آداب تعليم و تعلم در اسلام

آداب تعليم و تعلم در اسلام 8%

آداب تعليم و تعلم در اسلام نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

آداب تعليم و تعلم در اسلام
  • شروع
  • قبلی
  • 387 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 50576 / دانلود: 9999
اندازه اندازه اندازه
آداب تعليم و تعلم در اسلام

آداب تعليم و تعلم در اسلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

۲- حفظ حيثيات و شئون علم و دانش

معلم بايد مقام و حيثيت علم را ارج نهاده و آن را به خوارى و ابتذال و فرومايگى نكشاند، به اين معنى كه علم را در اختيار افراد نالايق و نااهل قرار ندهد، و آن را به مكانى كه منسوب به شاگرد او است نبرد، يعنى علم را به جائى حمل نكند كه آنجا به نام شاگرد او قابل شناسائى است به عبارت ديگر به عنوان (معلم سرخانه )، علم را به سوى شاگرد نبرد، اگرچه آن شاگرد فردى گرانقدر باشد؛ بلكه معلم بايد علم را از چنين فرومايگى ها و ابتذال حفظ نمايد؛ چنانكه پيشينيان نگاهبان و پاسدار حرمت و آبروى علم و دانش بوده اند. و داستان آنها با خلفاء و طبقه اشراف ! در اين زمينه ، بسيار و فراوان و مشهور مى باشد كه كوشش خويش را در حفظ حيثيت علم به كار مى داشتند و آن را براى تعليم به فرزندان خلفاء و اشراف ، به خانه آنها نمى بردند.

زهرى گفته است : نشانه ابتذال و سبكى و خوارى علم و دانش آنست كه معلم و استاد؛ آنرا به سوى خانه شاگرد خود حمل كند (و به عنوان (معلم سرخانه ) مقام علم و دانش را تنزل دهد). البته در مواردى كه ضرورت و مصلحت دينى ايجاب كند و معلم نيز داراى نيت درست و آهنگى درخور مقام خود باشد، و اين ضرورت و مصلحت نيز كفه آن بر مفسده ابتذال رفتن به خانه شاگرد بچربد، در آن صورت حمل علم به خانه شاگرد مانعى ندارد.

يكى از شعراء، به نام : (قاضى ابوالحسن على بن عبدالعزيز جرجانى )(۲۳۵) براى خود و راجع به خويشتن در اين زمينه اشعارى سروده است كه از لحاظ حسن تعبير و ارزش محتواى آن ، بسيار جالب و شگفت انگيز مى باشد. وى گفته است :

((يقولون لى فيك انقباض و انما

راوا رجلا عن موقف الدل احجما

ارى الناس من داناهم هان عندهم

و من اكرمته عزة النفس اكرما

و لم اقض حق العلم ان كان كلما

بدا طمع صيرته لى سلما

اذا قيل هذا منهل قلت قد اءرى

ولكن نفس الحر تحتمل الظما

و لم ابتذل فى خدمة العلم مهجتى

لاخدم من لاقيت لكن لاخدما

اءاسقى به عزا و اسقيه ذلة

اذا فاتباع الجهل قد كان احزما(۲۳۶)

ولو ان اهل العلم صانعوه صانهم

ولو عظموه فى النفوس لعظما

و لكن اذلوه فهان و دنسوا

محياه بالاطماع حتى تجهما ))

۱- به من مى گويند: در تو، روح انزوا و گرفتگى و افسردگى وجود دارد؛ ولى بايد بدانند كه صرفا مردى را مى بينند كه خود را از موقف و پايگاه خوارى و فرومايگى به يك سو كشيده و از ذلت و خوارى باز ايستاده است

۲- مردم را چنان مى بينم : هر كسى كه خويشتن را به آنها نزديك ساخت و با آنها همنشين شد، از ديدگاه آنها پست و حقير گشت و كسى كه عزت نفسش ، او را ارج نهاد يعنى از سرفرازى خويش پاسدارى كرد، از نظر ديگران داراى آبرو و احترام گرديد.

۳- هر برق و پرتو اميدآفرينى كه براى من پديدار گشت مرا از جا نكند و هراسان و هيجان زده ام نساخت ، و در من سبكسرى ايجاد نكرد. و نيز با هر كسى كه با او برخودم وى را به عنوان منعم و خداوندگار احسان به خود پذيرا نشده ام

۴- من آنم - كه اگر چيزى از دستم ربوده شود و قابل تدارك و جبران هم نباشد - شبانگاهم را اينگونه سپرى نمى سازم كه دستم را در حال تاءسف و حزن و اندوه در سوى آن زير و رو ساخته و دست ، روى دست بزنم و براى آن افسوس خورم

۵ - اگر من چنان باشم كه هرگاه طمعى در برابرم پديدار شود، علم و دانش را نردبانى براى دستيابى به اين آز و طمع و منافع مادى قرار دهم ، پس در چنين صورتى مسلما نمى توانم بگويم : كه حق علم را اداء كرده ام

۶- اگر مى گويند كه اين ، سرچشمه اى است كه آدمى را سيراب مى سازد و مى توان از رهگذر آن به خواسته هاى درونى رسيد؟ ولى من مى گويم : اين حقيقت را بازيافته و آن را شهود مى كنم ، لكن يك فرد آزاده (يا خود حرارت و تفتيدگى خاطر)، عطش و تشنگى را تحمل مى كند.

۷- من در طريق علم و در راه تعلم و تعليم از آن جهت خون دلم را به رايگان نگذاشتم تا با هر كسى كه با او برمى خورم خادم وى بوده و او را نوكرى كنم ؛ بلكه از آن جهت در طريق تعلم و تعليم بذل كوشش كرده ام تا سرورى و بزرگوارى را بدست آورده و مخدوم ديگران باشم يعنى من در خدمت ديگران نباشم ، بلكه ديگران در خدمت به من بسر برند.

۸ - آيا سزاوار است كه به وسيله علم و دانش از عزت و سرفرازى سيراب گردم ؛ ولى خود علم را با آب ذلت و فرومايگى سيراب سازم ؟! اگر چنين باشم ، پيروى از جهل و بى دانشى ، و حزم و دورانديشى نزديك تر است

۹- اگر اهل علم و دانشمندان سعى خويش را در صيانت و پاسدارى از حيثيت علم و دانش صرف مى كردند، خود علم و دانش از مقام و شخصيت آنها نگاهبانى و پاسدارى مى كرد. و اگر علماء از علم و دانش تجليل مى كردند و آن را در دل مردم و از ديدگاه آنها، عظيم و شكوهمند جلوه مى دادند، خود نيز از شكوه و جلال و عظمت برخوردار مى شدند.

۱۰- ولى دانشمندان ، علم را به ذلت و خوارى كشاندند، لذا خود علم نيز از ديدگاه مردم ؛ حقير و ناچيز گشت و سيماى علم و دانش را با مطامع و آزمنديها، عيب ناك و آلوده ساختند تا آنكه علم و دانش با چهره اى دژم و سيمائى عبوس و ناخوش آيند بدآنها روى آورد.

۳- به كارگرفتن علم

معلم بايد - علاوه بر انجام وظائفى كه قبلا در طى آداب مشترك ميان او و شاگرد بازگو شده است - بر طبق موازين علم خويش عمل كند.

خداوند متعال (در مقام سرزنش مردمى كه به علم و آگاهى خود عمل نمى كنند چنين ) مى فرمايد:

(( (اءتاءمرون الناس بالبر و تنسون انفسكم ) )) (۲۳۷)

آيا مردم را به احسان و نيكى فرمان مى دهيد، و خويشتن را فراموش مى نمائيد؟!

امام صادقعليه‌السلام در تفسير آيه(( (انما يخشى الله من عباده العلماء) )) (۲۳۸) فرموده است : (علماء و دانشمندان خداشناس و بيمناك از او، عبارت از كسانى هستند كه عمل آنها گفتار آنها را تاءييد نموده و با آن هماهنگى دارد. اگر كردار كسى ، گفتار او را تاءييد نكند و ميان كردار و گفتارش ‍ ناهماهنگى ، مشهود گردد، نمى توان عنوان عالم و دانشمند را بر او اطلاق كرد)(۲۳۹)

همو فرموده است : علم و عمل ، قرين و خويشاوند يكديگرند، آنكه مى داند عمل مى كند، و آنكه عمل مى كند مى داند. علم ، آدمى را به عمل دعوت كرده و او را به كردار واميدارد. اگر عمل ، به دعوت علم ، پاسخ مثبت دهد، علم بر سر جاى مى ماند، والا از آدمى مى كوچد، يعنى آدمى در صورت عمل نكردن بر طبق موازين علمى ، از علم محروم مى گردد(۲۴۰)

و نيز فرمود: (اگر عالم و دانشمند به علم خود عمل نكند، موعظه و اندرز او از دلها مى لغزد آنچنانكه باران از روى سنگ صاف ، و نشيباى لغزنده كوه صفا لغزان است )(۲۴۱)

اميرالمؤ منين علىعليه‌السلام مى فرمايد: (دانشمند بى حياء و دريده ، و نادان زاهدنما و مقدس مآب متظاهر، پشت مرا شكستند. نادان متظاهر به زهد و پارسانما، با مقدس مآبى خويش ، مردم را فريب مى دهد و به آنها خيانت مى كند و به اعمال باطل خود چهره حق به جانب ميدهد. و عالم و دانشمند هتاك و دريده و بى حياء - با پرده درى و اعمال شرم آور خود - مردم را از خويش مى راند و (از علم و دين ) گريزان مى سازد)(۲۴۲)

يكى از شعراء، مضمون همين گفتار اميرالمؤ منينعليه‌السلام را به نظم آورده است :

(( فساد كبير عالم متهتك

و اكبر منه جاهل متنسك

هما فتنة للعالمين عظيمة

لمن بهما فى دينه يتمسك ))

وجود عالم و دانشمند بى حياء و بدكردار و پرده در، خود، منشاء فساد و عامل بزرگ و مهمى براى تباهكارى است و تباهكارى مهمتر از آن ، از سوى فرد نادان و ناآگاهى است كه به عبادت و پارسائى تظاهر مى كند. اين دو فرقه براى جامعه انسانى و كسانيكه در دين و آئين خود از آنها سرمشق مى گيرند و بدآنها متكى هستند، فتنه و خطر و آشوبى بزرگ به شمار مى روند؛ (چون مردم در رفتار خود از آنها الگو مى گيرند و بدينطريق جامعه ، به انحطاط و فساد كشانده مى شود).

۴- حسن خلق و فروتنى

معلم بايد - بيش از آن مقدارى كه درباره وظائف مشترك معلم و شاگرد ياد كرديم - با شاگردان خود، خوش خلق و متواضع باشد. و رفق و مداراى كامل با آنان را نصب العين خويش قرار دهد، و از اين رهگذر به تكميل نفس و تهذيب باطن خويش موفق گردد؛ زيرا يك عالم و دانشمند صالح و شايسته - در اين عصر و زمانه - به منزله پيامبرى از پيامبران الهى است چنانكه رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود.

(( (علماء امتى كانبياء بنى اسرائيل ) ))(۲۴۳)

دانشمندان امت من همچون انبياء بنى اسرائيل مى باشند.

بلكه (به عقيده من : مؤ لف )، دانشمندان دينى اسلام در اين زمان (به شرط آنكه واجد صلاحيت و شايستگى باشند) از انبياء بنى اسرائيل ، عظيم تر و برترند؛ زيرا گاهى هزارها پيامبر بنى اسرائيلى در يك عصر، جمع مى شدند و در يك دوره و زمانه ، فراهم ميآمدند؛ در حاليكه در عصر ما، دانشمندان (واقعى ) امت پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يكى پس از ديگرى (و به ندرت ) يافت مى شوند و در فاصله زمانى دور و درازى به چشم مى خورند.

و چون وجود دانشمندان واقعى در عصر ما سخت كمياب است عليهذا بايد بدانند كه امانت بزرگى در عهده آنها قرار دارد و بارهاى گران دين و آئين آسمانى را بر دوش مى كشند.

لذا بايد عالم و دانشمند واقعى عصر ما در احياء دين ، سخت كوش بوده و از بذل مساعى در تعليم و آموزش ديگران به هيچ وجه دريغ نورزد، باشد كه در ظل اين مساعى و كوششها شاهد موفقيت و پيروزى را در آغوش گيرد.

از امام صادقعليه‌السلام نقل شده است كه اميرالمؤ منينعليه‌السلام فرمود: (دانشمند (واقعى ) داراى سه علامت و نشانه است : ۱- دانش و بينش ۲- حلم و بردبارى ۳- سكوت و آرامش و وقار. و براى عالم نماها و دانشمندانى كه با تكلف ، جامه علم را بر قامت نارساى خود پوشانده (و خويشتن را در جمع علماء، قرار داده اند) نيز سه نشانه وجود دارد: ۱- با دانشمندان برتر و والاتر از خويش با كردارهاى آلوده به گناه ، درگير گردند و با آنان بستيزند. ۲- نسبت به دانشمندان فروتر از خود از طريق قهر و غلبه ، ستمگرانه عمل كنند. ۳- ديگر آنكه از ستمگران و جفاپيشه گان ، حمايت و پشتيبانى نمايند)(۲۴۴) .

از محمد بن سنان در حديثى مرفوع(۲۴۵) روايت شده است كه عيسى ابن مريمعليهما‌السلام فرمود: (اى حواريين و ياران پاك من ! نياز و حاجتى را با شما در ميان مى گذارم ؛ ميخواهم كه شما آن را برآورده سازيد (و آمادگى خويش را در تاءمين چنين نيازى ، اعلام نمائيد) عرض كردند: يا روح الله ، حاجت و نياز شما برآورده است (و ما آماده ايم ).

حضرت عيسىعليه‌السلام از جا برخاست و پاهاى حواريين را شستشو داد. آنان به عيسىعليه‌السلام عرض كردند: روا و شايسته تر، اين بود كه ما پاهاى شما را شستشو مى داديم ؟ فرمود: سزاوارترين مردم در خدمت كردن ، خود عالم و دانشمند است (يعنى بايد عالم و دانشمند، تمام قواى خويش را در خدمت به مردم بسيج سازد). عيسىعليه‌السلام سپس فرمود: يگانه هدف من در دست زدن به چنين كارى ، اين بود كه با اظهار تواضع خود نسبت به شما، شما را هشدار دهم كه به نوبه خود - پس از من - مانند خود من به مردم اظهار تواضع و فروتنى نمائيد. عيسىعليه‌السلام پس از آن گفت : (علم و حكمت ، با عامل تواضع و فروتنى سامان مى يابد و آباد مى گردد (و رواج و رونق مى گيرد) نه با تكبر و خودبزرگ بينى و بدينسان ، زراعت در زمين نشيبا و نرم و هموار مى رويد (و گياهان در دشت و هامون فروهشته ، سبز مى شوند) نه در كوهها)(۲۴۶) (ى فرازمند و برافراشته ).

۵ - دريغ نورزيدن از تعليم علم

رسالت و وظيفه معلم ، ايجاب مى كند كه نبايد از تعليم و آموزش هيچكسى - به خاطر آنكه ممكن است احيانا واجد قصد و نيت درست و خداپسندانه اى نباشد - دريغ ورزد؛ زيرا تصحيح هدف و جهت گيريهاى سنجيده و خداپسندانه براى بسيارى از افراد تازه كار و كسانى كه در فراگيرى علم ، مبتدى هستند دشوار مى باشد؛ به جهت اينكه جان و روح آنها (به علت خردسالى و يا فقدان بينش كافى در دين ) از لحاظ درك سعادت و نيكبختى آتيه و عزت و سرفرازى روز قيامت ، بسيار نارسا و ضعيف مى باشد. علاوه بر اين ، آنان با عوامل تصحيح هدف و نيت و مبانى آن ، انس و آشنائى كمترى دارند.

اگر بنا باشد معلم - به خاطر فقدان نيت صحيح و محروميت شاگردان از جهت يابى درست - از تعليم آنان خوددارى كند، اين دريغ كارى ، موجب تعويق و رها كردن بسيارى از افراد در همگامى با كاروان علم شده ، و گروه زيادى را از علم محروم مى سازد، و يا آنكه موجب از ميان رفتن بخش عظيمى از ميراث علمى خواهد گشت بايد توجه داشت : اين اميد هم وجود دارد كه شاگرد فاقد نيت و هدف صحيح ، از بركت علم و در سايه يادگيرى - آنگاه كه او با علم و دانش ، پيوند و انسى برقرار ساخت - توانائى لازم را در تصحيح هدف و نيت خود به دست آورد.

لذا يكى از دانشمندان گفته است : (ما علم و دانش را براى غيرخدا (و به خاطر هدفهاى ديگرى ) جويا شديم ؛ ولى خود علم و دانش - از اينكه براى غيرخدا باشد - امتناع ورزيد)(۲۴۷) يعنى اگر يك شاگرد، فاقد قصد الهى در تحصيل علم باشد، قهرا با ادامه تحصيل و كسب بينش فزونتر، قصد و هدف او تصحيح خواهد شد و طبعا به سوى (الله ) و هدف هاى والاى الهى و انسانى ، رهنمون خواهد گرديد، و علم و دانش ، سرانجام ، او را به خدا منتهى خواهد ساخت

از حسن (بصرى ) است كه گفت : گروهى از مردم در علم آموزى ، هدف خويش را به گونه اى مشخص ساختند كه خدا و رضا و پاداش الهى در اين هدف راهى نداشت ولى علم و دانش ، آنان را همواره چنان در جهت و صراطى رهنمون گرديد كه سرانجام ، خدا و رضا و پاداش الهى را در مقاصد و هدف خويش منظور داشتند.

بايد توجه داشت كه اگر معلم در نهاد شاگرد، سوءنيت و فساد هدف را در مسير علم آموزى او احساس نمود، بايد به تدريج از طريق موعظه و نصيحت خوش آيند و دلنشين و ارشادهاى محبت آميز، او را در مسير هدف صحيح قرار دهد. و خطر و زيانبار بودن علم و دانش عارى از هدف الهى را به او گوشزد نمايد، و بالاخره او را نسبت به عواقب سوء و نتايج خطرناك اهداف غيرالهى ، متوجه و هشيار سازد، و اخبار و احاديثى كه درباره تصحيح هدف و نيت ، هشداردهنده و بيدارگر است ، تدريجا بر او بخواند تا سرانجام زير سايه نصايح و ارشادات ، وى را به قصد و هدف صحيح در تحصيلاتش بازگرداند.

اگر معلم نتوانست با استفاده از اينگونه راهبريها به تصحيح نيت و هدف شاگرد خويش موفق گردد و از او نوميد شود - طبق عقيده بعضى از علماء - بايد چنين شاگردى را رها كرده و از تحصيل وى جلوگيرى نمايد و از تعليم او خوددارى كند؛ زيرا اينگونه افراد، با تحصيل علم (همچون دزدان چراغدار)، شر و آسيبشان را فزاينده تر مى سازند.

اميرالمؤ منين علىعليه‌السلام در اشاره به همين نكته و حقيقت فرموده است :

(( (لاتعلقوا الجواهر فى اعناق الخنازير) ))(۲۴۸)

گوهرهاى گرانبها را آويزه گردن هاى خوكها نسازيد.

از امام صادقعليه‌السلام نقل شده است كه فرمود: عيسى بن مريمعليهما‌السلام براى ايراد خطابه ، در ميان بنى اسرائيل از جا برخاست و چنين گفت : (اى بنى اسرائيل ! با نادانان و مردمى كه از بينش كافى بى بهره اند. سخنان حكيمانه و عالمانه را در ميان نگذاريد؛ زيرا اگر چنين كنيد به علم و حكمت ، ستم روا داشته ايد. و از تعليم علم و حكمت به افراد صالح و شايسته ، دريغ نورزيد؛ زيرا اگر بدينسان با آنان عمل كنيد، يعنى چنانكه از تعليم علم به افراد لايق ، دريغ بورزيد به آنان ستم نموده ايد)(۲۴۹)

يكى از شعراء، محتواى سخن حضرت عيسىعليه‌السلام را در اين بيت خلاصه كرده است :

(( فمن منح الجهال علما اضاعه

و من منع المستوجبين فقد ظلم ))

اگر كسى كه علم را با دست و دلبازى در اختيار افراد نالايق (و فاقد بينش و هدف صحيح دينى ) قرار دهد خود علم و دانش را به تباهى و فساد سوق مى دهد. ولى اگر در تعليم آن به افراد لايق ، كوتاهى و دريغ ورزد به خود آنها و نيز به علم ستم مى كند.

بايد بدانيم كه عده اى از دانشمندان (بدون قيد و شرط و به صورت كلى در مساءله تعليم علم به افراد نااهل و فاقد هدف صحيح ، نظر خود را قاطعانه ابراز نكرده اند؛ بلكه ) ميان اينگونه افراد، فرق و امتيازى برقرار ساخته و گفته اند:

اگر نادرستى قصد و هدف شاگرد، معلول وجود حالت كبر و ستيزه جوئى و امثال آنها باشد بايد از تعليم او خوددارى كرد. ولى اگر نادرست بودن قصد و هدف شاگرد از ناحيه حب رياست دنيوى و حس جاه طلبى باشد، سزاوار نيست – علي رغم نوميدى از اصلاح او - از تعليم وى مضايقه شود؛ چون او (در سن و سال و شرايطى به سر مى برد كه ) مفسده جاه طلبى نمى تواند پرهيجان و مؤ ثر و مسرى باشد. علاوه بر اين بايد يادآور شد كه كمتر كسى مى تواند در آغاز كار تحصيل ، خويشتن را از اينگونه اهداف نادرست و رذائل اخلاقى وارهاند؛ ولى آنگاه كه به اصل و بنياد علم و دانش رسيد و بدان وقوف كامل يافت (و علم را همانطور كه هست شناسائى كرد) به اين نتيجه مى رسد كه علم و دانش به خاطر نيل به سعادت و نيكبختى جاويد و جنبه هاى معنوى ، بايد ذاتا محبوب و مطلوب او باشد، و رياست و سرفرازى ، لازمه علم و نتيجه قهرى علم آموزى است ؛ اعم از آنكه انسان در طى تحصيل علم ، جاه و مقام را آماج كوششهاى خويش قرار دهد، و يا آنكه اساسا از چنين آماج گيرى غافل باشد؛ چون خود علم و دانش بدون نياز به چنين جهت گيريها، رياست آفرين بوده و موجب سرفرازى انسان در دنيا و آخرت مى گردد.

۶- كوشش در بذل و اعطاء و انفاق علم

بايد معلم ، سرمايه ها و اندوخته هاى علمى خود را به افرادى كه شايسته و نيازمند به علم و دانش هستند، بذل و انفاق كند و در نشر علم و اعطاء آن به افراد محتاج ، بخل نورزد؛ چون خداوند متعال - همانگونه كه در طى مواثيق ، از انبياء پيمان گرفت تا در نشر حقايق و گزارش آن به مردم ، دريغ نورزند، و معارف الهى را كتمان ننمايند - از دانشمندان نيز پيمان گرفت كه در تعليم علم به افراد نيازمند، فروگزار نكنند؛ بلكه سعى خود را در نشر و ترويج علم ، به كار گيرند.

از امام صادقعليه‌السلام نقل شده است كه فرمود: در نبشتارى از اميرالمؤ منين علىعليه‌السلام چنين خواندم : (خداوند از جهال و نادانان پيمان نگرفت كه پوياى دانشمندان باشند (تا از آنان معرفت و آگاهى كسب كنند)، مگر آنگاه كه قبلا از دانشمندان پيمان گرفت كه علم و آگاهى خويش را در اختيار جهال و نادانان قرار دهند؛ زيرا علم و دانش در مرحله اى قبل از جهل و نادانى وجود داشته است )(۲۵۰) .

(افلاطون حكيم ، علم را (تذكر) مى ناميد و مى گفت : روح آدمى پيش از آنكه به بدن تعلق گيرد و در عالم حس ، اسير زنجير ماده و محسوسات گردد، در عالم تجرد مى زيسته است و در آن عالم ، حقايق را بدون واسطه درك مى كرد، و چون به اين عالم هبوط كرد در روح او نسيانى نسبت به حقايق ، پديد آمد. ولى اين حقايق – به طور كلى - از صحيفه روح او محو نشده است ، بلكه با وضع مبهم و نامشخص ، در خزانه ذهن او موجود مى باشد. وقتى انسان به اشباح و سايه هاى اين حقايق در عالم حس ، مواجه گشت ، متوجه و متذكر همان حقايق بازيافته پيشين مى گردد. بنابراين علم و دانش ، قبل از جهل ، موجود بوده است )(۲۵۱)

و نيز از امام صادقعليه‌السلام روايت شده است كه ضمن تفسير آيه :(( (و لاتصعر خدك للناس ) )) (۲۵۲) فرمود: (بايد همه مردم از لحاظ دريافتهاى علمى در ديدگاه تو، مساوى و برابر باشند) (و بايد سهم و بهره از علم را بطور مساوى به آنها بپردازى و در ميان آنها تبعيض روا ندارى ).

جابر جعفى از امام صادقعليه‌السلام آورده است كه فرمود: (زكاة علم و دانش ، اين است كه آن را به بندگان خدا تعليم دهى )(۲۵۳) .

۷- احتراز از مواضع تهمت و لزوم هماهنگى رفتار و گفتار معلم

معلم - بر فرض آنكه داراى عذر شرعى موجهى باشد - بايد از مخالفت افعال با اقوالش بپرهيزد يعنى نبايد ميان كردار و گفتارش ، تهافت و دوگانگى و تفاوت ، وجود داشته باشد؛ (بلكه بايد سعى كند همواره بر طبق گفتار و امر و نهى خود، عمل نمايد) مثلا او نمى تواند عملى را تحريم كند كه خود مرتكب آن مى گردد، و يا انجام عملى را واجب و حتمى الاجراء معرفى نمايد و خود پاى بند آن نباشد، و يا مردم را به انجام عملى - به عنوان كار مستحب - دعوت كند؛ ولى خود او از انجام آن عمل دريغ ورزد. اگرچه طرز كار و عمل او - بر حسب احوال و شرائط شخصى زندگانى وى - كاملا مطابق با قانون دين باشد؛ (لكن در عين حال ، تضاد و تناقض نمائى كردار و گفتار او قابل اغماض نيست )؛ اگرچه احكام و قوانين دينى بر حسب اختلاف اشخاص ، متفاوت مى باشد. (لذا بايد در اينگونه موارد از ايجاد شبهه و بازتابهاى نامطلوب ، پيشگيرى شود)؛ به عنوان مثال :

اگر عالم و دانشمندى ، ديگران را به تشييع جنازه و ساير احكام مربوط به آن ، و يا به روزه گرفتن ، يا به برآوردن حاجات مؤ منين و كارهاى نيك و يا زيارت اعتاب مقدسه پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمهعليهم‌السلام دعوت كند؛ ولى خود - به علت اشتغال به كارهاى مهم تر - موفق به چنين اعمالى نباشد، به گونه اى كه اشتغال او به كارهاى مهم تر، با انجام كارهائى كه مردم را بدآنها دعوت مى كند سازگار نيست و نمى تواند دست اندر كار آنها گردد؛ و نيز چون اشتغالات او از اهميت و فضيلت بيشترى برخوردار است ناگزير از ترك آن اعمال مى شود، و يا آنكه اشتغالات او، ضرورى و غيرقابل گريز است ؛ در چنين شرائطى كه اشتغالات مهم و يا ضرورى او، علت ترك برخى از اعمال باشد لازم است همين علت و عذر موجه خويش را به ديگران اعلام كند تا زنگار شبهه و وسوسه هاى شيطان را از قلوب مستمعان گفتار خويش بزدايد (و از اين طريق از مظان تهمت ديگران برهد تا او را به دوگانگى و تناقض كردار و گفتارش ‍ متهم نسازند)؛ چنانكه (در طى يكى از رويدادهاى زندگانى رسول گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قضيه اى اتفاق افتاد كه آن حضرت ضمن آن براى دفع تهمت ، مراتب را اعلام فرمود و) خويشتن را از اين تهمت خلاص كرد: يكى از اصحاب پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن حضرت را شبى همراه همسرش (گويا صفيه ) ديد كه به خانه مى رفتند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از بيم آنكه مبادا توهم و وسوسه اى براى آن شخص ناظر صحنه به هم رسد و تصور كند كه پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با زن بيگانه اى همراه است به آن شخص فرمود: فلانى ! اين زن ، همسر من ، فلان كس (يعنى صفيه ) است و با اين هشدار، به وى فهماند كه چرا با اين زن همراه مى باشد؛ چون بيم آن داشت كه ابليس با تلبيسات و وسوسه انگيزى خود، در آن شخص سوءظنى به باز آورد، (لذا براى دفع توهم به وى اعلام كرد كه اين زن ، همسر شرعى و قانونى من است ).

اگرچه بر هر شنونده اى (كه به اوامر و دستورات عالم و معلم گوش فراميدهد) لازم است در مرحله نخست - آنگاه كه شبهه و وسوسه اى از لحاظ اختلاف گفتار و رفتار در ذهن او بهم ميرسد - به هيچوجه به گوينده و معلمى كه ديگران را به كار نيك و اعمال شايسته دعوت مى كند اعتراض ننمايد. حتى اگر براى اعتراض و انتقاد خود احتمالا داراى مجوزى هم باشد حق خرده گيرى و انتقاد ندارد؛ (چون ممكن است - برخلاف اشتباه و احتمال او - گوينده در ترك اعمالى كه ديگران را بدآنها دعوت مى كند، داراى عذر موجهى باشد كه نتوان بر او خرده گرفت ). البته در صورتيكه هيچ عذر موجهى قطعا در ميان نباشد و ميان كردار و گفتار او، تضاد و تعاندى غيرقابل اغماض مشهود گردد، شنونده ، حق اعتراض و انتقاد را دارا است ؛ چنانكه قريبا از اين مطلب در بحث از آداب متعلم و شاگرد، توضيحى در پيش داريم

به طور خلاصه بايد گفت : قضيه معلم و شاگرد از لحاظ نقش پذيرى شاگرد نسبت به اخلاق و اعمال معلم ، همانند قضيه مهر و موم مى باشد كه در موم ، تمام نقشها و تصويرهائى كه در مهر وجود دارد، منعكس مى شود. ما اين نقش پذيرى را در مورد گروهى از شاگردان و دانشجويان در برابر معلمان و استادانشان به چشم ديده ايم (و اين حقيقت را كاملا لمس نموده ايم كه شاگرد در رفتار خود، يك نمونه پرداز ماهرى از اعمال استاد و معلم خود مى باشد) كه البته با توجه به اختلاف افعال و اخلاق معلم ، همه گونه رفتار او را شاگرد در اعمال و رفتار خود پياده مى كند. اين واقعيت را ما كاملا حس كرديم و هيچكس نمى تواند به مانند كسى كه حقيقت را ديده و شهود كرده و در اين جهت ، مهارت و كاردانى كسب كرده است ، هشداردهنده و بيدارگر باشد. (ما اين حقيقت را ديده ايم و به شما هشدار مى دهيم و چون اين واقعيت را با چشم باز، ديده ايم كه رفتار معلم در رفتار شاگرد منعكس مى شود، لذا مصرانه مى گوئيم : كه بايد كردار و رفتار معلم ، نماينده گفتار و هماهنگ با آن باشد.

حدیث - ۶۷

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

رحم الله رجلا قام من اللیل فصلی و ایقظ امراءته فصلت ، فان ابت نضح فی وجهها الماء، رحم الله امراءة قامت من اللیل فصلت و ایقظت زوجها، فان ابی نضحت فی وجهه الماء؛

خدا رحمت کند، مردی را که شب از خواب برخیزد و نماز شب بخواند و همسرش را نیز براین عمل تشویق نماید، و اگر بیدار نشد (با اجازه قبلی او) به صورت وی آب بپاشد و او را بیدار کند و همچنین خدا بیامرزد زنی که در شب برخیزد و نماز شب بخواند وشوهرش را نیز بدین عمل وادار کند و اگر از جای برنخواست (با اذن قبلی او) آب به صورتش بپاشد، تا او را بیدار کند.

(میزان الحکمه ، ج ۵، ص ۴۱۸).

حدیث - ۶۸

قال الصادقعليه‌السلام :

حتی یتم له تسع سنین ، فاذا تمت له علم الوضو وضرب علیه وامر بالصلوة و ضرب علیها، فاذا، تعلم ، الوضوء و الصلاة غفرالله لوالدیه ؛

وقتی (فرزندتان ) به سن نه سالگی برسد، پس وقتی که نه سالش تمام شد، وضو را به او یاد بدهید واگر کوتاهی کرد او را ادب کنید، و او را امر به نماز کنید و اگر کوتاهی کرد او را ادب کنید پس زمانیکه فرزند وضو و نماز را یاد گرفتید، خدا پدر و مادرش را می آمرزد.

(وسائل الشیعه ، ج ۳، ص ۱۳).

حدیث - ۶۹

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

مرو صبیانکم بالصلوة اذا کانو ابناء ست سنین و اضربوهم اذا کانوا ابناء سبع سنین و فرقوا بینهم فی المضاجع کانوا ابناء عشر سنین؛

فرزندان خود را در سن شش سالگی به نماز وادار کنید، و در هفت سالگی آنان را (در صورت نخواندن ) تنبیه کنید، ودر سن ده سالگی رختخواب آنان را جدا کنید.

(مستدرک الوسائل ، ج ۱ ص ۱۷۱).

حدیث - ۷۰

قال الصادقعليه‌السلام :

فاذا تعلم الوضوء و الصلاة غفرالله لوالدیه ؛

چون فرزندی وضو و نماز را یاد گیرد، خداوند (به پاداش آن ) پدر و مادر او را می آمرزد.

(وسائل الشیعه ، ج ۳، ص ۱۳).

حدیث - ۷۱

قال علیعليه‌السلام :

علموا صبیانکم الصلاة ؛

نماز را به فرزندانتان بیاموزید.

(جامع احادیث الشیعه ، ج ۴ ص ۴۶).

حدیث - ۷۲

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

مروا صبیانکم بالصلوة اذا بلغوا سبع سنین و اضربوهم علی ترکها اذا بلغوا تسعا ؛

فرزندان هفت ساله تان را به نماز وادار کنید و نه سالگان را اگر ترک نماز نمودند تاءدیب کنید.

(سفینة البحار، ج ۲ ص ۲۵).

حدیث - ۷۳

قال الباقرعليه‌السلام :

انا ناءمر صبیننا بالصلاة اذا کانوا بنی خمس سنین فمروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنی سبع سنین ؛

فرزندان ما وقتی پنج ساله می شوند، امر می کنیم که نماز بخوانند، پس شما هم هنگامی که فرزندانتان به هفت سالگی رسیدند، آنها را نماز خواندن امر کنید.

(وسائل الشیعه ، ج ۳ ص ۱۲).

حدیث - ۷۴

قال علیعليه‌السلام :

علموا صبیانکم الصلاة وخدوهم بها اذا بلغوا ثمانی سنین ؛

نماز را به فرزندان خویش تعلیم دهید، و چون به هشت سالگی رسیدند، آنان را وادار به خواندن این فریضه الهی نمایند.

(وسائل الشیعه ، ج ۳، ص ۱۲).

حدیث - ۷۵

أکرموا أولادکم و أحسنوا آدابهم؛

فرزندان خود را گرامی شمارید و نیکو تربیت شان کنید.

نهج الفصاحه

حدیث - ۷۶

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

أعینوا أولادکم علی البرّ من شاء إستخرج العقوق من ولده؛

فرزندان خود را در خوب شدن کمک کنید زیرا هر که بخواهد می تواند نافرمانی را از فرزند خود بیرون آورد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۷۷

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

اعدلوا بین أولادکم بالنّحل کما تحبّون أن یعدلوا بینکم فی البرّ و اللّطف؛

شما که می خواهید فرزندانتان در نیکی و محبت با شما به عدالت رفتار کنند در کار بخشش با آنها به عدالت رفتار کنید.

نهج الفصاحه

حدیث - ۷۸

قال الباقرعليه‌السلام :

انا نأمر صبیاننا بالصلاة اذا کانوا بنی خمس سنین، فمروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنی سبع سنین.

امام باقرعليه‌السلام فرمود:

هنگامی که فرزندان ما پنج ساله شدند دستور می‌دهیم نماز بخوانند، پس شما هم وقتی فرزندانتان به هفت سالگی رسیدند آنها را به نماز دستور دهید.

وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۱۲

حدیث - ۷۹

رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند :

حق الولد علی والده ان یعلمه الکتابة والسباحة والرمایة وان لا یرزقه الا طیباً وان یزوجه اذا بلغ؛

حق فرزند (پسر) بر عهده پدرش این است که به او نوشتن، شنا کردن وتیراندازی را آموزش دهد و روزی او را تنها از راه حلال وپاکیزه تهیه نماید.

نهج الفصاحه : ح ۱۳۹۴

حدیث - ۸۰

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

اَلنّاسُ مَعادِنُ وَ الْعِرْقُ دَسّاسٌ وَ اَدَبُ السُّوءِ کَعِرْقِ السُّوءِ؛

مردم، همانند معدن‌ها مختلف‌اند و اصل و نسب در انسان بسیار مؤثر است و تربیت بد، همانند اصل و نسبِ بد است.

نهج الفصاحه، ح ۳۱۴۶.

حدیث - ۸۱

پیامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

حق فرزند بر پدرش این است که برای او اسم خوب انتخاب کند، خوب تربیتش نماید و در کار شایسته‌ای مستقرش سازد.

الحدیث - ، ص ۲.

حدیث - ۸۲

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

هیچ پدری مالی بهتر از ادب نیک،به فرزند خود نداده است.

(نهج الفصاحه ، ح۲۶۱۳)

حدیث - ۸۳

امام کاظمعليه‌السلام می فرمایند :

قالَ بَعْضُهُم: شَکْوَتُ اِلی ابِی الْحَسَنِ موسیعليه‌السلام ابنا لی ، فَقالَ : لا تَضْرِبْهُ، وَاهْجُرْهُ وَ لا تُطِلْ ؛

کسی گفت : از فرزندم به امام کاظمعليه‌السلام شکایت کردم ایشان فرمودند : او را نزن بلکه با او قهر کن ولی نه به مدّت طولانی

عدّة الداعی ، ص ۷۹.

حدیث - ۸۴

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

مَنْ قَـبَّلَ وَلَدَهُ کَـتَبَ اللّه‌ُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَمَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللّه‌ُ یَوْمَ الْقیامَةِ، وَمَنْ عَلَّمُهُ الْقُرآنَ دُعیَ بِالاَْبـَوَیْنِ فَیُکْسَیانِ حُلَّتَیْنِ یُضی‌ءُ مِنْ نورِهِما وُجوهُ اَهْلِ الْجَنَّةِ ؛

هر کس فرزندش را ببوسد ، خداوند عزّوجلّ برای او ثواب می‌نویسد و هر کسی که او را شاد کند ، خداوند روز قیامت او را شاد خواهد کرد و هر کس قرآن به او بیاموزد ، پدر و مادرش دعوت می‌شوند و دو لباس بر آنان پوشیده می‌شود که از نور آنها ، چهره‌های بهشتیان نورانی می‌گردد

کافی ، ج ۶، ص ۴۹، ح۱.

حدیث - ۸۵

امام کاظمعليه‌السلام می فرمایند :

تُسْتَحَبُّ عَرامَةُ الصَّبیِّ فی صِغَرِهِ لِیَکونَ حَلیما فی کِـبَرِهِ، ما یَنْبَغی اَنْ یَکونَ اِلاّ هکَذا ؛

خوب است بچّه در کودکی بازی‌گوش باشد تا در بزرگ‌سالی بردبار گردد و شایسته نیست که جز این باشد

کافی ، ج ۶، ص ۵۱.

حدیث - ۸۶

امام علیعليه‌السلام می فرمایند :

مَنْ سَاَلَ فی صِغَرِهِ اَجابَ فی کِبَرِهِ ؛

هر کس در خردسالی سئوال کند، در بزرگ‌سالی‌اش پاسخ می‌دهد

غرر الحکم ، ح ۸۲۷۳.

حدیث - ۸۷

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

اَلْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنینَ، وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنینَ، وَ وَزیرٌ سَبْعَ سِنینَ؛

فرزند هفت سال سروَر، هفت فرمانبردار، و هفت سال وزیر است

مکارم الاخلاق، ص ۲۲۲

حدیث - ۸۸

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

مَنْ کانَ عِنْدَهُ صَبِیٌّ فَلْیَتَصابَ لَهُ ؛

هر کس با کودک سروکار دارد ، با او کودکانه رفتار کند

من لا یحضره الفقیه ، ج ۳، ص ۴۸۳.

حدیث - ۸۹

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

طَهِّروا اَولادَکُمْ یَوْمَ السّابِـعِ فَاِنَّهُ اَطْیَبُ وَ اَطْهَرُ و اَسْرَعُ لِنَباتِ اللَّحْمِ، وَ اِنَّ الأَْرْضَ تَنْجُسُ مِنْ بَولِ الاَْغْلَفِ اَرْبَعینَ صَباحا ؛

روز هفتم [تولّد] ، فرزندتان را [با ختنه] پاک کنید ، چرا که مایه تمیزی و پاکیزگی بیشتر و رویِش شتابنده‌ترِ گوشت است و زمین ، چهل روز از بول شخص ختنه نشده ، آلوده می‌ماند

کافی ، ج۶، ص۳۵، ح۲.

حدیث - ۹۰

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

اَحِبُّوا الصِّبْیانَ وَ ارْحَمُوهُمْ ، وَ اِذا وَ عَدتُموهُمْ شَیْئا فَفُوا لَهُمْ ، فَاِنَّهُمْ لا یَدْرونَ اِلاّ اَ نَّـکُمْ تَرْزُقونَهُمْ ؛

کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید و هرگاه به آنان وعده دادید ، به آن وفا کنید ، زیرا آنان ، روزی دهنده خود را کسی غیر از شما نمی‌دانند

کافی ، ج ۶، ص ۴۹، ح ۳.

حدیث - ۹۱

امام علیعليه‌السلام می فرمایند :

اَلاِْفْراطُ فِی الْمَلامَةِ یَشُبُّ نیرانَ اللَّجاجِ ؛

زیاده‌روی در سرزنش کردن ، آتش لجاجت را شعله‌ور می‌سازد

تحف العقول ، ص ۸۴

حدیث - ۹۲

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

اِذا بَلَغَ اَوْلادُکُمْ سَبْعَ سِنینَ فَفَرِّقوا بَیْنَ فُرُشِهِمْ؛

هرگاه کودکانتان به هفت‌سالگی رسیدند، رخت‌خواب‌هایشان را جدا کنید.

مستدرک علی الصحیحین ، ج ۱، ص ۳۱۷.

حدیث - ۹۳

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند :

اِذا بَلَغَتِ الجاریَةُ سِتَّ سِنینَ فَلا تُقَبِّلها وَالْغُلامُ لا یُقَـبِّلُ الْمَرْاَ ةَ اِذا جاوَزَ سَبْعَ سِنینَ ؛

چون دختر [نامحرم] شش ساله شد ، او را مبوس و پسر نیز چون از هفت سالگی گذشت ، زن [نامحرم] را نبوسد

مکارم الأخلاق ، ج ۱، ص ۴۷۹، ح ۱۶۵۹

حدیث - ۹۴

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

وَالَّذی نَفْسی بِیَدِهِ لَوْ اَنَّ رَجُلاً غَشِیَ امْرَاَتَهُ وَ فِی الْبَیْتِ صَبیٌّ مُسْتَیْقِظٌ یَراهُما وَیَسْمَعُ کَلامَهُما وَنَفَسَهُما ما اَفْلَحَ اَبَدا ؛ اِذا کانَ غُلاما کانَ زانیا اَوْ جاریَةً کانَتْ زانیَةً؛

سوگند به کسی که جانم به دست اوست ، اگر کسی با همسرش درآمیزد و در اتاق ، کودکی بیدار باشد که آنان را ببیند و سخن گفتن و صدای نَفَس آنان را بشنود ، هرگز رستگار نمی‌شود اگر پسر باشد ، مردی زناکار و اگر دختر باشد ، زنی زناکار می‌گردد

کافی، ج ۵، ص ۵۰۰، ح ۲.

حدیث - ۹۵

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

اَدِّبُوا اَوْلادَکُمْ فی بُطونِ اُمَّهاتِهِمْ. قیلَ: وَکَیْفَ ذلِکَ یا رَسُولَ اللّه‌ِ؟ فَقالَ: بِاِطْعامِهِمُ الْحَلالَ؛

فرزندانتان را در رحم مادرانشان تربیت کنید. سئوال شد: این چطور ممکن است، ای رسول خدا؟ فرمودند: با خوراندن غذای حلال (به مادرانشان)

جُنگ مهدوی، ص .۱۳۲

حدیث - ۹۶

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

اِنَّ الْوَلَدَ الصّالِحَ رَیْحانَةٌ مِنْ رَیاحینِ الْجَنَّةِ؛

فرزند شایسته ، گُلی از گل‌های بهشت است

کافی ، ج ۶، ص ۳، ح ۱۰.

حدیث - ۹۷

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند :

مَنْ قَرَاَ الْقُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اِخْتَلَطَ الْقُرآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اللّه‌ُ عَزَّوَجَلَّ مَعَ الْسَّفَرَةِ الْکِرامِ الْبَرَرَةِ ، وَ کانَ الْقُرآنُ حَجیزا عَنْهُ یَوْمَ الْقیامَةِ ؛

هر جوان مؤمنی که در جوانی قرآن تلاوت کند ، قرآن با گوشت و خونش می‌آمیزد و خداوند عزّوجلّ او را با فرشتگان بزرگوار و نیک قرار می‌دهد و قرآن نگهبان او در روز قیامت ، خواهد بود

کافی ، ج ۲، ص ۶۰۳ ، ح ۴

حدیث - ۹۸

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند :

لَسْتُ اُحِبُّ اَنْ اَرَی الشّابَّ مِنْـکُمْ اِلاّ غادیاً فی حالَیْنِ : اِمّا عالِماً اَوْ مُتَعَلِّما ، فَاِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَرَّطَ ، فَاِنْ فَرَّطَ ضَیَّعَ ، وَ اِنْ ضَیَّعَ اَثِمَ ، وَ اِنْ اَثِمَ سَـکَنَ النّارَ وَ الَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا بِالْحَقِّ ؛

دوست ندارم جوانانِ شما را جز در دو حالت ببینم : دانشمند یا دانش‌اندوز اگر جوانی چنین نکند ، کوتاهی کرده و اگر کوتاهی کرد ، تباه ساخته و اگر تباه ساخت ، گناه کرده است و اگر گناه کند ، سوگند به آن کس که محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به حق برانگیخت ، دوزخ‌نشین خواهد شد

امالی طوسی ، ص ۳۰۳، ح ۶۰۴

حدیث - ۹۹

امام علیعليه‌السلام می فرمایند :

اَوْلَی الاَْشْیاءِ اَنْ یَتَعَلَّمَهَا الاَْحْداثُ، الاَْشْیاءُ الَّتی اِذا صاروا رِجالاً اِحْتاجوا اِلَیْها؛

شایسته‌ترین چیزهایی که جوانان باید آنها را بیاموزند، چیزهایی هستند که در بزرگسالی به آنها نیاز دارند.

شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۳۳۳، ح ۸۱۷

حدیث - ۱۰۰

قالَ رَجُلٌ: یا رَسولَ اللّه‌ِ! ما حَقُّ ابْنی هذا؟ قالَ: تُحْسِنُ اسْمَهُ وَ اَدَبَهُ وَ تَضَعُهُ مَوْضِعا حَسَنا؛

مردی به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض کرد: حق این فرزند بر من چیست؟ پیامبر فرمودند: اسم خوب برایش انتخاب کنی، به خوبی او را تربیت نمایی و به کاری مناسب و پسندیده بگماری.

عدّة الداعی، ص ۷۶.

حدیث - ۱۰۱

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

اوصیکُمْ بِالشُّبّانِ خَیْرا فَاِنَّهُمْ اَرَقُّ اَفـْئِدَةً اِنَّ اللّه‌َ بَعَثَنی بَشیرا وَ نَذیرا فَحالَـفَنِی الشُّبّانُ وَ خالَفَنِی الشُّیوخُ؛

شما را به نیکی با جوانان سفارش می‌کنم، چرا که آنان، دل‌های رقیق‌تری دارند، به راستی که خداوند، مرا بشارت دهنده و هشدار دهنده برانگیخت، جوانان با من هم پیمان شدند و پیران با من به مخالفت برخاستند.

سفینة البحار، ج ۲، ص ۱۷۶.

حدیث - ۱۰۲

امام علیعليه‌السلام می فرمایند :

فی وَصِیَّتِهِ لاِبْنِهِ الحَسَنِعليه‌السلام اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ کَالاَْرضِ الخالیَةِ ما اُ لْقیَ فیها مِنْ شَیْ‌ءٍ قَبِلَتْهُ فَبادَرتُکَ بِالاَْدَبِ قَبْلَ اَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَیَشْتَغِلَ لُبُّکَ ؛

امام علیعليه‌السلام :

در وصیّت به فرزندش امام حسنعليه‌السلام : دل جوان ، مانند زمین کشت‌ناشده است آنچه در آن افکنده شود، می‌پذیرد از این رو ، پیش از آن‌که دلت سخت گردد و خِرَدَت سرگرم شود ، به تربیت تو همت گماشتم.

نهج البلاغة ، از نامه ۳۱

حدیث - ۱۰۳

امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

اِذا عاتَبتَ الحَدَثَ فَاترُک لَهُ مَوضِعا مِن ذَ نبِهِ لِئَلاّ یَحمِلَهُ الاخراجُ عَلَی المُکابَرَةِ؛

هرگاه جوان را توبیخ کردی ، برخی خطاهای او را نادیده بگیر، تا توبیخ تو، او را به مقابله وادار نسازد.

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ، ج ۲۰، ص ۳۳۳، ح ۸۱۹

حدیث - ۱۰۴

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند:

عَلَیکَ بِالأَحداثِ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلی کُلِّ خَیرٍ؛

جوانان را دریاب، زیرا که آنان سریع‌تر به کارهای خیر روی می‌آورند.

کافی، ج ۸، ص ۹۳، ح ۶۶

حدیث - ۱۰۵

یا اباهارون ! انا ناءمر صبیاننا بتسبیح فاطمة - علیهاالسلام - کما ناءمرهم بالصلاة ، فالزمه ، فانه لم یلزمه عبد فشقی؛

ای اباهارون! ما بچه های خود را همان طور که به نماز امر می کنیم ، به تسبیح حضرت فاطمهعليها‌السلام نیز امر می کنیم تو نیز بر آن مداومت کن ، زیرا بنده شقی (و بدبخت معنوی ) بدان پای بند نمی شود.

(فروع کافی ، کتاب الصلاة ص ۳۴۳، ح ۱۳).

حدیث - ۱۰۶

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

من ولدله مولود فلیؤ ذن فی اذنه الیمنی ، و لیقم فی الیسری ، فان ذلک عصمة من الشیطان ؛

کسی که فرزندی به او داده شد (به دنیا آمد) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگوید، زیرا این عمل ، نوزاد را از شر شیطان حفظ می نماید.

(بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۱۶۲)

حدیث - ۱۰۷

قال الصادقعليه‌السلام :

المولود اذا ولد یوذن فی اذنه الیمنی و یقام فی الیسری ؛

فرزند وقتی به دنیا آمد، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه بگویید.

(مکارم الاخلاق ، ص ۲۶۱)

حدیث - ۱۰۸

قال الصادقعليه‌السلام :

حتی یتم له تسع سنین ، فاذا تمت له ، علم الوضوء و اضرب علیه و اءمر بالصلوة واضرب علیها، فاذا تعلم الوضوء و الصلاة غفر الله لوالدیه ، ان شاء الله ؛

وقتی فرزندانتان به سن نه سالگی رسید، پس وقتی که نه سالش تمام شد وضو را به او یاد بدهید و اگر کوتاهی کرد او را ادب کنید و او را امر به نماز کنید و اگر کوتاهی کرد او را ادب کنید. پس وقتی فرزند وضو ونماز را یاد گرفت ، خدا پدر و مادرش را می آمرزد، ان شاء الله

(وسائل الشیعه ، ج ۳، ص ۱۳)

حدیث - ۱۰۹

امام علیعليه‌السلام :

حَقُّ الوَلَدِ علَی الوالِدِ أن یُحَسِّنَ اسمَهُ ، ویُحسِّنَ أدَبَهُ ، ویُعَلِّمَهُ القرآنَ؛

از جمله حقوق فرزند بر پدر ، این است که نامی نیکو بر او بنهد و بخوبی تربیتش کند و قرآن را به او بیاموزد

نهج البلاغة : الحکمة ۳۹۹ منتخب میزان الحکمة : ۴۶۰

حدیث - ۱۱۰

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

اَدِّبوا اَولادَکُمْ عَلی ثَلاثِ خِصالٍ : حُبِّ نَبیِّکُمْ و حُبِّ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ عَلی قِراءَةِ الْقُرآنِ ؛

فرزندانتان را به سه چیز ادب کنید: عشق به پیامبرتان، عشق به خاندان او، و قرآن خواندن.

غرر الحکم، ح ۴۴۸۸

حدیث - ۱۱۱

امام محمد باقرعليه‌السلام فرمودند:

فرزندان ، به واسطه صالح بودن پدرانشان ( از انحراف ) محفوظ می‌مانند

یحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۶۸ ، ص ۲۳۶

حدیث - ۱۱۲

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

من ربّی صغیرا حتّی یقول: لا إله إلّا اللَّه لم یحاسبه اللَّه؛

هر که طفلی را تربیت کند تا لا اله الا اللَّه گوید خدا از او حساب نخواهد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۱۳

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

لأن یؤدّب رجل ولده خیر له من أن یتصدّق بصاع؛

این که مردی فرزند خویش را ادب کند برای وی بهتر است از پیمانه ای صدقه کند.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۱۴

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

عرامه الصّبیّ فی صغره زیاده فی عقله فی کبره؛

سرکشی طفل در دوران کودکی مایه فزونی عقل او در بزرگی است.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۱۵

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

حقّ الولد علی والده أن یحسّن اسمه و یزوّجه إذا أدرک و یعلّمه الکتاب؛

حق پسر بر پدر آن ست که نام او را نیک کند و همین که به بلوغ رسید زنش دهد و خط نوشتن بدو بیاموزد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۱۶

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

حقّ الولد علی الوالد أن یعلّمه الکتابه و السّباحه و الرّمایه و أن لا یرزقه إلّا طیّبا و أن یزوّجه إذا بلغ؛

حق پسر بر پدر آن است که نوشتن و شنا کردن و تیر انداختن به او بیاموزد و جز غذای خوب بدو نخوراند و همین که بالغ شد به او زن بدهد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۱۷

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

حقّ الولد علی الوالد أن یحسّن اسمه و یحسّن موضعه و یحسّن أدبه؛

حق پسر بر پدر آن است که نام او را نیک و جای او را نیک و ادب او را نیک کند.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۱۸

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

أیّما ناشئ نشأ فی طلب العلم و العباده حتّی یکبر أعطاه اللَّه یوم القیامه ثواب اثنین و سبعین صدّیقا؛

هر طفلی که در طلب علم و عبادت بزرگ شود خداوند ثواب هفتاد و دو صدیق به او عطا کند.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۱۹

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

إنّ من حقّ الولد علی والده أن یعلّمه الکتابه و أن یحسن اسمه و أن یزوّجه إذا بلغ؛

از جمله حقوق فرزند بر پدر آن است که او را نوشتن آموزد و نام او را خوب انتخاب کند و هنگام بلوغ به او زن بدهد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۲۰

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

مَن تَسَمّی بِاسمی یَرجو بَرَکَتی وَ یُمنی، غَدَت عَلَیهِ البَرَکَةُ وَ راحتَ اِلی یَومِ القیامَةِ؛

هر کس به نام من نامگذاری کند و برکت و خجستگی مرا امید داشته باشد، برکت به سوی او خواهد آمد و تا قیامت (باقی) خواهد بود.

کنزالعمّال، ح ۴۵۲۲۱

حدیث - ۱۲۱

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

اَدِّبوا اَولادَکُمْ عَلی ثَلاثِ خِصالٍ : حُبِّ نَبیِّکُمْ و حُبِّ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ عَلی قِراءَةِ الْقُرآنِ؛

فرزندانتان را به سه چیز ادب کنید: عشق به پیامبرتان، عشق به خاندان او، و قرآن خواندن.

غرر الحکم، ح ۴۴۸۸

حدیث - ۱۲۲

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

أکرِموا أولادَکُم و أحسِنوا آدابَهُم؛

فرزندانتان را گرامی بدارید و نیکو تربیت شان کنید.

عوالی اللآلی ، ج ۱ ، ص ۲۵۴

حدیث - ۱۲۳

حضرت علیعليه‌السلام می فرمایند:

اِنَّ النّاسَ اِلی صالِحِ الاَدَبِ اَحوَجُ مِنهُم اِلَی الفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ؛

مردم، به ادب (فرهنگ و تربیتِ) درست ، نیازمندترند، تا به طلا و نقره

غرر الحکم، ح ۳۵۹۰

حدیث - ۱۲۴

امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

لا تَقسِروا اَولادَکُم عَلی آدابِکُم ، فَاِنَّهُم مَخلوقونَ لِزَمانٍ غَیرِ زَمانِکُم

آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید، زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده‌اند

شرح ابن ابی الحدید ، ج۲۰، ح۱۰۲

حدیث - ۱۲۵

امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

لا أدَبَ مَعَ غَضَب

با خشم، تربیت ممکن نیست.

غرر الحکم ، ح ۱۰۵۲۹

حدیث - ۱۲۶

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند:

بادِرُوا أولادََکُم بِالحدیث - قَبلَ أن یَسبِقَکُم إلَیهِمُ المُرجِئَةُ؛

در آموزش حدیث به فرزندانتان شتاب کنید پیش از آنکه مرجئه (منحرفان) زودتر از شما به سراغ آنها بروند.

کافی، ج ۶، ص ۴۷

حدیث - ۱۲۷

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

أدِّبُوا أوْلادَکُمْ عَلَیَ ثَلاثٍ: حُبِّ نَبِیکُمْ، وَحُبِّ أهلِ بَیتِهِ، وَعَلیَ قِرَاءَةِ الْقُرآنِ؛

فرزندانتان را با سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، دوستی اهل بیت ایشانعليه‌السلام و تلاوت قرآن.

لجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۴

حدیث - ۱۲۸

امام صادقعليه‌السلام فرمودند:

عَلَیک بِالاحداثِ فَإنَّهُم اسرَعُ إلی کلِّ خَیرٍ؛

نوجوانان را در یاب، که این گروه در پذیرش هر خوبی ، بیشتر شتاب می کنند.

(الکافی ، ج ۸ ، ص ۹۳)

حدیث - ۱۲۹

حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

اَوسِعوا لِلشَّبابِ فِی المَجلِسِ وَ اَفهِموهُمُ الحدیث - فَاِنَّهُمُ الخُلوفُ وَ اَهلُ الحدیث ؛

برای جوانان در مجالس جای باز کنید، و امور نو و جدید را به آنان تفهیم کنید، چرا که این گروه جایگزین شما و درگیر مسائل جدید خواهند شد.

(الفردوس ، ج ۱، ص ۹۸، ح ۳۲۰ )

حدیث - ۱۳۰

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

اِنَّ النّاسَ اِلی صالِحِ الادَبِ اَحوَجُ مِنهُم اِلَی الفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ؛

مردم، به ادب (فرهنگ و تربیتِ) درست ، نیازمندترند، تا به طلا و نقره.

(مکارم الأخلاق، ص ۱۷)

حدیث - ۱۳۱

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

کفاک أدباً لِنفسِک اجتِنابُ ما تَکرَهُهُ مِن غَیرِک؛

برای تربیت کردن خود همین بس که از آنچه در دیگران نمی‌پسندی، دوری کنی.

(بحار الأنوار، ج ۷۰، ص ۷۳)

حدیث - ۱۳۲

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

أولَی الأشیاءِأن یتَعَلَّمَها الأحداثُ الأشیاءُالَّتِی إذا صاروُارِجالاً إحتاجوا إلَیها؛

بهترین چیزی که نوجوانان باید فراگیرند، چیزهایی است که در بزرگسالی خود به آنها نیاز خواهند داشت.

(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۲، ص۳۳۳)

حدیث - ۱۳۳

امام سجادعليه‌السلام فرمودند:

کثرةُ النُّصحِ یدعو إلی التُّهمَةِ؛

نصیحت زیاد، موجب بدبینی می‌شود.

بحار الأنوار، ج۷۲، ص۶۶

حدیث - ۱۳۴

امام صادقعليه‌السلام فرمودند:

مَن قَرَا القُرآن و هو شابٌّ مُؤمِنٌ ، اختَلَطَ القُرآنُ بلَحمِهِ و دَمِهِ؛

هر جوان مؤمنی که قرآن بخواهد، قرآن با گوشت و خون او را در می آمیزد.

الامام صادقعليه‌السلام الوسائل ۱۴/۲

حدیث - ۱۳۵

بهترین میراث پدران برای فرزندان، ادب است نه مال و ثروت؛ زیرا ثروت از بین می رود و ادب می ماند.

اصول کافی، ج۸، ص ۱۵۰.

حدیث - ۱۳۶

حضرت امام صادقعليه‌السلام می فرمایند:

بهترین میراث پدران برای فرزندان، ادب است نه مال و ثروت؛ زیرا ثروت از بین می رود و ادب می ماند.

اصول کافی، ج۸، ص ۱۵۰.

حدیث - ۱۳۷

حضرت امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

بهترین شرافت و افتخار خانوادگی، ادب نیکو است.

غررالحکم، ح ۲۹۴۹.

حدیث - ۱۳۸

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

اِذا بَلَغَ اَوْلادُکُمْ سَبْعَ سِنینَ فَفَرِّقوا بَیْنَ فُرُشِهِمْ؛

هرگاه کودکانتان به هفت‌سالگی رسیدند، رخت‌خواب‌هایشان را جدا کنید.

مستدرک علی الصحیحین ، ج ۱، ص ۳۱۷، ح ۷۲۱

حدیث - ۶۷

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

رحم الله رجلا قام من اللیل فصلی و ایقظ امراءته فصلت ، فان ابت نضح فی وجهها الماء، رحم الله امراءة قامت من اللیل فصلت و ایقظت زوجها، فان ابی نضحت فی وجهه الماء؛

خدا رحمت کند، مردی را که شب از خواب برخیزد و نماز شب بخواند و همسرش را نیز براین عمل تشویق نماید، و اگر بیدار نشد (با اجازه قبلی او) به صورت وی آب بپاشد و او را بیدار کند و همچنین خدا بیامرزد زنی که در شب برخیزد و نماز شب بخواند وشوهرش را نیز بدین عمل وادار کند و اگر از جای برنخواست (با اذن قبلی او) آب به صورتش بپاشد، تا او را بیدار کند.

(میزان الحکمه ، ج ۵، ص ۴۱۸).

حدیث - ۶۸

قال الصادقعليه‌السلام :

حتی یتم له تسع سنین ، فاذا تمت له علم الوضو وضرب علیه وامر بالصلوة و ضرب علیها، فاذا، تعلم ، الوضوء و الصلاة غفرالله لوالدیه ؛

وقتی (فرزندتان ) به سن نه سالگی برسد، پس وقتی که نه سالش تمام شد، وضو را به او یاد بدهید واگر کوتاهی کرد او را ادب کنید، و او را امر به نماز کنید و اگر کوتاهی کرد او را ادب کنید پس زمانیکه فرزند وضو و نماز را یاد گرفتید، خدا پدر و مادرش را می آمرزد.

(وسائل الشیعه ، ج ۳، ص ۱۳).

حدیث - ۶۹

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

مرو صبیانکم بالصلوة اذا کانو ابناء ست سنین و اضربوهم اذا کانوا ابناء سبع سنین و فرقوا بینهم فی المضاجع کانوا ابناء عشر سنین؛

فرزندان خود را در سن شش سالگی به نماز وادار کنید، و در هفت سالگی آنان را (در صورت نخواندن ) تنبیه کنید، ودر سن ده سالگی رختخواب آنان را جدا کنید.

(مستدرک الوسائل ، ج ۱ ص ۱۷۱).

حدیث - ۷۰

قال الصادقعليه‌السلام :

فاذا تعلم الوضوء و الصلاة غفرالله لوالدیه ؛

چون فرزندی وضو و نماز را یاد گیرد، خداوند (به پاداش آن ) پدر و مادر او را می آمرزد.

(وسائل الشیعه ، ج ۳، ص ۱۳).

حدیث - ۷۱

قال علیعليه‌السلام :

علموا صبیانکم الصلاة ؛

نماز را به فرزندانتان بیاموزید.

(جامع احادیث الشیعه ، ج ۴ ص ۴۶).

حدیث - ۷۲

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

مروا صبیانکم بالصلوة اذا بلغوا سبع سنین و اضربوهم علی ترکها اذا بلغوا تسعا ؛

فرزندان هفت ساله تان را به نماز وادار کنید و نه سالگان را اگر ترک نماز نمودند تاءدیب کنید.

(سفینة البحار، ج ۲ ص ۲۵).

حدیث - ۷۳

قال الباقرعليه‌السلام :

انا ناءمر صبیننا بالصلاة اذا کانوا بنی خمس سنین فمروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنی سبع سنین ؛

فرزندان ما وقتی پنج ساله می شوند، امر می کنیم که نماز بخوانند، پس شما هم هنگامی که فرزندانتان به هفت سالگی رسیدند، آنها را نماز خواندن امر کنید.

(وسائل الشیعه ، ج ۳ ص ۱۲).

حدیث - ۷۴

قال علیعليه‌السلام :

علموا صبیانکم الصلاة وخدوهم بها اذا بلغوا ثمانی سنین ؛

نماز را به فرزندان خویش تعلیم دهید، و چون به هشت سالگی رسیدند، آنان را وادار به خواندن این فریضه الهی نمایند.

(وسائل الشیعه ، ج ۳، ص ۱۲).

حدیث - ۷۵

أکرموا أولادکم و أحسنوا آدابهم؛

فرزندان خود را گرامی شمارید و نیکو تربیت شان کنید.

نهج الفصاحه

حدیث - ۷۶

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

أعینوا أولادکم علی البرّ من شاء إستخرج العقوق من ولده؛

فرزندان خود را در خوب شدن کمک کنید زیرا هر که بخواهد می تواند نافرمانی را از فرزند خود بیرون آورد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۷۷

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

اعدلوا بین أولادکم بالنّحل کما تحبّون أن یعدلوا بینکم فی البرّ و اللّطف؛

شما که می خواهید فرزندانتان در نیکی و محبت با شما به عدالت رفتار کنند در کار بخشش با آنها به عدالت رفتار کنید.

نهج الفصاحه

حدیث - ۷۸

قال الباقرعليه‌السلام :

انا نأمر صبیاننا بالصلاة اذا کانوا بنی خمس سنین، فمروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنی سبع سنین.

امام باقرعليه‌السلام فرمود:

هنگامی که فرزندان ما پنج ساله شدند دستور می‌دهیم نماز بخوانند، پس شما هم وقتی فرزندانتان به هفت سالگی رسیدند آنها را به نماز دستور دهید.

وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۱۲

حدیث - ۷۹

رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند :

حق الولد علی والده ان یعلمه الکتابة والسباحة والرمایة وان لا یرزقه الا طیباً وان یزوجه اذا بلغ؛

حق فرزند (پسر) بر عهده پدرش این است که به او نوشتن، شنا کردن وتیراندازی را آموزش دهد و روزی او را تنها از راه حلال وپاکیزه تهیه نماید.

نهج الفصاحه : ح ۱۳۹۴

حدیث - ۸۰

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

اَلنّاسُ مَعادِنُ وَ الْعِرْقُ دَسّاسٌ وَ اَدَبُ السُّوءِ کَعِرْقِ السُّوءِ؛

مردم، همانند معدن‌ها مختلف‌اند و اصل و نسب در انسان بسیار مؤثر است و تربیت بد، همانند اصل و نسبِ بد است.

نهج الفصاحه، ح ۳۱۴۶.

حدیث - ۸۱

پیامبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

حق فرزند بر پدرش این است که برای او اسم خوب انتخاب کند، خوب تربیتش نماید و در کار شایسته‌ای مستقرش سازد.

الحدیث - ، ص ۲.

حدیث - ۸۲

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

هیچ پدری مالی بهتر از ادب نیک،به فرزند خود نداده است.

(نهج الفصاحه ، ح۲۶۱۳)

حدیث - ۸۳

امام کاظمعليه‌السلام می فرمایند :

قالَ بَعْضُهُم: شَکْوَتُ اِلی ابِی الْحَسَنِ موسیعليه‌السلام ابنا لی ، فَقالَ : لا تَضْرِبْهُ، وَاهْجُرْهُ وَ لا تُطِلْ ؛

کسی گفت : از فرزندم به امام کاظمعليه‌السلام شکایت کردم ایشان فرمودند : او را نزن بلکه با او قهر کن ولی نه به مدّت طولانی

عدّة الداعی ، ص ۷۹.

حدیث - ۸۴

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

مَنْ قَـبَّلَ وَلَدَهُ کَـتَبَ اللّه‌ُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَمَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللّه‌ُ یَوْمَ الْقیامَةِ، وَمَنْ عَلَّمُهُ الْقُرآنَ دُعیَ بِالاَْبـَوَیْنِ فَیُکْسَیانِ حُلَّتَیْنِ یُضی‌ءُ مِنْ نورِهِما وُجوهُ اَهْلِ الْجَنَّةِ ؛

هر کس فرزندش را ببوسد ، خداوند عزّوجلّ برای او ثواب می‌نویسد و هر کسی که او را شاد کند ، خداوند روز قیامت او را شاد خواهد کرد و هر کس قرآن به او بیاموزد ، پدر و مادرش دعوت می‌شوند و دو لباس بر آنان پوشیده می‌شود که از نور آنها ، چهره‌های بهشتیان نورانی می‌گردد

کافی ، ج ۶، ص ۴۹، ح۱.

حدیث - ۸۵

امام کاظمعليه‌السلام می فرمایند :

تُسْتَحَبُّ عَرامَةُ الصَّبیِّ فی صِغَرِهِ لِیَکونَ حَلیما فی کِـبَرِهِ، ما یَنْبَغی اَنْ یَکونَ اِلاّ هکَذا ؛

خوب است بچّه در کودکی بازی‌گوش باشد تا در بزرگ‌سالی بردبار گردد و شایسته نیست که جز این باشد

کافی ، ج ۶، ص ۵۱.

حدیث - ۸۶

امام علیعليه‌السلام می فرمایند :

مَنْ سَاَلَ فی صِغَرِهِ اَجابَ فی کِبَرِهِ ؛

هر کس در خردسالی سئوال کند، در بزرگ‌سالی‌اش پاسخ می‌دهد

غرر الحکم ، ح ۸۲۷۳.

حدیث - ۸۷

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

اَلْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنینَ، وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنینَ، وَ وَزیرٌ سَبْعَ سِنینَ؛

فرزند هفت سال سروَر، هفت فرمانبردار، و هفت سال وزیر است

مکارم الاخلاق، ص ۲۲۲

حدیث - ۸۸

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

مَنْ کانَ عِنْدَهُ صَبِیٌّ فَلْیَتَصابَ لَهُ ؛

هر کس با کودک سروکار دارد ، با او کودکانه رفتار کند

من لا یحضره الفقیه ، ج ۳، ص ۴۸۳.

حدیث - ۸۹

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

طَهِّروا اَولادَکُمْ یَوْمَ السّابِـعِ فَاِنَّهُ اَطْیَبُ وَ اَطْهَرُ و اَسْرَعُ لِنَباتِ اللَّحْمِ، وَ اِنَّ الأَْرْضَ تَنْجُسُ مِنْ بَولِ الاَْغْلَفِ اَرْبَعینَ صَباحا ؛

روز هفتم [تولّد] ، فرزندتان را [با ختنه] پاک کنید ، چرا که مایه تمیزی و پاکیزگی بیشتر و رویِش شتابنده‌ترِ گوشت است و زمین ، چهل روز از بول شخص ختنه نشده ، آلوده می‌ماند

کافی ، ج۶، ص۳۵، ح۲.

حدیث - ۹۰

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

اَحِبُّوا الصِّبْیانَ وَ ارْحَمُوهُمْ ، وَ اِذا وَ عَدتُموهُمْ شَیْئا فَفُوا لَهُمْ ، فَاِنَّهُمْ لا یَدْرونَ اِلاّ اَ نَّـکُمْ تَرْزُقونَهُمْ ؛

کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید و هرگاه به آنان وعده دادید ، به آن وفا کنید ، زیرا آنان ، روزی دهنده خود را کسی غیر از شما نمی‌دانند

کافی ، ج ۶، ص ۴۹، ح ۳.

حدیث - ۹۱

امام علیعليه‌السلام می فرمایند :

اَلاِْفْراطُ فِی الْمَلامَةِ یَشُبُّ نیرانَ اللَّجاجِ ؛

زیاده‌روی در سرزنش کردن ، آتش لجاجت را شعله‌ور می‌سازد

تحف العقول ، ص ۸۴

حدیث - ۹۲

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

اِذا بَلَغَ اَوْلادُکُمْ سَبْعَ سِنینَ فَفَرِّقوا بَیْنَ فُرُشِهِمْ؛

هرگاه کودکانتان به هفت‌سالگی رسیدند، رخت‌خواب‌هایشان را جدا کنید.

مستدرک علی الصحیحین ، ج ۱، ص ۳۱۷.

حدیث - ۹۳

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند :

اِذا بَلَغَتِ الجاریَةُ سِتَّ سِنینَ فَلا تُقَبِّلها وَالْغُلامُ لا یُقَـبِّلُ الْمَرْاَ ةَ اِذا جاوَزَ سَبْعَ سِنینَ ؛

چون دختر [نامحرم] شش ساله شد ، او را مبوس و پسر نیز چون از هفت سالگی گذشت ، زن [نامحرم] را نبوسد

مکارم الأخلاق ، ج ۱، ص ۴۷۹، ح ۱۶۵۹

حدیث - ۹۴

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

وَالَّذی نَفْسی بِیَدِهِ لَوْ اَنَّ رَجُلاً غَشِیَ امْرَاَتَهُ وَ فِی الْبَیْتِ صَبیٌّ مُسْتَیْقِظٌ یَراهُما وَیَسْمَعُ کَلامَهُما وَنَفَسَهُما ما اَفْلَحَ اَبَدا ؛ اِذا کانَ غُلاما کانَ زانیا اَوْ جاریَةً کانَتْ زانیَةً؛

سوگند به کسی که جانم به دست اوست ، اگر کسی با همسرش درآمیزد و در اتاق ، کودکی بیدار باشد که آنان را ببیند و سخن گفتن و صدای نَفَس آنان را بشنود ، هرگز رستگار نمی‌شود اگر پسر باشد ، مردی زناکار و اگر دختر باشد ، زنی زناکار می‌گردد

کافی، ج ۵، ص ۵۰۰، ح ۲.

حدیث - ۹۵

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

اَدِّبُوا اَوْلادَکُمْ فی بُطونِ اُمَّهاتِهِمْ. قیلَ: وَکَیْفَ ذلِکَ یا رَسُولَ اللّه‌ِ؟ فَقالَ: بِاِطْعامِهِمُ الْحَلالَ؛

فرزندانتان را در رحم مادرانشان تربیت کنید. سئوال شد: این چطور ممکن است، ای رسول خدا؟ فرمودند: با خوراندن غذای حلال (به مادرانشان)

جُنگ مهدوی، ص .۱۳۲

حدیث - ۹۶

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

اِنَّ الْوَلَدَ الصّالِحَ رَیْحانَةٌ مِنْ رَیاحینِ الْجَنَّةِ؛

فرزند شایسته ، گُلی از گل‌های بهشت است

کافی ، ج ۶، ص ۳، ح ۱۰.

حدیث - ۹۷

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند :

مَنْ قَرَاَ الْقُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اِخْتَلَطَ الْقُرآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اللّه‌ُ عَزَّوَجَلَّ مَعَ الْسَّفَرَةِ الْکِرامِ الْبَرَرَةِ ، وَ کانَ الْقُرآنُ حَجیزا عَنْهُ یَوْمَ الْقیامَةِ ؛

هر جوان مؤمنی که در جوانی قرآن تلاوت کند ، قرآن با گوشت و خونش می‌آمیزد و خداوند عزّوجلّ او را با فرشتگان بزرگوار و نیک قرار می‌دهد و قرآن نگهبان او در روز قیامت ، خواهد بود

کافی ، ج ۲، ص ۶۰۳ ، ح ۴

حدیث - ۹۸

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند :

لَسْتُ اُحِبُّ اَنْ اَرَی الشّابَّ مِنْـکُمْ اِلاّ غادیاً فی حالَیْنِ : اِمّا عالِماً اَوْ مُتَعَلِّما ، فَاِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَرَّطَ ، فَاِنْ فَرَّطَ ضَیَّعَ ، وَ اِنْ ضَیَّعَ اَثِمَ ، وَ اِنْ اَثِمَ سَـکَنَ النّارَ وَ الَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا بِالْحَقِّ ؛

دوست ندارم جوانانِ شما را جز در دو حالت ببینم : دانشمند یا دانش‌اندوز اگر جوانی چنین نکند ، کوتاهی کرده و اگر کوتاهی کرد ، تباه ساخته و اگر تباه ساخت ، گناه کرده است و اگر گناه کند ، سوگند به آن کس که محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به حق برانگیخت ، دوزخ‌نشین خواهد شد

امالی طوسی ، ص ۳۰۳، ح ۶۰۴

حدیث - ۹۹

امام علیعليه‌السلام می فرمایند :

اَوْلَی الاَْشْیاءِ اَنْ یَتَعَلَّمَهَا الاَْحْداثُ، الاَْشْیاءُ الَّتی اِذا صاروا رِجالاً اِحْتاجوا اِلَیْها؛

شایسته‌ترین چیزهایی که جوانان باید آنها را بیاموزند، چیزهایی هستند که در بزرگسالی به آنها نیاز دارند.

شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۳۳۳، ح ۸۱۷

حدیث - ۱۰۰

قالَ رَجُلٌ: یا رَسولَ اللّه‌ِ! ما حَقُّ ابْنی هذا؟ قالَ: تُحْسِنُ اسْمَهُ وَ اَدَبَهُ وَ تَضَعُهُ مَوْضِعا حَسَنا؛

مردی به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض کرد: حق این فرزند بر من چیست؟ پیامبر فرمودند: اسم خوب برایش انتخاب کنی، به خوبی او را تربیت نمایی و به کاری مناسب و پسندیده بگماری.

عدّة الداعی، ص ۷۶.

حدیث - ۱۰۱

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند :

اوصیکُمْ بِالشُّبّانِ خَیْرا فَاِنَّهُمْ اَرَقُّ اَفـْئِدَةً اِنَّ اللّه‌َ بَعَثَنی بَشیرا وَ نَذیرا فَحالَـفَنِی الشُّبّانُ وَ خالَفَنِی الشُّیوخُ؛

شما را به نیکی با جوانان سفارش می‌کنم، چرا که آنان، دل‌های رقیق‌تری دارند، به راستی که خداوند، مرا بشارت دهنده و هشدار دهنده برانگیخت، جوانان با من هم پیمان شدند و پیران با من به مخالفت برخاستند.

سفینة البحار، ج ۲، ص ۱۷۶.

حدیث - ۱۰۲

امام علیعليه‌السلام می فرمایند :

فی وَصِیَّتِهِ لاِبْنِهِ الحَسَنِعليه‌السلام اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ کَالاَْرضِ الخالیَةِ ما اُ لْقیَ فیها مِنْ شَیْ‌ءٍ قَبِلَتْهُ فَبادَرتُکَ بِالاَْدَبِ قَبْلَ اَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَیَشْتَغِلَ لُبُّکَ ؛

امام علیعليه‌السلام :

در وصیّت به فرزندش امام حسنعليه‌السلام : دل جوان ، مانند زمین کشت‌ناشده است آنچه در آن افکنده شود، می‌پذیرد از این رو ، پیش از آن‌که دلت سخت گردد و خِرَدَت سرگرم شود ، به تربیت تو همت گماشتم.

نهج البلاغة ، از نامه ۳۱

حدیث - ۱۰۳

امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

اِذا عاتَبتَ الحَدَثَ فَاترُک لَهُ مَوضِعا مِن ذَ نبِهِ لِئَلاّ یَحمِلَهُ الاخراجُ عَلَی المُکابَرَةِ؛

هرگاه جوان را توبیخ کردی ، برخی خطاهای او را نادیده بگیر، تا توبیخ تو، او را به مقابله وادار نسازد.

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ، ج ۲۰، ص ۳۳۳، ح ۸۱۹

حدیث - ۱۰۴

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند:

عَلَیکَ بِالأَحداثِ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلی کُلِّ خَیرٍ؛

جوانان را دریاب، زیرا که آنان سریع‌تر به کارهای خیر روی می‌آورند.

کافی، ج ۸، ص ۹۳، ح ۶۶

حدیث - ۱۰۵

یا اباهارون ! انا ناءمر صبیاننا بتسبیح فاطمة - علیهاالسلام - کما ناءمرهم بالصلاة ، فالزمه ، فانه لم یلزمه عبد فشقی؛

ای اباهارون! ما بچه های خود را همان طور که به نماز امر می کنیم ، به تسبیح حضرت فاطمهعليها‌السلام نیز امر می کنیم تو نیز بر آن مداومت کن ، زیرا بنده شقی (و بدبخت معنوی ) بدان پای بند نمی شود.

(فروع کافی ، کتاب الصلاة ص ۳۴۳، ح ۱۳).

حدیث - ۱۰۶

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

من ولدله مولود فلیؤ ذن فی اذنه الیمنی ، و لیقم فی الیسری ، فان ذلک عصمة من الشیطان ؛

کسی که فرزندی به او داده شد (به دنیا آمد) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگوید، زیرا این عمل ، نوزاد را از شر شیطان حفظ می نماید.

(بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۱۶۲)

حدیث - ۱۰۷

قال الصادقعليه‌السلام :

المولود اذا ولد یوذن فی اذنه الیمنی و یقام فی الیسری ؛

فرزند وقتی به دنیا آمد، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه بگویید.

(مکارم الاخلاق ، ص ۲۶۱)

حدیث - ۱۰۸

قال الصادقعليه‌السلام :

حتی یتم له تسع سنین ، فاذا تمت له ، علم الوضوء و اضرب علیه و اءمر بالصلوة واضرب علیها، فاذا تعلم الوضوء و الصلاة غفر الله لوالدیه ، ان شاء الله ؛

وقتی فرزندانتان به سن نه سالگی رسید، پس وقتی که نه سالش تمام شد وضو را به او یاد بدهید و اگر کوتاهی کرد او را ادب کنید و او را امر به نماز کنید و اگر کوتاهی کرد او را ادب کنید. پس وقتی فرزند وضو ونماز را یاد گرفت ، خدا پدر و مادرش را می آمرزد، ان شاء الله

(وسائل الشیعه ، ج ۳، ص ۱۳)

حدیث - ۱۰۹

امام علیعليه‌السلام :

حَقُّ الوَلَدِ علَی الوالِدِ أن یُحَسِّنَ اسمَهُ ، ویُحسِّنَ أدَبَهُ ، ویُعَلِّمَهُ القرآنَ؛

از جمله حقوق فرزند بر پدر ، این است که نامی نیکو بر او بنهد و بخوبی تربیتش کند و قرآن را به او بیاموزد

نهج البلاغة : الحکمة ۳۹۹ منتخب میزان الحکمة : ۴۶۰

حدیث - ۱۱۰

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

اَدِّبوا اَولادَکُمْ عَلی ثَلاثِ خِصالٍ : حُبِّ نَبیِّکُمْ و حُبِّ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ عَلی قِراءَةِ الْقُرآنِ ؛

فرزندانتان را به سه چیز ادب کنید: عشق به پیامبرتان، عشق به خاندان او، و قرآن خواندن.

غرر الحکم، ح ۴۴۸۸

حدیث - ۱۱۱

امام محمد باقرعليه‌السلام فرمودند:

فرزندان ، به واسطه صالح بودن پدرانشان ( از انحراف ) محفوظ می‌مانند

یحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۶۸ ، ص ۲۳۶

حدیث - ۱۱۲

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

من ربّی صغیرا حتّی یقول: لا إله إلّا اللَّه لم یحاسبه اللَّه؛

هر که طفلی را تربیت کند تا لا اله الا اللَّه گوید خدا از او حساب نخواهد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۱۳

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

لأن یؤدّب رجل ولده خیر له من أن یتصدّق بصاع؛

این که مردی فرزند خویش را ادب کند برای وی بهتر است از پیمانه ای صدقه کند.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۱۴

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

عرامه الصّبیّ فی صغره زیاده فی عقله فی کبره؛

سرکشی طفل در دوران کودکی مایه فزونی عقل او در بزرگی است.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۱۵

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

حقّ الولد علی والده أن یحسّن اسمه و یزوّجه إذا أدرک و یعلّمه الکتاب؛

حق پسر بر پدر آن ست که نام او را نیک کند و همین که به بلوغ رسید زنش دهد و خط نوشتن بدو بیاموزد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۱۶

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

حقّ الولد علی الوالد أن یعلّمه الکتابه و السّباحه و الرّمایه و أن لا یرزقه إلّا طیّبا و أن یزوّجه إذا بلغ؛

حق پسر بر پدر آن است که نوشتن و شنا کردن و تیر انداختن به او بیاموزد و جز غذای خوب بدو نخوراند و همین که بالغ شد به او زن بدهد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۱۷

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

حقّ الولد علی الوالد أن یحسّن اسمه و یحسّن موضعه و یحسّن أدبه؛

حق پسر بر پدر آن است که نام او را نیک و جای او را نیک و ادب او را نیک کند.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۱۸

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

أیّما ناشئ نشأ فی طلب العلم و العباده حتّی یکبر أعطاه اللَّه یوم القیامه ثواب اثنین و سبعین صدّیقا؛

هر طفلی که در طلب علم و عبادت بزرگ شود خداوند ثواب هفتاد و دو صدیق به او عطا کند.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۱۹

پیامبراکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

إنّ من حقّ الولد علی والده أن یعلّمه الکتابه و أن یحسن اسمه و أن یزوّجه إذا بلغ؛

از جمله حقوق فرزند بر پدر آن است که او را نوشتن آموزد و نام او را خوب انتخاب کند و هنگام بلوغ به او زن بدهد.

نهج الفصاحه

حدیث - ۱۲۰

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

مَن تَسَمّی بِاسمی یَرجو بَرَکَتی وَ یُمنی، غَدَت عَلَیهِ البَرَکَةُ وَ راحتَ اِلی یَومِ القیامَةِ؛

هر کس به نام من نامگذاری کند و برکت و خجستگی مرا امید داشته باشد، برکت به سوی او خواهد آمد و تا قیامت (باقی) خواهد بود.

کنزالعمّال، ح ۴۵۲۲۱

حدیث - ۱۲۱

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

اَدِّبوا اَولادَکُمْ عَلی ثَلاثِ خِصالٍ : حُبِّ نَبیِّکُمْ و حُبِّ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ عَلی قِراءَةِ الْقُرآنِ؛

فرزندانتان را به سه چیز ادب کنید: عشق به پیامبرتان، عشق به خاندان او، و قرآن خواندن.

غرر الحکم، ح ۴۴۸۸

حدیث - ۱۲۲

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمایند:

أکرِموا أولادَکُم و أحسِنوا آدابَهُم؛

فرزندانتان را گرامی بدارید و نیکو تربیت شان کنید.

عوالی اللآلی ، ج ۱ ، ص ۲۵۴

حدیث - ۱۲۳

حضرت علیعليه‌السلام می فرمایند:

اِنَّ النّاسَ اِلی صالِحِ الاَدَبِ اَحوَجُ مِنهُم اِلَی الفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ؛

مردم، به ادب (فرهنگ و تربیتِ) درست ، نیازمندترند، تا به طلا و نقره

غرر الحکم، ح ۳۵۹۰

حدیث - ۱۲۴

امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

لا تَقسِروا اَولادَکُم عَلی آدابِکُم ، فَاِنَّهُم مَخلوقونَ لِزَمانٍ غَیرِ زَمانِکُم

آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید، زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده‌اند

شرح ابن ابی الحدید ، ج۲۰، ح۱۰۲

حدیث - ۱۲۵

امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

لا أدَبَ مَعَ غَضَب

با خشم، تربیت ممکن نیست.

غرر الحکم ، ح ۱۰۵۲۹

حدیث - ۱۲۶

امام صادقعليه‌السلام می فرمایند:

بادِرُوا أولادََکُم بِالحدیث - قَبلَ أن یَسبِقَکُم إلَیهِمُ المُرجِئَةُ؛

در آموزش حدیث به فرزندانتان شتاب کنید پیش از آنکه مرجئه (منحرفان) زودتر از شما به سراغ آنها بروند.

کافی، ج ۶، ص ۴۷

حدیث - ۱۲۷

پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

أدِّبُوا أوْلادَکُمْ عَلَیَ ثَلاثٍ: حُبِّ نَبِیکُمْ، وَحُبِّ أهلِ بَیتِهِ، وَعَلیَ قِرَاءَةِ الْقُرآنِ؛

فرزندانتان را با سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، دوستی اهل بیت ایشانعليه‌السلام و تلاوت قرآن.

لجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۴

حدیث - ۱۲۸

امام صادقعليه‌السلام فرمودند:

عَلَیک بِالاحداثِ فَإنَّهُم اسرَعُ إلی کلِّ خَیرٍ؛

نوجوانان را در یاب، که این گروه در پذیرش هر خوبی ، بیشتر شتاب می کنند.

(الکافی ، ج ۸ ، ص ۹۳)

حدیث - ۱۲۹

حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

اَوسِعوا لِلشَّبابِ فِی المَجلِسِ وَ اَفهِموهُمُ الحدیث - فَاِنَّهُمُ الخُلوفُ وَ اَهلُ الحدیث ؛

برای جوانان در مجالس جای باز کنید، و امور نو و جدید را به آنان تفهیم کنید، چرا که این گروه جایگزین شما و درگیر مسائل جدید خواهند شد.

(الفردوس ، ج ۱، ص ۹۸، ح ۳۲۰ )

حدیث - ۱۳۰

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

اِنَّ النّاسَ اِلی صالِحِ الادَبِ اَحوَجُ مِنهُم اِلَی الفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ؛

مردم، به ادب (فرهنگ و تربیتِ) درست ، نیازمندترند، تا به طلا و نقره.

(مکارم الأخلاق، ص ۱۷)

حدیث - ۱۳۱

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

کفاک أدباً لِنفسِک اجتِنابُ ما تَکرَهُهُ مِن غَیرِک؛

برای تربیت کردن خود همین بس که از آنچه در دیگران نمی‌پسندی، دوری کنی.

(بحار الأنوار، ج ۷۰، ص ۷۳)

حدیث - ۱۳۲

امام علیعليه‌السلام فرمودند:

أولَی الأشیاءِأن یتَعَلَّمَها الأحداثُ الأشیاءُالَّتِی إذا صاروُارِجالاً إحتاجوا إلَیها؛

بهترین چیزی که نوجوانان باید فراگیرند، چیزهایی است که در بزرگسالی خود به آنها نیاز خواهند داشت.

(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۲، ص۳۳۳)

حدیث - ۱۳۳

امام سجادعليه‌السلام فرمودند:

کثرةُ النُّصحِ یدعو إلی التُّهمَةِ؛

نصیحت زیاد، موجب بدبینی می‌شود.

بحار الأنوار، ج۷۲، ص۶۶

حدیث - ۱۳۴

امام صادقعليه‌السلام فرمودند:

مَن قَرَا القُرآن و هو شابٌّ مُؤمِنٌ ، اختَلَطَ القُرآنُ بلَحمِهِ و دَمِهِ؛

هر جوان مؤمنی که قرآن بخواهد، قرآن با گوشت و خون او را در می آمیزد.

الامام صادقعليه‌السلام الوسائل ۱۴/۲

حدیث - ۱۳۵

بهترین میراث پدران برای فرزندان، ادب است نه مال و ثروت؛ زیرا ثروت از بین می رود و ادب می ماند.

اصول کافی، ج۸، ص ۱۵۰.

حدیث - ۱۳۶

حضرت امام صادقعليه‌السلام می فرمایند:

بهترین میراث پدران برای فرزندان، ادب است نه مال و ثروت؛ زیرا ثروت از بین می رود و ادب می ماند.

اصول کافی، ج۸، ص ۱۵۰.

حدیث - ۱۳۷

حضرت امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

بهترین شرافت و افتخار خانوادگی، ادب نیکو است.

غررالحکم، ح ۲۹۴۹.

حدیث - ۱۳۸

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

اِذا بَلَغَ اَوْلادُکُمْ سَبْعَ سِنینَ فَفَرِّقوا بَیْنَ فُرُشِهِمْ؛

هرگاه کودکانتان به هفت‌سالگی رسیدند، رخت‌خواب‌هایشان را جدا کنید.

مستدرک علی الصحیحین ، ج ۱، ص ۳۱۷، ح ۷۲۱


4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

20

21

22

23

24

25

26

27

28

29

30

31

32

33

34

35

36

37