آداب تعليم و تعلم در اسلام

آداب تعليم و تعلم در اسلام 0%

آداب تعليم و تعلم در اسلام نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

آداب تعليم و تعلم در اسلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: دكتر سيد محمد باقر حجتى
گروه: مشاهدات: 48475
دانلود: 9520

توضیحات:

آداب تعليم و تعلم در اسلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 387 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 48475 / دانلود: 9520
اندازه اندازه اندازه
آداب تعليم و تعلم در اسلام

آداب تعليم و تعلم در اسلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

35- رعايت نزاكت و ادب در اخذ و عطاء

اگر استاد، چيزى به شاگرد اعطاء كند بايد با دست راست خود، آن را دريافت نمايد. و اگر مى خواهد چيزى به استاد تقديم نمايد بايد با دست راست خود آن را به استاد تقديم كند. و اگر برگ و نبشتارى در اختيار استاد قرار مى دهد كه بايد فى المثل آن را بخواند؛ يا قصه و داستانى طى آن آمده باشد، بايد آن را باز كرده و سپس ‍ آنرا به استاد تقديم كند. و هنگام تقديم آن به استاد، نبايد پيچيده و تاشده باشد. اگر شاگرد با قاطعيت و يا به احتمال قوى احساس كند كه استاد ترجيح مى دهد كه نامه و نبشتار به صورت تاشده و پيچيده به او تقديم گردد تقديم آن به همين صورت اشكالى ندارد.

اگر شاگرد، نوشته اى را - (كه هنوز مركب آن خشك نشده است ) - از استاد دريافت كند بايد آنرا هرچه زودتر همانطور كه باز است و استاد، آن را خاكستر مالى(354) نكرده است ، و آن را به اصطلاح تا ننموده ، از دست او بگيرد، و سپس آن را تا كند. و اگر مركب آن خشك نشده ، آن را خاكستر مالى نمايد.

اگر مى خواهد نبشتار و كتابى را در دسترس استاد قرار دهد بايد آن را به صورتى آماده براى باز كردن و خواندن ، به استاد تقديم كند تا او را به برگرداندن و وارونه ساختن آن نيازى پيدا نكند، (يعنى به صورت سر و ته به استاد تقديم نكند).

اگر هدف شاگرد در تعليم نوشته و كتاب به استاد، چنان باشد كه استاد، جاى معينى از آن را باز كند و بدان بنگرد، بايد در حين تقديم آن به استاد، كتاب را - به صورت باز و آماده - در اختيار او قرار دهد، و جاى مطالعه و نگاه كردن استاد را نيز مشخص سازد.

شاگرد نبايد هيچ چيز - اعم از كتاب يا برگ كاغذ و امثال آن را - به طرف استاد پرت كند و نزد او بيندازد. اگر ميان او و استادش فاصله اى باشد، دستش را به طرف استاد دراز نكند؛ (بلكه خود را به استاد نزديك ساخته و اخذ و اعطاء خود را تواءم با ادب و نزاكت انجام دهد). و همچنين در صورت فاصله داشتن با استاد، او را وادار نسازد كه دستش را براى اخذ يا اعطاء چيزى ، دراز كند؛ بلكه او بايد از جاى خود برخيزد و به طرف استاد برود، و خود را بر روى زمين نكشد و روى زمين ، پس و پيش نرود، (و ضمن حفظ حريم استاد، خويشتن را به او نزديك سازد).

اگر شاگرد - براى گرفتن و يا دادن چيزى به استاد - از جاى خويش برمى خيزد، و يا نزديك او و در برابرش جلوس مى كند، نبايد خود را زياده از حد به او نزديك سازد. او نبايد دست يا پا و يا عضوى از اندام و يا لباس خود را بر روى لباس و يا بساط و مسند استاد و امثال آن قرار دهد. چنانكه پيش از اين در اين مقوله ، مطالبى را ياد كرديم

36- رعايت نكته هاى باريكتر از مو، در ارج نهادن به مقام استاد

آنگاه كه شاگرد مى خواهد قلمى را به استاد تقديم نمايد كه با آن چيزى بنويسد، بايد قبل از تقديم به استاد، قلم را آماده ساخته و اوصاف و شرائط آن را كاملا وارسى نموده و دو سوى نوك آن را - در صورتى كه به هم پيوسته باشد - از هم بشكافد.(355)

در صورتيكه شاگرد، بخواهد دواتى را در حضور استاد قرار دهد بايد آن را از غلاف بيرون كشيده و به صورت مهيا و آماده براى نوشتن ، در دسترس او گذارد. اگر چاقو و قلم تراشى در اختيار استاد قرار مى دهد، لبه و تيغه و يا دسته آن را در حاليكه تيغه را به دست گرفته به طرف استاد نگيرد؛ بلكه به صورت عرضى و در جهت پهنا، چاقو را به طرف استاد بگيرد، و لبه تيز چاقو را به طرف خود قرار دهد، و طرف دسته چاقو - يعنى آن قسمت نزديك به تيغه - را به دست گرفته و دسته آن را در سمت راست گيرنده آن (يعنى استاد) نگاه دارد. (اين ملاحظات دقيق و نكات باريكتر از مو، نمايانگر لزوم ارج نهادن به مقام استاد در تعاليم اسلامى است كه حتى دورافتاده ترين و فراموش شده ترين مسائل اخلاقى مربوط به رابطه شاگرد و استاد، با باريك بينى ها و موشكافى هاى جالب توجهى ؛ مورد عنايت و اهتمام مى باشد).

37- حفظ حريم استاد به هنگام جلوس و اقامه نماز

آنگاه كه شاگرد مى خواهد سجاده نماز را در اختيار استاد قرار دهد تا روى آن نماز بخواند، بايد آن را باز كند. ولى بهتر اين است كه آن را براى استاد، روى زمين بگستراند؛ البته در موقعى كه استاد، قصد خواندن نماز را داشته باشد.

يكى از دانشمندان گفته است : (اگر بر روى سجاده نقش و نگار و تصوير محراب باشد تصوير را بايد - در صورت امكان - در جهت قبله قرار دهد. و اگر بايد سجاده به صورت تاشده ، مفروش گردد لازم است دو طرف آن را در طرف چپ نمازگزار (يعنى استاد) قرار دهد).

نبايد شاگرد در حضور استاد بر روى سجاده نشسته و يا بر روى آن نماز گزارد. البته اين دستور در صورتى لازم الاجراء است كه پاك و مكان طاهرى براى نماز گزاردن او وجود داشته باشد. (در چنين وضعى شايسته نيست كه شاگرد روى سجاده خاص به خودش اقامه نماز كند. ولى در غير اين صورت ، هيچ مانع اخلاقى براى نماز گزاردن شاگرد بر روى سجاده شخصى خودش وجود ندارد).

اگر مردم زمان بر حسب رسم معمول و متداول - براى نماز گزاردن - سجاده را به همراه خود برمى دارند، و از آن براى اقامه نماز استفاده مى كنند شاگرد هم مى تواند مانند استاد، سجاده اى را همراه خود بردارد و روى آن نماز بخواند، و طبق رسم معمول عمل كند. اما اگر مساءله همراه گرفتن سجاده و استفاده از آن براى نماز، به عنوان شعار مترفعان و همرنگى با رفتار بزرگ منشان تلقى گردد، به كار گرفتن چنين بساط مترفعانه و بزرگ منشانه ، در خور دانشجو و طالب علم نمى باشد؛ چنانكه اين وضع در پاره اى از بلاد مرسوم است كه مترفعان و بزرگ منشان ، سجاده مخصوصى را همراه خود گرفته و از آن براى نماز استفاده كنند.

38- كوشش هاى بى دريغ شاگرد نسبت به استاد

اگر استاد از جاى خويش برخيزد، بايد شاگرد در جمع كردن و گرفتن بساط و سجاده استاد، بر ديگران پيشدستى كند. در صورتى اين اقدام و مبادرت ، لازم است كه سجاده استاد، قابل حمل بوده و معمولا آن را جمع آورى مى كنند.

بايد شاگرد (به خاطر احترام به استاد) در صورت نياز او دست يا بازوى استاد را قبل از ديگران بگيرد. اگر استاد اخلاقا احساس زحمت و دشوارى روحى ننمايد مى تواند شاگرد قبل از اقدام ديگران ، كفش او را پيش پاى وى قرار دهد.

بايد هدف و آماج اين همه تذلل و رفتار فروتنانه شاگرد، به گونه اى انجام گيرد كه هدف شاگرد در مسير خدمت به استاد و رفع حوائج او، جويائى تقرب به خدا باشد.

يكى از بزرگان گفته است : (هيچ فرد شريف و بزرگوار، دريغ و استنكاف و مضايقه را در چهار مورد، روا نمى داند، هر چند اين فرد، امير و فرمانروا و داراى شخصيتى برجسته باشد:

1- برخاستن از مكان و مجلس به منظور احترام به پدر.

2- خدمت نمودن به استاد و دانشمندى كه انسان از محضر او مستفيض مى گردد، و از او علم مى آموزد.

3- سؤ ال و پرسش درباره مطلبى كه از آن ها آگاهى ندارد.

4- خدمت به ميهمان و پرستارى از او).(356)

39- بى بند و بار نبودن شاگرد از لحاظ جلوس در محضر استاد

شاگرد بايد به هنگام قيام استاد، از جاى خويش برخيزد. و تا آنگاه كه استاد در حال قيام و ايستاده به سر مى برد در جاى خويش ننشيند. او نبايد هنگامى كه استاد ايستاده و يا نشسته است ، بر روى زمين دراز بكشد. و به پهلو بخوابد. و اصولا شاگرد نبايد در هر وضع و كيفيتى در محضر استاد دراز بكشد و بخوابد. مگر آنگاه كه وقت خوابيدن در رسد و استاد به او اجازه خوابيدن بدهد. ولى بهتر اين است كه قبل از خوابيدن استاد، به خوابيدن روى نياورد. اگر استاد به وى امر كند كه بخوابد بايد پيش از خوابيدن استاد، از دستور او اطاعت نمايد و خوابيدن را براى خود، روا بيند.

40- بايد حركت و راه رفتن در معيت استاد، نمايانگر احترام و محبت به او باشد

هنگامى كه شاگرد در معيت استاد گام برمى دارد - اگر اين همراهى و همگامى در شبانگاه انجام گيرد - بايد در جلو و پيشاپيش استاد راه برود. و اگر در روز روشن باشد بايد در پشت سر استاد حركت كند. (البته موارد استثنائى براى اين ضابطه اخلاقى وجود دارد): يكى از اين موارد، عبارت از اين است كه استاد و يا شاگرد با رعايت اين ضابطه ، دچار زحمت گردند و يا خود استاد، دستور دهد كه شاگرد در پشت سر يا پيش روى او حركت كند. در اين گونه موارد - به خاطر اطاعت از امر استاد و رهائى از رنج هاى بيهوده - تخلف از اين ضابطه هيچ گونه اشكالى ندارد.

لازم است شاگرد در مسير و راه هاى ناشناخته - كه ممكن است در طى اين مسير احيانا با گل و لاى و گودال و فرو رفتن در لجنزار مواجه شوند - در پيش ‍ روى استاد حركت كند. و همچنين در مسيرهاى خطرناك نيز بايد شاگرد در جلوى استاد راه برود.

شاگرد بايد سعى كند كه در حين راه رفتن ، دامن جامه و لباس استاد را با آب و رطوبت و گل و لاى زمين آلوده و تر نسازد. و اگر استاد براى حفظ و پاك نگاه داشتن لباس خود از ترشحات زمين ، دچار زحمت مى گردد، بايد شاگرد با دست خود از جلو و يا عقب ، دامن لباس استاد را برگيرد تا آلوده و تر نشود.

اگر شاگرد - بر حسب وظيفه اخلاقى - پيشاپيش استاد حركت كند بايد نگاه خود را از او برنگيرد، و لحظه به لحظه نگاه خويش را به استاد، معطوف ساخته و برگردد، و به او نگاه كند (تا از امنيت و سلامت او همواره آگاه و باخبر باشد).

هرگاه شاگرد - به تنهائى - در معيت استاد باشد، و يا استاد در حين راه رفتن با او گفتگو نمايد و هر دو زير سايه قرار داشته باشند، بايد شاگرد - همچون ماءموم نسبت به امام - در جانب راست استاد قرار گيرد، و طرف چپ او را آزاد و خالى گذارد تا استاد در انداختن آب دهان و يا اخلاط سينه ، در زحمت و تنگنا قرار نگيرد.

عده اى مى گويند: بايد شاگرد - در چنين حالاتى - در جانب چپ استاد راه برود، و اندكى از او جلو افتد تا بتواند به استاد بنگرد. و آنگاه كه شخصى به استاد نزديك مى شود و يا يكى از بزرگان ، آهنگ خدمت او را داشته باشد - در صورتى كه استاد متوجه اين مطلب نشود - بايد شاگرد، او را به اين موضوع ، واقف و آگاه سازد.

شاگرد نبايد جز در موارد ضرورى و يا دستور و اجازه استاد، در جنب استاد و همرديف با او حركت كند و شانه به شانه استاد بسايد. اگر پياده و يا سوار بر مركب ، حركت مى كنند با شانه و يا ركاب خود، نبايد استاد را بيازارد، و از برخورد با جامه و لباس استاد بر حذر باشد.

شاگرد بايد در حين حركت ، در فصل تابستان ، استاد را در جهت سايه قرار داده و در فصل زمستان ، مسير حركت استاد را در جهت تابش آفتاب تعيين كند. و در محله ها و آبراهه هائى كه سنگچين شده و امثال آنها، كنار ديوار را براى تعيين مسير حركت استاد، آزاد گذارد. او بايد طورى مسير استاد را آزاد گذارد كه تابش ‍ خورشيد - به هنگام نگاه و التفات او به شاگرد - چهره وى را نيازارد.

شاگرد نبايد ميان استاد و كسى كه با او در حال گفتگو است ، حركت كند. او بايد در جلو و يا پشت سر آنها حركت نمايد، و خود را زياده از حد به آنها نزديك نسازد، و به سخنان آنها گوش فرا ندهد، (و به اصطلاح : استراق سمع نكند)، و به آنها ننگرد. و اگر به او اجازه ورود در بحث و گفتگوى خود دادند بايد در كنار آنها قرار گرفته و ميان آنان ، فاصله و جدائى نيفكند.

اگر دو شاگرد، همراه استاد حركت كند و استاد، آنان را در دو طرف خويش قرار دهد، شايسته است كه شاگرد مسن تر و بزرگتر در جانب راست استاد قرار گيرد. و چنانچه استاد، هر دو را در طرفين خود قرار ندهد، بايد شاگرد مسن تر و بزرگتر در جلو، و شاگرد كم سالتر و كوچكتر در پشت سر او حركت كنند.

اگر شاگرد در ميان راه با استاد، برخورد كند بايد با آغاز كردن و سلام و تحيت ، به او اداى احترام نموده ، و در صورتى كه استاد، دور باشد آهنگ رفتن به سوى او نموده و خود را به وى نزديك سازد، و او را از دور با صداى بلند نخواند، و يا از پشت سر و يا از راه دور به او سلام نكند؛ بلكه خود را نزديك ساخته و سلام و تحيت خويش را با صداى معمولى و متعارف ، تقديم استاد نمايد.

بعد از چنين برخورد خوش آيند و جالب ، و يا در هر شرائطى اگر استاد و شاگرد، آهنگ حركت نمايند نبايد شاگرد، آغاز كردن به حركت در مسيرى را به استاد پيشنهاد كند؛ بلكه بايد با نظرخواهى از استاد، و بر طبق صواب ديد او آهنگ حركت و سير در مسيرى را آغاز نمايند. و در صورتيكه استاد از او نظرخواهى كند بايد ادب را از نظر دور ندارد، يعنى آغاز حركت در مسير را به نظر استاد واگذار سازد. مگر آنگاه كه استاد از شاگرد در مساءله پيمودن راه ، نظرخواهى و مشورت كند، در چنين صورتى اظهار نظر شاگرد، اشكال اخلاقى ندارد. اگر راءى استاد در پيمودن طريق و مسير خاصى ، از ديدگاه شاگرد درست به نظر نرسد، بايد نظر خود را با لطف و حفظ نزاكت و ادب ، به استاد اظهار كند. مثلا بگويد: (ظاهرا مصلحت در اين است كه از اين مسير حركت كنيم ). او نبايد در مقام رد نظر و راءى استاد بگويد: (من ، چنين نظر مى دهم ، و يا حق و صواب ، چنين مى باشد).

(در پايان اين بخش ) بايد يادآور گرديم : اين آداب و آئينهاى اخلاقى - كه بايد شاگرد درباره استاد و معلم خويش آنها را رعايت كند - پاره اى از آنها و يا مهمترين قسمت آن ، مبتنى بر متون و نصوص دينى - اعم از قرآن و حديث - مى باشد. ساير آداب و آئينهاى علم آموزى و ضوابط مربوط به روابط اخلاقى استاد و شاگرد نيز از يكى از طرق استنباط، استخراج شده است ، همان طرقى كه احكام دينى ، بر آن مبتنى مى باشد. يكى از آن احكام عبارت از مراعات و پاسدارى و رعايت عادات و خويهاى سنجيده و استوار و حساب شده مربوط به كيفيت روابط استاد و شاگرد است

خداوند متعال است كه موجبات توفيق آدمى را فراهم مى آورد.

بخش سوم : آداب و وظائف شاگرد در دانش آموختن و قرائت درس و تكيه گاههاى او دررابطه با استاد و رفقاء و همدرسها

وظائف و تكاليف مربوط به اين بخش ضمن (سى ) امر مورد بحث و مطالعه قرار مى گيرد:

1- ضرورت حفظ كردن قرآن كريم - يا - نخستين و اساسى ترين ماده درسى شاگردان

مهمترين وظيفه شاگرد - كه از لحاظ اهميت در درجه نخست قرار دارد - اين است كه قبل از هر گونه اقدامات تحصيلى - با دقت و اهتمام ويژه اى به حفظ، و به خاطر سپردن دقيق و درست قرآن كريم و كتاب خداوند عزيز، فعاليت درسى و تحصيلى خود را آغاز كند؛ زيرا قرآن كريم ، اساس و بنياد همه علوم و دانشها مى باشد، و معارف آن پرارزش ترين معارف انسانى است

دانشمندان سلف ، علم فقه و حديث را منحصرا به كسانى تعليم مى دادند كه حافظ آيات قرآنى بوده اند. اگر شاگرد، دست اندر كار حفظ قرآن گردد، بايد سعى كند خويشتن را سرگرم كارهائى ديگر نسازد كه منجر به نسيان و فراموشى پاره اى از قرآن شود، و يا احيانا زمينه هائى در ذهن او فراهم آيد كه قريبا بخشى از قرآن از حافظه و خاطر او زدوده شود؛ بلكه بايد همواره استمرار و همبستگى خود را با خواندن و مرور قرآن ، حفظ كند. به اين صورت كه هر روز يا هر چند روز و يا در هر روز جمعه يك جزء از قرآن را همواره و براى هميشه تلاوت كند.

شاگرد بايد پس از حفظ كردن قرآن ، تفسير و ساير علوم مربوط به قرآن را دقيقا و درست فراگيرد. و سپس درباره هر علم و فن ، كليات و فشرده اى از آنها را حفظ كند، به گونه اى كه صدر و ذيل آن فنون را بشناسد، و در فراگرفتن كليات فنون و صناعت هاى علمى ، فنون مهمتر را به ترتيب بر فنون ديگر ترجيح دهد. و ما - ان شاء الله - تحت عنوان (خاتمه )، راجع به ترتيب علوم و فنون ، مطالبى را به تفصيل بازگو خواهيم كرد تا مراتب اهميت علوم و درجه آنها از لحاظ ترتيب و تقديم و تاءخير، مشخص گردد.

بايد شاگرد پس از طى اين مراحل ، به عرضه كردن معلومات خود بر استاد و درخواست شرح و گزارش اين معلومات و محفوظات از اساتيد، سرگرم گردد. او بايد در هر فنى به استادانى مراجعه و تكيه كند كه از لحاظ تحقيقات و تحصيلات مربوط به آن فن ، بر ديگران برترى و فزونى داشته باشند.

چنانكه براى شاگرد، ميسر باشد كه شرح و گزارش دروس را در تمام روزهاى هفته از استاد فراگيرد بايد همين كار را انجام و ادامه دهد. و در غير اينصورت موظف است به اندازه امكانات و حداقل ممكن ، اكتفاء نمايد. و ما در اين زمينه در سلسله بحثهاى گذشته ، مطالبى را ياد كرديم

2- بايد مطالعات و اشتغالات علمى شاگرد، در خور فهم و استعداد او باشد

شاگرد و دانشجو بايد در مطالعه و بررسى هاى علمى خود، به همان مقدارى اكتفاء كند كه قدرت درك و فهم و استعداد او، توانائى برداشت آن ها را دارا بوده ، و ضمنا ذهن و هوش او بدآنها تمايل داشته باشد. او نبايد طبع و قواى ذهنى خود را در اين رهگذر، متنفر و خسته و فرسوده سازد، و نيز نبايد به مطالبى كه فكر و قواى دماغى او را پريشان مى كند، و ذهن او را دچار سرگشتگى و حيرت مى نمايد - مانند كتابهاى متعدد و آثار متنوع و متفرق - سرگرم شود. كه اين كار، وقت او را ضايع نموده و ذهنش را پريشان مى كند.

در قرائت كتب و يا فراگرفتن كليات فنون ، كار و كوشش خود را ناتمام نگذارد تا به قاطعيت و يقين و استحكام فهم ، نسبت به آن كتب و يا آن فنون نائل شود. و اين امر بدان جهت است كه از اشتباه و لغزش مصون مانده و دچار جابه جا شدن در مورد كتب و فنون علمى نگردد؛ چون لغزش و اشتباه و از اين شاخه به آن شاخه پريدن ، موجب تضييع عمر و ناكامى شاگرد مى شود.

اشتغال به قرائت كتبى كه اختلافات عقلى و امثال آن در آن مطرح است - قبل از آنكه شاگرد، فهم و درك خود را درباره آن مسائل ، تكميل كند و راءى و نظريه او بر اساس حق و درستى ، استوار شود؛ و ذهن و مايه هاى علمى او براى فهم پاسخهاى پيچيده ، آمادگى كامل كسب كند - اين اشتغال ، از جمله همان كارهائى است كه ناكامى و عدم موفقيت را براى او به ارمغان مى آورد.

البته اين موضوع نسبت به اشخاص مختلف ، متفاوت است : (گروهى از افراد، چنين توانائى را دارا هستند، و عده اى فاقد آن مى باشند). و هر كسى خويشتن را بهتر از ديگران مى شناسد، (و مى تواند راه و روش ويژه و مناسبى را در اشتغالات علمى خودش انتخاب كند).

3- تصحيح درس و معلومات قبل از اندوختن آن در حافظه

شاگرد قبل از آنكه درس خود را حفظ و از بر كند، بايد به تصحيح دقيق آن در نزد استاد خويش و يا هر فرد ديگرى - كه استاد، او را براى اينكار تعيين مى كند و مى تواند او را يارى دهد - اهتمام ورزد. و سپس به حفظ و از بر كردن دقيق ، سرگرم شود و محفوظات خود را به خوبى و درستى تكرار نمايد.

او بايد اوقات معينى را براى مواظبت و نگاهبانى از محفوظات خويش اختصاص دهد، و خويشتن را در چنين اوقاتى ، متعهد سازد كه اندوخته هاى حافظه خويش را بررسى كند تا ثبات و پايدارى اين محفوظات كاملا ضمانت گردد. و بالاخره بايد اين مساءله را - به خاطر حفظ استمرار و پيوستگى محفوظات علمى - دقيقا رعايت كند، به گونه اى كه همواره در ذهن او با وضع مطلوبى ، محفوظ بماند.

شاگرد نبايد به هيچ وجه - (كتابى را) از پيش خود و بدون تصحيح و جبران اشتباهات آن در نزد استاد و يا ديگران - مستقلا حفظ كند؛ زيرا اين كار (بدون پشتوانه تصحيح آن در نزد استاد)، به تصحيف و تحريف كتاب و يا مطالب علمى آن منجر مى شود.

پيش از اين ، هشدار داديم كه علم و دانش را نمى توان (مستقلا و استاد ناديده ) در كتب و نوشته ها جستجو كرده و آن را به دست آورد؛ (زيرا اخذ معلومات و فراهم آوردن معارف و دانش ها از كتاب - منهاى استاد - نه تنها معلومات صحيح در اختيار شاگرد قرار نمى دهد؛ بلكه ) از زيانبارترين تبهكارى هاى علمى به شمار مى آيد. به خصوص در علم فقه (كه اگر شاگرد، در اين علم و يا اساسا ساير علوم دينى ، راءسا و بدون استاد، دست اندر كار بررسى و مطالعه آنها گردد. قهرا معلومات لغزنده و لغزاننده و اشتباه آميزى را در انبار ذهن خويش ، تثبيت و ذخيره مى كند، و او نيز به نوبه خود، همين معلومات غلط را در اذهان ديگران جايگزين و خوش نشين مى سازد. آيا هيچ مفسده اى به پايه مفسده معلومات ناقص و اشتباه آميز در اذهان مردم مى رسد؟)

4- بايد جبران لغزش هاى استاد تواءم با حفظ حرمت او صورت گيرد

شاگرد بايد همزمان با قرائت درس ، قلم و دوات و چاقو و قلم تراش را - به منظور تصحيح و ضبط تصحيحات لغوى و يا تصحيح اعراب - همراه خود داشته باشد. اگر استاد، طرز تلفظ شاگرد را درباره لغت و واژه اى تخطئه كند و خود شاگرد - به قطع و يقين و يا به احتمال قوى - تخطئه استاد را ناروا و نادرست تلقى نمايد، بايد تلفظ صحيح آن لغت را با ذكر عبارت قبلى ، براى استاد تكرار كند تا استاد متوجه ضبط صحيح آن لغت گردد. و يا آنكه تلفظ صحيح آن لغت را به صورت استفهام و پرسش عرضه نمايد، (و بدين طريق ، استاد را به جبران اشتباهش رهنمون گردد)؛ چون ممكن است استاد سهوا و يا به خاطر لغزندگى زبان و شتابزدگى در بيان - به علت غفلت - دچار چنين اشتباهى شده باشد. (بايد شاگرد براى تصحيح اين اشتباه ، از لطف بيان و گفتار محبت آميز خويش ، استمداد جويد، و ضمن احترام به استاد، او را متوجه لغزش خود سازد). نبايد شاگرد براى جبران اينگونه اشتباهات لفظى استاد، (آمرانه و جسارت مآبانه ) بگويد: (خير چنين نيست ؛ بلكه بايد اينگونه تلفظ نمود).

بارى ، اگر استاد، ضمن يادآورى شاگرد، متوجه حق و صواب گشت ، قهرا نظر و هدف مطلوب او تحقق يافته ، و نياز به كوشش ديگرى ندارد. ولى اگر علي رغم تذكر و يادآورى شاگرد، به تلفظ صحيح آن لغت ، التفاتى نكرد بايد شاگرد، جبران اين موضوع را به جلسه ديگرى موكول سازد. البته بايد از به كار گرفتن لطف بيان و حفظ نزاكت - براى تذكر اشتباه استاد - دريغ نورزد و يا اينكه اگر مى داند كه خود استاد و شاگردان از غفلت و خلاف حق بودن سخن وى اطلاع دارند، به اصلاح غفلت و لغزش استاد به صورتى كه خود مى داند نپردازد، و بدان مبادرت نورزد؛ (بلكه با استاد در اين مورد مشورت كند. و بدينسان اگر ثابت شود استاد در پاسخ مساءله اى دچار لغزش شده است ، و جبران اشتباه استاد و اثبات حق ، يك امر فوت شدنى است و تدارك آن ، مشكل نبود، بايد شاگرد، همان راه و روشى را در اصلاح و جبران پاسخ اشتباه آميز استاد در پيش گيرد كه اخلاقا موظف بود در رفع اشتباه لفظى او به همان صورت عمل كند؛ ولى اگر موقعيت به گونه اى حساس و جبران ناپذير باشد كه موكول ساختن جبران اشتباه به جلسات ديگر، مشكل و دشوار باشد، مثلا استاد مى خواهد پاسخ سؤ ال را بر روى برگه و نامه استفتاء بنويسد و شخص سائل نيز، فردى بيگانه و يا از نقطه و مكانى دوردست آمده ، و يا آنكه خانه و سراى او دور باشد، و مى خواهد به سرعت از مجلس استاد به شهر و ديار خود بازگردد، يا آدمى بدزبان و هتاك باشد؛ در چنين شرائطى لازم است شاگرد، فى المجلس نخست با اشاره ، و سپس با صراحت ، استاد را نسبت به اشتباهش هشدار دهد (تا در صدد تدارك آن برآيد)؛ زيرا اگر شاگرد - در چنين موقعيت حساس - از اشتباه و لغزش استاد چشم پوشى كند و آن را تذكر ندهد، به خود او خيانت كرده است لذا بايد در صورت امكان با چاره جوئيهاى لطيف ، و گرنه ، با صراحت ، از چنين لغزشى پيشگيرى كرده و استاد را به حقيقت ارشاد نمايد.

اگر استاد براى تصحيح كتاب و درس شاگرد، در نقطه اى از كتاب ، متوقف شد، بايد شاگرد در برابر آن نقطه و آن موضع از كتاب ، چنين بنويسد: (بلغ ‌العرض ) يا (بلغ ‌التصحيح ) يعنى عرض و مقابله و تصحيح كتاب و درس ، بدينجا رسيده است

5 - استمرار در سعى و كوشش و بررسى محفوظات

پس از آنكه شاگرد در حفظ كردن و تصحيح و مطالعه و امعان نظر، درسها را از لحاظ اهميت ، درجه بندى كرد، و اهميت آنها را به ترتيب ، مورد رسيدگى قرار داد، و وظيفه خويش را درباره آنها به انجام رسانيد بايد معلومات و محفوظات خود را مورد مذاكره قرار داده و تفكر و تعمق در آنها را استمرار دهد، و فوائد و نكاتى را كه از اين محفوظات استنباط مى شود و به دست مى آيد مورد اهتمام و توجه قرار داده ، و درباره آنها با برخى از حاضران جلسه درس استاد، به گفتگو و مباحثه بپردازد.

درباره اين موضوع - ضمن بحثهاى آينده - بيان مفصلترى را در پيش داريم

6- برنامه ريزى ساعات شبانه روزى براى اشتغالات علمى

شاگرد بايد اوقات و فرصتهاى شبانه روزى خود را طبق برنامه تحصيلى خود، تقسيم بندى و طرح ريزى نمايد؛ زيرا اين كار يعنى داشتن برنامه روزانه و تقسيم اوقات ، موجب بركت و ازدياد عمر علمى و فرصتهاى تحصيلى دانشجو مى گردد. شاگرد بايد بازمانده عمر خويش را غنيمت بشمارد؛ زيرا بازمانده عمر انسان آنچنان گرانبها است كه نمى توان آن را ارزيابى نموده ، و قيمت و بهائى براى آن تعيين كرد.

بهترين اوقات و فرصت ها براى حفظ كردن ، سحرها و ساعات پس از نيمه شب و عالى ترين فرصت براى بحث و گفتگوهاى علمى ، ساعات بامدادان و مطلوب ترين موقع براى كتابت و نگارش ، اوقات نيمروز. و سودمندترين لحظه ها براى بررسى و مطالعه و مذاكره ، شبانگاهان و بازمانده ساعات روز مى باشد.

از گفته ها و بياناتى كه تجربه نيز آن را تاءييد مى كند اين است كه حفظ كردن مطالب در شبانگاهان از حفظ كردن در ساعات روز، نافع تر مى باشد؛ چنانكه حفظ مطالب در حالت گرسنگى و عدم امتلاء معده ، سودمندتر از هنگام سيرى است(357)

اگر شاگردى بخواهد در حفظ و بررسى معلومات خود، كاملا موفق و كامياب گردد بايد جا و مكانى خالى از اغيار و به اصطلاح : محل دنجى را انتخاب كند كه از عوامل سرگرم كننده و مشغول ساز از قبيل سر و صدا و سبزه و گياه و رودهاى جارى و راه ها و شوارع پرتراكم - كه رفت و آمد و حركات در آنجا زياد است – به دور باشد؛ زيرا اين عوامل ، مانع آسايش دل و آرامش و فراغ خاطر مى باشد، و موجبات تفرق و پريشانى قلب و انديشه آدمى را فراهم مى سازد.

7- انتخاب روز و ساعت ويژه براى آغاز به درس

شاگرد بايد درس خود را در ساعات نخستين بامدادان قرار دهد؛ چون در حديث آمده است :

(( (بورك لامتى فى بكورها) ))(358)

ساعات نخستين بامدادان ، به عنوان لحظات مبارك و پربركتى براى امت و پيروان من قرار داده شده است

و نيز در حديث ديگر مى بينيم كه رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد: (در لحظات صبحگاهى ، جوياى دانش باشيد؛ زيرا من از پروردگار خويش ‍ درخواست نمودم كه صبحگاهان را لحظات خير و بركت و فزونى و سعادت براى امتم قرار دهد)(359)

شاگرد بايد روز پنجشنبه را روز آغاز درس خود قرار دهد. و در برخى از روايات آمده است : (روز شنبه و يا پنجشنبه ، درس خود را آغاز كند. و بر حسب روايات ديگر، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: علم و دانش را در روز دوشنبه جويا شويد، (و درس خود را در چنين روزى آغاز كنيد)؛ زيرا خداوند متعال در چنين روزى ، راه را براى افراد پوياى علم و دانشجويان ، هموار مى سازد)(360)

و نيز روايت شده است كه روز چهارشنبه براى شروع به درس ، روز مناسبى است ؛ زيرا (هر كارى كه در روز چهارشنبه آغاز شد به فرجام و پايان خود، رسيد).

البته يكى از علماء - روز يكشنبه را - به عنوان روز مناسبى - براى شروع به درس انتخاب كرده است ؛ ولى من به ماءخذ و سندى براى اين انتخاب ، در كتب حديث ، واقف نشده ام

(با توجه به اينكه روايات در مورد شروع به درس در هر يك از روزهاى هفته ، مختلف به نظر مى رسد، چنين به نظر مى رسد كه جز روز جمعه ، هر يك از روزهاى هفته براى اين كار مناسب است ، براى هر يك از اين روزها - از لحاظ شروع به درس - ماءخذ روائى وجود دارد؛ ولى روز يكشنبه از ديدگاه مؤ لف ، از نظر مدرك روائى ، مورد ترديد مى باشد).

8 - شدت اهتمام در مطالعه و بررسى مسائل مربوط به درس حديث

شاگرد بايد حديث را در آغاز ساعات روز از استاد، سماع نموده و در چنين لحظاتى به شنيدن حديث ، مبادرت ورزد. در مساءله سماع حديث و اشتغال به علوم مربوط به آن ، و نيز بررسى و مطالعه در اسناد، رجال ، معانى ، احكام ، فوائد و نكات ، لغت ، تواريخ ، صحيح ، حسن ، ضعيف ، مسند، مرسل و ساير انواع حديث ، هيچگونه مسامحه و سهل انگارى را روا نداند. (بايد اين گونه مسائل را كه با درس حديث ، پيوند و ارتباط مستقيم دارد به دقت مورد مطالعه و بررسى قرار دهد)؛ زيرا مطالعه و بررسى اين مسائل در درس حديث ، يكى از دو بال و دو بازوى كسى است كه عالم و آگاه نسبت به شريعت بوده و مفسر و مبين احكام دينى است بازو و بال ديگر عالم دينى ، قرائت و خواندن حديث است (و يك فرد عالم دينى به مدد اين دو بال و بازوى نيروبخش ، مى تواند در فضاى دل انگيز و روح افزاى آئين و احكام الهى بپرواز درآمده و تمام زواياى اين جو آسمانى و الهى را درنوردد).

شاگرد نبايد به صرف سماع و شنيدن حديث ، اكتفاء و قناعت كند؛ بلكه بايد به درايت و (درك معانى و مفاهيم حديث ) اهتمام فراوانترى را مبذول دارد. زيرا هدف و مقصود از نشر و تبليغ حديث ، درايت (و بازيافتن مفاهيم و محتواى حديث و عمل كردن به آن ) مى باشد.

9- دقت و بررسى مطالعات و محفوظات و منابع آن ها

در مورد روايت و نقل كتبى كه نزد استاد، قرائت كرده ، و يا شخصا آن ها را مورد مطالعه قرار داده ، و به ويژه راجع به محفوظات خود - كه از لابه لاى اينگونه كتب فراهم آورده است - اهتمام و عنايت كافى مبذول دارد (و از بذل دقت و امعان نظر در نقل از اين كتب ، و نيز نقل محفوظات خود، دريغ ننمايد)؛ زيرا اسانيد(361) (يعنى اسناد به رجال و مراجعى كه شاگرد در نقل و روايت خود بدآنها متكى است ) و روايات و حكايات خود را به آن ها استناد مى نمايد به عنوان (انساب ) و شناسنامه و مشخصات بنيادى آن كتب تلقى مى شود.

شاگرد و دانشجو بايد در تلقى واژه هائى كه استاد به كار مى برد و يا شعرى كه مى خواند و يا خود مى سرايد، و يا تعبيرهاى دلچسبى كه استاد در ساختن و پرداختن آنها اعمال ذوق و سليقه مى كند (و يا كتابى كه تاءليف مى نمايد) حرص و شوق و علاقه شديد خود را به كار گيرد، (و حالت اشتياق و دلبستگى خويش ‍ را در تلقى صحيح اين مطالب و دريافت آن در خود بيدار سازد).

بايد او سعى كند كه امور و مسائل مهم و پرارزش را نقل و روايت كرده و در صدد شناسائى كسى برآيد كه استاد او، معلومات خويش را از وى اخذ كرده است و نيز درباره اسناد مراجع بيانات استاد و امثال آن ها كسب اطلاع و آگاهى نمايد.

10- صيانت و پاسدارى از دانش و سرمايه هاى علمى از طريق كتابت و نگارش آن

اگر شاگرد به بررسى و كاوش در محفوظات خود - كه از كتب مختصر و نوشته هاى فشرده فراهم آورده است - موفق گردد و به ضبط اشكالات موجود و نكات پرارزش و سودمند آن ها دست يابد، بايد از مرحله اختصار و فشردگى ، به بحث و تحقيق درباره كتب و مطالب مبسوط و گسترده تر و بزرگ تر از كتاب هاى قبلى ، يعنى كتب مفصل ، منتقل گردد. اين انتقال بايد با بررسى هاى دقيق و اهتمام و كوشش هاى مستمر و مستحكمى ، همراه باشد و بايد نكات باارزش و مسائل دقيق و شاخه و برگ هاى جالب و كيفيت حل مشكلات ومسائل پيچيده علمى و جهات امتيازات مسائل متشابه مربوط و تمام علوم و فنونى را كه دست اندر كار مذاكره آن ها است ، و در ضمن مطالعه كتب و يا از طريق استفاده و استماع از استاد، بدآنها دست يافته است آن ها را از طريق تعليق و نگارش ضبط نمايد.

شاگرد نبايد هيچ نكته سودمندى را كه شخصا به آن برخورده است و يا از ديگران شنيده - ولو آنكه درباره هر علم و فنى باشد - ناچيز و حقير تلقى كند؛ بلكه بايد هر چه زودتر به نگارش و حفظ آن مبادرت ورزد. از پيامبر گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده است كه فرمود: (قيدوا العلم ): علم و دانش را به قيد و بند در آريد. عرض كردند: راه و رسم آن چيست ؟ فرمود: كتابت و نگارش آن(362) (مى تواند راه فرار و گريز آن را مسدود سازد و ناگزير، پايدار و پابرجاى ماند). و نيز روايت كرده اند كه يكى از انصار با نبى اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مجالست و شد آمد مى كرد و سخنانى از آن حضرت مى شنيد كه براى او خوش آيند و شگفت انگيز بود و احساس مى كرد كه علاقه و دلبستگى شديدى به اين سخنان دارد؛ ولى نمى توانست بيانات آن حضرت را در خاطرش نگاهدارد. به همين جهت مراتب نگرانى و شكوه خود را - راجع به نسيان و فراموشى - با رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در ميان گذاشت حضرت به او فرمود: از دست خود مدد گير. و به دست او اشاره فرمود كه سخنانش را بنويسد(363) . لذا گفته اند: كسى كه معلومات و مايه هاى علمى خود را بر روى نوشت افزار و كاغذ نياورد و آن را ثبت و ضبط نكند، نمى تواند اين مايه ها را در شمار علم و دانش خويش محسوب نمايد؛ (چون اينگونه مايه هاى ضبط ناشده ، فرار و گريزان است و تا آنگاه كه نوشته نشود اين سرمايه ها مورد دستبرد نسيان و تطاول فراموشى واقع مى شود، و حامل علم ، از آن تهيدست مى گردد).

ما در ضمن بحث از آداب كتابت و نگارش - به خواست خداوند متعال - اخبار و احاديث ديگرى را در اين باره ياد خواهيم كرد.