و او را نزد خويش، به عنوان حسنعليه‌السلام نام نهاد، او نور هدايت در ميان تمام بندگان مى باشد و موجب عزّت و سربلندى امّت اسلامى خواهد بود، او شخصيّتى هدايت گر در دنيا و شفيع در قيامت مى باشد.

احاديث قدسيّه و روايات بسيارى در منقبت و عظمت آن امام معصومعليه‌السلام ، با سندهاى متعدّد در كتابهاى مختلف وارد شده است.

و اين مختصر ذرّه اى از قطره اقيانوس بى كران وجود جامع و كامل آن امام همام مى باشد، كه برگزيده و گلچينى است از ده ها كتاب معتبر(١) در جهت هاى مختلف: عقيدتى، سياسى، فرهنگى، اقتصادى، اجتماعى، اخلاقى، تربيتى و....

باشد كه اين ذرّه دلنشين و لذّت بخش مورد استفاده و إفاده عموم، خصوصا جوانان عزيز قرار گيرد.

و ذخيره اى باشد«لِيَوْمٍ لايَنْفَعُ مالٌ وَ لابَنُون إِلاّ مَنْ اءَتَى اللّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ لى وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ لَهُ عَلَيَّ حَقّ»

انشاءاللّه تعالى.

مؤلّف

خلاصه حالات سيزدهمين معصوم، يازدهمين اختر امامت

ولادت با سعادت آن حضرت طبق مشهور، روز دوشنبه يا جمعه، هشتم ربيع الثّانى، سال ٢٣٢ هجرى قمرى در شهر مدينه منوّره واقع شد، كه در آن هنگام، پدر بزرگوارش طبق نقلى در سنين ٢٦ سالگى بوده است.(٢)

نام: حسن(٣) صلوات اللّه و سلامه عليه.

كنيه: ابومحمّد.

لقب: عسكرى، صامت، هادى، زكىّ، تقىّ، رفيق، خالص، سراج، ابن الرّضا، سراج بنى هاشم و....

پدر: امام علىّ هادى، فقيه أهل البيت، صلوات اللّه عليهم أجمعين.

مادر: سه اسم براى مادر حضرت گفته شده است: سوسن، حديث و سليل، كه كنيه اش اُمّ وَلد مى باشد، او از زن هاى عارفه و صالحه بوده است.

نقش انگشتر: حضرت داراى دو انگشتر بود، كه نقش هر كدام به ترتيب عبارتند از: «سُبْحانَ مَنْ لَهُ مَقاليدُ السَّمواتِ والاْ رْضِ »، «إنَّ اللّهَ شَهيدٌ ».

دربان: عثمان بن سعيد عَمرى و پسرش محمّد بن عثمان عَمرى.

امام حسن عسكرىعليه‌السلام همچون پدر بزرگوارش در موقعيّتى حسّاس و خطرناك و بلكه شديدتر قرار داشت، چرا كه بنا بود آخرين حجّت خداوند متعال و دوازدهمين خليفه بر حقّ رسول گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله ، - يعنى مهدى؛ موعود عجّل اللّه فرجه الشّريف از نسل او به دنيا آيد.

به همين جهت حكومت وقت، تمام مأمورين خود را (از زن و مرد) به شكل هاى مختلفى بسيج كرده بود تا تمام حركات حضرت را كنترل و زير نظر داشته باشند.

ولى براى آن كه افكار عمومى خدشه دار نشود، بر اساس سياست حيله گرانه خلفاء بنى العبّاس، در موقعيّت هاى خاصّى به طور رياكارانه حضرت را مورد نوعى احترام قرار مى دادند.

در نهايت به جهت عقده ها و كينه هاى درونى خود، آن حضرت را به وسيله زهر مسموم و شهيد كردند.

و چون مرتّب عمر شريف امام عسكرىعليه‌السلام يا در زندان و يا در بازداشتگاه و تحت نظر ماءمورين، سپرى گرديد، تمام رفت و آمدهاى حضرت را در كنترل خود داشتند.

و بر همين اساس، كلمات و فرمايشات گهربار آن حضرت نسبت به ديگر ائمّه اطهار صلوات اللّه و سلامه عليهم، در كُتب تاريخ و احاديث كمتر به چشم مى خورد.

مدّت إمامت:

بنابر مشهور بين مورّخين و محدّثين، روز سوّم ماه رجب، سال ٢٥٤ هجرى قمرى، پس از شهادت پدر بزرگوارش به منصب امامت و ولايت نائل آمد و حدود پنج سال و هشت ماه، امامت و هدايت جامعه را عهده دار بود.

مدّت عمر:

آن حضرت مدّت ٢٣ سال در حيات پدر بزرگوارش امام هادىعليه‌السلام ، همچنين پنج سال و هشت ماه پس از شهادت پدر، ادامه حيات نمود؛ و در مجموع مورّخين، عمر پربركت آن حضرت را حدود ٢٩ سال گفته اند.

خلفاء:

امامت آن حضرت هم زمان با حكومت معتّز، مهتدى و معتمد، مصادف شده است.

شهادت:

همچنين در روز شهادت آن حضرت بين مورّخين و محدّثين اختلاف نظر است، ولى مشهور گفته اند: شهادت آن حضرت، روز جمعه، پس از نماز صبح، هشتم ماه ربيع الاوّل، سال ٢٦٠ هجرى قمرى(٤) واقع شده است.

حضرت سلام اللّه عليه در زمان حكومت معتمد عبّاسى به وسيله زهر توسّط معتمد، مسموم و به اجداد بزرگوارش ملحق گرديد؛ و پس از شهادت در منزل خود آن حضرت، كنار پدر بزرگوارش امام علىّ هادىعليه‌السلام دفن گرديد.

فرزندان:

آن حضرت هنگام شهادت، تنها داراى يك فرزند پسر بوده است كه هم نام و هم كنيه با پيغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله مى باشد.

نماز امام حسن عسكرىعليه‌السلام :

دو ركعت است، در هر ركعت پس از قرائت سوره حمد، صد مرتبه سوره توحيد خوانده مى شود(٥)

و پس از آخرين سلام، تسبيحات حضرت فاطمه زهراءعليها‌السلام گفته مى شود؛ و سپس نيازها و حوائج مشروعه خود را از درگاه خداوند متعال درخواست مى نمايد، كه انشاءاللّه تعالى برآورده خواهد شد.

در ميلاد حضرت امام حسن عسكرىعليه‌السلام

ايزد از بحر ولايت گهر آورده برون

يا كه از برج امامت، قَمَر آورده برون

از سپهر نبوى گشت عيان خورشيدى

كه ز خفّاش وَشان ديده درآورده برون

با فروغ حسنى، نرجس زيبا ز بطن

پسرى ثانى والا پدر آورده برون

به تماشاى گل عسكرى و نرجس بين

ماهى از آب و مه از چرخ سر آورده برو

ز طلوع رخ آن حجت دين جان بشر

مرغ بى بال و پرى بود پَر آورده برون

گر تو بر عيسَويان حقّ ز فلك عيسى را

به تماشاى رخش جلوه گر آورده برون

ايزد از بحر ولايت گهر آورده برون

يا كه از برج امامت قَمَر آورده برون(٦)

ظهور نور هدايت و ولايت

در كتاب هاى تاريخ و حديث در رابطه با چگونگى طلعت نور، ولادت يازدهمين اختر تابناك امامت و ولايت، با كمال تأسّف، چيزى وارد نشده است و متعرّض آن نشده اند.

ولى از ديگر احاديث كلّى(٧) استفاده مى شود كه حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرىعليه‌السلام همچون ديگر ائمّه و أوصياء صلوات اللّه عليهم پاك و پاكيزه و ختنه شده از رحم مادر، در اين دنيا پا به عرصه وجود نهاده و جامعه اى ظلمانى را به نور مقدّس خويش روشنائى بخشيده است.

آن حضرت از مادرى بافضيلت و جليل القدر متولّد شد، كه وقتى به عنوان همسر حضرت ابوالحسن، امام هادىعليه‌السلام ، بر آن حضرت وارد شد، امامعليه‌السلام فرمود: سليل(٨)، از تمام عيوب و آفت ها پاك و تميز مى باشد؛ همچنين از زشتى ها و پليدى هاى درونى و ظاهرى پاكيزه و منزّه خواهد بود.

سپس امام هادىعليه‌السلام در ادامه فرمايش خود، به همسرش خطاب نمود و فرمود: به همين زودى خداوند متعال، فرزندى به تو عطا مى نمايد كه او حجّت خداوند بر تمام خلايق مى باشد.

و پس از چند روزى، نطفه امامت و ولايت ستاره اى تابناك - يعنى؛ حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرىعليه‌السلام - در رحم آن مادر نمونه عصر خويش، منعقد و وى حامله و آبستن گرديد.

و پس از گذشت دوران حمل، طبق مشهور بين مورّخين و محدّثين، آن حضرت در روز جمعه، هشتم ماه ربيع الثّانى، در شهر مدينه منوّره ديده به جهان گشود.(٩)

سخنانى تكان دهنده در كودكى

بسيارى از تاريخ ‌نويسان آورده اند:

روزى يكى از بزرگان شهر سامراء به نام بهلول از محلّى عبور مى كرد، بچّه هائى را ديد كه مشغول بازى هستند.

و حضرت ابومحمّد حسن بن علىّ عسكرىعليه‌السلام را ديد - در حالى كه كودكى خردسال بود - كنارى ايستاده و گريه مى كند.

بهلول گمان كرد كه چون اين كودك، اسباب بازى ندارد، نگاه به بچّه ها مى نمايد و با حسرت گريه مى كند؛ به همين جهت جلو آمد و اظهار داشت: اى فرزندم! ناراحت مباش و گريه نكن، من هر نوع اسباب بازى كه بخواهى، برايت تهيّه مى كنم.

حضرت در همان موقعيّت و با همان زبان كودكى لب به سخن گشود و بهلول را مخاطب قرار داد و اظهار نمود: اى كم عقل! مگر ما انسان ها براى سرگرمى و بازى آفريده شده ايم، كه با من اين چنين سخن مى گوئى.

بهلول سؤال كرد: پس براى چه چيزهائى آفريده شده ايم؟

حضرتعليه‌السلام در پاسخ به او فرمود: ما بندگان خدا، براى فراگيرى دانش و معرفت و سپس عبادت و ستايش پروردگار متعال آفريده شده ايم.

بهلول گفت: اين مطلب را از كجا و چگونه آموخته اى؟!

و آيا براى اثبات آن دليلى دارى؟

حضرت فرمود: از خداوند سبحان و از گفتار حكيمانه او آموخته ام، آن جائى كه مى فرمايد:( أفَحَسِبْتُمْ أنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أنَّكُمْ إلَيْنا لا تُرْجَعُونَ ) .(١٠)

يعنى؛ آيا شما انسان ها گمان كرده ايد كه شما را بيهوده و بدون هدف آفريده ام، و نيز گمان مى كنيد براى بررسى اعمال و گفتار به سوى ما بازگشت نمى كنيد!؟.

سپس بهلول با آن موقعيّت و شخصيّتى كه داشت از آن كودك عظيم القدر تقاضاى موعظه و نصيحت نمود.

حضرت در ابتداء چند شعرى حكمت آميز را سرود؛ و بعد از آن بهلول را مخاطب خود قرار داد و فرمود: اى بهلول! عاقل باش، من در كنار مادرم بودم، او را ديدم كه مى خواست براى پختن غذا چند قطعه هيزم ضخيم را زير اُجاق روشن كند؛ ولى آن ها روشن نمى شد تا آن كه مقدارى هيزم باريك و كوچك را روشن كرد و سپس آن هيزم هاى بزرگ و ضخيم به وسيله آن ها روشن گرديد.

و گريه من از اين جهت است كه مبادا ما جزئى از آن هيزم هاى كوچك و ريز دوزخيان قرار گيريم.

با بيان چنين مطالبى، بهلول ساكت ماند و ديگر حرفى نزد(١١)

حجّت خدا بر دوش پدر و معرّفى به احمد قمى

مرحوم شيخ صدوق و برخى ديگر از مورّخين و محدّثين شيعه و سنّى آورده اند:

يكى از بزرگان قم به نام احمد بن اسحاق اشعرى قمّى حكايت كند: روزى به محضر مبارك حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرىعليه‌السلام شرفياب شدم و خواستم درباره حجّت خدا و خليفه پس از آن حضرت، از ايشان سؤ ال كنم.

همين كه در محضر شريف امامعليه‌السلام وارد شدم و سلام كردم، بدون آن كه سخنى گفته باشم، مثل اين كه از نيّت و افكار من آگاه بود، مرا مخاطب قرار داد و فرمود:

اى احمد بن اسحاق! خداوند تبارك و تعالى از زمان خلقت حضرت آدمعليه‌السلام تا برپائى قيامت، بندگان خود را بدون حجّت و راهنما رها نكرده است.

و در هر زمانى - از باب لطف - يكى از بندگان شايسته خود را حجّت بر انسان ها قرار داده است كه به وسيله وجود مبارك او حوادث خطرناك برطرف مى شود، باران رحمت خدا فرود مى آيد و زمين به بركت وجود حجّت خداوند متعال، بركات درون خود را ظاهر مى سازد و در اختيار بندگان و ديگر موجودات قرار مى دهد.

عرض كردم: یا ابن رسول اللّه! فدايت گردم، امام و خليفه بعد از شما چه كسى است؟

هنگامى كه اين سؤال را طرح كردم، امام حسن عسكرىعليه‌السلام سريع از جاى خود برخاست و درون منزل رفت و پس از لحظه اى بازگشت، در حالى كه كودكى خردسال را در آغوش خود گرفته بود، و همانند ماه شب چهارده نورانى بود و مى درخشيد.

موقعى كه حضرت وارد اتاق شد، اظهار نمود: اى احمد! اگر اهل معرفت نمى بودى و نيز اگر نزد خداوند متعال گرامى نمى بودى، هرگز فرزند عزيزم را بر تو عرضه نمى كردم.

و سپس فرمود: اين فرزند من است كه هم نام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى باشد و جهان به وسيله وجود او پر از عدل و داد خواهد شد، همان طورى كه ظلم و ستم همه جا را فرا گرفته باشد.

اى احمد! اين فرزندم، همانند حضرت خضر پيامبر خداعليه‌السلام ؛ و همچنين مانند ذوالقرنين، علمش برگرفته از سرچشمه علوم و معارف الهى است، داراى عمرى طولانى خواهد بود.

در آن زمانى كه فرزندم - حجّت خدا - از طرف خداوند جلّ و علا، در غيبت قرار گيرد، نگهدارى دين براى افراد جامعه سخت خواهد بود و همگان ايمان و اعتقاد خود را از دست مى دهند، مگر اشخاصى كه محدود و اندك ياشند.

عرض كردم: یا ابن رسول اللّه! علامت و نشانه او چيست؟

ناگهان آن كودك خردسال عزيز، لب به سخن گشود و ضمن مطالبى ارزشمند، مرا مخاطب خويش قرار داد و فرمود:

اى احمد بن اسحاق! من آخرين خليفه پروردگار متعال در زمين هستم، من از دشمنان انتقام خواهم گرفت.

و سپس افزود: بعد از پدرم امام و خليفه اى غير از من نخواهد بود، شكرگزار خداوند باش و بر عقيده ات پايدار بمان، تو فرداى قيامت همنشين ما خواهى بود(١٢)

رام شدن اسب چموش

مرحوم شيخ طوسى، كلينى و بعضى دیگر از بزرگان، به نقل از شخصى به نام ابومحمّد هارون تلعكبرى حكايت كنند:

روزى در شهر سامراء جلوى مغازه ابوعلىّ، محمّد بن همام نشسته و مشغول صحبت بوديم، پيرمردى عبور كرد، صاحب مغازه به من گفت: آيا او را شناختى؟

گفتم: خير، او را نمى شناسم.

گفت: او معروف به شاكرى است، كه خدمتكار حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرىعليه‌السلام مى باشد، دوست دارى تا داستانى از آن حضرت را برايت بازگو كند؟

گفتم: بلى.

پس آن شخص را صدا كرد، وقتى آمد به او گفت: سرگذشت و خاطره اى از حضرت ابومحمّدعليه‌السلام براى ما تعريف كن.

شاكرى گفت: در بين سادات علوى و بنى هاشم شخصى بزرگوارتر و نيكوكارتر به مثل آن حضرت نديدم؛ در هفته، روزهاى دوشنبه و پنج شنبه به دارالخلافه متوكّل عبّاسى احضار مى گرديد.

و معمولاً در همين روزها، مردم بسيارى از شهرهاى مختلف جهت ديدار خليفه عبّاسى مى آمدند و خيابان و كوچه هاى اطراف در اثر إزدحام جمعيّت و سر و صداى اسبان و قاطرها و ديگر حيوانات، جائى براى آسايش و رفت و آمد نبود.

وقتى حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرىعليه‌السلام نزديك جمعيّت انبوه مى رسيد، تمام سر و صداها خاموش و نيز حيوانات ساكت و آرام مى شدند و بى اختيار براى حضرت راه مى گشودند و امامعليه‌السلام به راحتى عبور مى نمود.

روزى پس از آن كه حضرت از قصر خليفه عبّاسى بيرون آمد، به اتّفاق يك ديگر، به سمت محلّ فروش حيوانات رفتيم، در آن جا داد و فرياد مردم بسيار بود، همين كه نزديك آن محلّ رسيديم، همه افراد ساكت و نيز حيوانات هم آرام شدند.

سپس امامعليه‌السلام كنار يكى از دلاّلان نشست و درخواست خريد اسب يا استرى را نمود، به دنباله تقاضاى حضرت، يك اسب چموشى را آوردند كه كسى جرأت نزديك شدن به آن اسب را نداشت.

امامعليه‌السلام آن را به قيمت مناسبى خريدارى نمود و به من فرمود: اى شاكرى! اين اسب را زين كن تا سوار شويم.

و من طبق دستور حضرت، نزديك رفتم و افسارش را گرفتم، با اشاره حضرت، آن اسب چموش بسيار آرام و رام گرديد و به راحتى و بدون هيچ مشكلى آن را زين كردم.

دلاّل چون چنين ديد، از معامله پشيمان شد و جلو آمد و گفت: اين اسب فروشى نيست.

حضرت موافقت نمود و فرمود: مانعى ندارد؛ و سپس آن اسب را تحويل صاحبش داد.

هنگامى كه برگشتيم و مقدارى راه آمديم، متوجّه شديم كه دلاّل دنبال ما مى آيد و چون به ما رسيد گفت: صاحب اسب پشيمان شده است و اسب را به شما مى فروشد.

حضرت دو مرتبه به محلّ بازگشت و آن را خريد و من - در حالتى كه هيچكس جرأت نزديك و سوار شدن بر آن اسب را نداشت - آن را زين كردم؛ و بعد از آن، حضرت جلو آمد و دستى بر سر و گردن اسب كشيد و گوش راستش را گرفت و چيزى در گوشش گفت و سپس سخنى هم در گوش چپ آن گفت و حيوان بسيار آرام گرديد كه به راحتى تسليم آن حضرت شد و همه از مشاهده چنين صحنه اى در تعجّب و حيرت قرار گرفتند(١٣)

هدايت واقفى در خواب خفته

يكى از بزرگان شيعه به نام احمد بن مُنذر حكايت كند:

روزى يكى از افراد واقفى مذهب را كه ادريس بن زياد نام داشت، جهت مناظره پيرامون مسئله امامت، احضار كردم و هر چه با او صحبت كردم قانع نمى شد و امامت حضرت علىّ بن موسى الرّضا و فرزندانشعليهم‌السلام را نمى پذيرفت.

و چون او را شخصى فقيه و با معرفت مى شناختم، پيشنهاد دادم تا به سامراء برود و با حضرت ابومحمّد، امام حسن بن عسكرىعليه‌السلام مذاكره كند.

او نيز پيشنهاد مرا پذيرفت و بار سفر بست و رهسپار آن ديار شد، پس از گذشت مدّتى اطّلاع يافتم كه از مسافرت بازگشته است، خواستم كه به ديدارش بروم، ولى او زودتر نزد من آمد و روى دست و پاى من افتاد و گريان شد، من نيز از گريه او گريستم.

سپس خطاب به من كرد و اظهار داشت: اى شخصيّت عظيم القدرى كه نزد حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرىعليه‌السلام محبوب و عزيز هستى! تو مرا از آتش جهنّم نجات دادى و با نور ولايت و امامتى كه در درونم به وجود آوردى، هدايت يافتم.

بعد از آن، داستان برخورد خود را با حضرت بيان كرد و گفت: مسئله اى را در فكر و ذهن خود گذراندم كه آيا با حالت جنابت، مى توان با لباسى كه در آن جُنب شده نماز خواند؟

و بدون آن كه اين مسئله و موضوع را با كسى مطرح كنم، عازم شهر سامراء شدم و چون به سامراء رسيدم به طرف منزل حضرت رفتم، همين كه نزديك منزل رسيدم، ديدم مردم نشسته اند و مشغول صحبت درباره ورود حضرت مى باشند؛ و من با خود پيرامون همان مسئله مى انديشيدم و چون بسيار خسته بودم، خوابم بُرد.

مدّتى كوتاه به همين منوال گذشت، ناگهان متوجّه شدم كه دستى بر شانه ام قرار گرفت، چشم هاى خود را گشودم و نگاه كردم، ديدم كه حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرىعليه‌السلام كنارم ايستاده است.

پس حضرت فرمود: اى ادريس بن زياد! تو در امان هستى؛ و سپس افزود: اگر از راه حلال انجام گرفته است اشكالى ندارد و صحيح است؛ ولى چنانچه از راه حرام باشد، بدان كه حرام و خلاف است.

تعجّب كردم و با خود گفتم: مطلبى را كه با كسى مطرح نكرده ام، بلكه فقط در فكر و ذهن خود گذرانده ام، چگونه حضرت كاملاً از آن آگاه بوده است و بدون آن كه سؤالى بنمايد، جواب مرا مطرح فرمود!

پس به حقانيّت حضرت پِى بردم و با اعتقاد بر امامت آن حضرت هدايت يافتم و از گمراهى نجات يافتم.(١٤)

چاك زدن يقه پيراهن در تشييع جنازه پدر و جواب ازاشكال ذهنى

مرحوم شيخ طوسى، ابن شهرآشوب، سيّد هاشم بحرانى و بعضى ديگر از بزرگان، به نقل از فضل بن حارث حكايت نمايند.

در آن روزى كه حضرت ابوالحسن، امام هادىعليه‌السلام به شهادت رسيده بود و تصميم گرفته بودند كه حضرت را تشييع و تدفين نمايند، من نيز در شهر سامراء حضور داشتم.

پس با خود گفتم كه من هم در اين فيض عظيم - يعنى؛ تشييع جنازه امام هادىعليه‌السلام - مشاركت نمايم.

لذا همچون ديگر افراد - كه از اقشار مختلف حضور يافته و - منتظر مراسم تشييع بودند، من نيز در كنارى ايستاده و منتظر خروج جنازه مطهّر و مقدّس آن حضرت شدم.

ناگهان متوجّه گشتم كه فرزندش حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرىعليه‌السلام با پاى پياده از منزل خارج گرديد، در حالى كه يقه پيراهن خود را چاك زده بود.

پس ضمن آن كه جذب ديدار عظمت و جلال امام عسكرىعليه‌السلام گشتم؛ ولى از شمايل زيبا و رنگ چهره آن حضرت - كه گندم گون و نمكين بود - بسيار در تعجّب و حيرت قرار گرفته بودم؛ و نيز دلم براى حضرت مى سوخت، چون كه پدر از دست داده و بسيار خسته به نظر مى رسيد!

بعد از تشييع جنازه، به منزل بازگشتم و شبان گاه، در عالَم خواب امام عسكرىعليه‌السلام را ديدم كه از افكار من اطّلاع يافته و به من خطاب كرد و فرمود: اى فضل! رنگ چهره من، كه تو را به تعجّب و حيرت وا داشت، رنگى است كه خداوند متعال براى بندگانش بر مى گزيند و انتخاب آن در اختيار بنده نيست.

و اين خود عبرت و نشانه اى است براى آگاهى افرادى كه داراى عقل و شعور باشند.

و سپس حضرت در ادامه فرمايش خود افزود: ما - اهل بيت عصمت و طهارت - مانند ديگر افراد نيستيم، كه از كار و تلاش خسته شويم؛ و يا آن كه نسبت به مصائب و بلاهائى كه از طرف خداوند متعال مى رسد احساس ‍ ناراحتى و نارضايتى كنيم؛ بلكه از درگاه ربوبى پروردگار درخواست مى نمائيم كه ثبات و صبر عطا فرمايد.

و ما در چنين مواقعى در خلقت و آفرينش جهان و ديگر موجودات نفكّر و انديشه مى نمائيم.

بعد از آن، امام حسن عسكرىعليه‌السلام در همان عالَم خواب، فرمود: اى فضل! متوجّه باش كه سخن ما در خواب و بيدارى يكسان است و تفاوتى ندارد(١٥)

همچنين آورده اند:

هنگامى كه حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرىعليه‌السلام در تشييع جنازه پدر بزرگوارش حضرت ابوالحسن، امام هادىعليه‌السلام ، يقه پيراهن خود را چاك زده بود.

لذا بعضى افراد تعجّب كرده و سخن به اعتراض گشودند، و برخى مانند شخصى به نام ابوالعون اءبرش اعتراض خود را در نامه اى توهين آميز نوشت و براى امام عسكرىعليه‌السلام ارسال داشت.

حضرت در پاسخ به نامه اعتراض آميز ابوالعون أبرش، مرقوم فرمود:

اى نادان! تو از اين گونه مسائل چه خبر دارى؟!

مگر نمى دانى كه حضرت موسىعليه‌السلام در فوت برادرش هارون يقه پيراهن خويش را چاك زد.

و سپس افزود: همانا كه تو نخواهى مُرد مگر آن كه نسبت به دين اسلام كافر شوى و عقل خود را نيز از دست خواهى داد.

و طبق پيش گوئى حضرت، اءبرش، مدّتى قبل از مرگش كافر گشت و نيز ديوانه گرديد، به طورى كه فرزندش، از ملاقات پدرش با مردم جلوگيرى مى كرد؛ و در محلّى او را زندانى كرده بود(١٦)

هديه دادن قلم و شفاى بدخوابى

يكى از اصحاب حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرىعليه‌السلام به نام احمد، فرزند اسحاق حكايت كند:

روزى در محضر شريف آن حضرت وارد شدم و خواهش كردم تا مطلبى را به عنوان نمونه خطّ برايم بنويسد.

امامعليه‌السلام تقاضاى مرا پذيرفت و فرمود: اى احمد! خطّ، از هر كسى كه باشد متفاوت خواهد بود، چون قلم يكسان نيست و ريز و درشت دارد، سپس حضرت قلم و دواتى را درخواست نمود.

و چون قلم و دوات آماده شد مشغول نوشتن گرديد و من با دقّت تمام نگاه مى كردم، وقتى كه قلم را داخل دوات مى نمود و مى خواست خارج كند سر قلم را به لبه دوات مى كشيد تا جوهر اضافى پاك شود و خطّ تميز و زيبا درآيد.

در همين بين، بدون آن كه حضرت متوجّه شود با خودم گفتم: اى كاش امامعليه‌السلام اين قلم را به عنوان يادبود و هديه، به من لطف مى كرد.

پس چون از نوشتن فارغ شد، شروع نمود درباره مسائل مختلف با من صحبت كند و در ضمن صحبت، قلم را با دستمالى كه كنارش بود پاك نمود و فرمود: بيا احمد، اين قلم را بگير.

هنگامى كه قلم را از دست مبارك حضرت گرفتم عرضه داشتم: فداى شما گردم، من يك ناراحتى دارم كه چند مرتبه قصد داشتم با شما مطرح كنم ولى ممكن نشد، چنانچه الا ن اجازه بفرمائى آن را عرض كنم؟

امامعليه‌السلام فرمود: ناراحتى و مشكل خود را بگو.

اظهار داشتم: از پدران بزرگوارت روايت شده است كه خواب پيامبران الهى صلوات اللّه عليهم بر روى كمر است و خواب مؤمنين بر سمت راست مى باشد و خواب منافقين بر سمت چپ خواهد بود و شياطين بر رو دَمَر و پشت به آسمان مى خوابند؛ آيا اين روايت صحيح است؟

امامعليه‌السلام فرمود: بلى، همين طور است كه نقل كردى.

سپس عرضه داشتم: اى سرور و مولايم! من هر چه تلاش مى كنم كه بر سمت راست بخوابم ممكن نمى شود و خوابم نمى برد، اگر ممكن است مرا درمان و معالجه فرما؟

حضرت لحظه اى سكوت نمود و بعد از آن، اظهار نمود: جلو بيا، پس ‍ نزديك امامعليه‌السلام رفتم، فرمود: دست خود را داخل پيراهنت كن.

موقعى كه دستم را داخل پيراهنم كردم، آن گاه حضرت دست خويش را از داخل پيراهنش درآورد و داخل پيراهن من نمود و با دست راست بر پهلوى چپ و با دست چپ بر پهلوى راست من، سه مرتبه كشيد.

بعد از آن هميشه به طور ساده و راحت بر پهلوى راست مى خوابيدم و نمى توانستم بر پهلوى چپ بخوابم.(١٧)

موضوع خبرچين زندان

مرحوم راوندى، طبرسى و برخى ديگر از بزرگان به نقل از ابوهاشم جعفرى حكايت كنند:

در زمان حكومت متوكّل عبّاسى، توسّط مأمورين حكومتى دست گير و به همراه عدّه اى ديگر از شيعيان زندانى شدم.

پس از گذشت مدّتى حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرى صلوات اللّه و سلامه عليه را نيز به همراه برادرش جعفر، محكوم و در زندان نزد ما آوردند.

چون امام حسن عسكرىعليه‌السلام را وارد زندان كردند، من حضرت را روى پلاس خود نشاندم و جعفر در نزديكى حضرت، نيز كنارى روى زمين نشست، پس از گذشت لحظه اى جعفر فرياد كشيد: واى از دست شيطان - منظورش يكى از كنيزانش بود -.

امامعليه‌السلام با تهديد او را ساكت گردانيد و همه متوجّه شدند كه جعفر مَست كرده و دهانش بوى شراب مى دهد.

و در ضمن، شخصى ناشناس نيز در جمع ما زندانى بود و خود را منسوب به سادات علوى مى دانست.

حضرت فرمود: چنانچه بيگانه اى در جمع شما نمى بود، خبر مى دادم كه هر يك از شما چه زمانى آزاد خواهيد شد.

همين كه آن شخص ناشناس لحظه اى از جمع ما بيرون رفت، امامعليه‌السلام فرمود: اين مرد از شماها نيست، مواظب سخنان و حركات خود باشيد، او در لابه لاى لباس هايش حركات و سخنان شما را مى نويسد و براى سلطان مى فرستد.

پس بعضى از افراد، سريع حركت كردند و لباس آن شخص را كه كنارى گذاشته بود، بررسى كردند و ديدند كه تمام مسائل و صحبت هاى آن ها را ثبت كرده و افزوده است: آن ها با حفر و سوراخ كردن ديوار زندان مى خواهند فرار كنند.

و صحّت پيش بينى و فرمايشات امام حسن عسكرىعليه‌السلام بر همگان ثابت شد(١٨)

شاگردان و صاحبان اجازه روایت و اجتهاد از ایشان

در این بخش ، بعضی از شاگردان و صاحبان اجازه اجتهاد و روایت از آیه اللّه العظمی دهکردی را برمی شماریم

۱ رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی ایران ، حضرت آیه اللّه العظمی امام خمینیقدس‌سره .

حضرت امام خمینی در اوّل کتاب شریف اربعین حدیث به این امر تصریح نموده و درباره استاد اجازه خود چنین می نویسند :

«أخبرنی إجازهً مکاتبهً و مشافههً عِدَهٌ مِن المشایخ العظام و الثقات الکرام . و منهم السیِّدُ العالم الثقه الثبت السید أبوالقاسم الدهکردی الاصفهانیقدس‌سره عن السید السند الأمجد الآقامیرزامحمّدهاشم الاصفهانی عن العلامه الانصاری»(۳۴)

۲ حضرت آیه اللّه العظمی بروجردیقدس‌سره ، یکی دیگر از مجُازین از آیه اللّه العظمی دهکردی اصفهانی می باشند

مرحوم سید مصلح الدین مهدوی مشایخ اجازه آیه اللّه العظمی بروجردی را این چنین نقل کرده است :(۳۵)

«۱ مرحوم آخوند ملاّمحمّد کاظم خراسانی

۲ مرحوم حاج میرزا فتح اللّه شیخ الشریعه اصفهانی

۳ مرحوم آقا شیخ محمّدتقی نجفی اصفهانی معروف به آقانجفی

۴ مرحوم آقا سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی

۵ مرحوم حاج شیخ آقا بزرگ طهرانی

۶ مرحوم سید علم الهدی نقوی کابلی ملایری ، از خواص اصحاب مرحوم آقا سید مرتضی کشمیری »

اجازه اجتهاد و روایت آیه اللّه العظمی

سید ابوالقاسم دهکردیقدس‌سره به آیه الله العظمی بروجردیقدس‌سره (سال ۱۳۲۰ ه ق )

۳ علامه نسّابه حضرت آیه اللّه العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفیقدس‌سره .

آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی طبق فرموده خودشان بارها در اصفهان و قم به خدمت آیه اللّه العظمی دهکردیقدس‌سره رسیده و از ایشان اجازه روایت مفصّلی (در حدود ده صفحه) دریافت نموده اند ایشان درباره استاد اجازه خود می فرمایند :

«سید الفُقهاء الکِرام ، حجه الاسلام والمسلمین ، آیه اللّه ، الحاج السید أبوالقاسم الحسینی الدهکردی ، أحد مراجع الشیعه بإصفهان صاحب کتاب منبر الوسیله ، فی السّیر والسلوک و الأخلاق»(۳۶)

و در جای دیگر می نویسند :

«و مِمَّن أروی عنه سید الفقهاء والمتکلمین ، حجه الإسلام ، آیه اللّه ، الحاج السید أبوالقاسم الحسینی الدهکردی . له مؤلفات کثیره منها : بشارات السالکین و جنه المأوی و رساله عملیه و غیرها یَرْوی عن عدّه منهم : العلامه المیرزا حسن الهزار جریبی النجفی عن عدّه ، منهم شیخه صاحب الجواهر بطریقه»(۳۷)

آیه اللّه دهکردی در اجازه روایت به آیه الله مرعشی نجفی می نویسد :

« . و بعد فلمّا کان طراز الأوّل من سلفنا الصالحین و الحاملین للعلم من الأقدمین إلی الآخرین اعتنوا بالإجازه تیمناً و تحفظاً و إدخالاً لأنفسهم فی رُواه أخبار أهل بیت النبوه و متلبساً بخلع الخلافه و مفتخراً بمنصب الحکومه ، و کما غاب نجمٌ منهم طلع نجم آخر حتی وصل النوبه الی وارث علم الأوّلین و عین وجود الآخرین ، نُور حَدَقَه أساطین العلماء و نور حدیقه بساتین الفقهاء ، العالم العلیم و الفاضل الجمیل

، أس أساس النباله و غصن شجره السیاده ، مروّج شریعه سید المرسلین ، أخونا و سیّدنا السّید شهاب الدین الحسینی المرعشی لا زال فیوضات وجوده مبسوطاً علی أراضی قلوب الطالبین ما اظلت السماوات الأرضین ، فإنّی أجزته عامَه أن یروی عنّی کلّما صحت لی روایته و أباحت لی إجازته من الأحادیث المرویه عن أهل بیت النبوّه المتعلقه بأصول الدین و فروعه و المعارف و الأخلاق و المواعظ و الأمثال . »(۳۸)

شرح زندگانی آیه اللّه العظمی دهکردیقدس‌سره به خط معظّم له

که به درخواست آیه الله العظمی مرعشیقدس‌سره نوشته شده است

۴ حضرت آیه اللّه سید محمّد رضا خراسانیقدس‌سره (رئیس حوزه علمیه اصفهان در زمان خود)

ایشان در حدود سال ۱۳۰۲ قمری به دنیا آمده و پس از خواندن مقدمات و سطوح ، درس خارج را از محضر بزرگانی چون آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی و آیه اللّه حاج میرزا صادق یزدآبادی و آیات دیگر اصفهان استفاده نموده تا به مدارج عالیه فقاهت و اجتهاد ارتقاء یافته و از مدرسین و مراجع به نام اصفهان گردیده است(۳۹) وفات آیه اللّه خراسانی در سال ۱۳۹۷ قمری واقع شد و ایشان در جوار فاضل هندی صاحب

«کشف اللثام» در تخت فولاد اصفهان دفن شدند

۵ حضرت آیه اللّه سید عبدالحسین طیّبقدس‌سره ، صاحب تفسیر «اطیب البیان»

وی از شاگردان حضرت آیه اللّه دهکردی است که بنابر کلام خودشان در درس فقه آن فقیه ربّانی شرکت می کرده اند ، آیه اللّه طیّب سال ها در نزد اساتید حوزه علمیه اصفهان و قم و نجف اشرف تلمّذ کرده و از اساتیدی ، چون سید محمّد باقر دُرچه ای ، شیخ عبدالکریم حائری یزدی ، سید ابوالحسن اصفهانی ، آغا ضیاءالدین عراقی ، میرزای نائینی رضوان اللّه تعالی علیهم دارای اجازه اجتهاد می باشند(۴۰)

آیه اللّه حاج آقا میرزا دهکردی وآیه اللّه حاج آقا رحیم ارباب

۶ حضرت آیه اللّه حاج آقا رحیم ارباب اصفهانیقدس‌سره (۱۲۹۷ ۱۳۹۶ ه ق )

آیه اللّه ارباب مقدمات و سطوح را در اصفهان در خدمت حاج میرزا بدیع و آیه اللّه سید محمّد باقر دُرچه ای و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی فرا گرفتند و فلسفه و هیئت و ریاضیات را از محضر حکیم جهانگیرخان قشقایی و آخوند ملاّ محمّد کاشانی معروف به آخوند کاشیقدس‌سره آموختند

آیه اللّه اربابقدس‌سره سال ها در حوزه علمیه اصفهان مُدرّس علوم معقول و منقول بودند و جمع کثیری از علما از محضر ایشان بهره مند گشتند(۴۱)

۷ حضرت آیه اللّه سید محمّد تقی موسوی اصفهانی ، صاحب «مکیال المکارم»(۱۳۰۱ ۱۳۴۸ه ق )

ایشان عالمی جلیل و فاضل و خطیبی بارع بوده اند ، و از طرف آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی دارای اجازه روایت و اجتهاد می باشند در قسمتی از

این اجازه ، فقیه دهکردی می نویسد :

« . و ممّن وجدناه فی قرننا هذا ، سالکاً مسلک الرشاد و ناهجاً منهج السداد ، ناشراً لأخبار الأئمه المعصومین ، متفقّهاً فی الدین ، جناب العالم العامل و الفاضل الکامل ، الجامع للکمالات النفسانیّه و الحائز للمراتب الایمانیّه ، المهذّب الصّفی والألمعیّ الزکیّ ، أخونا و صدیقنا الحاج میرزا محمّدتقی أدام اللّه تأییده فإنّا قد وجدناه بعد قراءته علینا شطراً من المباحث الاُصولیه و المسائل الفقهیه ، صاحب الذهن الوقّاد و الفهم الفقّاد . و بالغاً رتبه الاجتهاد . و اَوصیه أدام اللّه توفیقاته بملازمه التقوی و التورّع عن المکاره و حُسن الظنّ باللّه تعالی و الاصلاح بین النّاس فانّه من أفضل عامّه الخیرات و الاعتزال عن مجالس الحسره و الإکثار فی الکلام المُوجب للندامه والتقلیل فی الطعام والکلام و المنام و ملازمه صُحبه الکرام فانّه یوجب قُوّه القلب و شهامه النّفس و أسأله أن لاینسانی من صالح الدعاء . (سنه ۱۳۳۴ ه ق )» السیّد ابوالقاسم الدهکردی ثُمَّ النجفی

ایشان دارای تألیفاتی هستند از جمله :

۱ ابواب الجنّات در آداب الجُمعات

۲ مکیال المکارم فی فوائد الدُعاء للقائم

۳ وظیفه الأنام فی زمن غیبه الامامعليه‌السلام .

۸ بانوی مجتهده ایرانی سیده نصرت امین (۱۳۰۸ ۱۴۰۳ه ق )

ایشان نزد عدّه ای از علما من جمله آیه اللّه سید علی نجف آبادی و آیه اللّه میرزا علی آقا شیرازی و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی تحصیل علم و معرفت نمودند بانو امین از عده ای از علما و فقها دارای اجازه اجتهاد و روایت هستند ، از جمله : آیه اللّه شیخ محمّدرضا نجفی ، شیخ محمّد کاظم شیرازی ، شیخ عبدالکریم حائری

تألیفات زیادی دارند که از آن جمله است :

۱ اربعین هاشمیه; ۲ تفسیر مخزن العرفان (در ۱۵ جلد); ۳ مخزن اللئالی; ۴ معاد یا آخرین سیر بشر(۴۲)

۹ حضرت آیه اللّه شیخ محمّدرضا جرقویی اصفهانی(۴۳)

ایشان دارای حوزه درسی در کربلای مُعلی بوده اند در کتاب زندگانی آیه اللّه چهارسوقی می نویسد :

« . بلکه قیام حوزه علمیه کربلای معلی را می توان به وجود ایشان (آیه اللّه میلانی) و آیه اللّه عظیم الشأن ، محقق مدقق عالی قدر و مجتهد بارع ، آقای حاج شیخ محمّدرضا جرقویی اصفهانی حائری دامت برکاته بسته و منوط دانست

ایشان در مدرسه هندیه کربلا به تدریس کلام و اخبار و فقه مشغول و ظهر و شب در مسجد صافی اقامه جماعت می کند و نماز جمعه را در این زمان واجب عینی دانسته که در مسجد مذکور به پا می دارد(۴۴)

۱۰ حضرت آیه اللّه سید حسن چهارسوقی

از نوادگان صاحب روضات الجنّات که در درس خارج فقه آیه اللّه دهکردی شرکت می نموده است وی در نزد عده ای از علمای اصفهان ، امثال مرحوم آیه اللّه سید محمّد باقر درچه ای ، حاج شیخ محمّدعلی نجفی مسجد شاهی ، شیخ محمّدتقی اصفهانی تحصیل نموده و از عده ای از مشایخ عظام و علمای اعلام دارای اجازه روایت و اجتهاد می باشد(۴۵)

۱۱ حضرت آیه اللّه سید مرتضی دهکردی ، معروف

به حاج آقا میرزا دهکردی

آیه اللّه حاج آقا میرزا دهکردی در سال ۱۳۱۳ قمری متولد شد پس از گذراندن مقدمات در شهرکرد به اصفهان آمدند و نزد علمایی چون آیه اللّه سید محمّد نجف آبادی و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی (عمو و پدرزن خود) و حاج آقا رحیم ارباب و شیخ محمّد خراسانی تحصیل علم نمود در سال ۱۳۴۱ قمری پس از فوت پدرش به شهرکرد مراجعت نمود و به امامت جماعت و جمعه مسجدخان و رسیدگی به امور شرعی و اجتماعی مردم پرداختند تا این که در سال ۱۳۵۳ قمری بعد از فوت آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی ، بنابر وصیّت ایشان به اصفهان برگشتند و در مسجد سُرخی (سفره چی) به اقامه جماعت و ایراد سخنرانی های پرشور و حال و ارشاد و وعظ ، به خصوص در ماه مبارک رمضان و شب های قدر پرداختند ، و روزهای جمعه در زینبیه اصفهان نیز نماز جمعه را اقامه می نمودند(۴۶) سرانجام حاج آقا میرزا دهکردی در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۹ شمسی به رحمت ایزدی پیوستند و پس از تشییع جنازه باشکوهی ، پیکر مطهّرشان در تخت فولاد اصفهان (تکیه لسان الارض) دفن شد رحمه اللّه علیه رحمهً واسعهً

۱۲ حضرت آیه اللّه سیدمحمّد باقر رجاییقدس‌سره (۱۳۱۹ ، ۱۴۱۱ ه ق )

ایشان در سال ۱۳۱۹ قمری در اصفهان در خاندان علم و روحانیت متولد گردیدند در اصفهان مقدمات علوم را نزد جمعی از اساتید از آن جمله برادر فقیه خود آقا حسین فرا گرفتند ، سپس به درس خارج اساتید

حوزه علمیه اصفهان از آن جمله آیه اللّه دهکردی و حاج میرمحمّد صادق خاتون آبادی حاضر شده ، سپس به نجف اشرف عزیمت نموده از درس آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی ، محقق آغا ضیاء عراقی ، سید عبدالهادی شیرازی ، آقا شیخ محمّد کاظم شیرازیقدس‌سره استفاده کردند پس از وصول به مقام شامخ اجتهاد و دریافت اجازت روایی و گواهی اجتهاد از مشایخ و اساتید خویش ، آیه اللّه العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و آیه اللّه العظمی سید عبدالهادی شیرازی ، به اصفهان مراجعت و به درس و بحث و اقامه جماعت مشغول گشتند معظم له در روز چهارشنبه ۲۶ ربیع الثانی سال ۱۴۱۱ هجری قمری در اصفهان وفات یافتند ، سپس جنازه شریفشان را به قم منتقل و در آن جا به خاک سپردند(۴۷)

۱۳ عالم ربّانی حضرت آیه اللّه ملاّ حسینعلی صدیقین ، یکی دیگر از شاگردان آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی می باشند

در «تذکره القبور» درباره ایشان می نویسد :

«عالم فاضل زاهد متقی ، از علمای پرهیزکار که به زهد و تقوا معروف خاص و عام و مورد وثوق و احترام کلیه طبقات بود در اصفهان خدمت جمعی از اکابر درس خوانده و مراتب عرفان را خدمت حاج محمّد جواد بیدآبادی تکمیل نموده و سال ها به ریاضت و تصفیه باطن گذرانیده تا جامع مراتب صُوری و مقامات معنوی شد ، الحق مَلکی بود به صورت بشر ایشان در مسجد درب کوشک امامت و در مدرسه آن تدریس می نمودند و از طرف آیه اللّه العظمی سید ابوالحسن اصفهانی نماینده تام الاختیار بودند

وفات ایشان

در شب جمعه دوم صفر سال ۱۳۶۸ ه ق به سنّ متجاوز از هفتاد سالگی واقع شد و در یکی از حجرات تکیه کازرونی مدفون گردید(۴۸)

۱۴ حضرت آیه اللّه مرتضی مظاهری نجفی(۴۹)

ایشان در سال ۱۳۱۶ قمری به دنیا آمدند مقدمات و سطح را در اصفهان در نزد بزرگانی چون سید ابوالقاسم دهکردی ، مولی محمّد حسین فشارکی ، مولی عبدالکریم جزی ، الحاج میرمحمّد صادق احمدآبادی به پایان رسانده ، سپس نجف اشرف مشرّف گشته و از محضر بزرگانی چون سید ابوالحسن اصفهانی ، میرزای نائینی ، آغا ضیاء عراقی ، سید ابوتراب خوانساری ، شیخ جواد بلاغی کسب فیض نموده و به درجه علم و اجتهاد رسیده و از بزرگان زیادی دارای اجازه اجتهاد می باشند بعد از مراجعت از نجف اشرف در اصفهان ساکن شدند ایشان دارای تألیفاتی هستند که من جمله «مَقبَسُ الیاقوت فی فضل السکوت» و «قلع الغیبه» را می توان نام برد(۵۰) وفات ایشان در سال ۱۳۶۸ شمسی در اصفهان واقع شد و در باغ رضوان این شهر به خاک سپرده شدند

۱۵ عالم عامل حضرت آیه اللّه حاج سید یوسف خراسانیقدس‌سره .

ایشان در نجف اشرف متولد گردیدند ، و مقدمات علوم را در آنجا فرا گرفته و سپس به اصفهان مراجعت کرده و از محضر علما و آیات عظام آقا سید ابوالقاسم دهکردی ، آقا سید محمّد باقر درچه ای ، آخوند ملاّ محمّد حسین فشارکی ، برادر علامه اش حاج سید مرتضی خراسانی ، آقا سید مهدی دُرچه ای استفاده نموده ، معظم له در حدود پنجاه سال امامت جماعت مسجد حاج سید یوسف ، واقع در خیابان عبدالرّزاق اصفهان را عهده دار بودند(۵۱)

۱۶ مرحوم میرمحمّد مهدی امام جمعه ، از نوادگان علامه مجلسیقدس‌سره .

اجازه اجتهاد و روایتی که آیه اللّه العظمی دهکردی به مرحوم میر محمّد مهدی ، ملقّب به سلطان العلما ، داده اند در نزد دانشمند محقق آقای سید محمّد علی روضاتی موجود است(۵۲)

۱۷ سید محمّد حسین رضوی کاشانی(نقل از دو گفتار آقای سید محمّد علی روضاتی)

۱۸ عالم ربّانی ملاّ علی ماربینی

۱۹ سیدابوالقاسم فریدنی (نقل از تاریخ اصفهان جابری ، ص۲۶۲)

۲۰ عالم ربّانی ، سید علی اکبر هاشمی

۲۱ حجه الاسلام و المسلمین آقا حسین دهکردی ، فرزند آقا سید ابوالقاسم دهکردی

۲۲ حضرت آیه اللّه سید احمد نوربخش دهکردی ، برادر آقا سید ابوالقاسم دهکردی

۲۳ حضرت آیه اللّه سید محمّد باقر امامی ، برادرزاده آقا سید ابوالقاسم دهکردی

۲۴ حضرت آیه اللّه سید محمّد جواد نجفی ، برادرزاده و داماد آیه اللّه دهکردی(۵۳)

تألیفات

مقدمه

یکی دیگر از برکات و خدمات گرانبهای آیه اللّه دهکردیقدس‌سره تألیف کتاب در علوم و فنون مختلف ، چون فقه و اصول و تفسیر و اخلاق و معارف و عرفان می باشد اگرچه جز چند جلد از آنها تاکنون چاپ نشده است ، ولی امیدواریم در آینده ای نزدیک این کتاب ها که نُسخ خطی آن نزد نوه مرحوم مؤلف است به زینت طبع آراسته گردد(۵۴)

کتاب های فقهی

۱ شرح بر شرایع ، در دو جلد ، در طهارت و بیع

۲ المتاجر ، تقریر درس محقق رشتیرحمه‌الله

۳ حاشیه بر جامع عبّاسی شیخ بهاییرحمه‌الله (مطبوع)

۴ حاشیه بر نُخْبِه حاجی کلباسیرحمه‌الله (مطبوع)

۵ حاشیه بر مکاسب شیخ انصاریرحمه‌الله

۶ رساله ای در طهارت

۷ رساله فقهیّه در قبض

۸ رساله عملیّه جهت مقلّدین به نام «هدایه الأنام» (مکرر چاپ شده است)

کتاب های اُصولی

۹ تنقیح الاُصول ، تقریرات درس محقق رشتیرحمه‌الله با نظریات مؤلف در بحث الفاظ

۱۰ حاشیه بر رسائل شیخ انصاریرحمه‌الله

کتاب های تفسیر و حدیث :

۱۱ ینابیع الحکمه در تفسیر

۱۲ حاشیه بر تفسیر صافی

۱۳ شرح بر اصول کافی (چنان که در منبر الوسیله ، ج ۱ فرموده اند)

۱۴ شرح کتاب من لایحضره الفقیه ، از کتاب قضا به بعد فارسی

۱۵ حاشیه بر وافی

۱۶ اللَمعات فی شرح دعاء السمات

۱۷ الذَخیره فی الأدعیه و الخُتومات المُجرّبه

۱۸ شرح حدیث حقیقت کمیل بن زیاد (در منبر الوسیله ذکر شده)

کتاب های اخلاقی و عرفانی

۱۹ جنه المأوی در اخلاق

۲۰ الاخلاق

۲۱ منبر الوسیله ، در دو جلد(۵۵)

۲۲ بشارات السالکین یا واردات غیبیه

۲۳ السوانح و اللوائح (تاریخ اقامت ایشان در شیراز)

۲۴ الفوائد ، مجموعه ای پرفایده

جلد کتاب منبر الوسیله(ج ۱) که اخیراً چاپ شده است

مبارزات

مرحوم آیه اللّه دهکردی از جمله بزرگانی هستند که با مرحوم آیه اللّه شیخ محمّد تقی نجفی و حاج آقا نوراللّه نجفی ، همفکری و همکاری در مبارزه داشته اند از جمله مبارزات ایشان این که همراه مرحوم آقانجفی به عنوان اعتراض به قم مهاجرت می کنند ، و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی یکی از علمای مبارزی بوده اند که با سلطه بازار خارجی در ایران مخالفت نموده اند که ذیلاً ذکر می گردد :

قرارداد ۱۳ تن از علمای اصفهان و رکن الملک شیرازی

«این خُدّام شریعت مطهّره ، با همراهی جناب رکن الملک ، متعهّد و ملتزم شرعی شده ایم که مهما امکن بعد ذلک ، تخلّف ننماییم ، فعلاً پنج فقره است :

اولاً : قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود اگر بر کاغذهای دیگر نویسند مهر ننموده و اعتراف نمی نویسیم قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد امضا نمی نماییم ، حرام نیست کاغذ غیر ایرانی و کسی را مانع نمی شویم ، ماها به این روش متعهدیم

ثانیاً : کفن اموات ، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه دیگر غیر ایرانی باشد متعهد شده ایم بر آن میّت

ماها نماز نخوانیم دیگری برای اقامه صلوه بر آن میّت بخواهند ، ماها را معاف دارند

ثالثاً : ملبوس مردانه جدید ، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می شود ، قرار دادیم مهما امکن ، هر چه بدلی در ایران یافت می شود لباس خودمان را از آن منسوج نماییم و منسوج غیر ایرانی را نپوشیم و احتیاط نمی کنیم و حرام نمی دانیم لباسهای غیر ایرانی را ، امّا ماها ملتزم شده ایم حتی المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته ایم ممنوع نیست استعمال آن

رابعاً : میهمانی ها بعد ذلک و لو اعیانی باشد ، چه عامه چه خاصه ، باید مختصر باشد; یک پلو و یک چلو و خورش و یک افشره اگر زاید بر این تکلّف ، احدی ما را به محضر خود وعده نگیرد خودمان نیز به همین روش میهمانی می نماییم هرچه کمتر و مختصرتر از این تکلیف کردند ، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود

خامساً : وافوری اهل وافور را احترام نمی کنیم و به منزل او نمی رویم ، زیرا که آیات باهره :

( إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ ) و (لاتُسرفوا انّ اللّه لایحب المسرفین) و( وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ) ، و حدیث : «لا ضرر و لا ضرار» ، ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عِرضی و شغلی آن محسوس و سری است و خانواده ها و ممالک را به باد داده بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری ، به نظر توهین و خفت می نگریم»

صورت دستخط و امضای آقایان گرام و علمای فخام کثّر اللّه امثالهم :

محل خاتم مبارک سرکار ثقه الاسلام آقای حاج نوراللّه نجفی

بسم اللّه الرحمن الرحیم ، الاحقر حسین بن جعفر الفشارکی به ترتیب مرقومه معمول می دارد و در ترویج همین مناهج حاضرات ، وفقنا اللّه و اخواننا لذلک بمحمّد و آله صلی اللّه علیه و علیهم جمادی الاوُلی ۱۳۲۴

بعون اللّه تعالی به همین ترتیب معمول می شود

محل خاتم مبارک حجه الاسلام آقا نجفی دام ظلّه العالی

محل خاتم شریف آقای شیخ مرتضی اژه

محل خاتم جناب رکن الممالک

محل مهر جناب حاجی سید محمّد باقر بروجردی

بسم اللّه تعالی : طوبی للعامل بها ثم طوبی له ، محل مهر جناب آقا میرزا علی محمّد

قراردادی که جنابان آقایان حجه الاسلام (آقا نجفی) و آقا ثقه الاسلام (حاج آقا نوراللّه نجفی) و سایر آقایان عظام و فقهای فخام دام ظلّه علی رئوس المسلمین فرموده اند ، خیر مسلمانان است و مستلزم اعانت کسبه و ضعفا می باشد البته جمیع مسلمانان اطاعت می کنند ، هر که مخالفت کند توهین شرع انور نموده البته همین قسم معمول می دارم فی جمادی الاول سنه ۱۳۲۴

محل مهر شریف جناب مستطاب آقای حاج میرزا مهدی جویباره دام ظلّه العالی

بسم اللّه الرحمن الرحیم ، خوب قراردادی است ، جمله از آن را حقیر مدتی است ملتزم هستم ، بعد از این خودم و بستگان خودم به مراتب مرقوم شده عمل می کنیم

حررته من السابع عشر من شهر جمادی الاول سنه ۱۳۲۴

و انا الاحقر سید ابوالقاسم الدهکردی

محل خاتم مبارک

محل مهر سرکار آقای سید ابوالقاسم زنجانی دام ظلّه

محل مهر آقای محمّد جواد قزوینی

محل مهر آقا سید محمّد رضا ، شهیر به آقا میرزای مسجد شاهی

محل مهر آقای آقا حسن بیدآبادی حفظه اللّه (۵۶)

آخوند خراسانی طی حکمی برای تولیت اوقاف اصفهان و حومه

سه تن از بزرگان ، من جمله آیه الله العظمی دهکردی

را معین نمودند که حکم صادره فوق نمونه ای از آن است

____________________

پی نوشت ها

۲۹ زندگانی آیه اللّه چهارسوقی ، ص ۱۹۳

۳۰ المسلسلات ، ج ۲ ، ص ۳۵

۳۱ صُقع : ناحیه ، کرانه ، گوشه زمین ، اصقاع جمع ، فرهنگ عمید ، ص ۸۷۶

۳۲ زندگانی آیه اللّه چهارسوقی ، ص ۱۹۴

۳۳ نُقباء البشر ، ج ۱ ، ص ۶۱

۳۴ اربعین حدیث ، حضرت امام خمینی ، ص ۳ اصل این اجازه یا نمونه ای از آن یافت نشد که در اینجا نقل کنیم

۳۵ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر ، ج ۲ ، ص ۲۲۷

۳۶ المسلسلات ، ج ۲ ، صص ۳۱ ۳۲

۳۷ الاجازه الکبیره ، ص ۱۷; قبسات ، ص ۴۰

۳۸ المسلسلات ، ج ۲ ، ص ۲۸

۳۹ گنجینه دانشمندان ، ج ۳ ، ص ۹۱ ، چاپ اسلامیه ، ۱۳۵۲ ش

۴۰ مجله حوزه ، ش ۳۳ ، مصاحبه

با آیه اللّه طیّب

۴۱ مجموعه ارباب معرفت (یادنامه آیه اللّه ارباب) ، صص ۷۴ و ۹۹

۴۲ بانوی مجتهده ایرانی ، ص ۳۲

۴۳ المسلسلات ، ج ۲ ، ص ۳۱

۴۴ زندگانی آیه اللّه چهارسوقی ، ص ۱۳۳

۴۵ همان ، صص ۵۸۵۹

۴۶ شناخت سرزمین چهارمحال ، ج ۲ ، ص ۲۵

۴۷ یادنامه آیه اللّه سید بحرالعلوم میردامادی ، صص ۵۵۵۶

۴۸ تذکره القبور ، ص ۳۰۵ حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی معتمدی دام ظلّه ابوالزوجه نگارنده ، می فرمودند که آیه اللّه صدیقین شاگرد آیه اللّه دهکردی بوده اند

۴۹ لازم به ذکر است که ایشان ابوالزوجه حضرت آیه اللّه شیخ حسین مظاهری دام ظلّه می باشند

۵۰ اقتباس از مقدمه مقبس الیاقوت فی فضل السکوت ، از تألیفات آیه اللّه مظاهریرحمه‌الله

۵۱ یادنامه آیه اللّه سید بحرالعلوم میردامادی ، ص ۵۳

۵۲ به نقل از صدیق گرامی ، طلبه فاضل آقای رحیم قاسمی ، در ضمن از راهنمائی های ایشان کمال تقدیر و تشکر را می نمایم

۵۳ شرح حال این چهار نفر عالم ربانی در خاندان آیه اللّه دهکردی ذکر می گردد

۵۴ تألیفات ذکر شده از مصنّفقدس‌سره در این کتاب ها مسطور است : ریحانه الأدب ، ج ۲ ، ص ۲۴۴; نقباء البشر ، ج ۱ ، ص ۶۶; تذکره القبور ، صص ۹۳ ۹۴; المسلسلات ، ج ۲ ، صص ۳۱ ۳۵

۵۵ لازم به تذکر است

این کتاب که اثری بس مفید و علمی در اصول عقاید اسلامی ، به سبک فلسفی و عرفانی می باشد ، به تحقیق بنده و از طرف مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم جلد اوّل آن چاپ گردیده و جلد دوم آن بزودی چاپ می شود

۵۶ حکم نافذ آقا نجفی ، موسی نجفی ، صص ۸۲ ۸۵ ، نقل از روزنامه حبل المتین سال ۱۳۲۴ قمری

فصل سوم

تلاش در عبادت و تحصیل ایشان

ایشان با تهذیب نفس و پاسداری از دل و پارسایی در عمل ، به ملکوت اُنس گرفته و حقایقی از ماوراء عالم طبیعت را با چشم دل مشاهده می کرده اند ، اینک به بعضی از این مکاشفات اشاره می شود

در کتاب «منبر الوسیله» ، ذیل حدیث «مَنْ عَرف نفسه فقد عرف ربّه»(۵۷) می فرمایند :

«و این (معرفه النفس) طریقه این ضعیف سراپا قصور و تقصیر است که در زمان فرار الی اللّه در طریق سیر به سوی بُقعه مبارکه یعنی تخته فولاد اصفهان به دست گیری ولیّ مطلق و کلمه باقیه الهیّه ، صاحب العصر والزمان روحی له الفداء و نفسی له الوِقاء از برکت توسّل به آن بزرگوار از نظر تدبّر در آیه شریفه( سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ) (۵۸) نوری از مشرق عالم غیب ، از افق قلب تابش نمود و خار و خَس شُکوک و شُبهات و ظلمات جهل را بالمره برطرف نمود»(۵۹)

خود ایشان در این رابطه می نویسد :

« . . فادرکتنی الرّحمه الرحمانیّه ، و اقبلت علی العباده و قضاء الصلوات و إصلاح الحال و

المجاهدات ، فَرَأَیْتُ ما رَأَیْتُ و شاهَدْتُ ما شاهَدْتُ ، و اشتغلت بتحصیل العلوم و المعارف علی النهج المرغوب ، و اتّصلت کدّ الأیّام بسهر اللیالی ، و ما زلت فی جمیع الحالات ملتجئاً الی اللّه تعالی الرؤوف بعباده ، و متوسّلاً بأولیائه سادات الأنام و شفعاء الضعفاء و الأیتام ، حتی بلغت من السّن الی خمسه و عشرین ، فاعطانی اللّه تبارک و تعالی القُوه القدسیه و ترکت المتابعه و التقلید و صدقونی علی ذلک بالاجتهاد المطلق . »(۶۰)

فراست آیه اللّه دهکردی

در روایات ما یکی از صفات شخص مؤمن را فِراست و زیرکی او برشمرده اند ، چنانچه در روایتی امام باقرعليه‌السلام از رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل می فرماید که حضرتش فرمودند :

«إتّقوا فِراسَه المُؤمن فإنّه یَنْظُرُ بِنُورِ اللّه»(۶۱) ; بترسید از زیرکی مؤمن زیرا او با نور خدا می بیند

اینک نمونه ای از فراست آیه اللّه دهکردیقدس‌سره نقل می گردد :

مرحوم آیه الله بحرالعلوم میردامادی

حضرت آیه اللّه سید بحرالعلوم میر دامادیقدس‌سره (۶۲) می فرمودند : نقل شده شخصی مدّتها خود را جزء ارادتمندان ایشان قرار داده و در نماز جماعت ایشان حاضر می شده و خیلی به ایشان اظهار ارادت می نموده ، تا بعد از مدّتی مقدار قابل توجّهی پول از وجوهات به ایشان پرداخت می نماید ، و این درحالی بوده که ایشان احتیاج به این پول برای مخارج اولیه زندگی خود داشته اند ولی این پول را کنار می گذارند و مصرف نمی کنند ، مدتی می گذرد و آن شخص به ظاهر مُرید قباله ای در رابطه با زمینی که می خواسته به تصرّف درآورد به خدمت آیه اللّه دهکردی می آورد و از ایشان طلب تأیید و امضا می کند ، معظّم له که می فهمند این شخص می خواهد حق و ملک دیگران را تصرف کند ، از امضاء خودداری می کنند و لذا آن شخص ریاکار با عصبانیت از ایشان می خواهد که پول هایی که جهت وجوهات داده بوده به او برگردانند و ایشان تماماً پول های او را که داده بود برمی گردانند :( فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ )

دو رؤیای صالحه در نجف اشرف(نقل از آیه اللّه دهکردی)

اول : «در رؤیای صالحه در نجف خدمت ولی مطلق ، صاحب شجره طُوبی رسیدم ، عرض کردم : آقا ! علمی می خواهم که صاف و زلال باشد فرمود : فعلا حاصل است عرض کردم : ایمان می خواهم فرمودند : ایمان عمل می طلبد»(۶۳)

دوم : «حقیر مؤلف در رؤیای مفصل به حضرت مولای متّقیان امیرالمؤمنینعليه‌السلام عرض کردم : آقا ! پای شما ببوسم ، و خواستم ببوسم نگذاشتند و دست مبارکش بوسیدم و به صورت مالیدم و به سینه مالیدم : «فافهم اِنْ کُنْتَ مِنْ أهله»(۶۴)

شاگردان و صاحبان اجازه روایت و اجتهاد از ایشان

در این بخش ، بعضی از شاگردان و صاحبان اجازه اجتهاد و روایت از آیه اللّه العظمی دهکردی را برمی شماریم

۱ رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی ایران ، حضرت آیه اللّه العظمی امام خمینیقدس‌سره .

حضرت امام خمینی در اوّل کتاب شریف اربعین حدیث به این امر تصریح نموده و درباره استاد اجازه خود چنین می نویسند :

«أخبرنی إجازهً مکاتبهً و مشافههً عِدَهٌ مِن المشایخ العظام و الثقات الکرام . و منهم السیِّدُ العالم الثقه الثبت السید أبوالقاسم الدهکردی الاصفهانیقدس‌سره عن السید السند الأمجد الآقامیرزامحمّدهاشم الاصفهانی عن العلامه الانصاری»(۳۴)

۲ حضرت آیه اللّه العظمی بروجردیقدس‌سره ، یکی دیگر از مجُازین از آیه اللّه العظمی دهکردی اصفهانی می باشند

مرحوم سید مصلح الدین مهدوی مشایخ اجازه آیه اللّه العظمی بروجردی را این چنین نقل کرده است :(۳۵)

«۱ مرحوم آخوند ملاّمحمّد کاظم خراسانی

۲ مرحوم حاج میرزا فتح اللّه شیخ الشریعه اصفهانی

۳ مرحوم آقا شیخ محمّدتقی نجفی اصفهانی معروف به آقانجفی

۴ مرحوم آقا سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی

۵ مرحوم حاج شیخ آقا بزرگ طهرانی

۶ مرحوم سید علم الهدی نقوی کابلی ملایری ، از خواص اصحاب مرحوم آقا سید مرتضی کشمیری »

اجازه اجتهاد و روایت آیه اللّه العظمی

سید ابوالقاسم دهکردیقدس‌سره به آیه الله العظمی بروجردیقدس‌سره (سال ۱۳۲۰ ه ق )

۳ علامه نسّابه حضرت آیه اللّه العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفیقدس‌سره .

آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی طبق فرموده خودشان بارها در اصفهان و قم به خدمت آیه اللّه العظمی دهکردیقدس‌سره رسیده و از ایشان اجازه روایت مفصّلی (در حدود ده صفحه) دریافت نموده اند ایشان درباره استاد اجازه خود می فرمایند :

«سید الفُقهاء الکِرام ، حجه الاسلام والمسلمین ، آیه اللّه ، الحاج السید أبوالقاسم الحسینی الدهکردی ، أحد مراجع الشیعه بإصفهان صاحب کتاب منبر الوسیله ، فی السّیر والسلوک و الأخلاق»(۳۶)

و در جای دیگر می نویسند :

«و مِمَّن أروی عنه سید الفقهاء والمتکلمین ، حجه الإسلام ، آیه اللّه ، الحاج السید أبوالقاسم الحسینی الدهکردی . له مؤلفات کثیره منها : بشارات السالکین و جنه المأوی و رساله عملیه و غیرها یَرْوی عن عدّه منهم : العلامه المیرزا حسن الهزار جریبی النجفی عن عدّه ، منهم شیخه صاحب الجواهر بطریقه»(۳۷)

آیه اللّه دهکردی در اجازه روایت به آیه الله مرعشی نجفی می نویسد :

« . و بعد فلمّا کان طراز الأوّل من سلفنا الصالحین و الحاملین للعلم من الأقدمین إلی الآخرین اعتنوا بالإجازه تیمناً و تحفظاً و إدخالاً لأنفسهم فی رُواه أخبار أهل بیت النبوه و متلبساً بخلع الخلافه و مفتخراً بمنصب الحکومه ، و کما غاب نجمٌ منهم طلع نجم آخر حتی وصل النوبه الی وارث علم الأوّلین و عین وجود الآخرین ، نُور حَدَقَه أساطین العلماء و نور حدیقه بساتین الفقهاء ، العالم العلیم و الفاضل الجمیل

، أس أساس النباله و غصن شجره السیاده ، مروّج شریعه سید المرسلین ، أخونا و سیّدنا السّید شهاب الدین الحسینی المرعشی لا زال فیوضات وجوده مبسوطاً علی أراضی قلوب الطالبین ما اظلت السماوات الأرضین ، فإنّی أجزته عامَه أن یروی عنّی کلّما صحت لی روایته و أباحت لی إجازته من الأحادیث المرویه عن أهل بیت النبوّه المتعلقه بأصول الدین و فروعه و المعارف و الأخلاق و المواعظ و الأمثال . »(۳۸)

شرح زندگانی آیه اللّه العظمی دهکردیقدس‌سره به خط معظّم له

که به درخواست آیه الله العظمی مرعشیقدس‌سره نوشته شده است

۴ حضرت آیه اللّه سید محمّد رضا خراسانیقدس‌سره (رئیس حوزه علمیه اصفهان در زمان خود)

ایشان در حدود سال ۱۳۰۲ قمری به دنیا آمده و پس از خواندن مقدمات و سطوح ، درس خارج را از محضر بزرگانی چون آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی و آیه اللّه حاج میرزا صادق یزدآبادی و آیات دیگر اصفهان استفاده نموده تا به مدارج عالیه فقاهت و اجتهاد ارتقاء یافته و از مدرسین و مراجع به نام اصفهان گردیده است(۳۹) وفات آیه اللّه خراسانی در سال ۱۳۹۷ قمری واقع شد و ایشان در جوار فاضل هندی صاحب

«کشف اللثام» در تخت فولاد اصفهان دفن شدند

۵ حضرت آیه اللّه سید عبدالحسین طیّبقدس‌سره ، صاحب تفسیر «اطیب البیان»

وی از شاگردان حضرت آیه اللّه دهکردی است که بنابر کلام خودشان در درس فقه آن فقیه ربّانی شرکت می کرده اند ، آیه اللّه طیّب سال ها در نزد اساتید حوزه علمیه اصفهان و قم و نجف اشرف تلمّذ کرده و از اساتیدی ، چون سید محمّد باقر دُرچه ای ، شیخ عبدالکریم حائری یزدی ، سید ابوالحسن اصفهانی ، آغا ضیاءالدین عراقی ، میرزای نائینی رضوان اللّه تعالی علیهم دارای اجازه اجتهاد می باشند(۴۰)

آیه اللّه حاج آقا میرزا دهکردی وآیه اللّه حاج آقا رحیم ارباب

۶ حضرت آیه اللّه حاج آقا رحیم ارباب اصفهانیقدس‌سره (۱۲۹۷ ۱۳۹۶ ه ق )

آیه اللّه ارباب مقدمات و سطوح را در اصفهان در خدمت حاج میرزا بدیع و آیه اللّه سید محمّد باقر دُرچه ای و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی فرا گرفتند و فلسفه و هیئت و ریاضیات را از محضر حکیم جهانگیرخان قشقایی و آخوند ملاّ محمّد کاشانی معروف به آخوند کاشیقدس‌سره آموختند

آیه اللّه اربابقدس‌سره سال ها در حوزه علمیه اصفهان مُدرّس علوم معقول و منقول بودند و جمع کثیری از علما از محضر ایشان بهره مند گشتند(۴۱)

۷ حضرت آیه اللّه سید محمّد تقی موسوی اصفهانی ، صاحب «مکیال المکارم»(۱۳۰۱ ۱۳۴۸ه ق )

ایشان عالمی جلیل و فاضل و خطیبی بارع بوده اند ، و از طرف آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی دارای اجازه روایت و اجتهاد می باشند در قسمتی از

این اجازه ، فقیه دهکردی می نویسد :

« . و ممّن وجدناه فی قرننا هذا ، سالکاً مسلک الرشاد و ناهجاً منهج السداد ، ناشراً لأخبار الأئمه المعصومین ، متفقّهاً فی الدین ، جناب العالم العامل و الفاضل الکامل ، الجامع للکمالات النفسانیّه و الحائز للمراتب الایمانیّه ، المهذّب الصّفی والألمعیّ الزکیّ ، أخونا و صدیقنا الحاج میرزا محمّدتقی أدام اللّه تأییده فإنّا قد وجدناه بعد قراءته علینا شطراً من المباحث الاُصولیه و المسائل الفقهیه ، صاحب الذهن الوقّاد و الفهم الفقّاد . و بالغاً رتبه الاجتهاد . و اَوصیه أدام اللّه توفیقاته بملازمه التقوی و التورّع عن المکاره و حُسن الظنّ باللّه تعالی و الاصلاح بین النّاس فانّه من أفضل عامّه الخیرات و الاعتزال عن مجالس الحسره و الإکثار فی الکلام المُوجب للندامه والتقلیل فی الطعام والکلام و المنام و ملازمه صُحبه الکرام فانّه یوجب قُوّه القلب و شهامه النّفس و أسأله أن لاینسانی من صالح الدعاء . (سنه ۱۳۳۴ ه ق )» السیّد ابوالقاسم الدهکردی ثُمَّ النجفی

ایشان دارای تألیفاتی هستند از جمله :

۱ ابواب الجنّات در آداب الجُمعات

۲ مکیال المکارم فی فوائد الدُعاء للقائم

۳ وظیفه الأنام فی زمن غیبه الامامعليه‌السلام .

۸ بانوی مجتهده ایرانی سیده نصرت امین (۱۳۰۸ ۱۴۰۳ه ق )

ایشان نزد عدّه ای از علما من جمله آیه اللّه سید علی نجف آبادی و آیه اللّه میرزا علی آقا شیرازی و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی تحصیل علم و معرفت نمودند بانو امین از عده ای از علما و فقها دارای اجازه اجتهاد و روایت هستند ، از جمله : آیه اللّه شیخ محمّدرضا نجفی ، شیخ محمّد کاظم شیرازی ، شیخ عبدالکریم حائری

تألیفات زیادی دارند که از آن جمله است :

۱ اربعین هاشمیه; ۲ تفسیر مخزن العرفان (در ۱۵ جلد); ۳ مخزن اللئالی; ۴ معاد یا آخرین سیر بشر(۴۲)

۹ حضرت آیه اللّه شیخ محمّدرضا جرقویی اصفهانی(۴۳)

ایشان دارای حوزه درسی در کربلای مُعلی بوده اند در کتاب زندگانی آیه اللّه چهارسوقی می نویسد :

« . بلکه قیام حوزه علمیه کربلای معلی را می توان به وجود ایشان (آیه اللّه میلانی) و آیه اللّه عظیم الشأن ، محقق مدقق عالی قدر و مجتهد بارع ، آقای حاج شیخ محمّدرضا جرقویی اصفهانی حائری دامت برکاته بسته و منوط دانست

ایشان در مدرسه هندیه کربلا به تدریس کلام و اخبار و فقه مشغول و ظهر و شب در مسجد صافی اقامه جماعت می کند و نماز جمعه را در این زمان واجب عینی دانسته که در مسجد مذکور به پا می دارد(۴۴)

۱۰ حضرت آیه اللّه سید حسن چهارسوقی

از نوادگان صاحب روضات الجنّات که در درس خارج فقه آیه اللّه دهکردی شرکت می نموده است وی در نزد عده ای از علمای اصفهان ، امثال مرحوم آیه اللّه سید محمّد باقر درچه ای ، حاج شیخ محمّدعلی نجفی مسجد شاهی ، شیخ محمّدتقی اصفهانی تحصیل نموده و از عده ای از مشایخ عظام و علمای اعلام دارای اجازه روایت و اجتهاد می باشد(۴۵)

۱۱ حضرت آیه اللّه سید مرتضی دهکردی ، معروف

به حاج آقا میرزا دهکردی

آیه اللّه حاج آقا میرزا دهکردی در سال ۱۳۱۳ قمری متولد شد پس از گذراندن مقدمات در شهرکرد به اصفهان آمدند و نزد علمایی چون آیه اللّه سید محمّد نجف آبادی و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی (عمو و پدرزن خود) و حاج آقا رحیم ارباب و شیخ محمّد خراسانی تحصیل علم نمود در سال ۱۳۴۱ قمری پس از فوت پدرش به شهرکرد مراجعت نمود و به امامت جماعت و جمعه مسجدخان و رسیدگی به امور شرعی و اجتماعی مردم پرداختند تا این که در سال ۱۳۵۳ قمری بعد از فوت آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی ، بنابر وصیّت ایشان به اصفهان برگشتند و در مسجد سُرخی (سفره چی) به اقامه جماعت و ایراد سخنرانی های پرشور و حال و ارشاد و وعظ ، به خصوص در ماه مبارک رمضان و شب های قدر پرداختند ، و روزهای جمعه در زینبیه اصفهان نیز نماز جمعه را اقامه می نمودند(۴۶) سرانجام حاج آقا میرزا دهکردی در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۹ شمسی به رحمت ایزدی پیوستند و پس از تشییع جنازه باشکوهی ، پیکر مطهّرشان در تخت فولاد اصفهان (تکیه لسان الارض) دفن شد رحمه اللّه علیه رحمهً واسعهً

۱۲ حضرت آیه اللّه سیدمحمّد باقر رجاییقدس‌سره (۱۳۱۹ ، ۱۴۱۱ ه ق )

ایشان در سال ۱۳۱۹ قمری در اصفهان در خاندان علم و روحانیت متولد گردیدند در اصفهان مقدمات علوم را نزد جمعی از اساتید از آن جمله برادر فقیه خود آقا حسین فرا گرفتند ، سپس به درس خارج اساتید

حوزه علمیه اصفهان از آن جمله آیه اللّه دهکردی و حاج میرمحمّد صادق خاتون آبادی حاضر شده ، سپس به نجف اشرف عزیمت نموده از درس آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی ، محقق آغا ضیاء عراقی ، سید عبدالهادی شیرازی ، آقا شیخ محمّد کاظم شیرازیقدس‌سره استفاده کردند پس از وصول به مقام شامخ اجتهاد و دریافت اجازت روایی و گواهی اجتهاد از مشایخ و اساتید خویش ، آیه اللّه العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و آیه اللّه العظمی سید عبدالهادی شیرازی ، به اصفهان مراجعت و به درس و بحث و اقامه جماعت مشغول گشتند معظم له در روز چهارشنبه ۲۶ ربیع الثانی سال ۱۴۱۱ هجری قمری در اصفهان وفات یافتند ، سپس جنازه شریفشان را به قم منتقل و در آن جا به خاک سپردند(۴۷)

۱۳ عالم ربّانی حضرت آیه اللّه ملاّ حسینعلی صدیقین ، یکی دیگر از شاگردان آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی می باشند

در «تذکره القبور» درباره ایشان می نویسد :

«عالم فاضل زاهد متقی ، از علمای پرهیزکار که به زهد و تقوا معروف خاص و عام و مورد وثوق و احترام کلیه طبقات بود در اصفهان خدمت جمعی از اکابر درس خوانده و مراتب عرفان را خدمت حاج محمّد جواد بیدآبادی تکمیل نموده و سال ها به ریاضت و تصفیه باطن گذرانیده تا جامع مراتب صُوری و مقامات معنوی شد ، الحق مَلکی بود به صورت بشر ایشان در مسجد درب کوشک امامت و در مدرسه آن تدریس می نمودند و از طرف آیه اللّه العظمی سید ابوالحسن اصفهانی نماینده تام الاختیار بودند

وفات ایشان

در شب جمعه دوم صفر سال ۱۳۶۸ ه ق به سنّ متجاوز از هفتاد سالگی واقع شد و در یکی از حجرات تکیه کازرونی مدفون گردید(۴۸)

۱۴ حضرت آیه اللّه مرتضی مظاهری نجفی(۴۹)

ایشان در سال ۱۳۱۶ قمری به دنیا آمدند مقدمات و سطح را در اصفهان در نزد بزرگانی چون سید ابوالقاسم دهکردی ، مولی محمّد حسین فشارکی ، مولی عبدالکریم جزی ، الحاج میرمحمّد صادق احمدآبادی به پایان رسانده ، سپس نجف اشرف مشرّف گشته و از محضر بزرگانی چون سید ابوالحسن اصفهانی ، میرزای نائینی ، آغا ضیاء عراقی ، سید ابوتراب خوانساری ، شیخ جواد بلاغی کسب فیض نموده و به درجه علم و اجتهاد رسیده و از بزرگان زیادی دارای اجازه اجتهاد می باشند بعد از مراجعت از نجف اشرف در اصفهان ساکن شدند ایشان دارای تألیفاتی هستند که من جمله «مَقبَسُ الیاقوت فی فضل السکوت» و «قلع الغیبه» را می توان نام برد(۵۰) وفات ایشان در سال ۱۳۶۸ شمسی در اصفهان واقع شد و در باغ رضوان این شهر به خاک سپرده شدند

۱۵ عالم عامل حضرت آیه اللّه حاج سید یوسف خراسانیقدس‌سره .

ایشان در نجف اشرف متولد گردیدند ، و مقدمات علوم را در آنجا فرا گرفته و سپس به اصفهان مراجعت کرده و از محضر علما و آیات عظام آقا سید ابوالقاسم دهکردی ، آقا سید محمّد باقر درچه ای ، آخوند ملاّ محمّد حسین فشارکی ، برادر علامه اش حاج سید مرتضی خراسانی ، آقا سید مهدی دُرچه ای استفاده نموده ، معظم له در حدود پنجاه سال امامت جماعت مسجد حاج سید یوسف ، واقع در خیابان عبدالرّزاق اصفهان را عهده دار بودند(۵۱)

۱۶ مرحوم میرمحمّد مهدی امام جمعه ، از نوادگان علامه مجلسیقدس‌سره .

اجازه اجتهاد و روایتی که آیه اللّه العظمی دهکردی به مرحوم میر محمّد مهدی ، ملقّب به سلطان العلما ، داده اند در نزد دانشمند محقق آقای سید محمّد علی روضاتی موجود است(۵۲)

۱۷ سید محمّد حسین رضوی کاشانی(نقل از دو گفتار آقای سید محمّد علی روضاتی)

۱۸ عالم ربّانی ملاّ علی ماربینی

۱۹ سیدابوالقاسم فریدنی (نقل از تاریخ اصفهان جابری ، ص۲۶۲)

۲۰ عالم ربّانی ، سید علی اکبر هاشمی

۲۱ حجه الاسلام و المسلمین آقا حسین دهکردی ، فرزند آقا سید ابوالقاسم دهکردی

۲۲ حضرت آیه اللّه سید احمد نوربخش دهکردی ، برادر آقا سید ابوالقاسم دهکردی

۲۳ حضرت آیه اللّه سید محمّد باقر امامی ، برادرزاده آقا سید ابوالقاسم دهکردی

۲۴ حضرت آیه اللّه سید محمّد جواد نجفی ، برادرزاده و داماد آیه اللّه دهکردی(۵۳)

تألیفات

مقدمه

یکی دیگر از برکات و خدمات گرانبهای آیه اللّه دهکردیقدس‌سره تألیف کتاب در علوم و فنون مختلف ، چون فقه و اصول و تفسیر و اخلاق و معارف و عرفان می باشد اگرچه جز چند جلد از آنها تاکنون چاپ نشده است ، ولی امیدواریم در آینده ای نزدیک این کتاب ها که نُسخ خطی آن نزد نوه مرحوم مؤلف است به زینت طبع آراسته گردد(۵۴)

کتاب های فقهی

۱ شرح بر شرایع ، در دو جلد ، در طهارت و بیع

۲ المتاجر ، تقریر درس محقق رشتیرحمه‌الله

۳ حاشیه بر جامع عبّاسی شیخ بهاییرحمه‌الله (مطبوع)

۴ حاشیه بر نُخْبِه حاجی کلباسیرحمه‌الله (مطبوع)

۵ حاشیه بر مکاسب شیخ انصاریرحمه‌الله

۶ رساله ای در طهارت

۷ رساله فقهیّه در قبض

۸ رساله عملیّه جهت مقلّدین به نام «هدایه الأنام» (مکرر چاپ شده است)

کتاب های اُصولی

۹ تنقیح الاُصول ، تقریرات درس محقق رشتیرحمه‌الله با نظریات مؤلف در بحث الفاظ

۱۰ حاشیه بر رسائل شیخ انصاریرحمه‌الله

کتاب های تفسیر و حدیث :

۱۱ ینابیع الحکمه در تفسیر

۱۲ حاشیه بر تفسیر صافی

۱۳ شرح بر اصول کافی (چنان که در منبر الوسیله ، ج ۱ فرموده اند)

۱۴ شرح کتاب من لایحضره الفقیه ، از کتاب قضا به بعد فارسی

۱۵ حاشیه بر وافی

۱۶ اللَمعات فی شرح دعاء السمات

۱۷ الذَخیره فی الأدعیه و الخُتومات المُجرّبه

۱۸ شرح حدیث حقیقت کمیل بن زیاد (در منبر الوسیله ذکر شده)

کتاب های اخلاقی و عرفانی

۱۹ جنه المأوی در اخلاق

۲۰ الاخلاق

۲۱ منبر الوسیله ، در دو جلد(۵۵)

۲۲ بشارات السالکین یا واردات غیبیه

۲۳ السوانح و اللوائح (تاریخ اقامت ایشان در شیراز)

۲۴ الفوائد ، مجموعه ای پرفایده

جلد کتاب منبر الوسیله(ج ۱) که اخیراً چاپ شده است

مبارزات

مرحوم آیه اللّه دهکردی از جمله بزرگانی هستند که با مرحوم آیه اللّه شیخ محمّد تقی نجفی و حاج آقا نوراللّه نجفی ، همفکری و همکاری در مبارزه داشته اند از جمله مبارزات ایشان این که همراه مرحوم آقانجفی به عنوان اعتراض به قم مهاجرت می کنند ، و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی یکی از علمای مبارزی بوده اند که با سلطه بازار خارجی در ایران مخالفت نموده اند که ذیلاً ذکر می گردد :

قرارداد ۱۳ تن از علمای اصفهان و رکن الملک شیرازی

«این خُدّام شریعت مطهّره ، با همراهی جناب رکن الملک ، متعهّد و ملتزم شرعی شده ایم که مهما امکن بعد ذلک ، تخلّف ننماییم ، فعلاً پنج فقره است :

اولاً : قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود اگر بر کاغذهای دیگر نویسند مهر ننموده و اعتراف نمی نویسیم قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد امضا نمی نماییم ، حرام نیست کاغذ غیر ایرانی و کسی را مانع نمی شویم ، ماها به این روش متعهدیم

ثانیاً : کفن اموات ، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه دیگر غیر ایرانی باشد متعهد شده ایم بر آن میّت

ماها نماز نخوانیم دیگری برای اقامه صلوه بر آن میّت بخواهند ، ماها را معاف دارند

ثالثاً : ملبوس مردانه جدید ، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می شود ، قرار دادیم مهما امکن ، هر چه بدلی در ایران یافت می شود لباس خودمان را از آن منسوج نماییم و منسوج غیر ایرانی را نپوشیم و احتیاط نمی کنیم و حرام نمی دانیم لباسهای غیر ایرانی را ، امّا ماها ملتزم شده ایم حتی المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته ایم ممنوع نیست استعمال آن

رابعاً : میهمانی ها بعد ذلک و لو اعیانی باشد ، چه عامه چه خاصه ، باید مختصر باشد; یک پلو و یک چلو و خورش و یک افشره اگر زاید بر این تکلّف ، احدی ما را به محضر خود وعده نگیرد خودمان نیز به همین روش میهمانی می نماییم هرچه کمتر و مختصرتر از این تکلیف کردند ، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود

خامساً : وافوری اهل وافور را احترام نمی کنیم و به منزل او نمی رویم ، زیرا که آیات باهره :

( إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ ) و (لاتُسرفوا انّ اللّه لایحب المسرفین) و( وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ) ، و حدیث : «لا ضرر و لا ضرار» ، ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عِرضی و شغلی آن محسوس و سری است و خانواده ها و ممالک را به باد داده بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری ، به نظر توهین و خفت می نگریم»

صورت دستخط و امضای آقایان گرام و علمای فخام کثّر اللّه امثالهم :

محل خاتم مبارک سرکار ثقه الاسلام آقای حاج نوراللّه نجفی

بسم اللّه الرحمن الرحیم ، الاحقر حسین بن جعفر الفشارکی به ترتیب مرقومه معمول می دارد و در ترویج همین مناهج حاضرات ، وفقنا اللّه و اخواننا لذلک بمحمّد و آله صلی اللّه علیه و علیهم جمادی الاوُلی ۱۳۲۴

بعون اللّه تعالی به همین ترتیب معمول می شود

محل خاتم مبارک حجه الاسلام آقا نجفی دام ظلّه العالی

محل خاتم شریف آقای شیخ مرتضی اژه

محل خاتم جناب رکن الممالک

محل مهر جناب حاجی سید محمّد باقر بروجردی

بسم اللّه تعالی : طوبی للعامل بها ثم طوبی له ، محل مهر جناب آقا میرزا علی محمّد

قراردادی که جنابان آقایان حجه الاسلام (آقا نجفی) و آقا ثقه الاسلام (حاج آقا نوراللّه نجفی) و سایر آقایان عظام و فقهای فخام دام ظلّه علی رئوس المسلمین فرموده اند ، خیر مسلمانان است و مستلزم اعانت کسبه و ضعفا می باشد البته جمیع مسلمانان اطاعت می کنند ، هر که مخالفت کند توهین شرع انور نموده البته همین قسم معمول می دارم فی جمادی الاول سنه ۱۳۲۴

محل مهر شریف جناب مستطاب آقای حاج میرزا مهدی جویباره دام ظلّه العالی

بسم اللّه الرحمن الرحیم ، خوب قراردادی است ، جمله از آن را حقیر مدتی است ملتزم هستم ، بعد از این خودم و بستگان خودم به مراتب مرقوم شده عمل می کنیم

حررته من السابع عشر من شهر جمادی الاول سنه ۱۳۲۴

و انا الاحقر سید ابوالقاسم الدهکردی

محل خاتم مبارک

محل مهر سرکار آقای سید ابوالقاسم زنجانی دام ظلّه

محل مهر آقای محمّد جواد قزوینی

محل مهر آقا سید محمّد رضا ، شهیر به آقا میرزای مسجد شاهی

محل مهر آقای آقا حسن بیدآبادی حفظه اللّه (۵۶)

آخوند خراسانی طی حکمی برای تولیت اوقاف اصفهان و حومه

سه تن از بزرگان ، من جمله آیه الله العظمی دهکردی

را معین نمودند که حکم صادره فوق نمونه ای از آن است

____________________

پی نوشت ها

۲۹ زندگانی آیه اللّه چهارسوقی ، ص ۱۹۳

۳۰ المسلسلات ، ج ۲ ، ص ۳۵

۳۱ صُقع : ناحیه ، کرانه ، گوشه زمین ، اصقاع جمع ، فرهنگ عمید ، ص ۸۷۶

۳۲ زندگانی آیه اللّه چهارسوقی ، ص ۱۹۴

۳۳ نُقباء البشر ، ج ۱ ، ص ۶۱

۳۴ اربعین حدیث ، حضرت امام خمینی ، ص ۳ اصل این اجازه یا نمونه ای از آن یافت نشد که در اینجا نقل کنیم

۳۵ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر ، ج ۲ ، ص ۲۲۷

۳۶ المسلسلات ، ج ۲ ، صص ۳۱ ۳۲

۳۷ الاجازه الکبیره ، ص ۱۷; قبسات ، ص ۴۰

۳۸ المسلسلات ، ج ۲ ، ص ۲۸

۳۹ گنجینه دانشمندان ، ج ۳ ، ص ۹۱ ، چاپ اسلامیه ، ۱۳۵۲ ش

۴۰ مجله حوزه ، ش ۳۳ ، مصاحبه

با آیه اللّه طیّب

۴۱ مجموعه ارباب معرفت (یادنامه آیه اللّه ارباب) ، صص ۷۴ و ۹۹

۴۲ بانوی مجتهده ایرانی ، ص ۳۲

۴۳ المسلسلات ، ج ۲ ، ص ۳۱

۴۴ زندگانی آیه اللّه چهارسوقی ، ص ۱۳۳

۴۵ همان ، صص ۵۸۵۹

۴۶ شناخت سرزمین چهارمحال ، ج ۲ ، ص ۲۵

۴۷ یادنامه آیه اللّه سید بحرالعلوم میردامادی ، صص ۵۵۵۶

۴۸ تذکره القبور ، ص ۳۰۵ حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی معتمدی دام ظلّه ابوالزوجه نگارنده ، می فرمودند که آیه اللّه صدیقین شاگرد آیه اللّه دهکردی بوده اند

۴۹ لازم به ذکر است که ایشان ابوالزوجه حضرت آیه اللّه شیخ حسین مظاهری دام ظلّه می باشند

۵۰ اقتباس از مقدمه مقبس الیاقوت فی فضل السکوت ، از تألیفات آیه اللّه مظاهریرحمه‌الله

۵۱ یادنامه آیه اللّه سید بحرالعلوم میردامادی ، ص ۵۳

۵۲ به نقل از صدیق گرامی ، طلبه فاضل آقای رحیم قاسمی ، در ضمن از راهنمائی های ایشان کمال تقدیر و تشکر را می نمایم

۵۳ شرح حال این چهار نفر عالم ربانی در خاندان آیه اللّه دهکردی ذکر می گردد

۵۴ تألیفات ذکر شده از مصنّفقدس‌سره در این کتاب ها مسطور است : ریحانه الأدب ، ج ۲ ، ص ۲۴۴; نقباء البشر ، ج ۱ ، ص ۶۶; تذکره القبور ، صص ۹۳ ۹۴; المسلسلات ، ج ۲ ، صص ۳۱ ۳۵

۵۵ لازم به تذکر است

این کتاب که اثری بس مفید و علمی در اصول عقاید اسلامی ، به سبک فلسفی و عرفانی می باشد ، به تحقیق بنده و از طرف مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم جلد اوّل آن چاپ گردیده و جلد دوم آن بزودی چاپ می شود

۵۶ حکم نافذ آقا نجفی ، موسی نجفی ، صص ۸۲ ۸۵ ، نقل از روزنامه حبل المتین سال ۱۳۲۴ قمری

فصل سوم

تلاش در عبادت و تحصیل ایشان

ایشان با تهذیب نفس و پاسداری از دل و پارسایی در عمل ، به ملکوت اُنس گرفته و حقایقی از ماوراء عالم طبیعت را با چشم دل مشاهده می کرده اند ، اینک به بعضی از این مکاشفات اشاره می شود

در کتاب «منبر الوسیله» ، ذیل حدیث «مَنْ عَرف نفسه فقد عرف ربّه»(۵۷) می فرمایند :

«و این (معرفه النفس) طریقه این ضعیف سراپا قصور و تقصیر است که در زمان فرار الی اللّه در طریق سیر به سوی بُقعه مبارکه یعنی تخته فولاد اصفهان به دست گیری ولیّ مطلق و کلمه باقیه الهیّه ، صاحب العصر والزمان روحی له الفداء و نفسی له الوِقاء از برکت توسّل به آن بزرگوار از نظر تدبّر در آیه شریفه( سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ) (۵۸) نوری از مشرق عالم غیب ، از افق قلب تابش نمود و خار و خَس شُکوک و شُبهات و ظلمات جهل را بالمره برطرف نمود»(۵۹)

خود ایشان در این رابطه می نویسد :

« . . فادرکتنی الرّحمه الرحمانیّه ، و اقبلت علی العباده و قضاء الصلوات و إصلاح الحال و

المجاهدات ، فَرَأَیْتُ ما رَأَیْتُ و شاهَدْتُ ما شاهَدْتُ ، و اشتغلت بتحصیل العلوم و المعارف علی النهج المرغوب ، و اتّصلت کدّ الأیّام بسهر اللیالی ، و ما زلت فی جمیع الحالات ملتجئاً الی اللّه تعالی الرؤوف بعباده ، و متوسّلاً بأولیائه سادات الأنام و شفعاء الضعفاء و الأیتام ، حتی بلغت من السّن الی خمسه و عشرین ، فاعطانی اللّه تبارک و تعالی القُوه القدسیه و ترکت المتابعه و التقلید و صدقونی علی ذلک بالاجتهاد المطلق . »(۶۰)

فراست آیه اللّه دهکردی

در روایات ما یکی از صفات شخص مؤمن را فِراست و زیرکی او برشمرده اند ، چنانچه در روایتی امام باقرعليه‌السلام از رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل می فرماید که حضرتش فرمودند :

«إتّقوا فِراسَه المُؤمن فإنّه یَنْظُرُ بِنُورِ اللّه»(۶۱) ; بترسید از زیرکی مؤمن زیرا او با نور خدا می بیند

اینک نمونه ای از فراست آیه اللّه دهکردیقدس‌سره نقل می گردد :

مرحوم آیه الله بحرالعلوم میردامادی

حضرت آیه اللّه سید بحرالعلوم میر دامادیقدس‌سره (۶۲) می فرمودند : نقل شده شخصی مدّتها خود را جزء ارادتمندان ایشان قرار داده و در نماز جماعت ایشان حاضر می شده و خیلی به ایشان اظهار ارادت می نموده ، تا بعد از مدّتی مقدار قابل توجّهی پول از وجوهات به ایشان پرداخت می نماید ، و این درحالی بوده که ایشان احتیاج به این پول برای مخارج اولیه زندگی خود داشته اند ولی این پول را کنار می گذارند و مصرف نمی کنند ، مدتی می گذرد و آن شخص به ظاهر مُرید قباله ای در رابطه با زمینی که می خواسته به تصرّف درآورد به خدمت آیه اللّه دهکردی می آورد و از ایشان طلب تأیید و امضا می کند ، معظّم له که می فهمند این شخص می خواهد حق و ملک دیگران را تصرف کند ، از امضاء خودداری می کنند و لذا آن شخص ریاکار با عصبانیت از ایشان می خواهد که پول هایی که جهت وجوهات داده بوده به او برگردانند و ایشان تماماً پول های او را که داده بود برمی گردانند :( فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ )

دو رؤیای صالحه در نجف اشرف(نقل از آیه اللّه دهکردی)

اول : «در رؤیای صالحه در نجف خدمت ولی مطلق ، صاحب شجره طُوبی رسیدم ، عرض کردم : آقا ! علمی می خواهم که صاف و زلال باشد فرمود : فعلا حاصل است عرض کردم : ایمان می خواهم فرمودند : ایمان عمل می طلبد»(۶۳)

دوم : «حقیر مؤلف در رؤیای مفصل به حضرت مولای متّقیان امیرالمؤمنینعليه‌السلام عرض کردم : آقا ! پای شما ببوسم ، و خواستم ببوسم نگذاشتند و دست مبارکش بوسیدم و به صورت مالیدم و به سینه مالیدم : «فافهم اِنْ کُنْتَ مِنْ أهله»(۶۴)


4

5

6